لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟ بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسانها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند. با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هموطنان اندوه خورد وقتی میگویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیانگزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است. این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامهء تلویزیونی که از امریکا پخش میشد و شامل مناظرهای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمیداند زیرا بنیانگزارانش از آیین اسلام بودهاند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است. من این برنامه را ندیدم و نمیدانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامههایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید میدانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیانگزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟ بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیدهاند، میتوان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمیدانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پایبندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی میخوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده است. به دیگر اقلیتهای قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پایبند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمیپردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم فکرانشان وامیگذاریم. زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟ ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری میپردازند پرسشی پیش میآورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر میخیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است. فارسی امروز دارای انبوهی از لغات عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامهای فرق خواهد داشت. و واژههای عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را میطلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژههای عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژههای تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست. فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان میآید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از شاخهء زبانهای سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشهاند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت. حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبانهای ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک میکردند. امروز جز نیایشهای زردشتی که در آتشکدهها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده میشود تصور نمیرود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهرهگیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گاتها (سرودههای منتسب به خود زردشت) به زبان های گوناگون برگردانده شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمیتوانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست دادهاند. سوای افتادگیهای فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از واژهها شناخته نیست (به ویژه در گاتها، که لهجهای کهنتر از اوستائی است)، و نمیتوان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمههای فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمههای آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد. حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم ایران هستند که به هیچ وجه به معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درسهای زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبانهای هندواروپایی سخن گفته است. هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هممیهنانی که با این دستاویزها (یا بهانهها) با دیانت بهائی مخالفت میکنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی میخواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد. اما آثاری که از قلم بنیانگزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهرهمند است. از صدها اثر بهائی به زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتابخوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرنها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمیکرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریهالصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعلهدار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم: "الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1 نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته میشد از سندیّت و ارزش میافتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان میدانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف مینمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد. اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو بشمار میآید آنست که بنیانگزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشههای خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای تودههای مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرمودهاند. در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی میبینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحتتر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی نزدیک به فارسی سره، و یا با واژههای اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بودهاند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد. حضرت عبدالبهاء در این مورد میفرمایند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 ازدواج و تابعیت زن ایرانی چکیده «ازدواج» و «تابعیت» دو دسته ارتباط احوال شخصیه توصیف شده که در قلمرو حقوق خصوصی قرار می گیرند. هریک از کشورها و کنوانسیونهای بین المللی بر اساس نظریه های وحدت، استقلال تام و استقلال نسبی تابعیت زوجین؛ قوانین متفاوتی را وضع