دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق پيامبر جواني نوجواني بعثت رحلت 20 ص

تحقیق پيامبر جواني نوجواني بعثت رحلت 20 ص

تحقیق-پيامبر-جواني-نوجواني-بعثت-رحلت-20-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن word (..DOC) : 
 

‏بسم الله الرحمن الرحيم
‏«‏ ‏نام و نام خانوادگي : محمود قدوسي‏ ‏»
‏«‏ ‏درس : وصاياي امام‏ ‏»
‏«‏ ‏ساعت:‏ 14:15 الي 15:45 ‏»
‏«‏ كلاس :‏ 306‏ ‏»
‏«‏ ولادت ‏»
‏«‏ نوجواني‏»
‏«‏ جواني‏»
‏«‏ بعثت ‏»
‏«‏ رحلت‏»
‏مقدمه :
‏لحظه لحظه تاريخ گواه ميدهد ، كه دوران زندگي محمد رسول الله (ص) از آغاز كودكي تا روزي كه به پيامبري و رسالت مبعوث ‏شد و تا زماني كه دعوت حق را لبيك گفت ، پر از حوادث شگفت انگيز بوده است.
‏اين وقايع حاكي از عظمت او در عالم هستي بود .
‏1 . آیا اعراب قبل از اسلام تمدن داشتند ؟
‏بله زیرا وجود ساختمانهای بزرگ و بلند اعراب در نقاط مختلف عربستان و داشتن روابط تجاری با اقوام بزرگ دنیا از یک سو و از سوی دیگر وجود ادبیات عرب و داشتن یک زبان کامل ، گواه بر ریشه دار بودن تمدن انان است ‏.
‏2 . اوضاع مذهبی عربستان پیش از اسلام چگونه بود ؟
‏وقتی که حضرت ابراهیم پرچم یکتا پرستی را در حجازبرافراشت ، گروهی به او پیوستند اما عده ای در ان زمان مذهبهای مختلفی داشنتد اعم از بت پرستی ، خورشید پرستی ، ستاره و ماه پرستی و ...
‏نکته مهم و قابل توجه این است که بت پرستی در ان زمان به دست عمروبن قصی ترویج پیدا کرد‏ .
‏3 . ‏طرز فکر اعراب درباره انسان پس از مرگ چه بود ؟
‏روان را پس از مرگ به صورت پرنده ای که از کالبد بیرون می اید و پیوسته در کنار جسد بیروح انسان شیون می کند تشبیه می کردند.
‏ اگر انسانی بر اثر مرگ غیر طبیعی میمرد ‏:‏«‏ ‏آ‏ن پرنده صدا می زند که با ریختن خون قاتل ، سیرابم کنید و تا انتقام از قاتل گرفته نشود ، خاموش نمیشوم‏»‏
‏4 . موقعیت اجتماعی زن در زمان پیش از اسلام چگونه بود ؟
‏زن در‏آ‏ن زمان ‏مانند کالا ، خرید و فروش می شد و از هرگونه حقوق اجتماعی و فردی محروم بود . خان اعراب زن را در گروه حیوانات قرار داده و به همین دلیل او از ارث ‏محروم بود . مادران نیز در حکم ظرفی برای جای نطفه به حساب می آمدند .
‏5 . ‏هدفهای مقدس پیامبر اسلام را نام ببرید ؟
‏بر اساس آیه قران ‏«‏ یپ‏امبر اسلام(ص) تکالیف شاق ، وغل و زنجیر هایی را که بر آنهاست ، برمی دارد‏»
‏منظور این آیه همان اوهام و خرافاتی است که فکر و عقل آنان را از رشد باز داشته بود که پیامبرطبق آیه قصد از بین بردنشان را داشت .
‏6 . ‏حقوق حیوانی که به صاحب خود سواری می دهد از نظر پیامبر(ص) چیست ؟
‏1- در هر منزلی فرود اید ، آن را علوفه دهد 2- ‏اگر از ابی می گذرد ، آن را بر حیوان عرضه بدارد 3- بر صورت او تازیانه نزند 4- موقع سخن گفتن طولانی بر پشت آن قرار نگیرد 5- بار زیادتر از توانائی بر آن حمل نکند 6- حیوان را به پیمودن راهی که از توانائی آن بیرون است ، واندارد
‏7 .‏الف-‏ ‏پادشاه ایران در زمان ظهور اسلام چه کسی بود ؟ ب- مبداء تاریخ اسلام چه زمانی بود ؟
‏پادشاه ایران در زمان طلوع اسلام خسروپرویز بود ‏–‏ هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه را مبداء تاریخ مسلمانان نامیدند
‏8 . ‏پیامبر اسلام(ص) دوران شیر خوارگی خود را چگونه گذراند ؟
‏پیامبر(ص) فقط‏ ‏سه روز از شیر مادرش نوشید و بعد از آن دو نفر افتخار دایه گی او را از خداوند منان کسب کردند ، 1- ثویبه 2- حلیمه .
‏ثوبیه تنها چهار ماه به او شیر داد . دوران شیرخواری پیامبر(ص) مصادف‏ بود با قحطی سالی که همه دایگان حاضر به پذیرفتن او نشدند . حلیمه نیز ابتدا نشد اما به علت ضعف بدنی مجبور به شیر دادن به او شد
‏9. ‏چرا عبدالمطلب ، سرپرستی پیامبر(ص) را بر عهده ابوطالب نهاد ؟
‏1- ابوطالب با پدر پیامبر(ص) از یک مادر بودند . 2- ابوطالب شخصیتی معروف به سخاوت و نیکو کاری بود
‏10. دلایل ازدواج خدیجه با پیامبر(ص) چه بود ؟
‏1- علاقه به معنویات پیامبر اسلام(ص) 2- خبر داشتن ازنشانه های پیامبر اخرالزمان 3- عموی او همیشه به او می گفت روزی تو با مردی صاحب نام ازدواج میکنی 4- خوابی دید و تعبیر خواب این بود که او با مردی ازدواج میکند ‏که شهرت جهانی او عالم گیر خواهد بود
‏11‏. پیامبر(ص) چند فرزند داسته است ؟ نام ببرید‏.
‏دو پسربه نام عبدالله و قاسم و چهر دختر به نام رقیه و زینب و ام کلثوم و فاطمه
‏12. در چه روزی به پیامبر(ص) نخستین وحی نازل شد ؟
‏تقریبا در بیست و هفتم ماه رج‏ب پیامبر(ص) به رسالت مبعوث گردید .
‏بعضی دانشمندان بر این باورند که او در ماه مبارک رمضان به رسالت رسید
‏13. السابقون به چه کسانی گفته می شد ؟
‏پیشرفت اسلام و نفوذ آن در جهان ، تدریجی بوده است . قران نیز به کسانی که در پذیرفتن ونشر آن پیش گام بودند ، لقب السابقون داده است .
‏خدیجه نخستین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد . حضرت علی(ع) نیز از نخستین مردانی است که به او ایمان آورد
‏14.‏ پذیرفتن کدام بخش از دعوت پنهانی پیامبر(ص) برای بت پرستان مشکل بود ؟
‏ترس از روز باز پسین . زیرا آنان افرادی خوشگذران و عیاش و بی قید بودند . آنان کسانی بودند که دعوت پیامبر(ص) را نپذیرفتند و ترک عادت آنهم مطابق تمایلات نفسانی، را با رنج و عذاب توام می دانستند
‏15.‏ چگونگی مداخله شیطان در تصمیمات پیامبر(ص) را توضیح دهید ؟
‏1- با ایجا شک تردید در تصمیمات پیامبر(ص) سعی در گمراه کردن او داشت که موفق نمیشد .
‏2- با تحریک مردم بر ضد پیامبر(ص) و ایجاد موانع بر سر راه مقصد ، آنان را از رسیدن به خواسته های خودشان باز می داشت .
‏16. ‏آیا معراج ریشه قرانی دارد ؟
‏1- خداوند در قران در سوره( اسرا ) اورده است : ‏«‏ ‏منزه است خدائی است که شبانگاه بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجدالقصی سیر داد ، تا آیات خویش را به او نشان دهد‏ ‏»
‏2- در خود آیه به این نکته اشاره کرده است که پیامبر(ص) با روح و بدن به آنجا سیر نموده است .
‏17. اوضاع مسلمانان پس از پیمان عقبه چگونه بود ؟
‏علت مهاجرت به مدینه اوضاع بدی بود که برای مسلمانان ایجاد کرده بودند ‏. از طرفی دیگر خستگی روحی و جسمی‏ مردم یثرب بود که دعواهای صدوبیست ساله آنان را ستوده بود و تقریباً درهای امید و نجات را به روی خود بسته می دیدند .
‏18. ‏چرا سال هجرت پیامبر(ص) مبداُ تاریخ اسلام گردید ؟ چرا سال بعثت ، مبداُ تاریخ اسلام قرار داده نشد ؟
‏زیرا در زمان بعثت پیامبر(ص) مسلمانان از سه نفر تجاوز نمی کرد اما در سال هجرت پیامبر(ص) پیروزی بزرگی نصیب مسلمانان شد اعم از پدید آمدن حکومت مستقل در مدینه و نجات مسلمانان از آوارگی .
‏19. نخستین عمل مثبت پیامبر(ص) برای جامعه لسلامی چه بود ؟

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر جواني نوجواني بعثت رحلت 20 ص , پيامبر جواني نوجواني بعثت رحلت 20 ص , دانلود تحقیق پيامبر جواني نوجواني بعثت رحلت 20 ص , پيامبر , جواني , نوجواني , بعثت , رحلت , 20 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 9 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:45 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق پيامبر و خلافت

