لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 234 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
105 بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس فصل چهارم پيشينه ها ، عوامل و شرايط انقلابات تئوريهاي تبيين كننده پيرايش انقلاب ابعاد تحول انقلاب تئوريها و مدل هاي تحليل انقلاب بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس پيشينه ها، عوامل و شرايط انقلاب انقلاب چيست ؟ ما از روند انقلابي چه معنايي را در نظر مي گيريم ؟ در معناييي كه اين اصطلاح را به كار مي بريم ، انقلاب عبارت از عصيان جمعي ناگهاني و شديدي است كه قصد آن واژگوني قدرت يا رژيمي و دگرگوني وضعيت معيني است . به دين ترتيب ، انقلاب حقيقتاً لحظه اي تاريخي است كه حالت انفجار اجتماعي و در عين حال حالت هيجان انفرادي مشخصه آن است . بنابراين حادثه اي است كه مي توان زمان آن را مشخص نمود ، گو اين كه در عمل انجام دادن اين كاربسيار مشگل است ، خصوصاً در لحظه وقوع 105 بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس فصل چهارم پيشينه ها ، عوامل و شرايط انقلابات تئوريهاي تبيين كننده پيرايش انقلاب ابعاد تحول انقلاب تئوريها و مدل هاي تحليل انقلاب بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس پيشينه ها، عوامل و شرايط انقلاب انقلاب چيست ؟ ما از روند انقلابي چه معنايي را در نظر مي گيريم ؟ در معناييي كه اين اصطلاح را به كار مي بريم ، انقلاب عبارت از عصيان جمعي ناگهاني و شديدي است كه قصد آن واژگوني قدرت يا رژيمي و دگرگوني وضعيت معيني است . به دين ترتيب ، انقلاب حقيقتاً لحظه اي تاريخي است كه حالت انفجار اجتماعي و در عين حال حالت هيجان انفرادي مشخصه آن است . بنابراين حادثه اي است كه مي توان زمان آن را مشخص نمود ، گو اين كه در عمل انجام دادن اين كاربسيار مشگل است ، خصوصاً در لحظه وقوع 105 . حتي گاهي تاريخ نويسان بر سر تعيين تاريخ شروع و خاتمه انقلاب معيني به توافق نمي رسند . انقلاب را لحظه اي پرهيجان و داغ و در تاريخ نام مي برند كه، لزوماً محدود است يعني ابتدايي دارد و انتهايي. علاوه بر تعريفي كه در بالا ارائه گرديد ، بعضي از پديده ها را نيز به انقلاب منتسب مي سازند ، مثل اصطلاح انقلاب صنعتي يا انقلاب تكنولوژيك . در عنوان نمودن اين اصطلاحات بيشتر تكيه بر تغييرات قابل ملاحظه و طولاني است كه به دنبال بعضي از تحولات تكنيكي به وجود آمده است و روشن است كه تعريف ما از آن چه كه تحت عنوان (( روند انقلابي )) نام مي بريم شامل اين نوع انقلاب نمي گردد. بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس علاوه بر اين روند انقلابي طرحي از دگرگوني رژيم را در بر دارد ، يعني سعي در زير و رو كردن رژيم به نفع قدرت جديد مي كند و به همين انقلاب از نهضتي كه ناشي از نارضايتي است و هدفش بر طرف كردن بعضي نارضاييها و نارساييها است ، متفاوت مي باشد ، در حالي كه روند انقلابي فرا تر از اين مي رود 106 و هدف آن نفعي قدرت يك رژيم است . البته گاهي هم اتفاق مي افتدكه نهضت ناشي از نارضايي به روندانقلابي تبديل شود ولي لزوماً چنين نيست . بلاخره ما حالت ((انقلاب دايم )) يا (( جامعه انقلابي )) را نيز مشمول تعريف خود نمي كنيم . ما تصور مي كنيم كه اين اصطلاحات بيشتر از ايدئولوژي مايه مي گيرند تا جامعه شناسي و چنين مفاهيمي مربوط به جامعه بعد از انقلاب مي گردد ، به دين معني كه جامعه اي را عنوان (( جامعه انقلابي )) مي دهند كه در مقابل روند انقلاب جديدي ، ( اعم از چپ يا راست )، سعي در حفظ و نگهداري دستاوردهاي انقلاب دارد .(1) تئوريهاي تبين كننده انقلاب ماركس و آندرت يكي از نقاطي كه در نظريه افلاطون و جود داشت و برخي ديگر از دانشمندان نظير ارسطو نيز به آن اشاره كرده اند ( م.ش. ويل دورانت 1345 ص 87 ) فقر و تضاد طبقاتي بين فقرا و فقر--- انقلاب گي روشه كه تغييرات اجتماعي دكتر منصور وثوق ص 224 سال 1368 بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس اغنيا ء است . كارل ماركس (Marx ) هم به طوري كه بيشتر خوانندگان با مطالعه ، مي دانند ، در تئوري طبقاتي خود به بدتر شدن و بيچارگي ( V erlendunj
