لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 تعریف نیمه رسانا : نیمهرسانا یا نیمه هادی عنصر یا ماده ای که در حالت عادی عایق باشد ولی با افزودن مقداری ناخالصی قابلیت هدایت الکتریکی را پیدا کند نیمه رسانا میگویند(منظور از ناخالصی عنصر یا عناصر دیگری است غیر از عنصر اصلی یا پایه برفرض مثال اگر عنصر پایه سلیسیوم باشد ناخالصی میتواند آلومنیوم یا فسفر باشد). ومقاومت آن بین رساناها و نارساناهاست. از نیمه رساناها برای ساخت قطعاتی نظیر دیود و ترانزیستور و ... استفاده میشود. ظهور نیمه رسانا ها در علم الکترونیک انقلاب عظیمی را در این علم ایجاد کرده که اختراع رایانه یکی از دستاوردهای این انقلاب است. انواع نیمه رساناها: نیمه رساناها به دو نوع قسمت بندی میشوند. 1.نوع پی P یا Positive یا مثبت یا گیرنده الکترون 2.نوع ان N یا Negative یا منفی یا دارنده الکترون اضافی. چطور نیمه رساناها کار می کنند؟ نیمه رساناها (Semi-Conductors) در زندگي ما و بهتر بگوييم در قدم گذاردن بشر به عصر ديجيتال و فيزيك و الكترونيك نوين؛ نقش تاريخي ايفا كردهاند. نيمه رساناها را در درون دستگاههاي گوناگوني يافت ميكنيد. اساس ساخت پردازشگرها و ريز پردازندهها و تمام دستگاههايي كه به نحوي اطلاعات و عمل 2 یاتی را پردازش میکنند، نیمه رساناست. از کامپیوتر شخصی شما گرفته تا پخش کننده mp3 و دستگاههای عکسبرداری پزشکی MRI. نیمه رسانا در سادهترین شکل خود یک «دیود» (Diode) یا یکسو کننده است و برای درک ساختار نیمه رساناها بهتر است از مطالعه روی دیود شروع کنیم. در ادامه به چگونگی ساخت دیود میپردازیم. سیلیکون یکی از عناصر سازنده زمین و بعد از اکسیژن بیشترین فراوانی را در پوسته زمین دارد به طوری که 25.7٪ از جرم پوسته زمین از سیلیکون تشکیل شده است. سیلیکون عنصر چهاردهم جدول تناوبی عناصر است و با نماد Si شناخته میشود. سیلیکون در حالت آزاد به صورت جامد سخت و شفافی یافت میشود. کربن، ژرمانیم و سیلیکون (ژرمانیم نیز مانند سیلیکون یک نیمه رسانا است) همگی خواص مشابهی در لایه ظرفیت الکترونی خود دارند که آنها را از باقی عناصر متمایز میسازد. دارا بودن 4 الکترون در اربیتال آخر آنها و نیمه پر بودن لایه ظرفیت خواصی مانند تشکیل کریستال و خاصیتها ترکیبی منحصر بفردی را برای این عناصر بوجود آورده است. شبکه یونی در کربن به شکل کریستال شفاف است ولی در سیلیکون به شکل جامد نقرهای رنگ است. فلزات به دلیل دارا بودن الکترونهای آزاد در لایه ظرفیت خود معمولاً رساناهای خوبی برای جریان برق هستند. با اینکه بلور سیلیکون شبیه فلز است ولی خواص فلزی ندارد. 3 الکترونها لایه خارجی در سیلیکون در قید جاذبه بین یکدیگر هستند و در ضمن گاف انرژی در بین لایههای پر و خالی برای انتقال الکترون کافی نیست. تمامی این شرایط را میتوان تغییر داد و میتوان سیلیکون را تبدیل به ماده دیگری کرد که خواص رسانایی الکتریکی را داشته باشد. این کار طی پروسهای به نام ناخالص سازی انجام میشود. در این روش به شبکه یونی سیلیکون ناخالصیهایی اضافه میشود. ناخالصیهایی که به ساختار شبکه سیلیکون اضافه میشود را میتوان با دو دسته تقسیم کرد: • نوع N: با اضافه کردن ناخالصیهایی از قبیل فسفر و یا آرسنیک در مقادیر بسیار کم. آرسنیک و فسفر هر دو پنج الکترون در لایه ظرفیت خود دارند به همین دلیل الکترون پنجم لایههای ظرفیت آنها میتواند به عنوان الکترون آزاد عمل کند و کار انتقال جریان را انجام دهد. این نوع سیلیکون رسانای خوبی است. الکترون بار منفی و یا Negative دارد به همین دلیل به این نوع N میگویند. • نوع P: در اینجا عناصر بور و گالیم به سیلیکون اضافه میشوند. این دو عنصر سه الکترون در لایه ظرفیت خود دارند. وقتی به شبکه یونی سیلیکون وارد می شوند حفرههایی را ایجاد میکنند که باعث میشود که الکترون سیلیکون پیوند خود را از دست بدهد. وقتی یکی از الکترونها از شبکه یونی خارج شود، خاصیت مثبت الکتریکی در ماده ایجاد میشود. به این ترتیب حفره و یا بهتر بگوییم فضای خالی الکترون میتواند میزبان خوبی برای الکترون از اتم کناری باشد و به این ترتیب جریان میتواند به راحتی در آن شارش کند. از این رو این نوع را P مینامند که این نوع دارای بار مثبت یا Positive است. 4 مقدار کمی ناخالصی میتواند سیلیکون عایق را به رسانای تقریباً خوبی تبدیل کند. از این رو به آن نیمه رسانا میگویند. نوع N و P به تنهایی کار زیادی انجام نمیدهند ولی هنگامی که به هم متصل میشوند رفتار الکتریسیتهای جالبی از خود نشان میدهند. با قرار دادن این دو به هم دیود ایجاد میشود. دیود جریان را تنها در یک جهت از خود عبور میدهد. به همین دلیل آن را یکسو کننده نیز مینامند. قسمت مثبت یعنی P یا حفره به طرف منفی باتری متصل و N یا الکترون به طرف مثبت آن. هیچ جریانی از محل اتصال عبور نمیکند زیرا الکترونها در N و P در خلاف یکدیگر حرکت میکنند. اگر باتری را در جهت دیگر متصل کنید الکترونهای قسمت N توسط قطب منفی دفع و حفرههای P توسط قطب مثبت دفع میشوند. در محل اتصال حفرهها و الکترونها به هم میرسند و محل حفرهها با الکترونها پر میشود و جریان در محل اتصال شارش میکند. از لحاظ الکتریکی یک دیود هنگامی عبور جریان را از خود ممکن میسازد که شما با برقرار کردن ولتاژ در جهت درست (+ به آند و - به کاتد) آنرا آماده کار کنید. مقدار ولتاژی که باعث میشود تا دیود شروع به هدایت جریان الکتریکی نماید ولتاژ آستانه یا (forward voltage drop) نامیده میشود که چیزی حدود ۰٫۶ تا ۰٫۷ ولت میباشد. اما نکته مهم آنکه تمام دیودها یک آستانه برای حداکثر ولتاژ معکوس دارند که اگر ولتاژمعکوس بیش از آن شود دیوید میسوزد و جریان را در جهت معکوس هم عبور میدهد. به این ولتاژ آستانه شکست گفته میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 توسعه روستايي و كارآفريني روستايي در چين انديشگاه شريف مقدمه چين كشوري پهناور با وسعت 4/9 ميليون كيلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر يك ميليارد نفر است. 80 درصد جمعيت چين را روستانشينان تشكيل ميدهند كه عمدتاً به شغل كشاورزي مشغولند. چين بايد حدود 20 درصد جمعيت جهان را تغذيه كند، و اين در حالي است كه تنها 7 درصد اراضي قابل كشت دنيا را در اختيار دارد ]1[. اقتصاد چين تا حد زيادي متكي بر اقتصاد روستايي و در نتيجه بخش كشاورزي است. انقلاب كشاورزي چين در طي 30 سال سيطره خود بر كشور، صدمات جبرانناپذيري را بر اقتصاد چين وارد كرد و سياستهاي نادرست دولتمردان در آن دوران ركود شديد اقتصادي و فقر روستاييان را به همراه آورد. امروز پس از گذشت دو دهه از اجراي اصلاحات سياسي سالهاي 1978 و 1979 كه به انقلاب دوم موسوم است، پيشرفت 3 هاي قابل توجهي در توسعه كشاورزي و نيز دستاوردهاي مهمي در صنايع روستايي اين كشور بهدست آمده است. فقر به ميزان چشمگيري كاهش يافته و منابع طبيعي و زيستمحيطي كشور حفظ و احيا شدهاند. از سال 1978 تا كنون كل توليد ناخالص داخلي كشور سالانه با نرخ ميانگين 10 درصد، توليد ناخالص داخلي در بخش كشاورزي 2/5 درصد، و صنايع روستايي 31 درصد افزايش داشته است. تعداد افرادي كه در فقر كامل بهسر ميبرند، به 31 ميليون نفر يعني 6 درصد جمعيت روستايي كاهش يافته است توسعه اقتصادي چين در اين سالها روندي آرام و سنجيده داشته است. در اين مدت بهتدريج از تصدي دولت بر