لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيوند عضو پس از قصاص مسالهء پيوند عضوى كه به حكم قصاص قطع شده باشد، از ديرباز ميان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدين صورت بوده كه اگر كسى گوش ديگرى را قطع كند سپس گوش جانى را به قصاص قطع كنند، آن گاه يكى از آن دو، گوش بريدهء خودرا دو باره پيوند بزند، آيا ديگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع كند يا چنين حقى ندارد؟ در تفسير روايتى كه در اين باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در بارهء مجنى عليه مى دانند و برخى ديگر در بارهء جانى. اين اختلاف در تفسير روايت، منشا اختلاف آراء در مسالهء مذكور شده است. در كتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد ديگرى را بريد و گوش جانى را نيز به قصاص بريدند، سپس مجنى عليه گوش خود را معالجه كرده و قسمت بريده شده را دوباره پيوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع كند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هريك از اعضا و جوارح كه مورد قصاص قرار گيرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همين حكم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاكم مى بايست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه كند و بهبود يابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نكند ولى او را به پرداخت ارش محكوم كند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محكوم كند. اين عبارت به صراحت مى رساند كه بعد از قصاص جانى، اگر مجنى عليه عضو قطع شدهء خود را پيوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع كند و اين حكم، اختصاص به گوش ندارد و همهء اعضا را در بر مى گيرد. دركافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هيچ زخم يا قطع عضو يا شكستگى يا در رفتگى تا ياس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حكم به قصاص كرد بنا بر اين اگر درمورد جراحتى حكم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند يا هردو خوب نشوند، هيچ كدام حقى بر ديگرى ندارد. اما اگر يكى از آن دو خوب شود و زخمش التيام پيدا كند، قصاص درمورد ديگرى تكرار مى شود. اين در فرضى است كه قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده بايد به كسى كه قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع كند نه به مجنى عليه. شيخ طوسى در نهايه مى گويد: اگر كسى نرمى گوش انسانى را قطع كند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص كنند، آن گاه شخص مجنى عليه گوش خود را معالجه كرده و قسمت بريده شده را پيوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع كند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در ديگر اعضا و جوارح نيز همين حكم جارى است. دركتاب خلاف نيز آمده است: اگركسى گوش ديگرى را قطع كند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پيوند بزند، مجنى عليه حق دارد خواستار قطع دو بارهء آن شود و آن را جدا كند. شافعى مى گويد: خود مجنى عليه نمى تواند اين كار را انجام دهد ولى حاكم بايد جانى را مجبو ربه قطع گوش پيوند زده كند زيرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شدهء او تبديل به مردار شده است، از اين رو نجس بوده و نماز با آن درست نيست.دليل ما اجماع شيعه و اخبار ايشان است. اين عبارت مربوط به موردى است كه جانى گوش خود را كه به حكم قصاص قطع شده بود پيوند بزند و حكم عكس آن كه مجنى عليه گوش خود را پيوند بزند بيان نشده است. دركتاب مبسوط هر دو فرض بيان شده است: هرگاه گوش كسى را بريده و جدا كنند، سپس مجنى عليه فورا گوش بريدهء خود را پيوند زده و به حال اول برگرداند با اين حال بايد جانى قصاص شود زيرا او به سبب جدا كردن گوش، محكوم به قصاص شده بود و جدا شدن نيز تحقق يافت. اگر جانى بگويد: گوش او را جدا كنيد سپس مرا قصاص كنيد، برخى گفته اند: بايد جدا شود زيرا او تكه اى مردار را به بدن خود پيوند زده است و جدا كردن آن به عهدهء حاكم و امام است. اگر اين كار انجام گرفت و گوش جانى را نيز به عوض آن بريدند ولى جانى گوش خود را پيوند زد، در اين صورت اجراى قصاص به جا بوده است زيرا منشا حكم قصاص، جدا شدن گوش مجنى عليه بود و اين كار صورت گرفته بود. اگر مجنى عليه بگويد: گوش او را قطع كنيد زيرا او گوش خود را بعد از آنكه به حكم قصاص جدا شده بود پيوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مىشود ولى علت اين حكم را بيان نكرده اند. كسانى گفته اند: گوش پيوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منكر جدا مى شود و اين راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با اين گوش پيوند زده، صحيح نيست زيرا اين شخص شى نجسى را بى آنكه ضرورتى در ميان باشد با خود حمل مى كند از اين رو نماز با اين گوش صحيح نيست. مقتضاى مذهب ما نيز همين است. فقهاى عامه همچنين گفته اند: هر گاه كسى استخوان شكستهء خود را با استخوان مرده اى ترميم كند اگر بيم تلف او نرود بايد آن استخوان را جدا كند و گرنه نماز او صحيح نخواهد بود ولى اگر بيم تلف او در ميان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حكم نجاست آن از ميان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحيح است زيرا نزد ما استخوان مرده نجس نيست مگر استخوان حيوان نجس العين مانند سگ و خوك. در كتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد ديگرى را قطع كند و مجنى عليه فورا گوش خود را پيوند بزند و گوش نيز به جاى خود پيوند بخورد آيا با اين حال مجنى عليه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زيرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق يافته بود و پيوند آن تاثيرى در اسقاط حق قصاص ندارد زيرا اين كار، چسباندن تكه اى مردار به بدن است و برطرف كردن آن از بدن واجب است. ما اين مساله را در مسائل مربوط به نماز آورديم. مساله: در همان فرض مسالهء پيشين، جانى مى گويد: اگر مى خواهيد مرا قصاص كنيد، آن قطعه اى را كه او پيوند زده است جدا كنيد. آيا جانى حق چنين درخواستى را دارد و آيا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگيرى كند؟ جواب: گفتيم كه جدا كردن اين قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اينكه او حق جلوگيرى از قصاص را به جهت انجام اين كار داشته باشد، درست نيست زيرا گفتيم كه آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق يافته بود. در اين دو مساله به اين نكته پرداخته شده است كه در صورت پيوند گوش مجنى عليه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا كردن گوش پيوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر كسى گوش ديگرى را ببرد و جدا كند سپس مجنى عليه فورا آن را پيوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زيرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگويد: گوش او را قطع كنيد سپس مرا قصاص كنيد حق خواهد داشت زيرا مجنى عليه تكهء مردارى را به خود پيوند زده است. اگر چنين كردند و پس از آن جانى گوش خود را پيوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى عليه بگويد: جانى گوش جدا شدهء خود را پيوند زد، گوش او را جدا كنيد، واجب خواهد بود گوش اورا جدا كنند. هر گاه كسى با گوش پيوند زدهء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زيرا او بى آنكه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر كسى استخوان شكستهء خود را با استخوان مردارى ترميم كند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زيرا استخوان مرده چون حيات در آن حلول نكرده بود نجس نيست. مردار از آن جهت مردار است كه حيات آن از ميان رفته است و همان گونه كه گفتيم در استخوان حياتى وجود نداشته تا از ميان برود. مولف در اين عبارات، به هردو مطلب پرداخته است و اين نكته را نيز افزوده است كه هر يك از دو طرف، حق دارند خواهان جدا كردن گوش پيوند زدهء ديگرى شوند وى علت اين حكم را مردار بودن گوش پيوندى ذكر كرده است. دركتاب غنيه آمده است: هرگاه كسى را به سبب ايراد جرح يا شكستن يا قطععضو ديگرى قبل از اينكه اميد بهبود و ترميم آن از بين برود، قصاص كنند سپس يكى از آن دو بهبود يابد و نقصش برطرف شود ولى ديگرى بهبود نيابد، قصاص در مورد شخص بهبود يافته تكرار مى شود. اين حكم در صورتى است كه قصاص اول به اذن مجنى عليه اجرا شده باشد اما اگر قصاص بدون اذن او اجرا شده باشد، شخص قصاص شده به كسى كه سبب قصاص او شده بود رجوع مى كند نه به مجنى عليه. دركتاب اصباح الشريعه نيزعبارتى به همين معنا آمده است.