لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 2 بررسي دين زردشت ? دين مجوس : دين مجوس ، همان آئين زردشتي است كه در ايران قبل از اسلام دين رسمي مردم بوده است و البته در هندوستان نيز بطور چشمگيري در بين مردم شيوع داشته است ، و فعلاَ هم در هر دو كشور ـ ايران و هندوستان و بعضي از كشورهاي ديگر نيز پيروان فراواني دارد. برخي از دانشمندان معتقدند : دين زرتشت ابتدا يك آئين توحيدي و يگانه پرستي بوده است ، و زردشت با زحمات طاقت فرسائي را كه متحمل گرديد و با كوشش فراواني را كه از خود نشان نداد ، آثار شرك و دوگانه پرستي را كه از دير زماني در بين مردم ايران معمول بود از ميان برد. ولي از نظر اينكه در متون كتب ديني زردشتي همه جا بطور واضح از دو اصل (خير و شر) و دو فاعل ـ يزدان و اهريمن ـ كه هر دو ضد يكديگر مي باشند ، سخن به ميان آمد ، بسيار مشكل است بر انسان كه بتواند ادعا بالا را بپذيرد ! فيليسين شاله در كتاب « تاريخ مختصر اديان بزرگ در صفحه 210 » مي نويسد : « از نظر فلسفس مزديسنا طرفدار اصالت دو گانگي است در مقابل اصل نيكي ، اصل بدي « انگر امينو » است كه زيان مي رساند. و « اهريمن » مشهور است ، در بعضي از مدارك در جوهر وجود اهورا مزدا دو اصل متمايز قرار دارد ن يكي انديشه نيك و آفريننده حيات است و ديگري ترس و مرگ است كه از وجود قادر متعال جدا گشته و بصورت اهريمن جلوه گر مي گردد. مؤلف كتاب ( جاهليت و اسلام ) بعد از اين كه مي گويد : و داريوش اول (521 ق م ) كه يكي از سلاطين هخامنشي مي باشد نيز همچون خلقي كثير به اين آيين ( يعني آئين زردشتي ) گرويدند ، آنگاه در صفحه 34 كتاب نامبرده مينويسد : « اما هنوز از عمر اين شريعت قرني كامل نگذشت كه بر اثر عوامل مختلف از مجراي يكتا پرستي و توحيدي خارج و در مجاري « ثنويت » يا دوگانه پرستي قرار گرفت و كم كم پرستش« امشاسپندان » ـ يعني منزّهان ابدي ـ يا خدايان ششگانه ( خداي حيوانات اهلي و سفيد و خداي آتش ، و خداي فلزات ، و خداي زمين ، و خداي آبها و نباتات و خداي سيارات و ثوابت فلكي ) كه در آغاز همچون رب النوعها يا فرشتگان موكل و مدبر ، آئين ها و اديان ديگر ، مورد تقديس بوده ، اما كم كم از تقديس به پرستش رسيده ـ و نيز به پرستش خداوندان كوچكتر از « امشاسپندان » يعني يازاتها يا يزدانها كه شمارة آنها زياد است معتقد شدند 1 2 بررسي دين زردشت ? …» يكي از مسائلي كه در آئين مجوس ـ و زردشتي ـ مطرح است مسئله آتش پرستي و تاسيسات آتشكده ها مي باشد . زرتشتيان در معبدگاه هاي خودشان جايگاه مخصوصي را براي آتش و نگاهداري آن اختصاص داده و در مقابل آن به عبادت و كرنش مي پردازند ن و در مواقع بروز سوانح و پيش آمدها خودشان را در پناه آن قرار مي دهند . بعضي از دانشمندان زردشتي در مقام معذرت بر آمده ميگويند : اين عمل يعني كرنش در مقابل آتش ـ براي اين است كه چون آتش مظهر تجلّي ذات حق است لذا مردم ما ، رو در روي آن به عبادت مي پردازند . ولي چنانچه واضح است : اين توجيه مشكل را حل نمي كند زيرا اولا ساير موجودات نيز مظهر ذات حق مي باشند « وفي كل شي له آيه نذل علي انه واحد » و ثانياً علي فرض صحت اين توجيه ، اين عمل خود كاشف از يك نوع ثنويت و دوگانه پرستي آشكاري مي باشد كه اديان توحيدي هرگز آنرا تاييد نمي نمايند . دانشمندان معاصر مانند پور داود ـ با جديت فراوان مي كوشند تا موضوع ثنويت را از ساحت مذهب زرتشتي بزدايند ، و براي هر يك از آتش پرستي و خورشيد و ماه نيايشي ، توجيهاتي را به ميان بياورند ، و مخصوصاً نسبت به دو عامل خير و شر ـ بنام اهورامزدا، و اهريمن ، ميگويند : نه اينست كه اهريمن در مقابل اهورامزدا به ضديت قد علم كرده باشد ، نه بلكه آن در مقابل يكي از مظاهر اهورا مزدا كار شكني مي نمايد . گرچه اين توجيهات ـ و مخصوصاً توجيه اخير ـ تا اندازه اي به حل مشكل كمك مي كند ، ولي مشكل اصلي ، محتويات كتاب « اوستا » مي باشد كه از موارد بطور واضح و صريح اهورامزدا را مبدا و خالق خير و روشني معرفي مي كند و در مقابل آن يك نيروي ديگري بنام « انگرا مينو يا اهريمن » قرار مي دهد كه آن آفرينندة شر و تاريكي مي باشد . و از لحاظ اينكه اين دو مبدا هر يك بطور مستقل در مقابل يكديگر قرار مي گيرند ، لذا انسان با هيچگونه توجيهي نميتواند به توحيدي بودن اين آئين اذعان نمايد ؟ . 1 4 بررسي دين زردشت ? شخصيت زردشت شخصيت زردشت و گذارشات احوال او را بايد از ديدگاههاي مختلف مورد توجه قرار دهيم ، 1ـ وجود تاريخي زردشت 2 ـ تاريخ توليد زردشت 3 ـ جايگاه توليد و محل تبليغات زردشت 4 ـ موضوع زردشت ، مشروح مطلب : الف ـ وجود تاريخي زردشت گرچه بنظر مشكل مي رسد : كسي بتواند در وجود تاريخي شخصيتي مانند زردشت ـ كه تقريباً شهرت جهاني دارد ـ تشكيك بنمايد ولي مع ذلك در كلمات بعضي از دانشمندان مطالبي ديده مي شود كه انسان را در اين خصوص مردد ميسازد ! « فيليسين شاله » در كتاب « تاريخ مختصر اديان بزرگ ص 209 » در اين مورد مينويسد : « و وجود تاريخي او « زردشت » محلّ اختلاف و اعتراض است مفسر فرانسوي اوستا ، « جيمز دار مستتر » از زردشت خدايي مي سازد و او را تظاهر هوم ، بشكل انسان ميداند « كرن هلندي » او را افسانه اي منسوب به خورشيد ميشناسد . با وجود اين آثاري موجود است كه وي را شخصيت تاريخي ميدهد ! « سودر بلوم » مي نويسد : آئين اوستا خود به خود بوجود نيامده بلكه داراي مؤسس است كه از آن طريق مندرجات اوستا را با كيش قديم آريايي و آئين شرك ايران مقايسه ميكند … سپس شاله ، در ادامه گفتارش مي گويد : در هر حال موضوع دانش تاريخ مسلّم نيست ، معمولاً اين راي رايج است كه زرتشت ميان قرن هفتم و ششم قبل از ميلاد بوده است » . ب ـ تاريخ تولد زرتشت : تاريخ تولد زرتشت به درستي معلوم نيست و چنانچه ديديم « شاله » راي رايج را در اين مورد ميان قرن هفتم و ششم قبل از ميلاد معرفي ميكرد ، و علامه نوري در كتاب ( جاهليت و اسلام ) تولد زرتشت را مابين قرنهاي ششم تا يازدهم قبل از ميلاد مسيح حدس زده است . و در پا صفحه آن كتاب ص 33 از قول « جاكسن » نقل مي كند كه او طبق تحقيقاتي كه بعمل آورده است تاريخ زندگاني زرتشت را بين 660 تا587 قبل از ميلاد آورده است . 