لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيدايش تشيع و تسنن از چه زماني بوده است ؟ كلمة شيعه چهار بار در قرآن مجيد در سوره هاي مريم آيه 69 و قصص آيه 15 و نيز قصص آيه 15 و صافات آيه 83، ذكر شده است، در سورة صافات حضرت حق ابراهيم خليل را در روش و منش و اخلاق و عمل، و ايمان و عقيده، و جهاد و عبادت شيعه نوح شمرده است. و ان من شيعته لإبراهيم: و بي ترديد ابراهيم از پيروان نوح بوده است.و نيز كلمة شيعه ده ها بار به نقل كتاب هاي معتبر تشيع و تسنن به زبان پيامبر در رابطه با اقتدا كنندگان به اميرالمؤمنين عليه السلام جاري شده است مانند: يا علي انت و شيعتك هم الفائزون.بنابراين طلوع شيعه از افق قرآن و روايات پيامبر بوده و امري صد در صد الهي است. پس از مرگ پيامبر كه نگذاشتند خلافت و حكومت بر روح تشيع، و محور تعبد، و حقيقت علم، و نور بصيرت اميرالمؤمنين مستقر شود و درصد بالايي از توده عوام دنبال ديگران رفتند و به وسيله حكام و عالمان خريده شده از طرف حكام مكتبي را بر پايه احاديث صحيح و سقيم كه در شش كتاب مشهورشان جمع آوري شده كه بخشي از آنها در ميزان حديث شناسي مردود است و بنا نهادند و پس از آن كه نزديك يك قرن از وفات پيامبر گذشته بود به سبب بناي مكتب بر حديث نام مكتب را مكتب سنت يا حديث و پيروانش را اهل تسنن ناميدند، البته تدوين حديث در شيعه طبق نقل كتاب هاي معتبر از زمان خود پيامبر صورت گرفت و تدوين حديث در اهل سنت از زمان عمر بن عبد العزيز شروع شد. شيعه دين خود را از امامان معصوم و به ويژه اميرالمؤمنين عليه السلام كه سي سال در كنار پيامبر بود و پيامبر از او تعبير به باب مدينه علم خود كرد مي ـ گيرد و اقتدايش به علي و امامان به دستور مستقيم خدا در قرآن و فرمان پيامبر است و اهل تسنن دين خود را از ابوحنيفه و شافعي و مالك و احمد حنبل مي گيرد كه هيچ كدامشان در عصر پيامبر نبودند بلكـه عالماني بودند كه از عصر حاكم عباسي, منصور دوانيقي به بعد به تدوين فقه و حديث همت گماشتند.به همين سبب ما شيعة علوي و در حقيقت به عبارت ديگر با اقتداي به علي شيعة نبوي هستيم و اهل تسنن كه برادران ديني ما مي باشند و چهار فرقه اند به ناچار پيرو ابوحنيفه (حنفي) و پيرو شافعي (شافعي) و پيرو مالك (مالكي) و پيرو احمد حنبل (حنبلي) هستند. هداياى پيامبر(ص) چند سؤال اساسى با توجه به آنكه پيامبر و ائمه معصومين (ع) همانند ساير مردم نياز به غذا، لباس و مسكن داشتند و خود آنان مردم را تشويق به اهميت دادن به مسائل اقتصادى مىكردند، چند سؤال در اين جا مطرح مىشود: پيامبر اسلام و اهل بيت او از چه طريقى نيازمنديهاى مادى خويش را تأمين مىكردند؟ آيا آنان صرفاً از بيتالمال استفاده مىكردند؟ آيا فعاليتهاى اقتصادى از قبيل: كشاورزى، دامدارى و تجارت داشتند؟ كمكهاى مالى آنان به نيازمندان از چه طريقى تهيه مىشد؟ توضيح اين كه رسول گرامى اسلام (ع) و خاندان آن حضرت كمكهاى مالى فراوانى به فقرا، مستمندان، نيازمندان مىكردند. بردههايى را مىخريدند و در راه خدا آزاد مىكردند كه در روايتى آمده است امير مؤمنان (ع) هزار برده در راه خدا خريد و آزاد كرد.)33) امام سجاد (ع) نيز بردگانى در راه خدا آزاد كرد. آن بزرگوار بردگانى را خريدارى كرده، مدتى تحت آموزش و تربيت قرار مىداد و سپس آزادشان مىكرد و آنان به صورت انسانهاى نمونه به فعاليت فرهنگى و تربيتى مىپرداختند و پس از آزادى نيز ارتباطشان با امام قطع