لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 بررسي وضعيت ازدواج و طلاق در كشور طي سالهاي 1386-1375 اشاره: يكي از مهمترين منابع آمارهاي جمعيتي، دادههاي ثبت احوال كشور است كه هر ساله در مورد چهار واقعه تولد، مرگ، ازدواج و طلاق جمعآوري ميشود. آنچه در مورد اين آمارها بايد مورد توجه قرار گيرد كيفيت اطلاعات جمعآوري شده است. دسترسي به ثبت دقيق وقايع جمعيتي جمعيتشناسان را در تجزيه و تحليل دقيقتر وقايع جمعيتي ياري خواهد رساند و شاخصهاي دقيقتري در ارتباط با اين وقايع در اختيار جمعيتشناسان و ساير محققان براي انجام مطالعات و تحقيقات مرتبط در اختيار قرار خواهد داد. دسترسي به ثبت دقيق اطلاعات جمعيتي يكي از اهداف توسعهاي هر كشوري است و كشور جمهوري اسلاميايران در سالهاي اخير در ارتباط با ثبت وقايع حياتي چهارگانه به موفقيتهاي قابل توجهي دست يافته است. پوشش ثبت آمار مواليد كشور در سالهاي اخير بهبود قابل توجهي داشته و با توجه به اينكه پوشش ثبت مواليد به صد درصد نرسيده اما ثبت اين آمارها به سطح قابل قبولي رسيده است. ميزان ثبت ازدواج و طلاق نيز با توجه به مشكلاتي كه وجود دارد از كيفيت قابل قبولي برخوردار است. مسأله مهم در ارتباط با ثبت مواليد، ازدواج و طلاق توجه به ثبت مواليد برحسب سن مادر و ثبت ازدواج و طلاق بر حسب سن است كه ثبت اين آمارها با كيفيت مناسب كمكهاي زيادي براي انجام تحقيقات جمعيتي و دستيابي به شاخصهاي مناسب در اين مورد خواهد داشت. در اين گزارش وضعيت و تحولات ازدواج و طلاق با استفاده از آمارهاي ثبت احوال كشور و اطلاعات سرشماري سال 1385 مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است 3 .
ازدواج و زناشويي به تغيير وضع فرد از حالت هرگز ازدواج نكرده به حالت ازدواج كرده اطلاق ميشود. افرادي كه بعد از ازدواج حالات ديگري مانند بيوه بودن (بر اثر فوت همسر يا طلاق) پيدا ميكنند نيز از نظر آمارهاي جمعيتي ازدواج كرده محسوب ميشوند.در جمعيتشناسي، ازدواج در واقع اقدام دو فرد براي تشكيل يك كانون خانوادگي بوده كه اين اقدام ممكن است به يكي از صور قانوني، شرعي، عرفي يا به گونهاي كه جامعه آن را ميپذيرد، مصداق يابد. ازدواج يك پديده اجتماعي مورد مطالعه در جمعيتشناسي است كه تحت تأثير ارزشهاي برتر اجتماعي قرار دارد و در اثر 3 آن شكل و انواع خاصي پيدا ميكند. تغيير وضع فرد از حالت هرگز ازدواج نكرده به حالت ازدواج كرده را ازدواج بار اول ميگويند و شاخصها و سنجههاي مربوط به ازدواج را براساس آن محاسبه ميكنند. انحلال ازدواج داراي پيامدهاي متعددي ازجمله پيامدهاي جمعيتي، اقتصادي و اجتماعي است كه اين پيامدها نقطه مقابل پيامدهاي ازدواج هستند. در تعريف علمي، طلاق به معني خروج فرد از جامعه دارندگان همسر است. بنابراين طلاق براي تقليل جامعه در معرض رويداد باروري عمل ميكند. در ارتباط با تعريف طلاق ميتوان گفت كه طلاق عبارت است از انحلال نهايي و قانوني يك ازدواج و جدايي زن و شوهر براساس حكم دادگاه كه به هر دوي آنها حق قانوني يا مذهبي ازدواج مجدد را براساس قوانين هر كشور ميدهد. ازدواج و طلاق از رويدادهاي مهم حياتياند كه در آنها بر خلاف رويدادهايي مانند تولد و مرگ، طرفين در محدودههاي قانوني و محدودههاي ديگري كه در عمل به آنها اضافه ميشود حق انتخاب و تصميمگيري دارند. آمارهاي ازدواج و طلاق و نسبتهاي مربوط به آنها متأثر از وضعيت اقتصادي، اشتغال و بيكاري، امنيت شغلي، سنتها، جرايم و ... است كه همه آنها با يكديگر در ارتباط هستند و تغييرات عوامل بيانشده آمارهاي ازدواج و طلاق و نسبتهاي آنها را تحتتأثير قرار ميدهد. اغلب كشورها به روشها و درجههاي مختلفي وضعيت زناشويي را ثبت ميكنند و نسبت ازدواجهاي ثبت شده در كشورهاي مختلف، متفاوت و با الزامهاي قانوني و مذهبي در ارتباط است. ثبت رويدادهاي ازدواج و طلاق با مسايل و مشكلات 4 ثبت رويدادهاي ازدواج و طلاق با مسايل و مشكلات متعددي مواجه است كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد: - كماكان بخشي از ازدواجها كه به طور شرعي صورت ميگيرد به ادارههاي ثبت احوال گزارش نميشود. - برخي ازدواجها به دليل اينكه يكي از زوجين يا هر دو فاقد شرايط ثبت قانوني بودهاند به دليل منع قانوني يا ثبت نميشوند يا ثبت آنها با تأخير صورت ميگيرد. اين ازدواجها به صورت اقرارنامهاي به شكل قانوني به رسميت شناخته شده و اغلب به صورت شرعي صورت ميگيرد. - نبودن محضرهاي ثبت ازدواج در برخي از مناطق كشور. - عدم اطمينان از گزارش كامل ازدواجهاي ثبت شده به سازمان ثبت احوال كشور.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 اگر انحراف اشعه از محوري در سطح كانوني باشد ما از انحراف كروي عرضي و متقاطع صحبت ميكنيم. دسته شعاعي از اشعهها موازي با محوري است كه پس از شكست دوباره نور و مجموعهاي از مخروطها شكل ميگيرد و روي محور عدسيها قرار دارد (شكل 82). سطحي كه اين مجموعه از مخروطها را در بر گرفته است سطح خورنده نام دارد. و برش عرضي اين سطح توسط هر سطح صافي كه از اين اشعه ميگذرد منحني خورنده نام دارد. شكل 82 نشان دهنده اين منحني در انحراف گوي است. اگر برش عرضي توسط سطوح صاف عمود بر محور دوائري از پرتو مختلف باشند موج موازيشكلي از اشعهها توسط نقطه درخشندهاي روي محور به وجود ميآيد كه از سطح عدسي دور است. در اينجا دائرههاي روشن نقش مهمي را در عكسهاي آن نقطه در سطوح مختلف ايفا ميكنند. كانون F در تقريب نسبي تعيين ميشود و نقش كانون فقط براي اشعهها است. به عنوان مثال اشعههايي كه از طريق عدسيهاي نزديك محور ميگذرند اينطور هستند. كوچكترين و روشنترين تصوير از آن نقطه توسط عدسيهايي در سطح m به وجود ميآيد كه از كانون F نميگذرد. بنابراين براي كاهش انحراف عرضي كروي يا گوي مانند در عدسيها، ما بايد كانون مناسبي از اين عدسيها را تعيين كنيم كه به عنوان مثال توسط در نظر گرفتن كانون