لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 78 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 پيشگفتار هنرمندان ما به ويژه معماران معتقد بودند كه تقليد خوب به ابتكار بد ترجيح دارد و بدون هيچ تعصبي هميشه از پيشرفتهترين تكنيكهاي جهان از هر كجا و از هر كس كه بود بهره ميگرفتند. اما چنين نبود كه هر پديدهاي را به همان گونه كه هست بي هيچ كم وكاست بپذيرند و آنچه را كه براي كشورمان مناسب ميدانستند به گفته خودشان استرليزه ميكردند. چيزهاي زائد را ميكاستند و آنچه را كه كم داشت به آن ميافزودند و آن را چنان پرداخته و پيراسته ميكردند كه گويي هميشه ايراني بوده است. منجمله هنگامي كه يك دسته از آرياييها از شمال غرب ايران به سوي جنوب روانه شدند و چند گاهي در قفقاز و سپس در آذربايجان و كرمانشاه نشيمن داشتند و در پايان خود را به خوزستان و فارس رساندند و نام خود را به اين استان دادند، با خود معماري مرسوم شمال را به جنوب آوردند و در خوزستان ساختمانهايي را بنياد كردند كه در شمال پرداخته شده بود. پيداست چنين ساختمانهاي سردسيري هرگز به كار گرمسير نميآمد. آپادانا در در شوش كه بنيادش بر پايههاي باربر سنگي بود با اسپريهاي (ديوارهاي جدا كننده) خشتي به بسترهاي دست كم 5 متر پوشاندند و به اين ترتيب از نفوذ گرماي سوزنده به درون ساختمان پيشگيري كردند. اين كار را پنامسازي ميگفتند. پنام كه درست در برابر عايق است چه عايق حرارتي و چه صوتي و چه رطوبتي، هميشه در كنار معماري ايران يكي از كاراترين تدبيرها بوده است. مثلاً در خانههاي كاشان، يزد، جهرم و ديگر شهرستانها و روستاهايي كه در تابستان به شدت گرم و در زمستان سرد بود، به ياري اين پنامها، زيستگاهي بسيار مناسب فراهم ميآورند. مثلاً در يك خانه يزدي ميان در و پنجرهها را تيغهاي به عرض 13/0 عمق 6/0 و ارتفاع نزديك به 5 متر ميگذاشتند. اين تيغهها را كه آفتابشكن ميناميدند نميگذاشت كه 2 آفتاب يك ساعت صبح تابستان به درون اتاق راه يابد و پوشش را به دو پوسته ميكردند و در دهانههاي كوچك با طاقهاي دو پوسته ميان تهي و در دهانههاي بزرگ نيز همچنين كاري ميكردند كه گرماي تابستان و سرماي زمستان هرگز نميتوانست از بام به درون اتاق راه يابد و بدين گونه زيستگاهي فراهم ميكردند كه در تابستان، زمستان، پائيز و بهار هوايي خوش داشته باشد. بدين ترتيب بدون اينكه زحمت تغيير چهره بعضي از ساختمانها را در اقليمهاي گوناگون ملحوظ دارند، رعايت اقليم را به نحوه بسيار آسوده ميكردند. در شهرسازي ايران به دو چيز اهميت فوقالعاده ميدادند. يكي «رون» ديگري «پنان». رون يا جهت در ايران سه گونه است، به اين ترتيب كه يك شش ضلعي دو به دو را كه رو به روي هم قرار داشته باشند به هم متصل مي كردند و سه رون به وجود ميآمد. نخست «رون راسته» كه از شمال شرقي به جنوب غربي كشيده ميشد و ديگري «رون اصفهان» كه از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده ميشد و ديگري «رون كرماني» كه تقريباً شرقي و غربي بود. شهرهاي ديگر مانند كاشان، شهر ري، يزد و تبريز و چند شهر ديگر رون راسته داشته و اصفهان و چند شهر فارس رون اصفهاني و كرمان و همدان و چند شهر آذربايجان غربي رون كرماني داشتند. بدين ترتيب ساختمانها خود به خود طوري قرار ميگرفتند كه تابستان و زمستان خوشي داشت. 3 4 مقدمه در كشور پهناور ايران با مناطق اقليمي متفاوت و شرايط متغير آب و هوايي در فصول مختلف سال، معماري سنتي ايران راه حلها و شيوههاي منطقي و مناسب جهت فراهم نمودن شرايط آسايش انسان ابداع و ارائه نموده است. در مملكتي كه در قسمت اعظم فلات مركزي آن در بيش از نيمي از سال قطرههاي باران نميبارد و تهيه و حفظ آب شيرين از معضلات هميشگي مردم اين نواحي بوده و در سواحل درياي خزر با حدد دو متر بارندگي ساليانه و رطوبت بالاي 80% در اكثر اوقات سال كه فعاليت و تحرك را از انسان سلب ميكند و همچنين در سواحل جنوبي كشور كه «شمسالدين مقدسي» (جغرافيدان و سياح معروف عرب و مؤلف كتاب «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم») در قرن چهارم هجري، آنجا را از لحاظ شدت گرما، دروازه جهنم ناميده و بالأخره در نواحي كوهستاني كه برف و سرماي شديد محل زندگي در زمستانهاي طولاني اين منطقه است، مشاهده ميكنيم كه معماري سنتي اين مرز و بوم به لحاظ تجربه چند هزار ساله، اصول و روشهايي ابداع نموده كه بدون استفاده از وسايل مكانيكي، شرايط زيست محيطي ساختمانها را در مناطق مختلف آب و هوايي به شرايط آسايش انسان تا حد ممكن نزديك كردهاند. تا همين 3 الي چهار سال قبل بود كه بنايان و معماران در مناطق مختلف اقليمي ايران، جهت اصل ساختمان را رو به جنوب و يا باد مناسب ميساختند. اهالي پايتخت مانند بسياري از شهرنشينان و روستائيان در اين كشور، در شبهاي فصل تابستان به لحاظ از استفاده از برودت نسبي آسمان شب، بستر بر روي بام پهن ميكردند و در آنجا ميخوابيدند. در طي بعد از ظهرهاي گرم اين فصل، در زيرزمين استراحت مينمودند. بر روي ايوانهاي رو به جنوب حصيري مي
