لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسى تطبيقى نقش عقل در نظام حقوقى غرب و اسلام مقدمه اين بررسى مختصر شامل چهار قسمت است: الف - تجزيه و تحليل معرفتشناسى عمومى غرب، علل وجود تضاد در آن و بررسى بعضى علل. در نتيجه اين معرفتشناسى، نظامهاى حقوقى و قانونگذارى غربى بهسوى عقلگرايى غيردينى و درنتيجه، ضد دينى حركت كرد كه منتهى به شناختخواست فرد (ليبراليسم حقوقى) بهعنوان تنها منبع حقوق شد. از آنجا كه مسيحيت در غرب تا حد تنها «ايمان عاطفى» كاهش يافته و ديگر داراى نظام حقوقى مستقل قابل اجرا نيست، در اين بخش از بررسى مقايسهاى، تنها معرفتشناسى عمومى غرب - نه مسيحيت - كه طبعا متاثر از فرهنگ مسيحيتبوده، مورد توجه قرار گرفتهاست. ب - در قسمت دوم، معرفتشناسى عمومى اسلام بهاختصار بررسى شده است. ج - در بخش سوم معرفتشناسى حقوق اسلام، يا علم اصول كه بهترين منعكس كننده ديدگاه معرفتشناسانه عمومى اسلام است، مورد بحث قرار گرفتهاست. د - در آخرين بخش، رشد اصول فقه، مخصوصا قبول حجيت عقل و قاعده تلازم عقل و شرع بررسى شده است. در اين قسمت مخصوصا نقش شيخ مرتضى انصارى در تعميق و گسترش علم اصول فقه و جنبه عقلانى آن مورد توجه قرار گرفته كه اين قسمت مختصرتر بررسى شدهاست. ما در اين گفتار در صدد آن نيستيم كه مكررا از نقش بارز شيخ مرتضى انصارى در رشد عقلگرايى در اسلام، محدوده عقل در معرفتشناسى حقوقى اسلام، حجيت عقل، قاعده تلازم وادله عقليه بطور سطحى ياد كنيم; بلكه كوشيدهايم ابتدا جريان رشد عقلگرايى، سپس عقلگرايى اسلامى - كه كاملا متفاوت با نوع غربى آن است - و بعد از آن، رشد علم اصول بهعنوان نتيجه عقلگرايى اسلامى، و در آخر، حجيت عقل و قاعده تلازم را بهعنوان منعكسكننده كاربرد عقل در علم اصول و در اين مسير موضع شيخ انصارى را نشان دهيم. لازماستيادآورى شود كه مآخذى كه در اين نوشتار آمده منابع متناسبى براى بررسى بيشتر چهار مطلب فوق است; مخصوصا كتاب «عصر تفكر» نوشته توماس پين براى بخش اول; «مناهج البحث»، «توفيق الطويل» و «الدين و الفلسفه» نوشته على سامى الشار براى بخش دوم و «رابطه دين و فلسفه» نوشته ابوالفضل عزتى براى بخش سوم و چهارم. بررسى مختصر معرفتشناسى عمومى و حقوقى غرب از آنجايى كه فقه تعريف شده استبه: «العلم بالاحكام الشرعيه الفرعية عن ادلتها التفصيليه» و علم اصول تعريف شدهاستبه: علمى كه در آن ادله تفصيليه فقه مورد بررسى و كاوش قرار مىگيرد; بنابراين، علم اصول فقه در اصطلاح روز عبارتاست از عرفتشناسى علم فقه (اپيستمولوژى). شناخت معرفتشناسى فقه (علم اصول) در حد وسيعى مربوط استبه شناخت ديدگاه معرفتشناسانه عمومى اسلامى. براى اين كار لازم استيك بررسى تطبيقى مختصر از معرفتشناسى غربى و اسلامى صورتگيرد. معرفتشناسى حاضر در غرب اعتبار و ارزش خود را بر تضاد، رودررويى، دوگانگى و چندگانگى بين ماده و معنا در فلسفه يونان استوار كردهاست. اين دوگانگى و تضاد بعدا به معرفتشناسى التقاطى يهوديت - مسيحيت غرب راه يافت. رشد علم و هنر براساس اين ديدگاه التقاطى با خود تضاد بين سياست و دين، عقل و دين، و در حقوق، تضاد بين خواست مردم (دموكراسى) و اخلاق را به همراه داشت. مسيحيت پس از استقرار در اروپاى غربى شكل كاتوليكى به خود گرفت. مسيحيت از نظر تبليغى بودن، شبيه اسلام و ازنظر معتقدبودن به استقرار حكومت، شبيه اسلام شيعى است (حكومت واقعى - حكومتحقيقى). مسيحيت كاتوليكى با در دست گرفتن قدرت، يك امپرياليسم كاتوليكى تاسيس كرد. جنگهاى صليبى، دو عكسالعمل در اين جريان موجودند: از درون پروستانيسم و از بيرون سكولاريسم. مسيحيت تحريف شده غربى نمىتوانست معقوليت را بپذيرد و بنابراين رسما مركز ايمان را قلب قرار داد، نه عقل و از اينجا تضاد بين عقل و دين و ايمان در داخل مسيحيت غربى قوت گرفت. از آنجا كه عقلانيت نمىتوانست در چهارچوب مسيحيت تحقق پذيرد مجبور شد در خارج از آن گسترش يابد و عقلانيت رسما رودرروى مسيحيت قرار گرفت. تضاد بين دين و عقل در غرب حتى علىرغم آشنايى با اين رشد متوقف نشد. البته اين تضاد در بعضى مكاتب كلامى، مانند اشاعره و بعضى مكاتب مانند حنبلى و بطور اخص نوع وهابى آن نيز بهوجود آمد. ولى اصول فقه در اسلام، حتى در مكاتب اهل سنتبويژه در مكتب فقه اصولى شيعه، هرگز دوگانگى عقل و ايمان را نپذيرفتهاست. با اين ترتيب در حالىكه جنبه عقلانى در غرب ضرورتا تنها در خارج دين و حتى در برابر دين به رشد خود ادامه داد عقلگرايى در اسلام در متن دين و در درون دين گسترش يافت. عقلگرايان واقعى در تاريخ فلسفه اسلام همان علماى دينى و بيشتر فقهاى اصولى بودند درحالىكه عقلگرايان در غرب، مخالفان مسيحيتبودند و اصلا اعتبار خود را در مخالفتبا آن كسب كردند. با اين ترتيب چون عقلگرايى نمىتوانست در درون مسيحيت عاطفى غربى رشد يابد، در خارج و حتى در برابر آن گسترش يافت. دشوارى مهم در اين رابطه مقايسهاى است كه غرب بين اسلام و مسيحيت مىكند و بنابراين تصور مىكند كه عقلانيتبايد در برابر اسلام رشد يابد و بهاين جهت تصور مىكنند كه حكومت مردمى و حقوق بشر در اسلام نيز بايد در برابر دين اسلام رشد كند. در دوران رنسانس و روشنفكرى اين تضاد عمومى منتهى به تجزيه دين از سياست; يا كليسا و دولتشد. رشد عقلگرائى، يا تحت تاثير ماوراءالطبيعه امانوئل كانت، (Kantian Medolplusics) تحت تاثير واقعگرايى منطقى دكارت و مكانيك نيوتونى و راهيافتن آنها به علوم طبيعى، اجتماعى، سياسى و حقوق، به تضاد و تجزيه فوق و جدايى حقوق از اخلاق، مردم و حقوق، عقل و دين، دين و سياست كمك فراوان كرد. درنتيجه در حقوق، تحول وسيعى بهوجود آمد كه موجب پيدايش مكاتب متعدد حقوقى جديد شد. تكامل طبيعى داروينى به دنبال خود نظريه تكامل علوم اجتماعى داروينى را بهوجود آورد و درنتيجه حقوق نيز در محدوده علومى كه دستخوش تحول، تكامل، تنوع و تنازع بقا مىباشند قرار گرفت و ثبات سنتى خود را از دست داد. عقلگرايى و راسيناليسم با اين بار ويژه بر اخلاق و معيارهاى اخلاقى پيروز شد و فلسفه اخلاق در اين كنكاش، ارزش و استقلال خود را از دست داد. انقلاب صنعتى و انقلابهاى ديگر پيرو آن بهاين جريان كمك كرد. نظريهها و مكاتب حقوق طبيعى، حقوق مثبت، حقوق براساس مبانى اجتماعى، حقوق براساس مبانى اقتصادى، حقوق براساس رويه قضائى، حقوق حقوقدانان، حقوق دموكراتيك مردمى و غيره بهوجود آمدند كه زيربناى همه اينها استقلال حقوق از دين و از ارزشهاى معنوى بود كه در كل، همه نتيجه تضاد و دوگانگى اصلى در معرفتشناسى غربى يونانى بود. (1) تضاد، دوگانگى و چندگانگى ماده و معنا در معرفتشناسى عمومى غرب براساس تفكر يونانى بهوجود آمده بود. عواملى مانند; تضعيف فرهنگ سنتى يهوديت - مسيحيت در غرب و در راهگذر انقلاب فكرى رنسانس، راسيناليسم، انقلاب صنعتى، تفكرات داروينى و حركت نظريه تكامل طبيعى داروينى بهسوى تكامل اجتماعى داروينى و تجزيه رسمى كليسا از دولت، سياست از دين و اخلاق از حقوق، و راه يافت نظريات به علوم سياسى و حقوقى و پيدايش، رشد و گسترش دموكراسى يا اصالت مردم در هر چيز و از جمله در حقوق، سبب شد كه حقوق، كاملا دراختيار مردم و جامعه قرار گيرد و درنتيجه حقوق عبارت شد از آنچه تنها بهوسيله مردم از طريق همهپرسى، قوانين اساسى، مصوبات پارلمانها و غيره وضع و ساخته مىشود و رابطه بين حقوق و اخلاق و طبعا دين كاملا غيرضرورى و حتى غيرمنطقى شد. در حقيقت تضاد بين ماده و معنا در معرفتشناسى عمومى سنتى غرب منتهى به