لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
0 دانشگاه الزهراء دانشكده ادبيات، تاريخ، زبانها كتابشناسي : راحه الصدور و آيه السرور راوندي موضوع : بررسي نقش قاضي محمد در جمهوري كردستان 0 دانشگاه الزهراء دانشكده ادبيات، تاريخ، زبانها كتابشناسي : راحه الصدور و آيه السرور راوندي موضوع : بررسي نقش قاضي محمد در جمهوري كردستان 1 مقدمه كتار راحه الصدور يكي از كتابهايي ست كه به واسطه نشر فني آن و به كار بردن اصطلاحات و لغات عربي زياد، دانشجويان كمتر راغب به مطالعه آن هستند. هدف از بررسي در مورد اين كتاب اطلاعات بيشتري در مورد اين كتاب و ميزان اعتبار و نويسنده آن بود كه تا حدي دست يابي به اين مهم صورت گرفت در ضمن مطالعه كتاب و تلاش براي دست يابي به چاپهاي مختلف آن يكي از نكاتي كه بسيار مهم بود: اينكه چند جلد از اين كتاب بدون هيچ مشخصاتي بود از جمله يك چاپ آن با مقدمه آقاي فروزانفر چون در ضمن چكيده اي از مقالات بسياري از مطالب نقل شده است لزوم ذكر آن مطالب در معرفي كتاب دانسته نشد. فهرست مطالب مقدمه 1- معرفي نويسنده 2 الف – بررسي مقاله اي در مورد نويسنده : دانشمندان جهان اسلامي رضا اسلامي فارساني 2- نحوه تاليف كتاب و معرفي خود كتاب 3- نسخ خطي و چاپهاي كتاب 4- كتاب راحه الصدور تصحيح محمد اقبال سال انتشار 1921 5- كتاب راحه الصدور به انضمام فهرست و حواشي مجتبي منيوي 6- كتاب راحه الصدور با مقدمه آقاي فروزانفر 7- بررسي پايانامه ها الف- تحقيق در راحه الصدور راوندي و آيه السرور محسن پور اصغري ب – شرح مشكلات تاريخ راحه الصدور و آيه السرور ابراهيم اقبالي ج- شيوه نثر نويسي راوندي در راحه الصدور نينا قبوليان زارع 8- بررسي مقاله ها الف- نقد و نظري بر راحه الصدور و آيه السرور ابوالحسن مبين ب- نكتاتي در باب راحه الصدور و آيه السرور محسن لهراسبي ج- تتبحي در راحه الصدور محمد اقبال ترجمه دكتر محسن فشاركي
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا 1 2 حضرت محمد ( ص ) و يهوديان 3 1- يهوديان 2- سه قبيله : بنی قريظه ، بنی نظير ، بنی قين قاع 3- عهدين 4- عهد قديم 5- عهد جديد 6- مخيريق حضرت محمد و مخالفان 4 پيمان ترک تعرض و همزيستی مسالمت آميز امتی واحد آزادی دينی اتحاد در برابر هجوم بيگانگان دفاع از شهر مدينه پرهيز از هر گونه ارتباط يکطرفه با دشمن ايجاد صلح و آرامش دوطرفه 5 نقض پيمان از جانب يهوديان جنگ احزاب يا جنگ خندق جنگ خيبر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بهاءالدین محمدبنحسین عاملی دانشمند و نظریهپرداز شیعه بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهائی (۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، بعلبک تا ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی، اصفهان) دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری است که در دانشهای فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت. در حدود ۹۵ کتاب و رساله از او در سیاست، حدیث، ریاضی، اخلاق، نجوم، عرفان ، فقه ، مهندسی و هنر بر جای مانده است. به پاس خدمات وی به علم ستارهشناسی یونسکو سال ۲۰۰۹ را به نام او سال نجوم و شیخ بهایی نامگذاری کرد. وی در بعلبک متولد شد. دوران کودکی را در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بودهاست (از شخصیتهای برجسته آغاز اسلام، متوفی به سال ۶۴ خورشیدی). خاندان او از خانوادههای معروف جبلعامل در قرن دهم و یازدهم خورشیدی بودهاند. پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است. محمد ۱۳ ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی به خاطر اذیت شیعیان آن منطقه توسط دولت عثمانی از یک سو و دعوت شاه طهماسب صفوی برای حضور در ایران، به سوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنا گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد. وقتی او ۱۷ ساله بود (۹۷۰ ق)، پدرش به شیخالاسلامی قزوین به توصیه شیخ علی مشار از سوی شاه طهماسب منصوب شد. ۱۴ سال بعد، در ۹۸۴ قمری، پدر شیخ برای زیارت خانه خدا از ایران خارج شد اما در بحرین فوت کرد. شخصیت علمی و ادبی و اخلاق و پارسای او باعث شد تا از ۴۳ سالگی شیخالاسلام اصفهان شود و در پی انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (در ۱۰۰۶ قمری)، از ۵۳ سالگی تا آخر عمر (۷۵ سالگی) منصب شیخالاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، عباس اول برعهده داشته باشد. شیخ در فاصلهٔ سالهای ۹۹۴ ق تا ۱۰۰۸ ق سفرهایی چند به خارج از قلمروی صفویه داشت.