تحقیق پيامبر و خلافت

تحقیق-پيامبر-و-خلافتلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 38 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏خلافت اسلامی‏ نوعی ‏حکومت‏ است که در آن ملاک حقوق انسان‌ها باورهای اسلامی است و حاکمیت از آن کسانی است که نسبت به حقوق اسلامی آگاهی دارند. در خلافت اسلامی حکومت باید بر اساس ‏شورا‏ انجام گیرد اما حرف آخر را خلیفه میزند. به این فرم حکومت ‏اشرافیت‏ (آریستوکراسی) نیز گفته می‌شود. این نوع حکومت با نوع دیگر حکومت اسلامی یعنی حکومت ‏ولایت فقیه‏ متفاوت است.
‏تاریخچه
‏خلافت اسلامی به شکل مطرح در امروز بعد از زندگی پیامبر اسلام ابداع شد. در مورد جانشینی پیامبر قبل از فوت ایشان بین شیعه و سنی اختلاف است. اهل تسنن معتقند پیامبر در مورد جانشینی خود تصمیمی نگرفته است، اما شیعیان معتقند پیامبر ‏علی بن ابی طالب‏ را به عنوان جانشین انتخاب کرده است.
‏خلافت به معنای جانشینی و در واقع جانشینی پیامبر اسلام پس از مرگ او است. در این مقوله دو نظریه ی عمده وجود دارد.
‏نظریه‌ی اهل سنت
‏كه معتقدند محمد جانشینی را برای خود معین نکرد و مسلمانان بدین لحاظ از طریق شورا خلیفه‌ای را انتخاب كردند.
‏نظریه‌ی شیعیان
‏خلافت اسلامی‏ نوعی ‏حکومت‏ است که در آن ملاک حقوق انسان‌ها باورهای اسلامی است و حاکمیت از آن کسانی است که نسبت به حقوق اسلامی آگاهی دارند. در خلافت اسلامی حکومت باید بر اساس ‏شورا‏ انجام گیرد اما حرف آخر را خلیفه میزند. به این فرم حکومت ‏اشرافیت‏ (آریستوکراسی) نیز گفته می‌شود. این نوع حکومت با نوع دیگر حکومت اسلامی یعنی حکومت ‏ولایت فقیه‏ متفاوت است.
‏تاریخچه
‏خلافت اسلامی به شکل مطرح در امروز بعد از زندگی پیامبر اسلام ابداع شد. در مورد جانشینی پیامبر قبل از فوت ایشان بین شیعه و سنی اختلاف است. اهل تسنن معتقند پیامبر در مورد جانشینی خود تصمیمی نگرفته است، اما شیعیان معتقند پیامبر ‏علی بن ابی طالب‏ را به عنوان جانشین انتخاب کرده است.
‏خلافت به معنای جانشینی و در واقع جانشینی پیامبر اسلام پس از مرگ او است. در این مقوله دو نظریه ی عمده وجود دارد.
‏نظریه‌ی اهل سنت
‏كه معتقدند محمد جانشینی را برای خود معین نکرد و مسلمانان بدین لحاظ از طریق شورا خلیفه‌ای را انتخاب كردند.
‏نظریه‌ی شیعیان
‏شیعیان معتقدند محمد در مواردی متعدد كه مصداق بارز آن گفتار او در روز غدیر خم است، علی را بعنوان مولای مسلمانان و جانشین و خلیفه ی بعد از خود معرفی کرد.
‏شیعیان جدای از شیوه ی نقلی، یعنی نقل احادیثی از پیامبر دال بر جانشینی علی ، كه این احادیث در كتب معتبر اهل سنت نیز قابل مشاهده هستند و موضوع صرفا بر سر تعابیر و تفاسیری است كه از كلام رسول خدا شده، به شیوه‌های عقلی نیز بر خلافت علی استدلال می نمایند. از جمله اینكه آیا ممكن است محمد در مورد احكام جزیی به تفصیل سخن گفته باشد و تكلیف مسلمانان را معلوم كرده باشد، اما در مورد جانشینی پس از خود چیزی نگفته باشد.
‏ایرادات شیعه به شورای اهل سنت
‏بنا بر دیدگاه شیعیان شورایی كه اهل سنت آن را مطرح می نمایند در واقع عملی نشد.
‏ایرادات انتخاب خلیفه اول از دیدگاه شیعه
‏در شورایی كه ابوبكر را بعنوان خلیفه ی اول انتخاب كرد حداكثر هفت نفر حضور داشتند و این اشخاص پیشتر به نمایندگی جامعه ی مسلمانان منصوب نشده بودند. یكی از این اشخاص ابوبكر بود كه به خودش رأی داد، دیگری عمر بود كه به ابوبكر رأي داد و ابوبكر نیز به هنگام مرگ او را بعنوان خلیفه‌ی دوم معرفی كرد. سومی ابو عبیده بود كه شغلش قبركنی بود و از عقلاي قوم محسوب نمي شد. به اعتقاد شیعیان اگر قرار به برگزاری شورایی هم بود باید در وهله ی اول از علی دعوت به شركت در جلسه را می كرد، و نیز در این شورا شخصیتهایی نظیر ابن عباس مفسر بزرگ قرآن، سلمان، اباذر، مقداد، عمار، كمیل، مالك اشتر نخعی، محمد حنفیه و بسیاری شخصیتهای دیگر حضور می یافتند و این اشخاص نیز یا باید از قاطبه ی مسلمانان نمایندگی كسب می كردند و یا اینكه خلیفه بر اساس یك انتخابات آزاد كه همه ی مسلمانان حق شركت در آن را می داشتند برگزار می شد.البته شیعیان اعتقاد دارند كه مطابق قرآن (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس) يعني: «اي رسول ابلاغ كن آنچه را كه از جانب پروردگارت به تو نازل شده و اگر اين كار را به انجام نرساني رسالت او را ابلاغ ننموده اي، خداوند ترا از مردم محفوظ خواهد داشت) محمد از جانب خدا موظف به انتصاب علي به عنوان جانشين و وصي پس از خود بود و تعيين علي بعنوان جانشين محمد مانند تعيين هارون به جانشيني موسي بود، با اين تفاوت كه هارون علاوه بر جانشيني خود پيامبر هم بود اما علي خليفه و امام بود و پيامبر نبود. اما در مقام بررسي تاريخ شيعه با قاطعيت اعلام مي دارد كه اصولا شورايي نيز در برابر نص محمد برگزار نشد و به آنچه كه روي نمي توان نام شورا نهاد.
‏ایرادات انتخاب خلیفه دوم از دیدگاه شیعه
‏در تعیین عمر بعنوان خلیفه ی دوم نیز اصولا شورایی برگزار نشد و ابوبكر وی را بعنوان جانشین خود و خلیفه ی دوم معرفی كرد. در اینجا شیعیان این سوال را مطرح می كنند، كه چگونه است كه وقتی پیامبر علی را منصوب می نماید، اهل سنت زیر بار نمی روند و از شورا دم می زنند، اما هنگامی كه ابوبكر خلیفه ی دوم را تعیین می كنند همگی‌شان می پذیرند؟
‏ایرادات انتخاب خلیفه سوم از دیدگاه شیعه
‏در خصوص خلافت خلیفه ی سوم یعنی عثمان نیز شورايي از جانب مسلمانان و يا قاطبه ي منتخب مسلمانان برگزار نشد و عمر خود چند نفر را مشخص كرد تا خلیفه ای را برگزینند. اين هيأت ابتدا علي را برگزيد اما با او شرط كرد كه بر اساس قرآن و روش شيخين (ابوبكر و عمر) رفتار نمايد، اما علي نپذيرفت و گفت بر اساس قرآن و اجتهاد خود عمل مي كنم، بنابراين گروه مذكور عثمان را برگزيد و اين شرط را با او در ميان گذاشت و او شرط را پذيرفت. بنابراين خلیفه ی سوم نیز با شور و مشورت مسلمانان انتخاب نشد بلكه گروهي كه از سوي خليفه ي دوم مأموريت يافته بودند به شكلي كه گفته شد او را منتصب ساختند.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر و خلافت , پيامبر و خلافت , دانلود تحقیق پيامبر و خلافت , پيامبر , و , خلافت , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:45 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق پيامبر و مديريت

تحقیق پيامبر و مديريت

تحقیق-پيامبر-و-مديريتلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 37 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏مديريت در بحران (تحليلى از جنگ خندق)
‏پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم(ص) در غزوه احزاب
‏زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نكاتى است كه اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسيارى از خط مشى‏‏‏ها و سياست‏‏‏هاى اصولى در حوزه‏‏‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سياسى، دفاعى و... شناسايى خواهد شد. بررسى دقيق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى اين بزرگان، مخصوصا با شيوه‏‏‏هاى جديد و بابهره‏‏‏گيرى از آخرين دستاوردهاى علمى، از ضرورت‏‏‏هاى جوامع اسلامى است.
‏يكى از حساس‏‏‏ترين و سرنوشت‏‏‏سازترين حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، اين غزوه را بيشتر از آن جهت‏‏‏با اهميت مى‏‏‏دانند كه آخرين صحنه تهاجم دشمن به نيروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمين بود. اما آن‏‏‏چه كمتر در منابع تاريخى مورد توجه قرار گرفته، مديريت اين حادثه سرنوشت‏‏‏ساز و مهم است.
‏مديريت پيامبر اكرم(ص) در جريان اين غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر كوشش شده‏‏‏است، در حد امكان يكى از اقدامات مديريتى پيامبراكرم(ص) در جريان يكى از تدابير آن حضرت يعنى ‏«‏حفرخندق‏‏»‏ مورد بحث و بررسى قرار گيرد. البته مقاله حاضر به مديريتى كه رسول الله(ص) در جريان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمى‏‏‏شود، بلكه موضوع اداره و بهره‏‏‏گيرى كامل از اين اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏‏‏گيرد.
‏طرح مسئله
‏مديريت در بحران (تحليلى از جنگ خندق)
‏پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم(ص) در غزوه احزاب
‏زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نكاتى است كه اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسيارى از خط مشى‏‏‏ها و سياست‏‏‏هاى اصولى در حوزه‏‏‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سياسى، دفاعى و... شناسايى خواهد شد. بررسى دقيق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى اين بزرگان، مخصوصا با شيوه‏‏‏هاى جديد و بابهره‏‏‏گيرى از آخرين دستاوردهاى علمى، از ضرورت‏‏‏هاى جوامع اسلامى است.
‏يكى از حساس‏‏‏ترين و سرنوشت‏‏‏سازترين حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، اين غزوه را بيشتر از آن جهت‏‏‏با اهميت مى‏‏‏دانند كه آخرين صحنه تهاجم دشمن به نيروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمين بود. اما آن‏‏‏چه كمتر در منابع تاريخى مورد توجه قرار گرفته، مديريت اين حادثه سرنوشت‏‏‏ساز و مهم است.
‏مديريت پيامبر اكرم(ص) در جريان اين غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر كوشش شده‏‏‏است، در حد امكان يكى از اقدامات مديريتى پيامبراكرم(ص) در جريان يكى از تدابير آن حضرت يعنى ‏«‏حفرخندق‏‏»‏ مورد بحث و بررسى قرار گيرد. البته مقاله حاضر به مديريتى كه رسول الله(ص) در جريان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمى‏‏‏شود، بلكه موضوع اداره و بهره‏‏‏گيرى كامل از اين اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏‏‏گيرد.
‏طرح مسئله
‏مديريت در بحران (تحليلى از جنگ خندق)
‏پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم(ص) در غزوه احزاب
‏زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نكاتى است كه اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسيارى از خط مشى‏‏‏ها و سياست‏‏‏هاى اصولى در حوزه‏‏‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سياسى، دفاعى و... شناسايى خواهد شد. بررسى دقيق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى اين بزرگان، مخصوصا با شيوه‏‏‏هاى جديد و بابهره‏‏‏گيرى از آخرين دستاوردهاى علمى، از ضرورت‏‏‏هاى جوامع اسلامى است.
‏يكى از حساس‏‏‏ترين و سرنوشت‏‏‏سازترين حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، اين غزوه را بيشتر از آن جهت‏‏‏با اهميت مى‏‏‏دانند كه آخرين صحنه تهاجم دشمن به نيروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمين بود. اما آن‏‏‏چه كمتر در منابع تاريخى مورد توجه قرار گرفته، مديريت اين حادثه سرنوشت‏‏‏ساز و مهم است.
‏مديريت پيامبر اكرم(ص) در جريان اين غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر كوشش شده‏‏‏است، در حد امكان يكى از اقدامات مديريتى پيامبراكرم(ص) در جريان يكى از تدابير آن حضرت يعنى ‏«‏حفرخندق‏‏»‏ مورد بحث و بررسى قرار گيرد. البته مقاله حاضر به مديريتى كه رسول الله(ص) در جريان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمى‏‏‏شود، بلكه موضوع اداره و بهره‏‏‏گيرى كامل از اين اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏‏‏گيرد.
‏طرح مسئله
‏مديريت در بحران (تحليلى از جنگ خندق)
‏پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم(ص) در غزوه احزاب
‏زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نكاتى است كه اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسيارى از خط مشى‏‏‏ها و سياست‏‏‏هاى اصولى در حوزه‏‏‏هاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سياسى، دفاعى و... شناسايى خواهد شد. بررسى دقيق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى اين بزرگان، مخصوصا با شيوه‏‏‏هاى جديد و بابهره‏‏‏گيرى از آخرين دستاوردهاى علمى، از ضرورت‏‏‏هاى جوامع اسلامى است.
‏يكى از حساس‏‏‏ترين و سرنوشت‏‏‏سازترين حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، اين غزوه را بيشتر از آن جهت‏‏‏با اهميت مى‏‏‏دانند كه آخرين صحنه تهاجم دشمن به نيروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمين بود. اما آن‏‏‏چه كمتر در منابع تاريخى مورد توجه قرار گرفته، مديريت اين حادثه سرنوشت‏‏‏ساز و مهم است.
‏مديريت پيامبر اكرم(ص) در جريان اين غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر كوشش شده‏‏‏است، در حد امكان يكى از اقدامات مديريتى پيامبراكرم(ص) در جريان يكى از تدابير آن حضرت يعنى ‏«‏حفرخندق‏‏»‏ مورد بحث و بررسى قرار گيرد. البته مقاله حاضر به مديريتى كه رسول الله(ص) در جريان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمى‏‏‏شود، بلكه موضوع اداره و بهره‏‏‏گيرى كامل از اين اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏‏‏گيرد.
‏طرح مسئله