نمىشد. «على بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان مىنويسد: على بن الحسين (ع) شب آخر ماه رمضان بيست نفر برده)يا اندكى بيشتر يا كمتر) را آزاد مىكرد و مىگفت : خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد مىكند و در شب آخر به تعداد كل شبهاى رمضان آزاد مىكند. دوست دارم خداوند ببيند كه من در دنيا بردگان خود را آزاد مىكنم تا بلكه مرا در روز رستاخيز از آتش دوزخ آزاد سازد. امام هيچ خدمتگزارى را بيش از يك سال نگه نمىداشت. وقتى كه بردهاى را در اول يا وسط سال به خانه مىآورد شب عيد فطر او را آزاد مىساخت و در سال بعد به جاى او شخص ديگرى را مىآورد و باز او را در ماه رمضان آزاد مىساخت، و اين روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت. امام بردگان سياه پوست را (با وجود آن كه به آنان نياز نداشت) مىخريد و در مراسم حج به عرفات مىآورد و آن گاه كه به سوى مشعر كوچ مىكرد آنان را آزاد مىكرد و جوايز مالى به آنان مىداد. (34) پولها و لباسهايى به شعرا به عنوان جايز مىدادند. همچنين در زمان پيامبر اسلام هيأتها و نمايندگانى از اعراب مىآمدند و اظهار اسلام مىكردند، پيامبر هم هدايايى به آنها مىداد و كمكهاى ديگرى كه در مباحث آينده به عنوان نمونه بيان خواهد شد. اين كمكها از چه طريقى بود؟ از بيتالمال ؟ و اگر از بيتالمال استفاده مىكردند تمام اين هزينهها را از آن جا بر مىداشتند؟ يا مبلغى از آنها را؟ مخصوصاً گاهى ائمه (ع) پولهاى فراوانى به عنوان صله وجايزه به شعراى شيعى و مدافع ولايت مىدادند كه شايد براى برخى قابل تصور نبود. آيا اينها از چه محلى بود؟ پاسخ در پاسخ اين سؤالها ذهنيت عمومى در جامعه ما اين است كه تأمين معاش و زندگى پيامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بيتالمال بوده و اگر بخششها يا كمهايى هم نسبت به فقرا يا نيازمندان داشتند، آن هم از منبع بيتالمال و وجوه عامه بوده كه در اختيار آنان بوده است و نسبت به آن ولايت داشتند. اما بررسيها و پژوهشها در تاريخ زندگى پيشوايان اسلام نشان مىدهد كه آن بزرگواران اموال و دارايىهاى شخصى نيز داشتند و همه جا و در همه موارد، از بيتالمال استفاده نمىكردند. هدف اين كتاب جست و جوى پاسخ اين سؤالها و پيگيرى و شناسايى منابع درآمد پيامبر اسلام (ع) و اهل بيت آن حضرت و مشخص ساختن اين نكته است كه چقدر و در چه مواردى از بيتالمال، و در كدام مواردى از اموال و دارايىهاى شخصى استفاده مىكردند؟ اينك پيش ازآن كه اين موضوع بررسى شود، از باب مقدمه از هداياى پيامبر اسلام و صلهها و بخششهاى امامان به شعرا و نيز از كمكهاى مالى آن پيشوايان به افراد مختلف ياد مىكنيم تا حجم بالاى آنها روشن گردد و توجه پيدا كنيم كه اين مبالغ نمىتوانست از منبع واحدى باشد و طبعاً از منابع مختلف تأمين مىشده است. هداياى پيامبر به هيأتهاى نمايندگى قبايل عرب هيأتهاى نمايندگى قبايل مختلف عرب براى اظهار اسلام، و اعلام انقياد قبايل خويش، بيشتر در سال نهم هجرت و احياناً پيش يا پس از آن به حضور رسول اكرم (ص) شرفياب مىشدند و اسلام و انقياد قبايل خود را به عرض مىرساندند و مورد لطف ومحبت شخص رسول اكرم (ص) واقع مىشدند، وآن حضرت هدايا و جوايزى به آنان عنايت مىكرد كه براى نمونه چند مورد از نظرتان مىگذرد: 1- هيأت نمايندگى ثعلبه در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (ص) از «جعرانه»، چهار نفر از «بنى ثعلبه » نزد