این سفرها برای زیارت، سیاحت، دانشاندوزی و همچنین به گفته برخی مورخان به سفارت سیاسی بوده است. مکه، مصر و شام از جمله مقصد این سفرها بوده است. وی در سال ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔ علی پسر موسی (رضا) جنب موزه آستان قدس دفن کردند. هماکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و صحن امام خمینی در یکی از رواقها است. تاریخ تولد و مرگ شیخ بهایی تاریخ تولد و مرگ شیخ بهایی بر روی سنگ قبر و کاشیکاریهای دیوار اتاق مقبره اندکی متفاوت است: تاریخ تولد: کتیبه کاشیکاری دیوار: ۲۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری قمری (برابر با پنجشنبه ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی، و ۲۷ فوریه ۱۵۴۷)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 65 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 مولانا جلال الدين محمد بلخي (مولوي) جلال الدين محمد بن بهاءالدين محمد بن حسيني خطيبي بکري بلخي معروف به مولوي يا ملاي روم يکي از بزرگترين عارفان ايراني و از بزرگترين شاعران درجه اول ايران بشمار مي رود. خانواده وي از خاندانهاي محترم بلخ بود و گويا نسبش به ابوبکر خليفه ميرسد و پدرش از سوي مادر دخترزاده سلطان علاءالدين محمد خوارزمشاه بود و به همين جهت به بهاءالدين ولد معروف شد. وي در سال 604 هجري در بلخ ولادت يافت. چون پدرش از بزرگان مشايخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با اين سلسله لطفي نداشت، بهمين علت بهاءالدين در سال 609 هجري با خانواده خد خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزيره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطيه (ملطيه) سلطان علاءالدين کيقباد سلجوقي که عارف مشرب بود او را به پايتخت خود شهر قونيه دعوت کرد و اين خاندان در آنجا مقيم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدين پنج ساله بود و پدرش در سال 628 هجري در قونيه رحلت کرد. 3 پس از مرگ پدر مدتي در خدمت سيد برهان الدين ترمذي که از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجري به آن شهر آمده بود شاگردي کرد. سپس تا سال 645 هجري که شمس الدين تبريزي رحلت کرد جزو مريدان و شاگردان او بود. آنگاه خود جزو پيشوايان طريقت شد و طريقه اي فراهم ساخت که پس از وي انتشار يافت و به اسم طريقه مولويه معروف شد. خانقاهي در شهر قونيه بر پا کرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه کم کم بدستگاه عظيمي بدل شد و معظم ترين اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا اين زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونيه باقي است و در تمام ممالک شرق پيروان بسيار دارد. جلال الدين محمد مولوي همواره با مريدان خود ميزيست تا اينکه در پنجم جمادي الاخر سال 672 هجري رحلت کرد. وي يکي از بزرگترين شاعران ايران و يکي از مردان عالي مقام جهان است. در ميان شاعران ايران شهرتش بپاي شهرت فردوسي، سعدي، عمر خيام و حافظ ميرسد و از اقران ايشان بشمار ميرود. آثار وي به بسياري از زبانهاي مختلف ترجمه شده است. اين عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندي انديشه و بيان ساده و دقت در خضال انساني يکي از برگزيدگان نامي دنياي بشريت بشمار ميرود. يکي از بلندترين مقامات را در ارشاد فرزند آدمي دارد و در حقيقت او را بايد در شمار اوليا دانست. سرودن شعر تا حدي تفنن و تفريح و يک نوع لفافه اي براي اداي مقاصد عالي او بوده و اين کار را وسيله تفهيم قرار داده است. اشعار وي به دو قسمت منقسم ميشود، نخست منظومه معروف اوست که از معروف ترين کتابهاي زبان فارسي است و آنرا "مثنوي معنوي" نام نهاده است. 3 اين کتاب که صحيح ترين و معتبرترين نسخه هاي آن شامل 25632 بيت است، به شش دفتر منقسم شده و آن را بعضي به اسم صيقل الارواح نيز ناميده اند. دفاتر شش گانه آن همه بيک سياق و مجموعه اي از افکار عرفاني و اخلاقي و سير و سلوک است که در ضمن، آيات و احکام و امثال و حکايتهاي بسيار در آن آورده است و آن را بخواهش يکي از شاگردان خود بنام حسن بن محمد بن اخي ترک معروف به حسام الدين چلبي که در سال 683 هجري رحلت کرده است به نظم درآودره. 5 جلال الدين مولوي هنگامي که شوري و وجدي داشته، چون بسيار مجذوب سنايي و عطار بوده است، به همان وزن و سياق منظومه هاي ايشان اشعاري با کمال زبردستي بديهه ميسروده است و حسام الدين آنها را مي نوشته. نظم دفتر اول در سال 662 هجري تمام شده و در اين موقع بواسطه فوت زوجه حسام الدين ناتمام مانده و سپس در سال 664 هجري دنباله آنرا گرفته و پس از آن بقيه را سروده است. قسمت دوم اشعار او، مجموعه بسيار قطوري است شامل نزديک صدهزار بيت غزليات و رباعيات بسيار که در موارد مختلف عمر خود سروده و در پايان اغلب آن غزليات نام شمس الدين تبريزي را برده و بهمين جهت به کليات شمس تبريزي و يا کليات شمس معروف است. گاهي در غزليات خاموش و خموش تخلص کرده است و در ميان آن همه اشعار که با کمال سهولت ميسروده است، غزليات بسيار رقيق و شيوا هست که از بهترين اشعار زبان فارسي بشمار تواند آمد. جلال الدين بلخي پسري داشته است به اسم بهاءالدين احمد معروف به سلطان ولد که جانشين پدر شده و سلسله ارشاد وي را ادامه داده است. وي از عارفان معروف قرن هشتم بشمار ميرود و مطالبي را که در مشافهات از پدر خود شنيده است در کتابي گرد آورده و "فيه مافيه" نام نهاده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
