لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ زبان فارسی زبان ایرانی دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان های امروزی دنیا بر سه بخش است : نخست - بخش یک هجایی (یک سیلابی) و این قسم زبانها را زبانهای ریشگی نامند، زیرا لغات این زبانها تنها یک ریشه است که به اول یا آخر آن هجاهایی نیفزودهاند. زبان چینی، آنامی و سیامی را از این دسته میدانند، در زبانهای ریشگی شمارهی لغتها محدود است، چنانکه گویند چینیان برای بیان فکر خود ناگریزند لغات را پس و پیش کنند یا مراد خود را با تغییر لحن و آهنگ کلمه بفهمانند. دوم - بخش زبانهای ملتصق این زبانها یک هجایی نیست چه در لغات این زبان به هنگام اشتقاق هجاهایی بر ریشهی اصلی افزوده میشود ولی ریشهی اصلی از افزودن هجاها هیچگاه تغییر نمیکند و دست نمیخورد و هرچه بر او افزایند به آخر او الحاق میشود. مردمی که زبانشان را ملتصق خوانند اینانند : 1- مردم اورال و آلتایی که شاخهای از نژاد زردپوست میباشند مانند مغولان و تاتاران و ترکان و مردم دونغوز و فین و ساموئید و بیشتر ساکنان سیبریا و دشت قبچاق 2- مردم ژاپن و اهالی کره 3- دراوید و باسک از مردم هند 4- بومیان آمریکا 5- مردم نوبی (جنوب مصر در آفریقا) مردم هُوتْ تِنْ تُتْ مردم کافرْ و سیاه پوستان آفریقا 6- مردم استرالیا سوم - بخش زبانهای پیوندی، در این زبانها بر ریشه و مادهی لغات هجاهایی افزوده میشود ولی نه تنها به آخر ریشه، بلکه به آخر و اول ریشه هم - دیگر اینکه ریشهی لغت بر اثر افزایش تغییر میکند، گویی که ریشه با آنچه بر وی افزوده شده است جوش خورده و پیوند یافته است - به خلاف زبان ملتصق که چون ریشه تغییر نمیکند هجاهایی که بر ریشه افزوده است مثل آن است که به ریشه چسبانده باشند نه با او پیوسته باشد. زبانهای پیوندی اینهاست : الف - زبانهای سامی مانند عبری، عربی و آرامی که بعد سُریانی نامیده شد، و در عهد قدیم زبانهای فنیقی و بابلی و آشوری و زبان مردم «قرطاجنه» که شعبه بودهاند از فنیقیان و زبان حیمری. ب - زبانهای مردم هند و اروپایی به معنی اعم: آریاییان هند - آریاییان ایران - یونانیان - ایتالیاییان - مردا سِلْت (بومیان اروپایی غربی) ژرمنی (آلمان و آنگلوساکسون و مردم اسکاندیناوی) - لِتْ و لیتوانی و سلاو (که روس و سلاوهای شرقی اروپا و مردم بلغار و صرب و سایر سلاوهای بالکان باشند) علمای زبان شناسی برآنند که زبانهای بخش سوم از مراحل زبانهای بخش اول و دوم در گذشته و ترقی کرده تا بدین درجه رسیده است - یعنی این زبانها مستقلا در سیر تطور کمال یافته و به مرحلهای رسیده است که اکنون مشاهده میکنیم و ما در این پاره به تفصیل گفتگو خواهیم کرد. زبان پارسی فارسی زبانی است که امروز بیشتر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و قسمتی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن میگویند، نامه مینویسند و شعر میسرایند. تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهیهای علمی دیگر میدانیم که در سرزمین پهناور ایران - سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارماتها (جنوبی روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن میپیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن میگفتهاند. زرتشت پیمبر ایرانی میگوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژهی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافتهاند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافتهاند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداختهاند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخههایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخهی دیگر زده و هر شاخهبرگ و باری دیگرگون برآورده است. در علم نژادشناسی مردم اروپایی را به هشت شعبه بخش کردهاند و زبان آنان را نیز از یک اصل دانستهاند به طریقی که گذشت. ما را اینجا به سایر زبانها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنیهای دیگر که آن را زبان شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاکان ما بدین سرزمین درآمدهاند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردشهایی در آن یافته است، از این رو به قدیمترین زبانهای ایران باز میگردیم. زبان مادی قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سرودههای دینی، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامهی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» میپیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانهی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح میدهد. در این روایات همه جا میرساند که رشتهی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبانهای تاریخی یا قبل از تاریخ میپیوندد و «گاثهی زردشت» نمونهی کهنترین آن زبانهاست. اما آنچه از تواریخ ایران، روم، نوشتههای سمگ و تواریخ دیگر مردم همسایه بر میآید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمیگذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دورهی بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهمترین شهرنشینان آریایی آن زمان بودهاند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی میداشت. هر آینه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبههای خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم میافزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشتهها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجهای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز میشود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی این دو زبان معلوم میگردد. «هرودوت» در جایی که از دایهی کورش اول یاد میکند میگوید، نام وی «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژهی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغ یر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز (سپاکا) نام داشته است که واژهی نرینهی سپاکو باشد. بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثهی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخههای زبان ایرانی است از باقیماندههای زبان ماد است بالجمله چون تا امروز هنوز کتیبهی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمیتوان زیاده بر این دربارهی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیشتری از این زبان بر معلومات بشر چهره گشاید. اوستا و زند زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است. اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغهی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا - اُسْتا - وُسْت - اُسْت» به اختلاف دیده میشود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است - کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف میشود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که بضرورت این کلمه را مخفف ساختهاند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم. اما لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» میباشد که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی دوباره گزارش یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری. پازند عبارت است از نُسکهایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن صحبت خواهیم کرد. قسمتی از اوستا عبارت بوده است از قصیدههایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشتهاند و اشاراتی داشته در بیان بنیان خلقت و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفهی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی - مردی و مردانه - ملهی و ملهیانه - میشی و میشانه - به اختلاف روایات) بوده است و مورخان آن را از جنس «ریواس» دانند و ظاهرا مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک (اژدهاک)، فر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 عنوان تحقیق خلاصه ی 2/1 کتاب تاریخ زبان فارسی نوشته ی دکتر مهری باقری 2 فهرست: تحول زبان علل تحول زبان زبان های هند و اروپایی و نحوه دسته بندی این زبان ها خانواده ها ی زبانی دنیا زبان های ایرانی از کدام خانواده ها هستند؟ زبان های هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟ زبان هند و ایرانی تحول تاریخی زبان ادوار تاریخی زبان های ایرانی خط میخی فارسی باستان اید ئوگرام زبان اوستایی ( آثار موجود و ویژگی ها و علت کمال ) سایر زبان ها و خط های غیر ایرانی در سرزمین ایران باستان زبان های ایرانی میانه زبان های ایرانی جدید تحول زبان زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ... تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد . این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد. با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص داد. همین نکته عامل توجه به تغییرات زبانی و کشف قواعد حاکم بر آن در پژوهش های زبانی است . تحول و تکامل زبان ، امر طبیعی و به طریق مشخص است ، از این رو دور شدن آن از فرم قدیمی یا تغییر آن ، خطا شمرده نمی شود . _ برخی واژگان مهجور و رواج کلمات دیگر به جای آنها : بغ = خدا بوم = سرزمین مرد = انسان تغییر در معنا و مفهوم واژگان مرد از ریشه ی mar به معنی مردن در اصل به معنی میرا و مردنی معنی کلی در فارسی باستان : انسان و آدمی در فارسی جدید محدودیت معنایی دارد : دلالت بر جنس مذکر از نوع آدمی _ تغییر در کلمات از لحاظ صرف : صرف اسم در دوره ی باستان به هشت حالت مختلف . _ علایم صرفی : تکواژ هاییکه به صورت لا حقه هایی به پایان صورت ساده ی واژه می پیوست . تغییر هر یک از این حالات هشت گانه به اعتبار شماره های سه گانه ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و اجناس سه گانه ( مذکر ، مؤنث ، خنثی ) . یک اسم می توانست به هفتاد و دو صورت متفاوت صرف شود . 