رسول خدا آمدند وگفتند ما فرستادگان قبيله خود هستيم و همه اسلام آورديم. رسولخدا(ص) دستور داد از آنان پذيرايى كردند و پس از چند روز اقامت هنگامى كه براى خداحافظى شرفيات شدند، به بلال فرمود تا به آنان جايزه دهد و بلال به هر كدامشان پنج اوقيه(35)نقره جايزه داد و سپس به بلاد خويش برگشتند. (36) 2- هيأت نمايندگى محارب اين هيأت كه ده مرد بودند، در سال دهم در حجة الوداع به حضور رسول خدا (ص) رسيدند و در سراى رمله، دختر حارث منزل داده شدند. بلال براى ايشان روز و شب غذا مىبرد و اسلام آوردند وگفتند اسلام بنى محارب در عهده ما و در آن موسمها رسول خدا را دشمنى سرسختتر از آنان نبود. در ميان اين هيأت مردى از همان دشمنان سر سخت بود كه چون رسول خدا او را شناخت،گفت: شكر خدا را كه مرا زنده داشت تا به تو ايمان آورم. رسول خدا گفت: اين دلها در دست خداست. رسول خدا آنان را نيز جايز داد و بازگشت.(37) 3- هيأت نمايندگى جعدة بن كعب از بنى جعدة بن كعب «رقادبن عمرو» نزد رسول خدا آمده و اسلام آورد و رسول خدا در «فلج» آب و زمينى به او داد و براى وى سندى نوشت كه به گفته صاحب طبقات، نزد بنى جعده محفوظ بوده است. (38) 4- هيأت نمايندگى قشيرين كعب پيش از حجة الوداع، و پس از غزوه «حنين» چند نفر از بنى قشير از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمينى بخشيد و براى وى سندى نوشت. و نيز قرة بن هبيرة را جايزهاى داد و بردى مرحمت فرمود و او را سرپرست زكاتهاى قبيله قرار داد.(39) 5- هيأت نمايندگى تغلب شانزده مرد تغلبى از مسلمانان و نصرانيانى كه بر خود صليب زرين آويخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل كردند. رسول خدا با نصرانيان مصالحه كرد كه بر دين خود باقى بمانند ولى فرزندان خود را به نصرانيت در نياورند. مسلمانان را هم جوايزى عطا فرمود. (40) 6- هيأت نمايندگى طيّى پانزده مرد از قبيله طى... براى ديدار رسول خدا به مدينه آمدند. سرورى اين گروه رازيدالخيل بن مهليل كه ازبنى نبهان بود، به عهده داشت. رسولخدا در مسجد بود، اعضاى هيأت شتران خود را در جلوى خان مسجد بسته ونزد حضرت آمدند. رسول خدا اسلام را برايشان عرضه داشت وچون اسلام آوردند به هر يك پنج اوقيه نقره جايزه داد و به زيدالخيل دوازده و نيم اوقيه داد. رسول خدا درباره زيدالخيل مىفرمود: هيچ مردى از عرب نزد من به فضل ياد نشد جز اين كه او را كمتر از آن يافتم كه مىگفتند ، مگر زيدالخيل كه او را بيش از آن يافتم كه توصيف مىكردند و او رازيدالخير ناميد وسرزمين فيد و زمينهاى ديگرى را براى ارتزاق به او واگذار كرد و در اين باره به او نوشتهاى هم داد. زيد با قوم خود بازگشت و چون به جايى كه به آن فرده مىگفتند رسيد، به تب مبتلا گشت و پس از سه روز در همان جا درگذشت. بعضى هم، مرگ او را در آخر خلافت عمر دانستهاند. (41) 7- هيأت نمايندگى مراد (42) فروة بن مسيك مرادى، از ملوك كنده جدا شد و بر رسول خدا وارد شد و، از آن حضرت پيروى كرد ونزد سعد بن عباده منزل گزيد و به فرا گرفتن قرآن و احكام اسلام پرداخت. رسول خدا او را دوازده اوقيه جايز داد و بر شترى مرغوب سوار كرد و حلهاى از بافته عمان بخشيد و عامل خود بر قبيلههاى:مراد، زبيد و مذحج گردانيد و خالدبن سعيد بن العاص را همراه او براى دريافت صدقات (زكات) فرستاد و به او نوشتهاى در اندازههاى زكات داد. فروه همچنان عامل صدقات بود تا رسول خدا وفات يافت. (43) پيامبر وصد شتر به