1 4 بررسي دين زردشت ? در تواريخ خود زرتشتيان اختلافات بيشتري و در عين حال حيرت آورتري ديده ميشود كه ممكن نيست بتوان مابين آنها را التيام بخشيد . مثلاً در كتاب « فروع مزديسنا » فصل شرح زرتشت ، از صفحه 33 تا 38 اقوال مختلفي را در اين مورد نقل مي كند ، تا اين كه از برخي اروپائيان تاريخ حيات زرتشت را نه هزار و ششصد سال قبل از ميلاد مسيح نقل كرده است . علامه يحيي نوري در كتاب « جاهليت و اسلام ص 34 پاورقي » بعد از بيان مطلب بالا ، از قول استاد پور داود نقل مي كند كه او حيات زرتشت را تقريباً يكهزار و يكصد سال قبل از ميلاد مسيح ميداند ! ج ـ جايگاه تولد و محل بعثت و تبليغات زرتشت : برخي از دانشمندان معتقدند : زرتشت ، در آذربايجان شمال غربي ايران متولد شده است ولي نويسنده كتاب « فروع مزديسنا » در صفحه 33 آن كتاب ، جايگاه تولد او را در شهر ري معرفي مي نمايد . ميگويند : زردشت بعد از آن كه آئين خودش را در زادگاه خود نتوانست بخوبي تبليغ كند ، او به بلخ رفته و به رسالت خويش پرداخت ، و چون گشتاسب دينش را پذيرفت بزودي در سرتاسر ايران گسترش پيدا كرد. د ـ موضوع دعوت زردشت : معروف اين است كه موضوع اصلي دعوت زردشت بر پايه توحيد و يگانه پرستي استوار بوده است ولي متأسفانه طبق متن اوستا ـ چنانچه قبلاَ تذكر داده شد ، و نيز از عمل خارجي پيروان او يكنوع ثنويت و دو گانه پرستي در اين آئين مشاهده مي شود كه مشكل است به توحيدي بودن آن معتقد گرديد ! باري ، يكي از تعاليم اين آئين ، همان دستورات سه گانه : رفتار نيك ، گفتار نيك ، پندار نيك مي باشد كه شعار تمام زردشتيان است ، و به آن افتخار مي نمايند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
خربزه بررسي پوسيدگي طوقه و ريشه خربزه (بوته ميري) در استان خراسان پوسيدگي طوقه و ريشه خربزه (بوته ميري) يکي از مهمترين بيماريهاي اين گياه محسوب ميشود که همه ساله خسارت زيادي به کشاورزان وارد ميسازد. براي تعيين و شناسائي عامل بيماري بوته ميري خربزه در استان خراسان طي سالهاي 1374-75 از مناطق عمده کشت خربزه در مراحل مختلف رشد گياه نمونهبرداري به عمل آمد. با کشت ساقه و ريشه گياهان آلوده در محيط هاي کشت PDA و CMA، چندين گونه قارچ جداسازي گرديد که بيماريزائي آنها براساس اصول کخ به سه روش : -1 کشت روي محيط ماسه - بذر گندم -2 مايهزني سوسپانسيون اسپور به خاک استريل در پاي گياهان سالم و -3 روش فرو بردن ريشه گياهان سالم در سوسپانسيون اسپور (Root - Dip) مورد بررسي قرار گرفت و سه گونه قارچ زير به عنوان عوامل پوسيدگي ريشه و طوقه خربزه (بوته ميري) از استان خراسان گراش ميشود: -1 Fusarium oxysporum schlecht. F. sp. melonis snyder & hansen. -2 Phytophthora drechsleri Turker. -3 Pythium aphaniddermatum (Edson) fitz. گونههاي اول و سوم از کليه مناطق کشت خربزه در استان خراسان جدا گرديده، و هر کونه دوم از مزارع خربزه شهرستانهاي مشهد، تربتحيدريه و تربتجام جداسازي شد. همچنين گونه اول (F. oxysporum) به عنوان مهمترين عامل بيماري بوته ميري خربزه در استان خراسان معرفي ميگردد. جداسازي مکررFusarium oxysporum F. sp. melonis از اندامهاي هوائي گياهان آلوده (ساقه، دم برگ و دم گل) نشان داد که عامل بيماري ميتواند در داخل سيستم آوند چوبي گياه حرکت نموده و اندامهاي مختلف گياه را آلوده سازد که يکي از شاخصترين علائم بيماري ايجاد شده توسط اين گونه پژمردگي يک طرفه گياه ميباشد. شدت آلودگي بيماري پوسيدگي ريشه و طوقه خربزه در مناطق مختلف کاشت آن اندازهگيري شد و شهرستان سرخس با ميانگين 20/64 درصد و شهرستان مشهد با ميانگين 33/20 درصد به ترتيب کمترين و بيشتر مقدار آلودگي را دارا بودند. آزمايش اثبات بيماريزائي قارچ Fusarium روي ماسه - بذر گندم نشان داد که F. oxysporum ميتواند با حمله به گياهچه خربزه قبل از خروج از خاک باعث مرگ گياهچه و پوسيدگي بذر خربزه شود. آفتهای خربزه عروسک خربزه Rhaphidopalpa foveicollis عروسک خربزه که برخی زارعین آن را با کفشدوزک خربزه اشتباه میگیرند در ایران اولین بار در سال 1317 توسط افشار شرح داده شده است. این حشره سوسک قرمز رنگ درازی است که از اوایل بهار در مزارع خربزه و هندوانه ظاهر شده و تا آخر فصل تابستان در مزرعه حضور دارد. شکل شناسی: حشره کامل سوسکی بطول 7-5/6 میلی متر می باشد. رنگ آن قرمز روشن .به استثنای زیر سینه میانی و عقبی و زیر شکم که سیاه رنگ است .چشمها و قطعات دهانی نیز سیاه میباشد .شاخکها یازده مفصلی وبین دوچشم فرو رفته است .مفصل اول طویل تر وکلفتر از سایر مفاصل است .پنجه پاها هم دارای چهار مفصل می باشد.لبه بالایی سینه اول شیار اریبی دارد که حشره را کاملا مشخص میگرداند.ضمنا آخرین بند شکمی حشره نر از سه قسمت تشکیل یافته است .تخم حشره بیضوی زرد رنگ وطول آن 0.6میلیمتر میباشد .لارو استوانه ای شکل دراز وبه رنگ زرد لیمویی است در حالت کامل طول آن به پانزده میلیمتر وعرض آن به 1.5 میلیمتر میرسد. پشت سر لاروسیاه وزیر آن زرد رنگ است بند نهم شکمی لارو سخت شده وزیر آن حاشیه مقعد بصورت پستانکی بیرون زده است وبه کمک همین زائده ، لاروخود را به اشیائ محکم نگه میدارد ودر واقع زائده مزبور حکم پای کمکی را برای لارو دارد. مناطق انتشار: عروسک خربزه در تمام کشورهای حوزه مدیترانه شیوع دارد وعلاوه بر این تا کنون از کشورهای پرتغال، جنوب شوروی ،افریقای شمالی، ایتالیا، یونان، ترکیه واسرائیل گزارش شده است در ایران این آفت تا کنون از اطراف تهران، فارس ،کرمان ،کرمانشاه ،سمنان ،اصفهان گزارس شده است. طرزخسارت: این آفت به گیاهان خانواده کدویان حمله کرده به طوریکه ریونی مینویسد آفت در درجه اول به خیار وخربزه ودر درجه دوم به هندوانه وکدو رغبت دارد. حشرات کامل آفت راممکن است در مزارع شبدر مشاهده کرد وتغذیه حشرات کامل را روی گوجه فرنگی وذرت نیز ملاحظه نموده است اما در هر حال لارو آفت فقط از کدویان تغذیه میکند .