لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 117 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 مقدمه آغاز مي كنيم به نام آغازگر هستي در مورد اين تحقيق به طوركلي صنعت گردشگري ، به ويژه شهرستان محلات نكاتي قابل ذكر است كه در اين مختصر ، فهرست وار به برخي از آنها اشاره مي شود : اگر باوركنيم كه همانند آب ، غذا و تنفس ، پرداختن به گردش و تفريح در اوقات فراغت نيز يك نياز واقعي است ، بايستي آن را در برنامه زندگي خود بگنجانيم و فارغ از دغدغه هاي مادي و با پالايش روحي ، به آرامش رواني برسيم . به ويژه در عصر ماشيني كنوني كه ضرورت آن را بيش از پيش نيزكرده است . براي اين منظور، مشاهده عظمت هاي آفرينش و زيبايي هاي ذخيره كننده عظمت هاي آفرينش زيبايي هاي خيره كننده طبيعي و تدبر در ميراث هاي به جا مانده از پيشنيان ، شادابي و نشاط را به ارمغان مي آورد و براي شروعي مصمم تر آماده مي سازد دركتاب آسماني ‹‹قرآن ›› نيز در آيه 137 سوره آل عمران آمده است : ‹‹ قبل از شما ملت هايي بودند و رفتند . سپس شما در روي زمين گردش كنيد، تا ببينيد چگونه بود عاقبت آنان كه وعده هاي خدا را تكذيب كردند ›› . اينك كه سياست هاي كلان نظام مقدس جمهوري اسلامي، بر توسعه شتابان صنعت گردشگري كشور تأكيد دارد و از سوي ديگرر نقش اطلاعات و اهميت اطلاع رساني ، به عنوان يكي از ضرورت هاي اساسي توسعه و خلأ آن را اينك مي دانيم ، ضرورت پرداخت به آن متجل گرديده است . برخورداري شهرستان محلات از قابليت گردشگري ، امكان بهره برداري از اين موهبت خدادادي و پايان ناپذير را فراهم آورده است . ليكن براي دستيابي به هدف توسعه پايدار ، توجه به دو شرط اساسي زير به عنوان شروط لازم ، گريز ناپذير است . الف : صيانت از آرمان هاي انقلابي و فرهنگ ملي 1 مقدمه آغاز مي كنيم به نام آغازگر هستي در مورد اين تحقيق به طوركلي صنعت گردشگري ، به ويژه شهرستان محلات نكاتي قابل ذكر است كه در اين مختصر ، فهرست وار به برخي از آنها اشاره مي شود : اگر باوركنيم كه همانند آب ، غذا و تنفس ، پرداختن به گردش و تفريح در اوقات فراغت نيز يك نياز واقعي است ، بايستي آن را در برنامه زندگي خود بگنجانيم و فارغ از دغدغه هاي مادي و با پالايش روحي ، به آرامش رواني برسيم . به ويژه در عصر ماشيني كنوني كه ضرورت آن را بيش از پيش نيزكرده است . براي اين منظور، مشاهده عظمت هاي آفرينش و زيبايي هاي ذخيره كننده عظمت هاي آفرينش زيبايي هاي خيره كننده طبيعي و تدبر در ميراث هاي به جا مانده از پيشنيان ، شادابي و نشاط را به ارمغان مي آورد و براي شروعي مصمم تر آماده مي سازد دركتاب آسماني ‹‹قرآن ›› نيز در آيه 137 سوره آل عمران آمده است : ‹‹ قبل از شما ملت هايي بودند و رفتند . سپس شما در روي زمين گردش كنيد، تا ببينيد چگونه بود عاقبت آنان كه وعده هاي خدا را تكذيب كردند ›› . اينك كه سياست هاي كلان نظام مقدس جمهوري اسلامي، بر توسعه شتابان صنعت گردشگري كشور تأكيد دارد و از سوي ديگرر نقش اطلاعات و اهميت اطلاع رساني ، به عنوان يكي از ضرورت هاي اساسي توسعه و خلأ آن را اينك مي دانيم ، ضرورت پرداخت به آن متجل گرديده است . برخورداري شهرستان محلات از قابليت گردشگري ، امكان بهره برداري از اين موهبت خدادادي و پايان ناپذير را فراهم آورده است . ليكن براي دستيابي به هدف توسعه پايدار ، توجه به دو شرط اساسي زير به عنوان شروط لازم ، گريز ناپذير است . الف : صيانت از آرمان هاي انقلابي و فرهنگ ملي 2 ب : حفاظت از محيط زيست . از آنجا كه هدف از پرداختن به مقولة گردشگري توسط گردشگران ، رسيدن به انبساط خاطر ، تمدد اعصاب و تجديد قوا است ، لذا ماهيتا بخشي از آن كه در ميزان رضايت مندي و يا عدم رضايت مندي گردشگران تأثير جدي و مستقيمي دارد ، به عوامل رفتاري و اخلاقي مرتبط مي گردد و از اين رهگذر بايد دانست كه فرهنگ ميهمان نوازي ايرانيان كه در جهان شهرت دارد ، داراي جذابيت و قابليت تأثيرگذاري فوق العاده اي ، در توسعه اين صنعت است بايستي آن را بكار گرفت . در اين تحقيق تلاش شده ، تا در آن سيمايي از جاذبه گردشگري شهرستان محلات (خورهه) تصوير شده و اطلاعات آن داراي ويژگي هاي : جامعيت ، كاربردي بودن ، موضوعي بودن و استفاده حداكثر از عبارات و الفاظ فارسي باشند . عليرغم اينكه حتي بعضي از خواص نيز جاذبه هاي گردشگري را به چند اثر تاريخي و طبيعي منحصر مي داند اما واقعيت اين است كه موضوعاتي كه براي گردشگران جذاب هستند و در آنها ايجاد انگيزه سفر مي كند به گستردگي انواع ذوق و سليقه هاي موجود ، متنوع و متفاوتند . و در آخر بايد اشاره شود كه حاصل كار نوع بشر هرچه باشد ، همواره داراي نقصان وكاستي است و نيازمند نقد و اصلاح . لذا اميد است خوانندگان نكته سنج ، نواقص موجود راهنمائي هاي ارزنده خود را براي اصلاح درچاپ هاي بعدي به مؤلف هديه نمايند . با تشكر برگرفته از كتاب سيماي گردشگري همدان مؤلف : سيد ابوالحسن فاطمي 4 فصل اول توضيح اصطلاحات خورهه شيوه يوتيك ( ايونيايي ) : اين شيوة معماري به سرزمين ايونيا واقع در ساحل آسياي صغير ( تركيه ) منسوب بود وكمتر از شيوة دور يك صلابت و استواري و رسميت دارد و خاستگاه آن نيز همچون دوريك ناشناخته مانده است . نخستين بقاياي معماري شيوه ايونيك از پرستشگاه هايي است به متعلق به قرن ششم ق . م است . از ويژگي هايي اين شيوه ستون باريك و بلند و با سر ستوني پيچ خورده ( حلزوني شكل ) است . طرح ستون اين شيوه به بيننده از هر طرف ديد مشابهي مي دهد . نسبت ارتفاع به قاعده در اين شيوه 9 به 1 و 10 به 1 يعني نسبت به ستون دوريك بلندتر است و تعداد شيارهاي روي بدنة ستون نيز 24 عدد است . مهمترين عنصري كه شيوة ايونيك را از نظام دوريك مجزا مي كند ، تغيير شكل سرستون هاست . ستون سنگي در شيوة ايونيك به جاي اينكه مستقيما روي سكويي پله دارد استيلوبات قرار گيرد بر روي پايه ستون دايره شكلي كه از سنگ يكپارچه تراشيده شده و داراي فرو رفتگي هايي نيز مي باشد قرار مي گيرد . اين سنگ مجاري شده روي يك لوحه ي سنگي مربع شكل قرار دارد كه به اين نوع پايه ستون در شيوة ايونيك ( توروس ) گفته مي شود سطح جانبي شيارهاي ستون ها در اين شيوه در بيشتر موارد ، به صورت صاف و تراشيده شده و فاقد گوشه است . در صورتي كه در شيوة معماري دوريك خلاف اين امر ديده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 پيشگفتار مواد پروتئینی ، یكی از مهم ترین اجزای مواد غذایی مورد استفاده انسانها است. نیاز طبیعی بدن انسان به این مواد ، مبین ضرورت استفاده آنها در سبد غذایی خانواده ها است. از دیرباز انواع گوشت ها، خصوصا گوشت قرمز منبع اصلی تامین پروتئین موردنیاز انسان بوده است.لكن در حال حاضر ، به واسطه تغییر روش زندگی از سنتی به ماشینی و كاهش تحرك افراد در زندگی روزمره ، استفاده از گوشت قرمز بدلیل دارا بودن مقدار زیادی مواد چرب رو به كاهش نهاده و در عوض، استفاده از مواد غذایی ای كه با داشتن مقدار كافی پروتئین، برای سلامتی زیان آور نباشند مورد توجه واقع شده است. حبوبات ، سویا و قارچ خوراكی مهم ترین منابع پروتئین غیر حیوانی هستند كه امروزه به طور وسیع مصرف میشوند. در این میان بازار مصرف قارچ خوراكی به دلیل افزایش سطح آگاهی جامعه نسبت به فواید و روش مصرف آن ، روند رو به رشدی را تجربه میكند. قارچ ، به علت اینكه سرشار از مواد پروتئینی ، گلوسیدی ، ویتامینها و لیپیدها است میتواند غذای مناسب و كاملی برای انسان به شمار آید. ضمن اینكه به واسطه سهولت پرورش قارچ های خوراكی میتوان آنها را به صورت تازه ، خشك ، كنسرو و پودر به بازار عرضه نمود. اجرای این طرح به عنوان یك فعالیت تولیدی ، ضمن اینكه گامی به سوی خود اتكایی كشور در صنایع غذایی به شمار میرود، میتواند بسترساز اشتغال به كار نیروهای متخصص ( خصوصا در علوم كشاورزی ) و فاقد تخصص گردد. ضمن اینكه بانوان كارآفرین نیز میتوانند با پیاده سازی این طرح، گامی در جهت توسعه میهن بردارند. مقدمه هر گیاه محلی دوره زندگی ( یکساله ،دوساله،چندساله ) بسته به محیط ، آب و هوا و ترکیب خاک ، محل کشت ،همواره دستخوش تغییرات گوناگونی میشود. ایجاد بهترین امکانات برای حداکثر رویش و بازدهی از آرمانهای پرورش دهندگان است.