کرده اند. روش قانون مدنی ایران «وحدت تابعیت خانواده» و ترجیح تابعیت زوج بر تابعیت زوجه و حتی ترجیح تابعیت ناشی از نسب پدری بر تابعیت منبعث از نسب مادری می باشد. در این مقاله به بررسی تأثیر و تأثر متقابل نکاح و تابعیت در صورت اختلاف زوجین پرداخته شده و ماده 9 کنوانسیون «رفع تبعیض علیه زنان» و موادی از قانون مدنی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است در نتیجه این پژوهش معلوم می گردد هرگونه اصلاح به منظور تغییر در این موضوع باید به طور هماهنگ در تمام مواد با انتخابی اساسی و مستدل در مبانی نظری اعمال شود. در انتهای مقاله پیشنهاد اصلاح موادی از قانون مدنی برای نیل به چنین تغییری با انتخابی آگاهانه ارائه شده است. واژگان کلیدی : زن، تابعیت، ازدواج، ملیت، شوهر، فرزند، وحدت تابعیت خانواده، استقلال تام، استقلال نسبی، قانون مدنی. 3 تکوین جوامع اولیه متکی بر اولویت و قاهریت توان جسمی و نوعاً عاری از تفکر، ظرافت و احساس بود، زنان با جسم ظریف و طبع لطیف در این روند از جایگاه چندان مستحکمی برخوردار نبودند؛ با این فرض تاریخی، می توان به بیان مقهوریت و در نتیجه به مظلومیت زنان در اعصار گذشته پی برد. تبعیض بین زنان و مردان آن چنان عمیق است که امروزه حتی در کشورهای پیشتاز تمدن نوین در برخی موارد حقوق سیاسی و احوال شخصی زنان در وضع چندان مساعدی قرار ندارد. رشد تدریجی و تحول فکری جوامع، منطق اجتماعی را پدیدار ساخته و بشریت را به بازشناسی و بازنگری نسبت به میراث های گذشته وادار نمود. البته منزلت اجتماعی زنان و حقوق آنان نیز بعضاً مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفته است، به عنوان مثال پیامبران از منشأ وحی، سخنانی ایراد فرموده اند و فلاسفه از مبنای فکر و صاحب نظران جوامع با ارزیابی استعدادهای زنان نسبت به حقوق طبیعی و واقعی آنان کتاب ها نوشته و سخنرانی ها کردند. موضوع تحول حقوق زنان علاوه بر آنکه روند منطقی خود را طی می کند، در برخی موارد دستخوش برخی جنجال های فریبنده و مجازی نیز قرار گرفته، به نحوی که جوامع برای دست یابی به جایگاه شایسته این قشر عظیم در بعضی موارد دچار تردید و اشتباه شده اند، در این بازار جنجال سوداگران نیز بیکار نبوده و وجاهت و جذابیت زنان را چاشنی تبلیغات مجازی خود نموده اند، در این حال شأن و منزلت جامعه زنان و ارکان خانواده ها از این طریق تخریب می شود. مبارزه با این شیوه انحرافی یکی از ضروریات اجتناب ناپذیر زنان پیشرو به شمار می رود. به هر حال عنایت همه جانبه دخلی و بین المللی این حقیقت را آشکار می سازد که زنان حقوق از دست رفته ای دارند و باید سعی وافر مبذول شود تا این حقوق به هر نحو ممکن احیا گردد. 3 . هاشمی ، 74 – 73 : ش 15، ص 270. ازدواج و تابعیت در «دسته ارتباط» . حقوقدانان روابط حقوقی متجانس را در دسته هایی قرار می دهند که به آن دسته های ارتباط می گویند. احوال شخصیه توصیف می شوند. . الماسی، 1382، ص 33. سؤال مهم این است که ازدواج به معنی انعقاد قرارداد زوجیبت یا مزاوجیت که در قلمرو حقوق خصوصی قرار می گیرد، چگونه با موضوع تابعیت که به معنای رابطه بین فرد و دولت می باشد و در دامنه حقوق عمومی قرار دارد؛ با یکدیگر مرتبط می شوند؟ از دیدگاه حقوق داخلی ایران (و بسیاری از کشورها) اگر زوجین تبعه ایرانی باشند و درخارج از کشور ازدواج کنند، مطابق ماده 6 ق. م روابط ماهوی این نکاح تابع قانون ملی زوجین است، این مقاله فارغ از این موضوع می باشد. اگر زن و مرد تبعه دو دولت باشند، این موضوع در دو مرحله قابل بررسی است. مرحله اول، انعقاد قرارداد و رعایت شرایط صوری و ماهوی در این زمان است. مرحله دوم، روابط زوجین بعد از انعقاد قرارداد است. موضوع این نوشتار این است که اگر زن و مرد دارای دو تابعیت باشند و ازدواج نمایند چه قانونی بر روابط ایشان حاکم است؟ تکالیف و حقوق زوجین طبق کدام قانون تعیین می شود؟ و اگر در مرحله انعقاد عقد زوجین تبعه یک دولت باشند، سپس یکی از آنها تابعیت خود را تغییر دهد، آیا این تغییر در تابعیت دیگری مؤثر است؟ 4 در پاسخ به این سوال ها نظرهای متعددی مطرح شده است، گاه قانون دولت متبوع زوج، گاه قانون دولت مقر دادگاه و گاه نیز قانون اقامتگاه مشترک زوجین ترجیح داده است. قانون مدنی ایران، قانون دولت متبوع زوج را به شرحی که در ادامه مقاله بیان می گردد، انتخاب نموده که به نظر منطقی نمی رسد. البته توجیه قانون مدنی این است که چون در ایران و بسیاری از کشورها ریاست خانواده به عهده شوهر است، لذا تابعیت شوهر برای تابعیت زن مرجح است. این توجیه صرف نظر از مناقشه نسبت به ریاست شوهر در خانواده دارای این اشکال است که منطق موجود در مقررات داخلی مربوط به روابط خصوصی زوجین، قابل تطبیق با مقررات و قواعد حل تعارض . مقرراتی از حقوق خصوصی که به واسطة دخالت یک یا چند عامل خارجی به دو یا چند کشور ارتباط پیدا کند. (الماسی، 1382، ص 17). قوانین مربوط به روابط خصوصی زوجین، قابل تطبیق با مقررات و قواعد دو جانبه یا چند جانبه بوده و عامل خارجی در آن وجود دارد. به هر حال برای موضع گیری بهتر لازم است، مبانی نظری این اختلاف ها کشف شود، سپس روش های حل تعارض در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بنابراین در ابتدا به بررسی اجمالی مفهوم تابعیت و مبانی تابعیت زنان پرداخته، سپس به تحلیل حقوق داخلی و تطبیق آن با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان پرداخته می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