سوسکها از اوایل بهار به بوته های جوان خربزه یا دیگر میزبانهای خود حمله کرده وروی برگها، جوانه ها وگلها به تغذیه می پردازند ودر نتیجه برگها رامشبک وسوراخ میکنند اگر بوته ها کوچک باشند در نتیجه این حمله به کلی از بین میروند. بوته های بزرگتر در برابر حمله آفت مقاومت نموده وحشره بیشتر از جوانه ها وگلها تغذیه میکند.مهمترین خسارت عروسک خربزه مربوط به لاروهای آن میباشد که به ریشه حمله نموده و بوته ها را خشک مینماید و در مزارعی که شدیدا مبتلا هستند هر روز عده ای از بوته ها را پلاسیده و خشک میشوند با حمله لارو به ریشه و زخمی نمودن آن راه برای ورود و حمله باکتری ها و قارچ ها نیز فراهم میشود و بدین وس یله بوته زودتر از پا در می آید . لاروهای آفت علاوه بر ریشه ممکن است به میوه های جالیز که روی خاک قرار دارند حمله کنند و با جویدن پوست آن وارد آن گردند زیست شناسی: عروسک خربزه زمستان را بصورت حشره کامل و به حالت دیاپوز زیر برگ های ریخته. علف های هرز در زیر شکاف درختان یا زیر کلوخه هاو پناه گاههای دیگر بسر می برد. در اوایل فروردین ماه سوسک هاشروع به فعالیت نموده و در ساعات گرم روز پرواز نموده و اگر گیاهان جالیزی هنوز در منطقه وجود نداشته باشند از برگ سایر گیاهان تغذیه میکنندو به محض بیرون آمدن بوته های خربزه ،هندوانه و طالبی به برگ های این گیاهان حمله میکنند . از اواخر فروردین ماه حشرات نر و ماده جفتگیری نموده و هر حشره ماده 16 -700 عدد و بطور متوسط 300 عدد تخم می گذارد که بتدریج بطور انفرادی و یا در دسته های کوچک در پای بوته میزبان و و نزدیک طوقه داخل خاک قرار میدهند.تخم ها در حرارت مناسب پس از 9-14 روز تفریخ می شوند.در رابطه با حرارت ، دوره جنینی تخم فرق می نماید بدین ترتیب که در حرارت 30-27 درجه سانتی گراید 12-9 روز و در حرارت 23-21 درجه 15 روز طول میکشد.تخمها در حرارت زیر 20 درجه سانتی گراید هرگز تکمیل و تفریخ نمی شوند . لاروها پس از خروج از تخم وارد خاک شده و روی ریشه به تغذیه میپردازند.طبق برسیهای به عمل آمده داخل ریشه فقط لاروهای نیمه کامل ویا کامل را میتوان مشاهده نمود و لاروهای جوان به هیچ وجه در مزرعه دیده نشده است ، به عبارت دیگر وضع فعالیت و تغذیه لاروهای جوان در مزرعه معلوم نیست (ریونی 1962) .پاولاکوس با پرورش سنین مختلف لاروی روی تکه های خربزه ،مشاهده نمود که لاروها ابتدا 3-2 روز در سطح تغذیه نموده و بعدا به داخل نسوج نفوذ مینمایند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 11 0 بسم الله الرحمن الرحيم آموزش و پرورش ناحيـه 7 مشهـد موضوع : مقـدمه ادبيّات در هر شكل و قالبي كه باشد ، نمايشگر زندگي و بيان كننده ارزش ها و معيارها و ويژگي هايي است كه زندگي فردي و جمعي بر محور آن ها مي چرخد ، نقد و بررسي و ارزيابي آثار ادبي نيز چنين است و نمي تواند به دور از آن ارزش ها و معيارها باشد . ادبيات از دو ديدگاه ما را با زندگي پيوند مي دهد : 1- از ديدگاه عاطفي و عرفاني 2- از ديدگاه خردورزي ، وقتي كه اثري را بررسي مي كنيم يا قطعه شعري مي خوانيم ، عواطف و احساسات ما با عواطف و احساسات شاعر جنبه هاي مشترك پيدا مي كند و با او هم سويي رواني پيدا مي كنيم ، و يا وقتي سرگذشتي را مطالعه مي كنيم در كشاكش حادثه بزرگي قرار مي گيريم و لحظات زندگيمان با آن حادثه آميختگي پيدا مي كند ، در اين موارد نفس و جان نمي تواند از اثرپذيري بركنار مانَد. اگر از جهت خردورزي جنبه هاي مثبت و منفي آن را دريابيم زندگي را مطرح ساخته ايم . هدف غايي ادبيات تعالي انسان و وصول به ادب نَفْس است . آثاري كه پيامش در جهت پروردن انسان متعالي خواهنده « حقّ » و جوينده « حقيقت » نباشد صفت والا و پرارج نمي تواند به خود گيرد . 1 1 0 تولد : مولانا روز ششم ربيع الاول سال 604 هـ. . ق / سي ام سپتامبر 1207 ميلادي در بلخ به دنيا آمد . پدرش واعظ سرشناس شهر ، بهاء الدين محمد معروف به بهاء ولد بود . در منابعي كه پس از شهرت مولانا نوشته شده بهاء ولد را از مشايخ صوفيان كبروي و داراي لقب سلطان العلماء مي بينيم و از خود او نقل شده كه اين لقب را پيامبر در خواب به او عطا كرده است . زندگي : اما نوشتن سرگذشت مردي چون مولانا جلال الدين محمد ، كار آساني نيست . مردي كه درباره او هر چه بگويند و بنويسند ، باز هم ناگفته ها بسيار است و آفريننده مثنوي مردي است به نام محمد ، با لقب جلال الدين ، كه دوستان و ياران نزديك او را مولانا مي خواندند و در منابع دست اول شرح احوال او ، و نيز آثاري چون مقامات شمس به همين لفظ مولانا از او ياد شده ، و آن چه را به او منسوب بوده با صفت مولوي توصيف كرده اند . لقب ها و توصيف هايي چون « خداوندگار » و « سرالله الاعظم » نيز براي او به كار رفته ، كه در شمار اسم خاص يا شهرت او نمي آيد . تكرار واژه « خاموش » يا صورت هاي مخفف آن در پايان تعدادي از غزل هاي ديوان شمس ، نيز اين تصور را پديد آورده كه تخلص او در غزل خاموش است اما مولانا غالباً در آن غزل ها ، خاموش را با همان معني لغوي و وصفي آن به كار برده و كمتر موردي است كه اين كلمه را بتوان تخلص شمرد در واقع تخلص مولانا در ديوان شمس تبريز است زيرا روح او چنان با روح شمس درآميخته كه خود را نيز شمس تبريز مي ديده است از مولانا با عنوان روحي يا مولاناي روحي نيز ياد شده است زيرا او در روم يا تركيه امروزي مي زيسته و آرامگاه او و خاندانش در شهر قونيه است . مولانا در 24 سالگي در مسند تدريس و ارشاد به جاي پدر نشست ، مفتي و فقيه و مدرس شد اما در پشت اين سيماي فقيهانه وجودي ديگر از عشق مي گفت و انتظار مي كشيد تا برهان الدين محقق ترمذي از راه برسد و آن ( پري رو ) را از مستوري به درآورد . 