دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق تفسير سوره آل عمران ( ورد)

تحقیق تفسير سوره آل عمران ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-آل-عمران-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏آيا بهشت و دوزخ الان موجود است؟
‏ اكثر دانشمندان اسلامي معتقدند كه اين دو هم اكنون وجود خارجي دارند و ظواهر آيات قرآن نيز اين نظر را تأييد مي كند، به عنوان نمونه: در آيه مورد بحث و در آيات فراوان ديگري تعبير به«اعدت» (مهيا شده) يا تعبيرات ديگري از همين ماده گاهي در مورد بهشت و گاهي در باره دوزخ آمده است.
‏از اين آيات استفاده مي شود كه بهشت و دوزخ هم اكنون آماده شده اند اگر چه بر اثر اعمال نيك و بد انسانها توسعه مي يابند.
‏بهشت و دوزخ در كجا هستند؟
‏ به دنبال بحث فوق اين بحث پيش مي آيد كه اگر اين دو هم اكنون موجودند در كجا هستند؟ پاسخ اين سؤال را از دو راه مي توان داد:
‏نخست اينكه:بهشت و دوزخ در باطن و درون اين جهانند. ما اين آسمان و زمين و كرات مختلف را با چشم خود مي بينيم اما عوالمي كه در درون اين جهان قرار دارند نمي بينيم و اگر ديد و درك ديگري داشتيم هم اكنون مي توانستيم آنها را ببينيم در اين عالم موجودات بسياري هستند كه امواج آنها با چشم ما قابل درك نيستند. آيه «‏كلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجهيم»‏ كه در بالا اشاره شد نيز گواه اين حقيقت است.
‏3
‏پاداش شهيدان:
‏ درباره اهميت مقام شهيدان، سخن بسيار گفته شده و هر قوم و ملتي براي شهداي خود احترام خاصي قائل است ولي بدون اغراق، آن احترامي كه اسلام براي شهداي راه خدا قائل شده بي نظير است، روايت زير نمونه روشني از احترامي است كه اسلام براي شهدا قائل شده آمده:
‏پيامبر(ص) فرمودند: هنگامي كه جنگجويان تصميم بر شركت در ميدان جهاد مي گيرند خداوند آزادي آنها از آتش دوزخ را براي آنها مقرر مي دارد. و هنگامي كه سلاح بر مي دارند و آماده ميدان مي شوند فرشتگان به وجود آنها افتخار مي كنند.
‏و هنگامي كه با دشمنان روبرو مي شدند، مردم جهان، نمي توانند ميزان ثواب آنها را درك كنند. و هنگامي كه گام به ميدان نبرد بگذارند و نيزه ها رد و بدل شود، و جنگ تن به تن شروع گردد فرشتگان با پرو بال خود اطراف آنها را مي گردند و از خدا تقاضا مي كنند كه در ميدان ثابت قدم باشند در اين هنگام منادي صدا مي زند: ‏الجنه تحت ظلال السيوف ‏: بهشت در سايه شمشيرها است.
‏ در اين هنگام ضربات دشمن بر پيكر شهيد، ساده تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است.
‏شكست پس از پيروزي:
‏ در ماجراي جنگ احد مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصي جنگيدند و به زودي پيروز شدند و لشكر دشمن از هم پراكنده شد و موجي از شادي سراسر لشكر اسلام را فرا گرفت ولي نافرماني جمعي از تير اندازان كه در شكاف كوه «عينين» به سركردگي عبدالله بن جبير مي جنگيدند و رها كردن آن سنگر حساس و مشغول شدن آنها و ديگران به جمع آوري قناعم ، سبب شد كه ورق برگردد و شكست سختي به لشكر اسلام وارد گردد.
‏گناه سرچشمه گناه ديگر است:
‏ ان الذين تولوا منكم…‏ اين آيه كه باز ناظر به حوادث جنگ احد است حقيقت ديگري را براي مسلمانان بازگو مي كند و آن اينكه: لغزشهايي كه بر اثر وسوسه هاس شيطاني به انسان دست مي دهد و او را به گناهاني مي كشاند نتيجه زمينه هاي نامناسب روحي است كه براثر گناهان پيشين در انسان فراهم شده و راهي را براي گناهان ديگر هموار ساخته است وگر نه وسوسه هاس شيطاني در دلهاي پاك كه آثار گناهان سابق در آن نيست اثري در آن نمي گذارد و لذا مي فرمايد: « آنهايي كه در ميدان احد فرار كردند شيطان آنان را به سبب پاره اي از اعمالشان به لغزش انداخت اما خدا آنها را بخشيد. خداوند آمرزنده و حكيم است.» و به اين ترتيب به آنها مي آموزد كه براي كسب پيروزي در آينده بايد بكوشند، نخست خود را تربيت كنند و دل را از گناه بشويند.
‏3
‏معروف و منكر چيست؟
‏ « معروف» ‏در اين لغت به معني شناخته شده «از ماده عرف» و ‏« منكر» ‏به معني ناشناس«از ماده انكار» است. و به اين ترتيب كارهاي نيك ، اموري شناخته شده و كارهاي زشت و نا پسند اموري ناشناس معرفي شده اند چه اينكه فطرت پاك انساني با دسته اول آشنا و با دوم نا آشناست.
‏با چه اشخاصي مشورت كنيم؟
‏ مسلم است كه هر كس نمي تواند طرف مشورت قرار گيرد زيرا گاه نقاط ضعفي دارند كه مشورت با آنها مايه بد بختي و عقب افتادگي است، چنانچه علي عليه السلام مي فرمايد: ‏با سه طايفه مشورت نكن:
‏لا تدخلن في مشورتك بخيلا يعدل بك عن الفضل و يعدك الفقر:
‏با افراد بخيل مشورت نكن زيرا تو را از بخشش و كمك به ديگران باز مي دارند و از فقر مي ترسانند.
‏2.ولا جبانا يضعفك عن الامور‏:
‏ همچنين با افراد ترسو مشورت نكن زيرا آنها تو را از انجام كارهاي مهم باز مي دارند.
‏3‏.ولا حريصاَ يزين مالك الشره بالجور:
‏4
‏ و نيز با افراد حريص مشورت نكن كه آنها براي جمع آوري ثروت و با كسب مقام، ستمگري را در نظر تو جلوه مي دهند.
‏يك سؤال ناراحت كننده؟
‏ سؤالي كه در شأن نزول بالا براي جمعي از مسلمانان عصر پيامبر، مطرح بود يك سؤال عمومي و همگاني براي بسياري از مردم در هر عصر و زماني است آنها قالباً زندگي مرفه و پر ناز و نعمت گردنكشان و طغيانگران و فراعنه و افراد بي بند و بار را ، با زندگي پر مشقت جمعي از افراد با ايمان مقايسه مي كنند و مي گويند چرا آنها با آن همه جنايت و آلودگي زندگي مرفهي دارند و اما اينها با داشتن ايمان و تقوا به سر مي برند و گاهي اين موضوع در افراد سست ايمان ايجاد و شك و ترديد مي كند.
‏نقاط ضعف و قوت:
‏ يكي ديگر از علل پيش رفت بعضي از افراد بي ايمان و عقب ماندگي بعضي از مؤمنان اين است كه دسته اول در عين نداشتن ايمان گاهي نقاط قوتي دارند كه در پرتو آن پيروزي هاي چشم گيري به دست مي آورد و دسته دوم در عين داشتن ايمان نقاط ضعفي دارند كه همان موجب عقب افتادگي آنان مي شود.
‏مثلاً: افرادي را مي شناسيم كه در عين يگانگي از خدا در كارهاي زندگي جدي ، مسمم و داراي پشت كار و استقامت و هماهنگي با يكديگر و آگاهي از وضع زمان هستند.
‏گزارش به موقع عباس:
‏ عباس عموي پيامبر هنوز اسلام نياورده بود ، ودر ميان قريش به كيش و آيين آنان باقي بود ولي از آنجا كه به برادر زاده خود زياد علاقه مند بود هنگامي كه ديد لشكر نيروند قريش به قصد جنگ با پيامبر از مكه بيرون آمد بي درنگ نامه اي نوشت، و به وسيله مردي از قبيله « بني غفار» به مدينه فرستاد، پيك عباس به سرعت به سوي مدينه روان شد هنگامي كه پيامبر از جريان مطلع شد« سعدبن ابي» ملاقات و گزارش عباس را به او رساند و حتي المقدور سعي مي شد اين وموضوع مدتي پنهان بماند.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره آل عمران ( ورد) , تفسير سوره آل عمران , دانلود تحقیق تفسير سوره آل عمران ( ورد) , تفسير , سوره , آل , عمران , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 12 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:08 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد)

تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-انعام-آيه-141-تا-146-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 2
‏آيه 141
‏آيه و ترجمه
‏وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ ‏غَيرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُكلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ ‏الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَيرَ مُتَشبِهٍ كلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ‏ءَاتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا يحِب ‏الْمُسرِفِينَ(141)
  ‏ترجمه :
141 - ‏او است كه ‏باغهاى معروش (باغهائى كه درختانش روى داربستها قرار مى گيرند) و باغهاى غير معروش (‏درختانى كه نياز به داربست ندارند) آفريد، و همچنين نخل و انواع زراعت را كه از ‏نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند و (نيز) درخت زيتون و انار را كه از جهتى با هم شبيه ‏و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهريشان شبيه يكديگر است در حالى كه طعم ‏ميوه آنها فوق العاده متفاوت ) از ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى نشيند بخوريد و ‏حق آن را به هنگام درو بپردازيد، اسراف نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمى ‏دارد.
  ‏تفسير :
‏يك درس بزرگ توحيد
‏در اين آيه به چند موضوع اشاره شده است كه هر كدام در حقيقت نتيجه ديگرى ‏است .
‏نخست مى گويد: خداوند همان كسى است كه انواع باغها و زراعتها با درختان ‏گوناگون آفريده است كه بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 3
‏بديع و دل انگيز خود چشمها را ‏متوجه خويش مى سازند، و با ميوه هاى لذيذ و پر بركت كام انسان را شيرين مى كنند، و ‏بعضى بدون احتياج به داربست بر سر پا ايستاده و سايه بر سر آدميان گسترده ، و با ‏ميوه هاى گوناگون به تغذيه انسان خدمت مى كنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غير ‏معروشات ).
‏مفسران در تفسير كلمه معروش و غير معروش سه احتمال داده اند:
1 - ‏همان كه در بالا به آن اشاره شد، يعنى درختانى كه روى پاى خود نمى ايستند و نياز به ‏داربست دارند، و درختانى كه بدون نياز به داربست روى پاى خود مى ايستند. (زيرا عرش ‏در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همين جهت به سقف و يا تخت ‏پايه بلند، عرش گفته مى شود)
2 - ‏منظور از معروش درخت اهلى است كه به وسيله ‏ديوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غير معروش درختان بيابانى و جنگلى و ‏كوهستانى است .
3 -
‏معروش درختى است كه بر سر پا ايستاده و يا به روى زمين بلند ‏شده اما غير معروش درختى است كه به روى زمين مى خوابد و پهن مى شود.
‏ولى معنى ‏اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شايد ذكر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجيب و ‏شگفت انگيز اين گونه درختان است ، يك نگاه كوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر ‏پيچ و خم آن ، كه با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشياء اطراف مى چسباند ‏تا كمر راست كند، شاهد اين اين مدعا است .
‏سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات ‏كرده مى گويد: و همچنين درختان نخل و زراعت را آفريد (و النخل و الزرع ).
‏ذكر ‏اين دو بالخصوص به خاطر آن است كه از اهميت ويژه اى در زندگانى بشر و تغذيه او ‏برخوردارند (توجه داشته باشيد كه جنت هم به باغ و هم
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 4
‏به زمينهاى پوشيده از زراعت گفته ‏مى شود).
‏بعد اضافه مى كند كه اين درختان از نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند يعنى ‏با اينكه از زمين واحدى مى رويند هر كدام طعم و عطر و خاصيتى مخصوص به خود دارند، ‏كه در ديگرى ديده نمى شود (مختلفا اكله ).
‏سپس اشاره به دو قسمت ديگر از ميوه ‏هائى مى كند كه فوق العاده مفيد و داراى ارزش حياتى هستند، و مى گويد: همچنين زيتون ‏و انار (و الزيتون و الرمان )
‏انتخاب اين دو ظاهرا به خاطر آن است كه اين دو ‏درخت در عين اينكه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر ميوه و خاصيت غذائى بسيار ‏با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرمايد هم با يكديگر شبيهند و هم غير شبيه (متشابها ‏و غير متشابه )
‏پس از ذكر اين همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گويد: از ميوه ‏آنها به هنگامى كه به ثمر نشست ، بخوريد ولى فراموش نكنيد كه به هنگام چيدن ، حق آن ‏را بايد ادا كنيد) (كلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه يوم حصاده ).
‏و در پايان ، ‏فرمان مى دهد كه اسراف نكنيد، زيرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا ‏انه لا يحب المسرفين ).
‏اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و اين جمله مى ‏تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و يا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زيرا پارهاى ‏از اشخاص به قدرى دست و دل بازند كه هر چه دارند به اين و آن مى دهند و خود و ‏فرزندانشان معطل مى مانند.
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 5
  ‏نكته ها
‏در اينجا به چند ‏نكته بايد توجه كرد:
1 - ‏پيوند آيه با آيات قبل - در آيات گذشته از اين ‏سوره ، سخن از احكام خرافى بت پرستان در ميان بود، كه از زراعت و چهارپايان نصيبى ‏براى خدا قرار مى دادند، و عقيده داشتند كه اين سهام بايد به شكل مخصوصى مصرف گردد، ‏و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپايان را تحريم مى كردند و بچه هاى خود را براى بعضى ‏از بتها قربانى مى نمودند.
‏آيه فوق و آيه اى كه بعد از اين مى آيد در حقيقت ‏پاسخى به تمام اين احكام خرافى است ، زيرا صريحا مى گويد
‏خالق تمام اين نعمتها ‏خدا است ، او است كه همه اين درختان و چهارپايان و زراعتها را آفريده است و هم او ‏است كه دستور داده از آنها بهره گيريد و اسراف نكنيد، بنابراين غير او نه حق تحريم ‏دارد و نه حق تحليل .
2 - ‏در اينكه جمله اذا اثمر (هنگامى كه ميوه دهد) با ذكر ‏كلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقيب مى كند، در ميان مفسران گفتگو است ، ولى ‏ظاهرا هدف از اين جمله اين است كه به مجرد اينكه ميوه بر درختان ، و خوشه و دانه در ‏زراعت آشكار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز ‏پرداخته نشده است و اين حق را تنها در موقع چيدن ميوه و در درو كردن (يوم الحصاد) ‏بايد پرداخت (دقت كنيد).
3 - ‏منظور از اين حق كه بهنگام درو بايد پرداخت چيست ؟ ‏بعضى معتقدند همان زكات واجب ، يعنى يكدهم و يك بيستم است ، ولى با توجه به اينكه ‏اين سوره در مكه نازل شده و حكم زكات در سال دوم هجرت و يا بعد از آن در مدينه
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 6
‏نازل گرديده است ، چنين احتمالى ‏بسيار بعيد به نظر مى رسد.
‏در روايات فراوانى كه از اهلبيت (عليهم الاسلام ) به ‏ما رسيده و همچنين در بسيارى از روايات اهل تسنن اين حق ، غير از زكات معرفى شده و ‏منظور از آن چيزى است كه بهنگام حضور مستمند در موقع چيدن ميوه و يا درو كردن زراعت ‏به او داده مى شود، و حد معين و ثابتى ندارد.
‏و در اين صورت آيا اين حكم واجب ‏است يا مستحب ، بعضى معتقدند كه يك حكم وجوبى است كه قبل از تشريع حكم زكات بر ‏مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آيه زكات ، اين حكم منسوخ شد، و حكم زكات با حد ‏و حدود معينش به جاى آن نشست .
‏ولى از روايات اهلبيت (عليهم السلام ) استفاده مى ‏شود كه اين حكم نسخ نشده و به عنوان يك حكم استحبابى هم اكنون به قوت خود باقى است
.
4 - ‏تعبير به كلمه يوم ممكن است اشاره به اين باشد كه چيدن ميوه ها و درو كردن ‏زراعتها بهتر است در روز انجام گيرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها ‏داده شود، نه اينكه بعضى از افراد بخيل ، شبانه اين كار را بكنند، تا كسى با خبر ‏نشود، در رواياتى كه از طرق اهلبيت (عليهم السلام ) به ما رسيده نيز روى اين موضوع ‏تاكيد شده است .
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 7
‏آيه 142 - 144
‏آيه و ‏ترجمه
‏وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً ‏كلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشيْطنِ إِنَّهُ ‏لَكُمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(142)
‏ثَمَنِيَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَينِ وَ ‏مِنَ الْمَعْزِ اثْنَينِ قُلْ ءَالذَّكرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَيَينِ أَمَّا ‏اشتَمَلَت عَلَيْهِ أَرْحَامُ الاُنثَيَينِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن كنتُمْ ‏صدِقِينَ(143)
‏وَ مِنَ الابِلِ اثْنَينِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَينِ قُلْ ‏ءَالذَّكرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَيَينِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَيْهِ أَرْحَامُ ‏الاُنثَيَينِ أَمْ كنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ ‏مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كذِباً لِّيُضِلَّ النَّاس بِغَيرِ عِلْمٍ إِنَّ ‏اللَّهَ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ(144)
  ‏ترجمه :
142 - (‏و او كسى ‏است كه ) از چهارپايان براى شما حيوانات باربر و حيوانات كوچك آفريد، از آنچه او به ‏شما روزى داده است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى ننمائيد كه او دشمن آشكار شما ‏است .
143 - ‏هشت جفت از چهارپايان (براى شما آفريد) از ميش دو جفت و از بز دو ‏جفت بگو آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده يا مادهها را؟ يا آنچه رحم ماده هاى ‏آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئيد (و بر تحريم آنها دليلى داريد) به من خبر ‏دهيد.
144 - ‏و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفريد) بگو ‏كداميك از اينها را خدا حرام كرده است ؟ نرها را يا ماده ها را؟ و يا آنچه رحم ماده ‏ها را در برگرفته ؟ و آيا شما گواه (اين تحريم ) بوديد، هنگامى كه خدا به اين موضوع ‏توصيه كرد؟ بنابراين چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم ‏را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هيچگاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد! .
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 8
  ‏تفسير :

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد) , تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 , دانلود تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد) , تفسير , سوره , انعام , آيه , 141 , تا , 146 , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:07 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره اخلاص 20 ص ( ورد)

تحقیق تفسير سوره اخلاص 20 ص ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-اخلاص-20-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 28 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏موضوع تحقيق: تفسير سورة‏ ‏اخلاص
‏محتواي سورة اخلاص:
‏اين سوره چنان كه از نا مش پيدا است (سورةاخلاص و سورة توحيد) از توحيد پروردگار و يگانگي او سخن مي گويد و در چهار آية كوتاه چنان توصيفي از يگانگي خداوند كرده كه نياز به اضافه ندارد.
‏در شان نزول اين سوره از امام صادق (ع) چنين نقل شده:( يهود از‏ ‏رسول الله (ص) تقاضا كردند خداوند را براي ‏آنها توصيف كند پيغمبر (ص) سه روز سكوت كرد و پاسخي نگفت تا اين سوره نازل شد و پاسخ آنها را بيان كرد ).
‏در بعضي از روايات آمده : اين سؤال كننده (عبدالله بن صوريا) يكي ازسران معروف يهود بود و در بعضي روايات ديگري آمده :( عبدالله بن سلام) چنين سؤالي را در مكه كرد سپس ايمان آورد و ايمان خود را همچنان مكتوم مي داشت.
‏در روايات ديگري آمده است : مشركان مكه ‏چنين سؤالي را كرده اند. در بعضي از روايات آمده است : سؤال كنندگان گروهي از مسيحيان (نجران) بوده اند. در ميان اين روايات تضادي وجود ندارد.زيرا ممكن است اين سؤال از ناحيه ي همه ي آنها مطرح شده باشد و اين خود دليلي است بر عظمت فوق العادة اين سوره كه پاسخگوي سؤالات افراد و اقوام مختلف است.
‏2
‏فضيلت تلاوت اين سوره :
‏در فضيلت تلاوت اين سوره ‏روايات زيادي در منابع معروف اسلامي آمده است كه حاكي از عظمت فوق العادة آن مي باشد ازجمله :‏ ‏در حديثي از پيغمبر اكرم (ص) مي خوانيم كه فرمود‏ ‏:‏ ‏ايعجز احدكم ان يقرا ثلث القران في ليله؟:‏(آياكسي از شما ‏ عاجز‏ است ازاين كه يك سوم قرآن‏ ‏را در يك‏ ‏شب‏ ‏بخواند)؟!
‏يكي از حاضران عرض كرد :اي رسول خدا ! چه كسي توانايي بر اين كار را دارد؟!
‏پيغمبر فرمود ‏: اقروا قل هو الله احد : (سورةقل هو الله احد را بخوانيد)
‏در حديث ديگري از امام صادق (ع) مي خوانيم : (هنگامي كه رسول خدا (ص) بر اجازة (سعد بن معاذ) نماز گزارد فرمود :هفتاد هزار ملك كه در ميان آنها (جبرئيل) ‏نيز بود بر اجازه ي او نماز گزاردند! من از (جبرئيل) پرسيدم : او به خاطر كدام عمل مستحق نماز گزاردن شما‏ ‏شد؟ گفت :‏ به خاطر تلاوت‏ ‏(قل هو الله احد)‏ ‏در حال نشستن و ايستادن و سوار شدن و پياده شدن و رفت و آمد).
‏ودر حديث ديگري از امام صادق (ع) ميخوانيم : كسي كه يك روز‏و‏ ‏شب بر او‏بگذرد و نماز هاي پنج گانه رابخواند و در آن ‏(قل هو الله احد)‏
‏را نخواند به او گفته ميشود ‏: يا عبد الله! لست من المصلين!:(اي بنده ي خدا تو از نماز گزاران نيستي)!
‏3
‏در حديثي ديگر از پيغمبر اكرم (ص) آمده است كه فرموده : ( كسي
‏كهايمان به خدا و روز قيامت دارد خواندن سورة‏ (قل هو الله احد )‏ رابعد از هرنماز ‏ترك نكند. چرا كه هر كس آن را بخواند خداوند خير دنيا و آخرت را براي اوجمع مي كند و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش را مي آمرزد.)
‏از روايت ديگري استفاده مي شود :( خواندن اين سوره به هنگام ورود به خانه روزي را فراوان مي كند و فقر را دور مي سازد.)
‏روايات در فضيلت اين سوره بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد و آنچه نقل كرديم ‏تنها قسمتي از آن است .در اين كه :‏ ‏چگونه سوره ي‏ ‏(قل هو الله احد)‏ ‏معادل يك سوم قرآن است؟ بعضي گفته اند : به خاطر اين كه قرآن مشتمل بر (احكام) و (عقائد) و (تاريخ) است و اين سوره بخش (عقائد)را به طور فشرده بيان
‏ مي كند.
‏بعضي ديگر گفته اند : قران سه بخش اس‏ت : (‏ ‏مبدا) و (معاد) و (آنچه در ميان اين دو ) قرار دارد و اين سوره بخش اول را شرح
‏ مي دهد. اين سخن قابل قبول است كه تقريبا يك سوم قرآن پيرامون توحيد بحث مي كند و عصارةآن در سورة (توحيد) آمده است.
‏اين سخن را با حديث ديگري درباره ي عظمت اين سوره پايان
‏ مي دهيم :‏(‏(‏از امام علي بن حسين (ع ) درباره ي سوره ي توحيد سؤال كردند‏ فرمودند :
‏4
‏ان الله عز‏‍‏وجل علم انه يكون في آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالي قل هو الله احد و الايات من سوره الحديد الي قوله: ( ؤهو عليم بذات الصدور) فمن‏ ‏رام ورا ذلك فقد هلك:‏(خداوند متعال مي دانست : در آخر الزمان اقوامي مي آيند
‏كه در مسائل تعمق و دقت مي كنند لذا سوره ي (قل هو الله احد ) و آيات آغاز سوره ي ‏(حديد) تا (عليم بذات الصدور) را (پيرامون مباحث توحيد و خداشناسي ) نازل فرمود هر كس بيش از آن را طلب كند هلاك مي شود.))
‏تفسير سوره :
‏ بسم الله الرحمن الرحيم.
‏به نام خداوند بخشنده ي مهربان
‏بهترين سرآغاز:‏ ‏ميان همه ي مردم جهان رسم است كه هر كار مهم و پرارزشي را به نام بزرگي از بزرگان آغاز مي كنند و نخستين كلنگ ‏هر مؤسسه ي ارزنده اي را به نام كسي كه مورد علاقه ي آنان است بر زمين مي زنند يعني آن كار را با آن شخصيت مورد نظر از آغاز ارتباط مي دهند .
‏اما آيا بهتر نيست براي پاينده بودن يك برنامه و جاويد ماندن يك تشكيلات آن را موجود پايدار و جاويداني ارتباط دهيم كه فنا در ذات او راه ندارد چرا كه همه ي موجودات اين جهان به سوي كهنگي و زوال مي روند تنها چيزي باقي مي ماند كه با آن ذات لا يزال بستگي دارد.
‏توج‏ه به اين نكته لازم به نظر مي رسد كه : ما در همه جا بسم الله مي گوييم چرا بسم الخالق يا بسم الرازق و مانند آن نمي دانيم؟!

