لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی چکیده : تمامی اقوام انسانی از ابتداییترین دورانهای خود عقاید پزشکی خاصی در مورد تولد و مرگ و بیماریها داشتهاند. به طوری که بیماری را ناشی از اراده الهی، قدرت جادوگران و یا سایر منابع ماوراء الطبیعه میدانستند و لذا درمان را از آن دیدگاه دنبال میکردند. برخی از این عقاید تا دوران معاصر در قالب ایمان درمانی و مقبرههای مقدس باقی ماندهاست. گرچه خیزش پزشکی علمی در هزاره اخیر بسیاری از این روشها را ضعیف کردهاست. پزشکی در یونان باستان تحت تاثیر سنتهای پزشکی بابلیها و مصریها ایجاد شدهاست. یونانیان باستان به ایجاد یک سیستم پزشکی مزاجی که در درمان به دنبال بازگرداندن توازن مزاج در داخل بدن است نائل شدند. چهره بزرگ در طب یونان باستان بقراط بود، که او راپدر "از طب مدرن میدانند. کورپس بقراطی میمجموعهای از حدود هفتاد اثر از کارهای اولیه پزشکی یونان باستان است که تحت تاثیر قوی بقراط و شاگردانش است. سوگند بقراط برای پزشکان یکی از معروفترین باقیماندههای آن دوران است که هنوز هم به کار میرود. در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۳ تعدادی قرص روی که به صورت قابل توجهی تحت محافظت و نگهداری قرار داده شده بودند، کشف شد. این قرصها در یک کشتی متروک و ویران شده رومی به قدمت حدود ۲۰۰۰ سال پیدا شد. این اکتشاف اسرار جدیدی را از پزشکی در روم باستان به پژوهشگران تاریخ علم پزشکی تقدیم کرد. مقدمه طب اسلامی یا پزشکی اسلامی یکی از مشهورترین و شناختهترین جنبههای تمدن اسلامی در جهان است و یکی از شاخههای علم است که مسلمانان در آن پیشرفتهای بسیاری داشتهاند. این مکتب پزشکی، که در آغاز تاریخ اسلام پدید آمد، نه تنها به خودی خود ارزشمند است، بلکه پیوسته نزدیکی با دیگر دانشها و به ویژه دانش فلسفه (طبیعیات فلسفه) داشتهاست. به همین دلیلاست که از گذشته، در جهان اسلام، مرد حکیم پزشک نیز بوده است و فیلسوف و پزشک هر دو را با نام حکیم میخواندهاند. مکه و مدینه در دوران زندگی پیامبر اسلام (570 - 632م) - علی رغم آنچه تاکنون به طور گسترده ای مقبول واقع شده است - یکسره از جهان خارج برکنار و منتزع نبودند. [گویا] این دو شهر، خلاف آنچه امروزه به طور مکرر، اظهار یا (حداقل) تلویحاً بدان اشاره می شود، مراکز حیات فرهنگی مترقّی و شکوفا نیز محسوب نمی شدند. این حقیقت که عربستانِ مرکزی [در آن دوران ] با تمدّن برتر هم عصرِ خود تماس بسیار اندکی داشته است، در خالی بودنِ قرآن از اشاراتی به علم طب و طبابت جلوه گر می شود، چرا که از دیدگاه سنت دینی، چنین اموری می بایست مُستظهر به حکم و فرمانی از جانب خداوند می بودند. می توان پذیرفت درمانگرانی بومی، که به طور علمی آموزش ندیده بودند، در آن عصر می زیسته اند و [گاهی هم ] ممکن بود تصادفاً گذار یک پزشک واقعی به عربستان مرکزی افتاده باشد (نظیر موردی که در سر حد شمال غربی بیابان عربستان بدان برمی خوریم). البته چنین پزشکی نمی توانست دانشمند برجسته ای باشد. نه او و نه هیچ کس دیگر نمی توانسته اند انبوهی از آموخته ها را از جهان خارج به شهرهایی که به زودی مکان های مقدس اسلامی می شدند، منتقل کرده باشند. از سوی دیگر، ساکنان این شهرها به واسطه ی تجارت کاروانی، این امکان را داشتند که با حیات فرهنگی هم عصر خود در جوامع بزرگ تری چون فلسطین و سوریه آشنایی پیدا کنند. استفاده ی آنها از این فرصت در منابع ناچیزی که در دست داریم تأیید شده است. همه ی پیوستگی های فرهنگی از این دست، به مناطقی معطوف می شود که تمدن عصر باستان کلاسیک (در قالب هلنیسم و آنچه از آن در کسوت یونانی و تمدن رومی به شرق رسیده است) اثر خود را در آنها بر جا نهاده بود. در واقع می توان ادعا کرد که در یک گفتمان فرهنگی، بخش غربی عربستانِ مرکزی، پاره ای از جهان هلنیستی باستان بود؛ اما پاره ای بسیار دورافتاده که در حقیقت بهره ای از دستاوردهای عالی عقلانی جهان هلنیستی نصیب آن نشده بود. میراث معنوی و فکری آسیای جنوب غربی باستانی دوران قبل از هلنیسم، با پیشرفت موفقیت آمیز مسیحیت، گنوستی سیسم و یهودیت از جهات مختلف تداوم پیدا کرد و تجدید حیات و استحکام یافت. هلنیسم مترقی عربستانِ جنوبی و امپراتوری ساسانی در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاثیر آموزش در منابع انسانی در سازمانها بعنوان فرآیند مداوم و همیشگی چکیده یکی ازموثر ترین و مهمترین منابع سازمان نیروی انسانی می باشد که اگر تربیت شده و توانا باشد می تواند سازمان را پویا ومنابع متنوع و فراوانی را برای سازمان خود فرهم نماید.با نگرش به این فرضیه که افراد اطاعات و مهارتهایی که در دوره تحصیلات رسمی خود آموخته اند لزوماً نمی توانند تا پایان دوره خدمت کارآمد و اثربخش باشند بنابراین راهکار اصلی برای کارآمدی و اثربخشی، «آموزش منابع انسانی» است.آموزش همواره به عنوان وسیله ای مطمئن در جهت بهبود کیفیت عملکرد و حل مشکلات مدیریت مدنظر قرار می گیرد و فقدان آن نیز یکی از مسائل اساسی و حاد هر سازمان را تشکیل می دهدو باعث رکود سازمان می شود . آموزش یک وظیفه اساسی در سازمان ها و یک فرآیند مداوم و همیشگی است و موقت و تمام نشدنی نمی باشد. کارکنان در هرسطحی از سطح سازمان اعم از مشاغل ساده یا مشاغل پیچیده ( مدیر یا زیردست) محتاج آموزش و یادگیری و کسب دانش و مهارتهای جدید هستند و باید همواره برای بهتر انجام دادن کار خود از هرنوع که باشد روش ها و اطلاعات جدیدی کسب نمایند. و مضافاً اینکه هر وقت شغل کارکنان تغییر پیدا کند، لازم است اطلاعات و مهارتهای جدیدی برای ابقای موفقیت آمیز وظایف شغل مربوطه را فرابگیرد مقدمه درگذشته چنين گمان ميرفت كه زمان آموختن با زمان كاركردن و زندگي كردن از هم جدا هستند و بنابراين براي آنها آموزشي در خور توجه بود كه پيش از آغاز كار به افراد داده ميشد. بر اين گمان انسان براي زماني ميآموزد و سپس به زندگي و كار مولد و سودمند ميپردازد و زماني كه كار و زندگي آغاز ميشود، ديگر براي آموزش و پرورش جايي در خور توجه وجود ندارد. اين انديشه اكنون روايي ندارد و آموزش و پرورش با زيستن انسان همراه شده است. همه مردم براي همه وقت بايد به آموختن بپردازند و از تازههاي دانش بشري خود را تازه سازند و با نيرو و آگاهي بيشتر زندگي سودمند را دنبال كنند. رسيدن به اهداف سازمان بستگي به توانايي كاركنان در انجام وظايف محوله و انطباق با محيط متغير دارد. اجراي آموزش و بهسازي نيروي انساني سبب ميشود تا افراد بتوانند متناسب با تغييرات سازماني و محيط، بطور مؤثر فعاليتهايشان را ادامه داده و بركارايي خود بيفزايند. بنابراين آموزش و بهسازي، كوشش مداوم و برنامهريزي شده به وسيله مديريت براي بهبود سطوح شايستگي كاركنان و عملكرد سازماني است. واقعيت اين است كه در جهان امروز آنچه بيش از همه داراي اهميت است، نيروي انساني است، بهطوري كه اقتصاددانان معتقدند آنچه در نهايت خصوصيت روند توسعه اقتصادي و اجتماعي يك كشور را تعيين ميكند، منابع انساني آن كشور است، نه سرمايه و يا منابع مادي ديگر. اين منابع انسانهایي هستند كه سرمايهها را متراكم ميسازند، از منابع طبيعي بهرهبرداري ميكنند، سازمانهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي را به وجود ميآورند و توسعه ملي را پيش ميبرند. كشوري كه نتواند مهارتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملي به نحو مؤثري بهرهبرداري كند، قادر نيست هيچ چيز ديگري را توسعه بخشد. در حال حاضر آموزش ضمن خدمت كاركنان در سازمانهاي مختلف از جايگاه خاصي برخوردار است زيرا در چند دهه اخير بيش از هر دوران ديگر در طول تاريخ بشري، علوم و تكنولوژي پيشرفت نموده است اين تحول و دگرگوني بحدي است كه عصر حاضر را عصرنيم عمر اطلاعات ناميدهاند. يعني دوراني كه در هر 5 سال، نيمي