دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

پيامبر و دين اسلام 15 ص

پيامبر و دين اسلام 15 ص

پيامبر-و-دين-اسلام-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏بعثت رسول خدا(ص)
‏چهل سال از عمر رسول خدا(ص)گذشته بود كه به طور آشكار فرشته وحى به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گرديد.
‏كيفيت نزول وحى‏
‏پيش از اين گفتيم رسول خدا(ص)هر چه به چهل سالگى نزديك مى‏شد به تنهايى و خلوت با خود بيشتر علاقه‏مند مى‏گرديد و بدين منظور سالى چند بار به غار«حرا»مى‏رفت و در آن مكان خلوت به عبادت مشغول مى‏شد و روزها را روزه مى‏گرفت و به اعتكاف مى‏گذرانيد و بدين ترتيب صفاى روحى بيشترى پيدا كرده و آمادگى زيادترى براى فرا گرفتن وحى الهى و مبارزه با شرك و بت پرستى و اعمال زشت ديگر مردم آن زمان پيدا مى‏كرد.
‏و بر طبق نقل علماى شيعه و روايات صحيح،بيست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود و رسول خدا(ص)در غار«حرا»به عبادت مشغول بود،در آن روز كه به گفته جمعى روز دوشنبه بود حضرت خوابيده بود و اتفاقا على(ع)و جعفر برادرش نيز براى ديدن محمد(ص)و يا به منظور شركت در اعتكاف آن حضرت به غار آمده بودند و دو طرف آن حضرت خوابيده بودند.
‏رسول خدا(ص)دو فرشته را در خواب ديد كه وارد غار شدند و يكى در بالاى سر آن حضرت نشست و ديگرى پايين پاى اوـآنكه بالاى سرش نشست نامش جبرئيل‏و آن كه پايين پاى آن حضرت نشست نامش ميكاييل بودـميكائيل رو به جبرئيل كرده گفت:
‏به سوى كدام يك از اينها فرستاده شده‏ايم؟
‏جبرئيلـ‏ ‏به سوى آنكه در وسط خوابيده!
‏در اين وقت رسول خدا(ص)وحشت زده از خواب پريد و چنانكه در خواب ديده بود در بيدارى هم دو فرشته را مشاهده فرمود.
‏پيش از اين محمد(ص)بارها فرشتگان را در خواب ديده بود و در بيدارى نيز صداى آنها را مى‏شنيد كه با او سخن مى‏گفتند و بلكه همان طور كه قبل از اين اشاره كرديم از دوران كودكى خداى تعالى فرشتگانى براى حفاظت و تربيت او در خلوت و جلوت مأمور كرده بود كه با او بودند.
‏ولى اين نخستين بار بود كه آشكارا فرشته الهى را پيش روى خود مى‏ديد.
‏گفته‏اند:در اين وقت جبرئيل ورقه‏اى از ديبا به دست او داد و گفت:«اقرء»يعنى بخوان.
‏فرمود:چه بخوانم!من كه نمى‏توانم بخوانم!
‏براى بار دوم و سوم همين سخنان تكرار شد و براى بار چهارم جبرئيل گفت:
‏«اقرء باسم ربك الذى خلق،خلق الإنسان من علق،اقرء و ربك الأكرم،الذى علم بالقلم،علم الإنسان ما لم يعلم» .
‏ ‏[بخوان به نام پروردگارت كه(جهان را)آفريد،(خدايى كه)انسان را از خون بسته آفريد،بخوان و خداى تو مهتر است،خدايى كه(نوشتن را به وسيله)قلم بياموخت.]
‏جبرئيل خواست از جا برخيزد و برود،محمد(ص)جامه‏اش را گرفت و فرمود:
‏نامت چيست؟گفت:جبرئيل.
‏جبرئيل رفت و رسول خدا(ص)از جا برخاست و اين آياتى را كه شنيده بود تكرار كرد،ديد در دلش نقش بسته و ديگر از هيجانى كه به وى دست داده بود نتوانست در غار بماند از آنجا بيرون آمد و به سوى مكه به راه افتاد،افكار عجيبى او را گرفته و منظره ديدار فرشته او را به هيجان و وجد آورده بود.در روايات آمده كه به هر سنگ‏و درختى كه عبور مى‏كرد،با زبان فصيح به او سلام كرده و تهنيت مى‏گفتند و در تواريخ است كه رسول خدا(ص)فرمود:همين كه به وسط كوه رسيدم آوازى از بالاى سر شنيدم كه مى‏گفت:اى محمد تو پيغمبر خدايى و من جبرئيلم،چون سرم را بلند كردم جبرئيل را در صورت مردى ديدم كه هر دو پاى خود را جفت كرده و در طرف افق ايستاده و به من مى‏گويد:اى محمد تو رسول خدايى و من جبرئيلم،در اين وقت ايستادم و بى آنكه قدمى بردارم بدو نظر مى‏كردم و به هر سوى آسمان كه مى‏نگريستم او را به همان قيافه و شكل مى‏ديدم!
‏مدتى در اين حال بودم تا آنكه جبرئيل از نظرم پنهان شد،و در اين مدت خديجه از دورى من نگران شده بود و كسى را به دنبالم فرستاده بود،و چون مرا ديدار نكرده بودند به خانه خديجه بازگشتند.
‏بازگشت رسول خدا(ص)به خانه و سخنان خديجه‏
‏پيغمبر بزرگوار الهى به خانه بازگشت و به خاطر آنچه ديده و شنيده بود دگرگونى زيادى در حال آن حضرت پديدار گشته بود.خديجه كه چشمش به رسول خدا(ص)افتاد بى تابانه پيش آمد و گفت:اى محمد كجا بودى؟كه من كسانى را به دنبال تو فرستادم ولى ديدارت نكردند؟
‏پيغمبر خدا آنچه را ديده و شنيده بود به خديجه گفت و خديجه با شنيدن سخنان همسر بزرگوار چهره‏اش شكفته گرديد و گويا سالها بود در انتظار و آرزوى شنيدن اين سخنان و مشاهده چنين روزى بود و به همين جهت بى درنگ گفت:
‏اى عمو زاده!مژده باد تو را،ثابت قدم باش،سوگند بدان خدايى كه جانم به دست اوست من اميد دارم كه تو پيغمبر اين امت باشى!
‏و در حديثى است كه وقتى رسول خدا(ص)وارد خانه شد نور زيادى او را احاطه كرده بود كه با ورود او اتاق روشن گرديد.خديجه پرسيد:اين نور كه مشاهده مى‏كنم چيست؟فرمود:اين نور نبوت است!خديجه گفت:مدتها بود كه آن را مى‏دانستم و سپس مسلمان شد.و برخى از مورخين چون ابن هشام،معتقدند كه اين جريان درهمان«حرا»اتفاق افتاد و خديجه به دنبال رسول خدا (ص)به«حرا»رفته بود،و چند روز پس از ماجراى بعثت حضرت از كوه«حرا»به مكه بازگشت.و به هر صورت سخنان رسول خدا(ص)كه تمام شد لرزه‏اى اندام آن حضرت را فرا گرفت و احساس سرما در خود كرد از اين رو به خديجه فرمود:
‏من در خود احساس سرما مى‏كنم مرا با چيزى بپوشان و خديجه گليمى آورد و بر بدن آن حضرت انداخت و رسول خدا(ص)در زير گليم آرميد.
‏دنباله داستان را برخى از نويسندگان اين گونه نقل كرده‏اند كه:خديجه با اينكه از اين ماجرا بسيار خوشحال و شادمان شده بود اما به فكر آينده شوهر عزيز خود افتاد و دورنماى مبارزه با عادات ناپسند و برانداختن كيش بت پرستى و ساير اخلاق مذموم و زشت مردم مكه و سرسختى آنها را در حفظ اين آيين و مراسم در نظر خود مجسم ساخت و مشكلاتى را كه سر راه تبليغ دعوت الهى محمد بود به خاطر آورد و سخت نگران شد و نتوانست آرام بنشيند و در صدد برآمد تا نزد پسر عمويش ورقة بن نوفل برود و آنچه را از همسر خود شنيده بود بدو گزارش دهد و از او در اين باره نظريه بخواهد و راه چاره‏اى از وى بجويد.
‏خديجه محمد(ص)را در خانه گذارد و لباس پوشيده پيش ورقه آمد و آنچه را شنيده بود بدو گفت.
‏ورقه كه خود انتظار چنين روزى را مى‏كشيد و روى اطلاعاتى كه داشت چشم به راه ظهور پيغمبر اسلام بود،همين كه اين سخنان را از خديجه شنيد بى اختيار صدا زد:
‏«قدوس،قدوس»سوگند بدانكه جانم به دست اوست اى خديجه اگر راست بگويى اين فرشته‏اى كه بر محمد نازل شده همان ناموس اكبرى است كه به نزد موسى آمد و محمد پيغمبر اين امت است بدو بگو:در كار خود محكم و پا برجا و ثابت قدم باشد.
‏ورقه اين سخنان را به خديجه گفت و اتفاقا روز بعد يا چند روز بعد پس از اين ماجرا خود پيغمبر را در حال طواف ديدار كرد و از آن حضرت درخواست كرد تا آنچه را ديده و شنيده بود به ورقه بگويد و چون رسول خدا(ص)ماجرا را بدو گفت،ورقه او را دلدارى داده و اظهار كرد:سوگند بدان خدايى كه جان ورقه به دست‏اوست،تو پيغمبر اين امت هستى و همان ناموس اكبرى كه نزد موسى مى‏آمد بر تو نازل گشته و اين را بدان كه مردم تو را تكذيب خواهند كرد و آزارت مى‏دهند و از شهر مكه بيرونت خواهند كرد و با تو ستيزه و جنگ مى‏كنند و اگر من آن روز را درك كنم تو را يارى خواهم كرد.‏
‏آن گاه لبان خود را پيش برده و جلوى سر محمد(ص)را بوسيد.
‏اما بسيارى از اهل تحقيق در صحت اين قسمت ترديد كرده و سند آن را نيز مخدوش دانسته و دست جعل و تحريف مسيحيان مغرض را در آن دخيل دانسته‏اند،و العلم عند الله.
‏و به هر صورت خديجه بازگشت و رسول خدا همچنان كه خوابيده بود احساس كرد فرشته وحى بر او نازل گرديد و از اين رو گوش فرا داد تا چه مى‏گويد و اين آيات را شنيد كه بر وى نازل نمود:
‏«يا ايها المدثر،قم فأنذر،و ربك فكبر،و ثيابك فطهر،و الرجز فاهجر،و لا تمنن تستكثر،و لربك فاصبر» .
‏[اى گليم به خود پيچيده برخيز و(مردم را از عذاب خدا)بترسان،و خدا را به بزرگى بستاى،و جامه را پاكيزه كن،و از پليدى دورى گزين،و منت مگزار،و زياده طلب مباش،و براى پروردگارت صبر پيشه ساز.]با نزول اين آيات پيغمبر خدا با اراده‏اى آهنين و تصميمى قاطع آماده تبليغ دعوت الهى گرديد و از جاى برخاسته دست بيخ گوش گذارد و فرياد زد:الله اكبر،الله اكبر،و در اين وقت بود كه موجودات ديگرى كه بانگ او را شنيدند با او هم صدا شده همگى اين جمله را تكرار كردند.