حزب سياسي به مفهوم جمعيتهاي خاص داراي اهدافي ويژه كه منتج از شرايط عيني و ذهني ساختار نظام سياسي جامعه خويش باشند در سرزمين ما پيشينهاي چندان قوي ندارد و تنها به بعد از دوران مشروطيت برميگردد و آن هم به صورت منقطع و پاره پاره به طوري كه هرگاه استبداد مطلقه به اوج خود ميرسيد و يا بحران سياسي به وجود ميآمد اين احزاب متلاشي شده و يا تجزيه ميگشتند. در دوران استبداد پهلوي دوم به ويژه پس از شهريور ۱۳۲۰ما به گونهاي از احزاب برميخوريم كه از هيچ بستر عقيدتي و ايدئولوژيكي برخوردار نبوده و بدون اتكا به حمايت مردم تنها به دستور عوامل قدرت از بالا تشكيل ميشدند و وظيفهاي جز حفظ و تقويت قدرت سياسي حاكم نداشتند. اين احزاب از اجزاي ساختار سياسي و حكومتي عصر بودند كه به دفاع همه جانبه از قدرت و حكومت مركزي ميپرداختند و خود از وسايل استبداد داخلي بودند. اين دسته از احزاب در تاريخ معاصر ايران به احزاب دولتي معروف شدهاند. اين احزاب همه در سه چيز درباري، فرمايشي و غيرمردمي بودن اشتراك داشتند و در سه دوره در تاريخ معاصر ايران خودنمايي كردند. دوره اول (حزب وطن يا ارادة ملي) اولين حزب دولتي در ايران حزب وطن بود كه در سال ۱۳۲۲ش توسط سيدضياءالدين طباطبايي يكي از مسببين كودتاي 1299ش و از عوامل انگليس تشكيل شد. مكان حزب خيابان سعدي، نزديك مخبرالدوله در ساختمان باشكوهي كه از طرف صرافزاده، كارخانهدار معروف يزدي به او اهدا شد قرار داشت. از اعضاي اين حزب مظفر فيروز، سيدكاظم يزدي، برادران رشيديان، كورس بازرگان و حجازي مدير روزنامه وظيفه را ميتوان نام برد. روزنامه رعد امروز ارگان اين حزب بود كه توسط مظفر فيروز اداره ميشد. اين حزب تا اواسط سال ۱۳۲۴ش به فعاليت ادامه داد. بعد از يك سال اين حزب در بهمن 1323ش به حزب اراده ملي تبديل شد و تا سال ۱۳۲۵ ش به فعاليت ادامه داد. اين حزب با قدرت گرفتن قوام دشمن ديرين سيد ضياءالدين طباطبايي منحل شد. حزب آريا دومين حزب از احزاب دولتي حزب آريا بود كه توسط حكومتگران لشگري ايجاد شد. اين حزب شديداً به انگليس وابسته بود. از اعضاي مهم آن ميتوان به سرلشگر حسن ارفع، محمدهادي سپهر، سرلشكر محمود ارم، سرلشكر امينزاده، حسن اخوي، سرهنگ حسن منوچهري (بهرام آريانا) اشاره نمود. اين حزب به دليل تمايلات شديد ناسيوناليستي و ضدكمونيستي كه داشت تا دهة 30 به فعاليت ادامه داد. حزب دموكرات ايران سومين حزب از اين دسته از احزاب است كه در 8 تير 1325ش توسط احمد قوام (قوامالسلطنه) نخستوزير وقت با شركت رجال و اشراف تشكيل شد. از افراد اين حزب ميتوان به مظفر فيروز، علي اميني، ابوالقاسم اميني، محمدولي فرمانفرما، سردار فاخر حكمت، ملكالشعراي بهار، حسن ارسنجاني... اشاره نمود. هدف اين حزب بازگرداندن آذربايجان به خاك كشور بود. با سقوط كابينه قوام اين حزب نيز منحل شد. نمره 304 700 كلمه شهرضا نمره 305 اصفهان ـ كميته حزب دموكرات ايران رونوشت شهرضا كميته حزب دموكرات. به طوري كه قبلاً هم اعلام شده آقاي ابوالفتح قهرمان كانديد حزب در حوزه شهرضا ميباشد. لازم است از طرف افراد حزب نهايت جديت را در جهت پروپاگاند و تبليغ درباره ايشان به عمل آورند. دبيركل تشكيلات حزب دموكرات ايران موسويزاده 22/11/25 عودت شود 5-522-6133 الف اصفهان ـ جناب آقاي حاج امينالتجار رونوشت آقاي صفا امامي لازم ميدانم در عالم ارادت اين نكته را عرض كنم به ملاحظات زيادي كه انشااله حضوراً عرض خواهم كرد و مذاكراتي كه به عمل آمده بايستي كانديدهاي حزب دموكرات ايران در همه جا موفق شوند و تا حال هم موفق شدهاند در اصفهان هم پيش از ساير نقاط اين نكته بايد رعايت شود. لذا مصلحت آنست با دو نفر آقايان اعزاز و صفا امامي كه كانديد رسمي حزب هستند بدون ترديد تشريك مساعي نموده جداً مشغول كار شودي با اشخاص ديگر كمك كردن ابداً صلاح نيست با آقاي صفا امامي هم نظر بنده را نيز ابلاغ فرمايند. عبدالحسين نيكپور شماره 6-522-6133 الف حزب دموكرات ايران تاريخ 132 دبيرخانه كل اصفهان كميته حزب دموكرات ايران برحسب تصميم كمتيه مركزي حزب دموكرات ايران آقايان اعزاز نيكپي، حبيباله امين، صفا امامي در شهر اصفهان كانديد هستند. لازم است از طرف كميته اصفهان به كليه افراد حزب آنجا سفارش و توصيه شود كه با نهايت جديت و علاقمندي براي موفقيت و انتخاب شدن آقايان نامبرده اقدام نمائيد. رئيس كل تشكيلات حزب دموكرات ايران موسويزاده دوره دوم احزاب دولتي فکر ايجاد حزب دولتي در عصر پهلوي دوم، پس از کودتاي 28 مرداد 1332ش و ايجاد حکومت مطلقه محمدرضا شاه در ايران شکل گرفت. قصد حکومت از تشکيل چنين احزابي، در دست گرفتن نبض فعاليتهاي سياسي جامعه و پر کردن خلاء ناشي از نبودن احزاب آزاد بود. اما اين فکر تا سال 1335ش همچنان در اذهان باقي ماند تا اينکه به دستور شاه اسدالله علم يار ديرينهاش مسئول تاسيس حزب مردم گشت. اين حزب در ارديبهشت 1336ش موجوديت خود را اعلام کرد. سران اين حزب غالباً چهرههاي علمي و دانشگاهي و شخصيتهاي سياسي و حکومتي بودند. رهبر عملي اين حزب تا پايان حيات سياسي آن اسدالله علم بود. از ديگر بنيانگذاران اين حزب ميتوان از پرفسور يحيي عدل، دکتر پرويز ناتل خانلري، دکتر موسي عميد، دکتر حسن ستوده تهراني و دکتر احمد فرهاد نام برد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
