دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص

تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص

تحقیق-آيه-و-ترجمه-1-تا-34-سوره-لقمان-69صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 80 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏آيه و ترجمه‏ 1 تا 5
‏بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
‏الم (1)
‏تِلْك ءَايَت الْكِتَبِ الحَْكِيمِ(2)
‏هُدًى وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ(3)
‏الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4)
‏أُولَئك عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
‏ترجمه :
‏بنام خداوند بخشنده بخشايشگر
‏1 - الم
‏2 - اين آيات كتاب حكيم است (آياتى پر محتوا و استوار).
‏3 - مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است .
‏4 - همانها كه نماز را بر پا مى دارند، زكات را ادا مى كنند، و به آخرت يقين دارند.
‏5 - آنها بر طريق هدايت پروردگارشان هستند، و آنهايند رستگاران
‏2
‏تفسير:
‏نيكوكاران كيانند؟
‏اين سوره ، با ذكر عظمت و اهميت قرآن آغاز مى شود، و بيان حروف مقطعه در ابتداى آن نيز اشاره لطيفى به همين حقيقت است ، كه اين آيات كه از حروف ساده الفبا تركيب يافته ، چنان محتوائى بزرگ و عالى دارد كه سرنوشت انسانها را به كلى دگرگون مى سازد (الم ).
‏لذا بعد از ذكر ((حروف مقطعه )) مى گويد: ((اين آيات كتاب حكيم است )) (تلك آيات الكتاب الحكيم ).
‏((تلك )) در لسان عرب براى اشاره به دور است ، و كرارا گفته ايم كه اين تعبير مخصوصا كنايه از عظمت و اهميت اين آيات است گوئى در اوج آسمانها و در نقطه دور دستى قرار گرفته !
‏توصيف ((كتاب )) به ((حكيم )) يا به خاطر استحكام محتواى آن است ، چرا كه هرگز باطل به آن راه نمى يابد، و هر گونه خرافه را از خود دور مى سازد جز حق نمى گويد، و جز به راه حق دعوت نمى كند، درست در مقابل ((لهو الحديث )) (سخنان بيهوده ) كه در آيات بعد مى آيد قرار دارد.
‏و يا به معنى آن است كه اين قرآن همچون دانشمند حكيمى است كه در عين خاموشى با هزار زبان سخن مى گويد، تعليم مى دهد، اندرز مى گويد، تشويق مى كند، انذار مى نمايد، داستانهاى عبرت انگيز بيان مى كند، و خلاصه به تمام معنى داراى حكمت است ، و اين سرآغاز، تناسب مستقيمى دارد با سخنان لقمان حكيم كه در اين سوره از آن بحث به ميان آمده .
‏3
‏البته هيچ مانعى ندارد كه هر دو معنى ((حكمت )) در آيه فوق منظور باشد.
‏آيه بعد هدف نهائى نزول قرآن را با اين عبارت بازگو مى كند: ((اين كتاب حكيم مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است )) (هدى و رحمة للمحسنين ).
‏((هدايت )) در حقيقت مقدمه اى است براى ((رحمت پروردگار))، چرا كه انسان نخست در پرتو نور قرآن حقيقت را پيدا مى كند و به آن معتقد مى شود، و در عمل خود آن را به كار مى بندد، و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمتهاى بى پايان پروردگار مى گردد.
‏قابل توجه اينكه در اينجا قرآن ، مايه هدايت و رحمت ((محسنين )) شمرده شده ، و در آغاز سوره نمل ، مايه هدايت و بشارت ((مؤ منين )) (هدى و بشرى للمؤ منين ).
‏و در آغاز سوره بقره ، مايه هدايت ((متقين )) (هدى للمتقين ).
‏اين تفاوت تعبير ممكن است به خاطر آن باشد كه بدون تقوا و پرهيزگارى روح تسليم و پذيرش حقائق در انسان زنده نمى شود، و طبعا هدايتى در كار نخواهد بود.
‏و از اين مرحله پذيرش حق كه بگذريم ، مرحله ايمان فرا مى رسد كه علاوه بر هدايت ، بشارت به نعمتهاى الهى نيز وجود خواهد داشت .
‏و اگر از مرحله تقوى و ايمان فراتر رويم و به مرحله عمل صالح برسيم رحمت خدا نيز در آنجا افزوده مى شود.
‏4
‏بنابراين سه آيه فوق ، سه مرحله پى در پى از مراحل تكامل بندگان خدا را بازگو مى كند: مرحله پذيرش حق ، مرحله ايمان و مرحله عمل ، و قرآن در اين سه مرحله به ترتيب مايه هدايت و بشارت و رحمت است (دقت كنيد).
‏آيه بعد محسنين را با سه وصف ، توصيف كرده ، مى گويد: ((آنها كسانى
‏هستند كه نماز را بر پا مى دارند، زكات را ادا مى كنند، و به آخرت يقين دارند)) (الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكاة و بالاخرة هم يوقنون )
‏پيوند آنها با خالق از طريق نماز، و با خلق خدا از طريق زكات ، قطعى است و يقين آنها به دادگاه قيامت انگيزه نيرومندى است براى پرهيز از گناه و براى انجام وظائف .
‏و در آخرين آيه مورد بحث عاقبت و سرانجام كار ((محسنين )) را چنين بيان مى كند: ((آنها بر طريق هدايت پروردگارشان هستند، و آنها رستگارانند)) (اولئك على هدى من ربهم و اولئك هم المفلحون ).