متخصصان ایرانی دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق ساختند متخصصان برق ایرانی برای نخستین بار در کشور موفق شدند که دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق بسازند. به گزارش ایران پترونت به نقل از پایگاه خبری وزارت نیرو، مديرعامل شركت مهندسي سبز با اعلام اين خبرگفت: كارشناسان اين شركت با همكاري فارس تكاب پس از شش ماه كار تحقيقاتي و با صرف 500 ميليون ريال هزينه به روش مهندسي معكوس موفق به طراحي و ساخت دكل 66 كيلو ولت انتقال برق شدند. خوشنامي افزود: كارشناسان اين شركت پس از تائيد پژوهشگاه نيرو وابسته به وزارت نيرو موفق بهاخذ گواهينامه استاندارد طراحي وساخت شدند. وي با اشاره به توانمندي مهندسان ايراني درطراحي و اجراي طرح هاي بزرگگفت: مهندسان اين شركت هم اكنون در حال طراحي سازه هاي ديگري از اين دكل ها هستند. كارشناسان اين شركت همچنين موفق به طراحي بلندترين دودكش صنعتي ايران براي كارخانه سيمان لامرد شدند كه اين دودكش به طول 116متر وقطر 3و 8 دهم متر و وزن 110 تناست. ارتفاع دودكش هاي ديگر كارخانه هاي سيمان 60 تا 80 متر است. متخصصان ایرانی دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق ساختند متخصصان برق ایرانی برای نخستین بار در کشور موفق شدند که دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق بسازند. به گزارش ایران پترونت به نقل از پایگاه خبری وزارت نیرو، مديرعامل شركت مهندسي سبز با اعلام اين خبرگفت: كارشناسان اين شركت با همكاري فارس تكاب پس از شش ماه كار تحقيقاتي و با صرف 500 ميليون ريال هزينه به روش مهندسي معكوس موفق به طراحي و ساخت دكل 66 كيلو ولت انتقال برق شدند. خوشنامي افزود: كارشناسان اين شركت پس از تائيد پژوهشگاه نيرو وابسته به وزارت نيرو موفق بهاخذ گواهينامه استاندارد طراحي وساخت شدند. وي با اشاره به توانمندي مهندسان ايراني درطراحي و اجراي طرح هاي بزرگگفت: مهندسان اين شركت هم اكنون در حال طراحي سازه هاي ديگري از اين دكل ها هستند. كارشناسان اين شركت همچنين موفق به طراحي بلندترين دودكش صنعتي ايران براي كارخانه سيمان لامرد شدند كه اين دودكش به طول 116متر وقطر 3و 8 دهم متر و وزن 110 تناست. ارتفاع دودكش هاي ديگر كارخانه هاي سيمان 60 تا 80 متر است. متخصصان ایرانی دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق ساختند متخصصان برق ایرانی برای نخستین بار در کشور موفق شدند که دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق بسازند. به گزارش ایران پترونت به نقل از پایگاه خبری وزارت نیرو، مديرعامل شركت مهندسي سبز با اعلام اين خبرگفت: كارشناسان اين شركت با همكاري فارس تكاب پس از شش ماه كار تحقيقاتي و با صرف 500 ميليون ريال هزينه به روش مهندسي معكوس موفق به طراحي و ساخت دكل 66 كيلو ولت انتقال برق شدند. خوشنامي افزود: كارشناسان اين شركت پس از تائيد پژوهشگاه نيرو وابسته به وزارت نيرو موفق بهاخذ گواهينامه استاندارد طراحي وساخت شدند. وي با اشاره به توانمندي مهندسان ايراني درطراحي و اجراي طرح هاي بزرگگفت: مهندسان اين شركت هم اكنون در حال طراحي سازه هاي ديگري از اين دكل ها هستند. كارشناسان اين شركت همچنين موفق به طراحي بلندترين دودكش صنعتي ايران براي كارخانه سيمان لامرد شدند كه اين دودكش به طول 116متر وقطر 3و 8 دهم متر و وزن 110 تناست. ارتفاع دودكش هاي ديگر كارخانه هاي سيمان 60 تا 80 متر است. متخصصان ایرانی دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق ساختند متخصصان برق ایرانی برای نخستین بار در کشور موفق شدند که دکل های 66 کیلو ولت انتقال برق بسازند. به گزارش ایران پترونت به نقل از پایگاه خبری وزارت نیرو، مديرعامل شركت مهندسي سبز با اعلام اين خبرگفت: كارشناسان اين شركت با همكاري فارس تكاب پس از شش ماه كار تحقيقاتي و با صرف 500 ميليون ريال هزينه به روش مهندسي معكوس موفق به طراحي و ساخت دكل 66 كيلو ولت انتقال برق شدند. خوشنامي افزود: كارشناسان اين شركت پس از تائيد پژوهشگاه نيرو وابسته به وزارت نيرو موفق بهاخذ گواهينامه استاندارد طراحي وساخت شدند. وي با اشاره به توانمندي مهندسان ايراني درطراحي و اجراي طرح هاي بزرگگفت: مهندسان اين شركت هم اكنون در حال طراحي سازه هاي ديگري از اين دكل ها هستند. كارشناسان اين شركت همچنين موفق به طراحي بلندترين دودكش صنعتي ايران براي كارخانه سيمان لامرد شدند كه اين دودكش به طول 116متر وقطر 3و 8 دهم متر و وزن 110 تناست. ارتفاع دودكش هاي ديگر كارخانه هاي سيمان 60 تا 80 متر است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 49 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا تزئینات وابسته به معماری ایران موضوع پروژه : مقرنس در معماری ایران مقرنس در معماری ایرانی : مختصری درباره تاریخچه و جایگاه مقرنس در معماری ایران وجه تسمیه و معنی لغوی مقرنس انواع مقرنس سابقه مقرنس در بناهای پیش از اسلام مقرنس در بناهای اسلامی کاربرد در معماری مدرن 1.وجه تسمیه و معنی لغوی مقرنس مقرنس با کلمۀ قرنا، قرنس و قرنیس خویشاوند است. قرنيز-مأخوذ از قرناس يا قِرنس «عربي» پيش آمدگي باريک بالاي در و پنجره، . شبيه حاشيه يا سايبان كه با آجر يا سيمان درست ميكن ند قسمی زینت که در اطاق ها و ایوان ها به شکلهای گوناگون گچبری کنند. سقف يا گنبدي گچبري شده، بناي بلند و عمارتي عالي كه در سقف آن نقش و نگار . برجسته يا پله پله از گچ درست كرده باشند كنگرهدار، قرناسدار، قرنيزدار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 وزير با تديبر خود خواجه نظام الملك ، آثار و بناهاي بسياري را در گستره ايران زمين آن روز كه از آسياي ميانه كنوني شروع و تا آسياي صغير و آناتولي (تركيه ) ادامه داشت ، يا عملكرد گوناگون ساختند . در اين دوره طرحهاي متنوع بسياري احداث شدند . طرحهاي دايره ، هشت گوش ، شش گوش ، چهار گوش ، .... و مربع و مربع مستطيل ، در بناهاي اين دوره مورد استفاده قرار گرفت . ميلهاي (شبيه تك مناره ها و بلند تر از آنها هستند ) راهنما كه بعضي از آنها محل دفن باني آن نيز بوده ، تبديل بناهاي مساجد شبستاني به بناهاي چهار ايواني نيز در اين دوره صورت گرفت . 2- گنبد هاي نظر شكل به سه دسته زير تقسيم مي شوند . الف ) گنبد هايي كه بدنه آنها انحنا دارد و به نام گنبد نار معروف است مانند گنبد حرم حضرت امام رضا (ع) در مشهد مقدس ب ) گنبد هايي كه در جنوب ايران متداول بوده و تعداد آنها محدود است به نام گنبد اورچين . اين گنبد ها شكل پله پله دارند مانند گنبد نبي (ع) در شوش ج) گنبد هاي كه به شكل هرم يا مخروطند كه به نام گنبد گنبد رك معروفند مانند گنبد اكثر امامزاده ها و برجهاي مقبره اي مثل گنبد قابوس . 3 3)گنبد هاي كه در جنوب ايران متداول بوده و تعداد آنها محدود است به نام گنبد اورچين . اين گنبد ها شكل پله پله دارند مانند گنبد دانيال نبي (ع) در شوش 4- شكل انواع گنبد ها در شيوه معماري رازي به شرح زير است : در اين سبك معماري گنبد ها در انواع شكلهاي گوناگون اولين نمونه گنبد گسسته نار (منظور از گنبد نار ، گنبد مدور است ) در برجهاي خرقان در نزديكي قزوين مشاهده مي شود و نوع كاملتر آن نيز بعدها به صورت ترك دار ساخته شد گنبد گسسته رك كه نيز كه از ويژ گي هاي معماري شمال ايران بود ، به ري و سپس به مركز ايرانت انتقال مي يابد . بهترين نمونه آن گنبد ياميل قابوس است . 