لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
فهرست مطالب عنوان صفحه چکيده 1 مقدمه 2 مقدمه و توصيف وضعيت موجود 4 گردآوري اطلاعات (شواهد يک) 6 تجزيه و تحليل داده ها 10 انتخاب راه حل موقتي 16 اجراي طرح جديد 18 ارزيابي تأثير اقدام جديد و اعتبار بخشي 33 گردآوري اطلاعات (شواهد دو) 37 تجديد نظر و تصميم نهايي 39 منابع و مأخذ 41 پيوست ها 42 چکيده: ورزگاري جان لاک اعتقاد داشت ذهن دانش آموزان همانند لوح سفيدي است و هر چيزي در اين لوح ضبط کنند يادگيري صورت مي گيرد اما علم امروز ثابت کرده که يادگيري تعامل تجربيات معلم و دانش آموزان است و در فضاي فعالانه به صورت دو جانبه اتفاق مي افتد بر اين اساس است که با شهامت مي توان گفت اگر در يادگيري استانداردهاي مورد نظر رعايت نگردد يادگيري ناقص و بي محتوا و بي ارزش است. کليد واژه: پژوهش در عمل action research روشهاي مشارکتي، تدريس اعضاي تيم TMTD رقابت سالم، تفکر خلاق، تلاش گروهي. مقدمه: انديشمندي مي گويد معلومات آدمي در حکم شعاع دايره و مجهولاتش پيرامون آن است از طرفي ديگر مي دانيم زندگي عبارت است از سازگاري با محيط طبيعي و اجتماعي و هر چه اين سازگاري عميق تر باشد روند زندگي زيباتر و کاملتر است و پايان اين سازگاري ها پايان زندگي است. مدارس به عنوان عناصر زيربنايي جامعه سازگاري را مقدور و ميسر مي کنند آن چنانکه گفته اند« انسان زماني مي انديشد که با مسئله معيني برخورد کند و وقتي به تفکر خلاق مي پردازد که به راه حل هاي متداول اکتفا نکند و بکوشد تا وضع موجود را به وضع مطلوب تغيير دهد ترس از تغيير در انسان بزرگترين مانع خلاقيت است. محيط باز فرايند تفکر خلاق را بر مي انگيزد در اين باره انيشتين گفته است: " من استعداد ويژه اي ندارم جز آنکه کنجکاو و پر شور و حريص هستم." «شعاري نژاد، علي اکبر، بهمن 83، تکنولوژي آموزشي» توصيف و بيان مسئله: زماني که براي اولين بار در سمينار اقدام پژوهي شرکت نمودم با انبوهي از واژه هاي جديد آشنا شدم اگرچه هميشه مي دانستم رمز موفقيت معلم مرهون ايجاد ارتباط مناسب با دانش آموزان است و توانايي کاربردي انتقال اطلاعات کليد اين موفقيت، اما نگاه کردن به دانش آموزان به عنوان سوژه هايي براي پژوهش و مسئله سازي علم جديدي بود که تاکنون نظير آن را تجربه نکرده بودم. در جهان امروز که عصر ارتباطات ناميده شد بايد بتوان با جهان مدرن پيش رفت و تا زماني که نتوانيم اين توانايي را در دانش آموزان ايجاد کنيم همواره با پديده افت تحصيلي دانش آموزان بي علاقه مواجه هستيم. روزي که به کلاس سوم 3 رفتم و خودم را معرفي نمودم با تعدادي چشمهاي بي فروغ و خسته مواجه شدم که نمي دانستند چرا بايد تاريخ را بخوانند با لبخندهاي مسخره زيرلب مي گفتند چرا بايد تاريخ را بخوانيم. اصلاً به ما چه ربطي دارد که مردم قديم شاهد چه وقايعي بوده اند و پادشاهان در گذشته چگونه مي زيستند حتي زماني که با والدين بچه ها صحبت مي کردم حرف هاي بچه هايشان را تأييد مي کردند و مي گفتند ما نمي توانيم کاري انجام دهيم بچه هاي ما درس تاريخ را براي تک ماده گذاشتند پس چرا به آنها فشار بياوريم اين طرز تفکر دانش آموزان و والدين آنها باعث شد که از روش پژوهش در عمل براي ايجاد تغيير لازم در ارتباط با کاهش مسئله استفاده کنم. مقدمه و توصيف وضعيت موجود من ميترا غربي داراي 19 سال سابقه تدريس مي باشم اما در سالهايي که حق التدريس بودم هر سال آموزشي 5/8 ماه محاسبه مي شد سنوات رسمي اينجانب در حال حاضر 14 سال و 10 ماه مي باشد 2 سال سابقه در دبيرستان – 4 سال در اداره آموزش و پرورش بيضاء- يک سال معاون و بقيه به صورت دبير مدارس راهنمايي مشغول به کار بودم در سال 79 به آموزش و پرورش ناح يه 3 انتقال دائم يافتم و در آموزشگاه برهان حقيقي 2 مشغول به کار شدم امسال به آموزشگاه فاطمه زهرا واقع در پانصد دستگاه ارتش رفتم. بيشتر روستائياني که از مناطق دشمن زياري و بيضا به شيراز مهاجرت کرده اند در اين منطقه ساکن هستند از لهجه بيشتر دانش آموزان و والديني که به مدرسه مراجعه مي کنند مي توان اين موضوع را فهميد. شيفت مخالف دبيرستان است که از نظر موقعيت فيزيکي وتجهيزات جزو مدارس لازم التوجه است. مدير آموزشگاه ما خانم دانشمنديان مي باشند که 16 سال سابقه مديريت دارند. از بدو ورودم به آموزشگاه متوجه رفتارهاي غير طبيعي برخي دانش آموزان بخصوص پايه سوم شدم از آنجا که دبير پارسال دبيري بسيار مهربان و دوست داشتني بود و با بچه ها ارتباطي بسيار بسيار نزديک و دوستانه داشت به طوريکه بچه ها او را مي بوسيدند و شوخي هاي زيادي با وي مي کردند طبع بچه ها رفتارهاي مقرراتي، درس پرسيدن ها و امتحانات مداوم مرا نمي پسنديد. اين موضوع را در تلفن ها و مراجعه والديني که براي اعتراض، دائم به مدرسه مي آمدند مي فهميدم. با سختي ومرارت اعتراض ها جاي خود را به پيروي از مقررات و سازش با موقعيت جديد داد. اما موضوعي که توجه مرا به خود جلب کرده بود اين بود که چرا بچه هاي سوم 3 علاقه به درس تارخ نداشتند چرا براي درسهاي ديگر پول کلاس فوق برنامه مي دادند و تنها درس تاريخ را نمي خواندند. چگونه مي توانستم اين مشکل را کاهش دهم. از چه راهي مي توانستم اين مسئله را حل کنم؟ و قبل از اينکه سال تحصيلي به پايان برسد تغييري سازنده ايجاد کنم راههاي مناسب براي حل اين مسئله کدام است؟ از چه طريق مي توان درس نخواندن بچه ها را تغيير داد و در اين راستا آشنايي با روش اقدام پژوهي باعث شد که توجه زيادي به مسئله بکنم و براي حل آن مراحل اقدام پژوهي را طي نمايم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 14 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سایت مقالات کتابداری و کامپیوتر www.garme.ir فصل هفتم گسترش رده بندي تاريخ ايران: DSR سایت مقالات کتابداری و کامپیوتر www.garme.ir مقدمه در رده بندی کتابخانه کنگره، رده های D و E و F خاص تاریخ کشورهای جهان است و در این میان شماره های 326 -251 DS به تاریخ ایران اختصاص یافته است. تقسیم بندی تاریخ ایران در متن اصلی رده بندی کتابخانه کنگره ناقص است و تنها 76 شماره در آن برای تاریخ ایران در نظر گرفته شده است. این تعداد شماره اندک، ضرورت وجود گسترشی که بتواند پاسخگوی نیاز کتابخانه ها برای رده بندی کتاب های تاریخی ایران باشد را نشان می دهد. متن اولیه گسترش تاریخ ایران در سال 1352 توسط کامران فانی و نورالله مرادی ارائه شد و با اصلاحاتی در سال 1359 منتشر گردید. ویرایش دوم این طرح با تغییرات و اضافاتی در سال 1365 و نهایتا سومین ویرایش آن چهارده سال بعد یعنی در سال 1379 به چاپ رسید. در این گسترش نشانه DSR برای تاریخ ایران انتخاب شده است تا امکان استفاده ازهر تعداد شماره دلخواه در اختیار باشد. سایت مقالات کتابداری و کامپیوتر www.garme.ir ساختار رده DSR گسترش تاریخ ایران ( DSR )، از چهار بخش کلی تشکیل شده است که عبارتند از: آثار کلی راجع به سرزمین ایران، جغرافیا، باستان شناسی، تمدن و فرهنگ و قوم شناسی تاریخ عمومی ایران، سرگذشت نامه های کلی، تاریخ نگاری، تاریخ نظامی و تاریخ دیپلماسی تاریخ دوره ها و سلسله ها تاریخ محلی (استان ها، شهرها و روستاها) سایت مقالات کتابداری و کامپیوتر www.garme.ir ساختار رده DSR مهم ترین و مفصل ترین بخش گسترش رده تاریخ ایران ، شامل سلسله ها و تاریخ دوره ها است. تاریخ ایران در این بخش به دو دوره مهم قبل و بعد از اسلام تقسیم شده است و در هر دوره، سلسله ها به ترتیب تاریخ و فرمانروایان هر سلسله به ترتیب در زیر آن ها آمده اند. تقسیم بندی زیر هر سلسله در گسترش DSR به ترتیب زیر است: نقش مطبوعات اسناد ومدارک آثارکلی آثار جزیی، جزوه ها و غیره فرهنگ و تمدن، اوضاع اجتماعی و اقتصادی جنبه های اختصاصی تاریخ نظامی تاریخ دیپلماسی (روابط خارجی) سفرنامه ها، سیر و سیاحت سرگذشت نامه ها و خاطرات معاصران آن دوره. سایت مقالات کتابداری و کامپیوتر www.garme.ir
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 25 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