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق پيامبر و مديريت , پيامبر و مديريت , دانلود تحقیق پيامبر و مديريت , پيامبر , و , مديريت , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:44 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تولد و دوران كودكي پيامبر ( ورد)

تحقیق تولد و دوران كودكي پيامبر ( ورد)

تحقیق-تولد-و-دوران-كودكي-پيامبر-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 2 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تولد و دوران‌ كودكي‌ حضرت‌ محمد
‏۲۷‏ مرداد ‏۱۳۸۲‏

 ... شهر مكه‌ در ظلمت‌ و سكوت‌ سنگيني‌ فرو رفته‌ بود و اثري‌ از حيات‌ وفعاليت‌ به‌چشم‌ نمي‌خورد، تنها ماه‌، مطابق‌ معمول‌ آرام‌ آرام‌ از پشت‌ كوههاي‌ سياه‌ اطراف‌، بالا آمده‌ و شعاع‌ كمرنگ‌ و لطيف‌ خود را بر روي‌ خانه‌هاي‌ ساده‌ و خالي‌ از تجمّل‌ و همچنين‌ ريگزارهاي‌ دور شهر، پهن‌ مي‌كرد.
 كم‌كم‌ شب‌ از نيمه‌ گذشت‌ و نسيم‌ لذت‌بخش‌ و مطبوعي‌ سرزمين‌ تفتيدة‌ حجاز را فرا گرفت‌ و آن‌ را براي‌ مدت‌ كوتاهي‌ آماده‌ي‌ استراحت‌ ساخت‌، ستارگان‌ هم‌ در اين‌ هنگام‌ به‌اين‌ بزم‌ بي‌ريا رونق‌ و صفا بخشيده‌ و به‌ روي‌ ساكنان‌ شهر مكه‌ لبخند مي‌زدند!
 كرانة‌ افق‌ مكه‌ در آستانة‌ سپيدة‌ سحر بود، ولي‌ هنوز سكوت‌ ابهام‌آميزي‌ بر شهر حكومت‌ مي‌كرد و همه‌ در خواب‌ بودند، فقط‌ آمنه‌ بيدار بود و دردي‌ را كه‌ در انتظارش‌ بود احساس‌ مي‌كرد... درد رفته‌ رفته‌ شديدتر شد... ناگهان‌ چند بانوي‌ ناشناس‌ و نوراني‌ را در اطاق‌ خويش‌ ديد كه‌ بوي‌ خوشي‌ از آنان‌ به‌ مشام‌ مي‌رسيد. متحير بود كه‌ ايشان‌ كيانند و چگونه‌ از در بسته‌ داخل‌ شده‌اند؟!...
 طولي‌ نكشيد كه‌ نوزاد عزيزش‌ به‌ دنيا آمد و بدين‌ترتيب‌ ديدگان‌ «آمنه‌» پس‌ از ماهها انتظار در سحرگاه‌   هفدهم‌ ربيع‌الاول‌ به‌ ديدار فرزندش‌ روشن‌ شد.
 همه‌ از اين‌ ولادت‌ خوشحال‌ بودند، ولي‌ در اين‌ هنگام‌ كه‌ «محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌» شبستان‌ تاريك‌ و خاموش‌ آمنه‌ را روشن‌ مي‌كرد جاي‌ همسر جوانش‌ «عبدالله» خالي‌ بود چون‌ او در بازگشت‌ از سفر شام‌ در مدينه‌ درگذشته‌ و در همانجا به‌ خاك‌ سپرده‌ شده‌ و آمنه‌ را براي‌ هميشه‌ تنها گذاشته‌ بود  .
 «محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌» به‌دنيا آمد و همراه‌ با ولادت‌ او حوادثي‌ در آسمان‌ و زمين‌ و مخصوصاً در مشرق‌
 كه‌ مهد تمدن‌ آنروز بود، پديدار گرديد.
 كاخ‌ با عظمت‌ انوشيروان‌ كه‌ شبحي‌ از قدرت‌ و سلطنت‌ ابدي‌! را در نظرها مجسم‌ مي‌كرد و مردم‌ به‌ آن‌ و صاحبش‌ چشم‌ دوخته‌ بودند، آنشب‌ لرزيد و چهارده‌   كنگرة‌ آن‌ فروريخت‌ و آتشكدة‌ فارس‌   كه‌ شعله‌هاي‌ آتش‌ آن‌ هزار سال‌ زبانه‌ مي‌كشيد يكباره‌ خاموش‌ شد.
 خشكيدن‌ درياچة‌ ساوه‌ نيز منطقة‌ عظيم‌ ديگري‌ را بيدار كرد!
‏ ‏حليمه‌ داية‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌‏
‏ اعراب‌ كودكان‌ خويش‌ را پس‌ از تولد به‌ دايه‌اي‌ در ميان‌ قبايل‌ اطراف‌ شهر مي‌سپردند تا هم‌ در هواي‌ آزاد و در محيط‌ طبيعي‌ صحرا پرورش‌ يابند و هم‌ لهجة‌ فصيح‌ عربي‌ را ـ كه‌ در آن‌ زمان‌، اصيل‌ترين‌ جلوة‌ آن‌ در صحرا يافت‌ مي‌شد فرا گيرند.
 ازطرفي‌ چون‌ آمنه‌ براي‌ تغذية‌ فرزندش‌ شير نداشت‌، «عبدالمطلب‌» پدر بزرگ‌ و كفيل‌ «محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌» به‌ فكر افتاد بانويي‌ محترم‌ و مطمئن‌ را براي‌ نگهداري‌ محمد عزيز، يادگار فرزندش‌ عبدالله، استخدام‌ كند و پس‌ از تحقيق‌ كافي‌ «حليمه‌» را كه‌ از قبيله‌ي‌ «بني‌سعد» (قبيله‌يي‌ كه‌ به‌ شجاعت‌ و فصاحت‌ معروف‌ بود) و از زنان‌ پاكدامن‌ و اصيل‌ به‌شمار مي‌آمد، براي‌ اين‌كار انتخاب‌ كرد.
 حليمه‌، محمد را به‌ قبيلة‌ خود برد و چون‌ فرزند خويش‌ در مراقبت‌ او مي‌كوشيد.«قبيلة‌ بني‌سعد» مدتي‌ بود كه‌ در صحرا گرفتار قحطي‌ بودند و صحراي‌ خشك‌ و آسمان‌ خشك‌تر، فلاكت‌ و فقر آنان‌ را افزون‌ ساخته‌ بود.
 از روزي‌ كه‌ «محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌» به‌ خانة‌ حليمه‌ رفت‌، خير و بركت‌ به‌ او رو آورد و زندگي‌ او كه‌ با فقر و تنگدستي‌ مي‌گذشت‌، رو به‌ بهبود گذارد و چهرة‌ رنگ‌پريدة‌ او و فرزندانش‌ نور و طراوتي‌ پيدا كرد. پستان‌ خشك‌ او پر از شير شد و مرتع‌ گوسفندان‌ و شتران‌ آن‌ ناحيه‌ خرّم‌ گشت‌. درحالي‏كه‌ پيش‌ ازآن‌ مردم‌ بسختي‌ زندگي‌ مي‌كردند.
 «محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌»، خود نيز بيش‌ از ديگر كودكان‌ رشد مي‌كرد و از آنها چابكتر مي‌دويد و مانند آنها شكسته‌ حرف‌ نمي‌زد.
 چنان‌ ميمنت‌ و بركت‌ با او همراه‌ بود كه‌ اطرافيانش‌ بسهولت‌ اين‌ حقيقت‌ را درمي‌يافتند و به‌ آن‌ معترف‌ بودند؛ به‌طوري‌ كه‌ حارث‌ همسر حليمه‌ به‌ او مي‌گفت‌: آيا مي‌داني‌ چه‌ فرزند مباركي‌ نصيب‌ ما شده‌ است‌؟...
‏ ‏محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، در طوفان‌ حوادث‌‏
 تازه‌ شش‌   بهار از عمر «محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌» مي‌گذشت‌ كه‌ مادرش‌ آمنه‌ براي‌ ديدار بستگان‌ خود و شايد زيارت‌ قبر شوهرش‌ عبدالله شهر مكه‌ را ترك‌ گفت‌ و به‌اتفاق‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، به‌سوي‌ مدينه‌ روان‌ گشت‌ و پس‌ از ديدار از نزديكان‌ خويش‌ و تجديد عهد با مزار همسرش‌، پيش‌ از رسيدن‌ به‌ مكه‌ در محلي‌ به‌ نام‌ «ابواء» درگذشت‌.
 بدين‌ترتيب‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، در سنيني‌ از عمر كه‌ هر كودكي‌ احتياج‌ فراوان‌ به‌ محبتهاي‌ سرشار پدر و دامان‌ پرمهر مادر دارد اين‌هر دو را ازدست‌ داد.
‏ ‏سيماي‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌‏
 همانطوريكه‌ ولادت‌ پيامبر اسلام‌، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، و حوادث‌ بعد از آن‌ خارق‌العاده‌ بود همچنين‌ گفتار و كردار دوران‌ كودكي‌ آن‌ حضرت‌ او را از ساير كودكان‌ ممتاز مي‌ساخت‌.
 ابوطالب‌ عموي‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، مي‌گفت‌: هرگز از محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، دروغ‌ و كار ناشايست‌ و جاهلانه‌ نديديم‌، نه‌ بيجا مي‌خنديد و نه‌ سخنان‌ بيهوده‌ مي‌گفت‌ و بيشتر تنها بود.
 هنگاميكه‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، هفت‌ساله‌ بود يهود گفتند ما در كتابهايمان‌ خوانده‌ايم‌ كه‌ پيامبر اسلام‌ از غذاي‌ حرام‌ و شبهه‌دار اجتناب‌ مي‌نمايد، خوب‌ است‌ او را امتحان‌ كنيم‌. لذا مرغي‌ ربودند و براي‌ ابوطالب‌ فرستادند، همه‌ از آن‌ خوردند چون‌ نمي‌دانستند، ولي‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، به‌ آن‌ دست‌ نزد، وقتي‌ علت‌ آن‌ را پرسيدند در جواب‌ فرمود: آن‌ حرام‌ است‌ و خداوند مرا از حرام‌ حفظ‌ مي‌فرمايد... سپس‌ مرغ‌ همسايه‌ را گرفته‌ و فرستادند به‌ خيال‌ اينكه‌ بعداً پولش‌ را بپردازند آن‌ حضرت‌ باز هم‌ ميل‌ نكرد و فرمود اين‌ غذا شبهه‌ناك‌ است‌ و... آنگاه‌ يهود گفتند اين‌ طفل‌ داراي‌ شأن‌ و مقام‌ عالي‌ و ارجمندي‌ است‌.
 بزرگ‌ قريش‌ «عبدالمطلب‌» با محمد، صلّي‌الله عليه‌وآله‌، مانند ساير كودكان‌ رفتار نمي‌كرد، بلكه‌ براي‌ او مقام‌ و مرتبه‌اي‌ رفيع‌ قائل‌ بود.
 هنگاميكه‌ براي‌ عبدالمطلب‌ جايگاهي‌ در كنار كعبه‌ ترتيب‌ مي‌دادند و فرزندانش‌ اطراف‌ جايگاه‌ مخصوص‌ را احاطه‌ مي‌كردند عظمت‌ و ابهت‌ او مانع‌ بود كه‌ شخصي‌ به‌ آنجا وارد شود، ولي‌ محمد، صلّي‌اللهعليه‌وآله‌، مقهور آن‌ جلال‌ و جبروت‌ نمي‌شد و يكراست‌ به‌ جايگاه‌ مخصوص‌ مي‌رفت‌. عبدالمطلب‌ به‌ فرزندانش‌ كه‌ مانع‌ ورود محمد، صلّي‌الله عليه‌وآله‌، مي‌شدند مي‌گفت‌: پسرم‌ را رها كنيد، به‌ خدا سوگند او داراي‌ شأن‌ عظيمي‌ است‌...
 آنگاه‌ محمد، صلّي‌الله عليه‌وآله‌، با بزرگ‌ قريش‌ عبدالمطلب‌ مي‌نشست‌ و با او به‌ سخن‌ مي‌پرداخت‌.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تولد و دوران كودكي پيامبر ( ورد) , تولد و دوران كودكي پيامبر , دانلود تحقیق تولد و دوران كودكي پيامبر ( ورد) , تولد , و , دوران , كودكي , پيامبر , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 11 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 14:31 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق جامعه سازي پيامبر 13 ص ( ورد)