كشاورزي كاسته شده و با اجراي سياستهاي توسعه روستايي، درآمد روستاييان افزايش يافته است. با وجود همه اين پيشرفتها چين هنوز تا توسعه اقتصادي پايدار و مؤثر راه درازي در پيش دارد. هنوز هم بخش روستايي و كشاورزي چين با معضلات عمده 3 اي روبروست و هنوز هم ردپايي از دخالتهاي نادرست دولت در روستاها به چشم ميخورد. از سوي ديگر پيوستن چين به سازمان تجارت جهاني در سال 2001 افقهاي جديدي را به روي اين كشور گشوده و همراه با آن چالشهاي جديدي را نيز پيش روي كشور قرار داده است. چين براي رقابت در بازارهاي جهاني بايد هر چه بيشتر بر سياست درهاي باز اقتصادي تأكيد كند و جهتگيريهاي جديدي را انتخاب نمايد. بهنظر ميرسد با اتخاذ سياستهاي درست روند توسعه اقتصادي چين در سالهاي آينده آهنگ تندتري پيدا كند. چهره چين پس از انقلاب كشاورزي سياستهاي دولت چين پس از انقلاب كشاورزي، تأثيري شگرف بر اقتصاد ملي اين كشور بر جاي گذاشت و كشاورزي نيز بهعنوان زيربناي اقتصادي چين از اين تأثيرات در امان نماند. اصلاحات ارضي كشور در دهه 1950 كه بدون توجه به اوضاع اقتصادي و فرهنگي چين انجام شد، ركورد شديدي در بخش كشاورزي پديد آورد. 5 در طي اين دوران نزديك به 47 ميليون هكتار زمين كشاورزي از دست مالكان خارج شده و در اختيار كشاورزان بدون زمين قرار گرفت. پس از تقسيم زمينهاي كشاورزي، چين به تقليد از شوروي و كشورهاي اروپاي شرقي براي اداره امور كشاورزي اقدام به راهاندازي تعاونيها نمود و كشاورزان را وادار به عضويت در اين تعاونيها كرد. ابتدا زمينهاي تقسيمشده تحت اختيار تعاونيهاي بزرگ قرار گرفت كه در اثر اين سياست نادرست بيش از 30 ميليون كشاورز در اثر فقر و گرسنگي جان باختند ]2[. از آن پس تعاونيهاي بزرگ به تعاونيهاي كوچكتر تقسيم شد. تا سال 1955 نزديك به 17 ميليون خانوار كشاورز به عضويت تعاونيها درآمدند. بدين ترتيب فعاليتهاي كشاورزي از مديريت جمعي برخوردار شد و تصدي دولت بر بخش كشاورزي روزبهروز عميقتر و گستردهتر گرديد. تعاونيها در آن دوران نقشهاي زيادي را بر عهده داشتند. تعيين روشهاي توليد, نوع محصول، نحوه فروش و قيمت محصولات همه و همه توسط تعاونيها و زير نظر دولت انجام مي
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
142 توليد داربست هاي پيلمري:جداسازي فاز PROCESSING OF POLYMER SCAFFOLDS : PHASE SEPARATION رويون ژانگ و پيتر – اكس – ما اين فصل شامل روش هاي جديد آماده سازي داربست هاي پليمر زيست تخريب پذير مصنوعي ازمحلول هاي پليمر از طريق جداسازي فاز است. همچنين قراردادهاي مختلف ساخت داربست هاي بسيارمتخلخل مرتبط با فرآيندهاي مختلف جداسازي فاز را دربر مي گيرد. بلورينگي حلال در محلول پليمرموجب جداسازي فاز مايع – جامد مي گردد. اسفنج بدست آمده در اثر فرآيند جدا سازي فاز مايع – جامد داراي مورفولوژي لوله اي شكل ناهمگون با يك ساختار نردباني شكل داخلي است. اسفنج فوق با شبكه اي از خلل و فرج هاي پيوسته توسط القاي گرمايي جدا سازي فاز مايع – مايع ايجاد ميشود. ماتريس رشته اي مصنوعي با فيبرهايي با قطري به مقياس نانومتر توسط فرايند القاي گرمايي انعقادthermally induced gelation process)) تهيه مي شوند. ماتريس هاي نانو رشته اي با ساختار ماكرو متخلخل بوسيله تركيب روش پالايش پروژن و فرآيند القاي گرمايي ژلاتين بدست مي آيند. اسفنج هاي متخلخل پليمرهاي زيست تخريب پذير و آپاتيت هاي استخواني معدني شكل توسط فرآيند جدا سازي فاز مايع – جامد و فرآيند زيست تقليدي تهيه مي شوند. 142 توليد داربست هاي پيلمري:جداسازي فاز PROCESSING OF POLYMER SCAFFOLDS : PHASE SEPARATION رويون ژانگ و پيتر – اكس – ما اين فصل شامل روش هاي جديد آماده سازي داربست هاي پليمر زيست تخريب پذير مصنوعي ازمحلول هاي پليمر از طريق جداسازي فاز است. همچنين قراردادهاي مختلف ساخت داربست هاي بسيارمتخلخل مرتبط با فرآيندهاي مختلف جداسازي فاز را دربر مي گيرد. بلورينگي حلال در محلول پليمرموجب جداسازي فاز مايع – جامد مي گردد. اسفنج بدست آمده در اثر فرآيند جدا سازي فاز مايع – جامد داراي مورفولوژي لوله اي شكل ناهمگون با يك ساختار نردباني شكل داخلي است. اسفنج فوق با شبكه اي از خلل و فرج هاي پيوسته توسط القاي گرمايي جدا سازي فاز مايع – مايع ايجاد ميشود. ماتريس رشته اي مصنوعي با فيبرهايي با قطري به مقياس نانومتر توسط فرايند القاي گرمايي انعقادthermally induced gelation process)) تهيه مي شوند. ماتريس هاي نانو رشته اي با ساختار ماكرو متخلخل بوسيله تركيب روش پالايش پروژن و فرآيند القاي گرمايي ژلاتين بدست مي آيند. اسفنج هاي متخلخل پليمرهاي زيست تخريب پذير و آپاتيت هاي استخواني معدني شكل توسط فرآيند جدا سازي فاز مايع – جامد و فرآيند زيست تقليدي تهيه مي شوند. 143 -پيشگفتار مهندسي بافت يك روش نويد بخش را در توليد گزينه هاي بيولوژيكي براي كاشتني ها و پروتزها ارائه مي دهد. در اين روش وجود يك داربست بسيار متخلخل جهت استقرار سلولها و هدايت رشد آنها و بازسازي بافت در سه بعد الزامي است. پليمرهاي زيست تخريب پذير مصنوعي مانند پلي – ال – لاكتيد اسيد (PLLA)، پلي گليكوليك اسيد (PGA) و پلي دي، ال – لاكتيك اسيد – كو – گليكوليك اسيد (PLGA) به طور گسترده به عنوان داربست هايي براي فراكاشت سلول و مهندسي بافت بكار برده مي شوند. روشهاي مختلفي براي تهيه داربست هاي بسيار متخلخل از اين پليمرهاي زيست تخريب پذير ارائه شده اند. پالايش ذره اي يك روش تاييد شده براي ساخت اسفنج هاي متخلخل در مهندسي بافت است. تكنولوژيهاي بافت به طور گسترده در ساخت چهار چوبهاي قابل بافت و غير قابل بافت زيست تخريب پذير براي مهندسي بافت بكار برده مي شوند. براي ساخت داربست ها از روش خشك سازي امولسيون از طريق انجماد، اسفنج سازي گاز و چاپ سه بعدي بهره برده ميشود. امروزه روش جديد تهيه داربست هاي پليمري زيست تخريب پذير بسيار متخلخل يعني جدا سازي فاز القاي گرمايي محلول پليمر و انتقال (خارج سازي) بعدي، بسيار مورد توجه است. 145 فرآيند جداسازي فاز كنترل شده براي سالهاي متمادي براي تهيه غشاهاي متخلخل پليمر بكار برده ميشد.جدا سازي فاز محلول پليمر را مي توان به چندين روش ايجاد كرد، كه شامل جدا سازي فاز از طريق غير حلال، جدا سازي فاز از طريق شيميايي، و جدا سازي فاز از طريق گرمايي (TIPS) ميشود. در فرآيند TIPS كه يك روش نسبتاً جديد براي تهيه غشاهاي متخلخل است، دماي محلول پليمر كاهش يافته و جداسازي فاز رخ مي دهد كه فاز اول آن داراي غلظت پليمر بالا (فاز غني از پليمر) و فاز دوم داراي غلظت پليمر كم (فاز عادي از پليمر) است. بعد از خارج سازي حلال از طريق عصاره گيري، تبخير يا تصعيد، پليمر موجود در فاز غني از پليمر به شكل اسكلت سخت شده و فضاهاي اشغال شده در ابتدا توسط حلال، در فاز عادي از پليمر به صورت خلل و فرج اسفنج پليمر در مي آيند. موفولوژي غشاء متخلخل متناسب با پليمر، حلال، غلظت محلول پليمر و دماي جداسازي فاز، تغيير مي كند. غشاهاي بدست آمده از اين فرآيند معمولاً داراي خلل و فرجي با قطر چندين ميكرومتر بوده و معمولاً براي داربستهاي مهندسي بافت مناسب نيستند. يك داربست بايد داراي خلل و فرج هايي به اندازه كافي بزرگ براي كاشت سلول و سطحي به اندازه كافي وسيع براي چسبندگي سلول و همچنين افشانندگي(diffusivity) مناسب براي تراوش (نفوذ) مواد غذايي و متابوليت ها