1 2 0 دوشنبه 26 جمادي الثاني سال 642 ، شمس تبريز در قونيه طلوع كرد مردي بلندبالا با چهره استخواني ، نگاهي نافذ و آميخته با خشم و مهرباني ، غمگين ، رنج كشيده و به تقريب شصت ساله شمس الدين محمد بن علي بن ملك داد تبريزي در ديار خود كساني از پيران طريقت را ديده بود . در گوشه و كنار آثار مولانا ارشاداتي هست كه نشان مي دهد شمس مرد آگاه و فرزانه اي بوده علوم شرعي و رياضي و حكمت مي دانسته است روز 26 جمادي الثاني سال 642 يك مدرس باحشمت از مدرسه پنبه فروشان بيرون آمده بود كه فردا به مدرسه بازگردد ، اما فردا شاگردانش انتظار كشيدندو او بازنگشت . سه ماه چهل روز بيشتر يا كمتر مولانا و شمس درب به روي خود بستند و آن چه را در مدرسه ها نمي توانستند بگويند با هم در ميان نهادند و ديدند كه راهشان از هم جدا نيست . شاگرداني كه ديدار مولانا براي آن ها ديگر ميسر نبود و جمعي از عوام شهر هم صدا شدند كه شمس ، موجه ترين مرد راه خدا را از راه خدا به در برده است . شهر به آشوب كشيده شد و شمس نه در پي آشوب بود و نه مي خواست كه مرادي محبوب را از مريدانش جدا كند روز 21 شوال سال 643 هـ . ق شمس از قونيه رفت و نگفت به كجا ؟ و شايد خود او هم نمي دانست به كجا خواهد رفت ؟ اما پس از رفتن او ياران صاحب دل به مجلس مولانا پيوستند و در ياد شمس همدم شدند . نيم قرن سفر كردن آموختن و خواندن و انديشيدن و گفتن و 1 4 0 سرودن و نوشتن عوالم دوگانه خانقاه و مدرسه را تاب آوردن رنج ها ديدن و نرنجانيدن مولانا را فرسوده كرده بود و مي توان گفت كه از اواخر دفتر سوم مثنوي ، غبار پيري و فرسودگي بر سيماي مولانا نشسته بود و گاه رشته سخن از دست او بيرون مي رفت . آخرين شب زندگي را مولانا در شب سوزان گذراند اما بيم مرگ در چهره او نبود زيرا مرگ جسم ، براي او پيوستن روح به آزادي و جاودانگي بود غروب روز يكشنبه پنجم جمادي الثاني 672 هـ . ق /17 سپتامبر 1273 ميلادي در يك شامگاه سرد اواخر پاييز ، دو آفتاب در شهر قونيه فرو نشست . جسم دردمند و سوزان مولانا سرد شد بي آن كه وجود حقيقي ا و را بميراند و امروز او سرشار از زندگي من و شما را در اين گفتارها و دفترها به هم پيوند مي دهد و با من و شما در گفتگو است . آثار : مثنوي آخرين اثر مولانا است كه شش دفتر دارد كه مرتبه روحاني و معنوي آن بالاتر و محتواي فكري آن بيشتر از آثار ديگر اوست ديوان شمس شامل غزلياتي است كه بيشتر آن ها را مولانا به نام شمس سروده و پس از نوميدي از بازيافتن او و عنايت به صلاح الدين زركوب و چلبي حسام الدين غزلياتي نيز به نام آنان ساخته و بر شمس نامه خود افزوده است علاوه بر غزل ها در ديوان شمس قطعات ، ترجيعات و رياضيات هم هست كه مجموع ادبيات اين كتاب عظيم را مطابق با متن تصحيح شده شادروان بديع الزمان فروزان فر به 40326 بيت مي رساند علاوه بر مثنوي و ديوان شمس از مولانا سه مجموعه ديگر به نثر فارسي داريم . يكي مكاتيب يا مكتوبات او كه نامه ه ايي دست در موضوعات و به مناسبت هاي گوناگون و در ميان آنها از نامه هاي خصوصي خانوادگي تا مكاتبه با مقامات و كارگزاران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 هنر و تمدن اسلامي موضوع: بررسي و تاثير ابزارها بر شخصيتهاي قاجاري در نقاشي هدف: نحوه فرمگيري شخصيتها تاثيراتي كه از هنر غرب داشته آيا شخصيتهاي دوره قاجار در نقاشيها با ابزار تعريف ميشده است. بسم الله الرحمن الرحيم «با آنكه هنر ايران در طي تاريخ تحت تاثير شيوههاي گوناگون ساير كشورها قرار گرفت هميشه اين سه خصوصيت در آن باقي ماند: 1ـ ذوق به رنگهاي تند؛ 2ـ تمايل به ريزهكاري 3ـ تصرف در نقوش در طبيعت شيوه نگارگري در اين دوران در آغاز مشابهت زيادي به رنگ و روغنيهاي دوران زند داشت و بسياري از نقاشان دربار زنديه دربار فتحعلي شاه نيز نقاشي ميكردهاند بيشترين اختلاف نقاشيهاي قاجار و زند در رنگهاي اين تصاوير است رنگهاي غالب نقاشيهاي «رنگ روغن» دوران زنديه سبز و رنگهاي هماهنگ با آن بود كه در تصاوير رنگ و روغن قاجاري به سرخهاي مختلف بدل شد. چهره انسان در اين تصاوير نسبتاً سخت است كه با كمي سايه در زير گردن و روي گونهها كه در حالت واقعيتر به آن بخشيده است. ديده ذهني نگارگران گذشته تا حدودي در اين تصاوير حفظ شده است به گونهاي كه تمام چهرهها شبيه هم و در حالات گوناگون به صورت بياعتنا تصوير شدهاند چشمان درشت خمار، ابروهاي كماني، چهره سه رخ بيضي، موهاي بند چين چين و مواج باقته جغه و مرواريد، دستان ظريف حنا بسته، كمر باريك و سرين بزرگ وجه مشترك زنان اين تصاوير است كه بيشتر در حال رقص و نوازندگي و ساقيگري هستند.»1 «يك ظرف نقرهاي بسيار نفيس و زيبا ، به شكل يك الهه متعلق به دوران ساسانيان در موزه كرملين وجود دارد كه صورت اين الهه قسمت مدور ظرف را شكل ميدهد و زيبايي آن بيانگر سليقهي سامانيان در پسنديدن زنان زيباست. جالب توجه آنكه، نزديك بودن توصيفات زيبايي شناسانه از زن در اشعار دورهي اسلامي به صورت الهه است چشم بادامي، لبهاي سرخ، و ابروهاي كماني. همچنين فرم صورت همچون قرص ماه است صورت دختران ترك چنين شكلي داشته و شاهزادگان ساساني با انگيزههاي سياسي با دختران ترك ازدواج ميكردند و در زمان قاجاريه اكثر زنان علاقهمند به ابروهاي پهن، بلند، پيوسته و مشكي بوند. مردان 2 نيز معمولاً ابرو و ريش خود را با حنا و وسمه رنگ ميكردند تا درخشش بيشتري بيابد. عكسهاي فتحعلي شاه با ريش بلند و براق نمونه مناسبي بر اين ادعا است استفاده از وسمه تا ابتداي قرن 14 هجري (19 ميلادي) متداول بود كه با ورود مدهاي غربي به دربار قاجار كم كم به فراموشي سپرده شد.»2 «مردان نيز با چشمان درشت، ابروهاي كماني پيوسته، موهاي تنك و كوتاه و بيشتر با ريش بلند و لباس و كلاه قاجاري، شبيه به هم تصوير شدهاند و براي مثال در اين نقاشيها فتحعلي شاه با ريش بلند خال گوشة لب و تاجي كه بر روي سرش قرار دارد شناخته ميشود نقاشيهاي بزرگ روغني قاجاري در دوره فتحعلي شاه بسيار مورد توجه بود و با دقت و حوصله زياد پرداخته ميشد و اكثر تصاوير با سطوح بزرگ، دامن لباسي، پشتي و فرش با حاشيههاي گوناگون، گلهاي ريز و مرواريد تماماً تزئين ميشدند. 