تحقیق جامعه سازي پيامبر 13 ص ( ورد)

تحقیق-جامعه-سازي-پيامبر-13-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏مقـدمه
‏پيامبر اعظم (ص) درجامعه اي به رسالت برانگيخته شد كه مردم به لحاظ فرهنگي و تمدني ، بسيار ابتدايي ، بسيط ، غريزه محور ، خودبنياد ، مردسالار ، متعصب و خرافه پرست و به لحاظ اجتماعي داراي ساختاري از هم گسيخته بودند كه هيچ گونه همگرايي اجتماعي ميانشان به چشم نمي خورد . اداره جامعه به صورت عشيره اي و قبيله اي بود ، و هر قبيله متناسب با خلق و خو و آداب رئيس عشيره ، داراي فهم ، رفتار و منش خاصي مي توانست باشد . در جامعه اي كه خصلتهاي غريزه محور و خرافه پرستي وجه غالب آن بود ، و مردمي كه اگر گاو ماده‏ ‏آب‏ ‏نمي خورد ، گاو نر را مي زدند ؛ و شتر سالم را داغ مي زدند تا شتر بيمار معالجه شود و اگر بزرگي فوت مي كرد ، شتري در كنار قبرش در ميان گودالي حبس مي كردند و آب و علف به آن‏ ‏نمي دادند تا بميرد و متوفا در روز رستاخيز بر آن سوار شود و پياده محشور نگردد ! و در طبابت و معالجه بيمار از روشهاي خاصي بهره مي جستند ... در اين شرايط فرهنگي ـ اجتماعي و اعتقادي ، پيامبري برگزيده شد كه هدف او پي‌ريزي جامعه اي متمدن ، و تكامل بينش ، دانش و اخلاق مردم بود : « اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » .
‏براي اين جامعه شب زده و عقب مانده ، پيامبري برانگيخته شده بود كه آموزه‌هايش بسيار
عميق تر از بينش و رفتار آن عصر بود ؛ جامعه اي كه آستانه تحمل و ظرفيت پذيرش آن بسيار اندك و حقير بود و اين مباني ، هاضمه فرهنگي‌اش را به شدت به هم مي ريخت . در اين شرايط سخت و نفس‌گير ، پيامبر (ص) مبعوث شد و به ابلاغ رسالت خويش پرداخت و گرانبارترين معاني را با ظريف ترين شكل طرح نمود .
‏مقـدمه
‏پيامبر اعظم (ص) درجامعه اي به رسالت برانگيخته شد كه مردم به لحاظ فرهنگي و تمدني ، بسيار ابتدايي ، بسيط ، غريزه محور ، خودبنياد ، مردسالار ، متعصب و خرافه پرست و به لحاظ اجتماعي داراي ساختاري از هم گسيخته بودند كه هيچ گونه همگرايي اجتماعي ميانشان به چشم نمي خورد . اداره جامعه به صورت عشيره اي و قبيله اي بود ، و هر قبيله متناسب با خلق و خو و آداب رئيس عشيره ، داراي فهم ، رفتار و منش خاصي مي توانست باشد . در جامعه اي كه خصلتهاي غريزه محور و خرافه پرستي وجه غالب آن بود ، و مردمي كه اگر گاو ماده‏ ‏آب‏ ‏نمي خورد ، گاو نر را مي زدند ؛ و شتر سالم را داغ مي زدند تا شتر بيمار معالجه شود و اگر بزرگي فوت مي كرد ، شتري در كنار قبرش در ميان گودالي حبس مي كردند و آب و علف به آن‏ ‏نمي دادند تا بميرد و متوفا در روز رستاخيز بر آن سوار شود و پياده محشور نگردد ! و در طبابت و معالجه بيمار از روشهاي خاصي بهره مي جستند ... در اين شرايط فرهنگي ـ اجتماعي و اعتقادي ، پيامبري برگزيده شد كه هدف او پي‌ريزي جامعه اي متمدن ، و تكامل بينش ، دانش و اخلاق مردم بود : « اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » .
‏براي اين جامعه شب زده و عقب مانده ، پيامبري برانگيخته شده بود كه آموزه‌هايش بسيار
عميق تر از بينش و رفتار آن عصر بود ؛ جامعه اي كه آستانه تحمل و ظرفيت پذيرش آن بسيار اندك و حقير بود و اين مباني ، هاضمه فرهنگي‌اش را به شدت به هم مي ريخت . در اين شرايط سخت و نفس‌گير ، پيامبر (ص) مبعوث شد و به ابلاغ رسالت خويش پرداخت و گرانبارترين معاني را با ظريف ترين شكل طرح نمود .
‏در اين فرآيند كه با فراز و فرودهاي پرشماري همراه بود و رنجها ، دردها و مصيبتهاي بي شماري را بر پيامبر (ص) و همراهان آن بزرگوار تحميل كرد ، جامعه اي توليد و تولد يافت كه پايه‌گذار تمدني جهان‌گستر شد .
‏جامعه سازي پيامبر (ص) شكل گرفت و ساختار اجتماعي مورد نظر به سرعت فراگير شد و فضاي عشيره اي و قومي و تعارض‌ها ، تضادها و خشونتها ، جاي خود را به رهبري واحد داد و همگرايي ، مهرورزي ، عزت مداري و كرامت مندي ، فضاي جامعه را در بر گرفت .
‏جامعه به سمت عقلاني شدن حركت كرد و رفتارها و مناسبات مبتني بر اصول عقلي قابل دفاع و منطقي ، پي‌ريزي شد .
‏عدالت در شؤون و ساحتهاي مختلف آن ـ اعم از عدالت سياسي ، عدالت اقتصادي ، عدالت
توزيعي ، عدالت اجتماعي و ... نضج گرفت و جامعه‌ي قائم بالقسط پايه‌گذاري شد .
‏در مهندسي اجتماعي پيامبر (ص) احقاق حق ، حقوق شهروندي ، حقوق اقليتها و ... به شايستگي نهادينه شد .
‏و در اين مسير ، « خانواده » به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي ، مكانت ويژه اي يافت و شخصيت و شأنيت « زن » به عنوان مؤثرترين عضو خانواده احيا شد .
‏نسبت حاكميت و مديريت جامعه با مردم بر پايه‌اي بسيار پيشرو بنيان نهاده شد . در اين ساختار آنچه بسيار حايز اهميت است و تبيين شايسته اي از آن صورت نگرفته ، اين است كه پيامبر (ص) بر ارتقاي ذهني و بينشي جامعه بسيار تأكيد داشتند .
‏نگاه و اهتمام پيامبر (ص) در تربيت عقلاني جامعه و انسان رشيد ، كمال يافته كه نگاه او به مسايل و هستي داراي عمق و ژرفاي بيشتري باشد ، از مسايلي است كه بايد از سوي انديشمندان مورد بازكاوي قرار گيرد.
‏آنچه مهم مي نمايد آن است كه ما نياز داريم تا به بازخواني جامعه مطلوب پيامبر (ص) بپردازيم ؛ جامعه اي كه زيرساختهاي فكري و معرفتي آن بر محوريت انديشه و رفتار پيامبر (ص) باشد و در اين ميان نخبگان ديني ، سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، سازمان روحانيت ، نهادهاي فرهنگي ، مطبوعات ، صدا و سيما ، هنرمندان ، نهاد سياست و حكومت ، و گروههاي مرجع كه مي توانند بر بخش و يا بخشهايي از جامعه اثرگذار باشند ، نقش ويژه اي را بر عهده خواهند داشت .
‏ضروري است در سالي كه از سوي رهبر فرزانه انقلاب به نام « پيامبر اعظم (ص) » نامگذاري شده است ، تلاش ويژه اي در بازخواني و ارايه شايسته سيره و رفتار رسول اكرم (ص) در عرصه ها و قلمروهاي مختلف زندگي آن بزرگوار به عمل آيد .
‏بازخواني جامعه مطلوب و مورد نظر پيامبر (ص) مي تواند ما را در وضعيتي شايسته و ممتاز قرار دهد و جامعه را از بسياري آسيبها ، ناراستيها و كژيها برهاند ؛ آسيبهايي همچون : به هم خوردن تعادل اخلاقي و رواني جامعه ، از ميان رفتن حريم‌هاي اخلاقي و انساني ، عبور از هنجارها ، نياز‌آفريني هاي كاذب ، تزلزل در حوزه اعتماد عمومي جامعه ، آسيب پذيري نهاد خانواده ، حذف پيامهاي انساني از فضاي عمومي جامعه و بسياري از آسيبهايي كه جامعه ما و جهان امروز را به شدت دچار بحران كرده است .

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق جامعه سازي پيامبر 13 ص ( ورد) , جامعه سازي پيامبر 13 ص , دانلود تحقیق جامعه سازي پيامبر 13 ص ( ورد) , جامعه , سازي , پيامبر , 13 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 13:09 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق چند مورد از سيره هاي پيامبر 7 ص ( ورد)

تحقیق چند مورد از سيره هاي پيامبر 7 ص ( ورد)

تحقیق-چند-مورد-از-سيره-هاي-پيامبر-7-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏چند مورد از سيره هاي پيامبر
‏خوردن و آشاميدن-سيره اخلاقي پيامبر(ص)
‏نقش تغذيه در زندگي انسان فوق العاده با اهميت است؛ چرا که حدوث, بقا و رشد جسم و روح انسان با تغذيه در ارتباط است. در اين زمينه حتي اگر بگوييم سعادت و شقاوت انسان از سفره و تغذيه آغاز مي شود, سخن به گزاف نگفته ايم. اسلام عزيز براي کميت, کيفيت و نوع خوردني هاي انسان اهميت بسياري قايل شده است و دستورالعمل هاي فراواني دارد. قرآن کريم مي فرمايد: ‏فالينظر الانسان الي طعامه‏ ‏_ ‏بايد انسان نگاه کند که چه مي خورد‏_‏ (عبس، آيه 24) چرا که سلامتي آينده و برخي زمينه هاي سعادت او در گرو نحوه انتخاب او در تغذيه است. سخن کنوني ما در تغذيه مادي انسان است, ولي روح انسان نيز از اين نوع تغذيه نصيب نيست. همين غذاهائي که مي خوريم در يک فرايند پيچيده تبديل به انرژي, حيات و حتي انديشه مي شود. تفاوت انسان ها در نوع انديشه نيز با تفاوت آن ها در نوع تغذيه ارتباط دارد.
3
‏علم ودين متفق القولند که اکثر بيماري هاي جسماني و انحرافات اخلاقي انسان از پرخوري آغاز مي شود و بيشتر سلامتي و حسن اخلاق او مديون عفت شکم و اندک خوري است. سيرو وسلوک انسان به سوي خداوند از سفره و کنترل شکم آغاز مي شود. تا کسي موفق به تربيت شکم خود نشود و اندک خوري را تمرين نکند, قادر نخواهد بود وقت خواب خود را تنظيم نمايد و همين طور در سلوک, تهجد و خود سازي توفيق چنداني بدست نمي آورد
‏خواب و خورت ز مرتبه عشق دور کرد‏          ‏ آنگه رسي به دوست, که بي خواب و خورشوي
‏شکم و پيرو آن شهوت, گردنه هاي هستند برسر راه انسانيت که اگر انسان از آنها عبور کند, مانع بزرگ ديگري بر سر راه تکامل و سعادت خود نخواهد يافت. اهميت روزه و رمضان نيز به خاطر تاثير تربيتي و سازنده اي است که عمدتا در مورد شکم و شهوت روزه دار دارد و بدين وسيله راه شيطان را مي بندد, انسان را از بند و اسارت نفس مي رهاند و زمينه پرواز معنوي او را فراهم مي آورد.
3
‏يکي از قهرمانان اين ميدان که خود يکي از ميدان هاي بزرگ جهاد با نفس است, پيامبر عظيم الشان اسلام, حضرت محمد مصطفي(صلوات الله عليه و آله) است. آن حضرت در نيک خوري, اندک خوري و انتخاب غذاهاي مناسب براي انسان, الگوي تمامي مسلمانان بود؛ بدين خاطر چه شيرين است که به مطالعه سير ه آن حضرت در خوردن و آشاميدن بنشينيم و خورشيد درخشان محمدي را فرا راه زندگي خويش مي سازيم.
‏تجمل و آراستگي - سيره اخلاقي پيامبر
‏      ‏                                                       
‏پيامبر(ص) چون مي خواست به مجلسي وارد شود و با مردم ملاقات کند, به آراستگي ظاهر خويش توجه وافري داشت, در آينه مي نگريست, موي ها و محاسن مبارکش را شانه مي زد, لباس تميز و مرتب مي پوشيد و چنان خويش را معطر مي ساخت که از مسافتي دور, بوي خوش عطر آن حضرت به مشام مي رسيد.
4
‏يکي از ياران پيامبر(ص) مي گفت: «قبل از اين که حضرت به مسجد وارد شود, ما خبردار مي شديم, زيرا بوي عطرش مي پيچيد و ما را متوجه ورودش مي ساخت.»
‏محبوب ترين عطرها نزد آن حضرت(ص) مشک بود. مشکداني داشت که پس از هر وضو بلافاصله آن را بدست مي گرفت و خود را معطر مي ساخت, در نتيجه چون خانه را ترک مي کرد, بوي خوش آن در معبر آن حضرت(ص) منتشر مي شد.
‏از امام صادق(ع) نقل است هزينه اي که آن حضرت(ص) براي تهيه عطر مي پرداخت, بيش از آن مقداري بود که براي تهيه خوراک صرف مي کرد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق چند مورد از سيره هاي پيامبر 7 ص ( ورد) , چند مورد از سيره هاي پيامبر 7 ص , دانلود تحقیق چند مورد از سيره هاي پيامبر 7 ص ( ورد) , چند , مورد , از , سيره , هاي , پيامبر , 7 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 12 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 8:46 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق چگونه امت پيامبر فرزند پيغمبر را کشتند ( ورد)