باشد. ما در اين فصل بر توسعه روش هاي جداسازي فاز القاي گرمايي براي ساخت داربست هايي با مورفولوژي و خصوصيات تخلخلي كنترل شده براي فراكاشت سلول و كاربردهاي مهندسي بافت تاكيد مي كنيم (شكل1-62). قراردادهاي توسعه يافته در آزمايشگاه ما به عنوان مثالهايي براي شرح اين مباحث بكار برده مي شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 توليد مثل و تشکيلات کندوي زنبور عسل زنبورهاي يک کندو شامل يک ملکه، چند صد زنبور نر ون چندين هزار زنبور کارگر مي باشد. در تابستان و بهار که زنبورها فعاليت زيادي براي جمع آوري شيره دارند کندو ممکن است 5-7 کيلو زنبور داشته باشد و تعداد زنبورهاي نر در اين موقع زيادتر از هر موقع ديگر در کندو ديده شوند. هر يک از اين دو نوع زنبور وظيفه خاصي دارند ولي منظوري که يک کندو تعقيب مي نمايد عبارت از بقاي نسل و يا دفاع و نگهداري کندو مي باشد و نظر انفرادي در بين نيست و هيچکدام از آنها در نتيجه سعي انفرادي قادر نيستند که براي مدت طولاني زنده بمانند و بنابراين هدف آنها به طور دسته جمعي انجام مي گيرد. ملکه ملکه زنبور عسل بسادگي از کارگران و زنبور نر مشخص مي شود. ملکه نسبتا درشت تر و درازتر از کارگران و درازتر از زنبوران نر است، ولي پهن تر از آنها نيست. از آنجا که شکم ملکه طويل و در سطح زيرين پهن است، طول بالهايش نسبت به بدن از بال کارگرها و زنبوران نر کوتاه تر است. نيش ملکه کمي خميده است و نسبت به نيش کارگر داراي دندانه هاي کمتري است و فقط براي از بين بردن ملکه هاي رقيب به کار مي رود. حرکت ملکه در حالت عادي ملايم است ولي در مواقع احتياج مي تواند با سرعت حرکت کند. ملکه اي که جفتگيري کرده و در حالت تخم گذاري است روي شانه هايي قرار دارد که جوانترين نوزادان در آن زندگي مي کنند. ملکه در اين حالت، اغلب بوسيله عده اي محافظ احاطه شده است. سر محافظين اغلب به طرف ملکه مي باشد. محافظان در اين حالت، با شاخک هاي خود ملکه را آرايش مي کنند و با دهان خود او را مي ليسند يا غذا مي دهند؛ بعلاوه مدفوعات وي را بيرون مي برند. امروزه کاملا واضح است تمام تخمهايي که در سلولها قرار دارد، بوسيله ملکه واحد کندو گذاشته مي شود. اين ملکه در جواني در هواي آزاد با يک يا چند نر پشت سر هم جفتگيري و براي خود تا آخر عمر اسپرم ذخيره مي کند. زنبورهاي کارگر مي توانند تعداد کمي تخم بگذارند ولي قادر به جفتگيري نيستند و معمولا در حالتي که ملکه کندو زنده است تخمگذاري براي آنها ممنوع است. نوزاداني که از تخم زنبوران کارگر بوجود مي آيند به علت اينکه فکنده نيستند تبديل به زنبورهاي نر مي شوند. چنين نرهايي معمولا از نرهاي طبيعي که از ملکه بوجود مي آيند، کوچکترند. فصل پرورش نوزادان در شرايط آب و هوايي معتدل، به مقدار کم، از اواسط ديماه شروع شده مرتب توسعه مي يابد؛ و اوايل ارديبهشت، به حداکثر خود مي رسد. در صورتيکه شرايط اجازه دهد، فعاليت توليد مثل آنها، به همين وضع، تا اواخر خرداد ماه ادامه پيدا مي کند و از آن به بعد رو به نقصان مي گذارد. در ماههاي آبان و آذر فعاليت زاد و ولد بکلي متوقف مي گردد. نژادهاي مختلف زنبورعسل از اين حيث داراي خصوصيات متفاوت هستند. هنگامي که توليد مثل کلني در حداکثر توسعه خود مي باشد، يک ملکه ممکن است 1500 تا 2000 تخم در روز بگذارد. اگر چه يک زنبور کارگر بتنهايي مي تواند يکي دو هفته در قفس زنده بماند ولي هيچ زنبور کارگري مايل نيست که به حالت انفرادي زندگي کند و در اولين فرصت، به يک کلني مي پيوندد. زنبورهاي کارگر اغلب بوسيله بو، ارتعاشات صوتي، ديد و حرارت به هم جذب شده به صورت دسته در مي آيند. زنبورهاي يک کندو وقتي که فاقد ملکه نيز باشند از هم پراکنده نمي شوند و باز هم تقسيم کار در بين آنها حکمفرما مي باشد. عده اي به صورت دسته جمعي در کندو مي مانند و عده قليلي براي آنها غذا مي آورند. با اينکه ملکه در بهم آمدن افراد يک کلني تاثير عمده ندارد ولي براي بقاي کلني نهايت ضرورت را دارد. 2 توليد مثل و تشکيلات کندوي زنبور عسل زنبورهاي يک کندو شامل يک ملکه، چند صد زنبور نر ون چندين هزار زنبور کارگر مي باشد. در تابستان و بهار که زنبورها فعاليت زيادي براي جمع آوري شيره دارند کندو ممکن است 5-7 کيلو زنبور داشته باشد و تعداد زنبورهاي نر در اين موقع زيادتر از هر موقع ديگر در کندو ديده شوند. هر يک از اين دو نوع زنبور وظيفه خاصي دارند ولي منظوري که يک کندو تعقيب مي نمايد عبارت از بقاي نسل و يا دفاع و نگهداري کندو مي باشد و نظر انفرادي در بين نيست و هيچکدام از آنها در نتيجه سعي انفرادي قادر نيستند که براي مدت طولاني زنده بمانند و بنابراين هدف آنها به طور دسته جمعي انجام مي گيرد. ملکه ملکه زنبور عسل بسادگي از کارگران و زنبور نر مشخص مي شود. ملکه نسبتا درشت تر و درازتر از کارگران و درازتر از زنبوران نر است، ولي پهن تر از آنها نيست. از آنجا که شکم ملکه طويل و در سطح زيرين پهن است، طول بالهايش نسبت به بدن از بال کارگرها و زنبوران نر کوتاه تر است. نيش ملکه کمي خميده است و نسبت به نيش کارگر داراي دندانه هاي کمتري است و فقط براي از بين بردن ملکه هاي رقيب به کار مي رود. حرکت ملکه در حالت عادي ملايم است ولي در مواقع احتياج مي تواند با سرعت حرکت کند. ملکه اي که جفتگيري کرده و در حالت تخم گذاري است روي شانه هايي قرار دارد که جوانترين نوزادان در آن زندگي مي کنند. ملکه در اين حالت، اغلب بوسيله عده اي محافظ احاطه شده است. سر محافظين اغلب به طرف ملکه مي باشد. محافظان در اين حالت، با شاخک هاي خود ملکه را آرايش مي کنند و با دهان خود او را مي ليسند يا غذا مي دهند؛ بعلاوه مدفوعات وي را بيرون مي برند. امروزه کاملا واضح است تمام تخمهايي که در سلولها قرار دارد، بوسيله ملکه واحد کندو گذاشته مي شود. اين ملکه در جواني در هواي آزاد با يک يا چند نر پشت سر هم جفتگيري و براي خود تا آخر عمر اسپرم ذخيره مي کند. زنبورهاي کارگر مي توانند تعداد کمي تخم بگذارند ولي قادر به جفتگيري نيستند و معمولا در حالتي که ملکه کندو زنده است تخمگذاري براي آنها ممنوع است. نوزاداني که از تخم زنبوران کارگر بوجود مي آيند به علت اينکه فکنده نيستند تبديل به زنبورهاي نر مي شوند. چنين نرهايي معمولا از نرهاي طبيعي که از ملکه بوجود مي آيند، کوچکترند. فصل پرورش نوزادان در شرايط آب و هوايي معتدل، به مقدار کم، از اواسط ديماه شروع شده مرتب توسعه مي يابد؛ و اوايل ارديبهشت، به حداکثر خود مي رسد. در صورتيکه شرايط اجازه دهد، فعاليت توليد مثل آنها، به همين وضع، تا اواخر خرداد ماه ادامه پيدا مي کند و از آن به بعد رو به نقصان مي گذارد. در ماههاي آبان و آذر فعاليت زاد و ولد بکلي متوقف مي گردد. نژادهاي مختلف زنبورعسل از اين حيث داراي خصوصيات متفاوت هستند. هنگامي که توليد مثل کلني در حداکثر توسعه خود مي باشد، يک ملکه ممکن است 1500 تا 2000 تخم در روز بگذارد. اگر چه يک زنبور کارگر بتنهايي مي تواند يکي دو هفته در قفس زنده بماند ولي هيچ زنبور کارگري مايل نيست که به حالت انفرادي زندگي کند و در اولين فرصت، به يک کلني مي پيوندد. زنبورهاي کارگر اغلب بوسيله بو، ارتعاشات صوتي، ديد و حرارت به هم جذب شده به صورت دسته در مي آيند. زنبورهاي يک کندو وقتي که فاقد ملکه نيز باشند از هم پراکنده نمي شوند و باز هم تقسيم کار در بين آنها حکمفرما مي باشد. عده اي به