مدرسه تاريخ نخستين گونه مدرسه را به طور خلاصه مي توان: مؤسسه اي براي آموزش عالي تعريف كرد كه در آن علوم سنتي اسلامي- حديث، تفسير، فقه و جز آن – آموزش داده مي شود. اين نوع مؤسسات آموزشي به طور مرسوم مسكوني هستند. مدرسه، بر خلاف انواع عمده بناهاي اسلامي، حاصل دست و پنجه نرم كردن فرهنگ نوپاي اسلامي با تمدن هاي همجوار در آن قرن (قرن اول هجري) نيست. آنگونه كه سنت هاي هزار ساله دنياهاي كلاسيك و خاور نزديك كهن از طريق امپراطوري هاي بيزانس و به روي معماري مسجد، مناره و مقبره بر جا گذارده بودند. ولي مدرسه، پاسخي به نيازهاي معيني از جامعة اسلامي بود؛ مدرسه طراحي شده بود تا در خدمت يك نهاد كاملا ابداعي قرار گيرد. افزون بر آن، مدرسه مخلوق تمدني خودباور، شكل يافته و نزديك به اوج توفيق خود بود: نخستين مدارسي كه از آنها در متون ياد مي شود مدارس قرن دهمي خاور ايران است. در اين زمان معماري اسلامي سبك هاي خود را توسعه داده و فكر تبديل پذيري انواع بنا به يكديگر نيز – با همين درجه اهميت امري شناخته شده بود كه رباط هاي تونسي نشانگر آن است. از اين رو معماران قرن دهم براي الهام، اختيار جستجو در معماري خود را داشتند. ممكن است اين تبديل پذيري، همانگونه كه مي توان از حديث منقول از ابوهريره استنباط كرد، در اعتقاد فرد مسلمان ريشه دوانده باشد: «هر كس به قصد تعليم و تعلم نيكيها به مساجد ما گام نهد بسان مجاهدان في سبيل الله است». بدين طريق فعاليتهاي آموزشي، عبادي و به خصوص جهادي به يكديگر پيوسته اند. عملا، بعضي از ريشه هاي مبهم مدرسه چنين به ذهن متبادر مي سازد كه نمونه هاي اوليه اين مدارس چيزي جز نهادهاي دولتي نبوده اند، كه براي اين امر خاص طراحي شده و در همين جهت عمل مي كردند. اين نهاد به آرامي و با گامهايي طبيعي رشد كرد، و احتمالا متداول شدن آن به واسطة تغيير عمده اي بود كه در شيوة آموزش به وجود آمد. در سده هاي نخستين اسلام اطلاعات صرفاً به طريق ديكته به شاگردان منتقل مي شد. از قرن دهم، اگر پيش از آن نباشد، اين شيوه آموزش همراه با تشريح و تفسير «تدريس» شد كه به نوبة خود با مباحثه و مناظره توأم بود. بديهي است كه مسجد براي چنين امري، فضايي مناسب نبود و اين هم درست نبود كه طلاب فقير در مناره مسجدي بخوابند كه در آن درس مي خواندند. در آغاز، مدرسه اطاقي در خانه خود مدرس بود و طبعا مراد از آن صرفا فراهم آوردن فضايي براي درس خواندن طلاب بود نه اينكه در آن بخوابند. نمي توان به دقت گفت كه چند سال طول كشيد تا اين حالت منتهي به تدبيري تا حدي رسمي و دائمي گرديد. ولي شواهد بدست آمده از كاوشهاي مورخين امروزي كه بر روي دوره هاي پيش از عهد سلجوقي كار مي كنند، دلالت بر اين امر دارد كه دورة حيات «پيش ازتاريخ» مدرسه حداقل به يك قرن و نيم پيش از زماني برمي گردد كه سلاجقه به مدرسه شكل يك نهادي رسمي دادند. به هر حال، بسيار بعيد به نظر مي رسد كه اين مدارس اوليه اساساً بناهايي عمومي بوده باشند. تعداد آنها خود دلالت بر اين واقعيت دار. به سال 416/6-1025 بيش از بيست مدرسه در شهر كوچك ايالتي ختال گزارش داده شده كه هر كدام از آنها داراي موقوفاتي نيز بوده اند. حركت تبليغي كرميه، كه در سدة دهم و يازدهم در بخش خاوري ايران از قدرت زيادي برخوردار بود، تمايلات سياسي و مذهبي مشخصي داشت و مدارس و خانقاههاي متعددي از سوي پيروان آن فرقه ساخته شد. غزنويان نيز موقوفاتي را به مدارس اختصاص مي دادند تا اسلام را در سرزمين معاندين كافر غور، احتمالا از طريق اعزام هيئت هايي از سوي كرميه، انتشار دهند. اين گونه بنيادها، بيش از همه بايد در بستر سنت پايدار شده مدرسه سازي در شهرهاي بزرگ ايران شرقي ديده شود. بهترين مورد مستندسازي شده آن نيشابور است كه در آنجا حدود سي و هشت مدرسه پيش از تأسيس نظاميه بزرگ آن شهر (حدود 450/1068) گزارش شده است. ظاهرا قديمي ترين آنها، كه در منابع از آن ياد شده، مدرسه ميان داهيه است. اين مدرسه احتمالا در پايان قرن نهم بنيان گذارده شده و بوليه ( Bulliet ) دلايل قانع كننده اي آورده تا ثابت كند كه آن نخستين مدرسه نبوده است. بعضي از اين بناها يا توسط معلميني بر پا شده كه در آن آموزش مي داده اند، يا توسط اهل تصوف، يا توسط ثروتمندان برجسته اي كه گاه توليت مدرسه را در طول قرنها به اعضاي خاندان خود مي سپردند. اتصال مدرسه به خانة باني آن امري معمول بود و گاه خود خانه تبديل به مدرسه مي شد. غالبا مدرسه در جوار و يا درون مسجدي قرار مي گرفت و باني و يا مدير آن مي توانست در آن دفن شود. برخي از مدارس نيشابور چون تحت توجهات حاكم وقت بوده اند، لذا داراي اهميت خاصي هستند. مثلا پيش از سال 372/3-982، مدرسه اين فورك را حاكم سيمجوري ايجاد كرد؛ برادر محمود غزنوي مدرسه السعيدي/ سعديه را به سال 390/1000-999 بنيان گذارد؛ طغرل بيگ، سلطاني سلجوقي، مدرسه سلطانيه را به سال 437/6-1045 ساخت. در قرن بعد نيز مي بايد ديگر شاهزادگان سلجوقي مدارسي را در مرو، بغداد، اصفهان و همدان ساخته باشند. بدين ترتيب بنظر مي رسد كه مقدم بر سرمايه گذاري حكومت، اين نوع بناها داراي سابقه اي قابل توجه بوده اند و نمونه هايي كه شايد قديمي ترين مدارس باقيمانده از گذشته باشند- نظير بناي سمرقند منتسب به 3/4 ابراهيم اول قره خاني (60-444/68- 1052)، مدرسه معروف خواجه مشهد در تاجيكستان كه مشابه و شايد هم عصر بناي قبلي است- نمايانگر اين نكته هستند، ولي برنامه ساختماني در مقياس عظيم و با اهداف سياسي مشخص، كه توسط نظام الملك آغاز شد، اساسا پديده اي نو بود. ريشه هاي معماري خاستگاه مدرسه در شرق ايران است و همين امر جستجوي ريشه هاي معماري اين نهاد را در آن منطقه روشن مي كند. دو شق محتمل وجود دارد، كه اگر يكي را بپذيريم آن ديگري را بايد كنار بگذاريم. اولي، شصت سال پيش توسط بار تولد و با زيركي خاص او ابراز شده است كه مي خواهد مدرسه را با Vihars بودايي مرتبط سازد كه در آسياي ميانه و افغانستان ديده شده است. مكتب بودايي در سده هاي پيش از فتح مسلمانان اين منطقه را اشباع كرده بود و دور از ذهن نيست كه نهادي بودايي كه كاركردهاي عبادي، آموزشي، زندگي اجتماعي و تدفيني را در هم آميخته، توانسته باشد در ارتباط با شكل گيري مدارس اوليه مؤثر گردد. پيش گويي بار تولد با كشف يك چنين محوطه اي در ادژينه تپه Tepe Adzhina واقع در شمال بلخ تأييد شد. اين محوطه مشتمل بر يك مجموعة مركب از دير و استوپا است كه كلا از دو قسمت مساوي تشكيل شده و بوسيلة گذرگاهي به يكديگر مرتبط هستند. هر يك از اين قسمتها حدود پنجاه مترمربع مساحت دارد. هر دو عنصر داراي نقشة چهار ايواني و يك حياط مركزي است. قسمت مربوط به دير، علاوه بر حجره هاي متنوع فرعي، مشتمل بر بناهاي جديد، حجره هايي براي راهب ها و تالار اجتماعات بزرگي است كه همگي آنها با يك راهرو به يكديگر مرتبط مي شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ اقتصادی ایران از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. Jump to: ناوبری, جستجو [ویرایش] اوضاع اقتصادی ایران در آستانه جنگ جهانی اول اقتصاد ایران در سراسر دوره انقلاب مشروطه و پس از آن، همواره با الگوی بسیار نامتعادل از توزیع ثروت و درآمد مواجه بوده است و تقریباً همیشه قشر عظیم جمیت کشور در فقر و محرومیت به سر برده و تنها طبقات محدودی در رفاه و آسایش مالی زیستهاند. آن دوران، زمان چالشهای نامنظم و گاه خصمانه ناشی از تنشهای داخلی و مداخلات خارجی به شمار میرفت که اوج آن منازعات گسترده در زمینه اصلاحات شوستر و اولتیماتوم 1290خ/ 1911م. روسیه تزاری به ایران بود. در نتیجه ایران نه فقر فراگیرش نسبت به گذشته کاهش یافت و نه کارگزارانی کارکشته و دلسوز داشت تا برنامه و بودجهای برای اصلاح ساختار بغرنج اجتماعی و اقتصادی کشور تنظیم کنند. به علاوه اینک بیش از هر زمان دیگر جایگاهش در روابط بینالمللی متزلزل شده بود. جمعیت کشور که به دلیل شیوع بیماریهای همهگیر، سوء