از اطلاعات بشري منسوخ گرديده و اطلاعات و دانش جديد جايگزين آن ميگردد. حدود نيمي از مشاغلي كه امروز در بسياري از كشورها ميبينيم در پنجاه سال پيش، وجود نداشته است. تغيير چندباره فعاليت حرفهاي در طول عمركاري، براي مردم روزبه روز عاديتر ميشود. اين احتمال كه فرد جواني مهارتي را بياموزد و آن را تا حدود سي سال كار خود بدون تغيير بنيادي ادامه دهد ديگر بسيار ضعيف، يا به كلي محال است. در جامعهاي كه به سرعت در حال دگرگوني است آموزش كاركنان نه تنها مطلوب است بلكه فعاليتي است كه هر سازماني بايد برايش منابعي را در نظر بگيرد تا همواره منابع انساني كارآمد و مطلعي در اختيار داشته باشد. بررسيها نشان داده است كه آموزش كاركنان منجر به حفظ تداوم و بقاي سازمان شده است، يك بررسي سه ساله در سنگاپور نشان داده است كه 17 درصد شركتهاي تجاري و صنعتي اين كشور ورشكست شدهاند در حالي كه اين نسبت در مورد شركتهايي كه برنامه آموزش كاركنان را انجام دادهاند كمتر از 1 درصد بوده است. همچنين طبق آمار انجمن مديريت آمريكا تا سال 2000 هفتاد و پنج درصد همه كارگران كنوني آن كشور نياز به بازآموزي داشتهاند. در كشور سوئد نيز براي پاسخگويي به چنين دگرگونيهايي سياست فعال نگهداشتن نيروي انساني را در پيش گرفته و سالانه 2 تا 3 درصد از توليد ويژه ملي خود را براي بازآموزي صاحبان مشاغل هزينه ميكند. از اين رو پندار سنتي كه دوره كودكي، نوجواني و جواني را تنها براي آموختن ميداند منسوخ گرديد و اكنون تنها با يادگيري پيوسته و پايدار ميتوان با دگرگونيهاي فنشناختي و سرشت اشتغال در جامعه متحول سازگار و همراه شد. برنامههاي آموزش كاركنان در يك سازمان ميتواند نياز به نيروي انساني متخصص در آينده را نيز رفع كند و تضميني براي حل مشكلات كاركنان باشد. بنابراين چنانچه كاركنان يك سازمان خوب آموزش ببينند بهتر ميتوانند در ارتقاء سطح كارايي سازمان سهيم باشند و سرپرستان و مديران به نظارت زياد در مورد زيردستان خود نياز نخواهند داشت و در عين حال ميتوانند آنها را براي احراز مشاغل بالاتر و پرمسئوليت آماده سازند، زيرا كاركنان در پرتو آموزش صحيح است كه ميتوانند وظايف خود را به نحو مطلوب انجام دهند. با توجه به آنچه ذكر شد، ميتوان عواملي را كه آموزش كاركنان را ضروري ساخته است، به قرار ذيل دسته بندي كرد: شتاب فزاينده علوم بشري در تمام زمينهها پيشرفت روز افزون تكنولوژي پيچيدگي سازمان به دليل ماشيني شدن تغيير شغل يا جابجایي شغلي روابط انساني و مشكلات انساني ارتقاء و ترفيع كاركنان اصلاح عملكرد شغلي كاركنان جديد الاستخدام بهرهوري كاهش حوادث كاري نيازهاي تخصصي و حرفهاي نيروي انساني مهمترين مواردي كه بهعنوان مقاصد نسبتاً مشترك سازمانها و نظامهاي مختلف درخصوص آموزش ضمن خدمت قابل ذكراست بشرح زير ميباشد: هماهنگ و همسو نمودن كاركنان با سازمان: اين امر از يك سو براي تحقق اهداف سازمان و دستيابي به سياستها و خطمشيهاي تعيين شده براي مؤسسه داراي اهميت است و از سوي ديگر پيشرفت شغلي و حرفهاي فرد در سازمان در گرو آگاهي وي از انتظارات مقامات مافوق و نحوه انجام تكاليف و مسئوليتهاي شغلي است. افزايش رضايت شغلي و بهبود روحيه كاركنان: مسئله برانگيختن كاركنان براي انجام وظايف شغلي يكي از مهمترين دلمشغوليهاي مديران سازمانها ميباشد. براي آنكه روحيه كاركنان تقويت شود و رضايت آنان از حرفهاشان افزايش يابد، نظريات گوناگوني ارائه شده است. از جمله اين نظريات، نظريه هرم سلسله مراتبي نيازهاي مازلو است. از نقطه نظر وي، برطرف كردن نيازهاي سطوح بالا نقش بسيار مهمي در انگيزش و فزوني رضايت شغلي افراد در جهت انجام وظايف شغلي دارد. كاهش حوادث و ضايعات كاري: در بسياري از مؤسسات، حوادث كاري عمدتاً بواسطه عدم آگاهي و مهارت كافي كاركنان رخ ميدهد. اين بيان خصوصاً در مورد كساني كه با ابزارها و تجهيزات حساس و توام با خطر در كارخانجات سروكار دارند، مصداق بيشتري دارد. علاوه بر حوادث مختلف كه بواسطه فقدان مهارت و دانش افراد بوجود ميآيد، ضايعات كاري و افزايش هزينههاي سازمان نيز از جمله نتايج نقصان دانش و توانش نيروي انساني در سازمانها ميباشد. بنابراين ضرورت دارد با توجه به مسائل مطرح شده و همچنين عواقب آنها نظير تنبيه، توبيخ، اخراج و… كه عمدتاً بواسطه عدم آگاهي افراد از سياستها، انتظارات و توقعات سازمان و نيز عدم آشنائي با انجام بهينه وظايف و تكاليف شغلي است، آموزش ضمن خدمت بطور جدي مورد توجه سازمانها قرار گيرد. بهنگام سازي دانش و توانش نيروي انساني در سازمان: شالوده افزايش بهرهوري در سازمانها مستلزم تاكيد بر نيروي انساني از نظر كيفي و ممانعت از نابهنگام شدن افراد در حرفهشان ميباشد. بنا به تعريف، نابهنگامي در حرفه عبارت است از تقليل كارآيي در انجام كار در طول زمان و بالاخره فقدان دانش يا مهارت نوين است. اين مسئله باعث ميشود كه فرد به دلايل مختلف از لحاظ حرفهاي فرسوده شود و قادر به انجام وظايف و تكاليف سازماني نباشد. اگر چه تمامي عوامل ايجادكننده نابهنگامي در حرفه را نميتوان از طريق آموزش برطرف ساخت، اما بدون شك آموزش ضمن خدمت كاركنان از طريق بهسازي و نوسازي دانش و توانايي افراد، نقش مهمي در بهنگامسازي آنان دارد. كمك به تغيير و تحولات سازماني: تغيير و تحولاتي كه در محيط سازمان بوقوع ميپيوندد، عمدتاً مستلزم آمادهسازي پرسنل و نيروي انساني است. نكته اساسي در ارتباط با تغييرات سازماني، مقاومت كاركنان در مقابل آن است. كاركنان سازمانها ممكن است به دلايل مختلفي نظير دلمشغولي اطلاعاتي، نگراني درباره موفقيت، مقام و وضعيت مالي خود در وضعيت جديد، نگراني درباره ناتواني در انجام وظايف، و دلايل متعدد ديگر در مقابل تغييرات مقاومت كنند. به اين دليل به غير از تدابير ديگر نظير مشاركت كاركنان در برنامهريزي تغيير و … آموزش و توجيه پرسنل نيز نقش بسيار مهمي را در موفقيت تغييرات ايفاء مينمايد. بنابراين از جمله مهمترين وظايف آموزش ضمن خدمت در سازمانها، كمك به تغييرات سازماني است. انطباق با شرايط، اوضاع و احوال اجتماعي: تمامي سازمانهاي معاصر در محيطي فعاليت ميكنند كه از لحاظ فرهنگي داراي ارزشها و ايدئولوژي ويژهاي هستند. موفقيت بسياري از آنها در گرو شناخت اين چگونگي اجتماعي و انطباق بهينه با آن است. محيط اجتماعي سازمانها كه ميتوان آنرا فراسيستم اجتماعي در عين حال حوزه عمل و ميدان فعاليت سازمانها را تا حدود زيادي تعيين مينمايد، دانست. بنابراين شناخت اين فراسيستم و درك عميق آن براي تمامي كاركنان سازمانها خصوصاً مديران و تصميمگيرندگان سطوح عالي سازمان از اهميت فوق العادهاي برخوردار است. تقويت روحيه همدلي و همكاري در بين كاركنان سازمان: در حقيقت توفيق سازمان در دستيابي به اهداف تعيين شده تا حد زيادي تابع فضاي اعتماد و تفاهم متقابل در محيط كار، افزايش ميزان همكاري كاركنان با يكديگر، افزايش ميزان همكاري كاركنان با سرپرستان و مديران و مهمتر از همه ايجاد هماهنگي در نحوه انجام امور سازمان در واحدهاي مختلف ميباشد. نتیجه گیری به نظر ميرسد يكي از راههاي ايجاد هماهنگي و همدلي، استفاده از آموزشهاي ضمن خدمت ميباشد كه از يكسو زمينه تماس متقابل كاركنان با يكديگر در محيط آموزشي را فراهم ميسازد و از سوي ديگر و از طريق افزايش دانش و اطلاعات شغلي، برداشتها و علايق حرفهاي تقريباً يكساني را در آنها ايجاد ميكند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 تاثیر انقلاب ایران در بیداری اسلامی مقدمه در حالی که تا قبل از انقلاب ایران مسلمانان در گوشه و کنار جهان مسلمان بودن خود را از روی شرم پنهان می کردند ولی امروزه نه تنها مسلمانان احساس عزت می کنند بلکه با گسترش بیداری اسلامی، حکومتهای دیکتاتوری و مورد حمایت امریکا مثل اردن بحرین الجزایرقطر کویت مصر امارات عربستان و... در مقابله با