لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 196 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 مقدمه : تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله «تاريخ پيامبر اسلام» تأليف استاد مرحوم «دكتر محمد ابراهيمي آيتي» جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد . اجداد رسول خدا 1 مقدمه : تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله «تاريخ پيامبر اسلام» تأليف استاد مرحوم «دكتر محمد ابراهيمي آيتي» جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد . اجداد رسول خدا 1 مقدمه : تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله «تاريخ پيامبر اسلام» تأليف استاد مرحوم «دكتر محمد ابراهيمي آيتي» جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد . اجداد رسول خدا 1 مقدمه : تحقيقي كه در دست داريد ، خلاصه و برگزيده اي است از تاريخ پيامبر اسلام (ص) كه از منابع و مأخذ مهم و معتبر از جمله «تاريخ پيامبر اسلام» تأليف استاد مرحوم «دكتر محمد ابراهيمي آيتي» جمع آوري شده است . در بعضي موارد نيز از راهنمايي اساتيد محترم و كتب ديگر نيز استفاده شده است . اميد است مورد لطف و تأييد شما استاد عزيز قرار گيرد . اجداد رسول خدا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 66 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 مقـدمه پيامبر اعظم (ص) درجامعه اي به رسالت برانگيخته شد كه مردم به لحاظ فرهنگي و تمدني ، بسيار ابتدايي ، بسيط ، غريزه محور ، خودبنياد ، مردسالار ، متعصب و خرافه پرست و به لحاظ اجتماعي داراي ساختاري از هم گسيخته بودند كه هيچ گونه همگرايي اجتماعي ميانشان به چشم نمي خورد . اداره جامعه به صورت عشيره اي و قبيله اي بود ، و هر قبيله متناسب با خلق و خو و آداب رئيس عشيره ، داراي فهم ، رفتار و منش خاصي مي توانست باشد . در جامعه اي كه خصلتهاي غريزه محور و خرافه پرستي وجه غالب آن بود ، و مردمي كه اگر گاو ماده آب نمي خورد ، گاو نر را مي زدند ؛ و شتر سالم را داغ مي زدند تا شتر بيمار معالجه شود و اگر بزرگي فوت مي كرد ، شتري در كنار قبرش در ميان گودالي حبس مي كردند و آب و علف به آن نمي دادند تا بميرد و متوفا در روز رستاخيز بر آن سوار شود و پياده محشور نگردد ! و در طبابت و معالجه بيمار از روشهاي خاصي بهره مي جستند ... در اين شرايط فرهنگي ـ اجتماعي و اعتقادي ، پيامبري برگزيده شد كه هدف او پيريزي جامعه اي متمدن ، و تكامل بينش ، دانش و اخلاق مردم بود : « اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » . براي اين جامعه شب زده و عقب مانده ، پيامبري برانگيخته شده بود كه آموزههايش بسيار عميق تر از بينش و رفتار آن عصر بود ؛ جامعه اي كه آستانه تحمل و ظرفيت پذيرش آن بسيار اندك و حقير بود و اين مباني ، هاضمه فرهنگياش را به شدت به هم مي ريخت . در اين شرايط سخت و نفسگير ، پيامبر (ص) مبعوث شد و به ابلاغ رسالت خويش پرداخت و گرانبارترين معاني را با ظريف ترين شكل طرح نمود . در اين فرآيند كه با فراز و فرودهاي پرشماري همراه بود و رنجها ، دردها و مصيبتهاي بي شماري را بر پيامبر (ص) و همراهان آن بزرگوار تحميل كرد ، جامعه اي توليد و تولد يافت كه پايهگذار تمدني جهانگستر شد . جامعه سازي پيامبر (ص) شكل گرفت و ساختار اجتماعي مورد نظر به سرعت فراگير شد و فضاي عشيره اي و قومي و تعارضها ، تضادها و خشونتها ، جاي خود را به رهبري واحد داد و همگرايي ، مهرورزي ، عزت مداري و كرامت مندي ، فضاي جامعه را در بر گرفت . جامعه به سمت عقلاني شدن حركت كرد و رفتارها و مناسبات مبتني بر اصول عقلي قابل دفاع و منطقي ، پيريزي شد . عدالت در شؤون و ساحتهاي مختلف آن ـ اعم از عدالت سياسي ، عدالت اقتصادي ، عدالت توزيعي ، عدالت اجتماعي و ... نضج گرفت و جامعهي قائم بالقسط پايهگذاري شد . در مهندسي اجتماعي پيامبر (ص) احقاق حق ، حقوق شهروندي ، حقوق اقليتها و ... به شايستگي نهادينه شد . و در اين مسير ، « خانواده » به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي ، مكانت ويژه اي يافت و شخصيت و شأنيت « زن » به عنوان مؤثرترين عضو خانواده احيا شد . نسبت حاكميت و مديريت جامعه با مردم بر پايهاي بسيار پيشرو بنيان نهاده شد . در اين ساختار آنچه بسيار حايز اهميت است و تبيين شايسته اي از آن صورت نگرفته ، اين است كه پيامبر (ص) بر ارتقاي ذهني و بينشي جامعه بسيار تأكيد داشتند . 