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره اخلاص 20 ص ( ورد) , تفسير سوره اخلاص 20 ص , دانلود تحقیق تفسير سوره اخلاص 20 ص ( ورد) , تفسير , سوره , اخلاص , 20 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:07 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره تحريم ( ورد)

تحقیق تفسير سوره تحريم ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-تحريم-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تفسير سوره تحريم (1)
‏بسم الله الرحمن الرحيم
‏يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك تبتغى مرضات ازواجك و الله غفور رحيم.قد فرض الله لكم تحلة ايمانكم و الله موليكم و هو العليم الحكيم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حديثا فلما نبات به و اظهره الله عليه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباك هذا قال نبانى العليم الخبير.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما ‏(1) ‏.
‏سوره تحريم هم مثل سوره طلاق با«يا ايها النبى‏»شروع شده است.ما در قرآن سه سوره داريم كه با«يا ايها النبى‏»شروع مى‏شود:سوره تحريم و سوره طلاق و سوره احزاب كه قبل از يس بود.سوره تحريم سوره‏اى است كه ابتدا مى‏شود در حالى كه اشاره‏اى دارد به جريانى كه ميان پيغمبر اكرم و بعضى از زنهاى ايشان واقع شده است.آنچه كه از قرآن فهميده مى‏شود-و خيلى جهاتش را تاريخ بيان كرده است و قسمتهاى كوچكى از آن هم هست كه از نظر تاريخ خيلى روشن نيست-اين است كه پيغمبر اكرم يك چيزى را كه بر خودش حلال بوده است،بر خود به موجب يك قسم حرام كرده است.اين فى حد ذاته يك كار جايزى است.جزء چيزهايى كه ما داريم عهد و نذر و قسم است،يعنى انسان به موجب يك نذر مى‏تواند چيزى را بر خود واجب يا حرام كند،كه در باب نذر به شرط رجحان مى‏شود اين كار را كرد،يا يك امر مباح يا مستحب را مى‏تواند به موجب يك قسم بر خودش واجب كند،يا يك مكروه را بر خودش حرام كند و يا يك مباح را بر خودش حرام كند.مثلا آدمى سيگار مى‏كشد،مرتب تصميم مى‏گيرد كه سيگار نكشد،نمى‏تواند،بعد قسم مى‏خورد كه براى مدت موقت‏يا براى هميشه سيگار نكشم.همين قدر كه قسم خورد،ديگر كشيدن سيگار بر او حرام مى‏شود،يعنى اگر بخواهد بكشد بايد كفاره بدهد،با يك تفاوت مختصرى كه در فقه ميان نذر و عهد و قسم مطرح است.
‏مفاد آيات
‏به هر حال يكى از مسائلى كه در فقه مطرح است اين مساله است كه انسان با قسم مى‏تواند مستحبى يا مباحى را بر خود واجب كند،مكروهى يا مباحى را بر خود حرام كند.آيه همين قدر نشان مى‏دهد كه پيغمبر اكرم يك امرى را كه بر او حلال و مباح بود به موجب قسم بر خودش حرام كرد و اين كار را براى جلب رضاى بعضى از زنهاى خودش كرد،حال‏«براى جلب رضاى بعضى از زنها»يعنى چه؟آيا به اين شكل كه مثلا آن زن تمايلى نداشت و پيغمبر اكرم براى اينكه ميل او را جلب كند[اين كار را كرد؟]يا نه،تحت فشار اذيت زنهاى خودش قرار گرفته بود و براى رهايى از آزار آنها اين حلال را بر خودش حرام كرد.از آيات استفاده مى‏شود كه اين دومى است،چون به دنبال آن فورا به آن دو زن خطاب مى‏كند:امر شما دائر است ميان توبه كردن و ادامه دادن به كار خود.اگر توبه كنيد،بايد هم توبه كنيد كه دلهاى شما فاسد شده،ولى اگر بخواهيد ادامه بدهيد(تهديد مى‏كند)خدا به حمايت پيغمبر بر مى‏خيزد.پس معلوم مى‏شود كه مساله مساله آزار بعضى از زنها بوده است،آنهم دو زن بوده است،چون كلمه‏«ان تتوبا»دارد.و باز از آيه استفاده مى‏شود كه پيغمبر رازى را به يكى از زنها گفت و از او پيمان گرفت كه اين راز را به كسى نگويد و اين زن بر خلاف پيمانى كه با پيغمبر داشت رفت به آن ديگرى-كه با يكديگر خيلى رفيق و دوست بودند-گفت.بعد پيغمبر اكرم به حكم وحى الهى آگاه شد كه سر ميان اين دو نفر بازگو شده است.به او فرمود:چرا رفتى اين را به او گفتى؟ او تعجب كرد،گفت:چه كسى به تو گفت كه من به او گفته‏ام؟فرمود:خداى آگاه به من خبر داد كه تو اين راز را فاش كرده‏اى.
‏حال در قرآن ضمن اينكه به اصولى در اين قضيه تصريح شده است،خصوصيات به ابهام گذاشته شده است:پيغمبر چيزى را به موجب سوگند بر خود حرام كرد،ولى آن چيز چه بود، بيان نشده.پيغمبر به بعضى از زنهاى خودش رازى را گفت و او افشا كرد و به ديگرى گفت.آن كه راز به او گفته شده بود چه كسى بود كه به ديگرى گفت؟(ولى اجمالا معلوم است كه رازى بوده است)و راز چه بود؟اين را هم باز قرآن مشخص نكرده است.آنها دو تن بودند كه قرآن به شدت به آنها حمله مى‏كند،يعنى نشان مى‏دهد آنها در وضعى بودند كه عليه پيغمبر توطئه مى‏كردند،تظاهر مى‏كردند(تظاهر از ماده ظهر است،يعنى پشت به پشت‏يكديگر داده عليه پيغمبر اقدام مى‏كردند).قرآن مى‏گويد:شما يا بايد از اين راهتان برگرديد و توبه كنيد،كه بايد هم توبه كنيد كه دلهاى شما منحرف شده است،و اگر نكنيد خدا با قدرت الهى،جبرئيل به قدرت وحى(حتى قدرت اصلى و قدرتهاى وسط را هم ذكر مى‏كند)،صالح‏ترين فرد مؤمنين و تمام فرشتگان به حمايت او هستند.قرآن آنچنان موضوع را مهم گرفته است كه معلوم مى‏شود وضع خيلى خطرناك بوده است.در عين اينكه تصريح مى‏كند كه اينها دو نفر بوده‏اند، ولى نمى‏گويد آن دو زن كدام دو زن بوده‏اند.آنگاه مى‏گويد:آن زنى كه فاش كرد و بعد پيغمبر به او اطلاع داد كه تو فاش كردى،و او حيرت زده شد و گفت:چه كسى به تو خبر داد؟از كجا فهميدى؟و فرمود:خدا خبر داد،بعد پيغمبر قسمتى از راز را به آن زن گفت و قسمت ديگر را كتمان كرد،يعنى وقتى كه به روى او آورد،قسمتى از مطلب را به روى او آورد،قسمت ديگر را كريمانه صرف نظر كرد،آن كارهاى زشتى كه آنها كرده بودند،كارهايى از قبيل توطئه، قسمتى از آن كارها را پيغمبر به روى او آورد و قسمت ديگر را به روى او نياورد(عرف بعضه و اعرض عن بعض)،به تعبير امير المؤمنين عمل كريمانه انجام داد.حال آن قسمتى كه گفت چه بود و قسمتى كه نگفت چه بود،باز قرآن بيان نكرده است.
‏توضيحات تاريخ و حديث
‏پس،از اين آيات قرآن ما يك قسمتهايى را در كمال صراحت مى‏فهميم ولى يك قسمتهاى ديگر را قرآن به اجمال و ابهام گذرانده و بيان نكرده است.حال كه قرآن بيان نكرده است تاريخ چطور؟تاريخ و حديث و اقوال مفسرين آيا قضيه را افشا كرده است‏يا نه؟آنچه كه از نظر مفسرين،اعم از شيعه و سنى،مسلم و قطعى است اين است كه آن زنى كه پيغمبر به او رازى گفت و فرمود:افشا نكن،حفصه دختر عمر بود،و آن زنى كه حفصه راز پيغمبر را به او افشا كرد عايشه بود،و آن دو زنى كه قرآن به اينها مى‏گويد:يا دست از توطئه چينى عليه پيغمبر برداريد و يا توبه كنيد،به اتفاق شيعه و سنى حفصه و عايشه بودند.چنين نيست كه بگوييم شيعه يك حرف مى‏زند،سنى حرف ديگرى،در اين جهت اختلافى نيست.يكى و دو تا هم حديث و روايت و تاريخ نيست،از مسلمات است.يكى از احاديثش حديثى است كه در صحيح مسلم و صحيح بخارى و جامع ترمذى-در اين سه تا كه من مى‏دانم و از معتبرترين كتب حديث اهل تسنن است-آمده است،و من به مناسبتى در كتاب مساله حجاب آن را از دو كتاب اول نقل كردم.
‏داستان اين است كه ابن عباس مى‏گويد:من خيلى ميل داشتم كه يك وقت از خود عمر بپرسم آن دو زنى كه قرآن در سوره تحريم مى‏گويد: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه چه كسانى بودند،تا در يك سفر از سفرهاى حج من همراهش بودم.در يك جايى كه عمر پايين آمد و مى‏خواست به اصطلاح تطهير و تجديد وضو كند،وقتى كه آمد وضو بگيرد،من ابريقى نزد او بردم،من آب مى‏ريختم و او وضو مى‏گرفت.من اين فرصت را نيمت‏شمردم‏ (2) ‏و گفتم يا امير المؤمنين!اينكه در قرآن مى‏گويد: ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما آن دو زنى كه قرآن اينچنين از آنها انتقاد مى‏كند كيستند؟رويش را برگرداند و گفت: عجب است از تو كه چنين سؤالى مى‏كنى،عايشه است و حفصه.بعد خود عمر داستان مفصلى را نقل كرد،كه البته در اين داستان خيلى جهات را روشن نكرده است،ولى قدر مسلم اين است كه اين يك جهت را در كمال صراحت بيان كرده است.
‏عمر مقدمه‏اى براى ابن عباس ذكر مى‏كند،مى‏گويد:ما زمانى كه در مكه بوديم بر زنهايمان مسلط بوديم،زنهايمان در مقابل مردها جرات نداشتند.خلاصه آنجا مرد سالارى حاكم بود، زنها خيلى زبون و ذليل بودند.در مدنيها ق‏ضيه بر عكس بود،زنهايشان بر آنها مسلط بودند و آن اطاعتى را كه زنهاى مكه از شوهران داشتند،نداشتند و روزى من ديدم كه زن خودم به روى من برگشت(عمر با آن خشونتش،زنش بر گردد،ديگر خيلى كار مشكل است).من حرف زدم،ديدم به من حمله كرد و چند و چون كرد.گفتم:عجب!اين اخلاق زنهاى مدينه اخلاق شما را فاسد كرده،در مقابل من اين جور حرف مى‏زنى؟!گفت:زنهاى پيغمبر هم با پيغمبر همين طور حرف مى‏زنند.گفتم:راست مى‏گويى؟گفت:بله.گفتم:واى به حال دخترم حفصه. بعد آمدم به مدينه نزد دخترم،گفتم:دخترم!شنيدم كه شما پيغمبر را اذيت مى‏كنيد و چنين حرفهايى مى‏زنيد،مثلا با پيغمبر تندى مى‏كنيد و گاهى قهر مى‏كنيد.اين كار را نكن،اين كار برايت‏خطر دارد.
‏اما داستانى كه او نقل كرده است اين است كه مى‏گويد:من خانه‏اى داشتم در اوالى مدينه يعنى بالاشهر مدينه‏ (3) ‏.همسايه‏اى داشتم و چون راه دور بود ما نمى‏توانستيم هر روز به مركز مدينه و مسجد مدينه و خدمت پيغمبر برويم.با آن همسايه نوبت گذاشته بوديم،يك روز او مى‏رفت،تا غروب در شهر بود و بر مى‏گشت و تمام خبرها را براى من مى‏گفت،يك روز من مى‏آمدم و خبرها را به او مى‏دادم.در آن ايام خبرهايى كه به ما مى‏رسيد خبرهاى وحشتناكى از شمال بود(يعنى از قسمت غسانيها كه در سوريه فعلى بودند)‏ (4) ‏.خبرهايى مى‏رسيد كه غسانيها دارند مجهز مى‏شوند،اسبهايشان را نعل مى‏بندند و براى حمله به مدينه آماده مى‏شوند.آنها خيلى نيرومند بودند و شوخى نبود.مرتب خبرهاى وحشتناك مى‏رسيد.يك روزى كه نوبت رفيق من بود،من در خانه بودم،يك وقت ديدم كه در به شدت كوبيده مى‏شود. بچه‏ها رفتند پشت در كه كيست؟ديدم صداى رفيقم است مى‏گويد:در خانه است، در خانه است؟يعنى من را مى‏خواهد.ديدم وحشت زده است.آمدم بيرون،گفتم چه خبر است؟گفت: قضيه خيلى مهم و بزرگى است.گفتم:غسانيها حمله كردند؟گفت:نه،از اين هم بزرگتر.وقتى كه همسايه من اين حرف را گفت،گفتم:حفصه بدبخت‏شد،من قبلا به او گفتم اين كار را نكن.
‏آنگاه من بلند شدم و به مسجد مدينه رفتم،ديدم كه يك ولوله و غوغايى است و پيغمبر به علامت كراهت آمده در اتاقى كه مثل بالاخانه بود،و يك غلام سياهى هم دم در اتاق است،و مردم هم جمع شده‏اند و گريه مى‏كنند.رفتم سراغ حفصه،ديدم حفصه هم گريه مى‏كند.گفتم: پيغمبر شماها را طلاق داده؟گفت:من نمى‏دانم،ولى اينقدر مى‏دانم كه پيغمبر از ما اعراض كرده است.(البته قصه طلاق نبوده،بعد معلوم شد شايعه دروغ بوده است.)من رفتم آن بالا و به آن سياه گفتم از پيغمبر اجازه بگير،مى‏خواهم بروم با ايشان صحبت كنم.او رفت داخل و آمد و گفت:گفتم ولى پيغمبر جوابى نداد.مى‏گويد:من برگشتم آمدم در ميان مردم،مدتى ايستادم ولى تاب نياوردم،دو مرتبه رفتم و گفتم براى من اجازه بگير.رفت و آمد و گفت:گفتم ولى پيغمبر سكوت كرد.دفعه سوم هم همين طور.آخر مرا صدا كرد و گفت:بيا.رفتم و با پيغمبر صحبت كردم،و بعد پرسيدم كه شما زنها را طلاق داده‏ايد؟فرمود:نه،اين جور نيست.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره تحريم ( ورد) , تفسير سوره تحريم , دانلود تحقیق تفسير سوره تحريم ( ورد) , تفسير , سوره , تحريم , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:06 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره تكوير ( ورد)