‏جمله ((اولئك على هدى من ربهم ))، از يكسو نشان مى دهد كه هدايت آنها از طرف پروردگارشان تضمين شده است ، و از سوى ديگر تعبير ((على ))، دليل بر اين است كه گوئى هدايت براى آنها يك مركب راهوار است ، و آنها بر اين مركب سوار و مسلطند.
‏و از اينجا تفاوت اين ((هدايت )) با هدايتى كه در آغاز سوره آمده روشن مى شود، چرا كه هدايت نخستين همان آمادگى پذيرش حق است ، و اين هدايت برنامه وصول به مقصد مى باشد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص , آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص , دانلود تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص , آيه , و , ترجمه , 1 , تا , 34 , سوره , لقمان , 69ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 6:35 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد)

تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد)

تحقیق-تفسير-سوره-انعام-آيه-141-تا-146-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 2
‏آيه 141
‏آيه و ترجمه
‏وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ ‏غَيرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُكلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ ‏الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَيرَ مُتَشبِهٍ كلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ‏ءَاتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا يحِب ‏الْمُسرِفِينَ(141)
  ‏ترجمه :
141 - ‏او است كه ‏باغهاى معروش (باغهائى كه درختانش روى داربستها قرار مى گيرند) و باغهاى غير معروش (‏درختانى كه نياز به داربست ندارند) آفريد، و همچنين نخل و انواع زراعت را كه از ‏نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند و (نيز) درخت زيتون و انار را كه از جهتى با هم شبيه ‏و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهريشان شبيه يكديگر است در حالى كه طعم ‏ميوه آنها فوق العاده متفاوت ) از ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى نشيند بخوريد و ‏حق آن را به هنگام درو بپردازيد، اسراف نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمى ‏دارد.
  ‏تفسير :
‏يك درس بزرگ توحيد
‏در اين آيه به چند موضوع اشاره شده است كه هر كدام در حقيقت نتيجه ديگرى ‏است .
‏نخست مى گويد: خداوند همان كسى است كه انواع باغها و زراعتها با درختان ‏گوناگون آفريده است كه بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 3
‏بديع و دل انگيز خود چشمها را ‏متوجه خويش مى سازند، و با ميوه هاى لذيذ و پر بركت كام انسان را شيرين مى كنند، و ‏بعضى بدون احتياج به داربست بر سر پا ايستاده و سايه بر سر آدميان گسترده ، و با ‏ميوه هاى گوناگون به تغذيه انسان خدمت مى كنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غير ‏معروشات ).
‏مفسران در تفسير كلمه معروش و غير معروش سه احتمال داده اند:
1 - ‏همان كه در بالا به آن اشاره شد، يعنى درختانى كه روى پاى خود نمى ايستند و نياز به ‏داربست دارند، و درختانى كه بدون نياز به داربست روى پاى خود مى ايستند. (زيرا عرش ‏در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همين جهت به سقف و يا تخت ‏پايه بلند، عرش گفته مى شود)
2 - ‏منظور از معروش درخت اهلى است كه به وسيله ‏ديوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غير معروش درختان بيابانى و جنگلى و ‏كوهستانى است .
3 -
‏معروش درختى است كه بر سر پا ايستاده و يا به روى زمين بلند ‏شده اما غير معروش درختى است كه به روى زمين مى خوابد و پهن مى شود.
‏ولى معنى ‏اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شايد ذكر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجيب و ‏شگفت انگيز اين گونه درختان است ، يك نگاه كوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر ‏پيچ و خم آن ، كه با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشياء اطراف مى چسباند ‏تا كمر راست كند، شاهد اين اين مدعا است .
‏سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات ‏كرده مى گويد: و همچنين درختان نخل و زراعت را آفريد (و النخل و الزرع ).
‏ذكر ‏اين دو بالخصوص به خاطر آن است كه از اهميت ويژه اى در زندگانى بشر و تغذيه او ‏برخوردارند (توجه داشته باشيد كه جنت هم به باغ و هم
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 4
‏به زمينهاى پوشيده از زراعت گفته ‏مى شود).
‏بعد اضافه مى كند كه اين درختان از نظر ميوه و طعم با هم متفاوتند يعنى ‏با اينكه از زمين واحدى مى رويند هر كدام طعم و عطر و خاصيتى مخصوص به خود دارند، ‏كه در ديگرى ديده نمى شود (مختلفا اكله ).
‏سپس اشاره به دو قسمت ديگر از ميوه ‏هائى مى كند كه فوق العاده مفيد و داراى ارزش حياتى هستند، و مى گويد: همچنين زيتون ‏و انار (و الزيتون و الرمان )
‏انتخاب اين دو ظاهرا به خاطر آن است كه اين دو ‏درخت در عين اينكه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر ميوه و خاصيت غذائى بسيار ‏با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرمايد هم با يكديگر شبيهند و هم غير شبيه (متشابها ‏و غير متشابه )
‏پس از ذكر اين همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گويد: از ميوه ‏آنها به هنگامى كه به ثمر نشست ، بخوريد ولى فراموش نكنيد كه به هنگام چيدن ، حق آن ‏را بايد ادا كنيد) (كلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه يوم حصاده ).