در نه در F عكس به وجود ميآيد. عدسيهاي همگرا داراي انحراف طولي منحني گوي مانند است. به عنوان مثال اشعههاي غير paraxial در محور در نقطهاي نزديك عدسي از كانون paraxial همديگر را قطع ميكنند. عدسيهاي واگرا داراي انحراف گوي مانند در جهت مخالف هستند. انحراف گوي مانند از لحاظ عملي توسط انتخاب مناسب سطوح و دستگاههايي از عدسي حذف ميشوند. و همان براي انحراف گوي مانند آينهها هم صحت دارد. Coma اگر يك لكه روشن روي امواج گستردهاي كه روي محور نوري سيستم قرار ندارند تشكيل شود عكس آن دايره روشن نيست همان طوريكه در مرحله قبل هم بيان شد و شكل آنان نامتقارن فرض ميشود. برخي اوقات اين شكل، يادآور ذوزنب است گرچه نام اين انحراف ميباشد. coma به طور قابل توجهي توسط انحناي درست مشخصههاي سيستم ضعيف ميشود. انحرافي كه توسط اشعه هاي مايل محور فرعي به وجود ميآيند 2 اين سطوح از طريق محور سيستم نوري ميگذرد كه سطوح جنوبي نام دارد. اگر امواج استوانهاي شكل اشعه در اين سطح صاف در يك زاويه كاملاً بزرگ با محور وجود داشته باشند آنگاه پس از پرتو دوباره براي طولاني مدت باقي نميمانند. اشعههايي كه در سطح جنوبي قرار دارند به روشي كه متفاوت از شكست نور اشعههايي است كه موازي با آنها هستند شكسته ميشوند. بدين ترتيب اشعههاي موج پس از شكست نور موازي نيستند. بنابراين موج برش عرضي متفاوت از فاصلهاي از عدسيها پس از انكسار نور است. در همان فاصله مشخص از عدسيها، برش عرضي بخشي از مسيري (خطي) است كه بر سطح جنوبي عمود و قائم است. پس از اين، اين خط به يك قرينه تبديل ميشود كه پارامترها با فاصله از عدسي تغيير ميكنند. در يك فاصله مشخص از عدسيها، برش عرضي دائرهاي شكل است دوباره بيضي شكل ميشود و در نهايت بخشي از خط در سطح جنوبي قرار دارد. يك اينچنين انحرافي آستيگماتيسم امواج متمايل نام دارد. ابتدا اجازه دهيد تا نمونهاي از انكسار نور موج را كه در بالا بدان اشاره شد تفسير كنيم. پس از عبور از طريق يك عدسي، موج در سطح جنوبي و در سطحي عمود بر سطح جنوبي و موازي محورها قرار ميگيرد كه به عبارت ديگر سطح SAGITTAL است. كانون براي اين سطوح متفاوت است. در شكل 80، كانون جنوبي روي سطح I و كانون SAGITTAL روي سطح III قرار دارد. در سطح II اشعهها نيمه بالايي موج استوانهاي شكل درنيمه پائين موج دائره شكل قرار دارند. در حالي كه اين متعلق به نيمه پائيني موجي است كه در نيمه بالايي دائره قرار دارد. اشعههايي كه از نيمه راست به موج استوانهاي شكل ميرسند روي نيمه راست دائره در سطح II قرار دارند. در حالي كه اشعههايي كه از نيمه چپ موج ميآيند روي نيمه چپ دائره قرار ميگيرند. مكان سطوح دركانون جنوبي و sagittal بستگي به زاويه انحراف موج در محور نوري دارد. بنابراين سطوحي كه شامل كانون هستند توسط كانون جنوبي و sagittal شكل ميگيرند و بر هم منطبق نيستند. واضح است كه اين سطوح فقط در نقطه F روي محور نوري به هم ميرسند در اين نقطه متعامد نيستند (شكل 83). اين نوع انحراف انحناي سطح عكس (تصوير) نام دارد. اين كجراهي (انحراف) زماني از بين ميرود كه وضعيتpetzval ارضا كننده باشد و ما در اين كتاب راجع به آن بحث نميكنيم. 4 ميزان بزرگنمايي سيستم معمولاً به زاويه انحراف اشعه در محور نوري بستگي دارد. در زواياي بزرگتر، اين مشهودتر است و تصوير تشابهش را با جسم از دست ميدهد. در نتيجه يك شبكه (توري) توسط خطوط راست شكل ميگيرد كه به داخل شبكه توري مانند با خطوط قوس دار انتقال مييابد. (شكل 84). اين نوع انحراف و كجراهي كجي نام دارد. انحراف هندسي توسط انتخاب درست عدسيها، مشخصات آنها و غيره كاهش مييابد. در حال حاضر، اين امكان وجود دارد كه همه انحرافات و كجراهي را حداقل براي ترسيم آنها در يك سطح قابل قبول از بين ببريم. انحراف رنگي اين انحراف با انتخاب تركيبي از عدسيهايي كه عدم انطباق تصاوير در طول موجهاي مختلف كاهش ميدهد از بين ميروند. ولي ممكن است كه توان انطباق دقيقي از تصوير را براي همه طول موجهاي طيف به دست آوريم. معمولاً انطباق دقيق تصوير براي 2 طول موج مختلف در نظر گرفته شده است و انطباق براي طول موجهاي باقي مانده داراي ميزان خاصي از صحت و درستي است، اين فرايند تابرنگسازي سيستم نوري نام دارد. تصاويري با 2 طول موج متفاوت بر هم منطبق هستند اگر سيستم داراي عناصر يكساني براي اين طولهاي موج باشد. و اين به مقدار يكساني از 3 مقدار ثابت حدسي ميرسد. به عبارت ديگر، حداقل داراي پارامترهاي مستقلي به منظور رسيدن به رنگسازي هستيم. مقادير اين پارامترها به عنوان راه حلي براي 3 معادله بيان شده از عضوهاي مهم براي هر دو طول موج در نظر گرفته شدهاند و هميشه اين امكان وجود دارد كه يك سيستم نوري انتخاب كنيم كه نياز به 3 پارامتر جداگانه دارد. اين مسئله توسط اين حقيقت كه فقط كافي است تا به رنگسازي نسبي در اهداف عملي برسيم حل ميشود. واضح است كه رنگ سازي مي تواند در اصل براي 3 يا طول موجهاي بيشتري درنظر گرفته شود. براي همين منظور، ما بايد سيستمي را به وجود آوريم كه به طور كافي داراي تعداد زيادي پارامتر است و اين پارامترها به درستي انتخاب شدهاند. رنگ سازي شامل بيشتر از 2 طول موج است كه در نورشناسي استفاده شده است. انتخاب طول موجهاي براي تطابق با تص 4 وير بستگي به ابزار استفاده شده دارد. و براي ابزار مشاهده بصري، طول موجها به حساسيت چشم نزديك هستند. به عنوان مثال از يك منطقه طيفي سبز ـ زرد استفاده شده است. معمولاً اشعههايي با 3/656= نانومتر استفاده ميشود. براي دوربينهاي عكاسي طول موجها به منطقه آبي طيف نزديك هستند چون فيلمهاي عكاسي نسبت به اينچنين طول موجهايي حساس هستند. عدسيهاي غوطهور در روغن عدسيهاي غوطهور در روغن به منظور جلوگيري از انحراف كروي به كار ميروند در حالي كه از امواج گستردهاي استفاده شده است. اصل عملكرد اينچنين عدسيهايي واضح است كه در ايجاد تصاويري مشخص ميشود كه داخل