برای بدست آوردن محصول بیشتر و مرغوبتر، باید محیط زندگی هر گیاهی را با توجه به شرایط زیستی آن به نحوی مطلوب آماده کرد. برای نمونه گیاهان سبز نیاز به روشنایی خورشید دارند، فتوسنتز یکی از عوامل مهم رویش این گیاهان است و اگر آفتاب از آفتاب از آنها از آنها دریغ شود خیلی زود به زردی میگراید ، پلاسیده میشوند و از بین میروند، اما گرما و رطوبت مناسب، مورد نیاز گیاه موجب نقصان نمو، بازدهی و کند شدن روند تکثیر ان میگردد. قارچ از گیاهان شگفت آوری است که نیازهای زندگی خود را از راه تجزیه و خوردن برخی جانداران و به ویژه مانده های جانداران و مانده های غذایی آنها تامین میکند و گونهای از آن، خود منبع غذایی بسیار مهمی برای انسان محسوب میشود.قارچ طلای سفید نیاز به روشنایی و آفتاب ندارد، کشتزار، باغچه و فضای وسیع نمیخواهد،در آپارتمان و حتی در جعبه ای کم عمق و یا در داخل کیسه نایلون در محل سکونت میتوان آن را پرورش داد و محصول برداشت کرد. این گیاه عجیب و غریب و بی موقع قارچ نام دارد. در دامنه کوهها، زمینهای کشاورزی، در روستاها و شهرها، روی تنه درختان و اصولا هر جایی که انرژی از رطوبت و بقایای گیاهی و جانوری باشد، در فصل رویش بهار و یا هر محیط ساختگی مناسب میروید و محصول میدهد کشت و پرورش قارچ به عنوان سرگرمی و تفنن در خانه انجام شود و یا برای استفاده غذایی و حتی فروش محصول به منظور کسب درآمد جنبی مانند سبزی کاری، مورد استفاده قرار گیرد. زیرا با توجه به امکان کشت در سطح کم و برداشت زیاد در عین سهولت کار، مقرون به صرفه و یکی از پر درآمد ترین رشته های کشاورزی است.قارچ اکنون به عنوان یک ماده غذایی و سبزی لوکس در بیشتر کشورهای جهان تولید و مصرف میشود و تقریبا با تمام غذاها مورد مصرف دارد. 2 3 فصل اول : ( معرفي كسب و كار ) معرفي طرح شرکت تولیدی قارچ طلايي شيراز این شرکت در تاریخ 20/2/1384 در محل ثبت شرکتهای شیراز به ثبت رسیده است و در زمینه تولید قارچهای خوراکی به صورت صنفی فعالیت خواهد داشت. سرمایه اولیه 450000000 ریال خواهد بود. آدرس شركت شيراز – خيابان فلسطين – شركت توليدي قارچ طلايي شيراز شرایط كاري اين واحد توليدي این واحد به خاطر اينكه شخصي مي باشد در تمام ايام سال بنا به تشخيص كارفرما مشغول به كار مي باشدرسمی مشغول به فعالیت می باشد . و در این مقدار حداکثر بهره بری از کار می شود . و در كنار اين مدت يك نفر بطور مستمر در اين واحد به عنوان نگهبان مشغول به كار است . معرفی محصولات طرح : * محصول اين واحد توليد قارچ خوراكي 4 خـلاصــه طــرح موضوع طرح : پرورش قارچ خوراكی به ظرفیت 50 تن در سال محل اجرای طرح : قابل اجرا در سراسر كشور سرمایه گذاری كـل: 8/889 میلیون ریال سهم آوردة متقاضی: 8/89 میلیون ریال سهم تسهیلات: 800 میلیون ریال دورة بازگشـت سرمایه: 26 ماه تاریخچه و ظرفیت تولید قارچ در ایران: در سال 1337 ده تن قارج در سال تولید می شد. در سال 1365 سالانه 1000 تن قارچ تولید می شد که بهای تمام شده آن در همان سال 750 ریال بود و قیمت فروش 1000 ریال و 25% سود دهی داشت در سال 1380 تولید سالانه بالغ بر 750 تن بوده است که قیتم تمام شه آن 8860 ریال و قیمت فرو آن طبق آمار 15000 ریال بده است با 25 % سود که نشاندهنده روند سود ثابت در این محصول می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
راههاي انتقال سه راه عمده انتقال بيماري عبارتند از : 1-مادر به نوزاد ، قبل از زايمان ، حين زايمان و بعد از زايمان 2-تزريقي 3-شخص به شخص انتقال از راه تزريقي Parenteral انتقال ويروس هپاتيت B مدتها از طريق تزريقي ، يكي از راههاي عمده انتقال شناخته شده بود ، بهمين جهت ، سابقاً به هپاتيت B ، هپاتيت سرمي مي گفتند مدت زماني است كه انتقال ويروس هپاتيت B از طريق خون آلوده و يا فرآورده هاي خوني آلوده و يا سوزن و وسايل تزريقي كه بحد كافي استريل نشده باشند شناخته شده است . خال كوبي ، تيغ زني ، استفاده از مواد مخدر ، از جمله ساير مواردي است كه ويروس هپاتيت B را از طريق تزريق انتقال مي دهد . هم چنين انتقال از طريق خراش هاي سطحي و زخم هاي كوچك كه در دست كادر پزشكي حين اعمال جراحي ، زايمان ودندان پزشكي اتفاق مي افتد صورت مي گيرد ، اين انتقال به ميزان خيلي كمتر از كادر پزشكي آلوده به بيماران هم وجود دارد . بايد يادآوري گردد كه واگيري ويروس هپاتيت B خيلي بيشتر از ويروس ايدز است و اين يك خطر قابل ملاحظه در قسمتهائي از جهان است كه در آنجاها ، بيشتر تزريقات ، بدون استريل كردن كامل وسائل تزريق انجام مي شود . حداقل دو مطالعه ، ارتباط آشكار بين تعداد تزريقات در كودكان و فراواني آلودگي به ويروس هپاتيت B را ، نشان داده است . انتقال شخص به شخص Person to Peson اين انتقال ، انتقال افقي هم ناميده مي شود ، مكانيسم اين انتقال ، هنوز بدرستي شناخته نشده است ، و در اثر تماس نزديك با ترشحات و مايعات بدن فرد آلوده مانند مني ، ترشحات واژن ، اشك ، مايع اسيت ، بزاق و ….. اتفاق مي افتد . بلعيدن ويروس هم يك راه ديگر انتقال است ، هرچند اثر آلوده كنندگي آن بسيار كم مي باشد . آلودگي به ويروس هپاتيت B در بين كودكاني كه مادرانشان HbsAg مثبت نيستند در خيلي از نقاط جهان ديده شده است . براي مثال ، در آسيا حدود 50 درصد موارد الودگي در كودكاني است كه مادرانشان HbsAg مثبت نيستند . بعضي از اين موارد ممكن است از راه تزريق باشد ولي قسمت عمده آن احتمالاً از طريق تماس بين افراد است كه در كودكان شايع مي باشد ، زيرا آنها غالباً آلوده تر از بالغين هستند . از آنجائي كه بزاق و لوبا عيار پائين تر از خون ، اكثراً HbsAg مثبت است و راه ديگري هم در اين قبيل موارد براي انتقال شناخته نشده است ، تصور مي رود بزاق يك منبع انتقال ويروس هپاتيت B در كودكان باشد . در بعضي از نقاط جهان كه بالغين غذاي شيرخوار را مي چشند ، اين راه هم مي تواند يكي از راههاي انتقال باشد . بالغين ، از همان راههائي كه كودكان آلوده مي شوند آلوده مي گردند . بعلاوه ، در بالغين انتقال بيشتر از راه آميزش جنسي اتفاق مي افتد . انتقال ويروس هپاتيت B در شركاي جنسي وجود دارد ولي مكانيسم آن بدرستي شناخته نشده است . انتقال مي تواند بين هم جنس بازان و غير هم جنس باز است . بدرستي معلوم نيست چه سهمي در اين انتقال از طريق بزاق ، خون و يا ترشحات اعضاءتناسلي است ، زيرا همه آنها غالباً HbsAg آشكار دارند . در مناطقي از جهان كه ميزان ناقلين بالا است بيشتر افراد قبل از رسيدن به سن بلوغ جنسي آلوده مي شوند ، بنابراين انتقال از راه آميزش جنسي در اين مناطق ، اهميت كمتري دارد . به علت ويرمي و عفونت مزمن با ويروس هپاتيت B احتمال دارد ، حشرات رلي در انتقال داشته باشند . تاكنون نشانه اي از انتقال بيولوژيكي ، بدست نيامده است . بنابراين اگر هم انتقالي وجود داشته باشد مكانيكي خواهد بود . مطالعات همه گيري شناسي در نقاط مختلف جهان . حاكي از اين است كه حشرات رل مهمي در انتقال ويروس هپاتيت B ندارند اگر بفرض ، انتقالي هم از اين طريق باشد . هم گيري شناسي هپاتيت B ، يك مشكل جهاني است كه حتا در نقاط دور افتاده و در جمعيت هاي ايزوله وجود دارد . انسان تنها منبع بيماري در طبيعت است . منشا ويروس ناشناخته است . تنها عامل مهمي كه سيماي همه گيري شناسي هپاتيت B را مشخص مي كند ودر برنامه ريزي و بكار بردن راههاي پيشگيري موثر بوده و بايد شناخته شود سن آلودگي است . سن آلودگي ، همچنين ارتباط نزديك با راه انتقال دارد . نمونه هاي متفاوت هم گيري شناسي آلودگي به ويروس هپاتيت B . در نقاط مختلف جهان ، ارتباط با راههاي انتقال ، رفتار انسان ها و شيوع عفونت دارد . در مناطقي كه ميزان آلودگي متوسط و يا بالا است ، عفونت در بين شيرخواران و كودكان ابتدا از طريق انتقال مادر به كودكو بعد در اثر تماس نزديك بين خودشان اتفاق مي افتد . از آنجائي كه احتمال ناقل بودن به ويروس هپاتيت B در شيرخواران و كودكان زياد است ، آلودگي در سنين پائين در مناطق بومي ، با افزايش ناقلين دائمي همراه خواهد بود . بنابراين تمام كوشش ها ، براي پيشگيري از هپاتيت B در جهان ، بايستي معطوف به شيرخواران ودر سنين پائين بشود . بررسي هاي همه گيري شناسي نشان مي دهد كه احتمال