آتش افروز جنگ حنين ... پس از تمام شدن جنگ حنين (44) و طائف پيامبر اكرم (ص) نقشه تسليم شدن و اسلام آوردن «مالك بن عوف» (آتش افروزجنگ حنين و طائف) را ريخت. از وضع او پرسيد: گفتند به طائف پناه برده و با قبيله ثقيف همكارى مىكند. پيامبر فرمود: اين پيام را از من به او برسانيد كه اگر اسلام آورَد و به ما بپيوندد من كسان او را آزاد مىسازم و يكصد شتر نيز به او مىبخشم. نمايندگان هوا زن، پيام پيامبر (ص) را به او رسانيدند و او كه وضع ثقيف را متزلزل مى ديد، و ازقدرت روز افزون اسلام آگاهى داشت، تصميم گرفت از طائف خارج شود و به مسلمانان بپيوندد، ولى از اين مىترسيد كه ثقيف از تصميم وى آگاه شوند و او را در داخل بازداشت كنند، از اين رو براى اجراى مقصد خويش چنين نقشه كشيد: دستور داد در نقطه دورى از طائف كجاوهاى براى او آماده كنند، سپس از آن نقطه با سرعت هر چه زيادتر به جعرانه آمد و اسلام آورد و پيامبر طبق وعدهاى كه به او داده بود با وى رفتار كرد (صدشتر به او داد و كسان او را آزاد ساخت)، سپس او را سرپرست مسلمانان قبيلههاى نصر، ثماله و سلمه قرار داد. او بر اثر غرور فطرى و افتخارى كه از ناحيه اسلام به دست آورده بود زندگى را بر قبيله ثقيف تنگ كرده، آنها را در مضيقه اقتصادى قرار مىداد، او خود را شرمنده الطاف پيامبر ديده و اشعارى در سماحت بى نظير و بلند نظرى پيامبر سرود كه آغاز آنها اين است: من هرگز در ميان تمام مردم جهان مانند محمد را نه ديدهام و نه شنيدهام...(45) موقوفات پيامبر اسلام و اهل بيت (ع) پيامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) گذشته از اين كه به فقرا، ضعفا،مستمندان و قشرهاى محروم اجتماع كمك مىكردند، آيندگان را نيز فراموش نمىكردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات زيادى از املاك وزمينها و اموال خويش، سنت حسنه وقف را پايهريزى كردند. يكى از فصول درخشان زندگانى اين پيشوايان بزرگ، اقدامات آنان در زمينه وقف است كه هم مردم را به وقف تشويق مىكردند و هم شخصاً املاك و داراييهاى ارزندهاى را وقف مىكردند. پيش از بررسى اين موضوع، چند مسأله مقدماتى درباره وقف را ازنظر خوانندگان ارجمند مىگذارنيم. ضرورت مالكيت واقف، پيش از وقف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه تشیع و تسنن هر دو به عنوان دو جریان و خط اصیل اسلامی از صدر اسلام مطرح بوده و همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ در خط واحد «صراط مستقیم » قرآن کریم و اسلام ناب محمدی(ص) به سر می برند . نه شیعیان رافضی و بدعت گذارند و مخالف رسول خدا و صحابه صالح آن حضرت و نه اهل تسنن ، ناصبی و دشمن علی و آل علی و اهل بیت(ع) . اختلافات رایج در بین تشیع و تسنن ، اختلاف بنیادی در متن دین و احکام مشترک مسلمین نیست . این اختلاف بین حق و باطل محض نیست که اگر اثبات شد کدام « فرقه ناجیه » است ، فرقه های دیگر ضاله و باطل و همگی جهنمی باشند ؛ زیرا همه اهل یک خدا و یک قبله و یک دین و آیین هستند و قرآن کریم می فرماید :« به هرکس به شما اظهار اسلام می کند ، مگویید که تو مؤمن نیستی »(نساء : 94) . به اجماع همه مسلمین و همه علمای اسلام ،به طور طبیعی ، شیعه یا سنی بودن جرم و گناه و کفر نیست . به خصوص که دین اکثریت مسلمین ، سنتی و تقلیدی است و نه مبتنی بر اجتهاد و عموماً نیت همگان پاک و صادقانه است و آن چه را که دارند ، همه از خدا و رسول و میراث آن حضرت