عدسيهاي كروي شكل قرار دارند (شكل 85). نقطه p در فاصله از مركز. در عدسيهاي گوي مانند و كروي انتخاب شده است. كه n و شاخصهاي انكسار نور در اين عدسيها و محيطي با توجه خلأ ميباشند. اين تصويري كه شكل گرفته است نتيجه همين انكسار نور در سطح كروي است و جايي است كه در طرف فرو رفته (سطح فرو رفته) وجود دارد. بنابراين شعاع اين سطح در فرمول داراي علامت منفي است. كميتها از نقطه A1 بررسي و اندازهگيري شدهاند كه منفي ميباشند. مطابق با نظريه و قوانين سينوس ما ميتوانيم براي مثلثات و PQO به صورت زير بنويسيم: قانون اسنل در انكسار نور درنقطه Q به صورت زير است. بايد در نظر گرفتن كه s-r مطابق با شرايط ما از معادله 11-24 و 10-24 داريم: در حالي كه از مثلثات POQ و POQ با داشتن يك زاويه ما داريم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پارسَه ( تخت جمشید ) Persepolis هخامنشیان همچون نیاکان خود عادت به كوچ كردن داشتند ، و معمولاً همه سال را در یك جا به سر نمیبردند، بلكه بر حسب اقتضای آبوهوا، هر فصلی را در یكی از پایتختهای خود سر میكردند. در فصل سرما ، در بابل و شوش اقامت داشتند ، و در فصل گرمی ِهوا به همدان میرفتند كه در دامنه كوه الوند بود و هوای تازه و خنكی داشت . این سه شهر « پایتخت » به معنی اداری و سیاسی و اقتصادی بودند، اما دو شهر دیگر هم بودند كه « پایتخت آئینیِ » هخامنشیان به شمار میرفتند، یكی پاسارگاد كه در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار میشد، و دیگری « پارسَه » كه برای پارهای تشریفات دیگر به كار میآمد. این دو شهر « زادگاه » و « پرورشگاه » و به اصطلاح « گهواره » پارسیان به شمار میرفت، و گور بزرگان و نامآوران آنان در آنجا بود و اهمیت ویژهای داشتند؛ به عبارت دیگر، اینها مراكز مذهبی ایرانیان هخامنشی بودند، مانند اورشلیم و واتیكان، كه نظر به اهمیت آیینی خود، مركز ثقل بسیاری از حوادث بودهاند. البته از این دو تختجمشید بیشتر اهمیت داشته است و به همین دلیل، اسكندر مقدونی آن را به عمد آتش زد تا گهواره و تكیهگاه دولت هخامنشی را از میان ببرد. نام راستین این شهر پارْسَهْ بوده است كه از نام قوم پارسی آمده است و آنها ایالت خود را هم به همان نام پارس میخواندند. پارسه به همین صورت در سنگ نوشته خشیارشا بر جرز درگاهای « دروازه همه ملل » نوشته شده است، و در لوحههای عیلامی مكشوفه از خزانه و باروی تختجمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر بسیار كم آگاهی داشتهاند، به دلیل این كه پایتخت اداری نبوده است، و در جریانهای تاریخ سیاسی، كه مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته. به علاوه، احتمال دارد كه به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به مكانها ی مذهبی رفت وآمد كنند و در باب آن آگاهیهایی به دست آورند؛ همچنان كه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی كمتر میتوانستند در باب مشاهد و امامزادههای ایرانی تحقیق كنند. بعضی گمان كردهاند كه در برخی از نوشتههای یونانی از پارسه به صورت پارسیان «persain» و یا شهر پارسیان نام رفته است، اما این گمان مبنای استواری ندارد. پِرسِه پُلیس ( پرسپولیس ) نام مشهور غربی تختجمشید ، یعنی پِرْسِهْ پُلیْس (Perse Polis) ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْپُلیْس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیْس Persep tolis لقبی است برای آِتِنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و «ویرانكننده شهرها» معنی می دهد.این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم ق.م. در چكامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد «شهر پارسیان» به كار برده است (سُوكنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست عمدی، به صورت سادهترش، یعنی پرسه پلیس، در كتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است. خود ایرانیان نام «پارسه» را چند قرن پس از برافتادنش فراموش كردند چون كتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند و در دوره ساسانی آن را «صدستون» میخواندند. البته مقصود از این نام، تنها كاخ صدستون نبوده است، بلكه همه بناهای روی صفه را بدان اسم میشناختهاند. در دورههای بعد، در خاطر ه مردم فارس، «صدستون» به «چهلستون» و «چهلمنار» تبدیل شد. جُزَفا باربارو، از نخستین اروپاییانی كه این آثار را دیده است (سال 1474 میلادی)، آن را ِچْلمِنار (چهلمنُار) خوانده است. پس از برافتادن هخامنشیان خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت، و خاطره شان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه تاریخی كیانی درهم آمیخت، و بنای شكوهمند پارسه را كار جمشید پادشاه افسانهای كه ساختمانهای پرشكوه و شگرف را به او نسبت میدادند دانستند و كمكم این نام افسانهای را بر آن بنا نهادند. صفه ی پارسه تختجمشید بر روی صفهای بنا شده است كه كمی بیشتر از یكصد و بیستو پنج هزار متر مربع وسعت دارد. خود صفه برفراز و متكی به صخرهای است كه از سمت شرق پشت به كوه میترا یا مهر (= كوه رحمت) داده است و از شمال و جنوب و غرب در درون جلگه مرودشت پیش رفته و شكل آن ر ا میتوان یك چهار ضلعی دانست كه ابعاد آن تقریباً چنین است: 455 متر در جبهه غربی ، 300 متر در طرف شمالی ، 430 متر در سوی شرقی و 390 متر در سمت جنوبی كتیبه بزرگ داریوش بر دیوار جبهه جنوبی تخت، صریحاً گواهی میدهد كه در این مكان هیچ بنایی قبل از وی موجود نبوده است. كارهای ساختمانی تختجمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود 518 ق.