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن هنر پويا پيوسته در جست و جوي راه هاي تازه اي براي دستيابي به ابتكارات گونه گون است و همان گونه كه هر هنري در روند خود از شرايط زمان و مكان و اجتماع و ديگر عوامل تاثير مي پذيرد ، هنرها در رابطه با يكديگر نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم تاثيرپذيرند و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان مي دهند و بر ظرفيت و كارآيي خود مي افزايند . جست و جوي عوامل مشترك هنرها خود يكي از روشهايي است كه مي تواند اين تاثيرپذيري را آگاهانه افزايش دهد و ابتكارات تازه اي را سبب شود . آنچه در زير به اختصار مي آيد از اين مقوله است . بررسي يكي از عوامل ناپيدا و ناشناخته بين دو هنر كهن ، ( معماري و موسيقي ) از ديدگاهي خاص كه هنر واسطه اي ( مانند شعر ) در تكوين اين رابطه نقش اساسي داشته است . - پايان نامه خانه موسيقي خراسان همه ي هنر ها به طور عرضي با هم مرتبط هستند چرا كه منشأ همه ي آنها تجلي زيبايي است . اين زيبايي در معماري و مجسمه سازي نيز به شكل نسبت هاي طول و عرض و ارتفاع اتفاق مي افتد . در يك چهره تناسبات هستند كه زيبايي مي آفرينند . گاهي هم تناسبات رنگها باعث ايجاد زيبايي مي شود . كه در آنجا هم مجموعه ي فركانس هاي نوري ، تناسبات دلپذيري را بوجود مي آورند . در موسيقي هم نسبت هاي صوتي به زيبايي متحد مي شوند . نسبت هايي كه به تناسب مي رسند تناسب گاهي در وج ديداري است و گاهي در وجه شنيداري . در مورد برپايي و بساوايي هم چيزهايي ذكر مي شود . بنابراين همه ي هنرها يك وجه دارند و آن وجهي است كه با هندسه ي دل فا از قبل طراحي شده است . 3 - سايت www.artmusic.ir ما روي يك پاره خط تنها يك نقطه را پيدا مي كنيم كه موجزترين نسبت را به ما بدهد . ايجاز در همه هنرها يكي از شروط است . در نقطه اي كه ما پيدا مي كنيم نسبت كل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش كوچك و اين نسبت عدد في را به ما مي دهد . كه اصطلاحاً به آن نسبت الهي گفته مي شود . يعني اينكه ما با اين قاعده ي الهي مواجه هستم كه هر چيزي از يك يعني وجه حقيقي عالم و وحدت حقيقي عالم نشأت بگيرد ، براي ما زيباست . بعد از عدد يك عددهاي دو و سه هستند . تمام گام هاي موسيقي از اين هر عدد حاصل مي شوند . وقتي كه وارد مبحث ريتم مي شويم با هر ضربي يا سه ضربي مواجه هستيم . اصلاً ريتمي از اين قاعده خارج نيست . - سايت www.honar.ac.ir وقتي ريتم تركيبي مي شود حاصل ضرب عددهاي دو و سه است و وقتي كه ريتم مختلط مي شود حاصل جمع اين دو عدد است ( البته با ترتيب هاي متنوع و مختلف ) . وقتي ما از يك كه نقطه اي توحيد عالم است به سمت كثرت حركت مي كنيم ابتدا با دو و سه مواجه هستيم . در معماري هم با فركانس هاي نوري كه طول و عر ض و ارتفاع را تعريف مي كنند ، سر و كار داريم . و زماني كه اين سه به موجزترين شكل واقع شود ، شما احساس زيبايي مي كنيد . و اين تناسبات در اكثر آثار بزرگ معماري وجود دارد . جالب اين كه اين تناسبات در بدن انسان ، آناتومي پرندگان و درختان و همه جاي طبيعت به همان نسبت الهي وجود دارد . 3 كدام بنا به الهامات موسيقايي بيشتري به شما مي دهد ؟ مولانا مي فرمايد : سايه ديوار و سقف هر مكان سايه انديشه معماردان . نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق مي افتد ، گاهي ما نماي ساختمان را مي بينيم و گاهي ما در داخل ساختمان واقع مي شويم و حس داخلي ساختمان را درك مي كنيم كه به آن حس محيطي گفته مي شود . معماري ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي معنوي ايجاد مي كند ، به عبارت ديگر موسيقي معماري زمان است و معماري موسيقي مكان - artmusic.ir/news/show.asp از جمله مكانهايي كه ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند مي توان به خانه ي كعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شيخ لطف الله در اصفهان اشاره كرد . فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي فضا ، هم به جايگاه و مكان ، و هم به محيطي عاطفي و روحي ، و هم به اتمسفر Atmosphere يا جو ، و