تحقیق تفسير سوره تكوير ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-تكوير-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 26 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ََآيه 1 - 9
‏آيه و ترجمه
‏بِسمِ اللَّهِ ‏الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
‏إِذَا الشمْس كُوِّرَت (1) وَ إِذَا النُّجُومُ ‏انكَدَرَت (2) وَ إِذَا الجِْبَالُ سيرَت (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت (4) وَ ‏إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت (5) وَ إِذَا الْبِحَارُ سجِّرَت (6) وَ إِذَا النُّفُوس ‏زُوِّجَت (7) وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سئلَت (8) بِأَى ذَنبٍ قُتِلَت (9)
‏تفسير نمونه جلد 26 صفحه 170
  ‏ترجمه :
‏بنام خداوند ‏بخشنده بخشايشگر
1 - ‏در آن هنگام كه خورشيد درهم پيچيده شود.
2 - ‏و در آن ‏هنگام كه ستارگان بى فروغ شوند.
3 - ‏و در آن هنگام كه كوهها بحركت در آيند.
4 - ‏و در آن هنگام كه باارزشترين اموال به دست فراموشى سپرده شود.
5 - ‏و در آن ‏هنگام كه وحوش جمع شوند.
6 - ‏و در آن هنگام كه درياها بر افروخته شوند.
7 - ‏و ‏در آن هنگام كه هر كس با همسان خود قرين گردد.
8 - ‏و در آن هنگام كه از دختران ‏زنده به گور شده سؤ ال شود،
9 - ‏كه به كدامين گناه كشته شدند؟!
 ‏تفسير :
‏آن روز كه طومار كائنات پيچيده شود
‏در ‏آغاز اين سوره چنانكه گفتيم به اشارات كوتاه و هيجان انگيز و تكان دهنده اى از ‏حوادث هولناك پايان اين جهان ، و آغاز رستاخيز بر خورد مى كنيم كه انسان را در ‏عوالم عجيبى سير مى دهد، و مجموعا هشت نشانه از اين نشانه ها را بازگو مى ‏كند.
‏نخست مى فرمايد: ((‏در آن هنگام كه طومار خورشيد درهم ‏پيچيده شود)) (‏اذا الشمس كورت ).
((‏كورت )) ‏از ماده ((‏تكوير)) ‏در اصل به معنى پيچيدن و جمع و جور ‏كردن چيزى است (همچون پيچيدن عمامه بر سر) اين مطلبى است كه از كتب مختلف لغت و ‏تفسير استفاده مى شود، و گاه آن را به ((‏افكندن )) ‏يا ((‏تاريك شدن ))
‏تفسير نمونه جلد 26 صفحه 171
‏چيزى گفته شده ، و به نظر مى رسد كه اين دو معنى نيز باز گشت به ‏همان ريشه اول مى كند.
‏به هر حال منظور در اينجا پيچيده شدن نور خورشيد، و تاريك ‏شدن و جمع شدن حجم آن است .
‏مى دانيم خورشيد در حال حاضر كره اى است فوق العاده ‏داغ و سوزان به اندازه اى كه تمام مواد آن به صورت گاز فشرده اى در آمده و در ‏گرداگردش شعله هاى سوزانى زبانه مى كشد كه صدها هزار كيلومتر ارتفاع آنها است ! و ‏اگر كره زمين در وسط يكى از اين شعله هاى عظيم گرفتار شود در دم خاكستر و تبديل به ‏مشتى گاز مى شود!
‏ولى در پايان اين جهان و در آستانه قيامت اين حرارت فرو مى ‏نشيند، و آن شعله ها جمع مى شود، روشنايى آن به خاموشى مى گرايد، و از حجم آن كاسته ‏مى شود، و اين است معنى ((‏تكوير))
‏و ‏لذا در لسان العرب آمده است ((‏كورت الشمس : جمع ضوءها و لف كما ‏تلف العمامة : معنى تكوير خورشيد اين است كه نور آن جمع و پيچيده مى شود، همانگونه ‏كه عمامه را مى پيچند)).
‏اين حقيقتى است كه در علم و دانش ‏امروز نيز منعكس است و ثابت خورشيد تدريجا رو به تاريكى و خاموشى مى رود.
‏سپس مى ‏افزايد: ((‏و در آن هنگام كه ستارگان بى فروغ گشته و افول ‏كنند)) (‏و اذا النجوم انكدرت ).
((‏انكدرت )) ‏از ماده ((‏انكدار)) ‏به معنى ((‏سقوط ‏كردن و پراكنده شدن )) ‏است ، و از ريشه ((‏كدورت )) ‏به معنى ((‏تيرگى ‏و تاريكى )) ‏است ، و جمع ميان هر دو معنى در آيه مورد بحث ‏امكان پذير است ، چرا كه در آستانه قيامت ستارگان
‏تفسير نمونه جلد 26 صفحه 172
‏هم فروغ و روشنايى خود را از دست مى دهند و هم پراكنده مى شوند و ‏سقوط مى كنند و نظام جهان بالا درهم مى ريزد، همانگونه كه در آيه 2 سوره انفطار ‏آمده و اذا الكواكب انتثرت هنگامى كه ستارگان فرو ريزند و پراكنده شوند و همانگونه ‏كه در آيه 8 سوره مرسلات آمده : و اذا النجوم طمست : ((‏و ‏هنگامى كه ستارگان محو و تاريك شوند))
.
‏در سومين نشانه ‏رستاخيز مى فرمايد: ((‏و در آن هنگام كه كوهها به حركت در ‏آيند)) (‏و اذا الجبال سيرت ).
‏همانگونه كه قبلا نيز اشاره ‏كرده ايم از آيات مختلف قرآن استفاده مى شود كه در آستانه قيامت كوهها مراحل مختلفى ‏را طى مى كنند نخست به حركت در مى آيند، و در آخرين مرحله به غبار پراكنده اى تبديل ‏مى شوند (شرح بيشتر در اين باره را در همين جلد در تفسير آيه 20 سوره نبا مطالعه ‏فرماييد).
‏سپس مى افزايد: ((‏و در آن هنگام كه باارزشترين ‏اموال به دست فراموشى سپرده شود)) (‏و اذا العشار عطلت )
((‏عشار)) ‏جمع ((‏عشراء)) ‏در اصل به معنى شتر ماده باردارى است ‏كه ده ماه بر حمل او گذشته ، و در آستانه آوردن بچه است يعنى چيزى نمى گذرد كه شتر ‏ديگرى از او متولد مى شود، و شير فراوان در پستان او ظاهر مى گردد.
‏در آن روز كه ‏اين آيات نازل گشت چنين شترى باارزشترين اموال عرب محسوب مى شد.
((‏عطلت )) ‏از ماده تعطيل به معنى رها كردن بدون ‏سرپرست و
‏تفسير نمونه جلد 26 صفحه 173
‏چوپان است .
‏منظور اين است شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است كه ‏هر انسانى نفيسترين اموال خويش را فراموش مى كند.
‏مرحوم ((‏طبرسى )) ‏در ((‏مجمع ‏البيان )) ‏نقل مى كند كه بعضى ((‏عشار)) ‏را به معنى ((‏ابرها)) ‏گرفته اند، و ((‏عطلت )) ‏به معنى تعطيل شدن ‏باران آنها است ، يعنى در آن روز ابرها در آسمان ظاهر مى شود اما نمى بارد (ممكن ‏است اين ابرها ناشى از گازهاى مختلف يا ابرهاى اتمى و يا توده هاى گرد و غبار حاصل ‏از متلاشى شدن كوهها در آستانه قيامت باشد كه ابرهايى است بدون باران ).
‏ولى ((‏طبرسى )) ‏مى افزايد: ((‏بعضى گفته اند تفسير ((‏عشار)) ‏به ((‏ابرها)) ‏چيزى است ‏كه در لغت عرب شناخته نشده )).
‏اما با توجه به مطلبى كه ((‏طريحى )) ‏در ((‏مجمع ‏البحرين )) ‏آورده كه ((‏عشار)) ‏در اصل به معنى شتران باردار است ، و سپس به هر باردارى ‏گفته شده ‏ممكن است اطلاق آن بر ((‏ابرها))
‏نيز به ‏خاطر آن باشد كه آنها نيز غالبا باردارند، هر چند ابرهايى كه در آستانه قيامت در ‏صفحه آسمان ظاهر مى شود باردار نيست (دقت كنيد).
‏بعضى نيز ((‏عشار)) ‏را به معنى خانه ها يا زمينهاى زراعتى ‏تفسير كرده اند كه در آستانه قيامت تعطيل مى گردد و از ساكنان و زراعت خالى مى ‏شود.
‏ولى تفسير اول از همه معروفتر است .
‏در آيه بعد مى افزايد: ((‏و در آن هنگام كه حيوانات وحشى جمع مى شوند)) (‏و اذا الوحوش حشرت ).
‏همان حيواناتى كه در حال عادى از هم دور بودند، و از ‏يكديگر مى ترسيدند
‏تفسير نمونه جلد 26 صفحه 174
‏و فرار مى كردند، ولى شدت وحشت حوادث هولناك آستانه قيامت آنچنان ‏است كه اينها را گرد هم جمع مى كند، و همه چيز را فراموش ‏‍‏ مى كند، گويى مى خواهند ‏با اين اجتماعشان از شدت ترس و وحشت خود بكاهند.
‏و به تعبير ديگر: وقتى آن صحنه ‏هاى هولناك خصائص ويژه حيوانات وحشى را از آنها مى گيرد با انسانها چه مى ‏كند؟!
‏ولى بسيارى از مفسران معتقدند كه آيه فوق اشاره به ((‏حشر حيوانات وحشى )) ‏در دادگاه قيامت است كه ‏آنها نيز در عالم خود و در حدود آگاهى خويش مسؤ وليتهايى دارند، و اگر ظلم و ستمى ‏به يكديگر كرده باشند در آنجا از آنها قصاص مى شود، و اين آيه را شبيه آيه 38 سوره ‏انعام مى دانند كه مى گويد: و ما من دابة فى الارض و لا طائر يطير بجناحيه الا امم ‏امثالكم ما فرطنا فى الكتاب من شى ء ثم الى ربهم يحشرون : ((‏هيچ جنبنده اى در زمين و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى ‏كند وجود ندارد مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند، ما چيزى را در اين كتاب ‏فروگذار نكرديم ، سپس همگى به سوى پروردگارشان جمع و محشور مى شوند)).
‏در زمينه حشر و حساب حيوانات بحث مشروحى در ذيل همان آيه در ‏سوره انعام (جلد 5 صفحه 224 تا 227 داشتيم ) ولى آنچه در اينجا مى توان گفت اين است ‏كه با توجه به اينكه آيات مورد بحث از نشانه هاى هولناك پايان دنيا و آغاز آخرت بحث ‏مى كند تفسير اول مناسبتر است .
‏سپس مى افزايد: ((‏و در آن ‏هنگام كه درياها بر افروخته شود!)) (‏و اذا البحار سجرت ).
((‏سجرت )) ‏از ماده ((‏تسجير)) ‏در اصل به معنى بر افروختن و به هيجان ‏آوردن آتش است .
‏تفسير نمونه جلد 26 صفحه 175