 

دانلود فایل

برچسب ها: پيامبر و دين اسلام 15 ص , دانلود پيامبر و دين اسلام 15 ص , پيامبر , و , دين , اسلام , 15 , ص ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 16:16 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلام (ص) 149 ص

تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلام (ص) 149 ص

تحقیق-برگزيده-اي-از-تاريخ-پيامبر-اسلام-(ص)-149-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 196 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ ‏1
‏مقدمه :
‏تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله ‏«‏تاريخ پيامبر اسلام‏»‏ تأليف استاد مرحوم ‏«‏دكتر محمد ابراهيمي آيتي‏»‏ جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد .
‏اجداد رسول خدا
‏ ‏1
‏مقدمه :
‏تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله ‏«‏تاريخ پيامبر اسلام‏»‏ تأليف استاد مرحوم ‏«‏دكتر محمد ابراهيمي آيتي‏»‏ جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد .
‏اجداد رسول خدا
‏ ‏1
‏مقدمه :
‏تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله ‏«‏تاريخ پيامبر اسلام‏»‏ تأليف استاد مرحوم ‏«‏دكتر محمد ابراهيمي آيتي‏»‏ جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد .
‏اجداد رسول خدا
‏ ‏1
‏مقدمه :
‏تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله ‏«‏تاريخ پيامبر اسلام‏»‏ تأليف استاد مرحوم ‏«‏دكتر محمد ابراهيمي آيتي‏»‏ جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد .
‏اجداد رسول خدا

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلام (ص) 149 ص , برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلام (ص) 149 ص , دانلود تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلام (ص) 149 ص , برگزيده , اي , از , تاريخ , پيامبر , اسلام , (ص) , 149 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 11:13 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق پيامبر خاتم از نگاه اديان 66 ص

تحقیق پيامبر خاتم از نگاه اديان 66 ص

تحقیق-پيامبر-خاتم-از-نگاه-اديان-66-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 66 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 


‏1
‏مقـدمه
‏پيامبر اعظم (ص) درجامعه اي به رسالت برانگيخته شد كه مردم به لحاظ فرهنگي و تمدني ، بسيار ابتدايي ، بسيط ، غريزه محور ، خودبنياد ، مردسالار ، متعصب و خرافه پرست و به لحاظ اجتماعي داراي ساختاري از هم گسيخته بودند كه هيچ گونه همگرايي اجتماعي ميانشان به چشم نمي خورد . اداره جامعه به صورت عشيره اي و قبيله اي بود ، و هر قبيله متناسب با خلق و خو و آداب رئيس عشيره ، داراي فهم ، رفتار و منش خاصي مي توانست باشد . در جامعه اي كه خصلتهاي غريزه محور و خرافه پرستي وجه غالب آن بود ، و مردمي كه اگر گاو ماده آب
نمي خورد ، گاو نر را مي زدند ؛ و شتر سالم را داغ مي زدند تا شتر بيمار معالجه شود و اگر بزرگي فوت مي كرد ، شتري در كنار قبرش در ميان گودالي حبس مي كردند و آب و علف به آن‏ ‏نمي دادند تا بميرد و متوفا در روز رستاخيز بر آن سوار شود و پياده محشور نگردد ! و در طبابت و معالجه بيمار از روشهاي خاصي بهره مي جستند ... در اين شرايط فرهنگي ـ اجتماعي و اعتقادي ، پيامبري برگزيده شد كه هدف او پي‌ريزي جامعه اي متمدن ، و تكامل بينش ، دانش و اخلاق مردم بود : « اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » .
‏براي اين جامعه شب زده و عقب مانده ، پيامبري برانگيخته شده بود كه آموزه‌هايش بسيار
عميق تر از بينش و رفتار آن عصر بود ؛ جامعه اي كه آستانه تحمل و ظرفيت پذيرش آن بسيار اندك و حقير بود و اين مباني ، هاضمه فرهنگي‌اش را به شدت به هم مي ريخت . در اين شرايط سخت و نفس‌گير ، پيامبر (ص) مبعوث شد و به ابلاغ رسالت خويش پرداخت و گرانبارترين معاني را با ظريف ترين شكل طرح نمود .
‏در اين فرآيند كه با فراز و فرودهاي پرشماري همراه بود و رنجها ، دردها و مصيبتهاي بي شماري را بر پيامبر (ص) و همراهان آن بزرگوار تحميل كرد ، جامعه اي توليد و تولد يافت كه پايه‌گذار تمدني جهان‌گستر شد .
‏جامعه سازي پيامبر (ص) شكل گرفت و ساختار اجتماعي مورد نظر به سرعت فراگير شد و فضاي عشيره اي و قومي و تعارض‌ها ، تضادها و خشونتها ، جاي خود را به رهبري واحد داد و همگرايي ، مهرورزي ، عزت مداري و كرامت مندي ، فضاي جامعه را در بر گرفت .
‏جامعه به سمت عقلاني شدن حركت كرد و رفتارها و مناسبات مبتني بر اصول عقلي قابل دفاع و منطقي ، پي‌ريزي شد .
‏عدالت در شؤون و ساحتهاي مختلف آن ـ اعم از عدالت سياسي ، عدالت اقتصادي ، عدالت
توزيعي ، عدالت اجتماعي و ... نضج گرفت و جامعه‌ي قائم بالقسط پايه‌گذاري شد .
‏در مهندسي اجتماعي پيامبر (ص) احقاق حق ، حقوق شهروندي ، حقوق اقليتها و ... به شايستگي نهادينه شد .
‏و در اين مسير ، « خانواده » به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي ، مكانت ويژه اي يافت و شخصيت و شأنيت « زن » به عنوان مؤثرترين عضو خانواده احيا شد .
‏نسبت حاكميت و مديريت جامعه با مردم بر پايه‌اي بسيار پيشرو بنيان نهاده شد . در اين ساختار آنچه بسيار حايز اهميت است و تبيين شايسته اي از آن صورت نگرفته ، اين است كه پيامبر (ص) بر ارتقاي ذهني و بينشي جامعه بسيار تأكيد داشتند .

‏2
‏نگاه و اهتمام پيامبر (ص) در تربيت عقلاني جامعه و انسان رشيد ، كمال يافته كه نگاه او به مسايل و هستي داراي عمق و ژرفاي بيشتري باشد ، از مسايلي است كه بايد از سوي انديشمندان مورد بازكاوي قرار گيرد.
‏آنچه مهم مي نمايد آن است كه ما نياز داريم تا به بازخواني جامعه مطلوب پيامبر (ص) بپردازيم ؛ جامعه اي كه زيرساختهاي فكري و معرفتي آن بر محوريت انديشه و رفتار پيامبر (ص) باشد و در اين ميان نخبگان ديني ، سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، سازمان روحانيت ، نهادهاي فرهنگي ، مطبوعات ، صدا و سيما ، هنرمندان ، نهاد سياست و حكومت ، و گروههاي مرجع كه مي توانند بر بخش و يا بخشهايي از جامعه اثرگذار باشند ، نقش ويژه اي را بر عهده خواهند داشت .
‏ضروري است در سالي كه از سوي رهبر فرزانه انقلاب به نام « پيامبر اعظم (ص) » نامگذاري شده است ، تلاش ويژه اي در بازخواني و ارايه شايسته سيره و رفتار رسول اكرم (ص) در عرصه ها و قلمروهاي مختلف زندگي آن بزرگوار به عمل آيد .
‏بازخواني جامعه مطلوب و مورد نظر پيامبر (ص) مي تواند ما را در وضعيتي شايسته و ممتاز قرار دهد و جامعه را از بسياري آسيبها ، ناراستيها و كژيها برهاند ؛ آسيبهايي همچون : به هم خوردن تعادل اخلاقي و رواني جامعه ، از ميان رفتن حريم‌هاي اخلاقي و انساني ، عبور از هنجارها ، نياز‌آفريني هاي كاذب ، تزلزل در حوزه اعتماد عمومي جامعه ، آسيب پذيري نهاد خانواده ، حذف پيامهاي انساني از فضاي عمومي جامعه و بسياري از آسيبهايي كه جامعه ما و جهان امروز را به شدت دچار بحران كرده است .
‏با رهايي از اين آسيبها از طريق بازفهمي جامعه مطلوب و مورد نظر پيامبر (ص) ، جامعه اي پويا ، اخلاق مدار ، انساني و سرشار از اميد و پويش ، فرارويمان قرار خواهد گرفت و جامعه به سمت سلامت نفس و روان ، اعتمادسازي ، عدالت گرايي ، پاكدامني ، رعايت حدود و تكاليف الهي ، همبستگي و امنيت ، هدايت خواهد شد .
‏خوانش انديشمندانه سيره و سنت پيامبر (ص) و رجوع انديشه ورزانه به قرآن و عترت، مي تواند راهبردي كامل و جامع در تنظيم مناسبات و تعاملات ، ساخت و مهندسي اجتماعي مطلوب باشد و ما را به حيات طيبه نبوي و جامعه اي اعتلايافته ، رشيد و برومند ، بانشاط و سالم ، پويا و تمدن ساز رهنمون شود .