يا جايگاه اثيري اطلاق گردد . در تمام هنرها ايجاد نوعي فضاي عاطفي و روحي ، يكي از هدف هاي آفرينندگان هنرمند است . در هنر معماري ، فضا ، منزلتي خاص دارد – معمار هنرمند نيز چون ديگر آفرينندگان هنر ، قادر است با ايجاد فضاهاي گونه گون ، همان تأثيرات عاطفي و روحي را القاء كند كه مثلا موسيقي دان به مدد الحان و سازها ايجاد مي كند . همچنان كه يك قطعه موسيقي مي تواند تحت تاثير 4 ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› يا فضاي صوتي ، فضايي روحي ، سرشار از جذبه هاي معنوي و آسماني بيافريند ، و يا همانطور كه يك قطعه شعر ، قادر است فضايي سخت عرفاني و اشراقي و الهي ايجاد كند ، بناي يك مسجد با آن مناره هاي سربر آسمان افراشته ، و كشيدگي اضلاع يك كليسا كه گويي سير به تعالي و عروج را مي نماياند نيز قادر هستند در بيننده صاحب ايمان ، فضايي سرشار از جذبه هاي مذهبي و معنوي ايجاد كنند . به قول ‹‹ ايانيس زناكيس ›› ‹‹ چه بخواهيم و چه نخواهيم بين معماري و موسيقي پيوند هست – اين مسئله مبتني به ساختارهاي ذهني ما است كه در اين هر دو هنر يكي است ›› . در طبقه بندي هنرها معماري جزو هنرهايي به شمار آمده است كه هم مي تواند زيبا باشد و هم مفيد . شوپنهاور معتقد است كه : ‹‹ معماري يك نوع مصالحه ميان زيبايي و سودبخشي است ›› . ‹‹ گوته ›› گفته است معماري يعني موسيقي جامد شده ›› . كار معمار ، يا آفريننده بنا ، ايجاد هم آهنگي ميان استواري و نااستواري ، سنگيني و سبكي – زبري و نرمي است . در حقيقت معمار از يك سو بايد احساس تعالي ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء كند و از سوي ديگر اشراقيت و مالداري و اعيانيت و تازه به دوران رسيدگي را بنماياند . و در تمام اين موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت هاي هنري را نيز از نظر دور ندارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 بررسي پل های تاریخی ایران از ديدگاه معماري و سازه اي چكيده خلاقیت و ذکاوت بشر و تلفیق آن با تجربه اش به تولید شاهکار های توأم مهندسی و معماری در بناهای خصوصی و عمومی از جمله پل سازی انجامید که در این میان جدا از ذوق زیبایی شناختی معماران، تدبیر آنها در ترکیب قطعات کوچک و مصالح طبیعی چون خاک و سنگ برای ساختن قطعات و حجم های بزرگ شگفت انگیز بوده است که بهترین و زیباترین پل های قدیمی در سراسر دنیا حاصل این خلاقیت است. با بررسی پل های تاریخی ایران مي توان نتيجه گرفت که عوامل گوناگونی در شکل و چگونگی ساخت آن نقش داشتند. گاهی پل ها علاوه بر عملکردشان به نوعی تندیس نیز تبدیل می شدند. پل هایی که شکل آنها را دلایل سازه ای تعیین نمی کرد، بلکه ابتدا از حس زیبایی شناسی طراحی سرچشمه می گرفتند. این عنصر همان قدر که برای صنعتگران و مهندسان جذاب بوده، برای هنرمندان نیز به عنوان سوژه ای بی جان جالب بوده است. در اين تحقيق سعي شده است تا مشخصه هاي معماري و سازه اي پل هاي قديمي مورد بررسي قرار گيرد. بی تردید شناخت و بررسی عناصری چون "پل های قدیمی ایران" که به لحاظ اهمیت و جایگاه ویژه شان در مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری شاخص هستند می توانند موضوعات بکری برای شناخت بیشتر مهندسی و معماری بومی این سرزمین باشند. کلمات کلیدی : پل های تاریخی ایران ، کانه ، کنو، طاق ، گوم مقدمه: پل سازی از اولین هنرهای بشر است و به جرأت می توان گفت که عمری برابر با پیدایش انسان دارد. شاید دستیابی به پاسخ این سؤال که فن پل سازی دقیقا از چه زمانی آغاز شده مشکل باشد، ولی بدون شک از همان هنگام که بشر توانست برای گذر از جویها و رودخانه ها، ابتدایی ترین راه یعنی استفاده از تنه درخت را برگزیند، کار پل سازی آغاز شده است. در تمام چند هزار سالی که از شکل گیری جوامع بشری روی کره خاکی می گذرد تا انقلاب صنعتی اروپا در قرن نوزدهم، مهندسی و معماری پل هرگز از هم جدا نبوده اند. در دنیای کهن، ایرانیان و رومیان و چینی ها در حرفه پل سازی سرآمد دیگر اقوام بودند. گستردگی سرزمین ایران و استقرار آن در مسیر شاهراههای بازرگانی از یک سو و نیاز انسان به سفر چه به قصد تجارت و زیارت و چه برای سیاحت و لشکرکشی ها، از سوی دیگر، لزوم احداث راهها و گذرگاه های طولانی را از کهن ترین زمان ها مورد توجه قرار داده است. مسلماً در این تشکیلات وسیع و راه های طولانی که قطعا می بایست صدها رودخانه بزرگ و کوچک را قطع کند، پل و پل سازی از اهميت زيادي برخوردار بوده است]1[. هنر و مهندسی ایرانیان در این عرصه به خلق شاهکار های ماندگار در دنیا انجامید که