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره تكوير ( ورد) , تفسير سوره تكوير , دانلود تحقیق تفسير سوره تكوير ( ورد) , تفسير , سوره , تكوير , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 11 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:05 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره بروج ( ورد)

تحقیق تفسير سوره بروج ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-بروج-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 43 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏تفسير سوره بروج
‏سوره بروج مكى است و بيست و دو آيه دارد
‏بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
‏وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج (1)
‏وَ الْيَوْمِ المَْوْعُودِ(2)
‏وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ(3)
‏قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ(4)
‏النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(5)
‏إِذْ هُمْ عَلَيهَا قُعُودٌ(6)
‏وَ هُمْ عَلى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شهُودٌ(7)
‏وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الحَْمِيدِ(8)
‏الَّذِى لَهُ مُلْك السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى كلِّ شىْءٍ شهِيدٌ(9)
‏إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِينَ وَ المُْؤْمِنَتِ ثمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَاب جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَاب الحَْرِيقِ(10)
2
‏إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لهَُمْ جَنَّتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ ذَلِك الْفَوْزُ الْكَبِيرُ(11)
‏إِنَّ بَطش رَبِّك لَشدِيدٌ(12)
‏إِنَّهُ هُوَ يُبْدِىُ وَ يُعِيدُ(13)
‏وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ(14)
‏ذُو الْعَرْشِ المَْجِيدُ(15)
‏فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ(16)
‏هَلْ أَتَاك حَدِيث الجُْنُودِ(17)
‏فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ(18)
‏بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فى تَكْذِيبٍ(19)
‏وَ اللَّهُ مِن وَرَائهِم محِيط(20)
‏بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجِيدٌ(21)
‏فى لَوْحٍ محْفُوظِ(22)
‏ترجمه آيات
‏به نام خداى رحمان و رحيم .
3
‏سوگند به آسمان داراى برجهاى بسيار (1).
‏و به روز موعود (2).
‏و به همه بينندگان آن روز و به خود آن روز كه مشهود همه مى شود (3).
‏كه هلاك شدند ستمگرانى كه براى سوزاندن مؤ منين چاله هايى آتشى كه براى گيراندنش وسيله اى درست كرده بودند (5).
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 20 ‏صفحه 412
‏در حالى كه خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤ منين بر لبه آن آتش مى نشستند (6).
‏و خود نظاره گر جنايتى بودند كه بر مؤ منين روا مى داشتند (7).
‏در حالى كه هيچ نقطه ضعفى و تقصيرى از مؤ منين سراغ نداشتند بجز اينكه به خدا ايمان آورده بودند (8).
‏خداى مقتدر حميدى كه ملك آسمانها و زمين از آن اوست و خدا بر همه چيز شاهد و نظاره گر است (9).
4
‏محققا اين ستمگران و همه ستمگران روزگار كه مؤ منين و مومنات را گرفتار مى كنند و بعدا از كرده خود پشيمان هم نمى شوند عذاب جهنم در پيش دارند و عذابى سوزاننده (10).
‏محققا كسانى كه ايمان آورده و اعمال شايسته مى كنند باغهايى در پيش ‏‍‏ دارند كه نهرها از زير درختانش جارى است و اين خود رستگارى بزرگ است (11).
‏و محققا دستگير كردن پروردگار تو بسيار سخت است (12).
‏آرى اوست آغازگر پيدايش عالم و او است كه بعد از فناى آن ، دوباره اعاده اش مى دهد (13).
‏و آمرزگار و محبوب و مهربان هم او است (14 ).
صاحب عرش پر عظمت (15).
‏و تنها كسى است كه هر چه بخواهد مى كند (16).
‏آيا داستان لشكريان را شنيده اى ؟ (17).
‏لشكريان فرعون و ثمود (18).
‏كفار قوم تو از سرنوشت آنان پند نخواهند گرفت چون تكذيب خوى آنان شده است (19).

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره بروج ( ورد) , تفسير سوره بروج , دانلود تحقیق تفسير سوره بروج ( ورد) , تفسير , سوره , بروج , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:05 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره قيامت 20 ص ( ورد)

تحقیق تفسير سوره قيامت 20 ص ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-قيامت-20-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 42 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏1
‏موضوع تحقيق:
‏تفسير آيه 1 تا 14 سوره قيامت
‏1
‏1
‏موضوع تحقيق:
‏تفسير آيه 1 تا 14 سوره قيامت
‏1
‏1
‏موضوع تحقيق:
‏تفسير آيه 1 تا 14 سوره قيامت
‏1
‏1
‏موضوع تحقيق:
‏تفسير آيه 1 تا 14 سوره قيامت

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره قيامت 20 ص ( ورد) , تفسير سوره قيامت 20 ص , دانلود تحقیق تفسير سوره قيامت 20 ص ( ورد) , تفسير , سوره , قيامت , 20 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 9 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:04 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره حجرات 30 ص ( ورد)

تحقیق تفسير سوره حجرات 30 ص ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-حجرات-30-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تفسير سوره حجرات ‏ 2
‏آيات 1 - 10، سوره حجرات
‏سوره حجرات مدنى است و هيجده آيه دارد‏.
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 454
‏ترجمه آيات
‏به نام اللّه كه رحمان و رحيم است اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حكم كردن از خدا و رسول او پيشى مگيريد و از خدا پروا كنيد كه خدا شنواى دانا است (1).
‏اى كسانى كه ايمان آورده ايد صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللّه برنياوريد و با او به صوت بلند سخن مگوييد آن چنان كه با يكديگر سخن مى گوييد تا اعمالتان ندانسته بى نتيجه نشود (2).
‏به درستى آنان كه صوت خود را در برابر رسول خدا آهسته برمى آورند كسانيند كه خدا دلهايشان را براى تقوى بيازموده ، ايشان مغفرت و اجرى عظيم دارند (3).
‏به درستى آنان كه تو را از پشت ديوار حجره ها بانگ مى زنند بيشترشان تعقل ندارند (4).
‏و اگر ايشان صبر كنند تا تو از خانه به سويشان در آيى برايشان بهتر است و خدا آمرزگار رحيم است (5).
‏هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر فاسقى خبرى برايتان آورد تحقيق كنيد تا مبادا ندانسته به قومى بى گناه حمله كنيد و بعدا كه اطلاع يافتيد از كرده خود نادم شويد (6).
‏و بدانيد كه رسول اللّه در بين شما است بايد كه از او اطاعت كنيد و اگر او شما را در بسيارى امور اطاعت كند خود شما به تنگ مى آييد و ليكن خداى تعالى ايمان را محبوب شما كرد و در دلهايتان زينت داد و كفر و فسوق و عصيان را مورد نفرتتان قرار داد اينان رشد يافتگانند (7).
‏رشدى كه خود فضلى از خدا و نعمتى از او است و خدا داناى فرزانه است (8).
‏اگر دو طائفه از مؤ منين به جان هم افتادند بينشان اصلاح كنيد پس اگر معلوم شد يكى از آن دو طائفه بر ديگرى ستم مى كند با آن طائفه كارزار كنيد تا به حكم اجبار تسليم امر خدا شود و اگر به سوى خدا برگشت بين آن دو طائفه به عدل اصلاح كنيد (و باز هم توصيه م‏ي‏‌‏كنم كه ) عدالت را گسترش دهيد كه خدا عدالت گستران را دوست مى دارد (9).
‏تنها مؤ منين برادر يكديگرند پس بين برادران خود اصلاح كنيد و از خدا پروا كنيد، شايد مورد رحمش قرار گيريد (10).
 