پيروزى ماده، اصالت ماده و يگانگى شد و اين يگانگى و وحدت، همان وحدت و اصالت ماده است. از نظر حقوقى تضاد سنتى معرفتشناسى حقوق غرب نيز منتهى به اصالت مردم در حقوق شد يعنى حقوق مردم و مجرد از معنا و ارزشهاى معنوى و اخلاقى. گسترش فرهنگ و تمدن غرب در چهارچوب نظريه فرهنگ و تمدن غالب غرب موجب گسترش اين جريان در جوامع غيرغربى شد و اين جريان درحال گسترش است (2) و اين جريان بهدنبال خود استعمار حقوقى و حتى تقليد بى چونوچرا از سيستمهاى حقوقى غربى و حتى نسخهبردارى از قوانين مختلف غربى را بهوجود آورد و از اينجا قوانين «عمل و عكسالعمل» و «علت و معلول» كار خود را آغاز كرد. شكست ايدئولوژى كمونيستى، تحليل اتحاد جماهير شوروى، و از صحنه خارج شدن نظام حقوقى اشتراكى كه حداقل بعضى ارزشهاى اجتماعى مستقل را در قانونگذارى رعايت مىكرد سيستم حقوقى جهانى را بهگونهاى دربست دراختيار نظام حقوقى دموكراتيك قرار داده است و غرب بهگونهاى انحصارطلبانه خود را مدافع حقوق بشر و حامى دموكراسى و نظام حقوقى دموكراتيك معرفى مىكند و خواستار آن است كه كشورهاى مختلف، از فرهنگها، ديدگاههاى معرفتشناسانه، ارزشها و معيارهاى معنوى، دينى و سنتى خود صرفنظر كرده و سيستم حقوقى خود را دموكراتيك نمايند و قبول كنند كه امروز تنها يك منبع حقوقى وجود دارد، مردم و دموكراسى. نتيجه كلى تمام اين جريان، سلطه بى چونوچراى معرفتشناسى عمومى و حقوقى غرب و ظهور دموكراسى بهعنوان تنها منبع حقوق (ليبراليسم حقوقى و قانونى يا عقلگرايى بر پايه خواست مردم) و قراردادن حقوق در چهارچوب اصلى عرضه و تقاضاى اقتصادى و پيروى حقوق از اين اصل و ظهور داروينيسم اجتماعى و حقوقى شد. البته در اين جريان، عوامل مختلف ديگر در طول تاريخ تحول فكرى و حقوقى غرب مؤثر بودهاست كه بررسى آنها خارج از چهارچوب اين بحث مختصر است. لازم استيادآورى شود كه علىرغم فرضيه فرهنگ غالب و گسترش تفكر حقوقى و سياسى غرب، عدهاى معتقدند كه بهعلت غير واقعبينانه بودن، غير شامل و جامعبودن (ناديدهگرفتن بعد معنوى و اخلاقى انسان) و به علل ديگر در پايان كار، معرفتشناسى حقوقى غرب ضربهپذير و ناپايدار است. (3)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پله و انواع آن پلکان یک راه ارتباطی است که دو سطح مختلف را به هم ارتباط می دهد و انسان با انرژی خود ان را طی می کند .در واقع پله تکیه گاهی برای پا هنگام بالا رفتن است. ● مقدمه طراحی معماری به نیازمند است تا پاسخگوی یک عملکرد مناسب باشد. پلکان وسیله معمول دستر در بین طبقات ساختمان است.پلکان روشها و سیستمهایی را باید طوری ساخت که امکان دسترسی اسان و راحت ساده و ایمنی را توسط پله ها به بالا و پایین فراهم سازد. ● تعریف پله پلکان یک راه ارتباطی است که دو سطح مختلف را به هم ارتباط می دهد و انسان با انرژی خود ان را طی می کند .در واقع پله تکیه گاهی برای پا هنگام بالا رفتن است. ● انواع پله ▪ فرم پله ▪ جنس پله ▪ کاربری ● فرم پله: ▪ راه پله مستقیم ▪ راه پله با پله های مایل ▪ راه پله ۴/۱ چرخش در بالا ▪ راه پله ۴/۱ چرخش در پایین ▪ راه پله ۴/۱ چرخش در بالا و پایین ▪ راه پله ۴/۱ چرخش در بالا و پایین در جهت مخالف ▪ راه پله مستقیم با پاگرد ▪ راه پله مستقیم با ۴/۱ دور چرخش ▪ راه پله مستقیم با نیم دور چرخش ▪ راه پله پاسگی همراه با چرخش ▪ راه پله با ستون پله باز با پاگرد ▪ راه پله سلطنتی ▪ راه پله با سه پلکان مستقیم و یک پاگرد ▪ راه پله با چهار پلکان ▪ راه پله قوسی ▪ راه پله سبدی با پاگرد ▪ راه پله نیم دور چرخش ▪ راه پله بیضی ▪ راه پله حلزونی یا مارپیچی ▪ راه پله هندسی ● از نظر جنس: ▪ پله های چوبی ▪ پله های فولادی ▪ پله های سنگی ▪ پله های بتنی ▪ پله های پلکسی ▪ پله های چوبی-فلزی ● از نظر کاربری: در این بخش پله ها از نظر کاربرد در موقعیت مکانی مورد بررسی قرار می گیرند. این مبحث شامل دسته بندی هایی است که در زیر به آن اشاره می کنیم. ▪ پله های آموزشی ▪ پله های اداری ▪ پله های تجاری ▪ پله های فرار ▪ پله های مراکز تفریحی ▪ پله های بیمارستان ▪ پله های هتل ▪ پله های شهری ▪ پله های مسکونی ▪ پله های بیرونی ● اجزاء پله ۱) کف پله: به سطح فوقانی پله گفته می شود،یعنی محل گذاشتن کف پا برای بالا رفتن یا پایین آمدن از پله. ۲) ارتفاع پله: فاصله عمودی کف های دو پله متوالی را ارتفاع پله می گویند.میزان تغییرات ارتفاع پله به مکان و موقعیت پله بستگی دارد. ۳) پیشانی پله: به قطعه عمودی که میان دو کف پله متوالی قرار می گیرد گفته می شود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 آداب و رسوم : سيزده بدر در اين روز هر كس به اتفاق خانواده ي خود با فاميل به دامنه ي كوه ها و دشتهاي سرسبز و نقاط زيبا و ييلاقي ميرود. جوانان در اين روز با هم كشتي مي گيرند و زنان دور هم جمع مي شوند و شادي مي كنند. مراسم ازداواج بين مراسم شهر و روستا تفاوت بسيار است كه در اين مجال به اختصار به آداب و رسوم نقاط روستايي اشاره مي گردد همسر گزيني؛ پدر و مادر براي پسر خود دختري را انتخاب مي كنند و به پسر خود معرفي مي نمايند كه اغلب بدون مخالفت پسر وارد مرحله ي خواستگاري مي شوند. امروزه انتخاب پسر و دختر نيز از اركان همسر گزيني است. خواستگاري؛ مادر با مشورت پدر به خواستگاري دختر مي رود و چنانچه رضايت خانواده ي دختر را جلب كنند، پدر و مادر پسر با نزديكان و اقوام به خواستگاري مي روند و به همراه خويش روسري، مقداري قند و انگشتر مي برند. نامزدي؛ در مدت نامزدي، خانواده ي پسر در روزهاي عيد مقداري گوشت، برنج و پارچه براي خانواده دختر مي فرستند و خانواده ي دختر آنها را دعوت مي كنند در اين مدت دختر و پسر همديگر را ملاقات مي كنند. 3 عقد كنان؛ روز عقد كنان، خانواده ي پسر، وسايل خوراكي و مقداري لباس براي خانواده ي عروس مي فرستند و پدر پسر، حمامي و زن حمامي را براي دعوت مردان و زنان نزد خانواده عروس براي دعوت به صرف شام يا ناهار مي فرستند و دعوت شدگان مقداري قند يا شيريني به حمامي و زن او مي دهند و بعد از صرف غذا، ملا يا آخوند دختر را عقد مي نمايد. مهريه ي دختر، آب، زمين و گوسفند است. عروسي؛ عروسي معمولا دو شبانه روز به طول مي انجامد. روز اول پدر داماد و اقوام و فاميل را به خانه ي خويش دعوت مي نمايد و داماد نيز بر تختي كنار مجلس مي نشيند و هر يك از مدعوين پول يا گوسفند به داماد هديه مي كند. روز بعد زن سلماني سر و صورت عروس را آرايش مي نمايد. لباس هاي داماد رااز خانه ي عروس و لباسهاي عروس را از خانه ي داماد با ساز و دهل به حمام مي برند و آنها را با لباس هاي نو به خانه بر مي گردانند. عروس بردن؛ هنگام عروس كشاني، يكي از زنان فاميل داماد وسيله اي را از خانواده ي عروس كه به آن «عقل عروس» مي گويند برمي دارد و در خانه ي داماد آنرا به عروس مي دهد. عروس را بر اسبي سوار مي كنند و افسار اسب را دايي يا پسر عمو يا برادر عروس مي كشد و تا خانه ي داماد او را همراهي مي كند. چند زن نيز با عروس به خانه ي داماد ميروند و يك الي دو شب آنجا مي مانند. عروس را با ساز و دهل به خانه ي داماد مي برند. جلو خانه ي داماد عروس پاانداز طلب مي كند و تا پاانداز به او ندهند وارد خانه نمي شود. مادر يا پدر يا برادر داماد، گوسفند يا هديه اي ديگر به عروس مي دهد تا وارد شود. رنگ لباس عروس سفيد و محل حجله گاه، خانه ي داماد است. مادر عروس يك روز بعد از عروسي به افرادي كه به داماد هدايايي دادند يك