‏و در پايان ، ‏فرمان مى دهد كه اسراف نكنيد، زيرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا ‏انه لا يحب المسرفين ).
‏اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و اين جمله مى ‏تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و يا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زيرا پارهاى ‏از اشخاص به قدرى دست و دل بازند كه هر چه دارند به اين و آن مى دهند و خود و ‏فرزندانشان معطل مى مانند.
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 5
  ‏نكته ها
‏در اينجا به چند ‏نكته بايد توجه كرد:
1 - ‏پيوند آيه با آيات قبل - در آيات گذشته از اين ‏سوره ، سخن از احكام خرافى بت پرستان در ميان بود، كه از زراعت و چهارپايان نصيبى ‏براى خدا قرار مى دادند، و عقيده داشتند كه اين سهام بايد به شكل مخصوصى مصرف گردد، ‏و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپايان را تحريم مى كردند و بچه هاى خود را براى بعضى ‏از بتها قربانى مى نمودند.
‏آيه فوق و آيه اى كه بعد از اين مى آيد در حقيقت ‏پاسخى به تمام اين احكام خرافى است ، زيرا صريحا مى گويد
‏خالق تمام اين نعمتها ‏خدا است ، او است كه همه اين درختان و چهارپايان و زراعتها را آفريده است و هم او ‏است كه دستور داده از آنها بهره گيريد و اسراف نكنيد، بنابراين غير او نه حق تحريم ‏دارد و نه حق تحليل .
2 - ‏در اينكه جمله اذا اثمر (هنگامى كه ميوه دهد) با ذكر ‏كلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقيب مى كند، در ميان مفسران گفتگو است ، ولى ‏ظاهرا هدف از اين جمله اين است كه به مجرد اينكه ميوه بر درختان ، و خوشه و دانه در ‏زراعت آشكار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز ‏پرداخته نشده است و اين حق را تنها در موقع چيدن ميوه و در درو كردن (يوم الحصاد) ‏بايد پرداخت (دقت كنيد).
3 - ‏منظور از اين حق كه بهنگام درو بايد پرداخت چيست ؟ ‏بعضى معتقدند همان زكات واجب ، يعنى يكدهم و يك بيستم است ، ولى با توجه به اينكه ‏اين سوره در مكه نازل شده و حكم زكات در سال دوم هجرت و يا بعد از آن در مدينه
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 6
‏نازل گرديده است ، چنين احتمالى ‏بسيار بعيد به نظر مى رسد.
‏در روايات فراوانى كه از اهلبيت (عليهم الاسلام ) به ‏ما رسيده و همچنين در بسيارى از روايات اهل تسنن اين حق ، غير از زكات معرفى شده و ‏منظور از آن چيزى است كه بهنگام حضور مستمند در موقع چيدن ميوه و يا درو كردن زراعت ‏به او داده مى شود، و حد معين و ثابتى ندارد.
‏و در اين صورت آيا اين حكم واجب ‏است يا مستحب ، بعضى معتقدند كه يك حكم وجوبى است كه قبل از تشريع حكم زكات بر ‏مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آيه زكات ، اين حكم منسوخ شد، و حكم زكات با حد ‏و حدود معينش به جاى آن نشست .
‏ولى از روايات اهلبيت (عليهم السلام ) استفاده مى ‏شود كه اين حكم نسخ نشده و به عنوان يك حكم استحبابى هم اكنون به قوت خود باقى است
.
4 - ‏تعبير به كلمه يوم ممكن است اشاره به اين باشد كه چيدن ميوه ها و درو كردن ‏زراعتها بهتر است در روز انجام گيرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها ‏داده شود، نه اينكه بعضى از افراد بخيل ، شبانه اين كار را بكنند، تا كسى با خبر ‏نشود، در رواياتى كه از طرق اهلبيت (عليهم السلام ) به ما رسيده نيز روى اين موضوع ‏تاكيد شده است .
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 7
‏آيه 142 - 144
‏آيه و ‏ترجمه
‏وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً ‏كلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشيْطنِ إِنَّهُ ‏لَكُمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ(142)
‏ثَمَنِيَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَينِ وَ ‏مِنَ الْمَعْزِ اثْنَينِ قُلْ ءَالذَّكرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَيَينِ أَمَّا ‏اشتَمَلَت عَلَيْهِ أَرْحَامُ الاُنثَيَينِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن كنتُمْ ‏صدِقِينَ(143)
‏وَ مِنَ الابِلِ اثْنَينِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَينِ قُلْ ‏ءَالذَّكرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَيَينِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَيْهِ أَرْحَامُ ‏الاُنثَيَينِ أَمْ كنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ ‏مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كذِباً لِّيُضِلَّ النَّاس بِغَيرِ عِلْمٍ إِنَّ ‏اللَّهَ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ(144)
  ‏ترجمه :
142 - (‏و او كسى ‏است كه ) از چهارپايان براى شما حيوانات باربر و حيوانات كوچك آفريد، از آنچه او به ‏شما روزى داده است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى ننمائيد كه او دشمن آشكار شما ‏است .
143 - ‏هشت جفت از چهارپايان (براى شما آفريد) از ميش دو جفت و از بز دو ‏جفت بگو آيا خداوند نرهاى آنها را حرام كرده يا مادهها را؟ يا آنچه رحم ماده هاى ‏آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئيد (و بر تحريم آنها دليلى داريد) به من خبر ‏دهيد.
