لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
0 بسم الله الرحمن الرحیم برخورد امیرالمومنین (ع) با مخالفان خود نام درس : متون اسلامی * مقدمه * مقدمه این کتاب که شامل : قانون جذب و دفع ، اختلافات انسان در جذب و دفع ، علی شخصیتی دو نیرویی که به شرح هر کدام می پردازیم : ــ قانون جذب و دفع : قانون جذب و دفع یک قانون عمومی است که بر سر تا سر نظام آفرینش حکومت می کند . از نظر جوامع علمی امروز بشر مسلم است که هیچ ذره ای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آن هستند . از بزرگ ترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز هستند و تحت تأثیر آن می باشند . از این که بگذریم نیروی جاذبه و دافعه را در تمامی موارد می توان مورد بحث اصلی قرار داد که هر چیزی تحت نیروی جاذبه و دافعه است حال یا انسان یا جامدات و یا غیره ....... 2 در مورد جذب و دفع در جهان اسلام و حکومت علی (ع) مراد واقعی آن جذب و دفع هایی است که در میان افراد ( انسان ها ) در صحنه حیات اجتماعی و حکومتی قرار دارد . ــ اختلافات انسان در جذب و دفع : افراداز لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند که عبارتند از : 1) افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه : این گونه افراد هیچ گونه نکته جذب و دفعی در وجود خود ندارند و در کل موجوداتی بی ارزش و انسان هایی پوچ و خالی هستند . 2) افرادی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند : این گونه افراد انسان هایی هستند که همه او را دوست می دارند و با همه می جوشند و گرم می گیرند و همه مردم را از طبقات مختلف مرید خود می دانند . غالباً خیال می کنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز ( اجتماعی بودن ) که یک اصل مهم در موضوع مدیریت هم به شمار می آید همین است که انسان را با خود دوست کند حال آن افراد دوست هستند یا دشمن و این عقیده برای کسی ( مدیر ) که بخواهد انسانی هدفدار و مسئولیت پذیر باشد که درباره منفعت خود نمی اندیشد میسر نیست . زیرا همه ی مردم یکسان نیستند بلکه مردم خوب و بد دارند و فاسق دارند و ... و این ها نمی توانند یک فرد را که هدفی را به طور جدی تعقیب می کند و گامی در پیشبرد هدف خود می گذارد که به ضرر این افراد هستند را دوست داشته باشند . 3) افرادی که دافعه دارند و جاذبه ندارند : این گونه افراد انسان هایی ناقص هستند که از هیچ گونه نکته مثبتی در خود ندارند . حتی در جهان شقاوت وجود این افراد سر تا سر تلخ است . چیزی که لااقل برای بعضی ها شیرین باشد ( در این ها ) وجود ندارد . * حضرت علی (ع) فرموده : ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن ناتوان تر کسی است که دوستان را از دست بدهد و تنها بماند . * 4) افرادی که هم جاذبه دارند و هم دافعه : این گروه که جزء مهم ترین گروه ها و در واقع ملاک مدیریت و حکومت علی (ع) بوده که این ها انسان هایی با مسلک که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند ، گروه هایی را به سوی خود می کشند و در دل هایی به عنوان محبوب و مراد جای می گیرند و گروه هایی را هم از خود دفع می کنند . ( هم دوست ساز هستند و هم دشمن ساز ) 2 در واقع این گروه و این جذب و دفع در خصلت این گروه از مختصات اولیاست که در حکومت و رهبری و مدیریتی که بر مردم داشته اند استفاده می کردند دقیقاً مثل مدیریت و خلافت علی (ع) . * نیروی جاذبه علی (ع) * 1) آثار محبت : یکی از جاذبه های علی (ع) آثار محبت وی بود که در جان مردم نفوذ کرده بود به طوری که از او رو برنمی تافت و از محبت شان کاسته نمی شد . علی میزان و مقیاسی است برای سنجش فطرت ها و سرشت ها . آنکه فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمی رنجد و لو اینکه شمشیرش بر او فرود آید و آنکه فطرتی آلوده دارد به او علاقه مند نگردد و لو اینکه احساسش کند چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست . در این بابت داستانی روایت شده و آن این که مردی بود از دوستان علی و با فضیلت و با ایمان که از وی لغزشی سر زد که باید حد بر وی جاری گردد . علی (ع) پنجه راست او را برید و آن را به دست چپ گرفت . یکی از خارجیان آشوبگر خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی (ع) استفاده کند . به پیش فردی که پنجه او قطع شده بود رفت و گفت چه کسی دست تو را برید : گفت : پنجه ام را برید سید جانشینان پیامبر (ص) ، پیشوای سفیدرویان قیامت ، مبارز شجاعان ، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان ، رهبر راه رشد و کمال و گوینده گفتار راستین و صواب . فرد خارجی گفت : وای بر تو که این چنین دست تو را می برد این گونه ثتایش می گویی . گفت : چرا ستایش نگویم در حالی که دوستی اش با گوشت و خونم درآمیخته است . این عشق ها و علاقه ها که ما این چنین در تاریخ علی (ع) و یاران وی می بینیم و می خواهیم ما را به مسئله محبت و عشق و آثار آن می کشد که واقعاً یک مدیر یا یک رهبر که پیرو مکتب علی (ع) است باید همچنین آثاری داشته باشد تا افرادی که به وی برای رسیدن به هدف مقدسش کمک می کند این چنین باشند و از جان خود مایه بگذارند . 