2 نگاه و اهتمام پيامبر (ص) در تربيت عقلاني جامعه و انسان رشيد ، كمال يافته كه نگاه او به مسايل و هستي داراي عمق و ژرفاي بيشتري باشد ، از مسايلي است كه بايد از سوي انديشمندان مورد بازكاوي قرار گيرد. آنچه مهم مي نمايد آن است كه ما نياز داريم تا به بازخواني جامعه مطلوب پيامبر (ص) بپردازيم ؛ جامعه اي كه زيرساختهاي فكري و معرفتي آن بر محوريت انديشه و رفتار پيامبر (ص) باشد و در اين ميان نخبگان ديني ، سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، سازمان روحانيت ، نهادهاي فرهنگي ، مطبوعات ، صدا و سيما ، هنرمندان ، نهاد سياست و حكومت ، و گروههاي مرجع كه مي توانند بر بخش و يا بخشهايي از جامعه اثرگذار باشند ، نقش ويژه اي را بر عهده خواهند داشت . ضروري است در سالي كه از سوي رهبر فرزانه انقلاب به نام « پيامبر اعظم (ص) » نامگذاري شده است ، تلاش ويژه اي در بازخواني و ارايه شايسته سيره و رفتار رسول اكرم (ص) در عرصه ها و قلمروهاي مختلف زندگي آن بزرگوار به عمل آيد . بازخواني جامعه مطلوب و مورد نظر پيامبر (ص) مي تواند ما را در وضعيتي شايسته و ممتاز قرار دهد و جامعه را از بسياري آسيبها ، ناراستيها و كژيها برهاند ؛ آسيبهايي همچون : به هم خوردن تعادل اخلاقي و رواني جامعه ، از ميان رفتن حريمهاي اخلاقي و انساني ، عبور از هنجارها ، نيازآفريني هاي كاذب ، تزلزل در حوزه اعتماد عمومي جامعه ، آسيب پذيري نهاد خانواده ، حذف پيامهاي انساني از فضاي عمومي جامعه و بسياري از آسيبهايي كه جامعه ما و جهان امروز را به شدت دچار بحران كرده است . با رهايي از اين آسيبها از طريق بازفهمي جامعه مطلوب و مورد نظر پيامبر (ص) ، جامعه اي پويا ، اخلاق مدار ، انساني و سرشار از اميد و پويش ، فرارويمان قرار خواهد گرفت و جامعه به سمت سلامت نفس و روان ، اعتمادسازي ، عدالت گرايي ، پاكدامني ، رعايت حدود و تكاليف الهي ، همبستگي و امنيت ، هدايت خواهد شد . خوانش انديشمندانه سيره و سنت پيامبر (ص) و رجوع انديشه ورزانه به قرآن و عترت، مي تواند راهبردي كامل و جامع در تنظيم مناسبات و تعاملات ، ساخت و مهندسي اجتماعي مطلوب باشد و ما را به حيات طيبه نبوي و جامعه اي اعتلايافته ، رشيد و برومند ، بانشاط و سالم ، پويا و تمدن ساز رهنمون شود . 4 پيامبـر (ص) در آيينـه اديان الهي اشاره در منابع كلامي و فلسفي و اعتقادي دلايل فراواني براي نبوت رسول اكرم (ص) ذكر شده است . يكي از مهمترين استدلالهاي دانشمندان مسلمان ، گواهي پيامبران پيشين و نخبگان امتهاي گذشته و علماي اهل كتاب به رسالت و نبوت آن حضرت مي باشد . در اين نوشتار سعي شده به گفتار برخي از انبياء و علماي امتهاي پيشين در مورد پيامبر اعظم (ص) نگاهي كوتاه داشته باشيم . پيمان ازلي قرآن در اين رابطه مي فرمايد : « همانها كه از فرستاده خدا پيامبر امي پيروي مي كنند ، پيامبري كه صفاتش را ، در تورات و انجيلي كه نزدشان است مي يابند . » 1 از منظر قرآن كريم تمام اقوام پيشين و پيامبران گذشته موظف بوده اند به رسالت خاتم الانبياء (ص) ايمان بياورند، زيرا خداوند از همه آنان در اين رابطه پيمان گرفته و آنها اعتراف كرده بودند كه اگر بعد از تولد و ظهور حضرت محمد (ص) زنده بودند، به آيين اسلام ايمان بياورند .2 قرآن در مورد پيمان پيامبران مي فرمايد : « هنگامي كه خداوند از پيامبران پيشين پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتي دادم ، سپس شما را فرستاده اي آمد كه آنچه به شما كتاب و حكمتي دادم ، سپس شما را فرستاده اي آمد كه آنچه را با شماست، تصديق كرد ، البته به او ايمان بياوريد و حتماً يارياش كنيد . آنگاه فرمود : آيا اقرار كرديد و در اين باره پيمانم را پذيرفتيد؟ گفتند : آري ، اقرار كرديم . فرمود : پس گواه باشيدو من هم با شما از گواهانم .» 3 بر اساس اين آيات ، تمام انبياي الهي ، حضرت محمد (ص) را مي شناختند و موظف بودند از آن حضرت پيروي كرده و به آيين پاكش ايمان بياورند ، رسول خدا (ص) در حقيقت خاتم پيامبران و برترين و افضل آنان است و در آخرت هم همه امتهاي گذشته به همراه پيامبرانشان زير پرچم اسلام و تابع پيامبر خاتم (ص) خواهند بود . امام علي (ع) مي فرمايد : « خداوند هيچ پيامبري را از حضرت آدم تا پيامبران بعدي مبعوثنكرد ، مگر اينكه از آنان عهد و پيمان گرفت كه خود و پيروانشان در صورت درك عصر حضرت خاتم الانبياء (ص) به او ايمان آورده و ياريش كنند .» 4 پيامبر در صحف ابراهيم (ص) حضرت ابراهيم (ع) پيامبر بزرگ الهي وقتي خانه كعبه را در مكه بنا كرد، دست به دعا برداشته و در مورد حضرت محمد (ص) چنين گفت : پروردگارا ! در اين منطقه پيامبري مبعوث فرما كه اهل اينجا باشد و آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و آنان را از آلودگي ها و گناهان پاكيزه گرداند . 5 « كعب بن غالب » از دانشمندان برجسته اهل كتاب و از انديشمندان آيين توحيدي حضرت ابراهيم (ع) قبل از پيامبر اعظم (ص) بود . او ويژگيهاي حضرت محمد (ص) را در صحف حضرت ابراهيم خوانده و به او ايمان آورده بود .6 پيامبر خاتم از منظر يهـود روزي پيامبر اعظم (ص) به همراه عده اي از يارانش در مدينه به عبادتگاه يهوديان رفت و مشاهده كرد كه آنان به قرائت تورات حضرت موسي (ع) مشغولند . وقتي پيامبر اعظم (ص) را ديدند سكوت كرده و از ادامه قرائت تورات خودداري نمودند. پيامبر (ص) از آنان پرسيد : چرا تلاوت تورات را قطع كرديد !؟ همه سكوت كردند و پاسخي به پيامبر (ص) ندادند . 4 در گوشه اي از كنيسه يهوديان مرد بيماري دراز كشيده بود . وقتي سكوت همكيشان خود را مشاهده كرد از بستر بيماري برخاسته وگفت : اي محمد ! آنان به اوصاف و ويژگيهاي تو در تورات رسيده بودند . وقتي تو را ديدند نخواستند در حضور تو و يارانت فضايل و امتيازات تو را بازگو كنند كه نوعي تأييد آيين تو هم بود . سپس از بستر بيماري برخاست و با تلاش زياد تورات را در د ست گرفته و تمام مطالب مربوط به فضايل و مناقب حضرت محمد (ص) را در آنجا قرائت كرد و گفت : اي محمد ! اين اوصاف توست و ويژگيهاي آيين و امت تو ، من همين جا گواهي مي دهم كه خدا يكي است و تو فرستاده خداي يگانه هستي ! آنگاه لحظاتي سكوت كردو نفسهايش به شماره افتاد و از دنيا رفت . حضرت دستور داد تا آن يهودي روشن ضمير و خوش عاقبت را به روش اسلامي غسل داده و پس از نماز دفن كنند . عبدا... بن عمر گفته است ، به خدا سوگند ويژگيهاي حضرت رسول (ص) در تورات حضرت موسي (ع) همان گونه است كه خداوند در قرآن توصيف كرده و فرمود : « اي پيامبر ! ما ترا فرستاديم تا گواه نويد بخش و هشداردهنده باشي ! » 7 در تورات موسي (ع) افزون بر صفات والاي نبوي (ص) آمده است : تو استوانه استواري براي مكه بوده و بنده و فرستاده مني ، تو را متوكل ناميدم ، تو تندخو و سخت دل نيستي و در مجامع عمومي فرياد نمي كشي . تو بدي را با بدي پاداش نمي دهي ، عفو و گذشت عادت توست . در ادامه آيات تورات ، رسول خدا (ص) اين گونه ستوده مي شود : خداوند متعال او را قبض روح نخواهد كرد تا اين كه ملت عقب مانده و كح فهم را به راه راست هدايت نموده و آنان را با نداي توحيدي « لااله الاا... » آشنا سازد ، او چشمان نابينا را روشن ساخته دلهاي زنگ زده و بيمار را جلا مي بخشد و گوشهاي ناشنواي از حق را براي شنيدن سخن حق آماده مي سازد . 