دستمال و مقداري شيريني مي دهد. پدر عروس بعد از سه روز از عروسي يكي از فاميل يا برادر عروس را به خانه داماد مي فرستد و عروس و داماد را به خانه ي خود دعوت مي كند و گوسفند يا قطعه زميني را به آنها هديه مي دهد. 3 شب يلدا در اين شب مردم معمولا به خانه ي بزرگترها مي روند و تا نيمه ي شب مي نشينند. ميزبان گوسفندي را ذبح نموده و از ميهمانان پذيرايي مي نمايد. مردم در حد امكان در شب يلدا هندوانه مي خورند و معتقدند كه هر كس در اين شب هندوانه بخورد تابستان، زياد تشنه نمي شود. مراسم ماه محرم و صفر در روز عاشورا مردم در قالب هئيت هاي عزاداري ضمن انجام مراسم ويژه به تهيه و پخت غذا كه اغلب حليم است مبادرت مي ورزند. در اين روز علم ها را از مساجد بيرون مي آورند. در روستاهاي اسحاق آباد و كليدر، بار و بسياري از نقاط ديگر نيشابور، نمايش شبيه خواني برگزار مي شود. در اين نمايش مذهبي گروههاي شبيه خوان با حركات و خواندن ابيات مناسب، نوحه خواني مي كنند و ماجراي ظهر عاشورا را عينا بازسازي مي كنند. در روستاها، در بدو ورود هيئت هاي عزاداري به مدخل روستا، عده اي از عزاداران علم به دست در حالي كه علم ويژه ي عزاداري، پيشاپيش آنها برده مي شود به پيشواز آنان مي آيند و به اصطلاح به هم سلام مي گويند و آنها را به ميدان اصلي ده راهنمايي مي كنند. پس از گرد آمدن همه ي گروهها در ميدان اصلي نخل را بر مي دارند و دسته جمعي به سوي امامزاده ي روستا روانه مي شوند. پس از مراجعت از مزار، گروهها بر حسب روستا، دسته دسته به صرف ناهار فراخوانده مي شوند. مخارج تهيه ي حليم نيز توسط افراد خيّر 4 تامين مي شود. در شهر نيشابور دسته هاي گوناگون عزادار در قالب هيئت هاي مختلف و گاهي با حركت دادن علمات از گوشه و كنار شهر به خيابان اصلي آمده و در طول آن به حركت و عزاداري مي پردازند. در اين مراسم كه معمولا در مسجد جامع به پايان مي يابد اشعاري درباره ي مظلوميت امام حسين(ع) و يارانش خوانده مي شود. در روز اربعين حسيني نيز مراسم عزاداري و روضه خواني در داخل مساجد و منازل برپا مي شود. عده اي از زنان صبح اربعين شله زرد را كه از شب قبل آماده كرده اند بين همسايه ها و آشنايان تقسيم مي كنند. مراسم عزاداري در مساجد، حسينيه ها ومنازل در روزهاي وفات حضرت پيامبر(ص) وفات حضرت فاطمه(س)، شهادت حضرت علي ضمن اجراي مراسم احياي نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان و ساير روزهاي وفات يا شهادت ساير امامان معصوم(ع) و بزرگان دين با احترام خاصي برگزار مي گردد. تمناي باران و مراسم چوله قزك
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اثبات جرائم منافي عفت از نگاهي ديگر ر قانون مجازات اسلامي براي اثبات بعضي از جرائم منافي عفت، به وجود دلايل خاص قانوني منوط شده است. چنانچه آن دلايل قانوني خاص وجود نداشته باشد، عمل منافي عفت ارتكابي قابل اثبات نخواهد بود. وجود اين روش سبب ميشود تا در بسياري از موارد بزه ارتكابي قابل اثبات نباشد، زيرا تحصيل دلايل مورد نظر قانونگذار يا به سهولت امكان نمييابد يا اساساً امكانپذير نيست. در نتيجه حقوق قربانيان جرم و شكات خصوصي در جرائم منافي عفت تضييع ميگردد و جامعه نيز در معرض ارتكاب جرائم مهم منكراتي قرار ميگيرد. در اين مقاله جرائم منافي عفت، ادله اثبات دعوي جزائي و دلايل خاص جرائم منافي عفت مورد بررسي و تحليل قرار گرفته و سعي شده كه راهكارهاي عملي موجود براي رهايي از اين نارسائيها مورد شناسايي قرار گيرد تا شايد در پرتو آن بتوان قربانيان جرائم منافي عفت را ياري نمود كه بتوانند از حقوق قانوني و مشروع خود دفاع كنند. اشـاره: «جرائـم منافـي عفـت» بـه جـهت تعـرض بـه حـيات مـادي و معـنوي انسـانها از اهـميت خاصـي برخـوردار است. در راسـتاي مـبارزه بـا اين جرائـم، جامـع بودن ادلـه ثبـات نقـش به سزائـي ايفـا مينمـايد. ايـن مقالـه به ارزيـابي «ادلـه اثبات جرائم منـافي عفـت» پرداختـه است كه حـاوي نكات مهـم و قابـل تأمـل ميباشـد۶۱۴۸۶ در اين مجال فرصـت را مغتنم دانـسته و صاحـبنظران فقهـي و حقـوقي را به هـمانديشي، نقـد و نظـر و ارائـه راهكـار نسبـت بـه موضوع مطـروحـه بـا توجـه به توانمندي فقـه پويـاي شـيعه دعوت مينمـاييم. كشف جرم از راههاي اصولي و متقن يكي از مهمترين كارهاي دادگاه بعد از گرفتن مجرم است. هرچه كشف جرم از راههاي علمي، قانوني و اصولي انجام شود هم نسبت به مجرم احقاق حق ميشود و هم تأثير تربيتي و اجتماعي مجازات از بين نميرود؛ چون حكومت با اعمال مجازات براي مجرم هدف تربيت، اصلاح و پيشگيري از مجرم شدن افراد ديگر جامعه را دارد. قبل از اعمال مجازات، كشف جرم مجرم از مهمترين مراحلي است كه هر مجرمي بايد آن را طي نمايد. در اين حال جرمهاي كه به نحوي با عرض و آبروي انسانها مرتبط است و غالباً اين جرمها را انسانها از يكديگر مخفي ميكنند، اثبات آن بسيار سخت ميباشد. به همين دليل در شرع مقدس اسلام نسبت به اين نوع جرائم حساسيت بيشتري اعمال شده است. البته گروهي معتقدند هدف شارع مقدس از محدود نمودن راه هاي اثبات جرم در اينگونه اعمال، عدم اثبات اين جرمها بوده است. زيرا با اثبات اينگونه از جرمها فقط تجري انسانها نسبت به حدود الهي اثبات ميشود و با عدم اثبات آن فساد و فحشا توسعه نمييابد. اگر اين هدف را بپذيريم كه شايد تا حدي هم درست باشد. اما عدم اثبات اينگونه از جرائم منافي عفت ميتواند مجرم را در حصن عدم اثبات جرم قرار دهد و ميداند هرچه اين اعمال زشت را انجام دهد ميتواند با عدم اقرار و عدم شهود از قانون بگريزد. عدم اجراي قانون ميتواند منجر به رواج انواع انحرافها و فسادها در جامعه شود. لذا براي پيشگيري از انحراف در جامعه و اجراي قانون و عدالت براي همگان ضروري است كه براي «اثبات جرائم منافي عفت» راههاي ديگري نيز كه مورد تأييد شارع و فقه باشد بهره گرفته شود. اين مقاله از سه بخش جرائم منافي عفت، ادله اثبات دعوي جزائي و دلايل خاص جرائم منافي عفت، تشكيل شده است. جرائم منافي عفت تعريف مقنن در قانون تعريفي از «جرائم منافي عفت» ذكر نكرده است �۶۱۵۳۱�۶۱۴۸۹�۶۱۵۳۳ و حتي ضابطه و معيار خاص قانوني نيز ارائه نداده است تا بر آن مبنا بتوان جرائم منافي عفت را شناخت. در نتيجه عناصر كلي تشكيل دهنده اين نوع جرمها مشخص نيست. قانونگذار به جاي اين كه جرائم منافي عفت را تعريف نمايد تا مصاديق آن معلوم شود، مصاديق را احصا كرده است تا تعريف آن مشخص گردد. اين روش راتعريف به مصداق مينامند وآن غير از تعريف كلي، جامع و مانع ميباشد كه مطلوب اهل علم بوده و كاربرد فراوان دارد. به علاوه احصا مقنن حصري نبوده و تمثيلي ميباشد. روش قانونگذار سبب شده است تا در قوانين موضوعه اين نوع جرمها يك جا و تحت يك عنوان تدوين نگردد كه با يك نگاه اجمالي بتوان آنها را تشخيص داد و كليه مصاديق آن را شناخت. در نتيجه براي يافتن مصاديق جرائم منافي عفت، در هر مورد بايد به قانون مراجعه نمود و حكم مسئله را آموخت. تعيين دقيق مصاديق جرائم منافي عفت با قاضي است. با توجه به مجازاتهاي سنگيني كه درباره بسياري از جرائم منافي عفت مقرر ميباشد و با عنايت به اين كه در جامعه كنوني برداشتهاي مختلف و متفاوتي از اين نوع جرائم وجود دارد. بهتر بود كه قانونگذار كليه جرائم منافي عفت را با دقت تعيين و مـعرفي ميكرد و آنـها را حـصري اعـلام مينمود يـا لااقـل ضابطهاي ارائـه ميداد تـا به كـمك آن بـتوان اين نـوع جـرائم را شناخت. بـديهي است اتـخاذ اين