دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم

تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم

تحقیق-اخلاق-و-سيره-پيامبر-اكرملینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏اخلاق و سيره پيامبر اكرم(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم)
‏رسول اكرم(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم) كاملترين انسان و بزرگ و سالار تمام پيامبران است.
‏در عظمت آن حضرت همين بس كه خداوند متعال در قرآن مجيد او را با تعبير «يا ايّها الرّسول» و «يا ايّها النّب‏ي‏» مورد خطاب قرار م‏ي‏دهد و او را به عنوان انسان‏ي‏ الگو برا‏ي‏ تمام جهانيان معرّف‏ي‏ م‏ي‏نمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُم في رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سيره و سخن[ پيامبر خدا برا‏ي‏ شما الگو‏ي‏ نيكوي‏ي‏ است.»او به حقّ دارا‏ي‏ اخلاق‏ي‏ كامل و جامعِ تمام فضايل و كمالات انسان‏ي‏ بود.
‏خدايش او را چنين م‏ي‏ستايد: «إِنّك لَعَل‏ي‏ خُلُق عَظيم»; «ا‏ي‏ پيامبر تو دارا‏ي‏ بهترين اخلاق هست‏ي‏.» «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»; «اگر تندخو و سخت دل م‏ي‏بود‏ي‏ مردم از اطرافت پراكنده م‏ي‏شدند.» از اين رو، يك‏ي‏ از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام، اخلاق نيكو و برخورد متين و ملايم آن حضرت با مردم بود.
‏در طول زندگان‏ي‏ او هرگز ديده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.
‏در مقام نيايش هميشه م‏ي‏گفت: «خدايا از بيكارگ‏ي‏ و تنبل‏ي‏ و زبون‏ي‏ به تو پناه م‏ي‏برم.»، و مسلمانان را به كار كردن تحريض م‏ي‏نمود.
2
‏او هميشه جانب عدل و انصاف را رعايت م‏ي‏كرد و در تجارت به دروغ و تدليس، متوسّل نم‏ي‏شد و هيچ گاه در معامله سختگير‏ي‏ نم‏ي‏كرد و با كس‏ي‏ مجادله و لجاجت نم‏ي‏نمود و كار خود را به گردن ديگر‏ي‏ نم‏ي‏انداخت.
‏او صدق گفتار و ادا‏ي‏ امانت را قوام زندگ‏ي‏ م‏ي‏دانست و م‏ي‏فرمود: اين دو در همه تعاليم پيغمبران تأكيد و تأييد شده است.
‏در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمكاران هستند و نبايد نقش تماشاگر داشته باشند.
‏م‏ي‏فرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، يار‏ي‏ نما! اصحاب گفتند: معن‏ي‏ يار‏ي‏ كردن مظلوم را دانستيم، ول‏ي‏ ظالم را چگونه يار‏ي‏ كنيم؟ فرمود: دستش را بگيريد تا نتواند به كس‏ي‏ ستم كند!خواننده گرام‏ي‏! از آنجا كه ما در روزگار تباه‏ي‏ اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر م‏ي‏بريم، مناسب است كه در اينجا سيما‏ي‏ صميم‏ي‏ پيامبرانِ اله‏ي‏ را عموماً و چهره تابناك و حقيقتِ انسان‏ي‏ محمّد پيامبر اسلام را خصوصاً در تابلو‏ي‏ تاريخ‏ي‏ مستند و شكوهمند‏ي‏ بيابيم كه به حقّ در عصر ما برترين تصوير انسان‏ي‏ نزديك به حقيقت از آن حضرات است.‏ ‏منشور سه بُعد‏ي‏ تاريخ، سه چهره را نشان م‏ي‏دهد: قيصران، فيلسوفان و پيامبران.‏ ‏پيامبران «سيماي‏ي‏ دوست داشتن‏ي‏ دارند، در رفتارشان صداقت و صميميّت بيشتر از اُبّهت و قدرت پيداست، از پيشانيشان پرتو مرموز‏ي‏ كه چشمها را خيره م‏ي‏دارد ساطع است ، پرتوي‏ي‏ كه همچون «لبخندِ سپيده دم» محسوس است امّا همچون راز غيب مجهول.‏ ‏ساده ترين نگاهها آن را به سادگ‏ي‏ م‏ي‏بينند امّا پيچيده ترين نبوغها به دشوار‏ي‏ م‏ي‏توانند يافت.