م آغاز شد. اول از همه میبایست این تخت بسیار بزرگ را برای برآوردن كوشك شاهی آماده سازند: بخش بزرگی از یك دامنه نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معینی كه مورد نظرشان بود، تراشیدند و كوتاه و صاف كردند و گودیها را با خاك و تختهسنگهای گران انباشتند، و قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تختهسنگهای كثیرالاضلاع كوه پیكری كه بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنكه این سنگهای بزرگ بر هم استوار بمانند آنها را با بستهای دم چلچلهای آهنی به هم پیوستند و روی بستها را با سرب پوشانیدند (این بستهای فلزی را دزدان و سنگربایان كنده و بردهاند؛ تنها تعداد كمی از آنها را بر جای ماندهاند). این تخته سنگها یا از سنگ آهكی خاكستری رنگی است كه از كوه و تپههای اطراف صفه استخراج میشده و یا سنگهای آهكی سیاهی شبیه به مرمر است كه از كانهای مجدآباد در 40 كیلومتری غرب تختجمشید میآوردهاند. خرده سنگها و سنگهای بیمصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند. شاید در همین زمان بوده است كه با آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه كوه مهر (= كوه رحمت) به عمق 24 متر كندند. پس از چند سال، صاف كردن صخره طبیعی و پر كردن گودیها به پایان رسید و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها كردند و در همان زمان دستگاه آب دَركُنی تختجمشید را ساختند بدین معنی كه در دامنه آن قسمت از كوه رحمت كه مشرف بر تخت است آبراهههایی كندند و یا درست كردند، و سر این آبراههها را در یك خندق بزرگ و پهن، كه در پشت دیوار شرقی تخت كنده بودند، گذاشتند تا آب باران كوهستان از راه آن خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و به دَر رَوَد. بدینگونه خطر ویرانی بناهای روی تخت ناشی از سیلاب جاری از كوهستان از میان رفت، اما بعدها كه این خندق پُر شد آب باران كوهستان قسمت اعظم برج و باروی شرقی را كند و به درون محوطه كاخها ریخت و آنها را انباشت، تا این كه در هفتاد سال گذشته؛ باستانشناسان این خاكها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند. بر روی خود صفه، آبراهههای زیرزمینی كندهاند كه از میان حیاط و كاخها میگذشت و آب باران سقفها از راه ناودانهایی كه مانند لوله بخاری و با آجر و ملاط قیر در درون دیوارهای ستبر خشتی تعبیه كرده بودند، وارد آبراهههای زیرزمینی میشد و از زیر دیوار جنوبی به دشت و خندقی در آن جا میرسید. هنوز قسمتهایی از این آبراههای زیرزمینی و ناودانهای درون دیوارها را در گوشهوكنار تختجمشید میتوان یافت. هم اكنون نیز آب بارانهای شدید زمستانی از این آبراهها به در میرود. نگاهی کوتاه بر بخش های مختلف پارسه 1. پلکان ورودی در قسمت غربی صفه برای دسترسی به بالای صفه، پلکان دو طرفه عظیمی ساخته شده که شبیه دو بازو برای به آغوش گرفتن میهمانان است ، در هر طرف 110 پله ، که 63 پله از سطح دشت به یک پاگرد منتهی و از پاگرد تا روی صفه 43 پله ساخته شده است.هر پلکان 10 سانتیمتر ارتفاع،38 سانتیمتر پهنا و 690 سانتیمتر طول دارد در کناره پلکان کنگره داری ساته شده است و هر چند پله از یک قطعه سنگ بزرگ تراشیده شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پل سزان از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری, جستجو سلف پرتره، اثر پل سزان، سال۱۸۷۵ پل سزان (۱۹ ژوئیه ۱۸۳۹ -۲۲ اکتبر ۱۹۰۶) نگاره گرهنرمند فرانسوی را بسیاری از پژوهشگران پدر نگاره گری نو اش میخوانند. او پرده هایش را در کنار کارهای نگاره گران شیوه ی درانگاشت Imperssionism به تماشا می گذاشت [۱] نوآوری ها ی او چه در شیوه و چه در ارته نگاره گری style and techniques of painting ، کاربرد چشم اندازها perspective، هم چیدگی composition و رنگ آمیزی بر هنر سده ی بیستم هنایشی بسزا و سترگ داشت. [۲]پیکاسو همگاهگی های رویه ای planar compositions او را به شیوه ی خشت گاره cubism گسترش داد و ماتیس دلبسته به رنگ آمیزی او بود و ازاین هردو نگاره گر آمده است که "سزان پدر همه ی ماست".[۳] سزان رنگها را آنچنان با شور وآفرینندگی بر پرده هایش می نشاند که در هر زدش قلم موی او ساختاری استوار و مانا را می توان پدیدار دید. اندوهناک آنکه سزان در همه ی زندکی هنریش بس آزرمگین و کم سخن بود و از اینروی همواره درمیانه ی انجمن هنرمندان بیگانه و نه-از-ما به شمار می آمد. کامیابی هنری او در دیرگاه و در روزگار کهنسالیش در رسید. ودر این چرخه بود که نگازه گران جوان و هنرمند به گرد او چون تشنگان فرا آمده به سزچشمه از بودش او سیراب می شدند. [۴] پل سزان از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری, جستجو سلف پرتره، اثر پل سزان، سال۱۸۷۵ پل سزان (۱۹ ژوئیه ۱۸۳۹ -۲۲ اکتبر ۱۹۰۶) نگاره گرهنرمند فرانسوی را بسیاری از پژوهشگران پدر نگاره گری نو اش میخوانند. او پرده هایش را در کنار کارهای نگاره گران شیوه ی درانگاشت Imperssionism به تماشا می گذاشت [۱] نوآوری ها ی او چه در شیوه و چه در ارته نگاره گری style and techniques of painting ، کاربرد چشم اندازها perspective، هم چیدگی composition و رنگ آمیزی بر هنر سده ی بیستم هنایشی بسزا و سترگ داشت. [۲]پیکاسو همگاهگی های رویه ای planar compositions او را به شیوه ی خشت گاره cubism گسترش داد و ماتیس دلبسته به رنگ آمیزی او بود و ازاین هردو نگاره گر آمده است که "سزان پدر همه ی ماست".