اگرچه تعداد کثیری از آنها از بین رفته و یا در معرض ویرانی اند، اما در این میان هنوز هم می توان آثاری را یافت که علاوه بر استحکام مهندسی، به دلیل زیبایی منظر، شکل قوس ها، ظرافت ساختار و محاسبات سازه ای بی نظیرند. از عوامل مهم دیگر بر چگونگی ساختار پل ها، نوع مصالح مورد استفاده بوده است. معماران ایرانی از دیرباز در ساخت و ساز همواره تابع اصول پنج گانه شان بودند. (اصول پنج گانه معماری ایرانی: 1- مردم واری (داشتن مقیاس انسانی)، 2- پرهیز از بیهودگی، 3- نیارش(دانش ایستایی و سازه)، 4- خودبسندگی، 5- درون گرایی). آنان تلاش می کردند ساختمایه مورد نیاز خود را از نزدیکترین جاها بدست آورند و چنان ساختمان می کردند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نبوده و خودبسنده باشند. بدین گونه کار ساخت و ساز با شتاب بیشتری انجام می شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازوارتر می آمد و هنگام نوسازی آن نیز همیشه مصالح مورد نیاز در دسترس بود. بوم آورد بودن مصالح اصلی بوده است که به وضوح در معماری تاریخی ایران پدیدار است]2[. امروزه امکانات معمارانه کاملا شناخته شده است و اهمیت نمود هر بنایی به اصل استفاده از حداقل مصالح برتری دارد. این در حالی است که اعتبار قائل شدن برای ظاهر ساختمان از دید مهندسان کاملا مطرود است. خطای اصلی بناهای زشت و بی قواره صرفا به دلیل ارزان تمام شدن آنهاست و برداشت غلط اغلب مهندسان این است که معماران فقط زمانی دست به کار می شوند که بخواهند ساختمانی که شکل و جزئیات آن را مهندسان سازه داده اند زیباتر کنند. اگر معمار پلی را زیبا بسازد، چنین متصور می شود که سرمایه به هدر رفته و ارزشهای مدنی و شهری ناشی از معماری را به کلی نادیده می گیرند]3[. تعريف پل و تاریخچه پل سازی در ایران پل واژه ای فارسی است و بیش از هزار سال پیش فردوسی آن را درست به مفهوم امروزی در شاهنامه به کار برده است:"یکی رود بُد پهن در شوشتر/که ماهی نکردی بروبرگذر/پزانوس گفتا اگر هندسی (اگر ادعای مهندسی داری)/پلی این را چنان چون رسی/که ما بازگردیم و این پل به جای/بماند به دانایی رهنمای."]1 [ پل یک ساختار مهندسی است که دو نقطه بریده شده در طبیعت را به هم متصل می کند و امکان عبور را فراهم می آورد. این دو نقطه می توانند طرفین یک رودخانه یا آبراه یا دو سوی یک دره تنگ باشند که عبور از آن بدون عنصری رابط مقدور نیست. در طول تاریخ، ساخت راه و جاده یکی از نشانه های شکوفایی تمدن ها بوده و پل سازی تابعی از پیشرفت و رونق راه سازی به شمار می آمده است. تعداد 363 پل تاریخی ایران حکایت از اهمیت این بنا در میان آثار معماری تاریخی این سرزمین دارد و شاید تعداد واقعی پل های قدیمی ایران دو برابر این رقم باشد.اما متاسفانه تنها 43 مورد آن در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است ]4 [. به طور کلی پل ها را از نظر سیر تکاملی تاریخی و نیز از لحاظ مهندسی به سه گروه می توان تقسیم کرد. پل های معلق که در آنها گذرگاه پل از رسنی که به دو ساحل رود و بر فراز سکوها به طور موازی متصل کرده بودند آویزان می شد. نوع دیگر که گذرگاه آن به صورت تیری است و در دو انتها بر ساحل تکیه دارد نیز دارای سابقه تاریخی بسیار قدیمی است. پل های قوسی شکل نوع سوم پل به شمار می روند که می توان آنها را از لحاظ مهندسی در درجه بالاتری نسبت به پلهای تیری قرار داد. ساختن این نوع پل از منطقه بین النهرین و ایران آغاز گشته است. 2 قدیمی ترین پلی که در منابع تاریخی به آن اشاره شد پلی است منسوب به "ناخوشو" خواهرزاده "شیلخاخا" دومین پادشاه سلسله آباراتی که حدود 1800 سال پیش از میلاد روی کرخه ساخته شده است. در کتاب تاریخ هرودوت نیز اشاره به پلی بر روی فرات شده که از قرار معلوم قدیمی ترین پل بوده که تا حدی جنبه مهندسی داشته است. این پل 4000 متر طول و 9 متر عرض داشته است. گذرگاه این پل از چوب و بر روی پایه سنگی میانی ساخته شده بود و پایه های آن طوری بوده که در قسمت بالا دست پل عمل تقسیم آب را انجام می داده و در قسمت پایین دست پل نقش آیرودینامیکی داشته است. پل سازی از قدیم مورد توجه ایرانیان بوده و از زمان هخامنشیان پل هایی در ایران ساخته شده است. بدلیل احتیاجی که در این سرزمین به آبیاری وجود داشته است و از آنجا که سطح بعضی از رودخانه ها پایین تر از زمین های اطراف بوده، پل هایی در ایران ساخته می شده که عمل سد را نیز انجام می داده است]5[. به نظر می رسد یکی از مهم ترین دوره های پل سازی در ایران دوره هخامنشیان باشد. زیرا در این دوره با تشکیل اولین امپراتوری تاریخ راه ها بسیار اهمیت پیدا کردند. اما از این دوره به غیر از پایه های چند پل چیزی باقی نمانده است. دلیل این مسأله می تواند عدم آشنایی با تکنیک های پیشرفته ی طاق زنی باشد و به احتمال زیاد فاصله ی بین پایه های سنگی با تیر های چوبی پر می شده که چوب از مصالح ماندگار نبوده است. پیش از هخامنشیان، آشوریان که مقر حکومتشان شهر بابل بود نیز پل هایی احداث کردند. یکی از مهم ترین پل های این دوره "پل بابل" است که "باغ های معلق بابل" نیز نامیده می شود و صحبتش در داستان های اساطیری فراوان بوده است. باغ های معلقه توسط "سمیرامیس" اولین ملکه بابل بنا گردید (در حدود 800 ق.