صورت دسته جمعي در کندو مي مانند و عده قليلي براي آنها غذا مي آورند. با اينکه ملکه در بهم آمدن افراد يک کلني تاثير عمده ندارد ولي براي بقاي کلني نهايت ضرورت را دارد. 2 توليد مثل و تشکيلات کندوي زنبور عسل زنبورهاي يک کندو شامل يک ملکه، چند صد زنبور نر ون چندين هزار زنبور کارگر مي باشد. در تابستان و بهار که زنبورها فعاليت زيادي براي جمع آوري شيره دارند کندو ممکن است 5-7 کيلو زنبور داشته باشد و تعداد زنبورهاي نر در اين موقع زيادتر از هر موقع ديگر در کندو ديده شوند. هر يک از اين دو نوع زنبور وظيفه خاصي دارند ولي منظوري که يک کندو تعقيب مي نمايد عبارت از بقاي نسل و يا دفاع و نگهداري کندو مي باشد و نظر انفرادي در بين نيست و هيچکدام از آنها در نتيجه سعي انفرادي قادر نيستند که براي مدت طولاني زنده بمانند و بنابراين هدف آنها به طور دسته جمعي انجام مي گيرد. ملکه ملکه زنبور عسل بسادگي از کارگران و زنبور نر مشخص مي شود. ملکه نسبتا درشت تر و درازتر از کارگران و درازتر از زنبوران نر است، ولي پهن تر از آنها نيست. از آنجا که شکم ملکه طويل و در سطح زيرين پهن است، طول بالهايش نسبت به بدن از بال کارگرها و زنبوران نر کوتاه تر است. نيش ملکه کمي خميده است و نسبت به نيش کارگر داراي دندانه هاي کمتري است و فقط براي از بين بردن ملکه هاي رقيب به کار مي رود. حرکت ملکه در حالت عادي ملايم است ولي در مواقع احتياج مي تواند با سرعت حرکت کند. ملکه اي که جفتگيري کرده و در حالت تخم گذاري است روي شانه هايي قرار دارد که جوانترين نوزادان در آن زندگي مي کنند. ملکه در اين حالت، اغلب بوسيله عده اي محافظ احاطه شده است. سر محافظين اغلب به طرف ملکه مي باشد. محافظان در اين حالت، با شاخک هاي خود ملکه را آرايش مي کنند و با دهان خود او را مي ليسند يا غذا مي دهند؛ بعلاوه مدفوعات وي را بيرون مي برند. امروزه کاملا واضح است تمام تخمهايي که در سلولها قرار دارد، بوسيله ملکه واحد کندو گذاشته مي شود. اين ملکه در جواني در هواي آزاد با يک يا چند نر پشت سر هم جفتگيري و براي خود تا آخر عمر اسپرم ذخيره مي کند. زنبورهاي کارگر مي توانند تعداد کمي تخم بگذارند ولي قادر به جفتگيري نيستند و معمولا در حالتي که ملکه کندو زنده است تخمگذاري براي آنها ممنوع است. نوزاداني که از تخم زنبوران کارگر بوجود مي آيند به علت اينکه فکنده نيستند تبديل به زنبورهاي نر مي شوند. چنين نرهايي معمولا از نرهاي طبيعي که از ملکه بوجود مي آيند، کوچکترند. فصل پرورش نوزادان در شرايط آب و هوايي معتدل، به مقدار کم، از اواسط ديماه شروع شده مرتب توسعه مي يابد؛ و اوايل ارديبهشت، به حداکثر خود مي رسد. در صورتيکه شرايط اجازه دهد، فعاليت توليد مثل آنها، به همين وضع، تا اواخر خرداد ماه ادامه پيدا مي کند و از آن به بعد رو به نقصان مي گذارد. در ماههاي آبان و آذر فعاليت زاد و ولد بکلي متوقف مي گردد. نژادهاي مختلف زنبورعسل از اين حيث داراي خصوصيات متفاوت هستند. هنگامي که توليد مثل کلني در حداکثر توسعه خود مي باشد، يک ملکه ممکن است 1500 تا 2000 تخم در روز بگذارد. اگر چه يک زنبور کارگر بتنهايي مي تواند يکي دو هفته در قفس زنده بماند ولي هيچ زنبور کارگري مايل نيست که به حالت انفرادي زندگي کند و در اولين فرصت، به يک کلني مي پيوندد. زنبورهاي کارگر اغلب بوسيله بو، ارتعاشات صوتي، ديد و حرارت به هم جذب شده به صورت دسته در مي آيند. زنبورهاي يک کندو وقتي که فاقد ملکه نيز باشند از هم پراکنده نمي شوند و باز هم تقسيم کار در بين آنها حکمفرما مي باشد. عده اي به صورت دسته جمعي در کندو مي مانند و عده قليلي براي آنها غذا مي آورند. با اينکه ملکه در بهم آمدن افراد يک کلني تاثير عمده ندارد ولي براي بقاي کلني نهايت ضرورت را دارد. 2 الف - پرورش ملکه: در يک کلني زنبور عسل، پرورش ملکه ممکن است به يکي از علل زير صورت گيرد: 1)نشاندن ملکه جديد به جاي ملکه اي که به علت نا معلوم معدوم شده است. 2)تعويض ملکه اي که پير شده ولي هنوز مايل است فعاليت داشته باشد. 3)براي ازدياد کلني يا بچه بيرون کردن. در هر يک از حالات فوق، کارگزاران موقعي اقدام به ساختن خانه ملکه و پرورش آن مي کنند که ماده بخصوص جلوگيري کننده به آنها نرسد. در حالت اول، چندين ملکه در خانه هاي اضطراري که با تغيير شکل خانه کارگران ساخته شده، پرورش داده مي شوند. در اين خانه ها اغلب يک لارو يا ندرتا يک تخم قرار دارد. چگونگي انتخاب اين خانه ها و لاروها براي پرورش ملکه کاملا روشن نيست. در چنين خانه هايي، قسمت تحتاني سلول به خط وسط شانه موم منتهي مي شود و بر عکس، خانه هايي که در شرايط عادي ساخته مي شوند قسمت ضخيم سلول، بوسيله ساقه کوتاه مومي، به سطح يا لبه قاب چسبيده است. در اين حالت، نوزاد بطرف پايين آويزان است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 تولید ناب مقدمه دو انقلاب در ابتدا و انتهای قرن بیستم رخ داد. انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور ناب و خاتمه یافتن عصر تولید انبوه است . اکنون جهان در آستانه عصری جدید به سر می برد، عصری که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی او را یکسره دگرگون خواهدکرد. پس از جنگ جهانی اول هنری فورد و آلفرد اسلون (مدیر جنرال موتورز) تولیدات صنعتی جهان را از قرون تولید دستی که شرکتهای اروپایی رواج داده بودند، به در آوردندو به عصر تولید انبوه کشاندند. و باترویج این شیوه تولید در تمام صنایع این کشور(آمریکا) رهبر جدید شیوه های تولیدی گردید و صنعت خودروسازی موتور و قلب تپنده اقتصاد این کشور شد. در همین راستا، پیتر دراکر در سال 1946 لقب رابه صنعت خودروسازی اطلاق کرد. همچنین تولید ناب در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط تاای چی اوهنو درشرکت خودروسازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. بحث تولید ناب در سال 1990توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان منتشر گردید. او و همکارانش تولید ناب را تقریبا به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی (FORD) و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی می شناسند.(منبع شماره 4) بنابراین بحث تولید ناب ، و سایر شیوه های تولیدی با صنعت خودروسازی گره خورده است و برای توصیف شیوه تولید ناب نیاز به بررسی سه شیوه تولیدی بالاست تابا مقایسه آنها تفاوت و امتیازاتشان معلوم گردد. تولید دستی 2 یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطاف پذیر استفاده می کند تا دقیقا آنچه را بسازد که مشتری میخواهد. یعنی یک واحد در یک زمان برخی مشخصه های تولید دستی عبارتند از: 1 - وجود نیروی کاری ماهر; 2 - وجود سازماندهی بسیار غیرمتمرکز; 3 - به کارگیری ابزارآلات ماشینی چندکاره ; 4 - حجم بسیار پایین تولید. همچنین از ضعفهای تولید دستی این است که قیمت محصول بالا بوده و در صورت افزایش حجم تولید، قیمت پایین نمی آید. (امروزه در مورد ماهواره ها و سفینه های فضایی که برجسته ترین تولیدات دستی هستند همین مشکل وجود دارد). از مشکلات دیگر تولیدکنندگان دستی این است که معمولا فاقد آن سرمایه مالی وانسانی کافی هستند که به دنبال نوآوریها و پیشرفتهای اساسی باشند چرا که پیشرفت واقعی در دانش فنی مستلزم تحقیق و پژوهش سازمان یافته است . اما بااین حال محصولات دستی و سفارشی همچنان