[۳] سزان رنگها را آنچنان با شور وآفرینندگی بر پرده هایش می نشاند که در هر زدش قلم موی او ساختاری استوار و مانا را می توان پدیدار دید. اندوهناک آنکه سزان در همه ی زندکی هنریش بس آزرمگین و کم سخن بود و از اینروی همواره درمیانه ی انجمن هنرمندان بیگانه و نه-از-ما به شمار می آمد. کامیابی هنری او در دیرگاه و در روزگار کهنسالیش در رسید. ودر این چرخه بود که نگازه گران جوان و هنرمند به گرد او چون تشنگان فرا آمده به سزچشمه از بودش او سیراب می شدند. [۴] [ویرایش] زندگی هنری جادهای در شانتییی، ۱۸۸۸ پل سزان در نوزدهم ژانویه ۱۸۳۹ در شهر اکس-آن-پرووانس Aix-en-Provence در اپاختران خاوری فرانسه زاده شد. پدرش لوئیس اگوستوس سزان Louis-Auguste Cézanne بانکداری توانگر بود که هزینه های زندگی پسر هنرمندش را می پرداخت و پس از مرگ مرده ریگی بسزا(۴۰۰،۰۰۰ فرانک) برای او به جای گذارد. [۵] مادرش آن الیزابت اونورین اوبرت Anne-Elisabeth Honorine Aubert زنی بود دلزنده و رویاوا و بسیار نازکدل و رنجنده. از او بود که پل نشان دید و انگاشت زندگی گرفت. پل و دو خواهر کوچکترش مری و رز روزگار کودکیی آرام و پرنواز داشتند. در ده سالگی او به دبستان شبانه روزی سنت جوزف در آیکس Aix رفت [۶]و راستانگاری را از یک راهب ترسای اسپانیایی بنام جوزف گیلبرت آموخت و در ۱۸۵۲ به دبیرستان بوریون در شد پل سزان که در نوجوانی درشت اندام و نیرومند بود از دوست کوچک و تکیده ی خویش امیل زولا ی یتیم و بینوا در کشمکش هایش با بچه محل هایش که او را به ریشخند «پاریسی» میخواندند پشتیبانی می کرد. زولا سالها پس از آن چنین از سزان یاد می کرد "ماکه از دید روانی در دو سوی رویاروی هم بودیم برای همیشه باهم یکی شدیم وبرای هم پیوندی هایی رازگون، که همان آشفته سری نا آشکار هردوی ما بود برای رسیدن به فرازمندی، به هم گراییدیم. هشیاری برتر ما در تراز با آن ناکسان کودن بی سروپا که با دیو خویی کتکمان می زدند بیدار میشد." [۷]در سالهای ۱۸۶۱-۱۸۵۹ سزان با به سرنهادن به خواست پدر در دانشکده حقوق دانشگاه آیکس Aix به آموختن پرداخت و در همان هنگام آموختن راستا نگاری را دنبال گرفت. در ۱۸۶۱ پس از گفتگویی ناخوشایند با پدرش که بر آن بود تااو را از رفتن به پاریس برای آموختن نگار گری بازدارد سزان جوان رهسپار پاریس شد اما آشنایی با کارهای نوآورانی چون یوجین دلاکروا Eugène Delacroix، گوستاو کوربه Gustave Courbet او را بخود بس ناباور و دلسرد ساخت. [ویرایش] چرخه ی تاریک یا دل وایانه ,۱۸۷۰-۱۸۶۲ Dark or Romantic period چهرنگار عمو دومینیگ ۱۸۶۷- ۱۸۶۵ ارته ی سزان، که او خود آنرا couillarde, "گستاخانه" می خواند به گشت گار های پرده های نخستین اش می آمد. این گشت گارهایی بود از کشتار و دریده گری rapes و پتیارگی . به گفته ی تاریخ دان هنری فرانسوی ژان- کلود لبنستین Jean-Claude Lebensztejn "سزان جوان میخواست که تماشاگرانش را به جیغ کشیدن وادارد.. او از هرسوی راستاپردازی، رنگ آمیزی، ارته، اندازه بندی و گشت گار گزینی آفند می کرد ... او دد منشانه همه ی دوست داشتنی ها را در هم میشکست " و از این روی بود که سزان از نهادها ی نگارگرانی چون تن وایی های هنری erotic art تیتیان Titian و بد افتادهای گویا Goya پیروی میکرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
موضوع پروژه: تحلیل شرکت خدمات رسانی کامپیوتر خدمات کامپیوتری(خرید وفروش قطعات کامپیوتری ): قطعات کامپیوتر را مسئول خرید ،خرید داری کرده و انبار میشود. یک لیستی از فرم قطعات آماده شده همراه با قیمت به مشتری ارائه میشود. مشتری با توجه به معیارهای خودش سیستم خودرا انتخاب کرده و فروشنده پس از اطمینان از خرید سیستم فرم نرم افزارها را به مشتری میدهد و سپس مشتری نرم افزارهای که روی سیستم اش میخواهد نصب شود تیک زده و فرم را امضاء میکند سپس فروشنده تمام هزینه ها را محاسبه کرده و فاکتور خرید در اختیار مشتری قرار میدهد تا در قسمت حسابداری این فاکتور را بپردازد.قسمت حسابداری هزینه و آدرس و تلفن مشتر ی را میگیرد تا هنگام آماده شدن سیستم بتواند با مشتری تماس بگیرد. بعد از اسمبل کردن ونصب نرم افزارهای مورد نیاز، فروشنده با مشتری تماس میگیرد پس ازدریافت فاکتور پرداخت شده سیستم را تحویل مشتری میدهد. حال اگرسیستم مشکل دار شود مشتری با شرکت تماس میگیرد مسئول فنی و تعمیر به درب منزل رفته و سیستم را تعمیر میکند(نصب نرم افزار و یا آموزش به مشتری و یا تعویض قطعه ی مورد نصب نظر)اگر خدمات انجام شده شامل گارانتی باشد از مشتری هزینه ای دریافت نمیشود در غیر این صورت هزینه ای خدمات انجام شده دریافت میشود. جدول مشخصات نیازمندیهای شرکت: نیازمندیها R1 خرید کالا توسط مسةول خرید R2 انبار کردن کالا R3 تحویل فاکتور فروش توسط فروشنده به مشتری R4 سفارش کالا به مسئول خرید R5 تحویل فاکتور قطعات به مشتری R6 تحویل فاکتور فروش نرم افزارها به مشتری R7 اسمبل کردن سیستم R8 نصب ویندوز همراه با نرم افزارها R9 تماس با مشتری برای دریافت سیستم R10 خدمات پس از فروش(تعمیر سیستم) R11 قیمت کالا به روز R12 دریافت پول بابت فروش و واریز به حساب شرکت R13 تحویل کالا به مسئول انبار R14 ثبت فروش کالا توسط مسئول فروش R15 نام کالا R16 تعداد کالا منبع:خریدار- بخش انباردار-متصدی فروش-مسئول فنی و تعمیر- بخش حسابداری-مسئول ثبت اسناد نواحی:بخش حسابداری-بخش انبارداری- بخش ثبت اطلاعات-مسئول خرید- فروشنده-بخش فنی واسط (داخلی و خارجی):فروشنده-مسئول فنی-خریدار- بخش انباردار- بخش حسابدار زیر سیستم:بخش حسابداری-بخش انبارداری-مسئول فروش-مسئول خرید-مسئول فنی جدول D.T.T: نیاز نیاز R1 R2 R3 R4 R5 R6 R7 R8 R9 R10 R11 R12 R13 R14 R15 R16 R1 a
R2 a
a
R3 a
a
R4 a
a
a
R5
a
a
a
R6
a
a a R7
a
a
R8
a
a
R9
a
a
R10
a
R11 a
R12
a
a
R13
a
a
R14
a
R15 a a a a a
a a a a a R16 a a a a a
a a a a a جدول F.T.T: ناحیه نیاز A1 A2 A3 A4 A5 A6 R1 a