3
‏ ‏روحهاي‏ي‏ كه در برابر زيباي‏ي‏ و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشناي‏ي‏ و رمز شگفت آن را همچون گرما‏ي‏ يك «عشق»، برق يك «امّيد» و لطيفه پيدا و پنهان زيباي‏ي‏ حس م‏ي‏كنند و آن را در پرتو مرموز سيمايشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنين دامن گستر آوايشان، عطر مست‏ي‏بخش انديشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سكوتشان و زندگ‏ي‏ كردنشان م‏ي‏بينند، م‏ي‏يابند و لمس م‏ي‏كنند.‏ ‏و به روان‏ي‏ و شگفت‏ي‏، «الهام» در درونشان جريان م‏ي‏يابد و از آن پُر، سرشار و لبريز م‏ي‏شوند.
‏و اين است كه هر گاه بر بلند‏ي‏ قلّه تاريخ برآييم انسانها را هميشه و همه جا در پ‏ي‏ اين چهره ها‏ي‏ ساده امّا شگفت م‏ي‏بينيم كه «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهيم، نوح، موس‏ي‏ و عيس‏ي‏، پيامبران بزرگِ تاريخ اين چنين بوده اند ، امّا محمّد(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم)كه خاتم الانبيا است چگونه است؟«در برابر كسان‏ي‏ كه با و‏ي‏ به مشاجره برم‏ي‏خاستند و‏ي‏ تنها به خواندن آيات‏ي‏ از قرآن اكتفا م‏ي‏كرد و يا عقيده خويش را با سبك‏ي‏ ساده و طبيع‏ي‏ بيان م‏ي‏كرد و به جدل نم‏ي‏پرداخت.
‏زندگ‏ي‏اش، پارسايان و زاهدان را به ياد م‏ي‏آورد.
‏گرسنگ‏ي‏ را بسيار دوست م‏ي‏داشت و شكيباييش را بر آن م‏ي‏آزمود.
4
‏گاه خود را چندان گرسنه م‏ي‏داشت كه بر شكمش سنگ م‏ي‏بست تا آزارِ آن را اندك‏ي‏ تخفيف دهد.
‏در برابر كسان‏ي‏ كه او را م‏ي‏ آزردند چنان گذشت م‏ي‏كرد و بد‏ي‏ را به مِهر پاسخ م‏ي‏داد كه آنان را شرمنده م‏ي‏ساخت.
‏هر روز، از كنار كوچه ا‏ي‏ كه م‏ي‏گذشت، يهود‏ي‏ا‏ي‏ طشت خاكستر‏ي‏ گرم از بام خانه بر سرش م‏ي‏ريخت و او ب‏ي‏آنكه خشمگين شود، به آرام‏ي‏ رد م‏ي‏شد و گوشه ا‏ي‏ م‏ي‏ايستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه م‏ي‏افتاد.
‏روز ديگر با آنكه م‏ي‏دانست باز اين كار تكرار خواهد شد مسير خود را عوض نم‏ي‏كرد.
‏يك روز كه از آنجا م‏ي‏گذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبر‏ي‏ نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ا‏ي‏ گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است.
‏گفت: بايد به عيادتش رفت.
‏بيمار در چهره محمّد كه به عيادتش آمده بود چنان صميميّت و محبّت صادقانه ا‏ي‏ احساس كرد كه گوي‏ي‏ سالها است با و‏ي‏ سابقه ديرين دوست‏ي‏ و آشناي‏ي‏ دارد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم , اخلاق و سيره پيامبر اكرم , دانلود تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم , اخلاق , و , سيره , پيامبر , اكرم , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 5:26 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم

تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم

تحقیق-اخلاق-و-سيره-پيامبر-اكرملینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏اخلاق و سيره پيامبر اكرم(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم)
‏رسول اكرم(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم) كاملترين انسان و بزرگ و سالار تمام پيامبران است.
‏در عظمت آن حضرت همين بس كه خداوند متعال در قرآن مجيد او را با تعبير «يا ايّها الرّسول» و «يا ايّها النّب‏ي‏» مورد خطاب قرار م‏ي‏دهد و او را به عنوان انسان‏ي‏ الگو برا‏ي‏ تمام جهانيان معرّف‏ي‏ م‏ي‏نمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُم في رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سيره و سخن[ پيامبر خدا برا‏ي‏ شما الگو‏ي‏ نيكوي‏ي‏ است.»او به حقّ دارا‏ي‏ اخلاق‏ي‏ كامل و جامعِ تمام فضايل و كمالات انسان‏ي‏ بود.
‏خدايش او را چنين م‏ي‏ستايد: «إِنّك لَعَل‏ي‏ خُلُق عَظيم»; «ا‏ي‏ پيامبر تو دارا‏ي‏ بهترين اخلاق هست‏ي‏.» «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»; «اگر تندخو و سخت دل م‏ي‏بود‏ي‏ مردم از اطرافت پراكنده م‏ي‏شدند.» از اين رو، يك‏ي‏ از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام، اخلاق نيكو و برخورد متين و ملايم آن حضرت با مردم بود.
‏در طول زندگان‏ي‏ او هرگز ديده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.
‏در مقام نيايش هميشه م‏ي‏گفت: «خدايا از بيكارگ‏ي‏ و تنبل‏ي‏ و زبون‏ي‏ به تو پناه م‏ي‏برم.»، و مسلمانان را به كار كردن تحريض م‏ي‏نمود.
2
‏او هميشه جانب عدل و انصاف را رعايت م‏ي‏كرد و در تجارت به دروغ و تدليس، متوسّل نم‏ي‏شد و هيچ گاه در معامله سختگير‏ي‏ نم‏ي‏كرد و با كس‏ي‏ مجادله و لجاجت نم‏ي‏نمود و كار خود را به گردن ديگر‏ي‏ نم‏ي‏انداخت.
‏او صدق گفتار و ادا‏ي‏ امانت را قوام زندگ‏ي‏ م‏ي‏دانست و م‏ي‏فرمود: اين دو در همه تعاليم پيغمبران تأكيد و تأييد شده است.
‏در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمكاران هستند و نبايد نقش تماشاگر داشته باشند.
‏م‏ي‏فرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، يار‏ي‏ نما! اصحاب گفتند: معن‏ي‏ يار‏ي‏ كردن مظلوم را دانستيم، ول‏ي‏ ظالم را چگونه يار‏ي‏ كنيم؟ فرمود: دستش را بگيريد تا نتواند به كس‏ي‏ ستم كند!خواننده گرام‏ي‏! از آنجا كه ما در روزگار تباه‏ي‏ اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر م‏ي‏بريم، مناسب است كه در اينجا سيما‏ي‏ صميم‏ي‏ پيامبرانِ اله‏ي‏ را عموماً و چهره تابناك و حقيقتِ انسان‏ي‏ محمّد پيامبر اسلام را خصوصاً در تابلو‏ي‏ تاريخ‏ي‏ مستند و شكوهمند‏ي‏ بيابيم كه به حقّ در عصر ما برترين تصوير انسان‏ي‏ نزديك به حقيقت از آن حضرات است.‏ ‏منشور سه بُعد‏ي‏ تاريخ، سه چهره را نشان م‏ي‏دهد: قيصران، فيلسوفان و پيامبران.‏ ‏پيامبران «سيماي‏ي‏ دوست داشتن‏ي‏ دارند، در رفتارشان صداقت و صميميّت بيشتر از اُبّهت و قدرت پيداست، از پيشانيشان پرتو مرموز‏ي‏ كه چشمها را خيره م‏ي‏دارد ساطع است ، پرتوي‏ي‏ كه همچون «لبخندِ سپيده دم» محسوس است امّا همچون راز غيب مجهول.‏ ‏ساده ترين نگاهها آن را به سادگ‏ي‏ م‏ي‏بينند امّا پيچيده ترين نبوغها به دشوار‏ي‏ م‏ي‏توانند يافت.