144 - ‏و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفريد) بگو ‏كداميك از اينها را خدا حرام كرده است ؟ نرها را يا ماده ها را؟ و يا آنچه رحم ماده ‏ها را در برگرفته ؟ و آيا شما گواه (اين تحريم ) بوديد، هنگامى كه خدا به اين موضوع ‏توصيه كرد؟ بنابراين چه كسى ستمكارتر است از آنها كه بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم ‏را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هيچگاه ستمگران را هدايت نخواهد كرد! .
‏تفسير نمونه جلد 6 صفحه 8
  ‏تفسير :

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد) , تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 , دانلود تحقیق تفسير سوره انعام آيه 141 تا 146 ( ورد) , تفسير , سوره , انعام , آيه , 141 , تا , 146 , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 10 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:07 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق تفسیر آيه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد)

تحقیق تفسیر آيه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-آيه-و236و237وسوره-بقره-44-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 43 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

‏آيه ‏و236و237و‏سوره بقره:
‏آيه 237_236‏ سوره مبارکه بقره:
‏آيه و ترجمه
‏لا جُنَاحَ عَلَيْكمْ إِن ‏طلَّقْتُمُ النِّساءَ مَا لَمْ تَمَسوهُنَّ أَوْ تَفْرِضوا لَهُنَّ فَرِيضةً وَ ‏مَتِّعُوهُنَّ عَلى المُْوسِع قَدَرُهُ وَ عَلى الْمُقْترِ قَدَرُهُ مَتَعَا ‏بِالْمَعْرُوفِ حَقاًّ عَلى المُْحْسِنِينَ(236)
‏وَ إِن طلَّقْتُمُوهُنَّ مِن ‏قَبْلِ أَن تَمَسوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضتُمْ لَهُنَّ فَرِيضةً فَنِصف مَا فَرَضتُمْ ‏إِلا أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِى بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاح وَ أَن ‏تَعْفُوا أَقْرَب لِلتَّقْوَى وَ لا تَنسوُا الْفَضلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ ‏بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(237)
  ‏ترجمه :
236 - ‏اگر زنان ‏را قبل از آميزش جنسى يا تعيين مهر، (به عللى ) طلاق دهيد، گناهى بر شما نيست . (و ‏در اين موقع ،) آنها را (با هديه اى مناسب ،) بهرهمند سازيد! آن كس كه توانايى ‏دارد، به اندازه توانايياش ، و آن كس ‍ كه تنگدست است ، به اندازه خودش ، هديه اى ‏شايسته (كه مناسب حال دهنده و گيرنده باشد ) بدهد! و اين بر نيكوكاران ، الزامى است .
237 - ‏و اگر زنان را، پيش از آنكه با آنها تماس بگيريد و (آميزش جنسى كنيد) ‏طلاق دهيد، در حالى كه مهرى براى آنها تعيين كردهايد، (لازم است ) نصف آنچه را ‏تعيين كردهايد (به آنها بدهيد) مگر اينكه آنها (حق خود را) ببخشند، يا (در صورتى كه ‏صغير و سفيه باشند، ولى آنها، يعنى ) آن كس كه گره ازدواج به دست اوست ، آن را ‏ببخشد. و گذشت كردن شما (و بخشيدن تمام مهر به آنها) بپرهيزكارى نزديكتر است . و ‏گذشت و نيكوكارى را در ميان خود فراموش نكنيد، كه خداوند به آنچه انجام مى دهيد، ‏بيناست !
 ‏تفسير:
‏چگونگى اداى مهر
‏باز در ادامه احكام طلاق در اين دو آيه ‏احكام ديگرى بيان شدنخست مى فرمايد: ((‏گناهى بر شما نيست ‏اگر زنان را قبل از اينكه با آنها تماس پيدا كنيد (و آميزش جنسى انجام دهيد) و ‏تعيين مهر نمائيد، طلاق دهيد)) (‏لا جناح عليكم ان طلقتم النساء ‏ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فريضة ).
‏البته اين در صورتى است كه مرد يا زن و مرد ‏بعد از عقد ازدواج و پيش از عمل زناشويى ، متوجه شوند كه به جهاتى نميتوانند با هم ‏زندگى كنند، چه بهتر كه در اين موقع با طلاق از هم جدا شوند، زيرا در مراحل بعد كار ‏مشكلتر مى شود. و به هر حال اين تعبير، پاسخى است براى آنها كه تصور مى كردند طلاق ‏قبل از عمل زناشويى يا قبل از تعيين مهر، صحيح نيست ، قرآن مى گويد: چنين طلاقى ‏گناهى ندارد و صحيح است (و اى بسا جلو مفاسد بيشترى را بگيرد).
‏بعضى نيز ((‏جناح )) ‏را در اينجا به معنى ((‏مهر)) ‏گرفتهاند كه بر دوش شوهر سنگينى مى كند ‏يعنى به هنگام طلاق قبل از عمل زناشويى و تعيين مهر هيچ گونه مهرى بر عهده شما نيست . ‏گر چه بعضى از مفسران شرح زيادى درباره اين تفسير گفته اند، ولى به كار بردن كلمه ‏جناح ، به معنى مهر مانوس نيست .