عنوان تحقیق : عباسیان امام محمد باقر علیه السلام حضرت باقر (علیه السلام)در سال ۵۷ هجری در شهر «مدینه» چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر خود امام زین العابدین (علیه السلام)كه در سال ۹۴ رخ داد، سی و نه سال داشت. حضرت باقر (علیه السلام)در سال ۵۷ هجری در شهر «مدینه» چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر خود امام زین العابدین (علیه السلام)كه در سال ۹۴ رخ داد، سی و نه سال داشت. نام او «محمد» و كنیهاش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقر العلوم» لقب او میباشد. مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام)و از این جهت نخستین كسی بود كه هم از نظر پدر و هم از نظر مادر فاطمی و علوی بوده است. امام باقر در سال ۱۱۴ هجری در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان معروف بقیع، كنار قبر پدر و جدش، به خاك سپده شد. دوران امامت آن حضرت هیجده سال بود. ● خلفای معاصر حضرت ▪ پیشوای پنجم در دوران امامت دوران خود با زمامداران و خلفای یاد شده در زیر معاصر بود: ۱) ولید بن عبدالملك (۸۶-۹۶) ۲) سلیمان بن عبدالملك (۹۶-۹۹) ۳) عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱) ۴) یزید بن عبدالملك (۱۰۱-۱۰۵) ۵) هشام بن عبدالملك (۱۰۵-۱۲۵) این خلفا، به استثنای عمر بن عبدالعزیز- كه شخصی نسبتا دادگر و نسبت به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)علاقهمند بود- همگی در ستمگری و استبداد و خودكامگی دست كمی از نیاكان خود نداشتند و مخصوصاً نسبت به پیشوای پنجم همواره سختگیری میكردند. ● پایه گذار نهضت بزرگ علمی پیشوای پنجم طی مدت امامت خود، در همان شرائط نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشكلات علمی را تشریح نمود و جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد كه مقدمات تاسیس یك «دانشگاه بزرگ اسلامی» را كه در دوران امامت فرزند گرامیش «امام صادق علیه السلام» به اوج عظمت رسید، پی ریزی كرد. امام پنجم در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم بود و مقام بزرگ علمی و اخلاقی او مورد تصدیق دوست و دشمن بود. به قدری روایات و احادیث، در زمینه مسائل و احكام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام، و انواع علوم، از ان حضرت به یادگار مانده است كه تا آن روز از هیچ یك از فرزندان امام حسن و امام حسین (علیه السلام)به جا نمانده بود.(۱) رجال و شخصیتهای بزرگ علمی آن روز، و نیز عدهای از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)كه هنوز درحال حیات بودند، از محضر آن حضرت استفاده میكردند. «جابر بن یزید جعفی» و «كیسان سجستانی» (از تابعین) و فقهائی مانند: «ابن مبارك»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالك»، «شافعی»، «زیاد بن منذرنهدی» از آثار علمی او بهرهمند شده سخنان آن حضرت را، بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نمودهاند. كتب و مولفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبری، بلاذری، سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، و كتبی مانند: موطا مالك، سنن ابی داود، مسند ابی حنیفه، مسند مروزی، تفسیر نقاش، تفسیر زمخشری، و دهها نظیر اینها، كه از مهمترین كتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پیشوای پنجم است و همه جا جمله: «قال محمد بن علی» و یا «قال محمد الباقر» به چشم میخورد. (۲) كتب شیعه نیز در زمینههای مختلف سرشار از سخنان و احادیث حضرت باقر (علیه السلام)است و هر كس كوچكترین آشنایی با این كتابها داشته باشد، این معنا را تصدیق میكند. ● امام باقر (علیه السلام)از نظر دانشمندان آوازه علوم و دانشهای امام باقر ع چنان اقطار اسلامی را پر كرده بود كه لقب «باقر العلوم» (گشاینده دریچههای دانش و شكافنده مشكلات علوم) به خود گرفته بود. ▪ «ابن حجر هیتمی» مینویسد: محمد باقر به اندازهای گنجهای پنهان معارف و دانشها را آشكار ساخته، حقایق احكام و حكمتها و لطایف دانشها را بیان نموده كه جز بر عناصر بی بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست و از همینجاست كه وی را شكافنده و جامع علوم، و برافرازنده پرچم دانش خواندهاند. (۳) ▪ «عبدالله بن عطأ» كه یكی از شخصیتهای برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، میگوید: «من هرگز دانشمندان اسلام را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه محفل محمد بن علی (علیه السلام)از نظر علمی حقیر و كوچك ندیدم. من «حكم بن عتیبه» را كه در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم كه در خدمت محمد باقر مانند كودكی در برابر استاد عالیمقام، زانوی ادب بر زمین زده شیفته و مجذوب كلام و شخصیت او گردیده بود.