تحقیق چگونه امت پيامبر فرزند پيغمبر را کشتند ( ورد)

تحقیق-چگونه-امت-پيامبر-فرزند-پيغمبر-را-کشتند-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏چگونه امت پيامبر فرزند پيغمبر را کشتند:
‏ حوادث سخت عاشورا و کربلا 50 سال بعد از وفات رسول الله واقع شد آنهم به دست مسلمانان و پيروان رسول الله ، مردمي که معروف به تشيع و دوستي آل علي بود به دست مسلمانان که شهادتين مي دادند، نماز مي خواندند، روزه ميگرفتند، حج مي رفتند به آئين اسلام، ازدواج و اموات خود را به خاک مي سپاردند به دست کساني که با علي و پيامبر زندگي مي کردند آن همه کرامتها و صحبتها و نما خواندن هاي پيامبر و علي ماتوس بودند.
‏به يقين نمي توان گفت منکر اسلام بودند و حتي منکر امام حسين (ع) هم نبودند و به جرأت يقين داشتند مقام امام حسين(ع) افضل از يزيد بوده پس چطور شد که اولا حزب ابوسفيان زمام حکومت را به دست بگيرد ابوسفياني که قائد اعظم مشرکين بود و با پسرش معاويه دوش به دوش با اسلام مي جنگيدند و همان معاويه سي سال بعد از وفات پيامبر والي شام  و سپس 20 سال خليفه مسلمين شد يعني 20 سال جنگيد (با اسلام) ثانيا خود شيعيان ظاهري ، قاتل امام شدند کوفيان در عين علاقه به اهل بيت و حسين (ع) با او جنگيدند.
‏اول به خاطر رعب و وحشت بود که از زمان زياد (پدر ابن زياد ، يا عبيدالله بن زياد) و معاويه شروع شده بود
‏دو جنبه قيام عاشورا:
‏حادثه و تاريخچه کربلا دو صفحه دارد يک صفحه سفيد و نوراني ديگري صفحه سياه و ظلماني که هر دو صفحه در اين صحنه روزگار دنيا، بي نظير است.
‏صفحه ظلماني از آن نظر که در آن فقط جنايت ديده مي شود که شايد به جاي حادثه بهتر باشد فاجعه بناميم. مي بينيم، آب ندادن به انسانها را مي بينيم، زن و بچه اسير و تشنه را شلاق زدن مي بينيم، اسير را بر شتر بي جهاز سوار کردن مي بينيم ترساندن زن و بچه هاي يتيم و آتش زدن خيمه هاي آنها را مي بينيم عريان کردن سر بهترين زنان دنيا را مي بينيم که جانيان آن يزيد بن زياد و عمرسعد و شمر و خولي و حرمله و .... مي باشند.
‏در دنيا جنگهاي بسيار ديده شده مانند جنگهاي صليبي ، جنگ اروپايئان در اندلس ،کشتار آمريکائيان در ويتنام و ...  ولي اين طور فاجعه اي ديده نشده که اهل بيت و دوستان و بزرگان خود را اينگونه به شهادت برسانند.
‏صفحه نوراني آن، که مقدس، و داراي درس اخلاقي ولي گريه آور است افتخارات امام و يارانش و اسراط، مي باشند که چگونه ايثار و فداکاري را براي  بشريت به ارمغان آورده اند اين صفحه نوراني بحدي است که دستگاه بني اميه به اشتباه خود پي برد و هر کدام تقصير را به گردن ديگري انداخت و ديدند که پيکر بي روح حسين(ع) از زنده ايشان براي آنها مزاحمتر است.
‏تربت مرقد امام، کعبه صاحبدلان شد بطوريکه زينب(س) فرمود (کدکيدک ، واسع سعيک ، ناصب جهدک فو لله لاتمحوذکرنا، ولا تميت و حينا) (هر نقشه اي که داري ، بکار ببر ولي مطمئن باش تو نمي تواني بردار مرا بکشي ، برادرم زندگيش طوري ديگر است او نمرد بلکه زنده تر شد) حتي خود امام در شب عاشورا مي فرمايد: (من ياراني در جهان بهتر از ياران خود سراغ ندارم و شما را بر ياران جنگ بدر که ياران پيغمبر بودند ترجيح مي دهم) و اشخاص نوراني کننده اين صفحه امام حسين ، حضرت اباالفضل ، علي اکبر، علي اصغر، حبيب بن مظاهر ، زهير،  مسلم بني عقيل و  مسلم بن عوسجه هستند.
‏شب عاشورا :
‏وقتي سپاه عمر سعد نزديک خيمه ها شد امام به حضرت عباس فرمود سوار شو و خودت را به لشگر عمر سعد برسان ببين چه خبر است و چه مي خواهند حضرت اباالفضل با زهير بن قيس و حبيب بن مظاهر جلوي آنها رفتند و فرمودند من از طرف امام پيام آورده ام که ببينم چه خبر است. عمر سعد گفت امير ابن زياد گفته به شما پيشنهاد بدهم يا تسليم شويد يا با شما بجنگيم، اطاعت حضرت عباس از امام را ببينيد فرمود من از طرف خودم نمي توانم چيزي بگويم از امام جواب خواهم گرفت و حضرت عباس نزد امام مي آيد و همراهان او مقابل سپاه عمر سعد مي مانند حبيب بن مظاهر به آنها گفت: به خدا فرداي قيامت، پيش خدا بد مردمي باشند آن مردمي که کشته باشند ذريه پيغمبر خود را و خاندان و اهل بيت او را.  شخصي به او اهانت کرد و گفت از خودت تعريف نکن تو نزد ما از شيعيان اين خانواده نبودي حبيب پاسخ مي دهد: از اين موقعيتي که اکنون دارم نمي فهمي که من از شيعيانم؟ به خدا من نامه اي به حسين ننوشتم و وعده ياريش ندادم بلکه با اعتقاد او را ياري مي کنم و جانم را قربانيش خواهم کرد براي آنکه شما حق خداون و رسولش را ضايع کرديد.
‏     حضرت عباس به نزد امام رسيد و گفته عمر سعد را به حضرت رساند حضرت فرمود مي جنگيم ولي نزد آنها برو و اگر تواني کار را به فردا انداز بعد براي اينکه توهمي پيش نيايد که آنها فکر کنند که حسين يک شب را غنيمت شمرد که شايد زنده بماند فرمود خدا خودش مي داند که من اين مهلت را به عنوان شب آخر عمرم،  دلم خواست با معبودم راز و نياز کنم و قرآن و عبادت کنم و آموزش بخواهم و خدا مي داند که من نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار را دوست دارم اين مهلت براي هر دو طرف مايه اميدواري بود زيرا حسين (ع) انتظار تکميل ياران جانباز خود را داشت که جمعي شب عاشورا به حضرت       پيوستند و جمعي هم ظهر عاشورا (که حربن يزيد رياحي که در شمار آنها بود) به حضرت پيوندند و بدون پيوست اين تعداد، کاروان شهادت حسيني کاملي نبود و از طرف ديگر خود شب زنده داري حسين و اصحابش در برابر اين سپاه کفر، اتمام حجتي ديگر بود چون بسياري از آنان ، نسبت به امام مظلوم، در اشتباه بودند و براي عمر سعد هم اميد مي رفت که در ضمن اين مهلت براي امام، شايد از استقامت دست بکشد و دست او به خون پسر پيغمبر (ص) آغشته نگردد و آبرويش براي دنيايش محفوظ بماند حضرت عباس برگشت و عمر سعد نيز درخواست امام را قبول کرد آن شب امام با وضع فوق العاده اي به سر برد، شب هنگام ياران خود را جمع کرد امام سجاد فرمودند با آنکه بيمار بودم نزديک رفتم و شنيدم پدرم به يارانش مي فرمود:
‏بهترين ستايشي را بر خداوند نمايم و برسود و زيان ، او را سپاس گذارم . با خدايا، من تو را سپاس گويم که ما خانواده را به نبوت گرامي داشتي و قرآن را به ما آموختي و در دين دانا ساختي و به ما گوشهاي شنوا، ديده بينا و دل روشن دادي، ما را از شکرگزاران خود بپذير. اما بعد من در ميان اصحاب جهان با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمي دانم در ميان خانواده ها مهربانتر از افراد خانواده خود نمي شناسم  اني لا اعلم اصحاباء اوفي و لاخيراء من اصحابي و لااهل بيت او قبل و لاافضل من اهل بيتي . خداوند شما همه را از طرف من جزاي خير دهد من به همه شما اجازه دادم تا همه شماها آزادانه برويد و من شما را حلال کردم اين شب تاريک، شما را فرا گرفته در امواج ظلمات، خود را از گرداب بيرون بکشيد هر کدام از شما دست يکي از افراد خاندان مرا بگيرد و در روستاها و شهرها پراکنده شود زيرا اين مردم مرا مي خواهند و اگر مرا گرفتار کنند از جستجوي ديگران بگذرند.)
‏اولين نفر حضرت ابوالفضل (ع) صحبت نمودند و ابراز وفاداري کردند و هر کدام ا زاصحاب مطلبي عرض کردند مسلم بن عوسجه (ما دست از تو بر نمي داريم نيزه به سينه دشمن مي کنم و تا دسته شمشير در دست داريم با آن بجنگم و اگر سلاح به ستم نماند به آنها سنگ بياندازم به خدا اگر بدانم که کشته مي شوم و زنده مي شوم و سپس کشته مي شوم و سوخته مي شوم و خاکسترم را باد مي دهند و هفتاد بار با من چنين کنند از تو جدا نشوم تا در آستانت بميرم ولي افسوس که فقط يک جان دارم) زهيربن قين (به خدا من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار و خداوند با اين کشتار، از تو و خاندانت دفاع کند) سپس حضرت قاسم بن الحسن (ع) قيام کرد. قاسم، 13 سال سن دارد پيش خودش شک مي کند که آيا اين شهادت نصيب منهم مي شود  يا نه، رو به حضرت مي کند و مي گويد : يا عماه انا في من قتل؟ آيا من هم جزط، کشته شدگان هستم حضرت از او پرسيد کيف الموت عندک؟ مرگ پيش تو چگونه است عرض کرد يا عماهاحلي من العيل شيرين تر از عسل حضرت فرمود نعم ابن اخي بله اي فرزند برادرم ولي به به درد سختي مبتلا خواهي شد قاسم  الحمدلله گفت.
‏امام سجاد (ع) مي فرمايند وقتي امام وفاداري يارانش را ديدند به آنها فرمودند اکنون سربرداريد و نگاه کنيد . آنها جاي خود را در بهشت ديدند و امام، جايگاه تک تک آنها را به ايشان نشان داد.
‏در شب عاشورا امام برنامه هاي مفصلي دارد من جمله آماده کردن سلاحها و همچنين به اصحابش دستور داد تا گودالي خندق مانند، در پشت خيمه ها بکنند به طوريکه اسبها هم نتوانند از روي آن رد شوند و از پشت حمله کنند و داخل گودال هيزم ريختند و آنها را افروختند تا دشمن بفهمد تا وقتي حسين زنده است نمي توانند به خيمه ها حمله کنند سپس امام به يارانش فرمود که خيمه ها را نزديک به هم کنند و طناب خيمه ها را درون يکديگر بکشند بگونه اي که عبور يک نفر هم  از بين خيمه ها ممکن نباشد و دشمن تنها از روبرو بتواند با آنها بجنگد سپس امام شروع به عبادت نمودند و تمام شب را به دعا و راز و نياز به درگاه خداوند مشغول شدند و يارانش همه از ايشان تبعيت نمودند . راوي مي گويد تلاوت قرآن و دعا و گريه ايشان مانند زنبوران عسل بود حتي عده اي از سپاه دشمن را به گريه مي انداخت .