‏4
‏پيامبـر (ص) در آيينـه اديان الهي
‏اشاره
‏در منابع كلامي و فلسفي و اعتقادي دلايل فراواني براي نبوت رسول اكرم (ص) ذكر شده است . يكي از مهمترين استدلالهاي دانشمندان مسلمان ، گواهي پيامبران پيشين و نخبگان امتهاي گذشته و علماي اهل كتاب به رسالت و نبوت آن حضرت مي باشد . در اين نوشتار سعي شده به گفتار برخي از انبياء و علماي امتهاي پيشين در مورد پيامبر اعظم (ص) نگاهي كوتاه داشته‏ ‏باشيم .
‏پيمان ازلي
‏قرآن در اين رابطه مي فرمايد : « همانها كه از فرستاده خدا پيامبر امي پيروي مي كنند ، پيامبري كه صفاتش را ، در تورات و انجيلي كه نزدشان است مي يابند . » ‏1‏
‏از منظر قرآن كريم تمام اقوام پيشين و پيامبران گذشته موظف بوده اند به رسالت خاتم
الانبياء (ص) ايمان بياورند، زيرا خداوند از همه آنان در اين رابطه پيمان گرفته و آنها اعتراف كرده بودند كه اگر بعد از تولد و ظهور حضرت محمد (ص) زنده بودند، به آيين اسلام ايمان بياورند .‏2 ‏قرآن در مورد پيمان پيامبران مي فرمايد : « هنگامي كه خداوند از پيامبران پيشين پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتي دادم ، سپس شما را فرستاده اي آمد كه آنچه به شما كتاب و حكمتي دادم ، سپس شما را فرستاده اي آمد كه آنچه را با شماست، تصديق كرد ، البته به او ايمان بياوريد و حتماً ياري‌اش كنيد . آنگاه فرمود : آيا اقرار كرديد و در اين باره پيمانم را پذيرفتيد؟ گفتند : آري ، اقرار كرديم . فرمود : پس گواه باشيدو من هم با شما از گواهانم .» ‏3
‏بر اساس اين آيات ، تمام انبياي الهي ، حضرت محمد (ص) را مي شناختند و موظف بودند از آن حضرت پيروي كرده و به آيين پاكش ايمان بياورند ، رسول خدا (ص) در حقيقت خاتم پيامبران و برترين و افضل آنان است و در آخرت هم همه امتهاي گذشته به همراه پيامبرانشان زير پرچم اسلام و تابع پيامبر خاتم (ص) خواهند بود .
‏امام علي (ع) مي فرمايد : « خداوند هيچ پيامبري را از حضرت آدم تا پيامبران بعدي مبعوثنكرد ، مگر اينكه از آنان عهد و پيمان گرفت كه خود و پيروانشان در صورت درك عصر حضرت خاتم الانبياء (ص) به او ايمان آورده و ياريش كنند .» ‏4
‏پيامبر در صحف ابراهيم (ص)
‏حضرت ابراهيم (ع) پيامبر بزرگ الهي وقتي خانه كعبه را در مكه بنا كرد، دست به دعا برداشته و در مورد حضرت محمد (ص) چنين گفت : پروردگارا ! در اين منطقه پيامبري مبعوث فرما كه اهل اينجا باشد و آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و آنان را از آلودگي ها و گناهان پاكيزه گرداند . ‏5
‏« كعب بن غالب » از دانشمندان برجسته اهل كتاب و از انديشمندان آيين توحيدي حضرت ابراهيم (ع) قبل از پيامبر اعظم (ص) بود . او ويژگيهاي حضرت محمد (ص) را در صحف حضرت ابراهيم خوانده و به او ايمان آورده بود .‏6
‏پيامبر خاتم از منظر يهـود
‏روزي پيامبر اعظم (ص) به همراه عده اي از يارانش در مدينه به عبادتگاه يهوديان رفت و مشاهده كرد كه آنان به قرائت تورات حضرت موسي (ع) مشغولند . وقتي پيامبر اعظم (ص) را ديدند سكوت كرده و از ادامه قرائت تورات خودداري نمودند. پيامبر (ص) از آنان پرسيد : چرا تلاوت تورات را قطع كرديد !؟ همه سكوت كردند و پاسخي به پيامبر (ص) ندادند .

‏4
‏در گوشه اي از كنيسه يهوديان مرد بيماري دراز كشيده بود . وقتي سكوت همكيشان خود را مشاهده كرد از بستر بيماري برخاسته وگفت : اي محمد ! آنان به اوصاف و ويژگيهاي تو در تورات رسيده بودند . وقتي تو را ديدند نخواستند در حضور تو و يارانت فضايل و امتيازات تو را بازگو كنند كه نوعي تأييد آيين تو هم بود . سپس از بستر بيماري برخاست و با تلاش زياد تورات را در د ست گرفته و تمام مطالب مربوط به فضايل و مناقب حضرت محمد (ص) را در آنجا قرائت كرد و گفت : اي محمد ! اين اوصاف توست و ويژگيهاي آيين و امت تو ، من همين جا گواهي مي دهم كه خدا يكي است و تو فرستاده خداي يگانه هستي ! آنگاه لحظاتي سكوت كردو نفسهايش به شماره افتاد و از دنيا رفت . حضرت دستور داد تا آن يهودي روشن ضمير و خوش عاقبت را به روش اسلامي غسل داده و پس از نماز دفن كنند .
‏عبدا... بن عمر گفته است ، به خدا سوگند ويژگيهاي حضرت رسول (ص) در تورات حضرت
موسي (ع) همان گونه است كه خداوند در قرآن توصيف كرده و فرمود : « اي پيامبر ! ما ترا فرستاديم تا گواه نويد بخش و هشداردهنده باشي ! » ‏7
‏در تورات موسي (ع) افزون بر صفات والاي نبوي (ص) آمده است : تو استوانه استواري براي مكه بوده و بنده و فرستاده مني ، تو را متوكل ناميدم ، تو تندخو و سخت دل نيستي و در مجامع عمومي فرياد نمي كشي . تو بدي را با بدي پاداش نمي دهي ، عفو و گذشت عادت توست .
‏در ادامه آيات تورات ، رسول خدا (ص) اين گونه ستوده مي شود : خداوند متعال او را قبض روح نخواهد كرد تا اين كه ملت عقب مانده و كح فهم را به راه راست هدايت نموده و آنان را با نداي توحيدي « لااله الاا... » آشنا سازد ، او چشمان نابينا را روشن ساخته دلهاي زنگ زده و بيمار را جلا مي بخشد و گوشهاي ناشنواي از حق را براي شنيدن سخن حق آماده مي سازد . ‏8
‏پيامبر (ص) در صحف ادريس
‏سيدبن طاووس در كتاب « سعدالسعود » مي نويسد : در صحف ادريس اوصاف پيامبر خاتم (ص) به شايسته ترين وجهي بيان شده و در بخشي از آن آمده است : من براي بندگان صالح ، مخلص و باتقوايم مصطفي (ص) را پيامبر و مرتضي (ع) را امين گردانيدم . محمد (ص) پيامبر و رسول امت و مؤمنان باتقوا ياران او از ميان امتش هستند . خداوند متعال به حضرت آدم (ع) خطاب كرد : اي آدم به ذريه‌ات بنگر و حضرت آدم در ميان ذريه‌اش گروهي را ديد كه نور آنان همه جاي آفاق را فرا گرفته و درخشش ويژه اي دارند ، حضرت آدم پرسيد : پروردگارا ! اينان كيانند ؟ خداوند فرمود : اينها پيامبران از نسل تو هستند ... حضرت آدم گفت : خدايا چرا نور آخرين نفر از سلسله انبيا از همه درخشنده تر و تابناك‌تر است ؟ خداوند فرمود: به خاطر برتري او بر همه انبيا و اوليا . پرسيد : اين پيامبر كيست و نامش چيست ؟ خداوند فرمود : اين محمد ، پيامبر فرستاده مورد اعتماد ، نجيب ، محرم اسرار ، برگزيده ، پاك ، خالص ، حبيب ، دوست ، گرامي ترين مخلوق در پيشگاه من است و محبوبترين ، نزديكترين ، شناخته ترين مخلوقاتم مي باشد. او از نظر علم ، حلم ، ايمان ، يقين ، صداقت ، نيكوكاري ، پاكدامني ، تواضع و فروتني ، پارسايي ، فرمانبري بر همه آنان برتري دارد .
‏عرشم و ساير آفريده ها در آسمانها و زمين پيمان گرفته ام كه به او ايمان آورده و به نبوتش اقرار كنند . اي آدم ، به او ايمان بياور كه در نزد من مقام و منزلت ، فضل و وقارت فزوني يابد . حضرت آدم (ع) گفت : به خدا و پيامبرش محمد (ص) ايمان آوردم .

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر خاتم از نگاه اديان 66 ص , پيامبر خاتم از نگاه اديان 66 ص , دانلود تحقیق پيامبر خاتم از نگاه اديان 66 ص , پيامبر , خاتم , از , نگاه , اديان , 66 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 9:55 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام 43 ص

تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام 43 ص

تحقیق-آداب-و-سنن-پيامبر-گرامى-اسلام-43-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 51 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏بخش اول
‏آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام‏ ‏(1)