 
‏بيان آيات
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 455
‏مسائل و مطالبى كه سوره مباركه حجرات مشتمل بر آنست
‏اين سوره مشتمل بر مسائلى از احكام دين است ، احكامى كه با آن سعادت زندگى فردى ‏انسان تكميل مى شود، و نظام صالح و طيب در مجتمع او مستقر مى گردد. بعضى از آن ‏مسائل ادب جميلى است كه بايد بين بنده و خداى سبحان رعايت شود، و پاره اى آدابى است ‏كه بندگان خدا بايد در مورد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) رعايت كنند، كه ‏در پنج آيه اول سوره آمده . بعضى ديگر آن ، احكام مربوط به مسائلى است كه مردم در ‏برخورد با يكديگر در مجتمع زندگى خود بايد آن را رعايت كنند. قسمتى ديگر مربوط ‏به برترى هايى است كه بعضى افراد بر بعض ديگر دارند، و
‏تفسير سوره حجرات ‏ 3
‏تفاضل و برترى افراد از اهم امورى است كه جامعه مدنى انسان با آن منتظم مى شود، و ‏انسان را به سوى زندگى توام با سعادت و عيش پاك و گوارا هدايت مى كند، و با آن ‏بين دين حق و باطل فرق مى گذارد، و مى فهمد كدام دين حق است ، و كدام از سنن اجتماعى ‏قومى است . و در آخر، سوره را با اشاره به حقيقت ايمان و اسلام ختم نموده ، بر بشريت ‏منت مى گذارد كه نور ايمان را به او افاضه فرموده است‏.
‏اين سوره به شهادت مضامين آياتش در مدينه ‏نازل شده ، به استثناى آيه ((‏يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى ...(( ‏كه بعضى ‏در باره مدنى بودن آن حرف دارند، كه به زودى خواهد آمد.
‏يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَينَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِيعٌ عَلِيمٌ
‏كلمه ‏((‏بين يدى ((‏در باره هر چيز استعمال ‏شود، به معناى جلوى آن چيز است ، و اين استعمالى است شايع ، چيزى كه هست يا مجازى ‏است و يا استعاره اى . و اينكه اين كلمه را هم به خدا نسبت داده و هم به ‏رسول خدا، خود دليل بر اين است كه منظور از آن ، جلو چيزيست مشترك بين خدا و ‏رسول و آن مقام حكمرانى است ، كه مختص است به خداى سبحان و - با اذنش - به ‏رسول او همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ‏((‏ان الحكم الا لله ((‏، و نيز فرموده : ‏((‏و ما ‏ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن اللّه((.
‏و نيز شاهد بر اينكه مراد از بين يدى حكم است ؛ اين مى باشد كه آيه شريفه را با جمله ‏((‏يا ايها الذين امنوا(( ‏آغاز، و با جمله ‏((‏ ‏و اتقوا اللّه ان اللّه سميع عليم (( ‏ختم كرده ، ‏كه از ظاهر آن برمى آيد مراد از ‏((‏ ‏بين يدى (( ‏آن مقامى است كه ارتباط به مؤ منين متقى ‏دارد؛ به كسانى ارتباط دارد كه هم به خدا و رسولش ايمان دارند، و هم از آن دو پروا. و ‏آن مقام همان مقام حكم است كه مؤ منين احكام اعتقادى و عملى خود را از آن مقام مى گيرند.
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 456
‏توضيح معناى جمله : ))‏لا تقدموا بين يدى الله و رسوله (( ‏و بيان اينكه مفاد آن اين ‏است كه هيچ حكمى را بر حكم خدا و رسول مقدم مداريد
‏با اين تقريب روشن گرديد كه مراد از ))‏لا تقدموا(( ‏هم اين است كه هيچ حكمى را بر حكم ‏خدا و رسولش مقدم مداريد، حال يا مراد اين است كه ‏قبل از گرفتن كلام و دستور خدا و رسول در باره حكم چيزى سخنى نگوييد، و يا ‏قبل از گرفتن دستور خدا عملى را انجام ندهيد. ليكن از اينكه به ‏دنبال كلام مى فرمايد: ))‏ان اللّه سميع عليم : خدا شنوا و داناست (( ‏مثل اينكه برمى آيد مراد تقديم قول است ، نه تقديم ‏فعل و نه اعم از آن دو، كه هم شامل قول شود و هم ‏فعل ، و گر نه اگر مراد قول و فعل هر دو بود، مى فرمود: ))‏ان اللّه سميع بصير : ‏خدا شنوا و بينا است (( ‏هم سخن شما را مى شنود، و هم ‏عمل شما را مى بيند، همچنانكه در بسيارى از موارد كه پاى ‏فعل در كار است كلمه ‏((‏ ‏بصير(( ‏را آورده ، مثلا مى فرمايد: ‏((‏ ‏و اللّه بما تعملون ‏بصير((. ‏پس حاصل معناى آيه اين شد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، در جايى كه خدا و ‏رسول او حكمى دارند، شما حكم نكنيد - يعنى حكمى نكنيد مگر به حكم خدا و ‏رسول او - و بايد كه همواره اين خصيصه در شما باشد، كه پيرو و گوش به فرما‏ن خدا و رسول باشيد.
‏و ليكن از آنجايى كه هر فعل و ترك فعلى كه آدمى دارد، بدون حكم نمى تواند باشد. ‏و همچنين هر تصميم و اراده اى كه نسبت به فعل و يا ترك فعلى دارد آن اراده نيز خالى از ‏حكم نيست ، در نتيجه مى توان گفت كه مؤ من نه تنها در ‏فعل و ترك فعلش بايد گوش به فرمان خدا باشد، بلكه در اراده و تصميمش هم بايد ‏پيرو حكم خدا باشد. و نهى در آيه شريفه ما را نهى مى كند از اينكه هم به سخنى اقدام ‏كنيم كه از خدا و رسول نشنيده ايم و هم به فعلى و يا ترك فعلى اقدام كنيم كه حكمش را ‏از خدا و رسول نشنيده ايم ، و هم نسبت به عملى اراده كنيم كه حكم آن اراده را از خدا و ‏رسولش نشنيده ايم . در نتيجه آيه شريفه نظير و قريب المعنى با آي‏ه ))‏بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون (( ‏مى شود كه در باره اوصاف ‏ملائكه مى فرمايد: از كلام خدا سبقت نمى گيرند، و همواره به امر اوعمل مى كنند.و اين اتباعى كه در جمل‏ه ))‏لا‏‌‏تقدموا‏‌‏بين‏‌‏يدى‏‌‏اللّه‏‌‏و‏‌‏رسول‏ه(( ‏بدان دعوت ‏مى كند، همان داخل شدن در ولايت خدا، و وقوف در موقف عبوديت ، و سير در آن مسير است ، ‏به طورى كه عبد در مرحله تشريع مشيت خود را تابع مشيت خدا كند، همانطور كه در مرحله ‏تكوين مشيتش تابع مشيت خدا است و خداى تعالى در آن باره فرموده : ((‏و ما تشاون الا ان ‏يشاء اللّه ((‏، و نيز فرموده : ((‏و اللّه ولى المؤ منين ((‏، و نيز فرموده : ((‏و اللّه ولى ‏المتقين ((.
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 457
‏اين بود نظريه ما در تفسير آيه مورد بحث ، و مفسرين وجوهى ديگر ذكر كرده اند كه ‏بعضى از آنها از نظر شما مى گذرد:
‏وجوه مختلف ديگرى كه مفسرين در معناى جمله فوق گفته اند
1 ‏((‏تقديم (( ‏در اين آيه به معناى ‏((‏ ‏تقدم (( ‏است ، يعنى اگر كلمه ‏((‏ ‏تقديم (( ‏در ‏جاهاى ديگر متعدى و به معناى جلو انداختن چيزيست ، در اينجا به معناى تقدم و جلو افتادن ‏است ؛ و معناى آيه اينست كه : از خدا و رسولش جلو نيفتيد، و
‏تفسير سوره حجرات ‏ 4
‏قبل از امر و نهى خدا و رسول امر و نهى نكنيد، و ‏قبل از دستور خدا و رسول هيچ كارى را فيصله ندهيد.
‏و چه بسا گفته باشند ك‏ه ‏((‏ ‏تقديم (( ‏در آيه به همان معناى معروف كلمه است ، ليكن در ‏اينجا با صرفنظر از متعلقاتش استعمال شده ، مانند آيه ‏((‏ ‏يحيى و يميت ((‏، كه معنايش ‏متعدى است ، ولى كارى ندارد به اينكه چه كسى را زنده و چه كسى را مى ميراند، در ‏نتيجه معنايش همان معناى تقدم مى شود، يعنى جلو قرار گرفتن چيزى از چيز ديگر. و چون ‏لفظ آيه مطلق است تمامى انواع تقدم را مى گيرد: تقدم در سخن گفتن ، تقدم در ‏عمل ، و حتى تقدم در راه رفتن ، و تقدم در نشستن ، و تقدم در عبادتهايى كه وقت معين دارد، ‏مثل نماز ظهر خواندن در قبل از ظهر، و تقدمهاى ديگر.
2 ‏مراد از آيه شريفه اين است كه مؤ منين را نهى كند از سخن گفتن ‏قبل از رسول خدا، يعنى وقتى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) در مجلس حاضر ‏است و شخصى از آن جناب سؤ الى مى كند، قبل از آنكه آن جناب پاسخ بگويد، شما د‏ر‏پاسخ گفتن جلو نيفتيد.
‏معناى آيه اين است كه : مادام كه خدا و رسول دستورى به شما نداده اند، هيچ سخنى ‏مگوييد، و هيچ عملى انجام ندهيد.
‏معناى آيه اين است كه : سخن خود را مقدم بر سخن ‏رسول خدا مكنيد، و عمل خود را مقدم بر عمل او نسازيد، و به احدى اجازه ندهيد جلوتر از ا‏ور‏اه برود.
‏اشكالى كه در سه وجه اخير است اين است كه منظور از آيه را نهى از تقدم بر ‏رسول خدا دانسته اند، و حال آنكه در آيه نهى فرموده از تقدم بر خدا و بر ‏رسول خدا، و ظاهرا خواسته اند بگويند آوردن كلمه ((‏اللّه (( ‏در آيه شريفه تنها جنبه ‏تشريف دارد، مثل اينكه مى گويى : ((‏اعجبنى زيد و كرمه - مرا به شگفت آورد زيد و كرامت ‏او(( ‏پس آوردن نام خدا قبل از نام رسول خدا تنها براى اين است كه اشاره كند به اينكه ‏سبقت جستن به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) سبقت جستن بر خدا هم هست .
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 458
‏و شايد دقت در آنچه ما در تفسير آيه گفتيم ، خواننده را باز بدارد از اينكه يكى از اين ‏وجوه را بپذيرد.
‏((‏ ‏و اتقوا اللّه ان اللّه سميع عليم (( - ‏در اين جمله بندگان را امر به تقوى مى كند، و ‏چون موقف بنده موقف پيروى و عبوديت است ، و انسان جز ظرف عبوديت ظرفى ديگر ندارد، ‏لذا تقوى را مطلق آورد و نفرمود از چه چيز بپرهيزيد.
‏و جمله ‏((‏ ‏ان اللّه سميع عليم (( ‏نهى از تقدم و امر به تقوى را ‏تعليل مى كند، مى فرمايد از خدا بترسيد، و اين امر را اطاعت و آن نهى را ‏امتثال كنيد، و با زبان سر و با زبان سر بر خدا و رسولش تقدم مجوييد، كه خدا ‏سخنان شما را مى شنود و از اعمال ظاهر و باطن شما خبر دارد.
‏مراد از اينكه فرمود: صداى خود را از صداى پيامبر بلندتر نكنيد
‏يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَكُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبىِّ ...
‏منظور از اينكه مى فرمايد: صداى خود را بلندتر از صداى ‏رسول اللّه مكنيد، اين است كه وقتى با آن جناب صحبت مى كنيد، صدايتان بلندتر از ‏صداى آن جناب نباشد، چون - به طورى كه گفته اند - دو عيب در اين ‏عمل هست : يا منظور شخصى كه صداى خود را بلند مى كند اين است كه توهينى به آن ‏جناب كرده باشد، كه اين كفر است . و يا منظورى ندارد و تنها شخصى بى ادب است كه ‏رعايت مقام آن جناب را نمى كند، و اين خلاف دستور است ، چون مسلمانان دستور دارند آن ‏جناب را احترام و تعظيم كنند.
‏مى فرمايد: ‏((‏ ‏و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض (( ‏با آن جناب آن طور كه ‏با يكديگر صحبت مى كنيد داد و فرياد مكنيد، چون رعايت احترام و تعظيم آن جناب اقتضاء ‏دارد در هنگام تخاطب گوينده صدايش ‏‍‏ كوتاه تر از صداى آن حضرت باشد. پس به ‏طور كلى ، با صداى بلند صحبت كردن فاقد معناى تعظيم است ، و با بزرگان به ‏صداى بلند صحبت كردن . نظير مردم عادى ، خالى از اسائه ادب و وقاحت نيست .
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 459
‏توضيح راجع به جمله : ‏((‏ ‏ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون (( ‏و وجوهى كه ‏درباره ظهور آن در اينكه بدون كفر هم عمل حبط مى شود گفته شده است
‏((‏ ‏ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون (( ‏يعنى ‏((‏ ‏لئلا تحبط، او كراهه ان تحبط ‏اعمالكم ((: ‏به صداى بلند سخن مگوييد تا ‏اعمال شما حبط نشود. و اين جمله متعلق به هر دو نهى است ، معنايش اين است كه : اگر ‏گفتيم به روى آن جناب فرياد نزنيد و اينكه گفتيم به صداى بلند صحبت نكنيد، آن ‏طور كه در بين خود صحبت مى كنيد براى اين است كه اعمالتان به اين وسيله و ندانسته
‏تفسير سوره حجرات ‏ 5
‏باطل نشود، چون اين دو عمل باعث حبط و بطلان ‏اعمال صالح است . و ما در جلد دوم اين كتاب بحثى پيرامون مساءله حب‏ط ا‏عمال گذرانيديم .
‏بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه جمله ‏((‏ ‏ان تحبط(( ‏تعليلى باشد براى عملى كه از ‏آن نهى شده ، يعنى فرياد زدن و بلند حرف زدن ، و معنا اين باشد كه : اين ‏عمل كه به منظور حبط انجام مى دهيد عملى است كه نهى شده ، و فرق بين اينكه جمله ‏مزبور تعليل نهى باشد، يا تعليل منهى عنه ، اين است كه در اولى ‏فعل منهى عنه تعليل شده و در دومى فعل تعليل شده مورد نهى قرار گرفته . و خواننده ‏محترم مى داند كه دومى توجيهى تكلف آور است .
‏و ظاهر آيه شريفه اين است كه بلند كردن صداى خود از صداى ‏رسول خدا، و بلند سخن گفتن در حضور آن جناب ، دو ‏عمل گناه و موجب حبط عمل است ، پس استفاده مى شود كه غير از كفر گناهانى ديگر نيز هس‏ت ‏كه باعث حبط مى شود.
‏عده اى آيه را چنين توجيه كرده اند كه : مراد از حبط، ثواب نداشتن خود ‏عمل است ، نه اينكه اين عمل مانند كفر، ثواب ساير ‏اعمال را باطل مى كند. در مجمع البيان مى گويد: اصحاب ما گفته اند: معناى حبط ‏عمل در جمله ‏((‏ ‏ان تحبط اعمالكم (( ‏اين است كه همين سخن گفتن مسلمانان با ‏رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) اگر با رعايت ادب و تعظيم آن جناب ‏باشد ‏مستحق ثواب مى باشند، و اگر همين سخن گفتن را طورى انجام دهند كه رعايت احترام آن ‏جناب نشود مستحق عقاب مى شوند، و آن ثواب هم از دستشان مى رود، پس همين عملشان حبط ‏شده ، پس اين آيه هيچ ربطى به اهل عذاب ندارد.
‏دليل اين گفتار ما اين است كه در آيه مورد بحث احباط به خود ‏عمل معلق شده ، و بعضى از مفسرين آن را مربوط كرده اند به ثوابى كه در برابر ‏عمل مستحق مى شود، و اين خلاف ظاهر است .
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 460
‏رد توجيه كسانى كه مراد از حبط را ثواب نداشتن ‏خودعمل دانسته اند
‏اين توجيه درست نيست ، براى اينكه در حبط مربوط به كفر هم كه بدون هيچ شكى منظور ‏از آن حبط ثواب اعمال است نيز حبط معلق شده به خود ‏اعمال ، همان طور كه در اين آيه نيز چنين است . پس ناگزيريم در اينجا هم آيه را ‏حمل كنيم به همان معنايى كه آيه حبط مربوط به كفر را ‏حمل كرديم . آنجا گفتيم كه كفر، ثواب عمل را حبط مى كند، اينجا نيز بايد همين را ‏بگوييم ، و هيچ فرقى بين اين دو مورد نيست . و اين كه گفتند خلاف ظاهر است ‏قبول نداريم ، براى اينكه بطلان عمل همين است كه اثر مترتب بر آ‏ن ‏باطل شود.
‏بعضى ديگر آيه را چنين توجيه كرده اند كه : تنها كفر باعث حبط است ، و اگر در اين ‏آيه فرياد زدن به روى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) و بلند صحبت كردن را ‏هم باعث حبط دانسته از اين جهت نبوده كه خود اين رفتار باعث حبط مى شود، بلكه از اين ‏جهت بوده كه ممكن است گاهى اين عمل باعث اذيت شدن آن جناب شود، و اذيت كردن ‏رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) كفر و مايه حبط ‏عمل است .
‏توجيه بعضى مفسرين كه نهى در آيه را به ملاك پرهيز از عملى كه باعث آزار ‏پيامبرمى شود دانسته اند
‏بعضى هم گفته اند: هر چند در آيه از مطلق بلند حرف زدن نهى شده ولى ما مى دانيم كه ‏ملاك آن پرهيز از عملى است كه ممكن است باعث آزار ‏رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) شود و چون آزار آن جناب به اتفاق مسلمين كفر و ‏باعث حبط عمل است ، لذا به طور مطلق از عملى كه گمان آزار پيغمبر در آن هست نهى كرده ‏، چه اينكه آزار باشد و چه نباشد. و اين به دو منظور بوده يكى حمايت از حرمت آن جناب ، ‏و يكى پيش ‏‍‏ گيرى و از بين بردن ماده فساد.
‏و چون اين عمل مورد نهى ، دو قسم بوده ، يكى به حد كفر مى رسيده و آن صورتى است ‏كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) را آزار دهد، و يكى هم به حد كفر نمى ‏رسيده ، و نيز از آنجا كه دليلى نبوده اين دو قسم ‏عمل را مشخص كند، و اگر هم فرض كنيم بوده مردم در بيشتر مواقع توجهى به آن ‏نداشتند لذا مكلفين بايد به عنوان احتياط از هر دو قسم ، احتياط مى كردند، تا از آن هم كه ‏به حد اذيت مى رسيده اجتناب كرده باشند.
‏و جمله ‏((‏ ‏ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون (( ‏هم به همين مشخص ‏‍‏ نبودن اين دو قسم ‏اشاره مى كند، و الا اگر به صداى بلند سخن گفتن با آن جناب به طور مطلق حرام مى ‏بود - چه به حد اذيت برسد و چه نرسد - ديگر جا نداشت بفرمايد ندانسته اعمالتان ‏حبط شود چون مورد تكليف منحصر به يك قسم بود، يعنى بلند حرف زدن ، ‏حال اگر به حد آزار برسد كفر هم بود، و اگر نرسد ‏حداقل حرام بود پس به طور قطع بلند حرف زدن حرام بوده ، ديگر چه معنا دارد عدم ‏شعور و عدم تشخيص را در اينجا بياورند، با اينكه شعور بطور مطلق ثابت است - اين ‏بود خلاصه گفتار صاحب مجمع البيان .
‏ترجمه تفسير الميزان جلد 18 صفحه : 461
‏اشكال به توجيه اخير: تكليف مذكور يك تكليف نفسى است نه غيرى