ظاهرعبارت غنيه ازآن جهت كه شامل هردوفرض مى شود،مانندعبارت كافى ابوالصلاح است. دركتاب سرائر اين گونه آمده است: اگر كسى نرمى گوش انسانى را قطع كند، سپس او را به تقاضاى مجنى عليه قصاص كنند، آن گاه جانى گوش خود را معالجه كرده و قسمت بريده شده را به جاى خود پيوند بزند شخص قصاص كننده حق دارد همان قسمت پيوندى را دو باره قطع كند و به حالت قبل از قصاص برگرداند. مجنى عليه نيز همين حكم را دارد چه ظالم باشد چه مظلوم، چه خود نيز جنايت كرده چه فقط مورد جنايت واقع شده باشد. دليل اين حكم آن است كه چنين شخصى حامل نجاست است ووظيفه همه مردم است كه اين كار را منكر دانسته و خواستار قطع آن شوند و اختصاصى به يكى از دو طرف جنايت يا هر دو طرف آن ندارد. همچنين اين حكم اختصاص به گوش ندارد و در مورد ديگر اعضا نيز صادق است، به شرط آنكه بيم تلف شدن انسان يا بخش عظيمى از بدن او نرود. جدا كردن عضو پيوندى برحاكم نيز واجب است زيرا حامل آن حامل نجاست بوده و با اين حال نماز او صحيح نخواهد بود. سخن ابن ادريس نيز هردو فرض را در بر مى گيرد با اين تعليل كه چون عضو قطع شده مردار است، پيوند آن جايز نيست. در شرايع آمده است: اگر گوش انسانى قطع شود و جانى نيز قصاص شود، سپس مجنى عليه گوش خود را پيوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا كند تا مماثله تحقق يابدبرخى گفته اند: براى اينكه گوش قطع شده مردار است. اگر قسمتى از گوش انسان قطع شود نيز همين حكم را دارد. در مختصر النافع نيز مى گويد: اگر نرمى گوش قطع شود و جانى هم قصاص شود، آن گاه مجنى عليه گوش خود را پيوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا كند تا هردو در عيب مساوى باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 مقدمه: چگونه بنويسيم كه خواننده از ابتدا تا انتهاي داستان همراه نويسنده حركت كند و نه تنها همراه نويسنده باشد كه با لذت و بدون اينكه يك لحظه كتاب را از خود جدا كند، پا به پاي نويسنده جلو رود. شخصيت هاي يك داستان چگونه پرورانده شوند كه خواننده احساس كند، شخصيت هاي خيالي داستان، افرادي هستند صاحب پوست، گوشت و خون كه حتي صداي نفس كشيدنشان شنيده مي شود و بعد از كنار گذاردن كتاب، آن ها را زنده تر از اطرافيان خود ببيند و آن گونه با دنياي كتاب ارتباط برقرار كند كه ارتباطش با محيط اطراف بريده شود. يكي از عواملي كه مخاطب با داستان ارتباط نزديكي برقرار مي كند، گفتگو است. حال اين گفتگوها يا گفتگوي شخصيت ها با يكديگر است يا گفتگوي دروني شخص با خودش. در روند داستان هر چه حضور نويسنده نامرئي تر باشد و خواننده با پيش روي داستان و يا گفتگوي شخصيت ها ارتباط وقايع را درك كند، داستان جذاب تر است. حال اين كه، گفتگوها چطور پرورده شوند، بسته به درك نويسنده از موقعيت افراد در اجتماع دارد نويسنده تازه كار نثرش يكدست است و تمام شخصيت هاي داستانش يك جور يا نامتناسب با موقعيت اجتماعي شان حرف 3 مي زنند، همين امر مانع از آن مي شود كه مخاطب ارتباط نزديكي با داستان برقرار كنند. مقدمه: حسن عابديني در انتقاد از داستان هاي علي محمد افغاني اين گونه مي نويسد: «شخصيت ها به شيوه اي رئاليستي پرداخت نشده اند، اعمال آنان باور نكردني است و گفتارشان با وضعيت روحي و زيستي شان منطبق نيست. مثلا روستاييان همچون اقتصاددانان و سياستمداران درباره اقتصاد، ماشيني كردن كشاورزي و اصول بهره كشي بحث مي كنند.»( عابديني حسن 1386؛ 532) در اجتماعي كه زندگي مي كنيم، هر روز با افراد زيادي در ارتباط هستيم؛ رانندگان تاكسي در مورد چه چيزي حرف مي زنند و يا لحن صدايشان چگونه است؟ مطمئنا طرز گفتگوي آنها با رانندگان كاميون متفاوت است. حتي طرز راه رفتن شان با يكديگر فرق مي كند.«به اين ترتيب گونه ي كاربردي اي كه هر فرد در جريان ارتباط بر مي گزيند، بيان گر جاي گاه اجتماعي وي است.»(مهاجر مهران، نبوي محمد 1376: 34) زبان افراد بسته به سن، جنس(مرد و زن) تحصيلات، طبقه اجتماعي، شغل و... مختلف است. «يك زن مدپرست بايد مثل يك زن مدپرست حرف بزند. يك زن هرزه مثل يك زن هرزه و... صحبتها، بايد براي نشان دادن خصوصيات اخلاقي و روحي و فكري كساني كه حرف مي زنند، و براي جلو بردن داستان به كار رود. 3 »(موام سامرست: 11) بايد توجه داشته باشيم كه زبان هر فردي بنا به شرايط مختلفي كه در آن قرار مي گيرد تغيير مي كند. زمانيكه عصباني هستيم تندتر حرف مي زنيم، احتمالا به لكنت مي افتيم يا يكي از اعضاي بدنمان پرش پيدا مي كند. اگر از طبقه فرهنگي پاييني باشيم، احتمالا فحش مي دهيم، پيرزنها و افراد ناتوان نفرين مي كنند و در اين هنگام از جملات و مصوتهاي كوتاه استفاده مي شود تا سرعت اداي كلمات بيشتر شود و سريعتر خشم ما بيرون بريزد. اما هنگام اندوه و ناراحتي از جملات طولاني و كلماتي كه مصوت بلند دارند استفاده مي شود. البته اين اتفاقات بصورت ناخودآگاه و براساس روحيه و ويژگي دروني هر شخص صورت مي گيرد. انسانها در موقعيت هاي مختلف يك جور واكنش نشان نمي دهند، ترافيكي را تصور كنيد، ممكن است راننده اي با خونسردي منتظر بماند تا چراغ سبز شود راننده ديگري با كلافگي دستها و پاهايش را تكان مي دهد و ديگري مدام بوق مي زند، و در سوي ديگر چند جوان الكي خوش در حاليكه آدامس مي جوند 4 و مي خندند از فرصت استفاده كرده و شروع به دست زدن و رقصيدن مي كنند. حتي زبان افراد در يك روز گرم تابستان كه مگسهاي مزاحم را از اطراف خود دور مي كنند، با يك صبح سرد زمستاني كه پا تند مي كنند تا سريعتر به مقصد برسند متفاوت است. زبان يك فرد پير با زبان يك جوان مختلف است. افراد پير با صبر و حوصله از گذشته حرف مي زنند و متناسب با آن بيشتر فعل هاي گذشته را در جملاتشان مي آورند و بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه زبان كودكان زباني متفاوت از ديگران است: به داستان زير از توجه كنيد، گفتگويي است از زبان يك كودك نه ساله كه برادرش را از خود مي راند: «برو. نمي تواني با ما بيايي! برگرد برو خانه! ما مي رويم مغازه چيزي بخريم. مي روي زير ماشين. مي گويم برو، تو نمي تواني با ما بازي كني، دهنت بوي شير مي دهد. برو موي دماغ ما نشو، هنوز خيلي كوچكي. كي بهت گفت دنبال ما راه بيفتي، برو گم شو...»(گلشيري احمد: 253 و 250) حال نويسنده موفق كسي است كه بتواند دنياي متفاوت هر انساني را كشف كند و به خوبي در داستانش نمايش دهد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 پيچ ومهره پیچ در واقع سطح شیبداری است که یک محور یا یک استوانه را دور میزند. در مورد پیچها میدانید که آنها قطعات چوبی یا فلزی را به یکدیگر متصل میکنند. اما این تنها مورد استفاده پیچ نیست. میتوانید شیشههایی را که در منزل دارید امتحان کنید و بعضی از آنها درپوشی دارند که روی آنها پیچیده میشود. آیا میدانید که چهارپایه پیانو با پیچ بالا میرود؟ مثالهای دیگر از کاربرد پیچ عبارتاند از چرخ گوشت، پنکه، ملخ هواپیما، و انواع گیرههای مورد استفاده در کارگاههای نجاری و غیره. به شیارهای مارپیچی درون پیچ و مهره رزوه میگویند. انواع پیچ بر حسب تراشهای سر پیچ 2 (a) دوسو (b) چهارسو (c) سرهشتگوش (d) ستارهاي (e) سرآلن (f) آچارخور (g) سهپر (h) چهارپر (i) سرآچاري 3 پيچ و مهره : پيچ و مهره ها در ابعاد و اندازه هاي مختلفي ساخته مي شوند - پيچ : ميله اي است با دندانه خارجي که در داخل سوراخ دنده شده اي )قلاويز ) قرار گرفته و دو قطعه را بهم متصل مي کند . پيچ سردار بوسيله آچار تخت يا رينگي بسته مي شود ولي پيچ با سر مخروطي با آچار پيچ گوشتي باز يا بسته مي شود . اندازه پيچ بر حسب قطر مفتول آن بيان مي شود . تقسيم بندي پيچها باتوجه به شکل سر آنها و مقدار دندانه اي که در واحد طول از ميله پيچ بوجود آمده بعمل مي آيد . انواع پيچي که با پيچ گوشتي باز و بسته مي شود. 4 پيچ دوسر دنده پيچ هاي نيم دنده پيچ خودرو : پيچ هاي خودرو در اتصال بدنه خودروها بکار مي رود . اين نوع پيچ در ورق هاي نازک خود بخود پيشروي مي کند و نياز به دنده کردن ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 165 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 مقدمه در تاريخ ايران ما شاهد تحولات، رويدادها و اتفاقات مختلفي در عرصة روابط داخلي و نيز روابط خارجي بوده ايم. برخي از اين رويدادها و تحولات در جامعة ايران تأثيرات بسزايي گذاشته است و به تبع آن توانسته تغييراتي را در ساختار تصميم گيري و در روند مختلف آن به جاي گذارد. سرزمين ايران بدين لحاظ تجارب بي شماري را پشت سر گذاشته و از رهگذر