اينكه يك فرد آلوده به ناقل مزمن تبديل شود ، ارتباط معكوس با سن دارد ، بطوريكه 90 درصد از نوزاداني كه قبل يا حين تولد آلوده مي شوند ، ممكن است در بزرگسالي ناقل مزمن بيماري بشوند ، در صورتي كه فقط 10 تا15 درصد از بالغين آلوده به ويروس ، تبديل به ناقلين مزمن مي گردند . راههاي كنترل بيماري با شناخت راههاي انتقال بيماري . طرق پيشگيري از بيماري هپاتيت B عبارتند از :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيشگيري از آسيب هاي ورزش تنيس مقدمه : بشر از ابتداي پيدايش همواره در صدد افزايش قدرت بدني خويش است و پيوسته کوشش مي کند تا بر مهارتهاي جسماني خود بيفزايد ، لذا از ورزش به عنوان يک پديده بيولوژيک استفاده مي کند . در سالهاي اخير ، رقابتهاي ورزشي و مسابقات قهرماني گسترش فزاينده اي يافته است ، از سوي ديگر ، ورزشکاران با کمک تکنيکهاي علمي ورزشي از قدرت ، استقامت وتوان بهتري بر خوردار شده اند . خوي مبارزه گري و قهرمان طلبي در صحنه بازيها وميادين مسابقات ورزشي به گونه اي است که گاه منجر به ضايعات و آسيبهاي ورزشي اجتناب ناپذير مي شود بدين جهت ورزشکاران بايد تحت آموزش لازم براي کسب قدرت انعطاف پذيري عضلات قرار بگيرد . وبراي اطمينان کافي خود را گرم نموده و حرکات کششي قبل از فعاليت داشته باشد . در زير آسيبهاي رايج در ورزش تنيس به همراه روش پيشگيري و کمکهاي اوليه در صورت بروز آنها در چهار سرفصل ارائه ميگردد. 1- مشکل درد آرنج 2- مشکل درد کمر 3- مشکل درد مفصل زانو 4- مشکل درد مچ پا پيشگيري از آسيب هاي ورزش تنيس مقدمه : بشر از ابتداي پيدايش همواره در صدد افزايش قدرت بدني خويش است و پيوسته کوشش مي کند تا بر مهارتهاي جسماني خود بيفزايد ، لذا از ورزش به عنوان يک پديده بيولوژيک استفاده مي کند . در سالهاي اخير ، رقابتهاي ورزشي و مسابقات قهرماني گسترش فزاينده اي يافته است ، از سوي ديگر ، ورزشکاران با کمک تکنيکهاي علمي ورزشي از قدرت ، استقامت وتوان بهتري بر خوردار شده اند . خوي مبارزه گري و قهرمان طلبي در صحنه بازيها وميادين مسابقات ورزشي به گونه اي است که گاه منجر به ضايعات و آسيبهاي ورزشي اجتناب ناپذير مي شود بدين جهت ورزشکاران بايد تحت آموزش لازم براي کسب قدرت انعطاف پذيري عضلات قرار بگيرد . وبراي اطمينان کافي خود را گرم نموده و حرکات کششي قبل از فعاليت داشته باشد . در زير آسيبهاي رايج در ورزش تنيس به همراه روش پيشگيري و کمکهاي اوليه در صورت بروز آنها در چهار سرفصل ارائه ميگردد. 1- مشکل درد آرنج 2- مشکل درد کمر 3- مشکل درد مفصل زانو 4- مشکل درد مچ پا پيشگيري از آسيب هاي ورزش تنيس مقدمه : بشر از ابتداي پيدايش همواره در صدد افزايش قدرت بدني خويش است و پيوسته کوشش مي کند تا بر مهارتهاي جسماني خود بيفزايد ، لذا از ورزش به عنوان يک پديده بيولوژيک استفاده مي کند . در سالهاي اخير ، رقابتهاي ورزشي و مسابقات قهرماني گسترش فزاينده اي يافته است ، از سوي ديگر ، ورزشکاران با کمک تکنيکهاي علمي ورزشي از قدرت ، استقامت وتوان بهتري بر خوردار شده اند . خوي مبارزه گري و قهرمان طلبي در صحنه بازيها وميادين مسابقات ورزشي به گونه اي است که گاه منجر به ضايعات و آسيبهاي ورزشي اجتناب ناپذير مي شود بدين جهت ورزشکاران بايد تحت آموزش لازم براي کسب قدرت انعطاف پذيري عضلات قرار بگيرد . وبراي اطمينان کافي خود را گرم نموده و حرکات کششي قبل از فعاليت داشته باشد . در زير آسيبهاي رايج در ورزش تنيس به همراه روش پيشگيري و کمکهاي اوليه در صورت بروز آنها در چهار سرفصل ارائه ميگردد. 1- مشکل درد آرنج 2- مشکل درد کمر 3- مشکل درد مفصل زانو 4- مشکل درد مچ پا 1- مشکل درد آرنج در ورزش تنيس يک مشکل رايج ناراحتي آرنج است . ولي مشکل بزرگي نيست ، تقريبا نيمي از بازيکن هاي آماتور 30 سا ل به بالا مشکل آرنج دارند :درد در زدن بک هند ،سرويس ، بلند کردن بسته يا حتي گرفتن يک قوطي نوشابه مشاهده مي شود .براي اغلب بازيکنهاي باشگاهي مشکل به صورت درد بيرون آرنج پيش مي آيد. در مورد بازيکنهاي حرفه اي وآنها که سرويس قدرتي مي زنند مشکل درد در داخل آرنج است . معمو لا بيشترين مشکلات درد آرنج ناشي از بي توجهي به اولين دردهايي است که بدن از طريق آنها هشدار مي دهد. اغلب پزشک ها علت اصلي مشکل درد آرنج را به بک هند نسبت مي دهند . بيشتربازيکنهاي تازه کار مي خواهند از قدرت دستشان در بک هند استفاده کنند بجاي اينکه از چرخش شانه و کمر استفاده کنند . علت ديگر مشکل مي تواند تقه زدن به توپ باشد بجاي اينکه با استفاده از تمام بدن با سوئينگ کامل توپ بزنند . ضعف مچ وشانه هم مي تواند عامل فشار بر آرنج باشد. آيا مشکل درد آرنج ناشي از نوع بازي شما ست؟ کساني که با دو دست بک هند مي زنند کمتر دچار مشکل آرنج مي شوند . چرا ؟ چون ضربات يک دستي نيروي چرخش بيشتري بر بازو وشانه وارد مي کند .آرنج يک مفصل است که در دو جهت حرکت مي کند .شانه شما يک مفصل چرخشي است که به همه طرف حرکت دارد ، بهتر است که از شانه تان سوئينگ کنيد و وزن تمام بدن را به ضربه منتقل کنيد .به سمت توپ برويد و آنرا زودتر بزنيد . يک آرنج رو به جلو در بک هند يکي از عوامل درد گرفتن تاندن آرنج است .براي کاهش انتقال ضربه به آرنج زه هاي راکت را شل تر نصب کنيد، ( کمي کمتر از حد مورد توصيه سازنده راکت ) راکتي بگيريد که ارتعاش کمتري به بدن منتقل کند . بدنه بلند راکت ممکن است دسترسي به توپ را آسا نتر کند ولي بازوي اهرم بزرگتري هم هست که فشار بيشتري بر آرنج مي آورد ولي صفحه ي بزرگتر انتخاب خوبي است ، حتي با کناره هاي آن هم به توپ ضربه بزنيدارتعاش کمتري به دست منتقل مي کند . يکي دو جلسه با مربي حرفه اي داراي مجوز داشته باشيد تا بتواند تشخيص دهد آيا نکته خا صي در بازي شما هست که صدمه اي به آرنج شما وارد کند . اگر به اولين دردهاي آرنج بي توجهي کنيد به تدريج وضع آرنج بد وبدتر مي شود و ممکن است در آينده مجبور باشيد با تنيس خدا حا فظي کنيد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيمان با يهود و كارشكنى آنها پيامبر اكرم(ص) بموازات پيمان برادرى، پيمانى هم با يهود به عنوان پيمان عدم تعرض منعقد فرمود كه بر طبق آن يهود در مراسم دينى و كسب و كار خود آزاد بودند، مشروط بر اينكه توطئهاى بر ضد مسلمانان نداشته باشند و دشمن را بر ضد ايشان تحريك نكنند. هنوز چندان مدت زيادى از ورود رسول خدا(ص)به شهر يثرب و عقد پيمان ميان او و يهود نگذشته بود كه يهوديان بناى كار شكنى و مخالفتبا مسلمانان و رهبر بزرگوار آنان را گذاشته و روى طبع كينه توز و تسلط جويانهاى كه داشتند و مىديدند روز به روز بر قدرت و نفوذ پيغمبر اسلام در مدينه و اطراف افزوده مىشود در صدد جلوگيرى از پيشرفت اسلام و نفوذ سريع پيغمبر(ص)برآمدند. به گفته برخى از مورخان در آغاز نيز كه حاضر شدند با محمد(ص)پيمان دوستى و همبستگى ببندند به اين اميد بود كه شايد بتوانند او را به خود ملحق سازند و با دست او بر مسيحيان ساكن جزيرة العرب و مذاهب ديگر پيروز شوند، اما وقتى متوجه شدند كه او تابع فرمان خدا و فرستاده از جانب اوست و راه سومى را انتخاب كرده و به تعبير قرآن كريم«امت وسطى»تشكيل داده استبه فكر مخالفت و كار شكنى با آن حضرت افتاده و بخصوص هنگامى كه خداى تعالى به پيغمبر(ص)و مسلمانان دستور داد قبله خود را از بيت المقدس به سوى كعبه تغيير دهند. حسد و رشك بزرگان يهود نسبتبه پيغمبر اسلام(ص)نيز عامل مهم ديگرى براى مخالفت آنها محسوب مىشد چنانكه در مخالفتهاى ديگرى نيز كه قبل از آن در تاريخ پيغمبران و مردان الهى ديده شده معمولا عامل مهمى به شمار مىرود. مخالفت و كار شكنى يهود به صورتهاى مختلفى شكل مىگرفت. گاهى براى اينكه به خيال خود پيغمبر(ص)را به زانو درآورده و مسلمانان را از دور او پراكنده سازند نزد آن حضرت آمده و سؤالات مذهبى و علمى طرح مىكردند، كه برخى از آنها را خداى تعالى در قرآن نقل فرموده، مانند سؤال از روح و ذو القرنين و داستان اصحاب كهف و غيره كه چون خداى تعالى او را يارى و كمك مى كرد و پاسخ سؤالاتشان رابه طور كامل مىداد از اين راه نتوانستند نتيجهاى بگيرند و به راههاى ديگر متشبثشدند. و از آن جمله ايجاد اختلاف ميان مسلمانان و به ياد آوردن دشمنيها