لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال 5 بعثت، 20جمادي الثاني، تولد در مكه سال 7 بعثت، حضور در شعب ابي طالب در مدت محاصره ي سه ساله سال 10 بعثت، از دست دادن مادر سال 13 بعثت، هجرت از مكه به مدينه همراه امیرالمؤمنین علیه السلام سال 2 هجرت، ازدواج با اميرالمؤمنين علیه السلام سال 3 هجرت، تولد اولين فرزند؛ امام حسن علیه السلام سال 3 هجرت، حضور در جبهه نبرد اُحد (1) سال 4 هجرت، تولد دومين فرزند؛ امام حسين علیه السلام سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال 5 هجرت، حضور در جبهه نبرد خندق (1) سال 5 هجرت، بسته شدن همه درها به مسجد پيامبر صلی الله علیه و آله مگر در خانه حضرت سلام الله علیها سال 6 هجرت، تولد سومين فرزند؛ حضرت زينب سلام الله علیها سال 7 هجرت، عدم اعتنا به ابوسفیان و پیشنهاد او سال 8 هجرت، تولد چهارمين فرزند؛ حضرت ام كلثــوم سلام الله علیها سال 8 هجرت ، حضور در فتح مكه (2) سال 9هجرت،حضور در واقعه مباهــله سال 10 هجرت، حضور در حجةالوداع سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال 11 هجرت: رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله غصب شدن فدك، شهادت محسن و مظلوميت هاي ديگر ایشان سخنراني ها و شهادت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
2 آیت الله طالقانی شرح زندگي سيد محمود طالقاني به سال1289 ه. ش. در روستاي گلگرد طالقان از توابع استان تهران، ديده به جهان گشود و نزد پدري همچون آيتالله سيد ابوالحسن طالقاني که از علماي برجسته تهران به شمار ميرفت ، پرورش يافت. پدري که حضرت امام خميني در باره مقام و منزلت او چنين ميگويد: «رحمتخداوند بر پدر بزرگوار او که در راس پرهيزکاران بود.» در باره زهد و پرهيزکاري آسيد ابوالحسن طالقاني، آيتالله سيدحسين بدلا که با وي حشر و نشر داشته چنين ميگويد: «عليرغم اين که محل رجوع عام و خاص مردم بود ولي به هيچ وجه من الوجوه از وجوهات شرعيه و سهم مبارک امام عليه السلام استفاده نميکرد و زندگي روزمره خويش را به وسيله تعمير ساعت تامين ميکرد». سيد محمود طالقاني در 10 سالگي به مکتب خانه روستاي گلگرد ميرود و پس از طي اين دوره روانه مدرسه ملارضا در ميدان امين السلطان تهران ميشود و شروع به تعلم دروس حوزوي مينمايد. پس از اندکي وارد مدرسه رضويه قم ميشود و در نهايت در مدرسه فيضيه سکني ميگزيند. دروس سطح حوزه علميه را نزد آياتي چون نجفي مرعشي، اديب تهراني و حجتبه پايان ميبرد. بنا به گفته سيدتقي طالقاني، سيد محمود داراي هوشي فوقالعاده بود و در مدت اندکي دروس سطح را به پايان رساند. وي ميگويد: «با آنکه سيد محمود خيلي جوان بود، سطح را تمام کرد و وارد حلقه درس آيتالله حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي مؤسس حوزه علميه قم گرديد. طالقاني در کنار دروس فقه و اصول حوزه (که درس معمول و رايج در حوزههاست و هر طلبهاي الزاما آن را بايد بخواند)، فلسفه و حکمت را نزد آياتي همچون تقي اشراقي و ميرزا خليل کمرهاي طي کرد. سيد محمود در سال 1310 ه.ش. پدر خويش را در سن 72 سالگي از دست ميدهد و پس از فوت پدر به وي پيشنهاد ميشود که در تهران امام جماعت مسجدي شود و به وعظ و خطابه مردم مشغول گردد. ولي از آنجا که سيد محمود به درس و بحث علاقه داشت، حوزه را به امام جماعتي و مريد و مرادي ترجيح داد و براي تکميل تحصيلات خود عازم نجف اشرف گرديد. در آنجا از محضر آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ محمدحسين غروي و آقاضياء عراقي بهرهمند گرديد و از دست مرجع بزرگ جهان تشيع آيتالله ابوالحسن اصفهاني موفق به اخذ درجه اجتهاد گرديد. در قم نيز آيتالله عبدالکريم حائري يزدي به وي اجازه استنباط و اجتهاد احکام الهي ميدهد و از آقايان نجفي مرعشي و شيخ عباس قمي اجازه نقل حديث و روايت دريافت ميکند. در آستانه جنگ دوم جهاني (1317 - 1318) وارد تهران ميشود و پس از تشکيل خانواده، فعاليتهاي علمي و فرهنگي خويش را در آنجا آغاز ميکند. خود طالقاني در اين زمينه چنين ميگويد: «پس از دوره تحصيلي که بيشتر در حوزه قم بود و مدتي هم در نجف و دريافت اجازه اجتهاد از مراجع قم و نجف به اصرار دوستان و آشنايان به تهران برگشتم (سال 18 -17) چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقايد و ايمان در معرض خطر قرار گرفتهاند و به پيروي از روش مرحوم پدرم جلساتي براي عدهاي از جوانان و دانشجويان در باره بحث در اصول و تفسير قرآن تشکيل دادم و در دنباله اين جلسات بعد از شهريور 1320 انجمنها و کانونهاي اسلامي تشکيل شد، مانند کانون اسلام، انجمن تبليغات اسلامي، اتحاديه مسلمين، که هر کدام داراي نشريات منظم و فراخور افکار و وضع روز بود. من با همه آنها براي پيشرفت تعاليم اصول اسلامي همکاري ميکردم، قسمتي از تفسير قرآن و نهجالبلاغه را در مجله آئين اسلام مينوشتم. اين انجمنها هر يک به سهم خود با فقر شرايط مادي و مانوس نبودن مردم با چنين اجتماعات و تبليغات، آثار خوبي از خود نشان داد .... مشکل بزرگتري که دين و ملت پس از شهريور 20 با آن مواجه شد، گسترش سريع اصول مارکس و تشکيل حزب توده بود. هميشه هيات حاکمه ايران دچار اين اشتباه [بوده] است که هر عقيده و فکري را که با مصلحت و وضع خود مضر تشخيص دادهاند، خواستهاند با فشار و زور و زندان و کشتن، از بين برده و يا محدود سازند با آنکه فکر و عقيده را هيچ وقت نميتوان با اين طريق از بين برد و به فرض آنکه زير پرده رفت، هر وقت فرصتي بدست آيد با وضع ديگري آشکار ميشود». 