8 پيامبر (ص) در صحف ادريس سيدبن طاووس در كتاب « سعدالسعود » مي نويسد : در صحف ادريس اوصاف پيامبر خاتم (ص) به شايسته ترين وجهي بيان شده و در بخشي از آن آمده است : من براي بندگان صالح ، مخلص و باتقوايم مصطفي (ص) را پيامبر و مرتضي (ع) را امين گردانيدم . محمد (ص) پيامبر و رسول امت و مؤمنان باتقوا ياران او از ميان امتش هستند . خداوند متعال به حضرت آدم (ع) خطاب كرد : اي آدم به ذريهات بنگر و حضرت آدم در ميان ذريهاش گروهي را ديد كه نور آنان همه جاي آفاق را فرا گرفته و درخشش ويژه اي دارند ، حضرت آدم پرسيد : پروردگارا ! اينان كيانند ؟ خداوند فرمود : اينها پيامبران از نسل تو هستند ... حضرت آدم گفت : خدايا چرا نور آخرين نفر از سلسله انبيا از همه درخشنده تر و تابناكتر است ؟ خداوند فرمود: به خاطر برتري او بر همه انبيا و اوليا . پرسيد : اين پيامبر كيست و نامش چيست ؟ خداوند فرمود : اين محمد ، پيامبر فرستاده مورد اعتماد ، نجيب ، محرم اسرار ، برگزيده ، پاك ، خالص ، حبيب ، دوست ، گرامي ترين مخلوق در پيشگاه من است و محبوبترين ، نزديكترين ، شناخته ترين مخلوقاتم مي باشد. او از نظر علم ، حلم ، ايمان ، يقين ، صداقت ، نيكوكاري ، پاكدامني ، تواضع و فروتني ، پارسايي ، فرمانبري بر همه آنان برتري دارد . عرشم و ساير آفريده ها در آسمانها و زمين پيمان گرفته ام كه به او ايمان آورده و به نبوتش اقرار كنند . اي آدم ، به او ايمان بياور كه در نزد من مقام و منزلت ، فضل و وقارت فزوني يابد . حضرت آدم (ع) گفت : به خدا و پيامبرش محمد (ص) ايمان آوردم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 51 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 بخش اول آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام (1) مبحث آداب و سنن نبي اکرم صلي الله عليه و آله داراي گستردگي فراواني مي باشد که در اين مقاله به چند جنبه رفتاري ايشان مي پردازيم. البته از آن جهت که باعث خستگي خوانندگان عزيز نشود آن را به سه قسمت تقسيم مي نماييم. رواياتى چند درباره پارهاى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت آداب آن جناب در سفر رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن آداب آن حضرت در خوردني ها و آشاميدنى ها 1ـ در معانى الاخبار به يك طريق از ابى هاله تميمى از حسن بن على عليهماالسلام و به طريق ديگر از حضرت رضا، از آباء گراميش از على بن الحسين از حسن بن على(ع) و به طريق ديگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روايت شده كه گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله كه رسول خدا را براى مردم وصف مى 3 كرد تقاضا كردم كه مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نيز بيان كند، بلكه به اين وسيله علاقهام به آن جناب بيشتر شود او نيز تقاضايم را پذيرفت و گفت: رسول خدا(ص) مردى بود كه در چشم هر بيننده، بزرگ و موقر مىنمود و روى نيكويش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنايش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالايان كوتاهتر بود، سرى بزرگ و مويى كه پيچ داشت و اگر هم گاهى موهايش آشفته مي شد شانه مىزد، و اگر گيسوان خود را بلند مي نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمىكرد. رنگى مهتابى و جبينى فراخ و ابروانى باريك و طولانى داشت و فاصله بين دو ابرويش فراخ بود، بين دو ابروانش رگى بود كه در مواقع خشم از خون پر مىشد و اين رگ به طورى براق بود كه اگر كسى دقت نمىكرد خيال مىكرد دنباله بينى آن جناب است و آن حضرت كشيده بينى است، محاسن شريفش پُر پشت و كوتاه و گونههايش كم گوشت و غير برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بيشتر اوقات باز و دندانهايش از هم باز و جدا و چون مرواريد سفيد، و گردنش در زيبائى چنان بود كه تو گويى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گويى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بين دو شانهاش زياد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهايش كشيده و محيط كف دستش فراخ و استخوان بندى آن و استخوان بندى كف پايش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهايش باريك