حوادث و اتفاقات ايجاد شده، توشههايي براي خود برداشته است. در اين راستا از تحولات برجسته و منحصر به فردي چون انقلاب مشروطه ايران و همچنين ملّي شدن صنعت نفت مي توان نام برد. نقش آفريني ايران در اين وقايع قابل ارزيابي است و قاعدتاً اين پديده ها و اتفاقات نه تنها در سطح داخلي و منطقه اي بلكه در سطح جهان، تأثيرات شگرفي داشته است و اين مسئله نشان مي دهد كه ايران در مقاطعي از تاريخ، نقش پيشتاز و تعيين كننده اي در منطقه خاورميانه و در سطح جهاني داشته است و نمي توان اين نقش ها را انكار كرد. در اين راستا، يكي از نقش هايي كه تا به حال مورد توجه و بررسي قرار نگرفته است، نقش ايران در همكاري هاي منطقه اي و در ايجاد صلح و ثبات و برقراري آرامش و امنيت در منطقه بوده است و اين نقش در انعقاد پيمان سعدآباد ظهور و بروز پيدا مي كند. در اين راستا، دولت ايران تلاش نمود كه بحث همكاري هاي منطقه اي با مشاركت دول همسايه را از طريق عقد پيماني دنبال كند كه بتواند به اين اهداف جامه عمل بپوشاند. بدين جهت با پيشنهاد ايران و مشاركت كشورهاي همسايه، پيمان سعدآباد در تاريخ 17 تير ماه 1316 برابر با 8 ژوئيه 1937 منعقد شد و هدف اصلي ايران از پيشنهاد پيمان سعدآباد، تأمين صلح و ثبات منطقه اي و جلوگيري از كشمكش هاي بين المللي به منطقه خاورميانه از طريق ايجاد موازنه ميان دول منطقه با دول قدرتمند جهاني بوده است و مقصود آن بوده است كه ايجاد موازنه و تأمين صلح و امنيت منطقه از طريق همكاري هاي منطقه اي صورت گيرد. در هر حال، پيمان سعدآباد با اهداف و آرمان هايي كه در ذهن دولتمردان ايران قرار داشت، شكل عملي به خود گرفت و دولتهاي منطقه را وادار كرد كه در تأمين صلح و ثبات منطقه اي با يكديگر تشريك مساعي كنند، تا در پرتو همفكري و همبستگي ميان دول عضو پيمان، همكاريهاي منطقه اي را گسترش داده و در اين راستا، ضمن تأمين اهداف منطقه اي به ايجاد صلح جهاني نيز دست پيدا كنند و از رسوخ اختلافات و كشمكش هاي بين المللي ميان دول قدرتمند آن زمان يعني انگلستان، روسيه و همچنين آلمان به اين منطقه جلوگيري به عمل آورند و مانع گسترش اين اختلافات به منطقه خاورميانه شوند. پيمان سعدآباد با حضور دول ايران، عراق، افغانستان و تركيه شكل گرفت. دولت ايران به عنوان مبتكر اين پيمان، آن را به كشورهاي همسايه پيشنهاد داد و اهداف آن را تشريح كرد و با موافقت اين دول، پيمان سعدآباد ميان نمايندگان دول چهارگانه ايران و افغانستان، عراق و تركيه در سال 1937 م به امضاء رسيد؛ تا از اين طريق دول عضو بتوانند به اهداف پيمان سعدآباد كه همانا در راستاي منافع ملي تك تك اين دول قرار مي گرفت، تحقق بخشند و آن را در اولويت سياست خارجي خود قرار دهند و با تمسك به پيمان سعدآباد بتوانند در عرصة روابط خارجي و بين المللي، تصميمات خود را اجرايي كنند. اينجاست كه به اهميت اين پيمان و تأثيراتي كه مي توانست در منطقه خاورميانه و حتي در عرصه جهاني داشته باشد، پي مي بريم. اين پيمان از جنبة سياست خارجي براي ايران داراي اهميت فوقالعاده اي بود. دولت ايران مايل بود از سياست سنتي خود در قبال ساير كشورها دست برداردو سياست خارجي جديدي را اتخاذ كند. قاعدتاً اتخاذ اين سياست جديد، با اهداف جديد تعريف مي شد. حل اختلافات همسايگي ميان كشورهاي منطقه اي 2 و ايجاد تفاهم با آنان براي رسيدن به اهداف مشترك، از مسائل مورد علاقه ايران بود. در اين راستا، ايران سعي كرد با دول همسايه، روابط حسنه و دوستانه اي را برقرار كند كه اساس و پايه آن بر روي استقلال ملل مشرق زمين و آزادي از يوغ استعمارگران و همكاري و مشاركت سياسي در امور منطقه اي و بين المللي باشد تا بدين وسيله به صلح پايدار در منطقه و در نظام بين المللي دست پيدا كنند. اين اهداف، از اهداف باارزشي بود كه تا قبل از انعقاد پيمان سعدآباد، معنا و مفهوم واقعي و حقيقي نداشت. اگر تا قبل از آن، كشورهاي منطقه اي به صورت دو جانبه با يكديگر قرارداد مي بستند؛ ولي از اين تاريخ به بعد، قراردادهاي دوجانبه به قراردادهاي چندجانبه سوق داده شد. شايد مواد و متن پيمان سعدآباد، حاوي مطالب جديدي نباشد و آن خواسته هايي بود كه در قراردادهاي دوجانبة گذشته، ما بين دول منطقه اي مطرح شده بود. ولي پيمان سعدآباد، جزء اولين پيمانهاي منطقه اي بود كه اين خواستها و تقاضاها را در زير سايه يك ائتلاف جمع كرد و كشورهاي منطقه اي را در يك گروه براي رسيدن به اهداف مورد نظرشان، قرار داد. به عبارت ديگر اصول مورد نظر در پيمان سعدآباد شامل عدم تجاوز، برابري، عدم دخالت در امور داخلي يكديگر و… اصولي بودند كه در پيمانهاي مختلف به صورت دوجانبه بين ايران و كشورهاي همسايه منعقد شده بود. اما پيمان سعدآباد اولين توافق منطقه اي بود كه بيشتر اين اصول را در خود جاي داده بود. پيمان سعدآباد را مي توان به لحاظ مصادف شدن با وقوع جنگ جهاني دوم نيز مورد ارزيابي قرار داد. وقوع اين جنگ، تأثيرات زيادي را در عرصه روابط بين الملل ايجاد كرد و به تبع آن پيمان سعدآبد نيز از اين مقوله بي تأثير نماند. به نحوي كه مي توان ادعا كرد، جنگ مورد نظر، سياستهاي پيمان سعدآباد را تحت تأثير قرار داد و باعث دگرگوني در جهت گيريهاي پيمان شد. و به دليل عدم اتخاذ سياست يكسان و مشترك مابين اعضاي اين پيمان و در نهايت با تشتّتي كه در بين اعضاي پيمان سعدآباد ايجادشد، اين پيمان از هم فرو پاشيد. بنابراين ما در اين تحقيق برآن هستيم كه پيمان سعدآباد را از زواياي مختلف و گوناگوني، مورد توجه و بررسي قرار دهيم. پيمان سعدآباد چه بود؟ چه اهدافي را دنبال مي كرد؟ چگونه اين پيمان شكل گرفت و نقش ايران در اين پيمان چه بود؟ و اينكه اين پيمان چه نقشي را در همكاري هاي منطقه اي در خاورميانه ايفا كرد و به تبع آن چه تأثيراتي را در عرصه بين المللي ايجاد كرد و به نوبة خود نظام بين الملل و وقوع جنگ جهاني چه تغييراتي را در ساختار پيمان مورد نظر به وجود آورد؟ و در نهايت چه عواملي در فروپاشي پيمان سعدآباد نقش داشتند و دلايل فروپاشي چه بود؟ همة اينها سؤالاتي هستند كه در اين تحقيق به دنبال پاسخ هاي آن مي باشيم. 3 فصل اول: كليات 5 طرح مسأله و تعريف موضوع تحقيق: سياست حسن روابط با همسايگان از جانب ايران با امضاء طرح يك قرارداد در قالب عهد نامه عدم تعرض و حل اختلافات في مابين به صورت مسالمت آميز ميان نمايندگان ايران، تركيه، عراق به نتيجه رسيد و با ايجاد يك پيمان منطقه اي كه ديگر دولتهاي مستقل خاورميانه را هم در برگيرد، با مشاركت ايران، افغانستان، عراق و تركيه معاهده اي به امضاء رسيد كه به پيمان سعدآباد(1316 ش) معروف گرديد. همان گونه كه از سؤال تحقيق پيداست، دغدغة اصلي نگارنده، بررسي پيمان سعدآباد و نقش آن در همكاري هاي منطقه اي مي باشد. و اثبات اين مسئله كه پيمان سعدآباد يك پيمان منطقه اي با مشاركت كشورهاي منطقه اي براي ايجاد همكاري و نزديكي ميان كشورها و تأمين صلح، امنيت، ثبات و آرامش در منطقه خاورميانه طراحي شده بود. پيمان سعدآباد در سال 1937م در خاورميانه شكل گرفت و چهار كشور اين منطقه به امضاي آن مبادرت كردند. در عين حال، اين امكان براي ساير كشورهاي منطقه نيز وجود داشت كه براي تحقق اهداف پيمان مذكور، به جمع اين چهار كشور ملحق شوند و از طريق پيوند ميان اين كشورها،بتوانند منافع ملي خود را تأمين كنند و به تبع آن، در پرتو همكاري و هماهنگي مواضع و ديدگاهها در مورد تحولات، حوادث و اتفاقات پيش رو، بتوانند با حل اختلافات مرزي و ارضي ميان خود، صلح و ثبات را در منطقه تضمين كنند و در ادامه خدمتي به صلح بشريت كرده باشند. اين انگيزه ها و اهداف باعث شد، كشورهاي منطقه اي به ويژه كشورهاي مورد نظر با پيدا كردن راه حل مناسب و منطقي، اين اختلافات را حل و فصل كنند و موانعي را كه براي ايجاد نزديكي و همكاري ميان اين كشورها وجود داشت، برطرف ساخته و به يك ديدگاه مشترك و يكسان در قبال مسايل بين المللي دست يابند و در مواضع و سياست گذاريهايشان، از روش هماهنگي پيروي كنند تا بدين طريق به هماهنگي و همبستگي در مسايل مختلف منطقه اي و جهاني از طريق همكاري هاي منطقه اي دست يابند. اين پيمان از آن جهت حائز اهميت بسيار است كه اولاً به ابتكار يكي از كشورهاي منطقه اي - يعني ايران – بوجود آمد و با توجه به نفوذ و دخالتي كه در آن زمان، قدرتهاي بزرگ جهاني در ساير كشورهاي دنيا اعمال مي كردند، جزء معدود پيمانهايي بود كه در انعقاد آن دخالت بيگانگان، محلي از اعراب نداشت و هيچ تأثير گذاري و نقشي در ايجاد پيمان سعدآباد از طرف دول قدرتمند انگلستان و روسيه صورت نگرفت و ثانياً تا آن زمان انعقاد چنين پيماني با اهداف مورد