3 طالقاني پس از اقامت در تهران با آيتالله کمرهاي حشر و نشر پيدا ميکند و اين دو، در راه نشر معارف اسلامي و جلوگيري از خطر سستي عقايد جوانان و گرايش آنان به اصول و انديشههاي مارکسيم همکاري لازم را با يکديگر به عمل ميآورند و علاوه بر اين نوع فعاليتها، از فعاليت علمي هيچ گاه غافل نميشد. آقاي کمرهاي از آن دوران که با آقاي طالقاني مانوس بوده است، چنين ميگويد: «ما با هم جلساتي داشتيم و در اين جلسات نهجالبلاغه را با آقاي طالقاني مجاهد، در مورد نقشه پياده کردن دولت اميرالمؤمنين مورد مطالعه قرار داديم. بخصوص خطبه بيعتبا اميرالمؤمنين را که خطبهاي است انقلابي. درصدد برآمديم دو نفري نهجالبلاغه را تجزيه کنيم و کتب و کلمات را که مشتملات نهجالبلاغه است، هر خطبهاي را به ضميمه قطعات مناسب آن در يکجا جمعآوري کنيم. نهجالبلاغه بيست و دو کتاب شد، مقدماتي بر آن نوشتيم و در معيت آقاي طالقاني در ماه رمضان پس از نماز در مسجد شاهآباد و در مسجد مرحوم حاج سيدمصطفي حجازي من ديکته ميکردم و صفحه را تصفح ميکردم و قطعات متناسب را تعيين ميکردم و آقاي طالقاني يادداشت ميکردند. الان دفترچه تجزيه نهجالبلاغه به خط آقاي طالقاني در کتابخانه من موجود است». طالقاني فعاليت علمي، فرهنگي و حتي سياسي خود را با اين پيش فرض آغاز کرد که اگر روحانيان و مجتهدان مصلح به جوانان مبارز و حرکتبخش طرح و نقشه مهندسي اجتماعي اسلام را ارائه ندهند، به طور طبيعي جوانان سرشار از انرژي و فعاليتبه سمت امثال مارکس، لنين و استالين جذب خواهند شد و از آنان پاسخ سؤال خود را خواهند خواست. طالقاني نسبتبه جوانان، ديدي عاشقانه و مشفقانه داشت و اگر با جوانان، از هر مکتب و ايدئولوژياي که بودند، با مهرباني و نرم خويي رفتار ميکرد به اين دليل بود که اعتقاد داشت جوان پاک است و زمينه رشد و تعالي و تکامل او بسيار است. بدين سان طالقاني از شهريور 20 به بعد فعاليتخويش را بيشتر در جبهه فرهنگي جهت ارائه انديشه و معارف ناب اسلامي قرار داد. به خاطر همين فعاليتهاي فرهنگي و اسلامي که از سالهاي17 - 1318 آغاز کرده بود و عمامه به سر بود، رژيم رضاخان وي را دستگير و به مدت 50 روز زنداني ميکند که در نهايتبا ضمانت آزاد ميگردد. پس از پايان جنگ دوم جهاني (1317 - 1322) و به دنبال شورش کمونيستها و تجزيهطلبان در آذربايجان به رهبري پيشهوري، طالقاني از سوي علما و مجامع ديني و مذهبي به آن منطقه اعزام ميشود و پس از بررسي مسائل و توقف ده روز در آنجا، در باره اوضاع و احوال آن منطقه چنين ميگويد: «تجزيه نشدن آذربايجان از ايران چندين علت داشت. ولي از جنبه داخلي ميدانيد که مؤثرترين ضربه به تجزيهطلبان، بنا به اعتراف رئيس دولت وقت (قوام السلطنه)، فوت مرحوم آيتالله ابوالحسن اصفهاني مرجع شيعيان بود. عزاداري ايشان چنان آذربايجان را تکان داد که تجزيهطلبان با هر قدرت تا مدتها نتوانستند از بروز نتايج اين احساسات جلوگيري کنند و مردم مسلمان آن سرزمين عملا به آنان فهماندند که عميقتر و پايدارتر از اين قدرتهاي موقت قدرت ايمان است که بالاخره دست متجاوز را کوتاه ميکند. لذا پس از برگشتبه تهران از مشاهدات و مطالعات خود بيش از پيش متوجه شدم که انحرافهاي فکري عدهاي از مردم و جوانان و عواقت آن خطر بزرگي براي تماميت و استقلال کشور دارد که ممکن استبه نابودي و تجزيه آن بکشد و تکليف شرعي خود دانستم که اهتمام بيشتري در تشکيل جلسات مرتب و مفصل و منظم که مدتها در راه آن ميکوشيدم براي سخنراني، بحث و انتقاد بر محور اصول برهاني خداپرستي و رد و انتقاد بر اصول ماترياليستي و کمونيستي بنمايم. در نتيجه سپاهي از دانشجويان براي بحث و فهم اصول اسلامي و مقايسه آن با اصول مادي تشکيل دادم که در دانشگاه و خارج از دانشگاه آثار آن آشکار و هويدا گرديد و بر محور همين فکر و نظر، انجمن اسلامي دانشجويان که در سال 1322 تشکيل شده بود و پس از آن (انجمن اسلامي) معلمين و اطباء تشکيل گرديد.» 3 طالقاني تشکيل انجمنهاي اسلامي پزشکان، معلمان و دانشجويان دانشگاهها را در دهه 20 که بحرانيترين دهه براي رژيم و مخالفان آن بود، با اهداف ذيل تبيين و تحليل ميکند: الف) وظيفه کلي و ديني اين بود که جوانان با بحث آزاد، اصول دين را دريابند. زيرا از نظر علماي اسلام اصول دين را بايد با تحقيق و برهان و بحث آزاد دريافت. ب) وظيفه خاص ديگري که پيش آمده بود، مبارزهاي منطقي با اصول ماترياليسم بود که اذهان جوانان و تحصيلکردههاي ما را ميرفت فرا گيرد. طالقاني با توجه به اين مقدمات و با آن ديد اسلامي و جهاني خود، احساس تکليف سنگين ميکند که اصول اعتقادي، اجتماعي و اقتصادي اسلام را براي مسلمانان داخل و خارج کشور احيا کند. اين وظيفه را نخست نسبتبه کشور خود احساس ميکند که سابقه تاريخي و درخشاني در علم و تحقيق، بخصوص علوم اسلامي دارد. از اين رو، طالقاني علاوه بر فعاليتسياسي بيشتر به مسائل فرهنگي و آموزشي توجه داشت و بدين خاطر مسجد هدايت را از دهه 20 محل وعظ و خطابه خود قرار داد. او مسجد هدايت را نمونهاي از مساجد صدر اسلام در مکه و مدينه کرد که در آن مجاهدين و مبارزين گرد هم ميآمدند و به شور و مشورت ميپرداختند. يکي از نمازگزاران قديمي مسجد هدايت در اين باره چنين ميگويد: «از زماني که مسجد هدايتبه شکل کنوني آن ساخته شد، رفته رفته دانشگاهيان و جوانان تمايل زيادي به آمدن به آنجا از خود نشان دادند. مطالبي که در آنجا به وسيله آيتالله طالقاني بيان ميشد براي همگان تازگي داشت و ما هيچ کدام مطالب را آنگونه از زبان هيچکس تا آن روز نشنيده بوديم. جذبه و بحث و گيرايي و ملموس بودن صحبتها، جوانان را بيشتر جذب ميکرد. شبهاي جمعه از هفتاد و هشتاد کيلومتري تهران ميآمدند براي شنيدن صحبتهاي آقا.» طالقاني در مسئله نهضت ملي نفت که دو گروه مليون و مذهبيون فعاليت داشتند که در نهايت اين دو گروه به وادي اختلاف کشانده شدند، سعي در متحد کردن آنها داشت و همواره در تلاش بود که جلو تفرقه نيروهاي مبارز عليه رژيم را بگيرد. در اين باره خود ايشان ميگويد: «عوامل استبداد داخلي و جاسوسان اطراف اين قدرتها شروع به تفحص کردند و نقطه ضعفها را يافتند. به فدائيان اسلام گفتند شما بوديد که اين نهضتها را پيش برديد، فدائيان گفتند ما حکومت تامه اسلامي ميخواهيم، به آنها ميگفتند دکتر مصدق بي دين است، يا به دين توجهي ندارد و خواستههاي شما را نميخواهد انجام دهد، آنها به دکتر مصدق ميگفتند فدائيان اسلام جواناني پر شور و تروريست هستند، بايد از آنها بپرهيزيد و من که خود در اين ميان ميخواستم بين اين دو تفاهم ايجاد کنم، ديدم نميشود، امروز صحبت ميکردم، اما فردا ميديدم که دو باره چهرهها عوض شده ; باز خصومت و توطئه.» 