3 اثر حذف تکواژ پایانی در فارسی جدید : از بین رفتن سیستم صرف اسامی خارج شدن ساخت جنس دستوری و شمار مثنی _ خارج شدن برخی از واژه ها و جایگزینی واژه های دیگر: Hya مفرد مذکر در حالت فاعلی و ترکیبی از ضمیر اشاره و موصول به معنی « او » که کاربرد آن به کلی منسوخ شده و گاهی به جای آن از تکواژ « که » استفاده می شود . _ تغییر در ترکیب اجزای جمله : تحول قواعد نحوی و روابط همنشینی در دستگاه این زبان از دوره ی باستان تا دوره ی جدید . مثلا در فارسی باستان فعل پیش از کلمه ی دیگر در جمله آمده در فارسی امروز فعل در آخر عبارات می آید و در جملات اسمی واژه ی رابطه با مسند و مسند و الیه همنشین می شود . نتیجه : هر زبان در هر زمان از جهات متفاوت در حال تحول است . _ تفاوت آواها و شیوه ی ترکیب آنها با وضع پیشین . _ معمول شدن آوا های جدید با قوانین واج آرایی نوین . _ مهجور ماندن الفاظ در گذر زمان و جایگزینی واژه ها ی جدید . _ رواج الفاظ نوین که بر معانی جدید دلالت دارند . _ ایجاد طرز های نو در ساختمان جمله و عبارت در نتیجه از بین رفتن صورت قدیمی زبان و فراموش شدن آن . علل تحول زبانی : 1 _ علل خارجی ( برون زبانی ) 2 _ علل داخلی ( درون زبانی ) علل خارجی تحول زبانی : دگرگونی یک زبان هم آهنگ و همراه با تحولات جامعه ای که از آن به عنوان و سیله ی ارتباطی استفاده می کند است . تحولات جامعه منوط به تحولات معنوی ، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است . واژگان زبان بیش از هر چیز دیگر می توانند دگرگونی های اجتماعی را منعکس کنند. عوامل خروج پاره ای لغات کهن : تغییر شیوه های زیستن ، متروک ماندن پاره ای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها ، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن ، پیشرفت علوم و فنون و صنایع ، پیدایش رابطه ها و پدیده ه ها ی جدید ، مهاجرت ها و مسافرت ها ، ارتباط ها ی تجاری و فرهنگی با ملل دیگر . مثال لغات کهن : برگستوان ، قراگند ، چرخشت لغات جدید : کامپیوتر ، آنتن ، سوبسید تغییر معانی لغات جدید : یخچال ، پیکان ، سوار علل داخلی تحول زبانی کم کوشی : صرف کمترین انرژی در گفتار مثال : تبدیل چَوَند ( ( cavand به چند ( cand) و یا حذف ساخت دستوری جنس و شمارمثنی از دستگاه زبان و ساده شدن دستگاه افعال در زبان فارسی . خلاصه ی تحولات تاریخی هر زبان : تحول آوا ها و اصوات تحول ساخت کلمات ( تحولات صرفی ) تحول طرز و رابطه ی همنشینی کلمات در جمله تحولات نحوی تحول واژگان تحول معانی زبان های هند و اروپایی : فارسی ، هندی ، آلما نی ، انگلیسی ، روسی ، فرانسه ، ایتالیایی 4 بنابر محاسبات زبان شناسان ( در سال 1964 ) شمار زبان ها چهار تا هفت هزار بر آورد شده است . این زبان ها از زبان های مشخصی ( زبان مادر ) منشعب شده اند و تحول هر یک به طریقی خاص بوده است . نحوه ی دسته بندی این زبان ها: ساختمان صرفی و نحوی زبان ( اصطلاحا نوعی یا ساختمانی نامیده می شود ) مطابق این شیوه زبان های دنیا به سه دسته 1. تک هجایی 2. پیوندی 3. صرفی تقسیم می شوند. زبان های تک هجایی: هر هجا یک تکواژ است هر تکواژ از یک هجا تشکیل می شود . این هجا ها همیشه صورت ثابتی دارند و شکل آنها بر حسب نقش های مختلف دستوری تغییر نمی کند . طریق شناخت نوعی صرفی آنها ، تربیت همنشینی تکواژها بر روی زنجیره ی گفتار است . زبان های تک هجایی : چینی، سیامی، تبتی . زبان های پیوندی : ماده ی اصل کلمات همیشه صورت واحدی دارد . با اضافه شدن معانی ثانوی شکل ، فهم اصلی کلمه تغییر نمی کند. برای نشان دادن معانی فرعی ، عناصر دیگر زبان در کنار ماده ی اصلی قرار داده می شود . زبان های تصریفی: برخی از کلمات برای رساندن مفاهیم فرعی و ثانوی ، تغییر شکل می دهند . در زبان های صرفی کلمات وجود دارد که معنی مستقلی ندارد . وظیفه ی این کلمات که حرف نامیده می شود نشان دادن مفاهیم فرعی و رابطه ی خاص میان این کلمات است . این نوع طبقه بندی که ناظر بر ساختمان است چندان