تغذیه، فقدان امکانات بهداشتی و... به کندی افزایش مییافت، در این سالها به 11 میلیون نفر رسیده بود، بی آنکه توزیع آن بر مبنای 25% در شهرها، و 25% عشایری و 50% روستایی تغییر کند. در سراسر این دوره پرداختها دچار کسری مزمن بود و پیوسته بر میزان بدهیهای خارجی افزوده میشد. در ساختار اقتصادی یا فنی صنعتی کشور تحول بارزی رخ نداده بود. نزدیک به 90% نیروی کار در کشاورزی و صنایع دستی روستایی اشتغال داشتند و 10% باقیمانده به تجارت، خدمات دولتی و صنایع شهری مشغول بودند. عمدهترین کالاهای وارداتی ایران مصنوعات صنعتی و عمدهترین صادراتش مواد خام، محصولات کشاورزی، نفت و صنایع دستی نظیر فرش بود. نزدیک به 80 تا 90% مبادلات بازرگانی ایران با روس و انگلیس صورت میگرفت. [ویرایش] اقتصاد ایران در دوره ۱۳۰۰ - ۱۲۸۵ [ویرایش] اقتصاد ایران در دوره ۱۳۲۰ - ۱۳۰۰ [ویرایش] اقتصاد ایران در دوره ۱۳۴۰ - ۱۳۲۰ [ویرایش] اقتصاد ایران در دوره ۱۳۵۳ - ۱۳۴۰ صنعت خودروسازی ایران انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام یک زنجیره اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در دوره پهلوی در ایران بود. در سال 1338ش / 1959م محمدرضا پهلوي در اثر فشار دولت امريكا و بحرانهاي داخلي كشور متقاعد شد كه دست به اصلاحات اجتماعي ـ اقتصادي بزند بر اين اساس از منوچهر اقبال نخستوزير وقت خواست كه پيشنويس لايحه اصلاحات ارضی را براي ارائه به مجلس آماده كند. طبيعتاً تصويب چنين قانوني با مخالفت مالكان رو به رو ميشد اما از آنجا كه حكومت مجلس را تحت كنترل داشت، تنها راه نجات مالكان تجديدنظر در لايحه و تغيير آن به ترتيبي بود كه اجرايش را ناممكن سازد. در اوايل سال 1339ش/ 1960م نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصويب مجلس - كه اكثريت آن را مالكان تشكيل ميدادند - گذشت. به همين جهت قانون مزبور منافع مالكان را تأمين كرد. بنابر اين قانون، هر مالك ميتوانست تا 400 هكتار زمين آبي يا 800 هكتار زمين ديم را براي خود نگاه دارد. در مجموع، مجلس راههاي را پيشبيني كرد كه حتيالامكان مانع از تحقق واقعي اصلاحات ارضي شد و به جانبداري از منافع مالكان پرداخت. [ویرایش] اقتصاد ایران در دوره ۱۳۸۳ - ۱۳۵۳ [ویرایش] مقدمه در ۲۵ سال گذشته جمعیت ۳۶ میلیونی کشور به ۶۶ میلیون نفر افزایش پیدا کرده و نخستین موج این نسل جدید به بزرگسالی رسیده است. اکنون انبوه جوانان بیکار که در فضای انقلاب بزرگ شده اند، تهدیدی جدی برای ثبات داخلی ایران به شمار میروند. بر اساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری به ۲/۱۲ درصد رسیده است اما کارشناسان رقم آن را ۲۰ درصد برآورد میکنند. محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق میگوید "حضور سالانه ۷۰۰ هزار نفر به بازارکار معرف فشار شدیدی است که اقتصاد ایران ناگزیر به تحمل آن است." حاکمیت جمهوری اسلامی که پس از انقلاب افزایش تعداد فرزندان را تشویق میکرد از یک دهه پیش برنامه کنترل جمعیت را در دستور کار قرار داده است. همزمان، روند تحولات سیاسی در داخل کشور و مسایلی که در زمینه روابط خارجی جمهوری اسلامی وجود دارد همچنان مانع از برخورد ریشهای با مشکلاتی میشود که اقتصاد ایران با آنها دست به گریبان است. به همین دلیل نیز بسیاری از کارشناسان غلبه بر مشکلات اقتصادی و هموار ساختن مسیر توسعه پایدار در ایران را مستلزم رویکردی جامع به مسایل کشور میدانند. در این دوره(۱۳۸۳ – ۱۳۵۳)، نرخ تورم گاه به ۸/۶ درصد رسیده و گاه به مرز ۵۰ درصد نزدیک شده است و نرخ بیکاری زمانی ۹/۲ درصد و زمانی بیش از ۱۶ درصد بوده در حالیکه در زمینه بدهی خارجی، این رقم برای مدتها صفر بوده ولی گاه چنان افزایش یافته که دولت را با بحران بازپرداخت مواجه کرده است. رهایی از اقتصاد متکی به نفت و گاز، ادامه سیاستهای خصوصی سازی و همگام شدن با اقتصاد جهانی پیشنهادهایی است که از سوی تحلیلگران برای تثبیت اوضاع اقتصادی ایران مطرح میشود. همزمان، جمهوری اسلامی باید چارهای برای انبوه بیکاران بیندیشد که شمار آنان به سه میلیون نفر رسیده و به سرعت رو به افزایش است در حالیکه اقتصاد ایران از جذب سیل متقاضیان جدید کار ناتوان مانده است. انقلاب، دولتی کردنهای گسترده، خصوصی سازیهای دوباره، جنگ هشت ساله با عراق، تحریمهای بین المللی، اتکا به درآمدهای نفتی، سوء مدیریت و فساد و رشد بی رویه جمعیت اقتصاد ایران را در سه دهه گذشته با افت و خیزهای بسیار رو برو کرده است. بیکاری و کمبود فرصتهای شغلی از جمله معضلات اصلی ایران بوده است . [ویرایش] دوران کوتاه شکوفایی با سه برابر شدن درآمدهای نفتی در سال ۱۳۵۳، رژیم سابق ایران یک سیاست اقتصادی مبنتی بر رشد سریع را در پیش گرفت و به این منظور، بودجه سالانه را به دو برابر افزایش داد، وامهای سررسید نشده خارجی را پرداخت و اعلام کرد آماده است مبالغی را از طریق موسسات مالی بین المللی در اختیار کشورهایی قرار دهد که با مشکل کسری موازنه پرداختها رو برو هستند. با اتکای به اعتبار مالی قوی در سطح بین المللی، ایران گاه حتی به عنوان تضمین کننده اعتبارات برای نهادهای خارجی نیز عمل کرد. در فاصله یک سال، واردات ۱/۶ میلیارد دلاری ایران با ۸۶ درصد افزایش به بیش از ۵/۱۱ میلیارد دلار رسید و سه سال بعد، حجم واردت یک بار دیگر دو برابر شد و در سال پیش از انقلاب به ۲/۲۵ میلیارد دلار رسید که بیشترین حجم واردات در سالهای پیش از انقلاب بود. نرخ بیکاری نیز در سال ۱۳۵۵ به ۹/۲ درصد تنزل کرد پائینترین رقم در تاریخ ایران بود. اما به علت سیاستهای انبساطی، نرخ تورم به شدت افزایش یافت و به ۹/۲۴ درصد رسید که بالاترین رقم در سالهای پیش از انقلاب بود. رشد سریع اقتصادی و بهبود چشمگیر موقعیت بین المللی ایران در سالهای قبل از انقلاب با تورم نیز همراه بود. [ویرایش] وقوع انقلاب با شدت گرفتن ناآرامیها در سالهای 1356 و 1357 و تغییر حکومت، فضای اقتصادی ایران نیز دیگرگون شد. انقلابیونی که با تمسک به استقرار عدالت اجتماعی و رفع هر گونه تبعیض، حکومت را در اختیار گرفته بودند، به مصادره و ملی کردن کارخانجات، شرکتها و داراییهای بخش خصوصی روی آورند. شش ماه پس از انقلاب، ۲۸ بانک خصوصی و صنایع خودروسازی و تولید فلزات اساسی همچون مس، فولاد و آلومینیوم، و داراییهای ۵۱ سرمایه دار صاحب صنعت ایرانی و بستگان درجه اول آنان ملی اعلام شد. اموال ملی شده در اختیار دولت قرار گرفت و اموال مصادره شده از سوی دادگاههای انقلاب در به بنیاد مستضعفان منتقل شد تا مطابق اهداف اولیه انقلاب برای بالا بردن سطح زندگی محرومانی هزینه شود که همراهی آنها سقوط سلطنت را امکانپذیر کرده بود. اقدامات انقلابیون تازه کار، اگر چه شاخصهای توزیع درآمد را برای مدتی اندکی بهبود بخشید، اما سرمایه گذاری را به شدت کاهش داد و باعث افزایش نرخ تورم و رکود اقتصادی طولانی مدت شد. تصمیم دولت به کاهش تولید نفت، که از محدودیت فنی و کمبود کارشناس در استخراج آن ناشی میشد و دولت نیز برای جلوگیری از وابستگی به درآمدهای نفتی آن را تایید میکرد و اشغال سفارت امریکا که قطع همکاری با شرکتهای امریکایی و انزوای ایران در جهان را در پی داشت، منجر به افزایش کوتاه مدت قیمت نفت (۳۲ دلار) در بازارهای جهانی شد و درآمدهای ایران با وجود کاهش تولید نفت برای مدتی کوتاه افزایش یافت و به بیش از ۲۴ میلیارد دلار رسید. اقدامات دولت انقلابی باعث بهبود موقت در شاخص توزیع درآمد شد اما کاهش سرمایه گذاری و رکود و بیکاری بلند مدت را در پی آورد. [ویرایش] جنگ هشت ساله وقوع جنگ که صادرات نفت را با مشکل رو به رو کرده بود باعث شد تا درآمدهای ارزی دولت که پس از انقلاب برای مدتی بهبود یافته بود، به ۱۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار در سال 1360 رسیده بود کاهش یابد و کشور را با کسری موازنه ارزی ۵/۴ میلیارد دلاری رو برو کند. در سالهای آغازین دهه 1360، با افزایش دوباره قیمت نفت، اقتصاد متکی به نفت ایران یکی دو سالی رشد مثبت را