‏امام صبح عاشورا نماز صبح را با اصحابش خواند و اسب رسول الله که مرتجز  نام داشت سوار شد و اصحاب را براي پيکار آماده کرد همه آنها که 32 سواره و 40 پياده بودند البته روايتها مختف است 45 نفر 61 نفر هم روايت شده است. اما مشهور به آن تن مي باشد.
‏امام ، زهير بن قين را بر ميمنه و حبيب بن مظاهر را به ميسره سپاهش گمارد و پرچم را به حضرت ابوالفضل(ع) داد و دستور داد هيزم ها را که پشت خيمه ها جمع آوري کرده بودند در خندق ريختند که مانند نهر بزرگي در پشت خيمه ها شده بود هيزم ها را آتش زدند که مبادا دشمن از پشت حمله کند. عمر سعد هم صبح عاشورا لشگر خود را صف کرد عبدالله بن زهير ازدي را به فرماندهي نيروهاي  اهل مدينه گماشت قيس بن اشعث را بر اهالي رييعه و کنده عبدالرحمان بن ابي سبره حنفي را به اهالي مذحج و بني اسد گمارد- حر بن يزيد رياحي را سردار تميم و همدان نمود و فرماندهي ميمنه سپاه را به عمر و بن حجاج زبيدي و فرماندهي ميسره را به شمر بن ذي الجوشن و فرماندهي سواره نظام را به عروه بن قيس احمسي و فرماندهي پيادگان را به شبث بن ربعي يوبوعي و پرچم را به آزاده کرده خود، دريد سپرد.
‏سپس امام فرمان دادند خيمه اي تهيه نمايند و در آن مشک بردند و سورمه اي درست نمودند سپس خود و اصحاب به چشم نوره (سورمه) کشيدند.
‏لشگر عمر سعد آمدند و گرد خيمه هاي حسين دور زدند وقتي آتش خندق را ديدند و راه حمله از پشت را بسته ديدند شمربن ذي الجوشن فرياد زد اي حسين پيش از قيامت به آتش شتافتي (آنقدر ناتوان و نامرد بودند که با سپاهي 30 هزار نفري در مقابل 72 تن به همراه زن و بچه ، باز مي خواستند از پشت حمله کنند). امام فرمودند اي زاده مادر ي بزچران تو شايسته نيران هستي (آتش). مسلم بن عوسجه خواست او را با تير بزند، امام نگذاشت و فرمود من دوست ندارم آغازگر نبرد باشم. نقشه لشگر کوفه اين بود که با عده فراوان خود، امام را محاصره کنند و آنها را اسير نمايند و به کوفه ببرند و اصلا فکر نمي کردند که اين جمعيت اندک، در برابر 30 هزار نفر، چنان جبهه اي مستحکم و قدرتمند تشکيل دهند.  اين نقشه اي که امام کشيدند و دعكي که از خيمه ها و خندق آتش فراهم کردند، يکي از شاهکارهاي نظامي است و يکي از کرامات امام شمرده مي شود.
‏    وقتي لشگر کوفه نزديک شد امام روي شتر سوار شد و فرياد کشيد تا لشکر عمر سعد شنيدند  . فرمود اي مردم به من گوش داريد و شتاب بکنيد تا حق نصيحتي که بر من داريد ادا کنم و چقدر امام به دشمنانش هم دلسوز بودند و حتي خواستند آخرين لحظه هم حتي يک نفر هم که شده از عذاب ابدي دوزخ نجات پيدا کند ولي ببينيد جهالت را؟ علت آمدن خود را نزد شما بگويم اگر پذيرفتيد و به من حق داديد خوشبخت خواهيد شد و اگر نپذيرفتيد ديگر به من مهلت ندهيد .
‏شهادت حضرت علي اکبر (ع):
‏   ياران ابي عبدالله به شهادت رسيدند و جز خانواده اش که اولاد علي (ع) اولاد جعفر بن ابيطالب، اولاد عقيل و امام حسن (ع) بودند ، ديگر کسي نمانده بود همگي آنها گرد آمدند و تصميم به جنگ گرفتند ابتدا فرزند خود امام، حضرت علي اکبر از پدرش اجازه نبرد خواست امام هر کدام از اصحاب که اذن مبارزه              نمي خواستند مقداري طفره مي رفتند تا عطش و عشق شهادت آنها در تاريخ ثبت شود و همچنين نمي خواست آنها به شهادت برسند ولي وقتي از فرزندش اذن   مي خواهد بدون مکث کردن به او اذن مي دهد راوي مي گويد حضرت امام نگاه نااميدي به او کرد و اشکش سرازير شد و روي مبارک را به سوي آسمان بلند  کرد و فرمود: خدايا گواه اين مردم باش. خدايا جواني به مقابل آنها مي رود که شبيه ترين مردم به پيغمبر مي باشد از نظر خلقت، و اخلاق و گفتار و ماهر وقت مشتاق ديدار پيغمبرت مي شديم به روي او نگاه مي کرديم بار خدايا برکات زمين را زا اين قوم دريغ بدار و ميان آنها جداي افکن و آنها را پاره پاره کن ، روش آنها را ناستوده کن ، سپس به عمر سعد فرياد زد از ما چه مي خواهي ؟ خداوند نسلت را قطع کند و عملت را نامبارک کند و کسي را بر تو مسلط کند که در بسترت سرت را ببرد همچنان که پيوند مرا گسستي و خويشاوندي مرا با پيامبر (ص) مراعات نکردي. و بالاخره نوبت علي اکبر مي رسد او در ظهر عاشورا و جلوي پدر به سوي ميدان ستيز مي رود و از خود شجاعتها نشان مي دهد ، علي اکبر بر لشگر حمله ور مي شود رجزي چنين مي خواند:
‏ انا علي ابن الحسين بن علي - نحن و بيت الله اولي بالنبي - من شبث و شمر ذاک الدني - و مشر ذالک الدني - اضربکم بالسيف حتي ينثني
‏ضرب غلام هاشمي علوي - ولا ازال اليوم احمي عن ابي تالله لا يحکم فينا ابن الدعي
‏   منم علي بن الحسين بن علي - ما به خدا هستيم اولي به نبي - از شبث و شمر همان پست دني - تا خم شود تيغ ز غم چون زدني (من آنقدر بر شما شمشير مي زنم تا شمشير در پيچ و تاب افتد)
‏همچون جواني هاشمي علوي (آنهم شمشير زدني مانند جوان هاشمي علوي) - خود نسپاريم بر آن ابن دعي (پسر زياد لاف زن گزافگو)
‏  علي اکبر، چندين بار حمله کرد و جمع بسياري را کشت بطوريکه مردم از بسياري کشتگان خودشان به خروش آمدند در روايتي با تشنگي اي که داشت صد و بيست نفر از آنان را کشت سپس نزد پدر برگشت در حاليکه زخم بسياري برداشته بود عرض کرد اي پدر العطش قد قَتَلني و ثقل الحديد اجهدني، نهل الي شربه من الماط، سبيلُ اتقوي بها  . حضرت علي اکبر بسياري از سپاه دشمن را کشت ،  ضربتها خورد، در حاليکه دهانش خشک است از ميدان بر مي گردد از پدر تمنايي مي کند پدر جان تشنگي مرا دارد مي کشد و سنگيني اين سلاح توانم را گرفته آيا جرعه آبي است بنوشم تا نيرو بگيرم و به دشمنان بتازم راوي     مي گويد  فبکي الحسين و قال و اغوثاه يا بني ، قاتل قليلاء فما اسرع ما تلقي جدک مخمدا فيسقيک بکاسه الا و في شربته لا تظما بعدها ابداء امام گريست و اينچنين به فرزندش پاسخ داد: اي پسر جان اندکي جنگ کن اميدوارم به همين زودي جدت پيامبر را ديدار کني و از دستش سيراب شوي که ديگر هرگز تشنه نشوي . همينطور روايت شده يا بني هات لسانک فاخذ  بلسانه فمصد و دفع اليه خاتمه و قال امسکو في فيک و ارجع الي قتال عندک ، فاني ارجوالک لا تمسي حتي يسقيک جدک بکاسه الا و في شربه لا تظما بعدها ابدا اي فرزندم زبانت را بيرون آور سپس زبان علي اکبر را در دهان مبارک خود گذاشت و آن را مکيد و انگشتر خويش را به او داد و فرمود آن را در دهان خود بگذار و براي جنگ با دشمن برگرد عده اي گفتند امام ، زبان علي اکبر را در کام گرفت تا به او بنمايد که کام او از کام فرزندش خشک تر است و با اين حالت، همدردي با فرزندش بکند.
‏    عده اي گفته اند که در اين دم آخر منظور امام اين بود که او را به حقايقي آگاه کند که درجات معنوي او را ارتقاط، دهد و تمام علوم را به او آموخت چنانچه پيامبر در آخرين لحظات عمر شريفشان علي را در بستر خود خواست و زبان در کام او نهاد و به او حقايقي آموخت که هزار هزار باب علم بود . حضرت علي اکبر دوباره به ميدان برگشت و جنگيد تا کشتگان را به 200 نفر رساند مردم کوفه از کشتن او خودداري مي کردند مره بن منقذ عبدي ليثي حضرت علي اکبر را ديد و گفت گناه عرب بر گردن من باشد اگر علي اکبر با اين همه کشتار از من بگذرد، داغش را به دل مادرش مي گذارم . حضرت علي اکبر با شمشير مي تاخت و حمله مي کرد تا آنکه مره بن منقذ راه را بر او بست و نيزه اي به او زد و حضرت را از پاي در آورد راوي مي گويد احتواه الناس فقطعوه باشيافهم سپاه اطراف او را گرفت و با شمشيرهايشان آنقدر به آن جوان زدند تا قطعه قطعه گشت چون جان به گلويش رسيد فرياد زد اي پدر جان خداحافظ اين جدم رسول الله است که تو را سلام مي رساند و مي فرمايد شتاب کن و نزد ما بيا که جامي هم براي شما در دست دارد سپس فريادي زد و به شهادت رسيد امام بر بالين فرزندش رسيد و صورت خود را بر صورت فرزندش گذاشت حميد بن مسلم مي گويد روز عاشورا از امام حسين شنيدم که مي فرمود اي پسر جان خدا بکشد آن گروهي که تو را کشتند و در برابر خدا ايستادند و در شکستن حرمت پيامبر، بي باکي کردند در اينجا بود که اشک در ديدگان امام حلقه زد و فرمود اي علي اکبر بعد از تو اف بر اين دنيا در کتاب روضه الصفا نقل شده است امام بر بالين حضرت با صداي بلند گريست به طوريکه تا آن زمان صداي گريه او را به اين بلندي کسي نشنيده بود شيخ مفيد مي گويد زينب (س) در اين هنگام از سرا پرده خيمه شتابان بيرون آمد و فرياد زد يا اخياه و ابن اخياه اي برادر واي پسر برادر!! و آمد تا خود را روي پيکر علي اکبر انداخت حسين سر خواهر را بلند کرد و او را به خيمه برگرداند و به جوانان بني هاشم فرمود برادر خود را برداريد به خيمه ببريد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق چگونه امت پيامبر فرزند پيغمبر را کشتند ( ورد) , چگونه امت پيامبر فرزند پيغمبر را کشتند , دانلود تحقیق چگونه امت پيامبر فرزند پيغمبر را کشتند ( ورد) , چگونه , امت , پيامبر , فرزند , پيغمبر , را , کشتند , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 9 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 8:31 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تاريخ پيامبر اسلام 17 ص