م) و عبارت بود از یک پل ضربی و درخت ها گل های زیادی که در کنار و بالای آن کاشته بودند و از آنجا که عکس این اشجار در آب می افتاد به آن حدائق معلقه نام نهادند. پس از آشوریان اورارتوها و مادها نیز از پل برای ایجاد ارتباط بین دهکده ها و استحکاماتشان استفاده کردند که اطلاعات چندانی از آثار آنان در دست نیست. در دوره ی ساسانیان با تحول عظیمی که در تکنیک های طاق زنی همراه با یک دوره ی طولانی آرامش و رونق به وجود آمد یکی از مهم ترین دوره های پل سازی ایران شکل گرفت که با وجود گذشت نزدیک به 1500 سال هنوز 74 پل از این دوره باقی مانده که برخی کاملا سالم مانده اند. جز اینها پل هایی هم وجود دارند که در دوره های بعد روی پایه های پل های ساسانی ساخته شده اند. از مهم ترین پل های این دوره، پل دختر در استان لرستان بر روی کرخه است. پس از اسلام تا قرن چهارم پل سازی عملا تحت تاثیر تکنیک ها و روشهای ساسانی بود و با وجود پل های بسیار بزرگ و تماشایی، نوآوری خاصی در آن پدید نیامد. پل کلهر و پل کشکان در استان لرستان از مهم ترین پل های این دوره اند. شاید حمله مغول یکی از دلایل باقی نماندن پل های این دوره باشد]6 [. از دوره های ایلخانان و تیموریان نیز با وجود تخریب ها، تعدادی پل به جا مانده است. پل های بابامحمود در فلاور جان(دوره ی ایلخانی) و پل دختر میانه(دوره ی تیموری) از نمونه آثار آن دوره هاست. شاید بخش مهمی از پل های دوره صفوی حاصل بازسازی های وسیع پل های این دوره باشد. دوره صفوی با 143 پل درخشان ترین دوره پل سازی ایران است. با روی کار آمدن شاه عباس و از هنگامی که اصفهان به پایتختی برگزیده شد، این شهر آیینه تمام نمای هنر معماری دوران صفوی گردید. آنان برای عبور از رودخانه ی زاینده رود،پل های عظیمی احداث کرند که برخی از این پل ها مستقیما زیر نظر شاهان صفوی و دستگاه حکومتی ساخته می شد و ابتکارات بیشتری در آن به کار می رفت. پل های سی و سه پل، خواجو و جویی علاوه بر تامین عبور و مرور، محل تفرج شاه و درباریان و گاه سفرای کشور های خارجی در این عصر به شمار می رفته است. اهمیت این پل ها نه فقط به دلیل قرار گرفتن در مرکز شهر، بلکه به خاطر کاربردشان به عنوان فضای شهری است. زیرا پل صرفا راهی برای عبور از رودخانه نیست و با ساختن گردشگاه هایی در داخل و زیر پل ها،به جای دور کردن مردم از آب، امکان دسترسی و لذت بردن از حرکت زاینده رود را فراهم کرده اند. با توجه به کوتاه بودن دوره زندیه و افشاریه، پل های زیادی از این دوره باقی نمانده اند. تنها پنج پل از زندیه و یک پل از افشاریه تا امروز شناسایی گردیده است. از جمله پل خاتون در جاده خوی-سلماس از دوره زندیه و پل کلات در کلات نادری از زمان افشاریه. دوره ی قاجار نیز یکی از دوره های مهم معماری ایرانی از نظر پل سازی است. در تبریز پنج پل از دوره ی قاجار به جای مانده است. پل های سه گانه ی زنجان شامل میربهاءالدین،حاج سید محمد و سردار از نمونه های عالی پل سازی در امتداد راه های برون شهری در این دوره اند]4 [. مشخصه های معماری پل های قدیمی ایران پل از معدود بناهایی است که معماری و سازه آن بسیار به هم وابسته اند. در واقع معماری پل، ترکیبی از سازه هاست که خود تحت تاثیر شکل بستر رود، استحکام زمین و میزان آب عبوری از زیر آن، چه در مواقع عادی و چه در طغیان های دوره ای است. بنابراین فرم پل ها رابطه مستقیم با شکل و نوع سازه آن داشت. معماری پل های ایران خصوصیات گوناگون و بی نظیری دارد، به طوریکه هریک از آنها چه به لحاظ زیبایی و چه از نظر طراحی معماری شایان بررسی اند. اغلب پل های شهری، حتی دالان، اتاق و فضاهایی داشتند که صرفا برای تفرج و توقف ساخته شده بود و گاهی همین پل ها به وسیله ایجاد قرارگاه های نظامی در قسمت ورودی تجهیز می شدند تا مانع یورش های نظامی از این طریق گردند. بدین وسیله این عنصر نه تنها عاملی برای وصل بود، بلکه