موج اسلامگرایی به چالش مواجه شده اند بی تردید انقلاب اسلامی مهمترین تاثیر را در این رشد را داشته است چه آنکه امروزه با حضور فعال بیش از 195 گروه و جنبش اسلامگرا در کشورهای عربی نشانی از همه جاگیر شدن این موج را دارد. که همه آنها غیر مستقیم از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته اند و بعضی از آنها هم مستقیم از ایران حمایت و پیروی می کنند. 2 هرچند اینجا فقط لیست مختصری از این گروههای سازماندهی شده حامی ایران را آوردم ولی هیچ کس نمی تواند منکر تاثیر عمیق انقلاب ما بر توده مردم مسلمان شود. بعضی از گروهها نیز ظاهرا رابطه ای با ایران ندارند(مثل حرکت الاسلامیه در خود اسراییل که یک گروه نه چندان کوچک شامل اعراب اسراییلی که به اسلام گرایش پیدا کرده اند و رییس آنها عبدالله نمر درویش است.) ولی کسی نمی تواند تاثیر انقلاب ما بر گسترش جنبشهای اسلامی در منطقه انکار کند. نکته: این موارد فقط بعضی از این گروههای داخل کشورهای عربی، ترکیه و پاکستان می باشند وگرنه تمام گروههای اسلامگرای کل جهان اسلام بیش از ۲۶۰ حزب و گروه است. گروههای لبنانی: بعلت کثرت و نیز شهرت آنها فقط به ذکر اسامی بسنده می کنم: جنبش امل لبنان: پایه گذار آن امام موسی صدر- حزب الله لبنان که شامل حزب های کوچکتری است مثل حزب الدعوه لبنان - جبهه اسلامی - مجمع روحانیون اسلامی: سنی و شیعه - مقاومت اسلامی- گروه مجموعات الحسین - جبهه جهاد- گروه توحید- جبهه آزادیبخش لبنان- جبهه مستضعفین فی الارض. 3 جنبش توحید اسلامی لبنان(سنی): علیرغم سنی بودن این جنبش، به دفعات از امام خمینی و جمهوری ایلامی ایران حمایت کرده است. گروههای فلسطینی: حماس و جهاد اسلامی. مجلس اعلای عراق: این گروه در حقیقت ائتلاف تمام گروههای شیعه عراق می باشد رهبر فعلی آن عبدالعزیز حکیم است و در حقیقت حزب حاکم عراق محسوب می شود. قابل ذکر است که عبدالعزیز حکیم به علت پیروی سرسخت از حضرت آیت الله خامنه ای تا قبل از این دومین مهره نیرومند جمهوری اسلامی ایران در منطقه محسوب میشد (بعد از حسن نصرالله) ولی بعد از به قدرت رسیدن در حکومت عراق به نظر می رسد که مرد اول آیت الله خامنه ای در خاور میانه است. حزب الدعوه عراق: موسس آن محمدباقر صدر بوده که بعد از انقلاب اسلامی به اطاعت از ولایت فقیه و امام خمینی تصریح کرد و بلافاصله توسط صدام به شهادت رسید. نخست وزیر فعلی عراق (نوری مالکی) از اعضای این حزب است. حزب الدعوه خلیج: 5 گروهی از شیعیان حوزه خلیج فارس که با ایران ارتباط دارند. جبهه انقلاب اسلامی شبه جزیره(عربستان): به رهبری سعید صفار که مدتی تبعید خارج از عربستان بود ولی امروزه با کم کردن حرکات تند مذهبی و نظامی به فعالیتهای سیاسی مثل شرکت در انتخابات روی آورده. این گروه در ایران رفت و آمد زیادی دارد. حزب الله حجاز: سنی های عربستان که تحت تاثیر جمهوری اسلامی ایران می باشند. حزب آزادی بخش شبه جزیره (عربستان): شامل شیعیان عربستان که فعالیت زیر زمینی در شرق عربستان دارند این منطقه شیعه نشین است و چاههای نفت عربستان نیز در همین منطقه قرار دارد. این گروه نیز در ایران و عراق رفت آمد زیادی دارند. جبهه اسلامی قومی سودان: گروهی سنی مذهب منشعب از اخوان المسلمین به رهبری دکتر حسن ترابی روشنفکر مشهور عرب که با ایران روابط بسیار نزدیکی دارد که در سال1989 در سودان به قدرت رسیدند. حزب نهضت تونس: همان جنبش گرایش اسلامی تونس است که سالها قبل، از هر فعالیتی ممنوع شده بود ولی بعد از انقلاب ایران دوباره جواز فعالیت گرفت این گروه معتقد به اجرای دستورات دینی در اداره کشور می باشد. در حالیکه این حزب هرگونه اقدام نظامی را محکوم می کرد ولی به علت نفوذ رو به رشد این گروه در سال1987 رییس و 90نفر از اعضای اصلی آن به اتهامهای کودتا و یا جاسوسی برای ایران و.. دستگیر و زندانی شدند.این گروه امروزه دارای شورای رهبری 20نفره است که اغلب دانشجویان متدین و روشنفکر هستن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 به نام خدا تاثیر دمای پخت و زمان آن در میزان تردی و کلاژن در گوشت خرگوش « خلاصه » ما روی تاثیر زمان و دمای پخت در میزان تردی ماهیچه لانگیسیموس لومیوروم در خرگوش 70 روزه تحقیق کردیم . اتلاف پخت ، میزان کلی کلاژن و حل پذیری ماهیچه LL در کل اندازه گیری شد . افزایش دمای پخت یک تاثیر چهار فازی را در میزان WB سبب می شود . انرژی کلی و فشار به طور چشمگیری بین گوشت پخته و خام در 0C50 افزایش یافت ، سپس به 0C65-60 کاهش یافتند و دوباره تا سقف حداکثر0C90-80 افزایش یافتند . اتلاف پخت یک افزایش %80 بین 50 و 0C80 را نشان داد . در 0C80 میزان فشار و انرژی کلی پس از 20 و 40 دقیقه ثابت باقی ماند . کلاژن ماهیچه LL 3/2 ± 4/16 میلی گرم از ماهیچه خشک بود . حل پذیری کلاژن در 0C77 به مدت 1 ساعت بالا بود یعنی % 1/8 ± 3/75 . کلیه حقوق محفوظ است . مقدمه تعیین بافت گوشت می تواند با استفاده از پانل طعم آموزشی یا روش های فیزیکی به دست آید . ارزیابی تردی با استفاده از پانل طعم فرآیندی نسبتا آرام و وقت گیر است . وسایل بسیاری برای ارزیابی مکانیکی توسعه داده شده اند . همچنانکه گوشت معمولا قبل از خوردن پخته می شود ، درک تغییرات فیزیکی بافت گوشت حین گرما مهم است . داوی و گیلبرت پخت را به عنوان گرم کردن گوشت با دمایی نسبتا بالا برای عوض کردن طبیعت پروتئین ها تعریف می کند . دما و طول پخت تاثیر زیادی روی ویژگی های فیزیکی گوشت و کیفیت خوراکی دارد . روش های آزمایشی مختلفی برای پخت گوشت خرگوش استفاده می شود : َ2 در 0C80 ، 30-15 دقیقه در فرهای برقی در دمای 0C200 و 2 تا َ4 در مایکروفر . این روش های آزمایشی پخت ، مقایسه مطالعات بعدی را مشکل می سازد چون در بیشتر آنها دمای داخلی نهایی نمی تواند به روشنی تعریف شود . علاوه بر این ، تاثیر زمان و طول پخت در ویژگی های مکانیکی گوشت خرگوش شناخته شده است . 2 ویژگی های حرفه ای گوشت تحت تاثیر بافت پروتئین مربوط ، کلاژن است . بسیاری از نویسندگان تلاش کرده اند رابطه ی بین مقدار کلاژن و سفتی گوشت را مشخص کنند . به نظر می رسد مقدار کلاژن روی بافت گوشت تاثیر می گذارد اما یک رابطه ی مستقیم را نمی توان مشخص کرد . دیگر عوامل مثل حل پذیری کلاژن هم مدنظر هستند . در دانش ما میزان کلاژن و حل پذیری آن در گوشت خرگوش هرگز مورد تحقیق قرار نگرفته است . این آزمایش برای مشخص کردن تاثیر دمای نقطه پایانی و زمان پخت در میزان تردی WB گوشت خرگوش 70 روزه انجام شده است . اتلاف پخت و میزان کلاژن را هم مشخص کردیم 2 مواد و روش ها 30 خرگوش 70 روزه را در این آزمایش استفاده کردیم . وزن ذبح آنها 77 ± 2338 گرم بود . پس از 24 ساعت دوباره هر دو ماهیچه را بریدیم . PH در جای طبیعی در اولین بریدگی ماهیچه LL 25 ± 84/5 و وزن ماهیچه 4 ± 50 گرم بود . کل ماهیچه را به مدت َ10 در %50 گلیسیرین در دمای 0C20- منجمد کردیم . پخت از فرایند توصیف شده توسط هونیکل گرفته شد . به طور خلاصه ، نمونه منجمد LL در کیسه های پلاستیکی خلأ نگه داشته و زیر شیر آب به مدت َ45 گرم می شد . نمونه های LL را وزن کردیم و دوباره تحت خلأ در کیسه های پلاستیکی بستیم ، سپس در دمای ثابت حمام آب غوطه ور ساختیم . برای آزمایش تاثیر دما نمونه ها را 1 ساعت در دمای 0C90-50 به مدت َ120 پختیم . چهار ماهیچه LL به هر عملکرد نسبت داده شد . میله های رزیستور برقی برای کنترل دما در حمام آب استفاده می شد . در 0C80 ، تغییرات دمای درونی برای دو نمونه ی اضافی در هر دقیقه نشان داده می شد . دمای نقطه پایانی به َ20 رسید . پس از پخت ، نمونه ها از حمام آب جدا و زیر آب شیر َ20 سرد شدند و در دمای اتاق نگهداری شدند . اتلاف پخت از تفاوت وزن نمونه های خام و پخته سنجیده شد . 