تحقیق تاريخ پيامبر اسلام 17 ص

تحقیق-تاريخ-پيامبر-اسلام-17-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏محيط پيدايش اسلام
‏اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی‏ :‏ ‏ ‏ عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‏‘‏شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‏‘‏ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‏‘‏ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‏‘‏بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود ‏"صنم " و "وثن "‏ *‏ و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد. و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند. ودر بعضی ‏از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.‏
‏ ‏ ‏ ‏ جزیره العرب
‏ ‏از منظر جغرافيايی
‏ ‏ ‏جنوب
‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ( یمن )
‏ ‏ مرکز و شرق
‏ ‏ ‏ ( صحرای عرب )
‏ ‏ ‏ ‏شمال و غرب
‏ ( حجاز )
‏2
‏نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
‏اساس بافت اجتماعی ‏–‏ سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
‏نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‏‘‏ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی ‏در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت :‏ ‏"‏ نسب ‏‘‏ حسب و عصب‏ ‏"‏
‏و تنها می توان به تمدن ممتاز " سبا" و "ماراب یمن " که قبل از طلو‏ع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود ‏
‏اخلاق نیک و ‏بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام‏ :
‏هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‏‘‏وفای به عهد‏‘‏ بخشندگی ‏و مهمان نوازی‏‘‏صراحت لهجه‏‘‏ حافظه قوی‏‘‏ نجابت‏‘‏ ‏شرافت‏‘‏ ‏نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ‏;‏ ‏اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‏‘‏ افق این عنایت از قبيله فراتر نمی رفت‏ ‏. ‏ وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد . زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‏‘‏ در بسیاری اوقات‏‘‏ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
‏...........................................................‏.....................................................................................................................
*‏ بت ها را اگر به شکل انسان بودند " صنم " و اگر به شکلی خاص بودند " وثن " می ناميدند ‏
‏کمیت گرایی‏‘‏ ‏فخر فروشی ‏‘‏ حاکمیت خرافات بازمانده از تحریف ادیان ‏‘‏ ‏افسانه های باستانی ‏‘‏ ‏اساطیری هریک نشان دیگری از انحطاط اندیشه و خالی بودن سازمان فکری آنان از تفکر بود .
‏ ‏ ‏ ‏زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام‏:
‏3
‏ ‏ ‏اندیشه شیءانگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود . ودر این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود . و مرد می توانست آن گونه که می خواست با زن رفتار کند ‏" حق فروش " " کشتن " "زدن " و آزار زن و...‏ را‏برخوردار بود . که این مسائل باعث متزلزل ساختن نظام خانواده در میان اعراب را در پی داشت‏ ‏.‏ و همچنین در چنین جامعه ای ش‏ا‏‏ن ‏زن را تا حد جانوران پایین آورده بود .
‏تاریخ جاهلیت و مفهوم آن :
‏از ریشه " جهل " است . ولی از کتب لغت بر می آید که مراد از آن به غیر از این معنا به حماقت ‏‘‏ سفاهت و بی خردی را نیز در بر می گیرد .
‏واژه جاهلیت را نخستین بار به وسیله قرآن * بر جزیره العرب اطلاق گشت .‏
‏.......................................................................................................
‏* ‏قرآن کريم واژه جاهل را در خصوص زندگی مردمان قبل از بعثت به کار برده است .
‏مصداق جاهليت در قرآن‏
‏پيروی از حکم و حکومت ناحق ‏‘‏ روی گردانی از دستورات الهی
‏ بی پروايی زنان در جامعه و نماياندن زيور و آرايش زنانه
‏ ‏تاک‏ي‏د بر خواسته های نابجا ‏‘‏ جانبداری بی دليل از عقايد پوچ
‏4
‏ در بحث عقاید جاهلی که در قرآن بدان تصریح شده است در کنار بت پرستی که کیش اغلب مردم جزیره العرب بوده است ‏یکی دیگر از عقاید خرافی مشرکان این بوده است که می گفتند ما بت ها را نمی پرستیم مگر از آن روی که ما را به خداوند نزدیک می کنند . دیگر اینکه قائل بودند که خداوند فرزندانی دختر دارد و بعضی فرشتگان دختران خدا هستند و بدین سبب به پرستش آنها می پرداختند تا ایشان را شفاعت کنند . اعتقاد انحرافی دیگر آنان درباره جهان پس از مرگ است که می گفتند: جز همین زندگی دنیوی ما زندگی دیگری نیست . ما زنده می شویم و می میریم و ما را جز طبیعت ( دهر ) * نابود نمی کند‏ .
‏خوردن مردار ‏‘‏ گوشت خوک ‏‘‏ خون ‏‘‏ نیم خورده حیوان درنده ‏‘‏ همه احکامی است که در جاهلیت رواج داشته و قرآن آنها را حرام و منع کرده است .
‏تاريخ پيامبر اسلام‏ ‏ ‏﴿ ولادت‏‘‏ بعثت و دعوت ﴾
I‏ ‏دوران کودکی‏ :
‏ ‏ ‏ ‏ Ÿ‏طبق نظر اهل تسنن‏ : 12 ربي‏ع الاول سال 570‏ ‏م
‏ ‏ ‏تاریخ تولد پیامبر اسلام‏
‏ ‏
‏ ‏ ‏ Ÿ‏طبق ‏نظر اهل تشيعه :‏ ‏1‏9 ربي‏ع الاول سال‏ 570‏ ‏م ‏

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تاريخ پيامبر اسلام 17 ص , تاريخ پيامبر اسلام 17 ص , دانلود تحقیق تاريخ پيامبر اسلام 17 ص , تاريخ , پيامبر , اسلام , 17 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 3:30 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تاريخچه زندگي پيامبر 49 ص

تحقیق تاريخچه زندگي پيامبر 49 ص

تحقیق-تاريخچه-زندگي-پيامبر-49-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 47 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تاريخچه زندگي رسول اكرم (ص)
‏ولادت و دوران كودكى
‏ولادت پيغمبر اكرم به اتفاق شيعه و سنى در ماه ربيع الاول است , گو اينكه اهل تسنن بيشتر روز دوازدهم را گفته اند و شيعه بيشتر روز هفدهم را , به استثناى شيخ كلينى صاحب كتاب كافى كه ايشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السيرة الحلبية مى نويسد : ولد فى فصل الربيع در فصل ربيع به دنيا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببينند روز ولادت رسول اكرم با چه روزى از ايام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به اين نتيجه رسيده اند كه دوازدهم ربيع آن سال مطابق مى شود با بيستم آوريل , و بيستم آوريل مطابق است با سى و يكم فروردين . و قهرا هفدهم ربيع مطابق مى شود با پنجم ارديبهشت . پس قدر مسلم اين است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنيا آمده است حال يا سى و يكم فروردين يا پنجم ارديبهشت . در چه روزى از ايام هفته به دنيا آمده است ؟ شيعه معتقد است كه در روز جمعه به دنيا آمده اند , اهل تسنن بيشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنيا آمده اند ؟ شايد اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنيا آمده اند , در بين الطلوعين .
‏مسافرتها
‏تاريخچه زندگي رسول اكرم (ص)
‏ولادت و دوران كودكى
‏ولادت پيغمبر اكرم به اتفاق شيعه و سنى در ماه ربيع الاول است , گو اينكه اهل تسنن بيشتر روز دوازدهم را گفته اند و شيعه بيشتر روز هفدهم را , به استثناى شيخ كلينى صاحب كتاب كافى كه ايشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السيرة الحلبية مى نويسد : ولد فى فصل الربيع در فصل ربيع به دنيا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببينند روز ولادت رسول اكرم با چه روزى از ايام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به اين نتيجه رسيده اند كه دوازدهم ربيع آن سال مطابق مى شود با بيستم آوريل , و بيستم آوريل مطابق است با سى و يكم فروردين . و قهرا هفدهم ربيع مطابق مى شود با پنجم ارديبهشت . پس قدر مسلم اين است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنيا آمده است حال يا سى و يكم فروردين يا پنجم ارديبهشت . در چه روزى از ايام هفته به دنيا آمده است ؟ شيعه معتقد است كه در روز جمعه به دنيا آمده اند , اهل تسنن بيشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنيا آمده اند ؟ شايد اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنيا آمده اند , در بين الطلوعين .
‏مسافرتها
‏تاريخچه زندگي رسول اكرم (ص)
‏ولادت و دوران كودكى
‏ولادت پيغمبر اكرم به اتفاق شيعه و سنى در ماه ربيع الاول است , گو اينكه اهل تسنن بيشتر روز دوازدهم را گفته اند و شيعه بيشتر روز هفدهم را , به استثناى شيخ كلينى صاحب كتاب كافى كه ايشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السيرة الحلبية مى نويسد : ولد فى فصل الربيع در فصل ربيع به دنيا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببينند روز ولادت رسول اكرم با چه روزى از ايام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به اين نتيجه رسيده اند كه دوازدهم ربيع آن سال مطابق مى شود با بيستم آوريل , و بيستم آوريل مطابق است با سى و يكم فروردين . و قهرا هفدهم ربيع مطابق مى شود با پنجم ارديبهشت . پس قدر مسلم اين است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنيا آمده است حال يا سى و يكم فروردين يا پنجم ارديبهشت . در چه روزى از ايام هفته به دنيا آمده است ؟ شيعه معتقد است كه در روز جمعه به دنيا آمده اند , اهل تسنن بيشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنيا آمده اند ؟ شايد اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنيا آمده اند , در بين الطلوعين .
‏مسافرتها
‏تاريخچه زندگي رسول اكرم (ص)
‏ولادت و دوران كودكى
‏ولادت پيغمبر اكرم به اتفاق شيعه و سنى در ماه ربيع الاول است , گو اينكه اهل تسنن بيشتر روز دوازدهم را گفته اند و شيعه بيشتر روز هفدهم را , به استثناى شيخ كلينى صاحب كتاب كافى كه ايشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السيرة الحلبية مى نويسد : ولد فى فصل الربيع در فصل ربيع به دنيا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببينند روز ولادت رسول اكرم با چه روزى از ايام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به اين نتيجه رسيده اند كه دوازدهم ربيع آن سال مطابق مى شود با بيستم آوريل , و بيستم آوريل مطابق است با سى و يكم فروردين . و قهرا هفدهم ربيع مطابق مى شود با پنجم ارديبهشت . پس قدر مسلم اين است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنيا آمده است حال يا سى و يكم فروردين يا پنجم ارديبهشت . در چه روزى از ايام هفته به دنيا آمده است ؟ شيعه معتقد است كه در روز جمعه به دنيا آمده اند , اهل تسنن بيشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنيا آمده اند ؟ شايد اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنيا آمده اند , در بين الطلوعين .
‏مسافرتها