(۴) امام باقر ع در سخنان خود،اغلب به آیات قرآن مجید استناد نموده از كلام خدا شاهد میآورد و میفرمود: «هر مطلبی گفتم، از من بپرسید كه در كجای قرآن است تا آیه مربوط به آن موضوع را معرفی كنم».(۵) ● شاگرادان مكتب امام باقر (علیه السلام) حضرت باقر علیه السلام شاگردان برجستهای در زمینههای فقه وحدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی تربیت كرد كه هر كدام وزنه علمی بزرگی به شمار میرفت. شخصیتهای بزرگی همچون: محمد بن مسلم، زرارهبن اعین، ابو بصیر، برید بن معاویه عجلی، جابربن یزید، حمران بن اعین، و هشام بن سالم از تربیت یافتگان مكتب آن حضرتند. ● پیشوای ششم میفرمود: «مكتب ما و احادیث پدرم را چهار نفر زنده كردند، این چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی. اگر اینها نبودند كسی از تعالیم دین و مكتب پیامبر بهرهای نمییافت. این چند نفر حافظان دین بودند. آنان، از میان شیعیان زمان ما، نخستین كسانی بودند كه با مكتب ما آشنا شدند و در روز رستاخیز نیز پیش از دیگران به ما خواهند پیوست.»(۶) شاگردان مكتب امام باقر (علیه السلام)سرآمد فقها و محدثان زمان بودند و در میدان رقابت علمی بر فقها و قضات غیر شیعی برتری داشتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تولد و دوران كودكي حضرت محمد ... شهر مكه در ظلمت و سكوت سنگيني فرو رفته بود و اثري از حيات وفعاليت بهچشم نميخورد، تنها ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت كوههاي سياه اطراف، بالا آمده و شعاع كمرنگ و لطيف خود را بر روي خانههاي ساده و خالي از تجمّل و همچنين ريگزارهاي دور شهر، پهن ميكرد. كمكم شب از نيمه گذشت و نسيم لذتبخش و مطبوعي سرزمين تفتيدة حجاز را فرا گرفت و آن را براي مدت كوتاهي آمادهي استراحت ساخت، ستارگان هم در اين هنگام بهاين بزم بيريا رونق و صفا بخشيده و به روي ساكنان شهر مكه لبخند ميزدند! كرانة افق مكه در آستانة سپيدة سحر بود، ولي هنوز سكوت ابهامآميزي بر شهر حكومت ميكرد و همه در خواب بودند، فقط آمنه بيدار بود و دردي را كه در انتظارش بود احساس ميكرد... درد رفته رفته شديدتر شد... ناگهان چند بانوي ناشناس و نوراني را در اطاق خويش ديد كه بوي خوشي از آنان به مشام ميرسيد. متحير بود كه ايشان كيانند و چگونه از در بسته داخل شدهاند؟!... طولي نكشيد كه نوزاد عزيزش به دنيا آمد و بدينترتيب ديدگان «آمنه» پس از ماهها انتظار در سحرگاه هفدهم ربيعالاول به ديدار فرزندش روشن شد. تولد و دوران كودكي حضرت محمد ... شهر مكه در ظلمت و سكوت سنگيني فرو رفته بود و اثري از حيات وفعاليت بهچشم نميخورد، تنها ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت كوههاي سياه اطراف، بالا آمده و شعاع كمرنگ و لطيف خود را بر روي خانههاي ساده و خالي از تجمّل و همچنين ريگزارهاي دور شهر، پهن ميكرد. كمكم شب از نيمه گذشت و نسيم لذتبخش و مطبوعي سرزمين تفتيدة حجاز را فرا گرفت و آن را براي مدت كوتاهي آمادهي استراحت ساخت، ستارگان هم در اين هنگام بهاين بزم بيريا رونق و صفا بخشيده و به روي ساكنان شهر مكه لبخند ميزدند! كرانة افق مكه در آستانة سپيدة سحر بود، ولي هنوز سكوت ابهامآميزي بر شهر حكومت ميكرد و همه در خواب بودند، فقط آمنه بيدار بود و دردي را كه در انتظارش بود احساس ميكرد... درد رفته رفته شديدتر شد... ناگهان چند بانوي ناشناس و نوراني را در اطاق خويش ديد كه بوي خوشي از آنان به مشام ميرسيد. متحير بود كه ايشان كيانند و چگونه از در بسته داخل شدهاند؟!... طولي نكشيد كه نوزاد عزيزش به دنيا آمد و بدينترتيب ديدگان «آمنه» پس از ماهها انتظار در سحرگاه هفدهم ربيعالاول به ديدار فرزندش روشن شد. تولد و دوران كودكي حضرت محمد ... شهر مكه در ظلمت و سكوت سنگيني فرو رفته بود و اثري از حيات وفعاليت بهچشم نميخورد، تنها ماه، مطابق معمول آرام آرام از پشت كوههاي سياه اطراف، بالا آمده و شعاع كمرنگ و لطيف خود را بر روي خانههاي ساده و خالي از تجمّل و همچنين ريگزارهاي دور شهر، پهن ميكرد. كمكم شب از نيمه گذشت و نسيم لذتبخش و مطبوعي سرزمين تفتيدة حجاز را فرا گرفت و آن را براي مدت كوتاهي آمادهي استراحت ساخت، ستارگان هم در اين هنگام بهاين بزم بيريا رونق و صفا بخشيده و به روي ساكنان شهر مكه لبخند ميزدند! كرانة افق مكه در آستانة سپيدة سحر بود، ولي هنوز سكوت ابهامآميزي بر شهر حكومت ميكرد و همه در خواب بودند، فقط آمنه