3 آزمایشات WB و گوشت پخته با استفاده از یک دستگاه آزمایش جهانی انجام شد . نمونه های مستطیلی cm 1×1 و cm 2 با محور فیبری از گوشت پخته و خام بریده شدند . این نمونه ها از گوشه راست تا محور فیبری با استفاده از تیغه WB بریده شدند . پارامترهای اندازه گیری شده از منحنی تغییر شکل حداکثر فشار بودند و انرژی کل تعریف شده منطقه تحت منحنی تغییر شکل بود . میزان کلی کلاژن به وسیله ی هیدروکسی پرولین و با استفاده از عوامل چندگانه 14/7 اندازه گیری شد . 3 نتایج دمای اندازه گیری شده حمام آب را در جدول 1 با حداکثر انحراف استاندارد 0C6/0 گزارش کردیم . حداکثر فشار و انرژی کلی برای به دست آوردن تجزیه تحت تاثیر دما و زمان بود . دمای پخت تاثیر چهار فازی روی اندازه WB را سبب می شد . انرژی کلی و فشار 5/2 و 6/1 و در گوشت پخته در دمای 0C50 بیش از گوشت خام بود . وقتی دمای پخت افزایش می یابد ، میزان انرژی کلی و فشار تا حداقل 0C65-60 و با کاهش 77/6 و % 0/76 می رسد . انرژی کلی و فشار به سرعت افزایش می یابد و بیش از %80 بین 0C80 و 65 نشان داده می شود . پارامترها بین 0C90 و 80 ثابت باقی می مانند . اتلاف پخت با افزایش دما و رسیدن به %3/31 در 0C80 ، زیاد می شود سپس بین 0C90 و 80 ثابت باقی می ماند با این وجود %81 اتلاف پخت پس از دقیقه 20 به دست می آید . تغییرات در کلاژن کلی و درصد کلاژن با دمای پخت در ماهیچه LL در جدول 2 حل می شود . دما یا زمان پخت روی میزان کلی کلاژن متغیر تاثیر نمی گذارد . حل پذیری کلاژن در 0C77 برای 1 ساعت در گوشت خام بالاست . دمای پخت روی درصد کلی کلاژن در 0C90-80 اثر می گذارد . 4- بحث 5 این آزمایش به منظور توصیف سفتی گوشت با افزایش دمای پخت در گوشت خرگوش انجام شده است . در مورد تغییرات در بافت گوشت خرگوش طی گرما اطلاعاتی نداریم . داده ها قابل دسترس روی گوشت گاو متمرکز شده اند . وقتی فرآیند پخت روی مشخصه های فنی اثر می گذارد ، فهم تغییراتی که طی گرما اتفاق می افتد برای کنترل و استاندارد سازی فرآیند آزمایشی ضروری است . در مطالعات قبلی گوشت خرگوش را در فر برقی ، یا مایکروفر یا کیسه های پلاستیکی در حمام آب پختیم ما این روش آخری را انتخاب کردیم چون دمای نقطه پایانی سریع تر و ثابت تر از دیگر فرآیندها بود . سفتی گوشت خرگوش در دو مرحله با افزایش دمای پخت ، زیاد می شود . اولین افزایش بین گوشت خام و 0C50 و دومین بین 65 و0C80 با کاهش سفتی گوشت همراه بود . این نتایج مطابق با نتایج به دست آمده توسط بوتون و هارس و شورتوس بود . با این وجود ، افزایش فشار مکانیکی بین 0C80 و 65 در مطالعه ما در گوشت گاو بیشتر بود . ترفیع 5 دمای پخت منجر به افزایش انرژی و فشار کلی از 7/10 به mJ35 شد . این نتایج اهمیت کنترل و دمای پخت را حین آزمایشات مکانیکی نشان می دهد . با این وجود ، در مطالعه ما ، %81 اتلاف پخت در دقیقه 20 در دمای 0C80 به دست آمد . کریستنسن تاثیر دمای پخت روی مشخصه های مکانیکی گوشت را بررسی کرد و دو تئوری مخالف را برای توضیح گرمای مربوط به تغییرات پخت گوشت بررسی کرد . یک نظریه به اولین افزایش در سفتی گوشت و تغییر انقباض گرمایی بافت های مربوطه ربط داشت و دیگری به سفتی پروتئین های دو ریشه ای . تئوری دوم به افزایش سفتی گوشت و تغییر انقباض گرمایی پروتئین های دو ریشه ای و بافت های مربوطه ارتباط داشت . وقتی آزمایش های قابل انبساط روی فیبر های ماهیچه ای تک انجام می شد ، افزایش سفتی بین 50 و 0C60 مشهود نبود . از طرف دیگر آزمایشات قابل انبساط افزایش قدرت شکست را در پی کاهش 0C50 نشان می داد . این با هم تغییر کلی سفتی گوشت تحت دمای 0C50 به نظر می رسد که تغییرات گرمایی بافت های مربوط را نشان می داد طبق گفته های لوئیس و پورسلو ، افزایش قدرت از افزایش تراکم فیبر های کلاژن در بخش عرضی فیبرهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1 تاثیر دوپینگ همگام با پيشرفت علوم ، دنيای طب و دارو نيز دچار تغيير و تحولاتی شده كه متأسفانه همواره يك عده از اين پيشرفت ها استفاده سوء می برند و در همين راستا استعمال داروهای نيروزا در ورزش يكي از مسائلی است كه جوامع كنونی با آن روبرو است . دوپينگ يا همان استفاده غير مجاز داروها در ورزش دستاويز خوبی برای سودجويان اين عرصه بوده و با سوء استفاده از حس قدرت طلبی و شهرت طلبی و عنوان پرستی و با تبليغات فراوان و ايجاد وسوسه در بين ورزشكاران بر استفاده غير مجاز از داروها در بين اين قشر دامن می زنند . زمانی كه تماشاگران در استاديوم های ورزشی و در ورزشگاهها بيشترين احساسات و تشويق های خود را نثار قهرمانان می كنند ، از عمق و اندازه رقابت های سهمگين كه در ميدان ورزش جريان دارد ، آگاهی ندارند . زمانی كه در رقابت ، چند سانتی متر ، چند كيلو و چند گرم و چند ثانيه اختلاف می تواند ورزشكاران را به اوج برساند ، موضوع حساس تر شده و اينجاست كه معلوم می شود چرا شعار «پيروزی به هر قيمت» هدف قرار می گيرد و مصرف انواع داروهای زيان بخش و مهلك رواج می يابد . استفاده نابجا از دارو در ورزش در بين ورزشكاران عوارض بسيار جبران ناپذيری دارد كه از آن جمله مي توان عوارض فيزيولوژيكی ، روحی و جسمانی را نام برد كه در مرحله اول متوجه خود ورزشكاران بوده و به طور مداوم در و فراوان در اكثر كتابها و مجلات و از طريق رسانه ها به ورزشكاران گوشزد می شود كه بحث در اين زمينه دراین مقوله نمی گنجد . آنچه مورد بحث است عوارضی است كه در جامعه بر اثر پديده دوپينگ به وجود می آيد . وقتی كه يك ورزشكار اولين بار اقدام به دوپينگ می كند در اولين قدم نقض قانون نموده و مرتكب اولين جرم شده كه در صورت كشف و اثبات از طريق كميته های انضباطی و مراجع ذیصلاح مورد مجازات قرار می گيرد. در صورت استفاده مكرر از داروها نقض قانون براي فرد ورزشكار عادت شده و او را مستعد نقض قوانين ديگر جامعه می نمايد اينجاست كه پديده دوپينگ در اولين قدم اثر خود را در سوق دادن افراد به سوی نقض قانون و هنجارهای جامعه نشان مي دهد . 3 اما اثرات دوپينگ به همين جا ختم نشده و عوارضی كه همين داروها از خود در جامعه برجا می گذارند بر می گردد به نوع دارو و مقدار دارو ، و هدفهای خاصی كه از طرف ورزشكاران دنبال می شود به طور مثال فرد جهت افزايش توده عضلانی قدرت ، سرعت ، دقت خود از اين دارو استفاده سوء می كند . مصرف طولانی مدت استروئيدها ، مخصوصاً استروئيدهای آندروژن ، هم در مردان و هم در زنان باعث افزايش حالت تهاجمی و رفتارهای خشن و رفتارهای غير اجتماعی می گردد كه بسياری از ورزشكاران از اين عارضه ها استقبال كرده و آن را به حساب فوايد اين داروها می دانند و بخصوص در ورزشكاران قدرتی مورد استقبال جوانان است . اما حقيقت اين است كه اين عارضه بيشتر از آنكه مفيد باشد مضر خواهد بود . خشم و عصبانيت در بسياری از موارد باعث به هم خوردن رابطه دوستی و بروز خرابكاری و رفتارهای غير قابل كنترل در فرد می شود و در كل استفاده فراوان و طولانی مدت ورزشكاران از اين داروها بطور جدی می تواند زمينه ساز و باعث افزايش جرم در بين قشر ورزشكاران شود . از ديگر عوارض اين داروها مي توان به احساس سرخوردگی و افسردگی ناشر از آن اشاره كرد . زمانی كه فرد با مصرف اين داروها به جثه ای تنومند و عضلانی ، ستبر و برجسته خود می نازد كاملاً خشنود و راضی است اما با قطع مصرف دارو و افت توانائی های جسمی و بدنی در كل با افت محسوس شرايط بدنی دچار افسردگی می شود كه اين سرخوردگی و افسردگی شرايط مطلوب انجام جرم را فراهم می كند . وقتی مصرف اين داروها به وضوح در افراد مصرف كننده زمينه ساز جرم شده و از سالهای دور كه اين پديده شوم در بين ورزشكاران رايج شده زمانی كه آندرس قهرمان دانماركی پرتاب ديسك خود را از بالای كليسای بزرگ ويبورگ پائين انداخت و بعد از بررسی موضوع مشخص شد كه وی به علت مصرف زياد هورمونهای آنابوليك و محرك ها تحت درمان روانپزشك بوده و همچنين اخيراً در اكثر كشورهای اروپايی مثل آلمان ، بلژيك چند سالی است كه در كلينيك های مخصوص افراد مبتلا به افسردگی و افرادی كه دست به خشونتهای افراطی (جنون استروئيدی) تحت درمان قرار مي گيرند و بيشتر اين قربانيان قهرمانان حرفه ای سابق ورزش های دوچرخه سواری ، وزنه برداری ، دوميدانی و بوكس هستند به وضوح و روشنی نقش پديده دوپينگ در ايجاد جرائم نشان داده می شود اينها همه مسئوليت مديران ورزشی را برای مبارزه بيشتر با اين پديده سنگينتر كرده تا ورزش از اهداف بالای انسانی خود دور نشود . 