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 بسعه تعالي آئين بودا و زندگى نامه او بيوگرافى و شرح حال بودا؟ نام اصلى او سيدرتا است ، مردى از خاندان كاشاتريا از شاهزادگان و اشراف هند كه در منطقه بنارس به دنيا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده كرد، برهمنان ايالت بنارس را فراخواند و از آينده كودك از آنان سئوال كرد. برهمنان مى گويند كه اين بوداى بيدار كننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنين پيشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا كه فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاكم بر سرنوشت رعايا باشد، نه اينكه راهب و تارك دنيا گردد. وقتى كودك متولد شد، براى او شرايط زندگى ويژه اى تدارك ديد تا با پيشگوئى راهبان بستيزد و سرنوشت بودا را عوض كند. براى وصول به اين مطلوب كليه روابط او را محدود ساخت تا هيچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تاركان دنيا نداشته باشد. اين وضع تا 16 سالگى سيدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى يكنواخت در كاخ خسته شد، لذا روزى از پيرمرد قصه گويش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولين برخورد سيدرتا در اين گردش با پيرمردى قد خميده با موهاى سفيد و حالى پريشان است . و اين چهره تازه و جديدى است كه سيدرتا در وراى ديوارهاى قصر مى ديد. اين كيست ؟ قصه گويش مى گويد: اين مرد مانند من و تو جوانى داشته و اكنون چنين پير و فرتوت شده است . سيدرتاتوضيح بيشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: اين مرحله اى است كه همه بايد به آن برسند، من نيز در آينده چنين پير خواهم شد. سيدرتا مى گويد: اين پيرى و كهولت در من هم پديدار خواهد شد؟ قصه گويش پاسخ مى دهد: آرى در شما نيز پديد خواهد آمد. مى گويد: حتما بايد پير شوم ؟ قصه مى گويد: حتما پير خواهى شد. بودا حالتش دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به كاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود و در فكر فرو رفته 3 بود، در انديشه پيرى هيولاى وحشتناكى كه در آينده در انتظار او است . اين كابوس زندگى بودا را دچار بحران كرد. بودا چند روز بعد نيز به سياحت رفت . اين بار بودا مردى بيمار و از پا افتاده را ديد كه با مرگ دست و پنجه نرم مى كرد. از قصه گو پرسيد: اين كيست ؟ قصه گو مى گويد: اين مرد بيمار و ناتوان است . بودا مى پرسد: بيمارى چيست ؟ جواب مى شنود كه : بيمارى نوعى گرفتارى و تحول جسمى است كه در آدميان پديد مى آيد و سلامتى را سلب مى كند. بودا مى پرسد: آيا ممكن است اين بيمارى در من راه يابد؟ قصه گو پاسخ مى دهد: آرى به سراغ تو نيز خواهد آمد. بودا مى پرسد: آيا من نيز چنين زار و نزار خواهم شد؟ قصه گو مى گويد: آرى تو نيز چنين خواهى شد. سيدرتا مى گويد: مرا به خانه بازگردانيد، امروز گردش مرا بس است . دوران خلوت و انزواى بودا آغاز شد. وى به پيرى بيمارى و عواقب آن مى انديشيد. بار ديگر بودا راهى سياحت مى شود و اين بار مرده اى را مى بيند و دوباره سئوالات او آغاز مى شود: اين كيست و چيست ؟ چرا مرده ؟ آيا من نيز خواهم مرد؟ از سرنوشت او مى پرسد، جواب مى شنود كه در آن جهان ديگر كسى را ندارد، و كسى او را نمى شناسد، و... بودا برخود مى لرزد، مى ترسد و به كاخ باز مى گردد. دوران امساك بودا شروع مى شود، از همه كس و همه چيز جدا مى شود، سخت در انديشه پيرى بيمارى و مرگ فرو رفته است . بار ديگر به سياحت مى رود و اين بار فرد فقير ژنده پوشى را مى بيند كه در عالم خلسه فرو رفته ، با سرى تراشيده و حالتى متغير، همچون كوه استوار و محكمم كه گوئى با تمام مظاهر مادى دنيا در حال جنگ است و در آستانه پيروزى بر دنيا و مافيها قرار دارد. سئوالات بودا آغاز مى شود: اين كيست ؟ چرا چنين كرده ؟ با مردم قهر است ؟ با زندگى چى ؟ و جواب مى شنود كه او مردى راهب است ، مرتاض است ، رياضت مى كشد. و سئوالات بودا: مرتاض ؟ رياضت ؟ آرى رياضت يعنى مبارزه با غرايز و بريدن از جاذبه هاى مادى و دنيوى و پيوستن به دنيائى ديگر... سخنان قصه گوى بودا در او اثر عميقى مى كند. تقاضا مى كند كه وى را به نزد مرتاض ببرد تا از سخنان او درسى بياموزد. در اين ديدار، زندگى آرام و بى دغدغه راهب تاءثير شگرفى بر بودا گذاشت و ميسر زندگى او را به طور كلى دگرگون 3 كرد و سرانجام از او شخصيت و آئينى ساخت كه امروز در چند كشور بزرگ جهان پيروان فراوانى دارد. بودا در كاپيلاواستودر جنوب نپال درسال 560 يا 563 ق .م متولد شد. نام قبيله و خاندان او گوتما بود، لذا وى را ملقب به سكيا مونسى يعنى داناى قبيله ساكيا كردند. و چون بعدا به ارشاد وهدايت مردم جامعه خويش پرداخت ، او را بودا يعنى نور و درخشان گفته اند. اين نام ولقب تا به امروز در ميان جوامع بشرى به رسميت شناخته شده و تعاليم او نيز به همين عنوان بودائيسم بودائى ناميده مى شود. پدر بودا يكى از پادشاهان يك ايالت هند بود. در قلمرو سلطنت او، افكار برهمنى و فلسفه هاى مختلف هندى حضور داشت . محور اين آراء و افكار فلسفى همان گونه كه در مباحث گذشته آمد، بر تزكيه و نجات انسان درتلقى هندى آن استوار بود. و آنگونه كه گذشت ، پدر هراسان از سرنوشت فرزند چنا ن تدابيرى انديشيد و مراقبت هائى معمول داشت . اما ديديم كه بودا از كاخ مجلل پاى به بيرون نهاد و دگرگون شد. محققان تاريخ اديان برآنند كه دو حادثه مهم در كاخ زندگى بودا او را متحول نمود. اين دو حادثه به لحاظ محتوى همان برخوردهاىخارج از كاخ را در بردارد. حادثه نخست بيمارى يك رقاصه است كه توجه بودا را به خود جلب كرد، رقاصه اى كه مبتلا به بيمارى سل بود و سرنوشت دردناك خود و خواهرش را كه او نيز از بيمارى سل در گذشته بود، براى بودا باز گفته بود. حادثه دوم وصيت اين رقاصه درحال مرگ به بودا است كه از فقر و پيرى مادرش براى او گفته بود. پيش گوئى برهمنان درباره سيدرتا والدين او را نگران ساخته بود. طرح ازدواج بودا تلاشى براى رهائى از خلوت گزينى او است . اما بودا ديگر متعلق به اين دنيا نيست و ازدواج نتوانست او را از تفكر و انديشه باز دارد و خلاء وجودى او را پر كند. سيدرتا همچنان درخلوت خويش ، غرق در دناى ديگرى است . مشاهدات بودا (پيرى بيمارى فقر، مرگ ،رياضت و...) سخت او را به خود مشغول كرده است . او از مرتاض آموخته بود كه بايد رنج را رها كرد و بى بى رنجى رسيد؛ به بى رنگى ، به بى نيازى و... مرتاض به اينها رسيده بود و بودا در انديشه شدن ، رسيدن و رهائى ازرنج . اينكه بودا فرزندى دارد. و در شب تصميم و سرنوشت به اتاق همسر و 4 فرزندش مى رود، مادر و فرزند خوابيده بودند، بودا آن دو را از خواب بيدار نمى كند و با آنان وداع مى كند. از تاريكى شب استفاده كرد و راهى جنگل شد .