5 طالقاني بعد از کودتاي 28 مرداد روش جديدي در مبارزه بر ضد رژيم در پيش گرفت و به کار جمعآوري نيروهاي قديمي اعم از ملي و اسلامي و تشکيل هستههاي جديد مبارزات اسلامي پرداخت و موفق به تشکيل نهضت مقاومت ملي گرديد که تا سال1339 فعال بود. در اين دوره عناصر ارزندهاي از اين نهضتبازداشتشدند و از جمله طالقاني به زندان رفت که يک سال به طول انجاميد. طالقاني در اين دوره علاوه بر فعاليتسياسي و مذهبي در راستاي نشر فرهنگ اسلامي، در مسير پژوهشهاي سياسياش کتاب «تنبيه الامه و تنزيه المله» آيتالله نائيني را با مقدمه و پاورقي و توضيحات خود به چاپ ميرساند. سپس دستبه تاليف کتاب «اسلام و مالکيت» ميزند که در طي يک سال بنا به گفته خود طالقاني دو بار تجديد چاپ ميشود. طالقاني براي ايجاد جامعهاي به دور از جنگ و خونريزي و داراي امنيت و عدالت در گستره جهان اسلام و در نهايت جهان بشريت، به همفکري و مشورت علما و انديشمندان اسلامي ميپرداخت. وي در اين راستا در طول دهه 1330 به همراه عدهاي از علما در کنگره شعوب المسلمين کراچي شرکت کرد و در کنگره بينالمللي قدس که همه ساله از نيمه دوم دهه 30 در بيتالمقدس تشکيل ميشد، حضور داشت و در سال 1338 به نمايندگي از آيتالله بروجردي براي شرکت در کنگره اسلامي دارالتقريب در قاهره به کشور مصر رفت و پيام آقاي بروجردي را به شيخ شلتوت رئيس الازهر رساند. در سال1339 به دنبال شروع انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي، فعاليتهاي طالقاني به اوج خود ميرسد و مسجد هدايتبه ستاد مبارزاتي عليه استبداد و خفقان تبديل ميشود. به دنبال اوجگيري اين مبارزات، جلسات مسجد هدايتبه وسيله عوامل رژيم سرکوب و تعطيل ميشود، اما اين جلسات در منزل اشخاص مختلف تشکيل ميشود. طالقاني به همراه شهيد مطهري در اين جلسات به تحليل مسائل اجتماعي و افشاي رژيم ميپردازند. طالقاني در سال 1340 در تشکيل نهضت آزادي مشارکت نموده و در همان سال به زندان ميافتد. وي در باره انگيزهها و اهداف پيوستن خود به اعضاي مؤسس نهضت آزادي چنين ميگويد: «ايمان و خلوص نيت و استقلال فکري و اصالتخانوادگي که مؤسسين آن داشتند، با اخصي از علما و روحانيون که در اين مورد صاحبنظرند و تشخيص تکليف ديني و استعانت و استخاره از قرآن کريم عضويت آن را در هيات مؤسس اوليه پذيرفتم، با توجه به گرفتاريهاي ديگر و انجام وظايف روحانيت قبول اين مسؤوليتبرايم دشوار بود ... تنها مسؤوليتي که در اين جمعيتبه عهده گرفتهام، همان راهنمائي به اصول و احکام عاليه اسلام است که جزء مرامنامه باشد و پاسخ به پرسشها و روشن کردن افراد و جوانان و جوابگويي مسائل مطروحه در اين حدود» دولت ايران در سال 1341 لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي رامطرح ميکند که مورد مخالفت علما و مراجع تقليد ايران قرار ميگيرد و هر کدام از آنها با تلگرافهاي جداگانهاي به شاه خواستار عدم تصويب اين لايحه در مجلس شوراي ملي ميشوند. طالقاني نيز در زمره علماي مخالف بوده است. در نهايت رژيم مجبور به عقبنشيني ميشود و رسما اعلام ميکند که از تصويب اين لايحه صرفنظر کرده است. اما در بهمن 1341 رژيم ترفند ديگري به کار ميگيرد و آن، اصول و لوايح شش گانهاي بود که از سوي شاه به مردم عرضه ميشود تا آنان در باره لوايح به صورت رفراندوم اظهار نظر کنند. روحانيون، علما و مراجع اين بار نيز مخالفت ميکنند و طالقاني نيز که به اتفاق ديگر روحانيون و سران نهضت آزادي با اين مسئله مخالفت نموده بود راهي زندان قزل قلعه ميشود. وي در اين باره ميگويد: «روز سوم بهمن ماه 1341 مامورين سازمان امنيتبدون اجازه و تشريفات قانوني وارد خانه من شدند و مرا، با حال کسالت و بيماري به زندان قزل قلعه بردند. به چه گناهي و به چه جرمي؟! و به استناد به کدام يک از موارد قوانين اساسي و حقوق بشري، هنوز نميدانم ... مقارن با زنداني کردن من عده زيادي از علما از پيرمرد نود ساله تا جوانها از سران جبهه ملي و نهضت آزادي ايران تا کاسب و کارگر و بازاري و دانشجو را در تهران و شهرستانها به زندان کشيدند. به چه بهانه؟! به اين بهانه که روز ششم بهمن قرار استشش ماده مصوبه در معرض تصويب و رفراندوم گذارده شود تا آزادانه؟! مردم! راي موافق و مخالف! خود را ابراز دارند. ما هم صاحب راي بوديم و نه خود و هيچ مرجع صلاحيتدار و نه ملت ما را از مهجورين در اظهار نظر نشناخته، چرا بايد زنداني شويم و از دادن راي و اظهارنظر محروم باشيم ... با آنکه علما طبق نص صريح اصل دوم متمم قانون اساسي نسبتبه هر طرحي از جنبه اسلامي حق نظر و قبول يا رد آن را دارند ... پس از آنکه به زندانم کشيدند به حسب معمول و براي پرونده سازي و صورت قانوني درست کردن، اشخاصي که آماده براي بازجوئي و ساختن پرونده هستند و براي همين کار پرورش يافتهاند، در تاريخ9/11/1341 مشغول بازجوئي شدند، محور سؤالات در باره شش ماده بود.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اسلام دينى فراگير و جهانشمول است و از همان آغاز ظهور، خود را در حصارهاى تنگ نژادى و قبيلهاى محدود نساخت از همين روى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در سال ششم هجرى در راستاى رسالت جهانى خويش، با ارسال نامههايى به سران ممالك هم جوار حجاز، ايشان را به اسلام فراخواند. طبرى مورخ معروف در كتاب خود متن سه نامه از نامههاى پيامبر صلى الله عليه و آله به نجاشى - حاكم حبشه - خسرو پرويز - شاهنشاه ايران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - را ضبط كرده است. مقاله حاضر به بحث و بررسى پيرامون اين سه نامه اختصاص دارد. واژههاى كليدى: رسالت جهانى، مكاتيب پيامبر، تبشير و انذار در پى افزايش فشار مشركان مكه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ياران وفادارش و اخلالى كه قريشيان در جريان گروش به اسلام ايجاد كرده بودند، پيامبر صلى الله عليه و آله بر آن شد تا مركز ديگرى را براى تاسيس و پى ريزى حكومت اسلامى جست و جو كند تا از اين رهگذر، هم مسلمانان از آزار مشركان رهايى يابند و هم پايگاهى استوار جهت نشر دعوت اسلامى در جزيرة العرب ايجاد گردد. از اين رو براى نيل به اين هدف، در سال سيزدهم بعثت، مكه را به سوى يثرب ترك كرد و با ايجاد طرحى نو در ساختار اجتماعى و فرهنگى مدينه، اين شهر را به يك نظام عقيدتى نيرومند پيوند زده و از مهاجر و انصار - كه از عناصر اصلى اين شهر بودند - امتى واحد ساخت و طولى نكشيد كه مدينه به پايگاهى نيرومند در برابر مكه تبديل شد و از همين پايگاه بود