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره حجرات 30 ص ( ورد) , تفسير سوره حجرات 30 ص , دانلود تحقیق تفسير سوره حجرات 30 ص ( ورد) , تفسير , سوره , حجرات , 30 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 11 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:04 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره لقمان ( ورد)

تحقیق تفسير سوره لقمان ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-لقمان-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 56 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
‏الم (1)
‏اين آيات كتاب حكيم است (كتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است. (3)
‏همانان كه نماز را برپا مى‏دارند، و زكات را مى‏پردازند و آنها به آخرت يقين دارند. (4)
‏آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند; براى آنان عذابى خواركننده است! (6)
‏و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى برمى‏گرداند، گويى آن را نشنيده است; گويى اصلا گوشهايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده! (7)
‏(ولى) كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
‏به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
‏الم (1)
‏اين آيات كتاب حكيم است (كتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است. (3)
‏همانان كه نماز را برپا مى‏دارند، و زكات را مى‏پردازند و آنها به آخرت يقين دارند. (4)
‏آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند; براى آنان عذابى خواركننده است! (6)
‏و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى برمى‏گرداند، گويى آن را نشنيده است; گويى اصلا گوشهايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده! (7)
‏(ولى) كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
‏به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
‏الم (1)
‏اين آيات كتاب حكيم است (كتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است. (3)
‏همانان كه نماز را برپا مى‏دارند، و زكات را مى‏پردازند و آنها به آخرت يقين دارند. (4)
‏آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند; براى آنان عذابى خواركننده است! (6)
‏و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى برمى‏گرداند، گويى آن را نشنيده است; گويى اصلا گوشهايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده! (7)
‏(ولى) كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
‏به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
‏الم (1)
‏اين آيات كتاب حكيم است (كتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است. (3)
‏همانان كه نماز را برپا مى‏دارند، و زكات را مى‏پردازند و آنها به آخرت يقين دارند. (4)
‏آنان بر طريق هدايت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بيهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را به استهزا گيرند; براى آنان عذابى خواركننده است! (6)
‏و هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود، مستكبرانه روى برمى‏گرداند، گويى آن را نشنيده است; گويى اصلا گوشهايش سنگين است! او را به عذابى دردناك بشارت ده! (7)
‏(ولى) كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره لقمان ( ورد) , تفسير سوره لقمان , دانلود تحقیق تفسير سوره لقمان ( ورد) , تفسير , سوره , لقمان , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:03 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره يس 14 ص ( ورد)

تحقیق تفسير سوره يس 14 ص ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-يس-14-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