4 2) حصارشکنی : جاذبه ی دیگر علی (ع) خاصیت حصارشکنی وی بود ، عشق و محبت قطع نظر از اینکه چه نوعی است ؟ قطع نظر از اینکه محبوب دارای چه صفات و فضایلی است انسان را از خود و خودپرستی بیرون می برد . خودپرستی محدودیت و حصار است . عشق به غیر مطلقاً این حصار را می شکند . تا زمانی که انسان از خود بیرون نرفته باشد و این حصار خودپرستی را کنار نزده باشد ضعیف است و ترسو و بدخواه و کم صبر و خودپسند و مکتبر که نشاط و هیجان ندارد . همیشه سرد است و خاموش اما همین که از خود بیرون بیاید و این حصار را بشکند این خصایل زشت نابود می شود . * هر که را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد * خودپرستی به مفهومی که باید از بین برود به معنای این نیست که انسان باید علاقه وجودی به خود را از بین ببرد تا از خودپرستی برهد یا اینکه آدمی بکوشد تا خود را دوست نداشته باشد . بلکه مبارزه با خودپرستی و کنارزدن این حصار ، مبارزه با محدودیت خود است . یعنی این که این خود باید توسعه پیدا کند . این حصار که به دور او کشیده که همه چیز دیگر غیر از آنچه به او به عنوان یک شخص و یک فرد مربوط گردد آن را بیگانه و ناخود و خارج از خود می بیند باید شکسته شود و شخصیت باید توسعه یابد که نه تنها انسان های دیگر بلکه تمام جهان خلقت را در برگیرد . و یک مدیر باید این گونه رفتار کند و این حصار را از خود بشکند تا بتواند این محدودیت افکار و تمایلات و علایق خود را توسعه دهد و بتواند وجودش را توسعه داده و کانون هستی اش را عوض کند به همین جهت عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است که می تواند زمینه موفقیت را برای یک مدیر که پیرو مکتب علی (ع) است را مشروط بر اینکه خود هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده قرار گیرد را رقم بزند . 3) محبت و ارادت به اولیاء : می دانیم که عشق و محبت منحصر به عشق جسمی و حیوانی نیست بلکه نوعی دیگر از عشق و جاذبه هست که در جوی بالاتر قرار دارد و اساساً از محدوده ماده و مادیات بیرون است و از غریزه ی ماورای بقای نسل سرچشمه می یگرد و در حقیقت فصل ممیز جهان انسان و جهان حیوان است و آن عشق معنوی و انسانی است . عشق ورزیدن به فضایل و خوبی ها و شیفتگی سنجایای انسانی و جمال حقیقت . و این عشق و ارادتی که در آیات بسیاری از قرآن با واژه محبت و احیاناً مودت از آن یاد شده است که در چند قسمت تقسیم شده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 253 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 2 ” مقدمه“ خداوندا، سپاس تو را همچنانكه خود را سپاس گفته اي و برتر از آنچه هر گوينده اي گويد، هستي. خداوندا! درود و سلام فرست بر برترين آفريدگان، آنكه او را به حق بر انگيختند، تا بيم دهنده ي جهانيان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاك او.) خداوندا! توفيق ده تا برسيم به آنچه كه از خشنودي تو آرزو داريم و در راه هاي نزديكي جستن به خويش ياريمان ده و گام هايمان را استوار كن تا پيرو راه ياوران تو باشيم - فلسفه نيايش - دكتر علي شريعتي - ص76 . . خداوندا! ما را ياري فرما كه با استفاده از نهج البلاغه، اين راه نور و هدايت در زندگاني خود موفق شويم و به آنچه تو از ما انتظار داري، دست يابيم. 1 2 ” مقدمه“ خداوندا، سپاس تو را همچنانكه خود را سپاس گفته اي و برتر از آنچه هر گوينده اي گويد، هستي. خداوندا! درود و سلام فرست بر برترين آفريدگان، آنكه او را به حق بر انگيختند، تا بيم دهنده ي جهانيان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاك او.) خداوندا! توفيق ده تا برسيم به آنچه كه از خشنودي تو آرزو داريم و در راه هاي نزديكي جستن به خويش ياريمان ده و گام هايمان را استوار كن تا پيرو راه ياوران تو باشيم - فلسفه نيايش - دكتر علي شريعتي - ص76 . . خداوندا! ما را ياري فرما كه با استفاده از نهج البلاغه، اين راه نور و هدايت در زندگاني خود موفق شويم و به آنچه تو از ما انتظار داري، دست يابيم. 