كه آموزهها و تعاليم اسلامى به سراسر جزيرة العرب منتشر شد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بر قوم و قبيله خاصى مبعوث نشده بود تا پيامش در حصار و محدوده آن قوم و قبيله محصور بماند، بلكه بر طبق آموزههاى قرآنى (1) ماموريت داشت تا پيام خود را به عموم مردم - فارغ از تمايزات قومى، نژادى و زبانى - ابلاغ نمايد. از اين رو در سال ششم هجرى، در راستاى رسالت جهانى خويش، با ارسال نامههايى به سران ممالك هم جوار حجاز در آن روزگار، گام مهمى را در سياست خارجى برداشت. او كه در اين زمان دغدغه خاطر چندانى از جانب يهوديان مدينه و شرارت هاى آنها نداشت و نيز به دليل انعقاد معاهده صلح حديبيه، از جانب مشركان مكه احساس خطر جدى نمىكرد بر آن شد تا نامههايى را به سران كشورهاى هم جوار ارسال نمايد و آنها را به اسلام فراخواند. (2) با نگاهى به تاريخ طبرى درمىيابيم كه طبرى تنها سه نامه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را كه خطاب به نجاشى - حاكم حبشه - ، خسرو پرويز - شاهنشاه ايران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - بوده را ضبط كرده است و در خصوص نامههاى آن حضرت به مقوقس (حاكم مصر)، جيفر و عبد پسران جلندى (فرمانروايان عمان) و منذر بن ساوى (كارگزار خسرو در بحرين) تنها به نقل گفتهاى كوتاه از ابن اسحاق اكتفا كرده و متن نامههاى مذكور را نياورده است. از اين رو ما در اين نوشتار به ذكر و بررسى نامههايى كه از سوى آن حضرت به حاكمان حبشه، روم و ايران ارسال شده است، خواهيم پرداخت . نخستين نامهاى كه طبرى در ذيل وقايع سال ششم هجرى به ثبت آن اهتمام نموده، نامهاى است كه از سوى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و توسط دحية كلبى به هرقل - امپراتور روم شرقى - ارسال گرديد . طبرى متن اين نامه را چنين آورده است : بسم الله الرحمن الرحيم من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظيم الروم . سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوك بدعاية الاسلام، اسلم تسلم و اسلم يؤتك الله اجرك مرتين. فان توليت فعليك اثم الاريسين. (3) به نام خداوند بخشنده مهربان از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ روميان . كسى كه پيرو راستى گردد گزند نمىبيند. اسلام بياور تا سالم بمانى و اسلام بياور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذيرش آن سر باز زدى، گناه رعايا (كشاورزان) بر گردن تو خواهد بود. دومين نامه مورد توجه طبرى كه به انعكاس آن پرداخته است مكتوب پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به نجاشى پادشاه حبشه است كه عمر و بن ابى اميه ضمرى مامور ابلاغ آن شده بود. وى متن اين نامه را چنين ثبت كرده است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 172 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و 2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و 2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و 2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
ص 401 حسد گاهی در شکل محبوب : جملۀ " حسدأ من عند انفسهم " ( انگیزۀ آنها حسدی از ناحیۀ خودشان است ) ممکن است اشاره به این باشد که حسد گاهی در شکل هدف منعکس می شود و آب و رنگ دینی به آن می دهند ، ولی حسدی که آنها در این زمینه نشان می دادند حتی این رنگ را نیز نداشت بلکه صرفأ جنبه شخصی داشت .(1) این احتمال وجود دارد که اشاره به حسدی باشد که در جان آنها ریشه دوانده است . (1) تفسیر المنار ذیل آیۀ مورد بحث . سوره بقره آیۀ 110 جزء اول ص 424 سوره نساء ، آیه 53 – 55 حسدها ، در جنایات ص423 و حسد در روایتی از حضرت علی (ع) : "حسد" که در فارسی از آن تعبیر به "رشک" می کنیم به معنی آرزوی زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود یا نرسد ، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن متمرکز می شود ، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتمأ به او منتقل گردد . حسد سر چشمۀ بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله اینکه : 1- حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کاربرد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند ، و از این رو هم سرمایه های وجودی خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را . 2- حسد انگیزۀ قسمتی از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلی قتلها ، دزدیها ، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از عامل حسد مایه می گیرد ، شاید بخاطر همین است که آن را به شراره ای از آتش تشبیه کرده اند که می تواند موجودیت حسود و با جامعه ای را که درآن زندگی می کند به خطر بیندازد . یکی از دانشمندان می گوید " حسد و بد خواهی " از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزلۀ موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید . جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل می دهند جوامعی عقب افتاده هستند ، زیرا همانطور که گفتیم حسود همیشه می کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقی است . 3- از همۀ اینها گذشته حسد اثرات بسیار نا مطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد ، و افراد حسود معمولأ افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن غالبأ ناراحت و بیمارند ، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که در بیماریهای جسمانی در بسیاری از موارد عامل روانی دارند ، و در طب امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای " روان تنی " دیده می شود که به این فسمت از بیماریها اختصاص دارد . جالب اینکه در روایات پیشوایان اسلام روی این موضوع تکیه شده است : در روایطی از حضرت علی (ع) می خوانیم :" صحة الجسد من قلة الحسد : تندرستی از کمی حسد است " و در جای دیگر می فرماید : " العجب لعقلة الحاد عن سلامة الاجساد : عجیب است که حسودان از سلامت جسم خود بکلی غافلند " و حتی درباره ای از احادیث می خوانیم که حسد پیش از آنکه به محسود زیان برساند از حسود شروع می کتد ، و تدریجاً او را به قتل می رساند ! 