اندكى بعد اسبش را نيز رها مى كند تا يادگار اشرافيت را با خود نداشته باشد. در انبوه جنگل گم مى شود، مى رود و مى رود تا به پنج برهمن كهنسال مى رسد. به جمع آنان مى پيوندد. رياضت بودا آغاز شد. او در اين راه آنچنان كوشيد كه در آستانه نيروانا قرار گرفت . تا آنجا متعالى شد كه بر همه پارسايان روزگار خويش پيشى جست . او ديگر سيدرتا كاشاتريا و... نيست، بوداست كه تارك تمام لذات مادى و تجملات دنيوى است . بودا از شهرت رنج مى برد و بار ديگر از جامعه فاصله مى گيرد. در كنار درختى منزل مى كند و تصميمى مى گيرد در زير همين درخت بماند تا بميرد. اين درخت بو بود. بودهى از ريشه بيدار شدن و آگاه شدن ، روشن شدن ، اشراق وعرفان است . بودا سالها در كنار درخت بومى ماند تا پيروز مى شود،نجات مى يابد و به حقيقت مى رسد. آنگاه لباس بودائى بر تن مى كند. گويند نام اواز همين درخت بودهى گرفته شده است . در پاى همين درخت به نيرواناحقيقت مطلق رسيد. از زير همين درخت به زادگاهش برگشت ، ژنده پوش ، برهنه پا، درويش وار و در هيبت يك مرتاض. ابتدا مردم زادگاهش را دعوت مى كند، برخى از مردم دعوت او را پذيرفتند و برخى ديگر زندگى مادى را ترجيح دادند. بودا در سال 483 ق .م . در سن هشتاد سالگى درگذشت . آخرين كلام وى خطاب به راهبان اين بود: هر چه مركب است ، دستخوش تباهى و فنا است . پيروان اوليه بودا، نخستين معبد بودائى سانگهارا بنا كردند و دعوت خود را درشمال هند آغاز نمودند . افسانه هاى بودا؛ گويند روزى كه بودا در زير درخت بو به تفكر و خلسه فرو رفته بود، بازرگانى با قافله و كالاى تجارى خود از آنجا عبور مى كردد. بازرگان را نظر به بودا افتاد، او و همراهانش به ديدار وى شتافتند و صدقاتى در كنارش يا در كشكولش انداختند. اين كشكول بعدها سمبل رياضت كشان بودائى شد. بازرگان مزبور و ياران او در كنار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 فهرست مندرجات عنوان صفحه ۱ آر.یو.پی چیست؟ 2 ۲ مهمترین مزایای آر.یو.پی 3 ۳ ویژگیهای آر.یو.پی 3 ۴ مراحل آر.یو.پی 4 ۴.۱ مرحله ۱ - آغازین (Inception) 4 ۴.۲ مرحله ۲ - تحلیل پیچیدگی (Elaboration) 5 ۴.۲.۱ ریسکهای مرتبط با نیازمندیهای سیستم 5 ۴.۲.۲ ریسکهای تکنولوژیکی 6 ۴.۲.۳ ریسکهای منابع انسانی 7 ۴.۲.۴ ریسکهای سیاسی 7 ۴.۳ مرحله ۳ - ساخت (Construction) 8 ۴.۴ مرحله ۴ - انتقال (Transition) 9 5- ابزار مهندسي نرم افزار 10 6- مراحل زيست چرخ پروژه: 11 7- تكرار در متدولوژي RUP: 12 8 - منابع 15 3 RUP از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد. در فرهنگ مهندسی نرمافزار، فرآیند یکپارچهٔ رشنال یا آر.یو.پی. (به انگلیسی: Rational Unified Process و به اختصار: RUP) نام یک فرآیند توسعهٔ نرمافزار است که شرکت آیبیام آنرا تدوین کرده است. به طور خلاصه آر.یو.پی ارائه دهنده مجموعهای از روشها برای کمک به مدیریت دقیق بر روی مراحل طراحی و پیادهسازی نرمافزارهای رایانهای است. این فرآیند بستر مناسبی برای تولید و توسعه نرمافزار در اختیار تحلیلگران و طراحان سیستمهای رایانهای قرار میدهد. آر.یو.پی چیست؟ این فرآیند یک روش نظاممند برای تخصیص کارها و مسئولیتها در یک تیم توسعه نرمافزار ارائه میدهد و هدف آن تولید نرمافزار بصورت بهینه و با کیفیت بالاست که بتواند نیازهای کارفرما را تحت یک برنامه زمانی مشخص و با بودجه قابل پیشبینی برآورده سازد. آر.یو.پی بهرهوری تیم تولید نرمافزار را با فراهم نمودن دسترسی تمام افراد تیم به یک پایگاه دانش سهلالوصول به همراه راهنماها، الگوها و ابزارهای کمکی برای همه فعالیتهای حیاتی توسعه، افزایش میدهد. از آنجا که تمام افراد به منابع یکسانی دسترسی دارند، لذا دید مشترکی برای توسعه نرمافزار برخوردار هستند. آر.یو.پی امکان استفاده موثرتری از زبان یکپارچه مدلسازی (UML) را فراهم میسازد (دقت شود که در عین حال آر.یو.پی و یو.ام.ال کاملاً مستقل از یکدیگر هستند و نباید آنها را با هم یکی فرض کنیم). به کمک تکنیک های آر.یو.پی بخش 3 های عمدهای از فرآیند تولید نرمافزار به طور خودکار انجام شده و همچنین استفاده از مدلهای تولید شده در فرآیندهای گذشته در پروژههای جاری به سادگی امکانپذیر است. این فرآیند با موقعیتهای مختلف تطبیق یافته و برای سازمانهای بزرگ یا حتی کوچک تولید و توسعه نرمافزار قابل استفاده است. آر.یو.پی کلیه مراحل انجام یک پروژه شامل تحلیل سیستم، برنامهریزی، بررسی ریسکها، تولید و تست نرمافزار را در بر میگیرد و چهارچوبی در جهت انجام صحیح و موفق پروژههای نرم افزاری فراهم میسازد. چرا آر.یو.پی را یکپارچه نامیدهاند: این فرآیند از ترکیب و یکپارچهسازی چند فرآیند و متدولوژی شامل Booch، OMT و OSE دیگر ایجاد شده است. از زبان یکپارچه مدلسازی (UML) به طور موثری بهره میگیرد. مفاهیمی نظیر کلاس و شیء در متدهای قبلی علائم خاص و مختلفی داشتهاند حال آنکه در آر.یو.پی یکسان شدهاند. مهمترین مزایای آر.یو.پی تسهیل توسعه تکراری نرمافزار مدیریت نیازها مدل کردن تصویری نرمافزار 4 بازبینی کیفیت نرمافزار کنترل تغییرات در نرمافزار امکان استفاده از طریق وب ویژگیهای آر.یو.پی بر اساس یوزکیسها عمل میکند.(نیازهای کاربر از طریق یوزکیس بیان میشود) اساس آن طراحی معماری سیستم است و سیستم تولید شده از معماری استواری برخوردار خواهد بود. مبتنی بر تکرار است. قابلیت استفاده مجدد را فراهم میسازد زیرا پروژه به قطعات کوچک تقسیم و انجام میشود. مراحل آر.یو.