و عداوتهاى ميان دو تيره اوس و خزرج و تذكر و نقل داستانهايى از روزهاى جنگ ميان آن دو تيره و امثال آن بود كه از اين راه نتيجه بيشترى عايدشان شد و به خصوص آنكه در مدينه افراد منافقى همچون عبد الله بن ابى - كه پيش از اين داستانش را نقل كرديم - وجود داشتند كه در دل ايمانى به اسلام و پيغمبر نياورده بودند و بلكه دنبال بهانهاى مىگشتند تا آنها كه اين آيين مقدس را به سرزمين يثرب ارمغان آورده بودند مورد سرزنش و تمسخر قرار دهند. يهوديان از وجود اين گونه افراد استفاده زيادى براى پيشرفت هدف خود كه همان ايجاد تفرقه و اختلاف بود مىكردند و حتى آنها را وادار مىكردند تا به مسجد مسلمانان آمده و در ميان آنها به گفتگو پرداخته و تخم نفاق و دو دستگى بيفشانند و احيانا آنها را مسخره و استهزا كنند، كه وقتى رسول خدا(ص)از اين ماجرا مطلع گرديد دستور داد آنها را كه گرد هم نشسته و در گوشى سخن مىگفتند آشكارا از مسجد بيرون كنند و افراد تازه مسلمان نيز با قاطعيت عمل كرده و آنها را از مسجد بيرون انداختند. اسلام چند تن از بزرگان يهود : چيزى كه در اين ميان يهود را بيش از پيش ناراحت كرد و موجب تحريك بيشتر دشمنى آنان گرديد پذيرفتن و قبول اسلام از طرف دو تن از بزرگان و دانشمندان ايشان به نام عبد الله بن سلام و مخيريق بود كه براى يهوديانى كه خود را برترين نژادها دانسته و نبوت و پيامبرى را منحصر به فرزندان اسحاق مىدانستند بسيار ناگوار و غير قابل تصور و ناهموار بود، و شايد ترس آن را داشتند كه افراد دانشمند و سرشناس ديگرى نيز تدريجا به حقانيت اسلام واقف گشته و در سلك مسلمانان درآيند و اتفاقا اين ترس و پيش بينى آنها جامه عمل پوشيد و افراد ديگرى نيز چون ثعلبة بن سعيه، اسيد بن سعيه و اسد بن عبيد نيز مسلمان شدند. بني اسرائيل بعد از حضرت موسي عليه السلام در آن زمان بني اسرائيل اهل حق و پرچمدار توحيد بودند و فرعون مصر هم در آن زمان فردي متكبر و خود بين بود كه ادعاي خداي مي كرد . او فردي فاسد بود كه به بني اسرائيل ظلم مي كرد و فرزندان آنان را مي كشت و زنان آنها را زنده مي گذاشتند . خداوند در اين باره در قرآن مي فرمايند كه {إن فرعون علا في الأرض و جعل أهلها شيعا يستضعف ظائفه منهم يذبح ابنائهم و يستحيي نساءهم إنه كان من المفسدين} حضرت موسي در اين شرايط متولد ، و در خانه فرعون تحت تدبير الهي تربيت شد كه داستان حضرت موسي و بزرگ شدنش و فراخواندن فرعون به يكتا پرستي و نجات بني اسرائيل و هلاك شدن فرعون آنقدر مشهور است كه لازم به بيان نيست . تقدير الهي بر اين بود كه اين سرزمين را در آن زمان به اين گروه مؤمن داده شود . خداوند در اين باره در قرآنش مي فرمايد كه {و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمه لنجعلهم الوارثين ، و نمكن لهم في الأرض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون} حضرت موسي به همين خاطر به سوي فرعون فرستاده شد و برادرش هارون كه به پيامبري برگزيده شد ، او را ياري كرد . در اين باره در قرآن آمده : {و قال موسي يا فرعون إني رسول من رب العالمين ، حقيق علي ألا أقول علي الله إلا الحق قد جئتكم ببينه من ربكم فأرسل معي بني اسرائيل} اما فرعون سرپيچي مي كند و و به آيات و معجزاتي كه حضرت موسي آورده بود ايمان نياورد ولي ساحران كه فرعون آنها را با درخواست موسي جمع آوري كرده بود ، ايمان آوردند و فرعون مات و مبهوت شد . ظاهراً كساني كه ايمان خود را آشكار كردند و به بني اسرائيل پيوستند تعدادي محدود از فرزندان و جوانان بني اسرائيل بودند و ايمان آنان با نوعي ترس از مؤاخذه فرعون همراه بود خداوند در اين باره مي فرمايند كه {فما لموسي إلا ذريه من قومه علي خوف من فرعون و ملئهم أن يفتنهم و إن فرعون لعال في الأرض و إنه لمن المسرفين} پس از اين حضرت موسي كساني را كه از قومش ايمان آورده بودند را به سوي شرق هدايت كرد كه فرعون و سربازانش آنان را دنبال كردند و داستان شق شدن دريا و نجات بني اسرائيل و هلاكت فرعون و سربازانش روي داد . در اين مورد خداوند مي فرمايند كه {فأوحينا إلي موسي أن أضرب بعصاك لابحر فأنفلق فكان كل فرق كالطود العظيم ، و أزلفنا ثم الآخرين ، و أنجينا موسي و من معه أجمعين ثم أغرقنا الآخرين} بعضي از روايات و نظريات تاريخي وجود دارد كه تعداد كساني كه با حضرت موسي از مصر خارج شدند را حدود 6000 نفر و در بعضي روايات آمده كه 15000 بوده اند . اين دوره تاريخي ظاهراً قرن 13 قبل از ميلاد مي باشد و بني اسرائيل در سه دهه آخر ا اين قرن از مصر بيرون رفتند . اين دوره با حكمراني رعمسيس دوم كه به عصر رمسيس دوم شهرت يافت همزمان بود . از قضا جسد اين فرعون در يكي از موزه هاي مصري هم اكنون وجود دارد خداوند در اين باره مي فرمايند كه {فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آيه ، و إن كثير من الناس عن آياتنا لغافلون} بعد از اينكه خداوند بلند مرتبه بني اسرائيل را نجات داد . بني اسرائيل با حضرت موسي و هارون به دشمني پرداختند . ضعف ايمان و ناداني و ترس از ويژگيهاي اين گروه بود و زماني كه با حضرت موسي بازگشتند و ازدريا گذشتند ، قومي بت پرست شدند خداوند مي فرمايد كه آنان به حضرت موسي گفتند كه همچنانكه شما داراي خدا هستيد براي ما هم خداي قرار ده {قولوا يا موسي اجعل لنا إلهاً كما لهم آلهه !!!} پس از آن زماني كه موسي به ملاقات پروردگار خويش رفت قومش عليرغم وجود هارون گاو را پرستيدند !! {و اتخذ قوم موسي من بعده من حليهم عجلاً جسداً له خوار} ، {فقالوا هذا إلهكم و إله موسي فنسي} و زماني كه هارون آنها را از اين كار نهي كرد ، نزديك بود كه وي را بكشند . در قرآن آمده كه هارون به برادرش موسي گفت كه {إن القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني} سپس حضرت موسي آنان را به طرف سرزمين مقدس هدايت كرد و به آنان گفت {يا قوم ادخلوا الأرض المقدسه التي كتب الله لكم و لا ترتدوا علي أدباركم فتنقلبوا خاسرين} اما آنان راه ارتداد را در پيش گرفتند و به حضرت موسي گفتند : {قالوا يا موسي إن فيها قوماً جبارين و إنا لن ندخلها حتي يخرجوا منها فإن يخرجوا منها فإنا داخلون} در اينجا نصيحت و اندرز هيچ نفعي نرساند و مكرراً مي گفتند : {قالوا ياموسي إنا لن ندخلها أبداً ما داموا فيها فأذهب أنت و ربك فقاتلا إنا ها هنا قاعدون} سيد قطب رحمه الله عليه درباره اين موضع گيري بني اسرائيل مي گويد : حقيقت خلق و خوي و فطرت يهوديان در آنجا به وضوح نمايان شد گر چه با هزار جور آن را آرايش كردند . خطر نزديك است و خداوند بني اسرائيل را از آن خطر برحذر نداشت تا اينكه وعده اصحاب الارض را به آنان داد و برايشان مقرر گردانيد . در حاليكه آنها مي خواستند پيروزي را ارزان و بدون بها و تلاشي به دست آورند پيروزي خوشايندي كه مانند سركه و عسل نصيبشان شود . اين چنين افراد ترسو در تنگناه قرار مي گيرند و دشنام مي دهند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
2 تاریخچه این مولد شیمیای توسط ولتا (A. Volta) فیزکدان ایتالیایی ساخته شد. ولتا ثابت کرد که وقتی رساناهای مختلفی را باهم تماس دهیم، جدایی بارهای الکتریکی (بروز emf) پدید میآید. در نتیجه تماس در سطح مرزی بارهای منفی روی یک فلز جمع میشوند (فزونی الکترون) و روی فلز دیگر بارهای مثبت ظاهر میشوند (کمبود الکترون). اولین مولد emf اولین مولد نیروی محرکه الکتریکی emf که امکان مطالعه جریان الکتریکی را فراهم آورد و برای مقاصد عملی بکار رفت پیل گالوانی بود که در آن انرژی آزاد شده با عبور جریان از مدار را انرژی آزاد شده از واکنشهای شیمیایی تأمین میکنند، که با عمل پیل همراه هستند. پیل گالوانی پیل گالوانی به احترام گالوانی (L. Galvani) فیزیکدان و متخصص علم تشریح ایتالیایی که آزمایشهای او محرک بررسیهای ولتا بود، نام گذاری شده است. پدیده کشف شده توسط گالوانی و ولتا که عبارت بود از جدایی بار یعنی بروز emf در سطح مشترک بین دو رسانا که در ساختن پیل گالوانی بکار گرفته شد. قاعده ولتا در مداری که دارای تعداد دلخواهی از فلزات مختلف باشد emf برابر صفر است. در فلزات بر اثر عبور جریان هیچ تغییر شیمیایی رخ نمیدهد. در مدار بستهای که توسط رساناهای فلزی تشکیل میشود جمع جبری تمام emf ها برابر