لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 بررسی جایگاه خاص ایل بختیاری در انقلاب مشروطه چکیده: یک ائتلاف بزرگ مردم شهری و عشایری علیه محمد علی شاه قاجار بوجود آمد و ایل بختیاری به رهبری حاج علی قلی خان سردار اسعد باپیوستن به این ائتلاف یک نقش بزرگ ملی را در کشور خود و دگرگونی رژیم به عهده گرفت ،حضور این ایل از دو زاویه قابل توجه است : اول-نقش رهبری سردار اسعد بر ایل بختیاری و میزان گستردگی فهم وی از مشروطیت . دوم – روابط قبیله ای و اطاعت از رئیس ایل در حمایت از مشروطیت . پس از پیروزی انقلاب مشروطه مقام نیابت سلطنت به حاج علی قلی خان سردار اسعد به پاس زحماتش پیشنهاد شد اماوی به اشتباه از پذیرش آن خودداری کرد و همچنین اشتباه سبب شد تا با پیدایش شرایط جدید سیاسی در آینده کشور ، بزرگان بختیاری ناجاراً و جبراً از صحنه سیلست ایران حذف گردند. فرضیه: تمایل و مساعی خان های بختیاری به تثبیت و گسترش حوزه نفوذ خود، عامل تعیین کننده در ورود آنها به جریان مشرطیت بوده است. کوشش های خان های بختیاری برای حضور در جریانات مشروطیت در قالب مجموعه تلاش های سران ایلات وعشایر در قرون متمادی تاریخ ایران برای بدست آوردن قدیت سیاسی به خوبی قابل توجیه است. در دوره تاریخ ایران بعد از اسلام و به ویژه از زمان آغاز ورود قبایل ترک آسیای میانه به داخل خاک ایران تا فروپاشی سلطنت قاجار، تمام حکومت های ایران توسط سران مهاجم عشایری تشکیل شد که به اتکای پشتوانه ای که از یک نیروی جنگیده ایلی داشتند برای تأسیس سلطنت جدید آخرین سلطان سلسله در شرف فروپاشی پیش از خود را مورد یورش قرار داده بودند. سلجوقیان، مغولان، صفویان که مورد حمایت هفت قبیله بزرگ غرب و شمال غرب کشور بودند، افشارها، قارجاریان و زندیان از جمله این سلطنت ها بودند.بدین صورت به نظر می رسد بختیاری ها آخرین گروه از این قبال بودند که در یک تلاش تا حدود زیادی نافرجام شرکت نمودند. در ادامه این مطلب به شاخص بندی و استدلال پیرامون این فرضیه پرداخته خواهد شد.الف) مساعی سران طوایف بختیاری در سه قرن اخیر برای بدست آوردن حکومت و یا کسب استقلال نسبی در حوزه ایلی خود. ب) ورود خان های بختیاری به مشروطیت و تلاش آن ها برای بدست گرفتن قدرت سیاسی.ج) بهره برداری از منافع مادی و موقعیت های سیاسی و تلاش برای امنیت منابع در آمد خود 2 . مقدمه ناصر اللدین شاه در روز جمعه هفدهم ذی القعده سال 1313 ه.ق توسط میرزا رضا کرمانی کشته شد و در روز یکشنبه 25 ذی الحجه ولیعهد اومظفرالدین میرزا ، بدون تشریفات وارد پایتخت شده ودر سن 44 سالگی پس از 30 سال ولیعهدی بر تخت سلطنت نشست. تحولات فکری ایران قبل از بر تخت نشستن او(مظفرالدین شاه ) مسیر خود را سپری کرد. مردم ایران که از ظلم و جور و فساد و فقر بیگا نگان 3 امتیازسرکشی وخود سری حکام ، خسته شده بودند با الهام از قیام امام حسین (ع) در مقابله با ظالم و ستمکار (( و به عللی از قبیل ستم پادشاهان ، مالیاتهای سنگین ، بی لیاقتی شاهان ، تحمل دو قرارداد ننگین در زمان فتحعلی شاه ، امتیازات بیگانگان ، نوشته هایث متفکران ( از قبیل : میرزا میرزا صالح شیرازی ، سید جمال الدین اسد آبادی و میرزا آقا خان کرمانی و ... روزنامه ها، بحران مالی عدم عدالت در زمینه داخلی و شکست روسیه از ژاپن مسافرتهای پر خرج شاهان قاجار تحصیل دانشجویان در اروپا وتاثیر یافتن از قانون اروپاییان ، از دست رفتن ایالات و دریافت قرض در زمینه خارجی ، یک ائتلاف بزرگ با شرکت مردم شهری و عشایر علیه شاه قاجار بوجود آوردند ، و بختیاریها قادر بودند که به این ائتلاف پیوسته و خوا نین آن ایل یک نقش بزرگ ملی را در کشور خود و دگرگونی رژیم به عهده گیرند و سرداراسد در بین این خوانین از همه بیشر شایستگی آن را داشت که نقشی مهم را ایفا نمایند تا نقطه ای افتخار آفرین در تاریخ ایران محسوب می شود. حضور ایل بختیاری در انقلاب مشروطه از دو زاویه میتوان حضور ایل بختیاری را در انقلاب مشروطه مورد توجه قرار داد . اول : زاویه فهم سردار اسعد نسبت به مشروطیت که خود از راهبران آن بود . دوم: روابط قبیله ای عقب مانده بخصوص ارتش سردار اسعد که اکثر آنان فهم درست 4 ی از مشروطیت نداشتند و فقط به اطاعت از رئیس ایل به حرکت در آمده اند. آنان در مقابل رئیس قبیله مطیع محض بودند و هر چهخان می گفت بدون چون و چرا انجام می دادند چنانکه (( حاج سیاح)) که برای تشویق بختیاریها به حمایت از مشروطیت به منطقه آنان سفر کرده بود ، در این خصوص می نویسد : ((روزی یکی از تفنگچیها را که پیاده بود به کالسکه دعوت کرد م. ودر ضمن صحبت پرسیدم. می دانی مثلا کجا وبرای چه کار می رویم ؟ گفت :خیر مطیع سرداریم هر چه اوامر کند اطاعت می کنیم. گفتم : من چندین مرتبه به مکه مشرف شده ام و پیرمردی هستم که همیشه خیرخواه بیچارگان و ضعفا بوده ام ، چندین مرتبه هم کربلا و مشهد مشرف شده ام ، اگر حضرت سردار امر کند که مرا بکشی چه خواهی کرد؟ گفت: می کشمت ، التماس هم بخرجم نخواهد رفت پاولویچ علت پیوستن بختیلریها را به انقلابیون مشروطه خواه ، مسائل اقتصادی دانسته و بعضی از اشخاص نیز معتقدند که بختیاریها به عشق غارت رفتند تا مشروطیت اما این نظریات توسط بسیاری از مورخان و اندیشمندان پذیرفته نیست . چنانکه (( غلامرضا میرزائی )) در این خصوص می نویسد:شاید منظور پالویچ از این سخن آن است که بیکاری باعث جذب آنان به انقلابیون شد. دراین صورت محمد علی شاه قبل از انقلابیون از آنها تقاضای نیرو کرد. ولی در مجموع سیصد پنجاه نفر به سپاه او پیوستند. اگر چنین مشکلی داشتند ، در سپاه محمد علی شاه حت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 انقلاب مشروطه و مقوله آزادی درایران با همه ی خرده هائی كه می توان به نهضت مشروطه خواهی داشت، در این كه برای جامعة استبداد زده ایران، این نهضت نماد قدمی سترگ در راستای درستی بود تردیدی نیست. ای كاش رهبران نهضت اندكی هوشمندانه تر عمل می كردند و مستبدان حاكم نیز برمنافع دراز مدت خویش ادراك گسترده تر وعمیق تری داشتند و نهال نو پای مشروطه طلبی در ایران به بار می نشست. واقعیت تاریخی این است كه این گونه نشد. اگر بخشی از این شكست نتیجة توطئه های نیروهای برون ساختاری باشد، نقش معاندان ایرانی را در این عدم توفیق نباید دست كم گرفت. بطور كلی مشكل جامعة ایرانی ما در سالهای اولیه قرن بیستم، گذشته از وضعیت فلاك بار اقتصادی این بود كه نه جامعه ای دینی بود و نه جامعه ای سكولار. در آن دوره ای كه به مشروطیت منتهی می شود، نه قوانین مدون داشتیم و نه جامعه به باورهای دینی خود پای بندی نشان می داد. به گفتة بست نشینان سفارت انگلیس، « عمده مقصود ما تحصیل امنیت و اطمینان از آینده است كه از مال و جان وشرف و عرض و ناموس خودمان در امان باشیم». مشروطه اگر چه كوششی برای جایگزینی حكومتی اختیاری با حكومتی قانونی بود ولی به دلایل گوناگون در این مهم موفق نشد. با این همه همین جا بگویم و بگذرم كه در بسیاری از پژوهش هائی كه در بارة این نهضت در دست داریم، خواننده با تصویر متفاوتی روبرو می شود كه با واقعیت مشروطه به آن صورتی كه به گمان من بود، هم خوان نیست. . برای نمونه آقای دکتر آدمیت ادعا کرده است كه « با ایجاد مشروطة پارلمانی حاكمیت به مجلس ملی تعلق گرفت و دستگاه مجلس در گردش بود. حقوق آزادی ( آزادی بیان و قلم و اجتماعات و انجمن های سیاسی و تظاهرات) شناخته شدند و قلمرو عملی داشتند. آزادی به آنجا رسید كه « اعلان كشتن رئیس دولت را در روزنامه منتشر كردند، اما نه متعرض روزنامه نویس گشتند و نه انجمنی كه آن اعلان به نام او انتشار یافت ».[i] از سوی دیگر، « مجلس كه قطب اصلی سیاست ملی بود ، از سرشت طبقاتی اش عمده طبقات جامعه را در بر می گرفت »[ii] 2 در هر دو مورد این ادعاها پذیرفتنی نیستند. اگر چه شماری از مورخین ما با ارزیابی غیر مسئولانه و ناثواب خویش روزنامه های عصر مشروطه را بعنوان « فحش نامه » و یا روزنامه هائی كم مایه كه« هنرشان در درشتگوئی و ناهنجار نویسی است » نفی می كنند[iii] ولی واقعیت این بود كه این روزنامه ها « متعرض » فراوان داشتند و در موارد مكرر توقیف شدند. استاد دهخدا و سلطان العلمای خراسانی را حتی به مرگ تهدید كردند . در یكی از این دفعات كه نشریه توقیف شد، « صوراسرافیل » از عموم برادران وطنی « كه در موقع توقیف روزنامه اظهار همراهی فرموده اند كمال امتنان را حاصل نموده ....... ولی همانطور كه كتبا و تلگرافا خدمت همه معروض داشته ایم چون حكم از مجلس مقدس شوری صادر شده بود و امر مجلس عجالتا در حكم قانون است مخالفت با آن با تقوای دورة آزادی مبانیت دارد و حب قانون و وطن خواهی راهی برای تشبثات مخالفان نمی گذارد ». بعلاوه و در همین راستا ، هنوزمُركّب شمارة اول صوراسرافیل خشك نشده بود كه سردبیرش به « دارالفنون » دعوت شد تا در بارة مندرجات شمارةاول « توضیحات » لازم را به عرض وزیر معارف دولت مشروطه برساند چون به قول آن وزیر « من دیروز رفتم بمجلس شورای ملی و در خصوص جریدة صوراسرافیل صحبت كردم وقرارشدشما را سیاست كنم». در همین نشست همان وزیر، صوراسرافیل را به توقیف تهدید می كند و دیری نمی گذرد كه روزنامه توقیف می شود. « روح القدس » و « مساوات » هم از این محدودیت ها و توقیف ها در امان نبودند. به این داستان باز خواهم گشت. در مورد دوم ، ادعای اینكه مجلس اول از نظر سرشت طبقاتی « عمده طبقات جامعه » را در بر می گرفت ، ادعای خنكی است كه به دشواری می تواند جدی گرفته شود . گفتن دارد اما كه منظور از « سرشت طبقاتی » كاملا روشن نیست ولی از دوحا ل خارج نیست. یا منظور تركیب طبقاتی نمایندگان است و یا عملكرد طبقاتی آن نمایندگان. هر كدام كه مورد نظر باشد این ادعا با واقعیت مجلس مشروطه درتناقض قرار می گیرد. این درست كه انتخابات مجلس مشخصا « طبقاتی » بود ولی نه چنین بود و نه قرار بود چنین باشد و نه می توانست چنین باشد كه همة طبقات را در بر بگیرد. تا آنجا كه من دیده وخوانده ام هیچ یك از نمایندگان مجلس هم چنین ادعائی نكرده است. واقعیت 3 این است كه در حول و حوش مشروطه ، حدودا 80 در صد جمعیت ایران روستائیان بودند كه در مجلس به هیچ شكل و صورتی حضور نداشتند. اگر چه این روزها مد شده است كه تحلیل طبقاتی را بر نمی تابیم ولی عملكرد مجلس اول هم در این راستا به خوبی نشان دهندة جهت گیری طبقاتی