تجربه کرد و نرخ تورم در سال ۱۳۶۴ به ۴/۶ درصد رسید که پایینترین نرخ تورم در سالهای بعد از انقلاب به حساب میآید. اما طولانی شدن جنگ منجر به ادامه کاهش درآمد سرانه و سرمایه گذاری شد و درآمدهای ارزی دولت در سال ۱۳۶۵ تنها به ۲/۶ میلیارد دلار رسید. کاهش درآمدهای ارزی آن چنان بودجه کشور را تحت تأثیر قرار داد که در سال پایانی جنگ کسری بودجه به نیمی از کل بودجه میرسید و و تورم به ۲۹ درصد و نرخ بیکاری به ۸/۱۵ درصد رسیده بود. در پایان جنگ کسری بودجه به بیش از نیمی از حجم کل آن میرسید و نرخ تورم به 29 درصد رسیده بود. [ویرایش] دولت هاشمی رفسنجانی کوتاه مدتی بعد از پایان جنگ، اکبر هاشمی رفسنجانی سکان هدایت کشور را بر عهده گرفت و اجرای اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب آغاز شد. در این دوره، همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و دریافت وامهای خارجی، دولت سیاست درهای باز اقتصادی را به اجرا در آورد. با اجرای این برنامه، حجم واردات به سرعت افزایش یافت و از ۵/۱۶ میلیارد دلار در سال ۱۳۶۸ به بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۷۰ رسید. یکسان سازی نرخ ارز در فاصله کمتر از چند ماه به دلیل افزایش حجم نقدینگی، تورم، کاهش قیمت نفت و تشدید تحریمهای امریکا علیه ایران متوقف شد و نخستین دور اصلاحات اقتصادی که دولت هاشمی رفسنجانی آن را آغاز کرده بود خیلی زود به بن بست رسید. متأسفانه اجرای این سیاست حجم بدهیهای خارجی دولت را به بیش از ۲۳ میلیارد دلار افزایش داد و تورم ۳/۴۹ درصدی را در تاریخ ایران ثبت کرد. با بحرانی شدن اوضاع اقتصادی، دولت هاشمی رفسنجانی که از بازپرداخت وامها عاجز مانده بود با عقب نشینی از برنامههای اعلام شده خود، واردات را محدود کرد و سیاست تثبیت را در پیش گرفت. برنامههایی چون خصوصی سازی، راه اندازی موسسات مالی و اعتباری در قالب برنامه اول، توسعه و بازگشایی بازار بورس تهران از جمله برنامههایی بود که در دوره هاشمی رفسنجانی به اجرا درآمد. تلاش دولت هاشمی رفسنجانی برای آزاد سازی نظام ارزی به شکست منجر شد و نتیجه آن نرخ تورم حدود 50 درصد و بدهی بی سابقه خارجی ایران بود. [ویرایش] دولت خاتمی پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۷۶ با کاهش قیمت نفت همراه بود و درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت ایران در آستانه دوران محمد خاتمی به صحنه سیاسی به ۹/۹ میلیارد دلار کاهش یافت. کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدها با استقراض از بانک مرکزی تأمین شد اما متاسفانه افزایش حجم نقدینگی سبب شد که نرخ تورم که به حدود ۱۶ درصد کاهش یافته بود در سال ۱۳۷۸ به بیش از ۲۰ درصد برسد. بعد از آن تورم دوباره به کمتر از ۱۳ درصد کاهش یافت و دولت ساختار ارزی خود را اصلاح کرد و یکسان سازی نرخ ارز را به اجرا درآورد. تحقق رشد اقتصادی بالای شش درصد به مقامات اقتصادی ایران امکان آن را داد تا علاوه بر کنترل بدهیهای خارجی بخش عمدهای از آن را بازپرداخت کنند. بر اساس آمارهای رسمی بدهیهای خارجی دولت به حدود ۲/۹ میلیارد دلار کاهش یافته است. [ویرایش] منا بع توسعه اقتصادی در ایران از مشروطیت تا جمهوری اسلامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
بسم الله الرحمن الرحیم تاریخ معماری تزئینی شاید به جرات بتوان گفت برای اولین بار ایرانی ها بودند كه آجر را درست كرده و از آن در معماری استفاده كردند . مقدمه عمر هنر در ایران به قدمت تاریخ است و معماری از كهن ترین هنرها است. رونق و اعتلای معماری در ایران از دوران باستان گواه آن است كه این سرزمین از كانون های نخستین شهرسازی و نیزسدسازی و مهندسی بوده است كه نمونه آن بناهای مختلف و سدهای باستانی و دهكده های متعدد در جای جای خاك این كشور است. آثاری كه جسته و گریخته از میان نوشته های باستان شناسی و شرق شناسان به دست می آید روشنگر آن است كه هنر و معماری از ۵۰۰۰ سال قبل در این مرز و بوم ریشه دوانده است . معماری ایرانی نظری اجمالی به معماری ایران در عهد باستان این ویژگی را آشكار می سازد كه معماری ایرانی بر سه اصل استحكام، آسایش و انبساط پایه گذاری شده است. معماری ایرانی در طی تاریخ خود دارای اصالت طرح و سادگی توام با آرایش و تزیین بوده است.تمامی گستره ایران به ویژه روستاها و آثار قدیمی و باستانی آن چون كتاب زنده اما فرسوده ای از تاریخ معماری و هنر است كه هر برگ از این كتاب در لحظه ای كوتاه دروازه چندین هزار سال تاریخ را بر روی تماشاگر می گشاید. اولین بار ایرانی ها بودند كه آجر را درست كرده شاید به جرات بتوان گفت برای اولین بار ایرانی ها بودند كه آجر را درست كرده و از آن در معماری استفاده كردند كه نمونه بسیار قدیمی آن در معبد چغازنبیل واقع در شوش است كه شاید بتوان با آن قدمت معماری بشر سنجیده شود و همچنین نشانه استعمال نخستین آجرها را در تپه سیلك كاشان، مناره ها و سدهای باستانی و بازمانده ساختمان های كهن در مرو، خرابه قصر هاتره در س ـ احل دج ـ له و ویرانه های معبد كنگاور، ی ادگارخسروپرویز در ق ـ صرش ـ ی ـ رین و طاق بستان ك ـ رمانش ـ اه مشاهده كرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 25 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
مدرسه تاريخ نخستين گونه مدرسه را به طور خلاصه مي توان: مؤسسه اي براي آموزش عالي تعريف كرد كه در آن علوم سنتي اسلامي- حديث، تفسير، فقه و جز آن – آموزش داده مي شود. اين نوع مؤسسات آموزشي به طور مرسوم مسكوني هستند. مدرسه، بر خلاف انواع عمده بناهاي اسلامي، حاصل دست و پنجه نرم كردن فرهنگ نوپاي اسلامي با تمدن هاي همجوار در آن قرن (قرن اول هجري) نيست. آنگونه كه سنت هاي هزار ساله دنياهاي كلاسيك و خاور نزديك كهن از طريق امپراطوري هاي بيزانس و به روي معماري مسجد، مناره و مقبره بر جا گذارده بودند. ولي مدرسه، پاسخي به نيازهاي معيني از جامعة اسلامي بود؛ مدرسه طراحي شده بود تا در خدمت يك نهاد كاملا ابداعي قرار گيرد. افزون بر آن، مدرسه مخلوق تمدني خودباور، شكل يافته و نزديك به اوج توفيق خود بود: نخستين مدارسي كه از آنها در متون ياد مي شود مدارس قرن دهمي خاور ايران است. در اين زمان معماري اسلامي سبك هاي خود را توسعه داده و فكر تبديل پذيري انواع بنا به يكديگر نيز – با همين درجه اهميت امري شناخته شده بود كه رباط هاي تونسي نشانگر آن است. از اين رو معماران قرن دهم براي الهام، اختيار جستجو در معماري خود را داشتند. ممكن است اين تبديل پذيري، همانگونه كه مي توان از حديث منقول از ابوهريره استنباط كرد، در اعتقاد فرد مسلمان ريشه دوانده باشد: «هر كس به قصد تعليم و تعلم نيكيها به مساجد ما گام نهد بسان مجاهدان في سبيل الله است». بدين طريق فعاليتهاي آموزشي، عبادي و به خصوص جهادي به يكديگر پيوسته اند. عملا، بعضي از ريشه هاي مبهم مدرسه چنين به ذهن متبادر مي سازد كه نمونه هاي اوليه اين مدارس چيزي جز نهادهاي دولتي نبوده اند، كه براي اين امر خاص طراحي شده و در همين جهت عمل مي كردند. اين نهاد به آرامي و با گامهايي طبيعي رشد كرد، و احتمالا متداول شدن آن به واسطة تغيير عمده اي بود كه در شيوة آموزش به وجود آمد. در سده هاي نخستين اسلام اطلاعات صرفاً به طريق ديكته به شاگردان منتقل مي شد. از قرن دهم، اگر پيش از آن نباشد، اين شيوه آموزش همراه با تشريح و تفسير «تدريس» شد كه به نوبة خود با مباحثه و مناظره توأم بود. بديهي است كه مسجد براي چنين امري، فضايي مناسب نبود و اين هم درست نبود كه طلاب فقير در مناره مسجدي بخوابند كه در آن درس مي خواندند. در آغاز، مدرسه اطاقي در خانه خود مدرس بود و طبعا مراد از آن صرفا فراهم آوردن فضايي براي درس خواندن طلاب بود نه اينكه در آن بخوابند. نمي توان به دقت گفت كه چند سال طول كشيد تا اين حالت منتهي به تدبيري تا حدي رسمي و دائمي گرديد. ولي شواهد بدست آمده از كاوشهاي مورخين امروزي كه بر روي دوره هاي پيش از عهد سلجوقي كار مي