صفر است (پیش بینی با قانون بقای انرژی. پیل ولتا ولتا دنبال ایدهای بود که جریان الکتریکی مدار را مقداری تغییر دهد. به عبارتی با ایجاد تغییر در ترکیب شیمیای رسانا در اثر عبور جریان به تعدادی تحولات شیمیای منجر میشود و در نتیجه آنها انرژی داخلی (انرژی شیمیایی) اجسام تشکیل دهنده کاهش مییابد و با صرف این کاهش 3 انرژی جریان میتواند در مدار باقی بماند. برای حصول به این نتیجه ولتا با فرو بردن یک تیغه مس و یک تیغه روی در محلول اسید سولفوریک به اولین پیل گالوانی که به پیل ولتا معروف است واقعیت بخشید (برای اینکه پیل نهایی حاصل تلاشهای گالوانی و ولتا بود به آن پیل گالوانی ولتا گویند). با اتصال تیغههای مس و روی (الکترودها) پیل ولتا با رسانا (مثلا یک سیم فلزی) در این مدار بسته جریان الکتریکی بوجود میآید. ساختمان پیل ولتا پیل ولتا شامل تمام اجزائی است که برای هر پیل گالوانی لازم است. یعنی دو رسانای فلزی (روی و مس) که با رسانای دیگر (محلول اسید سولفوریک)در تماس است. با این حال پیل مناسبی نیست زیرا emf آن که در شروع کار به 107v میرسد، به سرعت افت میکند. به این دلیل معمولا از پیلهای دیگری استفاده میشود که در انتخاب رساناهای فلزی و محلول رسانا با پیل ولتا متفاوت هستند. اشكانیان مخترع پیل الكتریكی آیا ایرانیان مخترع پیل الكتریكی بوده اند؟ تا چند سال پیش همه تصور میكردند كه پیل الكتریكی را نخستین بار دانشمند ایتالیایی لوییجی گالوانی در سال 1786 اختراع كرد.گالوانی از قرار دادن دو فلز در آب نمك جریان برق بدست آورد. چقدر مایه تعجب است وقتی میبینیم كه بر حسب تصادف ،گالوانی هم برای ساختن پیل همان فلزهایی را استفاده كرد كه 1800 سال پیش از وی ایرانیان برای ساختن پیل بكار برده بودند. بقیه مطلب در ادامه مطلب آیا ایرانیان مخترع پیل الكتریكی بوده اند؟ تا چند سال پیش همه تصور میكردند كه پیل الكتریكی را نخستین بار دانشمند ایتالیایی لوییجی گالوانی در سال 1786 اختراع كرد.گالوانی از قرار دادن دو فلز در آب نمك جریان برق بدست آورد. چقدر مایه تعجب است وقتی میبینیم كه بر حسب تصادف ،گالوانی هم برای ساختن پیل همان فلزهایی را استفاده كرد كه 1800 سال پیش از وی ایرانیان برای ساختن پیل بكار برده بودند 3 . برای نخستین بار یك باستانشناس آلمانی به نام ویلهلم كونیك یك پیل الكتریكی اشكانیان را 20 سال پیش در مرز عراق و ایران كشف كرد و هنگامی كه آن را به موزه برلین برد مشاهده كرد كه دوستانش نیر قطعات شكسته و خورد شده نظیر این پیل را پیش تر به موزه آورده اند. باستان شناس آلمانی پس از مدتی حدس زد كه شاید این جسم عجیب یك پیل الكتریكی بوده است ولی دوستانش در این مورد تردید داشتند تا آنكه او پس از سالیان دراز تحقیق عاقبت موفق شد در خرابه های شهر سلوكیه متعلق به اشكانیان آلات دیگری كشف كند كه حدس قبلی او را تایید نمود. این دانشمند در حفاری های خود مقدار زیادی از این پیلها را پیدا كرد كه به وسیله میله های برنزی به یكدیگر متصل بودند و در آخر فقط دو سیم از تركیب آنها بوجود آمده بود و سر این دو سیم به دستگاه دیگری فرو رفته بود. كونیك مشاهدات خود را در كتابی منتشر ساخت.تا آنكه افكارش در سراسر جهان پخش شد و پس از آزمایشهای فراوانی كه در این مورد به عمل آمد ، سرانجام چندی پیش یك مهندس امریكایی به نام ویلاردگری ثابت كرد كه این دستگاه عجیب را اشكانیان برای آب دادن فلزات بخصوص طلا و نقره بكار می برده اند. گری در گزارش خود می نویسد:«اشكانیان از اتصال این پیلها به یكدیگر مقدار قابل توجهی نیروی برق بدست می آوردند و آن را به وسیله دو سیم وارد دستگاه آبكاری كرده و با استفاده از املاح طلا و نقره ، دستبند ها و زینت آلات خود را آب طلا و نقره میدادند كه امروز گالوانو پلاستی یا آبكاری الكتریكی می نامند.» در آن زمان كیمیاگران و جواهرسازان باستانی كه به اینكار می پرداختند ساختمان پیل را نیز مانند سایر معلومات خویش به عنوان یك راز مگو تلقی كرده و جز به اهل فن به كسی ابراز نمی داشتند و در نتیجه از این اختراع جز كاهنها و كیمیاگران ، دیگران اطلاع نداشتند. پیل مورد استفاده ایرانیان در قریه ای در اطراف بغداد به دست آمده است.باستان شناسانی كه در آثار تمدن اشكانیان حفاری میكردند در كلبه یك كاهن یا كیمیاگر ایرانی تعداد زیادی از این پیلها به دست آوردند. باید در نظر داشت كه در زمان فرمانروایی اشكانیان كه از 250 سال قبل از میلاد مسیح تا 226 سال بعد از میلاد ادامه داشت قسمت مهمی از كشور فعلی عراق و منجمله نواحی بغداد جز امپراطوری ایران محسوب می شد 4 تاريخ اين موضوع ما را به سال 1780 باز ميگرداند. در اين زمان مجامع علمي هنوز دربارة الكتريسيته مباحثه داشتند. والش Walsh ثابت كرده بود كه تكان و اضطراب حاصل از تماس با ماهي اژدر از نوع لرزشهاي الكتريكي است و در سال 1773 ماهي مزبور را تشريح كرد و عضو مولد الكتريسيته را يافت و چون در همان سال هنتر Hunter عضو متشابهي در بدن يكي از انواع مار ماهي بنام (Gymnote) يافته بود اين فكر پيش آمد كه حيوانات ديگر نيز ميبايست عضوي از اين قبيل داشته باشند ـ به چه دليل اين دو نوع ماهي داراي اين امتياز هستند كه ميتوانند دشمنان خود را بوسيلة الكتريسيته هلاك سازند؟ پس بياييم و در احوال ساير حيوانات نيز مطالعه كنيم شايد به كشف الكتريسيتة حيواني موفق گرديم. اين بود فكري كه براي لويي گالواني Louis Galvani (1798-1737) استاد تشريح در دانشگاه بولوني پيدا شد. روزي از روزهاي سال 1780 كه قورباغهاي را پوست كنده دربارة آن مطالعه ميكرد يكي از شاگردان او نيز ماشين الكتريكي را به حركت درميآورد و هنگاميكه بوسيلة كارد جراحي اعصاب قورباغه را لمس ميكرد ملاحظه نمود كه هر بار جرقهاي از ماشين الكتريكي خارج ميشود پنجههاي قورباغه منقبض ميگردد. با خود گفت: واقعاً داستان غريبي است. چطور است موضوع را بوسيلة جرقههاي قويتر امتحان كنيم و حتي جرقههاي رعد و برق را مورد استفاده قرار دهيم يعني قورباغه را به برقگير بياويزيم. آنگاه ملاحظه كرد كه هنگام عبور هر ابر باراني عمل انقباض صورت ميگيرد. بسيار خوب اما وقتي كه هوا خوب بود چه ميشد؟ وي قورباغه را به بالكون فلزي خانة خود آويخت ولي هيچ وقت تجربه درست درنميآمد. يك شب كه از عدم حصول نتيجة قطعي بيحوصله شده بود نعش قورباغه را از محلي كه آويخته بود با شدت جدا كرد و اتفاق عجيبي افتاد! بر حسب تصادف گازانبر مسي كه قورباغه را با آن گرفته بود با آهن بالكون تماس يافت و مشاهده كرد كه بلافاصله در قورباغه تكاني از نوع همان تكانها كه سابقاً نيز ديده بود ايجاد شد و اين بار ديگر نه ماشين الكتريكي را متهم ساخت و نه طوفان را. اين اكتشاف در بيستم سپتامبر 1786 بعمل آمد و گالواني دستها را به هم ماليد و خيال كرد واقعاً الكتريسيتة حيواني را كشف كرده است. اما صداي مخالفي برخاست: ـ اينطور نيست، و اين سخن از آلكساندرولتا Alexandre Volta (1745-1827) استاد فيزيك دانشگاه پاوي بود كه گفت: خير، اگر در اين عمل الكتريسيتهاي توليد شده است قورباغه مسؤول آن نيست بلكه پيدايش اين الكتريسيته فقط نتيجة تماس گازانبر مسي با بالكوني آهني است. ـ گالواني جواب داد اگر اينطور است پس در حق الكتريسيتة حيواني چه ميگويي.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1 زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع پیمان شکنی علاوه بر زیان فردی، زیان اجتماعی نیز دارد. اثر فردی آن این است که خشم خدا را برای پیمانشکن در بر دارد و او را از رحمت حق دور میکند و از نظر اجتماعی پیمانشکن در چشم مردم بیارزش و از احترام او کاسته میشود.. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیمانشکنی را مایهی چیرگی دشمن دانسته و میفرماید: هرگاه پیمانشکنی کردند خداوند دشمنانشان را بر آنها چیره میکند. زیرا پیمانشکنی مایهی سلب اعتماد از یکدیگر شده و اتحاد و یگانگی را از بین میبرد. وقتی هم جامعهای دچار پراکندگی شد هنگام خطر نمیتواند با یکپارچگی در برابر دشمن بایستد تأثیر وفای به عهد در اجتماع پایبندی به عهد و پیمان در زندگی مردم و روابط داخلی و خارجی آنان تأثیر بسیار دارد و هر اندازه مردم بیشتر آن را رعایت کنند اعتماد بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا میکنند در نتیجه احساس آرامش بیشتری نموده و با خیال راحتتری به فعالیت میپردازند و نسبت به تعهدات مالی احساس ناامنی و نگرانی نمیکنند طبیعی است در کشوری که مردم وفای به عهد را وظیفهی انسانی، اخلاقی و دینی خود بدانند و در مراعات آن کوشا باشند تعهدات مالی و قراردادهای اقتصادی بر پایهی اعتماد و اطمینان کامل شکل میگیرد و باعث رشد اقتصادی آن کشور و مایهی سعادت مردم آن میگردد زیرا بدهکار در وقت معین و مقرر بدهی خود را میپردازد و فروشنده نیز کالا را برابر تعهدات خود تسلیم خریدار میکند و چرخ اقتصاد منظم حرکت میکند اما اگر هر یک از طرفین به تعهد خویش بیاعتنایی نشان دهند و تخلف کنند به همان مقدار سلب اعتماد پدید آمده، باعث کندی گردش چرخ اقتصاد میگردد. وفای به عهد در قرآن و روایات(اقسام عهد وپیمان( پایبندی به عهد و پیمان یک اصل جهانی است و از امهات فضائل به شمار میرود. تمام افراد بشر، از هر قاره و اقلیمی، به این اصل ریشه دارد عمق وفای به عهد عنایت خاصی دارند و عهدشکنی را خیانت و رعایت عهد و پیمان را فضیلت میشمارند. وفای به عهد یکی از اصول و پایههای با اهمیت اخلاقی است که هم در قرآن مجید و هم در روایات و سخنان پیشوایان دین، بر آن تأکید شده است. در قرآن آمده است: و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال میشود. 3 حضرت علی علیهالسلام فرمود: همانا عهد و پیمانها گردن بندهایی در گردنها هستند تا روز قیامت. کسی که آن را به پا دارد، خداوند او را به (هدفش) میرساند و کسی که آن را بشکند خداوند او را به خودش وا میگذارد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: کسی که به عهد و پیمانش وفا نکند دین ندارد. عهد و پیمان دو قسم است: 1- عهد و پیمان با خدا، یعنی انسان بر اساس خلقت و فطرت پاک انسانی و تعالیم دین الهی متعهد است تا خدا را بپرستند و از او اطاعت کند و از پیروی شیطان دور گزیند چنان که خداوند در قرآن فرمود: ای فرزندان آدم آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، زیرا برای شما دشمن آشکاری است و این که مرا بپرستید که راه مستقیم این است. و باز میفرماید به پیمانی که با خدا بستهاید وفا کنید تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. 2-عهد و پیمان انسانها با یکدیگر که بر چندگونه است، مانند پیمانهای حقوقی، تجاری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... انواع عهد وپیمان -1وفای به عهد در خانواده: پیشوایان اسلام در سخنان خود به تربیت صحیح کودکان و آموزش اخلاق و رفتار اجتماعی به آنان در خانواده اشاره کردهاند. خاتم انبیا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید :وقتی یکی از شما به فرزند کوچکی وعده دادید حتماً باید به آن وفا کنید. امیر مؤمنان علی علیهالسلام میفرماید: شایسته نیست انسان به شوخی یا جدی دروغ بگوید و شایسته نیست کسی به فرزند خود وعدهای بدهد و به آن وفا نکند. این همه تأکید دربارهی وفای به عهد نسبت به کودکان به این دلیل است که اعمال بزرگترها در صفحهی خاطر طفل نقش میبندد 4 و در آینده او تأثیر انکارناپذیر دارد. -2وفا به قراردادهای مالی و بازرگانی: خوش قولی و خوش حسابی در کلیهی معاملات و روابط حقوقی و اقتصادی موجب پیدایش ثبات و اطمینان و امنیت اقتصادی میشود، البته مشروط بر این که این تعهدات نامشروع نباشد. -3پیمان زناشویی: وفای متقابل میان زن و مرد که اسلام دستورات مؤکدی دربارهی آن صادر کرده، باعث استحکام نظام خانواده میشود تا آنجا که مثلاً طلاق را البته بدون علل ضروری موجه مبغوضترین امور حلال در نزد خدا شمرده است، زیرا کانون خانواده که هستهی اولیه اجتماع است در صورتی قابل بقا است، که روابط زن و مرد صمیمانه و استوار باشد. -4 پیمان ملل مسلمان با ملل غیر مسلمان: این پیمان نیز محترم و واجبالوفا است و تا زمانی که از این پیمانها زیان و اهانتی متوجه اسلام و مسلمین نباشد، نمیتوان آن را نادیده گرفت. داستانی در مورد اهمیت وفای به عهد در اینجا داستانی دربارهی اهمیت وفای به عهد آوردهایم. امام سجاد علیهالسلام وقتی دچار مضیقهی مالی شد و در تنگنای اقتصادی قرار گرفت برای حل مشکل خویش از یکی از غلامان آزاد شدهی خود که بر اثر کار و تلاش، مالی اندوخته بود مبلغ ده هزار درهم قرض خواست. او نیز پذیرفت و از حضرت درخواست کرد چیزی را به عنوان وثیقه پیشش بگذارد. امام نخی از عبای خود کشید و فرمود این را به عنوان وثیقه پیش خود نگاه دارد. ابتدا پذیرش آن برای غلام سنگین بود ولی با توجه به شخصیت امام سجاد علیهالسلام آن را پذیرفت و نخ عبارا گرفت و در یک قوطی چوبی جای داد. بر زودی خداوند برای حضرت گشایش مالی قرار داد، پول را برای غلام برد و فرمود, پولت را آماده کردم وثیقهام را بیاور. غلام گفت: من نخ عبا را گم کردهام. حضرت فرمود: در این صورت طلب خود را از من نگیر، زیرا تعهد شخصی چون مرا نباید ناچیز گرفت تا این که غلام رفت و قوطی را 5 آورد و نخ را در میان ان یافت. نخ را به امام برگرداند و امام نیز پول را به او داد. « در مکتب امیرالمومنین » وفای به عهد و پایبندی به تعهدات از نظر اسلام از عالیترین فضایل انسانی است. قرآن کریم و آثار ائمه معصومین (علیهم السلام) حاکی از این است که وفای به عهد، یکی از شرایط اساسی "ایمان" محسوب میشود و تخطی از آن در حکم بیدینی و بیایمانی است. این اصل در محدوده روابط داخلی مسلمانان با یکدیگر خلاصه نمیشود، بلکه مسلمین موظفند در برابر بیگانگان و کفار نیز این اصل را رعایت نمایند. حقوقدانان جهان یکی از مباحث عمده را مبحث "معاهدات" قرار داده اند و معتقدند که ایجاد تعهدات بین المللی در رواج حس تفاهم و مسالمت جویی و صلح طلبی مفید و لازم میباشد. بر همین مبنا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در دوران رسالتش معاهداتی را با مشرکان، مسیحیان نجران، اهل کتاب و قبایل عرب امضا کرده است. نمونهای از توصیه اولیای دین درباره وفای به عهد را می توان در فرمان امیرالمومنین به فرماندارشان در مصر – مالک اشتر نخعی- یافت. امیرالمومنین اگرچه در این نامه مالک اشتر را خطاب قرار دادهاند، اما واقعیت آن است که تمام انسانها، در تمام مکانها و زمانها مخاطب این پیمان هستند. در عهد نامه مالک اشتر فشردهای از نظریات و افکار و اندیشههای جهانتاب علی (علیه السلام) به چنان صورت دقیق و عمیقی بیان شده است که میتوان گفت در آن تکلیف تمامی افراد بشر چه به عنوان یک بنده و مخلوق در برابر پروردگار، چه به عنوان یک انسان در جامعه، چه به عنوان حاکمی که مسؤول اجرای احکام اسلامی است و چه به عنوان فردی که تحت حمایت قوانین نجات بخش اسلام زندگی میکند، به وضوح و دقت روشن شده است. حال که اهمیت این سفارشات قدری روشنتر شد، چه نیکوست تا در آستانه شهادت ایشان اندکی در قسمتی از این عهدنامه درباره وفای به عهد بیشتر تأمل کنیم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيوند اعضاى مردگان مغزى پيوند اعضا به سه صورت قابل تصور است: صورت نخست: پيوند عضو از انسان زنده به بيمارى كه نجاتش واجب است، به گونه اى كه جان اهدا كننده عضو به خطر نيفتد؛ مثل اهداى يك كليه به بيمارى كه هر دو كليه اش از كار افتاده است؛ زيرا تجربه هاى پزشكى فراوان، امكان زندگى با يك كليه را به اثبات رسانده است. اين حالت هم از ديدگاه فقهى و هم از نظر اخلاق پزشكى جايزاست. صورت دوم: پيوند اعضاى اصلى كه حيات انسان به آن وابسته است و اهدا كننده آن را به دام مرگ مى افكند مانند قلب، كبد، ريه ها و... . اين صورت بدون هيچ گونه مناقشه و بحثى هم از ديدگاه شرع و هم از نظر اخلاق پزشكى، ممنوع و غيرقابل قبول است. صورت سوم: پيوند عضو از انسان مرده به زنده قبل از مرگ آن عضو كه اين خود دو صورت دارد: بعد از سكته قلبى وبعد از مرگ مغزى. در مورد سكته قلبى، دانش پزشكى جديد به اثبات رسانده است كه اعضاى انسان در لحظه سكته قلبى، حيات خود رايكباره از دست نمى دهند، بلكه در اين لحظه حيات عضو ادامه دارد؛ زيرا بين يك عضو تا عضو ديگر فاصله كوتاهى وجود دارد كه گاهى در بعضى اعضا تا چند دقيقه به هم مى رسد و در حالات سكته قلبى، اين فرصت، فرصتى طلايى براى نقل