بازار خود را حفظ کرده است چرا که برخی از مشتریان نیازها و سلیقه های خاصی دارند که فقط این شیوه تولیدی پاسخگوی نیازهای آنهاست . اما در دهه 1990 برای شرکتهای تولیدکننده دستی ، تهدیددیگری از جانب شرکتهای تولیدکننده ناب ، به ویژه شرکتهای ژاپنی آغاز شده است و آن تهدید این است که تولیدگران ناب در تعقیب آن بخشی از بازار هستند که تاکنون درانحصار تولیدگران دستی بوده است . برای مثال ، شرکت هوندا با اتومبیلهای ورزشی (NS-x) با بدنه آلومینیومی خود حمله مستقیمی به بازار خودروهای ورزشی (FERRARI) کرده است . تولید انبوه 3 تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان ماهر استفاده می کند، اما این محصولات توسط کارگران غیرماهر ساخته می شوند که ماشین آلات گران و تک منظوره راهدایت می کنند. این محصولات همشکل ماشینی ، در حجم بسیار بالا تولید می شوند. ازآنجا که تولید محصول جدید محتاج تغییر کل سیستم است ، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد. از این رو تولیدکننده انبوه تا جایی که ممکن باشد، از نوآوری در طرح خودداری می کند. در نتیجه اینکه محصول ، به قیمت از دست رفتن تنوع و به دلیل وجودروشهای کاری که برای کارکنان کسالت بار است ، ارزانتر در اختیار خریدار قرار می گیرد.برخی از مشخصه های تولید انبوه عبارتند از: نیروی کار: تقسیم کار تا هرجا که امکان دارد. در کارخانه های با تولید انبوه ، کارگرمونتاژکننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد; سازماندهی : بااستفاده از یک ادغام عمودی کامل ، تولیدکننده انبوه سعی می کند که از مواداولیه تا سایر قطعات را خود تولید کند. ولی مشکل ادغام عمودی کامل ، دیوان سالاری وسیع است ; ابزارها: از ابزارآلاتی که فقط در هر زمان یک وظیفه را انجام می دهد استفاده می کند که این کار صرفه جویی زیادی در زمان آماده سازی ماشین آلات به وجود می آورد. محصول : محصولات تنوع کم دارند ولی قیمتهای آن به خاطر تنوع کم روند نزولی پیدا می کند. تولید ناب زادگاه تولید ناب در شرکت تویوتا(1) در جزیره ناگویا در ژاپن است . نخستین پیروزی خانواده تویودا در صنعت ماشین آلات نساجی بود و در دهه 1930 به دلیل نیاز شدیددولت شرکت مذکور وارد صنعت وسایل نقلیه موتوری گردید در آن سالها این شرکت بامشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک ، نیروی کار ثابت ، فقدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود. 4 در آن سالها، آی جی تویودا (EIJI TOYODA) با مهندس شرکت تاای چی اوهنو به آمریکا سفر کرده واز شرکت اتومبیل سازی فورد بازدید به عمل آوردند و نهایتا به این نتیجه رسیدند که اصول تولید انبوه قابلیت پیاده سازی در ژاپن را ندارد و این سیستم پر ازمودا MUDA(اتلاف ) است . برهمین اساس ، آنها شیوه جدید از تولید که بعدها تولید ناب نام گرفت را ایجاد کردند. یک تولیدگر ناب مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و ازقیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب می کند و از ماشین آلاتی استفاده می کند که هم خودکار و هم انعطاف پذیرند. برخی از مشخصه های تولید ناب عبارتند از: 1 - استفاده از JIT; 2 - تاکید بر پیشگیری از تولید محصول معیوب ; 3 - پاسخ به نیازهای مشتریان ; 4 - کایزن ; 5 - سیستم افقی ارتباطات ; 6 - افزایش ادغام وظایف . اما مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب ، تفاوت در اهداف نهایی این دواست . تولیدگر انبوه هدف محدودی که است را دارد وبه عبارتی دیگر: ، و همچنین بیشترین سطح قابل قبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان اما اندیشه تولیدکننده ناب بر است ، یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب ، به صفر رساندن موجودی ،تنوع بی پایان محصول !
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
- 2 - جرم انگاری فرهنگ جوانی دکتر محمد فرجیها - استادیار گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس مقدمه: مصرف تولیدات حوزه فرهنگ و هنر بخش مهمی از تجربه های زندگی اجتماعی افراد و به ویژه جوانان و نوجوانان را تشکیل می دهد. دختران و پسران جوان روزانه به روش های مختلف در قالب سرگرمی و گذران اوقات فراغت از محصولات فرهنگی مانند تصویر، فیلم، موسیقی و دیگر جلوه های هنر استفاده می کنند، مدل مو و لباس خود را انتخاب می کنند، با گروه های همسال خود در مکان های عمومی مانند پارک ها، رستوران ها به گشت و گذار می پردازند و در فعالیت های دسته جمعی ورزشی، اجتماعی و سیاسی که توام با شور، نشاط و هیجان جوانی است مشارکت می کنند. مداخله کیفری به منظور نظارت و کنترل بر جلوه های بیرونی این فعالیت ها و علایق امروزه به یکی از پر چالش ترین موضوع های نظام عدالت کیفری در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. تمرکز عمده این چالش بر اختلاف نظرهایی است که در مورد تعیین محدوده و مرز میان فرهنگ جوانی و امور مستهجن و هرزگی، تشخیص امور هنری از امور غیر اخلاقی و نیز تفکیک میان آرمان خواهی ، آزادی طلبی با آنچه که بر هم زدن نظم و تشویش اذهان عمومی خوانده می شود وجود دارد. سیاستمداران ، روحانیان مذهبی، حقوقدانان، مدیران بخش های مختلف عدالت کیفری و دیگر نیروهای اجتماعی معمولا نقش مهمی در تعیین این حد و مرزها ایفا می کنند. این کنشگران با شناسایی فعالیت های فرهنگی، هنری و اجتماعی مجاز و تشریح آثار و پیامدهای سوء فعالیت ها و علایق غیر مجاز، بسترهای لازم برای استفاده از ابزارهای کیفری برای کنترل جلوه های غیر مشروع فرهنگ جوانی را فراهم می آورند. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی جرم انگاری های تقنینی و اجرایی فرهنگ جوانی از منظر معیارها و اصول جرم انگاری، و توصیف نقش رسانه ها و عملکرد پلیس در این زمینه، قلمرو و چگونگی مداخله کیفری در این عرصه را با رویکرد جرم شناختی مورد نقد و بررسی قرار دهد. - 2 - جرم انگاری فرهنگ جوانی از منظر اصول جرم انگاری در سال های اخیر جرم شناسان در صدد تدوین اصول کلی حاکم بر جرم انگاری برآمده اند و شاخص هایی را به عنوان معیارهای تصمیم گیری برای وارد کردن یک رفتار در قلمرو مداخلات کیفری پیشنهاد کرده اند. مطالعه اجمالی هر یک از این معیارها در قالب پرسش های اساسی که باید پیش از هر گونه جرم انگاری بدان پاسخ داده شود و نیز بررسی جرم انگاری نمادهای فرهنگ جوانی از زاویه این اصول می تواند نقطه آغاز مناسبی برای ورود به بحث باشد. پرسش نخست؛ آیا وضعیت بوجود آمده به درجه ای از مشکل آفرینی رسیده است که مستلزم پاسخ باشد؟ بر اساس این معیار استفاده از ساز و کارهای قانونی و ابزار کیفری در شرایطی مجاز شناخته شده است که مشکل زایی و آسیب زایی آن پدیده به طور مستند به اثبات رسیده باشد. چنانچه پدیده مورد نظر به اندازه کافی شناخته شده نباشد و هدف از هر گونه مداخله برای کنترل آن به طور مشخص تعیین و تعریف نشده باشد، پیش بینی واکنش و پاسخ مناسب امکان پذیر نخواهد بود. مداخلات کیفری در برخی از نمادهای فرهنگ جوانی عموما تحت تاثیر ایدئولوژی های سیاسی و مذهبی است. توسل سخاوتمندانه به ابزارهای کیفری برای کنترل رفتار جوانان در حالی انجام می شود که قانون گذار و مجریان قانون اغلب درک و شناخت کافی از بسترهای بروز و ظهور این رفتارها و شیوه نگرش جوانان نسبت به این خرده فرهنگ های جوانی ندارند و از آسیب ها و صدمه های احتمالی ناشی از آن بی اطلاع اند. نگرش قانون گذار و نهادهای مسئول اجرای قانون نسبت به این رفتارها و پیامدهای اجتماعی آن با توجه به رویکرد ایدئولوژیک به آن با دغدغه ها و ملاحظات دوران جوانی و جلوه های آن همسو و سازگار نیست. از دیدگاه فرهنگ جوانی این فعالیت ها، سرگرم کننده، پر نشاط و لازمه شور و هیجان جوانی است و تحمیل الگوهای رفتاری مورد پذیرش قانون گذار به جوانان با استفاده از الزامات قانونی و برخورد های انتظامی با ملاحظات این فرهنگ همخوانی ندارد. - 4 - به همین دلیل برخی از جرمشناسان این گونه مداخلات کیفری را بیشتر تحت تاثیر رویکردهای ایدئولوژیک اقلیت حاکم در پاسخ به انتظارات گروه های ذی نفع می دانند و در لزوم اتخاذ هر گونه اقدام رسمی و دولتی در حوزه های مربوط به فرهنگ و اخلاق عمومی ابراز تردید کرده اند. پرسش دوم؛ آیا دولت در این زمینه وظیفه ای بر عهده دارد؟ تمرکز این معیار بر این نکته است که آیا افراد درگیر آن رفتار نمی توانند بدون دخالت دولت و نهادهای رسمی خودشان به یک راه حل رضایت بخش دست یابند؟ چنانچه معضل مربوطه از سوی طرفین یا اعضای جامعه برطرف شدنی باشد و یا سرزنش پذیری آن رفتار از نظر اخلاقی هنوز محل بحث و اختلاف نظر باشد دولت باید از هر گونه مداخله و استفاده از ابزارهای کیفری نسبت به آن رفتار خودداری کند. دولت های مدرن امروزه به ندرت مسئولیت پاسخ گویی به تمامی رفتارهای ناشایست و نامطلوبی که ریشه در فرهنگ و اخلاق عمومی جامعه دارد را بر عهده می گیرند. کنترل اجتماعی محصول تلاش شبکه پیچیده ای از روابط خانوادگی، محیط آموزشی و مذهبی و گروه های همسالان است که به جوانان و نوجوانان می آموزد چه رفتارهایی ناشایست و نامطلوب است و مناسب ترین پاسخ ها به این رفتار چیست. کنشگران این حوزه در نظام پیچیده ای از انگیزش ها و کنترل که از یکدیگر تفکیک ناپذیرند نقش ایفا می کنند. بهره گیری از ابزارها و رویکردهای مختلف غیر دولتی فرصت های جدیدی را برای ایجاد پویایی و تنوع در پاسخ به این پدیده ها فراهم می آورد. اتخاذ رویکردهای ترکیبی نسبت به برخی ازنهادهای انحراف آمیز فرهنگ عمومی موجب کاهش ضرورت استفاده از ابزارهای واکنش رسمی و توسل به اقدامات دولتی برای کنترل این پدیده ها می شود. از این رو ضعف و ناکارآمدی نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کانون های مذهبی در تولید هنجارهای رفتاری مورد پذیرش جامعه و مسدود بودن مجراهای قانونی و مشروع برای ابراز احساسات و بیان خواسته ها و نیازهای نسل جوان را نمی توان با توسل به ابزارهای سزاگرایانه و سرکوبگر برطرف ساخت. هر چند پاسخ گویی به پرسش دوم به الگویی که دولت ها در برابر ارزش های اخلاقی و فرهنگی برمی گزینند بستگی دارد، برخی از دولت ها با تاکید بر الگوی تکلیف گرایی بر این باورند که حکومت به موازات سایر وظایفی که بر عهده دارد موظف و متعهد به حمایت کیفری از ارزش های اخلاقی و فرهنگی است. در مقابل برخی دیگر از نظام ها با تفکیک و تمییز میان حوزه اخلاق و فرهنگ با حقوق کیفری چنین تکلیفی را برای دولت قائل نیستند و مداخله دولت در این حوزه ها را فساد آور می دانند. (محمودی جانکی، 1383) - 4 - پرسش سوم این است که آیا امکان استفاده از پاسخ های غیر کیفری نسبت به آن پدیده وجود ندارد؟ استفاده از قوانین کیفری باید به عنوان آخرین ابزار مورد توجه قرار گیرد و در وهله اول باید برای کنترل رفتارها از مداخلات غیر کیفری استفاده کرد. برای نمونه در بسیاری از موارد به جای توسل به ابزارهای کیفری می توان از پاسخ های آموزشی ، درمانی، حمایت اجتماعی، حقوقی و دیگر تدابیر مبتنی بر مشارکت اجتماع بهره جست. کارشناسان و صاحب نظران اصلاح قوانین کیفری برای تفکیک میان جرایم واقعی از خطاهای اداری و انحرافات اجتماعی اغلب بر اصل صدمه تاکید می ورزند. بر اساس این معیار ابزارهای کیفری باید صرفا در مورد رفتارهایی که متضمن صدمه یا تهدید جدی به جامعه است به کار گرفته شود. غیر اخلاقی بودن و مغایر بودن برخی از رفتارها با فرهنگ عمومی شرط لازم برای جرم انگاری یک رفتار است اما شرط کافی نیست. قلمرو مداخله های کیفری باید محدود به خطرهایی شود که ارزشهای اجتماعی بنیادین را به طور جدی نقض کرده و مورد تهدید قرار می دهد. بخش عمده ای از مداخلات کیفری در حوزه فرهنگ جوانی مانند وضع ممنوعیت های قانونی و انتظامی برای برخی از اقسام پوشش و آرایش موی سر، تردد و رفت و آمد در مکان های خاص، استفاده از برخی از محصولات فرهنگی متضمن هیچگونه صدمه و آسیبی به دیگران نیست. مضاف بر این صدمه و آسیب ناشی از برخی از رفتارها ضرورت ایجاد تدابیر مناسب را مطرح می سازد اما این امر لزوما به مفهوم تعیین پاسخ کیفری نسبت به آن رفتار نیست. ماهیت برخی از رفتارها به گونه ای است که گزینش پاسخ مناسب نسبت به آن به سادگی امکان پذیر نیست و واکنش به این رفتارها در مرز میان قلمرو مداخلات اجتماعی، اخلاقی، درمانی ، اداری ، حقوقی و کیفری در نوسان است. برای نمونه آیا مرگ شیرین (اتانازی) یک تدبیر پزشکی است برای راحت کردن بیمارانی که به بیماری لاعلاج مبتلا شده اند، یا اقدامی مجرمانه علیه بیمار؟ ایا تنبیه بدنی فرزندان از طرف پدر و مادر گونه ای از نظام تربیتی و انضباطی است یا کودک آزاری؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 تربيت از ديدگاه اسلام همان طور كه مي دانيد انقلاب شكوهمند اسلامي ما يك هدف اساسي داشت و آن اين بود، كه اسلام، تعاليم اسلامي، احكام اسلامي، اصول و دستورالعمل هاي اسلامي، حاكم بر اعمال و رفتار ما باشد و اگر بخواهيم اين مطلب را به صورت آموزشي مطرح كنيم، بايد بگوييم كه هدف، اشاعه تربيت اسلامي در جامعه بود. يعني از آنچه قبل از انقلاب در جامعه، تا حدي جاري و متداول بود، ما را تحت تاثير آداب و رسوم خاص و هدفهاي تربيتي خاص از ديدگاه خود، سوق مي دهند. هدف امام امت بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اين بود، كه به تدريج مسو ولان آموزشي اعم از مراجع محترم تقليد، متكلمان، فيلسوفان اسلامي، مبلغان، آنهايي كه در آموزش معارف اسلامي و در مراكز آموزشي هستند اقدام كنند و همچنين تشكيل حكومت اسلامي و تشكيل نهادهاي آموزشي و نهادهاي تربيتي همه يك هدف اساسي را دنبال مي كردند و آن پياده كردن تعليم و تربيت اسلامي مي باشد. شايد براي بعضي افراد مفهوم تربيت روشن نباشد و تربيت را باآموزش مهارتهاي خواندن و نوشتن يكسان تلقي كنند اين امر آن طور كه بايد و شايد مهم تلقي نشود. ولي اين مساله درست نيست. آموزش الفبا، حساب، نوشتن و خواندن، حتي آموزش علوم، همه اينها با امر تربيت اختلاف دارند، به عبارت ديگر ممكن است كسي آموزش ببيند و در رشته اي اطلاعات لازم را هم كسب كند و اين اطلاعات را حفظ كرده باشد ولي درك درستي از آنها نداشته باشد، يا اين كه اين اطلاعات توام با درك و تا اندازه اي فهم باشد، اين اطلاعات خودبه خود همراه با تربيت نيستند، يعني ممكن است آدمي در يك رشته اي مطلع باشد حتي در سطح عالي علمي مطالبي را درذهن داشته باشد اما از تربيت برخوردار نباشد. بسياري از دانشمندان و مطلعين، افرادي كه در رشته هاي علمي كار كردند، از لحاظ فكري، اخلاقي و اجتماعي در سطح پايين قرار دارند. و تنها درس خواندن و بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات موجب پرورش قوه استدلال نمي شود و فقط سطح محفوظات را بالا مي برند، اين محفوظات يا به صورت بهتر معلومات، خود به خود فرد را تربيت نمي كند و امر تربيت جدا از اين امر آموزش است و بايد توجه بيشتري به امر تربيت كرد. بعضي افراد مي پرسند تربيت چيست؟ وقتي به عنوان معلم به شاگرد مي گويند: من مي خواهم تو را تربيت كنم، اگر شاگرد بپرسد جناب معلم يا جناب استاد چه كار مي خواهيد در مورد من انجام دهيد؟ مي ببينيد كه استاد يا معلم جواب روشني ندارد، همان طوري كه پدر و مادر ناآگاه از تربيت هم، جواب روشني براي فرزندان خود ندارند. مي خواهيم بدانيم تربيت چيست؟ كه اين همه مورد علاقه ماست. همه ما مي خواهيم كه هم خودمان تربيت شده باشيم و هم فرزندانمان تربيت شده باشند، هم در جامعه، مسو ولان جامعه علاقه مند هستند كه افراد جامعه تربيت شده باشند، اگر فرض كنيد اشخاص از كشورهاي خارج به ايران آمدند و مدتي در اين جا توقف كردند و به ادارات، رستورانها، مجامع عمومي، محافل علمي و حتي درجلسات سخنراني شركت كردند، سپس مشاهدات خود را براي ديگران نقل كنند و اگر كسي ازاينها بپرسد، شما تربيت مردم ايران را چگونه ديده ايد؟ درمي يابيم، آنچه را اسلام در زمينه هاي مختلف براي ما مطرح ساخته، متاسفانه بر اعمال و رفتار ما حاكم نيست. 2 بايد ديد كه اين شخص ناظر، توصيه هايي كه اسلام كرده، تعليماتي را كه پيامبر اكرم (ص)و دستورالعملهايي كه امامان معصوم(س) به ما داده اند، آيا در مناسبات و در موقعيتهاي مختلف، اين دستورالعملها و پيامها را مردم ما رعايت مي كنند؟ متاسفانه بايد گفت: اگر افراد به عنوان قاضي بي طرف، اعمال خود را ارزيابي كنند و رفتار خود را در همين محافل و موقعيتهاي مختلف تحت نظر قرار دهند، بايد اعتراف كرد كه خير، اين اعمال تابع عادات و آنچه از گذشته به ما رسيده، تابع رويه هايي مي باشد كه در طول زندگي اتخاذ شده است و گاهي تابع تلقيناتي است كه به ما شده و گاهي به صورت تقليد از ديگران كارهايي انجام مي شود; آيا به واقع آنچه كه انجام مي دهيم با موازين اسلامي سازگار است و وفق دارد، خواهيم ديد كه متاسفانه اين گونه نيست، به دليل اين كه : 4 1- درصدد روشن كردن ماهيت تربيت نبوده ايم، 2- توجه به تربيت اسلامي نكرده ايم 3- در مراكز آموزشي، كه بايد مراكز رسمي تربيت باشند، كار معلمان و استادان در مراكز آموزشي انتقال چهار مطلب علمي از ذهن خود به ذهن شاگرد است، شاگرد، بايد اين نكات را حفظ و سپس در امتحان، محفوظات خود را ارائه دهد تا مورد ارزيابي قرا رگيرد و ارتقا پيدا كند. اگر اين مراكز آموزشي رسالت تربيتي بر عهده دارند، با توجه به آنچه كه در كلاس درس مي گذرد، معلمي از طريق سخنراني چهار نكته به ذهن شاگرد منتقل مي كند، شاگرد هم گاهي خسته مي شود و گاهي گوش مي كند و گاهي هم ممكن است سو الي در ضمن شنيدن سخنان معلم، مطرح سازد، سپس مطلب بيان شده را به خاطر بسپارد، درموقع سو ال كردن معلم، محفوظات را ارائه كند. عبارت عربي، عبارت بسيار عالي و ارزنده اي است و نكته هاي دقيقي به ما مي آموزد. در اين عبارت آمده است: "من لم يود به الابوان يود به الزمان" كسي كه پدر و مادر او را تربيت نكرده باشند، زمان او را تربيت مي كند. اگر دقت شود متوجه مي شويد كه "تربيت زمان" يعني چه ؟ "تربيت پدر و مادر" يعني چه؟ اگر پدرو مادر به مسائل تربيتي آشنا باشند آگاهانه فرزندان خود را از لحاظ عقلاني، اجتماعي، اخلاقي و معنوي، عاطفي و از لحاظ بدني، مي توانند آموزش بدهند و تربيت كنند. اين فرزندان در زمينه هاي مختلف به صورت خاص عمل خواهند كرد. اما اگر چنين چيزهايي مطرح نباشد يعني پدر و مادر هم آشنا به جنبه هاي مختلف تربيت نباشند، مسائل داخلي خانواده، گرفتاريها، پخت و پز و فراهم كردن وسايل راحتي فرزندان، پدر به دليل اشتغال در خارج از خانه، مادر هم به خاطر اشتغال به كار منزل و بچه ها. پس تربيت كجاست؟ تربيت فكري و عقلاني يعني چه؟ در كدام قسمت تربيت معنوي و اخلاقي صورت گرفته است؟ كجا در مورد تربيت اجتماعي بحث شده است و ... همان طور كه مشاهده مي شود تمام اعمال، براساس عادات و رويه هاي حساب نشده مي باشد. 5 اكنون آن راهها، به معرض اجرا درمي آيند. بنابراين وقتي پدر و مادر، فرزندان را تربيت نكنند، در مراكز آموزشي بجز انتقال چهار مطلب به ذهن شاگرد، كار ديگري انجام ندهند به يقين تربيت به عهده زمان محول مي شود. يعني در زندگي هر فرد حوادث و وقايع به رفتار او شكل مي دهد. بنابراين توجه به امر تربيت لازم است و اعزام پيامبران براي تربيت انسانها بوده است. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: "ادبني ربي فاحسن تاديبي." پروردگار من مرا تربيت كرد، مرا ادب كردو به بهترين وجه هم ادب كرد. پيامبر اكرم(ص) آيات قرآني را مي خواند، "يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه" اين كه براي تزكيه و تذهيب تعليم دانش استوار و محكم مردمان، به ميان آنها رفتم و آنها راتحت تعليم قرار دادم. بنابراين از طرف خداوند مبعوث شدند كه انسان را راهنمايي و هدايت كنند. وظيفه پدر و مادر، معلمان، رهبران، نويسندگان، گويندگان، اين است كه به امر تربيت آشنا باشند و بدانند كه در حوزه كار خود چگونه بايد عمل كنند. يك مبلغ اسلامي بايد به تعليم و تربيت آشنا باشد و در تبليغ معارف اسلامي اصول تربيتي را رعايت نمايد، يا يك نويسنده، يك معلم، يا پدر و مادر و خلاصه يك مربي، اينها همه بايد با امر تعليم و تربيت آشنا باشند و بدانند تعليم و تربيت چيست تا بتوانند هم در مورد خود، اعمال و هم در مورد فرزندانشان به تناسب شغلي كه دارند اجرا كنند. اگر گوينده اي به تعليم و تربيت، آشنا باشد شنوندگاني كه در جلسه سخنراني او شركت مي كنند از گفتار او بهره مي برند وسخنان گوينده را مي شنوند، چيزهايي تربيتي در خلال سخنان او مطرح مي شود، و تغييري در وضع تربيتي آنها حاصل مي شود. آنچه در تعليم و تربيت اسلامي ديده مي شود يك تربيت كل، صحيح، منطقي و تربيتي كه بر اساس اصول و مباني محكم استوار است و تمام ابعاد اساسي شخصيت آدمي را در نظر گرفته است. هدف تربيت اسلامي اين است كه فرد جامع الاطراف و فردي كه در هر زمينه رشد يافته باشد تربيت كند و خلاصه تحويل جامعه دهد. وقتي نظام هاي تربيتي غرب را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهيم، درمي يابيم، كه گروههاي مختلف در غرب هر كدام به يك جنبه از شخصيت انسان تاكيد دارند. بعضي به جنبه هاي فردي توجه دارند، عده ديگري به جنبه اجتماعي حيات انسان توجه دارند، اما فرديت انسان را از نظر دور مي دارند، تصور مي كنند هركسي، در هر جامعه اي باشد تابع آن جامعه است. آن جامعه به شخصيت، افكار، عقايد و عادات او شكل مي دهد، بنابراين آنچه كه اهميت دارد جامعه است و فرد هم جز و تابعي از جامعه است و خودش نقشي ندارد و اغلب فرد را مولود جامعه مي دانند، يعني براي خود فرد نقشي در اعمال و رفتار قائل نيستند، يعني براي فرد آزادي و اختيار قائل نيستند و مي گويند كه اين جامعه و فرهنگ جامعه است كه به رفتار انسان شكل مي دهد. اين كه جامعه در شكل دادن به رفتار فرد موثر است يك موضوع است، ولي اين كه فقط جامعه فرد را به اين شكل تربيت مي كند و فرد به هيچ وجه از خود آزادي و اختيار ندارد، مطلب ديگري است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1 فهرست مطالب عنوان صفحه طليعه 1 پيشگفتار 3 چرا جوانان عزيز 7 عوامل ابتلا به خودارضايي 9 نظريه پزشكان و متخصصان 15 اسلام چه مي گويد؟ 