از حیث رفاهی، فرهنگی و اقتصادی نیز مورد توجه قرار می گرفت. در ادامه برخی از خصوصیات و فضاهای معماری در پل های ایرانی به ترتیب اهمیت مورد بررسی قرار می گیرد. طاق: یکی از نکات برجسته معماری پل های تاریخی ایران، شکل طاق دهانه های آن است. با بررسی قوس دهانه ها، تکامل تدریجی آن از دوره هخامنشی تا ساسانی، توفیق معماران آن عصر در احداث طاق های هلالی مرتفع به خصوص پوشش دهانه های بزرگ عملا روشن می شود. هرچند از دوران قبل از اسلام طاق جناغی در برخی پل ها مثل پل بند "درودزن" استفاده شده بود، اما در دوران اولیه اسلامی به تدریج طاق های تیزه دار یا جناغی در انواع مختلف برای ساخت طاق ها برگزیده شد و تا قرن دهم ادامه یافت و بعد از آن در دوره صفوی فرم طاق دهانه های پل به خیز کمتری تمایل پیدا کرد و طاق هایی چون "پنج او هفت معمولی" که به نام شاه عباس به طاق "عباسی" معروف است رواج یافت. به رغم اینکه در معماری ایران انواع قوس ها و طاق ها استفاده می شده ولی در پل ها فقط تعداد کمی از انواع طاق ها کاربری داشت که متعارف ترين آنها طاق هلوچین یا بیز، طاق تیزه دار، طاق چمانه و طاق چهار بخش مي باشند. در شکل 1 که تصویری است از پل خاتون در سرخس نمونه ای از این طاق ها مشاهده می شود. 4 شکل 1-نمونه ای از طاق هلوچین(وسط پل)و طاق تیزه دار(سمت راست) کانه یا کنو: یکی دیگر از ابتکارات معماران قدیم ایران در پل سازی ایجاد "کنو" بود. دهلیز هایی که بر روی پایه ها و اغلب عمود بر آن ها ساخته می شد تا فشار وارد بر پایه ها رابه حداقل برساند و جلوی رانش طاق ها را نیز بگیرد، کانه،کنو و یا کوره پوش تعريف مي گردد. با بررسی بناهای تاریخی به جای مانده از دوران ساسانی می توان دریافت که "کنو" از ابداعات دوران ساسانی بوده است. مهندسین و باستان شناسان بر این عقیده اند که منظور از ایجاد کانه در پل ها افزایش مقطع جریان آب در هنگام طغیان بوده است.در شکل 2 که تصویری است از پل سردار در زنجان کانه ها مشاهده می شوند. شکل 2-کانه(دهلیز های طرفین طاق وسط) مشخصات سازه ای در هر پل سه نیروی عمده در تعامل باهم فعال اند که عبارتند از: نیروی محوري، نیروی خمشی و نیروی برشی. تعیین مقدار این نیروها و تعبیر آنها به شکل قطعات و اتصالات پل، در ارتباط با ظرفیت و عملکرد پل اهمیت فراوانی دارد. اگر محاسبات مهندسی دقیق انجام شود نه تنها موجب پایداری و ایستایی آن در برابر نیروها می شود بلکه باعث صرفه جویی بسیار خواهد شد. طرح و ابعاد و اجزای بیش از حد لزوم نه تنها وزن پل را افزایش می دهد بلکه هزینه آن را نیز بالا می برد. مهندسین و معماران قدیم ایرانی با بضاعت اندکی که در این زمینه داشتند، ابداعات و ابتکارات جالبی را در زمینه سازه پل ها ارائه می کردند که هم نیاز به یک فضای معماری را برطرف می ساخت و هم نقش سازه ای داشت. فرم چشمه طاق ها،کنو ها، احداث اتاق بر روی پل و ایجاد میل راهنما از راه حل های کاربردی و اندیشمندانه آنان بوده است. پی سازی یا شالوده ریزی از مهمترین مسائلی که در هنگام احداث پل و سد، مهندسان همواره با آن روبرو بوده اند پی کنی یا شالوده ریزی پایه های پل است. به خصوص هنگامی که رودخانه مورد نظر پر آب، عمیق یا عریض بوده است. به همین دلیل شرایط پی ریزی پل ها کاملا متفاوت بوده و برای این منظور از راه های مختلف بهره می گرفته اند. در طول رودخانه محل هایی وجود دارد که بستر عریض و جریان آب در آن غالبا آرام است و در گذشته عبور از آن در غیر مواقع سیلابی به وسیله اسب، 4 شتر و قاطر امکان پذیر بوده است. این محل ها اصطلاحا به "گدار" معروف بوده اند. به هنگام ساختن شاهراه هایی که به رودخانه منتهی می شد، حتی الامکان سعی می شد که از محل این گدارها برای احداث پل استفاده نشود. در صورتیکه در هنگام تابستان بستر آن خشک می شد بیشتر مشکلات حل گردیده و پی کنی به صورت معمول انجام می گرفت. اما اگر در این فصل نیز رودخانه دارای آب جاری بود، در مواقع کم آبی با حفر کانال انحرافی مسیر رودخانه را منحرف کرده و سپس در محل تعیین شده بر روی مسیر طبیعی پایه ی پل را بنا نهاده، آنگاه مسیر آب را از کانال انحرافی به مسیر اولیه بر می گرداندند. حسن این عمل این بود که رودخانه مسیر طبیعی خود را می پیمود، درحالیکه در غرب برای ساختن پل بر عکس ایران کانالی انحرافی ساخته و بر روی آن پل را احداث کرده سپس رودخانه را از مسیر طبیعی به کانال جدیدالتاسیس هدایت می کردند. یکی دیگر از روش های شالوده ریزی بدین صورت بود که تعدادی چاه به تناوب در بستر رودخانه و در محل مورد نظر حفر و "گوم" گذاری می نمودند و سپس داخل چاه ها را با شفته آهک و ساروج پر می کردند. طرز حفر چاه ها به این نحو بود که گومی را در بستر رودخانه قرار می دادند و شن و گل و لای را از داخل آن خارج می کردند.