عضو ميت به بيمار است؛ اما اين فرصت به قدرى كوتاه است كه پزشكان جراح نمى توانند عضو مورد نظررا از ميت به بيمار انتقال بدهند مگر در حالاتى جدا نادر. اما در حالت مرگ مغزى، پزشكان مى توانند حيات و حركت قلب و ساير اعضاى درونى و بيرونى بيمار را حفظ كنند. مراد ما از مرگ مغزى، حالاتى است كه بازگشت ادراك و احساس و حركت به بيمار، از ديدگاه پزشكى محال است. دراين حالات، قلب به صورت طبيعى يا به واسطه تجهيزات جديد پزشكى، همچنان خون را به گردش در مى آورد و درنتيجه اعضاى درونى و بيرونى به حيات عادى خود ادامه مى دهند. در اين حالت فرصت كافى براى عمل جراحى وجود دارد و مى توان با موفقيت كامل، عضو اهدا كننده را به بيمار پيوند زد. از سوى فقيهان و از نظر اخلاق پزشكى، اين صورت است كه مورد مناقشه جدى و حقيقى واقع شده است. اشكالات فراوان متوجه اين صورت است كه بايد فقيه به حل آنها بپردازد؛ از جمله اين كه از نظر شرعى، ثبوت مرگ با مرگ مغزى روشن نيست. اگر سخن پزشكان جديد ثابت شود كه در مرگ مغزى، شخص در واقع مرده است، اگر چه قلب اوبه كمك تجهيزات پزشكى يا بدون آن به وظيفه خود عمل كند، در اين صورت پزشك جراح مى تواند عضو او را به مريض نيازمند به آن منتقل كند. مشكل ديگر حرمت مثله كردن ميت است چنان كه مثله كردن زنده حرام است. اين امر از ديدگاه فقهى مشكل سازنيست؛ چون قول به حرمت مثله در اين گونه موارد، ضعيف است. اما اگر چونان پزشكان پيشين معتقد باشيم كه مرگ تنها با توقف قلب محقق مى شود، به ناچار انتقال دادن اعضاى اصلى حياتى مانند قلب و ريه ها از بيمار مبتلا به مرگ مغزى به بيمار نيازمند، جايز نخواهد بود؛ زيرا طبق اين نظريه، بيمار مبتلا به مرگ مغزى زنده است و انتقال اعضاى اصلى او، منجر به مرگش مى شود و اين از نظر شرعى حرام است؛ زيرا نمى توان براى نجات جان يك مريض، انسان زنده اى را به هلاكت رساند. اين مساله از نظر سلب و ايجاب بسته به تعيين نقطه پايانى حيات است. اگر مرگ انسان را از كار افتادن مغز بدانيم بابرداشتن عضو جايز خواهد بود و اگر مرگ را از كار افتادن قلب بدانيم، برداشتن عضو جايز نخواهد بود. و در اين مقاله، پاسخ اساسى اين پرسش را روشن خواهيم كرد و در كنار آن مسائل ديگر مربوط به بحث را مطرح مى كنيم. ايرادات فقهى درباره پيوند اعضا 1. آيا بر انسان واجب است به بيمارى كه اعضاى داخلى - مانند قلب، كبد و ريه - يا اعضاى ظاهرى اش از كار افتاده،به واسطه در اختيار قرار دادن اعضاى خود، كمك برساند، با قطع نظر از اين كه مقتضاى حكم اضرار به نفس چه باشد؟ مثلا آيا به انسانى كه مى تواند يك كليه خود را اهدا كند، واجب است يك كليه خود را در اختيار بيمارى كه هر دو كليه خود را از دست داده، قرار دهد؟ 2. به فرض كه واجب باشد به واسطه جلوگيرى از ضرر يا برطرف كردن آن، جان ديگران را نجات دهيم، آيا در صورت وارد شدن ضرر به خود نجات دهنده، اين حكم برداشته نمى شود؟ مثل اهداى يك كليه به بيمارى كه هر دو كليه خودرا از دست داده، كه به يقين ا هدا كننده متضرر مى شود؛ چون در اين فرض حكم پيشين يعنى وجوب نجات مريض حكمى ضررى است و متضرر شدن نجات دهنده را در پى دارد و طبق قاعده «لاضرر» حكم وجوب نجات، برداشته مى شود و چه راه حل فقهى وجود دارد كه به رغم متضرر شدن اهدا كننده عضو، همچنان نجات جان بيمار واجب باشد؟ 3. به فرض كه وجوب دفع ضرر از ديگران همچنان باقى باشد و حديث «لاضرر» آن را بر ندارد، بين وجوب نجات ديگرى از ضرر و حرمت ضرر زدن به خود، تزاحم پيدا مى شود؛ زيرا بيمار از بيمارى وقتى نجات مى يابد كه اهداكننده، برخى اعضاى خود را به او اهدا كند و در اين صورت وجوب نجات ديگرى با حرمت ضرر زدن به خود، اجتماع مى كنند، در حالى كه براى مكلف جمع بين اين دو ممكن نيست (مكلف نمى تواند در آن واحد به هر دو حكم عمل كند) از طرف ديگر چون در مقام تشريع، بين اين دو حكم (وجوب نجات جان مريض و حرمت ضرر زدن به خود) تنافى نيست بلكه در مقام عمل بين اين دو تنافى است. اين مورد از باب تزاحم است نه تعارض. سؤال اين است كه در اين جا علاج تزاحم به چيست؟ اين بود سه پرسش فقهى درباره پيوند اعضا از زنده به زنده يا از مرده به زنده. پاسخ پرسش اول: بدون هيچ اشكال نجات دادن نفس محترم از مرگ واجب است و دليل آن قبل از هر چيز حكم عقل است؛ چون عقل به تنهايى قطع به لزوم نجات و حفظ نفس محترم دارد. حكم عقل عملى است و با ضميمه تلازم بين حكم عقل وشرع، كه حكم عقل نظرى است، وجوب نجات و حفظ نفس محترم از نظر شرع به دليل عقل ثابت مى شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 مقدمه: چگونه بنويسيم كه خواننده از ابتدا تا انتهاي داستان همراه نويسنده حركت كند و نه تنها همراه نويسنده باشد كه با لذت و بدون اينكه يك لحظه كتاب را از خود جدا كند، پا به پاي نويسنده جلو رود. شخصيت هاي يك داستان چگونه پرورانده شوند كه خواننده احساس كند، شخصيت هاي خيالي داستان، افرادي هستند صاحب پوست، گوشت و خون كه حتي صداي نفس كشيدنشان شنيده مي شود و بعد از كنار گذاردن كتاب، آن ها را زنده تر از اطرافيان خود ببيند و آن گونه با دنياي كتاب ارتباط برقرار كند كه ارتباطش با محيط اطراف بريده شود. يكي از عواملي كه مخاطب با داستان ارتباط نزديكي برقرار مي كند، گفتگو است. حال اين گفتگوها يا گفتگوي شخصيت ها با يكديگر است يا گفتگوي دروني شخص با خودش. در روند داستان هر چه حضور نويسنده نامرئي تر باشد و خواننده با پيش روي داستان و يا گفتگوي شخصيت ها ارتباط وقايع را درك كند، داستان جذاب تر است. حال اين كه، گفتگوها چطور پرورده شوند، بسته به درك نويسنده از موقعيت افراد در اجتماع دارد نويسنده تازه كار نثرش يكدست است و تمام شخصيت هاي داستانش يك جور يا نامتناسب با موقعيت اجتماعي شان حرف 3 مي زنند، همين امر مانع از آن مي شود كه مخاطب ارتباط نزديكي با داستان برقرار كنند. مقدمه: حسن عابديني در انتقاد از داستان هاي علي محمد افغاني اين گونه مي نويسد: «شخصيت ها به شيوه اي رئاليستي پرداخت نشده اند، اعمال آنان باور نكردني است و گفتارشان با وضعيت روحي و زيستي شان منطبق نيست. مثلا روستاييان همچون اقتصاددانان و سياستمداران درباره اقتصاد، ماشيني كردن كشاورزي و اصول بهره كشي بحث مي كنند.»( عابديني حسن 1386؛ 532) در اجتماعي كه زندگي مي كنيم، هر روز با افراد زيادي در ارتباط هستيم؛ رانندگان تاكسي در مورد چه چيزي حرف مي زنند و يا لحن صدايشان چگونه است؟ مطمئنا طرز گفتگوي آنها با رانندگان كاميون متفاوت است. حتي طرز راه رفتن شان با يكديگر فرق مي كند.«به اين ترتيب گونه ي كاربردي اي كه هر فرد در جريان ارتباط بر مي گزيند، بيان گر جاي گاه اجتماعي وي است.»(مهاجر مهران، نبوي محمد 1376: 34) زبان افراد بسته به سن، جنس(مرد و زن) تحصيلات، طبقه اجتماعي، شغل و... مختلف است. «يك زن مدپرست بايد مثل يك زن مدپرست حرف بزند. يك زن هرزه مثل يك زن هرزه و... صحبتها، بايد براي نشان دادن خصوصيات اخلاقي و روحي و فكري كساني كه حرف مي زنند، و براي جلو بردن داستان به كار رود. 3 »(موام سامرست: 11) بايد توجه داشته باشيم كه زبان هر فردي بنا به شرايط مختلفي كه در آن قرار مي گيرد تغيير مي كند. زمانيكه عصباني هستيم تندتر حرف مي زنيم، احتمالا به لكنت مي افتيم يا يكي از اعضاي بدنمان پرش پيدا مي كند. اگر از طبقه فرهنگي پاييني باشيم، احتمالا فحش مي دهيم، پيرزنها و افراد ناتوان نفرين مي كنند و در اين هنگام از جملات و مصوتهاي كوتاه استفاده مي شود تا سرعت اداي كلمات بيشتر شود و سريعتر خشم ما بيرون بريزد. اما هنگام اندوه و ناراحتي از جملات طولاني و كلماتي كه مصوت بلند دارند استفاده مي شود. البته اين اتفاقات بصورت ناخودآگاه و براساس روحيه و ويژگي دروني هر شخص صورت مي گيرد. انسانها در موقعيت هاي مختلف يك جور واكنش نشان نمي دهند، ترافيكي را تصور كنيد، ممكن است راننده اي با خونسردي منتظر بماند تا چراغ سبز شود راننده ديگري با كلافگي دستها و پاهايش را تكان مي دهد و ديگري مدام بوق مي زند، و در سوي ديگر چند جوان الكي خوش در حاليكه آدامس مي جوند 4 و مي خندند از فرصت استفاده كرده و شروع به دست زدن و رقصيدن مي كنند. حتي زبان افراد در يك روز گرم تابستان كه مگسهاي مزاحم را از اطراف خود دور مي كنند، با يك صبح سرد زمستاني كه پا تند مي كنند تا سريعتر به مقصد برسند متفاوت است. زبان يك فرد پير با زبان يك جوان مختلف است. افراد پير با صبر و حوصله از گذشته حرف مي زنند و متناسب با آن بيشتر فعل هاي گذشته را در جملاتشان مي آورند و بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه زبان كودكان زباني متفاوت از ديگران است: به داستان زير از توجه كنيد، گفتگويي است از زبان يك كودك نه ساله كه برادرش را از خود مي راند: «برو. نمي تواني با ما بيايي! برگرد برو خانه! ما مي رويم مغازه چيزي بخريم. مي روي زير ماشين. مي گويم برو، تو نمي تواني با ما بازي كني، دهنت بوي شير مي دهد. برو موي دماغ ما نشو، هنوز خيلي كوچكي. كي بهت گفت دنبال ما راه بيفتي، برو گم شو...»