آن بود. این را می دانیم كه مجلس « پیشنهادهای جدید را در بستن مالیات مستقیم بر ملاكان نپذیرفت ». بعلاوه، « قضیه تعدیل سهم مالك و زارع نیز مطرح نگشت ». اگرچه شماری از مورخین ما الغای رسم تیول را یكی از بزرگترین دست آوردهای مجلس اول می دانند ولی به قول همین آقای آدمیت « سیاست مجلس در قضیه الغای رسم تیول و اصلاح وضع خالصجات هم تاثیری در میزان سهم زارع از محصول زمین نداشت. هیچكس نگفت كه بیاییم و املاك تیول و خالصة دیوانی را به همان برزگران كه آنجا به زراعت مشغول اند بسپاریم یا حداقل به خودآنان اجاره دهیم .» ایشان در یك كتاب دیگر خویش نوشت ، « اما در مسائل اساسی اجتماعی چون تعدیل مالكیت زمین زیر كشت ،یا افزایش سهم دهقان از محصول زمین قدمی بر نداشت. حتی گروه تند روان مجلس اشارة معقولی به آن مسائل نكردند. گوئی افسون مالكیت زبان مجلسیان را یكسره بسته بود. صدای نحیف احسن الدوله هم ندائی بود در برهوت » [ix]. زنان نیز در مجلس مشروطه حضور نداشتند و بهمین نحو شهر نشینان بی چیز. برای دفاع از مجلس و ترجیح دادن همین مشروطة نیم بند بر حكومت استبدادی اصلا لازم نیست تاریخ را بازسازی كنیم . با همة كمبودها و ضعف ها، وجود همان مجلس نشانة جهشی سترگ در زندگی سیاسی ایران استبداد زده بود. نه ضرورتی دارد كه در خصوص آزادی های برآمده از نهضت مشروطه طلبی اغراق کنیم و نه نیازی كه از مجلس اول تصویری غیر واقعی به دست بدهیم . ضعف های ساختاری مجلس اول در واقع ترجمان تركیب طبقاتی مجلس بود که تنها گروه كوچكی از جامعه را در بر می گرفت . این گروه كوچك از آنجا كه فاقد نگرشی پیشرو بود نتوانست منافع طبقاتی خود را به صورت منافع طبقاتی جامعه مطرح كند [ كاری كه بورژوازی غرب در عصر انقلابات قرن نوزدهم در اروپا كرد] و به همین دلیل مورد حمایت تا م و تمام اكثریت مردم قرار نگرفت . زندگی كوتاه مجلس اول نیز بطور عمده به مماشات با محمدعلی شاه و زمین داران گذشت . به این داستان باز خواهم گشت و جنبه هائی از آن را وارسی خواهم كرد. 4 در خصوص ضدیت ریشه دار محمد علی شاه با مجلس و مشروطه، این داستان خواندنی را هم از شریف كاشانی داریم كه پس از ترور اتابك مشیرالدوله محل توجه عموم مردم واقع شده بود و حتی محمد علی شاه هم مكرر او را احضار كرده و تكلیف رئیس الوزرائی كرد ولی مشیرالدوله قبول نكرد. باقی داستان را از زبان شریف كاشانی می شنویم : « آنچه واسطه فرستاد، قبول نكرده. من بنده محرمانه ملاقات كردم. عنوان مطلب نمودم كه : سابقا، در باب عدم صلاح در آمدن اتابك، آنچه عرض شد محل قبول نشد؛ تا نتیجه و مفاسد آن دیده شد. حالا چرا كناره می فرمایند، با آنكه عموم مردم با جناب عالی همراهند؟ گفتند كه : هیچ صلاح خود را نمی بینم در این ایام، من داخل كاری شوم. چون شاه باطنا همراهی با مشروطیت ندارد. این اشخاص هم كه حالا دور شاه هستند، غیر از خرابی كاری ندارند. با این وضع، امور مملكت منظم نخواهد شد؛ بلكه، هرج و مرج زیادتر می شود. دولتین همجوار مداخله خواهند كرد. بد نامی درخانواده ی من خواهد ماند كه دولت ایران در ریاست من، به دست خارجه افتاده. لذا، حاضر نیستم. دوستان من هم نباید راضی به این بدنامی به جهت من بشوند». با این همه، یكی از مشكلاتی كه در وارسیدن نهضت مشروطه پیش می آید به این علت است كه معمولا معیارهای دو و گاه چند گانه پیش می گیریم و همین كار شناسائی نقاط قوت و ضعف مشروطه را دشوار می كند. برای اینكه روشن شود چه می گویم، اجازه بدهید یك نمونه بدهم. یکی از مشکلات اساسی مجلس اول، نقشی است که دوسیدین در آن ایفا می کنند و عملا، بدون این که نماینده باشند خود را همه کاره آن می دانستندو در همه امور هم مداخله می کردند. با توجه به همین مداخلات بی جا و بی مورد بود كه شب نامه نویس مشروطه نوشت و چه درست هم كه: « اعمال این دو نفر حجج الاسلام است كه مجلس محترم شورای ملی را دكان دخل خود تصور كرده اند، كه به هرنحو بخواهند ، رفتار نمایند یا كلام بگویند، خواه ضد نظامنامه باشد یا مخالف قانون اساسی، همان جاری باشد كه رای آقاست. با آنكه سمت وكالت هم در مجلس ندارند، متوقع اند كه تمام امور مجلس بر حسب امر و میل آن ها باشد؛ ولو ، مخالف آرای تمام وكلا و نظامنامه باشد. و الا هزار جور اسباب فتنه و آشوب و بلوا فراهم می كنند »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 مقدمه جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدینشاه قاجار و سپس در دوره محمدعلیشاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد. پیشینه از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند. کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد. عدالتخانه ریده ای 2 اگر چه ازمدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند. عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصراللهخان مشیرالدوله صدراعظم شد. فرمان مشروطیت بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند. مجلس اول مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید. 4 محمدعلیشاه پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت. نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت. با