نظر، بي سابقه بود. زيرا ايجاد و همچنين حفظ و بقاي چنين پيماني منوط به كمك و مساعدت هيچ كشور قدرتمند برون منطقه اي نبود و اگر تا آن زمان پيماني منعقد مي شد كه به طور مستقيم يا غير مستقيم، كشورهاي قدرتمند در آن نفوذ و مداخله داشتند، اين پيمان عاري از اين دخالت بود. در مجموع هدف اين است تا با بررسي ابعاد و زواياي مختلف پيمان سعدآباد و دقت و غور در مواد آن و اهداف و انگيزه هايي كه به دنبال داشته و همچنين نقش و تأثير گذاري پيمان چه در حوزة منطقه اي و چه در خارج از منطقه، به ديدي روشن و شفاف در رابطه با پيمان مذكور دست يابيم و در اين مورد به شناخت مناسبي از وجوه مختلف پيمان سعدآباد برسيم. اهداف تحقيق: بايد گفت ايران نقش مهمي در تحولات منطقه اي قرن بيستم داشته است و در سياست خارجي ايران، منطقه خاورميانه از اولويت ويژه اي برخوردار بوده است و ارتباط و ايجاد دوستي و برادري، رفع اختلافات ميان كشورهاي منطقه و نزديكي و صميميت بيشتر ميان دول همسايه مورد توجه و اهتمام ايران قرار داشته است و ايران براي تحكيم روابط خود با كشورهاي منطقه و تأمين منافع ملي خود و در راستاي سياست هاي متخذّه كه داراي تأثيرات مهمي در سطح جهاني و بين المللي داشته است، ايجاد اين پيمان را پيشنهاد مي دهد. اين پ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 وقتي به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبي كشورمان بنگريم،ميبينيم كه شوق تأدب و تخلق به آداب قرآني در ادبيات فارسي مشاهده ميشود. در شعر شاعر حماسه سراي فارسي زبان، ابو القاسم فردوسي، با زيباترين زبان و رساترين بيان، برخي از ايات و احاديث به كار رفته است. فردوسي، حديث شريف «انا مدينة العلم و علي بابها»را اين گونه بيان ميكند: كه من شهر علمم، عليم درست درست اين سخن گفت،پيغمبرست تو گويي دو گوشم به آواي اوست گواهي دهم كاين سخن راي اوست اين بيتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت ميباشد كه پس از گذشت چند قرن،اين گونه حكيمانه و عاشقانه شهادت مي دهد كه اين كلام گهربار از پيامبر اكرم(ص) است. 2 وقتي به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبي كشورمان بنگريم،ميبينيم كه شوق تأدب و تخلق به آداب قرآني در ادبيات فارسي مشاهده ميشود. در شعر شاعر حماسه سراي فارسي زبان، ابو القاسم فردوسي، با زيباترين زبان و رساترين بيان، برخي از ايات و احاديث به كار رفته است. فردوسي، حديث شريف «انا مدينة العلم و علي بابها»را اين گونه بيان ميكند: كه من شهر علمم، عليم درست درست اين سخن گفت،پيغمبرست تو گويي دو گوشم به آواي اوست گواهي دهم كاين سخن راي اوست اين بيتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت ميباشد كه پس از گذشت چند قرن،اين گونه حكيمانه و عاشقانه شهادت مي دهد كه اين كلام گهربار از پيامبر اكرم(ص) است. 2 مولانا:مجموعه انديشهها، مضامين، باورها و الهامهاي خود را به ايات مرتبط مي سازد و ميگويد: گر چه قرآن از لب پيغمبر است هر كه گويد:«حق نگفت» او كافر است مولوي معتقد است كه قرآن كريم،كامل ترين سخن حق بر زبان بنده است كه از سوي خداوند بر پيامبر(ص) نازل شده است و ساخته ذهن بشر نيست و بيت ياد شده،اشاره دارد به ايات: «الله نزل احسن الحديث…؛خداوند بهترين و نيكوترين سخن را نازل كرد…» و ايه:… بل هو الحق من ربك لتنذر قوما ما اتاهم من نذير من قبلك…؛اما اين سخن حق است از سوي پروردگارت،تا گروهي را انذار كني كه پيش از تو هيچ انذار كنندهاي براي آنان نيامده است…(سوره سجده،ايه 3) 3 به نمونههاي ديگر شعرهاي مولوي كه الهام گرفته از ايات قرآن و احاديث است،به طور مختصر اشاره ميشود: گفت پيغمبر كه هر كه سر نهفت زود گـردد بر مـراد خـويـش جفت اين بيت اشاره دارد به حديث نبوي«استعينوا علي قضاء الحوائج بالكتمان فان كل ذي نعمة محسود؛نيازها و حاجت هاي نيازمندان را در پنهاني بر طرف كنيد؛زيرا هر صاحب نعمتي مورد حسادت قرار مي گيرد». نيكوان را، هست ميراث از خوشاب آن چه ميراث است اورثنا الكتاب اشاره به ايهثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا؛سپس، بندگان برگزيده خود را وارث علم قرآن قرار داديم.(سوره فاطر،ايه 32)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 تاثیر انقلاب ایران در بیداری اسلامی مقدمه در حالی که تا قبل از انقلاب ایران مسلمانان در گوشه و کنار جهان مسلمان بودن خود را از روی شرم پنهان می کردند ولی امروزه نه تنها مسلمانان احساس عزت می کنند بلکه با گسترش بیداری اسلامی، حکومتهای دیکتاتوری و مورد حمایت امریکا مثل اردن بحرین الجزایرقطر کویت مصر امارات عربستان و... در مقابله با موج اسلامگرایی به چالش مواجه شده اند بی تردید انقلاب اسلامی مهمترین تاثیر را در این رشد را داشته است چه آنکه امروزه با حضور فعال بیش از 195 گروه و جنبش اسلامگرا در کشورهای عربی نشانی از همه جاگیر شدن این موج را دارد. که همه آنها غیر مستقیم از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته اند و بعضی از آنها هم مستقیم از ایران حمایت و پیروی می کنند. 2 هرچند اینجا فقط لیست مختصری از این گروههای سازماندهی شده حامی ایران را آوردم ولی هیچ کس نمی تواند منکر تاثیر عمیق انقلاب ما بر توده مردم مسلمان شود. بعضی از گروهها نیز ظاهرا رابطه ای با ایران ندارند(مثل حرکت الاسلامیه در خود اسراییل که یک گروه نه چندان کوچک شامل اعراب اسراییلی که به اسلام گرایش پیدا کرده اند و رییس آنها عبدالله نمر درویش است.) ولی کسی نمی تواند تاثیر انقلاب ما بر گسترش جنبشهای اسلامی در منطقه انکار کند. نکته: این موارد فقط بعضی از این گروههای داخل کشورهای عربی، ترکیه و پاکستان می باشند وگرنه تمام گروههای اسلامگرای کل جهان اسلام بیش از ۲۶۰ حزب و گروه است. گروههای لبنانی: بعلت کثرت و نیز شهرت آنها فقط به ذکر اسامی بسنده می کنم: جنبش امل لبنان: پایه گذار آن امام موسی صدر- حزب الله لبنان که شامل حزب های کوچکتری است مثل حزب الدعوه لبنان - جبهه اسلامی - مجمع روحانیون اسلامی: سنی و شیعه - مقاومت اسلامی- گروه مجموعات الحسین - جبهه جهاد- گروه توحید- جبهه آزادیبخش لبنان- جبهه مستضعفین فی الارض. 3 جنبش توحید اسلامی لبنان(سنی): علیرغم سنی بودن این جنبش، به دفعات از امام خمینی و جمهوری ایلامی ایران حمایت کرده است. گروههای فلسطینی: حماس و جهاد اسلامی. مجلس اعلای عراق: این گروه در حقیقت ائتلاف تمام گروههای شیعه عراق می باشد رهبر فعلی آن عبدالعزیز حکیم است و در حقیقت حزب حاکم عراق محسوب می شود. قابل ذکر است که عبدالعزیز حکیم به علت پیروی سرسخت از حضرت آیت الله خامنه ای تا قبل از این دومین مهره نیرومند جمهوری اسلامی ایران در منطقه محسوب میشد (بعد از حسن نصرالله) ولی بعد از به قدرت رسیدن در حکومت عراق به نظر می رسد که مرد اول آیت الله خامنه ای در خاور میانه است. حزب الدعوه عراق: موسس آن محمدباقر صدر بوده که بعد از انقلاب اسلامی به اطاعت از ولایت فقیه و امام خمینی تصریح کرد و بلافاصله توسط صدام به شهادت رسید. نخست وزیر فعلی عراق (نوری مالکی) از اعضای این حزب است. حزب الدعوه خلیج: 5 گروهی از شیعیان حوزه خلیج فارس که با ایران ارتباط دارند. جبهه انقلاب اسلامی شبه جزیره(عربستان): به رهبری سعید صفار که مدتی تبعید خارج از عربستان بود ولی امروزه با کم کردن حرکات تند مذهبی و نظامی به فعالیتهای سیاسی مثل شرکت در انتخابات روی آورده. این گروه در ایران رفت و آمد زیادی دارد. حزب الله حجاز: سنی های عربستان که تحت تاثیر جمهوری اسلامی ایران می باشند. حزب آزادی بخش شبه جزیره (عربستان): شامل شیعیان عربستان که فعالیت زیر زمینی در شرق عربستان دارند این منطقه شیعه نشین است و چاههای نفت عربستان نیز در همین منطقه قرار دارد. این گروه نیز در ایران و عراق رفت آمد زیادی دارند. جبهه اسلامی قومی سودان: گروهی سنی مذهب منشعب از اخوان المسلمین به رهبری دکتر حسن ترابی روشنفکر مشهور عرب که با ایران روابط بسیار نزدیکی دارد که در سال1989 در سودان به قدرت رسیدند. حزب نهضت تونس: همان جنبش گرایش اسلامی تونس است که سالها قبل، از هر فعالیتی ممنوع شده بود ولی بعد از انقلاب ایران دوباره جواز فعالیت گرفت این گروه معتقد به اجرای دستورات دینی در اداره کشور می باشد. در حالیکه این حزب هرگونه اقدام نظامی را محکوم می کرد ولی به علت نفوذ رو به رشد این گروه در سال1987 رییس و 90نفر از اعضای اصلی آن به اتهامهای کودتا و یا جاسوسی برای ایران و.. دستگیر و زندانی شدند.