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 25 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
پروژه اندیشه اسلامی اشتراکات اسلام با دیگر ادیان الهی - خداوند یهودیان مسیحیان خدای تورات خدای مردم یهود بنی اسرائیل 1-با چشم دیده شود 2- معرفی خدا به صورت خدای قومی و قبیله ای 1-خدای خشن و متکبر که فقط با عدلش رفتار می کند 2-خدای بزرگتر از انسان انجیل مرقس عیسی موجودی مافوق بشر انجیل متی و لوقا تجسم ربوبیت در پیله عیسی و حوادث فوق طبیعی از عیسی انجیل یوحنا طبیعت الوحی عیسی – خدا – کلمه – جسم – عیسی نکته : خدایی که حضرت موسی و عیس (ع) معرفی کرده : خدائی که پیامبر اکرم (ص) معرفی کرده است یکسان است با خدای یگانه – مدبر عالم و...) 1 اشتراکات اسلام و دیگر ادیان الهی خداوند ((.... لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ و ....)) قسمتی از سوره توبه آیه 111 کسانی که در راه خدا پیکار کنند بهشت برای آنان است و این وعده ای است که در تورات و انجیل و قرآن داده شده است . اشتراکات اسلام با دیگر ادیان الهی - عقیده به معاد آیه : إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ خداوند سلام می دارد بر کسانی که در راه خدا پیکار کنند بهشت برای آنان است و این وعده ای است که در تورات و انجیل و قرآن کریم آمده است . یهود مسیح تورات عقاب، ثواب : حساب و کتاب را متعلق به این جهان دانسته اند 2 مانند کلمه و اصطلاح هاویه ، جهنم و محل عذاب یهودیان در همین جهان در انجیل های متی لوقا و یوحنا 1- اعتقاد به بهشت – دوزخ و برزخ 2- اعتقاد به عدالت در ملکوت خداوند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
2 آسیب شناسی اندیشه انسان امروز
ه
برگی از تاريخ : (هيتلر و پايان قدرت فاشيسم): سال 43 سال عقب نشيني آلمان در جبهه شرق بود. فاشيسم در ايتاليا در ماه جولای سال 43 به زانو درآمده و موسوليني (رهبر ایتالیا) بعد از 21 سال حكومت استعفا داد. دولت بعدي ابتدا اعلام بيطرفي كرد. اما فشار آمريكا از يك سو و اقدام آلمان در عملیات چریکی برای نجات موسوليني از بند، از سوی دیگر، ایتالیاییها را به حمايت از متفقین مجبور كرد تا دشمنی به دشمنان هیتلر اضافه شود. اما همچنان سربازان آلمانی شمال ایتالیا را در دست داشتند. از ابتدای سال 44 حدود 6 ماه جنگ بین آلمان و متفقین در ایتالیا ادامه یافت تا اینکه ارتش هیتلر مجبور به عقل نشینی کامل گشت. هماهنگي عجيب شوروي، انگليس و آمريكا و امضاي قرارداد ملل متحد دیگر مشکل هیتلر بود. چرچيل نخست وزير بريتانيا در نطقي در پارلمان در سال 41 گفت "اختلافات تئوريك من و استالين به جاي خود اما از امروز تا پايان جنگ، دشمن مشترك انگليس و شوروي، فقط هيتلر است. جنگ ما با كمونيسم بماند براي بعد" در سال 44 اوضاع بد آلمان غیر قابل تصور بود. نيمي از نيروي زميني در جبهه شرق، نيمي در ايتاليا. نيروي دريايي در کانال مانش (انگلستان) و درياي شمال. ضمن اينكه نهضتهاي مقاومت در كشورهاي مختلف بخصوص فرانسه و بلژيك بر مشكلات هيتلر افزوده بود. نيروي هوايي قدرتمند آلمان در اين سال شكست خورده و جنگندههاي انگليسي موفق شدند انتقام بمب بارانهاي سالهاي قبل را گرفته و برلين را بلرزانند. در ژوئن 1944 آمريكا هم رسما با حمله به سواحل نورماندی فرانسه تحت اشغال، به شکل مستقیم با آلمان رودررو شد. ارتش سرخ در اواخر سال 43 كيف را تصرف كرده و در فوريه 44 به سمت لهستان و روماني پيشروي كرد. فرانسه، هلند و بلژيك با كمك آمريكا آزاد شده و متفقين از غرب به مرزهاي آلمان رسيدند. شوروي هم كشورهاي اروپاي شرقي را يك به يك نه آزاد بلكه به تصرف خود در آورد. از نظر مردم کشورهای اروپای شرقی یعنی لهستان، بلغارستان، فنلاند، چكوسلواكي، يوگسلاوي و روماني تفاوتي بين فاشيسم و كمونيسم وجود نداشت اما آنها توان آغاز جنگي دوباره را نداشتند. در اکتبر سال 44 پاریس آزاد شد.