گوم به تدریج در اثر وزن خود نشست می کرد و دو مرتبه گوم دیگری بر روی آن می گذاشتند و تا عمق مورد نظر این عمل را ادامه می دادند.این چاه ها در واقع تبدیل به پی هایی می شدند که پل بر روی آن ساخته می شد]6 [. بر اساس مدارک تاریخی پل های سی و سه پل و مارنان اصفهان را به این ترتیب ساخته اند.در شکل 3 طرحی از یک نوع گوم چوبی آورده شده است. شکل 3-طرح یک نوع گوم چوبی با استفاده از شمع های قیر اندود بستر سازی در مرحله دوم پس از پی سازی، مسئله ی مهم دیگر یعنی استحکام بخشی بستر رودخانه در اطراف پی ها و پایه های پل مطرح می شد. مهندسین و معمارانی که با دید وسیع تری به چگونگی استحکام بیشتر پل می نگریستند به این امر مهم دقت بیشتری مبذول می داشتند. بدین طریق که در زیر بعضی از پل ها، کف رودخانه را موافق جریان آب شیب ملایمی داده و با سنگ بستر رودخانه را فرش می کردند. جالب ترین نمونه بستر سازی را می توان در پل شادروان دید. در این مورد آمده است:"...از دهانه تا زیر پل را به یک تراز فرش کرده و با سرب مذاب رخنه های سنگ را مسدود کردند..."به نظر می رسد که تمام این اقدامات برای دور ساختن عملیات تخریبی آب در زیر دست پل و پی های آن بوده است. سازه های مهم و موثر: اگرچه تمام اعضای یک پل از اهمیت یکسان برخوردارند، اما عضو های سازه ای نقش بیشتری در ایستا بودن پل دارند. پایه ها،موج شکن یا آب بر،مهاربندهای چوبی در طاق ها و پشتبند از این دسته اند. پایه ها:یکی از مسائل اصلی که از فرم هندسی طاق ها به خصوص قوس های بیضی شکل ناشی شده و در رفتار مکانیکی آنها تاثیر دارد،نیروی رانشی طاق هاست که باید به کمک تکیه گاه و دیوار های قطور و ضخیم خنثی شود. خنثی کردن این رانش که ضامن حفظ تعادل قوسها و عامل مهم جلوگیری از خراب شدن آن نیز به شمار می آمد، با احداث پایه های ضخیم و مصالح محکم و مقاوم امکان پذیر بود.به طوریکه نیروی مایل قوس ها در 3/1 ضخامت آن قرار می گرفت و بر اساس همین قاعده است که پایه های پل ها در عهد ساسانی دارای مقطع مستطیل شکل و دارای ابعاد بزرگتری می باشند. موج شکن یا آب بر: در اکثر پایه های پل ها چه در خلاف جریان آب و چه موافق آن،پیش آمدگی مثلثی شکل یا نیم دایره ای ساخته می شد که اصطلاحا به ان موج شکن و یا اب بر می گفتند. مهاربند های چوبی: یکی از مهمترین مسائل در طاق ها وجود رانشی است که در تکیه گاه های قوس دهانه ها به وجود می آید. از روش های جلوگیری از رانش شدید، استفاده از مهار چوبی با مقاومت کافی است که با اتصال به دو قوس کنار نیروی کششی داخل قوس را به وجود می آورد و از حرکت در حین اجرا جلوگیری می شد. پس از اتمام طاق زنی، مهار چوبی را قطع می کردند. استفاده از این مهار هنگامی صورت می گرفت که معمار به استحکام طاق ها یا پایه ها جهت تحمل فشار وارده اطمینان کافی نداشت.
فایل دانلودی حاوی یک فایل پاورپوینتی در 23 اسلاید به صورت متنی همراه با عکس میباشد. از جمله مطالب فایل دانلودی: سازه های کابلی سازه های بادی سازه های پوسته ای سازه هاي ژئودزيك نتیجه گيرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پیشگفتار در گمان چینیهای باستان، موقعیت و جهت پدیدهها در فضا حائز اهمیت والایی است. نحوه قرارگیری محل سکونت و کار و اشیا و سایر مایملک انسان که او را از هر سو احاطه کردهاند، قادر به تاثیر گذاشتن بر رفتار و روان اوست. در فرهنگ بومی و اسطورههای چینی، این تاثیرات شکل رفتار و شخصیت بیرونی انسان را در جهت مثبت یا منفی، دوستانه یا غیر دوستانه و بالاخره موزون یا ناموزون تعیین میکنند. استقرار اشیاء به گونهای که مردم(انسان)، محیط زیست(خاک) و روان(آسمان) با تشکیل وحدتی موزون، زمینههای پیشرفت انسان را ایجاد کنند. در سنتهای جوامع غربی نیز نظریات مشابهی وجود دارد که جئومانسی یا پیشگویی از طریق تفسیر اشکال و خطوط محیط اطراف نامیده میشود. اعتقاد دیگر چینیها قدیم این بود که تعادل و توازون در زندگی شخصی ناشی از تاثیرات منابع داخلی ما قبل آسمان معنای ظرافت طبیعی انسان و خارجی ما بعد آسمانی به معنای اوضاع متغیر محیطی است و این تاثیرات میتواند باعث کاهش یا افزایش احتمال موفقیت فرد در زندگی شود مقدمه فنگ شویی را میتوان هنر طراحی نظم موزون نامید و ریشه آن را باید در جهان بینی تائوسئیم و باورهای آن جستجو کرد. تائوئیسم در آغاز به عنومان یک فلسفه وجهانبینی بر