می دانند ؛ و مردم مسلمان عموماً فیلسوف و فقیه هم نیستند ؛ درست و غلط به روشنی برای همگان روشن نیست . هرگز ساده دلانه تصور نکنیم که آنچه ما می گوییم حق محض است و هر کس آن را نپذیرد یا مغرض است یا احمق و یا گمراه و فریب خورده و به هر حال ، جزء « فرقه های ضاله » و دوزخی . اختلافات موجود میان تشیع و تسنن ، برخی ساخته فتنه گران قدرت پرست بیگانه از مصالح امت اسلامی است ؛ برخی ساخته حکام فاسد و دنیاپرست از بنی امیه و بنی عباس و بعضی از حکام دوره های بعدی ( مانند بعضی از شاهان صفوی یا خلافت عثمانی در ترکیه ) است که از تشدید عداوت و اختلافات ساختگی بین مسلمین سود می بردند و برای حفظ قدرت شیطانی خود به فرقه ای روی آورده و خود را ریاکارانه مدافع حق و دین رسول خدا(ص) جلوه داده و طوایف دیگر را که دشمنان سیاسی خود می دیدند ، تکفیر نمودند و خون شان را حلال شمردند تا با قلع و قمع آنان ، نه به عدالت و معنویت و سنت های قرآن و رسول خدا (ص) جامه عمل بپوشانند ، بلکه بر هوس ها و شهوات و قدرت خود بیفزایند . این قبیل دشمنی های ساختگی ممکن است امروزه با گذشت زمان ، سند تاریخی پیدا کند . قسمت وسیع تر این دشمنی های جدید نیز دست پخت سران نظم نوین جهانی است که در تمدن آینده بشر ، هیچ موقعیتی و نقشی و سهمی برای مسلمین قائل نیستند ؛ به جز این که در بازی های سیاست استراتژیک آنان ، نقش دو تیغه یک قیچی را ایفا کنند که دشمنی لبه های آن ، در ع ین تصادمی که با هم دارند ، در دست دشمنی به کار گرفته می شوند کهحکومتش از قبل این دشمنی ها تحکیم شده است . اختلاف بین شیعه و سنی اختلافات بین شیعه و سنی واقعیت تاریخی دارد و نمی توان با پاک کردن صورت اختلاف واقعیت دو نوع نگرش و برداشت متفاوت را انکار کرد ؛ اما همه این اختلافات ، در حد دو نوع نگرش و برداشت متفاوت از اسلام است که به درک بهتر اسلام کمک می کند . هیچ شیعه ای اهل تسنن را کافر یا گمراه نمی داند و هیچ اهل سنتی هم شیعیان را که به همان قرآن و سنت محمدی(ص) ایمان دارند ، تکفیر نمی کند ؛ چرا که علی و اولاد او هر چه می گویند ، از خویشتن نیست ، بلکه میراث نبوی و علم لدنی وراثتی الهی است . در واقع بیش از 80 درصد اعتقادات ، اخلاقیات ، سنت های دینی رایج در میان مسلمین ، اشتراکی و تقریباً همانند هم است و تمدن و فرهنگی که این دو جریان برای بشر به میراث گذاشته اند ،به دست هر دو ساخته شده و مختص شیعیان به تنهایی یا اهل تسنن به تنهایی نیست . اگر اختلافی هست در اصل توحید ، نبوت ، معاد و حقانیت آیات قرآن و تحریف ناپذیری آن نیست ؛ بلکه در مسائل فرعی عملی یا اعتقادی است ؛ و در این مسائل هم برداشت های بسیاری از علما ی بزرگ وجود دارد و کسانی هم که در این مسائل تخصصی ندارند ، اگر صدق و اخلاص و معنویت راستینی داشته باشند ، نه مستحق عذاب و ضلالت اند و نه بدعت گذار محسوب می شوند . امام از نظر شيعيان، محوری است که همبستگی و انسجام وجود عالم بر گرد او میچرخد و کسی است که با آشنا نمودن پيروان خويش، با معنای درونی و عمق باطنی کتاب، افق آخرت و معاد را بر روی آنان میگشايد. در حالی که از نظر اهل تسنن، امام محور نظم اجتماعی است که هيچگونه رسالت تاويل متن و کتاب، يا رسالت الوهی مابعد الطبيعی بر وی نيست. در تسنن، وجود امام، مفهوم و ضرورتی مقدس نيست، بلکه از زمره مفاهيم عادی و غيرمذهبی است. امام يا خليفه کسی است که پيروانش وی را به اين مقام برمی