‏بعضى نيز احتمال داده اند كه معنى جمله بالا ‏اين است : كه طلاق زنها قبل از آميزش در همه حال جايز است (خواه در حال عادت ‏ماهيانه باشند يا نه ) در حالى كه بعد از آميزش حتما بايد در حال پاكى خالى از ‏آميزش ‍ باشد اين تفسير بسيار بعيد به نظر مى رسد، زيرا با جمله ((‏او تفرضوا لهن فريضة )) ‏سازگار نيست .
‏سپس ‏به بيان حكم ديگرى در اين رابطه ميپردازد و مى فرمايد: در چنين حالى بايد آنها را (‏با هديه مناسبى ) بهرهمند سازيد
)) (‏و متعوهن ).
‏بنابراين ‏اگر نه مهرى تعيين شده و نه آميزشى حاصل گشته ، شوهر بايدهديه اى كه مناسب با شئون زن باشد، بعد از طلاق به او ‏بپردازد ولى در پرداخت اين هديه ، قدرت توانائى شوهر نيز بايد در نظر گرفته شود، و ‏لذا در دنباله آيه مى گويد: بر آن كس كه توانائى دارد به اندازه توانائيش ، و بر آن ‏كس كه تنگدست است به اندازه خودش هديه شايسته اى لازم است ، و اين حقى است بر ‏نيكوكاران (على الموسع قدره و على المقتر قدره متاعا بالمعروف حقا على المحسنين ).
((‏موسع )) ‏به معنى توانگر، و ((‏مقتر)) ‏به معنى تنگدست است (از ماده قتر به ‏معنى بخل و تنگ نظرى نيز آمده است ) مانند: (و كان الانسان قتورا).
‏بنابراين ‏توانگران بايد به اندازه خود و تنگدستان نيز درخور تواناييشان اين هديه را ‏بپردازند، و شئون زن نيز در اين جهت در نظر گرفته شده است .
‏جمله ((‏متاعا بالمعروف )) ‏ميتواند اشارهاى به همه ‏اينها باشد يعنى هديه اى به طور شايسته و دور از اسراف و بخل ، و مناسب حال دهنده و ‏گيرنده .
‏از آنجا كه اين هديه اثر قابل ملاحظه اى در جلوگيرى از حس انتقامجويى و ‏رهايى زن از عقدههايى كه ممكن است ، بر اثر گسستن پيوند زناشويى حاصل شود، در آيه ‏فوق آن را وابسته به روحيه نيكوكارى و احسان كرده و مى گويد: حقا على المحسنين : ((‏اين عمل بر نيكوكاران لازم است )) ‏يعنى ‏بايد آميخته با روح نيكوكارى و مسالمت باشد.
‏ناگفته پيدا است تعبير به ((‏نيكوكاران )) ‏نه به خاطر اين است كه حكم مزبور ‏جنبه الزامى ندارد بلكه براى تحريك احساسات خيرخواهانه افراد در راه انجام اين ‏وظيفه است و گرنه همانطور كه اشاره شد اين حكم جنبه الزامى دارد.
‏نكته جالب ‏ديگرى كه از آيه استفاده مى شود اين است كه : قرآن از هديهاىكه مرد بايد به زن بپردازد تعبير به ((‏متاع )) ‏كرده است و متاع در لغت به معناى ‏چيزهائى است كه انسان از آنها بهرهمند و متمتع مى شود و غالبا به غير پول و وجه نقد ‏اطلاق مى گردد زيرا از پول بطور مستقيم نميتوان استفاده كرد بلكه بايد تبديل به ‏متاع شود روى همين جهت قرآن از هديه تعبير به متاع كرده است .
‏و اين موضوع از ‏نظر روانى اثر خاصى دارد زيرا بسيار مى شود كه هديهاى از اجناس قابل استفاده مانند ‏خوراك و پوشاك و نظاير آن كه براى اشخاص برده مى شود هر چند كم قيمت باشد اثرى در ‏روح آنها ميگذارد كه اگر آن را تبديل به پول كنند هرگز آن اثر را نخواهد داشت و لذا ‏در رواياتى كه در اين زمينه به ما رسيده مى بينيم غالبا ائمه اطهار نمونه هاى هديه ‏را امثال لباس و مواد غذائى و يا زمين زراعتى ذكر كرده اند.
‏ضمنا از آيه به خوبى ‏استفاده مى شود كه در ازدواج دائم تعيين مهر از قبل لازم نيست و طرفين مى توانند ‏بعد از عقد روى آن توافق كنند و نيز استفاده مى شود كه اگر قبل از تعيين مهر و ‏آميزش جنسى ، طلاق صورت گيرد مهر واجب نخواهد ‏بود و هديه مزبور جانشين ((‏مهر)) ‏مى شود.
‏بايد توجه كرد كه زمان و ‏مكان در مقدار ((‏هديه مناسب )) ‏مؤ ثر است .
‏در آيه بعد سخن از زنانى به ميان آمده كه براى آنها تعيين مهر شده است ولى قبل ‏از آميزش و عروسى ، جدا مى شوند، مى فرمايد: اگر آنها را طلاق دهيد پيش از آنكه با ‏آنان تماس پيدا كنيد (و آميزش انجام شود) در حالى كه مهرى براى آنها تعيين كردهايد، ‏لازم است نصف آنچه را تعيين كردهايد به آنها بدهيد
(‏و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد ‏فرضتم لهن فريضة فنصف ما فرضتم ).