3 سرپرست فدراسيون پزشكي ورزشي، دبيركل ستاد مبارزه با دوپينگ و رئيس كميسيون پزشكي كميته ملي المپيك، آگاه سازی ورزشکاران از طریق انتشار کتاب با موضوع دوپینگ را گامی مؤثر در راه مبارزه با اين پدیده شوم در ورزش ایران ذکر کرد. دكتر كرمالله عليمرادي در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) افزود: به نظر من آگاهي و شفاف سازی میتواند یکی از راههای مبارزه با دوپینگ باشد و ما به عنوان عضوی از جامعه جهانی ضد دوپینگ، ملزم به رعایت مصوبات این جامعه به ویژه آگاه سازی مردم هستیم و به عنوان اولين راه، انتشار کتاب را مؤثر ميدانيم. وی سپس به ذکر نمونهای از روشهای آگاه سازی مردم درباره دوپینگ پرداخت و گفت: در کشور آمریکا نام یک ورزشکار دوپینگی بر کف خیابان حک شدهاست تا مردم به صورت نمادین از روی آن بگذرند. در چنین شرایطی انتشار کتاب و آگاه سازی مردم به صورت اصولی میتواند بسیار مؤثرتر از اینگونه حرکتهای نمادین باشد. سرپرست فدراسيون پزشكي ورزشي، دبيركل ستاد مبارزه با دوپينگ و رئيس كميسيون پزشكي كميته ملي المپيك سپس درباره نقش کتابهایی که با موضوع دوپینگ منتشر میشوند، گفت: آگاه ساختن ورزشکاران و سایر اهالی ورزش از مضرات دوپینگ، امری کاملا شایسته و قابل تقدیر است، به شرطی که این کتابها به طور غیر مستقیم باعث تجویز نادرست و غلط داروها و فرآوردههای خونی غیر مجاز توسط ورزشکاران نشود. در کتابها نباید جدول داروها را به گونهای معرفی کنیم که مورد سوء استفاده قرار بگیرد. وی ادامه داد: فدراسیون پزشکی ورزشی برای اطلاعرسانی دقیق، داروهایی را که در ابتدای سال میلادی طبق نسخه جدید سال 2008 معرفی شده، در سایت اینترنتی خود معرفی کرده و در کنار آن، اطلاعات مربوط به کتابهایی که با موضوع دوپینگ منتشر کردهایم، آورده شدهاست. دوپينگ 4 المپيك تابستاني 2008 كه به طور رسمي با نام بازيهاي المپيك بيست و نهم شناخته ميشود، از 8 آگوست تا 24 آگوست (18 مرداد تا 3 شهريور) سال جاري در شهر پكن پايتخت چين برگزار ميشود. در اين رقابتها حدود 10 هزار ورزشكار در 28 رشته ورزشي حضور خواهند داشت. يكي از مسائلي كه در جريان رقابتهاي ورزشي مورد توجه قرار ميگيرد، انجام آزمايشهاي دوپينگ است كه به موجب آن مقرراتي براي مقابله با افرادي كه قوانين ضد دوپينگ اعلام شده از سوي كميته بينالمللي المپيك را زير پا ميگذارند، در نظر گرفته خواهد شد. اين قوانين به تمامي كميتههاي ملي المپيك، فدراسيونهاي بينالمللي ورزشهاي المپيك، آژانس جهاني مبارزه با دوپينگ (وادا)، آژانسهاي ملي مبارزه با دوپينگ و همچنين آزمايشگاههاي معتبر تحت نظارت وادا اعلام ميشود. اين آزمايشها در 41 پايگاه كنترل دوپينگ انجام ميشود كه 34 مركز در شهر پكن و 7 مركز در شهرهاي ديگر ميزبان رقابتها قرار دارند. علاوه بر اين تمامي مكانهايي كه براي برگزاري بازيهاي المپيك مجهز به يك پايگاه استاندارد كنترل دوپينگ هستند كه ميتوانند نمونه خون و ادرار ورزشكاران را جمعآوري كنند. براساس قانون كلي در نظر گرفته شده، نفرات اول تا پنجم و دو ورزشكار ديگر مورد آزمايش قرار خواهند گرفت. براي دوچرخهسواري كه در رقابت ميان ورزشكاران از سراسر دنيا حضور پيدا ميكند تا توانايي خود را در معرض آزمايش قرار دهد، هيچ چيز از نظر جسماني و رواني شكنندهتر از اين نخواهد بود كه در جريان مسابقه، رقيبانش از او پيشي گرفته و زودتر خود را به خط پايان برسانند. در حالي كه ديگر ناي نفس كشيدن ندارد و خسته و درمانده دستههاي دوچرخه را ميفشارد تا بلكه بتواند انرژي از دست رفته را بازيابد، همچنان به ركاب زدن ادامه ميدهد و تلاش ميكند تا بتواند خود را به سايرين برساند. او همچنان اميدوار است بتواند برنده اين رقابتها باشد. اما بايد پذيرفت كه در اين رقابتها سرانجام يك نفر پيروز خواهد شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
. انفعال حکومت رضاشاه در قبال جنگ جهانی دوم و ورود سهل متفقین به کشور، از فقدان حمایت مردمی و انسجام لازم در ساختار قدرت سیاسی پهلوی اول حکایت میکند. در این مقاله، فرایند وقوع جنگ جهانی دوم و موضعگیریهای ایران در قبال آن مرور شده است. با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1318.ش/1939.م، اوضاع جهان دگرگونه شد و اغلب کشورهای جهان به حمایت از متفقین یا متحدین مجبور گردیدند، در این میان کشور ایران، با وجودی که از همان ابتدا سیاست بیطرفی اتخاذ نمود، بهواسطه سیاستهای رضاشاه (1304ــ1320.ش)، مبنی بر طرفداری از آلمان هیتلری و نیز به دلیل موقعیت استراتژیک، مورد توجه دول متفق قرار گرفت. از این رو، با حمله متفقین در سوم شهریور 1320.ش، ایران عملاً به صحنه منازعه میان دول متخاصم تبدیل گردید. تاثیرات منفی این حمله با ناکارآمدی ارتش 127هزار نفری رضاشاه، چنان جوّ سرخوردگی و یأسی در جامعه ایران، بهویژه در میان نظامیان جوان، به وجود آورد که اغلب ایشان با استفاده از فضای باز سیاسی ناشی از ورود متفقین و سقوط دیکتاتور (رضاشاه)، جذب گروهها و دستجات مختلف گردیدند. ازاینرو، در میان نظامیان سه گرایش متفاوت ناسیونالیسم، سلطنتطلب و چپگرا، بهوجود آمد؛ در این مقاله سعی بر آن است ضمن تشریح اوضاع منتهی به جنگ جهانی دوم و موضعگیری ایران در قبال آن، به نحوه مواجهه نیروهای نظامی با این مساله پرداخته و چگونگی جذب ایشان در سه گروه فوق بررسی گردد. زمینههای آغاز جنگ جهانی دوم یگانه پیروز جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا بود. در این زمان، روسیه درگیر انقلاب بلشویکی بود، عثمانی در بحران تجزیه قلمرواش به سر میبرد و آلمان نیز سقوط رایش دوم را شاهد بود. ظهور جمهوری وایمار در آلمان و فشار دول پیروز جنگ نوعی حس سرخوردگی و خشم را در میان آلمانها بهوجود آورده بود. بحران اقتصادی 1929.م، بر شدت ضعف جناح میانهرو و قدرتگیری تندروهای ناسیونال ــ سوسیالیست به رهبری هیتلر افزود؛ بهطوریکه هیتلر توانست با تصویب رایشتاگ، در سال 1933.م، قانون اساسی جمهوری وایمار را ملغی و دیکتاتوری خود را به مدت چهار سال در آلمان برقرار سازد. با قدرتگیری هیتلر، سرکوب مخالفان و میلیتاریزهکردن آلمان، که بر بستر خواست تودهها نضج میگرفت، در دستور کار قرار گرفت.[1] قدرت روزافزون نیروهای نظامی آلمان با نوعی حمایت ضمنی جهان سرمایهداری همراه بود، زیرا آنان در تحلیلهای خود بر این باور بودند که نیروی نظامی قدرتمند نوظهور فاشیسم در آلمان، سرانجام کمونیسم را به ورطه نابودی میکشاند. بدینترتیب کشمکشهای جهان اردوگاهی موجبات بهوجود آمدن دوران صلح نیمهمسلح (1938ــ1936.م) را فراهم آورد.[2] سال 1938.م را سال پایان دوران صلح نیمهمسلح دانستهاند، زیرا در اروپا نیز میان کشورهای سرمایهداری شکاف عمیقی بهوجود آمد و این حکومتها به دو بخش دیکتاتورهای فاشیست و کشورهای لیبرال تقسیم شدند.[3] حادثه آنشلوس (لفظ آلمانی به معنای الحاق: Anschluss) یا الحاق اتریش سرآغاز کشورگشاییهای آلمان فاشیست گردید.[4] بهدنبال الحاق اتریش به آلمان، هیتلر واگذاری فوری مناطق آلمانیزبان چکاسلواکی را تقاضا نمود و تهدید کرد در صورت رد تقاضایش، به جنگ اقدام خواهد کرد. نوئل چمبرلن، نخستوزیر انگلستان، به واسطه سیاست محافظهکارانه خود مصمم شد، حتی به قیمت تسلیم چکاسلواکی به آلمان، مانع از وقوع جنگ گردد و سرانجام در بیستونهم سپتامبر 1938.