3
‏ ‏روحهاي‏ي‏ كه در برابر زيباي‏ي‏ و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشناي‏ي‏ و رمز شگفت آن را همچون گرما‏ي‏ يك «عشق»، برق يك «امّيد» و لطيفه پيدا و پنهان زيباي‏ي‏ حس م‏ي‏كنند و آن را در پرتو مرموز سيمايشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنين دامن گستر آوايشان، عطر مست‏ي‏بخش انديشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سكوتشان و زندگ‏ي‏ كردنشان م‏ي‏بينند، م‏ي‏يابند و لمس م‏ي‏كنند.‏ ‏و به روان‏ي‏ و شگفت‏ي‏، «الهام» در درونشان جريان م‏ي‏يابد و از آن پُر، سرشار و لبريز م‏ي‏شوند.
‏و اين است كه هر گاه بر بلند‏ي‏ قلّه تاريخ برآييم انسانها را هميشه و همه جا در پ‏ي‏ اين چهره ها‏ي‏ ساده امّا شگفت م‏ي‏بينيم كه «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهيم، نوح، موس‏ي‏ و عيس‏ي‏، پيامبران بزرگِ تاريخ اين چنين بوده اند ، امّا محمّد(صل‏ي‏ الله عليه وآله وسلم)كه خاتم الانبيا است چگونه است؟«در برابر كسان‏ي‏ كه با و‏ي‏ به مشاجره برم‏ي‏خاستند و‏ي‏ تنها به خواندن آيات‏ي‏ از قرآن اكتفا م‏ي‏كرد و يا عقيده خويش را با سبك‏ي‏ ساده و طبيع‏ي‏ بيان م‏ي‏كرد و به جدل نم‏ي‏پرداخت.
‏زندگ‏ي‏اش، پارسايان و زاهدان را به ياد م‏ي‏آورد.
‏گرسنگ‏ي‏ را بسيار دوست م‏ي‏داشت و شكيباييش را بر آن م‏ي‏آزمود.
4
‏گاه خود را چندان گرسنه م‏ي‏داشت كه بر شكمش سنگ م‏ي‏بست تا آزارِ آن را اندك‏ي‏ تخفيف دهد.
‏در برابر كسان‏ي‏ كه او را م‏ي‏ آزردند چنان گذشت م‏ي‏كرد و بد‏ي‏ را به مِهر پاسخ م‏ي‏داد كه آنان را شرمنده م‏ي‏ساخت.
‏هر روز، از كنار كوچه ا‏ي‏ كه م‏ي‏گذشت، يهود‏ي‏ا‏ي‏ طشت خاكستر‏ي‏ گرم از بام خانه بر سرش م‏ي‏ريخت و او ب‏ي‏آنكه خشمگين شود، به آرام‏ي‏ رد م‏ي‏شد و گوشه ا‏ي‏ م‏ي‏ايستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه م‏ي‏افتاد.
‏روز ديگر با آنكه م‏ي‏دانست باز اين كار تكرار خواهد شد مسير خود را عوض نم‏ي‏كرد.
‏يك روز كه از آنجا م‏ي‏گذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبر‏ي‏ نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ا‏ي‏ گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است.
‏گفت: بايد به عيادتش رفت.
‏بيمار در چهره محمّد كه به عيادتش آمده بود چنان صميميّت و محبّت صادقانه ا‏ي‏ احساس كرد كه گوي‏ي‏ سالها است با و‏ي‏ سابقه ديرين دوست‏ي‏ و آشناي‏ي‏ دارد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم , اخلاق و سيره پيامبر اكرم , دانلود تحقیق اخلاق و سيره پيامبر اكرم , اخلاق , و , سيره , پيامبر , اكرم , تحقیق ,

