دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری ( ورد)

تحقیق جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری ( ورد)

تحقیق-جنگ-به-روايت-سردار-حاج-محمد-كوثری-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری
‏اگر بنی صدر خیانت نمی كرد و فرماندهانی این چنین منصوب نمی كرد ‏دشمن نمی ‏توانست به این راحتی پیشروی كند
‏ 
‏ ‏با ‏شروع جنگ تحمیلی حاج محمد كوثری نیز چون دیگر فرزندان انقلابی این مرز و بوم، به ‏همراه ‏دیگر اقشار مختلف مردم به سوی مناطق غرب و جنوب كشور عازم شد‏‎.‎
‏ ‏كوثری ‏با قبول مسئولیت های مختلف در طول هشت سال دفاع مقدس همواره چون سربازی امین ‏بوده ‏است كه درخشان ترین مدال آن فرماندهی بسیجیان تهران در زمان تصدی فرماندهی لشكر 27 ‏‏محمد رسول الله(ص) در سه سال آخر جنگ و بیش از ده سال دوران سازندگی بوده است‏‎.‎
‏معاون ‏عملیاتی سپاه 11 قدر در دوران فرماندهی شهید همت، جانشینی محور عملیاتی سومار و تیپ ‏‏رزهی 20 رمضان از دیگر مسئولیت های حاج محمد كوثری در حلول 84 ماه حضور مداوم در ‏جبهه ‏های جنگ تحمیلی بوده است، بعد از لشكر محمد رسول الله نیز معاونت امنیت ستاد ‏كل نیروهای ‏مسلح را راهبری و هدایت كرد تا ‏امروز كه با مسئولیت نائب رئیسی كمیسیون ‏امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با او به ‏گفتگو نشستیم و ازایشان خواستیم مروری برایمان از ‏ناگفته های جنگ كند و او نیز ‏اینگونه روایت كرد‏‎:‎
‏تشكیل ‏سپاه به زمانی بر می گردد كه بنی صدر از طرف حضرت امام (ره) به عنوان فرمانده كل ‏قوا ‏شناخته شد و امام فرماندهی كل قوا را به او تغویض كرد (در بهمن ماه 1358 حكم ‏ریاست جمهوری ‏بنی صدر تنفیذ كرد و در اسفند ماه 1358 فرماندهی كل قوا را تفویض ‏كردند) بهتر است به كمی قبل ‏تر بر گردیم یعنی زمانی كه خبرگان قانون اساسی تشكیل ‏شد و خواستند قانون اساسی را بنویسند در ‏آن مقطع بنی صدر و همراهانش یعنی جبهه ملی ‏و نهضت آزادی و به طور كلی كسانی كه مخالف نظام ‏جمهوری اسلامی بودند، می گفتند ‏باید «گارد ملی» تشكیل گردد نه سپاه پاسداران، اما در مقابل، ‏حضرت امام می فرمودند ‏كه باید سپاه پاسداران تشكیل شود، اختلاف از همان جا و همان زمان رخ ‏داد، یعنی ‏كسانی كه انقلابیون واقعی پیرو امام بودند می گفتند سپاه پاسداران، اما كسانی كه ‏ریگی در ‏كفش داشتند می گفتند گارد ملی، تفاوت در این بود كه سپاه پاسداران و ‏طرفداران تشكیل سپاه ‏خواهان حفظ ارزشهای انقلاب بودند و الگوی آنها ابا عبدالله ‏الحسین بود و فرمانده مستقیم آن امام ‏‏(ره) اما در آن طرف بنی صدر و كسانی خواهان ‏تشكیل گارد ملی بودند، به اسلام پایبند نبودند و می ‏خواستند ارگانی به وجود آورند ‏كه زیر نظر مستقیم خودشان باشد‎.‎
‏اگر ‏چه اردیبهشت 1358 سپاه تشكیل شد و رسماً كار خود را آغاز كرد و در این زمان كه جنگ ‏هنوز ‏رخ نداده بود اما حضرت امام(ره) چون آینده را می دید كه استكبار و ضد انقلاب،
‏انقلاب رها نمی ‏كند، چون منافع بسیار زیادی از دست آمریكا گرفته شده بود، لذا ‏نیروهایی می خواست كه مقتدر ‏باشند و سپاه كه بنیان و نیروهای اولیه اش از نیروهای ‏انقلابی بودند، تشكیل شد‎.‎
‏ 