3 سال 44 سال با خاك يكسان كردن برلين، هامبورگ، كلن، فرانكفورت و سایر شهرهای آلمان بود. و نهايتا زمان حمله نهايي آغاز گشت. از ابتدای سال 45 متفقین وارد خاک آلمان شدند. در ماه مارس شهر کلن با حمله آمریکا سقوط کرد. روسها از شرق، فرانسويها و آمريكائيها از غرب و انگليسيها از شمال وارد آلمان شده و شهرهاي بيدفاع آلمان یکی پس از دیگری تسليم آنها مي شدند. ماه مي برابر بود با ورود همزمان چهار نيرو به برلين. آلمان نازي در هم شكست و هيتلر اين اسطوره آرمانخواهي یک روز قبل از سقوط برلین، خودكشي كرد. همانطوركه گفتيم او تمام قدرت خود را فداي ارزشها و آرمانهايش كرد و در نهايت آخرين و عزيزترين ثروت خود يعني جانش را هم قرباني هدف كرد تا با مردن خود هم درسي براي آيندگان باشد. و بدين شكل به موسيليني كه توسط پارتيزانهاي ايتاليايي كشته شده بود پيوست. هرچند بسياري هيتلر را در كنار جنگطلبها و ديكتاتورهايي مثل ناپلئون، سزارهای روم باستان، هيدكي تويو (نخست وزير ژاپن)، استالين، ژنرال فرانكو، پينوشه و صدام قراد دادند. اما از ديد من حداقل تفاوتي كه بين همه اينها با هيتلر وجود داشت آرمان خواهی و ذوب در ایدئولوژی بود. هدفي غير از قدرتطلبي، جاهطلبي و دشمني با مردم خود. مدت كوتاهي بعد از تصرف برلین، روزولت (رئیس جمهور وقت آمریکا) فوت كرده و ترومن جاي او را گرفت. ترومن قسم خورد كه هر چه سريعتر جنگ را خاتمه داده و آخرين كشور شروع كننده جنگ يعني ژاپن را از پاي درآورد. در طول سال 44 (زمان روزولت) هواپيماهاي آمريكا نيمي از توكيو را به تلي از خاك بدل كرده بودند اما هنوز ژاپن حاضر به ترك مخاصمه نبود. بنابراين ترومن كه اصلا آدم صبوري نبود تصميم به انجام كاري گرفت كه به تنهايي تمام جنگ را تحت الشعاع قرار داد. او در 6 اكتبر سال 45 هيروشيما يكي از پايگاههاي اصلي نظامي ژاپن را با بمب اتمي هدف قرار داده و بيشتر شهر و ساكنانش را نابود كرد. و پس از آن به دولت ژاپن هشدار داد تا کنار رود اما ژاپن تسلیم نشد. دو روز بعد نوبت به ناكازاكي بود كه با بمباران هستهاي از نقشه حذف شود. تا اینکه ژاپن پیشنهاد تسلیم بدون قید و شرط را پذیرفت و آمریکا به راحتی ژاپن را اشغال نظامی کرد. 3 در جريان اين بمبارانها نيم ميليون نفر كشته شدند كه بيشتر آنان را غير نظاميان تشكيل ميدادند. جالب اينجاست كه قبلا در جريان بمبارانهاي معمولي در ساير شهرهاي ژاپن هم نيم ميليون كشته شده بودند. ژاپن در 10 اكتبر تسليم شده و هيدكي تويو به دار آويخته شد. ترومن ميدانست كه ژاپن دير يا زود تسليم ميشود اما بدلايلي اين كار بايد در همان سال 45 انجام ميگرفت. یکی از دلایل این بود که شوروي در حال حركت به سمت ژاپن بود. اگر آمريكا كمي ديرتر اقدام ميكرد احتمالا اين كشور توسط استالين فتح شده و مانند كشورهاي اروپاي شرقي به دام كمونيسم ميافتاد. البته جنايت از سوي هركس كه باشد محكوم است اما فراموش نشود كه ژاپنيها هم از كوچكترين جنايتي نسبت به كشورهاي ديگر بخصوص چينيها و كرهايها دريغ نكردند. ضمن اينكه اين ژاپن بود كه با حمله به پرل هاربر جنگ را با آمریکا آغاز کرد و میدانیم که عواقب جنگها به عهده شروع کننده جنگ میباشد. در بحث کشتن غیر نظامی ها هم باز آمریکا به ژاپن در این زمینه پاسخ داد و مقابله به مثل کرد. ايران هم در جريان جنگ هشت ساله بنابر حكم فقهي مقابله به مثل، مناطق مسكوني عراق را هدف قرار داد. محکوم کنندگان فاجعه اتمی یادشان باشد که آمریکا با زودتر پایان دادن جنگ به نوعي از جنايت و خونريزي بيشتر جلوگيري كرد و طبق براوردها اگر بمب اتم استفاده نمیشد آمریکا یا شوروی برای اشغال ژاپن میبایست بیش از یک میلیون ژاپنی را میکشتند. 5 كشورهاي پيروز جنگ در همان سال براي ايجاد نظم جهاني و جلوگيري ار شكل گيري چنين حادثهاي سازمان ملل متحد را به وجود آوردند. كه مركب از يك مجمع عمومي بود كه در آن هر كشوري يك عضو دارد و شوراي امنيت با پنج عضو ثابت و شش عضو چرخشي بود. عضويت ثابت و حق وتو پاداشي بود براي آمريكا، شوروي، بريتانيا، فرانسه و چين به عنوان پيروزان جنگ. هرچند که هم انگلستان هم فرانسه و هم چین میدانند که اگر آمریکا نبود شاید جزو پیروزان نبودند پس از جنگ از اروپا و آسيا چيزي جز ويرانههايي قحطي زده چيزي باقي نمانده بود فرانسه و انگليس هرچند اسما جزو پيروزها بودند اما هيچ تفاوتي با آلمان و ايتاليا و ژاپن نداشتند. و فقط اين شوروي و آمريكا بودند كه مشكل چنداني نداشتند. آنان با تقسيم اروپا به دو قسمت غربي و شرقي و توازن قوا در سازمان ملل گرفته و از لحاظ سياسي