‏اين حكم قانونى مساله است ، كه به زن ‏حق مى دهد نصف تمام مهريه را بدون كم و كاست بگيرد هر چند آميزشى حاصل نشده ‏باشد.
‏ولى بعدا به سراغ جنبه هاى اخلاقى و عاطفى ميرود و مى فرمايد: ((‏مگر اينكه آنها حق خود را ببخشند)) (‏و يا اگر ‏صغير و سفيه هستند، ولى آنان يعنى ) آن كس كه گره ازدواج به دست او است آن را ‏ببخشد)) (‏الا ان يعفون او يعفو الذى بيده عقدة النكاح ).
‏روشن است كه ولى در صورتى ميتواند از حق صغير صرف نظر كند كه مصلحت صغير ‏ايجاب نمايد.
‏بنابراين حكم پرداخت نصف مهر، صرف نظر از مساله عفو و بخشش است .
‏از آنچه گفتيم روشن مى شود كه منظور از ((‏الذى بيده عقدة ‏النكاح )) (‏كسى كه گره ازدواج به دست او است ) ولى صغير يا ‏سفيه است ، زيرا او است كه حق دارد اجازه ازدواج بدهد، ولى بعضى از مفسران چنين ‏پنداشتهاند كه منظور شوهر است ، يعنى هر گاه شوهر تمام مهر را قبلا پرداخته باشد (‏آن چنان كه در ميان بسيارى از اعراب معمول بوده ) حق دارد نصف آن را باز پس گيرد ‏مگر ‏اينكه ببخشد و صرف نظر كند.
‏اما دقت در آيه نشان مى دهد كه صحيح همان تفسير ‏اول است ، زيرا روى سخن در آيه با شوهران است ، به همين دليل آنها را مخاطب قرار ‏داده و مى گويد: ((‏و ان طلقتموهن )) (‏اگر ‏آنها را طلاق داديد) در حالى كه جمله او ((‏يعفو الذى بيده عقدة ‏النكاح )) ‏به صورت فعل غائب ذكر شده و مناسب نيست كه منظور از ‏آن ، شوهران باشند.
‏آرى در جمله بعد مى گويد: عفو و گذشت شما (و پرداختن تمام ‏مهر) به پرهيزكارى نزديك تر است و نيكوكارى و فضل را در ميان خود فراموش نكنيد ‏كه‏ ‏خداوند به آنچه انجام مى دهيد بينا است (و ان تعفوا اقرب ‏للتقوى و لا تنسوا الفضل بينكم ان الله بما تعملون بصير).
‏به طور مسلم مخاطب در ‏اين جمله شوهرانند و در نتيجه در جمله قبل سخن از گذشت اولياء و در اين جمله سخن از ‏گذشت شوهران است .
‏و جمله ((‏و لا تنسوا الفضل بينكم )) ‏خطابى است به عموم مسلمانان كه روح گذشت و بزرگوارى را در تمام ‏اين موارد فراموش نكنند.
‏رواياتى كه از پيشوايان معصوم (عليهم السلام ) به ما ‏رسيده است نيز آيه را به همين صورت تفسير مى كند، و مفسران شيعه با توجه به مضمون ‏آيه و روايات اهل بيت (عليهمالسلام ) نيز همين نظر را انتخاب كرده اند و گفته اند ‏منظور از اين عبارت اولياء زوجه هستند، البته مواردى پيش مى آيد كه سر سختى كردن در ‏گرفتن نصف مهر، آن هم قبل از عروسى ممكن است احساسات شوهر و اقوامش را جريحه دار ‏كند و در صدد انتقامجويى بر آيند و ممكن است حيثيت و آبروى زن را در معرض خطر قرار ‏دهد اين جا است كه گاه ، پدر براى حفظ مصلحت دختر خود ، لازم ميبيند كه از حق او ‏گذشت نمايد.
‏جمله ((‏و ان تعفوا اقرب للتقوى )) (‏عفو و گذشت شما به پرهيزكارى نزديك تر است )، وظيفه مردان را در ‏برابر زنان مطلقه خود بيان مى كند، كه اگر تمام مهر را پرداختهاند چيزى پس نگيرند و ‏اگر نپرداختهاند همه آن را بپردازند و از نيمى كه حق آنها است صرف نظر كنند، زيرا ‏مسلم است دختر يا زنى كه بعد از عقد يا پيش از عروسى از شوهر خود جدا مى شود ضربه ‏سختى مى خورد و از نظر اجتماعى و روانى مواجه با مشكلاتى است و بى شك گذشت شوهر و ‏پرداخت تمام مهر، تا حدى مرهم بر اين جراحات ميگذارد.
‏لحن مجموعه آيه ، بر اصل ‏اساسى ((‏معروف و احسان ،)) ‏در اين مسائل ‏تاكيد مى كند، كه حتى طلاق و جدائى آميخته با نزاع و كشمكش و تحريك روح‏ ‏انتقامجويى نباشد، بلكه بر اساس بزرگوارى و احسان و عفو و ‏گذشت ، قرار گيرد، زيرا اگر مرد و زنى نتوانند، با هم زندگى كنند و به دلائلى از هم ‏جدا شوند دليلى ندارد كه ميان آنها عداوت و دشمنى حاكم گردد.