گزينند، در حالی که در تشيع، امام وجودی مقدس و الوهی است که امام بودنش در گرو و گزينش مومنان نيست. او مظهر واقعيت ذاتی بشر است. از همين رو گفتهاند هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ روزگار جاهليت مرده است. مادام که نگهبان و مفسری که به بطن و حکمت قرآن اشراف داشته باشد، در ميان نباشد، خود قرآن به تنهايی نمیتواند حجت باشد. اين شناسنده و مفسر بطن و باطن قرآن، همان امام يا پيشوای روحانی است. فارابی بر بستر چنين درکی از امامت و اسلام و متاثر از فلسفه سياسی يونان، به تحليل اجتماع و آنگاه تدوين فلسفه سياسی خود پرداخت. فارابی جامعه را به دو دسته تقسيم میکند: مدينه فاضله و مدينه جاهله. مدينه فاضله اجتماعی است که در آن عدالت و سعادت واقعی حکمرواست و رئيس و مرشد آن مدينه از حکماست و قدرت رهبری و هدايت مدينه را داراست. مدينه فاضله عيناً مانند پيکر سالم انسانی است. مرشد و رهبر اين جامعه بايد دارای جسم و جان نيرومند و هوش و زيرکی و قدرت بيان باشد، دانش دوست، کم شهوت و عاری از هوس، بزرگ منش و بی اعتنا به امور دنيوی، دوستدار عدالت و متنفر از ظلم و شجاع و مدافع حق باشد. در مدينهای که تحت رياست چنين مدير و مدبری است، سياليت مرز انديشة سياسي شيعه و سني در عصرجديد؛ بازخواني توفيق الشاوي از نظرية ولايت فقيه امام خميني(ره) به رغم وجوه اساسي متفاوت در انديشة سياسي شيعه و اهل سنت، در روش و موضوع، شباهتهايي نيز ميان آنها وجود دارد. در مقالة حاضر تلاش شده است تا خوانش اهل سنت از نظرية ولايت فقيه امام خميني(ره) در انديشة توفيق الشاوي ارائه شود. بر اساس اين خوانش، نظرية ولايت فقيه با عنايت به عناصر مهمي چون نقش مردم و حضور عنصر شورا در تصميم گيريها معرفي شده است. به زعم الشاوي عناصر مذکور دلالت بر همگرايي انديشة سياسي جديد اهل سنت با مبادي سياست اسلامي از ديدگاه امام خميني(ره) دارند؛ چرا که در انديشة سياسي اهل سنت شاهد فاصله گرفتن از تغلب و در انديشة سياسي شيعي شاهد جداسازي نصب خاص از نصب عام ميباشيم که مجال مناسب براي جمع بين نقش مؤثر مردم و اعتقاد به نصب الهي را فراهم آورده است. به جز اين، ضرورت عقلي اقامة حكومت و پيوند شريعت اسلام با سياست نيز وحدتبخش دو انديشة بالا در عصر پسااستعماري است. طرح نظريةولايت فقيه توسط امام خميني(ره) و به دنبال آن وقوع انقلاب اسلامي ايران با واكنشهاي مختلفي مواجه شد. در جهان عرب و در ميان مسلمانان، گرچه از نظر سياسي و سياستهاي منطقهاي و بينالمللي به دليل تهديد پنداشتن انقلاب ايران و بدگماني، بيتوجهي و جفاي زيادي به آن روا داشته شد (غنوم، 1998م) و در عرصة انديشه و نظر به رغم بسياري از انتقادات، برخي از متفكران آن را منصفانه بررسي كردند (القرضاوي، 1419ق) و، البته با احتياط، به آن خوشامد گفتند. به ويژه از آن جهت كه در نظر آنها به هر حال حكومت مبتني بر ولايت فقيه ايران، يك حكومت اسلامي است؛ مسئلهاي كه پس از فروپاشي خلافت عثماني، دغدغة اولية اسلامگرايان و خلافتگرايان بود و از اين منظر بررسي، ارزيابي و اخذ نكات مثبت نظري آن، به ويژه در رابطه با مردمسالاري، ميتوانست راهگشاي آنان در حوزة نظر و عمل باشد. براي برخي از انديشمندان معاصر اهل سنت، طرح و اجراي نظرية ولايت فقيه، نقطة عطف مهمي در انديشة سياسي اسلام است؛ زيرا از يك سو بر نقش برجستة مردم در عصر غيبت تأکيد دارد و بدين ترتيب از نظريههاي استخلافي فاصله