كنند، دلالت بر اين امر دارد كه دورة حيات «پيش ازتاريخ» مدرسه حداقل به يك قرن و نيم پيش از زماني برمي گردد كه سلاجقه به مدرسه شكل يك نهادي رسمي دادند. به هر حال، بسيار بعيد به نظر مي رسد كه اين مدارس اوليه اساساً بناهايي عمومي بوده باشند. تعداد آنها خود دلالت بر اين واقعيت دار. به سال 416/6-1025 بيش از بيست مدرسه در شهر كوچك ايالتي ختال گزارش داده شده كه هر كدام از آنها داراي موقوفاتي نيز بوده اند. حركت تبليغي كرميه، كه در سدة دهم و يازدهم در بخش خاوري ايران از قدرت زيادي برخوردار بود، تمايلات سياسي و مذهبي مشخصي داشت و مدارس و خانقاههاي متعددي از سوي پيروان آن فرقه ساخته شد. غزنويان نيز موقوفاتي را به مدارس اختصاص مي دادند تا اسلام را در سرزمين معاندين كافر غور، احتمالا از طريق اعزام هيئت هايي از سوي كرميه، انتشار دهند. اين گونه بنيادها، بيش از همه بايد در بستر سنت پايدار شده مدرسه سازي در شهرهاي بزرگ ايران شرقي ديده شود. بهترين مورد مستندسازي شده آن نيشابور است كه در آنجا حدود سي و هشت مدرسه پيش از تأسيس نظاميه بزرگ آن شهر (حدود 450/1068) گزارش شده است. ظاهرا قديمي ترين آنها، كه در منابع از آن ياد شده، مدرسه ميان داهيه است. اين مدرسه احتمالا در پايان قرن نهم بنيان گذارده شده و بوليه ( Bulliet ) دلايل قانع كننده اي آورده تا ثابت كند كه آن نخستين مدرسه نبوده است. بعضي از اين بناها يا توسط معلميني بر پا شده كه در آن آموزش مي داده اند، يا توسط اهل تصوف، يا توسط ثروتمندان برجسته اي كه گاه توليت مدرسه را در طول قرنها به اعضاي خاندان خود مي سپردند. اتصال مدرسه به خانة باني آن امري معمول بود و گاه خود خانه تبديل به مدرسه مي شد. غالبا مدرسه در جوار و يا درون مسجدي قرار مي گرفت و باني و يا مدير آن مي توانست در آن دفن شود. برخي از مدارس نيشابور چون تحت توجهات حاكم وقت بوده اند، لذا داراي اهميت خاصي هستند. مثلا پيش از سال 372/3-982، مدرسه اين فورك را حاكم سيمجوري ايجاد كرد؛ برادر محمود غزنوي مدرسه السعيدي/ سعديه را به سال 390/1000-999 بنيان گذارد؛ طغرل بيگ، سلطاني سلجوقي، مدرسه سلطانيه را به سال 437/6-1045 ساخت. در قرن بعد نيز مي بايد ديگر شاهزادگان سلجوقي مدارسي را در مرو، بغداد، اصفهان و همدان ساخته باشند. بدين ترتيب بنظر مي رسد كه مقدم بر سرمايه گذاري حكومت، اين نوع بناها داراي سابقه اي قابل توجه بوده اند و نمونه هايي كه شايد قديمي ترين مدارس باقيمانده از گذشته باشند- نظير بناي سمرقند منتسب به 3/4 ابراهيم اول قره خاني (60-444/68- 1052)، مدرسه معروف خواجه مشهد در تاجيكستان كه مشابه و شايد هم عصر بناي قبلي است- نمايانگر اين نكته هستند، ولي برنامه ساختماني در مقياس عظيم و با اهداف سياسي مشخص، كه توسط نظام الملك آغاز شد، اساسا پديده اي نو بود. ريشه هاي معماري خاستگاه مدرسه در شرق ايران است و همين امر جستجوي ريشه هاي معماري اين نهاد را در آن منطقه روشن مي كند. دو شق محتمل وجود دارد، كه اگر يكي را بپذيريم آن ديگري را بايد كنار بگذاريم. اولي، شصت سال پيش توسط بار تولد و با زيركي خاص او ابراز شده است كه مي خواهد مدرسه را با Vihars بودايي مرتبط سازد كه در آسياي ميانه و افغانستان ديده شده است. مكتب بودايي در سده هاي پيش از فتح مسلمانان اين منطقه را اشباع كرده بود و دور از ذهن نيست كه نهادي بودايي كه كاركردهاي عبادي، آموزشي، زندگي اجتماعي و تدفيني را در هم آميخته، توانسته باشد در ارتباط با شكل گيري مدارس اوليه مؤثر گردد. پيش گويي بار تولد با كشف يك چنين محوطه اي در ادژينه تپه Tepe Adzhina واقع در شمال بلخ تأييد شد. اين محوطه مشتمل بر يك مجموعة مركب از دير و استوپا است كه كلا از دو قسمت مساوي تشكيل شده و بوسيلة گذرگاهي به يكديگر مرتبط هستند. هر يك از اين قسمتها حدود پنجاه مترمربع مساحت دارد. هر دو عنصر داراي نقشة چهار ايواني و يك حياط مركزي است. قسمت مربوط به دير، علاوه بر حجره هاي متنوع فرعي، مشتمل بر بناهاي جديد، حجره هايي براي راهب ها و تالار اجتماعات بزرگي است كه همگي آنها با يك راهرو به يكديگر مرتبط مي شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
معماری................................................................................................ & 1 تاریخ معماری معماری به عنوان یکی از قدیمیترین اشکال هنر، از پیشینهای کهن برخوردار است. از زمانی که انسان پا به عرصه حیات نهاد، معماری نیز حیات خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پای بشر و سایر پدیدههای بشری روند تکاملی خود را طی کرده و دگرگونیهای بسیاری را به خود دیده است. معماری پدیدهای است که طی هزاران سال وجود داشته است و نمونههای آن به شکل بناها و ساختمانهای متعدد در سراسر جهان پراکنده میباشند. وجود چنین سابقه دیرینهای یک مزیت در پژوهش معماری محسوب میشود، چرا که در زمینه تحقیق، کمتر رشتهای است که مانند معماری از چنین گنجینهای از مدارک و شواهد برخوردار باشد. حقایق مربوط به معماری طی دورانهای طولانی و از طریق تجربه و آزمونهای مستمر توسط بشر بدست آمدهاند. از این رو میتوان گفت تاریخ معماری مجموعه مدون آزمونهای تجربی ثبت شده بشر در امر معماری است. اگر از تاریخ دل خوشی نداریم، میتوانیم نام شواهد تجربی را به آن اطلاق کنیم. بررسی این شواهد برخی از واقعیتهای معماری را نشان میدهد. شناخت و مطالعه تاریخ معماری بنا به دلایل مختلف که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود، از اهمیت فراوانی برخوردار است: 1. شناخت هر پدیده مستلزم شناخت تاریخ شکلگیری آن است و هیچ پدیدهای را نمیتوان بصورت مجرد و فارغ از زمینه تاریخیاش مورد بررسی قرار داد. پژوهش در عرصه معماری نیز بدون تعمق در تاریخ و سیر تحول آن کاری ناقص و یک جانبه خواهد بود. معماری................................................................................................ & 3 2. معماری به عنوان پدیدهای که جوانب فنی و هنری را یکجا در خود جمع دارد، حرفهای دشوار است. با قبول دشوار بودن معماری، دور از عقل است که نقش انبوه تجارب انسان را در آفرینش معماریهای جدید نادیده بگیریم. 3. یک کار مهم تاریخ معماری این است که شواهد و مدارک تاریخی موجود در زمینه معماری را بررسی نماید و آنها را در بافت اجتماع واقعیاش تحلیل کند، بطوری که ایجاد رابطه بین شواهد معماری و مردمی که آن را بوجود آورده و از آن استفاده کردهاند، امکانپذیر شود. در این صورت تاریخ معماری رابطه مردم و معماری را در طی دورهای طولانی مطرح مینماید و خود تبدیل به شالودهای برای اندیشیدن به مسائل معماری نوین میگردد. 4. تاریخ معماری به ما کمک میکند تا با انطباق مفاهیم و مسائل هر زمان با اثر ساخته شده در آن عصر، بتوانیم عوامل ثابت و عوامل متغیر را در طراحی معماری پیدا نماییم و سعی کنیم که حقایق مربوط به معماری را از آنها استنتاج کنیم. در بررسی تاریخ هنر و نیز تاریخ معماری دو رویکرد عمده یا دو روش متفاوت وجود دارد: 1. رویکرد توصیفی به تاریخ معماری: در این رویکرد به شکل توصیفی با تاریخ برخورد میشود و تاریخ معماری به ترتیب دورههای آن تنها روایت میشود و اطلاعات متعددی بدون تحلیل چرایی آنها ارائه میگردد. در این روش معمولاً مطالعه ارزشهای فرمال در درجه اول اهمیت قرار میگیرد و تنها به کیفیات و روابط فرمهای خارجی توجه میشود. 