1 2 ” مقدمه“ خداوندا، سپاس تو را همچنانكه خود را سپاس گفته اي و برتر از آنچه هر گوينده اي گويد، هستي. خداوندا! درود و سلام فرست بر برترين آفريدگان، آنكه او را به حق بر انگيختند، تا بيم دهنده ي جهانيان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاك او.) خداوندا! توفيق ده تا برسيم به آنچه كه از خشنودي تو آرزو داريم و در راه هاي نزديكي جستن به خويش ياريمان ده و گام هايمان را استوار كن تا پيرو راه ياوران تو باشيم - فلسفه نيايش - دكتر علي شريعتي - ص76 . . خداوندا! ما را ياري فرما كه با استفاده از نهج البلاغه، اين راه نور و هدايت در زندگاني خود موفق شويم و به آنچه تو از ما انتظار داري، دست يابيم. 1 2 ” مقدمه“ خداوندا، سپاس تو را همچنانكه خود را سپاس گفته اي و برتر از آنچه هر گوينده اي گويد، هستي. خداوندا! درود و سلام فرست بر برترين آفريدگان، آنكه او را به حق بر انگيختند، تا بيم دهنده ي جهانيان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاك او.) خداوندا! توفيق ده تا برسيم به آنچه كه از خشنودي تو آرزو داريم و در راه هاي نزديكي جستن به خويش ياريمان ده و گام هايمان را استوار كن تا پيرو راه ياوران تو باشيم - فلسفه نيايش - دكتر علي شريعتي - ص76 . . خداوندا! ما را ياري فرما كه با استفاده از نهج البلاغه، اين راه نور و هدايت در زندگاني خود موفق شويم و به آنچه تو از ما انتظار داري، دست يابيم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
امام صادق(ع) و دانش پزشکی................................................................................. & 2 امام صادق (ع) و پزشکی دانش پزشكى امام صادق علیه السلام و طبیب هندی بدون تردید، علوم حضرات معصومین علیهم السلام اكتسابى نیست و آنچه از ذهن شفاف و نورانى آن بزرگواران انعكاس مىیابد، اشعههایى از انوار الهى است كه از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله تا معصوم چهاردهم امام زمان(عج) نسلى بعد از نسل، به یادگار مانده و زمینیان را بهرهمند ساخته است. اگر غیر از این بود، مىبایست علوم آنها مقطعى و زودگذر باشد و جز در عصر خویش، كاربردى آن هم در همه زمینهها، بدون كمترین تخلف نداشته باشد و در برخورد با شخصیتهاى علمى هم عصر خود و عالمان قرون بعد، منفعل گردد. جستجوى مفصل این نكته را به عهده خوانندگان محترم گذاشته و تنها مناظره زیر را كه به علم پزشكى امام صادق علیه السلام اشاره دارد. نقل به مضمون مىكنیم. روزى امام صادق علیه السلام به مجلس منصور دوانیقى وارد شد. طبیب هندى كنار خلیفه نشسته بود. او كتابهایى كه در موضوع «علم طب» نگاشته شده بود را براى خلیفه مىخواند تا ضمن سرگرم ساختن او بر معلومات خلیفه بیفزاید. امام صادق علیه السلام در گوشهى مجلس نشست. بارانى از هیبت و ابهت از چهره حضرت مىبارید. مدتى گذشت. هنگامى كه طبیب از خواندن كتابها فارغ شد، نگاهاش به امام صادق علیه السلام دوخته شد. لحظاتى مشغول تماشاى سیماى حضرت شد. ابهت و صلابت امام تنش را لرزاند. نگاهاش را به سوى خلیفه برگرداند و با این سؤال سكوت را شكست: امام صادق(ع) و دانش پزشکی................................................................................. & 2 - این مرد كیست؟ - او عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله) است. - آیا میل دارد از اندوختههاى علمى من بهرهمند گردد؟ - نگاه خلیفه روى امام قرار گرفت. قبل از این كه چیزى بگوید،امام لب به سخن گشود: - نه! - طبیب كه از پاسخ امام شگفتش زده بود، پرسید: - چرا؟ - چون بهتر از آنچه تو دارى، در اختیار دارم. - چه چیز در اختیار دارى؟ - گرمى را با سردى معالجه مىكنم و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشكى درمان مىكنم و خشكى را با رطوبت و آنچه را كه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرموده به كار مىبندم و نتیجه كار را به خداوند وامىگذارم. سپس به سخن جدش رسول الله اشاره كرده، افزود: «معده خانه هر بیمارى و پرهیز، سر هر درمان است.» طبیب هندى براى این كه سخنان امام را سبك جلوه دهد، پرسید: - مگر طب غیر از اینها است كه گفتى؟! - امام فرمود: - گمان مىكنى من مثل تو اینها را از كتابهاى طبى آموختهام؟! - حتما، غیر از این، راهى براى فراگیرى علم طب وجود ندارد. امام صادق(ع) و دانش پزشکی................................................................................. & 3 - نه، به خدا سوگند، جز از خداوند، از دیگرى نیاموختهام. اكنون بگو كدام یك از من و تو در علم طب داناتریم؟ - كار من طبابت است و حتما در طب از شما عالمترم. - پس لطفا به سوالهایم پاسخ گویید. - بپرسید. - چرا سر آدمى یك پارچه نیست و از قطعات مختلف به وجود آمده است؟ - نمىدانم. - چرا پیشانى مانند سر انسان از مو پوشیده نیست؟ - نمىدانم. - چرا بر روى پیشانى خطوط مختلفى نقش بسته است؟ - نمىدانم. - چرا ابروها در بالاى دیدگان انسان قرار گرفته است؟ - نمىدانم. - چرا چشمهاى انسان به شكل لوزى ساخته شده است؟ - نمىدانم. - چرا بینى میان دو چشم قرار گرفته است؟ - نمىدانم. - چرا سوراخهاى بینى در زیر آن خلق شده است؟ - نمىدانم. - چرا لب فوقانى و سبیل در قسمت بالاى دهان آفریده شده است؟ - نمىدانم. - چرا دندانهاى جلو، تیز و دندانهاى آسیاب، پهن و دندانهاى انیاب (نیش)، دراز آفریده شده است؟ امام صادق(ع) و دانش پزشکی................................................................................. & 5 - نمىدانم. - چرا كف دست و پا، مو ندارد؟ - نمىدانم. - چرا مرد ریش دارد ولى زن فاقد ریش است؟ - نمىدانم. - چرا ناخن و موهاى سر انسان روح ندارند؟ - نمىدانم. - چرا قلب، صنوبرى شكل آفریده شده است؟ - نمىدانم. - چرا ریه در دو قسمت آفریده شده و در جاى خود متحرك است؟ - نمىدانم. - چرا كلیهها مانند لوبیا خلق شدهاند؟ - نمىدانم. - چرا كاسه زانوها رو به جلو قرار دارد؟ - نمىدانم. - چرا میان كف پا، گود است و با زمین تماس ندارد؟ - نمىدانم. - اى طبیب هندى! ولى من به فضل خداوند، به حكمت و پاسخ این سوالها آگاهام. طبیب كه چارهاى جز تسلیم شدن نداشت، گفت: - پاسخها را بگویید تا بهرهمند گردم. آنگاه امام به ترتیب به یكایك سوالهاى مطرح شده، چنین پاسخ گفتند: - به این جهت سر از قطعات مختلف تشكیل شده و شكافهایى برایش قرار داده شده است تا صداع (سردرد) آن را نیازارد. - خداوند مو را بالاى سر رویانده تا به وسیله آن روغن لازم به مغز برسد و بخار مغز از طریق موها خارج شود. همین طور، پوششى براى سرما و گرما باشد. ولى در پیشانى مو نیافریده تا چشمها مزاحمى نداشته باشند و بتوانند به راحتى نور بگیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 44 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان ۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یکسو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها میپرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم میکرد، در میانشان به داوری مینشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط میشد انجام میداد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست میزد از جمله اینکه: ۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین میکرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ میداد. ۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات میپرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف میکرد. ۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح میکردند پاسخ میداد. ۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزههای مقدس آن میپرداخت. بدون تردید کسی که چنین مسئولیتهای خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود میآورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب میشود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگیهای فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد. اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است. این موضوع ما را وا میدارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد. با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در مییابیم که رسول خدا این خلأها و کاستیها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست. در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره میکنیم: ۱. ابن اثیر جزری در جامعالاصول از جابربن عبدالله نقل میکند که گفت: رسول خدا در حجهالوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی میکرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشتهآم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمیشوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است». ۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت: روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱] ۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت: رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که میفرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشتهام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمیشوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲] ۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل میکند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما میگذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳] این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره ها و قرنها نگاشتهاند. این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار میروند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند. ۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟ سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کمنظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است. اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است. دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه دربارهشان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد. سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر میکرد و میفرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و آیه فوق را قرائت میکرد. در خصوص مورد اول باید گفت: ۱. طبری در تفسیر آیه فوق از ابوسعید خدری نقل میکند که رسول خدا فرمود: این آیه درباره ۵ نفر نازل شده؛ من، علی، حسن، حسین و فاطمه در این زمینه روایاتی ذکر شده که علاقمندان میتوانند به تفسیر طبری والدار المنشور سیوطی مراجعه کنند. دوم: سیوطی به نقل از عایشه روایت کرده که گفت: روی رسول خدا «ص» به هنگام صبح در حالی که عبائی از موی سیاه بر دوش داشت از منزل خارج شد، در آن حال حسن و حسین (ع) بر او وارد شدند، حضرت آن دو را در زیر عبای خود گرفت آنگاه علی آمد و او را نیز به زیر عبا گرفت، سپس فرمود: «خدا چنین میخواهد که پلیدی را از شما اهل البیت دور کند و شما را پاک کرده اند». هر چند نام فاطمه «س» در این حدیث نیامده اما در حدیث دیگری ذکر شده است، چنانکه سیوطی به نقل از ابن مردوبه بن سعد میگوید: به رسول خدا وحی آمد آنگاه علی و فاطمه و دو فرزند آنان را در زیر عبای خود گرفت فرمود: خدایا اینها خانواده و اهل بیت من هستند. سوم: طبری از انس نقل کرده که پیامبر «ص» مدت شش ماه به هنگام نماز به خانه فاطمه گذر میکرد و میفرمود: نماز نماز ای اهل البیت و سپس آیه انما یرید الله... را قرائت میکرد.[۵] اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع» بسیاری از علمای اهل سنت ـ در گذشته و حال ـ به برتر بودن امامان اهل البیت از نظر فقهی اعتراف کردهاند که به چند نمونه از موارد بیشمار اشاره میکنیم: ابن عساکر در تاریخ خود در شرح حال امام سجاد به نقل از ابن حازم میگوید: هیچ مرد هاشمی را بهتر از علیبنالحسین نیافتم و هیچ کس را فقیهتر از او ندیدم.[۶] شافعی نیز میگوید: علیبنالحسین فقیهترین فرد اهل بیت است.[۷] عبدالله بن عطا گوید: همه علما و دانشمندان از نظر توان علمی فروتر از امام باقر «ع» بودند. من حکم بن عتیبه را با آن همه شکوه و عظمتی که در نزد مردم خود داشت، در محضر امام باقر چون کودکی دیدم که در برابر معلم خود نشسته است. ابوحنیفه میگوید: من کسی را فقیهتر از جعفربن محمد الصادق «ع» ندیدم.[۸] با این اوضاف میتوان نتیجه گرفت که پیامبر با رحلت خود ثقلین را از خود به جای گذاشت تا امت در حل معظلات و مشکلاتشان به آنها مراجعه کنند و آن حضرت در مواضع و مواطن مختلف، منظور خود از اهل البیت را مشخص کرده و به امت معرفی کرده است، حال این سؤال مطرح میشود که: اکنون که اهل بیت پیامبر «ص» از دنیا رفتهاند معارف و علوم به جا مانده از آنها کجاست تا امت به آنها مراجعه کنند؟ فرضاً اگر پیامبر، ما را به مراجعه به ایشان و استفاده از احادیث و سخنانشان سفارش کرده، این علوم و احادیث آنان کجا یافت میشود تا مردم به آنها رجوع کنند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 15 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا 1 2 گزارش بازدید از بیمارستان امام حسین (ع) 3 مکان ، زمان و روز بازدید مکان : خيابان شهيد مدنی (نظام اباد) ، بيمارستان امام حسين ،بخش راديو تراپی و پزشکی هسته ای ، دپارتمان فيزيک پزشکی روز بازدید : 31 /6/ 86 زمان : 9 الي 11 4 اشخاص مرتبط دکتراربابی : مدير گروه فيزيك پزشكي بيمارستان امام حسين 77568070 مهندس رکن آبادی : کارشناس ارشد پرتو پزشکی 09126178226 alireza.momenRoknabadi@gmail.com خانم فرزین : کارشناس فیزیک 5 مقدمه درمان به روش رادیو تراپی : درون حفره ای : ایمنی بالاتر برای درمانگروبیمار( هدف منطقه ایی ) بیرون حفره ای : ایمنی پایین تر برای درمانگروبیمار درمان LDR : طول درمان طولانی ( 26-18ساعت)، ایمنی بالا درمان HDR : طول درمان کوتاه (26-12دقیقه)، ایمنی پایین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 11 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بسم لله ارحمن ارحیم 1 2 جاذبه و دافعه حضرت علی (ع) جاذبه علی (ع) خلاصه کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی (ع) کتاب حاضر شامل چهار سخنرانی در رمضان 1388 است کتاب به دو بخش تقسیم می شود: دافعه علی (ع) از تمام جوانب قابل بررسی نیست و روی انسان های مختلف تاثیر مثبت یا منفی می گذارد و از نظر عکس العمل سازی در روح ها و جانها یکی نیست علی دلیل دل مشغولی اندیشه ها و ذهن ها در طول تاریخ است شخصیت علی (ع) 3 قانون جذب و دفع تمام اجسام وذرات در علم تحت تاثیر حکومت جاذبه عمومی اند مثل کهربا و مغناطیس در نباتات و حیوانات سه قوه اصلی وجود دارد غاذیه نامیه مولده جاذبه دافعه هاضمه ماسکه اساس جذب و دفع انسانی سنخیت و مشابهت ضدیت ومنافرت علت جذب و دفع در میان انسان ها نیاز و رفع آن می باشد. اختلاف انسان ها در جذب و دفع مردم دارای دافعه و جاذبه(مسلک دار وبا عقیده) افراد بی تفاوت (مثل سنگ بی اثر) مردم دارای دافعه نه جاذبه (فاقد خصایل انسانی) افراد دارای جاذبه نه دافعه (ادعای مسیحیان و هندوها) جذب و دفع سه بعدی از آن اولیا و پیامبران است. دین اسلام دین محبت و پیامبر برای مومنان رحمه المومنین است 4 تشیع مکتب محبت و عشق پایه شیعه عشق و محبت است و پیامبر فرموده علی و شیعه او رستگارانند و این حدیث در کتب سنی معتبر نیز تائید شده است در برهان قاطع عشق جوهری گدازنده آمیزنده و کامل کننده است آثار عشق افزایش قدرت و نیرو، تصفیه گر روح وروان، کم کننده خشونت، تقویت روح ایثار وگذشت، بخشندگی، شکیبایی، توحد و تاحد و خروج از خودپرستی، تقویت همت و اراده، سازننده روح وخراب کننده بدن، الهام بخش شعرا چون مولوی و حافظ احساسات انسان دو نوع است شهوت انسانی و حیوانی، ناپایدار و فیزیولوژیک، قابل اعتماد و توصیه نیست و سود آن در تقوا، عفاف و تسلیم نشدن است. عاطفه، مودت و رحمت مانند علاقه مادر به فرزند، ارادت به مردان خدا، وطن دوستی و مسلک دوستی 5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 9 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
1 خلاصه نموداری کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی (ع) جاذبه علی (ع) خلاصه کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی (ع) کتاب حاضر شامل چهار سخنرانی در رمضان 1388 است کتاب به دو بخش تقسیم می شود: دافعه علی (ع) از تمام جوانب قابل بررسی نیست و روی انسان های مختلف تاثیر مثبت یا منفی می گذارد و از نظر عکس العمل سازی در روح ها و جانها یکی نیست علی دلیل دل مشغولی اندیشه ها و ذهن ها در طول تاریخ است شخصیت علی (ع) 2 قانون جذب و دفع تمام اجسام وذرات در علم تحت تاثیر حکومت جاذبه عمومی اند مثل کهربا و مغناطیس در نباتات و حیوانات سه قوه اصلی وجود دارد غاذیه نامیه مولده جاذبه دافعه هاضمه ماسکه اساس جذب و دفع انسانی سنخیت و مشابهت ضدیت ومنافرت علت جذب و دفع در میان انسان ها نیاز و رفع آن می باشد. اختلاف انسان ها در جذب و دفع مردم دارای دافعه و جاذبه(مسلک دار وبا عقیده) افراد بی تفاوت (مثل سنگ بی اثر) مردم دارای دافعه نه جاذبه (فاقد خصایل انسانی) افراد دارای جاذبه نه دافعه (ادعای مسیحیان و هندوها) جذب و دفع سه بعدی از آن اولیا و پیامبران است. دین اسلام دین محبت و پیامبر برای مومنان رحمه المومنین است 3 تشیع مکتب محبت و عشق پایه شیعه عشق و محبت است و پیامبر فرموده علی و شیعه او رستگارانند و این حدیث در کتب سنی معتبر نیز تائید شده است در برهان قاطع عشق جوهری گدازنده آمیزنده و کامل کننده است آثار عشق افزایش قدرت و نیرو، تصفیه گر روح وروان، کم کننده خشونت، تقویت روح ایثار وگذشت، بخشندگی، شکیبایی، توحد و تاحد و خروج از خودپرستی، تقویت همت و اراده، سازننده روح وخراب کننده بدن، الهام بخش شعرا چون مولوی و حافظ احساسات انسان دو نوع است شهوت انسانی و حیوانی، ناپایدار و فیزیولوژیک، قابل اعتماد و توصیه نیست و سود آن در تقوا، عفاف و تسلیم نشدن است. عاطفه، مودت و رحمت مانند علاقه مادر به فرزند، ارادت به مردان خدا، وطن دوستی و مسلک دوستی 4 5 آیات مودت در وصف دوستی مومنان با خدا در وصف دوستی های دوطرفه (مومنان نسبت به هم) در وصف دوستی خدا با مومنان نیروی محبت در اجتماع: بهترین اجتماع با محبت اداره می شود. محبت و لطف حکومت به مردم عامل بقای حکومت و باعث پیروی و اطاعت جامعه می شود. محبت زمامدار نیروی نهفته مردم را در جهت هدف خود بکار می اندازد. بهترین وسیله تهذیب نفس: در مکتب های گوناگون(سقراطی از راه عقل و تدبیر- فیلسوفان از فکر و حساب - اهل عرفان و سلوک از راه محبت و ارادت، اصلاح نفس و اخلاق را ممکن می دانند) وسیله تهذیب نفس و تکامل عشق به پیامبر و اهل بیت است (مزدی که حضرت محمد (ص) برای رسالتش از مردم خواست) فرق مکتب انبیاء و فلاسفه شاگردان فیلسوفان فقط متعلمند شاگردان انبیاء شیدای معلمند و در تاریخ نمونه های بسیاری وجود دارد مثل ابوذر غفاری، بلال حبشی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