و بدون برآمدگى بود، و گودى كف پا و دستش از متعارف بيشتر و دو كف قدمش محدب و بيشتر از متعارف برآمده، و هم چنين پهن بود، به طورى كه آب بر آن قرار مى 3 گرفت، وقتى قدم برمىداشت تو گويى آن را از زمين مىكند و به آرامى گام برمىداشت و با وقار راه مىپيمود، و در راه رفتن سريع بود، و راه رفتنش چنان بود كه تو گويى از كوه سرازير مىشود، و وقتى بجائى التفات مىكرد با تمام بدن متوجه مىشد، چشمهايش افتاده يعنى نگاهش بيشتر به زمين بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود كه كسى را ياراى خيره شدن بر آن نبود، و به هر كس برمىخورد در سلام از او سبقت مىجست. راوى گفت پرسيدم: منطقش را برايم وصف كن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصهها قرين و دائما در فكر بود و يك لحظه راحتى نداشت، بسيار كم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تكلم نمىفرمود، و وقتى حرف مي زد كلام را از اول تا به آخر با تمام فضاى دهان ادا مىكرد، اين تعبير كنايه است از فصاحت، و كلامش همه كوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود. خُلق نازنينش بسيار نرم بود، به اين معنا كه نه كسى را با كلام خود مىآزرد و نه به كسى اهانت مىنمود، نعمت در نظرش بزرگ جلوه مىنمود، اگر چه هم ناچيز مىبود، و هيچ نعمتى را مذمت نمىفرمود، و در خصوص طعام ها مذمت نمىكرد و از طعم آن تعريف هم نمىنمود، دنيا و ناملايمات آن هرگز او را به خشم در نمىآورد، و وقتى كه حقى پايمال مىشد از شدت خشم كسى او را نمىشناخت، و از هيچ چيزى پروا نداشت تا آن كه احقاق حق مىكرد، و اگر به چيزى اشاره مىفرمود با تمام كف دست اشاره مى 5 نمود، و وقتى از مطلبى تعجب مىكرد دستها را پشت و روى مىكرد و وقتى سخن مىگفت انگشت ابهام دست چپ را به كف دست راست مىزد، و وقتى غضب مىفرمود، روى مبارك را مىگرداند در حالتى كه چشم ها را هم مىبست، و وقتى مىخنديد خندهاش تبسمى شيرين بود به طورى كه تنها دندان هاى چون تگرگش نمايان مىشد. صدوق(عليه الرحمه) در كتاب مزبور مىگويد: تا اينجا روايت ابى القاسم بن منيع از اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بود، و از اين پس تا آخر روايت عبد الرحمن است، در اين روايت حسن بن على(ع) مىفرمايد: تا مدتى من اين اوصاف را كه از دايى خود شنيده بودم از حسين(ع) كتمان مىكردم، تا اين كه وقتى برايش نقل كردم، ديدم او بهتر از من وارد است، پرسيدم تو از كه شنيدى، گفت من از پدرم اميرالمؤمنين (ع) از وضع داخلى و خارجى رسول خدا(ص) و هم چنين از چگونگى مجلسش و از شكل و شمايلش سؤال كردم، آن جناب نيز چيزى را فروگذار نفرمود. امام حسين(ع) براى برادر خود چنين نقل كرد كه: من از پدرم از روش رفتار رسول خدا(ص) در منزل پرسيدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختيار خود بود، و وقتى تشريف مىبرد، وقت خود را در خانه به سه جزء تقسيم مى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 اخلاق و سيره پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) رسول اكرم(صلي الله عليه وآله وسلم) كاملترين انسان و بزرگ و سالار تمام پيامبران است. در عظمت آن حضرت همين بس كه خداوند متعال در قرآن مجيد او را با تعبير «يا ايّها الرّسول» و «يا ايّها النّبي» مورد خطاب قرار ميدهد و او را به عنوان انساني الگو براي تمام جهانيان معرّفي مينمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُم في رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سيره و سخن[ پيامبر خدا براي شما الگوي نيكويي است.»او به حقّ داراي اخلاقي كامل و جامعِ تمام فضايل و كمالات انساني بود. خدايش او را چنين ميستايد: «إِنّك لَعَلي خُلُق عَظيم»; «اي پيامبر تو داراي بهترين اخلاق هستي.» «وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»; «اگر تندخو و سخت دل ميبودي مردم از اطرافت پراكنده ميشدند.» از اين رو، يكي از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام، اخلاق نيكو و برخورد متين و ملايم آن حضرت با مردم بود. در طول زندگاني او هرگز ديده نشد وقتش را به بطالت بگذراند. در مقام نيايش هميشه ميگفت: «خدايا از بيكارگي و تنبلي و زبوني به تو پناه ميبرم.»