پی مرحله ۱ - آغازین (Inception) پایه پروژه و ابعاد آن در این مرحله مشخص میشوند. در این مرحله پروژه به طور کلی بررسی شده و هزینه و درآمد ناشی از آن محاسبه میگردد. در این مرحله برداشتی اجمالی از ابعاد پروژه بدست میآید. در انتهای این مرحله تصمیم برای انجام یا عدم انجام پروژه اتخاذ خواهد شد و تعهد لازم از کارفرما تهیه میشود. مرحله ۲ - تحلیل پیچیدگی (Elaboration) در این مرحله جزئیات بیشتری از نیازهای سیستم را جمعآوری شده و درک بهتری از پروژه صورت میپذیرد. بدین ترتیب تحلیل و طراحی سطح بالایی از سیستم صورت گرفته پایه معماری اولیه سیستم بنا میشود. در این مرحله نقشه ساخت سیستم تولید شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 آزمايش هيدرومتري مقدمه : تجزيه هيدرومتري برپايه اصل رسوب دانه هاي خاك در آب مي باشد . وقتي نمونه خاكي درداخل آب پراكنده مي شود ، ذرات بسته به شكل ، اندازه و وزنشان با سرعت هاي متفاوت رسوب مي كنند . در آزمايش زير به بررسي اصول و روش آزمايش هيدرومتري خاك مي پردازيم . تئوري آزمايش : با توجه به رابطه روبه رو و با دانستن L و tمي توان درصد وزني خاك ريزتر از قطر داده شده را محاسبه كرد : D : درصد وزني رد شده خاك ريزتر از قطر داده شده ( قطر ذرات خاك ) K : عدد ثابت L : عمق اندازه گيري شده از سطح آب تا مركز ثقل حباب هيدرومتري t : زمان مقدار k تابع توده ويژه خاك (Gs ) و ويسكوزيته مي باشد كه در دماهاي مختلف با توجه به جدول به دست مي آيد : وسايل و مواد لازم : مزور 1000 سي سي و 500 سي سي هيدرومتر ( چگالي سنج ) خاك ريز دانه ( عبور كرده از الك نمره 200) هگزا متا فسفات سديم دماسنج روش آزمايش : 2 20 گرم هگزامتا فسفات سديم را در مزور 1000 ريخته و به آن آب اضافه مي كنيم و خوب هم مي زنيم . چون محلول به دست آمده 20 گرم در cc1000 است ، 250 گرم از محلول را جدا مي كنيم و در مزور مي ريزيم و آن قدر آب مي افزاييم تا به cc1000 برسد . در اين حالت دماي محلول را اندازه مي گيريم كه حدود 20 درجه سلسيوس است و k مربوط به دماي20 و Gs=2.65 را از جدول استخراج مي كنيم كه برابر است با k = 0.01365 .سپس چگالي سنج را در درون مزور قرار مي دهيم و پس از ثابت شدن آن عدد چگالي سنج را قرائت مي كنيم . چگالي سنج عدد 5.5 را نشان مي دهد . مقدار cc 250 از محلول را جدا مي كنيم و در داخل ظرف هيدرومتري مي ريزيم و خاك را به آن مي افزاييم . سپس آن قدر به آن آب مي افزاييم تا اين كه آب به پره هاي ظرف برسد . ظرف را در دستگاه هيدرومتري قرار مي دهيم تا دستگاه به طور كامل خاك را در آب مخلوط كند . مخلوط را در مزور cc1000 مي ريزيم و آب را تا cc1000 پر مي كنيم . سپس چگالي سنج را در درون آن قرار مي دهيم و در زمان هايي كه در جدول مشخص شده عدد چگالي ـ سنج را ثبت مي كنيم . اگر آزمايش در دماي C20 ادامه پيدا مي كرد ، عدد چگالي سنج كمي بالاتراز عدد 5.5 كه از نمونه شاهد حاصل شد ، متوقف مي شد . به دليل آن كه آزمايش براي بار دوم در دماي 17 درجه انجام شد چگالي سنج نهايتا عدد 5 را نشان داد كه k مربوط به دماي C 17 برابر 0.01417 مي باشد . (جدول 1 و 2 ) .............................................................................................................................................................................. 3 آزمايش تركم مقدمه : خاك در حالت معمولي شامل منافذي است كه در آن هوا وجود دارد ، به همين خاطر براي به دست آوردن وزن مخصوص خاك نمي توانيم از نمونه غير متراكم استفاده كنيم . لذا براي به دست آوردن وزن مخصوص خاك بايد خاك را خوب متراكم كرد . هدف از انجاماين آزمايش به دست آوردن درصد رطوبت بهينه براي حداكثر تراكم است . تئوري آزمايش : تراكم با چكش هاي كوچك و بزرگ صورت مي گيرد و بر دو نوع است : 1- تراكم معمولي 2- تراكم مصالح سدي تراكم معمولي خود به دو بخش تقسيم مي شود : الف ) در قالب 4 اينچ ، سه لايه ، 25 ضربه در هر لايه ، چكش كوچك 5.5 پوندي ، ارتفاع سقوط cm 12 . ب ) در قالب 6 اينچ ، سه لايه ، 56 ضربه در هر لايه ، چكش كوچك 5.5 پوندي ، ارتفاع سقوط cm 12 . تراكم مصالح سدي نيز به دو بخش تقسيم مي شود : الف) در قالب 4 اينچ ، پنج لايه ، 25 ضربه در هر لايه ، چكش بزرگ 10 پوندي ، ارتفاع سقوط cm 18 . ب ) در قالب 6 اينچ ، پنج لايه ، 56 ضربه در هر لايه ، چكش بزرگ 10 پوندي ، ارتفاع سقوط cm 18 . پس از تراكم ، وزن م خصوص تر خاك را به راحتي مي توان به دست آورد . وزن مخصوص خشك خاك هم از رابطه مقابل قابل محاسبه است : : وزن مخصوص خشك خاك : وزن مخصوص تر : درصد رطوبت وسايل و مواد لازم : 4 مزور ، خاك ، وسايل تراكم معمولي نوع الف از قبيل قالب 4 اينچ و چكش 5.5 پوندي ، الك ، ترازو ، قوطي درصد رطوبت ، بيلچه ، كاردك ، سيني و استانبولي . روش آزمايش : به ميزان 5 كيكوگرم خاك عبور كرده از الك را با ترازو اندازه گيري مي كنيم . اين خاك را در سه لايه در قالب ريخته و 25 ضربه در هر لايه با چكش 5.5 پوندي مي زنيم ، سپس قسمت بالاي قالب را برداشته ، سطح خاك متراكم شده در قالب را با كاردك صاف كرده و قالب را با خاك وزن مي كنيم . مغزي نمونه متراكم را برداشته و وزن آن را اندازه مي گيريم ، سپس در قوطي درصد رطوبت در گرمكن قرار مي دهيم . در چندين مرحله اين عمل را با افزودن 1 الي 2 درصد ( 50 الي 100 سي سي ) آب تكرار مي كنيم و در هر مرحله نتايج را يادداشت مي كنيم . اين آزمايش را آن قدر تكرار مي كنيم تا خاك اشباع شود و وزن خاك داخل قالب كمتر شود . نتايج به دست آمده : نتايج به دست آمده در جدول3 نشان داده شده است . ابعاد و وزن قالب هم به صورت زير است : ارتفاع قالب : 11.60 سانتي متر قطر داخلي : 10.09 سانتي متر وزن قالب : 3.545 كيلوگرم حجم قالب : 4- 10 * 9.3 متر مكعب .............................................................................................................................................................................. آزمايش نفوذ پذيري مقدمه :