توجه به ناقص بودن قانون اساسی که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلیشاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضلالله نوری عدهای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد. توپبستن مجلس بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در 4 ۲۳ جمادیالاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلیشاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلیشاه کشتند. شکست در تهران پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطهخواهی با شکست روبرو شده بود. بسیاری از مشروطهخواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند. قیام در تبریز مشروطه طلبان تبریز، در عکس ستارخان و باقر خان نیز دیده میشوندپس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب تبریزیان به آنجا فرستاد. ستارخان،باقرخان و حیدرخان عمواوغلی به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله نیروهای دولتی دست زدند. گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند. محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد. بختیاری و گیلان در اصفهان اعتراضات به بست نشینی عدهای انجامید و با پیوستن بختیاریها کار بالا گرفت. صمصامالسلطنه ایلخان بختیاری با نیروی مسلح زیادی به اصفهان وارد شد. برادر او علیقلی خان سردار اسعد نیز از اروپا به اصفهان آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 چرا و چگونه نهضت مشروطه بوجود آمد ؟ كسروي مانند اغلب مورخان رواج روزنامه و ايجاد دبستان را از عوامل بيداري مردم و انقلاب مشروطيت به شمار مي اورد. ولي حقيقت آن است كه تعداد محدود دبستان ها و روزنامه ها وافراد باسواد ناچيز تر از ان بود كه نشاء حركتي انقلابي شوند . بخصوص زماني كه در نظر آوريم كه باسوادان غير روحاني از طبقه اعيان واشراف جامعه و حامي استبداد بودند وفرصت طلبانه به صف انقلاب پيوستند ،كم اهميتي عوامل مذكور بيشتر روشن مي شود . چرا: انقلاب مشروطه در نتيجه ظلم و فشار روزافزرون شاه وشاهزادگان و حكامو ماموران دولتي به مردم ونيز بر اثر مداخلات بيگانگان در همه امور كشور بوجود آمد . به گفته ي ناظم السلام كرماني مردم چنان بهستون امده بودند كه همين قدر منتظر بهانه يا اذني از طرف علما بودند كه دكان ها راببنديد تا اين قدرت نهايي دست عمال دوست و بيگانگان را براي هميشه از جان و مال و ناموسشان كوتاه كنند . حوادثي از جمله به چوب بستن تاجر قند در تهران و انتشار عكس نوزبلژيكي در لباس روحانيت كه در آخرين سالهاي سلطنت مظفرالدين شاه رخ داد و درواقع جرقه اي بود كه بر مخزن باروت خشم مردم خورد و يكباره شعله هاي اتش انقلاب سراسر كشور را فرا گرفت . همچنين اقتباسي از كتاب تاريخ انقلاب مشروطيت به نويسندگي دكترمهدي ملك زاده (چرا ) ايجاد مشروطيت را بررسي مي كنيم . در پيدايش نهضت مشروطه افراد زيادي بودند كه در اينكار قدم نهادند. و عده اي پيش از آن دارفاني را وداع گفتند و عده اي در نهضت مشروطه سهيم بودند. اكنون به ذكر وقايعي مي پردازيم كه زمينه ساز وقوع انقلاب مشروطه شده اند . انقلاب كبير فرانسه : انقلاب كبير فرانسه كه مهم ترين حوادث سياسي و اجتماعي جهان بايد دانست در بيداري ملل از خواب غفلت و ويران كردن كاخ بيدادگران و نجات اقوام از بندگي و استبداد و بدست آوردن آزادي و حقوق بشريت بالاترين مقام رادر تاريخ ديا حائزاست . در هر فرد متفكري لازم است كه تاريخ انقلاب كبير فرانسه را تحت دقت و مطالعه قرار دهد واز تكان بزرگي كه نهضت ملي بر اركان بشريت داده وتحولات عظيمي از آن جنبش آزاديخواهي كه كليه شئون جامعه بشر بوجود آورده آگاه گردد . در زماني كه تمام دنيا در تاريكي ، استبداد فرو رفته بود وسلاطين جابر ودست هاي خودمختار و روحانيون رياكار چون شاهين پنجه هاي خود را دراعماق جسم و جان ملل جهان فرو برده بودندو همچون اسيراني بودند و براي آنان جرقه اي در آن عالم ظلماني جستن كرد و خرمن هستي استبداد بزرگترين كشور جهان را مبدل به تلي خاكستر نمود و در كليه شئو.ن اجتماعي و سياسي و فرهنگي آن ملت تحول عظيمي بوجود آورد . پايه ي تمدن دنياي نوين و رشه ترقيات محيرالعقول علم و صنعت گرديد . پايه اين انقلاب بزرگ و اين انقلاب عظيم انسانيت در روي اين اصل مسلم غير قابل ترديداستوار بود . 2 چرا و چگونه نهضت مشروطه بوجود آمد ؟ كسروي مانند اغلب مورخان رواج روزنامه و ايجاد دبستان را از عوامل بيداري مردم و انقلاب مشروطيت به شمار مي اورد. ولي حقيقت آن است كه تعداد محدود دبستان ها و روزنامه ها وافراد باسواد ناچيز تر از ان بود كه نشاء حركتي انقلابي شوند . بخصوص زماني كه در نظر آوريم كه باسوادان غير روحاني از طبقه اعيان واشراف جامعه و حامي استبداد بودند وفرصت طلبانه به صف انقلاب پيوستند ،كم اهميتي عوامل مذكور بيشتر روشن مي شود . چرا: انقلاب مشروطه در نتيجه ظلم و فشار روزافزرون شاه وشاهزادگان و حكامو ماموران دولتي به مردم ونيز بر اثر مداخلات بيگانگان در همه امور كشور بوجود آمد . به گفته ي ناظم السلام كرماني مردم چنان بهستون امده بودند كه همين قدر منتظر بهانه يا اذني از طرف علما بودند كه دكان ها راببنديد تا اين قدرت نهايي دست عمال دوست و بيگانگان را براي هميشه از جان و مال و ناموسشان كوتاه كنند . حوادثي از جمله به چوب بستن تاجر قند در تهران و انتشار عكس نوزبلژيكي در لباس روحانيت كه در آخرين سالهاي سلطنت مظفرالدين شاه رخ داد و درواقع جرقه اي بود كه بر مخزن باروت خشم مردم خورد و يكباره شعله هاي اتش انقلاب سراسر كشور را فرا گرفت . همچنين اقتباسي از كتاب تاريخ انقلاب مشروطيت به نويسندگي دكترمهدي ملك زاده (چرا ) ايجاد مشروطيت را بررسي مي كنيم . در پيدايش نهضت مشروطه افراد زيادي بودند كه در اينكار قدم نهادند. و عده اي پيش از آن دارفاني را وداع گفتند و عده اي در نهضت مشروطه سهيم بودند. اكنون به ذكر وقايعي مي پردازيم كه زمينه ساز وقوع انقلاب مشروطه شده اند . انقلاب كبير فرانسه : انقلاب كبير فرانسه كه مهم ترين حوادث سياسي و اجتماعي جهان بايد دانست در بيداري ملل از خواب غفلت و ويران كردن كاخ بيدادگران و نجات اقوام از بندگي و استبداد و بدست آوردن آزادي و حقوق بشريت بالاترين مقام رادر تاريخ ديا حائزاست . در هر فرد متفكري لازم است كه تاريخ انقلاب كبير فرانسه را تحت دقت و مطالعه قرار دهد واز تكان بزرگي كه نهضت ملي بر اركان بشريت داده وتحولات عظيمي از آن جنبش آزاديخواهي كه كليه شئون جامعه بشر بوجود آورده آگاه گردد . در زماني كه تمام دنيا در تاريكي ، استبداد فرو رفته بود وسلاطين جابر ودست هاي خودمختار و روحانيون رياكار چون شاهين پنجه هاي خود را دراعماق جسم و جان ملل جهان فرو برده بودندو همچون اسيراني بودند و براي آنان جرقه اي در آن عالم ظلماني جستن كرد و خرمن هستي استبداد بزرگترين كشور جهان را مبدل به تلي خاكستر نمود و در كليه شئو.ن اجتماعي و سياسي و فرهنگي آن ملت تحول عظيمي بوجود آورد . پايه ي تمدن دنياي نوين و رشه ترقيات محيرالعقول علم و صنعت گرديد . پايه اين انقلاب بزرگ و اين انقلاب عظيم انسانيت در روي اين اصل مسلم غير قابل ترديداستوار بود . 2 « خداوند انسان را ازاد خلق كرده وبايد آزاد زندگاني كند » . اين نهضت چنان رستاخيز عظيمي در دنيا برپا كرد و طوفان بي نظيري بوجود اورد كه دنيا را در مقابل عظمت آن سر تمكين فرود آورد و تاج و تخت سلاطين و ابهت و بزرگواري روحانيون چون اشياي سبك وزن در طوفان يكي بعد ازديگري سقوط كرده و جاي خود را به قانون حقوق بشريت و اصل مسلم آزادي و عدالت دادند . پس از وقوع اين اتفاق بزرگ در فرانسه ناپلئون بزرگ كه يكي از سربازان شجاع انقلاب بود به مقام امپراطوري نائل شد. و پس از فتوحات درخشان و تسلط بر اروپا بناي تيرگي را با انگلستان كه يكي از دولتهايي بود كه مقابل قد رت ناپلئون مقاومت مي كرد گذارد و چون كشور انگلستان جزيره اي است كه از درياها محصور است و قدرت دريايي انگليس بر نيروي دريايي ناپلئون برتري داشت واشغال خاك انگلستان براي ناپلئون ممتنمع بود ، اين بود كه امپراطور بزرگ فرانسه بر آن شد كه موثرترين قسمتهاي امپراطوري انگليس كه هندوستان بود اشغال كند وچون از راه دريا به دليلي كه ذكركرديم ميسر نبود به آن شد كه از راه خشكي و عبوراز ممالك مختلفه آن كشور وسيع و حاصل خيز را اشغال كند وبراي عملي كردن اين منظور مجبور بود يا از راه دوستي يا بوسيله ي جنگ از ممالكي كه در راه هندوستان جاي داشتند عبور كند. از جمله ي اين كشورها ايران بود ، از اين رو قصد داشتند حياتي به رياست ژنرال گاردان به ايران بفرستند و چون در آن زمان شهرت اين امپراطور در همه جا طنين انداز شده بود و فتحعلي شاه پادشاه ايران اتحادبا يك دوست مقتدر را خودمان بودبا كمال ميل دوستي را پذيرفت .د ر اينجا يادداشتي از آقاي هانري دوبرن كه يك مرد انقلابي و از مردان ژنرال گاردان بود قيد مي كنيم : ايشان مي نويسد؛ ايرانيان مردمان باهوشي هستند ولي ازاوضاع جهان و تحولاتي كه در قرن اخير روي داده بكلي بي خبرند . چنانچه گويي در پشت ديوار چين زندگي مي كنند . من وقتي كه از انقلاب كبير فرانسه واصول جمهوريت و حقوق بشر براي برخي از رجال مهم صحبت مي كردند آنها به درجه اي ازشگفت رسيده بودند كه گويي از كتاب هزارويك شب براي آنان سخن مي گوييم . در آخر با تهديداتي كه از سوي انگليسي ها به سمت فتحعلي شاه مي شد بنا به شد كه اثر ژنرال گاردان و همراهانش را از خاك ايران خارج كند، 4 فارس را منتقل كرده و شاهزاده زنديه را كه در آن زمان در هندوستان زندگي ميكرد را برتخت سلطنت بنشاند . فرانسوي ها از سوي ايرانيان رانده شدند . انقلابات روسيه : دولت مقتدر و مستبد روس پس از آن كه انعقاد قرارداد تركمچاي و تضمين سلطنت ايران در خانواده هاي قاجاريه هميشه درتلاش بود كه قدرت و نفوذ خود را درايران زياد كند و راه به خليج فارس و درياي آزاد كه يكي از بزرگترين آروزهاي ديرينه آن دولت بود پيدا كند . تاسيس بريگارد قزاق در فرماندهي و رياست صاحبمنصبان روسي درزمان ناصرالدين شاه يكي از موفقيت هاي بزرگ آن دولت بدست آوردن اقتدار و نفوذ پذيري وي در داخل ايران بود زيرا كه بيگارد قزاق يگانه قواي منظم دولت ايران محسوب ميشد . و اغلب ماموريت