‏مبحث آداب و سنن نبي اکرم صلي الله عليه و آله داراي گستردگي فراواني مي باشد که در اين مقاله به چند جنبه رفتاري ايشان مي پردازيم. البته از آن جهت که باعث خستگي خوانندگان عزيز نشود آن را به سه قسمت تقسيم مي نماييم.
‏رواياتى چند درباره ‏ ‏پاره‏‏‏اى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
‏از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
‏آداب آن جناب در سفر
‏رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
‏آداب آن حضرت در خوردني ها و آشاميدنى‏‏‏ ها
‏ ‏1ـ‏ ‏در معانى الاخبار به يك طريق از ابى هاله تميمى از حسن بن على عليهماالسلام و به طريق ديگر از حضرت رضا، از آباء گراميش از على بن الحسين از حسن بن على(ع) و به طريق ديگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روايت شده كه گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله كه رسول خدا را براى مردم وصف مى
3
‏‏‏كرد تقاضا كردم كه مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نيز بيان كند، بلكه به اين وسيله علاقه‏‏‏ام به آن جناب بيشتر شود او نيز تقاضايم را پذيرفت و گفت:‏ ‏
‏رسول خدا(ص) مردى بود كه در چشم هر بيننده، بزرگ و موقر مى‏‏‏نمود و روى نيكويش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنايش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالايان كوتاهتر بود، سرى بزرگ و مويى كه پيچ داشت و اگر هم گاهى موهايش آشفته مي شد شانه مى‏‏‏زد، و اگر گيسوان خود را بلند مي نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمى‏‏‏كرد. رنگى مهتابى و جبينى فراخ و ابروانى باريك و طولانى داشت و فاصله بين دو ابرويش فراخ بود، بين دو ابروانش رگى بود كه در مواقع خشم از خون پر مى‏‏‏شد و اين رگ به طورى براق بود كه اگر كسى دقت نمى‏‏‏كرد خيال مى‏‏‏كرد دنباله بينى آن جناب است و آن حضرت كشيده بينى است، محاسن شريفش پُر پشت و كوتاه و گونه‏‏‏هايش كم گوشت و غير برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بيشتر اوقات باز و دندانهايش از هم باز و جدا و چون مرواريد سفيد، و گردنش در زيبائى چنان بود كه تو گويى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گويى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بين دو شانه‏‏‏اش زياد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهايش كشيده و محيط كف دستش فراخ و استخوان ‏‏‏بندى آن و استخوان ‏‏‏بندى كف پايش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهايش باريك و بدون برآمدگى بود، و گودى كف پا و دستش از متعارف بيشتر و دو كف قدمش محدب و بيشتر از متعارف برآمده، و هم چنين پهن بود، به طورى كه آب بر آن قرار مى
3
‏‏‏گرفت، وقتى قدم برمى‏‏‏داشت تو گويى آن را از زمين مى‏‏‏كند و به آرامى گام برمى‏‏‏داشت و با وقار راه مى‏‏‏پيمود، و در راه رفتن سريع بود، و راه رفتنش چنان بود كه تو گويى از كوه سرازير مى‏‏‏شود، و وقتى بجائى التفات مى‏‏‏كرد با تمام بدن متوجه مى‏‏‏شد، چشمهايش افتاده يعنى نگاهش بيشتر به زمين بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود كه كسى را ياراى خيره شدن بر آن نبود، و به هر كس برمى‏‏‏خورد در سلام از او سبقت مى‏‏‏جست.
‏راوى گفت پرسيدم: منطقش را برايم وصف كن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصه‏‏‏ها قرين و دائما در فكر بود و يك لحظه راحتى نداشت، بسيار كم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تكلم نمى‏‏‏فرمود، و وقتى حرف مي زد كلام را از اول تا به آخر با تمام فضاى دهان ادا مى‏‏‏كرد، اين تعبير كنايه است از فصاحت، و كلامش همه كوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود. خُلق نازنينش بسيار نرم بود، به اين معنا كه نه كسى را با كلام خود مى‏‏‏آزرد و نه به كسى اهانت مى‏‏‏نمود، نعمت در نظرش بزرگ جلوه مى‏‏‏نمود، اگر چه هم ناچيز مى‏‏‏بود، و هيچ نعمتى را مذمت نمى‏‏‏فرمود، و در خصوص طعام ها مذمت نمى‏‏‏كرد و از طعم آن تعريف هم نمى‏‏‏نمود، دنيا و ناملايمات آن هرگز او را به خشم در نمى‏‏‏آورد، و وقتى كه حقى پايمال مى‏‏‏شد از شدت خشم كسى او را نمى‏‏‏شناخت، و از هيچ چيزى پروا نداشت تا آن كه احقاق حق مى‏‏‏كرد، و اگر به چيزى اشاره مى‏‏‏فرمود با تمام كف دست اشاره مى
5
‏‏‏نمود، و وقتى از مطلبى تعجب مى‏‏‏كرد دست‏‏‏ها را پشت و روى مى‏‏‏كرد و وقتى سخن مى‏‏‏گفت انگشت ابهام دست چپ را به كف دست راست مى‏‏‏زد، و وقتى غضب مى‏‏‏فرمود، روى مبارك را مى‏‏‏گرداند در حالتى كه چشم ها را هم مى‏‏‏بست، و وقتى مى‏‏‏خنديد خنده‏‏‏اش تبسمى شيرين بود به طورى كه تنها دندان هاى چون تگرگش نمايان مى‏‏‏شد.
‏صدوق(عليه الرحمه) در كتاب مزبور مى‏‏‏گويد: تا اينجا روايت ابى القاسم بن منيع از اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بود، و از اين پس تا آخر روايت عبد الرحمن است، در اين روايت حسن بن على(ع) مى‏‏‏فرمايد: تا مدتى من اين اوصاف را كه از دايى خود شنيده بودم از حسين(ع) كتمان مى‏‏‏كردم، تا اين كه وقتى برايش نقل كردم، ديدم او بهتر از من وارد است، پرسيدم تو از كه شنيدى، گفت من از پدرم اميرالمؤمنين (ع) از وضع داخلى و خارجى رسول خدا(ص) و هم چنين از چگونگى مجلسش و از شكل و شمايلش سؤال كردم، آن جناب نيز چيزى را فروگذار نفرمود.
‏امام حسين(ع) براى برادر خود چنين نقل كرد كه: من از پدرم از روش رفتار رسول خدا(ص) در منزل پرسيدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختيار خود بود، و وقتى تشريف مى‏‏‏برد، وقت خود را در خانه به سه جزء تقسيم مى

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام 43 ص , آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام 43 ص , دانلود تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام 43 ص , آداب , و , سنن , پيامبر , گرامى , اسلام , 43 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 9:00 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اثبات نبوت پيامبر

تحقیق اثبات نبوت پيامبر

تحقیق-اثبات-نبوت-پيامبرلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 46 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏راه هاى اثبات نبوت ( 1 )
‏راه هاى اثبات نبوت ( 1 )
‏راه هاى اثبات نبوت ( 1 )
‏راه هاى اثبات نبوت ( 1 )

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اثبات نبوت پيامبر , اثبات نبوت پيامبر , دانلود تحقیق اثبات نبوت پيامبر , اثبات , نبوت , پيامبر , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 6:08 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم

تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم

تحقیق-اخلاق-و-سيره-پيامبر-اكرملینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏اخلاق و سيره پيامبر اكرم(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم)
‏رسول اكرم(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم) كاملترين انسان و بزرگ و سالار تمام پيامبران است.
‏در عظمت آن حضرت همين بس كه خداوند متعال در قرآن مجيد او را با تعبير «يا ايّها الرّسول» و «يا ايّها النّب‏ي‏» مورد خطاب قرار م‏ي‏دهد و او را به عنوان انسان‏ي‏ الگو برا‏ي‏ تمام جهانيان معرّف‏ي‏ م‏ي‏نمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُم في رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سيره و سخن[ پيامبر خدا برا‏ي‏ شما الگو‏ي‏ نيكوي‏ي‏ است.»او به حقّ دارا‏ي‏ اخلاق‏ي‏ كامل و جامعِ تمام فضايل و كمالات انسان‏ي‏ بود.
‏خدايش او را چنين م‏ي‏ستايد: «إِنّك لَعَل‏ي‏ خُلُق عَظيم»; «ا‏ي‏ پيامبر تو دارا‏ي‏ بهترين اخلاق هست‏ي‏.» «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»; «اگر تندخو و سخت دل م‏ي‏بود‏ي‏ مردم از اطرافت پراكنده م‏ي‏شدند.» از اين رو، يك‏ي‏ از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام، اخلاق نيكو و برخورد متين و ملايم آن حضرت با مردم بود.
‏در طول زندگان‏ي‏ او هرگز ديده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.
‏در مقام نيايش هميشه م‏ي‏گفت: «خدايا از بيكارگ‏ي‏ و تنبل‏ي‏ و زبون‏ي‏ به تو پناه م‏ي‏برم.»، و مسلمانان را به كار كردن تحريض م‏ي‏نمود.
2
‏او هميشه جانب عدل و انصاف را رعايت م‏ي‏كرد و در تجارت به دروغ و تدليس، متوسّل نم‏ي‏شد و هيچ گاه در معامله سختگير‏ي‏ نم‏ي‏كرد و با كس‏ي‏ مجادله و لجاجت نم‏ي‏نمود و كار خود را به گردن ديگر‏ي‏ نم‏ي‏انداخت.
‏او صدق گفتار و ادا‏ي‏ امانت را قوام زندگ‏ي‏ م‏ي‏دانست و م‏ي‏فرمود: اين دو در همه تعاليم پيغمبران تأكيد و تأييد شده است.
‏در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمكاران هستند و نبايد نقش تماشاگر داشته باشند.
‏م‏ي‏فرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، يار‏ي‏ نما! اصحاب گفتند: معن‏ي‏ يار‏ي‏ كردن مظلوم را دانستيم، ول‏ي‏ ظالم را چگونه يار‏ي‏ كنيم؟ فرمود: دستش را بگيريد تا نتواند به كس‏ي‏ ستم كند!خواننده گرام‏ي‏! از آنجا كه ما در روزگار تباه‏ي‏ اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر م‏ي‏بريم، مناسب است كه در اينجا سيما‏ي‏ صميم‏ي‏ پيامبرانِ اله‏ي‏ را عموماً و چهره تابناك و حقيقتِ انسان‏ي‏ محمّد پيامبر اسلام را خصوصاً در تابلو‏ي‏ تاريخ‏ي‏ مستند و شكوهمند‏ي‏ بيابيم كه به حقّ در عصر ما برترين تصوير انسان‏ي‏ نزديك به حقيقت از آن حضرات است.‏ ‏منشور سه بُعد‏ي‏ تاريخ، سه چهره را نشان م‏ي‏دهد: قيصران، فيلسوفان و پيامبران.‏ ‏پيامبران «سيماي‏ي‏ دوست داشتن‏ي‏ دارند، در رفتارشان صداقت و صميميّت بيشتر از اُبّهت و قدرت پيداست، از پيشانيشان پرتو مرموز‏ي‏ كه چشمها را خيره م‏ي‏دارد ساطع است ، پرتوي‏ي‏ كه همچون «لبخندِ سپيده دم» محسوس است امّا همچون راز غيب مجهول.‏ ‏ساده ترين نگاهها آن را به سادگ‏ي‏ م‏ي‏بينند امّا پيچيده ترين نبوغها به دشوار‏ي‏ م‏ي‏توانند يافت.
3
‏ ‏روحهاي‏ي‏ كه در برابر زيباي‏ي‏ و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشناي‏ي‏ و رمز شگفت آن را همچون گرما‏ي‏ يك «عشق»، برق يك «امّيد» و لطيفه پيدا و پنهان زيباي‏ي‏ حس م‏ي‏كنند و آن را در پرتو مرموز سيمايشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنين دامن گستر آوايشان، عطر مست‏ي‏بخش انديشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سكوتشان و زندگ‏ي‏ كردنشان م‏ي‏بينند، م‏ي‏يابند و لمس م‏ي‏كنند.‏ ‏و به روان‏ي‏ و شگفت‏ي‏، «الهام» در درونشان جريان م‏ي‏يابد و از آن پُر، سرشار و لبريز م‏ي‏شوند.
‏و اين است كه هر گاه بر بلند‏ي‏ قلّه تاريخ برآييم انسانها را هميشه و همه جا در پ‏ي‏ اين چهره ها‏ي‏ ساده امّا شگفت م‏ي‏بينيم كه «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهيم، نوح، موس‏ي‏ و عيس‏ي‏، پيامبران بزرگِ تاريخ اين چنين بوده اند ، امّا محمّد(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم)كه خاتم الانبيا است چگونه است؟«در برابر كسان‏ي‏ كه با و‏ي‏ به مشاجره برم‏ي‏خاستند و‏ي‏ تنها به خواندن آيات‏ي‏ از قرآن اكتفا م‏ي‏كرد و يا عقيده خويش را با سبك‏ي‏ ساده و طبيع‏ي‏ بيان م‏ي‏كرد و به جدل نم‏ي‏پرداخت.
‏زندگ‏ي‏اش، پارسايان و زاهدان را به ياد م‏ي‏آورد.
‏گرسنگ‏ي‏ را بسيار دوست م‏ي‏داشت و شكيباييش را بر آن م‏ي‏آزمود.
4
‏گاه خود را چندان گرسنه م‏ي‏داشت كه بر شكمش سنگ م‏ي‏بست تا آزارِ آن را اندك‏ي‏ تخفيف دهد.
‏در برابر كسان‏ي‏ كه او را م‏ي‏ آزردند چنان گذشت م‏ي‏كرد و بد‏ي‏ را به مِهر پاسخ م‏ي‏داد كه آنان را شرمنده م‏ي‏ساخت.
‏هر روز، از كنار كوچه ا‏ي‏ كه م‏ي‏گذشت، يهود‏ي‏ا‏ي‏ طشت خاكستر‏ي‏ گرم از بام خانه بر سرش م‏ي‏ريخت و او ب‏ي‏آنكه خشمگين شود، به آرام‏ي‏ رد م‏ي‏شد و گوشه ا‏ي‏ م‏ي‏ايستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه م‏ي‏افتاد.
‏روز ديگر با آنكه م‏ي‏دانست باز اين كار تكرار خواهد شد مسير خود را عوض نم‏ي‏كرد.
‏يك روز كه از آنجا م‏ي‏گذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبر‏ي‏ نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ا‏ي‏ گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است.
‏گفت: بايد به عيادتش رفت.
‏بيمار در چهره محمّد كه به عيادتش آمده بود چنان صميميّت و محبّت صادقانه ا‏ي‏ احساس كرد كه گوي‏ي‏ سالها است با و‏ي‏ سابقه ديرين دوست‏ي‏ و آشناي‏ي‏ دارد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم , اخلاق و سيره پيامبر اكرم , دانلود تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم , اخلاق , و , سيره , پيامبر , اكرم , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 5:26 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج 25 ص