5) اكثر گنبد ها داراي دو پوسته زيرين (آهيانه ) و پوسته زبرين يا بيروني (خود) هستند ، چنانچه اين دو پوسته از هم جدا بوده و يا اين يكديگر فاصله داشته باشند به آن گنبد گسسته مي گويند . انواع گنبد هاي خاگي (گنبد خاگي شكل كروي شبيه تخم مرغ دارد ) در بناهاي مختلف ساخته شده اند . انواع گنبد هاي دو پوسته پوسته (منظور آن است كه پوسته زيرين يا آهيانه به پوسته زبرين يا خود به هم چسبيده اند ) نيز در بناهائي مانند مسجد برسيان و مسجد جامع اردستان و مسجد جامع زواره ساخته شده اند . 3 مشخصات شيوه اي رازي به شيوه زير است : الف) در شيوه رازي ساختمان از بنياد و پاي بست با مصالح مرغوب احداث مي شد و خشت هاي پخته كوچك و بزرگ و نازك و ستبر نماهاي بنا را مي آراست . ب) انواع نقشه هاي شكسته يا نقشه هاي كه خطوط مستقيم دارند . ج) گره سازي با آجر و كاشي يا گره سازي درهم د) گره سازي كه قطعاتي ار كاشي را به صورت نگين و يا ساده در ميان قطعات آجري بكار مي برند . قديميترين نمونه استفاده از كاشي در ميان قطعات آجري در برج اتابك كرمان است كه قطعات كاشي به وسيله گچ دور سازي شده و سپس با گره آجري تكميل شده است . 6- چند نمونه از بناهاي شيوه رازي را با ذكر محل آنها نام برده و مختصراً توضيح دهيد ؟ بناهاي معروف شيوه رازي عباتند از : 4 گنبد قابوس : در نزديكي گرگان ساخته شده اين برج مدفن باني آن ، قابوس بن و شمگير از آل زيار است در اين بنا بدنه برج را با ده پاپيل (ستونهاي تزييني ) مخصوص مثلثي شكل احاطه كرده است . برج لاجيم ، رستگ و برج اردكان : در نزديكي گرگان ساخته شده ، از لحاظ زماني در فاصله نزديكي از هم و جدا از ميل گنبد قابوس ساخته شده است . برج لاجيم نقشه اي دايره اي شكل دارد و نماي آن هيچ گره سازي ندارد و داراي كنگره است . دو برج مقبره خرقان : در جاده همدان به ري و ساوه است . اين دو برج مقبره اي ، يكي متعلق به پدر و ديگري متعلق به پسرش مي باشد . طرح و نقشه آن هشت گوش است و در تمام گوشه هاي آن هشت برجستگي وجود دارد و گنبد هاي آن نيز از قديمي ترين گنبد هاي دو پوسته گسسته (ميان تهي ) است . مسجد برسيان : در اواخر قرن پنجم ساخته شده در فاصله 42 كيلومتري شرق اصفهان قرار دارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1 تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی چکیده: بیست سال پس از رحلت پیامبر اسلام، اعراب در نبرد قادسیه، سپاهیان یزدگرد سوم آخرین پادشاه امپراتوری ساسانی را شكست دادند. این یكی از اساسی ترین لحظات تاریخ خاورمیانه و جهان بود. سربازان مسلمان عرب، ظرف یك بعدازظهر، قلب سرزمین ایران را فتح كردند. امپراتوری باستانی ساسانی و نظام روحانیت زرتشتی آن فروپاشید و اسلام برای همیشه جایگزین دین زرتشت به عنوان دین رسمی ایران شد. پژواك برخورد ایران با اسلام در طول قرن ها با طنین منحصر به فردی شنیده شده است. تمدن های باستانی بیزانس، قبطی در سوریه، فلسطین و مصر زیر بیرق آئین اسلام و زبان عربی فرو رفت. اما ایران با وجودی كه مسلمان شد، عرب نشد. سرزمین باستانی ایرانی ها هویت منحصر به فرد فرهنگی و سیاسی خود را حتی پس از پیروزی اعراب و نابودی امپراتوری ساسانی حفظ كرد. 1 تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی چکیده: بیست سال پس از رحلت پیامبر اسلام، اعراب در نبرد قادسیه، سپاهیان یزدگرد سوم آخرین پادشاه امپراتوری ساسانی را شكست دادند. این یكی از اساسی ترین لحظات تاریخ خاورمیانه و جهان بود. سربازان مسلمان عرب، ظرف یك بعدازظهر، قلب سرزمین ایران را فتح كردند. امپراتوری باستانی ساسانی و نظام روحانیت زرتشتی آن فروپاشید و اسلام برای همیشه جایگزین دین زرتشت به عنوان دین رسمی ایران شد. پژواك برخورد ایران با اسلام در طول قرن ها با طنین منحصر به فردی شنیده شده است. تمدن های باستانی بیزانس، قبطی در سوریه، فلسطین و مصر زیر بیرق آئین اسلام و زبان عربی فرو رفت. اما ایران با وجودی كه مسلمان شد، عرب نشد. سرزمین باستانی ایرانی ها هویت منحصر به فرد فرهنگی و سیاسی خود را حتی پس از پیروزی اعراب و نابودی امپراتوری ساسانی حفظ كرد. 2 تأثیر فرهنگ ایرانی بر اسلام، یا تهذیب عجم یكی از ادبی ترین، زیبایی شناس ترین و پیشتازترین جوامع را در تمدن اسلامی خلق كرد. «فارسی» زبان ِ دربار امپراتوری مغول در هند بود و هنوز سرود ملی پاكستان به فارسی سَره است. ادب و زبان فارسی تا پیش از نادرشاه بر فرهنگ مناطق شهری افغانستان مسلط بود. مناطق شیعه نشین جهان عرب- جنوب لبنان، بصره و نجف و خلیج فارس- با فرهنگ، دین و تاریخ ایران پیوند می خورند. تهذیب عجم، اسلام را به آسیای مركزی، هند و آذربایجان برد. مقدمه پس از آنکه اعراب با الهام گرفتن از ایمان پر شور و رهبری کاریزماتیک قلمرو پادشاهی ایران و قسمت زیادی از قلمرو بیزانس را فتح نمودند، امپراتوری گستردهای ایجاد شد که در آن یک دین جهانی یعنی اسلام و یک زبان رسمی یعنی عربی مشترک بود. در مدت زمان کوتاهی مسلمانان تمدنی پویا ساختند که در آن مردم کشورهای فتح شده سهیم بودند. در بنا نهادن تمدن اسلامی سه عامل نقش برجستهای داشتند. عنصر عربی که دین و زبان مشترک را تامین میکرد. مولفه 4 هلنی که توسط مردم سریانی زبان انتقال داده شد و محدود به فلسفه و علوم طبیعی بود. و در نهایت مولفه ایرانی که بیشتر از باقی عناصر تنوع داشت و شامل اندیشههای مذهبی، سیاست، مدلهای اداری و دیوانی، ادبیات، علوم و اخلاق بود. برای ایرانیان، سقوط ساسانیان با ضربههای فرهنگی همچون نزول سطح سواد و نفوذ عقاید کفر آمیز در آیین زرتشتی، همراه بود. شکست نظامی برای ایرانیان شرایطی را فراهم نمود تا دیگر تحت سلطه ظالمانه اجتماعی و مذهبی اواخر دوران ساسانی نباشند. این مساله نیروی خلاقه آنها را بر انگیخت؛ روشنفکران نخبه ایرانی خودشان را وقف اسلام و زبان عربی کردند و به شکل گرفتن و گسترش تمدن جهانی اسلام کمک نمودند به گونهای که گفته میشود ایرانیان سلسله جنبان توسعه تمدن اسلامی بودند. تورج دریایی میپندارد که در اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی بود که تفکر سقوط شاهنشاهی ساسانی در برابر مسلمانان به منزله پایان شکوه و عظمت ایران و در واقع آغاز