به قدرتهاي برتر تبديل شدند (در حاليكه قبل از جنگ چنين نبود). از لحاظ نظامي هم قابل مقايسه با كشورهاي ديگر نبودند. با فشار كشورهاي پيروز، در قانون اساسي كشورهاي شروع كننده جنگ به عنوان مجازات و براي جلوگيري از تكرار وقايع، اين كشورها حق داشتن ارتش را نداشته و و آمريكا، فرانسه و انگليس، موظف به حفاظت از آلمان غربي و آمریکا مامور حفاظت از ایتالیا و شوروي موظف به حمايت نظامي از آلمان شرقي شد. در حال حاضر با توجه به خطر اتمی کره شمالی، آمريكا با استقرار هزاران نيرو در يكي از جزاير ژاپن 60 سال است كه اين كشور را حفاظت ميكند. هرچند پس از وحدت دو آلمان و از بين رفتن خطر كمونيسم. نيروهاي بيگانه آلمان و ايتاليا را تخليه كرده و ارتشهاي اين كشورها فعال شده است. پس از جنگ آمريكا با حمايت اقتصادي، سياسي در مدت زماني كوتاه نه تنها سه كشور بازنده جنگ را از ويرانگي به كشورهايي توسعه يافته تبديل كرد. بلكه اين كشورها با ورود به گروه 8 (كشورهاي صنعتي) خيلي زود به ابرقدرتهايي اقتصادي تبديل شدند. ژاپن دومين اقتصاد برتر و آلمان سوم است. حمايت آمريكا از كره جنوبي كه در جريان جنگ شبه جزيره كره، استقلال يافته بود. باعث شد كه اين كشور جنگ زده در مدت كوتاهي آرامش و ثبات خود را بازيافته و قادر باشد در سال 1988 مسبقات المپيك را برگزار كند. و در دهه 90 برای صنايع سبك و سنگين ژاپن رقيب جدي باشد. هرچند از آن زمان ژاپن بیشتر فعالیت خود را روی فعاليتهاي فوق سنگين نظامي، هستهاي و فضايي خود متمرکز كرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 31 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا موسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره نام کارگروه: فرا رهیافت سپهر؛ واحد بررسی مسائل و بحران های اساسی جامعه ایران رئیس واحد: سجاد مرادی تاریخ: 1389/10/15 تهیه کننده: سجاد مرادی عنوان : قانون گریزی عنوان فرعی: بررسی عوامل مرتبط با قانون گریزی در ایران کلیدواژه: قانون گریزی، ارزش ها، باورها، هنجارها، عوامل ساختاری، عوامل پنداری، عوامل کرداری. چکیده: ابتدا تحلیل های ارائه شده در رابطه با قانون گریزی در تحقیقات پیشین مرور می گردند. این تحقیقات به دو دسته تاریخی و تجربی تقسیم شده اند. سپس ناسازگاری های موجود در عرصه ارزش ها، باورها و هنجارها نشان داده می شوند و در ادامه اهم عوامل ساختاری، پنداری و کرداری مرتبط با قانون گریزی مورد بررسی قرار می گیرند . متن گزارش: تحقیقات صورت گرفته در عرصه قانون گریزی دو دسته اند: 1. تحقیقاتی که در جامعه شناسی تاریخی ایران صورت گرفته و قانون و حضور یا نبود آن در ایران (و کلا جوامع شرقی) را در قالب مفاهیمی مثل قرارداد اجتماعی و جامعه مدنی مورد مطالعه قرار داده اند. این تحقیقات در تحلیل های خود یا بر عامل سیاسی تاکید می کنند و یا بر عامل اقتصادی . 2. تحقیقات تجربی و مطالعات موردی که بیشتر به توصیف مسئله با اتکاء به داده های آماری پرداخته اند و کمتر بعد تئوریک دارند. تحلیل های تاریخی سیاست محور تحلیل هایی که بر عامل سیاسی تاکید دارند به ماهیت و ساختار قدرت و دولت در شرق توجه کرده و معتقدند که قدرت در شرق ذاتا مطلق، یکپارچه و غیر قابل تقسیم بوده و همین امر مانع از شکل گیری گستره عمومی، نهادها و روابط اجتماعی و اقتصادی ای شده است که می توانست بین حاکمیت و دولت نقش میانجی ایفا کند. در این تحلیل ها، دولت آنچنان بزرگ و گسترده است که تمامی جامعه و نهادهای اقتصادی و اجتماعی را در بر می گیرد و همه عناصر اقتصادی و اجتماعی ماهیتی سیاسی پیدا می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 9 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
خلاصه درس اندیشه اسلامی 1 قضيه(گزاره) : جمله تام خبري كه قابليت صدق وكذب داشته باشد. (صادق يعني مطابق واقع كاذب يعني عدم مطابق با واقع) چگونگي تشخيص صدق و كذب : با شاخص يا استاندارد و يا تعريف انواع استدلال : قياس : استدلالي است كه تفكر از كلي شروع و به جزئي ختم مي شود- يعني مقدمه كلي است و نتايج جزئي هستند. مثال: همه دانشجويان اين كلاس باسواد هستند هر دانشجويي باسواد است(كلي) علي دانشجوي باسواد است(جزئي) بهترين شكل استدلال قياس است. استقراء : از جزئي به كلي. يعني مقدمات جزئي و نتايج كلي. تام : استقرايي كه همه ي افراد يا اشخاص موضوع بررسي مي شوند وسپس حكم كلي صادر مي شود. ناقص : استقرايي كه برخي افراد يا اشخاص موضوع بررسي مي شوند و سپس حكم كلي صادر مي شود. تمثيل : در شعر-تخيل از جزئي به