(گلشيري احمد: 253 و 250) حال نويسنده موفق كسي است كه بتواند دنياي متفاوت هر انساني را كشف كند و به خوبي در داستانش نمايش دهد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيوستن علم قاضى به بيّنه يا اقرار بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى: (حاكم شرع مى تواند در حق الله و حق الناس به علم خود عمل كند و حد الهى را جارى نمايد و لازم است مستند علم را ذكر كند…) در بابهاى ديگرى از قانون ياد شده در فصلها و بخشهاى مربوط به راههاى ثابت كردن بَزَه لواط (ماده120) مساحقه (ماده128) دزدى (ماده199) و قتل (ماده231) نيز قانونگذار, علم را يكى از راههاى ثابت كردن دعوى دانسته و به تكرار مضمون ماده 105 پرداخته است. ماده هاى ياد شده, از فتاواى حضرت امام خمينى, قدّس سرّه, در تحرير الوسيلة گرفته شده و برابرند با ديدگاه مشهور فقهاى اماميه.1 در فقه اماميه نيز, اقرار, شهادت و قسامه در كنار علم قاضى از ديگر راههاى ثابت كردن دعوى شناخته شده و آثار ويژه اى بر هر يك از آنان و بيش تر بر اقرار و بيّنه مترتب گرديده است كه عبارتند از: 1. اگر قتل خطأى محض, با بيّنه ثابت شده باشد, ديه بر عهده عاقله و در صورت ثابت شدن با اقرار بر عهده خود قاتل است. 2. هرگاه بَزَه زنا يا لواط با بيّنه ثابت شده باشد, شروع رجم بر عهده شاهدان و در صورت ثابت شدن آن با اقرار, بر عهده قاضى است. 3. در اجراى كيفر رجم, هرگاه مجرم از حفره رجم فرار كند, در صورت ثابت شدن بَزَه وى با بيّنه, به محل خود برگردانده و كيفر اجرا خواهد شد و در صورت ثابت شدن با اقرار, وى را رها خواهند كرد. 4. هرگاه در بابهاى حدود, بَزَه از راه اقرار ثابت شده باشد, قاضى حق بخشش بَزَه كار را دارد و در صورت ثابت شدن با بيّنه, چنين حقى وجود ندارد. 5.پذيرش توبه بَزَه كار در بابهاى حدود, بستگى بدان دارد كه توبه پيش از اقامه بيّنه صورت گرفته باشد. مسأله مورد بحث در اين نوشتار آن است كه علم قاضى به عنوان يكى از دليلهاى ثابت كننده دعوى, به كدام يك از راههاى ديگر (بيّنه و اقرار) پيوسته است و يا در اصل علم قاضى فرق دارد و دسته سوم به شمار مى آيد, يا خير؟ در پايان يادآورى اين نكته ضرورى است كه در پذيرفتن و نپذيرفتن علم قاضى به عنوان يكى از راههاى ثابت كردن دعوى, مبانى مختلفى وجود دارد كه نوشته حاضر در مقام بررسى آن نبوده و با فرض پذيرش حجت بودن علم قاضى به شكل مطلق (در حدود و قصاص و ديات و تعزيرات) مسأله را بررسى مى كند. بررسى مسأله ياد شده در دو مقام صورت مى گيرد: اول: مقتضاى ادله اجتهادى در اين مورد چيست؟ دوم: در صورت ناتوانى و كوتاهى دليلهاى اجتهادى از حل مسأله, مقتضاى اصل عملى چه خواهد بود؟ مقام اول: مقتضاى ادله اجتهادى بحث از دليلهاى اجتهادى در دو مرحله صورت مى گيرد. مرحله اول: آيا در دليلهايى كه عهده دار بيان احكام بارشده بر اقرار و بيّنه هستند, دلالتى لفظى (اطلاق يا عمومى) وجود دارد كه علم قاضى را نيز شامل شود؟ مرحله دوم: آيا لسان دليلهاى ياد شده, به گونه اى هست كه بتوان از آنها الغاى خصوصيت كرده و علم را به يكى از آن دو پيوندانيد؟ چنانكه در مقدمه ذكر شد, بيّنه و اقرار در جاهاى گوناگونى داراى آثار و احكام جداى از يكديگر بودند از آن جا كه ممكن است علم قاضى در تمامى جاها به بيّنه, يا در تمام جاها به اقرار پيوسته شود و يا در پاره اى از جاها به بيّنه و در پاره اى جاها, به اقرار پيوسته شود, دليلهاى ياد شده در هر مورد را به شرح و جداى از يكديگر بررسى خواهيم كرد. 1. پرداخت ديه در قتل خطأى محض فقهاى اماميه, اجماع دارند كه در قتل خطأى محض, عاقله, تنها ضامن ديه قتلى هستند كه با بيّنه ثابت شده باشد و در صورت اقرار قاتل به قتل خطأى محض, خود وى ضامن خواهد بود. مستند اين حكم سه روايت است: حديث اول: محمّد بن الحسن باسناده عن محمّد بن احمد بن يحيى عن أبى جعفر عن أبى الجوزاء عن الحسين بن علوان عن عمرو بن خالد عن زيد بن على عن آبائه(ع) قال: (لا تعقل العاقلة الاّ ما قامت عليه البيّنة قال وأتاه رجل فاعترف عنده فجعله فى ماله خاصّة ولم يجعل على العاقلة شيئاً.)2 عاقله ضامن هيچ جنايتى نيست, مگر آن كه بيّنه بر آن اقامه شده باشد. زيد مى گويد: مردى به نزد امام آمد و به قتل اعتراف كرد. پس حضرت ديه را فقط در مال وى قرار داد و چيزى بر عاقله مقرر نفرمود. سند حديث: مراد از ابى جعفر, احمد بن محمّد بن عيسى است كه ثقه است و ابوالجوزاء همان منبه بن عبداللّه است كه نجاشى وى را صحيح الحديث دانسته است.3 حسين بن علوان, عامى است ولى نشانه هايى بر ثقه بودن وى وجود دارد.4 عمرو بن خالد نيز, به دليل توثيق ابن فضال ثقه است.5 بنابر اين, روايت موثقه و يا به اعتبارى معتبره است. علاوه بر آن كه حتى اگر ضعيف نيز باشد, عمل اصحاب بدان, جبران كننده ضعف سند شمرده مى شود. دلالت حديث: ممكن است ابتدا به نظر برسد مقتضاى استثناى ياد شده در روايت آن است كه عاقله فقط ضامن قتل خطأى ثابت شده از راه بيّنه است. بنابراين, علم قاضى نيز همچون اقرار سبب ضمان نخواهد شد. ليكن توجه بدين نكته ضرورى است كه در اين روايت و ديگر روايتهايى كه ب ه زودى به بررسى آن مى پردازيم, بيّنه در روياروى با اقرار مطرح شده است و علم قاضى به عنوان يكى از راههاى ثابت كردن دعوى در نظر نبوده; زيرا بيش تر دعاوى, با تمسك به بيّنه و اقرار و گاه قسامه (در مورد قتل و جرح) حل و فصل مى شده است. بنابراين, هر چند عبارت ( لاتعقل العاقلة) مطلق به نظر مى رسد و شامل علم قاضى و حتى قسامه نيز مى شود, ولى در واقع حديث نسبت به علم قاضى اهمال دارد, نه اطلاق. مثال ياد شده در ذيل حديث نيز اشاره بدان دارد كه مورد ضامن نبودن عاقله در قتل خطأى محض, همان اقرار است. حديث دوم: محمّد بن يعقوب عن على بن ابراهيم عن أبيه عن ابن محبوب عن على بن أبى حمزة عن أبى بصير عن أبى جعفر(ع) قال: (لاتضمن العاقلة عمداً و لا إقراراً ولاصلحا.)6 عاقله, ضامن قتل عمدى و قتل ثابت شده با اقرار و ديه اى كه با مصالحه تعيين شده باشد, نيستند. سند حديث: تمامى راويان ثقه هستند, مگر على بن ابى حمزه, ليكن با توجه به موضع گيرى شديد امام رضا(ع) در مورد واقفه و طرد و لعن آنان و به كار بردن تعبيرهايى چون: كلاب ممطورة (سگ باران خورده) در مورد آنان, بسيار بعيد مى نمايد, بزرگانى چون حسن بن محبوب پس از ك ژ راهه روى على بن ابى حمزه از او حديث نقل كرده باشند. افزون بر اين, على بن ابى حمزه, بيش تر عمر خويش را در حال استقامت گذرانده است7 و مدت كمى پس از وقف زنده مانده است و بخش مهم روايات نقل شده از وى, مربوط به حال استقامت اوست. بله, احاديثى كه خود واقفه از وى نقل كرده اند, جاى درنگ و ترديد است و شايد مربوط به روزگار پس از وقف باشد. بنابراين, روايت معتبره است. افزون بر اين, همين حديث را شيخ طوسى به اسناد خود از نوفلى از سكونى از امام صادق از امام باقر(ع) نقل مى كند كه حديث بنابر سند اخير موثقه است. دلالت حديث: از آن جا كه برابر روايات متواتر, عاقله به گونه مطلق ضامن قتل خطأى محض شناخته شده است, بنابراين, دو حديث اخير قيد زننده اطلاقهاى ياد شده خواهند بود و دلالت دارند كه در تمامى موردها, از جمله: علم قاضى و قسامه, عاقله ضامن است, مگر در اقرار. يعنى اطلاقهاى باب عاقله, علم قاضى را در بر مى گيرد و حديث بالا كه در مقام تقييد است نيز, علم قاضى را خارج نكرده و زير پوشش اطلاق ياد شده باقى مى ماند.