15 راه علاج و پيشگيري 16 پدران ومادران سخت گير 18 ريشه يابي مفاسد 19 منبع 20 طليعه در زماني كه انسان معاصر در باتلاقي از آلودگي هاي دنيايي- كه بر روابط شرك بنا شده – فرو رفته است و در زير چرخ دنده هاي دنياي صنعتي و ماشيني ، دست وپا مي زند و حقيقت و ذات وجود خود را فراموش نموده ، و دائما در طول زندگي از فطرت پاك و خداجوي خود دور مي گردد، و در شرايطي كه رسانه ها و موسسات فرهنگي در خدمت به بيگانه هويت ديني او را مسخ نموده اند ، بشر براي نجات خود به مرداني نيازمند است كه با جهاد اكبر خويش ، ريشه هاي كفر و الحاد و شرك را بسوزانند و موانع رشد و بالندگي جامعه را از بين برند . 1 مكاتب شرق و غرب سرابي را از جهت انسان معاصر نمودار ساختند كه انسان در آن به ‹‹ خودبيگاني›› رسيده و ديگر نمي تواند حقيقت زيباي خويش را مشاهده كند . آنقدر به ظاهر زندگي و رفاه و لذت دنيوي روي آورده كه ديگر نمي تواند خود را بشناسد و تعريفي از خود ارائه دهد . چرا كه زنگارهاي شرك و حودپرستي و ديگر پرستي ، تمامي وجودش را در برگرفته و ديگر نمي تواند حقيقت را ببيند و به ارزش ها نگاه كند . رشد و ارتقاء جامعه انساني و پالايش آن از آلودگي ها ، به قانوني والا و متعالي نيازمند است . قانوني كه با نگاه جامع و هماهنگ به انسان بتواند برنامه زندگي او را ترسيم نمايد و راه را از چاه به او نمايان سازد . دين اسلام با تكيه بر دو اصل ‹‹ قرآن›› و ‹‹عترت›› تماميت و كمال دين را آشكار نموده است وانسانها با تكيه بر اسلام مي توانند به كمال و رشد وهدايت الهي دست يابند . هداتي كه مي تواند استعدادهاي آدمي را بارور نمايد و به اعلا عليين كمال برساند . از طرفي نمرودها و فراعنه زمان در قالب رژيم هاي سياسي ناچارند جهت حفظ منافع دنيوي خويش دين و آخرت انسانها را نابود سازند . بنابراين بديهي است كه تمام تلاش خود را جهت تخريب و محو ارزش هاي ديني بكار مي برند و سياست هاي دين زدايي خود را در قالب مسائل فرهنگي و اقتصادي وسياسي در جامعه مخصوصا بر روي نسل جوان اجرا مي نمايند . زيرا همگي به اين حقيقت آگاهند كه نسل جوان مي تواند در ساختار نظام فرهنگي جامعه نقش فعال و بالنده اي داشته باشد . پس نابودي فكر و روح و احساسات پاك او جامعه را جهت غارت دشمنان آماده مي نمايد و اين همان آرماني است كه استكبار جهاني به سركردگي صهيونيسم بين الملل به دنبال آن است . اين جاست كه به استناد آيه ‹‹و لتكن منكم امه يدعون الي الخير يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر›› بايد مرداني كه قلب شان از ايمان به مبداء و معاد لبريز است و درد جامعه را درك كرده و نيز ترفند هاي دشمن زبون و معاد لبريز است و درد جامعه را درك كرده و نيز ترفندهاي دشمن زبون را شناخته اند ، فد علم كنند و به تلاشي گسترده و مقاومتي والا و ارزشمند دست يازند ، مقاومتي كه ريشته در اعتقادات و باورهاي آنها داشته باشد كه جز خدا سر بر آستان هيچ مخلوقي نسايند وتمامي لحظات زندگي و مرگ شان براي خداوندي كه آگاه و مهربان و حكيم است سپري گردد. 2 مرداني كه بر اساس يك عهد و پيمان الهي وظيفه دارند از قانون الهي پاسداري نمايند . قانوني كه مي تواند مسير زندگي انسان را به سوي ارزش هاي والاي الهي روشن كند وانسان را در زمين ،آماده عروج نمايد تا از خاك به افلاك و از ملك به ملكوت سفر كند . اين مردان الهي در طول تاريخ سراسر فراز ونشيب شيعه در برهه هاي مختلف و حساس ، رسالت خويش را فراموش نكردند و توانستند در كنار ديگر مردان الهي كشتي طوفان زده اسلام را صحيح و سالم به ساحل امن و نجات برسانند. پيشگفتار جواني بخشي از عمر انسان است كه بلحاظ ويژگيهاي خاص آن ارزنده ترين دوره زندگي محسوب مي شود چرا كه در اين دوره از طريق رشد قواي جسماني، و شكوفايي استعدادهاي نهفته ، بستر و زمينه كمالات روحي و انجام مسئوليت هاي فردي و اجتماعي فراهم مي گردد . در تبيين اهميت اين بخش از زندگي انسان ،انديشمندان عرصه هاي مختلف علمي از تعابيري كمك گرفته اند كه هريك آنها بخشي از واقعيت هاي مربوط به اين دوره را روشن مي سازند . علماي اخلاق و عرفان جواني را بهار تهذيب و بهترين دوران خودسازي معرفي مي كنند . جامعه شناسان برخورداري از نيروهاي جوان را بهترين سرمايه جوامع به حساب مي آورند و ميزان پيشرفت آنها را در آينده از طريق وضع جوانان پيش بيني مي كنند . روان شناسان ميزان سلامت رواني افراد جامعه را در گرو چگونگي برخورد با قشر جوان و تامين نيازهاي روحي و خواست هاي دروني آنها مي دانند . در رهنمودهاي اولياء الهي و تعاليم عاليه اسلام نيز در اين باره مطالبي به چشم مي خورد كه همه حكايت از اهميت اين بخش از زندگي دارد در اين رهنمودها : اولا : از جواني در رديف هاي نعمت هاي بزرگي چون تندرسي و عافيت ياد مي شود . ثانيا:گوشزد مي كند كه مبادا اين فرصت بيهوده از دست داده شود . ثالثا: قشر جوان از همه اقشار بيشتر به نيكي ها گرايش دارند . 3 در پيشبرد اهداف اساسي جامعه بايد از تواناييهاي آنها به نحو احسن وشايسته اي بهره برداري شود. ونيز از بررسي حقايق تاريخ اين حقيقت آشكار مي گردد كه بزرگترين نهضت ها و وقايع تلخ و شيرين بزرگ جوامع بشري كه در طول جيات بشر بوقوع پيوسته اند . در همه آنها نقش قشر جوان و استفاده از ويژگيهاي خاص دوره جواني از همه عوامل ديگر موثرتر بوده است اما رهبران اين حركت ها با توجه به اهدافي كه داشته اند از ابعاد خاص وجودي اين قشر استفاده كرده اند مثلا در نهضت هاي بزرگ انبياء مهمترين مسئوليت ها و حساسترين كارها از طريق جوانان انجام يافته است و بيشترين ياران انبياء از جوانان بوده اند . لذا پيامبر اكرم(ص) در ضمن يكي از رهنمودهاي خود خطاب به اصحاب شان مي فرمايد: به شما توصيه و سفارش مي كنم كه در حق جوانان و نوجوانان به نيكي رفتار كنيد زيرا آنها دلي رقيق تر وقلبي فضيلت پذيرتر دارند . خداوند تعالي مرا به پيامبري برانگيخت تا مردم را به رحمت بشارت دهم و از عذابش بترسانم ؛ جوانان سخنان مرا پذيرفتند ... و همچنين در وقايع تلخ تاريخي هم خطرناكترين و در عين حال رقت بارترين فجايع متوجه جوانان بوده است چرا كه رهبران جنايتكار اين وقايع از طريق سوء استفاده از شور و هيجان و احساسات جواني به كمك تبليغات گسترده فاجعه هاي بزرگي چون جنگ هاي يا وقايع شكست انقلاب الجزاير و سقوط اندلس و...را بوجود آوردند كه در آنها ميليون ها نفر جان خود را از دست دادند و سرمايه و امكانات مادي و معنوي بي شماري نابود شد . در هر حال جواني يكي از مهمترين زمينه هايي است كه استفاده صحيح از آن سعادت افراد و جوامع را در پي دارد و غلفت و سوء استفاده از آن در درجه اول فرد و سپس اجتماع را به ورطه فنا و نابودي سوق مي دهد . آفات دوره جواني در اين دوره از زندگي عمده استعدادهاي مهمي كه در سرشت انسان به وديعت نهاده شده اند شكفته مي شوند يعني در مرحله اي از دوره جواني و نوجواني به موازات پديد آمدن مساله بلوغ، تحولات بسيار مهمي در جسم و روان فرد ايجاد مي شود كه به جهت حساسيت خاصي كه اين مرحله از عمر دارد گاهي از آن به عنوان دوره بحران و يا آسيب پذير ترين بخش زندگي ياد مي كنند و در توصيف ويژگيهاي روحي اين مرحله از اين امور بحث مي شود: بروز حس استقلال طلبي رشد گرايش هاي مذهبي شك در برخي اعتقادات