تحقیق اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج 25 ص

تحقیق-اخلاق-پيامبر-اعظم-(ص)-و-ازدواج-25-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج
‏چكيده :‏ در اين مقاله مطالبي در مورد نظرات و سخنان پيامبر اعظم در مورد ازدواج خواهم خواند كه در چندين بخش‏ مختلف جمع آوري و تفكيك شده است‏.
‏ابتدا و در شروع كار مطالبي را در تشويق و ترغيب جوان به ازدواج خواهيد خواند و فوايد ازدواج نيز در آن ذكر شده است و در ادامه به بحث ازدواج مي پردازيم و موارد لازم يك همسر خوب و مواردي كه در امر لازم است رعايت شود خواهيد خواند .
‏بعد از اقدام به اين امر فرخنده بايد به حفظ آن پرداخت زيرا به دست آوردن امري شايد آسان باشد اما حفظ آن مشكل است . كه در اين مقادير با توصيه هاي پيامبر (ص) در دوام ازدواح آشنا مي شويم و در ادامه مواردي در مورد حقوق و وظايف زن در ازدواج ذكر شده است .
‏در آخر مقاله هم روزنه اي تاريخي در ازدواج هاي پيامبر باز شده است و از نظر تاريخي نيز به اين مسائل پرداخته شده است .
‏كلمات كليدي :
‏ازدواج ‏، پيامبر اعظم (ص)، همسر
‏2
‏1) ‏م‏ق‏دمه:
‏در آغاز كلام مي خواهم از كسي صحبت كنم كه در تعريفش ظرف مكان وزمان نمي گنجد، همانطور كه در حيث آمده است كه اگر نور محمد (ص) نبود آسمان و زمين را نمي آفريدم. همانطور كه مي دانيد زمين با آن همه وسعت و پهناوريش تمام بركات و سرمايه هاي موجود در بدن دارد بالا سر آن آسمان وجود دارد كه اگر آسمان و خوردشيد با آن نور عالم تاب نباشد حتماً هيچ موجود زنده اي در كره خاكي قادر به اقدام زندگي نمي باشد. كسي كه خدا درباره اش چنين لطف كرده باشدو در سوره اسرا‏ء آمده كه پيامبر(ص) در شب معراج به عرش فرا مي خواند كه حتي با وسيله پيشرفته امروزه و يا صد سال ديگر امكان پذير نباشد. چه بايد گفت، به ق‏و‏ل شاعر اگر آب دريا نتوان كشيد- به قدر تشنگي بايد چشيد من هم در حد بضاعت قلمم چند سطري را در مورد اشرف مخلوقات به رشته تحرير در مي آورم. شايد بتوانم قطره اي از درياي بي كران را توصيف كرده باشد.
‏همانطوركه ميدانيد پيامر اكرم(ص) الگو و نمونه بشريت در تمام صفات مي باشد چه در خانواده و يا در ‏مورد ‏ازدواج. در مورد خانواده خيلي سفارش هاي فراوان دارد كه اگر به تمام سفارشات وي عمل شود افرادش سعادت مند مي شوند و حتي در مرد ازدواج نيز توصيه ها و سفارشات فراوان دارد كه جوانان و خانواده ها گرامي اگر به كار ببندند شايد هيچ گونه مشكلي در راه جوانان وجود نداشته باشد. ولي متأسفانه در عصر ما بعضي مسائل را تحريف كرده اند‏.
‏سپاس خداي را كه ‏تير هاي انديشه درباره شگفتي هاي آفرينش اوبه جايي نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفكر در بدايع نخستينش جز آنكه سرگردان و متحير بماند، راه به جايي نبرد، در ص‏ورت‏ي كه همواره نعمتهاي لطيف اوبراي جه‏ا‏نيان يكي پس از ديگري، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛ و از جمله الطاف زيبايش آن است كه از آب بشري را آفريد و او را وابسته و خويشاوند قرار داد و بر مخلوقات شهوت را مسلط كرد تا بدان وسيله نا خواسته وادار به توليد مثل شوند واز اين راه به حكم جبر و بدون اختيار نسلشان باقي بماند؛ وانگهي مسئله انساب را مهم شمرده و به آن اجر نهاده است و بدان وسيله زنا را حرام داشته و به خاطر منع وجلوگيري از آن اين عمل را سخت زشت شمرده و ارتكاب آن را هرزگي و كار زشت دانسته است و مردم را به ازدواج دعوت كرده و به صورت امري مستحب و فرماني الهي بر آن تشويق كرده است.
‏پاك ومنزه است خداوندي كه مرگ را بر بندگان مقرر فرموده و بدان وسيله آنان را محكوم به مرگ و در هم شكستگي كرده و از طرفي بذر نطفه ها در زمين رحم ها پراكنده ساخته و افراد جديدي از آن به وجود آورده و آن را وسيله جبران مرگ قرار داده است، تا آنان را آگاه كند كه درياي مقدرات او از لحاظ سود و زيان، خير و شر، دشوار و آسان، پيچيده و گسترده، براي جهانيان فيض بخش است.‏ ‏و درود بر محمد(ص) كه براي بيم و اميد دادن برانگيخته شده است و بر آل و اصحاب او، درودي كه حسابگران از عهده شمارش و اندازه آن بر نيايند وسلامي فراوان‏ بر ايشان باد!
‏باري، براستي كه ازدواج پشتوانه دين و خوار كننده شياطين و در مقابل دشمن خدا دژ استواري است و وسيله زياد شدن افرادي است كه سرور انبياء(ص) بدان وسيله بر ديگر پيامبران مباهات مي كند.بنابر اين چقدر بجاست كه وسايل ازدواج را فراهم و آداب و سنن آن را حفظ كنند. از اين رو بايد اهداف و نيازمندي هاي آن را شرح و فصول و ابواب آن را تفضيل داد وآن مقدار از احكام نكاح را كه داراي اهميت است در پنج‏ بخش ‏بيان مي شود‏.
‏3
‏4
‏با توجه به اختلاف نظرها درباره ازدواج ‏ح‏قيقت روشن نخواهد شد‏، مگر اينكه نخست اخبار و آثاري را كه در تشويق ازدواج و يا منع از ازدواج رسيده، بيان كنيم وسپس فوايد و پيامدهاي ناهنجار آن را ‏ ‏توضيح دهيم تا فضيلت ازدواج و يا ترك ازدواج درباره كسي كه از آفات آن در امان است و يا در امان نيست روشن شود.
‏ترغيب به ازدواج‏:
‏اما از آيات؛ خداي متعال فرموده است: ‏﴿‏و انكهوا الايامي منكم‏﴾‏(۱) كه امر به ازدواج مي فرمايد، و نيز فرموده است:‏﴿‏فلاتعضلوا هن ان ينكحن ازواجهن،‏﴾‏(۲) كه از ازدواج نكردن نهي مي كند؛ ونيز در وصف و ثناي پيامبران مي فرمايد: ‏﴿‏و لقد ارسلنارسلاً من قبلك و جعلنا لهماازواجاو ذرِيه،‏﴾‏(٣) كه در معرض منت گذاري و اظهار فضل چنان فرموده است.
‏رسول اكرم(ص)‏ مي فرمايد:(نكاح سنت من است، هر كه سنت مرا دوست دارد پس بايد به روش من رفتار كند.) (٤)
‏و نيز فرمود:
‏(ازدواج كنيد تا افزون شويد كه من روز قيامت به جمعيت شما افتخار مي كنم حتي به جنيني كه سقط شده است.)(٥)
‏و فرمود: (هركه از سنت من اعراض كند، ‏ا‏ز من نيست، براستي كه نكاح سنت من است وهر كه مرا دوست دارد بايد به سنت من عمل كند)
‏و نيز فرمود: (هر كه از ترس فقر و عائله منده ازدواج را ترك كند از ما نيست.)‏(6)
‏آن حضرت فرمود: (هر كه از شما توان مالي دارد،بايد ازدواج كند كه ازدواج براي فروهشتن چشم و حفظ ناموس بهتر است و هر كه توان مالي ندارد بايد روزه بگيرد كه روزه داري مانع شهوت است. )‏(7)‏ اين حديث شريف دليل بر آن است كه علت ترغيب به ازدواج همان بيم از فساد در چشم و شهوت است.
‏در اين حديث روزه را باعث (رجاء) دانسته است. رجاء عبارتست از كوبيدن خصيتين جوان نر به منظور از بين بردن نري اوست، بنابر اين به طور استعاره براي ناتواني از آميزش- به وسيله روزه داري- آورده شده است.
‏پيامبر(ص) فرمود:
‏(هر گاه كسي كه دين و امانتداري اش مورد رضايت شما بود به خواستگاري آمد، با ازدواج با وي موافقت كنيد و اگر نكنيد روي زمين فتنه و فساد فراوان خواهد شد.)‏(8)‏ واين حديث شريف نيز علت و دليلي براي تشويق و ترغيب به ازدواج به دليل بيم از فساد است.
‏و نيز فرمود: (هر كه براي رضاي خدا ازدواج كند وبراي خدا امكانات ازدواج شخصي را فراهم آورد، استحقاق ولايت الهيه را پيدا مي كند.)‏(‏9)
‏و آن بزرگوار فرمود: (هر كس ازدواج كند، در حقيقت بخشي از دينش را تأمين كرده است.بنابراين نسبت به بخش ديگر آن بايد از خدا بترسد.) (‏10‏)
‏از طريق خاصه نيز روايتي در كافي با اسناد خود از ‏امام صادق (ع)‏، به نقل از پدرانش(ع) نقل شده كه آن حضرت مي گويد : (‏ رسول خدا(ص) فرمود‏: تزويج كنيد و به همسري در آوريد! بدانيد كه از بهره مندي و خوشبختي انسان، ازدواج كردن ودادن هزينه دامادي است، وهيچ چيزي نزد خداي عز وجل محبوب ترا ز خانه اي نيست كه در اسلام به وسيله ازدواج آباد شود.) و هيچ چيزي در نزد خداي عز وجل مبغوض ترازخانه اي نيست كه در اسلام به وسيله جدايي- يعني طلاق- ويران گردد. سپس ‏امام صادق (ع)‏ فرمود: (خداي متعال درباره طلاق تأكيد فرموده و خشم خود را نسبت به زن و مرد چندين بار بيان كرده است. )‏(‏11‏)
‏و نيزبه اسناد خود از آن بزرگوار نقل كرده است: (دو ركعت نمازي را كه شخص ازدواج كرده به جا آورد بهتر از هفتاد ركعتي است كه فرد مجرد به جا آورد.)(‏12‏)
‏رسول خدا(ص) ‏فرموده: ( تاهل اختيار كنيد كه روزي تان بيشتر مي شود.)