م، کنفرانسی با شرکت چهار رهبر آلمان (هیتلر)، ایتالیا (موسولینی)، انگلیس (چمبرلین)، و فرانسه (ادوارد دالایه)، در مونیخ تشکیل شد و جزئیات تجزیه چکاسلواکی معین گردید. بدینسان آلمان در اکتبر 1938.م، مناطق آلمانیزبان چک را تصرف کرد.[5] بهرغم اغماضهای بیش از حد چمبرلن در برابر توسعهطلبیهای هیتلر و پیمان محرمانه عدم تعرض میان روسیه و آلمان در بیستوسوم اوت 1939.م،[6] هیتلر در اول سپتامبر 1939.م به لهستان لشکر کشید و متعاقب آن به انگلستان و فرانسه نیز اعلان جنگ کرد. حمله آلمان به لهستان، انگلیس و فرانسه را در موقعیت دشواری قرار داد، زیرا آنها متعهد شده بودند که متفق خاوریشان (لهستان) را در صورت حمله آلمان یاری نمایند .[7]بدینترتیب جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر 1939.م میان آلمان و ایتالیا، ازیکسو، و فرانسه و انگلستان، از سویی دیگر، آغاز شد و سایر کشورهای اروپایی نیز، به استثنای سوئد، سوئیس، اسپانیا، پرتغال و ترکیه، یکی پس از دیگری وارد جنگ شدند. سرانجام با حمله هیتلر به روسیه و نقض پیمان عدم تعرض در ژوئن 1941.م، روسیه نیز، با زیرپا نهادن آرمان سوسیالیسم، به فرانسه و انگلستان پیوست.[8] مواضع ایران در قبال جنگ جهانی دوم یک روز پس از شروع جنگ جهانی دوم (چهارم سپتامبر 1939.م/1318.ش) محمود جم، نخستوزیر ایران، طی اطلاعیهای اعلام کرد: «در این موقع که متاسفانه نایره جنگ در اروپا مشتعل گردیده است، دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاثیر سرما بالای درختان میوه مقدمه: ازآنجاييکه معلوم است نباتات به خصوص ميوه جات وغله جات به نسبت اهميت اقتصادي و حياتي شان درزندگي بشر ارزش به سزاي دارند ونباتات به صورت مستقيم وغير مستقيم مورد استفاده انسان ها قرار ميگيرند که به صورت مستقيم از ميوه ، چوب وغيره استفاده ميشود . وبه صورت غير مستقيم در جلو گيري از آ لودگي هوا تاثيرات شان بالاي اقليم ودرجه حرارت ودر جذب مواد کاربني وتوليد نمودن اوکسيجن هوا نقش اعظمي داشته ميباشند ، بنأ يک حقيقت انکار ناپذيري است که نباتات درحيات بشريت ضامن وتضمين کننده حيات شان است پس بايد انسان تا حد امکان کوشش نمايد که ازنعمت بزرگ الهي استفاده درست نموده ودر حفظ و مراقبت آن تلاش به خرچ دهد تا ازبوجود امدن عوامل ناگوار محيطي که با عث از بين رفتن شان ميشود محفوظ بمانند . نبا تات از جمله ميوه جات که داروخانه بدن انسان هاي روي زمين محسوب ميشود . گاهي مورد هجوم عوامل ناگوارطبيعي قرار گرفته واين عامل غير مترقبهء طبيعت است که به شکل عوامل فزيکي عمل نموده وباعث ازبين رفتن محصولات ميشود که از آن جمله ميتوان از سرما هاي که در اثر يک جريان قطبي و عبورآن از منطقه پيش مي آيد که موجب تقليل شديد وناگهاني درجه حرارت وسقوط ميزان الحراره به چندين درجه تحت صفر ميشود که موجب خسارات سنگين باغداران ميگردد. و بعضآ سرما هاي که باعث از بين رفتن ميوه جات منطقه بوده ودر يک محدوده بدون اينکه هواي سردي از ساير جاها به منطقه نفوذ کند در اثر تشعشع از خود محل به وجود ميآيد که اين نوع سرما ها برخلاف سرما هاي قطبي بوده ودر شبهاي ساکت و آرام بدون ابر و جريان باد، برف وباران ظاهر ميشود . واگر اين سردي در اواخر زمستان ويا در اوايل بهار بروز کند خطرناک بوده و باعث از بين رفتن ميوجات ميشود براي پيش گيري از سرماي قطبي چاره اي نداريم بجز اينکه باغ ها ي ميوه خود را با شرايط اقليمي مطا بقت دهيم، اما با سرماي نوع دوم که يک سرماي منطقوي ومحيطي است تا حد جلو گيري و مبارزه نما ييم که از تخريب آن ميوجات خويش را مصِِؤن نگاه کنيم البته ناگفته نبايد گذاشت که تاثير سردي هوا بالاي درختان ميوه يک موضوع بسيار با ارزش در حيات ميوه جات بوده معلومات اندکي را جمع آوري نمودم اميد وارم که مورد پسند شما قرار بگيرد. شناساي سرما وپيش بيني ان : تعريف انواع سرما: دو نوع سرما ممکن است در هر منطقه بوجود آيد: 1. سرماي که دراثر هجوم يک جريان سرد قطبي و عبور آن از منطقه پيش مي آيد که موجب تقليل شديد و ناگهاني درجه حرارت و سقوط ميزان الحراره به چندين درجه تحت صفر ميشود . اين جريان اغلبا توأم با نزولات آسماني بوده و خاصيت کلي آنها اين است که همواره ازيک جاه ديگر به منطقه منتقل ونفوذ ميکنند و محلي نميباشند و بيشتر در دوران خواب درختان در دوره غير فعال ، يعني زمستان بروز ميکنند که درختان ميوه سرد سير تا حد زيادي درمقابل آن مقاومت ودوام دارند. البته به ند رت در بعضي سال ها چنين سرما هاي در اوايل فصل بهار و خزان ديده ميشود و موجب خسارات سنگين باغداران ميگردد. 2. سرماي که کاملا منطقه اي بوده و در يک محدوده معين و محيط محدود بدون اينکه هواي سردي از ساير جاها به منطقه نفوذ کند ، دراثر تشعشع در خود محل بوجود ميآيد . اين نوع سرما بر خلاف سرماي اول ، همواره درشب هاي ساکت و آرام بدون ابرو باد و برف وباران ظاهر ميشود ، و اگردر اواخر زمستان يا اوايل بهار بروز کند خطرناک محسوب ميشود . درمقابل سرماي اول ، که بيشتر درفصل زمستان و گاهي نيز در اوايل بهار به وجود مې آيد ، بشر چاره زيادي نميتواند بکند و بايد سعي کرد ، درختان ومحصولات را باشرايط اقليمي تطبيق داد . ولي باسرماي نوع دوم ميتوان تا حد مبارزه کرد و از گزند آن مصؤن ماند . بدان جهت ابتدا به معرفي وشناسايي سرماي نوع دوم ميپردازيم و سپس از سرماي نوع اول بحث خواهيم کرد. با توجه به اينکه بروز سرماي تصادفي دربهار ويا خزان بيشتر از حد اقل درجه حرارت درزمستان ، محدوده رشد وتوليد درختان ميوه سرد سير را محدود ميکند ، بايد به اهميت اين قبيل سرما ها توجه بيشتر داشت . مناطق زيادي را ميتوان پيداکرد که علي الرغم داشتن کليه شرايط مساعد ، تنها به علت بروز مکرر هواي سرد بهاري که شگوفه و ميوه هاي جوان را در يک شب از بين ميبرد کشت وپرورش پاره اي ميوجات به صورت تجارتي در سطح بزرگ در آن نقاط ميسر نبوده است . اين محدوديت بيشتر درمورد آن دسته از درختان ميوه است که دربهار زود تر ازساير انواع ، شگوفه ميکنند ، مثل بادام و زرد آلو وتا حد شفتالو ،اين هواي نامساعد که مانع پرورش اين قبيل درختان است ممکن است دريک منطقه به طور گسترده وجود نداشته باشد و يا امکان دارد دريک ناحيه اي که کشت وپرورش اين درختان کاملا مؤفقيت آميز و بي خطر است مکان هاي باشد که به علت شرايط خاص توپوگرافي (پستي وبلندي سطح زمين ) و اقليمي ، بالاخص درمعرض سرماهاي بهاري ديرس يا خزاني زود رس قرار گيرند ونتوان درين نقاط به پرورش اين محصولات بدون ريسک اقدام کرد . بنابر اين نبايد آب وهواي منطقه را خود تصور کرد که در تمام نقاط ميتو ا ن ف لان محصول را کشت کرد و يا با لعکس نبايد بخاطر بروز يک سرماي منطقوي غير عادي درمناطق که عملاً سالم بوده و باغهاي چندين ساله از درختان مورد نظر سالها به خوبي وبي خطر درآنجا رشد کرده اند ، از کشت و پرورش درختان ميوه مناسب آن منطقه صرف نظرنمود . سرماي زود رس خزاني کمتر موجب محدوديت کشت ميوجات سردسير ميشود . اين موضوع براي محصولات مثل انگور و انواع توت بعضي سالها ودربعضي نقاط ممکن است ايجاد محدوديت بکند . بايد دانست که در دنيا کمتر جاي را ميتوان پيدا کرد که به طوراثتثنايي همواره مصؤن از هواي نامساعد بود ه و محصولات آنها درطول سالها هيچ وقت در اثر عوامل طبيعي صدمه نديده باشند . بنا براين از ين حيث زياد نا اميد شد ودر حد ممکن با کمک گرفتن ازدانش وعلم امروزي و شناخت کامل از محيط با دقت به پرورش انواع ميوه جات به صورت موفقيت آميز نايل آمد . شناساي انواع يخبندان بوسيله دهقانان: تعيين انواع يخبندان هم براي برنامه ريز وهم براي دهقان اهميت به سزاي دارد زيرا روش هاي معمول حفاظت گياهان در