مورد توجه زبان شناسان قرار نگرفت ، زیرا مطالعات زبان شناسی نشان می دهد که همه ی زبان ها نمونه هایی از سه نوع خصوصیات یاد شده را دارند .. هیچ زبان به طور مشخص شامل تنها یک نوع ویژگی نیست . رده بندی از حیث خویشاوندی : در جامعه ی اروپا از قرن شانزده به بعد علم لغت و اشتقاق مورد توجه قرار گرفت . همین عامل تألیف فرهنگ های ریشه شناسی و تدوین کتاب های دستور تطبیقی و سنجشی و نیز مطالعات و بررسی های تاریخی زبان ها برای دست یافتن به موارد متشابه و اختلاف زبان ها و ارتباط آنها با یکدیگر شد . این نوع بررسی های تاریخی تطبیقی علت پی بردن دانشمندان به همسانی های موجود در میان برخی زبان ها بود . از قرن هجده به بعد ، زبان شناسان ، تشابهات دستوری و ساختمانی زبان ها را با شیوه ی جدید برای طبقه بندی زبان در پیش گرفتند .( رده بندی از حیث خویشاوندی ) . خانواده های زبانی دنیا : هند و اروپایی ، سامی و حامی ، اورالی ، یافینو – اوگری ، آلتایی زبان های منفرد : زبان های ویژه و مستقل هستند که رابطه ی خویشاوندی با زبان های دیگر ندارند تنها وجه اشتراک برخی از این زبان ها ، رابطه ی جغرافیایی آنهاست . محققان گروهی از این زبان ها را که در یک سرزمین یا یک منطقه از جهان رایج بوده اند با عنوان کلی می خواندند . مانند زبان های آسیایی ، چینی ، تبتی ، هندی ، مالاریا ، یولنزیایی . گویش های فراوان در میان مردم بومی آفریقای مرکزی و جنوبی ، بومیان آمریکا ، سرزمین هندوستان ، جنوب شرقی و مشرق آسیا رواج دارد از جمله زبان های منفرد به شمار می آیند . زبان های ایرانیاز کدام خانواده زبانی هستند؟ زبان ها ی ایرانی شاخه ای از خانواده ی زبانی « هند و اروپایی ) است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 نام زبان ما به انگليسی چيست: فارسی (Farsi) يا پرژن (Persian)؟ فارسی نام زبان ما بفارسی است. - شکل بسيار کوتا تری از اين نوشته به زبان انگليسی در سال 1997 در (www.Iranian.com) منتشر گرديد. در انگليسی به آن پِرژِن (Persian) می گويند. اگر چه اين گفته ساده می نمايد اما در سالهای اخير بگونه روز افزونی مشاهده می گردد که در زبان انگليسی بجای واژه پرژن (Persian)، از واژه فارسی (Farsi) استفاده می گردد. در اين گفتار کوتاه، می خواهم توضيح دهم که چرا چينين جايگزينی صورت می گيرد، چه کسانی آن را انجام می دهند، و سرانجام اينکه زيان های اين جايگزينی کدامند. پيش از اين ديگران در اين باره نکاتی را مطرح کرده اند و بحث هایی هم صورت گرفته اما بنظر می رسد که مسئله هنوز حل نگرديده و هر روز هم جدی تر می شود. - برخی از مطالبی که پيش از اين در اين باره نوشته شده عبارتند از: احسان يار شاطر. "زبان نو ظهور." ايران شناسی. سال 14 شماره 1. بهار 1992. 27-30. و مقاله "ايران را در زبانهای خارجی چه بايد خواند؟" رهاورد. 5-6، 20-21. (تابستان و پائيز 1988)، 70-75. و نيز مقاله "نام کشور ما را در زبان انگليسی چه بايد خواند." رهاورد. 8، 29. (بهار 1992)، 22-26. پرژن (Persian) واژه ای است که قرن ها در غرب بکار برده شده است. اصل آن بر می گردد به واژه های پارس و پارسی. هنگامی که هزار سال پيش از ميلاد مسيح و بهنگامی که اقوام آريايی به سرزمين پرسيس مهاجرت کردند و بنام پارسها شناخته می شدند، زبان آنها نيز پارسی ناميده می شد. اين زبان از آن هنگام تا کنون دچار دگرگونی های بسياری در دوره های گوناگون شده است که نتيجه آن پديداری پارسی کهن (که تا سه سده پيش از ميلاد هنوز بکار برده می شد)، پارسی ميانه يا پهلوی (که تا سده نهم پس از ميلاد رايج بوده)، و پارسی نو که ديگر پس از تسلط عرب ها نام آن به فارسی تبديل گرديد چرا که در زبان حاکمان جديد صدای "پ" وجود نداشت. اگر اين صدا وجود داشت و يا اگر ايرانيان پشتکاری بيشتری در نگهداری نام واقعی آن می داشتند ، با توجه به تشابه آن با نام آن در زبانهای غربی کار امروز ما را یقينا ساده تر می بود. ولی ايرانيان فرم عربی شده اين واژه را که همان "فارسی" می باشد برای ناميدن زبان خود انتخاب کردند. در غرب از همان دوران يونان و رم باستان اين زبان پرژن (Persian) خوانده شده است - يا با تلفظی شبيه به آن بسته به زبانهای ديگر اروپايی. فارسی در دوران امپراتوری اسلامی همچنان اهميت خود را حفظ کرد و در کنار عربی تبديل گرديد به يک زبان جهانی بويژه در فلات ايران، در آسيای ميانه، و تا همين سده های اخير بعنوان يک زبان رسمی در هند 2 . در اين دوران حجم بزرگی از آثار تاريخی، شعری، و ادبی، اجتماعی، و علمی به فارسی نوشته شد. - نگاه کنيد به: Edward G. Browne, A Literary History of Persia (Cambridge: Cambridge University Press, 1902-4) and Jan Rypka, History of Iranian Literature (Dordrecht, Holland, 1968). امروزه نيز فارسی همچنان نه تنها زبان رسمی ايران بلکه يکی از زبانهای رسمی افغانستان و جمهوری تاجيکستان نيز می باشد و هنوز هم زبان مردم بسياری در ساير نقاط آسيای ميانه می باشد. - برای اطلاع بيشتر نگاه کنيد به: Kent, Roland G. (Roland Grubb), Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. 