روش ميتوانست بر بـسياري از ناهـماهنگيهاي مـوجود در ايـن رهـگذر پـاسخ دهـد. لـذا بـا عنايت به اصل قانوني بودن جرائم و مـجازاتها كه مـورد احترام جـوامع بـشري اسـت و بـا فـقدان نـص خـاص، جـرم دانـستن بعضي از اعـمال مـنافي عفت محل ترديد است. اعـمالي مـانند «صـنمپرستي»�۶۱۴۷۲«مـبدل پـوشي»، «پـوشيدن لـباس جـنس مـخالف» «حـيوان دوسـتي»، «حيوانبازي»، «بچهبازي»، «عورت نمايي»، «نظربازي جنسي» يا «چشمچراني»، «خودآزاري جنسي»، «استمنا»، «پيردوستي» و ... از قلمرو كيفري خارج ميباشند. حتي اعمالي مانند «ازاله بكارت»، «روسپيگري»، «اعاشه از عوايد فحشا زنان»، «واداشتن افراد و جوانان به شهوتراني» و... عنوان كيفري خاصي ندارد. مراجع قضايي اين گونه اعمال را در بعضي موارد از مصاديق فعل حرام دانسته و بر آن مبنا براي مرتكبين مجازات تعيين ميكنند. البته از نظر علمي و با توجه به لزوم تفسير قوانين جزائي به طور مضيق، عملكرد محاكم قضايي روش مطلوبي به نظر نميرسد. زيرا اين روش با اصل قانوني بودن جرائم و مجازاتها و تفسير قوانين جزائي به طور مضيق كه مورد حمايت همه جانبه حقوق بشري و نيز مورد حمايت شرع است ناديده گرفته ميشود. با اين وجود روش قانونگذار از خيلي جهات مطلوب به نظر ميرسد؛ زيرا جرائم منافي عفت برخاسته از سنتها و عرفهاي اجتماعي است. كمتر جرمي را ميتوان يافت كه تا اين حد، معيارهاي عرفي، سنتي و مذهبي در ظهور آن تأثير داشته باشد. در هر جامعه با توجه به انديشههاي سنتي، عرفي، فرهنگ اجتماعي و تاريخ تحول آن جرائم منافي عفت به وجود ميآيد و با تغيير عرف و دگرگوني فرهنگ اجتماعي اين اعمال نيز رنگ عوض ميكند. شايد به همين مناسبت باشد كه قانونگذار جرائم منافي عفت را تعريف نميكند و به معرفي بعضي از مصاديق آن بسنده ميكند تا مصاديق موردي آن در عمل عرف وقاضي تعيين گردد. بايد توجه داشت. كه روش مذكور اين خطر را دارد كه قاضي را در تشخيص مصاديق جرائم منافي عفت و اعمال سليقه و ديدگاه خاص خود آزاد ميگذارد كه اين امر ممكن است اصل قانوني بودن جرائم و مجازاتها را به مخاطره بياندازد �۶۱۵۳۱�۶۱۴۹۵�۶۱۵۳۳ و از جهت مصاديق «قبح عقاب بلا بيان» باشد. در جامعه اسلامي ايران با الهام از شريعت مقدس اسلام و سنتهاي ديرينه و عفت ذاتي ايرانيان، اعمال منافي عفت درطول تاريخ تحول يافته و مصاديق بيشتري پيدا كرده است كه با ديدگاههاي ملي، محلي، سنتي و مذهبي به خوبي ميتواند مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. در قانون مجازات اسلامي پنج قسم مجازات ذكر شده است: ۱)- حدود؛ ۲)- قصاص؛ ۳)- ديات؛ ۴)- تعزيرات؛ ۵)- مجازاتهاي بازدارنده مجازاتهاي جرائم منافي عفت در مقررات مربوط به «حدود»، «تعزيرات» و «مجازاتهاي بازدارنده» بيان شده است. در باب «قصاص» و «ديات» مجازات اين نوع جرمها وجود ندارد. بنابراين جرائم منافي عفت را ميتوان به دو نوع مهم تقسيم نمود: ۱)ـ جرائم منافي عفت مستلزم حد؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 37 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
7 پژوهش حاضر با هدف بيان مفهوم و سازوكارهاى تحقق عدالت اجتماعى تدوين شده است. در اين پژوهش، نخست مفهوم عدالت ذيل چهار بُعد مورد بررسى قرار گرفته است تا تصويرى ملموستر از عدالت حاصل آيد و سپس سازوكارهاى تحقق عدالت اجتماعى با هدف تحقق ابعاد تعريف شده براى عدالت، علاوه بر سطح كارگزاران، در عرصههاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى بحث شده است. واژههاى كليدى: عدالت، برابرى، توازن، قانونمندى، عدالت سياسى، اقتصادى و فرهنگى. اجراى احكام و اصول سياسى اسلام، هدف اصلى نظريهپردازىهاى سياسى است. تأملات نظرى درباره مفاهيمى چون عدالت، آزادى، برابرى، جامعه مدنى و ... هنگامى مورد قبول و مؤثر واقع مىشود كه با در نظر گرفتن شرايط اجتماعى، فرهنگى، سياسى و اقتصادى جامعه، زمينههاى اجرا و عملى شدن بيشترى براى آنها فراهم شود. بىترديد، هدف از توليد علم و نظريهپردازى در جامعه كنونى ايران، رفع مشكلات نظرى براى شفاف شدن مسير عمل است. پژوهش حاضر نيز به بيان شاخصها و ابعاد عينىتر عدالت اجتماعى براى بالا بردن توان عملى و اجرايى آن در جامعه مىپردازد. وقتى تصوير ذهنى كارگزاران از عدالت اجتماعى شفافتر گردد، مىتوان به تحقق عدالت در جامعه اميدوار شد. در اين پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهاى عدالت اجتماعى اشاره شده است و در ادامه، سازوكارهايى كه به تحقق اين ابعاد يارى مىرسانند، در سه بُعد سياسى، 7 اقتصادى و فرهنگى مورد بررسى قرار گرفتهاند. عدالت فردى و شخصى نيز به عنوان بُعدى مجزا در كنار سه بُعد فوق مطرح شده است، گر چه مىتوان آن را در ذيل عدالت فرهنگى، سياسى و اقتصادى نيز بيان كرد. در مورد عدالت اجتماعى پژوهشهاى بسيارى صورت گرفته و هر انديشمندى به اقتضاى بحث خود تعريفى از آن را ارايه داده است، با اين حال هر تعريف تنها گوشهاى از مفهوم عدالت را روشن مىكند. نگارنده با توجه به اين مسئله، سعى كرده به ابعادى از عدالت كه به نظر مىرسد در نيل به مفهومى روشنتر و كاملتر از عدالت يارى مىرساند، اشاره نمايد. الف) مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعى 1-برابرى و مساوات برابرى از مهمترين ابعاد و بلكه اصلىترين معناى عدالت است. معناى برابرى اين است كه همه افراد صرف نظر از مليت، جنس، نژاد و مذهب، در إزاى كار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهاى مادى و معنوى موجود در جامعه برخوردار باشند.2 مبناى برابرى اين است كه: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند... و از اين نظر، دو گونه يا چند گونه آفريده نشدهاند».3 يا به فرمايش رسول اكرمصلى الله عليه وآله: «الناس كأسنان المشط؛4 مردم مثل دانههاى شانه هستند». اما آيا برابرى ذاتى 9 انسانها سبب برابرى آنها در همه زمينهها مىباشد؟ و آيا تفاوت استعدادها و شايستگىهاى افراد باعث نابرابرى آنها با سايرين نمىشود؟ ارسطو برابرى را در لحاظ نمودن افراد در برخوردارى از ثروت، قدرت و احترام مىداند و معتقد است بايد با هر كس مطابق با ويژگىهايش برخورد كرد.5 از طرف ديگر، عدهاى برپايى مساوات عادلانه را در دادن ميزان آزادى، معقول مىدانند تا ميدان براى فعاليت كليه افراد فراهم گردد: به موجب اين كه مقدار فعاليتها و كوششها يكسان نيست، اختلاف و تفاوت به ميان مىآيد: يكى جلو مىافتد و يكى عقب مىماند؛ يكى جلوتر مىرود و يكى عقبتر... به عبارتى، معناى مساوات اين است كه هيچ ملاحظه شخصى در كار نباشد.6 برابرى اجتماعى در سه عرصه سياسى، فرهنگى و اقتصادى نمود مىيابد. بسط و توضيح هر يك از اين موارد در قسمتهاى مربوط به عدالت سياسى، اقتصادى و فرهنگى بيان خواهد شد. 2-قانونمندى قانون مجموعه مقرراتى است كه براى استقرار نظم در جامعه وضع مىگردد. كارويژه اصلى قانون، تعيين شيوههاى صحيح رفتار اجتماعى است و به اجبار از افراد مىخواهد مطابق قانون رفتار كنند. طبق اصول جامعه شناختى، فردى بهنجار تلقى مىشود كه طبق قوانين جامعه رفتار نمايد. اما آيا متابعت از هر قانونى سبب متصف شدن افراد به صفت 9 عدالت مىگردد؟ در پاسخ بايد گفت كه هر قانونى توان چنين كارى را ندارد. قانون در صورتى تعادلبخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به اين است كه منبع قانون، قانون گذاران و مجريان آن عادل باشند. تنها در چنين صورتى است كه قانونمندى افراد سبب عادل شدن آنها مىگردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن بايد با اقبال عمومى مردم نيز مواجه شود كه البته وقتى مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانونگذاران و مجريان آن اعتماد يابند، قانون را مىپذيرند و به آن عمل مىكنند. در جامعه دينى كه اكثريت آن را مسلمانان تشكيل مىدهند، قانون حاكمْ قانون اسلام است، زيرا منبع آن را مردم پذيرفتهاند، لذا قانون مىتواند امر و نهى كند و عمل به آن عادلانه است. به طور كلى، هماهنگى مستمر انسان با هنجارهاى اجتماعى و سنن و آداب منطقى جامعه، از مظاهر عدالت انسانى است و فرد را جامعهپسند و استاندارد معرفى مىكند.7 علامه محمدتقى جعفرى در اين مورد مىنويسد: زندگى اجتماعى انسانها داراى قوانين و مقرراتى است كه براى امكانپذير بودن آن زندگى و بهبود آن وضع شدهاند، رفتار مطابق آن قوانين، عدالت و تخلف از آنها يا بىتفاوتى در برابر آنها، ظلم است.8 3- اعطاى حقوق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 2 اندازه گيري با كوليس حدود 300 سال قبل يعني در سال 1631 ميلادي يك مهندس رياضيدان فرانسوي به نام پير ورنيه (1637-1580 ميلادي) وسيله اي براي اندازه گيري طراحي كرد كه بر اساس اختلاف بين دو تقسيم بندي كار مي كرد. اين وسيله بعدها به نام مخترع آن ورنيه نامگذاري شد. اساس آن به اين صورت بود كه اگر دو طول برابر به تقسيمات مساوي تقسيم كنيم و آنها را در مجاورت و انطباق با هم قرار دهيم تمام خطوط تقسيمات در امتداد همديگر قرار مي گيرند ولي چنان چه تقسيمات با هم مرتبط نباشد، خطوط در امتداد همديگر واقع نخواهند شد. قبل از ورنيه دانشمند پرتغالي به نام پدرونونيوس (1555-1492 ميلادي) نيز طرح مقدماتي اينوسيله را ارائه داده بود كه بهنام خودشنونيوس معروفاست. بهوسيله ورنيه خواندن كسري از تقسيمات اصلي خط كش امكان پذير ميشود. دقت وسايل اندازه گيري مجهز به ورنيه رابطه مستقيم با روش تقسيم بندي آن دارد. كوليس ورنيه دار Nernier caliper: كوليس به دليل داشتن تنوع و سهولت در اندازه گيري يكي از مهم ترين ابزارهاي اندازه گيري مي باشند كه تشكيل شده از دو قسمت ثابت و متحرك كه قسمت ثابت آن يك خ 1 2 ط كش مدرج به فك و شاخك ثابت و قسمت متحرك شامل كشويي است كه به فك و شاخك متحرك و همچنين براي كم كردن لقي از ضامني كه در زير كشو نصب شده است استفاده مي شود. نكاتي كه در استفاده از كوليس بايد رعايت كرد: قبل از به كار بردن كوليس آن را با پارچه مخصوص (تنظيف) تميز كنيد و اطمينان حاصل كنيد كه قسمت هاي متحرك كوليس به راحتي حركت كنند. به كوليس فشار زياد وارد نكنيد چون باعث از دست دادن دقت آن ميشود. با بستن فكها و آزمايش، فاصله بين فكها در برابر نور، موازي بودن فكها قابل بررسي است. براي اندازه گيري داخلي، شاخك هاي كوليس را بايد آزمايش كرد كه فرسوده نشده باشد. تنظيم درجه بندي كوليس و فاصله آزاد بين قسمت هايي كه روي هم مي لغزند، با پيچ هايي كه در كوليس پيش بيني شده قابل تنظيم است ولي اگر نياز به تنظيم كلي داشت به قسمت تعميرات بفرستيد. 1 3 كوليس را در دست بگيريد و فك ثابت آن را به جلو برانيد. به منظور اندازه گيري خارجي، ابتدا دهانه كوليس را كمي بيشتر از اندازه قطعه باز كنيد سپس فك ثابت را به يك ضلع قطعه مورد اندازه گيري تكيه دهيد حال فك متحرك را به آرامي به ضلع ديگر قطعه كار نزديك كنيد و پس از تماس با قطعه كار، آندازه آن را بخواهيد. دقت كنيد كه در موقع خواندن اندازة جهت ديد در راستاي محل خواندن و عمود بر امتداد خط كش باشد. براي تثبيت اندازه از پيچ قفل كننده ورنيه استفاده كنيد. براي اندازه گيري از نوك فكهاي كوليس استفاده نكنيد زيرا اين محل به علت وجود لقي بين كشو و خط كش باعث خطاي كسينوسي در اندازه گيري و همچنين خرابي كوليس خواهد شد. در اندازه گيري خارجي (ميله) و داخلي (سوراخ) عمود بودن امتداد فكها نسبت به محور قطعه كار الزامي است. مقياس ها: 1 4 خط كش بر حسب ميلي متر درجه بندي و بر خسب ميلي متر و يا سانتي متر عددنويسي مي شود. طول درجه بندي بايد حداقل برابر گستره اندازه گيري كوليس به اضافه طول ورنيه باشد. خطوط درجه بندي خط كش و ورنيه بايد راست، باريك، عمود به لبه خط كش و پهناي آن بين 08/0 و 18/0 ميلي متر باشد. حداكثر بيراهي هاي مجاز از رابطه زير محاسبه مي شود. e = حداكثر بيراهي مجاز قرائت بر حسب ميكرومتر است L= طول اندازه گيري شده در گستره اندازه گيري برحسب ميلي متر سطوح اندازه گير: سطوح مربوط به اندازه گيري خارجي: سطوح مربوط به اندازه گيري خارجي، بايد با رواداري 5 ميكرومتر در سراسر طول شان تخت باشند. اين سطوح وقتي فكها باز و پيچ تثبيت بسته است، بايد موازي يكديگر باشند. رواداري تراز آنها (t)، برحسب ميكرومتر، از فرمول زير محاسبه مي شود: كه در آن، e حداكثر بيراهي مجاز قرائت است. مقادير محاسبه شده. بايد به نزديكترين عدد تا 10 ميكرومتر سرراست شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
دكتر حسينقلي قزل اياغ رئيس اسبق اداره طب قانوني وزارت دادگستري حلق آويزي تقريباً هميشه نتيجه خودكشي است. وقتي آثار زد و خورد موجود باشند بهترين ادله از قتل (آدم كشي)لازم است امتحان شود گره رشته كه بدور گردن پيچيده شده چون بعضي گرهها مخصوص بعضي مشاغلند- از قبيل گره بحري گره قايق چي گره نساج و گره حمال و گره خياط و غيره نبايد فراموش كرد كه اغلب ناخوشها هنگام لرزش ناگهاني كه پس از حالت نزع بآنها رخ ميدهد. خونپرد گيها و خراشهائي پيدا ميكند كه ميتوان آنها را از اثرزد دو خورد و نزاع قرص نمود. خفه كردن اين عمل سخت و با خشونت عبارت از يكفشار وارده است مستقيماً يابدور گردن و يا بجلو آن كه در نتيجه بعلت منع دخول هوا عمل تنفس وحيات معوق ميماند- اين كار عملي ميشود يا بوسيله يكرشته ( طناب و دستمال و تسمه و غيره ) و يا بوسيله فشار با دست روي حنجره و قصبه ( خرخره) الف – خفه كردن بوسيله يكرشته . تورد نشانداده بود كه يك كشتي با قومه تا چهار كيلوگرم روي يكرشته واقعه زير حنجره كافي است كه هوا را از دخول در ريه منع كند- رشته عمل ميكند مثل موقع حلق آويزي و فشار دوري يا بسبب انسداد مجراي تنفس يا بواسطه فشار و پارگي وداجها كه مرگ آورندهاند ب – خفه كردن با دست – يك فشار خفيفي به گلو اجرا شده با يكدست يا از جلو بعقب و يا از طرفين باعث انسداد مجاري تنفس ميشود از طرف ديگر كلود برنارد ثابت كرده است كه فشار بعصب حنجره فوقاني ميتواند باعث توقف ناگهاني تنقس گرديده و مرگ بواسطه عمل انعكاسي رخ دهد بدون آنكه در تشريح نعش بتوان جراحاتي در اين اعضا كشف نمود. ج – منظره بيروني نعش -1صورت – صورت معمولا باد كرده و بنفش رنگ و مرمري از اثر خونمردگي كه مخصوصاً زير انساج و پلكها و قسمت فوقاني بدن زيادند- زبان برجسته بيرون از دهان يا فشرده بين دندانها ميباشد و يك كف سفيد يا خون آلودي از منخرين يا از دهان جاري ميشود و از گوشهم ممكن است خون بيرون ريزد -2 گردن – وقتي خفه كردن با رشته صورت گرفته گردن داراي شياريست كه اختلاف دارد با شيار حلق آويزي را حيث اينكه دايره و تقريباً افقي است و بعلاوه در قسمتهاي ديگر بدن آثار ضربه مشاهده ميگردد كه دلالت دارند بر اينكه شخص خفه شده قرباني دست غير بوده است. وقتي با دست كسيرا خفه كرده باشند قسمت جلو پهلوي گردن آثار خراش جلد از ناخن مشاهده ميشود عموماً از آنخراشها متعدد ديده ميشود زيرا شخص قرباني تقلا ميكند و دست و پا ميزند و قاتل مجبور است