پاره از مواقع آنقدر سريع و نا گهاني اتفاق مي افتد که با هيچ معياري نميتوان اين آفت درجه حرارت محيط را تعين نمود. براي يک برنامه ريز لازم است که انواع يخبندان هاي را که در يک منطقه بوجود مې ايد بشناسد تا در پلان خود که براي کشت محصول، در آن منطقه در نظردارد مؤفق بوده بتواند به موقع وسايل حفاظت از سرما و يخبندانهاي اتفاقي را پيشبيني و با قبول عوامل خطر مانند يخبندان هاي جبهه اي اقدام به زراعت نمايد. همان طوريکه دهقان بايد با تشخيص نوع يخبندان در شب هاي سرد وخطران بتواند روشهاي حفاظت از سرما را به کار گرفته و از خسارت آن جلوگيري ميکند. يخبندان جبهه اي را مي توان به وسيله باد شديد سرد تشخيص كند که در اين حالت ممکن است آسمان ابري يا نيمه ابري باشد . به هر حال باد شديد باعث نزول سريع درجه حرارت و محيط ميشود. بعد ازيک يخبندان جبهه اي معمولاً قسمت هاي از درختان آسيب ميبينند که همانند ګياهان هرزه درزير سايه درختان قرارگرفته اند وبرگ هاي که درداخل حجم درخت يا دريک ارتفاع مناسب از درخت قراردارند مصؤن از خسارت ميباشند. يخبندان تشعشعي همانطوريکه قبلا نيز اشاره شد در مواقع که آسمان صاف، بدون ابر و آرام است بيشتر اتفاق مي افتد در چنين شرايطي امکان دارد که بعضي مواقع نسيم هاي ملايم ، ضعيف و کم دوام نيز وجود داشته باشد. از نظر يک ديده بان آموزش ديده، وضعيت روشنايي نسبي در شب و فقدان ا رزش و حرکت ملايم شاخ و برگها از خصوصيات يخبندان تشعشعي است يخبندان تشعشعي معمولا بعد از عبور جبهه به وقوع مي پيوندد و بايد آنرا ز يخبندان جبهه اي تفکيک نمود. در يخبندان جبهه اي خسارت سرما زده گي موقع اتفاق مي افتد که جبهه در حال عبور است و درجه حرارت هواي جبهه اي ممکن است آنقدر سرد نباشد که خطر را ايجاد نمايد. ولي هواي جبهه اي ميتواند درجه حرارت نبات و خاک را آنقدر سريع و به ميزان تقليل دهد که تشعشع شبانه در شب بعد به حد نهايي رسيده و باعث يخبندان گردد. عبور جبهه اي سرد در روز ابري نيز خطرناک ميباشد زيرا هواي ايجاد شده در روز از تابش انرژي افتاب کاسته و مانع از گرم شدن خاک و نبات ميشود. اين امر اگر با عبور جبهه اي سرد کننده در طول روز و تشعشع هاي منفي در شب هاي قبل يا بعد توأم شود خطر سرما زدگي و خسارت يخبندان تقريبا زياد ميباشد. در يخبندانهاي تشعشعي تنها تنه درخت که مستقيما در معرض قرار دارند خساره ميبينند و برگها و شاخه هاي داخلي درختان تقريبا از تشعشع هاي از دست رفته تقريبا در امان نيستند. البته در شرايط يخبندان تشعشعي شديد ممکن است حتي تنه از درختان که در معرض تشعشع نيستند نيز خساره بينند. با وجود يخبندانهاي تشعشعي و جبهه اي که فوقا به آن اشاره شد ممکن است يخبندان هاي مختلط نيز وجود داشته باشند که به گياهان خسارت وارد مي سازند. به اين ترتيب که يخبندان هاي تشعشي حرارت خاک و گياه را کاهش داده و يخبندان هاي جبهه اي حتي در شرايط آسمان ابري اثرات منفي و سرما زدگي شديد خودرا داشته باشد. سرماي بهاري وارتباط آن با مسايل بيولوژيکي درختان ميوه پرورش دهنده درختان ميوه سرد سير نه تنها از چگونگي وکيفيت توليد سرما درمنطقه اطلاعات كافي داشته باشد،بلکه لازم است درجه بروز خطر،براي انواع درختان ميوه مورد پرورش خودرانيز بداند واقتصادي ترين ومؤثرترين طرق مبارزه وجلو گيري از صدمات وخسارات وارده از اين بلاي طبيعي ياد بگيرد ودر وقت ضرورت بكار برد.تا حد درباره چگونگي بروز سرماي محلي توضيحات داده شده،ودرمورد درجه بروز خطر براي انواع درختان مثمر سردسيري،اززمان ظهور غنچه وبازشدن گل تاتوليد ميوه ومراحل اوليه رشدوطروق تشخيص درجه خساره وارده ازسرما به شگوفه هاوعکس ا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود. ● مقدمه و طرح مساله: انسانها در بَدو تولد مانند کاغذ سفیدی هستند که هنوز چیزی بر روی آن نوشته نشده است. (راموز, ۱۹۷۶ : ۱۱۹) هر آنچه که ما بر روی آنها بنویسیم, در آینده همان را خواهیم خواند. به عبارت دیگر، شخصیتِ اجتماعی و فرهنگیِ فرزندان توسط : خانواده، مدرسه، رسانه ها و محیط های اجتماعی دیگر ساخته می شود. یعنی, قاعدتا شکل، فرم و محتویِ هر کدام از این منابع, نسبتا مشابه شکل, فرم و محتویِ شخصیتِ روانی، اجتماعی و هویت فرهنگی جوانان خواهد بود. این منابع بطور یکسان عمل نکرده و تاثیر یکسانی بر روی افراد جامعه ندارند. در بعضی از افراد، خانواده و در افراد دیگر، مدرسه و در تعدادی دیگر, ممکن است رسانه ها بیشترین تاثیر را داشته باشند. اما، همانطوری که تحقیقات نشان می دهند، بیشترین تاثیر در روند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری انسان، در نتیجه, شخصیت روانی و فرهنگی او تا قبل از ۶ سال پایه ریزی می شود و این زمان را انسان بیشتر در خانواده می گذراند. (دادسون, ۱۹۷۲) در مواقعی که خانواده بتواند با روابط آموزشی صحیح، فرزند را به سمت خود جذب کند، تاثیر نیروهای دیگر حتی در صورتی که مخالف با فرهنگ رایج خانواده باشند, به حداقل خواهد رسید، و در صورت موافقت نیز تشدید خواهد شد. در صورتیکه خانواده با روابط نا صحیح خود نقش دافعه را نسبت به فرزند داشته باشد، طبیعتا, منابعِ دیگر که رابطه ای بهتر و آموزشی تر از خانواده ایجاد کنند، می توانند بر روی چگونگی شخصیتِ روانی، اجتماعی و فرهنگی فرزندان اثر بسزایی داشته باشند. از منظری دیگر، در صورتیکه رابطة خانواده، رابطه ای بر اساس دمکراسی و آزادی باشد، اولا, فرزند بیشتر به سمت خانواده تمایل نشان خواهد داد، ثانیا, جنبة اجتماعی شدن او بیشتر تقویت شده و وی نقش فعالتری را در جامعه ایفا می کند. در غیر اینصورت غالبا دیده شده که فرد منزوی بوده و با محیط اطراف خود منفعلانه بر خورد خواهد کرد. وجود شخصیت سالم روانی و فرهنگی فرزندان در گروِ یک نکتة اساسی است که در اکثر خانواده های مورد مطالعة این پژوهش کیفی (لاپلانتین, ۲۰۰۰) که در سلامت روان بسر میبرند، مشترک به نظر می رسید، و این نکته, مسئلة حضور والدین در جمع خانواده بود. به عبارت دیگر، مدت زمانی است که والدین در خانه می باشند, و یا شکل فضایی که در خانه حاکم است. البته، وجود زمان و یا فضا به تنهایی کافی نبوده، بلکه در این مدت زمانِ حضورِ فیزیکی، داشتن رابطة آموزشی (هس و ویاند, ۱۹۹۴) و مسئلة وجود ارتباطات کلامی, (بودیشون, ۱۹۸۲) یعنی گفتگو در بین اعضاء خانواده لازم و مطرح است. رابطة والدین با فرزندان یا شیوه های فرزند پروری, در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی را در بر دارد. تربیت اخلاقی و روانی، شناسائی, رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارت ها، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه از دید والدین، از جملة این اهداف می باشند. ’پارسنز نیز دو کارکرد اساسی یعنی اجتماعی کردن و شکوفایی شخصیت فرزند را برای خانواده در نظر می گیرد.‘ (اعزازی، ۱۳۷۶: ۱۶) این گونه اهداف والدین که شامل تمام فعالیت ها و اعمالی می شود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ارتباط آنها را با فرزندان در رفتارهای روزمره نشان می دهد، هستة اصلی این پژوهش بوده، که تحت عنوان فرزند پروری یا رابطة آموزشی مطرح می باشد. این فعالیت ها برطبق نظریة عمل بوردیو جامعه شناس معاصر فرانسوی (بوردیو, ۱۹۸۹) توسط نیروهائی هدایت و یا کنترل می شوند، که این نیروها به صورت یکسان و به یک اندازه نزد انسانها از جمله والدین وجود ندارد. این نیروها در ارتباط با وضعیت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خانواده می باشند. همچنین تصوراتی که والدین از فرزندان خود دارند, تاثیر بر روی چگونگی نوع روابط یعنی شیوه های فرزند پروری نیز دارند. (منادی، ۱۳۷۸) تصورات نیز تحت تاثیر طبقة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرد (یا سرمایه های فرهنگی) می باشند. تصورات و فرهنگ فرد، یعنی عادت واره (بوردیو، ۱۳۸۰) هر دو عامل به صورت مستقیم و غیر مستقیم اعمال فرد را هدایت و کنترل می کنند. در این پژوهش، فرهنگ و تصورات والدین و نقش فرزند، هدایت کنندة رفتارهای آنها از جمله نوع رابطه با فرزندانشان می باشند. رابطة والدین اعم از آموزشی یا غیر آموزشی با فرزندان، رابطه ای یکسان و بر طبق یک الگو و مدل خاصی نیست. بر اساس تحقیقی در فرانسه، این مدلها در ارتباط با طبقة اجتماعی خانواده ها می باشند. (ژیفو لوواسور, ۱۹۹۵) به گفتة کاستلان ’یک مدل فرزند پروری در همة خانواده ها وجود ندارد. بلکه به تعداد خانواده ها, تعداد روش های فرزند پروری وجود دارد.‘ (کاستلان, ۱۹۸۶ : ۷) یکی از نکاتی که در شیوه های فرزند پروری نقش مهمی دارند، مسئلة زمانِ حضور اعضاء خانواده در کنار یکدیگر و نوع فعالیت آنها یعنی فضاهای حاکم بر خانواده است. در این زمینه نیز تفاوت هائی بین خانواده ها وجود دارد. به این معنی که خانواده ها زمان های یکسانی را از نظر کار، تفریح، باهم بودن و چگونگ ی گذراندن ایام ندارند. عوامل تغییرات زمان و فعالیت ها، اولا، تصورات آنها از مسائل مختلف از جمله زندگی, ثانیا طبقة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها می باشد. هانری لوفور بنیانگذار نظریة زمان (لوفور, ۱۹۶۲ و ۱۹۸۹) بوده که به تفصیل این نظریه را معرفی کرده ایم. (منادی، ۱۳۷۹) به طور اختصار لوفور معتقد است، یکی از تفاوت های بین انسان و حیوان وجود زمان در نزد انسانها می باشد. بدین معنی که برای مثال حیوان هر زمانی گرسنه شود به دنبال شکار رفته، در حالیکه انسان برای غذای خود از قبل برنامه ریزی می کند و نه تنها مواد غذائی خود را تهیه کرده، بلکه تحولات و تغییراتی بر روی این مواد خام نیز انجام می دهد. و حتی ۲۴ ساعت خود را به چند زمان اصلی و فرعی از جمله: صبحانه، نهار و شام و برنامه های میانی آنها که بر اساس فرهنگهای مختلف متفاوت است تقسیم می کند. انسانها دارای زمانهای دیگری مثل زمان : کار، استراحت، تفریح، بازی، شادی، عشق ورزیدن, فعالیت های هنری و ورزشی نیز می باشند. در اصل می توان گفت تفاوت بین انسانها در انواع، اندازه و محتوای اینگونه زمانها هم می باشد. (لوفور, ۱۹۸۹) در بین زمانهای یاد شده، انسان دارای زمان آموزشی نیز می باشد. (هس, ۱۹۹۴) که اولا، اندازه و محتوایِ آن در نزد همة خانواده ها یکسان نیست. ثانیا, آموزشی بودن رابطة والدین با فرزندان در درون این زمان آموزشی حائز اهمیت است. عوامل آموزشی بودن رابطة والدین با فرزندان در گِرو عناصری چون : زمان آموزشی، اعتماد متقابل، تحمیل نکردن، تعهد و قبول مسئولیت یعنی معنی سازی مشابه، برقراری ارتباط کلامی، همکاری و درک یکدیگر و تخصص یا تبحر یا شناخت می باشد. (منادی، ۱۳۷۷) در چنین شرایطی است که والدین می توانند در جامعه پذیری فرزندان و در انتقال فرهنگ و ارزش های مورد قبول خود و شخصیتِ مورد نظر خودشان موفق تر باشند. ● شخصیت فرزندان : شخصیت مجموعة ویژگی های فکری، ذهنی, ذوقی و رفتاری انسان است که غالبا در گفتارها و رفتارها و عکس العمل انسان ها در فعالیت و برخوردهای روزمره اشان قابل رؤیت است. شخصیت به مانند ’وجدان که امری اجتماعی است‘ (لوفور, ۱۹۷۶ : ۶۱), محصول محیط اجتماعی و فرهنگی ای است که فرد در آن متولد شده و بزرگ می شود. پر واضح است که خانواده، فرهنگ حاکم بر جامعه، رسانه ها و نهاد آموزش و پرورش هر یک به نوعی در ساختن ویژگی های شخصیت فرد سهیم هستند. ولی, ’تاثیر خانواده بر شخصیت افراد از امتیاز خاصی بر خوردار است‘ (پروین، ۱۳۷۴: ۱۵) اردوآنو (اردوآنو ۱۹۹۴ : ۱۶ و ۱۷)، رفتار و رابطة انسان را با هر نظامی (خانه، مدرسه، محیط کار و غیره) که در آن قرار دارد به سه حالت معرفی می کند. وی معتقد است، وقتی انسان در مقابل قوانین، هنجارها و آداب های آشکار و پنهان نوشتاری و گفتاری یک نظامی قرار می گیرد، امکان انتخاب یکی از سه حالت مختلف را دارد. این سه حالت که هر یک ویژگی خاص خود را دارند، عبارتند از : رفتاری مجریانه، رفتاری بازیگرایانه، و رفتاری خالق گرایانه. این سه حالت هر یک محصول یکی از شیوه های فرزند پروری می باشند که در تجزیه و تحلیل به آنها می پردازیم. در این پژوهش، رابطة والدین با فرزندانشان را بر اساس پاسخ های آنها به چند دسته تقسیم کردیم. البته بدون آن که از روشهای مطرح شدة موجود, یعنی دمکراسی، آزادی و استبدادی دنباله روی کنیم، لیکن با توجه به یکسان بودن محتوای روش ها از نامگذاری آنها بهره جستیم. هر مدلی محصول متفاوتی را تولید کرد. یعنی فرزندان شخصیت های مختلفی داشتند. مجری : فرزندانی هستند که مطیعِ بدون چون و چرای دستورات و خواسته های والدین خود بوده و هیچگونه مخالفتی نسبت به اوامر آنها نداشته و خود را مسؤل کارهای خود نمی دانند. اینگونه افراد در نتایج بدست آمده از پژوهش های انجام شده متعلق به خانواده هائی بودند که والدین رابطه ای مستبدانه با فرزندان خود داشتند. (۱۰ مورد) البته فقط در بین نمونه های مردم نگارانة خود, نمونه ای از پدر مستبد (استبداد استدلالی) و فرزند مجری برخوردیم که فرزند بعد از رسیدن به مرز نوجوانی از حالت مجری خارج شده و به رفتار بازیگر دست زده بود. در هیچ یک از نمونه هائی که والدین رابطه ای بر اساس دمکراسی و آزادی داشتند، فرزندانشان رفتاری مجریانه نداشتند. بازیگر : فرزندانی هستند که هر چند مسؤلیتی در قبال اعمال خود ندارند, ولی سعی می کنند دستورات والدین خود را با توجه به شرایط خودشان تا حدودی تغییر دهند و شرایط را بر وفق مراد خود مهیا کنند. این نوع فرزندان مانند بازیگران نقش های مختلف را ایفا می کنند. به عبارت دیگر، بازیگران بر اساس مح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 موضوع تحقیق: تاثیرعوامل فیزیولوژیک دررفتارهای عاطفی (هیجان) 2 فهرست مطالب عنوان: انگیزه فیزیولوژیک اهمیت انگیزه های فیزیولوزیک فیزیولوژی هیجان منابع 3 انگیزه فیزیولوژیک انگیزهها (Motivations) عامل بروز رفتار هستند و انگیزههای فیزیولوژیک (Physiological Motivation) یا نیازهای فیزیولوژیک بنیادیترین و اصلیترین انگیزهها را تشکیل میدهند. این انگیزهها به انگیزههای بقا نیز مشهور هستند، چون با حیات و زندگی موجود زنده سرو کار دارند و عدم برآورده شدن هر یک ازآنهابه مدت معینی یا اختلال در تنظیم آنها منجر به مرگ یا مشکلات خطر آفرین میشود. برخی از این انگیزهها عبارتند از: انگیزه گرسنگی ، انگیزه تشنگی ، انگیزه جنسی و ... . فرآیند تنظیم در انگیزههای فیزیولوژیک انگیزههای فیزیولوژیک از یک الگوی چرخهای هفت مرحلهای تبعیت میکنند. هر یک از انگیزههای فیزیولوژیک از «حالت اشباع» (مرحله اول) شروع شده و به کاهش سایق خاتمه مییابند و دوباره این چرخه پس از گذشت مدت زمانی شروع میشود و این فرآیند همیشه ادامه مییابد. مراحل تنظیم انگیزههای فیزیولوژیک 4 مرحله اول: حالت اشباع یا سیری در این مرحله هیچ نوع نیازی احساس نمیشود. موجود زنده (انسان یا حیوان) در یک حالت تعادل و عدم برانگیختگی فرار دارد. این حالت با گذشت مدت زمانی معین از بین میرود و کمکم نشانههای محرومیت بروز میکند. برای مثال پس از خوردن غذا در حالت اشباع قرار داریم. مرحله دوم: شروع حالت محرومیت پس از گذشت مدت زمان معینی کمکم علائم و نشانههای محرومیت از یک انگیزه (نیاز) بروز میکند. در این مرحله موجود زنده احساس نوعی عدم تعادل فیزیولوژیکی میکند. به عنوان مثال پس از گذشت مدتی معین فرد دوباره احساس محرومیت از غذا میکند. مرحله سوم: احساس نیاز با ادامه حالت محرومیت و عدم تعادل ، موجود زنده احساس نیاز (Need) میکند.نیاز واژهایست که حالت فقدان یا کمبود در درون بدن موجود زنده را توصیف میکند. برای مثال با ادامه حالت محرومیت از غذا در موجود زنده احساس نیاز به غذا بوجود میاید.