1ـ تاريخ نگارگري در ايران ـ سيد عبدالمعيد شريفزاده 2ـ مقاله هفت قلم آرايش ـ لوازم آرايشي ايرانيان ـ ترجمه مژگان محمديان نميني تزئينات تابلوهاي نقاشي دوره محمد شاه نسبت به دور فتحعلي بسيار كاهش يافت و براي زينت سطوح بزرگ لباس و فرش و پشتي اغلب از چند حاشيه باريك بهره برده ميشد. رنگها در دوره فتحعلي شاه شفاف بود و با دقت در خطوط مشخص از هم جدا ميشد. رنگهاي دوره محمد شاه كدرتر و استفاده از آنها آزادتر و در نتيجه در هم آميخته و به تدريج محو ميشد. تعداد شخصيتها در تصاوير دوره محمد شاه در مجموع بيشتر از نقاشيهاي پيش از آن است در نقاشيهاي دوره اول قاجار افزون بر تاثيرات نقاشي غربي در نزديكي شدن به واقعيت گاه مناظر و دورنما و گاهي نيز با لباسهاي غربي را در اين تصاوير ميبينيم كه به ويژه دوره محمد شاه بيشتر است. »3 «عكسهاي مونتا بوته عضو هيئات ايتاليايي در ايران، سند تاريخي مسحوركنندهاي است. وي عكسهايي از مناظر شهرها ابنية تاريخي و كاخها بدست داده است كه گرچه در اين عكسها زنان ديده نميشوند طبقات مختلف اجتماع؛ پادشاه شاهزادگان صاحب منصبان حكمرانان ايالات درباريان خواجگان حرمسرا و حتي مردم عادي آنها»4 4 «عدم وجود سايه روشن و حجمنمايي و فقدان تناسب نوآوري و هم چنين تقليد و عدم اصالت از ويژگيهاي دوره قاجار است. در واقع يكي از عوامل افول در نگارگري اين دوره تمايل به تقليد است؛ تقليدي صرف و مكرر در پرداخت نقشها به تبعيت از يكديگر در بيش از چهار دهه به نحوي كه اين تقليد و موضوعات مورد استفاده رنگي تازه به خود گرفته تكنيك كار نقاشان بر محور 3-(1-همان) 4ـ ايران عضو قاجار از نگاه لوئيجي فونتابونه ـ دكتر محمد ستاري ـ استاد يار پرديس هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران. مشخص نگارگري دربار فتحعلي شاه ميگردد. در اين دوره رنگهاي بيجان، تزئين يكنواخت و نگارگران بدون ارائه تفكر، گرفتار نقش و رنگهاي تكراري بودند. 4ـ هنر نقاشي دوره قاجار و منيعالملك 5 ـ برخي محققان ايران، دوران قاجار را سرزمين نقاشيها ناميدهاند چرا كه در اين دوران، نقاشيهاي ديواري و تابلوها در تمام نقاط كشور در منازل اعياني تا قصرهاي قاجاري پراكنده بودند چنان وسعتي كه در هيچ زمان ديگري سابقه نداشته است از اين رو ميتوان گفت نقاشيهايي با اين وسعت و كثرت چه از نظر تعداد و چه از حيث ابعاد، در ديگر ادوار هنر ايران ديده نميشوند در اين دوره نقاشيها جزيي از بدنه ساختارهاي درباري، دولتي و منازل اشرافي بودهاند كه در گوشه و كنار كشور ساخته ميشدند و موضوع آنها : «تاريخي ، ادبي، اساطيري، شكار، جنگ، پرتره و موضوعات مذهبي بوده كه اغلب به اندازه طبيعي ترسيم ميشدند گاه اين اشتياق ثبت تصاوير در كنار نقش برجستههاي ساساني جلوهگر شده است» و نكته برجسته اينكه، براي اولين بار نقاشي ايراني در قيد سنتيهاي شرق دور، با چشم بادامي و صورتهاي مدور آزاد شده و چهرهها كاملاً ايرانياند در تشريح اين گذار سنن مكاتب قبلي به سبكي جديد كه آن را ميتوان سبك دربار قاجار دانست، برخي محققان چنين تفسير نمودهاند كه در دوران صفويه، هنرمندان درك ميكردند كه سبك متداول رضا عباسي و پيروان او مجالي به ابداع و تجرد نميداد، همچون قرون گذشته، توجه هنرمندان براي الهام گرفتن به منابع خارجي معطوف شده با اين تفاوت كه در سده هفدهم (يازدهم هـ . ق ) منبع الهام اروپا بود نه چين بدين نمود در دوران قاجار و به خصوص در عهد فتحعلي شاه، نقاشي ديواري متعددي پديد آمدند كه متاسفانه اكنون تعداد اندكي از اين نقاشيها ديواري در مكان اصلي بر جا ماندهاند از بسياري نقاشيها تنها تنها عكسهايي پراكنده باقي مانده و برخي همچون 4 نقاشيهاي كاخ نگارستان جابه جا شده و قطعات آنهادر خزانه كاخ موزه گلستان نگهداري ميشدند نقاشيهاي كاخ سليمانيه از جمله آثار معدود بر جا مانده در مكان اصلي خود است از جهاتي منحصر به فرد به شمار ميآيد. اين نقاشيهاي ديواري نمونه بارز و يگانهاي از نقاشي قاجارياند. تركيببندي متقارن و ايست با عناصر افقي و عمودي و منحني، سايهپردازي مختصر در چهره و جامعه، تلفيق نقشمايههاي تزئيني و تصويري، رنگ تزئيني محدود با تسلط رنگهاي گرم به خصوص قرمز. از جمله ويژگي اين آثار هستند در نقاشي قاجار ، شبيهسازي فداي ميثاقهاي زيباي استعاري و جلال و رفتار ظاهري ميشود مردان با ريش بلند و سياه، كمر باريك نگاه خيره، دستي بر سرشان كمر و دست ديگر بر قبضة خنجر و عموماً افراد به واسطةاشياء معرفي ميشود.» 5 «از مقايسه دو تكچهرة به تصوير درآمده توسط شباشي هر دوره بهتر درك ميشود تكچهره فتحعلي شاه به قلم ميرزا بابا به تاريخ 1213 هـ . ق 1798 م به اندكي پس از تاجگذاري به تصوير در آمده و ديگري نقاشي كمال الملك از چهره ناصرالدين شاه كه تنها چند سال قبل از مرگش در تاريخ 1307 هـ . ق 1889 كشيده شده تعلق اين دو اثر به دوره مختلف از همان برخورد نخست آشكار ميشود اين دو تصوير اساساً با دو تعبير مختلف «تصويرپردازي شاهانه» و شيوه هنرمندانه از هم متمايز هستند كه فتحعلي شاه در شوكتي شاهانه و كاملاً شرقي و ناصرالدين شاه در هيأت رسمي و نظامي اواخر قرن نوزدهم اثر ميرزا بابا به لحاظ تكنيك، اندازه و ابزار و سبك ادامة سنتي است. كه در ربع دوم قرن هجدهم در زمان فرمانروايي خاندان زند در ايران شكوفا گشت در حالي كه نقاشي كمالالملك به سبكي از نقاشي تعلق دارد كه در ربع سوم قرن نوزدهم از اروپا وارد ايران 5 ـ هنر نامة ـ فصلنامه تخصص دانشگاه هنر پاييز 1384 سال هفتم شماره 28. شد. آثار چهرهنگاري دوران قاجار در عين اين كه ويژگيهاي تجسمي مختص به خود را دارند داراي بار مفهومي بسيار با اهميتي نيز هستند اگر چه در ميان حكومتهاي پس از اسلام در ايران، شاهان قاجار تنها حكمراناني نبودند كه از هنرهاي تجسمي براي مقاصد تبليغاتي سود جستند اما تاكيد آ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