موزون بین و محیط برای دست یابی به آرامش است. اما در طی قرون تحت تاثیر عوامل مختلف تبدیل به مذهب غالب چین شده است. مردم چین مانند سایر تمدنهای کهن، به ارواح و جادو اعتقاد راسخ داشتند. ترکیب این اعتقادات با جهان بینی تائوئسیم، و روربوسم با خدایانش از هند و چین و تاثیرات کنفوسیانسیم، مذهب تائوئسیم امروزی را با تشریفات و مراسم پیچیدهی آن به وجود آورد. بنیان گذاری تائوئسیم را به لائوتسه Lao Tzu (حکیم پیر) نسبت میدهند که حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح میزیسته و مولف کتاب تائو ته چنیگ Tao Te ching به معنای قانون فضیلت و طریق آن شناخته می شود. این کتاب کلاً از پنج هزار واژه تشکیل شده و حاوی اندرزهایی کوتاه و مستقل است. تائوئسیم در توسعه خود بر بسیاری از علوم فنون و هنرهای چین تاثیر گذارد. در پزشکی نظریات تائوئسیم منجر به تکامل طب سنتی چین و شکوفایی طب گیاهی و طب سوزنی به صورت امروزیاش شد. مراقبهها Med ea tion و ورزشهای رزمی تحت تاثیر نظریات( خلا ذهنی و نیروی حیاتی) تائوتسیم شکل تازهای به خود گرفت در زمینهی معماری و شهر سازی، تائوئسیم در ستاره شناسی و جغرافیایی چینی، هنر فنگ شویی را پدید آورد که به تعیین محل مناسب برای ایجاد شهرها، انتخاب مکان مناسب برای استقرار انبیه، نحوهی قرارگیری فضای داخلی و حتی چیدمان اشیاء داخل منزل میپردازد. کوین لینچ Keviu lynch از معروفترین شهر سازان معاصر جهان میگوید: «الگوی چینی تاثیری شگرفی در شکل تقریباً تمام شهرهای عمدهی چین، کره، ژاپن و سایر مناطق آسیای جنوب شرقی به جای گذارده است. نمونهی بارز آن شهر کین، در این الگو جهات دارای معانی و رنگهای خاص خود هستند. شمال سیاه و بدیمن تلقی میشود و از این رو سپری برای دفاع شهر در مقابل تاثیرات ساخته شده است. تاثیر باورها تنها در زمینه شهرسازی، معماری و آرایش فضاهای داخلی تجلی نمییابد. اعتقاد به خواص پنهان از اشیا ساختهی دست بشر، احجار کریمه، رنگها، اعداد، روزهای سال ، جهات جغرافیایی را که تقریباً در تمامی فرهنگها وجود دارند. میتوان به راحتی به خرافات منسوب کرد. اما تاثیرات شگرف و تاریخی باورها در توسعه تمدنها وجود فراگیر آنها در ذهن انسان شاید نشان دهندهی منشا غیر از خرافات محض در این موارد باشد. موضوع کتاب فنگ شویی فضاهای داخلی است و انتخاب آن برای ترجمه با توجه به آشنایی کم خوانندگان ایرانی با بحث فنگ شویی بیش از هر چیز دلیل وضوح متن کتاب، اجتناب آن از بیان پیچیده رمز گونه در مورد فنگ شویی و موضوع ملموس آن بوده است. هاله شناسی هاله شناسی بحث مهم و پایه ای در مباحث و مقولات متافیزیک می باشد. هاله انرژی های لطیف و ظریفی است که پیرامون تمام موجودات را فرا گرفته که: 1- از جنس انرژی است. 2- انرژی هایی با فرکانس متفاوت از آنچه ما می شناسیم. میدان ظریف اطراف انسان که مثل یک تخم مرغ انسان را در بر گرفته هاله نام دارد. این انرژی حیاتی تجلی چند بعدی انرژی درخشان کیهانی است که کالبد فیزیکی را در برگرفته و در آن نفوذ می کند و به آن حیات و معنا می بخشد. هاله در برگیرنده آگاهی و تصویر کامل زندگی ماست. همه افکار و احساسات و آگاهی های ما از آن منشا میگیرد. هاله شامل تمام تجربیات زندگی ما از لحظه تولد تا لحظه مرگ است و همچنین شامل همه خاطرات گذشته زندگی ماست که از طریق سرنوشت ( کارما ) پیشاپیش معین شده است. به عبارتی هاله انرژی هایی با طول موج و فرکانس و ارتعاشی خارج از حوزه ادراک ما متفاوت از انرژیهای معمول می باشد. کاملترین نوع هاله را از نظر کمی و کیفی انسان دارد. این هاله از هاله کالبد های ما می آید. هاله کالبد زنده و چند بعدی آگاهی ماست که افکار و احساسات واقعی را نشان می دهد، زیرا همواره به واقعیت درون ما پاسخ میدهد. در واقع وضعیت کالبدهای نامرئی ، لایه های هاله ای و چاکراها میتواند بواسطه تجربیات ما و نحوه پاسخ ما با آنها هر روز با روز پیش متفاوت باشد. با مشاهده رنگهای هاله میتوانیم اطلاعات مهمی درباره سلامت جسمی و عاطفی و روحی فرد کسب کنیم. رنگها بازتاب سلامت کلی هاله هستند. یک هاله سالم دارای رنگهای شفاف و درخشان است. رنگهای کدر در هاله نشانه مشکل یا بیماری هستند. محل و شدت گرفتگی و عدم کارآیی انرژی میتواند شدت و مرحله بیماری را نشان دهد. رنگها همچنان بازتاب وضعیت ذهنی و عاطفی ما هستند. مثلا" رنگ غالب زرد در هاله نشان دهنده تمایل به زندگی ، تجربه و تفکر است. همچنین هاله دارای هفت لایه مجزای انرژی است که به نحو بنیادی با آنچه سیستم چاکرا مینامیم و در طول نخاع قرار گرفته است در ارتباط است.