كه چند مرتبه عمل خود را تكرار كند اغلب هم جاي ناخن بودر سوراخ دهان و بيني و قسمت فوقاني سينه ديده ميشود و در جلو هم لكههاي خونمردگي متعدد مشاهده ميگردد… د- جراحات دروني گردن – خون از عروق بيرون آمده و منجمد در نسج سلولي و بدور عضلات و خونمردگيهائي كه مربوطند بفشار انگشتان و آثار ناخن ديده ميشود- غلاف رگهاي وداجي غالباً داراي خونمردگي يا پارگي هستند- استخوان لامي و حنجره ممكن است شكسته گرديده و يا فقط بدون شكستي تغيير شكل يافته باشند. آلات تنفسي- مخاط حنجره و قصبه قرمز رنگند- قصبته الريه محتوي يك كف سفيد يا خون آلود با حبابهاي كوچك – در زير غشاء جنب خونمردگيها و تنفخ مخزني بسيار آشكار يافت ميشود- ريه دچار اختناق و محتوي نقطه هاي سكته ميباشد. مغز- اغشيه دماغي و دماغ دچار يك اختناق بسيار مختلفي ميشوند- از آثار ساده گرفته تا يك نزف الدم حقيقي. ه- خفه كردن ناقص قصد خفه كردن – علائم خارجي و شيار بدور گردن و خونمردگيهاي صورت و ملتحمه ها و خراشها وآثار ناخن بجلو گلو همانطورند كه در سابق ذكر شد – اگر خفه كردن بوسيله يك بند كم استقامتي از جمله دستمال و كروات و غيره اجراء شده اغلب آثار خارجي نشان نميدهد. تقريباً صدا هميشه گرفته و عمل بلع دردناك و حركات گردن پر زحمت و نواحي گردن متورم ميباشد – علاج عموماً سريع است اما وقتيكه استخوان لامي و حنجره شكسته باشد ضميمه هاي ورمي ديده ميشوند از قبيل دملهاي خلف حلقي و ورم غده هاي خلفي گوش و فلگمون گردن و ورم شديد قصبته الريه كه بسرعت باعث مرگ ميگردد اغلب همچنين در اشخاص معالجه شده از يك سوء قصد خفه كردن اختلالات عصبي زياد يا كم شديد، سخت و تشنجات و جنون و بهت و حيرت و غيره مشاهده ميشود خفه كردن بعضي اوقات تصنعي است در اينحالت جراحات و زخمها بي اهميت اند. مسائل پزشگي قانوني ـ مربوط بخفه كردن -آيا مرگ از خفه كردن رخ داده ؟ حتي وقتيكه رشته يارسن شيار اشكاري نگذاشته ميتوان باين سؤال جواب داد تكيه بمرمري بودن صورت و خونمردگيهاي انساج ملتحمه و گردن و خونمردگيهاي تحت غشاء جنب و تنفخ ريوي اثر انگشتان و ناخنها اجازه ميدهد كه تشخيص دهيم شخص قبل از حلق آويزي خفه شده براي مشتبه كردن بخود كشي اين عمل را كرده اند و خفه كردن هم نتيجة بكار بردن دست بوده و اگر با يكرشته آن خفگي حاصل گرديده خيلي نادر است كه شيار خفگي دائرة وافقي دقيقاً تطبيق كند با شيار و يا جاي رشتة كه بدست خود مقتول ايجاد شده ـ بعلاوه لكه هاي نزف الدمي صورت تنفخ در اشخاص حلق آويز شده يا هيچ نيست ويا كم است. - آيا آدم كشي است يا خود كشي يا حادثه ؟ خفه شدن از راه حادثه خيلي زياد است و اين ثابت و محقق نميگردد مگر بواسطه وضعيت و حالتي كه در آن بدن ديده ميشود چنانچه تيلور ذكر كرده دو مورد ديده است كه اشخاص باربر دوشي بوسيلة تسمه كه روي پيشانيشان بوده و هنگام سر خوردن ولغزيدن در روي زمين تسمه درحدودگردن افتاده ـ بار سنگين بروي پشت افتاده و آنها را خفه كرده شخص نميتواند با فشار دستهاي خويش خود را خفه كند ـ بيهوشي قبل از مرگ پيدا ميشود ـ نفس مجدداً منظم ميگردد ـ اگر آثار انگشت و ناخن يافت شود آدم كشي بوده است ـ اما شخص ميتواند با استعانت رشته پيچيده و گره زده خود را خقه كند ـ آنوقت فشار بعد از مرگ هم باقي بوده بقسميكه يكرشته شل و بد قرارگرفتة فرض خود كشي ميدهددر حاليكه يكرشته چند دور پيچيده با گره هاي تكميلي يا وقوع يافته بوسيلة يك شريان بند بيشتر ظن بقتل ميرود. قطع نفس نوع گرفتگي نفس كه در آن يكمانع ميكانيكي غيراز مواقع خفه كردن و حلق آويزي و يا خفه شدن در آب كه بشدت مانع ورود هوا در ريه ها گرديده است بچهار طريقه قطع نفس ميشود . اول انسداد منخرين و دهان دوم دخول جسم خارجي در مجاري نفس سوم فشار روي سينه چهارم دفن در خاكستر يا اجسام نرم ديگر قطع نفس عموماً علامت مخصوصي ندارد ـ جراحات با طريقه قطع شدن نفس اختلاف مي يابند. الف ـ قطع نفس بواسطه انسداد بيني و دهان ـ اينطريقه يكي از اقسام بچه كشي است كه زياد اتفاق ميافتد. ـ اگر انسداد بوسيله دست رخ داده باشد در خارج خونمردگيهاي نيم هلالي از اثر ناخنها ونيز خراشها و جاي انگشتان ديده ميشوند اگر بوسيله يك تيكه پارچه حاصل شده باشد هيچ اثري بجا نميماند- و اگر باعث يكماسك چسبيده بوده ماده چسبيده را ميتوان يافت ( زفت ) -1آثار خونمردگري كوچك و نقطه چين تحت غشاء جنب در حاليكه سطح ريه دان دان و سرخ تند در عمق بانسجي پريده رنگ ظاهر ميشود معمولاً احتقان ريوي حاصل ميشود تنفخ ثابت است اما كم آشكار در قصبه الريه زياد نيست بلكه اغلب هيچ است. حفرههاي قلبي محتوي خون سياه غير منجمد است- خونمردگي زير غشاء قلبي يافت نميشود- صورت بر حسب مدت حالت نزع از خونمردگي زياد يا كم لك داراست خونمردگيهاي زير جمجمه نادرند اطفال جوان اغلب از راه حادثه خفه ميشوند (2) بواسطه لحاف يا شمد يا يك قسمتي از بدن مادر- هيچ چيز بدكتر متخصص نشان نميدهد و اثبات نميكند كه اين قطع نفس يا خفگي حادثه ايست و يا عمدي ب- قطع نفس بواسطه دخول جسم خارجي در مجراي تفس اينحالت نتيجه دخول يك تيكه يا يك گلوله كهنه يا كاغذ و غيره در دهان و يا در گلو است- مثل حالت سابق اينطريق خفه كردن يك عمل متواتر بچه كشي است در اشخاص بالغ دستي و تعمدي اينحالت كمتر از حادثه ايست- بيشتر از ورود غذاي بلعيده شده و مواد قي شده در حنجره اتفاق ميافتد. جراحات همانطور است كه در سابق ذكر شد- اغلب روي مخاط حلق و دهان خونمردگي و خراش حاصله از دخول شديد تامپون ديده ميشود كه باعث تشخيص ميگردد ولو آنكه آنگلوله كهنه را بيرون آورده باشند. ج – بند آمدن نفس بواسطه فشار روي سينه و شكم- اين نوع مرگ مخصوصاً نتيجه زير آوار ماندن و يا در فشار جمعيت واقع شدن رخ ميدهد- لكههاي خونمردي در صورت و گردن و قسمت فوقاني سينه مشاهده ميشود جلد سياه رنگ است وقتيكه يك احتقان شديدي رخ داده باشد خونمردگي وسيع تر و فراوان تر است ممكن است كه گاهي آثاري از فشار جسمي مشاهده نشود يا بواسطه مشتبه شده يا آثار ديگر ضربات يا آنكه فشار در سطح وسيعيوارد آمده بدون آنكه عروقي پاره شده و ايجاد انتشار تحت جلدي در خون حاصل گردد. در تشريح نعش ريه بسيار محتقن ديده ميشود و خونمردگيهاي تحت غشاء جنب زياد و نقطه نقطه كه سطح ريه را مرمري ميكند و يك تنفخ ريوي تقريباً ثابت و يك كف سرخ رنگ در قصبهالريه مشاهده ميگردد سطح قلب اغلب خونمردگيهاي تحت غشاء قلبي را نشان ميدهد- مرگ ممكن است بجهت از كار افتادن اعصاب پس از يك ضربه شديد بر شكم رخ دهد بدون آنكه پس از تشريح نعش بتوان ثابت كرد و يا جراحات باعث مر گرا يافت. 2- خفگي اطفال را نيز در ايران باعث كرسي ميشود د- قطع نفس بعلت دعن در زير خاك اين نوع قتل درباره اطفال جديد الولده زياد رخ ميدهد ساير مواقع منحصر است بمرگ در زير آوار و خرابيها وقتي شخص زنده زير خاك برده شده باشد- خاك يا خاكستر و غيره نه تنها در دهان آن بلكه در مري و معده نيز يافت ميشود در صورتيكه خاك و غيره از حلق نميگذرد وقتي شخص مرده را مدفون سازند. طرق مختلفه قطع نفس اطفال جديد الولده و اطفال صغير و مباحث پزشكي قانوني آنان در مبحث بچه كشي ذكر خواهد شد فصل ششم مرگ بتوسط سرما يا گرماي زياد و بيغذائي و برق اول- مرگ بسبب وقوع در سرما- اين نوع مرگ يك عمل بچه كشي است كه زياد اتفاق ميافتد و اغلب هم گريبان اشخاص رشيد بيپناهگاه و يا در حالت مستي را ميگيرد و البته حادثه ايست. درجه مقاومت بسرما نسبت بمواقع شخصي و همچنين بر