4- از نظر معنوی حسد نشانۀ کمبود شخصیت و نادانی و کوتاه فکری و ضعف و نقص ایمان است . زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن می بینید که مقام محسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می کند محسود را به عقب برکرداند ، به علاوه او عملاً به حکمت خداوند که بخشندۀ اصلی این نعمت ها ست معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد ، و لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم " الحسد اصلة من عمی القلب و الجود لفضل الله تعالی و هما جناحان للکفر و با لحسد وقع ابن آدم نی حسرة الابد و هلک مهلکا لا ینجونه ابداً : حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه می گیرد ، و این او ( کوردلی و ایراد بر بخشش خدا ) دو بال گفر هستند ، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهائی نمی یابد " (1) قران مجید می گوید : نخستین قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شده عامل حسد بود (2) و در نهج البلاغه از علی (ع) ،نقل شده که فرمود " ان الحسد یأ کل الایمان کما تأکل النار الحطب : حسد تدریجاً ایمان را می خورد همانطور که آتش هیزم را تدریجاً از بین می برد .(3) چه این که شخص حسود تدریجاً سوء ظنش به خدا و حکمت و عدالت او بیشتر می شود و همین سوء ظن است که او را از وادی ایمان بیرون می کشد . زیانهای معنوی و مادی ، فردی ، اجتماعی حسد فوق العاد و زیاد است و آنچه گفتیم در حقیقت فهرستی از آن به شمار می رود . (1) مستدرک الوسائل جلد 2 ص 327 (2) مائده آیه 27 . (3) نهج البلاغه خطبۀ 86 . جزء ششم ،سوره مائده آیه 27-29 ، ص 349 نقش قتل بر اثر حسد : بعضی از مفسران معتقدند که قبول عمل یکی ، ورد عمل دیگری ، از طریق وحی به آدم به آنها اعلام گشت و عتت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با صفا و فداکار و با گذشت در راه خدا بود ولی فابیل مردی تاریکدل و حسود و لجوج بود ، و سخنانی که قرآن در همین آیات بعد از این دو برادر نقل می کند بخوبی روشنگر چگونگی روحیه آنها است . 4- از این آیات بخوبی استفاده می شود که سرچشمۀ حسد بوده ، و این موضوع ما را به اهمیت این رذیله اخلاقی و اثر فوق العاده آن در رویدادهای اجتماعی آشنا می سازد . ص157 کینه و حسد سوره اعراف آیه 42-43 جزء هشتم در حقیقت یکی از بزرگترین ناراحتیهای انسانها در زندگی دنیا که سرچشمۀ پیکارهای وسیع اجتماعی می شود و علاوه بر خسارتهای سنگین جانی و مالی آرامش روح رابه کلی بر هم می زند همین " کینه توزی " و "حسد " است . بسیاری را می شناسم که از زندگی هیچ چیز کم ندارد ، تنها رنج و عذاب الیم آنها حسد نسبت به وضع دیگران ، و کینه توزی است که زندگی مرفه آنها را عرصۀ تاخت و تاز لشکر اندوه و غم و فعالیتهای خسته کنندۀ ، بی دلیل می سازد . بهشتیان بکلی از بدبختیهای ناشی از اینگونه صفات ب کنارند ، نه کینه ای دارند و نه حسدی و نه عواقب شوم این صفات زشت ، آنها با هم در نهایت دوستی و محبت و صفا و صمیمیت و آرامش زندگی می کنند ، همه از وضع خود راضیند ، حتی آنها که در مقامات پائینتری قرار دارند نسبت به وضع کسانی که مقام آنها بالاتر است ، رشک و حسد نمی برند ، و به این ترتیب بزرگترین مشکل همزیستی سالم آنها حل شده است . بعضی از مفسران روایتی نقل کرده اند که " هنگامی که بهشتیان به سوی بهشت روان شدند بر در بهشت درختتی می بینید که از ریشۀ آن سرچشمه جاری است " . ص326 نقش ویرانگر حسد در زندگی انسانها : حسد گاهی در 6 مفهوم غبطه ، حسد ، بخل ، ایثار: درس مهم دیگری که از این داستان که چگونه حسد می تواند آدمی را تا سر حد کشتن برادر و یا تولید دردسرهای شدید برای او پیش ببرد و چگونه اثر این آتش درونی مهار نشود ، هم دیگران را به آتش می کشد و هم خود انسان را . * اصولاً هنگامی که نعمتی به دیگری می رسد و خود شخص از او محروم می ماند ، چهار حالت مختلف در او پیدا می شود : * نخست اینکه آرزو می کند همانگونه که دیگران دارند ، او هم داشته باشد ، این حالت را "غبطه " می خواند و حالتی است که قابل ستایش چرا که انسان را به تلاش و کوشش سازنده ای وا می دارد ، و هیچ اثر مخربی در اجتماع ندارد * دیگر این که آرزومی کند آن نعمت از دیگران سلب شود . و برای این کار به تلاش و کوشش بر می خیزد این همان حالت بسیار مذموم "حسد " است ، که انسان را به تلاش و کوشش مخرب درباره دیگران وا می دارد ، بی آنکه تلاش سازنده ای دربارۀ خود کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال 5 بعثت، 20جمادي الثاني، تولد در مكه سال 7 بعثت، حضور در شعب ابي طالب در مدت محاصره ي سه ساله سال 10 بعثت، از دست دادن مادر سال 13 بعثت، هجرت از مكه به مدينه همراه امیرالمؤمنین علیه السلام سال 2 هجرت، ازدواج با اميرالمؤمنين علیه السلام سال 3 هجرت، تولد اولين فرزند؛ امام حسن علیه السلام سال 3 هجرت، حضور در جبهه نبرد اُحد (1) سال 4 هجرت، تولد دومين فرزند؛ امام حسين علیه السلام سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال 5 هجرت، حضور در جبهه نبرد خندق (1) سال 5 هجرت، بسته شدن همه درها به مسجد پيامبر صلی الله علیه و آله مگر در خانه حضرت سلام الله علیها سال 6 هجرت، تولد سومين فرزند؛ حضرت زينب سلام الله علیها سال 7 هجرت، عدم اعتنا به ابوسفیان و پیشنهاد او سال 8 هجرت، تولد چهارمين فرزند؛ حضرت ام كلثــوم سلام الله علیها سال 8 هجرت ، حضور در فتح مكه (2) سال 9هجرت،حضور در واقعه مباهــله سال 10 هجرت، حضور در حجةالوداع سال شمار زندگي حضرت زهرا سلام الله علیها سال 11 هجرت: رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله غصب شدن فدك، شهادت محسن و مظلوميت هاي ديگر ایشان سخنراني ها و شهادت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