جزئي. ما از يك مطلب جزئي به خاطر شباهت ان با يك مطلب جزئي ديگر حكم را صادر مي كنيم. تفكر : فصل مميز انسان ( عرفا- فقها- اخباريون و....) تفكر روز مره يا عقل معاش : هر چند در جاي خودش اهميت دارد و بعنوان مقدمه و گذرگاه لازم وضروري است ولي قرارگاه و مقصد مناسبي نيست. تفكر كلي و بنيادين : مبدا و معاد لهو و لهب بعد انتخاب بعد علم=شناخت شناخت خود شناخت نفس فوايد : مقدمه شناخت خداوند امام علي(ع): من عرف نفسه عرف ربه شناخت مطلق انسان كامل =معصوم علم حصولي حكمت نظري (هست و نيست) علوم علم حضوري ادراكي حكمت عملي (بايد و نبايد) اخلاق و علوم دستوری ابعاد روح(وجود) انسان ويژه انسان : فطرت و ذات و سرشت و... گرايش به خداوند زيبايي دوستي گرايش تحت كنترل عقل مطلوب + مشترك بين حيوان وانسان : بدون كنترل عقل منفي- علم حصولي : (با واسطه- غير مستقيم) ذهن من تصوير ذهني درخت درخت علم حضوري 4 قسم است : 1-حس 2-خيال 3-وهم 4-عقل علم حضوري : ( بي واسطه- مستقيم) ذهن من 1- خود من غم من 2- حالت نفساني من شادي من عالِم معلوم معلوم عالِم صورت ذهني
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 اندیشه ی هایدگر در باب معماری –( کریستین نوربرگ شولتز) هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی – در – عالم (being- hn- the- world) او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد . او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید . « بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس ا 3 ین بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد . « معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد . « معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » . این عبارات به ما چه می گویند ؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم . " چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تار 4 یکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " . برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره – دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن خداوند در خانه رخ می دهد ؛ یعنی ، تقدیر آدمی صمیمانه با مکان پیوند دارد . سرانجام آشکارگی " زمین" با "استقرار" معبد مراقبت می شود .. بدین سان ، معبد روی بستر زمین "تکیه می زند" ، به سوی آسمان "قیام می کند" و با انجام این عمل "چهره ی چیزها" را به آنها می بخشد . هایدگر در عین حال تاکید می کند که معبد صرفا به آنچه در آنجا هست "اضافه" نشده ، بلکه این بناست که از آغاز امکان ظهور چیزها را آنگونه که هستند فراهم می آورد. تاویل هایدگر از معماری به مثابه "استقرار حقیقت در اثر" ، جدید و در عین حال گیج کننده است. امروزه ، ما بنا به عادت به هنر از جنبه ی بیانگیری و بازنمایی می اندیشیم و "انسان" یا "جامعه" را سرچشمه ی آن میدانیم . اما هایدگر تاکید می کند که « این عامل انجام کار نیست که باید شناخته شود، بلکه واقعیت وجودی ساده ی آن است که توسط اثر گشوده می شود». این واقعیت ، هنگامی که عالم گشوده می شود تا به چیزها "چهره"هایشان را ببخشد ، آشکار می شود .بدین قرار ،"عالم" و "چیز" مفاهیمی به هم وابسته اند و برای درک هرچه بهتر "نظریه ی " هایدگر ما ناگزیریم به این مطلب توجه داشته باشیم ... هیدگر، در "سرچشمه ی اثر هنری" هیچ تبیین واقعی ای ارائه نمی دهد و حتی تاکید می کند که « اینجا ، تنها ماهیت عالم قابل نشان دادن است ». اما او ، در هستی و زمان ، عالم را از دیدگاه موجود شناختی (ontically) به عنوان کلیت چیزها ، و از منظر بوده شناختی (ontologically) ، به مثابه هستی آنها توصیف می کند . به ویژه ، عالم به معنای جایی است که بشر در آن می زید . او در نوشته های بعدی خود ، علاوه بر این ، تفسیری از اینجا ، به مثابه "چارگانگی" (fourfold) زم 5 ین و آسمان ، میرایان و خدایان ، ارایه می دهد . مجددا ما احساس سردرگمی می کنیم ، چرا که عادت کرده ایم به عالم بر حسب ساختارهای فیزیکی ، اجتماعی و فرهنگی بیندیشیم . ظاهرا ، هایدگر قصد دارد این حقیقت را ، که عالم زندگی روزمره ی ما واقعا از "چیزهای " غیر انتزاعی شکل گرفته است و نه از انتزاعات علمی ، یادآوری کند . از این رو ، می گوید : « زمین سرچشمه ی نعمت ، رشد ، باروری ، سرشار از آب و سنگ ، منشا گیاه و حیوان است ... آسمان مسیر حرکت خورشید ، مسیر ماه و اهله ی آن ، جایگاه درخشش ستارگان ، فصل های سال ، فلق و شفق روز ، سیاهی و ظلمت شب ، اعتدال و نامساعدی هوا ، گردشگاه