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج 25 ص , اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج 25 ص , دانلود تحقیق اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج 25 ص , اخلاق , پيامبر , اعظم , (ص) , و , ازدواج , 25 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 5:23 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله

تحقیق پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله

تحقیق-پيامبر-اسلام-صلى-الله-عليه-و-آلهلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 46 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏اسلام دينى فراگير و جهان‏‏‏شمول است و از همان آغاز ظهور، خود را در حصارهاى تنگ نژادى و قبيله‏‏‏اى محدود نساخت از همين روى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در سال ششم هجرى در راستاى رسالت جهانى خويش، با ارسال نامه‏‏‏هايى به سران ممالك هم جوار حجاز، ايشان را به اسلام فراخواند‏.
‏طبرى مورخ معروف در كتاب خود متن سه نامه از نامه‏‏‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله به نجاشى - حاكم حبشه -‏ ‏ خسرو پرويز - شاهنشاه ايران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - را ضبط كرده است. مقاله حاضر به بحث و بررسى پيرامون اين سه نامه اختصاص دارد‏.
‏واژه‏‏‏هاى كليدى: رسالت جهانى، مكاتيب پيامبر، تبشير و انذار
‏در پى افزايش فشار مشركان مكه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ياران وفادارش و اخلالى كه قريشيان در جريان گروش به اسلام ايجاد كرده بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله بر آن شد تا مركز ديگرى را براى تاسيس و پى
‏‏‏ريزى حكومت اسلامى جست ‏‏‏و جو كند تا از اين رهگذر، هم مسلمانان از آزار مشركان رهايى يابند و هم پايگاهى استوار جهت نشر دعوت اسلامى در جزيرة العرب ايجاد گردد. از اين رو براى نيل به اين هدف، در سال سيزدهم بعثت، مكه را به سوى يثرب ترك كرد و با ايجاد طرحى نو در ساختار اجتماعى و فرهنگى مدينه، اين شهر را به يك نظام عقيدتى نيرومند پيوند زده و از مهاجر و انصار - كه از عناصر اصلى اين شهر بودند - امتى واحد ساخت و طولى نكشيد كه مدينه به پايگاهى نيرومند در برابر مكه تبديل شد و از همين پايگاه بود كه آموزه‏‏‏ها و تعاليم اسلامى به سراسر جزيرة العرب منتشر شد
‏پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بر قوم و قبيله خاصى مبعوث نشده بود تا پيامش در حصار و محدوده آن قوم و قبيله محصور بماند، بلكه بر طبق آموزه‏‏‏هاى قرآنى (1) ماموريت داشت تا پيام خود را به عموم مردم - فارغ از تمايزات قومى، نژادى و زبانى - ابلاغ نمايد. از اين رو در سال ششم هجرى، در راستاى رسالت جهانى خويش، با ارسال نامه‏‏‏هايى به سران ممالك هم جوار حجاز در آن روزگار، گام مهمى را در سياست‏‏‏ خارجى برداشت. او كه در اين زمان دغدغه خاطر چندانى از جانب يهوديان مدينه و شرارت
‏‏‏هاى آن‏‏‏ها نداشت و نيز به دليل انعقاد معاهده صلح حديبيه، از جانب مشركان مكه احساس خطر جدى نمى‏‏‏كرد بر آن شد تا نامه‏‌‏هايى را به سران كشورهاى هم جوار ارسال نمايد و آن‏‏‏ها را به اسلام فراخواند. (2‏)
‏با نگاهى به تاريخ طبرى درمى‏‏‏يابيم كه طبرى تنها سه نامه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را كه خطاب به نجاشى - حاكم حبشه - ، خسرو پرويز - شاهنشاه ايران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - بوده را ضبط كرده است و در خصوص نامه‏‏‏هاى آن حضرت به مقوقس (حاكم مصر)، جيفر و عبد پسران جلندى (فرمانروايان عمان) و منذر بن ساوى (كارگزار خسرو در بحرين) تنها به نقل گفته‏‏‏اى كوتاه از ابن اسحاق اكتفا كرده و متن نامه‏‏‏هاى مذكور را نياورده است. از اين رو ما در اين نوشتار به ذكر و بررسى نامه‏‏‏هايى كه از سوى آن حضرت به حاكمان حبشه، روم و ايران ارسال شده است، خواهيم پرداخت‏ .
‏نخستين نامه‏‏‏اى كه طبرى در ذيل وقايع سال ششم هجرى به ثبت آن اهتمام نموده، نامه‏‏‏اى است كه از سوى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و توسط دحية كلبى به هرقل - امپراتور روم شرقى - ارسال گرديد . طبرى متن اين نامه را چنين آورده است
‏:
‏بسم الله الرحمن الرحيم
‏من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظيم الروم . سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوك بدعاية الاسلام، اسلم تسلم و اسلم يؤتك الله اجرك مرتين. فان توليت فعليك اثم الاريسين. (3‏)
‏به نام خداوند بخشنده مهربان
‏از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ روميان‏ .
‏كسى كه پيرو راستى گردد گزند نمى‏‏‏بيند. اسلام بياور تا سالم بمانى و اسلام بياور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذيرش آن سر باز زدى، گناه رعايا (كشاورزان) بر گردن تو خواهد بود‏.
‏دومين نامه مورد توجه طبرى كه به انعكاس آن پرداخته است مكتوب پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به نجاشى پادشاه حبشه است كه عمر و بن ابى اميه ضمرى مامور ابلاغ آن شده بود. وى متن اين نامه را چنين ثبت كرده است‏:

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله , پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله , دانلود تحقیق پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله , پيامبر , اسلام , صلى , الله , عليه , و , آله , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:47 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق پيامبر اعظم در قرآن