برای اجرا، تیرها و شمع ها در جای خود مستقر شده و پانل های پیش ساخته روی آن انداخته می شوند و توسط بست های مناسب به یکدیگر یکپارچه می شوند، به طوری که درز بین دو پانل کاملا بسته و مهر گردد. اصولا نکته مهم در قالب های پانلی، چه در دیوار و چه در سقف، درزبندی مناسب بین پانل ها است. قالب های یکپارچه دال: در صورتی که ابعاد دال به صورت تیپ بوده و جرثقیل برای حمل قطعات سنگین مهیا باشد و نیاز به سرعت زیاد داشته باشیم، از قالب هایی که یک چشمه دال را به صورت یکپارچه قالب بندی می نمایند، استفاده می گردد. چند نمونه از قالب های یکپارچه دال نشان داده دشه است. به تکیه گاههای قالب های یکپارچه که در روی دیوار نصب شده است، توجه داشته باشید. قالب های میزی: یکپارچه ترین و در نتیجه سریعترین سیستم قالب بندی سقف، قالب بندی میزی است. در قالب بندی میزی اجزای مختلف قالب شامل رویه، پشت بند، کش ، و پایه یکپارچه بوده و به طور یکپارچه حمل و نقل و نصب می گردند.این سیستم سریعترین سیستم قالب بندی سقف است و در انبوه سازی ها از آن استفاده می شود.حمل و نقل این قالب ها را توسط جرثقیل های برجی( تاورکرین ) اصطلاحا پرواز قالب ها می گویند. قالب های تونلی: از اشکال نوین قالب های سقف ، قالب های تونلی است. در این سیستم قالب بندی ، قالب دیوار و سقف یکپارچه بوده و پس از نصب قالب در محل خود، آرماتوربندی و بتن ریزی دیوار به صورت یکپارچه انجام می شود.با توجه به همزمانی اجرای دیوار و سقف، سرعت این قالب ها نسبت به قالب های میزی بیشتر است،لیکن قالب برداری آن نیاز به زمان بیشتری دارد و نسبت به قالب های میزی دارای محدودیت اجرایی است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه امروزه درختان مركبات در هر نقطهاي از جهان كه شرايط آب و هواي ايجاب كند، كاشته ميشود. پرورش مركبات در جهان، ساليان دراز به صورت كشت بذري بوده و در نتيجه، تغييرات وسيعي از نظر صفات در بين آنها حاضل شدهاند و دورگهاي طبيعي فراواني در مركبات ديده ميشود. به عنوان مثال ميتوان به ليمو، گلابي آمل، ليمو خوشهاي، توسرخ، ترنج و دبه و امثال آن اشاره نمود كه نتيجه ازدياد جنسي است. اما در قرن 18 با بروز بيماري پوسيدگي طوقه (انگومك) در ايتاليا، پيوند مركبات روي نارنج و ساير پايهاي مقاوم به اين بيماري، مرسوم گرديده كه به تدريج با بروز اين بيماري در ساير كشورهاي مركبخيز دنيا اين شيوه رواج يافت. از جمله در ايران كه در سال 1297 با از بين رفتن اولين گروه درختان پرتقال عمل پيوند مركبات نيز انجام شد. بروز سرما و يخبندان شديد در سال 1342 موجب شد تا درجه حرارت به 13- سانتيگراد برسد و خسارت سنگيني را به باغداران شمال كشور وارد سازد. بعد از اين سرمازدگي ارقام خارجي موجود در كشور و همچنين ارقام ديگري كه از يك شركت آمريكايي خريداري شده بودند، در مناطق مركباتخيز شمال و جنوب ايران كشت شدند. در سال 1347 نيز سرماي ديگري در شمال ايران را به وقوع پيوست و به دنبال آن كليه ارقام خارجي به جز سه رقم نارنگي انشو، كلمانتين و پرتقال تامسون ناول از بين رفتند و از آن تاريخ به بعد اين سه رقم به عنوان ارقام انتخابي و اصلي در شمال ايران براي كشت در سطح وسيع تكثير شدند. توليد مركبات در جهان امروزه از اهميت اقتصادي به سزايي برخوردار بوده، با توليدي حدود 60 ميليون تن و سطح زير كشت حدود 6/1 ميليون هكتار يكي از منابع مهم توليد ثروت، مبادلات تجاري و ايجاد اشتغال در 49 كشور مركباتخيز جهان بوده است. امريكا مقام اول توليد مركبات در دنيا را دارا ميباشد. در حال حاضر حدود 30 هزار هكتار از زمينهاي ايران زير كشت درختان مركبات است. مناطق عمده كشت مركبات در شمال و جنوب ايران است. اين نشريه صرفاً به منظور آشنايي با برخي نشانههاي اختلالات فيزيولوژيك ميوه مركبات ميباشد. فهرست مطالب خسارت ناشي از سرما چينخوردگي ميوه مركبات پوسيدگي نرم و نرمناك ميوه پوسيدگي قسمت انتهايي ميوه شكاف خوردن ميوه تركهاي سطحي پوست ميوه ريزش بهاره ميوه بدشكلي ميوهها نكروزه شدن گلگاه ميوه مركبات ابلقي برگ و ميوه مركبات اختلالات فيزيولوژيك در ميوه 1. خسارت ناشي از سرما (Chilling injury) بعضي از ميوههاي مركبات وقتي در سرما نگهداري شوند، پوست آنها آسيب ميبيند. اين حالت را نبايد با خسارت ناشي از يخزدگي كه در دماي زير صفر رخ ميدهد، اشتباه گرفت. در اين حالت اغلب روي پوست ميوههاي گريپفروت، ليموترش زخمهاي آبكي ظاهر ميشود. اين خسارت با نگهداري ميوه در درجه حرارتهاي بالاتر قابل پيشگيري است، اما اين كار خطر پوسيدگي ميوهها را افزايش ميدهد. آغشته نمودن ميوهها با موم يا واكس مخصوص و شستشوي آنها با محلول 1-5/1 در هزار بنوميل و تكتو 60 خطر پوسيدگي ميوهها را كاهش ميدهد. ميوه ليموترش وقتي با موم پوشيده شود، سرما بيشتر بر آن اثر ميكند. خطر اين خسارت را ميتوان با پايين آوردن تدريجي حرارت و بالا بردن متناوب آن كاهش داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد موضوع : انواع ضد حمله درهندبال توانایی های تاکتیکی بازیکنان هندبال توانایی های تاکتیکی بازیکنان هندبال جنبه های متفاوتی دارد که به نمونه هایی از آنها اشاره می شود: ادراک عمومی از بازی: شناخت اعضای تیم مقابل از نظر نقاط قوت و ضعف تکنیکی و تاکتیکی، احاطه بر وضعیت عمومی بازی از نظر حساسیت لحظه ای وکلی و نتیجه بعدی برد وباخت، در نظر داشتن تعداد گل های زده و خورده و از آن مهم تر درک و احساس هدف ها، حرکت های دفاعی و تهاجمی تیم خودی و تیم مقابل، احساس و درک حالت های روانی تیم مقابل در لحظه های بازی از نظر میزان هیجان زدگی، عصبانیت، سرعت، به هم ریخته گی، آرامش و آرام سازی، نمونه هایی از ادراک عمومی بازی است که در بازیکنان پر تجربه به پختگی بالاتری می رسد. ارتباط چشمی، کلامی و حرکتی با یاران: ارتباط چشمی