2. رویکرد تحلیلی به تاریخ معماری: در این رویکرد معماری بصورت علمی و تحلیلی و در ارتباط با سایر پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بررسی میشود. تاریخ تحلیلی معماری حیطه مطالعات را وسیع معماری................................................................................................ & 3 تر کرده و تمام مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، فلسفی و ... را که منجر به ایجاد معماریهای مختلف شده است، مورد مطالعه قرار میدهد، هرچند که در نگاه اول رابطه آنها با معماری چندان مشهود به نظر نرسد. به عبارت دیگر چرایی ایجاد سبکهای مختلف را با کمک گرفتن از پدیدههای مرتبط با معماری بیان میکند، مثلاً چرا معماری مصر کاملاً مونومانتال و خارج از ابعاد انسانی است و برعکس در جزء جزء معماری یونان حضور مردم احساس میشود. برای مورخی که اینگونه تاریخ را مینویسد، یک بنا تنها مجموعهای از طبقات و یا مصالح ساختمانی نیست، در نظر وی معماری پدیدهای است که تمام اعمال زندگی بشر را در بر میگیرد. نظریه معماری در یکی از یادداشتهای پیشین با عنوان لزوم تدوین تئوری معماری، به نکات مهمی درباره جایگاه مبانی نظری معماری اشاره گردید. در ادامه این سلسله مباحث نگاهی خواهیم داشت به مفهوم، اهمیت و جایگاه تئوری یا نظریه معماری (Architectural Theory) در عصر حاضر. تئوری نظامی از فرضیهها، اصول پذیرفته شده و نظریههای هنجاری میباشد که در حوزههای مختلف دانش برای تجزیه و تحلیل، پیشبینی و توصیف ماهیت یا رفتار مجموعه مشخصی از پدیدهها تدوین میشود. همانگونه که از این تعریف بر میآید، نظریه علاوه بر توصیف پدیدهها به تحلیل آنها نیز میپردازد. هدف از تدوین نظریه، ایجاد ساختارهایی مفهومی برای نظم دادن به مشاهدات و تحلیل آنهاست تا بتوان از قابلیت این ساختارها برای تحلیل اتفاقات روزمره و پیشبینی اتفاقات آینده استفاده نمود. معماری................................................................................................ & 5 پایه معرفتی و مبانی نظری هر حرفه و دانشی نیازمند یک ساختار قوی و مستحکم است. بر این اساس، در تمامی دانشها برای ایجاد این ساختار بنیادین، اهمیت زیادی به تدوین نظریه داده شده است. نظریات علمی توسط افراد مختلف ابداع میشوند و در یک پروسه تحقیقی مستمر بوسیله سایر دانشمندان مورد ارزیابی قرار میگیرند و پذیرفته یا رد میشوند. بدین ترتیب دانش علمی همیشه تازگی خود را حفظ میکند و همواره مطالب جدیدی را به بدنه خویش اضافه مینماید. بر خلاف این جریان، معماران حرفهای اطلاعات زیادی را در ذهن خود محفوظ نگهداشتهاند و جهان بینی معماران کمتر بیان شده است. در نتیجه دیدگاههای شخصی یک معمار در دسترس دیگران نیست و امکان آزمون و کاربرد آن وجود ندارد. برای جبران خلاء یاد شده، نگرشی دوباره به جایگاه مباحث نظری در معماری لازم است. در کتابهای فرهنگ واژگان و بر مبنای تاریخ معماری، نظریه معماری به عنوان تلاشی برای شناخت قوانین شاخص و رایج معماری از جنبههای مختلف فرمی و مفهومی و کوشش برای تدوین این اصول در قالب الگوهای آرمانی تعریف میشود. آرمانشهرهایی که توسط معماران مختلف در سدههای گذشته طراحی شدهاند، از جمله این تلاشها به شمار میروند. نمونه شاخص نظریه معماری باستان که در حقیقت چندین دهه مورد استناد بود، اثر ویتروویوس با عنوان ده رساله در باب معماری است که در حدود سالهای نخست میلادی تألیف شده است. در حقیقت کتابهای ویتروویوس شالوده تمامی تلاشهایی قرار گرفته است که قصد داشتند مبانی علمی معماری را تدوین و آن را نظاممند کنند. در تلاشهایی که تاکنون برای تعریف نظریه معماری صورت پذیرفته است، دو رویکرد قابل بررسی است که هرکدام روش خاص خود را دارا هستند: 1. رویکرد تاریخی به نظریه معماری: بر اساس این رویکرد، نظریه معماری آن چیزهایی است که مردم درباره موضوع گفته یا نوشتهاند. از این دیدگاه، روش مناسب برای تدوین مبانی نظری عبارت است از گردآوری و بررسی متون تاریخی، تفسیر بیانات مختلف، سنجش ارزش نسبی بیانات اظهار شده و در نهایت استخراج نتایج جهت تدوین نظریه. در نتیجه در این روش نظریه معماری از نوشته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 44 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 جایگاه نابینایان در طول تاریخ در گذر تاریخ همواره شاهد نگرش های تبعیضانه منفی و یا مثبت نسبت به افراد ناتوان بوده ایم . جوامع اولیه به علت اعتقادات ظرفی و عقاید نادرست سعی در راندن و دور کردن این افراد از متن جامعه داشته اند چنانچه اسپارت ها ، تمامی کودکان شیرخوار دارای نقص عضو را از پرتگاه شیب دار به پایین می انداختند و یا آنها را طعمه حیوانات درنده می کردند. هندیان این گونه افراد را بدست امواج رودخانه سپردند و یونانیان ناتوان را جز طبقه پست جامعه به حساب می آوردند. در بسیاری از جوامع خرافی اعتقاد داشتند که در این افراد ارواح خیثه رخنه کرده است. چنانچه در بسیاری از داستانها شخصیت هیا منفی را با نقص عضو و شخصیت های مثبت را با زیبایی جسمانی معرفی می کردند که می توان به داستانهایی چون پینوکیو و جزیره گنج اشاره نمود. نابینایان نیز از این گونه تعارض ها و تعاند ها به دور نبودند . در قرون وسطی نابینایان در صنعت رنج آوری زندگی می کردند . آنها اغلب در خیابانها و میادین به کدای می پرداختند و تنها برخی موقع ها برای مدت زمانی محدود غذا و سرپناه برای آنها و دیگر ناتوانان فراهم می کردند . در روم باستان قوانینی وضع بود که بر اساس آن مردم را به کشتن کودکان نابینا تشویق می کردند تا ؟ دوش دوست نباشد. بسیاری از پادشاهان برای اسرار جنگی و معافدین و مخالفین خود فرمان بدترین مجازاتها که کور کردن و در آوردن چشم ها از هدقه بود را صادر می کردند. نادر شاه افشار از جمله پادشاهانی بود که به دستور وی چشمان مخالفینش از هدقه در آورده شد. در کشور چین تا مدت ها کودکانی که به صورت مادر زاد نابینا بدنیا می آمدند را به نام نضولات انسانی می خواندند که یک ننک و بدبختی برای خانواده ها به شمار می رفت . البته بر خلاف موارد ذکر دشه در جوامعی مثل یونان که مهد علم و ادب بود. نابینایان از جایگاه مطلوب تری برخوردار بودند . چنانچه حتی برنامه های رفاهی خاصی برای آنها در شهر آتن برقرار بود. نابینا شدن یک شاهزاده ژاپنی در سال 1858 م . سبب شد که نابینایان در آن کشور مورد توجه قرار گیرند و حتی در زمینه های ادبی، سیاست و مذهب به مدارج بالا دست پیدا کنند در صورتی که تا قبل از آن حکومت ژاپن مستمری و مقرری حمایتی آنان را محدود و ممنوع کرده بود که این شرایط را برای نابینایان دشوار می کرد. 3 مذاهب مختلف در این تغییرات نقش عمده ای را بر عهده داشتند و باعث تحولات بنیادین و بهبود در طرز نگرش و برخورد افراد جامعه با نابینایان و افراد کم توان شدند و رفته رفته بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از نظر فرهنگی و نیز شناخت . نسبت به مسائل نابینایان و توانمندی های آنان رفته رفته به این ؟ از افراد جامعه به صورت خاص تری توجه شد و مراکزی برای آموزش و رشد استعدادهای نهفته آنان و برطرف نمودن نیازها و حوائج آنها تاسیس شد. این مراکز ابتدا به صورت محدود و عمدتا در مراکز مذهبی مثل دیرها، صومه ها ، مساجد و معابد برقرار بود و رفته رفته به صورت مراکز اختصاصی و ویژه نابینایان در آمد با این حال در گسترده تاریخ نابینایان بی شماری بوده اند و هستند که با پشت کار و کوشش استعداد و تنوع خود را به نمایش گذاشته اند و به عنوان مشاهیر عالم از آنان یاد می شود. گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزشی نابینایان در جهان اولین برنامه ریزی آموزش جهت تعلیم کودکان و جوانان نابینا در سال 970 بعد از میلاد در دانشگاه الازهر مصر پی ریزی و پیاده شد که شامل 12 سال تحصیل و بر مبنای حفظ کردن دروس استوار بود. اولین موسسه رفاهی برای نابینایان موسسه تری هندرو بود که در سال 1254 میلادی برای نگهداری از نابیناشدگان جنگ های صلیبی تاسیس شد و در این رابطه موسسات شبانه روزی برای نابینایان در دنیا ایجاد شد که صرفا جنبه نگهداری و حمایت داشتند. لکن موسساتی که خدمات ویژه ای به نابینایان ارائه می دادند در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی آعاز به کار کردند . آغاز آموزش مدرن و برنامه ریزی شده برای نابینایان در سال 1785 م با تاسیس آموزشگاه نابینایان هوی پایه گذاری گردید . پس از آن آموزشگاههای ویژه نابینایان در لیورپل (1791 م ) برلن (1806 م) آستردام (1908 م) و دیگر شهرهای اروپایی یکی پس از دیگری ایجاد گردید . مدارس نابینایان (شبانه روزی ) از سال 1829 م در بعضی از کشورهای جهان تاسیس شد. پس از آن مدارس ویژه نابینایان در سراسر نقاط جهان ایجاد شدند و تا سال 1950 م به اوج خود رسیدند. 