تحقیق پيامبر اعظم در قرآن

تحقیق-پيامبر-اعظم-در-قرآنلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 29 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏عنوان :‏
‏جلوه هايي از حقيقت وجودي نبي اکرم (ص) در قرآن کريم
‏ 
‏منبع :‏
‏صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران
‏از عايشه پرسيدند: اخلاق پيامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: «خلق و خوي پيامبر(ص)، قرآن بود.» شخصيت جامع و چند بعدي پيامبر اسلام و كمال و عظمت معرفتي، اخلاقي و وجودي آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است كه به عنوان نماد مطلق و تام «انسان كامل» در ميان آدميان، حجت و الگويي ماندگار مي باشد.
‏اگر قرآن كريم، كلام تشريعي حضرت حق است، پيامبر اكرم (ص) كلمه الله الاعظم و كلام تكويني خدا است. اگر قرآن كتابي است با حقايق جاودانه و هميشگي، پيامبر اكرم (ص) نيز حقيقتي عيني و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لايه هاي معنايي و مصداقي عميق و گسترده اي دارد كه تلاش براي كشف آن حقايق بايد استمرار داشته باشد، پيامبر اكرم (ص) نيز ذخيره اي تمام نشدني و حقيقتي است عيني و انساني، كه شناخت ابعاد مختلف شخصيت ايشان و دستيابي به عمق سيره، سلوك و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادي مستمر نيازمند است. اگر نياز بشريت به قرآن هرگز پايان نمي يابد و تكامل علمي و اجتماعي انسان، نياز او را به حقايق قرآن كريم نه تنها كاهش نمي دهد كه روزافزون مي سازد، نياز انسان امروز و فردا به پيامبر اكرم(ص) و درس ها و آموزه هاي ايشان پايان ناپذير است و اگر اسلام خاتم اديان و قرآن خاتم كتب آسماني است، پيامبر اكرم (ص) خاتم النبياء و قله رفيع كمال انساني است. او خليفه الله الاعظم و واسطه ابدي نزول فيض الهي است كه: «و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين». قرآن كريم نسخه مكتوب حقيقت نور محمدي (ص) است و پيامبر اكرم (ص) آينه تمام نماي صفات حسناي حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
‏پيامبر اكرم (ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: علي! كسي جز تو و من خدا را نشناخت و كسي جز خدا و تو مرا نشناخت و كسي جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلايي كه براي غيرخدا ميسر است، جز براي كساني كه در كانون نور محمد (ص) و علي (ع) قرار دارند، امكان پذير نيست، چرا كه اين معرفت و شناخت معرفتي است شهودي و نه ذهني، معرفتي است متناسب با اوج كمال و تعالي شناسنده، نه مدرسه اي و استدلالي. از آن سو نيز معرفت تام نبي (ص) و وحي (ع) جز براي حضرت حق، براي كسي حاصل نمي شود، چرا كه ديگران همه فروتر از اين دو وجود مقدس- كه نور واحدي از منشأ واحدند- مي باشند و دستيابي به معرفت تام آنان برايشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن كريم فراوان درباره پيامبر اكرم (ص) و معرفي ايشان سخن گفته است كه براي آشنايي با جايگاه عظيم نبي اكرم (ص) به اين آيات بايد مراجعه كرد: در قرآن كريم اطاعت خدا و پيامبر (ص) در كنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ايذاء پيامبر اكرم (ص) موجب عذاب دردناك و لعنت خداوند در دنيا و آخرت تلقي شده و دوستي خداوند متعال مشروط به اطاعت از پيامبر اكرم (ص) گرديده است. خلق و خوي الهي پيامبر اكرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبير «وانك لعلي خلق عظيم»، توصيف شده، تعبيري كه تنها درباره پيامبر به كار رفته است. پيامبر اكرم (ص) عامل رهايي و آزادي مردمان از زنجيرها و بندهاي سخت معرفي شده است.
‏بندهايي كه از سويي خرافات و عادات زشت و از سوي ديگر ستمگران و سلطه جويان بر فكر و انديشه و رفتار و حركت تعالي جويانه انسان ها ايجاد كرده اند. او «عبدخدا» معرفي شده است كه با عبوديت و بندگي ذات حق، به عالي ترين درجه عبوديت دست يافته و از همه تعلقات و وابستگي ها رها شده است. گستره فيض و لطف نبي اكرم نه تنها همه مردمان و آدميان كه عالميان را شامل شده و آن حضرت به عنوان «رحمه للعالمين» معرفي شده است.... اين توصيف ها گوشه اي از معرفي پيامبر (ص) در قرآن است كه مروري همراه با تأمل و درنگ در اين آيات و ديگر آيات، مي تواند آفاق و ابعاد شخصيت الهي نبي اكرم (ص) را براي ما روشن سازد.
‏علاوه بر اين، برخي سوره هاي قرآن كريم اساساً در شأن پيامبر اكرم (ص) است و اين غير از سوره هايي است كه به وجود مبارك آن حضرت تأويل شده است. «يس» كه قلب قرآن كريم است و سرچشمه هايي از معرفت و حكمت از آن جاري است، به پيامبر اكرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کريم به نام نامي آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براين سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحريم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحي، سوره شرح (انشراح)، سوره تين، سوره علق، سوره قدر، سوره كوثر برخي از سوره هايي است كه ناظر به شأن و جايگاه عظيم و مرتبه رفيع آن حضرت در پيشگاه خداوند متعال است. هر كدام از اين سوره ها و آيات نوراني آن، مالامال از حرمت و لطفي است كه خالق متعال براي اين برترين بنده مقرب خود قائل است.
‏پيامبر اكرم(ص) نه تنها مبلغ دين الهي و معلم آيات حكمت، كه مربي و اسوه انسان ها است: «لقدكان لكم في رسول الله اسوه حسنه». بنابر اين پيوند پيروان آن حضرت با اين وجود مقدس، هنگامي معني دار و مؤثر است كه آن بزرگوار را به عنوان مقتدا، امام، الگو و پيشواي حقيقي بشناسند و در مسلك و سلوك، از ايشان پيروي كنند. آياتي فراوان از قرآن كريم احكام و دستوراتي را خطاب به پيامبر اكرم (ص) بيان مي كند كه خطوط روشن الگو بودن آن حضرت را ترسيم و سرمشق هايي را كه پيروان آن بزرگوار بايد براي خود «اصل» قرار دهند مشخص مي نمايد. نگاهي گذرا به اين سرمشق ها، جامعيت دين و عرصه هاي گوناگوني را كه بايد يك مسلمان واقعي بدان توجه داشته باشد. تبيين مي نمايد. اين دستورات و احكام صريح و گويا براي هركسي بدون نياز به چيز ديگري جز فهم عبارات قرآن كريم، روشن مي كند كه همه عرصه هاي عبادي، اقتصادي، سياسي، تربيتي، اجتماعي، نظامي، فرهنگي، اخلاقي و... در قلمرو الگوبرداري و پيروي از پيامبر اكرم (ص) قرار مي گيرد و هيچ زمينه اي از زمينه هاي اساسي و پايه اي زندگي نهان را نمي يابيم كه سرمشق ها و خطوط اصلي آن براي پيروان پيامبر تعيين نشده باشد. اگر قرآن كريم مخاطبان خود را به تأسي و الگوگيري از پيامبر اكرم (ص) فرا مي خواند، خود نيز خطوط روشن آن را ترسيم كرده است. عبادت و شب زنده داري، جهاد و مبارزه با كفار و منافقان، رشد دانش و معرفت و آگاهي، مهرباني و تواضع با مؤمنان و هم كيشان، انفاق و كمك به مستمندان و دستگيري از افتادگان، مهرباني با يتيمان و بي سرپرست ها، كسب قدرت همه جانبه براي حفظ استقلال و آسيب ناپذيري جامعه اسلامي، نيكي و خدمت به همگان و صدها دستور و توصيه قرآن كريم به پيامبر اكرم (ص)، نشان مي دهد كه پيروان آن حضرت چه خطوط كلي را در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي خود بايد سرمشق خويش قرار دهند تا بتوانند با مسير كمال و رشد حقيقي- كه آن حضرت در قله آن قرار دارد- هماهنگ شوند و به آنچه او نائل شده بود، نزديك گردند.
‏اكنون مي توان به درنگ و تأملي عميق در اين آيات صريح الهي، به ريشه اصلي گمراهي و حيرت و تباهي كه امت اسلام بدان دچار آمده است، پي برد. اگر فاصله امت با پيامبرش اين چنين ژرف و عميق نبود، هرگز امت پيامبر به چنين روزگاري گرفتار نمي آمد. تفرقه و اختلاف به جاي وحدت و اتفاق، جهل و نگراني به جاي علم و آگاهي، ظلم و بي انصافي به جاي عدل و داد، رفاه زدگي و اسراف به جاي دستگيري و انفاق، دشمني و خصومت به جاي مهرباني و گذشت، انفعال و تسليم در برابر بيگانگان به جاي مقاومت و جهاد و بالاخره پذيرفتن ولايت و حاكميت كافران به جاي ولايت و حاكميت رسول خدا (ص) و جانشينان او... حقايق تلخي است كه امروز در جهان اسلام شاهد آن هستيم و نشان مي دهد فاصله اي ژرف بين امت و پيامبر وجود دارد كه جز با بازگشت به قرآن و خطوط روشن آن- كه در گرو پيروي و تأسي به تجسم عيني و انساني آن است- اين فاصله ژرف پيموده نخواهد شد.
‏باشد كه به مدد جلوه اي از فيض «رحمه للعالمين» امت او از غفلت و جهالت رهايي يابند. ان شاءالله.
‏عنوان :‏
‏پيامبر اكرم (ص) از نگاه امام صادق عليه السلام
‏ 
‏منبع :‏
‏سايت تبيان
‏پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: وقتي مي خواهي عيوب ديگران را ياد كني ، عيوب خويش را به ياد آور . (كنز العمال ، ج 3 ، ص 586)
‏در طول تاريخ اديان ، كمتر پيامبري وجود دارد كه مانند پيامبر اسلام (ص) تمام خصوصيات و جوانب زندگى ايشان به طور واضح و روشن ، بيان و ثبت ‏شده ‏باشد.
‏خداوند متعال در قرآن ‏با زيباترين عبارات و كامل ترين ‏بيانات ، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ‏ترين صفات ستوده است و مى ‏فرمايد: « و اِنّك لَعلي خُلق عَظيم‏» ؛ ( قلم/4) " اي پيامبر! تو بر اخلاقى عظيم استوار هستى. "
‏نيز مى ‏فرمايد: « محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم.» (فتح/29) محمد (ص) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سر سخت و در ميان خود مهربانند.
‏محققان ، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت‏ محمد (ص) سخن گفته ‏اند.
‏اما ائمه عليهم السلام با نگاهى ژرف و دقيق ، سيماى آن شخصيت ‏بى‏نظير و دُرّ يكتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزه‏هاى آن حضرت پرداختند.
‏در اين نوشتار برآنيم تا گوشه هايى از زندگى و شخصيت ‏پيامبر اكرم (ص) را از نگاه امام صادق عليه السلام بررسي كنيم .
‏تولد نور
‏امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پيامبر اكرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خويش آفريد. (1) همچنين امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم (ص) فرمود: «اى محمد! قبل از اين كه آسمان‏ها ، زمين ، عرش و دريا را خلق كنم، نور تو و على را آفريدم... .»(2)
‏ثقة ‏الاسلام كلينى (ره) مى‏نويسد: امام صادق (ع) فرمود: « هنگام ولادت ‏حضرت رسول اكرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پيامبر) بود. يكى از آن دو به ديگرى گفت: آيا مى‏بينى آنچه را من‏ مى‏بينم؟ ديگرى گفت: چه مى‏بينى؟ او گفت: اين نور ساطع كه مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همين حال ، ابوطالب (ع) وارد شد و به ‏آن‏ها گفت: چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد كه وصى اين نوزاد خواهد بود (3)
‏نام هاى پيامبر
‏كلبى ، از نسب شناسان بزرگ عرب مى‏گويد: امام صادق (ع) از من ‏پرسيد: در قرآن چند نام از نام‏هاى پيامبر خاتم (ص) ذكر شده است؟
‏گفتم: دو يا سه نام.
‏امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نام‏هاى پيامبر اكرم در قرآن‏ آمده است: "محمد ، احمد ، عبدالله، طه، يس ، نون ، مزمل ، مدثر ، رسول‏ و ذكر."
‏سپس آن حضرت براى هر اسمى آيه‏اى تلاوت فرمود و فرمودند:
‏«ذكر» يكى از نام‏هاى محمد (ص) است و ما (اهل ‏بيت) «اهل ذكر» هستيم. كلبى! هر چه مى‏خواهى از ما سؤال كن.
‏كلبى مى‏گويد: به خدا سوگند! از ابهت صادق آل محمد (ع‏) تمام‏ قرآن را فراموش كردم و يك حرف به يادم نيامد تا سؤال كنم. (4)
‏عظمت نام محمد صلي الله عليه و آله
‏جلوه نام محمد (ص) براى امام صادق (ع) به گونه ‏اى بود كه هر گاه ‏نام مبارك حضرت محمد (ص) به ميان مى‏آمد ، عظمت و كمال رسول ‏خدا (ص) چنان در وى تاثير مى‏گذاشت ، كه رنگ چهره ‏اش دگرگون مى‏شد ، به طورى كه آن حضرت در آن حال، براى دوستان نيز ناآشنا مى‏نمود. (5)
‏امام صادق (ع) گاهى بعد از شنيدن نام پيامبر(ص) مى‏فرمود: جانم‏ به فدايش. اباهارون مى‏گويد: روزى به حضور امام صادق (ع) شرفياب ‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است كه تو را نديده ‏ام. عرض كردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارك گرداند. چه نامى براى او انتخاب‏ كرده‏ اى؟ گفتم: او را محمد ناميده ‏ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد ( به احترام آن حضرت) صورت ‏مباركش را به طرف زمين خم كرد، نزديك بود گونه‏ هاى مباركش به‏ زمين بخورد.
‏آن حضرت زيرلب گفت: محمد ، محمد ، محمد. سپس فرمود: جان خودم ، فرزندانم ، پدرم و جميع اهل زمين فداى رسول خدا (ص) باد! او را دشنام مده! كتك نزن ، بدى به او نرسان ، بدان! در روى زمين‏ خانه اى نيست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد ، مگر اين كه آن ‏خانه در تمام ايام مبارك خواهد بود. (6)
‏سيماى پيامبر اكرم (ص)
‏امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دايى‏اش ، «هند بن ابى‏هاله‏» (7) كه در توصيف چهره پيامبر (ص) مهارت داشت ، درخواست‏ نمود تا سيماى دل آراى خاتم پيامبران (ص) را براى وى توصيف ‏نمايد. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: « رسول خدا (ص) در ديده ‏ها با عظمت مى‏نمود و در سينه ‏ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا ، مويش ‏نه پيچيده و نه افتاده ، رنگش سفيد و روشن ، پيشانيش گشاده ، ابروانش پرمو و كمانى و از هم گشاده ، در وسط بينى برآمدگى ‏داشت ، ريشش انبوه ، سياهى چشمش شديد ، گونه هايش نرم و كم ‏گوشت ، دندان هايش باريك و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏ رفتن با وقار حركت مى‏كرد. وقتى به چيزى توجه مى‏كرد ، به طور عميق‏ به آن مى‏نگريست.
‏به مردم خيره نمى‏شد ، به هر كس مى‏رسيد سلام ‏مى‏كرد؛ همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنيايى خشمگين نمى‏شد. اكثر خنديدن آن حضرت تبسم بود ، برترين مردم نزد وى كسى بود كه ، بيشتر مواسات و احسان و يارى ‏مردم نمايد... » (8)
‏اوصاف پيامبر در تورات و انجيل
‏خداوند متعال در وصف پيامبر(ص) فرمود:« الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون.‏» (14) ؛ كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داديم ، او را همچون فرزندان خود مى‏شناسند ؛ (ولى) جمعى از آنان ، حق را آگاهانه كتمان مى‏كنند.
‏امام صادق (ع) فرمود:« يعرفونه كما يعرفون ابناءهم.»
‏زيرا خداوند متعال در تورات و انجيل و زبور، حضرت محمد (ص) ، بعثت ، مهاجرت ، و اصحابش را چنين توصيف نمود:« محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم...»( فتح/29) ؛ محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. پيوسته آنها را در حال ‏ركوع و سجود مى‏بينى ، در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. اين ، توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است... .
‏امام صادق (ع) فرمود: اين ، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات و انجيل است. زمانى كه خداوند پيامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث ‏نمود ، اهل كتاب (يهود و نصارى) او را شناختند ؛ اما نسبت ‏به او كفر ورزيدند ، همان گونه كه خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به...» ؛ ( بقره /89) هنگامى كه اين پيامبر نزد آنها آمد كه (از قبل) او را شناخته بودند ، به او كافر شدند. (9)
‏خداوند متعال در قرآن كريم ، در وصف پيامبر (ص) مى ‏فرمايد: « و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين»؛ ( انبياء/107) ما تو را جز براى رحمت جهانيان ‏نفرستاديم. قرآن نيز مى ‏فرمايد: « " اشداء علي الكفار رحماء بينهم» ؛ در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. اين دو چگونه با هم جمع مى‏شوند؟
‏برترين مخلوق
‏حسين بن عبدالله مى‏گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: آيا رسول‏ خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا ، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هيچ مخلوقى را بهتر از محمد (ص) نيافريد. (10)
‏امام صادق(ع) در حديث ديگرى فرمود: چون رسول خدا (ص) را به ‏معراج بردند جبرئيل تا مكانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمى‏كرد. پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل ، در چنين حالى ‏مرا تنها مى‏گذارى؟! جبرئيل گفت: تو برو. سوگند به خدا، در جايى ‏قدم گذاشته‏اى كه هيچ بشرى قدم نگذاشته و پيش از تو بشرى به آن ‏جا راه نيافته است (11)
‏معمر بن راشد مى‏گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: يك نفر يهودى خدمت رسول خدا (ص) رسيد و به دقت او را نگريست.
‏پيامبر اكرم(ص) فرمود: اى يهودى! چه حاجتى دارى؟ يهودى گفت: آيا تو برترى يا موسى بن عمران ؛ آن پيامبرى كه خدا با او تكلم ‏كرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسيله عصايش ‏دريا را براى او شكافت و به وسيله ابر بر او سايه افكند؟
‏پيامبر(ص) فرمود: خوش آيند نيست كه بنده خود ستايى كند، ولكن (در جوابت) مى‏گويم كه حضرت آدم (ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه ‏كند، گفت: « اللهم اني اسئلك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لي ‏» ؛ خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم كه مرا عفو نمايى.
‏خداوند نيز توبه ‏اش را پذيرفت. حضرت نوح (ع) وقتى از غرق شدن در دريا ترسيد گفت: « اللهم اني اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجيتني من الغرق» ؛ ‏خدايا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏ مى‏كنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نيز او را نجات داد.
‏حضرت ابراهيم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم اني اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجيتني منها »؛ خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم كه مرا از آتش نجات دهى. خداوند نيز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
‏حضرت موسى(ع) وقتى عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترس ‏نمود گفت: « اللهم اني اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجيتني ‏» ؛ خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى ‏نمايم كه مرا ايمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:« قلنا لا تخف انك انت الاعلي ‏» ( طه /68) نترس. مسلماً تو برترى.
‏اى يهودى ، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درك مى‏كرد و به ‏من و نبوت من ايمان نمى‏آورد ، ايمان و نبوتش هيچ نفعى به حال اونداشت.
‏اى يهودى! از ذريه من شخصى ظهور خواهد كرد به نام مهدى (ع) كه در ‏زمان خروجش ، عيسى بن مريم براى يارى او فرود مى‏آيد و پشت‏ سر او نماز مى‏خواند. (12)