2 آیت الله طالقانی شرح زندگي سيد محمود طالقاني به سال1289 ه. ش. در روستاي گلگرد طالقان از توابع استان تهران، ديده به جهان گشود و نزد پدري همچون آيتالله سيد ابوالحسن طالقاني که از علماي برجسته تهران به شمار ميرفت ، پرورش يافت. پدري که حضرت امام خميني در باره مقام و منزلت او چنين ميگويد: «رحمتخداوند بر پدر بزرگوار او که در راس پرهيزکاران بود.» در باره زهد و پرهيزکاري آسيد ابوالحسن طالقاني، آيتالله سيدحسين بدلا که با وي حشر و نشر داشته چنين ميگويد: «عليرغم اين که محل رجوع عام و خاص مردم بود ولي به هيچ وجه من الوجوه از وجوهات شرعيه و سهم مبارک امام عليه السلام استفاده نميکرد و زندگي روزمره خويش را به وسيله تعمير ساعت تامين ميکرد». سيد محمود طالقاني در 10 سالگي به مکتب خانه روستاي گلگرد ميرود و پس از طي اين دوره روانه مدرسه ملارضا در ميدان امين السلطان تهران ميشود و شروع به تعلم دروس حوزوي مينمايد. پس از اندکي وارد مدرسه رضويه قم ميشود و در نهايت در مدرسه فيضيه سکني ميگزيند. دروس سطح حوزه علميه را نزد آياتي چون نجفي مرعشي، اديب تهراني و حجتبه پايان ميبرد. بنا به گفته سيدتقي طالقاني، سيد محمود داراي هوشي فوقالعاده بود و در مدت اندکي دروس سطح را به پايان رساند. وي ميگويد: «با آنکه سيد محمود خيلي جوان بود، سطح را تمام کرد و وارد حلقه درس آيتالله حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي مؤسس حوزه علميه قم گرديد. طالقاني در کنار دروس فقه و اصول حوزه (که درس معمول و رايج در حوزههاست و هر طلبهاي الزاما آن را بايد بخواند)، فلسفه و حکمت را نزد آياتي همچون تقي اشراقي و ميرزا خليل کمرهاي طي کرد. سيد محمود در سال 1310 ه.ش. پدر خويش را در سن 72 سالگي از دست ميدهد و پس از فوت پدر به وي پيشنهاد ميشود که در تهران امام جماعت مسجدي شود و به وعظ و خطابه مردم مشغول گردد. ولي از آنجا که سيد محمود به درس و بحث علاقه داشت، حوزه را به امام جماعتي و مريد و مرادي ترجيح داد و براي تکميل تحصيلات خود عازم نجف اشرف گرديد. در آنجا از محضر آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ محمدحسين غروي و آقاضياء عراقي بهرهمند گرديد و از دست مرجع بزرگ جهان تشيع آيتالله ابوالحسن اصفهاني موفق به اخذ درجه اجتهاد گرديد. در قم نيز آيتالله عبدالکريم حائري يزدي به وي اجازه استنباط و اجتهاد احکام الهي ميدهد و از آقايان نجفي مرعشي و شيخ عباس قمي اجازه نقل حديث و روايت دريافت ميکند. در آستانه جنگ دوم جهاني (1317 - 1318) وارد تهران ميشود و پس از تشکيل خانواده، فعاليتهاي علمي و فرهنگي خويش را در آنجا آغاز ميکند. خود طالقاني در اين زمينه چنين ميگويد: «پس از دوره تحصيلي که بيشتر در حوزه قم بود و مدتي هم در نجف و دريافت اجازه اجتهاد از مراجع قم و نجف به اصرار دوستان و آشنايان به تهران برگشتم (سال 18 -17) چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقايد و ايمان در معرض خطر قرار گرفتهاند و به پيروي از روش مرحوم پدرم جلساتي براي عدهاي از جوانان و دانشجويان در باره بحث در اصول و تفسير قرآن تشکيل دادم و در دنباله اين جلسات بعد از شهريور 1320 انجمنها و کانونهاي اسلامي تشکيل شد، مانند کانون اسلام، انجمن تبليغات اسلامي، اتحاديه مسلمين، که هر کدام داراي نشريات منظم و فراخور افکار و وضع روز بود. من با همه آنها براي پيشرفت تعاليم اصول اسلامي همکاري ميکردم، قسمتي از تفسير قرآن و نهجالبلاغه را در مجله آئين اسلام مينوشتم. اين انجمنها هر يک به سهم خود با فقر شرايط مادي و مانوس نبودن مردم با چنين اجتماعات و تبليغات، آثار خوبي از خود نشان داد .... مشکل بزرگتري که دين و ملت پس از شهريور 20 با آن مواجه شد، گسترش سريع اصول مارکس و تشکيل حزب توده بود. هميشه هيات حاکمه ايران دچار اين اشتباه [بوده] است که هر عقيده و فکري را که با مصلحت و وضع خود مضر تشخيص دادهاند، خواستهاند با فشار و زور و زندان و کشتن، از بين برده و يا محدود سازند با آنکه فکر و عقيده را هيچ وقت نميتوان با اين طريق از بين برد و به فرض آنکه زير پرده رفت، هر وقت فرصتي بدست آيد با وضع ديگري آشکار ميشود». 3 طالقاني پس از اقامت در تهران با آيتالله کمرهاي حشر و نشر پيدا ميکند و اين دو، در راه نشر معارف اسلامي و جلوگيري از خطر سستي عقايد جوانان و گرايش آنان به اصول و انديشههاي مارکسيم همکاري لازم را با يکديگر به عمل ميآورند و علاوه بر اين نوع فعاليتها، از فعاليت علمي هيچ گاه غافل نميشد. آقاي کمرهاي از آن دوران که با آقاي طالقاني مانوس بوده است، چنين ميگويد: «ما با هم جلساتي داشتيم و در اين جلسات نهجالبلاغه را با آقاي طالقاني مجاهد، در مورد نقشه پياده کردن دولت اميرالمؤمنين مورد مطالعه قرار داديم. بخصوص خطبه بيعتبا اميرالمؤمنين را که خطبهاي است انقلابي. درصدد برآمديم دو نفري نهجالبلاغه را تجزيه کنيم و کتب و کلمات را که مشتملات نهجالبلاغه است، هر خطبهاي را به ضميمه قطعات مناسب آن در يکجا جمعآوري کنيم. نهجالبلاغه بيست و دو کتاب شد، مقدماتي بر آن نوشتيم و در معيت آقاي طالقاني در ماه رمضان پس از نماز در مسجد شاهآباد و در مسجد مرحوم حاج سيدمصطفي حجازي من ديکته ميکردم و صفحه را تصفح ميکردم و قطعات متناسب را تعيين ميکردم و آقاي طالقاني يادداشت ميکردند. الان دفترچه تجزيه نهجالبلاغه به خط آقاي طالقاني در کتابخانه من موجود است». طالقاني فعاليت علمي، فرهنگي و حتي سياسي خود را با اين پيش فرض آغاز کرد که اگر روحانيان و مجتهدان مصلح به جوانان مبارز و حرکتبخش طرح و نقشه مهندسي اجتماعي اسلام را ارائه ندهند، به طور طبيعي جوانان سرشار از انرژي و فعاليتبه سمت امثال مارکس، لنين و استالين جذب خواهند شد و از آنان پاسخ سؤال خود را خواهند خواست. طالقاني نسبتبه جوانان، ديدي عاشقانه و مشفقانه داشت و اگر با جوانان، از هر مکتب و ايدئولوژياي که بودند، با مهرباني و نرم خويي رفتار ميکرد به اين دليل بود که اعتقاد داشت جوان پاک است و زمينه رشد و تعالي و تکامل او بسيار است. بدين سان طالقاني از شهريور 20 به بعد فعاليتخويش را بيشتر در جبهه فرهنگي جهت ارائه انديشه و معارف ناب اسلامي قرار داد. به خاطر همين فعاليتهاي فرهنگي و اسلامي که از سالهاي17 - 1318 آغاز کرده بود و عمامه به سر بود، رژيم رضاخان وي را دستگير و به مدت 50 روز زنداني ميکند که در نهايتبا ضمانت آزاد ميگردد. پس از پايان جنگ دوم جهاني (1317 - 1322) و به دنبال شورش کمونيستها و تجزيهطلبان در آذربايجان به رهبري پيشهوري، طالقاني از سوي علما و مجامع ديني و مذهبي به آن منطقه اعزام ميشود و پس از بررسي مسائل و توقف ده روز در آنجا، در باره اوضاع