افول ایران، بسیار معمول گشت، گرچه به نظر او، فرهنگ ها نمی میرند و دست کم فرهنگ ایرانی نمرد و با اسلام همان کاری را که با یونانیمآبی کرده بود، انجام داد. تحت نفوذ اسلام، ایران توانست در جنبه های فرهنگی، فکری، هنری و ادبی جهان اسلام نیرویی پیش برنده باشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟ بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسانها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند. با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هموطنان اندوه خورد وقتی میگویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیانگزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است. این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامهء تلویزیونی که از امریکا پخش میشد و شامل مناظرهای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمیداند زیرا بنیانگزارانش از آیین اسلام بودهاند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است. من این برنامه را ندیدم و نمیدانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامههایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید میدانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیانگزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟ بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیدهاند، میتوان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمیدانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پایبندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی میخوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده است. به دیگر اقلیتهای قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پایبند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمیپردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم فکرانشان وامیگذاریم. زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟ ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری میپردازند پرسشی پیش میآورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر میخیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است. فارسی امروز دارای انبوهی از لغات عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامهای فرق خواهد داشت. و واژههای عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را میطلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژههای عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژههای تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست. فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان میآید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از شاخهء زبانهای سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشهاند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت. حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبانهای ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک میکردند. امروز جز نیایشهای زردشتی که در آتشکدهها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده میشود تصور نمیرود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهرهگیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گاتها (سرودههای منتسب به خود زردشت) به زبان های گوناگون برگردانده شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمیتوانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست دادهاند. سوای افتادگیهای فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از واژهها شناخته نیست (به ویژه در گاتها، که لهجهای کهنتر از اوستائی است)، و نمیتوان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمههای فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمههای آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد. حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم ایران هستند که به هیچ وجه به معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درسهای زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبانهای هندواروپایی سخن گفته است. هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هممیهنانی که با این دستاویزها (یا بهانهها) با دیانت بهائی مخالفت میکنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی میخواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد. اما آثاری که از قلم بنیانگزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهرهمند است. از صدها اثر بهائی به زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتابخوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرنها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمیکرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریهالصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعلهدار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم: "الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1 نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته میشد از سندیّت و ارزش میافتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان میدانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف مینمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد. اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو بشمار میآید آنست که بنیانگزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشههای خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای تودههای مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرمودهاند. در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی میبینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحتتر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی نزدیک به فارسی سره، و یا با واژههای اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بودهاند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد. حضرت عبدالبهاء در این مورد میفرمایند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 ازدواج