، و مسلمانان را به كار كردن تحريض مينمود. 2 او هميشه جانب عدل و انصاف را رعايت ميكرد و در تجارت به دروغ و تدليس، متوسّل نميشد و هيچ گاه در معامله سختگيري نميكرد و با كسي مجادله و لجاجت نمينمود و كار خود را به گردن ديگري نميانداخت. او صدق گفتار و اداي امانت را قوام زندگي ميدانست و ميفرمود: اين دو در همه تعاليم پيغمبران تأكيد و تأييد شده است. در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمكاران هستند و نبايد نقش تماشاگر داشته باشند. ميفرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، ياري نما! اصحاب گفتند: معني ياري كردن مظلوم را دانستيم، ولي ظالم را چگونه ياري كنيم؟ فرمود: دستش را بگيريد تا نتواند به كسي ستم كند!خواننده گرامي! از آنجا كه ما در روزگار تباهي اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر ميبريم، مناسب است كه در اينجا سيماي صميمي پيامبرانِ الهي را عموماً و چهره تابناك و حقيقتِ انساني محمّد پيامبر اسلام را خصوصاً در تابلوي تاريخي مستند و شكوهمندي بيابيم كه به حقّ در عصر ما برترين تصوير انساني نزديك به حقيقت از آن حضرات است. منشور سه بُعدي تاريخ، سه چهره را نشان ميدهد: قيصران، فيلسوفان و پيامبران. پيامبران «سيمايي دوست داشتني دارند، در رفتارشان صداقت و صميميّت بيشتر از اُبّهت و قدرت پيداست، از پيشانيشان پرتو مرموزي كه چشمها را خيره ميدارد ساطع است ، پرتويي كه همچون «لبخندِ سپيده دم» محسوس است امّا همچون راز غيب مجهول. ساده ترين نگاهها آن را به سادگي ميبينند امّا پيچيده ترين نبوغها به دشواري ميتوانند يافت. 3 روحهايي كه در برابر زيبايي و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنايي و رمز شگفت آن را همچون گرماي يك «عشق»، برق يك «امّيد» و لطيفه پيدا و پنهان زيبايي حس ميكنند و آن را در پرتو مرموز سيمايشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنين دامن گستر آوايشان، عطر مستيبخش انديشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سكوتشان و زندگي كردنشان ميبينند، مييابند و لمس ميكنند. و به رواني و شگفتي، «الهام» در درونشان جريان مييابد و از آن پُر، سرشار و لبريز ميشوند. و اين است كه هر گاه بر بلندي قلّه تاريخ برآييم انسانها را هميشه و همه جا در پي اين چهره هاي ساده امّا شگفت ميبينيم كه «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهيم، نوح، موسي و عيسي، پيامبران بزرگِ تاريخ اين چنين بوده اند ، امّا محمّد(صلي الله عليه وآله وسلم)كه خاتم الانبيا است چگونه است؟«در برابر كساني كه با وي به مشاجره برميخاستند وي تنها به خواندن آياتي از قرآن اكتفا ميكرد و يا عقيده خويش را با سبكي ساده و طبيعي بيان ميكرد و به جدل نميپرداخت. زندگياش، پارسايان و زاهدان را به ياد ميآورد. گرسنگي را بسيار دوست ميداشت و شكيباييش را بر آن ميآزمود. 4 گاه خود را چندان گرسنه ميداشت كه بر شكمش سنگ ميبست تا آزارِ آن را اندكي تخفيف دهد. در برابر كساني كه او را مي آزردند چنان گذشت ميكرد و بدي را به مِهر پاسخ ميداد كه آنان را شرمنده ميساخت. هر روز، از كنار كوچه اي كه ميگذشت، يهودياي طشت خاكستري گرم از بام خانه بر سرش ميريخت و او بيآنكه خشمگين شود، به آرامي رد ميشد و گوشه اي ميايستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه ميافتاد. روز ديگر با آنكه ميدانست باز اين كار تكرار خواهد شد مسير خود را عوض نميكرد. يك روز كه از آنجا ميگذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبري نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه اي گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است. گفت: بايد به عيادتش رفت. بيمار در چهره محمّد كه به عيادتش