و احوال آن منطقه چنين ميگويد: «تجزيه نشدن آذربايجان از ايران چندين علت داشت. ولي از جنبه داخلي ميدانيد که مؤثرترين ضربه به تجزيهطلبان، بنا به اعتراف رئيس دولت وقت (قوام السلطنه)، فوت مرحوم آيتالله ابوالحسن اصفهاني مرجع شيعيان بود. عزاداري ايشان چنان آذربايجان را تکان داد که تجزيهطلبان با هر قدرت تا مدتها نتوانستند از بروز نتايج اين احساسات جلوگيري کنند و مردم مسلمان آن سرزمين عملا به آنان فهماندند که عميقتر و پايدارتر از اين قدرتهاي موقت قدرت ايمان است که بالاخره دست متجاوز را کوتاه ميکند. لذا پس از برگشتبه تهران از مشاهدات و مطالعات خود بيش از پيش متوجه شدم که انحرافهاي فکري عدهاي از مردم و جوانان و عواقت آن خطر بزرگي براي تماميت و استقلال کشور دارد که ممکن استبه نابودي و تجزيه آن بکشد و تکليف شرعي خود دانستم که اهتمام بيشتري در تشکيل جلسات مرتب و مفصل و منظم که مدتها در راه آن ميکوشيدم براي سخنراني، بحث و انتقاد بر محور اصول برهاني خداپرستي و رد و انتقاد بر اصول ماترياليستي و کمونيستي بنمايم. در نتيجه سپاهي از دانشجويان براي بحث و فهم اصول اسلامي و مقايسه آن با اصول مادي تشکيل دادم که در دانشگاه و خارج از دانشگاه آثار آن آشکار و هويدا گرديد و بر محور همين فکر و نظر، انجمن اسلامي دانشجويان که در سال 1322 تشکيل شده بود و پس از آن (انجمن اسلامي) معلمين و اطباء تشکيل گرديد.» 3 طالقاني تشکيل انجمنهاي اسلامي پزشکان، معلمان و دانشجويان دانشگاهها را در دهه 20 که بحرانيترين دهه براي رژيم و مخالفان آن بود، با اهداف ذيل تبيين و تحليل ميکند: الف) وظيفه کلي و ديني اين بود که جوانان با بحث آزاد، اصول دين را دريابند. زيرا از نظر علماي اسلام اصول دين را بايد با تحقيق و برهان و بحث آزاد دريافت. ب) وظيفه خاص ديگري که پيش آمده بود، مبارزهاي منطقي با اصول ماترياليسم بود که اذهان جوانان و تحصيلکردههاي ما را ميرفت فرا گيرد. طالقاني با توجه به اين مقدمات و با آن ديد اسلامي و جهاني خود، احساس تکليف سنگين ميکند که اصول اعتقادي، اجتماعي و اقتصادي اسلام را براي مسلمانان داخل و خارج کشور احيا کند. اين وظيفه را نخست نسبتبه کشور خود احساس ميکند که سابقه تاريخي و درخشاني در علم و تحقيق، بخصوص علوم اسلامي دارد. از اين رو، طالقاني علاوه بر فعاليتسياسي بيشتر به مسائل فرهنگي و آموزشي توجه داشت و بدين خاطر مسجد هدايت را از دهه 20 محل وعظ و خطابه خود قرار داد. او مسجد هدايت را نمونهاي از مساجد صدر اسلام در مکه و مدينه کرد که در آن مجاهدين و مبارزين گرد هم ميآمدند و به شور و مشورت ميپرداختند. يکي از نمازگزاران قديمي مسجد هدايت در اين باره چنين ميگويد: «از زماني که مسجد هدايتبه شکل کنوني آن ساخته شد، رفته رفته دانشگاهيان و جوانان تمايل زيادي به آمدن به آنجا از خود نشان دادند. مطالبي که در آنجا به وسيله آيتالله طالقاني بيان ميشد براي همگان تازگي داشت و ما هيچ کدام مطالب را آنگونه از زبان هيچکس تا آن روز نشنيده بوديم. جذبه و بحث و گيرايي و ملموس بودن صحبتها، جوانان را بيشتر جذب ميکرد. شبهاي جمعه از هفتاد و هشتاد کيلومتري تهران ميآمدند براي شنيدن صحبتهاي آقا.» طالقاني در مسئله نهضت ملي نفت که دو گروه مليون و مذهبيون فعاليت داشتند که در نهايت اين دو گروه به وادي اختلاف کشانده شدند، سعي در متحد کردن آنها داشت و همواره در تلاش بود که جلو تفرقه نيروهاي مبارز عليه رژيم را بگيرد. در اين باره خود ايشان ميگويد: «عوامل استبداد داخلي و جاسوسان اطراف اين قدرتها شروع به تفحص کردند و نقطه ضعفها را يافتند. به فدائيان اسلام گفتند شما بوديد که اين نهضتها را پيش برديد، فدائيان گفتند ما حکومت تامه اسلامي ميخواهيم، به آنها ميگفتند دکتر مصدق بي دين است، يا به دين توجهي ندارد و خواستههاي شما را نميخواهد انجام دهد، آنها به دکتر مصدق ميگفتند فدائيان اسلام جواناني پر شور و تروريست هستند، بايد از آنها بپرهيزيد و من که خود در اين ميان ميخواستم بين اين دو تفاهم ايجاد کنم، ديدم نميشود، امروز صحبت ميکردم، اما فردا ميديدم که دو باره چهرهها عوض شده ; باز خصومت و توطئه.» 5 طالقاني بعد از کودتاي 28 مرداد روش جديدي در مبارزه بر ضد رژيم در پيش گرفت و به کار جمعآوري نيروهاي قديمي اعم از ملي و اسلامي و تشکيل هستههاي جديد مبارزات اسلامي پرداخت و موفق به تشکيل نهضت مقاومت ملي گرديد که تا سال1339 فعال بود. در اين دوره عناصر ارزندهاي از اين نهضتبازداشتشدند و از جمله طالقاني به زندان رفت که يک سال به طول انجاميد. طالقاني در اين دوره علاوه بر فعاليتسياسي و مذهبي در راستاي نشر فرهنگ اسلامي، در مسير پژوهشهاي سياسياش کتاب «تنبيه الامه و تنزيه المله» آيتالله نائيني را با مقدمه و پاورقي و توضيحات خود به چاپ ميرساند. سپس دستبه تاليف کتاب «اسلام و مالکيت» ميزند که در طي يک سال بنا به گفته خود طالقاني دو بار تجديد چاپ ميشود. طالقاني براي ايجاد جامعهاي به دور از جنگ و خونريزي و داراي امنيت و عدالت در گستره جهان اسلام و در نهايت جهان بشريت، به همفکري و مشورت علما و انديشمندان اسلامي ميپرداخت. وي در اين راستا در طول دهه 1330 به همراه عدهاي از علما در کنگره شعوب المسلمين کراچي شرکت کرد و در کنگره بينالمللي قدس که همه ساله از نيمه دوم دهه 30 در بيتالمقدس تشکيل ميشد، حضور داشت و در سال 1338 به نمايندگي از آيتالله بروجردي براي شرکت در کنگره اسلامي دارالتقريب در قاهره به کشور مصر رفت و پيام آقاي بروجردي را به شيخ شلتوت رئيس الازهر رساند. در سال1339 به دنبال شروع انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي، فعاليتهاي طالقاني به اوج خود ميرسد و مسجد هدايتبه ستاد مبارزاتي عليه استبداد و خفقان تبديل ميشود. به دنبال اوجگيري اين مبارزات، جلسات مسجد هدايتبه وسيله عوامل رژيم سرکوب و تعطيل ميشود، اما اين جلسات در منزل اشخاص مختلف تشکيل ميشود. طالقاني به همراه شهيد مطهري در اين جلسات به تحليل مسائل اجتماعي و افشاي رژيم ميپردازند. طالقاني در سال 1340 در تشکيل نهضت آزادي مشارکت نموده و در همان سال به زندان ميافتد. وي در باره انگيزهها و اهداف پيوستن خود به اعضاي مؤسس نهضت آزادي چنين ميگويد: «ايمان و