بيدار بود و دردي را كه در انتظارش بود احساس ميكرد... درد رفته رفته شديدتر شد... ناگهان چند بانوي ناشناس و نوراني را در اطاق خويش ديد كه بوي خوشي از آنان به مشام ميرسيد. متحير بود كه ايشان كيانند و چگونه از در بسته داخل شدهاند؟!... طولي نكشيد كه نوزاد عزيزش به دنيا آمد و بدينترتيب ديدگان «آمنه» پس از ماهها انتظار در سحرگاه هفدهم ربيعالاول به ديدار فرزندش روشن شد. همه از اين ولادت خوشحال بودند، ولي در اين هنگام كه «محمد، صلّياللهعليهوآله» شبستان تاريك و خاموش آمنه را روشن ميكرد جاي همسر جوانش «عبدالله» خالي بود چون او در بازگشت از سفر شام در مدينه درگذشته و در همانجا به خاك سپرده شده و آمنه را براي هميشه تنها گذاشته بود . «محمد، صلّياللهعليهوآله» بهدنيا آمد و همراه با ولادت او حوادثي در آسمان و زمين و مخصوصاً در مشرق كه مهد تمدن آنروز بود، پديدار گرديد. كاخ با عظمت انوشيروان كه شبحي از قدرت و سلطنت ابدي! را در نظرها مجسم ميكرد و مردم به آن و صاحبش چشم دوخته بودند، آنشب لرزيد و چهارده كنگرة آن فروريخت و آتشكدة فارس كه شعلههاي آتش آن هزار سال زبانه ميكشيد يكباره خاموش شد. خشكيدن درياچة ساوه نيز منطقة عظيم ديگري را بيدار كرد!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری اگر بنی صدر خیانت نمی كرد و فرماندهانی این چنین منصوب نمی كرد دشمن نمی توانست به این راحتی پیشروی كند با شروع جنگ تحمیلی حاج محمد كوثری نیز چون دیگر فرزندان انقلابی این مرز و بوم، به همراه دیگر اقشار مختلف مردم به سوی مناطق غرب و جنوب كشور عازم شد. كوثری با قبول مسئولیت های مختلف در طول هشت سال دفاع مقدس همواره چون سربازی امین بوده است كه درخشان ترین مدال آن فرماندهی بسیجیان تهران در زمان تصدی فرماندهی لشكر 27 محمد رسول الله(ص) در سه سال آخر جنگ و بیش از ده سال دوران سازندگی بوده است. معاون عملیاتی سپاه 11 قدر در دوران فرماندهی شهید همت، جانشینی محور عملیاتی سومار و تیپ رزهی 20 رمضان از دیگر مسئولیت های حاج محمد كوثری در حلول 84 ماه حضور مداوم در جبهه های جنگ تحمیلی بوده است، بعد از لشكر محمد رسول الله نیز معاونت امنیت ستاد كل نیروهای مسلح را راهبری و هدایت كرد تا امروز كه با مسئولیت نائب رئیسی كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با او به گفتگو نشستیم و ازایشان خواستیم مروری برایمان از ناگفته های جنگ كند و او نیز اینگونه روایت كرد: تشكیل سپاه به زمانی بر می گردد كه بنی صدر از طرف حضرت امام (ره) به عنوان فرمانده كل قوا شناخته شد و امام فرماندهی كل قوا را به او تغویض كرد (در بهمن ماه 1358 حكم ریاست جمهوری بنی صدر تنفیذ كرد و در اسفند ماه 1358 فرماندهی كل قوا را تفویض كردند) بهتر است به كمی قبل تر بر گردیم یعنی زمانی كه خبرگان قانون اساسی تشكیل شد و خواستند قانون اساسی را بنویسند در آن مقطع بنی صدر و همراهانش یعنی جبهه ملی و نهضت آزادی و به طور كلی كسانی كه مخالف نظام جمهوری اسلامی بودند، می گفتند باید «گارد ملی» تشكیل گردد نه سپاه پاسداران، اما در مقابل، حضرت امام می فرمودند كه باید سپاه پاسداران تشكیل شود، اختلاف از همان جا و همان زمان رخ داد، یعنی كسانی كه انقلابیون واقعی پیرو امام بودند می گفتند سپاه پاسداران، اما كسانی كه ریگی در كفش داشتند می گفتند گارد ملی، تفاوت در این بود كه سپاه پاسداران و طرفداران تشكیل سپاه خواهان حفظ ارزشهای انقلاب بودند و الگوی آنها ابا عبدالله الحسین بود و فرمانده مستقیم آن امام (ره) اما در آن طرف بنی صدر و كسانی خواهان تشكیل گارد ملی بودند، به اسلام پایبند نبودند و می خواستند ارگانی به وجود آورند كه زیر نظر مستقیم خودشان باشد. اگر چه اردیبهشت 1358 سپاه تشكیل شد و رسماً كار خود را آغاز كرد و در این زمان كه جنگ هنوز رخ نداده بود اما حضرت امام(ره) چون آینده را می دید كه استكبار و ضد انقلاب، انقلاب رها نمی كند، چون منافع بسیار زیادی از دست آمریكا گرفته شده بود، لذا نیروهایی می خواست كه مقتدر باشند و سپاه كه بنیان و نیروهای اولیه اش از نیروهای انقلابی بودند، تشكیل شد. از همان ابتدا در سپاه یك تفكری بود و آن اینكه سپاه باید 90% عقیدتی و 10% نظامی باشد، بودجه ای به سپاه تخصیص داده نمی شد، پولی كه به سپاه می دادند از صندوق قرض الحسنه جاوید بود، سپاه اینگونه رشد كرد، اما درگیری سپاه با ضد انقلاب هر روز دامنه و وسعت بیشتری پیدا می كرد. متوسط عمر حضور افراد در سپاه در اوایل 4 ماه بود و این به خاطر نداشتن امكانات، تجهیزات و نبود آموزشهای لازم بود اما كم كم سپاه پر بارتر شد، در زمانی كه جنگ بر ما تحمیل شد، سپاه «سلاح» آن چنانی مانند توپ، تانك، خودرو و حتی سلاح عادی به اندازه كافی نداشت. مثلاً زمانی كه من مرداد 58 با پاوه رفتم و از آنجا در سپاه ماندم اسلحه ای نبود، و اسلحه هایی كه افراد از گاردیهای شاه در زمان انقلاب گرفته بودند با