3 گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزش نابینایان در ایران با سیری در ؟ قدیم ایران در می یابیم که از صدر اسلام همواره آموزش نابینایان به طور پراکنده مد نظر بوده و نابینایان از طریق حفظ قرآن و احادیث به تعلیم و تعلم می پرداختند و اصولا اینگونه آموزش طبق سنن گذشتگان در مساجد انجام می گرفت. البته اینگونه آموزش ها جنبه عمومی و همه گیر نداشتند و تنها مختص گروه خاصی بوده است و در این راستا نابینایان از صدر اسلام تا به امروز سهم عظیمی در اشاعه فرهنگ اسلامی داشته اند و در قرآن مجید نیز به آنان توجه خاصی شده است. ابداغ الفبای 6 نقطه ای تریل و پذیرش آن به عنوان الفبای رسمی نابینایان در سطح بین المللی در سال 1929 م سبب توسعه و گسترش مدارس ویژه نابینایان در کشورهای پیشرفته شد و رفته رفته ایجاد این گونه مدارس کشورهای در حال پیشرفت نیز توسعه یافت . اولین مدرسه نابینایی در ایران در سال 1299 هـ . ق در تبریز دایر شد و در آغاز جنگ جهانی 1319 هـ . ق به عللی بسته شد و تا مدتها موسسه ویژه ای برای نابینایان وجود نداشت تا یان که شعبه این مدرسه در سال 1320 شمسی در اصفهان به نام مدرسه نورآیین تاسیس گردید. این موسسه شبانه روزی و به دختران نابینا اختصاص داشت . اولین آموزشگاه نابینایان در تهران 1328 توسط سازمان خدمات اجتماعی به نام آموزشگاه شبانه روزی رودکی تاسیس گشت این آموزشگاه در سال 1339 مخل شد. متعاقبا در سال 1340 شمسی آموزشگاه شبانه روزی کریستوفل جهت آموزش پسران نابینا پا به عرصه وجود نهاد و در سال 1342 شمسی به همت مرحوم دکتر محمد خزائلی انجمن هدایت و ... روشهای آموزش نابینایان در جهان 4 به طور کل در حال حاضر آموزش نابینایان به 5 طریق انجام می گیرد. الف- مدارس شبانه روزی ب- روش مختلط ج – کلاس های خاص در مدارس عادی د- مدارس خاص روزانه هـ- مربیان سیار آمار جهانی نابینایان براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی در سال 1981 م (1360 هـ. ق) نزدیک به 450 میلیون معلول در جهان وجود دارند که 80% از این تعداد در کشورهای در حال توسعه به سر می برند . از این تعداد 140 میلیون نفر آنها را کودکان تشکیل می دهند که باز هم 80% از این تعداد نیز در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند. براساس تخمین سازمان بهداشتی جهانی در سال 1979 م حدود 28 تا 42 میلیون نفر نابینا در سراسر جهان وجود داشته است . به عبارت دیگر بین هر صد هزار نفر بین 636 تا 955 نفر نابینا بوده اند که البته این کمتر از رقم واقعی است . زیرا تعداد زیادی از نابینایان بسیاری در مناطق گزارش نشده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 چرا تاریخ؟ (ضرورت تاریخ) تاریخ چون نشان میدهد که مردم پیش از ما چگونه زندگی میکردهاند این فایده را دارد که ما را در زندگی کمک میکند و راهنمایی. از جمله مخصوصاً برای جوانان این فایده را دارد که آنها را زودتر از معمول به سطح عصر خویش میرساند، پنجرهها را بر روی آنها میگشاید، و به آنها اجازه میدهد تا عواملی را که در جهان آنها حاکم بوده است و هنوز هست بهتر بشناسند؛ آنچه را در خور ترک و طرد است از آنچه شایستهی حفظ و نگهداری است تمیز دهند. یک فایدهی عمدهی تاریخ بیشک همین است که به انسان کمک میکند تا خود را بشناسد، خود را از دیگران تمیز دهد و با مقایسه با احوال دیگران انگیزهها و اسرار نهفتهی رفتار خویش را، چنانکه هست و چنانکه باید باشد- دریابد. انسان، خواه وجود وی عبارت باشد از آنچه میاندیشد و خواه عبارت باشد از آنچه انجام میدهد، در ضمن مطالعهی تاریخ و در طی بررسی احوال کسانی که اهلنظر یا اهلعمل بودهاند، بهتر میتواند رسالت خود را ارزیابی کند و در ارتباط با دیگران حق خویش و مسئولیت خویش را بشناسد. توجه به تاریخ و دگرگونیهای آن، این فرصت را به انسان عرضه میکند که از آنچه دیگران انجام دادهاند درس بگیرد و عبرت. این عبرت که قرآن هم در دنبال بعضی قصهها، انسان را بدان دعوت میکند، و پیغمبر به موجب روایت مؤلف مروجالذهب صحف موسی را که تاریخ گذشتهی یهود است، عبارت از آن میداند، در نزد مسلمین از قدیم فایدهی عمدهی تاریخ محسوب بوده است و از اینکه ابنخلدون تاریخ خود را کتابالعبر نام مینهد پیداست که تا چه حد به تجربهی تاریخ اهمیت میدهد. ظاهر آن است که اهمیت تجربه در نزد مسلمین مبنی بر این تصور باشد که رویدادهای تاریخ اگر در جزئیات هم با یکدیگر اختلاف دارند، اسباب و موجبات آنها و تدابیری که برای برخورد با آنها میتوان اتخاذ کرد تفاوت چندانی ندارد و گذشتهی یک قوم و یک فرد برای قوم دیگر و فرد دیگر میتواند تجربهای سودمند باشد. در واقع تاریخ تجربهی گذشته را به تجربهی کنونی ما میافزاید و زندگی ما را پرمایهتر میکند. اتکاء بر تجارب گذشته غالباً اخذ تصمیم را در زندگی روزانه آسان میکند. 1 چرا تاریخ؟ (ضرورت تاریخ) تاریخ چون نشان میدهد که مردم پیش از ما چگونه زندگی میکردهاند این فایده را دارد که ما را در زندگی کمک میکند و راهنمایی. از جمله مخصوصاً برای جوانان این فایده را دارد که آنها را زودتر از معمول به سطح عصر خویش میرساند، پنجرهها را بر روی آنها میگشاید، و به آنها اجازه میدهد تا عواملی را که در جهان آنها حاکم بوده است و هنوز هست بهتر بشناسند؛ آنچه را در خور ترک و طرد است از آنچه شایستهی حفظ و نگهداری است تمیز دهند. یک فایدهی عمدهی تاریخ بیشک همین است که به انسان کمک میکند تا خود را بشناسد، خود را از دیگران تمیز دهد و با مقایسه با احوال دیگران انگیزهها و اسرار نهفتهی رفتار خویش را، چنانکه هست و چنانکه باید باشد- دریابد. انسان، خواه وجود وی عبارت باشد از آنچه میاندیشد و خواه عبارت باشد از آنچه انجام میدهد، در ضمن مطالعهی تاریخ و در طی بررسی احوال کسانی که اهلنظر یا اهلعمل بودهاند، بهتر میتواند رسالت خود را ارزیابی کند و در ارتباط با دیگران حق خویش و مسئولیت خویش را بشناسد. توجه به تاریخ و دگرگونیهای آن، این فرصت را به انسان عرضه میکند که از آنچه دیگران انجام دادهاند درس بگیرد و عبرت. این عبرت که قرآن هم در دنبال بعضی قصهها، انسان را بدان دعوت میکند، و پیغمبر به موجب روایت مؤلف مروجالذهب صحف موسی را که تاریخ گذشتهی یهود است، عبارت از آن میداند، در نزد مسلمین از قدیم فایدهی عمدهی تاریخ محسوب بوده است و از اینکه ابنخلدون تاریخ خود را کتابالعبر نام مینهد پیداست که تا چه حد به تجربهی تاریخ اهمیت میدهد. ظاهر آن است که اهمیت تجربه در نزد مسلمین مبنی بر این تصور باشد که رویدادهای تاریخ اگر در جزئیات هم با یکدیگر اختلاف دارند، اسباب و موجبات آنها و تدابیری که برای برخورد با آنها میتوان اتخاذ کرد تفاوت چندانی ندارد و گذشتهی یک قوم و یک فرد برای قوم دیگر و فرد دیگر میتواند تجربهای سودمند باشد. در واقع تاریخ تجربهی گذشته را به تجربهی کنونی ما میافزاید و زندگی ما را پرمایهتر میکند. اتکاء بر تجارب گذشته غالباً اخذ تصمیم را در زندگی روزانه آسان میکند. 