دانشگاه آزاد اسلامی واحدطبس تقدیم به چشمه سار زلال معنویت زهرای مرضیه (ع) به یگانه مولود کعبه علی (ع) و به پیشگاه با عظمت و ملکوتی ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) که تا به امروز آستان ملکوتیش مأوا ایمان و ضریح مطهرش آمال و آرزوهایمان و خلوت منورش درمان دردهای ناپیدایمان بوده است. تقدیم به که بعد از ذات پروردگار ، همه وجودم از آن ایشان است و جمله توفیقاتم در زندگی مدیون فداکاریها و تشویقهای بی شائبه و الطاف خالصانه و جبران ناپذیرشان می باشد. باشد که با این اندک قطره ای از دریای زحمات آنها را ارج نهاده باشم . «هوالحق» تشکر وقدردانی حمد و سپاس به آستان بیکران حضرت حق که توفیق انجام این پروژه را عطا فرمود .اینک به انتهای این مقطع رسیده ام و ماحصل تلاش یک ترم تحصیل در کنار اساتید ارجمند «جناب آقای غلامزاده » که خیر خواهی ، وظیفه شناسی، اخلاق ،رفتار و کردارتان برایم الگو بود. جا دارد از زحمات شما و نیت خالصتان که من را در تدوین این مکتوب همراهی نمودید تشکر کنم . و تقدیر از اخلاق والای انسانی و رهنمودهای امید بخششان که همواره چون چراغی فروزان روشنگر زندگیم خواهند بود . التماس دعا تشکر وقدردانی ضمن عرض تشکر و قدر دانی از زحمات مدیرعامل محترم موسسه خیریه حضرت ابوالفضل ( ع ) جناب آقای کامکار و کلیه عزیزانی که با الطاف و راهنمایی های سازنده شان من را در تهیه این رساله یاری نمودند. حمد و ثنای بی پایان خدایی را که آفریدگار جان است و جهان و سپاس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
0 بسم الله الرحمن الرحیم برخورد امیرالمومنین (ع) با مخالفان خود نام درس : متون اسلامی * مقدمه * مقدمه این کتاب که شامل : قانون جذب و دفع ، اختلافات انسان در جذب و دفع ، علی شخصیتی دو نیرویی که به شرح هر کدام می پردازیم : ــ قانون جذب و دفع : قانون جذب و دفع یک قانون عمومی است که بر سر تا سر نظام آفرینش حکومت می کند . از نظر جوامع علمی امروز بشر مسلم است که هیچ ذره ای از ذرات جهان هستی از دایره حکومت جاذبه عمومی خارج نبوده و همه محکوم آن هستند . از بزرگ ترین اجسام و اجرام عالم تا کوچکترین ذرات آن دارای این نیروی مرموز هستند و تحت تأثیر آن می باشند . از این که بگذریم نیروی جاذبه و دافعه را در تمامی موارد می توان مورد بحث اصلی قرار داد که هر چیزی تحت نیروی جاذبه و دافعه است حال یا انسان یا جامدات و یا غیره ....... 2 در مورد جذب و دفع در جهان اسلام و حکومت علی (ع) مراد واقعی آن جذب و دفع هایی است که در میان افراد ( انسان ها ) در صحنه حیات اجتماعی و حکومتی قرار دارد . ــ اختلافات انسان در جذب و دفع : افراداز لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند که عبارتند از : 1) افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه : این گونه افراد هیچ گونه نکته جذب و دفعی در وجود خود ندارند و در کل موجوداتی بی ارزش و انسان هایی پوچ و خالی هستند . 2) افرادی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند : این گونه افراد انسان هایی هستند که همه او را دوست می دارند و با همه می جوشند و گرم می گیرند و همه مردم را از طبقات مختلف مرید خود می دانند . غالباً خیال می کنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز ( اجتماعی بودن ) که یک اصل مهم در موضوع مدیریت هم به شمار می آید همین است که انسان را با خود دوست کند حال آن افراد دوست هستند یا دشمن و این عقیده برای کسی ( مدیر ) که بخواهد انسانی هدفدار و مسئولیت پذیر باشد که درباره منفعت خود نمی اندیشد میسر نیست . زیرا همه ی مردم یکسان نیستند بلکه مردم خوب و بد دارند و فاسق دارند و ... و این ها نمی توانند یک فرد را که هدفی را به طور جدی تعقیب می کند و گامی در پیشبرد هدف خود می گذارد که به ضرر این افراد هستند را دوست داشته باشند . 