گرفته است و از سوي ديگر، باعث فتح باب تقريب ميان شيعه و اهل سنت شده است. نكتة سوم اينكه باعث ايجاد انقلاب و سرنگوني نظام مستبدي شد كه با اتكاء به بيگانگان بر يك ملت مسلمان سيطره داشت. يكي از متفكران اهل سنت كه به تفصيل تقارب انديشة اهل سنت و شيعه را بررسي كرده، توفيق محمد الشاوي است. وي در كتاب «فقه الحكومة الاسلامية بين السنة و الشيعة» با بررسي نظرية ولايت فقيه امام خميني(ره)، توجه اين نظريه به شورا و نقش مردم در حكومت اسلامي را گامي مهم در نزديكي دو انديشة سياسي اهل سنت و شيعه به يكديگر ميداند (بحراني، 1383، صص193-222). 1. طرح مسئله
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 53 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
37 بسمه تعالي ديدگاههاي اهل تسنن در مورد وقايع بعد از وفات پيامبر اكرم(ص) فهرست مطالب: پيشگفتار......................................................................................................................................4 فصل اول: ابوبكر صديق رضي الله عنه نخستين جانشين پيامبرصلي الله ابوبكر صديق رضي الله عنه واجد شرايط خلافت......................................................................7 شورا در اسلام و خلافت سيدنا ابوبكر رضي الله عنه...................................................................9 مراسم بيعت با سيدنا ابوبكر رضي الله عنه..................................................................................13 بيعت عمومي.............................................................................................................................14 راز تاخير خلافت سيدنا علي رضي الله عنه..............................................................................17 داستان فدك ورابطه حضرت ابوبكر و فاطمه رضي الله عنهم....................................................18 فصل دوم : عمرفاروق رضي الله عنه نخستين جانشين پيامبر صلي الله 2 خلافت عمر رضي الله عنه..........................................................................................................21 گسترش قلمرو اسلام در زمان عمر رضي الله عنه.......................................................................23 همكاري و تعاون علي با عمر رضي الله عنهما.........................................................................23 دليل روشن بر صميميت و خلوص با علي رضي الله عنه.............................................................24 شهادت سيدنا عمر فاروق رضي الله عنه......................................................................................27 تاثير و اندوه علي رضي الله عنه از شهادت عمر رضي الله عنه.....................................................29 فصل سوم : عثمان رضي الله عنه سومين جانشين پيامبر صلي الله خلافت عثمان رضي الله عنه......................................................................................................31 مهمترين انتقاد به عثمان رضي الله عنه و پاسخ به آن.................................................................32 فصل چهارم:حضرت علي رضي الله عنه چهارمين جانشين پيامبر صلي الله حجة الوداع و خطبه خدير