2 در واقع آشنایی با تاریخ انسان را از بسیاری فریبهای حقارتآمیز، از بسیاری دلخوشیهای بیحاصل نگه میدارد، و نگاه انسان را، آن مایه قدرت تعمق میبخشد که در ورای حوادث، آنجا که چشم عادی چیزی نمیبیند، نفوذ کند و زندگی محدود و کوتاه خویش را- از طریق تاریخ- با زندگی گذشتگان، با زندگی دراز گذشتهی انسانیت پیوند دهد و آن را عمیقتر و پرمعنیتر کند. بدینگونه، با یادآوری اشتباههای بزرگ گذشته، با تذکار جنایتها و بدبختیهای گذشتگان، تاریخ میتواند انسانیت را از تکرار آنها و لااقل از اینکه با عمد و اختیار خویش به نظایر آنها دچار آید باز دارد. بهعلاوه، هر کس- هر حرفهای که دارد- میتواند از تاریخ برای توسعه و تکمیل کار خویش استفاده کند... تاریخ در ترازو از مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب 4 عقلانیت rationality یکی از خدمات ماکس وبر به جهان جامعهشناسی، ارائه نظریهای دربارهی تغییرات اجتماعی است که بنیان و اساسش بر ایدهها استوار است. وبر بر این باور بود که نوعی عقلانیت ویژه و منحصر بفرد، در اندیشهی مغرب زمین، باعث ظهور و رشد نظام سرمایهداری شد. ماکس وبر، برای درک دگرگونی و تغییر جوامع غربی از فئودالیسم به سرمایهداری، متوسل به مطالعات خود دربارهی جوامع شرق شد. او در مطالعات خود، دربارهی شرق، به این نتیجه رسید که عقلانیت جوامع آسیایی از عقلانیت جوامع غربی متفاوت است. همانطور که تاریخنگار آلمانی ولفگانگ مومسن اشاره میکند، وبر به این نتیجه رسید که این شیوهی عقلانیت، برای تمدنهای آسیایی، به هیچوجه بیاهمیت و به معنی عدم عقلانیت نیست؛ بلکه این عقلانیت با فرضیات و مقدماتی کاملاً متفاوت از عقلانیت مغرب زمین مدرن آغاز میشود و بر این اساس، تأثیر کاملاً متفاوتی بر ساختار اجتماعی آنها میگذارد. (Mommsen, W., 1989:161). ماکس وبر، در تحقیقات خود، متوجه این نکته شد که تأکید عقلانیت متداول و رایج در جوامع سنتی آسیا بر ایدهآلهای انتزاعی است و مردم این جوامع مدافع شیوهای از زندگی هستند که برقرارکنندهی ارتباطات اجتماعی سازگار و دمساز باشد و آنها را از گرفتاری، دردسر و بیآبرویی دور نگه دارد. از اینرو، مردم این جوامع بر همنوایی، حرمت و تمکین نسبت به بالادستان و اطاعت از مقررات و آداب و رسوم سنتی تأکید زیادی میکنند. برعکس، تأکید عقلانیت غربی نه بر مقررات رفتارهای خشک، انتزاعی، جزمی و سنتی بلکه بیشتر بر عقلانیتی عملی است که اساس آن بر تجربه استوار است؛ و همین امر باعث شده که غربیان بتوانند به «پیشرفت»، «خلاقیت» و اهداف عملی دست یابند (Weber, M., 1978). پان جیان خیونگ، جامعهشناس چینی، با توضیح ویژگیهای تاریخی فرهنگ چین، درک این مطلب را آسانتر میکند. او بر این نکته تأکید میکند که چینیها، پیش از غربیان، این تصور را که جهان تحت کنترل کامل خدایان و شیاطین است مردود شمرده بودند. آنها بر این عقیده بودند که اساس رفتارهای متمدنانه باید بر اخلاق انسانی استوار باشد. ترکیب این دیدگاه انسانی و سکولار با سنت حکومت چین (توسط پادشاه)، باعث تأکید بر ارزش ثبات در روابط اجتماعی شد. این دیدگاه با ظهور ایده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ , فرهنگ و باورهای دین کهن ایرانیان نام راستین اشو زرتشت بنیانگذار یکتاپرستی ایرانیان شادروان "دستور دالا" پیرامون زرتشت می گوید : ما همه چیز درباره محمد و موسی و عیسی و حتی بودا می دانیم ولی هیچ آگاهی علمی و دقیقی پیرامون زرتشت بزرگ آریایی و نخستین پیام آور جهان نمی دانیم . از سروده های به جای مانده از زرتشت ( گاتها ) می یابیم که نامش زرتشتر و نام خانوادگی اش سپتام یا سپتم است . اوستا شناسان نام زرتشت را از دو واژه زرث به معنی زرد - زال و پیر و اشتر به معنی شتر معنی میکنند . در مجموعه شتر زرد یا پیر معنی می دهد . عده دیگری این نام را شایسته چنین بزرگ مردی نمی دانند و بر این باور هستند که زرث به معنی روشنایی معنی میدهد و اشتر را از ریشه اش یا درخشیدن می دانند . که در مجوعه "زرین روشنایی" ترجمه می شود . آنان بر این باورند که نام اصلی وی سپتم است که معنی سپید یا سپیدترین بوده است که پس از برانگیخته شدن به پیام آوری جهان زرتشتر خطاب شد به معنی روشنایی مینوی . بودا نیز همین کار را کرده است . نامش گوتم بوده به معنی گاوین و گاونر بزرگ که پس از برانگیخته شدن به ارشاد مردمان نام بذ را بر میگزیند که به معنی دانا است . سپتام زرتشتر اوستایی در پارسی امروزی زرتشت اسپنتمان نامیده می شود . او بر خلاف ادیان دیگر که هزاران سال پس از وی آمدند هرگز اداعاهای همچون پسر خدا - نور خدا و . . .نکرد . با اندیشه کردن در سروده های گات ها ما در می یابیم که او انسانی برجسته - دانا - خردمند - یکتا پرست و بی ادعا است . او تنها گمراهان را به راه نیک دعوت می کند و آنان را از راه خطا سرزنش می کند ولی هرگز آنان را به آتش جهنم و سربهای آتشین آخرت و زنجیرهای جهنم و دوزخ دهشتناک وعده نمی دهد . هرگز فرمان جهاد در راه خدا برای کشتار گمراهان را نمی دهد تا هر کجا کافری را دیدید او را بکشید . او تنها آموزه های خردمندانه و فیلسوفانه خود را در روزگاری به مردم منتقل می کند که به دلیل وسعت تاریخی اش زمانش بر همگان پوشیده است . بستگان زرتشت از روی گات ها متوجه می شویم که او از خویشاوندانش به نام خاندان اسپنتمان هیچداسب نام می برد . از دختر خردمندش پوروچیستا به معنی پر بینش نام می برد و در جای دیگر از میدیوماه سپنتمان که گویا پسر عمویش است . در کتاب دساتیر زرتشت را به خاندان مه آبادیان که هزاران سال پیش از کیومرث پیشدادی است نسبت داده است . خود کیومرث به بیش از شش هزار سال پیش تعلق دارد . یاران نزدیک زرتشت شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی ار پذیرفت . زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال می رسد . فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند . گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد . خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند ( در ترکستان کنونی ) از یاران نزدیک زرتشت بودند . یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شده اند . گروه نخست خیتو که در معنی خودمانی می باشد . اینان کسانی هستند که لقب آزادگان به آنان داده شده است و تمامی گفتار او را با جان و دل پذیرفته بودند و در گسترش آن کوشش میکردند . گروه دوم ورزن می باشد که به کسانی گفته می شود که در حلقه قرار دارند . آنان اندکی از زرتشت دور بودند و در درک درست واژها و سخنان زرتشت کمی دورتر از گروه دوم بودند . به آنان انجمنیان نیز گفته اند . گروه سوم اریمن نام دارد که امروزه آریامنش نامیده می شود . که در آن روزگار دوستان زرتشت در گسترده فلات بزرگ ایران خطاب می شدند . آنان از دور و از کشورهای دیگر به سخنان او ایمان آورده بودند . بدخواهان زرتشت زرتشت در برابر پندار بافی و پندار پرستی ایستاد و این کار وی بازار این افراد را تضعیف نمود . بسیاری از بزرگان و شاهان برای خود معبادی برای پرستش ایجاد کرده بودند که ریشه آنها از آئین کهن مهر پرستی نیز می باشد . آئین میترا یکی دیگر از نخستین آئینهای برتر جهان است که با ورود زرتشت رو به زوال رفت ولی بعدها به اروپا گسترش یافت و هنوز در برخی کلیسا ها اروپا نقاشی مهر در کنار گاو وجود دارد . این پندار پرستان به نام کوی یا کرین نامیده می شدند . کوی از همان کی پارسی است ( مانند کی آرش - کی گشتاسب ) که شاه معنی میداده است . آنان شاهان بودند که در امور دینی نیز رهبری مردم را بر عهده داشتند . کرپانان پیشوایان مذهبی روزگار زرتشت بودند که مراسمهای پیچیده ای برای خدا ایجاد کرده بودند . از این خاندان سرداری به نام بندو یکی از بزرگ ترین دشمنان زرتشت بوده است که نامش بارها آمده است . زرتشت در سروده هایش برای آنان از درگاه خداوند درخواست رهنمایی میکند . جایی دگیر از خاندان اسیج نام میبرد که خونهای بسیاری را بیگناه ریخته اند . لهجه و زادگاه زرتشت دکتر علی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است : گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است . این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است . زرتشت از خاندانهایی نام می برد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است . در تمامی سروده های او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده می شود . وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ ( شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی . . . ) بوده است . گفتگوی ها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است . شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است .