این گروه امروزه دارای شورای رهبری 20نفره است که اغلب دانشجویان متدین و روشنفکر هستن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيامدهاي جدايي عواقب و پيامدهاي احتمالي طلاق يا تأثير آن در پديدههاي رواني و اجتماعي فرزندان طلاق را ميتوان چنين بر شمرد: 1 - بزهكاري كودكان و نوجوانان، ناسازگاريها و رفتارهاي ضد اجتماعي آنان. 2 - فحشا به ويژه در نتيجه فقر و ناآگاهي. 3 - اعتياد زنان، مردان و كودكان و استفاده از كودكان در توزیع موادمخدر و ديگر فعاليتهاي غيرمجاز. 4 - پرخاشگري و ناسازگاري كودكان، فرار از منزل و ولگردي آنان. 5 - افت تحصيلي، خودكشي زن يا شوهر و حتي كودكان. 6 - كاهش ميل به ازدواج در ديگر افراد خانواده به ويژه بچههای طلاق. 7 - اهمال و مسامحه والدين در تعليم و تربيت فرزندان، ايجاد آسيبهاي رواني و اجتماعي براي آنان. 8 _ فرزندان پسر طلاق در همانندسازي مردانه دچار اشكالات زيادي خواهند شد و در بسياري از موارد تمايلات هم جنس گرايانه از خود بروز ميدهند و اتكاي به نفس آنان نيز به شدت كم ميشود. 9 - فرزندان طلاق با گذشت 5 سال به هيچ وجه نميتوانند ثبات هيجاني و عاطفي خود را از دست دهند. 10 - بچههاي طلاق آينده خوبي را براي خود تصور نميكنند و اطمينان خود را به اركان زندگي از دست ميدهند و از آنجا كه بيتوجهي خانواده را به مسائل و نيازهاي خود لمس ميكنند، در آينده نسبت به افراد پيرامون خود و در مقياس بالاتر، اجتماع، به نوعي بياعتنايي و بيتوجهي كشيده ميشوند. فرزندان طلاق طلاق و فروپاشي خانواده ضمن بر هم زدن تعادل رواني - عاطفي افراد خانواده موجب بروز آسيبهاي اجتماعي ميشود. طلاق به هر دليلي درست يا نادرست پيامدهايي براي فرد و جامعه دارد.تحقيقات نشان ميدهد، كه اثرات طلاق بستگي به سن كودك هنگام طلاق دارد. همچنين اثر طلاق بر كودك به جنسيت، شخصيت، ميزان ناسازگاري و درگيري والدين و حمايت خانواده و دوستان كودك بستگي دارد. جدايي پدر و مادر يك اثر آني و زودگذر نيست؛ بلكه در تمامي مراحل زندگي فرزندان اثرات منفي و زيانباري را بر جاي خواهد گذاشت. پراكنده شدن اعضاي خانواده و محروميت فرزندان از سرپرستي مشترك والدين، پس از فروپاشي و از هم گسيختگي خانواده آنان را از داشتن مواهب و مزاياي زندگي خانوادگي محروم ميكند و هويت فردي و خانوادگي فرزندان طلاق را مختل ميكند
. آسيبشناسان اجتماعي براين باورند كه پس از جدايي والدين، مسائل روحي و رواني بسياري براي فرزندان ايجاد ميشود. از جمله: بدبيني به جنس والد ديگر و بيخبر ماندن از روحيات و ساختار وجودي او كه آسيبهاي آن بعدها در ازدواج چنين فرزنداني آشكار ميشود. مشكلات رواني و جسماني، تربيتي، احساس گناه و سردرگمي، اختلال در هويت و احتمال گرايش به بزهكاري را ميتوان از جمله آثار مخرب وزيانبار معنوي و مادي طلاق روي فرزندان برشمرد. فرزنداني كه براثر طلاق والدين، حاميان اصلي خود را از دست ميدهند، بيش از ديگران در خطرند و به راحتي فريب ظاهر آراسته و سخنان فريبنده افراد را ميخورند. طبق تحقيقات انجام شده، 70درصد افرادي كه دچار آسيبهاي اجتماعي ميشوند فرزندان طلاق هستند. از اينرو توجه به مقوله پيشگيري از طلاق اهميت خاصي دارد.
در كنار مسايل مبتلا به نهاد خانواده در شرايط فعلي از جمله افزايش سن ازدواج و عدم تمايل بهازدواج كه نوعي تهديد عليه كيان خانواده ميباشد، طلاق نيز از جمله آسيبهاي اجتماعي است كه در اغلب جوامع رو به رشد قابل مشاهده است. از هم پاشيدگي خانوادهها، بجا ماندن فرزندان اين خانوادهها يا همان "فرزندان طلاق" كه آنان نيز دچار مشكلات و كاستيهايي مختص بخود ميشوند و نيز كمرنگ شدن محبت و عاطفه در ميان اعضاي خانواده و افزايش بزه در نوجوانان و جوانان از جمله مسايلي است كه در قرن اخير گريبانگير بسياري از جوامع انساني شده است. به عقيده كارشناسنان پديده طلاق وضعيتي در نقطه مقابل پديده ازدواج است به شكلي كه آثار مخرب و ويرانگر آن حتي در روند و پروسه ازدواج و نرخ جمعيتي در جامعه نيز تاثير گذار است. در همين رابطه به نظر آنان از عوامل مهم در كاهش ميل ازدواج و تشكيل خانواده در جوانان ، افزايش آمار طلاق و از هم پاشيدگي كانون گرم و صميمي خانواده در يك جامعه ميباشد. در نظر صاحبنظران طلاق يك پديده چند بعدي است كه مهمترين عامل وقوع آن عدم تفاهم بين زوجين است. به عقيده آنان سه تا پنج سال اول زندگي مشترك زوجهاي جوان ،مقطعي حساس براي شكلگيري يك خانواده است ،بنابراين داشتن برنامههاي فرهنگي و آگاهي بخش براي جلوگيري از افزايش ميزان طلاق در جامعه بسيار موثر و حياتي است. در شش ماه نخست امسال ۴۹هزار و ۵۲۵مورد طلاق در نقاط مختلف روستايي و شهري درسطح كشور ثبت شده كه نسبت به مدت مشابه پارسال پنج درصد رشد داشته است. اين در حالي است كه در ثبت واقعه ازدواج هشت درصد رشد ثبت شده است كه اين تفاوت سه درصدي نرخ رشد ازدواج با طلاق در جامعه از نظر كارشناسان نامطلوب است زيرا جامعهاي از نظر آمار ازدواج و طلاق مطلوب به نظر ميرسد كه بين نرخ رشد ازدواج و طلاق در آن تفاوت زيادي وجود داشته باشد. كارشناسان معتقدند: افزايش آمار طلاق در جوامع در حال توسعه از جمله آسيبهايي است كه بروز آن طبيعي است اما افزايش بيرويه آن ميتواند بسيار خطرناك و در جهت تضعيف كامل بنيانهاي خانواده پيش برود. پرسش اساسي كه در اين گزارش به صورت مبسوط به آن پرداخته ميشود اين است كه چرا خانوادهاي در آغاز با نهايت عشق ، محبت ، احساس الفت و يكي بودن آغاز ميگردد و تنها با گذشت دورهاي كوتاه و شايد طولاني با نهايت خشم، نفرت ، بيزاري و بياعتمادي پايان مييابد. متاسفانه انسجام و همبستگي خانوادههاي قديم كه نمونههايي از آن هنوز قابل مشاهده است در زندگي زوجهاي جوان به سختي يافت ميشود و يا اصلا وجود ندارد. اغلب كارشناسان و صاحبنظران اجتماعي بر اين باورند كه عواملي مانند فشارهاي اقتصادي و بالا رفتن هزينههاي زندگي ، فشارهاي رواني، عدم داشتن تفاهم، اعتياد، بالا رفتن توقعات زوجين ، ازدواج بخاطر ظواهر، در مواردي عدم تناسب تحصيلات زوجه با زوج و ديگر عوامل در بروز اين پديده رو به افزايش نقش دارند. طلاق و بزهكاري در مورد ارتباط بين طلاق و بزهكاري در فصلنامه نداي اصلاح تأكيد شده است كه طلاق يكي از عوامل بزهكاري در كودكان است ( طلاق به معناي حقوقي ، يعني جدايي قانوني يك زوج ) . طلاق را بايد در بعد وسيع تري ديد كه ممكن است چند حالت داشته باشد و نهايتاً قطع رابطه ي زوجيت است كه بعضاً در يك زندگي پرتشنج ، جدايي والدين مي تواند در محيطي كه هنوز از هم جدا نشده اند ، صورت بگيرد . اختلافات خانوادگي ، دعوا ها ، برخورد ها و توهين ها ، محيطي ناامن براي طفل به وجود مي آورد . محيطي كه طفل را وادار مي كند از خانه فرار كند و به جايي پناه ببرد . كجا ؟ برايش مهم نيست . دنبال يك مسكن مي گردد . يك محل ، يك مأمن و از آن جا كه اين طفل با توجه به شرايط زندگي و خانوادگي آن زمينه هاي مثبت را كم تر داشته ، مسلماً به سمت بزهكاري كشيده مي شود . بنابراين ما غير از طلاق مي توانيم جدايي اخلاقي و عدم تفاهم والدين را هم نوعي جدايي تلقي كنيم . بعضي والدين وجود دارند كه با هم زندگي مي كنند ، اما عملاً از هم جدا هستند . مساواتي آذر هم به ارتباط بين طلاق و قرباني شدن كودكان چنين اشاره مي كند كه به نظر جامعه شناسان طلاق به مثابه ي يك بمب اتمي است . وقتي ما از جنگ جهاني كه از حادثه هاي مهم و تلخ تاريخ اجتماعي به شمار مي رود صحبت مي كنيم ، از تبعيد ها و از دست دادن والدين حرف مي زنيم و از ميدان مبارزه و مقاصد طرفين جنگ سخن به ميان مي آوريم ، در واقع مي گوييم كه اين تنها مرد ها نيستند كه در جنگ كشته مي شوند يا تبعيد مي گردند ، بلكه زنان و نوعروسان و كودكان تازه به دنيا آمده هم نابود مي شوند يا گرفتار مي گردند بازنگري تأثيرات طلاق بر فرزندان طلاق يا يك زندگي پر تنش؟ مترجم: مونا مشهدي رجبي حتما بارها شنيدهايد كه جدايي والدين زندگي فرزندان را تباه ميكند و عامل اصلي تمامي مشكلات روحي و رواني و رفتاري فرزندان به شمار ميآيد. تحقيقات بسيار زيادي در مورد تأثير جدايي والدين بر زندگي فرزندان انجام شده است كه اغلب آنها بدون بررسي علل مشكلات رفتاري يا ذهني كودكان طلاق، با نگاهي سطحي و ساده، جدايي والدين را عامل تمامي اختلالات رفتاري ذكر كردهاند و با توجه به اين فرضيه اشتباه، مانع جدايي بسياري از زوجها شدهاند. ولي آيا زندگي كردن كودك در يك خانه پرتشنج كه افراد آن رابطه سرد و بيروحي با يكديگر دارند آسيب كمتري به روح و روان او وارد ميآورد؟ سارا مك لين، پژوهشگر آمريكايي در اين مورد ميگويد: علت مشكلات روحي فرزندان طلاق، جدايي والدين يا زندگي كردن آنها با يكي از والدين نيست، بلكه تشنجها و درگيريهاي خانوادگي و اختلافات والدين پيش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهني آنها ميشود و به دنبال خود معضلات رفتاري را به همراه ميآورد. وي معتقد است جدايي به تنهايي آسيبي به هيچ يك از افراد خانواده وارد نميكند بلكه مشكلات پيش از آن و عواملي كه موجب رسيدن خانواده به نقطه پايان ميشود، موجب ايجاد مشكل در روح و روان كودك و حتي والدين خواهد شد. جوزف هوپر، پژوهشگر مسائل خانواده ميگويد: زماني بقاي يك زندگي خانوادگي براي كودك مفيد است كه درگيريها و مشكلات اعتقادي و سليقهاي والدين محسوس نباشد، زيرا در غير اين صورت دوام يك زندگي نه تنها به سود كودك نيست بلكه باعث تشديد تشويشهاي ذهني و مشكلات روحي او ميشود. پل آماتو، استاد جامعهشناسي در دانشگاه نبراسكا و آلنبوث، استاد دانشگاه پنسيلوانيا تحقيق همه جانبهاي انجام داده و اعلام كردند واقعيت اين است كه بسياري از خانوادهها بدون اينكه درگيريهاي شديد يا اختلافات عميق داشته باشند از هم پاشيده ميشوند. آمار نشان ميدهد هفتاد درصد از كل طلاقهاي صورت گرفته در ايالت متحده آمريكا مربوط به زوجهايي بوده كه با يك دوره مشاوره كوتاه و حتي با تفكر و همدلي بيشتر، قادر به ادامه زندگي بودهاند و بدون ترديد اين شرايط براي فرزندان مناسبتر است. آنها پيشنهاد ميكنند والديني كه مشكلات جدي با يكديگر ندارند سريع تصميم به جدايي نگيرند زيرا نميتوان از اثرات منفي اين پديده اجتماعي بر فرزندان غفلت كرد. بهتر است زوجها تا زماني كه فرزندانشان دوران بلوغ را پشت سر ميگذارند كانون خانواده خود را حفظ كنند و در صورت باقي ماندن مشكل، پس از سپري شدن دوران بحراني فرزندانشان تصميم به جدايي بگيرند. البته اين مسأله تنها شامل خانوادههايي ميشود كه مشكلات و درگيريهاي آنها اندك است، زيرا زندگي كردن كودك در يك خانه پر تشنج و پردرگيري، نه تنها تأثيري مثبت بر ذهن و رفتار او ندارد بلكه آسيبهاي بسيار جدي به روح و روان وي وارد ميكند. مگي گالاگر در كتاب "يك جدايي مسالمتآميز" آورده است: معمولاً طلاق به عنوان راه حلي براي پايان بخشيدن به درگيريها و تنشها پيشنهاد ميشود اما آيا واقعا طلاق موجب خاتمه يافتن درگيري بين زوجين ميشود؟ آمارها نشان ميدهد تنها 12 درصد از زوجها پس از طلاق رابطهاي مسالمتآميز و بدون درگيري با يكديگر دارند و ميتوانند براي تأمين خواسته فرزندشان يا ايجاد آرامش براي وي رابطهاي نسبتاً آرام و دوستانه داشته باشند، اما 50 درصد از زوجها پس از طلاق با يكديگر رفتاري تندتر دارند و مشاجرات و درگيريهاي آنها با شدت بيشتر و اغلب در حضور فرزندان صورت ميگيرد. اين روابط با گذشت مدت زماني حدود 5 سال از تاريخ طلاق به يك كينه و دشمني ديرينه بدل ميشود و كودكان را وارد يك ميدان جنگ ميكند. پس در واقع، راه حل در جدايي نيست، در تغيير شرايط است، زيرا تا پيش از آن زوجها در يك محيط و زير يك سقف بودند و حالا اغلب مشاجرات به صورت تلفني يا از طريق رابط و واسطه انجام ميشود. حال اين سؤال پيش ميآيد كه آيا طلاق باعث كاهش درگيريها و تنشها در خانواده ميشود و آرامش را به كودكان آن خانوادهها باز ميگرداند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 1 مقدمه: تصويرهايي را كه انسان اوليه براي ارسال پيام و بيان مقاصد و اهداف خود ترسيم نمود مي توان از قديمي ترين خط ها دانست. به عبارتي اجداد خط هاي كنوني، تصويرهاي نخستين اند، و متون چاپي امروز كه در آنها، مفاهيم به كمك خط بيان مي شود، تكامل يافته ي تصويرهايي است كه براي مقاصد گوناگون و آسان كردن ادراك مسايل براي مخاطب با ساده تر منتقل كردن مفاهيم و برقراري ارتباط توسط آمدميزاد ترسيم شده است. تاپوگرافي تايپوگرافي ناگزير با خطاطي و خوشنويسي، رابطه يي دارد. بسياري را سهواً يا به سادگي اعتقاد بر اين است كه خوشنويسي و خطاطي، نوعي تاپوگرافيست. معني تحت الفظي خوشنويسي خوش نوشتن حروف و كلمات با رعايت سفت و سخت هندسه ي تحرير و حروف بر اساس قواعد از پيش تعيين شده و سنتي مي باشد. كلمه ي ديگري داريم به نام خطاطي، خطاطي در واقع كار در حوزه هاي كاربردي است يعني كسي براي موضوع به مفهوم خاص و براي چاپي مطابق كاربرد تعريف شده آن خطي مي نويسد. يا خطي انتخاب مي كند و بهره مي گيرد. خوش بودن در اينجا به معني جا افتادن و مناسب بودن نوشته است كه در ارتباط با موضوع و زيبايي در مفهوم كار براي تعريف مي شود، نه در شكل ظاهري. 1 2 خطاطي در اروپا خطاطي بطور ساده يعني زيبا نوشتن، اگرچه زيبايي اين علائم به عملكرد چشم با سليقه اشخاص مربوط مي شود. درست مانند بسياري از سبك هاي هنري كه امروز وجود دارد از سبك هاي استثنايي تزئيني تا سبك هاي كاملاً انتزاعي در مورد خطاطي هم چنين است. خطاطي مدرن فطعاً بيك پيشينه سنتي از رومي ها و حتي قبل از مسيحيت داشته است به هنگام زمامداري امپراطوري روم الفباي استاندارد توسعه داده شد و به سرزمين هاي فتح شده منتقل گرديد. سپس با ترويج و آموزش دين مسيحيت توسعه يافت. رومي ها حروف را بدون هيچ اصلاحي از يوناني ها پذيرفتند و حروف را طوري بازسازي كردند كه با زبان خودشان تناسب داشته باشد. رومي ها در اوايل قرن چهارم ميلادي نوع جديدي از خط شكسته را توسعه دادند كه صورت اصلي نوشته هاي متون قديم شده و با اشتمال بر زائده هاي بالايي و پاييني حروف بزرگ و كوچك امروزي از آن منتج گرديدند تا قرن دهم ميلادي همه عناصر خط جديد زير نفوذ كليسا شكل پذيرفتند. متعاقب آن يك دوره بسيار غني از گسترش تذهيب به وجود آمد كه ميراث شگفت انگيزي از فرم حروف و دست نوشته ها به جا گذاشت. 1 4 از زماني كه ژوهانس گوتنبرگ در سال 1468-1398 – م فن چاپ را اختراع كرد تلاش هاي زيادي براي گسترش شيوه هايي كه كارآيي بيشتري در امر تكثير نسخ متون مختلف و مطالب مهمداشته باشد انجام شد. ازجمله اين تلاش ها كه به توسعه امر چاپ انجاميد ساختن حروف برجسته ي فلزي بود، كه با الهام گرفتن از اصل الفباي لاتين انجام شد و از تركيب و كنار هم قرار گرفتن آنها واژه – جمله و متون مختلف ساخته مي شد و پس از سپرده شدن به دستگاه چاپ و اتمام كار، مجدداً از آنها براي مطلبي جديد استفاده مي كردند. امروزه حضور تايپوگرافي را در بسياري از دقايق زندگي مان حس ميكنيم. از سينما و تلوزيون، صفحات وب …… مبحثي در طراحي گرافيك وجود دارد كه با حروف و كلمات سر و كار دارد، كاربرد آن ايجاد تأثير بصري با بيان تصويري به كمك كلمات است. آثار خلق شده در تايپوگرافي قبل از آنكه خوانا باشد، حاوي يك پيام بصري است. بنابراين يك اثر تايپوگرافيك مي تواند از مجموعه اي از جروف و كلمات كه در عين حال معنايي نيز ندارند ساخته شود. اهداف تايپوگرافي بررسي و تجزيه و تحليل آثار موفق و ماندگار بيانگر اين است كه هدف از تايپوگرافي ارسال هرچه مؤثرتر پيام برقراري ارتباط لازم ايجاد تفهيم و تفاهم نفوذ بيشتر نسبت به نوشتار عادي بوده است. 1 4 از اهداف اصلي تايپوگرافي تلاش براي طراحي و ابداع شويه هاي جديد نگارش و كاربرد آن است. اين مسئله كه نياز انسان براي ارتباط نوشتاري با يك نوع خط مرتفع نمي گردد و براي بيان حالات مختلف متوسل به اقلام مختلف شد. تايپوگرافي يكي از قدرتمندترين ابزارهاي ارتباطي موجود براي طراحان گرافيست است. مي تواند وقتي كه به طوري مؤثر به كار رود، حال و هوا و مفهوم يك اثر را پيش از انتظاري كه از يك نوشتار يا حتي تصوير مي رود در خاطره ها و اذهان ثبت كند. عيني و محسوس كردن موضوع نوشتاري تايپوگرافي مي تواند به خواننده خود قبل از خوادنده شدن بگويد اين متن آموزنده است يا سرگرم كننده، طنز است يا بسيار جدي و براي اين كار اگر لازم باشد حروف منبسط يا فشرده مي شود و يا در اندازه ها و وزن هاي مختلف ظاهر مي گردند . خودشان را به شكل ها و شيوه هاي مختلف ارائه مي كنند و در تحريك با هم مي توانند خيلي دوستانه و خوشرو تحريك كننده و مد روز با ابهت و جدي ظاهر شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 پيدايش ترك در ساختمان افت پي بر اثر عواملي همچون رطوبت و فشارهاي وارده از طبقات ، بي مقاومتي خاك و عملكردهاي آن پيش مي آيد . همچنين نوع مصالح مصرفي و اجراي غيرفني ، سبب نشستهاي پي مي شود . در مجموع ، بر اثر حركات زمين ، اسكلت بنا حركت مي كند و شكستهاي مختلف كه شامل تركهاي عميق و يا معمولي و در مواردي به شكل مويي است ، نمايان مي شود. موقعيت ترك : تركهاي عميق : اين تركها گاهي به طور دائمي به وجود مي آيد و دليل آن نشست مرتب پي است كه در اين صورت ، بودن ساكنان در ساختمان خطرناك است. تركهاي ثابت : معمولا پس از نشست پي ، تحرك ساختمان كم مي شود. اين پديده بر اثر قطع رطوبت