خم.....................................................................................................35 بيعت علي با ابوبكررضي الله عنه................................................................................................36 تعاون و همياري علي با ابوبكررضي الله عنه...............................................................................37 جانشين رسول الله در نابود ساختن آثار جاهلي و بت پرستي......................................................38 زواياي ناشناخته سيره سيدنا علي رضي الله عنه...........................................................................39 فرزندان علي رضي الله عنه..........................................................................................................41 سياست شايسته و بي نظير علي رضي الله عنه..............................................................................42 فصل پنجم:پيوستها پيوستها..............................................................................................................................45 3 پيشگفتار: بحثي كه همواره بين مسلمانان اهل تشيع و تسنن برقرار بوده و درواقع بارزترين و مهمترين اختلاف اين دو مذهب را شامل ميشود مبحث خلافت و جانشيني پس از پيامبر (ص) است. جايي كه ما شيعيان با استناد به آيات و روايات حضرت علي (ع) را تنها شخص لايق جانشيني پيامبر ميدانيم و بر غصب شدن اين حق توسط خلفاي سه گانه اعتقادداريم و اهل سنت نيز بر محق بودن و صحيح بودن اين واقعه اصرار ميورزند و با استدلالات و براهيني غير قابل قبول و جعلي سعي در اثبات نظر خوددارند. در اين پژوهش به مهمترين اعتقادات ، نظريات و دفاعيات اهل تسنن در مورد خلافت پس از پيامبر و مهمترين حوادثي كه در تبع آن بوجود آمد دقيقا از زبان خود مسلمانان اهل تسنن و بدون حذف هيچگونه موردي پرداخته شده بطوريكه حتي لفظ "رضي الله عنه" نيز پس از اسامي اشخاصي چون عمر،ابوبكر،عثمان،عايشه و... حذف نشده تا با مقايسه اين اسناد با دانسته ها و اعتقاداتي كه به آنها ايمان داريم هر چه بيشتر به مضحك بودن و نامربوط بودن اين الفاظ بعد از اين اسامي پي ببريم!! در اين تحقيق در فصل اول به وقايعي چون سقيفه وانتخاب ابوبكر بعنوان اولين خليفه، بيعت حضرت علي (ع) با وي و بحث غصب فدك و استدلال مضحك ابوبكر براي اين عمل اشاره شده است. در فصل دوم مواردي چون ترتيب انتصاب عمر و وابستگي شديد او به حضرت علي (ع) بيان شده و در فصل سوم انتصاب عثمان بعنوان خليفه ي سوم واستدلالي جالب!!از سوي اهل تسنن براي رفتارفاسقانه وي مورد بحث قرار گرفته است. در انتهانيزدر فصل چهارم واقعه غدير خم و اعتقادات اهل تسنن در باره حضرت علي (ع) بيان گرديده است. 4 با اميد به اينكه كه اين پژوهش گوشه اي از اعتقادات بي پايه و اساس اهل سنت در باره چگونگي غصب ولايت و ظلم به ايشان را نشان دهد. درپايان اميدوارم حجت الاسلام والمسلمين آقاي فضلعلي با توجه توجه به اطلاعات گسترده اي كه در حوزه دين و ولايت دارند كاستي هاي اين تحقيق را ناديده گرفته و اينجانب را از راهنماييهايشان محروم نفرمايند. محمدمهدي مداح ارديبهشت84 تهران فصل اول: ابوبكر صديق رضي الله عنه نخستين جانشين پيامبرصلي الله ابوبكر صديق رضي الله عنه واجد شرايط خلافت شورا در اسلام و خلافت سيدنا ابوبكر رضي الله عنه مراسم بيعت با سيدنا ابوبكر رضي الله عنه بيعت عمومي