و تابعیت زن ایرانی چکیده «ازدواج» و «تابعیت» دو دسته ارتباط احوال شخصیه توصیف شده که در قلمرو حقوق خصوصی قرار می گیرند. هریک از کشورها و کنوانسیونهای بین المللی بر اساس نظریه های وحدت، استقلال تام و استقلال نسبی تابعیت زوجین؛ قوانین متفاوتی را وضع کرده اند. روش قانون مدنی ایران «وحدت تابعیت خانواده» و ترجیح تابعیت زوج بر تابعیت زوجه و حتی ترجیح تابعیت ناشی از نسب پدری بر تابعیت منبعث از نسب مادری می باشد. در این مقاله به بررسی تأثیر و تأثر متقابل نکاح و تابعیت در صورت اختلاف زوجین پرداخته شده و ماده 9 کنوانسیون «رفع تبعیض علیه زنان» و موادی از قانون مدنی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است در نتیجه این پژوهش معلوم می گردد هرگونه اصلاح به منظور تغییر در این موضوع باید به طور هماهنگ در تمام مواد با انتخابی اساسی و مستدل در مبانی نظری اعمال شود. در انتهای مقاله پیشنهاد اصلاح موادی از قانون مدنی برای نیل به چنین تغییری با انتخابی آگاهانه ارائه شده است. واژگان کلیدی : زن، تابعیت، ازدواج، ملیت، شوهر، فرزند، وحدت تابعیت خانواده، استقلال تام، استقلال نسبی، قانون مدنی. 3 تکوین جوامع اولیه متکی بر اولویت و قاهریت توان جسمی و نوعاً عاری از تفکر، ظرافت و احساس بود، زنان با جسم ظریف و طبع لطیف در این روند از جایگاه چندان مستحکمی برخوردار نبودند؛ با این فرض تاریخی، می توان به بیان مقهوریت و در نتیجه به مظلومیت زنان در اعصار گذشته پی برد. تبعیض بین زنان و مردان آن چنان عمیق است که امروزه حتی در کشورهای پیشتاز تمدن نوین در برخی موارد حقوق سیاسی و احوال شخصی زنان در وضع چندان مساعدی قرار ندارد. رشد تدریجی و تحول فکری جوامع، منطق اجتماعی را پدیدار ساخته و بشریت را به بازشناسی و بازنگری نسبت به میراث های گذشته وادار نمود. البته منزلت اجتماعی زنان و حقوق آنان نیز بعضاً مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفته است، به عنوان مثال پیامبران از منشأ وحی، سخنانی ایراد فرموده اند و فلاسفه از مبنای فکر و صاحب نظران جوامع با ارزیابی استعدادهای زنان نسبت به حقوق طبیعی و واقعی آنان کتاب ها نوشته و سخنرانی ها کردند. موضوع تحول حقوق زنان علاوه بر آنکه روند منطقی خود را طی می کند، در برخی موارد دستخوش برخی جنجال های فریبنده و مجازی نیز قرار گرفته، به نحوی که جوامع برای دست یابی به جایگاه شایسته این قشر عظیم در بعضی موارد دچار تردید و اشتباه شده اند، در این بازار جنجال سوداگران نیز بیکار نبوده و وجاهت و جذابیت زنان را چاشنی تبلیغات مجازی خود نموده اند، در این حال شأن و منزلت جامعه زنان و ارکان خانواده ها از این طریق تخریب می شود. مبارزه با این شیوه انحرافی یکی از ضروریات اجتناب ناپذیر زنان پیشرو به شمار می رود. به هر حال عنایت همه جانبه دخلی و بین المللی این حقیقت را آشکار می سازد که زنان حقوق از دست رفته ای دارند و باید سعی وافر مبذول شود تا این حقوق به هر نحو ممکن احیا گردد. 3 . هاشمی ، 74 – 73 : ش 15، ص 270. ازدواج و تابعیت در «دسته ارتباط» . حقوقدانان روابط حقوقی متجانس را در دسته هایی قرار می دهند که به آن دسته های ارتباط می گویند. احوال شخصیه توصیف می شوند. . الماسی، 1382، ص 33. سؤال مهم این است که ازدواج به معنی انعقاد قرارداد زوجیبت یا مزاوجیت که در قلمرو حقوق خصوصی قرار می گیرد، چگونه با موضوع تابعیت که به معنای رابطه بین فرد و دولت می باشد و در دامنه حقوق عمومی قرار دارد؛ با یکدیگر مرتبط می شوند؟ از دیدگاه حقوق داخلی ایران (و بسیاری از کشورها) اگر زوجین تبعه ایرانی باشند و درخارج از کشور ازدواج کنند، مطابق ماده 6 ق. م روابط ماهوی این نکاح تابع قانون ملی زوجین است، این مقاله فارغ از این موضوع می باشد. اگر زن و مرد تبعه دو دولت باشند، این موضوع در دو مرحله قابل بررسی است. مرحله اول، انعقاد قرارداد و رعایت شرایط صوری و ماهوی در این زمان است. مرحله دوم، روابط زوجین بعد از انعقاد قرارداد است. موضوع این نوشتار این است که اگر زن و مرد دارای دو تابعیت باشند و ازدواج نمایند چه قانونی بر روابط ایشان حاکم است؟ تکالیف و حقوق زوجین طبق کدام قانون تعیین می شود؟ و اگر در مرحله انعقاد عقد زوجین تبعه یک دولت باشند، سپس یکی از آنها تابعیت خود را تغییر دهد، آیا این تغییر در تابعیت دیگری مؤثر است؟ 4 در پاسخ به این سوال ها نظرهای متعددی مطرح شده است، گاه قانون دولت متبوع زوج، گاه قانون دولت مقر دادگاه و گاه نیز قانون اقامتگاه مشترک زوجین ترجیح داده است. قانون مدنی ایران، قانون دولت متبوع زوج را به شرحی که در ادامه مقاله بیان می گردد، انتخاب نموده که به نظر منطقی نمی رسد. البته توجیه قانون مدنی این است که چون در ایران و بسیاری از کشورها ریاست خانواده به عهده شوهر است، لذا تابعیت شوهر برای تابعیت زن مرجح است. این توجیه صرف نظر از مناقشه نسبت به ریاست شوهر در خانواده دارای این اشکال است که منطق موجود در مقررات داخلی مربوط به روابط خصوصی زوجین، قابل تطبیق با مقررات و قواعد حل تعارض . مقرراتی از حقوق خصوصی که به واسطة دخالت یک یا چند عامل خارجی به دو یا چند کشور ارتباط پیدا کند. (الماسی، 1382، ص 17). قوانین مربوط به روابط خصوصی زوجین، قابل تطبیق با مقررات و قواعد دو جانبه یا چند جانبه بوده و عامل خارجی در آن وجود دارد. به هر حال برای موضع گیری بهتر لازم است، مبانی نظری این اختلاف ها کشف شود، سپس روش های حل تعارض در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار گیرد. بنابراین در ابتدا به بررسی اجمالی مفهوم تابعیت و مبانی تابعیت زنان پرداخته، سپس به تحلیل حقوق داخلی و تطبیق آن با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان پرداخته می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آزادى ديپلماتهاى ايرانى در آستانه دور چهارم مذاکرات بغداد بنا به اظهارات مقامهاى آمريکايى 9 گروگان ايرانى در بند نيروهاى اين کشور در عراق آزاد شده اند و به زودى دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکادر عراق آغاز می شود. بنا به اظهارات مقامهاى آمريکايى 9 گروگان ايرانى در بند نيروهاى اين کشور در عراق آزاد شده اند و به زودی دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا بر سر مسایل عراق در بغداد برگزار می شود. پیش از این ژنرال «گريگ اسميت» سخنگوى نيروهاى آمريکايى در عراق با شرکت در يک کنفرانس خبرى ضمن اعلام اين خبر گفته ما مصميم ايرانىهاى دستگير شده را در نزديکترين زمان ممکن آزاد کنيم. اين 9 نفر که 2 تن از آنها از 5 ديپلمات دستگير شده در شمال عراق هستند بهزودى آزاد مىشوند. افراد ديگر از کسانى هستند که در سال هاى گذشته دستگير شده بودند. در همين حال کنسولگرىهاى ايران در دو شهر «سليمانيه» و «اربيل» در اقليم کردستان با حضور « حسن کاظمى قمی » سفير ايران در بغداد و «نوشیروان بارزانى» رئيس دولت اقليم کردستان و «سيد دانا احمد مجيد» استاندار سليمانيه افتتاح شدند. «دانان احمد مجيد» ضمن ابراز خشنودى از افتتاح کنسلوگرى ايران در سليمانيه گفت: «مطمئنا از اين به بعد روابط ديپلماتيک ما با ايران به سرعت گسترش خواهد يافت و ما در تمام زمينههاى اقتصادى، سياسى و بازرگانى با کشور ايران همکارىهاى گستردهاى خواهيم داشت.» آقای بارزانى نيز از افتتاح دو کنسولگرى ايران در کردستان قدردانى کرد و خواستار گسترش روابط با ايران شد. در ماه ژانويه نظاميان آمريکايى پنج ديپلمات ايرانى را در شهر اربيل به اتهام کمک رسانى به گروههاى شبهنظامى عراقى دستگير کردند. ايران در اعتراض به اين اقدام ايالات متحده اعلام کرد، افراد دستگير شده ديپلمات هستند و هيچ ارتباطى با گروههاى شبهنظامى ندارند. آقای بارزانى در مراسم افتتاح کنسولگرى ايران در اربيل و سليمانيه گفت: «ما تمام و کمال از تسهيلاتى که ايرانىها و کردها به يکديگر ارائه مىدهند، حمايت مىکنيم و ديگر اجازه نخواهيم داد، خللى در اين روابط دو جانبه بوجود آيد.» سفير ايران در عراق نيز گفت: «ما در اربيل و سليمانيه کنسولگرى داشتيم اما با تاسف بسيار بايد بگويم نيروهاى آمريکايى با دستگيرى پنج ديپلمات ما در اين دو مکان که هنوز هم در بند اسارت هستند، فعاليتهاى اين دو کنسولگرى را مختل کردند.» آقای قمى همچنين گفت: «اين رفتار آمريکايىها غير قانونى و در تضاد با استقلال عراق بوده است. اميدواريم اين افراد هر چه سريعتر آزاد شودند و بر سر کارهاى خود در کنسولگرى اربيل بازگردند.» پيش از اين و در ابتداى سال جارى ميلادى نيز نيروهاى آمريکايى چند ديپلمات ايرانى ديگر که قصد داشتند در شهر سليمانيه به ديدار «جلال طالبانى» رئيسجمهورى عراق بروند را نيز بازداشت کرده بودند. در آن موقع اين اتفاق حتى اعتراض جلال طالبانى رئيسجمهورى عراق را برانگيخته بود. از سوى ديگر وزير امور خارجه عراق گفت، ايران به مهار شبه نظاميان درعراق کمک کرده و آن را تحولى مثبت در آستانه دور جديد گفتوگوهاى امنيتيسه جانبه ايران – آمريکا – عراق مىداند. وى همچنين از بيانيه نيروهاى نظامى آمريکا در عراق که درباره آزادى 9 ايرانى بازداشت شده در عراق منتشر شد، تقدير کرد و گفت: «اين اقدامى اعتمادساز است که گفتوگوهاى مثمرثمرتر ميان ايران – عراق وآمريکا براى بهبود و امنيت عراق را تشويق مىکند. ما براى آزادى اين افراد تلاشهاى بسيارى کردهايم. » وزير امور خارجه عراق گفت: «کميته فرعى امنيتکه اوايل سال جارى ميلادى تشکيل شد و شامل نمايندگان ايران، عراق و آمريکا است بهزودى دوباره تشکيل جلسه خواهد داد. واشنگتن و تهران خاطر نشان کردهاند که به حضوردر اين گفتوگوها تمايل دارند. » زيبارى گفت: «دولت عراق به اعمال فشار براى آزاديايرانيانى که همچنان در بازداشت نيروهاى آمريکايى هستند، ادامه خواهد داد. » اين در حالى است که همزمان با خبر آزادى ديپماتهاى ايرانى در بند، نيروهاى آمريکايى با نمايش دادن محمولههاى نظامى مدعى شدند که تعدادى بمب، راکت، مين و آرپىجى ساخت ايران که براى کمک به شبهنظاميان عراقى وارد اين کشور شده بود را در يکى از استانهاى عراق کشف کردند. به ادعاى آمريکايىها ايران از حمايتهاى خود از آنچه در ادعای واهی فعاليتهاى تروريستى گروههاى شبهنظامى فعال در اين کشور خوانده می شود کاسته که در مقابل نيروهاى آمريکايى تصميم گرفتهاند، ديپلماتهاى ايرانى را آزاد کنند تا بدين ترتيب مثلا حسن نيت خود را به ايرانىها ثابت کنند. از همان روزهاى نخست کارشناسان نسبت به اين اقدام آمريکايىها مبنى بر دستگيرى ديپلماتهاى ايرانى به ديده ترديد مىنگريستند. آنها معتقد بودند، اين ديپلماتها دستگير شدهاند، زيرا آمريکايىها مىخواهند معاملهاى را با ايرانىها انجام دهند. بىشک کاستن از نفوذ به حق و سنتی و تاریخی ايران در عراق از اولويتهاى سياسى ايالات متحده آمريکا محسوب مىشود. اين بدان معنا است که آمريکايىها با به اسارت گرفتن ديپلماتهاى ايرانى قصد تحت فشار قرار دادن ايران در خاک عراق را داشتند يعنى اين که با سرمايههاى ايرانى اقدام به معامله با خود ايران کردهاند. در اين ميان يک موضوع ديگر نيز مطرح است و آن اين که هيچ تعهدى وجود ندارد که ثابت کند، آمريکايىها دوباره اقدام به چنين کارى نمىکنند. ممکن است هر وقت لازم بدانند يا منافعشان ايجاب کند باز هم دست به چنين اقدامهايى بزنند. براى مثال مىتوان به آشوبهاى نيمه شعبان اشاره کرد که آمريکايىها همزمان با آن حادثه عدهاى از ايرانى را بازداشت کردند و 24 ساعت بعد اين افراد آزاد شدند. اما در اين ميان تناقض ديگرى نيز ديده مىشود. همزمان با ابراز خشنودى وزير امور خارجه عراق از گشایش های تازه و تاييد وزارت دفاع آمريکا از کاهش فعاليتهاى تروريستى در اين کشور، سخنگوى نيروهاى آمريکايى در عراق با شرکت در يک کنفرانس خبرى و با به نمايش گذاشتن تعدادى اسلحه و بمب ادعا کرده اين جنگافزارها ايرانى است و از ايران براى حمايت از شبهنظاميان عراقى به عراق فرستاده شده است. اين اظهارات در برابر آزادى قريبالوقوع ديپلماتهاى ايرانى غريب به نظر مىآيد. به راستى دليل اين تناقض چيست؟ يکى از پاسخهايى که در برابر اين پرسش مىتوان يافت، اين است که آمريکايىها با آوردن اين بهانه تلاش دارند در آستانه آغاز دور جديد مذاکرات ايران و آمريکا درباره عراق دستاويزى براى تحت فشار قرار دادن ايران و امتيازگيرى داشته باشند. يعنى اين که آنها مىخواهند در کنفرانس بغداد با دست پر حاضر شوند. دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا بر سر مسایل عراق به دعوت مقام های عراقی به زودی در بغداد برگزار می شود. سهم ايرانيان در اقتصاد ايالات متحده : 400 بيليون دلار 22 درصد از ايرانيان ساکن آمریکاکسب و کار آزاد دارند. مطابق اطلاعات يک پايگاه اينترنتى، ايرانيان در ايالات متحده 280 مؤسسه تجارى عمده ملى را تأسيس کرده اند و 400 تن از آنان به عنوان مقامات ارشد کمپانىهاى داخلى مشغولاند. تعویق دموکراسی نویسنده : مير محمود موسوى مير محمود موسوى سفير اسبق ايران در هند و پاکستان در این مقاله تحولات اخیر پاکستان را بررسی کرده است. او می نو یسد:شورش و بلوا نمی تواند یک هدف برای حزب سیاسی باشد. احزاب پاکستان از این قاعده مستثنی نیستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 125 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