خود می آوردند. اعزام نیرو توسط افرادی از جمله مقام معظم رهبری، مرحوم خلخالی، هادی غفاری و ... صورت می گرفت. چون هیچ امكانات و تجهیزاتی نبود و بنی صدر كه فرماندهی كل قوا را به عهده داشت به فكر این نبود كه جنگ شده و جنگ بر ما تحمیل شده و همه را بسیج و هماهنگ كند و به وحدت برساند، همه اش به فكر این بود كه اختلاف بیندازد و به ارتش هم ابلاغ كرده بود كه یك دانه فشنگ به سپاه ندهند چه برسد به اسلحه. حضرت امام (ره) 5 مهر 1358 فرمان تشكیل ارتش بیست میلیونی بسیج مستضعفین را صادر كرد، دیده می شود كه تا یك سال بعد از این فرمان كه 2 یا 3 ماه هم از جنگ گذشت چیزی به نام بسیج نبود چون كه بنی صدر اعتقادی به بسیج نداشت، حتی بعضی از افراد به تمسخر می گفتند كه ما در همین اندازه هم مانده ایم، حالا می خواهند ارتش 20 میلیونی راه اندازی كنند. نه تنها به سپاه امكاناتی نمی دادند به خاطر اینكه زیر نظر امام بود، بنی صدر سپاه را قبول نداشت، حتی آن زمانی كه فرماندهی كل قوا بود، سپاه و بسیج هم قبول نداشت، به خاطر اینكه به استكبار وابسته بود عامل استكبار بود، از آنجا كه امام نمی خواست مسئولیت داشته باشد و از طرف دیگر بنی صدر جو سازی می كرد كه نیروهای مسلح نمی گذارند كه من كار كنم امام فرماندهی كل قوا را به او واگذار كرد. البته امام امت(ره) از بنی صدر ترس و واهمه ای نداشت از اینكه فرمانده كل قوا هم به او تفویض كند، و با اینكه درباره او شناخت داشت اما هراسی نداشت، همانطور كه می دانیم طبق قانون اساسی فرماندهی كل قوا بر عهده ولی فقیه می باشد اما از آنجا كه بنی صدر جو سازی می كرد كه نیروهای نظامی با او مخالفند و از اوتبعیت نمی كنند و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تولد و كودكی به سال 1332 ه.ش در خانوادهاي مومن و مذهبي در يكي از محلات جنوب شهر تهران به دنيا آمد. دوران تحصيل ابتدايي خود را در دبستان اسلامي «مصطفوي» به پايان برد. ضمن تحصيل، به پدرش كه در بازار به شغل شيريني فروشي اشتغال داشت، كمك ميكرد. احمد در همان سالهاي نوجواني با شركت فعال در هياتهاي مذهبي و كلاسهاي قرآن در مساجد جنوب شهر، از ظلم و جنايات رژيم منحوس پهلوي آگاه شد و با سن و سال كمي كه داشت قدم به ميدان مبارزه با طاغوت گذاشت. پس از پايان دوره ابتدايي، در هنرستان صنعتي، شبانه به تحصيل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ ديپلم گرديد. سپس به خدمت سربازي اعزام شد و در شيراز دوره تخصصي تانك را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. فعاليت سياسي – مذهبي او در دوران سربازي، فردي مذهبي و مومن بود و در بحثها، مخالفت خود را با رژيم ستمشاهي بيان ميكرد. پس از اتمام خدمت سربازي، در يك شركت تاسيساتي خصوصي استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل گرديد و به فعاليتهاي سياسي تبليغي خود ادامه داد. تا اينكه پس از مدتها تعقيب و گريز، در سال 1354 توسط اكيپي از كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك دستگير و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلكالافلاك خرمآباد در سلولي انفرادي گذراند. به روايت همرزمانش، با وجود تحمل شكنجههاي جسمي و روحي فراوان، حسرت شنيدن يك آخ را هم بر دل سياه مزدوران ساواك گذاشت، تا اينكه او را به بند عمومي منتقل كردند و حدود نه ماه نيز در آنجا گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامي از زندان آزاد گرديد و به آغوش ملت بازگشت. پس از آزادي، در شروع قيامهاي خونين قم و تبريز در سال 1356، نقش رابط و هماهنگ كننده تظاهرات را در محلات جنوبي تهران عهدهدار شد و رابطهاي تنگاتنگ با حركتهاي مكتبي محافل دانشجويي و روحانيت مبارز تهران داشت. با شدت يافتن روند نهضت اسلامي و رويارويي مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پاي شهادت پيش رفت و در روزهاي 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ايثار چشمگيري از خود نشان داد. با پيروزي معجزه آساي انقلاب اسلامي، مسئوليت تشكيل كميته انقلاب اسلامي محل خويش را عهدهدار شد. پس از شكل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش با حداقل امكانات موجود به سازماندهي نيروها همت گماشت. مبارزه با ضدانقلاب در كردستان پس از شروع غافله كردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهي قاطع خود توانست كليه اشرار مسلح را متواري كند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابيون كه در راس آنها دمكراتها قرار داشتند، پاكسازي نمايد. او پس از تثبيت مواضع نيروهاي انقلاب در بوكان، به شهرهاي سقز و بانه رفت. در ابتداي ورود به شهر بانه، به تلافي كمين ناجوانمردانهاي كه ضدانقلابيون به نيروهاي ستون ارتش زده بودند، طي يك عمليات دقيق ضدكمين خساراست سنگيني به آنان وارد آورد كه در اين نبرد، چهارصد اسير و دويست كشته از ضدانقلاب برجاي ماند. پس