‏آيه‏ ‏63و64و65و66و67و68و69و70و71‏فرقان:
‏آيه و ترجمه
‏وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ ‏يَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا ‏سلَماً(63)
‏وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِيَماً(64)
‏وَ ‏الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا ‏كانَ غَرَاماً(65)
‏إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(66)
‏وَ الَّذِينَ ‏إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسرِفُوا وَ لَمْ يَقْترُوا وَ كانَ بَينَ ذَلِك ‏قَوَاماً(67)
  ‏ترجمه :
63 - ‏بندگان خاص ‏خداوند رحمن آنها هستند كه با آرامش و بى تكبر بر زمين راه مى روند و هنگامى كه ‏جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام مى گويند (و با بى اعتنائى و بزرگوارى مى ‏گذرند).
64 - ‏آنها كسانى هستند كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى ‏كنند.
65 - ‏آنها كسانى هستند كه مى گويند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بر طرف ‏گردان كه عذابش سخت و پر دوام است !
66 - ‏آن بد جايگاه و بد محل اقامتى است .
67 - ‏آنها كسانى هستند كه هر گاه انفاق كنند نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى ، ‏بلكه در ميان ايندو حد اعتدالى دارند.
 ‏تفسير:
‏صفات ويژه بندگان خاص خدا
‏از اين آيات به بعد بحث جامع و ‏جالبى پيرامون صفات ويژه بندگان خاص پروردگار كه تحت عنوان عبادالرحمان آمده ، مطرح ‏مى شود، و در حقيقت تكميلى است براى آيات گذشته كه مشركان لجوج هنگامى كه نام ‏خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غرور مى گفتند: رحمان چيست ؟ و ديديم كه ‏قرآن ضمن دو آيه خداوند رحمان را به آنها معرفى كرد، اكنون نوبت اين رسيده است به ‏بندگان خاص اين خداوند رحمان را معرفى كند، جائى كه بندگان او اين قدر عالى مقام و ‏با شخصيتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درك كرد.
‏اين آيات دوازده صفت از ‏صفات ويژه آنان را بيان مى كند كه بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتباط دارند، و برخى ‏اخلاقى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش ديگرى جمعى است ، و رويهم ‏رفته مجموعه اى است از والاترين ارزشهاى انسانى .
‏نخست مى گويد: بندگان خاص ‏خداوند رحمان كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبر بر روى زمين راه مى روند (و عباد ‏الرحمن الذين يمشون على الارض هونا).
‏در واقع نخستين توصيفى كه از عباد الرحمن ‏شده است ، نفى كبر و غرور و خودخواهى است كه در تمام اعمال انسان و حتى در كيفيت ‏راه رفتن او آشكار مى شود زيرا ملكات اخلاقى هميشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار ‏و حركات انسان نشان‏ ‏مى دهند، تا آنجا كه از چگونگى ‏راه رفتن يك انسان مى توان با دقت و موشكافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى ‏برد.
‏آرى آنها متواضعند، و تواضع كليد ايمان است ، در حالى كه غرور و كبر كليد ‏كفر محسوب مى شود، در زندگى روزمره با چشم خود ديده ايم و در آيات قرآن نيز كرارا ‏خوانده ايم كه متكبران مغرور حتى حاضر نبودند به سخنان رهبران الهى گوش فرا دهند، ‏حقايق را به باد مسخره مى گرفتند، و ديد آنها فراتر از نوك بينى آنها نبود، آيا با ‏اين حالت كبر ايمان آوردن امكان پذير است ؟!
‏آرى اين مؤ منان بنده خداوند ‏رحمانند، و نخستين نشانه بندگى همان تواضع است . تواضعى كه در تمام ذرات وجود آنان ‏نفوذ كرده و حتى در راه رفتن آنها آشكار است .
‏و اگر مى بينيم يكى از مهمترين ‏دستوراتى كه خداوند به پيامبرش ‍ مى دهد اين است كه و لا تمش فى الارض مرحا انك لن ‏تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا: در روى زمين از سر كبر و غرور گام بر مدار چرا ‏كه نمى توانى زمين را بشكافى و طول قامتت هرگز به كوهها نمى رسد. (سوره اسراء آيه 37) ‏نيز به خاطر همين است كه روح ايمان تواضع مى باشد

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تفسیر آيه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد) , تفسیر آيه و236و237وسوره بقره 44 ص , دانلود تحقیق تفسیر آيه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد) , تفسیر , آيه , و236و237وسوره , بقره , 44 , ص , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 9 ]

[ يکشنبه 23 مرداد 1401 ] 1:00 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص

تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص

تحقیق-آيه-و-ترجمه-1-تا-34-سوره-لقمان-69صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 80 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏آيه و ترجمه‏ 1 تا 5
‏بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
‏الم (1)
‏تِلْك ءَايَت الْكِتَبِ الحَْكِيمِ(2)
‏هُدًى وَ رَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ(3)
‏الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(4)
‏أُولَئك عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
‏ترجمه :
‏بنام خداوند بخشنده بخشايشگر
‏1 - الم
‏2 - اين آيات كتاب حكيم است (آياتى پر محتوا و استوار).
‏3 - مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است .
‏4 - همانها كه نماز را بر پا مى دارند، زكات را ادا مى كنند، و به آخرت يقين دارند.