آمده بود چنان صميميّت و محبّت صادقانه اي احساس كرد كه گويي سالها است با وي سابقه ديرين دوستي و آشنايي دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 اخلاق پيامبر اعظم (ص) و ازدواج چكيده : در اين مقاله مطالبي در مورد نظرات و سخنان پيامبر اعظم در مورد ازدواج خواهم خواند كه در چندين بخش مختلف جمع آوري و تفكيك شده است. ابتدا و در شروع كار مطالبي را در تشويق و ترغيب جوان به ازدواج خواهيد خواند و فوايد ازدواج نيز در آن ذكر شده است و در ادامه به بحث ازدواج مي پردازيم و موارد لازم يك همسر خوب و مواردي كه در امر لازم است رعايت شود خواهيد خواند . بعد از اقدام به اين امر فرخنده بايد به حفظ آن پرداخت زيرا به دست آوردن امري شايد آسان باشد اما حفظ آن مشكل است . كه در اين مقادير با توصيه هاي پيامبر (ص) در دوام ازدواح آشنا مي شويم و در ادامه مواردي در مورد حقوق و وظايف زن در ازدواج ذكر شده است . در آخر مقاله هم روزنه اي تاريخي در ازدواج هاي پيامبر باز شده است و از نظر تاريخي نيز به اين مسائل پرداخته شده است . كلمات كليدي : ازدواج ، پيامبر اعظم (ص)، همسر 2 1) مقدمه: در آغاز كلام مي خواهم از كسي صحبت كنم كه در تعريفش ظرف مكان وزمان نمي گنجد، همانطور كه در حيث آمده است كه اگر نور محمد (ص) نبود آسمان و زمين را نمي آفريدم. همانطور كه مي دانيد زمين با آن همه وسعت و پهناوريش تمام بركات و سرمايه هاي موجود در بدن دارد بالا سر آن آسمان وجود دارد كه اگر آسمان و خوردشيد با آن نور عالم تاب نباشد حتماً هيچ موجود زنده اي در كره خاكي قادر به اقدام زندگي نمي باشد. كسي كه خدا درباره اش چنين لطف كرده باشدو در سوره اسراء آمده كه پيامبر(ص) در شب معراج به عرش فرا مي خواند كه حتي با وسيله پيشرفته امروزه و يا صد سال ديگر امكان پذير نباشد. چه بايد گفت، به قول شاعر اگر آب دريا نتوان كشيد- به قدر تشنگي بايد چشيد من هم در حد بضاعت قلمم چند سطري را در مورد اشرف مخلوقات به رشته تحرير در مي آورم. شايد بتوانم قطره اي از درياي بي كران را توصيف كرده باشد. همانطوركه ميدانيد پيامر اكرم(ص) الگو و نمونه بشريت در تمام صفات مي باشد چه در خانواده و يا در مورد ازدواج. در مورد خانواده خيلي سفارش هاي فراوان دارد كه اگر به تمام سفارشات وي عمل شود افرادش سعادت مند مي شوند و حتي در مرد ازدواج نيز توصيه ها و سفارشات فراوان دارد كه جوانان و خانواده ها گرامي اگر به كار ببندند شايد هيچ گونه مشكلي در راه جوانان وجود نداشته باشد. ولي متأسفانه در عصر ما بعضي مسائل را تحريف كرده اند. سپاس خداي را كه تير هاي انديشه درباره شگفتي هاي آفرينش اوبه جايي نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفكر در بدايع نخستينش جز آنكه سرگردان و متحير بماند، راه به جايي نبرد، در صورتي كه همواره نعمتهاي لطيف اوبراي جهانيان يكي پس از ديگري، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛ و از جمله الطاف زيبايش آن است كه از آب بشري را آفريد و او را وابسته و خويشاوند قرار داد و بر مخلوقات شهوت را مسلط كرد تا بدان وسيله نا خواسته وادار به توليد مثل شوند واز اين راه به حكم جبر و بدون اختيار نسلشان باقي بماند؛ وانگهي مسئله انساب را مهم شمرده و به آن اجر نهاده است و بدان وسيله زنا را حرام داشته و به خاطر منع وجلوگيري از آن اين عمل را سخت زشت شمرده و ارتكاب آن را هرزگي و كار زشت دانسته است و مردم را به ازدواج دعوت كرده و به صورت امري مستحب و فرماني الهي بر آن تشويق كرده است. پاك ومنزه است خداوندي كه مرگ را بر بندگان مقرر فرموده و بدان وسيله آنان را محكوم به مرگ و در هم شكستگي كرده و از طرفي بذر نطفه ها در زمين رحم ها پراكنده ساخته و افراد جديدي از آن به وجود آورده و آن را وسيله جبران مرگ قرار داده است، تا آنان را آگاه كند كه درياي مقدرات او از لحاظ سود و زيان، خير و شر، دشوار و آسان، پيچيده و گسترده، براي جهانيان فيض بخش است. و درود بر محمد(ص) كه براي بيم و اميد دادن برانگيخته شده است و بر آل و اصحاب او، درودي كه حسابگران از عهده شمارش و اندازه آن بر نيايند وسلامي فراوان بر ايشان باد! باري، براستي كه ازدواج پشتوانه دين و خوار كننده شياطين و در مقابل دشمن خدا دژ استواري است و وسيله زياد شدن افرادي است كه سرور انبياء(ص) بدان وسيله بر ديگر پيامبران مباهات مي كند.