2d ed. (New Haven, American Oriental Society, 1953); Dandamaev, M. A. Iranians in Achaemenid Babylonia, (Costa Mesa, Calif.: Mazda Publishers in association with Bibliotheca Persica, 1992); and Johnson, Edwin Lee. Historical Grammar of the Ancient Persian Language (New York: American book company, 1917). اما سخن اصلی ما بر سر نام اين زبان در زبان انگليسی است نه تاريخچه آن. مسئله اين است که چرا ناگهان در امريکا و نيز در بسياری از کشورهای اروپايی بجای نام انگليسی آن (Persian) يا فرانسوی آن (Persane)، يا آلمانی آن ( Persisch) ، واژه "فارسی" (Farsi) که در واقع نام بومی زبان ما در خود زبان فارسی در ايران يا کشورهای فارسی زبان است بکار برده می شود و چه کسانی به اين کار دامن می زنند ؟ اشکال آن چيست؟ برای کسانی که به روزنانه ها، کتابها، و نشريات انگليسی و يا اروپايی در دوره های پيش از دهه هشتاد ميلادی (و چاپ خارج از ايران) دسترسی دارند و يا برای کسانی که آن سالها را بياد می آورند، روشن است که اين زبان در آن روزگار در انگليسی بطور عمده پرژن (Persian) خوانده می شد و نه فارسی (Farsi. در آن زمان به ندرت و تنها در موارد خاصی اين واژه به چشم می خورد و قطعا مردم عادی غرب (بجز عده ای جهانگرد يا فرستاده های سياسی و آنهم بخاطر بی اطلاعی دوستان بومی اشان) از آن بی اطلاع بودند. در آن زمان واژه فارسی (Farsi) تنها به معنای نام محلی زبان ما در زبان های غربی وجود داشت. ). اما در واقع پس از انقلاب اسلامی سال 1358 بود که بگونه ای گسترده و ناگهانی از اين زبان در انگليسی و ساير زبانهای اروپايی بعنوان فارسی (Farsi) نام برده شد. انقلاب ايران در بسياری زمينه ها بويژه در حوزه با چگونگی توليد فرهنگ و گسترش آن، توليد ايدولوژی و ارتقاء آن، توليد هنر و تبليغ آن، و نيز در زمينه چگونگی عرضه داشت هويت ايرانی دگرگونی های شگرفی 4 در جامعه ايجاد نمود. در سطح عمومی، ديگر اين گونه توليدات در انحصار يک گروه برگزيده اجتماعی نبود بلکه بسياری از مردم عادی نيز فرصت يافتند به اين گونه فعاليتها بپردازند. از جمله مثال های موفقيت آميز آن شرکت انبوه بيشماری از زنان ايرانی در فعاليت های ادبی، سينمايی، و نقاشی است. مسئله ارتقاء گفتمان حکومتی بعنوان يک سياست رسمی در سطح داخلی و بين المللی همچنان بعنوان يک ضرورت باقی ماند اما ديگر بجای ستايش نظام ايران باستان، دولت به ستايش سنت های دينی پرداخت که از آن رهگذر تا اندازه ای هر آنچه که باستانی، غربی، يا بطور کلی غير مذهبی بود نفی می گرديد. همزمان، انقلاب باعث تبعيد، کوچ احباری، يا کوچ آزادانه بسياری از ايرانيان با زمينه های اقتصادی و فرهنگی مختلف به غرب گرديد. همه اين دگرگونی ها به نوعی در باز عرضه داشت هويت ايرانی که پيش از اين بيشتر در رابطه با ايران تاريخی بود تاثير گذاشت. از نتايج اين دگرگونی های گفتمانی يکی هم رواج واژه فارسی (Farsi) بعنوان نام اين زبان در خارج از کشور بود. اما ابتدا اين را بايد روش کرد که اين کسانی که به رايج کردن اين واژه در زبانهای خارجی کمک کردند که بوده و از کدام خواستگاه دست به اين کار زدند. در اين رابطه به چند گروه می توان اشاره کرد که هر کدام ممکن است با انگيزه يا دلايل مختلفی به اين کار اقدام کرده باشند. نخستين گروه مديران کشوری پس از انقلاب بودند که در اخبار انگليسی و ديگر زبان های خارجی، در نشريات انگليسی، در بروشورهای جهانگردی، و در اعلاميه های انقلابی به زبان های خارجی و در هر کجا که لازم بود از واژه فارسی (Farsi) استفاده کردند. - در اين مورد بويژه می توان به نشريات انگليسی زبان چاپ تهران، کتابهای تبليغاتی چاپ برخی از وزارت خانه ها، و بروشورهای توريستی چاپ سازمان جهانگردی اشاره نمود که همه آنها از واژه فارسی در متون انگليسی خود استفاده می کردند. اين البته به اين معنا نيست که در رژيم پيشين هيچکس هيچگاه از نام بومی اين زبان در زبان های خارجی استفاده نمی کرد. بودند تعدادی که اين کار را می کردند. اما با انقلاب 1979، و سپس با حادثه گروگانگيری، ايران نا گهان در مرکز توجه جهانيان قرار گرفت. اکنون ديگر همه به اين توجه داشتند که مسئولين انقلابی ايران چه می