و فشرده شدن سطح زير پيش مي ايد. در نتيجه ، شكست و افت ديوارها و اسكلت بنا نيز متوقف ، و حالت ترك ثابت مي شود. موي تركهاي معمولي : اين تركها در اثر افتهاي كوچك در اسكلت بنا و به واسطه نيروها و در مواردي به علت نوع مصالح اندود به وجود مي ايند. رطوبت ، انقباض و انبساط حاصله در مقابل خشك شدن سطوح مرطوب ، باعث ايجاد تركهاي مويي مي شود. حالتهاي ترك : 2 ترك را به شكلهاي مختلف مي توان آزمايش كرد. نوع خطرناك و بدون خطر آنها را به شكلهاي زير مي توان شناسايي كرد: الف) بند دوقسمت ديوار را كه بر اثر تركهاي عميق از يكديگر جدا شده اند ، با گچ دستي طوري كف كش مي كنيم كه ملات فقط دو قسمت جدا شده را پوشش دهد ؛ يعني در تركها نفوذ نكند پس از خودگيري و خشك شدن ملات گچ ، چنانچه از ديوار جدا شود ، اسكلت در حال نشست و افت كامل است كه بايد در مورد آن با احتياط رفتار كرد. ب) در موارد ذكر شده در بالا ، مي توان روي ترك دو قسمت جدا شده ديوار را نوار كاغذي از جنس كاهي نازك به ابعاد 30*3 سانتيمتر به شكل ضربدر (*) با پونز نصب كرد. چنانچه كاغذ پاره شود ، شكست و نشست در ساختمان بسيار خطرناك مي باشد. در اين صورت ، ساختمان بايد از سكنه خالي شود. ج) در نشستهاي خطرناك ، كلاف پنجره بر اثر نيروي فشار ، اهرم و دفرمه مي شود . به علت بالا بودن ضريب شكنندگي ، شيشه پنجره ها ترك مي خورند و مي شكنند. د) در افتهاي مداوم پي و مواقع سكوت ، صداهاي "تك تك " كه حاصل ترك مصالح و بويژه اجركاري است ، شنيده مي شود. روش تعمير تركها : همانطور كه گفتيم ، بر اثر نشست ، تركهايي به وجود مي آيد كه برخي از آنها مويين و ريز هسنتد . با خالي كردن اطراف آنها و با " كشته كشي " و كشيدن پنبه آب روي سطوح تركهاي مويين آنها گرفته و آماده نقاشي مي شوند. تركهاي نيمه عميق : بر اثر حركت پذيري سقف توفال كه از انقباض و انبساط رطوبت و حرارت حاصل مي شوند . تركهايي به وجود مي آيد . اين تركها را با نوك كاردك و ماله خالي مي كنيم و پس از " آماده كشي " و پرداخت كشته و پنبه زني ، تركها را مي گيريم و آماده نقاشي ميكنيم. 3 تركهاي عميق : اطراف ترك را با تيشه مي تراشيم و سپس درز آن را كاملا خالي مي كنيم. كاربردن گچ دستي و كف كش كردن ، درون ترك را پر و سطح آن را با گچ آماده صاف مي كنيم . سپس با گچ كشته و پنبه اب ، سوح آن را كاملا پرداخت و آماده نقاشي مي كنيم. توجه شود : چون سطح كشته كشي در بعد بيشتري انجام مي شود تا خطر كپ كردن به وجود نيايد ، بابد اصولي را به كاربرد تا سطح ترك از اطراف به شكل پخ از گچكاري و اندود برداشته شود تا عمق ترك در سطحي عريض پيوند شود. به اين عمل اصطلاحا " پرداخت كردن ، كشته و همسطح كردن با زمينه در گچكاري قديمي " مي گويند. ترك در تقاطع ديوار : ديوارها بر اثر نداشتن پيوند با هشت گير ترك مي خورند . در مواقعي نشست و شكست ديوارها ، تركها كاملا باز و رويت مي شوند . در بعضي موارد ، اين تركها بسيار عميق هستند ؛ به طوري كه مي توان دست را در درون آنها حركت داد . در اين حالت ، چنين عمل مي كنيم : 1- سطح ترك را از دو طرف كاملا با تيشه مي تراشيم ، و پس از جارو ، سطوح آن را كاملا مرطوب مي كنيم . 2- چنانچه لازم باشد ، كنارهاي ترك را با قلم و چكش چند سانتيمتر بازتر مي كنيم تا نشست گچ با عمق بيشتري انجام شود. 3- ملات گچ تيزون را شلاقي در درون ترك مي كوبيم تا سطح ترك كاملا پر شود. 4 4- پس از پر كردن ترك به شكل سرتاسري و كف كش كردن گچ تيزون ، اندود گچ و خاك را اجرا مي كنيم. 5- در صورت نياز ، ترك را شمشه گيري مي كنيم تا در سطح گچكاري يكنواختي به وجود آيد. 6- با گچ آماده و سپس گچ كشته ، سطح اندود را " سفيدكاري" مي كنيم و با پنبه آب زدن براي پرداخت ، گچكاري را خاتمه مي دهيم. توجه شود: چنانچه در محل تقاطع ديوار ديوار ابزار گرد زده شود ، يعني ماهيچه به وجود آيد ، ترك مجددي پيش نخواهد آمد . ترك در نعل درگاه : به علتهاي زير ، نعل درگاه و سوح زير آن مي شكنند : الف) در اثر نشست ستون زير نعل درگاه ، به علت اهرم شدن آن ، برش افقي به وجود آيد. ب) برشهاي عمودي به خاطر وجود پيوند و اثر نيروهاي فشاري در امتداد تير نعل درگاه و برشهاي طولي بعد از مقدار گير نعل درگاه به وجود مي آيد كه در هر دو حالت ، جداره تركها را مي تراشيم ، باز مي كنيم و سپس گرد آن را مي گيريم . بهد ، محل مرطوب شده را با اصطلاحا گچ تيزون ( زودگير) پر مي كنيم و زمينه را با كشته كشي آماده مي سازيم و سپس تركها را به ترتيب ترميم و تعمير مي كنيم. پيوند در تركهاي عميق : چنانچه ترك عميق باشد ، رجهاي بريده شده را از دو طرف به اندازه يك نيمه ، خالي مي كنيم و با به كاربردن ملات مرغوب و اجرهاي راسته مقاوم ، سطح ترك را در عزض ديوار با رعايت پيوند ، كامل مي گيريم و سپس مبادرت به اندودكاري مي كنيم. در اين صورت ، اثر ترك كلي محو مي شود. در بعضي موارد ترك به حدي است كه از بيرون نور و اشيا قابل رويت مي شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
4 معماري پايدار معماري پايدار يكي از جريان هاي مهم معماري معاصر است؛ جرياني كه عكس العملي منطقي در برابر مسائل و مشكلات به وجود آمده عصر صنعت به شمار مي رود. همانگونه كه مي دانيم با انقلاب صنعتي و پيشرفت هاي فني- تكنولوژيكي در عرصه معماري، معماري بومي اقصي نقاط دنيا كه با توجه به طبيعت و محيط پيرامون خود شكل مي گرفت و همساز با اقليم سر برمي افراشت، به دست فراموشي سپرده شد. معماري مدرن نيز كه زاده اين تحولات بود، به طور كل بستر شكل گيري معماري را ناديده گرفت. پيشرفت هاي عظيم تكنولوژي استخراج نفت و ساير ذخاير زيرزميني نيز استفاده هر چه بيشتر اين منابع تجديد ناپذير را فراهم آورد و لذا با وجود منابع سوختي فراواني كه در دسترس بود، تامين نيازهاي گرمايشي به راحتي ميسر شد. دهه 70 را مي توان دهه آگاهي يافتن از بحران هاي زيست محيطي ناميد كه عكس العمل هايي را در دنيا ايجاد كرد كه توسعه پايدار يكي از آنهاست. توسعه پايدار كه در دهه 70 مطرح شد، حاصل شناخت عميق نسبت به محيط پيرامون بوده است. از آنجا كه طبق آمار، 50 درصد ذخاير سوختي در ساختمان ها مصرف مي شود، لذا جست وجوي راه حل اساسي براي اين معضل بديهي مي نمايد. نكته ديگر اينكه علاوه بر توجه به طبيعت، توجه به انسان نيز در اهم موارد قرار گرفت. انسان مدرن كه در پس جوامع صنعتي به ابزار بدل شده است، نقطه اصلي توجه توسعه پايدار است و مي توان گفت كه طراحي پايدار و توسعه پايدار به خاطر ابعاد انسان مدارانه و انسان گرايانه ارزش و اعتباري خاص يافته اند. توسعه پايدار، توسعه اي است كيفي و متوجه كيفيات زندگي است و هدف از آن، بالا بردن سطح كيفيت زندگي براي آيندگان است. توسعه پايدار در سه حيطه داراي مضامين عميقي است: 1 - پايداري محيطي 2 - پايداري اقتصادي 3- پايداري اجتماعي در راستاي تحقق اهداف توسعه پايدار، پايداري محيطي در ارتباط با معماري اهميت زيادي دارد و مسائل زيست محيطي كه آينده بشر را به خطر انداخته است، معماران را به چاره انديشي وا داشته است. پايداري محيطي با هدف حفظ محيط زيست بر موارد زير تاكيد دارد: كاهش اتلاف و پخش انرژي در محيط كاهش توليد تاثير گذارنده ها بر سلامت انسان استفاده از مواد قابل بازگشت به چرخه طبيعت رفع سموم مواد پايداري محيطي در عرصه كار معماران نيز با اهداف زير تبيين مي شود: مصرف بهينه منابع انرژي استفاده از مصالح تجديد پذير حفاظت و عرضه انرژي و بازيافت كامل آن بدون ايجاد آلودگي اصل طراحي پايدار بر اين نكته استوار است كه ساختمان، جزئي كوچك از طبيعت پيراموني است و بايد به عنوان بخشي از اكوسيستم عمل كند و در چرخه حيات قرار گيرد. طراحي پايدار همانگونه كه ذكر شد، طراحي است مردمي و لذا كيفيت فضاهاي داخلي ساختمان اهميت ويژه اي مي يابند. حال اين سئوال مطرح است كه كيفيت خوب چگونه حاصل مي آيد؟ بدون ترديد كيفيت مطلوب بدون توجه به طبيعت، نورگيري مناسب فضاها و تهويه مطبوع فراهم نمي آيد. در ضمن از آنجا كه 5 پايداري و ماندگاري خود ساختمان به عنوان يك پديده مد نظر است، لذا ساختن با كيفيت بالا و استفاده از مصالحي با قابليت ماندگاري طولاني نيز بايد در نظر گرفته شود. رسيدن به چنين شرايطي با استفاده از مديريت كارآمد و به كار گيري آخرين تكنولوژي ها صورت مي گيرد. دستيابي به استانداردهاي بالاي كيفيت، امنيت و آسايش كه در واقع سلامت انسان ها را تامين مي كند از مهمترين اهداف معماري پايدار است. در ضمن اينكه اين نكته را نبايد ناديده گرفت كه بهره گيري از تجربيات گذشتگان در بهبود كيفيت معماري، راهگشاي دستيابي به طراحي پايدار خواهد بود. بهبود كيفيت معماري در طراحي پايدار در راستاي نيل به يك هدف صورت مي گيرد و آن هم آسايش است. نكته مهمي كه در اين نوع معماري مورد توجه قرار مي گيرد، آن است كه تمامي عوامل دخيل در آسايش، مرتبط با هم و به صورت يك سيستم واحد در نظر گرفته مي شود. آنچه زيرمجموعه آسايش در معناي عام آن قرار مي گيرد عبارتند از: آسايش، آرامش، امنيت، ايمني و سلامت. آنچه به تفصيل پيرامون طراحي پايدار گفته شد، نشان دهنده نوعي نگرش به معماري است كه بر چند نكته اساسي اشاره دارد: 1- كيفيت گرايي 2- توجه به آينده 3- توجه به محيط، لذا طراحي پايدار يك سبك فرمال نيست و برگرفته از شرايط زودگذر و هيجانات آني نيست، بلكه در بطن خود واجد مفاهيم عميقي است كه پيوند دهنده انسان، طبيعت و معماري است. چارلز جنكز در آخرین فصل كتابش این مسئله را خاطر نشان میسازد كه نابودی زمین توسط ما منجر به نابودی 27000 گونه زیستی در یكسال میشود یعنی هفتاد و چهار انقراض در یك روز و یا سه نابودی در یك ساعت! مدارك جدیدتری براساس مجله تایم مورخ 31 ژانویه 2000، این تعداد را بالاتر نشان میدهد یعنی صدها انقراض در یك روز! گرم شدگی كره زمین، نازك شدن لایه ازن بعلت استفاده از انواع آلاینده ها، افزایش آلودگی محیط زیست و انقراض گونههای زیستی همه و همه با هم میآمیزند تا ضرورت بوم شناسی و مسائل زیست محیطی را برای آینده قابل پیشبینی گردانند. بطوریکه پیشی گرفتن خاكستری در برابر جهان سبز آینده، قابل تأمل ترین مسئله قرن حاضر به شمار میآید. در این میان توسعه به عنوان یكی از بزرگترین عوامل تغییر محیط زیست و به تبع آن ساخت و ساز كه جزو صنایع بزرگ در استخدام نیروی انسانی (صدها هزار كارگران ساختمان و فنون مربوطه)، باعث از بین بردن زمینهای كشاورزی، فرسایش خاك و آلوده كننده محیط زیست و به مخاطره انداختن سلامتی و بهداشت مردم است و بر بحران انرژی دامن میزند. بحرانی که در اواسط دهه 1965 با افزایش میزان آلودگی محیط زیست هشداری به جهانیان محسوب شد، سبب تشکیل گروههای طرفدار محیط زیست كه از حامیان محیط زیست در جهان بودند گردید و مفهوم گسترده ای تحت عنوان پایداری را پی گیری نمود. اصطلاح پایداری (sustainable) برای نخستین بار در سال 1986 توسط كمیته جهانی گسترش محیط زیست تحت عنوان (رویارویی با نیازهای عصر حاضر بدون به مخاطره انداختن منابع نسل آینده برای مقابله با نیازهایشان) مطرح شد و هرروز بر ابعاد و دامنه آن افزوده میشود تا استراتژیهای مناسبی پیش روی جهانیان قرار گیرد. در این جهان، معماران نیز همسو با سایر دست اندرکاران در پی یافتن راهکارهای جدیدی برای تأمین زندگی مطلوب انسان بوده اند. بدیهی است که زندگی، کار، تفریح، استراحت و 5 ... همه و همه فعالیت هایی میباشند که در فضاهای طراحی شده توسط معماران صورت پذیرفته و از آنجا که نقاط ضعف و قوت یک ساختمان بر زیست بوم جهان تاثیر مستقیم خواهد داشت، وظیفه ای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران میباشد. کاربرد مفاهیم پایداری و توسعه پایدار در معماری، مبحثی به نام «معماری پایدار» آغاز نموده اند كه مهترین سرفصلهایی آن با عنوان "معماری اكوـ تك"، "معماری و انرژی ـ معماری سبز" ایجاد میگردد. تعاریف ساخت و ساز پایدار ساخت و ساز پایدار این چنین تعریف شده است: «مدیریت یك محیط پاك و سالم براساس بهرهبرداری مؤثر از منابع طبیعی و اصول اكولوژیكی» که هدف از طراحی ساختمانهای پایدار کاهش آسیب آن بر روی محیط و منابع انرژی و طبیعت است، كه شامل قوانین زیر میباشد: 1 – كاهش مصرف منابع غیر قابل تجدید 2 – توسعه محیط طبیعی 3- حذف یا كاهش مصرف مواد سمی و یا آسیب رسان بر طبیعت در صنعت ساختمانسازی بنابراین بطور خلاصه ساختمان پایدار را میتوان این چنین تعریف نمودد: ساختمانی كه كمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود و در پهنه وسیعتر با منطقه و جهان دارد. تكنیكهای ساختمانسازی در یك پهنه وسیع در جهت تأمین كیفیت یكپارچه از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی میكوشند. بنابراین استفاده معقول از منابع طبیعی و مدیریت مناسب ساختمان سازی به حفظ منابع طبیعی محدود و كاهش مصرف انرژی كمك نموده (محافظت انرژی) و باعث بهبود كیفیت محیطی میشود. اهدف کلی ساختمانهای پایدار • بهرهبرداری مناسب از منابع و انرژی • جلوگیری از آلودگی هوا • مطابقت با محیط اصول توسعه ساخت و ساز پایدار برای ایجاد تعادل میان سطوح تنوع زیستی، سه اصل توسعه صنعت ساخت وساز پایدار كه در جهت و حفظ تنوع زیستی در شهر باید رعایت شوند، به شرح زیر است: • استفاده پایدار از منابع زیستی: بدین معنا كه باید دقت شود كه منابع زیستی بهرهبرداری شده در سامانههای توسعه در كجا استفاده میشوند، و چگونه میتوان آنها را پایدار نگهداشت، و از منابعی كه سریعتر جایگزین میشوند استفاده شود. به عنوان مثال؛ از چوب درختهایی باید استفاده شود كه سریعتر رشد كرده و میتوانند جایگزین شوند. همچنین از منابع متنوع استفاده كرد،كه نوع خاصی از بین نرود، و یا مثلا مساحت جنگلها را مقدار ثابتی نگهداشت و از مقدار میعنی كمتر نشوند، و یا از گونه خاص موجودی به علت منافع اقتصادی حمایت نشوند. • استفاده از منابع تجدید ناپذیر: استفاده عاقلانه از منابع غیر قابل تجدید باید به طور گسترده اعمال شود. به عنوان مثال؛ استفاده از منابع فسیلی برای سوخت غیر عاقلانه است. و یا در ساختن صندلی از چوبی استفاده شود كه در طبیعت از سرعت تجدیدپذیری و جایگزینی بالاتری برخوردار است. • كاربرد معقول از چوب (به عنوان یک منبع تجدید ناپذیر) باعث میشود كه به اصل منبع لطمهای نخورده و امكان جایگزینی آن در طبیعت وجود داشته باشد، و حتی در نوع رنگی كه در آن بكار برده میشود از موادی كه كمتر كه برای محیط زیست ضرر دارد استفاده شود. 6 • حفاظت از تنوع زیستی: از منابع زیستی به خوبی نگهداری شود،و مشاركت افراد جامعه در جهت بقاء و تنوع زیستی موجود الزامی باشد. طوری از سامانه استفاده شود كه همه اجزاء خود حافظ مجموعه باشند. مردم به طور صحیح از منابع محیطی بهره گیرند، و به آنها آموزش داده شود كه از هر محصول یا منبعی در جای خود و به صورت بهینه استفاده كنند. مثلا در مورد مبلمان شهری، استفاده صحیح از ان به مردم آموزش داده شود. و با اندك نقصی به كنار گذاشته نشوند، بلكه تعمیر و یا در غیر این صورت به محصولی دیگر تبدیل و یا در نهایت مواد اولیه آن بازیافت شود. (مفیدی، مبانی مقدماتی توسعه و طراحی شهر پایدار) طراحی پایدار و اصول اولیه آن طراحی پایدار همكاری متفكرانه معماری با مهندسی مكانیك، برق و سازه است. علاوه بر فاكتورهای متداول طراحی مانند زیبایی، تناسب و بافت و سایه و نور و امكاناتی كه باید مد نظر قرار گیرند، گروه طراحی باید به عوامل طولانی مدت محیطی، اقتصادی و انسانی توجه نموده و اصول اولیه آنرا که به قرار زیر است، مد نظر قرار دهد: • درك محیط: طراحی پایدار با درك از محیط آغاز میشود. اگر ما به امكانات محیطی كه در آن هستیم آگاه باشیم میتوانیم از صدمه زدن به آنها جلوگیری كنیم. درك محیط باعث مشخص شدن مراحل طراحی از جمله جهت قرارگیری نسبت به خورشید و چگونگی قرارگیری ساختمان در سایت و حفظ محیط پیرامون و دسترسی سیستم نقلیه و پیاده میگردد. • ارتباط با طبیعت: چه ساختمان در داخل محیط شهری باشد و چه در یك محیط طبیعیتر، ارتباط دادن طبیعی به محیط طراحی شده روح و جان میبخشد. • درك روندهای موجود در طبیعت: در سیستم موجود در طبیعت زباله موجود نیست. لاشه یك موجود، غذای یك موجود دیگر میشود. به بیان دیگر موجب احترام بشر به نیازهای انواع گونههای طبیعــــی میگردد. رونــــــدهایی كه باعث احیـــا میشوند تا ضایع كردن، به بیشتر زنده مــاندن ما میانجامند. • درك تأثیرات محیطی: طراحی پایدار سعی در درك تأثیرات محیط از طریق ارزیابی و تحلیل سایت دارد: ارزیابی انرژی مصرفی، سمیت مصالح و تكنیكهای ساختمان سازی. بطوریکه تأثیر منفی محیطی را میتوان از طریق استفاده مصالح ساختمان سازی پایدار، مصالح با سمیت كمتر و مصالح ساختمانی قابل بازیافت کاهش داد. • روند مشاركتی طراحی: طراحان پایدار، اهمیت توجه به هر نظری را میدانند. همكاری با مهندسین مشاور و متخصصین دیگر در مراحل اولیه طراحی صورت میپذیرد. طراحان همچنین به نظرات ساكنین محلی و همسایگان محلی نیز توجه میكنند. • درك مردم: طراحان پایدار باید به فرهنگ و دین و نژاد مردمی كه قرار است برای آنها طراحی كنند، توجه كنند. بنابراین معماری پایدار تركیبی چند ارزشی در بر دارد: زیبایی شناسی، محیط، اجتماع، سیاست و بعبارتی طراحی و ساختمان سازی هماهنگ با محیط.