هاي مهم دولتي به آن محول مي گشت . اختيارات راه آهن جلفا و راه شوسه رشت و بانك رهني و وامي كه به ايران داد زد . كه هر كدام مضراتي را به دنبال دارد . نفوذ دولت روسيه را در ايران روزافزون كرده بود وازهمه بالاتر نفوذي بود كه مقامات سياسي روسيه در دستگاه دولت ايران پيدا كرده بودند و به ميل خود ميتوانستند صدراعظم ها و حكام و وزرا را تغييردهند و كساني كه مورد اعتمادشان بود بجاي آنان بنشانند و درنتيجه رجال دولت ايران سر تمكين درمقابل سياست ان دولت فرود اورده و دست نشانده ي سفير روسي شده بودند . از وقايع روسيه كه بيش از يك قرن از پيدايش مشروطيت ايران شروع شده بود وبه قيمت جان ميليون ها مردم ازادي خواه و بي گناه خاتمه يافت مانع بزرگي بود كه روس ها بتوانند باسرما به جهانگيري بپردازند و طبع استوايي خود را آنطوري كه مايل بودند زير سايه ملل تحميل كنند . مشروطيت ژاپن : كشور ژاپن كه در اقصاي شرق جاي داشته وا زدرياهاي بي پايان احاطه شده بود و در گم نامي ميزيست نه اسمي از آن در جهان برده مي شد درنتيجه پيدايش مشروطيت در آن شود به اندك زماني ترقيات فوق العاده نايل گشت و درامور اجتماعي – فرهنگي – دفاعي پيشرفت شاياني نمود .و توجه جهانيان را به خود معطوف داشت . چون كشور ژاپن يكي ازممالك آسيايياست و در آن زمان تمام كشورهاي آسيا در تاريكي جهل زندگي مي كردندظهور تسازي درخشان حكومت ملي در يك كشور آسيايي دوردست تاثير بسياري در كيسه ممالك آسيا من جمله ايرن داشت و طبقه ي روشنفكران ايران اين تحول عظيم وترقي غير منتظره ي ژاپن را كه درخت تمدن آزادي است ، با تحسين تلقي كردند كه روي آنان نيز از قيد بندگي نجات يافتند . مشروطيت ژاپن نوراميدي در دلهاي ايرانيان روشنفكر مايوس بوجودآورد .و ترقي سريعتر آن كشور آسيايي كه متكي به شركت دادن مردم در كارهاي حكومتي و برخوردار شدن مردم از قانون بود ايرانيان طرفدار فلسفه ي نوين را به آينده ي كشور خود تا حدي دلگرم و اميدوار ساخت . اين است كه حقا مشروطيت كشور ژاپن را بايد يكي از عوامل پدايش حكومت ملي در ايران دانست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 جنبش مشروطه ایران جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد. پیشینه از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنایی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطه خواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا می کرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند. کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد. عدالتخانه اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان 3 در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عدهای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدین شاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند. عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد فرمان مشروطیت نوشتار اصلی: فرمان مشروطیت بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند. مجلس اول مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ مهر ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید. محمدعلی شاه پس از مرگ مظفرالدین شاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران میکوشیدند،با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل س 3 یاست روسیه که از او جداً حمایت میکرد،غالب آمدند؛اما روسها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیش تر تقویت نمودند تا آن جا که محمدعلی شاه،مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت. نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و درباریان طرفدارش داشت. با توجه به ناقص بودن قانون اساسی مشروطه که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلی شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضل الله نوری عده ای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد. 5 به توپ بستن مجلس بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ (۲ تیر ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند. شکست در تهران پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبرو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند. قیام در تبریز پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب تبریزیان به آنجا فرستاد. ستارخان،باقرخان و حیدرخان عمواوغلی به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله نیروهای دولتی دست زدند. گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند. محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد. امپریالیستهای روس و انگلیس دست به مداخلات مسلحانه زدند و ارتش به ایران آوردند. انگلیسیها عدهای در جنوب پیاده کرده، انجمن بوشهر را منحل و اعضای آن را دستگیر کردند. سپس بندرعباس و لنگه و بنادر دیگر خلیج فارس را نیز تصرف کردند و ژنرال کنسول انگل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 بررسی جایگاه خاص ایل بختیاری در انقلاب