زیرکانه و غیر مستقیم با افراد تیم خود، حفظ ارتباط کلامی در مواردی که راه دیگری وجود ندارد و از آن مهم تر درک و احساس حرکت یاران خود برای پاسخ مناسب به آن از دیگر توانایی های تاکتیکی بازیکن هندبال است. حساسیت و پاسخ به علائم و اشارات بازیکنان خودی: دقت دید و درک علائم و اشاراتی که بازیکنان خودی در جریان بازی ارسال می دارند و انتظار پاسخ به آن دارند از دیگر توانایی های تاکتیکی بازیکن هندبال است که چنانچه فاقد هوشیاری کافی باشد اکثر فرصت ها و موقعیت های خوب بازی را در حمله و دفاع ضایع خواهد کرد. درک و احساس فاصله ها و ابعاد: تخمین صحیح فاصله توپ تا هدف، سرعت ارسال پاس و سرعت حرکت یار خودی، برآورد دقیق فاصله های بین افراد با توجه به حرکت های کند یا سریع آنها، ارتفاع مانع، جاگیری دروازه بان در نقاط مختلف دروازه یا فاصله عمقی که از دروازه جلو آمده است، فاصله خود تا هدف و سرعت و شدتی که در ضد حمله باید به پاس خود بدهد، ابعاد بدن مدافعان، بزرگی ابعاد بدن خود و توپ، به طور کلی درک مکانی نیز که بازیکن را قادر می سازد بدون نگاه مستقیم، شوت ها و پاس های خود را بدون اطلاع دادن به حریف انجام دهد، از توانایی های تاکتیکی به حساب می آید که بازیکن هندبال باید آن را کسب کند و در خود پرورش دهد. احساس زمانی: موقعیت یک تیم به ثانیه ها و لحظات بستگی دارد. هماهنگ کردن حرکات در دفاع و در حمله، نوعی توانایی تاکتیکی است که چنانچه بازیکن هندبال فاقد آن باشد فرصت های لحظه ای را برای شوت، پاس فرار، نفوذ، برش از دست می دهد. احساس ساختار و سازمان لحضه ای تیم: درک و احساس سازماندهی تیم مدافع و تیم خودی، یافتن نقش خود در این سازمان، حرکت در چهار چوب یک گروه برای رسیدن به یک هدف معین، احساس گروه در لحظه حمله یا در لحظه دفاع و توانایی های تاکتیکی سازماندهی های کلی یا منطقه ای از انواع دیگر توانایی های تاکتیکی بازیکن هند بال می باشد که باید تقویت شوند. سازش و سازگاری با شرایط بیرونی: خلق و خوی بازیکن هندبال در سازگاری با افراد تیم خودی، گذاردن خود در خدمت اهداف گروهی، خودداری از تکروی و مخالفت با یاران خود در کل مسابقه یا در یک لحظه از بازی، همچنین همگام کردن رفتار و فعالیت های خود با رفتار و فعالیت های یاران خود جزو تاکتیک های انفرادی به حساب می آید که در توفیق تیم موثر می باشد. ضد حمله یک نفره از لحظه ای که توپ ازدست مهاجم به طرف دروازه رها می شود، مرحله حمله تیم آغازمی گردد. ضدحمله توسط یک نفر، چند نفر و کل تیم انجام می شود که مورد اول آن که ازانواع تاکتیک انفرادی به حساب می آید در این قسمت مطرح می شود. ضد حمله، از این جهت تاکتیک به حساب می آید که زیرکی ودرایت بازیکن مجری آن، درتشخیص زمان و مکان مناسب، حرف نخستین و پس از آن تکنیک های دویدن، دریافت، دریبل، گول و انواع شوت پایان بخش موفقیت آمیز آن است. نکات مهم ضد حمله یک نفره به شرح زیراست: 1- اجرای سریع حرکت در مرحله ای که تیم مقابل، بعد از دادن توپ هنوز بهم ریخته است و به سازمان و تعادل دفاعی خود نرسیده است. 2-تعین فرد مشخص درتیم که ضد حمله توسط اوصورت می گیرد. (معمولاً گوشهای دفاع) 3- استارت سریع، پشت به دروازه، به صورت قدری مایل به سمت نزدیک ترین خط طولی زمین به منظور سبقت گرفتن ازدیگران. 4- ادامه بدون وقفه سرعت از خط نیمه، مایل به سمت دروازه حریف، و زیر چشم داشتن پاس بلندی که توسط دروزه بان یا هم بازی او برایش فرستاده می شود(تمایل مسیر دویدن از مجاورخط کناری به طرف مرکز زمین این امکان رافراهم خواهد ساخت). 5-نزدیک شدن به دروازه و سعی در انجام یک شوت از فاصله نزدیک(انواع پرش به داخل محوطه دروازه). 6-توانایی دروازه بان یا سد کننده توپ در ارسال پاس های بلند و ضد حمله در دریاف آن. 7-در موارد پیشرفته تر که همه اعضای تیم توانایی انجام ضد حمله را دارند، نفر اجرا کننده به محل شوت به دروازه بستگی دارد: الف- چنانچه شوت از مرکز زمین باشد گوشها برای ضد حمله حرکت می کنند. ب- درصورتی که شوت از گوش باشد، گوش دیگر زمین که آزاد است باید آماده انجام ضد حمله باشد. ج- بالاخره چنانچه دفاع جلو موفق به راه زنی توپ گردد. خود او ضد حمله یک نفره را انجام خواهد داد. مزیت مهم حرکت گوشها برای ضد حمله در این است که چنانچه به هر دلیل، توپ به تیم قبلی برگردد(مثلاً برخورد با دروازه، دروازه بان یا سد دفاعی) خطر کمتری به نسبت جلوی دروازه برای تیم خواهد داشت. 8-بعضی از بازیکنان هوشیار که موقعیت بازی را تشخیص می دهند، لحظاتی قبل از شوت به دروازه برای ضد حمله حرکت می کنند تا امتیاز زمانی و مکانی بیشتری نسبت به افراد تیم مخالف بدست آورند(البته باید به خطرات احتمالی آن توجه شود). 9-به منظور سرعت بیشتر باید از هر گونه حرکت اضافی، پاس، دریبل، تغییر مسیر و... که سرعت را کند می کنند خودداری شود و نوع شوت معمولاً از بالا و با پرش به جلو است. 10-ضد حمله تازمانی که تیم مقابل در موضع دفاعی مستحکم مستقر نگردیده ادامه پیدا می کند. مزایای ضد حمله: ضد حمله یکی از عوامل مهم در موفقیت تیم های امروزی هندبال جهان است. مزایای مهم ضدحمله بشرح زیر است : الف- بازیکنان به دفاع فعال، شدید، آگاه وهوشیارانه تهاجمی عادت می کنند. ب- ضدحمله های سریع باعث می گردد تا توانایی های جسمانی، تکنیکی و تاکتیکی بازیکنان افزایش یابد. ج-تیم هایی که دارای بازیکنان کوتاه قد هستند و این که شوت زنان قوی در اختیار ندارند با ضد حمله می توانند موفق شوند. د- گل زدن با یک حمله کوتاه وسریع می تواند تیم را از نظر روانی تقویت و روحیه تیم مقابل را ضعیف کند. هـ- توجه مداوم تیم به ضد حمله باعث می گردد تا فعالیت و روحیه تهاجمی تیم افزایش یابد. و- آمادگی تیم برای انجام ضد حمله باعث می گردد تا تیم مهاجم در حرکات خود محتاط باشد و با خطرپذیری کمتری به حمله بپردازد. ز- اجرای پرتحرک ضد حمله وتوفیق در آن توسط تیم ها باعث می گردد که به زیبایی بازی افزوه گردد وتماشاچی بیشتری را جذب کند. آغاز ضد حمله یکنفره به صورت های زیر امکان پذیر است : الف– پاس بلند مستقیم: این پاس مستقیماً از دهنده آن به ضد حمله می رسد(پاس دهنده میان راه وجود ندارد) و او، به نسبت دوری از دروازه با دربیل یا تنها با برداشتن سه گام، شوت به دروازه را انجام می دهد. (شکل 1-1) شکل 1-1 ضد حمله با پاس بلند مستقیم ب- پاس بلند غیر مستقیم :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