گفتند. آنها گاه بر اثر بی توجهی از واژه فارسی (Farsi) در ارتباطات خود استفاده می کردند و گاه نيز انگيزه های ايدولوژيک آنان را به اين کار وا می داشت. برخی از مخالفان فرهنگ غربی می دانستند که زبان ما برای مثال در انگليسی پرژن (Persian) خوانده می شد و نيز می دانستند که عربها آن را الفارسی 4 می خوانند و نيز تا حدی به رابطه واژه پرژن (Persian) با تاريخ ايران باستان هم آگاهی داشتند و بنابراين نمی توان گفت که تمام حرکات آنها نا آگاهانه بوده است. رواج واژه فارسی (Farsi) برای اين گروه نه تنها عملی در مخالفت با غرب بود بلکه از نظر ايدولوژی نيز باعث ايجاد فاصله هر چه بيشتر با فرهنگ ايران باستان می گرديد، درست بر خلاف کاری که برخی از مسولين رژيم پيشين در صددش بودند، يعنی اغراق در مورد ايران باستان و اهميت آن در زندگی روزمره مردم دوران ما. شايد هم اينان صادقانه باور داشتند که بايد اين نام را تغير داد که در اين صورت درست اين است که دلايل اين باور خود را مورد بحث عمومی قرار می دادند. برای مثال حتا امروز نيز دريک تارنمای رسمی کشور بخشی وجود دارد بنام فارسی سرويسس (Farsi Services): اين را چگونه می توان توضيح داد.هنگامی که نهادی رسمی زبان خود را فارسی بخواند، طبعا بسياری از وابسته های سياسی کشور های ديگر که در ايران اقامت دارند نيز آن را به همان نام می خوانند بويژه اگر آنها از کشورهايی باشند که در آنجا به زبان ما فارسی می گويند (برای مثال کشورهای عربی، پاکستان، ترکيه، و غيره). اين افراد نيز به پيروی از مقامات رسمی ما هنگام سخن گفتن به زبان انگليسی به زبان ما فارسی (Farsi) خطاب می کنند. گروه ديگری که به رواج استفاده از واژه فارسی (Farsi) در زبان انگليسی کمک کردند برخی از خبرنگاران خارجی بودند که برای تهيه گزارش به ايران به ويژه در ده شصت سفر می کردند. اينان با توجه به زمان محدودی که در آنجا می گزراندند، تعجب آور نبود که تنها کلمه ای را که حتما ياد می گرفتند همين واژه فارسی بود بويژه که از مسئولين هم هنگام انگليسی صحبت کردنشان، کلمه پرژن را نمی شنيدند. اين خبرنگاران پس از بازگشت از معلومات تازه خود، از جمله نام زبان کشور ايران، در نوشته هايشان استفاده می کردند تا خوانندگان خود را بهتر تحت تاثير قرار دهند. هنوز هم برخی از آنان به اين کار ادامه می دهند و از بکار بردن نام درست اين زبان در زبان خود اجتناب می ورزند. در اين مورد نيز که رفتار مقامات ايرانی با نام بين المللی زبان خود نيز در مورد رفتار خبرنگاران نيز بی تاثير نبوده است. بالاخره آنها گزارشگرند و هر چه را بشنوند تکرار می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 135 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا اصول اساسی برنامه نویسی به زبان اسمبلی 2 فهرست مطالب فصل اول : نمایش داده ها در کامپیوتر فصل دوم : قسمت های یک سیستم کامپیوتری فصل سوم : استفاده از اسمبلر فصل چهارم : دستورالعملهای اساسی فصل پنجم : انشعاب و حلقه فصل ششم : روال ها فصل هفتم : عملیات رشته ها فصل هشتم : سایر حالت های آدرس دهی فصل نهم : دستکاری بیت ها فصل دهم : وقفه و ورودی / خروجی فصل یازدهم : پردازش اسمبلی فصل دوازدهم : ماکرو ها و اسمبلی شرطی فصل سیزدهم : مثال نمونه 3 فصل اول نمایش داده ها در کامپیوتر 4 فهرست مطالب فصل اول نمایش داده ها در کامپیوتر اعداد دودویی و شانزده شانزدهی کد های کارکتری نمایش مکمل 2 برای اعداد صحیح علامت دار 5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 27 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
دستور زبان فارسی فعل به نام خدا فعل کلمه ای است که برانجام کاری یا روی دادن حالتی وصفتی در یکی از سه زمان دلالت می کند . صیغه ی فعل : آن است که بر مفهوم زمان وشخص از نظر مفرد وجمع بودن دلالت دارد. اول شخص مفرد شنیدم اول شخص جمع شنیدیم دوم شخص مفرد شنیدی دوم شخص جمع شنیدید سوم شخص مفرد شنید سوم شخص جمع شنیدند بُن(ماده)ریشه : جزءثابتی است که در همه ی صیغه های فعل ماضی یامضارع وجود دارد را بُن یا ماده ی فعل می گویند. بُن ماضی= مصدر مرخّم=سوم شخص مفرد ماضی مطلق.مثال:خورد ، گفت ، شنید بُن مضارع= دوم شخص مفرد فعل امر- « ﺑ » مثال:خور، گو ، شنو شناسه ی فعل : جزءمتغیری است که برشخص ومفرد وجمع بودن دلالت دارد.که به آن هاضمایر متصل فاعلی هم می گویند: م – ی – د – یم – ید - ند زد م می روم زد ی می روی زد می رود زد ی می رویم زد ید می روید زد ند می روند اقسام فعل ازنظر زمان زمان مستقبل یا آینده مضارع یا حال ماضی یا گذشته فعل ماضی : فعلی است که در زمان گذشته روی داده است. مانند : زدم ، می زدم ، زده بودم فعل ماضی بر 5 نوع است : ماضی مطلق ماضی استمراری ماضی نقلی ماضی بعید ماضی التزامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 27 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