9
‏تفسير سوره يس
‏پاييز 1387
‏مقدمه اي در باب سوره يس
‏سوره ياسين(يس) از سوره هاي مكي است يعني در مكه بر پيامبر (ص) نازل شده است و هشتاد و سه آيه دارد و در جزء 23 قرآن كريم آورده شده است. اين سوره به نام اولين آيه اش كه از حروف مقطعه است نامگذاري شده است.‏ (1)
‏مطالب اين سوره بر محور عقايد است، مانند تمام سوره هاي مكي كه به اصول دين اسلام استوار مي باشند. تعليم آن به فرزندان و هديه كردن آن، و ثواب قرائت اين سوره به مردگان بسيار سفارش شده است. اين سوره با گواهي خداوند به رسالت پيامبر اسلام در آغاز آن و با بيان رسالت سه تن از پيامبران الهي ادامه مي يابد.
‏در بخشي از اين سوره ، به برخي از آيات عظمت پروردگار در هستي به عنوان نشانه هاي توحيد اشاره شده است. و در بخش ديگر مسائل و داستان هايي مربوط به معاد، سوال و جواب در دادگاه قيامت و ويژگي هاي بهشت و دوزخ مطرح شده است.
‏در روايات از سوره يس به عنوان "قلب قرآن"يا "عروس قرآن" ياد شده است. ‏(2)
‏عمو مما رسم است كه كار هاي مهم و با ارزش رابا نام بزرگي از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه است ،شروع مي كنند تا آن كار با مباركي به انجام رسد."بسم الله" نيز سر آغاز كتاب الهي است.
‏به گفته روايات "يس" نام مبارك پيامبر (ص) است. در برخي دعا ها نيز خدا را با اين نام پيامبر قسم مي دهند.
‏اين سوره در تورات به عنوان "عموميت آفرين" ناميده شده است. ‏(4)‏
‏تفسير برخي از كلمات ، عبارات و آيات سوره يس
‏كلمه "حكيم" در آيه دوم مي تواند به معناي داراي حكمت (ذوالحكمة) باشد يا به معناي محكم نظير آيه اول سوره ي هود كه مي فرمايد[: "آيات قرآن محكم است."
‏خداوند نيازي به سوگند ندارد و راز اين سوگند ها در قرآن ممكن است تاكيد بر مطلبي خاص و يا نشان دهنده ي عظمت و اهميت آن باشد. و ديگر مطلبي كه مي توان دريافت اين است كه رسالت در طول تاريخ جرياني ست كه با پيامبر اسلام ختم مي شود و راه پيامبر همان راه خداست.
‏اصول سه گانه ي اعتقادي گاهي اوقات در يك سوره مطرح است، چنان كه در سوره مباركه يس آمده است. ‏(3)‏ گاهي نيز اين سه اصل اعتقادي در يك ايه مطرح شده است. در آيه 83 سوره يس ودر سوره توحيد،آمده است:["انك لمن المرسلين..."
1
‏((و كـفـر كـافـران در نزد پروردگارشان چيزى جز خشم و غضب نمى افزايد))(ولا يزيد الكافرين كـفـرهـم عـنـد ربهم الا مقتا) خشم الهى به معنى برچيدن دامنه رحمت و دريغ داشتن لطف از كسانى است كه مرتكب اعمال زشتى شده اند.
‏و بـه هرحال ((كفرشان چيزى جز زيان و خسران به آنان نمى افزايد)) (ولا يزيدالكافرين كفرهم الا خسارا).
‏(آيه )ـ اين آيه پاسخ قاطع ديگرى به مشركان مى دهد و به آنها خاطرنشان مى سازد كه اگر انسان از چـيزى تبعيت مى كند يا به آن دل مى بندد بايد دليلى از عقل بر آن داشته باشد, يا دليلى از نقل قطعى , شما كه هيچ يك از اين دو را در اختيارنداريد تكيه گاهى جز فريب و غرور نخواهيد داشت .
‏مـى فـرمايد: ((بگو: اين معبودانى را كه جز خدا مى خوانيد به من نشان دهيدچه چيزى از زمين را آفريده اند))! (قل ارايتم شركاكم الذين تدعون من دون اللّه ارونى ماذا خلقوا من الا رض ).
‏((يا اين كه در آفرينش آسمان شريكند))؟! (ام لهم شرك فى السموات ).
‏بـا ايـن حال پرستش آنها چه دليلى دارد؟! معبود بودن فرع بر خالق بودن است , حال كه ثابت شد هـيچ دليل عقلى براى مدعاى شما نيست , آيا دليلى از نقل در اختيار داريد؟ ((آيا كتابى (آسمانى ) در اختيار آنها گذارده ايم و آنها دليل روشنى ازآن بر كار خود دارند))؟ (ام آتيناهم كتابا فهم على بينت منه ).
‏نه آنها هيچ دليل و بينه و برهان روشنى از كتب الهى در اختيار ندارند.
‏پـس سرمايه آنها چيزى جز مكر وفريب نيست ((بلكه اين ستمگران به يكديگرجز وعده هاى دروغين نمى دهند)) (بل ان يعد الظالمون بعضهم بعضا الا غرورا).
‏(آيه )ـ آسمانها و زمين با دست قدرت او برپاست !.
‏در اين آيه سخن از حاكميت خدا بر مجموعه آسمانها و زمين است , و درحقيقت بعد از نفى دخالت مـعـبـودهـاى سـاخـتگى در جهان هستى به اثبات توحيدخالقيت و ربوبيت پرداخته , مى فرمايد: ((خداوند آسمانها و زمين را نگاه مى دارد تااز نظام خود منحرف نشوند)) (ان اللّه يمسك السموات والا رض ان تزولا ).
‏نه تنها آفرينش در آغاز با خداست كه نگهدارى و تدبير و حفظ آنها نيز به دست قدرت اوست , بلكه آنـهـا هـر لـحـظه آفرينش جديدى دارند و فيض هستى لحظه به لحظه به آنها مى رسد, كه اگر لحظه اى رابطه آنها با آن مبدا بزرگ قطع شودراه فنا و نيستى را پيش مى گيرند.
‏اگر نازى كند يكدم ـــــ فرو ريزند قالبها!.
‏سـپـس بـه عـنوان تاكيد مى افزايد: ((و هرگاه منحرف گردند, كسى جز او نمى تواند آنهارا نگاه دارد)) (ولئن زالتا ان امسكهما من احد من بعده ).
‏نه بتهاى ساختگى شما, نه فرشتگان , و نه غير آنها, هيچ كس قادر بر اين كارنيست .
‏در پايان آيه براى اين كه راه توبه را به روى مشركان گمراه نبندد و اجازه بازگشت در هر مرحله به آنها دهد مى فرمايد: ((او بردبار و غفور است )) (‏انه كان حليما غفورا‏)
‏بـه مـقـتـضـاى حـلـمـش در مجازات آنها تعجيل نمى كند و به مقتضاى غفوريتش توبه آنها را با شرائطش در هر مرحله كه باشد پذيرا مى شود.
‏آيـه ـ شـان نزول : ((مشركان عرب هنگامى كه مى شنيدند بعضى از امتهاى پيشين همچون يهود, پيامبران الهى را تكذيب كردند, و آنها را به شهادت رساندند,مى گفتند: ولى ما چنين نيستم ! اگر فرستاده الهى به سراغ ما بيايد ما هدايت پذيرترين امتها خواهيم بود! ولى همانها هنگامى كه آفتاب عالمتاب اسلام از افق سرزمينشان طلوع كرد و پيامبر اسلام (ص ) همراه بزرگترين كتاب آسمانى به سراغشان آمد نه تنها نپذيرفتند بلكه در مقام تكذيب و مبارزه و انواع مكر و فريب برآمدند.
‏ايـن آيـه و دو آيـه بعد نازل شد و آنها را بر اين ادعاهاى توخالى و بى اساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.
‏تفسير: استكبار و حيله گرى , سرچشمه بدبختيهاى آنها بودـ.
‏در آيات پيشين سخن از مشركان وسرنوشت آنها در دنيا وآخرت در ميان بود.
‏در اين آيه مى فرمايد: ((آنها با نهايت تاكيد سوگند ياد كردند اگر انذاركننده اى به سراغشان بيايد بـطور مسلم از همه امتها هدايت يافته تر خواهند بود)) (واقسمواباللّه جهد ايمانهم لئن جاهم نذير ليكونن اهدى من احدى الا مم ).
‏آرى ! آنها هنگامى كه تماشاگر صفحات تاريخ گذشته بودند, بسيار تعجب مى كردند و همه گونه ادعا درباره خود داشتند و لافها مى زدند.
‏امـا هـنگامى كه ((محك تجربه آمد به ميان )) و كوره امتحان سخت داغ شد وخواسته آنها عملى شـد نـشـان دادند كه آنها نيز از همان قماشند, بطوريكه قرآن دردنباله همين آيه فرموده : ((پس هـنـگـامى كه انذاركننده الهى آمد جز فرار و فاصله گرفتن از حق چيزى بر آنها نيفزود))! (فلما جاهم نذير مازادهم الا نفورا).
2
‏ايـن تعبير نشان مى دهد كه آنها قبلا نيز برخلاف ادعاهايشان طرفدار حق نبودند, قسمتى از آيين ابراهيم را كه در ميان آنها وجود داشت محترم نمى شمردند.
‏(آيـه )ـ اين آيه توضيحى است بر آنچه در آيه قبل گذشت , مى گويد:دورى آنها از حق ((به خاطر ايـن بود كه طريق استكبار در زمين را پيش گرفتند)) و هرگزحاضر نشدند در برابر حق تسليم شوند (استكبارا فى الا رض ).
‏و نيز به خاطر آن بود كه ((حيله گريهاى زشت و بد را)) پيشه كردند (ومكرالسيئ ).
‏((ولى اين حيله گريهاى سؤ تنها دامان صاحبانش را مى گيرد)) (ولا يحيق المكر السيئ الا باهله ) .
‏او را در برابر خلق خدا رسوا و بينوا, و در پيشگاه الهى شرمسار مى كند.
‏در حقيقت اين آيه مى گويد: آنها تنها به دورى كردن از اين پيامبر بزرگ الهى قناعت نكردند, بلكه بـراى ضـربـه زدن به او از تمام توان و قدرت خود كمك گرفتند,و انگيزه اصلى آن كبر و غرور و عدم خضوع در مقابل حق بود.
‏در دنـباله آيه اين گروه مستكبر مكار و خيانتكار را با جمله پرمعنى وتكان دهنده اى تهديد كرده , مـى
‏گـويد: ((آيا آنها انتظارى جز اين دارند كه گرفتار همان سرنوشت پيشينيان شوند))؟! (فهل ينظرون الا سنت الا ولين ).
‏اين جمله كوتاه اشاره اى دارد به تمام سرنوشتهاى شوم اقوام گردنكش وطغيانگرى همچون قوم نوح , و عاد, و ثمود, و قوم فرعون كه هركدام به بلاى عظيمى گرفتار شدند.
‏سـپـس بـراى تاكيد بيشتر مى افزايد: ((هرگز براى سنت الهى تغيير و تبديلى نمى يابى , و هرگز بـراى سـنـت الـهـى دگرگونى نخواهى يافت )) (فلن تجد لسنت اللّه تبديلا ولن تجد لسنت اللّه تحويلا ).
‏نـوسـان و دگـرگـونـى سـنـتـهـا دربـاره كسى تصور مى شود كه آگاهى محدودى دارد, ولى پـروردگـارى كـه عـالـم و حـكـيـم و عادل است سنتش درباره آيندگان همان است كه درباره پيشينيان بوده است , سنتهايش ثابت و تغييرناپذير است .
‏(آيـه )ـ در ايـن آيـه اين گروه مشرك و مجرم را به پيگيرى آثار گذشتگان وسرنوشتى كه به آن گـرفـتـار شـدند دعوت مى كند, تا آنچه را از تاريخ درباره آنهاشنيده اند با چشم در سرزمينهاى مـتعلق به آنها, و در لابلاى آثارشان ببينند,مى فرمايد: ((آيا سير در زمين نكردند تا بنگرند عاقبت كـار كـسـانـى كه پيش از آنهابودند چه شد))؟! (اولم يسيروا فى الا رض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم ).
‏اگـر ايـنها چنين تصور مى كنند كه از آنان نيرومندترند سخت در اشتباهند, چرا كه ((آنها از اينها قويتر و پرقدرت تر بودند)) (وكانوا اشد منهم قوة ).
‏به علاوه انسانها هر قدر نيرومند و قوى باشند قدرت آنها در برابر قدرت خداوند صفر است , چرا كه ((نـه چـيـزى در آسـمـان , نـه در زمين , از حوزه قدرت او فرارنخواهد كرد, و او را عاجز و ناتوان نخواهد ساخت )) (وما كان اللّه ليعجزه من شى فى السموات ولا فى الا رض ).
‏زيرا ((او دانا و تواناست )) (انه كان عليما قديرا).
‏نه چيزى از نظرش مخفى و پنهان مى ماند, و نه كارى در برابر قدرتش مشكل است , و نه كسى بر او چيره مى شود.
‏(آيه )ـ اگر لطف او نبود جنبنده اى بر پشت زمين نبود!.
‏ايـن آيه كه آخرين آيه سوره ((فاطر)) است بحثهاى تند و تهديدهاى شديدگذشته اين سوره را با بـيـان لـطف و رحمت پروردگار بر مردم روى زمين پايان مى دهد, همان گونه كه اين سوره را با گشايش رحمت خدا بر مردم آغاز كرد.
‏آيـه قبل كه مجرمان بى ايمان را تهديد به سرنوشت پيشينيان مى كرد اين سؤال را براى بسيارى از آنها و ديگران مطرح مى سازد كه اگر سنت الهى درباره همه گردنكشان چنين است پس چرا اين قوم مشرك و سركش مكه را مجازات نمى كند؟!.
‏در پـاسـخ ايـن سـؤال مـى فـرمايد: ((اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالى كه انجام داده اند مـجازات كند (و هيچ مهلتى براى اصلاح و تجديد نظر و خودسازى به آنان ندهد) جنبنده اى را بر پشت زمين باقى نخواهد گذاشت )) (ولو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابة ).
‏آن چنان مجازاتهاى پى درپى نازل مى شد و صاعقه ها و زلزله ها و طوفانهاگنهكاران ظالم را درهم مى كوبيد كه زمين جاى زندگى براى كسى نبود.
‏ ‏((ولى خداوند (به لطف و كرمش ) آنها را تا زمان معينى به تاخير مى اندازد)) وبه آنها فرصت براى توبه و اصلاح مى دهد (ولكن يؤخر هم الى اجل مسمى ).
‏امـا اين حلم و فرصت الهى حسابى دارد, تا زمانى است كه اجل آنها فرانرسيده باشد, ((اما هنگامى كـه اجـل آنـهـا فـرا رسـد (هـركـس را به مقتضاى عملش جزامى دهد چرا كه ) خداوند نسبت به بندگانش بصير و بيناست )) هم اعمال آنها رامى بيند و هم از نيات آنها باخبر است (فاذا جا اجلهم فان اللّه كان بعباده بصيرا).
3
‏((پايان سوره فاطر)).
‏سوره يس [36].
‏اين سوره در ((مكه )) نازل شده و 83 آيه دارد .
‏محتواى سوره :.
‏در اين سوره چهار بخش عمده مخصوصا ديده مى شود:
‏1ـ نخست سخن از رسالت پيامبر اسلام (ص ) و قرآن مجيد و هدف از نزول اين كتاب بزرگ آسمانى است .
‏2ـ بـخـش ديگر از رسالت سه نفر از پيامبران الهى , و چگونگى دعوت آنها به سوى توحيد و مبارزه پى گير و طاقتفرساى آنها با شرك سخن مى گويد.
‏3ـ بـخـشـى از ايـن سـوره كـه از آيه 33 شروع مى شود و تا آيه 44 ادامه داردمملو از نكات جالب توحيدى , و بيان گويا از آيات و نشانه هاى عظمت پروردگار درعالم هستى است .
‏4ـ بخش مهم ديگرى از اين سوره در مسائل مربوط به ((معاد)) و دلائل گوناگون آن و چگونگى حـشر و نشر, و سؤال و جواب در روز قيامت , و پايان جهان ,و بهشت و دوزخ سخن مى گويد, و در لابـلاى ايـن بـحـثـهـا آيـاتـى تكان دهنده براى بيدارى وهشيارى غافلان وبى خبران آمده است كه اثرى نيرومند در دلها وجانها دارد.
‏فضيلت تلاوت سوره :.
‏سوره ((يس )) در احاديث به عنوان ((قلب قرآن )) ناميده شده است .
‏در حديثى از پيامبر اسلام (ص ) مى خوانيم : ((هر چيز قلبى دارد, و قلب قرآن يس است )).
‏در حـديثى از امام صادق (ع ) نيز همين معنى آمده است و در ذيل آن مى افزايد: ((هركس آن را در روز پـيش از آن كه غروب شود بخواند در تمام طول روزمحفوظ و پر روزى خواهد بود, و هركس آن را در شب پيش از خفتن بخواندخداوند هزار فرشته را بر او مامور مى كند كه او را از هر شيطان رجيم و هر آفتى حفظكنند )) و به دنبال آن فضائل مهم ديگرى نيز بيان مى فرمايد.
‏اين عظمت به خاطر محتواى عظيم اين سوره است .
‏مـحتوايى بيدارگر ايمان بخش و مسؤوليت آفرين و تقوازا كه وقتى انسان در آن انديشه كند و اين انديشه در اعمال او پرتوافكن گردد خير دنيا و آخرت را براى او به ارمغان مى آورد.
‏به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
‏سرآغاز ((قلب قرآن )):.
‏اين سوره همانند 28 سوره ديگر قرآن مجيد با حروف مقطعه آغاز مى شود,و اين بار دو حرف ((يا ـ سين )) (يس ) آيه اول سوره را تشكيل مى دهد.
‏درخـصـوص سـوره ((يـس )) در روايـتى از امام صادق (ع ) مى خوانيم كه فرمود:((يس نام رسول خداست و دليل بر آن اين است كه بعد از آن مى فرمايد تو از مرسلين و بر صراط مستقيم هستى )).
‏(آيـه )ـ به دنبال اين حروف مقطعه ـهمانند بسيارى از سوره هايى كه باحروف مقطعه آغاز شده ـ سخن از قرآن مجيد به ميان مى آورد, منتها در اينجا به آن سوگند ياد كرده , مى گويد: ((سوگند به قرآن حكيم )) (والقرآن الحكيم ).
‏گويى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پيشوا معرفى مى كند كه مى تواند درهاى حكمت را به روى انسانها بگشايد.
‏الـبـته خداوند نيازى به سوگند ندارد, ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دوفايده مهم است : نخست تاكيد روى مطلب , و ديگر بيان عظمت چيزى كه به آن سوگند ياد مى شود.
‏(آيـه )ـ ايـن آيـه چـيـزى را كه سوگند آيه قبل به خاطر آن بوده است بازگومى كند, مى فرمايد: ((مسلما تو از رسولان خداوند هستى )) (انك لمن المرسلين ).
‏(آيه )ـ رسالتى كه توام با حقيقت است و ((بودن تو بر صراط مستقيم ))(على صراط مستقيم ).
‏(آيـه )ـ سـپـس مى افزايد: اين قرآنى است كه ((از ناحيه خداوند عزيز ورحيم نازل شده )) (تنزيل العزيز الرحيم ).
‏عـزت و رحـمـتـش كه يكى مظهر ((انذار)) و ديگرى مظهر ((بشارت )) است با هم آميخته و اين كتاب بزرگ آسمانى را در اختيار انسانها گذارده است .
‏(آيـه )ـ ايـن آيـه هـدف اصلى نزول قرآن را اين گونه شرح مى دهد:قرآن را بر تو نازل كرديم ((تا قـومى را انذار كنى كه پدران آنها انذار نشدندو به همين دليل آنها در غفلت فرو رفته اند)) (لتنذر قوما ما انذر آباؤهم فهم غافلون ).
‏قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشيار, و خواب زدگان را بيدار سازد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره يس 14 ص ( ورد) , تفسير سوره يس 14 ص , دانلود تحقیق تفسير سوره يس 14 ص ( ورد) , تفسير , سوره , يس , 14 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 9 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:03 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]