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تاريخچه زندگي پيامبر 49 ص , تاريخچه زندگي پيامبر 49 ص , دانلود تحقیق تاريخچه زندگي پيامبر 49 ص , تاريخچه , زندگي , پيامبر , 49 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 3:07 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

پيامبر و دين اسلام 15 ص

پيامبر و دين اسلام 15 ص

پيامبر-و-دين-اسلام-15-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏بعثت رسول خدا(ص)
‏چهل سال از عمر رسول خدا(ص)گذشته بود كه به طور آشكار فرشته وحى به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گرديد.
‏كيفيت نزول وحى‏
‏پيش از اين گفتيم رسول خدا(ص)هر چه به چهل سالگى نزديك مى‏شد به تنهايى و خلوت با خود بيشتر علاقه‏مند مى‏گرديد و بدين منظور سالى چند بار به غار«حرا»مى‏رفت و در آن مكان خلوت به عبادت مشغول مى‏شد و روزها را روزه مى‏گرفت و به اعتكاف مى‏گذرانيد و بدين ترتيب صفاى روحى بيشترى پيدا كرده و آمادگى زيادترى براى فرا گرفتن وحى الهى و مبارزه با شرك و بت پرستى و اعمال زشت ديگر مردم آن زمان پيدا مى‏كرد.
‏و بر طبق نقل علماى شيعه و روايات صحيح،بيست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود و رسول خدا(ص)در غار«حرا»به عبادت مشغول بود،در آن روز كه به گفته جمعى روز دوشنبه بود حضرت خوابيده بود و اتفاقا على(ع)و جعفر برادرش نيز براى ديدن محمد(ص)و يا به منظور شركت در اعتكاف آن حضرت به غار آمده بودند و دو طرف آن حضرت خوابيده بودند.
‏رسول خدا(ص)دو فرشته را در خواب ديد كه وارد غار شدند و يكى در بالاى سر آن حضرت نشست و ديگرى پايين پاى اوـآنكه بالاى سرش نشست نامش جبرئيل‏و آن كه پايين پاى آن حضرت نشست نامش ميكاييل بودـميكائيل رو به جبرئيل كرده گفت:
‏به سوى كدام يك از اينها فرستاده شده‏ايم؟
‏جبرئيلـ‏ ‏به سوى آنكه در وسط خوابيده!
‏در اين وقت رسول خدا(ص)وحشت زده از خواب پريد و چنانكه در خواب ديده بود در بيدارى هم دو فرشته را مشاهده فرمود.
‏پيش از اين محمد(ص)بارها فرشتگان را در خواب ديده بود و در بيدارى نيز صداى آنها را مى‏شنيد كه با او سخن مى‏گفتند و بلكه همان طور كه قبل از اين اشاره كرديم از دوران كودكى خداى تعالى فرشتگانى براى حفاظت و تربيت او در خلوت و جلوت مأمور كرده بود كه با او بودند.
‏ولى اين نخستين بار بود كه آشكارا فرشته الهى را پيش روى خود مى‏ديد.
‏گفته‏اند:در اين وقت جبرئيل ورقه‏اى از ديبا به دست او داد و گفت:«اقرء»يعنى بخوان.
‏فرمود:چه بخوانم!من كه نمى‏توانم بخوانم!
‏براى بار دوم و سوم همين سخنان تكرار شد و براى بار چهارم جبرئيل گفت:
‏«اقرء باسم ربك الذى خلق،خلق الإنسان من علق،اقرء و ربك الأكرم،الذى علم بالقلم،علم الإنسان ما لم يعلم» .
‏ ‏[بخوان به نام پروردگارت كه(جهان را)آفريد،(خدايى كه)انسان را از خون بسته آفريد،بخوان و خداى تو مهتر است،خدايى كه(نوشتن را به وسيله)قلم بياموخت.]
‏جبرئيل خواست از جا برخيزد و برود،محمد(ص)جامه‏اش را گرفت و فرمود:
‏نامت چيست؟گفت:جبرئيل.
‏جبرئيل رفت و رسول خدا(ص)از جا برخاست و اين آياتى را كه شنيده بود تكرار كرد،ديد در دلش نقش بسته و ديگر از هيجانى كه به وى دست داده بود نتوانست در غار بماند از آنجا بيرون آمد و به سوى مكه به راه افتاد،افكار عجيبى او را گرفته و منظره ديدار فرشته او را به هيجان و وجد آورده بود.در روايات آمده كه به هر سنگ‏و درختى كه عبور مى‏كرد،با زبان فصيح به او سلام كرده و تهنيت مى‏گفتند و در تواريخ است كه رسول خدا(ص)فرمود:همين كه به وسط كوه رسيدم آوازى از بالاى سر شنيدم كه مى‏گفت:اى محمد تو پيغمبر خدايى و من جبرئيلم،چون سرم را بلند كردم جبرئيل را در صورت مردى ديدم كه هر دو پاى خود را جفت كرده و در طرف افق ايستاده و به من مى‏گويد:اى محمد تو رسول خدايى و من جبرئيلم،در اين وقت ايستادم و بى آنكه قدمى بردارم بدو نظر مى‏كردم و به هر سوى آسمان كه مى‏نگريستم او را به همان قيافه و شكل مى‏ديدم!
‏مدتى در اين حال بودم تا آنكه جبرئيل از نظرم پنهان شد،و در اين مدت خديجه از دورى من نگران شده بود و كسى را به دنبالم فرستاده بود،و چون مرا ديدار نكرده بودند به خانه خديجه بازگشتند.
‏بازگشت رسول خدا(ص)به خانه و سخنان خديجه‏
‏پيغمبر بزرگوار الهى به خانه بازگشت و به خاطر آنچه ديده و شنيده بود دگرگونى زيادى در حال آن حضرت پديدار گشته بود.خديجه كه چشمش به رسول خدا(ص)افتاد بى تابانه پيش آمد و گفت:اى محمد كجا بودى؟كه من كسانى را به دنبال تو فرستادم ولى ديدارت نكردند؟
‏پيغمبر خدا آنچه را ديده و شنيده بود به خديجه گفت و خديجه با شنيدن سخنان همسر بزرگوار چهره‏اش شكفته گرديد و گويا سالها بود در انتظار و آرزوى شنيدن اين سخنان و مشاهده چنين روزى بود و به همين جهت بى درنگ گفت:
‏اى عمو زاده!مژده باد تو را،ثابت قدم باش،سوگند بدان خدايى كه جانم به دست اوست من اميد دارم كه تو پيغمبر اين امت باشى!
‏و در حديثى است كه وقتى رسول خدا(ص)وارد خانه شد نور زيادى او را احاطه كرده بود كه با ورود او اتاق روشن گرديد.خديجه پرسيد:اين نور كه مشاهده مى‏كنم چيست؟فرمود:اين نور نبوت است!خديجه گفت:مدتها بود كه آن را مى‏دانستم و سپس مسلمان شد.و برخى از مورخين چون ابن هشام،معتقدند كه اين جريان درهمان«حرا»اتفاق افتاد و خديجه به دنبال رسول خدا (ص)به«حرا»رفته بود،و چند روز پس از ماجراى بعثت حضرت از كوه«حرا»به مكه بازگشت.و به هر صورت سخنان رسول خدا(ص)كه تمام شد لرزه‏اى اندام آن حضرت را فرا گرفت و احساس سرما در خود كرد از اين رو به خديجه فرمود:
‏من در خود احساس سرما مى‏كنم مرا با چيزى بپوشان و خديجه گليمى آورد و بر بدن آن حضرت انداخت و رسول خدا(ص)در زير گليم آرميد.
‏دنباله داستان را برخى از نويسندگان اين گونه نقل كرده‏اند كه:خديجه با اينكه از اين ماجرا بسيار خوشحال و شادمان شده بود اما به فكر آينده شوهر عزيز خود افتاد و دورنماى مبارزه با عادات ناپسند و برانداختن كيش بت پرستى و ساير اخلاق مذموم و زشت مردم مكه و سرسختى آنها را در حفظ اين آيين و مراسم در نظر خود مجسم ساخت و مشكلاتى را كه سر راه تبليغ دعوت الهى محمد بود به خاطر آورد و سخت نگران شد و نتوانست آرام بنشيند و در صدد برآمد تا نزد پسر عمويش ورقة بن نوفل برود و آنچه را از همسر خود شنيده بود بدو گزارش دهد و از او در اين باره نظريه بخواهد و راه چاره‏اى از وى بجويد.
‏خديجه محمد(ص)را در خانه گذارد و لباس پوشيده پيش ورقه آمد و آنچه را شنيده بود بدو گفت.
‏ورقه كه خود انتظار چنين روزى را مى‏كشيد و روى اطلاعاتى كه داشت چشم به راه ظهور پيغمبر اسلام بود،همين كه اين سخنان را از خديجه شنيد بى اختيار صدا زد:
‏«قدوس،قدوس»سوگند بدانكه جانم به دست اوست اى خديجه اگر راست بگويى اين فرشته‏اى كه بر محمد نازل شده همان ناموس اكبرى است كه به نزد موسى آمد و محمد پيغمبر اين امت است بدو بگو:در كار خود محكم و پا برجا و ثابت قدم باشد.
‏ورقه اين سخنان را به خديجه گفت و اتفاقا روز بعد يا چند روز بعد پس از اين ماجرا خود پيغمبر را در حال طواف ديدار كرد و از آن حضرت درخواست كرد تا آنچه را ديده و شنيده بود به ورقه بگويد و چون رسول خدا(ص)ماجرا را بدو گفت،ورقه او را دلدارى داده و اظهار كرد:سوگند بدان خدايى كه جان ورقه به دست‏اوست،تو پيغمبر اين امت هستى و همان ناموس اكبرى كه نزد موسى مى‏آمد بر تو نازل گشته و اين را بدان كه مردم تو را تكذيب خواهند كرد و آزارت مى‏دهند و از شهر مكه بيرونت خواهند كرد و با تو ستيزه و جنگ مى‏كنند و اگر من آن روز را درك كنم تو را يارى خواهم كرد.‏
‏آن گاه لبان خود را پيش برده و جلوى سر محمد(ص)را بوسيد.
‏اما بسيارى از اهل تحقيق در صحت اين قسمت ترديد كرده و سند آن را نيز مخدوش دانسته و دست جعل و تحريف مسيحيان مغرض را در آن دخيل دانسته‏اند،و العلم عند الله.
‏و به هر صورت خديجه بازگشت و رسول خدا همچنان كه خوابيده بود احساس كرد فرشته وحى بر او نازل گرديد و از اين رو گوش فرا داد تا چه مى‏گويد و اين آيات را شنيد كه بر وى نازل نمود:
‏«يا ايها المدثر،قم فأنذر،و ربك فكبر،و ثيابك فطهر،و الرجز فاهجر،و لا تمنن تستكثر،و لربك فاصبر» .
‏[اى گليم به خود پيچيده برخيز و(مردم را از عذاب خدا)بترسان،و خدا را به بزرگى بستاى،و جامه را پاكيزه كن،و از پليدى دورى گزين،و منت مگزار،و زياده طلب مباش،و براى پروردگارت صبر پيشه ساز.]با نزول اين آيات پيغمبر خدا با اراده‏اى آهنين و تصميمى قاطع آماده تبليغ دعوت الهى گرديد و از جاى برخاسته دست بيخ گوش گذارد و فرياد زد:الله اكبر،الله اكبر،و در اين وقت بود كه موجودات ديگرى كه بانگ او را شنيدند با او هم صدا شده همگى اين جمله را تكرار كردند.

 

دانلود فایل

برچسب ها: پيامبر و دين اسلام 15 ص , دانلود پيامبر و دين اسلام 15 ص , پيامبر , و , دين , اسلام , 15 , ص ,

[ بازدید : 11 ]

[ پنجشنبه 20 مرداد 1401 ] 9:09 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]