ابرها و ژرفای لاجوردی اثیر است . « ایزدان پیام آوران اشارتگر ربانیت اند . به واسطه قدرت قدسی اش ، خداوند آنگونه که هست ظاهر می شود ، که او را در مقایسه با سایر موجوداتی که هستند برتری می بخشد . « میرایان آدمیانند . آنان میرا خوانده می شوند چرا که می توانند بمیرند . مردن یعنی توانایی مرگ به مثابه مرگ». « هر یک از این چهار تایی همانی است که هست ، چرا که آن سه دیگر را "منعکس" می سازد ». آنها همگی در این "بازی انعکاسی آینه ای" که عالم را برقرار می کند ، به یکدیگر متعلق اند . این بازی انعکاسی چه بسا به عنوان "مابین" گشودگی (open between) فهمیده شود ، یعنی در آنجا چیزها آن گونه که هستند ظاهر می شوند . هایدگر ، در خطابه ای در باب "یوهان پیترهبل" ، درباره قرار گرفتن انسان "مابین زمین و آسمان، بقا و فنا ، شادی و غم ، اثر و واژه " سخن می گوید و از آن به عنوان "مابین چندگانگی" (multivarious between ) عالم نام می برد . بدین طریق روشن می شود که عالم هایدگری، همانگونه که در بحث از معبد یونانی گفته شد ، تمامیتی غیر انتزاعی است . به جای آنکه وجود به عنوان عالم مبهمی از مثل درک شود ، به عنوان چیزی که اینجا و حالا داده شده است فهمیده می شود . عالم به عنوان تمامیت چیزها ، مجموعه صرف عینیات نیست . زمانی که هایدگر چیز را به مثابه تجلی چارگانگی درک می کند ، او معنای اصلی "چیز" را به مثابه "گرد اورنده"( gathering) زنده می کند . به این اعتبار می گوید :« چیزها میرایان را با عالم ملاقات می دهند . »هایدگر در عین حال مثالی برای روشن کردن ماهیت چیز ارائه می دهد . یک کوزه سفالی یک چیز است ، همانگونه که یک پل یک چیز است و هریک چارگانگی را به طریق خودش گرد می آورد . هر دو مثال به موضوع بحث ما مربوط اند . کوزه قسمتی از "کالایی" است که محیط بشر را پدید می اورد ، همانگونه که پل ساختمانی است که خصوصیات گسترده تری از محیط را آشکار می سازد . لذا ها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 100 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 طرحهای نخستین از زمانی که انسانها برای زندگی گروهی گرد هم آمدند بزه وجود داشته است، چنان که کتیبه اسپانیایی موجود در رمیجیا، Remigia نزدیک شهر والانس، متعلق به دوره پیش از تاریخ که صحنه اجرای مجازات اعدام را نشان می دهد موید آن است، و می توان حدس زد که در همان زمان آثاری از آموزه کیفری می بایست وجود داشته باشد. پس از آن و بعدها متونی چون تورات ( به ویژه در سفر تثنیه و اعداد)، قانون حمورابی Hammourabia یا hammourapia پادشاه بابل و بنیانگذار نخستین امپراتوری بابلی قرنها پیش از میلاد مسیح بوده است. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: آشوری (محمد)، «عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی» در عدالت کیفری، انتشارات گنج دانش، 1376، ص 87 و بعد. نئوفیل (میک)، قانون حمورابی، ترجمه کامیار عبدی، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، 1373. برای مطالعه در خصوص قدیمی ترین اشاره به قتل و مجازات آن رجوع کنید به: بادامچی (حسین)، «قانون نامه اور- نمو: کهنترین قوانین جهان» (ترجمه و تالیف)، در کتاب امروز، مجموعه مقالات، نشر نگاه امروز، تهران، 1380، ص 107 و بعد(م). یا قانون هیتیتها Hittites, مردمی از نژاد هند و اروپای بودند که بین سده های بیستم و دوازدهم پیش از میلاد در آناتولی مرکزی (استان یوزگات ترکیه فعلی) می زیسته اند و امپراتوری مقتدری را در آنجا بنا نهاده بودند. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: گرنی (الیور)، هیتی ها، ترجمه رقیه بهزادی، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371؛ اکبری رومنی (فرناز)،«درآمدی به قوانین هیتی»، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره 31، سال 1379، ص87 و بعد(م) پدید آمدند که حاوی مقررات دقیق مبنی بر فلسفه کیفری بودند. بعد از این دوره کم کم نخستین آموزه های کیفری پدیدار شد. نویسندگان دوره باستان یونان و رم آیین دادرسی کیفری توجه قدما را زیاد به خود جلب نکرده است. فقط افلاطون در کتاب قوانین برگردان فارسی این اثر به قلم محمدحسین لطفی در انتشارات خوارزمی چاپ و منتشر شده است (م). اشاراتی چند به آن دارد. وی غالبا ً تنها به بررسی قوانین آتن که با آنها آشنایی داشته است اکتفا می کند. در عین حال، افلاطون گهگاه راه حلهایی پیشنهاد می کند، که اگرچه امروز به نظر ما پیش پا افتاده می نماید، در آن موقع تقریبا ً انقلابی بوده است. زمانی که محاکمه کیفری، مبارزه ای بین بزهکار و بزه دیده در برابر قضات ساکت یا دادرسان خاموش، 2 طرحهای نخستین از زمانی که انسانها برای زندگی گروهی گرد هم آمدند بزه وجود داشته است، چنان که کتیبه اسپانیایی موجود در رمیجیا، Remigia نزدیک شهر والانس، متعلق به دوره پیش از تاریخ که صحنه اجرای مجازات اعدام را نشان می دهد موید آن است، و می توان حدس زد که در همان زمان آثاری از آموزه کیفری می بایست وجود داشته باشد. پس از آن و بعدها متونی چون تورات ( به ویژه در سفر تثنیه و اعداد)، قانون حمورابی Hammourabia یا hammourapia پادشاه بابل و بنیانگذار نخستین امپراتوری بابلی قرنها پیش از میلاد مسیح بوده است. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: آشوری (محمد)، «عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی» در عدالت کیفری، انتشارات گنج دانش، 1376، ص 87 و بعد. نئوفیل (میک)، قانون حمورابی، ترجمه کامیار عبدی، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، 1373. برای مطالعه در خصوص قدیمی ترین اشاره به قتل و مجازات آن رجوع کنید به: بادامچی (حسین)، «قانون نامه اور- نمو: کهنترین قوانین جهان» (ترجمه و تالیف)، در کتاب امروز، مجموعه مقالات، نشر نگاه امروز، تهران، 1380، ص 107 و بعد(م). یا قانون هیتیتها Hittites, مردمی از نژاد هند و اروپای بودند که بین سده های بیستم و دوازدهم پیش از میلاد در آناتولی مرکزی (استان یوزگات ترکیه فعلی) می زیسته اند و امپراتوری مقتدری را در آنجا بنا نهاده بودند. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: گرنی (الیور)، هیتی ها، ترجمه رقیه بهزادی، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371؛ اکبری رومنی (فرناز)،«درآمدی به قوانین هیتی»، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره 31، سال 1379، ص87 و بعد(م) پدید آمدند که حاوی مقررات دقیق مبنی بر فلسفه کیفری بودند. بعد از این دوره کم کم نخستین آموزه های کیفری پدیدار شد. نویسندگان دوره باستان یونان و رم آیین دادرسی کیفری توجه قدما را زیاد به خود جلب نکرده است. فقط افلاطون در کتاب قوانین برگردان فارسی این اثر به قلم محمدحسین لطفی در انتشارات خوارزمی چاپ و منتشر شده است (م). اشاراتی چند به آن دارد. وی غالبا ً تنها به بررسی قوانین آتن که با آنها آشنایی داشته است اکتفا می کند. در عین حال، افلاطون گهگاه راه حلهایی پیشنهاد می کند، که اگرچه امروز به نظر ما پیش پا افتاده می نماید، در آن موقع تقریبا ً انقلابی بوده است. زمانی که محاکمه کیفری، مبارزه ای بین بزهکار و بزه دیده در برابر قضات ساکت یا دادرسان خاموش، 2 Let juges muets که فقط به صدور حکم اکتفا می کردند، بود افلاطون انتظار دارد که قضات نقش فعالی ایفا کنند و از طریق تحقیقات و بازجویی، توضیحات لازم را کسب کنند. وقتی کیفر از پیش در قانون مشخص نشده است، افلاطون خواهان دادن اختیار تعیین آن تنها به قاضی می شود و حالآنکه در عمل، همین قاضی فقط می توانسته به اعتبار و «ارزش» دلایل خواهان و خوانده رای خود را صادر کند. در زمینه ادله اثبات جرم، افلاطون «سوگند» را به لحاظ بی تقوایی و اشاعه شرک رد می کند و از شهادت به دو شرط دفاع می کند، یکی اینکه قاضی آن را به صورت نوشته درآورد و دیگ آنکه نسبت به گواه کاذب شدت عمل به خرج داده شود که اگر وی قبلا ً سه بار محکوم شده است، کیفر مرگ در انتظارش باشد. خلاصه آنکه افلاطون از آیین دادرسی ای که مبتنی بر عدم حضور فعال قاضی و استفاده از سوگند است دوری می جوید. بدین ترتیب، اندیشه ارائه خدمات عمومی در اجرای عدالت به طور ضمنی محسوس است. 3 مطالبی که درباره مبنای مجازات گفته شده بی نهایت مهم تر است. نویسندگان بسیاری، به ویژه تراژدی نویسان و فیلسوفان که اغلب یونانی هستند تا لاتینی، این مسئله را مورد ملاحظه قرار داده اند. این نویسندگان سه نقش و وظیفه برای کیفر قائل شده اند: انتقام جویی کیفر در نزد یونانیان قبل از هر چیز «وسیله ای است برای اعاده آبروی از دست رفته بزه دیده و هم زمان برای تایید مجدد حیثیت و قدرت وی، با توهین به شخص توهین کننده یعنی مجرم چندان که او را خوار کند». S. Said, “le future des peines en Grèce ancienne des “Tragiques” à Platon , in Le droit et le futur, “recherches de l’Université de Droit, d’Economie et de Sciences Sociales de paris” PUF, 1985, p. 11 et s. در واقع کیفر باید قلب بر آشفته بزهدیده را آرام بخشد و به وی نفع برساند و برای او نوعی لذت به وجود آورد. در تراژدیهای یونانی نسبت به جانیان با بی رحمی رفتار می شود، و بزه دیده می تواند آزادانه خشم خود را ارضا کند در آژاکس اثر سوفکل قهرمان تراژدی از دشنام و تازیانه استفاده می کند. از نظر یونانیان فردی که دشنام و تازیانه به او وارد می شود تامرتبه بردگی تنزل می یابد. آشیل در اثر خود، پرومته در زنجیر، چهره ای از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 234 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
105 بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس فصل چهارم پيشينه ها ، عوامل و شرايط انقلابات تئوريهاي تبيين كننده پيرايش انقلاب ابعاد تحول انقلاب تئوريها و مدل هاي تحليل انقلاب بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس پيشينه ها، عوامل و شرايط انقلاب انقلاب چيست ؟ ما از روند انقلابي چه معنايي را در نظر مي گيريم ؟ در معناييي كه اين اصطلاح را به كار مي بريم ، انقلاب عبارت از عصيان جمعي ناگهاني و شديدي است كه قصد آن واژگوني قدرت يا رژيمي و دگرگوني وضعيت معيني است . به دين ترتيب ، انقلاب حقيقتاً لحظه اي تاريخي است كه حالت انفجار اجتماعي و در عين حال حالت هيجان انفرادي مشخصه آن است . بنابراين حادثه اي است كه مي توان زمان آن را مشخص نمود ، گو اين كه در عمل انجام دادن اين كاربسيار مشگل است ، خصوصاً در لحظه وقوع 105 بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس فصل چهارم پيشينه ها ، عوامل و شرايط انقلابات تئوريهاي تبيين كننده پيرايش انقلاب ابعاد تحول انقلاب تئوريها و مدل هاي تحليل انقلاب بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس پيشينه ها، عوامل و شرايط انقلاب انقلاب چيست ؟ ما از روند انقلابي چه معنايي را در نظر مي گيريم ؟ در معناييي كه اين اصطلاح را به كار مي بريم ، انقلاب عبارت از عصيان جمعي ناگهاني و شديدي است كه قصد آن واژگوني قدرت يا رژيمي و دگرگوني وضعيت معيني است . به دين ترتيب ، انقلاب حقيقتاً لحظه اي تاريخي است كه حالت انفجار اجتماعي و در عين حال حالت هيجان انفرادي مشخصه آن است . بنابراين حادثه اي است كه مي توان زمان آن را مشخص نمود ، گو اين كه در عمل انجام دادن اين كاربسيار مشگل است ، خصوصاً در لحظه وقوع 105 . حتي گاهي تاريخ نويسان بر سر تعيين تاريخ شروع و خاتمه انقلاب معيني به توافق نمي رسند . انقلاب را لحظه اي پرهيجان و داغ و در تاريخ نام مي برند كه، لزوماً محدود است يعني ابتدايي دارد و انتهايي. علاوه بر تعريفي كه در بالا ارائه گرديد ، بعضي از پديده ها را نيز به انقلاب منتسب مي سازند ، مثل اصطلاح انقلاب صنعتي يا انقلاب تكنولوژيك . در عنوان نمودن اين اصطلاحات بيشتر تكيه بر تغييرات قابل ملاحظه و طولاني است كه به دنبال بعضي از تحولات تكنيكي به وجود آمده است و روشن است كه تعريف ما از آن چه كه تحت عنوان (( روند انقلابي )) نام مي بريم شامل اين نوع انقلاب نمي گردد. بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس علاوه بر اين روند انقلابي طرحي از دگرگوني رژيم را در بر دارد ، يعني سعي در زير و رو كردن رژيم به نفع قدرت جديد مي كند و به همين انقلاب از نهضتي كه ناشي از نارضايتي است و هدفش بر طرف كردن بعضي نارضاييها و نارساييها است ، متفاوت مي باشد ، در حالي كه روند انقلابي فرا تر از اين مي رود 106 و هدف آن نفعي قدرت يك رژيم است . البته گاهي هم اتفاق مي افتدكه نهضت ناشي از نارضايي به روندانقلابي تبديل شود ولي لزوماً چنين نيست . بلاخره ما حالت ((انقلاب دايم )) يا (( جامعه انقلابي )) را نيز مشمول تعريف خود نمي كنيم . ما تصور مي كنيم كه اين اصطلاحات بيشتر از ايدئولوژي مايه مي گيرند تا جامعه شناسي و چنين مفاهيمي مربوط به جامعه بعد از انقلاب مي گردد ، به دين معني كه جامعه اي را عنوان (( جامعه انقلابي )) مي دهند كه در مقابل روند انقلاب جديدي ، ( اعم از چپ يا راست )، سعي در حفظ و نگهداري دستاوردهاي انقلاب دارد .(1) تئوريهاي تبين كننده انقلاب ماركس و آندرت يكي از نقاطي كه در نظريه افلاطون و جود داشت و برخي ديگر از دانشمندان نظير ارسطو نيز به آن اشاره كرده اند ( م.ش. ويل دورانت 1345 ص 87 ) فقر و تضاد طبقاتي بين فقرا و فقر--- انقلاب گي روشه كه تغييرات اجتماعي دكتر منصور وثوق ص 224 سال 1368 بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس اغنيا ء است . كارل ماركس (Marx ) هم به طوري كه بيشتر خوانندگان با مطالعه ، مي دانند ، در تئوري طبقاتي خود به بدتر شدن و بيچارگي ( V erlendunj