حسب طبيعت سرمائي كه بدن بايد تحمل كند تغيير ميابد- قابل ملاحظه آنستكه درجه حرارت پست تحملش آسانتر است از هواي خشك سرد و كمترين وزش بادي- هواي مرطوب كه بهترين هادي است بيشتر حرارت بدنرا ميگيرد و همينطور است برف – اين دو حالت سرما حتي بميزان درجه حرارت زياد سبب مرگ ميشوند- اطفال از اشخاصي بالغ و رشيد زودتر از سرما متأثر ميشوند. پيري و گرسنگي و مسموميت حاد با الكل درجه مقاومت مقابل سرما را خيلي كم ميكند- درجه حرارت اجزاء دروني بدن ميتواند زياد پائين آيد 26 درجه موافق عقيده پتر قبل از آنكه مرگ رخ داده باشد. ساختمان و اسباب مرگ بر حسب اشخاص و بر حسب مواقع تغيير پذير است. اغلب در تشريح نقش يك احتقان شديد ريهها و دماغ ديده ميشوند قلب و رگهاي كلفت پر از خون هستند كه بواسطه سرما از محيط بداخل رانده شدهاند- احتقان ممكن است رخ ندهد و محتمل است كه اختلالات سلسله اعصاب بسبب يك فلجي كه باعثش است تحريك شديد اعصاب جلدي شده ( بي حسي و رخوت هوش و ميل بخواب و هذيان و تشنج ) عامل مهمي در ايجاد مرگ بشوند نظراً نعش نشان ميدهد يك پريده رنگي زياد يا يكرنگ قرمز تندي مايل به بنفشي لكدار و يا متخطط در امتداد مسير عروق- جلد دان دان و موهايش راست ميشود- قضيب و جلو بيضه منقبض (جمع) ميشوند نسج شمعي از غلظت پيه سخت ميشود- بعضي از قسمتهاي بدن ( گوشها و پاها و دستها و بيني) سرمازده و يا از سرما سياه ميشوند. اگر انجماد و سرما زدگي در مدت حيات واقع شده باشد بدواً يك قرمزي مشاهده ميشود كه بدنبالهاش يكم طاولي پراز مايع قرمز رنگي و پس از آن يك پينه نرم سياه رنگي تشكيل ميابد- مرگ خيلي جلوتر از انجماد كامل كه در 24 ساعت ( 8-تا 18
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 2 گزارش كارآموزي تسهيلات خطوط ريلي براي مسافران ناتوان «قبل از هر چيز لازم است بدانيم كه منظور از يك مسافر ناتوان چيست؟» واژه مسافر ناتوان در برگيرنده همه افرادي است كه بنابر دلايل جسمي و يا شرايط مغزي و رواني نمي توان مثل ساير مسافران با آنها رفتار كرد. به همين دليل واژه فوق نه تنها شامل بيماراني كه خوابيده سفر مي كنند مي باشد، بلكه هر نوع مسافر بيمار و ناتوان موقت نيز كه در صندليهاي معمولي سفر مي كنند (همچون افرادي كه دچار شكستگي در يكي از اعضاي بدن هستند و افراد پير و 1 2 …) و همچنين نابينايان و ناشنوايان و ساير ناتوانان دائمي را در بر مي گيرد. به عبارت ديگر ميليونها مسافر بالقوه قطار و اكثر آنهايي كه ممكن است در شرايط عادي، نياز به مراقبتهاي پزشكي نداشته باشند ولي در حالت سفر كم و بيش احتياج به كمك دارند، در رديف افراد ناتوان قرار مي گيرند. درجات مختلف ناتواني جسمي اين قبيل افراد، مسائل و برنامه ريزي هاي متفاوتي را براي شركتهاي حمل و نقل ايجاب مي كند. يك مسافر سالم فقط احتياج دارد كه به داخل قطار هدايت شود و در مقصد نيز به ايستگاه راهنمايي شود. اما براي افراد ناتوان، بخصوص معلولين جسمي-حركتي نياز به تجهيزات و امكانات ويژه اي است كه اين افراد را قادر سازد تا به داخل سالن مسافري منتقل شوند. بعضي از مردم بيش از يك ناتواني دارند و همه آنها به اندازه كافي واضح نيست كه استفاده از ويلچر و عصاي سفيد را ايجاب كند. مسلماً سن و ناتواني مترادف نيستند ولي بين آنها ارتباط قوي برقرار است. دو سوم افراد ناتوان پير هستند: 1 4 4600000 نفر مشكل راه رفتن دارند. 800000 نفر آنها از ويلچر استفاده مي كنند. ايستگاههاي شلوغ و نياز به رفتن از يك سطح به سطح ديگر، مشكلات خاص خودش را براي افرادي كه نمي توانند سريع راه بروند يا اصلاً نمي توانند راه بروند را بوجود مي آورد. 270000 نفر مشكلات شنوايي دارند. افرادي كه ناشنوا هستند يا مشكلات شنوايي دارند، بيشتر به اطلاعات به روز و درست سفر بصورت بصري و به كاركنان خوب آموزش ديده نياز دارند. 160000 نفر مشكلات بينايي دارد. 1400000 نفر مشكلات عقلاني دارند مردم با ناتواني هاي يادگيري ممكن است در فهم جدول زماني مشكل داشته باشند و ممكن است هنگامي كه با يك ايستگاه شلوغ مواجه مي شوند به راحتي گيج شوند. 100000 نفر مشكلات ارتباطي دارند. افرادي با مشكلات صحبت كردن ممكن است در فهماندن منظور خود به كاركنان قطار يا ايستگاه مشكل داشته باشند و اين ممكن است بر بعضي از افراد ناشنوا نيز تأثير بگذارد. تعداد زيادي از مردم داراي ناتواني هستند و با افزايش جمعيت، نسبت افراد ناتوان هم در حال افزايش است. پيشرفتهايي انجام شده ولي پيشرفتهاي بيشتري نياز است تا شبكه راه آهن را براي مسافران ناتوان بيشتر قابل استفاده كند.در مراحل تكويني پيشرفت سرويسها، امكانات و نيازهاي مسافران ناتوان بايستي به يكي از اجزاي لازم و ضروري پيشرفت تبديل شود. 1 4 نيازهاي مسافران ناتوان بايستي به يكي از اجزاي لازم و ضروري پيشرفت تبديل شود. بهترين راه بايد شناخته شود و نيازهاي مسافران ناتوان بايد در برنامه هاي روزانه راه آهن قرار بگيرد. اصلي ترين و ساده ترين هدف اين برنامه دادن كمك در قطار و ايستگاه به افراد ناتوان است تا مسافرت با قطار براي آنها راحت تر و دلپذيرتر گردد. بايد براي افراد ناتوان استفاده از سيستم راه آهن همانند افراد عادي، آسان باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت در حقوق كيفري ايران كليات مفهوم زندان كوتاه مدت به درستيروشن نيست و تا كنون كيفرشناسان تعريف جامعي از آن بدست نداده اند. در حقيقت آنچه در اين تعريف دقيقاً معلوم نيست مدت زماني است كه كيفر سالب آزادي مشمول عنوان كوتاه مدت قرار مي گيرد. نظامهاي كيفري به اختلاف اين مدت را شش ماه, نه ماه و يك سال شناخته اند. ولي اختلاف نظر تنها به اين نكته پايان نمي يابد. زندان كوتاه مدت عموماً مجازات جرايمي نه چندان مهم و نه چندان پرخطر به شمار مي رود كه در مجمع محكوميتهاي به اين نوع زندان از درصد بيشتري برخوردار است. براي مثال در بعضي از نظامهاي كيفري, محكوميت به زندانهاي كوتاه مدت د رجرايمي خاص نظير تخلف از مقررات رانندگي خصوصاً در حال مستي يا سلب آسايش عمومي همواره فزوني دارد. سئوال اين است كه آيا زندانهاي كوتاه مدت به لحاظ پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح بزهكار (مهمترين وظايف كيفرهاي سالب آزادي) متناسب با جرايمي خاص شناخته شده است؟ در اين نكته ترديد است. بنابراني چنين مي نمايد كه نه تنها مفهوم زندان كوتاه مدت به دليل نامعين بودن مدت آن مبهم است, بلكه نقش ان به دليل تنوع كاركرد اين نوع زندان در ميان ساير ابزارهاي سياست كيفري دقيقاً آشكار نيست. با اين همه, آمار نشان مي دهد كه محكوميت به اين نوع زندان در بيشتر نظامهاي كيفري در مجموع كيفرهاي سالب آزادي رقم مهمي را به خود اختصاص مي دهد. اين امر حالي از آن است كه ميان قوانين كيفري و كار فضا از يك سو ونظريه كيفرشناسان كه مي كوشند عيوب اينگونه زندانها را توضيح دهند از سوي ديگر تقابلي وجود دارد. زيرا اكثر كيفرشناسان زندانهاي كوتاه مدت را به قدري زيان آور مي دانند كه آن را داوري بدتر از در نام نهاده اند. در اين باره گفته اند كه زندانهاي كوتاه مدت محكوم عليه را در معرض فساد بزهكار, او را تباه و گمراه مي گرداند. ننگ و شرمساري زندان, حتي به مدت كوتاه, آينده و سرشت بزهكار را به خطر مي اندازد . زخم روحي عميقي كه زندان بر افراد به جا مي گذارد, خصوصاً كساني كه بر اثر يك خطاي كوچك براي نخستين بار به زندان محكوم شده اند به آساني درمان پذير نيست. در حالي كه اين نوع