.. مشروطه ایرانی
«مشروطهي ايراني» اين كتاب كه در سال 1376 در انگليس به نگارش درآمده در سال 1382 در ايران توسط «نشر اختران» در شمارگان پنجهزار نسخه منتشر شده است. ناشر ايراني كتاب «مشروطهي ايراني» در مقدمه كوتاه و چند خطي خود آورده است: «در اين كتاب نيز در مورد جايگاه و نقش افراد، اقشار، گروهها و نهادهاي اجتماعي (از جمله روحانيان) در دورهي مورد بررسي داورياي هست كه با داوري و نتيجهگيري محقق ديگري هرگاه با ديدگاهي متفاوت، خود را در فضاي آن دوره، با تمام ويژگيهايش، قرار دهد يكسان نخواهد بود.» اما در اين يادداشت كوتاه، ناشر اشارهاي به چگونگي دستيابي به مجوز انتشار «مشروطهي ايراني» و اين كه آيا در سال 76 اين اثر در لندن منتشر شده است يا خير، ندارد. شايد اين سئوال پاسخ خود را از پيشگفتار آقاي آجوداني دريافت دارد: «با اين همه من نخواستهام كه كتاب بر انبوه كتابهايي كه در خارج از كشور منتشر ميشود، بيفزايم، قصد داشتهام كه كاري جدي و اساسي ارائه دهم، و دادهام؟»
در واقع «كتابخانه مطالعات ايراني» كه در لندن فعاليت ميكند را بايد ناشر اوليه اين كتاب دانست اما بعد از شش سال زمينه انتشار آن در ايران نيز فراهم شده و توسط نشر اختران وارد بازار نشر كشور گرديده است. قدرت و حكومت بخش نخست گذرگاه خشونت q مستمسك اصلي محمدعلي شاه، در تعطيل نظام پارلماني مشروطيت و دستگيري آزاديخواهان، در اساس اين بوده است كه مشروطه با شرع مخالف است... (ص22) qقدرتخواهي و خودسري، حتي اغتشاش طلبي بسياري از انجمنهاي مشروطهخواه، بدفهمي و كارنداني و كارشكني انقلابيون افراطي، سوءاستفاده از آزادي بيان و قلم و مطبوعات، عامل مهم و مؤثر در تسريع حملهي مخالفان در هر دو جبهه، جبههي نظر و جبههي عمل بوده است.(ص25) q... دورهي تاريخ جديد ايران، از قاجار تا به امروز، در بزنگاههاي حساس تاريخي، در گذرگاههاي «خشونت» و افراط و تفريط شكل گرفته است و ساخته شده است... (ص25) q... در آن دورهي استبداد و در جامعهي اسلامي آن زمان، مطرح كردن مسائل مربوط به مشروطيت، بدون در نظر گرفتن الزامات و امكانات حكومت استبدادي و جامعهي اسلامي اگر نه غيرممكن، لااقل كار سادهاي نبود. به همين جهت بسياري از مشروطهخواهان لائيك و غيرمذهبي هم ظاهراً از سر حسننيت و براي پيشبرد مقاصد سياسي خود و جا انداختن هر چه سريعتر نظام پارلماني مشروطيت، دست به نوعي «اينهماني» يعني مطابقت دادن اصول مشروطيت با اصول و قوانين شرع زدند. با اين همه، حسننيت آنان و ضرورتهاي تاريخي ياد شده، نبايد ما را از عواقب خطرناك چنين كاري كه منجر به تقليل دادن و حتي بدفهمي آن اصول ميشد غافل كند... (ص30) q... ثقهالاسلام تبريزي... اما من برآنم تا يك رسالهي او را كه حاوي اساسيترين نظريات و تحليلهاي اوست دربارهي مشروطه... كه «رساله لالان» نام دارد، از قضا هفت هشت ماهي پيشتر از آن كه گفتگوهاي «مقيم و مسافر» آغاز شود، در ربيعالاول 1326 ه.ش (1287 شمسي - 1908) به نگارش درآمد و براي علماي نجف فرستاده شد... جوهر استدلال او در ضرورت مشروطه شدن دولت و سلطنت مبتني بر طرح چند نكتهي اساسي است كه اكثر روحانيون طرفدار مشروطه با طرح آن نكات و تبيين شرعي آنها از مشروطه دفاع كردهاند. در ديد او حكومت كامل شرعي و عدالت حقيقي فقط با حضور امام زمان ميتواند تحقق يابد. پس در غيبت امام، سخن از حكومت مشروعه گفتن نقض غرض است و مغاير با اسلام... پس شرعاً بايد در غيبت امام از سلطنتي حمايت كرد كه فساد كمتري داشته باشد و چون در «سلطنت مشروطه» و «دولت مشروطه» نمايندگان ملت با تأسيس دارالشورا (پارلمان) وضع قوانين در امور عرفي، سلطنت را از خودسري و تجاوز به حقوق مردم مانع ميشوند، چنين سلطنتي ميتواند به حفظ «بيضه اسلام» بكوشد... (ص36) qتبديل مشروطه به «مشروطة ايراني» آنگونه كه اينان منظور ميكردهاند، يعني تقليل بنياديترين مفاهيم و اصول مشروطيت، به تعبير امروزيها يعني «اسلاميزه» كردن همهي آن مفاهيم... (ص38) q... اين نوع تقليل دادنها و تطبيق دادنهاي اصول و موازين مشروطيت با اصول و قوانين شرع، داستان درازدامني دارد. شگفتآور اين است كه روشنفكران ايراني نخستين گروهي بودند كه درست يا نادرست اما آگاهانه براي پيشبرد مقاصد سياسيشان و به جهت ملاحظهي امكانات و شئونات جامعهي ايراني دست به چنين كاري زدند و تلاش دردناكي را آغاز كردند. نخستين تلاش جدي در اين زمينه را ميرزا يوسفخان مستشارالدوله در دورهي ناصرالدين شاه آغاز كرد... اين مستشارالدوله نويسندهي رسالهي معروفي است به نام «يك كلمه» منظور او از يك كلمه، «قانون» است... ظاهراً مستشارالدوله تا چند ماه پيش از اتمام آن قصد داشت كه آن را با نام «روحالاسلام» منتشر كند... به آخوندزاده مينويسد: «كتاب روحالاسلام انشاءالله تا دو ماه تمام ميشود... خوب نسخه است. يعني به جميع اسباب ترقي و سيويليزاسيون، از قرآن مجيد و احاديث صحيح، آيات و براهين پيدا كردهام كه ديگر نگويند فلان چيز مخالف آئين اسلام يا آئين اسلام مانع ترقي و سيويليزاسيون است.» (ص40) qآخوندزاده در نامهاي كه در هشتم نوامبر 1875 ميلادي (8 شوال 1292 قمري) دربارهي «يك كلمه» به مستشارالدوله «قلمي» كرده است، مينويسد: ... اما شما براي «اجراي عدالت» به «احكام شريعت» متمسك ميشويد. «به خيال شما چنان ميرسد كه گويا به امداد احكام شريعت كونستتيسيون فرانسه را در مشرق زمين مجري ميتوان داشت. حاشا و كلا، بلكه محال و ممتنع است.» (ص44) qنقد آخوندزاده در اصل متوجه چگونگي اخذ و طرح مسائل است. او صريحاً در نكتهي بسيار مهمي با مستشارالدوله اختلاف نظر دارد. به زعم او، اخذ آن قوانين و تطبيق آنها با آيات و احاديث و طرح و بحث آنها به مدد شرع، در حالي كه روح آن قوانين و انديشههايي كه در پس پشت آنهاست با اساس شرع مخالف است، كاري است بيهوده و گمراه كننده كه به تعبير ما به تقليل آن مفاهيم ميانجامد.(صص48ـ47)