‏از ‏همان ابتدا در سپاه یك تفكری بود و آن اینكه سپاه باید 90% عقیدتی و 10% نظامی ‏باشد، بودجه ‏ای به سپاه تخصیص داده نمی شد، پولی كه به سپاه می دادند از صندوق قرض ‏الحسنه جاوید بود، ‏سپاه اینگونه رشد كرد، اما درگیری سپاه با ضد انقلاب هر روز ‏دامنه و وسعت بیشتری پیدا می كرد. ‏متوسط عمر حضور افراد در سپاه در اوایل 4 ماه ‏بود و این به خاطر نداشتن امكانات، تجهیزات و نبود ‏آموزشهای لازم بود اما كم كم ‏سپاه پر بارتر شد، در زمانی كه جنگ بر ما تحمیل شد، سپاه «سلاح» آن ‏چنانی مانند ‏توپ، تانك، خودرو و حتی سلاح عادی به اندازه كافی نداشت. مثلاً زمانی كه من مرداد ‏‏‏58 با پاوه رفتم و از آنجا در سپاه ماندم اسلحه ای نبود، و اسلحه هایی كه افراد ‏از گاردیهای شاه در ‏زمان انقلاب گرفته بودند با خود می آوردند. اعزام نیرو توسط ‏افرادی از جمله مقام معظم رهبری، ‏مرحوم خلخالی، هادی غفاری و ... صورت می گرفت‏‎. ‎
‏ ‏چون ‏هیچ امكانات و تجهیزاتی نبود و بنی صدر كه فرماندهی كل قوا را به عهده داشت به فكر
‏این ‏نبود كه جنگ شده و جنگ بر ما تحمیل شده و همه را بسیج و هماهنگ كند و به وحدت ‏برساند، همه ‏اش به فكر این بود كه اختلاف بیندازد و به ارتش هم ابلاغ كرده بود كه ‏یك دانه فشنگ به سپاه ندهند ‏چه برسد به اسلحه‎. ‎
‏ ‏حضرت ‏امام (ره) 5 مهر 1358 فرمان تشكیل ارتش بیست میلیونی بسیج مستضعفین را صادر كرد، ‏‏دیده می شود كه تا یك سال بعد از این فرمان كه 2 یا 3 ماه هم از جنگ گذشت چیزی به ‏نام بسیج ‏نبود چون كه بنی صدر اعتقادی به بسیج نداشت، حتی بعضی از افراد به تمسخر ‏می گفتند كه ما در ‏همین اندازه هم مانده ایم، حالا می خواهند ارتش 20 میلیونی راه ‏اندازی كنند. نه تنها به سپاه امكاناتی ‏نمی دادند به خاطر اینكه زیر نظر امام بود، ‏بنی صدر سپاه را قبول نداشت، حتی آن زمانی كه فرماندهی ‏كل قوا بود، سپاه و بسیج هم ‏قبول نداشت، به خاطر اینكه به استكبار وابسته بود عامل استكبار بود، از ‏آنجا كه ‏امام نمی خواست مسئولیت داشته باشد و از طرف دیگر بنی صدر جو سازی می كرد كه ‏‏نیروهای مسلح نمی گذارند كه من كار كنم امام فرماندهی كل قوا را به او واگذار كرد. ‏البته امام ‏امت(ره) از بنی صدر ترس و واهمه ای نداشت از اینكه فرمانده كل قوا هم ‏به او تفویض كند، و با ‏اینكه درباره او شناخت داشت اما هراسی نداشت، همانطور كه می ‏دانیم طبق قانون اساسی فرماندهی ‏كل قوا بر عهده ولی فقیه می باشد اما از آنجا كه ‏بنی صدر جو سازی می كرد كه نیروهای نظامی با او ‏مخالفند و از اوتبعیت نمی كنند و

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری ( ورد) , جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری , دانلود تحقیق جنگ به روايت سردار حاج محمد كوثری ( ورد) , جنگ , به , روايت , سردار , حاج , محمد , كوثری , تحقیق , ورد) ,

[ بازدید : 12 ]

[ شنبه 22 مرداد 1401 ] 10:51 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص

دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زند-گینا-مه-شهید-حاج-حسین-خرازی-52-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 58 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
 ‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
  ‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد

 

دانلود فایل

برچسب ها: دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص , زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص , دانلود دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص , زند , گینا , مه , شهید , حاج , حسین , خرازی , 52 , ص , دانلود , مقاله , مورد ,

[ بازدید : 10 ]

[ سه شنبه 18 مرداد 1401 ] 22:05 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]