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر اعظم در قرآن , پيامبر اعظم در قرآن , دانلود تحقیق پيامبر اعظم در قرآن , پيامبر , اعظم , در , قرآن , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:46 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

تحقیق پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى

تحقیق-پيامبر-اسلام(ص)-و-شيوه-گذر-از-جامعه-جاهلى-به-جامعه-اسلامىلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 80 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى (به سوى يك نظريه توسعه)
‏((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراين چگونگى, شيوه, ابزار و سازوكار رسيدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرايش ها, نگرش ها, بينش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظريه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقليد از غرب اصرار مى ورزند و برخى ديگر با تإكيد بر الگوهاى غير خطى سعى بر بومى سازى نظريات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به كندوكاو در تاريخ صدر اسلام پرداخته است تا مسير جديدى را در جهت بومى سازى نظريات توسعه بگشايد.
مقاله حاضر به اين سوال پاسخ مى دهد كه پيامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندك و با امكاناتى ناچيز, آن چنان تغييراتى در سطح فرد و جامعه پديد آورد كه پس از مدتى, جامعه اى كاملا متفاوت با آن چه پيش از آن بود به وجود آمد؟
اين مقاله با طرح نظريه محتواى باطنى انسان سعى مى كند تا گام هاى اوليه را, با استفاده از داده هاى تاريخى, جهت طرح يك نظريه توسعه نوين بردارد.
‏پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى (به سوى يك نظريه توسعه)
‏((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراين چگونگى, شيوه, ابزار و سازوكار رسيدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرايش ها, نگرش ها, بينش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظريه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقليد از غرب اصرار مى ورزند و برخى ديگر با تإكيد بر الگوهاى غير خطى سعى بر بومى سازى نظريات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به كندوكاو در تاريخ صدر اسلام پرداخته است تا مسير جديدى را در جهت بومى سازى نظريات توسعه بگشايد.
مقاله حاضر به اين سوال پاسخ مى دهد كه پيامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندك و با امكاناتى ناچيز, آن چنان تغييراتى در سطح فرد و جامعه پديد آورد كه پس از مدتى, جامعه اى كاملا متفاوت با آن چه پيش از آن بود به وجود آمد؟
اين مقاله با طرح نظريه محتواى باطنى انسان سعى مى كند تا گام هاى اوليه را, با استفاده از داده هاى تاريخى, جهت طرح يك نظريه توسعه نوين بردارد.
‏پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى (به سوى يك نظريه توسعه)
‏((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراين چگونگى, شيوه, ابزار و سازوكار رسيدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرايش ها, نگرش ها, بينش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظريه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقليد از غرب اصرار مى ورزند و برخى ديگر با تإكيد بر الگوهاى غير خطى سعى بر بومى سازى نظريات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به كندوكاو در تاريخ صدر اسلام پرداخته است تا مسير جديدى را در جهت بومى سازى نظريات توسعه بگشايد.
مقاله حاضر به اين سوال پاسخ مى دهد كه پيامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندك و با امكاناتى ناچيز, آن چنان تغييراتى در سطح فرد و جامعه پديد آورد كه پس از مدتى, جامعه اى كاملا متفاوت با آن چه پيش از آن بود به وجود آمد؟
اين مقاله با طرح نظريه محتواى باطنى انسان سعى مى كند تا گام هاى اوليه را, با استفاده از داده هاى تاريخى, جهت طرح يك نظريه توسعه نوين بردارد.
‏پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى (به سوى يك نظريه توسعه)
‏((توسعه)) دغدغه اساسى انسان معاصر است. بنابراين چگونگى, شيوه, ابزار و سازوكار رسيدن به توسعه و تعالى, پرسش جدى فراروى گرايش ها, نگرش ها, بينش ها, دانش ها و دانشمندان مختلف است.
برخى از نظريه پردازان با طرح تئورىهاى خطى بر تقليد از غرب اصرار مى ورزند و برخى ديگر با تإكيد بر الگوهاى غير خطى سعى بر بومى سازى نظريات توسعه دارند. مقاله حاضر با نگرشى از نوع دوم, به كندوكاو در تاريخ صدر اسلام پرداخته است تا مسير جديدى را در جهت بومى سازى نظريات توسعه بگشايد.
مقاله حاضر به اين سوال پاسخ مى دهد كه پيامبر اسلام(ص) چگونه توانست در فرصتى اندك و با امكاناتى ناچيز, آن چنان تغييراتى در سطح فرد و جامعه پديد آورد كه پس از مدتى, جامعه اى كاملا متفاوت با آن چه پيش از آن بود به وجود آمد؟
اين مقاله با طرح نظريه محتواى باطنى انسان سعى مى كند تا گام هاى اوليه را, با استفاده از داده هاى تاريخى, جهت طرح يك نظريه توسعه نوين بردارد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى , پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى , دانلود تحقیق پيامبر اسلام(ص) و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى , پيامبر , اسلام(ص) , و , شيوه , گذر , از , جامعه , جاهلى , به , اس ,

[ بازدید : 11 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:46 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]