خلوص نيت و استقلال فکري و اصالتخانوادگي که مؤسسين آن داشتند، با اخصي از علما و روحانيون که در اين مورد صاحبنظرند و تشخيص تکليف ديني و استعانت و استخاره از قرآن کريم عضويت آن را در هيات مؤسس اوليه پذيرفتم، با توجه به گرفتاريهاي ديگر و انجام وظايف روحانيت قبول اين مسؤوليتبرايم دشوار بود ... تنها مسؤوليتي که در اين جمعيتبه عهده گرفتهام، همان راهنمائي به اصول و احکام عاليه اسلام است که جزء مرامنامه باشد و پاسخ به پرسشها و روشن کردن افراد و جوانان و جوابگويي مسائل مطروحه در اين حدود» دولت ايران در سال 1341 لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي رامطرح ميکند که مورد مخالفت علما و مراجع تقليد ايران قرار ميگيرد و هر کدام از آنها با تلگرافهاي جداگانهاي به شاه خواستار عدم تصويب اين لايحه در مجلس شوراي ملي ميشوند. طالقاني نيز در زمره علماي مخالف بوده است. در نهايت رژيم مجبور به عقبنشيني ميشود و رسما اعلام ميکند که از تصويب اين لايحه صرفنظر کرده است. اما در بهمن 1341 رژيم ترفند ديگري به کار ميگيرد و آن، اصول و لوايح شش گانهاي بود که از سوي شاه به مردم عرضه ميشود تا آنان در باره لوايح به صورت رفراندوم اظهار نظر کنند. روحانيون، علما و مراجع اين بار نيز مخالفت ميکنند و طالقاني نيز که به اتفاق ديگر روحانيون و سران نهضت آزادي با اين مسئله مخالفت نموده بود راهي زندان قزل قلعه ميشود. وي در اين باره ميگويد: «روز سوم بهمن ماه 1341 مامورين سازمان امنيتبدون اجازه و تشريفات قانوني وارد خانه من شدند و مرا، با حال کسالت و بيماري به زندان قزل قلعه بردند. به چه گناهي و به چه جرمي؟! و به استناد به کدام يک از موارد قوانين اساسي و حقوق بشري، هنوز نميدانم ... مقارن با زنداني کردن من عده زيادي از علما از پيرمرد نود ساله تا جوانها از سران جبهه ملي و نهضت آزادي ايران تا کاسب و کارگر و بازاري و دانشجو را در تهران و شهرستانها به زندان کشيدند. به چه بهانه؟! به اين بهانه که روز ششم بهمن قرار استشش ماده مصوبه در معرض تصويب و رفراندوم گذارده شود تا آزادانه؟! مردم! راي موافق و مخالف! خود را ابراز دارند. ما هم صاحب راي بوديم و نه خود و هيچ مرجع صلاحيتدار و نه ملت ما را از مهجورين در اظهار نظر نشناخته، چرا بايد زنداني شويم و از دادن راي و اظهارنظر محروم باشيم ... با آنکه علما طبق نص صريح اصل دوم متمم قانون اساسي نسبتبه هر طرحي از جنبه اسلامي حق نظر و قبول يا رد آن را دارند ... پس از آنکه به زندانم کشيدند به حسب معمول و براي پرونده سازي و صورت قانوني درست کردن، اشخاصي که آماده براي بازجوئي و ساختن پرونده هستند و براي همين کار پرورش يافتهاند، در تاريخ9/11/1341 مشغول بازجوئي شدند، محور سؤالات در باره شش ماده بود.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 172 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و 2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و 2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و 2 حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸] فهرست مندرجات [مخفی شود] ۱ تاریخچه ۲ منش ۳ دیدگاههای مخالفین ۴ تخصیص نام «گروه تروریستی» ۵ دبیران کل ۶ جُستارهای وابسته ۷ منابع ۸ پیوند به بیرون [ویرایش] تاریخچه هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 20 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
تاملی در معجزات پیامبر اعظم صلی الله علیه واله وسلم بسم الله الرحمن الرحیم 1) معجزه محسوس و زمانی 2) معجزه معقول و فرازمانی سوالات فراروی: آیا پیامبر اسلام معجزات دیگری به غیر از قرآن داشت؟ با توجه به شواهد نهج البلاغه پاسخ دهید. قدسیت قرآن به چه معناست و شواهدی از نهج البلاغه ذکرنمایید که ناظر به قدسیت قرآن باشد. نظریه تجربه نبوی چه می گوید و آن را با توجه به شواهد نهج البلاغه نقد نمایید. تعریف معجزه: امری خارق العاده ای که از سوی پیامبران برای اثبات نبوتشان ارائه می شود و دیگران از آوردن آن عاجز می باشد. که بر دو نوع می باشد: 1) معجزه محسوس و زمانی 2) معجزه معقول و فرازمانی اعجاز نبوی؛ محسوس و معقول خطبه 192: من با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تو ادّعاى بزرگى كردى، كه هيچيك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزهاى مىخواهيم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مىدانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگويى». پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود «شما چه مىخواهيد» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان مىآوريد و به حق شهادت مىدهيد؟ نمونه ای از معجزه محسوس:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 20 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
تاملی در معجزات پیامبر اعظم صلی الله علیه واله وسلم بسم الله الرحمن الرحیم 1) معجزه محسوس و زمانی 2) معجزه معقول و فرازمانی سوالات فراروی: آیا پیامبر اسلام معجزات دیگری به غیر از قرآن داشت؟ با توجه به شواهد نهج البلاغه پاسخ دهید. قدسیت قرآن به چه معناست و شواهدی از نهج البلاغه ذکرنمایید که ناظر به قدسیت قرآن باشد. نظریه تجربه نبوی چه می گوید و آن را با توجه به شواهد نهج البلاغه نقد نمایید. تعریف معجزه: امری خارق العاده ای که از سوی پیامبران برای اثبات نبوتشان ارائه می شود و دیگران از آوردن آن عاجز می باشد. که بر دو نوع می باشد: 1) معجزه محسوس و زمانی 2) معجزه معقول و فرازمانی اعجاز نبوی؛ محسوس و معقول خطبه 192: من با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تو ادّعاى بزرگى كردى، كه هيچيك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزهاى مىخواهيم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مىدانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدايى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگويى». پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود «شما چه مىخواهيد» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان مىآوريد و به حق شهادت مىدهيد؟ نمونه ای از معجزه محسوس: