لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 89 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1 چکیده و اینک به ارمغان در این مسیر هرچه گل داغ هر سنبل سپیده هر جا که دیده ام با داس هر کدام بهر تو چیده ام - موسوی گرمارودی «من شریعی ام» دفتر دوم نشریه ی فلق ص 84. و تو ای مظلوم تاریخ، ای پیشوای محرومان، ای حامی زحمتکشان ، ای انقلابگوی پیروز ، امشب که می خوابم : شاید آخرین شب هجران باشد ، هجران مشتاقان ،مشتاقان محروم ، برای فرزندانمان خواهیم سرود که ما باغبانان که عمری چشم براه گذاشته ایم تا تو بیایی و با مژگان دیدگانمان فرش راهت را جارو کنیم ، نشستیم و تو نیامدی ، ای صاحب دعوت محمدی(ص) ، ای وارث هیبت عسگری. از ولادتت تا آمدن و ظهور مبارکت نوشتیم که انگار سال ظهور را درک کرده و علائم حتمی و غیر حتمی را شاهد بوده ایم و حتی ظهور و قیام شما را و نهضت عظیم و پر میمنتتان را و برخی از اقدامات و کارهای شما را در اجتماعات دیده ایم . دیدیم که چگونه کائنات آسمان و زمین با شما هماهنگ و قوای مادّی و معنوی به چه کیفیت یاریت می کنند ! چگونه بر مسند حکومت و رهبری تمامی بشر قرار می گیری و چگونه بر هر وجب زمین حکم می رانی ! وامّا ای کسانی که این نوشته را خواندید در شیپورهای آماده باش خویش ، فریاد «العجل یا صاحب الزمان » را حتی 2 بگوئی دورترین ستاره ها هم برسانید . آخر آنها هم منتظرند ، تکوین در انتظار است ، تشریع مترصّد است، جهان چشم براه است. حماسه سر دهید که او می آید ، او باید بیاید و این وعده ی خداست پس اینک، اسب ها را زین کنید، سلاحها را آماده کنید ، چکمه ها را پوشیده،آستینها را بالا بزنید. آماده باشید شاید که تا لحظاتی چند او شما را بخواند، او بیاید او به پیش و شما به دنبال ... راستی آیا وضوی شهارت گرفته اید، عطر زده اید؟ لاله هایتان را آورده اید ؟ و در آخر تمامی کلاماتی که صادقانه از دل برآمد و بر صفحه نشست را به پیشگاه خدای عزّوجلّ و ذخیره اولیای زمان مهدی موعود تقدیم می کنم و امید توفیق برای همگان دارم . والسّلام در پایان از همه کسانی که ما را در این زمینه یاری دادند تشکر می کنیم مخصوصاً مدیریت محترم آموزشگاه و معاونین و خانم امینی که شرایط و امکانات را در این زمینه فراهم نمودند. اهدا مطالبی که بر سطر کاغذ آورده شده احادیث اهل بیت نبوت است و از صدق دل هدیه به محضر پاک امام زمان (عج) می کنیم و آرزو داریم که مورد تایید ایشان قرار بگیرد و جالب توجه شیعیان آن حضرت باشد. ان شاءالله 3 مقدمه در تاریخ پرفراز و نشیب دنیا و بشریت همیشه گروهی نور و گروهی ظلمت بودند همیشه بدان با خوبان جنگیده اند تا با هرج و مرج به کرسی حرف خود بنشینند و به آمالهای دور از خدا برسند و پروردگار مهربان بوسیله پیامبران مختلف دین خود را به بشریت آموزش داده تا راه راست را برود و خوب را از بد تشخیص بدهند و سالم و بی دغدغه زندگی کنند از زمان حضرت آدم بعد از آن پیامبران دیگر همچون نوح و عیسی و موسی و محمد (ص) تا کنون که مجتهدان بر احکام نظر دارند و ما می توانیم از دین خدا بهره های عالی ببریم دنیا هر روز منتظر آمدن کسی است که بهشت را فرود بیاورد تا قبل از مرگ بتوان به طور کاملاً ایده آل زندگی کرد و همواره مؤمنان دعا می کنند که زمان فرج نزدیک شود در اینجا سیری به کتب ادیان دیگر در مورد محضرت مهدی(عج) می اندازیم(در عهد قدیم - در کتاب وشن جوک ص 246. از آیین یهود) آمده است: شرایران، منقطع خواهند شد و اما متوکلان به خداوند ، وارث زمین خواهند شد . هان بعد از اندک مدتی هیچ شریری نخواهد بود . اما حکیمان و صالحان وارث زمین خواهند شد... زیرا متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند شد. 4 (در این کتاب با سبک آمده است ): دور دنیا تمام می شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای فرشتگان و پریان و آدمیان باشد و راستی حق با او باشد و آن چه در دریا و زمین و کوهها پنهان باشد همه را به دست آورد و از آسمان و زمین آنچه باشد خیر می دهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید. در انجیل متنی چنین آمده است : چون که برق از مشرق بیرون آید و تا به مغرب ظاهر می گردد. آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود . فرزند انسان بر روی ابرهای آسمان می آید با قدرت و جلال عظیم و فرشته های خود را (یاران خود را ) خواهد فرستاد با صور بلند و آواز و آنان گزیدگانشان را جمع خواهند نمود .) این بود شمه ای از نظریات اقوام غیر از اسلام امید است مورد توجه و عنایت صاحب الزمان قرار بگیرد و این کتاب هدیه ای است روان منظر چشم او که از ما منتظر تر است . پیشگفتار در این زمان که ناامنی و فساد سرتاسر جهان را فرا گرفته و سلطه گری ها و خونریزی ها به سر حد خود رسیده و قانونهای حلال خدا را به حکم خود حرام و حرام های دین را به حکم خود حلال می کنند جایگاه مردی از آل رسول (ص) و فرزندان علی چقدر خالی است دوران سیاه امروز که از عدالت و رفاه و امنیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 بخش اول: اهل بيت در قرآن فصل اول: گفتهها و نظريات كلمه «اهل البيت» در موارد بسيار زيادى از سخنان رسول اكرمصلى الله عليه وآله براىگروه خاصى كه به آن حضرتصلى الله عليه وآله منسوبند، به كار رفته است. براى اينان(اهل البيت) اوصاف و ويژگىهايى بيان گشته، منزلتى شايان قرار داده شده ودر قبال آنان، حقوق و مسؤوليتهاى فراوان و گوناگون و در عين حال مهم وخطير بر عهده امت گذاشته شدهاست. در قرآن نيز در موارد گوناگون و با تعابير مختلف از همين گروه سخنبهميان آمدهاست. يكى از آن تعابير «اهلالبيت» است. از آن جايى كه گروهىبه عمد يا سهو در تعيين منظور قرآن از كلمه «اهلالبيت» به راست و چپرفتهاند، لازم ديديم كه دقيقا به بحث و بررسى درباره اين مطلب بپردازيم.از خداوند متعال يارى مىجوييم و بر او توكل مىكنيم و بحث را به حول وقوه او پى مىگيريم. رسول اكرمصلى الله عليه وآله منظور از تعبير «اهلالبيت» را در يكى از مواردى كه درقرآن آمده، به شكلى غيرقابل تشكيك و تاويل تبيين كردهاست، اما با كمالتعجب بايد گفت: اين تصريحات هم نتوانسته است ريشه اختلاف را از بينببرد; و دليل آن، وجود افرادى است كه اصرار دارند در اين مورد يا مواردديگر به صورت آشكار و پنهان و بنا به دلايلى با رسول خداصلى الله عليه وآله مخالفتكنند! تفصيل مطلب را در مباحثى كه در پى مىآيد بيان خواهيم كرد. اهل بيت در قرآن لفظ «اهل بيت» سه بار در قرآن كريم آمده است: اول، در داستان موسىعليه السلام، آن گاه كه نوزادى كوچك بود و خانواده فرعوناو را پيدا كردند تا در آينده، دشمن و مايه اندوهشان باشد و پستان هيچ زنىرا به دهان نگرفت و خانواده فرعون در كارش درمانده شدند. آنگاه خواهرموسىعليه السلام به آنان گفت: هل ادلكم على اهل بيتيكفلونه لكم وهم له ناصحون فرددناه الى امهكى تقر عينها ولا تحزن; . آيا مايليد كه من شما را به خانوادهاى كه دايه اين طفل شوند و او را با مهربانىتربيت كنند راهنمايى كنم؟ بدين وسيله ما موسى را به مادرش برگردانديم تاديدهاش به جمال موسى روشن شود و حزن و اندوهش برطرف گردد. در اين آيه بيانى وجود ندارد كه مشخص سازد: منظور خواهر موسىعليه السلام ازاين تعبير چه بود؟ آيا منظورش تمام كسانى بودند كه با آن خانواده قرابت وخويشاوندى داشتند يا بعضى از آنان؟ و آيا منظورش فقط قرابت نسبى استيا نسبى و سببى؟ يا علاوه بر قرابت نسبى و سببى كسانى را كه از راه ولاء و ياتربيت هم به خانواده منتسب هستند در برمىگيرد؟ گذشته از اين، لفظ اهل بيتبه صيغه نكره آمده است نه به صيغه معرفه،يعنى اهل البيت. 2 دوم، در داستان ابراهيمعليه السلام، آن گاه كه همسرش از بشارت فرشتگان كهبهاو مژده دادند اسحاق و پس از او يعقوب را به دنيا خواهد آورد به شگفتآمد. ملائكه به او گفتند: اتعجبين من امر الله رحمة الله وبركاته عليكم اهل البيت انه حميدمجيد; فرشتگان به او (زن ابراهيم) گفتند: آيا از كار خدا عجب دارى؟ (عجب مداركه) رحمت و بركات خدا مخصوص شما اهل بيت است; زيرا خداوند بسيارستوده صفات و بزرگوار است. در اين آيه مباركه همسر ابراهيمعليه السلام از اهل البيتشمرده شده است; زيرااو در اين آيه مورد خطاب قرار گرفته است، اما اين نمىتواند دليل اين مطلبباشد كه همسر هم در تمام مواردى كه لفظ اهل البيت اطلاق شده، حتى درمواردى هم كه قرينه مناسب براى تعيين مقصود وجود ندارد، جزء اهل بيتاست; زيرا توجيه خطاب در آيه فوقالذكر به همسر ابراهيمعليه السلام مىتواندقرينهاى براى داخل شدن وى در زمره اهل يتباشد، اما نمىتواند دلالت كندبر اين كه كلمه اهل البيت، همسر را هم در برمىگيرد، به گونهاى كه به مجردشنيدن اين كلمه و بى هيچ قرينهاى، بايد به ذهن شنونده تبادر كند. در مباحثآتى بحثبيشترى درباره اين آيه خواهد آمد. سوم، فرموده خداوند متعال: يا نساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتقيتن فلا تخضعن بالقولفيطمع الذى فى قلبه مرض وقلن قولا معروفا وقرن فى بيوتكنولاتبرجن تبرج الجاهلية الاولى واقمن الصلاة وآتين الزكاة واطعنالله ورسوله انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركمتطهيرا واذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات الله والحكمة ان الله كانلطيفا خبيرا. ملاحظه مىشود كه فرموده خداوند متعال: «انما يريد الله ليذهب عنكمالرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا» در ميان آياتى قرار گرفته كهزنان پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مخاطبند و بلكه جزء يكى از اين آيات است. همينموجب شده كه آن شبهه معروف در مراد آيه براى عدهاى پيش آيد و همانگونه كه خواهيم ديد گروهى آن را انگيزهاى براى برانگيختن شكهايىپيرامون مفاد حقيقى آيه مباركه قرار مىدهند. گفتهها و اجتهادها مراجعه به سخنان مفسران وديگران به دست مىدهد كه درباره مراد ازاهل البيت در آيه مباركه اقوال متعددى وجود دارد. اين اقوال عبارتند از: 1. ادعاى عكرمه كه در بازارها ندا مىداد و مردم را براى مباهلهفرامىخواند. ادعاى وى اين بود كه منظور از «اهلالبيت» در آيه تطهير فقطوفقط زنان پيامبرصلى الله عليه وآله است و احدى غير از آنان را در بر نمىگيرد. اين گفته بنا به روايت عكرمه به ابن عباس و سعيد بن جبيرهم نسبت دادهشده است. چنان كه اين ادعا را به مقاتل هم نسبت دادهاند. به عطاء، كلبى،سعيدبن جبير و عروة بن زبير هم كه مدعى بود اين آيه در خانه عايشهفرود آمد نسبت داده شده است. 3 2. گروهى گفتهاند: منظور اصحاب كساء است، يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله، على،فاطمه، حسن، حسينعليهم السلام و همسران پيامبرصلى الله عليه وآله. بعضى همسران پيامبرصلى الله عليه وآله و اصحاب كساء را بدون پيامبرصلى الله عليه وآله آوردهاند.اين عقيده فخر رازى و خطيب بغدادى است كه قسطلانى از بخارى روايتكرده است. . 3. گفتهاند: منظور پيامبرصلى الله عليه وآله است و بس. 4. گفتهاند: منظور بنى هاشمند و زنان را در بر نمىگيرد. 5. گفتهاند: منظور كسانى است كه در پايينترين جد پيامبرصلى الله عليه وآله با او نسبتدارند و نيز گفته شده: هر آن كس كه با پيامبرصلى الله عليه وآله پيوند رحمى دارد. و نيزگفته شده: هر آن كه با او پيوند نسبى يا سببى دارد. 6. ابو حيان گفته: از آن جا كه اهل البيتشامل زنان پيامبرصلى الله عليه وآله و پدرانآنان مىشده، لفظ مذكر بر مؤنث غالب آمده است. 7. گفته شده: منظور زنان است و تمامى بنى هاشم كه صدقه بر آنانحرام شد. 8. گفته شده: «اهلالبيت» على، فاطمه، حسن و حسينعليهم السلام هستند. بعضىاز اقوال و روايات تصريح دارد كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم جزء آنان است. اين گفته بهانس بن مالك، واثلة بن اسقع ، ابو سعيد خدرى، عايشه و ام سلمه نسبت دادهشده است. طحاوى، كنجى شافعى، ذهبى و قمى بر آن اصرار داشته و نيزعقيده مجاهد، قتاده، كلبى و بلكه عقيده جمهور و بيشتر مفسران هميناست. حتى بعضى گفتهاند: مفسران اجماع دارند و جمهور روايت كردهاندكه اين آيه درباره اهل كساء فرود آمد. گفتهاند: منظور مدعى اجماع مفسراناين است كه مفسران بر اين مطلب اجماع دارند كه آيه مباركه شامل آل البيتاست و آنان اصحاب كساء مىباشند، اما درباره اين كه آيا زنان پيامبرصلى الله عليه وآله راهم دربر مىگيرد يا نه، اختلاف نظر است. يا منظور، اجماع كسانى است كهنظرشان در مورد شان نزول و مانند آن قابل اعتناست و عكرمه و مقاتل ازاين افراد نيستند، زيرا اين مساله به خبر دادن از پيامبرصلى الله عليه وآلهيا كسانى از صحابهبرمىگردد كه گفته آنان معتبر است، در حالى كه مقاتل و عكرمه متهم بهدروغگويىاند. بعضى از روايات، امامان دوازده گانهعليهم السلام را هم اضافه كرده است. بعضىمدعىاند كه اماميه اجماع دارند كه آيه تطهير شامل تمام امامانعليهم السلام مىشود. نتيجه گفتهها اگر در اين گفتهها به دقتبنگريم، خواهيم يافت كه تمام آنها پيرامونسه عنصر دور مىزند. اول، دخول زنان در مراد از كلمه «اهل البيت» يا به طور مستقل يا بااصحاب كساء يا با ساير بنىهاشم يا با افرادى كه دايره شمول گستردهتر ياتنگترى دارد. 5 دوم، دخول خويشاوندان پيامبرصلى الله عليه وآله; يعنى، بنىهاشم، غير از اصحاب كساء;يعنى، كسانى كه صدقه بر آنان حرام است و با پيامبرصلى الله عليه وآله خويشاوندى نسبىدارند. بعضى زنان پيامبرصلى الله عليه وآله را مىافزايند و بعضى هم در نفى آنان اصراردارند. سوم، اختصاص اهل البيتبه اصحاب كساء. گروهى با استناد به رواياتچندى كه در اين باره تصريح دارد، ساير امامان دوازدهگانه را هم بدانمىافزايند. تمامى دلايل در حقيقتبه نفى يا اثبات اين عناصر برمىگردد، اگرچه دربيان آنچه كه در اثبات آن مىكوشند با هم اختلاف جزئى دارند. نهايت امر اين كه، آنچه بعضى بيان كردهاند كه منظور آيه تطهير شخصپيامبر اكرمصلى الله عليه وآله است و به نظر مىرسد كه زايد بر عناصر سه گانه فوق الذكراست، كسى را نيافتيم كه در اثبات آن استدلال كرده يا بدان ملتزم شده و آن رامبناى عقيده خويش قرار داده باشد. از اين رو، نيازى به نفى يا اثبات آن دربحثخود نمىيابيم. در اين جا تنها به بررسى و بيان مطالبى خواهيمپرداخت كه ارتباط مستقيمى با عناصر سهگانه فوق دارد. فصل دوم: آيه تطهير در تفسير پيامبرصلى الله عليه وآله بدون شك رسول اكرمصلى الله عليه وآله آگاهترين مردمان به قرآن، معانى، اشارات واهداف، و به هنگام پيچيدگى امور و نياز به توضيح و يا تصحيح آن، مرجع وملاذ ديگران است. آنچه در اين جا نظرمان را به خود جلب مىكند اين استكه بعضى اوقات - بى آنكه پرسشى در كار باشد - رسول اكرمصلى الله عليه وآله حتى درمواردى كه در ابتدا گمان مىرود از امور واضح است، دستبه كار شدهبه توضيح و تبيين آن مىپردازد. با اين حال، هنگامى دچار شگفتى مىشويم كهمىبينيم خط بازىهاى سياسى و تعصبات جاهلى تلاش دارد همان چيز رابا دستان خيانتگر خويش دچار تحريف و دگرگونى سازد كه رسول خداصلى الله عليه وآلهبه توضيح، تثبيت و تصحيح آن پرداخته است و گويا از وراى پردهاى شفافبه غيب مىنگريسته است. ليكن از آن جايى كه اين تلاش مذبوحانه به حذف،زيادت و يا تحريف نص قرآن منجر شده، تقريبا ممتنع و غير عملىنموده است. آنان براى رسيدن به اهداف شوم و ناميمون خود كوشيدهاند كه به جاىتحريف مبانى و كلمات قرآن، به تحريف معانى و دلالتهاى آن بپردازند.امام باقرعليه السلام در نوشته خود به سعد الخير، به همين مطلب اشارهفرموده است. آن جا كه مىفرمايد: اقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم يروونه ولا يرعونه والجهاليعجبهم حفظهم للرواية والعلماء يحزنهم تركهم للرعاية . آنان حروف و كلمات قرآن را محفوظ داشته، حدود و قوانين آن را تغييردادند، قرآن را روايت مىكنند، اما حدودش را رعايت نمىكنند. جاهلان ازاين كه روايت قرآن را حفظ كردهاند تعجب مىكنند و عالمان از اين كه حدودآن را ترك كردهاند اندوهگين هستند. اين دقيقا همان چيزى است كه در مورد آيه تطهير به وقوع پيوست.آيهاى كه درباره اهل بيت پيامبرصلى الله عليه وآله، كه مركز رسالت و محل رفت و آمدفرشتگان هستند نازل گشت. زيرا به رغم تاكيدهاى فراوان و پى در پىپيامبرصلى الله عليه وآله كه چندين ماه و شايد تا زمان وفات آن حضرت تداوم داشت،مبنى بر اين كه مراد از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 فصل 1 * جايگاه خاندان پيامبر (ص) در پيوند با پيامبر (ص) تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خويشان و فرزندان صالح پيامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداستخويشاوندان او كه در زمان پيامبر (ص) مىزيستند.و معتقدند ميان آن كه مسلمانى،پيامبرش را دوستبدارد ولى خويشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد. در حقيقتبزرگان صحابه با دوستى خويشان شايسته پيامبر (ص) به خدا تقرب مىجستند، حتى با دوستان كسانى كه از خاندان ويژه آن حضرت هم نبودند.تاريخ زندگى خليفه دوم خود گواه است كه او در خشكسالى نماز باران مىخواند و پس از زارى به هنگام نيايش دست عباس بن عبد المطلب را مىگرفت و بلند مىكرد و مىگفت:«عموى پيامبرت را نزد تو شفيع آوردهايم تا خشكسالى را از ما بزدايى،و با باران رحمتت ما را سيراب فرمايى.»و آن قدر نيايش كردند تا باران همه جا را سيراب كرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشيده شد (1) . خليفه هنگامى به چنين كارى دست زد كه بسيارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت كردن بر عباس پيشى داشتند.زيرا كه عباس آخرين مهاجر پيش از فتح مكه بود.او هنگامى كه پيامبر (ص) در راه مكه بود،هجرت كرد،عباس نه از پيكارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراين درباره فرزندان وخاندان ويژه پيامبر (ص) و كسى كه پيش از ديگران اسلام آورده بود،و بيش از همه آنها به پيامبر (ص) نزديكتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداكاريشان بيش از ديگران بود،چه تصورى داريد؟ رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پيامبر را (ص) گرامى مىداشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پيامبر (ص) تقرب مىجستند.امام مالك و امام ابو حنيفه با همه بزرگيشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مىداشتند و از او كسب علم مىكردند و جرعهنوش درياى دانش او بودند. اين موضعگيرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پيامبر (ص) برخاسته از تعاليم پيامبر (ص) و بلكه از قرآن مجيد است،و مورد تاكيد قرار گرفته است.چرا كه پيامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نيز همراه با نام خجسته،وى بياوريم.اكنون كه انجام چنين كارى بر ما واجب است پس بايد آنان را دوستبداريم و نيز از ايشان كسب معارف كنيم،و در دلهايمان آنان را در مقامى پس از پيامبر (ص) و در جايگاهى نزديك به او جاى دهيم. 2 البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پيامبرش درود فرستيم و در كتاب حكيمش فرموده است: «همانا خداوند و فرشتگانش بر پيامبر (ص) درود مىفرستند.اى كسانى كه ايمان آوردهايد شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستيد.» (سوره احزاب آيه 57) پس از نزول اين آيه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پيامبر،از آن حضرت پرسيدند.حضرت به آنان تعليم داد چه چيزى را بگويند تا اين واجب قرآنى را ادا كرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسايى از كعب بن عجره نقل كردهاند كه او و جمعى ديگر از پيامبر خدا (ص) درخواست كردند به آنان بياموزد كه هنگام درود فرستادن به او چه بگويند،پيامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئيد:بار خدايا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادى،براستى كه توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارك گردان چنان كه بر خاندان ابراهيم مبارك گردانيدى،همانا تو ستوده بزرگوارى» (2) . بخارى از ابو سعيد خدرى روايت كرده است كه پيامبر-در حالى كه به درخواست كنندگان تعليم مىداد كه چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگوييد:بار خدايا بر محمد (ص) بنده و فرستادهات درود فرست چنان كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارك گردان چنان كه بر خاندان ابراهيم مبارك گردانيدى» (3) . مسلم از ابو مسعود انصارى روايت كرده است كه پيامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى كه به او تعليم مىداد كه چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگوييد:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارك گردان چنان كه بر خاندان ابراهيم در ميان جهانيان بركت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى» (4) . نسايى از طلحه به دو طريق نقل كرده است كه كسانى از پيامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بياموزد،پيامبر در حال آموزش فرمود:«بگوييد:بار خدايا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم درود فرستادى،براستى كه تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او بركت ده همان گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم بركت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى» (5) . 4 ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روايت كرده است كه پيوسته او به مسلمانان مىآموخت كهموقع درود بر پيامبر بگويند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان كه بر ابراهيم و بر خاندان ابراهيم درود فرستادى كه تو ستوده بزرگوارى.بار خدايا!بر محمد و آل محمد مبارك گردان چنان كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم مبارك گردانيدى براستى كه تو ستوده بزرگوارى» (6) . اين احاديث گواهى مىدهند كه پيامبر مسلمانان را مامور كرده است تا هر گاه بر او درود مىفرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و اين كه درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه اين درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى يوميه و يا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پيوسته در نمازهاى يوميهشان بر خاندان پيامبر درود مىفرستادهاند چنان كه بر خود پيامبر درود مىفرستادهاند. هنگامى كه پيامبر (ص) به پيروان خود دستور مىدهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان كه بر خود او درود مىفرستند.در حقيقت اين دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مىكند، چه او پيامبرى است كه از روى هوا سخن نمىگويد،بويژه آنگاه كه به مسلمانان امور دينىشان را مىآموزد. زمانى كه خدا و رسولش مسلمانان را مامور مىكنند تا بر خاندان محمد درود فرستند همان گونه كه بر شخص محمد (ص) درود مىفرستند، (و چه بسا كه مسلمانان به هنگام سخن گفتن يا خطبه خواندن و يا نوشتن،صلوات مىفرستند.) به اين خاندان شرافتبخشيده و منزلت ايشان را از مقام همه مسلمانان بالاتر برده است و در رتبهاى بعد از رتبه پيامبر و نزديكترين افراد به او در ارج و مقام قرار داده است. آيا اين بزرگداشتبه خاطر خويشاوندى بود؟ گاهى تصور مىشود كه بزرگداشتخاندان پيامبر-با درود فرستادن بر ايشان-تنها به سبب خويشاوندى آنان با پيامبر است،در صورتى كه مطلب از اين قرار باشد،تمايزايشان از ديگران و بزرگداشت آنان تا اين اندازه،اعلان يك اصل برترى قبيلهاى و امتيازى خواهد بود كه با روح اسلام منافات دارد و شمارى از اصول اسلامى را نقض مىكند. از جمله اصولى كه بر مبناى اين ادعا برترى قبيلهاى نقض مىشود،اصلى است كه مىگويد تمام مردم در پيشگاه خداوند برابرند،براستى از جمله مهمترين هدفهاى رسالت اسلامى نابود كردن حكومت اشرافى و از بين بردن فاصلههاى ميان مردم و دستيابى به جامعهاى يكپارچه و عارى از فاصلههاى طبقاتى بوده است.و قرآن چنين اعلام مىكند:«اى مردم ما شما را از مرد و زن آفريديم،و شعبه شعبه و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد براستى كه ارجمندترين شما در پيشگاه خدا پرهيزگارترين شماست.» (سوره حجرات آيه 12) . پيامبر روز غلبه بر مشركين مكه را روز آغاز برابرى اعلام كرد و فرمود:«اى توده قبيله قريش! خداوند،خودبينى زمان جاهليت و فخر فروشى به پدران را از شما گرفته است،همه مردم از آدم و آدم از خاك است».«براستى كه گرامىترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست» (7) . 4 و از جمله اصول،اين است كه خداوند نه كسى از بندگانش را به خاطر كارى كه خويشاوند او-چه خوب و چه بد-انجام داده است،پاداش مىدهد و نه مجازات مىكند.و قرآن به شرح زير اعلام مىفرمايد:«اى مردم از پروردگارتان بپرهيزيد،و هم بترسيد از روزى كه هيچ پدرى فرزند خود را حمايت نكند و هيچ فرزندى از پدر خود پشتيبانى نكند،براستى كه وعده خدا حق است پس زندگانى دنيا شما را نفريبد و فريب دهندهاى شما را به خدا مغرور نسازد» (8) .و در آيه ديگر است:«هيچ كسى بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد،هر چند گرانبارى خواستار حمل آن باشد،چيزى از آن حمل نشود اگر چه خويشاوند باشد...» (9) . از جمله اصولى كه با انديشه برترى جويى قبيلهاى تناقض دارد،اين است كه خداوند كسى را به خاطر عمل فوق طاقت و بالاتر از حد توان و اختيارش،نه مجازات مىكند و نه پاداش مىدهد.انتساب فرد به خانواده امرى غير اختيارى است.از اين رو،منطقى و صحيح است كه با اعتقاد به عدالتخداوند،معتقد باشيم كه او هيچ كس را به خاطر انتساب به خانواده معينى،بر ديگران برترى نمىدهد.براستى كه اسلام در مقابل هر نوع برترى فردى،نژادى، قومى و يا قبيلهاى ايستادگى مىكند،چرا كه اين گونه برترىها به مثابه پاداش يا كيفر بر عمل فراتر از توان شخص است. انتساب شخص به يك خانواده،فاميل و يا شخص ساخته خود آن شخص نيست.هيچ يك از ما پيش از ولادت،خانواده،فاميل و يا شخصيتخود را انتخاب نكردهايم،بلكه با همان وابستگيها به دنيا آمدهايم.بنابراين عقل نمىپذيرد كه خداوند كسى را صرفا به سبب انتسابش به خانواده معينى گرامى بدارد و يا خوار بشمارد.چرا كه همه مردم در پيشگاه خداوند يكسانند، و او تمايزى ميان آفريدگان نمىگذارد مگر به دليل كار خوب و يا بدى كه به اختيار خود انجام مىدهند.بر اين اساس است كه پرهيزگار را شرافت مىبخشد و نسبتبه بندگان گنهكار و بدكار خود او را برترى مىدهد.اگر اين اصول صحيح باشد-كه بىترديد صحيح است-پس جمع بين آنها و ميان بزرگداشتخاندان پيامبر (ص) و برترى دادن آنان بر ديگران و الزام مسلمانان بر درود فرستادن به ايشان آن هم فقط به خاطر انتسابشان به پيامبر (ص) ،مشكل خواهد بود،تناقضى وجود ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 44 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان ۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یکسو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها میپرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم میکرد، در میانشان به داوری مینشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط میشد انجام میداد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست میزد از جمله اینکه: ۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین میکرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ میداد. ۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات میپرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف میکرد. ۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح میکردند پاسخ میداد. ۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزههای مقدس آن میپرداخت. بدون تردید کسی که چنین مسئولیتهای خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود میآورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب میشود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگیهای فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد. اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است. این موضوع ما را وا میدارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد. با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در مییابیم که رسول خدا این خلأها و کاستیها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست. در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره میکنیم: ۱. ابن اثیر جزری در جامعالاصول از جابربن عبدالله نقل میکند که گفت: رسول خدا در حجهالوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی میکرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشتهآم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمیشوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است». ۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت: روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱] ۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت: رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که میفرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشتهام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمیشوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲] ۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل میکند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما میگذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳] این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره ها و قرنها نگاشتهاند. این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار میروند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند. ۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟ سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کمنظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است. اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است. دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه دربارهشان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد. سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر میکرد و میفرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و آیه فوق را قرائت میکرد. در خصوص مورد اول باید گفت: ۱. طبری در تفسیر آیه فوق از ابوسعید خدری نقل میکند که رسول خدا فرمود: این آیه درباره ۵ نفر نازل شده؛ من، علی، حسن، حسین و فاطمه در این زمینه روایاتی ذکر شده که علاقمندان میتوانند به تفسیر طبری والدار المنشور سیوطی مراجعه کنند. دوم: سیوطی به نقل از عایشه روایت کرده که گفت: روی رسول خدا «ص» به هنگام صبح در حالی که عبائی از موی سیاه بر دوش داشت از منزل خارج شد، در آن حال حسن و حسین (ع) بر او وارد شدند، حضرت آن دو را در زیر عبای خود گرفت آنگاه علی آمد و او را نیز به زیر عبا گرفت، سپس فرمود: «خدا چنین میخواهد که پلیدی را از شما اهل البیت دور کند و شما را پاک کرده اند». هر چند نام فاطمه «س» در این حدیث نیامده اما در حدیث دیگری ذکر شده است، چنانکه سیوطی به نقل از ابن مردوبه بن سعد میگوید: به رسول خدا وحی آمد آنگاه علی و فاطمه و دو فرزند آنان را در زیر عبای خود گرفت فرمود: خدایا اینها خانواده و اهل بیت من هستند. سوم: طبری از انس نقل کرده که پیامبر «ص» مدت شش ماه به هنگام نماز به خانه فاطمه گذر میکرد و میفرمود: نماز نماز ای اهل البیت و سپس آیه انما یرید الله... را قرائت میکرد.[۵] اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع» بسیاری از علمای اهل سنت ـ در گذشته و حال ـ به برتر بودن امامان اهل البیت از نظر فقهی اعتراف کردهاند که به چند نمونه از موارد بیشمار اشاره میکنیم: ابن عساکر در تاریخ خود در شرح حال امام سجاد به نقل از ابن حازم میگوید: هیچ مرد هاشمی را بهتر از علیبنالحسین نیافتم و هیچ کس را فقیهتر از او ندیدم.[۶] شافعی نیز میگوید: علیبنالحسین فقیهترین فرد اهل بیت است.[۷] عبدالله بن عطا گوید: همه علما و دانشمندان از نظر توان علمی فروتر از امام باقر «ع» بودند. من حکم بن عتیبه را با آن همه شکوه و عظمتی که در نزد مردم خود داشت، در محضر امام باقر چون کودکی دیدم که در برابر معلم خود نشسته است. ابوحنیفه میگوید: من کسی را فقیهتر از جعفربن محمد الصادق «ع» ندیدم.[۸] با این اوضاف میتوان نتیجه گرفت که پیامبر با رحلت خود ثقلین را از خود به جای گذاشت تا امت در حل معظلات و مشکلاتشان به آنها مراجعه کنند و آن حضرت در مواضع و مواطن مختلف، منظور خود از اهل البیت را مشخص کرده و به امت معرفی کرده است، حال این سؤال مطرح میشود که: اکنون که اهل بیت پیامبر «ص» از دنیا رفتهاند معارف و علوم به جا مانده از آنها کجاست تا امت به آنها مراجعه کنند؟ فرضاً اگر پیامبر، ما را به مراجعه به ایشان و استفاده از احادیث و سخنانشان سفارش کرده، این علوم و احادیث آنان کجا یافت میشود تا مردم به آنها رجوع کنند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 47 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
h وزارت آموزش و پرورش سازمان آموزش و پرورش خراسان شمالی مدیریت آموزرش و پرورش بجنورد دبیرستان شاهد نجابت پایه اول دبیرستان (متوسطه) موضوع: اهمیت نماز از دیدگاه اهل بیت ( علیه السلام ) اهداء و تقدیم به : رکوع کنندگان ، سجده کنندگان ، قیام کنندگان و همه آنانی که از اخلاص و بندگی در پیشگاه حضرت احدیت به نماز قیام کرده و پیشانی بر خاک می سایند. سپاسگذاری : خدا را شکر می کنیم که این فرصت را پیدا کردیم تا از تمام بندگانی که ما را در امر پژوهش یاری نمودند سپاسگذاری و قدردانی به عمل بیاوریم. از مادر و پدرمان که در سختی و مشکلات ما را یاری کردند و همچنین سرکار خانم معروف دبیر محترم پژوهش و سرکار خانم اردبیلی مسئول کتابخانه شاهد نجابت و آقای حسین علی رستمی مسئول بخشی از کتابخانه دانشگاه آزاد بجنورد و مدیر محترم سرکار خانم وحدانی و معان ایشان سرکار خانم گلی قدردانی و تشکر به عمل می آوریم که در این کار گروهی به من و هم گروهی هایم کمک های فراوانی کردند. در همی جا از همه آنان سپاسگذاری می کنیم گرداورندگان: سعیده افتخاری ، حدیثه رحمانی ، مرضیه رستمی مقدمه ارائه معارف دین اسلام در زمینه، «عقاید» و «احکام» و «اخلاق» آن هم به زبانی روشن و متکی به آیات و احادیث، ضروری است که نیاز علاقه مندان به این معارف را برآورده می سازد. با توفیق الهی مباحثی که تحت عنوان نماز در طول چند ماه تلاش هم گروهی هایمان از کتاب ها و منابع مختلف جمع آوری شده تأثیرات خوشایندی به اندیشه های ما داشته باشد. مواد اصلی که در تهیه این مقاله مورد استفاده قرار گرفته به طور عمده از احادیث ائمه معصومین است و در روایات نیز از کتب شیعه و اهل سنّت استفاده شده است. آنچه نقطه قوت و مطلوب در این مقاله است مربوط به سخنان نورانی خدا و پیامبر و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) و از برکات آن است و اگر لغزش و کم و کاستی در این پژوهش باشد آن هم از ماست. نماز که خدا و برای یاد اوست. چشمه سار پاک و طاهری که شستشوی روح در آن پرواز روج را در بیکران رحمت الهی و سیراب شدن از بی نهایت لطف او به دنبال دارد. ذکری که در زمانه گسیختگی پیوندها پیوندی محکم را با خالق برقرار می کند که نگسستن آن آدمی را در این جهان از طوفانهای سهمگین اضطراب و غوطه ور شدن در گردابهای فحشاء و منکرات نجات داده و به ساحل آرامش می رساند. و در آن جهان رضایت حقتعالی و بهشت جاوید را برایش به ارمغان می آورد. و صراط مستقیمی است که گام نهادن در آن انسان را به سرچشمه ی نور و روشنایی و صفات پسندیده رهنمون می شود، نماز کهن ترین نیایش پروردگار، اهرم استعانت در مشکلات و گرفتاریها سپاس ازخداوند به خاطر تمام الطافی که در حق ما روا داشته است. داروی فراموشی نگرانیها و ابزار تقرب به خدا وسیله حراست انسانها از شد. شیطان از نشانه های آئین مستقیم و درست وسیله جلب رحمت خدا و آنگاه که به جماعت برگزار شود نشانه ای از برادری برابری وحدت و همدلی جامعه مسلمانان است. از خداوند بزرگ اخلاص و دوام توفیق و تأثیر سخن و نوشته می طلبیم و امیدواریم که این گام کوچک، در زمینه سازی برای گرایش به فریضه بزرگ نماز مؤثر باشد. و در سایه نظام اسلامی سهمی در نشر فرهنگ اسلام در سراسر جهان داشته باشیم که این وظیفه یک یک ماست و امت بزرگ اسلامی ما بتوانند با تکیه به هویت دینی و فرهنگ غنی خویش دژ استوار که حمایت از حق، و پناه مستحکمی برای محرومان جهان باشند. سعید افتخاری نسب بهمن 1386
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 89 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1 چکیده و اینک به ارمغان در این مسیر هرچه گل داغ هر سنبل سپیده هر جا که دیده ام با داس هر کدام بهر تو چیده ام - موسوی گرمارودی «من شریعی ام» دفتر دوم نشریه ی فلق ص 84. و تو ای مظلوم تاریخ، ای پیشوای محرومان، ای حامی زحمتکشان ، ای انقلابگوی پیروز ، امشب که می خوابم : شاید آخرین شب هجران باشد ، هجران مشتاقان ،مشتاقان محروم ، برای فرزندانمان خواهیم سرود که ما باغبانان که عمری چشم براه گذاشته ایم تا تو بیایی و با مژگان دیدگانمان فرش راهت را جارو کنیم ، نشستیم و تو نیامدی ، ای صاحب دعوت محمدی(ص) ، ای وارث هیبت عسگری. از ولادتت تا آمدن و ظهور مبارکت نوشتیم که انگار سال ظهور را درک کرده و علائم حتمی و غیر حتمی را شاهد بوده ایم و حتی ظهور و قیام شما را و نهضت عظیم و پر میمنتتان را و برخی از اقدامات و کارهای شما را در اجتماعات دیده ایم . دیدیم که چگونه کائنات آسمان و زمین با شما هماهنگ و قوای مادّی و معنوی به چه کیفیت یاریت می کنند ! چگونه بر مسند حکومت و رهبری تمامی بشر قرار می گیری و چگونه بر هر وجب زمین حکم می رانی ! وامّا ای کسانی که این نوشته را خواندید در شیپورهای آماده باش خویش ، فریاد «العجل یا صاحب الزمان » را حتی 2 بگوئی دورترین ستاره ها هم برسانید . آخر آنها هم منتظرند ، تکوین در انتظار است ، تشریع مترصّد است، جهان چشم براه است. حماسه سر دهید که او می آید ، او باید بیاید و این وعده ی خداست پس اینک، اسب ها را زین کنید، سلاحها را آماده کنید ، چکمه ها را پوشیده،آستینها را بالا بزنید. آماده باشید شاید که تا لحظاتی چند او شما را بخواند، او بیاید او به پیش و شما به دنبال ... راستی آیا وضوی شهارت گرفته اید، عطر زده اید؟ لاله هایتان را آورده اید ؟ و در آخر تمامی کلاماتی که صادقانه از دل برآمد و بر صفحه نشست را به پیشگاه خدای عزّوجلّ و ذخیره اولیای زمان مهدی موعود تقدیم می کنم و امید توفیق برای همگان دارم . والسّلام در پایان از همه کسانی که ما را در این زمینه یاری دادند تشکر می کنیم مخصوصاً مدیریت محترم آموزشگاه و معاونین و خانم امینی که شرایط و امکانات را در این زمینه فراهم نمودند. اهدا مطالبی که بر سطر کاغذ آورده شده احادیث اهل بیت نبوت است و از صدق دل هدیه به محضر پاک امام زمان (عج) می کنیم و آرزو داریم که مورد تایید ایشان قرار بگیرد و جالب توجه شیعیان آن حضرت باشد. ان شاءالله 3 مقدمه در تاریخ پرفراز و نشیب دنیا و بشریت همیشه گروهی نور و گروهی ظلمت بودند همیشه بدان با خوبان جنگیده اند تا با هرج و مرج به کرسی حرف خود بنشینند و به آمالهای دور از خدا برسند و پروردگار مهربان بوسیله پیامبران مختلف دین خود را به بشریت آموزش داده تا راه راست را برود و خوب را از بد تشخیص بدهند و سالم و بی دغدغه زندگی کنند از زمان حضرت آدم بعد از آن پیامبران دیگر همچون نوح و عیسی و موسی و محمد (ص) تا کنون که مجتهدان بر احکام نظر دارند و ما می توانیم از دین خدا بهره های عالی ببریم دنیا هر روز منتظر آمدن کسی است که بهشت را فرود بیاورد تا قبل از مرگ بتوان به طور کاملاً ایده آل زندگی کرد و همواره مؤمنان دعا می کنند که زمان فرج نزدیک شود در اینجا سیری به کتب ادیان دیگر در مورد محضرت مهدی(عج) می اندازیم(در عهد قدیم - در کتاب وشن جوک ص 246. از آیین یهود) آمده است: شرایران، منقطع خواهند شد و اما متوکلان به خداوند ، وارث زمین خواهند شد . هان بعد از اندک مدتی هیچ شریری نخواهد بود . اما حکیمان و صالحان وارث زمین خواهند شد... زیرا متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند شد. 4 (در این کتاب با سبک آمده است ): دور دنیا تمام می شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای فرشتگان و پریان و آدمیان باشد و راستی حق با او باشد و آن چه در دریا و زمین و کوهها پنهان باشد همه را به دست آورد و از آسمان و زمین آنچه باشد خیر می دهد و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید. در انجیل متنی چنین آمده است : چون که برق از مشرق بیرون آید و تا به مغرب ظاهر می گردد. آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود . فرزند انسان بر روی ابرهای آسمان می آید با قدرت و جلال عظیم و فرشته های خود را (یاران خود را ) خواهد فرستاد با صور بلند و آواز و آنان گزیدگانشان را جمع خواهند نمود .) این بود شمه ای از نظریات اقوام غیر از اسلام امید است مورد توجه و عنایت صاحب الزمان قرار بگیرد و این کتاب هدیه ای است روان منظر چشم او که از ما منتظر تر است . پیشگفتار در این زمان که ناامنی و فساد سرتاسر جهان را فرا گرفته و سلطه گری ها و خونریزی ها به سر حد خود رسیده و قانونهای حلال خدا را به حکم خود حرام و حرام های دین را به حکم خود حلال می کنند جایگاه مردی از آل رسول (ص) و فرزندان علی چقدر خالی است دوران سیاه امروز که از عدالت و رفاه و امنیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 53 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
37 بسمه تعالي ديدگاههاي اهل تسنن در مورد وقايع بعد از وفات پيامبر اكرم(ص) فهرست مطالب: پيشگفتار......................................................................................................................................4 فصل اول: ابوبكر صديق رضي الله عنه نخستين جانشين پيامبرصلي الله ابوبكر صديق رضي الله عنه واجد شرايط خلافت......................................................................7 شورا در اسلام و خلافت سيدنا ابوبكر رضي الله عنه...................................................................9 مراسم بيعت با سيدنا ابوبكر رضي الله عنه..................................................................................13 بيعت عمومي.............................................................................................................................14 راز تاخير خلافت سيدنا علي رضي الله عنه..............................................................................17 داستان فدك ورابطه حضرت ابوبكر و فاطمه رضي الله عنهم....................................................18 فصل دوم : عمرفاروق رضي الله عنه نخستين جانشين پيامبر صلي الله 2 خلافت عمر رضي الله عنه..........................................................................................................21 گسترش قلمرو اسلام در زمان عمر رضي الله عنه.......................................................................23 همكاري و تعاون علي با عمر رضي الله عنهما.........................................................................23 دليل روشن بر صميميت و خلوص با علي رضي الله عنه.............................................................24 شهادت سيدنا عمر فاروق رضي الله عنه......................................................................................27 تاثير و اندوه علي رضي الله عنه از شهادت عمر رضي الله عنه.....................................................29 فصل سوم : عثمان رضي الله عنه سومين جانشين پيامبر صلي الله خلافت عثمان رضي الله عنه......................................................................................................31 مهمترين انتقاد به عثمان رضي الله عنه و پاسخ به آن.................................................................32 فصل چهارم:حضرت علي رضي الله عنه چهارمين جانشين پيامبر صلي الله حجة الوداع و خطبه خدير خم.....................................................................................................35 بيعت علي با ابوبكررضي الله عنه................................................................................................36 تعاون و همياري علي با ابوبكررضي الله عنه...............................................................................37 جانشين رسول الله در نابود ساختن آثار جاهلي و بت پرستي......................................................38 زواياي ناشناخته سيره سيدنا علي رضي الله عنه...........................................................................39 فرزندان علي رضي الله عنه..........................................................................................................41 سياست شايسته و بي نظير علي رضي الله عنه..............................................................................42 فصل پنجم:پيوستها پيوستها..............................................................................................................................45 3 پيشگفتار: بحثي كه همواره بين مسلمانان اهل تشيع و تسنن برقرار بوده و درواقع بارزترين و مهمترين اختلاف اين دو مذهب را شامل ميشود مبحث خلافت و جانشيني پس از پيامبر (ص) است. جايي كه ما شيعيان با استناد به آيات و روايات حضرت علي (ع) را تنها شخص لايق جانشيني پيامبر ميدانيم و بر غصب شدن اين حق توسط خلفاي سه گانه اعتقادداريم و اهل سنت نيز بر محق بودن و صحيح بودن اين واقعه اصرار ميورزند و با استدلالات و براهيني غير قابل قبول و جعلي سعي در اثبات نظر خوددارند. در اين پژوهش به مهمترين اعتقادات ، نظريات و دفاعيات اهل تسنن در مورد خلافت پس از پيامبر و مهمترين حوادثي كه در تبع آن بوجود آمد دقيقا از زبان خود مسلمانان اهل تسنن و بدون حذف هيچگونه موردي پرداخته شده بطوريكه حتي لفظ "رضي الله عنه" نيز پس از اسامي اشخاصي چون عمر،ابوبكر،عثمان،عايشه و... حذف نشده تا با مقايسه اين اسناد با دانسته ها و اعتقاداتي كه به آنها ايمان داريم هر چه بيشتر به مضحك بودن و نامربوط بودن اين الفاظ بعد از اين اسامي پي ببريم!! در اين تحقيق در فصل اول به وقايعي چون سقيفه وانتخاب ابوبكر بعنوان اولين خليفه، بيعت حضرت علي (ع) با وي و بحث غصب فدك و استدلال مضحك ابوبكر براي اين عمل اشاره شده است. در فصل دوم مواردي چون ترتيب انتصاب عمر و وابستگي شديد او به حضرت علي (ع) بيان شده و در فصل سوم انتصاب عثمان بعنوان خليفه ي سوم واستدلالي جالب!!از سوي اهل تسنن براي رفتارفاسقانه وي مورد بحث قرار گرفته است. در انتهانيزدر فصل چهارم واقعه غدير خم و اعتقادات اهل تسنن در باره حضرت علي (ع) بيان گرديده است. 4 با اميد به اينكه كه اين پژوهش گوشه اي از اعتقادات بي پايه و اساس اهل سنت در باره چگونگي غصب ولايت و ظلم به ايشان را نشان دهد. درپايان اميدوارم حجت الاسلام والمسلمين آقاي فضلعلي با توجه توجه به اطلاعات گسترده اي كه در حوزه دين و ولايت دارند كاستي هاي اين تحقيق را ناديده گرفته و اينجانب را از راهنماييهايشان محروم نفرمايند. محمدمهدي مداح ارديبهشت84 تهران فصل اول: ابوبكر صديق رضي الله عنه نخستين جانشين پيامبرصلي الله ابوبكر صديق رضي الله عنه واجد شرايط خلافت شورا در اسلام و خلافت سيدنا ابوبكر رضي الله عنه مراسم بيعت با سيدنا ابوبكر رضي الله عنه بيعت عمومي
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مبانى انديشه هاى سياسى اهل سنت مقدمه 1) دوران نصّگراى صحابه 2) ظهور فقه الخلافة رابطه قدرت و فقه الخلافة تأخير در تأسيس فقه الخلافة 3) انديشههاى جديد الف) زمينههاى تاريخى ب) مبانى كلامى نظريههاى جديد 1- اصول ثابت و شكل زمانى حكومت اسلامى الف) اصل لزوم تأسيس حكومت ب) اصل شورا ج) اصل وكالت 2- انديشه احياى خلافت اسلامى اركان انديشه سياسى رشيدرضا اصول و مبانى نظريه رشيد رضا الف) اجماع بر لزوم خلافت ب) اصل وجوب شورا ج) ولايت اهل حل وعقد د) اصل بيعت 3- نظريه علمانيت خلاصه و نتيجه مقدمه از ديدگاه بررسىهايى كه امروزه با عنوان فرانظريّه (Meta theory) مشهورند، انديشههاى سياسى اهل سنت وضعيت ويژهاى دارند. با توجه به ملاكهاى تاريخى و برون منطقى، اين انديشهها به سه دوره متمايز تقسيم مىشوند. هر كدام از اين دورهها كه در سطور آتى بررسى مىشوند، مبانى و الگوى انديشه پردازى خاصى دارند كه تمايز گفتارى آنها را نشان مىدهند. در اين مقاله، كوشش مىكنيم ضمن اشاره به ويژگىهاى عمومى اين سه دوره، مبانى و خصايص تفكر سياسى جديد در اهل سنت را به اجمال طرح نماييم. منظور از مبانى در اينجا، زمينهها و پايههاى تاريخى- كلامى است كه منظومه فكر سياسى اهل سنت با تكيه بر آنها تدوين شده، و بر اين اساس تاريخ و سنت اسلامى را باز تفسير مىنمايند. برخى از اين مبانى، چنان كه خواهد آمد، واضح و آشكارند و ما از آن ها به مبانى كلامى تعبير مىكنيم، اما بخشى ديگر وضوح بين ندارند، بلكه چنانكه بعضى از نويسندگان اشاره كردهاند، زمينه و ناخودآگاه انديشههاى اهل سنت را تشكيل مىدهند. [1] از يك ديدگاه، مبانى نوع دوم كه در اينجا با عنوان مبانى تاريخى اشاره مىكنيم- |122| در بازپردازى و تحول افكار سياسى اهل سنت، نقش تعيين كننده دارند. طبق اين تحليل، ساختار زندگى عمومى در هر زمانه كه در ناخودآگاه قدرت تجلى مىكنند، نه تنها انديشههاى سياسى هر دوره را تحت تأثير قرار مىدهند، بلكه حتى مبانى كلامى متناسب با آن را باز توليد و سامان مىدهند. برخلاف ديدگاه فوق، نظريه ديگرى كه تا حدودى سنتى و مانوس است به مبانى كلامى اصالت بيشترى مىدهند و شرايط تاريخى يا ناخودآگاه زمان را به عوامل غير عمده و درجه دوم تقليل و تحويل مىكنند. به نظر مىرسد كه اين نوع از بررسىها، چهارچوبههاى فكرى را بيش از حد واقع متصلب و انعطافناپذير تلقى مىكنند.[2] كوشش ما در اين مقاله استفاده از لوازم معرفتى و روش شناختى هردو ديدگاه فوق در بررسى مبانى انديشههاى جديد اهل سنت مىباشد. ابتدا مختصات دورانهاى سهگانه تاريخ انديشه سياسى اهل سنت را مورد اشاره قرار مىدهيم: 1) دوران نصّگراى صحابه اين دوره كه با رحلت پيامبر بزرگ اسلام(ص) و شكلگيرى خلافت مدينه آغاز مىشود، دورانى است كه انديشه و عمل سياسى مسلمانان با استناد به نصوص و سيره هدايت مىشود. مهمترين ويژگى اين مرحله از تاريخ تفكر مسلمين، فقدان يك منظومه يا نظريه سياسى منسجم، و نقش برجسته صحابه در داورى نهايى منازعات و تصميمات سياسى است. افكار عمومى تقريباً بر محور صحابه دور مىزد و اظهارنظرها و مواضع آنان ملاك نهايى مشروعيت حاكمان بود.[3] قطعنظر از مبانى متأخرى كه در باب عدالت صحابه و با ملاحظات ويژهاى تدوين شدهاند، صحابه پيامبر(ص) در اين دوران احترام و جايگاه تعيين كنندهاى در عرصه سياسى و زندگى عمومى مسلمين داشتند. چنين جايگاهى درواقع، مقبول خاص و عام، و فرمانروا و فرمانبردار بود. امام على بن ابى طالب(ع) آنان را با عنوان اهل شورا معرفى مىكند و خطاب به فرمانرواى نافرمان شام مىفرمايد: «وانما الشورى للمهاجرين والانصار فان اجتمعوا على رجل وسموه اماماً كان ذلك لله رضى |123| شورا از آن مهاجرين و انصار [صحابه] است و هرگاه آنان بر كسى توافق نموده و او را امام بنامند، اين امر مورد رضاى خداوند نيز خواهدبود.»[4] هر چند عبارت فوق در نظر بسيارى از نويسندگان شيعى، از مصاديق «الزموهم بما الزموا به انفسهم» تلقى شده است. اما گفتار امام(ع)، قطعنظر از مبانى مذهبى متفاوت، بيانگر نقش تعيين كننده صحابه در معادلات سياسى اين دوره است. اهل سنت، چنانكه اشاره خواهيم كرد، تفاسير متفاوتى در باب علل و سرشت اين مسئله، يعنى جايگاه ويژه صحابه و اهل شورا دارند [5]، نظريهها و نظريه پردازان دوران دوم تفكر اهل سنت، با حفظ مبناى مهمى كه توسط ابوالحسن اشعرى در باب عدالت صحابه تأسيس شده بود، عمل و مواضع سياسى صحابه را كاشف از ولايت حاكم اصلح و نه لزوماً افضل- مىدانستند و طبق اين تفسير، شوراى پس از تعيين خليفه را به گونهاى كمك فكرى خليفه و به هر حال التزام به آن را غير واجب مىديدند. اما برخلاف، اين ديدگاه كه ولايت خليفه را مورد تأكيد قرار مىدادند و التزام خليفه به نظر صحابه را غيرواجب مىدانستند، متفكران متعلق به دوران سوم، خليفه را نه ولى بلكه وكيل صحابه و اهل شورا تلقى مى كنند و با قول به وجوب شورا، حاكم اسلامى را ملزم به تصميمات برآمده از شور صحابه مىنمايند. به هرحال، طبق نظر اين انديشمندان، اگر ولايتى هم وجود دارد، بالاصالة از آن اهل شورا است و درست به همين لحاظ است كه خداوند هرگز پيامبر خود را مأمور به تعيين خليفه نكرده، و بلكه، برعكس، رسول الله(ص) طبق مفاد دليل شورا ملزم بوده كه سياست امت را به خود آنان واگذارد. به هرحال، اشارات ما به ديدگاههاى مذهبى در اين جا صرفاً به منظور تأكيد بر جايگاه صحابه در دولتهاى نصگراى مدينه و به عنوان يك امر واقع است. فراتر از تحليلهاى مذهبى و كلامى، ديدگاههاى ديگرى نيز در توضيح اهميت صحابه ارائه شده است. حميد ربّانى در كتاب خود تحت عنوان اقتدار در اسلام، احترام صحابه را منبعث از احترام كاريزمايى پيامبر(ص) دانسته و بدين ترتيب، ضمن استخدام الگوى كاريزماى وبرى، گرايش مردم به صحابه را ناشى از تعلّق خاطر مسلمين صدر اسلام نسبت به شخصيت ويژه |124| پيامبر(ص) مى داند. اساس اين نوع بررسىها روان شناسانه است.[6] برداشت ديگرى نيز وجود دارد كه تا حدودى به تحليلهاى ساختارگرايانه توجه دارد. طبق اين نظريهها جايگاه صحابه در دولت مدينه، ادامه سنتى است كه قبايل جاهلى در رابطه بين افراد قبيله با شيوخ و سادات داشتند. در سنت عربى به اين بزرگان با عنوان «سيد» و يا «شرفاء» و «وجوه» قبايل عرب اشاره و خطاب مىكردند.[7] اشاره به اين مطلب شايد خالى از فايده نباشد كه صحابه النبى(ص) على رغم تشابه موقعيت، تفاوتهاى قابل توجهى با «شرفاء» عرب جاهلى داشتند، يكى از اين تفاوتها به شقاق و اختلافى برمىگردد كه برخلاف شرفاى جاهلى در ميان صحابه النّبى(ص) نقش برجسته و دوران سازى داشت[8]. اين شقاق و اختلاف كه از حادثه سقيفه برخاسته بود، به تدريج گسترده شد و به معركه احاديث و آرا بدل گشت.[9] بدين ترتيب، سقيفه بنى ساعده اختلافات تاريخى اعراب قحطانى و عدنانى، مدنى و كلى، انصار و مهاجر، و سرانجام منازعات درونى قريش را تشديد نمود. اين منازعات نهايتاً در آل عبدمناف و بنىاميه و بنىهاشم متمركز گرديد. نتيجه مهم اين مناقشات تقسيم و تفرق صحابه و قرارگرفتن آنان در مواضع سياسى متعارض بود. متعاقب اين امر، احاديث و سيره نبوى نيز يكپارچگى خود را از دست داد و علاوه بر تفسيرها و دستهبندىهاى متفاوت، دچار افزودگىها و تحريفات گرديد.[10] در چنين وضعيتى، به نظر مىرسيد كه دور نصگرايى سياسى و به ويژه جايگاه سياسى صحابه به سر آمده است. مناقشات سياسى زمان خلافت امام علىابن ابىطالب(ع) كه خود نتيجه اين وضعيت بود، موجبات تشديد شكافها و افول تدريجى موقعيت صحابه در انظار و افكار عمومى گرديد. جنگ صفين كه در تاريخنگارى اسلامى به عنوان «فتنه اكبر» ناميده شده است، پايان نقش سياسى-اجتماعى صحابه، و ترور امام على(ع)، پايان دوران اول حيات فكرى سياسى مسلمانان را رقم زد. پرسشهاى برخاسته از اين وضعيت، به ناگزير، مقدمات نخستين نظريهسازيها در باب نظام سياسى اسلام را تدارك نمودند. در سطور آتى مبانى تاريخى و كلامى اين تحول را بررسى مىكنيم.