بنابر اين چقدر بجاست كه وسايل ازدواج را فراهم و آداب و سنن آن را حفظ كنند. از اين رو بايد اهداف و نيازمندي هاي آن را شرح و فصول و ابواب آن را تفضيل داد وآن مقدار از احكام نكاح را كه داراي اهميت است در پنج بخش بيان مي شود. 3 4 با توجه به اختلاف نظرها درباره ازدواج حقيقت روشن نخواهد شد، مگر اينكه نخست اخبار و آثاري را كه در تشويق ازدواج و يا منع از ازدواج رسيده، بيان كنيم وسپس فوايد و پيامدهاي ناهنجار آن را توضيح دهيم تا فضيلت ازدواج و يا ترك ازدواج درباره كسي كه از آفات آن در امان است و يا در امان نيست روشن شود. ترغيب به ازدواج: اما از آيات؛ خداي متعال فرموده است: ﴿و انكهوا الايامي منكم﴾(۱) كه امر به ازدواج مي فرمايد، و نيز فرموده است:﴿فلاتعضلوا هن ان ينكحن ازواجهن،﴾(۲) كه از ازدواج نكردن نهي مي كند؛ ونيز در وصف و ثناي پيامبران مي فرمايد: ﴿و لقد ارسلنارسلاً من قبلك و جعلنا لهماازواجاو ذرِيه،﴾(٣) كه در معرض منت گذاري و اظهار فضل چنان فرموده است. رسول اكرم(ص) مي فرمايد:(نكاح سنت من است، هر كه سنت مرا دوست دارد پس بايد به روش من رفتار كند.) (٤) و نيز فرمود: (ازدواج كنيد تا افزون شويد كه من روز قيامت به جمعيت شما افتخار مي كنم حتي به جنيني كه سقط شده است.)(٥) و فرمود: (هركه از سنت من اعراض كند، از من نيست، براستي كه نكاح سنت من است وهر كه مرا دوست دارد بايد به سنت من عمل كند) و نيز فرمود: (هر كه از ترس فقر و عائله منده ازدواج را ترك كند از ما نيست.)(6) آن حضرت فرمود: (هر كه از شما توان مالي دارد،بايد ازدواج كند كه ازدواج براي فروهشتن چشم و حفظ ناموس بهتر است و هر كه توان مالي ندارد بايد روزه بگيرد كه روزه داري مانع شهوت است. )(7) اين حديث شريف دليل بر آن است كه علت ترغيب به ازدواج همان بيم از فساد در چشم و شهوت است. در اين حديث روزه را باعث (رجاء) دانسته است. رجاء عبارتست از كوبيدن خصيتين جوان نر به منظور از بين بردن نري اوست، بنابر اين به طور استعاره براي ناتواني از آميزش- به وسيله روزه داري- آورده شده است. پيامبر(ص) فرمود: (هر گاه كسي كه دين و امانتداري اش مورد رضايت شما بود به خواستگاري آمد، با ازدواج با وي موافقت كنيد و اگر نكنيد روي زمين فتنه و فساد فراوان خواهد شد.)(8) واين حديث شريف نيز علت و دليلي براي تشويق و ترغيب به ازدواج به دليل بيم از فساد است. و نيز فرمود: (هر كه براي رضاي خدا ازدواج كند وبراي خدا امكانات ازدواج شخصي را فراهم آورد، استحقاق ولايت الهيه را پيدا مي كند.)(9) و آن بزرگوار فرمود: (هر كس ازدواج كند، در حقيقت بخشي از دينش را تأمين كرده است.بنابراين نسبت به بخش ديگر آن بايد از خدا بترسد.) (10) از طريق خاصه نيز روايتي در كافي با اسناد خود از امام صادق (ع)، به نقل از پدرانش(ع) نقل شده كه آن حضرت مي گويد : ( رسول خدا(ص) فرمود: تزويج كنيد و به همسري در آوريد! بدانيد كه از بهره مندي و خوشبختي انسان، ازدواج كردن ودادن هزينه دامادي است، وهيچ چيزي نزد خداي عز وجل محبوب ترا ز خانه اي نيست كه در اسلام به وسيله ازدواج آباد شود.) و هيچ چيزي در نزد خداي عز وجل مبغوض ترازخانه اي نيست كه در اسلام به وسيله جدايي- يعني طلاق- ويران گردد. سپس امام صادق (ع) فرمود: (خداي متعال درباره طلاق تأكيد فرموده و خشم خود را نسبت به زن و مرد چندين بار بيان كرده است. )(11) و نيزبه اسناد خود از آن بزرگوار نقل كرده است: (دو ركعت نمازي را كه شخص ازدواج كرده به جا آورد بهتر از هفتاد ركعتي است كه فرد مجرد به جا آورد.)(12) رسول خدا(ص) فرموده: ( تاهل اختيار كنيد كه روزي تان بيشتر مي شود.)