‏5 - آنها بر طريق هدايت پروردگارشان هستند، و آنهايند رستگاران
‏2
‏تفسير:
‏نيكوكاران كيانند؟
‏اين سوره ، با ذكر عظمت و اهميت قرآن آغاز مى شود، و بيان حروف مقطعه در ابتداى آن نيز اشاره لطيفى به همين حقيقت است ، كه اين آيات كه از حروف ساده الفبا تركيب يافته ، چنان محتوائى بزرگ و عالى دارد كه سرنوشت انسانها را به كلى دگرگون مى سازد (الم ).
‏لذا بعد از ذكر ((حروف مقطعه )) مى گويد: ((اين آيات كتاب حكيم است )) (تلك آيات الكتاب الحكيم ).
‏((تلك )) در لسان عرب براى اشاره به دور است ، و كرارا گفته ايم كه اين تعبير مخصوصا كنايه از عظمت و اهميت اين آيات است گوئى در اوج آسمانها و در نقطه دور دستى قرار گرفته !
‏توصيف ((كتاب )) به ((حكيم )) يا به خاطر استحكام محتواى آن است ، چرا كه هرگز باطل به آن راه نمى يابد، و هر گونه خرافه را از خود دور مى سازد جز حق نمى گويد، و جز به راه حق دعوت نمى كند، درست در مقابل ((لهو الحديث )) (سخنان بيهوده ) كه در آيات بعد مى آيد قرار دارد.
‏و يا به معنى آن است كه اين قرآن همچون دانشمند حكيمى است كه در عين خاموشى با هزار زبان سخن مى گويد، تعليم مى دهد، اندرز مى گويد، تشويق مى كند، انذار مى نمايد، داستانهاى عبرت انگيز بيان مى كند، و خلاصه به تمام معنى داراى حكمت است ، و اين سرآغاز، تناسب مستقيمى دارد با سخنان لقمان حكيم كه در اين سوره از آن بحث به ميان آمده .
‏3
‏البته هيچ مانعى ندارد كه هر دو معنى ((حكمت )) در آيه فوق منظور باشد.
‏آيه بعد هدف نهائى نزول قرآن را با اين عبارت بازگو مى كند: ((اين كتاب حكيم مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است )) (هدى و رحمة للمحسنين ).
‏((هدايت )) در حقيقت مقدمه اى است براى ((رحمت پروردگار))، چرا كه انسان نخست در پرتو نور قرآن حقيقت را پيدا مى كند و به آن معتقد مى شود، و در عمل خود آن را به كار مى بندد، و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمتهاى بى پايان پروردگار مى گردد.
‏قابل توجه اينكه در اينجا قرآن ، مايه هدايت و رحمت ((محسنين )) شمرده شده ، و در آغاز سوره نمل ، مايه هدايت و بشارت ((مؤ منين )) (هدى و بشرى للمؤ منين ).
‏و در آغاز سوره بقره ، مايه هدايت ((متقين )) (هدى للمتقين ).
‏اين تفاوت تعبير ممكن است به خاطر آن باشد كه بدون تقوا و پرهيزگارى روح تسليم و پذيرش حقائق در انسان زنده نمى شود، و طبعا هدايتى در كار نخواهد بود.
‏و از اين مرحله پذيرش حق كه بگذريم ، مرحله ايمان فرا مى رسد كه علاوه بر هدايت ، بشارت به نعمتهاى الهى نيز وجود خواهد داشت .
‏و اگر از مرحله تقوى و ايمان فراتر رويم و به مرحله عمل صالح برسيم رحمت خدا نيز در آنجا افزوده مى شود.
‏4
‏بنابراين سه آيه فوق ، سه مرحله پى در پى از مراحل تكامل بندگان خدا را بازگو مى كند: مرحله پذيرش حق ، مرحله ايمان و مرحله عمل ، و قرآن در اين سه مرحله به ترتيب مايه هدايت و بشارت و رحمت است (دقت كنيد).
‏آيه بعد محسنين را با سه وصف ، توصيف كرده ، مى گويد: ((آنها كسانى
‏هستند كه نماز را بر پا مى دارند، زكات را ادا مى كنند، و به آخرت يقين دارند)) (الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكاة و بالاخرة هم يوقنون )
‏پيوند آنها با خالق از طريق نماز، و با خلق خدا از طريق زكات ، قطعى است و يقين آنها به دادگاه قيامت انگيزه نيرومندى است براى پرهيز از گناه و براى انجام وظائف .
‏و در آخرين آيه مورد بحث عاقبت و سرانجام كار ((محسنين )) را چنين بيان مى كند: ((آنها بر طريق هدايت پروردگارشان هستند، و آنها رستگارانند)) (اولئك على هدى من ربهم و اولئك هم المفلحون ).
‏جمله ((اولئك على هدى من ربهم ))، از يكسو نشان مى دهد كه هدايت آنها از طرف پروردگارشان تضمين شده است ، و از سوى ديگر تعبير ((على ))، دليل بر اين است كه گوئى هدايت براى آنها يك مركب راهوار است ، و آنها بر اين مركب سوار و مسلطند.
‏و از اينجا تفاوت اين ((هدايت )) با هدايتى كه در آغاز سوره آمده روشن مى شود، چرا كه هدايت نخستين همان آمادگى پذيرش حق است ، و اين هدايت برنامه وصول به مقصد مى باشد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص , آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص , دانلود تحقیق آيه و ترجمه 1 تا 34 سوره لقمان 69ص , آيه , و , ترجمه , 1 , تا , 34 , سوره , لقمان , 69ص , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 19:11 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]