20 بزرگترین عدد اول بزرگ ترین عدد اولی که تا کنون کشف شده است، عدد ۱- ۲۳۰۴۰۲۴۵۷ است که ۹۱۵۲۰۵۲ رقم دارد. عدد اول : هر عدد طبیعی بزرگ تر از یک که فقط بر خودش ویک بخش پذیر باشد،عدد اول نامیده می شود. مثل ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۷ ، ... عدد مرکب : هرعدد طبیعی بزرگ تراز یک که به جز خودش و یک بر عدد طبیعی دیگری نیزبخش پذیر باشد، عددی مرکب نامیده می شود . مثل ۴ ، ۶ ، ۸ ، ۹ ، ... عدد مرسن :اعداد اولی به شکل ۱- Mn = ۲n که در آن n اول باشد، اعداد اول مرسن نامیده می شوند. مثل اعداد ۳ و۷ که اولین و دومین اعداد اول مرسن هستند. ( ۱- ۲۲ = ۳ و ۱ - ۲۳ = ۷ ) نخستین اعداد اول مرسن عبارت اند از : ۳ ، ۷ ، ۳۱ ، ۱۲۷ ، ۸۱۹۱ ، ۱۳۱۰۷۱ ، ۲۱۴۷۴۸۳۶۴۷ ، ... که به ترتیب با n های اول ۲ ، ۳ ، ۵ ، ۷، ۱۳ ، ۱۷ ، ۱۹ ، ... متناظر هستند. آقای مونک مارین مرسن فرانسویMonk Marin Mersenne۱۶۴۸-۱۵۸۸) ) که این اعداد را کشف کرد حدوداً ۳۵۰ سال قبل می زیسته است و اکنون ابر رایانه ها به کمک فرمول او سرگرم جستجوی اعداد اول بزرگ هستند. بی شمار عدد اول وجود دارد اما علی رغم کوشش های فراوان هنوز هیچ رابطه یا نظمی که بتواند نحوه ی پراکندگی این عددها را در بین سایر اعداد نشان دهد، پیدا نشده است. به نظر می رسد که اعداد اول بدون هیچ نظم و الگویی و از روی تصادف در میان اعداد پراکنده شده اند. پیدا کردن بزرگ ترین عدد اول نه تنها برای ریاضیدان ها بلکه برای مهندسان و طراحان نرم افزارهای رایانه ای نیز بسیار مهم است. چرا که یکی از کاربردهای اصلی اعداد اول در مسائل امنیت و ایمنی ارتباطات رایانه ای و به ویژه شبکه های مبادلاتی الکترونیک است. فرض کنید شما یک عدد اول بسیار بزرگ داشته باشید و از آن به عنوان یک کد یا یک امضای الکترونیک استفاده کنید و از عدد غول پیکر اول دیگری نیز به عنوان پاسخ امضاء یا تاییدیه استفاده نمایید. به این دلیل که اعداد اول هیچ توزیع منظمی ندارند بنابراین رمزهایی که بر اساس آن ها ساخته شده باشد به راحتی قابل شکستن نخواهد بود. این انگیزه ی مهمی برای جستجوی اعداد اول بزرگ تر است.بزرگ ترین عدد اول که چهل و سومین عدد مرسن است کشف شد. شبکه رایانه ای 20 GIMPS ( Great Internet Prime Search)عدداول ۱- ۲۳۰۴۰۲۴۵۷ راکه ۹۱۵۲۰۵۲ رقم دارد کشف کرد. تعریف اعداد اول عدد طبیعی P>1 را عدد اول می گویند هرگاه تنها مقسوم علیه های مثبت آن 1 و P باشند. به عبارت دیگر یک عدد طبیعی اول است هرگاه جز یک و خودش بر هیچ عدد دیگری بخش پذیر نباشد. هر عدد طبیعی مخالف یک که اول نباشد مرکب یا تجزیه پذیر می گوییم. به عنوان مثال اعداد 2و3و5و7 اول و اعداد 12و18و325 مرکب می باشند. لازم به ذکر است که عدد یک نه اول و نه مرکب است و تنها عدد اول زوج عدد 2 است. اگر n عددی مرکب باشد می توان گفت: نتیجه: اگر P عددی اول . a و b اعدادی طبیعی باشند، در این صورت: قضیه بنیادی حساب: هر عدد طبیعی بزرگتر از یک را می توان به صورت یکتایی به صورت حاصل ضرب عوامل اول نوشت. به عبارت دیگر اگر n عددی طبیعی و بزرگتر از 1 باشد: 21 که در آن ها اعداد اول متمایر می باشند. این نمایش را تجزیه عدد n به عوامل اول می گوییم. همچنین اگر n که در آن ها اعداد اول متمایز می باشند. توجه: اگر n=1 باشد آنگاه که در ان P هر عدد اولی است. لازم به توضیح است که ممکن است در تجزیه یک عدد طبیعی به عوامل اول، تعدادی از عوامل یکسان باشند. به عنوان مثال:12=2×2×3 تجزیه استاندارد یک عدد: اگر n>1 عددی طبیعی باشد آنگاه عدد n را می توان به شکل یکتایی به صورت: که در آن ها اعداد اول متمایز و اعداد طبیعی اند. این روش نمایش و تجزیه عدد را تجزیه متعارف، استاندارد، یا کانونیک عدد n می گویند. توجه: بزرگترین توان که: را به صورت می دهند. به عنوان مثال تجزیه استاندارد 12 به عوامل اول به صورت مقابل است: این جدول شامل عاملهای / مقسوم علیههای اول برای اعداد 1 تا 1000 می باشد. توجه: تابع اضافی (a0(n = حاصل جمع علملهای اول عدد n می باشد. هرگاه n عامل اول باشد بصورت ضخیم نوشته شده است. 22 همچنین رجوع شود به: جدول مقسوم علیهها، عاملهای اول و غیر-اول برای اعدا 1 تا 1000. n عاملهای اول a0(n) n عاملهای اول a0(n) n عاملهای اول a0(n) 1 1 1 335 5·67 72 669 3·223 226 2 2 2 336 24·3·7 18 670 2·5·67 74 3 3 3 337 337 337 671 11·61 72 4 22 4 338 2·132 28 672 25·3·7 20 5 5 5 339 3·113 116 673 673 673 6 2·3 5 340 22·5·17 26 674 2·337 339 7 7 7 341 11·31 42 675 33·52 19 8 23 6 342 2·32·19 27 676 22·132 30 9 32 6 343 73 21 677 677 677 10 2·5 7 344 23·43 49 678 2·3·113 118 11 11 11 345 3·5·23 31 679 7·97 104 12 22·3 7 346 2·173 175 680 23·5·17 28 13 13 13 347 347 347 681 3·227 230 14 2·7 9 348 22·3·29 36 682 2·11·31 44 15 3·5 8 349 349 349 683 683 683 16 24 8 350 2·52·7 19 684 22·32·19 29 17 17 17 351 33·13 22 685 5·137 142 18 2·32 8 352 25·11 21 686 2·73 23 19 19 19 353 353 353 687 3·229 232 20 22·5 9 354 2·3·59 64 688 24·43 51 21 3·7 10 355 5·71 76 689 13·53 66 22 2·11 13 356 22·89 93 690 2·3·5·23 33 23 23 23 357 3·7·17 27 691 691 691 24 23·3 9 358 2·179 181 692 22·173 177 25 52 10 359 359 359 693 32·7·11 24 26 2·13 15 360 23·32·5 17 694 2·347 349 27 33 9 361 192 38 695 5·139 144 28 22·7 11 362 2·181 183 696 23·3·29 38