3) افرادی که دافعه دارند و جاذبه ندارند : این گونه افراد انسان هایی ناقص هستند که از هیچ گونه نکته مثبتی در خود ندارند . حتی در جهان شقاوت وجود این افراد سر تا سر تلخ است . چیزی که لااقل برای بعضی ها شیرین باشد ( در این ها ) وجود ندارد . * حضرت علی (ع) فرموده : ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن ناتوان تر کسی است که دوستان را از دست بدهد و تنها بماند . * 4) افرادی که هم جاذبه دارند و هم دافعه : این گروه که جزء مهم ترین گروه ها و در واقع ملاک مدیریت و حکومت علی (ع) بوده که این ها انسان هایی با مسلک که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند ، گروه هایی را به سوی خود می کشند و در دل هایی به عنوان محبوب و مراد جای می گیرند و گروه هایی را هم از خود دفع می کنند . ( هم دوست ساز هستند و هم دشمن ساز ) 2 در واقع این گروه و این جذب و دفع در خصلت این گروه از مختصات اولیاست که در حکومت و رهبری و مدیریتی که بر مردم داشته اند استفاده می کردند دقیقاً مثل مدیریت و خلافت علی (ع) . * نیروی جاذبه علی (ع) * 1) آثار محبت : یکی از جاذبه های علی (ع) آثار محبت وی بود که در جان مردم نفوذ کرده بود به طوری که از او رو برنمی تافت و از محبت شان کاسته نمی شد . علی میزان و مقیاسی است برای سنجش فطرت ها و سرشت ها . آنکه فطرتی سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمی رنجد و لو اینکه شمشیرش بر او فرود آید و آنکه فطرتی آلوده دارد به او علاقه مند نگردد و لو اینکه احساسش کند چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست . در این بابت داستانی روایت شده و آن این که مردی بود از دوستان علی و با فضیلت و با ایمان که از وی لغزشی سر زد که باید حد بر وی جاری گردد . علی (ع) پنجه راست او را برید و آن را به دست چپ گرفت . یکی از خارجیان آشوبگر خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی (ع) استفاده کند . به پیش فردی که پنجه او قطع شده بود رفت و گفت چه کسی دست تو را برید : گفت : پنجه ام را برید سید جانشینان پیامبر (ص) ، پیشوای سفیدرویان قیامت ، مبارز شجاعان ، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان ، رهبر راه رشد و کمال و گوینده گفتار راستین و صواب . فرد خارجی گفت : وای بر تو که این چنین دست تو را می برد این گونه ثتایش می گویی . گفت : چرا ستایش نگویم در حالی که دوستی اش با گوشت و خونم درآمیخته است . این عشق ها و علاقه ها که ما این چنین در تاریخ علی (ع) و یاران وی می بینیم و می خواهیم ما را به مسئله محبت و عشق و آثار آن می کشد که واقعاً یک مدیر یا یک رهبر که پیرو مکتب علی (ع) است باید همچنین آثاری داشته باشد تا افرادی که به وی برای رسیدن به هدف مقدسش کمک می کند این چنین باشند و از جان خود مایه بگذارند . 4 2) حصارشکنی : جاذبه ی دیگر علی (ع) خاصیت حصارشکنی وی بود ، عشق و محبت قطع نظر از اینکه چه نوعی است ؟ قطع نظر از اینکه محبوب دارای چه صفات و فضایلی است انسان را از خود و خودپرستی بیرون می برد . خودپرستی محدودیت و حصار است . عشق به غیر مطلقاً این حصار را می شکند . تا زمانی که انسان از خود بیرون نرفته باشد و این حصار خودپرستی را کنار نزده باشد ضعیف است و ترسو و بدخواه و کم صبر و خودپسند و مکتبر که نشاط و هیجان ندارد . همیشه سرد است و خاموش اما همین که از خود بیرون بیاید و این حصار را بشکند این خصایل زشت نابود می شود . * هر که را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد * خودپرستی به مفهومی که باید از بین برود به معنای این نیست که انسان باید علاقه وجودی به خود را از بین ببرد تا از خودپرستی برهد یا اینکه آدمی بکوشد تا خود را دوست نداشته باشد . بلکه مبارزه با خودپرستی و کنارزدن این حصار ، مبارزه با محدودیت خود است . یعنی این که این خود باید توسعه پیدا کند . این حصار که به دور او کشیده که همه چیز دیگر غیر از آنچه به او به عنوان یک شخص و یک فرد مربوط گردد آن را بیگانه و ناخود و خارج از خود می بیند باید شکسته شود و شخصیت باید توسعه یابد که نه تنها انسان های دیگر بلکه تمام جهان خلقت را در برگیرد . و یک مدیر باید این گونه رفتار کند و این حصار را از خود بشکند تا بتواند این محدودیت افکار و تمایلات و علایق خود را توسعه دهد و بتواند وجودش را توسعه داده و کانون هستی اش را عوض کند به همین جهت عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است که می تواند زمینه موفقیت را برای یک مدیر که پیرو مکتب علی (ع) است را مشروط بر اینکه خود هدایت شود و به طور صحیح مورد استفاده قرار گیرد را رقم بزند . 3) محبت و ارادت به اولیاء : می دانیم که عشق و محبت منحصر به عشق جسمی و حیوانی نیست بلکه نوعی دیگر از عشق و جاذبه هست که در جوی بالاتر قرار دارد و اساساً از محدوده ماده و مادیات بیرون است و از غریزه ی ماورای بقای نسل سرچشمه می یگرد و در حقیقت فصل ممیز جهان انسان و جهان حیوان است و آن عشق معنوی و انسانی است . عشق ورزیدن به فضایل و خوبی ها و شیفتگی سنجایای انسانی و جمال حقیقت . و این عشق و ارادتی که در آیات بسیاری از قرآن با واژه محبت و احیاناً مودت از آن یاد شده است که در چند قسمت تقسیم شده است .