[ بازدید : 9 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 17:43 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

دانلود مقاله در مورد مردم مدينه ورسول اكرم 176 ص

دانلود مقاله در مورد مردم مدينه ورسول اكرم 176 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-مردم-مدينه-ورسول-اكرم-176-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 192 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏مردم مدينه ورسول اكرم(ص)
‏مردم مدينه دو قبيله بودند به نام اوس و خزرج كه هميشه با هم جنگ داشتند . يك نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآيد به مكه براى اينكه از قريش استمداد كند . وارد مى شود بر يكى از مردم قريش .
‏كعبه از قديم معبد بود گو اينكه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف كه از زمان حضرت ابراهيم معمول بود هنوز ادامه داشت. هركس كه مىآمد , يك طوافى هم دور كعبه مى كرد . اين شخص وقتى خواست برود به زيارت كعبه و طواف بكند , ميزبانش به او گفت : ( مواظب باش ! مردى در ميان ما پيدا شده , ساحر و جادوگرى كه گاهى در مسجد الحرام پيدا مى شود و سخنان دلرباى عجيبى دارد . يك وقت سخنان او به گوش تو نرسد كه تو را بى اختيار مى كند . سحرى در سخنان او هست. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف كه رسول اكرم در كنار كعبه در حجر اسماعيل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش اين شخص پنبه كرده بودند كه يكوقت چيزى نشنود . مشغول طواف كردن بود كه قيافه شخصى خيلى او را جذب كرد . ( رسول اكرم سيماى عجيبى داشتند ). گفت نكند اين همان آدمى باشد كه اينها مى گويند ؟ يك وقت با خودش فكر كرد كه عجب ديوانگى است كه من گوشهايم را پنبه كرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بيرون .
‏آيات قرآن را شنيد . تمايل پيدا كرد . اين امر منشأ آشنايى مردم مدينه با رسول اكرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهايى كرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول كردند تا اينكه عده اى از اينها به مكه آمدند و قرار شد در موسم حج در يكى از شبهاى تشريق يعنى شب دوازدهم وقتى كه همه خواب هستند بيايند در منا , در عقبه وسطى , در يكى از گردنه هاى آنجا , رسول اكرم ( ص ) هم بيايند آنجا و حرفهايشان را بزنند . در آنجا رسول اكرم فرمود من شما را دعوتمى كنم به خداى يگانه و . . . و شما اگر حاضريد ايمان بياوريد , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول كردند و مسلمان شدند , كه جريانش مفصل است . زمينه اينكه رسول اكرم ( ص ) از مكه به مدينه منتقل بشوند فراهم شد . اين اولين حادثهبود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمير را فرستادند به مدينه و او در آنجا به مردم قرآن تعليم داد . اينهايى كه ابتدا آمده بودند , عده اندكى بودند , به وسيله اين مبلغ بزرگوار عده زياد ديگرى مسلمان شدند و تقريبا جو مدينه مساعد شد . قريش هم روز بروز بر سختگيرى خود مى افزودند , و در نهايت امر تصميم گرفتند كه ديگر كار رسول اكرم را يكسره كنند . در ( دارالندوه ( تشكيل جلسه دادند , كه اين آيه قرآن يكسره اشاره به آنهاست .
‏2
‏مردم مدينه ورسول اكرم(ص)
‏مردم مدينه دو قبيله بودند به نام اوس و خزرج كه هميشه با هم جنگ داشتند . يك نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآيد به مكه براى اينكه از قريش استمداد كند . وارد مى شود بر يكى از مردم قريش .
‏كعبه از قديم معبد بود گو اينكه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف كه از زمان حضرت ابراهيم معمول بود هنوز ادامه داشت. هركس كه مىآمد , يك طوافى هم دور كعبه مى كرد . اين شخص وقتى خواست برود به زيارت كعبه و طواف بكند , ميزبانش به او گفت : ( مواظب باش ! مردى در ميان ما پيدا شده , ساحر و جادوگرى كه گاهى در مسجد الحرام پيدا مى شود و سخنان دلرباى عجيبى دارد . يك وقت سخنان او به گوش تو نرسد كه تو را بى اختيار مى كند . سحرى در سخنان او هست. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف كه رسول اكرم در كنار كعبه در حجر اسماعيل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش اين شخص پنبه كرده بودند كه يكوقت چيزى نشنود . مشغول طواف كردن بود كه قيافه شخصى خيلى او را جذب كرد . ( رسول اكرم سيماى عجيبى داشتند ). گفت نكند اين همان آدمى باشد كه اينها مى گويند ؟ يك وقت با خودش فكر كرد كه عجب ديوانگى است كه من گوشهايم را پنبه كرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بيرون .