دستور زبان فارسی فعل به نام خدا فعل کلمه ای است که برانجام کاری یا روی دادن حالتی وصفتی در یکی از سه زمان دلالت می کند . صیغه ی فعل : آن است که بر مفهوم زمان وشخص از نظر مفرد وجمع بودن دلالت دارد. اول شخص مفرد شنیدم اول شخص جمع شنیدیم دوم شخص مفرد شنیدی دوم شخص جمع شنیدید سوم شخص مفرد شنید سوم شخص جمع شنیدند بُن(ماده)ریشه : جزءثابتی است که در همه ی صیغه های فعل ماضی یامضارع وجود دارد را بُن یا ماده ی فعل می گویند. بُن ماضی= مصدر مرخّم=سوم شخص مفرد ماضی مطلق.مثال:خورد ، گفت ، شنید بُن مضارع= دوم شخص مفرد فعل امر- « ﺑ » مثال:خور، گو ، شنو شناسه ی فعل : جزءمتغیری است که برشخص ومفرد وجمع بودن دلالت دارد.که به آن هاضمایر متصل فاعلی هم می گویند: م – ی – د – یم – ید - ند زد م می روم زد ی می روی زد می رود زد ی می رویم زد ید می روید زد ند می روند اقسام فعل ازنظر زمان زمان مستقبل یا آینده مضارع یا حال ماضی یا گذشته فعل ماضی : فعلی است که در زمان گذشته روی داده است. مانند : زدم ، می زدم ، زده بودم فعل ماضی بر 5 نوع است : ماضی مطلق ماضی استمراری ماضی نقلی ماضی بعید ماضی التزامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 30 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
1 بنام خدا زبان برنامه نویسی C (21814) Structures 2 زبان برنامه نویسی C (21814 ( Structures یکی از پرکاربرد ترین روشهای ترکیب کردن داده ها در زبان C استفاده از Structure ها می باشد. در این روش برخلاف حالت استفاده از یک آرایه، می توان داده ها ) متغیر ها) با انواع مختلف را در یک جا استفاده نمود. در این جا هر یک از بخش های یک Structure برخلاف آرایه ها دارای نام جداگانه است. 3 زبان برنامه نویسی C (21814 ( - Structure از کاربرد های مهم این روش استفاده از آن برای ایجاد بانک های اطلاعاتی می باشد. در این جلسه نحوه نمایش Structure عملیات های قابل اجرا به روی آنها نحوه ترکیب آرایه ها با آنها مورد بررسی قرار می گیرند. 4 زبان برنامه نویسی C (21814 ( - Structure استفاده از Structure ها این امکان را می دهد که خاصیت های مختلف یک شی/فرد/ مورد مطالعه به صورت مرتبط با هم ارایه شوند. مثال: اطلاعات مختلف یک ورزشکار در بانک اطلاعاتی فدراسیون های ورزشی. یک متغیر Structure شامل تعداد متعددی فضای تعریف شده (slots) است که اعضای Structure نامیده می شوند ( members or fields ) . 5 زبان برنامه نویسی C (21814 ( - Structure هر یک از اعضای Structure بیانگر یکی از خصوصیات شی مورد نظر می باشند. در زبان های به کار رفته در بانک های اطلاعاتی، یک Structure به نام یک Record نامیده می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 9 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
بنام خدا قوانین درس 2 زبان فارسی u در هر زبانی جمله رایج ترین قالب برای ارتباط زبانی است. جمله به واحدی از زبان گفته می شود که از یک یا چند گروه ساخته شده و به دو قسمت نهاد و گزاره بخش پذیر باشد. ساختار جمله این چنین است: جمله = نهاد + گزاره نهاد به کلمه یا گروهی از کلمه ها گفته می شود که معمولا انجام کاری یا روی دادن حالتی به آن نسبت داده می شود. در آثار ادبی، نویسنده می کوشد اندیشه ها و عواطف خویش را در قالب مناسبترین و زیبا ترین جملات و عبارات بیان کند. این آثار همان گفته ها و نوشته هایی هستند که مردم در طول تاریخ آنها را شایسته ی نگهداری می دانند و از خواندن و شنیدنشان لذت می برند. اکنون متن زیر را با هم بخوانیم وا نهادهر جمله را مشخص کنیم در جمله های عادی زبان فارسی، معمولا نهاد در آغاز جمله می آید. مثال: خانواده ی ما خیلی فقیر بود. اما در همه ی جمله ها، چنین نیست و گاهی نهاد پس از کلمه یا کلمه هایی می آید. مثال: ناگهان علی با صدای بلند گفت. گاهی نهاد جمله آشکار نیست و در اصطلاح می گوییم، نهاد آن (( صفر )) است. نهاد صفر را با علامت ((-)) نشان می دهیم. مثال: فکرش را نکرده بودم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 22 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا 1 2 زبان نمادین رنگ ها 3 مقد مه رنگ ها جا یگاه ویژه ای در زند گی انسان دارند . هر روز ما را احاطه می کنند وچنان با محیط اطراف ما عجین شده اندکه تنها زمانی پی به وجودشان می بریم که یکباره خود را نشان دهند. وقتی رنگ مورد علا قه مان را انتخاب می کنیم احساس خاصی را در ما به وجود می آورد. با کمک رنگ ها می توان هماهنگی بین جسم وروان را به دست آورد. گوناگونی رنگ ها به اندازه روزهایی است که از عمر زمین می گذرد . رنگ بیانگر وبازتاب احساسات ما ست. به همان اندازه هم سمبلی معتبر است و ارتباط محسوسی با زندگی ما دارد. رنگ چون طول موج دارد در حیطه علم نیز بررسی می شود با این حال مانند روان انسان غیر ملموس است.رنگ ها را می توان هم سمبل زندگی دانست وهم سمبل مرگ .”گوته “ احساس انسان را نسبت به رنگ در این جمله آورده است: “ به طور کلی رنگ ها شادی آفرین هستند . “ 4