از آن به همراه گروهي از رزمندگان از جمله معاون خود (شهيد محمد توسلي) براي فتح سننج راهي اين شهر شد. ستون تحت فرماندهي او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدي چون محمد بروجردي و اصغر وصالي، سسندج را آزاد نمود و كمر تجزيهطلبان را شكست. در زمستان سال 1358 به او ماموريت داده شد تا جاده پاوه – كرمانشاه را كه در تصرف ضدانقلاب بود، آزاد كند. عمليات با فرماندهي او و همكاري سپاه پاوه شروع و با موفقيت كامل به انجام رسيد و ايشان به همراه ساير برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس از مدتي، با حكم شهيد بروجردي، به فرماندهي سپاه پاوه منصوب گرديد. در اين مدت، حاج احمد عمليات گوناگوني از جمله عمليات نجار در ارتفاعات نورياب، كه اكثر آنها با موفقيت همراه بود، طراحي و اجرا كرد. حضور در لبنان هنوز طعم شيرين فتح خرمشهر را در ذائقهاش احساس ميكرد كه خبر تلخ تهاجم ارتش صهيونيستي به خاك لبنان را شنيد. او در اواخر خرداد سال 1361 طي ماموريتي به همراه يك هيات عاليرتبه ديپلماتيك از مسئولين سياسي – نظامي كشورمان راهي سوريه شد تا راههاي مساعدت به مردم مظلوم و بيدفاع لبنان را بررسي نمايد. ويژگيهاي اخلاقي آگاهي و شناخت بالاي ايشان در مسائل سياسي – اجتماعي از جمله خصوصيات بارز اين سردار بزرگوار بود. در تدبير و تصميمگيريهايش دقتنظر داشت. ضمن قاطعيت در كار، بر دلها فرماندهي ميكرد و همواره در بطن مشكلات حضور داشت. به همين دليل، در سختترين شرايط،كسي او را تنها نميگذاشت. امكاناتي را بيشتر از نيروهاي تحت امر خود، به خدمت نميگرفت. به رغم برخورد قاطعانه در امر فرماندهي، از عاطفه بالايي برخوردار بود. علاوه بر فرماندهي، در كارهاي جمعي مانند ساختن سنگر، نظافت محيط، شستن ظروف و ... با پرسنل تحت امر همراهي ميكرد. علاقه به مطالعه و بحث پيرامون اخبار و رويدادها، از خصوصيات ديگر او بود. در مواقع مقتضي در جمع صميمي همرزمانش پيرامون مسائل اعتقادي بحث مينمود. حاج احمد نسبت به شهدا و خانوادههاي محترمشان احترام خاصي قايل بود و در هر فرصتي به مزار شهدا ميرفت و براي رسيدگي به معضلات و حوائج خانوادههاي اين عزيزان تلاش ميكرد و در غم فراق همرزمانش ميسوخت. نقل ميكنند: هنگامي كه بر مزار شهيد جهانآرا حاضر ميشد، آنچنان از خود بيخود ميشد كه تا ساعتها بيوقفه اشك ميريخت و با روح بلند او نجواميكرد. برادر ديگري نقل ميكند: شبي در جوار مرقد مطهر حضرت زينب(س) تا صبح به گريه و نماز مشغول بود. حوالي سحر به سيمايي بشاش و لبي خندان به سوي همسفرانش آمد و در پاسخ به سئوال دوستانش كه خوشحالي او را جويا شده بودند، گفته بود: از سر شب داشتم در فراق برادران شهيدم، مخصوصاً شهيد محمد توسلي اشك ميريختم. به عمه سادات متوسل شدم، تا بلكه ايشان در كارم عنايتي فرمايند. چند لحظه پيش ناگهان ديدم يك پيرمرد نوراني با محاسني سفيد و لباس بسيجي بر تن، كنارم آمد و ايستاد و گفت: پسرم! بيتابي نكن، لحظه اجابت دعايت نزديك شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
0 دانشگاه الزهراء دانشكده ادبيات، تاريخ، زبانها كتابشناسي : راحه الصدور و آيه السرور راوندي موضوع : بررسي نقش قاضي محمد در جمهوري كردستان 0 دانشگاه الزهراء دانشكده ادبيات، تاريخ، زبانها كتابشناسي : راحه الصدور و آيه السرور راوندي موضوع : بررسي نقش قاضي محمد در جمهوري كردستان 1 مقدمه كتار راحه الصدور يكي از كتابهايي ست كه به واسطه نشر فني آن و به كار بردن اصطلاحات و لغات عربي زياد، دانشجويان كمتر راغب به مطالعه آن هستند. هدف از بررسي در مورد اين كتاب اطلاعات بيشتري در مورد اين كتاب و ميزان اعتبار و نويسنده آن بود كه تا حدي دست يابي به اين مهم صورت گرفت در ضمن مطالعه كتاب و تلاش براي دست يابي به چاپهاي مختلف آن يكي از نكاتي كه بسيار مهم بود: اينكه چند جلد از اين كتاب بدون هيچ مشخصاتي بود از جمله يك چاپ آن با مقدمه آقاي فروزانفر چون در ضمن چكيده اي از مقالات بسياري از مطالب نقل شده است لزوم ذكر آن مطالب در معرفي كتاب دانسته نشد. فهرست مطالب مقدمه 1- معرفي نويسنده 2 الف – بررسي مقاله اي در مورد نويسنده : دانشمندان جهان اسلامي رضا اسلامي فارساني 2- نحوه تاليف كتاب و معرفي خود كتاب 3- نسخ خطي و چاپهاي كتاب 4- كتاب راحه الصدور تصحيح محمد اقبال سال انتشار 1921 5- كتاب راحه الصدور به انضمام فهرست و حواشي مجتبي منيوي 6- كتاب راحه الصدور با مقدمه آقاي فروزانفر 7- بررسي پايانامه ها الف- تحقيق در راحه الصدور راوندي و آيه السرور محسن پور اصغري ب – شرح مشكلات تاريخ راحه الصدور و آيه السرور ابراهيم اقبالي ج- شيوه نثر نويسي راوندي در راحه الصدور نينا قبوليان زارع 8- بررسي مقاله ها الف- نقد و نظري بر راحه الصدور و آيه السرور ابوالحسن مبين ب- نكتاتي در باب راحه الصدور و آيه السرور محسن لهراسبي ج- تتبحي در راحه الصدور محمد اقبال ترجمه دكتر محسن فشاركي