‏آيات قرآن را شنيد . تمايل پيدا كرد . اين امر منشأ آشنايى مردم مدينه با رسول اكرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهايى كرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول كردند تا اينكه عده اى از اينها به مكه آمدند و قرار شد در موسم حج در يكى از شبهاى تشريق يعنى شب دوازدهم وقتى كه همه خواب هستند بيايند در منا , در عقبه وسطى , در يكى از گردنه هاى آنجا , رسول اكرم ( ص ) هم بيايند آنجا و حرفهايشان را بزنند . در آنجا رسول اكرم فرمود من شما را دعوتمى كنم به خداى يگانه و . . . و شما اگر حاضريد ايمان بياوريد , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول كردند و مسلمان شدند , كه جريانش مفصل است . زمينه اينكه رسول اكرم ( ص ) از مكه به مدينه منتقل بشوند فراهم شد . اين اولين حادثهبود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمير را فرستادند به مدينه و او در آنجا به مردم قرآن تعليم داد . اينهايى كه ابتدا آمده بودند , عده اندكى بودند , به وسيله اين مبلغ بزرگوار عده زياد ديگرى مسلمان شدند و تقريبا جو مدينه مساعد شد . قريش هم روز بروز بر سختگيرى خود مى افزودند , و در نهايت امر تصميم گرفتند كه ديگر كار رسول اكرم را يكسره كنند . در ( دارالندوه ( تشكيل جلسه دادند , كه اين آيه قرآن يكسره اشاره به آنهاست .
‏2
‏ شناخت مختصرى از زندگى پيامبر اسلام(ص)
‏ولادت و دوران كودكى
‏ولادت پيغمبر اكرم به اتفاق شيعه و سنى در ماه ربيع الاول است , گو اينكه اهل تسنن بيشتر روز دوازدهم را گفته اند و شيعه بيشتر روز هفدهم را , به استثناى شيخ كلينى صاحب كتاب كافى كه ايشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السيرة الحلبية مى نويسد : ولد فى فصل الربيع در فصل ربيع به دنيا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببينند روز ولادت رسول اكرم با چه روزى از ايام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به اين نتيجه رسيده اند كه دوازدهم ربيع آن سال مطابق مى شود با بيستم آوريل , و بيستم آوريل مطابق است با سى و يكم فروردين . و قهرا هفدهم ربيع مطابق مى شود با پنجم ارديبهشت . پس قدر مسلم اين است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنيا آمده است حال يا سى و يكم فروردين يا پنجم ارديبهشت . در چه روزى از ايام هفته به دنيا آمده است ؟ شيعه معتقد است كه در روز جمعه به دنيا آمده اند , اهل تسنن بيشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنيا آمده اند ؟ شايد اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنيا آمده اند , در بين الطلوعين .
‏3
‏مسافرتها
‏رسول اكرم , به خارج عربستان فقط دو مسافرت كرده است كه هر دو قبل از دوره رسالت و به سوريه بوده است. يكسفر در دوازده سالگى همراه عمويش ابوطالب , و سفر ديگر در بيست و پنج سالگى به عنوان عامل تجارت براى زنى بيوه به نام خديجه كه از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج كرد . البته به بعد از رسالت , در داخل عربستان مسافرتهايى كرده اند . مثلا به طائفرفته اند , به خيبر كه شصتفرسخ تا مكه فاصله دارد و در شمال مكه است رفته اند , به تبوك كه تقريبا مرز سوريه استو صد فرسخ تا مدينه فاصله دارد رفته اند , ولى در ايام رسالت از جزيرة العرب هيچ خارج نشده اند .
‏شغلها
‏پيغمبر اكرم چه شغلهايى داشته است ؟ جز شبانى و بازرگانى , شغل و كار ديگرى را ما از ايشان سراغ نداريم . بسيارى از پيغمبران در دوران قبل از رسالتشان شبانى مى كرده اند ( حالا اين چه از الهى اى دارد , ما درست نمى دانيم ) همچنانكه موسى شبانى كرده است . پيغمبر اكرم هم قدر مسلم اين است كه شبانى مى كرده است . گوسفندانى را با خودش به صحرا مى برده است , رعايت مى كرده و مى چرانيده و بر مى گشته است . بازرگانى هم كه كرده است . با اينكه يك سفر , سفر اولى بود كه خودش مى رفت به بازرگانى ( فقط يك سفر در دوازده سالگى همراه عمويش رفته بود ) . آن سفر را با چنان مهارتى انجام داد كه موجب تعجب همگان شد .

 

دانلود فایل

برچسب ها: دانلود مقاله در مورد مردم مدينه ورسول اكرم 176 ص , مردم مدينه ورسول اكرم 176 ص , دانلود دانلود مقاله در مورد مردم مدينه ورسول اكرم 176 ص , مردم , مدينه , ورسول , اكرم , 176 , ص , دانلود , مقاله , مورد ,

[ بازدید : 10 ]

[ سه شنبه 18 مرداد 1401 ] 12:44 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]