برای نمونه: رنگ آبی سمبل روان ( چون انسان را به درون خویش می برد ) رنگ ارغوانی سمبل اشراف رنگ زرد سمبل روح و منبع نور وروشنایی رنگ قرمز سمبل مرگ وگاهی هم جسم و زندگی رنگ ها بیانگرنگرانی ها و ناراحتی های روحی وذهنی هستند حالت هایی که جرات بیان آنرا به دیگران نداریم. رنگ ها به ما تعادل روحی می دهند واین چیزی جز سلامت روانی نیست . با رنگ ها احساس نزدیکی می کنیم چون در زندگی معاشرت و درمان دردها تا ثیر مطبوعی بر ما می گذارند . رنگ ها قادرند ما را تسخیرکنند و می توانند کاری کنند که به احساس درون خود توجه کنیم . نقاشی کردن در کودکی اولین تلاش ناخودآگاه ما برای استفاده از نیروی درمانی رنگ ها است . تصور جهان بدون رنگ غیر ممکن است چرا که رنگ پدیده ای است که در همه جا حضوردارد و نقش وموثری بازی می کند. ارتباطات به کمک رنگ ها صورت می گیرد و تمام دریافت های عینی ازطریق رنگ ها حاصل می شود . رنگ ها پدیده ی شگفتی هستند به ویژه زمانی که به طلوع و غروب آفتاب نظر بیندازیم . رنگ ها نقش مهمی د ر زندگی عاطفی و معنوی انسان ایفا می کنند . ما به د رخشش روزهای آفتابی و شادابی رنگ ها تمایل بیشتری داریم و از هوای ابری و خاکستری خسته می شویم . رنگ های پر زرق و برق ما را آ شفته می سا زند و رنگ های ملا یم و هماهنگ برا یمان خوشا یند ند . پا رچه های رنگین و اشیای خوشرنگ را نیزمثل گل ها / درختان سرسبز/ آسمان لاجورد ین و تپه های بنفش رنگ می ستاییم . رنگ ها به همان اندازه که امروز برای ما جالب و ضروری است برای اقوام ابتدایی نیزلازم و ضروری بوده است. 5 ا نسا ن ها ی ا ولیه کلبه ها ی محقر خود را با ا نواع رنگ ها می آ راسته ا ند و ا بزا ر و ظروف مورد نیا زشا ن را با رنگ های گونا گون آ را یش می دادند آ نان ما نند ا نسان ا مروزی زینت آلات مختلف به دست و گرد ن خود می آ ویختند و هر گا ه به میدان جنگ می رفتند خود را با تجهیزات و لباس ها ی جنگی ا لوا ن و د رخشنده زینت می د ا د ند تا حیرت و وحشت را درد ل دشمن بر ا نگیزند. حا ل پس ا ز مطا لب فوق به زبان نما دین رنگ ها می پردازیم . د را ین نوشته به بررسی مورد ی چها ررنگ ا صلی که برا ی سلا متی مفید هستند می پردازیم : زرد / آبی / قرمز / سبز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 22 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
زبان علم وبینار زبان علم شروع پخش زنده این وبینار ساعت 16.30 خواهد بود از آنجائیکه تعدادی از عزیزان ممکن است برای آشنایی با نحوه کار سامانه و مرور اسلاید ها در ابتدا به زمان نیاز داشته باشند در دعوت نامه های ارسالی در سامانه ساعت را 16 اعلام کردیم که بدینوسیله پوزش می طلبیم شرکت رایان هیوا- مجری وبینار 2
■ زبان و واژگان علمي نقشي پويا دارد و الفاظ در زبان علمي مانند موجودات زنده رشد ميکنند. پس اگر در زبان فارسي بر يک مفهوم لفظي را اطلاق کرديم، بايد اين رشد را هم پيشبيني کنيم. Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation تقویت نور با گسیل برانگیخته تابش 3
■ علم در حال پيشرفت است و بدون پيشرفت معني ندارد. در عين حال، علم زبان خاص خود را دارد. بنابراين، زبان علم بايد زايا و با اين پيشرفت همگام باشد. زماني علم به مفهوم مدرن آن ميتواند در ايران ريشه بدواند که زبان فارسي ما زبان علم شود. 4
■ مشکلي که زبان علم ما در ايران با آن مواجه است به زبان برميگردد يا کاربرد زبان ؟ يک مثال: روش Multi attack به مهاجم اجازه آغاز و توقف حملات مختلف و ترکيب حملات همه در يک web page مشخص را ميدهد. در بعضي از سناريوها، Java applet با وجود اين که Internet Explorer exploit موفقيتآميز است، ممکن است شکست بخورد و يا ممکن است Java apple t و Internet Explorer exploit شکست بخورند و credential harvester موفقيتآميز باشد بنابراين چند روش همزمان اعمال ميشود. موردي که بايد توجه شود اين است که در اين حمله مهاجم نميتواند Tabnabbing ، credential harvester و يا webjacking را با حمله Man Left in the Middle به کار برد. 5