زندان هيچ تاثيري بر احوال بزهكاران سركش و ستيزه خو ندارد. از آن گذشته, نبايد پيامدهاي ناگوار اين نوع زندان به ويژه بر وضع معيشيت خانواده زنداني را به سبب محروميت آنان از وجود نان آور خانواده ناديده گرفت. جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت در حقوق كيفري ايران كليات مفهوم زندان كوتاه مدت به درستيروشن نيست و تا كنون كيفرشناسان تعريف جامعي از آن بدست نداده اند. در حقيقت آنچه در اين تعريف دقيقاً معلوم نيست مدت زماني است كه كيفر سالب آزادي مشمول عنوان كوتاه مدت قرار مي گيرد. نظامهاي كيفري به اختلاف اين مدت را شش ماه, نه ماه و يك سال شناخته اند. ولي اختلاف نظر تنها به اين نكته پايان نمي يابد. زندان كوتاه مدت عموماً مجازات جرايمي نه چندان مهم و نه چندان پرخطر به شمار مي رود كه در مجمع محكوميتهاي به اين نوع زندان از درصد بيشتري برخوردار است. براي مثال در بعضي از نظامهاي كيفري, محكوميت به زندانهاي كوتاه مدت د رجرايمي خاص نظير تخلف از مقررات رانندگي خصوصاً در حال مستي يا سلب آسايش عمومي همواره فزوني دارد. سئوال اين است كه آيا زندانهاي كوتاه مدت به لحاظ پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح بزهكار (مهمترين وظايف كيفرهاي سالب آزادي) متناسب با جرايمي خاص شناخته شده است؟ در اين نكته ترديد است. بنابراني چنين مي نمايد كه نه تنها مفهوم زندان كوتاه مدت به دليل نامعين بودن مدت آن مبهم است, بلكه نقش ان به دليل تنوع كاركرد اين نوع زندان در ميان ساير ابزارهاي سياست كيفري دقيقاً آشكار نيست. با اين همه, آمار نشان مي دهد كه محكوميت به اين نوع زندان در بيشتر نظامهاي كيفري در مجموع كيفرهاي سالب آزادي رقم مهمي را به خود اختصاص مي دهد. اين امر حالي از آن است كه ميان قوانين كيفري و كار فضا از يك سو ونظريه كيفرشناسان كه مي كوشند عيوب اينگونه زندانها را توضيح دهند از سوي ديگر تقابلي وجود دارد. زيرا اكثر كيفرشناسان زندانهاي كوتاه مدت را به قدري زيان آور مي دانند كه آن را داوري بدتر از در نام نهاده اند. در اين باره گفته اند كه زندانهاي كوتاه مدت محكوم عليه را در معرض فساد بزهكار, او را تباه و گمراه مي گرداند. ننگ و شرمساري زندان, حتي به مدت كوتاه, آينده و سرشت بزهكار را به خطر مي اندازد . زخم روحي عميقي كه زندان بر افراد به جا مي گذارد, خصوصاً كساني كه بر اثر يك خطاي كوچك براي نخستين بار به زندان محكوم شده اند به آساني درمان پذير نيست. در حالي كه اين نوع زندان هيچ تاثيري بر احوال بزهكاران سركش و ستيزه خو ندارد. از آن گذشته, نبايد پيامدهاي ناگوار اين نوع زندان به ويژه بر وضع معيشيت خانواده زنداني را به سبب محروميت آنان از وجود نان آور خانواده ناديده گرفت. جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت در حقوق كيفري ايران كليات مفهوم زندان كوتاه مدت به درستيروشن نيست و تا كنون كيفرشناسان تعريف جامعي از آن بدست نداده اند. در حقيقت آنچه در اين تعريف دقيقاً معلوم نيست مدت زماني است كه كيفر سالب آزادي مشمول عنوان كوتاه مدت قرار مي گيرد. نظامهاي كيفري به اختلاف اين مدت را شش ماه, نه ماه و يك سال شناخته اند. ولي اختلاف نظر تنها به اين نكته پايان نمي يابد. زندان كوتاه مدت عموماً مجازات جرايمي نه چندان مهم و نه چندان پرخطر به شمار مي رود كه در مجمع محكوميتهاي به اين نوع زندان از درصد بيشتري برخوردار است. براي مثال در بعضي از نظامهاي كيفري, محكوميت به زندانهاي كوتاه مدت د رجرايمي خاص نظير تخلف از مقررات رانندگي خصوصاً در حال مستي يا سلب آسايش عمومي همواره فزوني دارد. سئوال اين است كه آيا زندانهاي كوتاه مدت به لحاظ پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح بزهكار (مهمترين وظايف كيفرهاي سالب آزادي) متناسب با جرايمي خاص شناخته شده است؟ در اين نكته ترديد است. بنابراني چنين مي نمايد كه نه تنها مفهوم زندان كوتاه مدت به دليل نامعين بودن مدت آن مبهم است, بلكه نقش ان به دليل تنوع كاركرد اين نوع زندان در ميان ساير ابزارهاي سياست كيفري دقيقاً آشكار نيست. با اين همه, آمار نشان مي دهد كه محكوميت به اين نوع زندان در بيشتر نظامهاي كيفري در مجموع كيفرهاي سالب آزادي رقم مهمي را به خود اختصاص مي دهد. اين امر حالي از آن است كه ميان قوانين كيفري و كار فضا از يك سو ونظريه كيفرشناسان كه مي كوشند عيوب اينگونه زندانها را توضيح دهند از سوي ديگر تقابلي وجود دارد. زيرا اكثر كيفرشناسان زندانهاي كوتاه مدت را به قدري زيان آور مي دانند كه آن را داوري بدتر از در نام نهاده اند. در اين باره گفته اند كه زندانهاي كوتاه مدت محكوم عليه را در معرض فساد بزهكار, او را تباه و گمراه مي گرداند. ننگ و شرمساري زندان, حتي به مدت كوتاه, آينده و سرشت بزهكار را به خطر مي اندازد . زخم روحي عميقي كه زندان بر افراد به جا مي گذارد, خصوصاً كساني كه بر اثر يك خطاي كوچك براي نخستين بار به زندان محكوم شده اند به آساني درمان پذير نيست. در حالي كه اين نوع زندان هيچ تاثيري بر احوال بزهكاران سركش و ستيزه خو ندارد. از آن گذشته, نبايد پيامدهاي ناگوار اين نوع زندان به ويژه بر وضع معيشيت خانواده زنداني را به سبب محروميت آنان از وجود نان آور خانواده ناديده گرفت. باري, گرچه عيوبي كه بر شمرديم تماماً خاص زندانهاي كوتاه مدت نيست, ولي در وقاع از اين نكته نبايد غافل ماند كه عموماً در زماني كوته چنانچه گفته اند جبران همگسيختگي پيوندهاي خانوادگي و نابساماني وضع اقتصادي و اجتماعي زنداني و به طور كلي همه دشواريهاي ذاتي كيفرهاي سالب آزادي ناممكن است. حتي به نظر مي رسد. در طول اين مدت حفظ وضع نخستين محكوم عليه نيز آسان نباشد. از اين رو, براي پرهيز از دشواريهاي اين گونه كيفرها, راه حلهايي موسوم به جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت در بعضي از نظامهاي كيفري پيشنهاد و به كار گرفته شده است كه اغلب مبتني بر حذف, تعليق و يا تحديد زندان است. در نظام كيفري كشور ما نيز از همان آغاز قانونگذاري جديد به ويژگي اين گونه كيفرها توجه شده است و با پيش بيني نهادهاي جايگزين در وقانين كيفري سعي بر آن بوده است كه حتي المقدور از زندانهاي كوتاه مدت اجتناب شود. منتهاي مراتب هدف قانونگذاران از اين جايگزيني همواره يكسان نبوده است. به بيان ديگر, قانونگذاران در طول اين مدت تصور واحدي از سياست جايگزيني نداشته اند. به همين دليل, گاه با وقوف به بيهودگي اين نوع زندانها و گاه با مواجهه با مشكلات اداره زندانها قوانيني وضع كرده اند كه از ضرورتهاي زمان متاثر بوده است. در اين مقاله سعي ما بر اين است كه ضمن بازنماياندن تحولات سياست جايگزيني از آغاز تا امروز, موانع و محدوديتهاي اين سيست را نشان دهيم. با توجه بر اين امر مطالب خود به چهار گفتار بدين شرح تقسيم كرده ايم: 1. جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت به موجب قانون مجازات عمومي سال 1304 و مقررات پس از آن 2. جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت به موجب قانون مجازات عمومي سال 1352. 3. جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت به موجب قانون راجع به مجازات اسلامي سال 1361 و مقررات پس از آن. 4. جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت به موجب قانون مجازات اسلامي سال 1370 (1) جايگزينهاي زندانهاي كوتاه مدت به موجب قانون مجازات عمومي سال 1304 و مقررات پس از آن