مشروطه چکیده: یک ائتلاف بزرگ مردم شهری و عشایری علیه محمد علی شاه قاجار بوجود آمد و ایل بختیاری به رهبری حاج علی قلی خان سردار اسعد باپیوستن به این ائتلاف یک نقش بزرگ ملی را در کشور خود و دگرگونی رژیم به عهده گرفت ،حضور این ایل از دو زاویه قابل توجه است : اول-نقش رهبری سردار اسعد بر ایل بختیاری و میزان گستردگی فهم وی از مشروطیت . دوم – روابط قبیله ای و اطاعت از رئیس ایل در حمایت از مشروطیت . پس از پیروزی انقلاب مشروطه مقام نیابت سلطنت به حاج علی قلی خان سردار اسعد به پاس زحماتش پیشنهاد شد اماوی به اشتباه از پذیرش آن خودداری کرد و همچنین اشتباه سبب شد تا با پیدایش شرایط جدید سیاسی در آینده کشور ، بزرگان بختیاری ناجاراً و جبراً از صحنه سیلست ایران حذف گردند. فرضیه: تمایل و مساعی خان های بختیاری به تثبیت و گسترش حوزه نفوذ خود، عامل تعیین کننده در ورود آنها به جریان مشرطیت بوده است. کوشش های خان های بختیاری برای حضور در جریانات مشروطیت در قالب مجموعه تلاش های سران ایلات وعشایر در قرون متمادی تاریخ ایران برای بدست آوردن قدیت سیاسی به خوبی قابل توجیه است. در دوره تاریخ ایران بعد از اسلام و به ویژه از زمان آغاز ورود قبایل ترک آسیای میانه به داخل خاک ایران تا فروپاشی سلطنت قاجار، تمام حکومت های ایران توسط سران مهاجم عشایری تشکیل شد که به اتکای پشتوانه ای که از یک نیروی جنگیده ایلی داشتند برای تأسیس سلطنت جدید آخرین سلطان سلسله در شرف فروپاشی پیش از خود را مورد یورش قرار داده بودند. سلجوقیان، مغولان، صفویان که مورد حمایت هفت قبیله بزرگ غرب و شمال غرب کشور بودند، افشارها، قارجاریان و زندیان از جمله این سلطنت ها بودند.بدین صورت به نظر می رسد بختیاری ها آخرین گروه از این قبال بودند که در یک تلاش تا حدود زیادی نافرجام شرکت نمودند. در ادامه این مطلب به شاخص بندی و استدلال پیرامون این فرضیه پرداخته خواهد شد.الف) مساعی سران طوایف بختیاری در سه قرن اخیر برای بدست آوردن حکومت و یا کسب استقلال نسبی در حوزه ایلی خود. ب) ورود خان های بختیاری به مشروطیت و تلاش آن ها برای بدست گرفتن قدرت سیاسی.ج) بهره برداری از منافع مادی و موقعیت های سیاسی و تلاش برای امنیت منابع در آمد خود 2 . مقدمه ناصر اللدین شاه در روز جمعه هفدهم ذی القعده سال 1313 ه.ق توسط میرزا رضا کرمانی کشته شد و در روز یکشنبه 25 ذی الحجه ولیعهد اومظفرالدین میرزا ، بدون تشریفات وارد پایتخت شده ودر سن 44 سالگی پس از 30 سال ولیعهدی بر تخت سلطنت نشست. تحولات فکری ایران قبل از بر تخت نشستن او(مظفرالدین شاه ) مسیر خود را سپری کرد. مردم ایران که از ظلم و جور و فساد و فقر بیگا نگان 3 امتیازسرکشی وخود سری حکام ، خسته شده بودند با الهام از قیام امام حسین (ع) در مقابله با ظالم و ستمکار (( و به عللی از قبیل ستم پادشاهان ، مالیاتهای سنگین ، بی لیاقتی شاهان ، تحمل دو قرارداد ننگین در زمان فتحعلی شاه ، امتیازات بیگانگان ، نوشته هایث متفکران ( از قبیل : میرزا میرزا صالح شیرازی ، سید جمال الدین اسد آبادی و میرزا آقا خان کرمانی و ... روزنامه ها، بحران مالی عدم عدالت در زمینه داخلی و شکست روسیه از ژاپن مسافرتهای پر خرج شاهان قاجار تحصیل دانشجویان در اروپا وتاثیر یافتن از قانون اروپاییان ، از دست رفتن ایالات و دریافت قرض در زمینه خارجی ، یک ائتلاف بزرگ با شرکت مردم شهری و عشایر علیه شاه قاجار بوجود آوردند ، و بختیاریها قادر بودند که به این ائتلاف پیوسته و خوا نین آن ایل یک نقش بزرگ ملی را در کشور خود و دگرگونی رژیم به عهده گیرند و سرداراسد در بین این خوانین از همه بیشر شایستگی آن را داشت که نقشی مهم را ایفا نمایند تا نقطه ای افتخار آفرین در تاریخ ایران محسوب می شود. حضور ایل بختیاری در انقلاب مشروطه از دو زاویه میتوان حضور ایل بختیاری را در انقلاب مشروطه مورد توجه قرار داد . اول : زاویه فهم سردار اسعد نسبت به مشروطیت که خود از راهبران آن بود . دوم: روابط قبیله ای عقب مانده بخصوص ارتش سردار اسعد که اکثر آنان فهم درست 4 ی از مشروطیت نداشتند و فقط به اطاعت از رئیس ایل به حرکت در آمده اند. آنان در مقابل رئیس قبیله مطیع محض بودند و هر چهخان می گفت بدون چون و چرا انجام می دادند چنانکه (( حاج سیاح)) که برای تشویق بختیاریها به حمایت از مشروطیت به منطقه آنان سفر کرده بود ، در این خصوص می نویسد : ((روزی یکی از تفنگچیها را که پیاده بود به کالسکه دعوت کرد م. ودر ضمن صحبت پرسیدم. می دانی مثلا کجا وبرای چه کار می رویم ؟ گفت :خیر مطیع سرداریم هر چه اوامر کند اطاعت می کنیم. گفتم : من چندین مرتبه به مکه مشرف شده ام و پیرمردی هستم که همیشه خیرخواه بیچارگان و ضعفا بوده ام ، چندین مرتبه هم کربلا و مشهد مشرف شده ام ، اگر حضرت سردار امر کند که مرا بکشی چه خواهی کرد؟ گفت: می کشمت ، التماس هم بخرجم نخواهد رفت پاولویچ علت پیوستن بختیلریها را به انقلابیون مشروطه خواه ، مسائل اقتصادی دانسته و بعضی از اشخاص نیز معتقدند که بختیاریها به عشق غارت رفتند تا مشروطیت اما این نظریات توسط بسیاری از مورخان و اندیشمندان پذیرفته نیست . چنانکه (( غلامرضا میرزائی )) در این خصوص می نویسد:شاید منظور پالویچ از این سخن آن است که بیکاری باعث جذب آنان به انقلابیون شد. دراین صورت محمد علی شاه قبل از انقلابیون از آنها تقاضای نیرو کرد. ولی در مجموع سیصد پنجاه نفر به سپاه او پیوستند. اگر چنین مشکلی داشتند ، در سپاه محمد علی شاه حت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مشروطه در ايران جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد. پيشينه از اوائل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار نارضايتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسيس دارالفنون و آشنايی تدريجی ايرانيان با تغييرات و تحولات جهانی انديشه تغيير و لزوم حکومت قانون و پايان حکومت استبدادی را نيرو بخشيد. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدين مراغهای و عبدالرحيم طالبوف و ميرزا فتحعلی آخوندزاده و ميرزا ملکم خان و ميرزا آقاخان کرمانی و سيد جمال الدين اسدآبادی و ديگران زمينههای مشروطه خواهی را فراهم آورد. سخنرانيهای سيدجمال واعظ و ملک المتکلمين توده مردم مذهبی را با انديشه آزادی و مشروطه آشنا مي کرد. نشرياتی مانند حبل المتين و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدين که همه در خارج از ايران منتشر ميشدند نيز در گسترش آزادی خواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند. کشته شدن ناصرالدين شاه به دست ميرزا رضای کرمانی که آشکارا انگيزه خود را قطع ريشه ظلم و نتيجه تعليمات سيدجمال الدين دانسته بود، کوشش بيشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد. عدالت خانه اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد. عدهای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدی نشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند. عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد. فرمان مشروطیت بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند. مجلس اول تصویری از نمایندگان دوره اول مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید. محمدعلی شاه پس از مرگ مظفرالدین شاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران میکوشیدند،با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل سیاست روسیه که از او جداً حمایت میکرد،غالب آمدند؛اما روسها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیش تر تقویت نمودند تا آن جا که محمدعلی شاه،مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت. نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت. با توجه به ناقص بودن قانون اساسی مشروطه که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلی شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضل الله نوری عده ای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد. به توپ بستن مجلس بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند. شکست در تهران پس از حمله به مجلس و دستگیری و اعدام آزادیخواهان، جنبش مشروطه خواهی با شکست روبرو شده بود. بسیاری از مشروطه خواهان مخفی شدند و برخی به خارج از ایران رفتند. قیام در تبریز مشروطه طلبان تبریز، در عکس ستارخان و باقر خان نیز دیده میشوند پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهای دیگر ایران شورشهائی برخاست. مردم تبریز با شنیدن خبرهای تهران به هواداری از مشروطه و مخالفت با محمدعلی شاه برخاستند. شاه نیروهای دولتی را برای سرکوب تبریزیان به آنجا فرستاد. ستارخان،باقرخان و حیدرخان عمواوغلی به بسیج مردم و سازماندهی نیروی مسلح (مجاهدین مشروطه) برای مقابله نیروهای دولتی دست زدند. گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند. محمدعلیشاه از تزار روسیه نیکلای دوم درخواست کمک کرد و تبریز به محاصره نیروهای روس و نیروهای دولتی درآمد. امپریالیستهای روس و انگلیس دست به مداخلات مسلحانه زدند و سپاه به ایران آوردند. انگلیسیها عدهای در جنوب پیاده کرده، انجمن بوشهر را منحل و اعضای آن را دستگیر کردند. سپس بندرعباس و لنگه و بنادر دیگر خلیج فارس را نیز تصرف کردند و ژنرال کنسول انگلیس در بوشهر قدرت را در دست گرفت. در آذربایجان، در پی بسته شدن راه تبریز - جلفا، و محاصره کامل شهر از طرف قوای شاه، گرسنگی و قحطی هولناکی بر مردم روی آورد و کار بر آزادیخواهان سخت شد. در اوایل ربیع الثانی سال ۱۳۲۷ ه.ق. دولتین روس و انگیس موافقت کردند که قشون روس به بهانه شکستن خط محاصره و حمایت از اتباع بیگانه، و رساندن خواربار به آنان وارد تبریز شود. انجمن تبریز ناچار حاضر شد که از تمام خواستههای مردم دست کشیده «دست توسل به دامان نامهربان بزند»، ولی کار از کار گذشته بود و سپاه روس از مرز گذشته بود. با ورود سپاهیان روس محاصره تبریز شکست و نیروهای شاه دستههای ارتجاعی از شهر دور شدند. اما خاتمه کار تبریز به معنی پیروزی ارتجاع نبود و کوشش آزادیخواهان ایران همچنان ادامه داشت. بختیاری و گیلان در اصفهان اعتراضات به بست نشینی عدهای انجامید و با پیوستن بختیاریها کار بالا گرفت. صمصام السلطنه ایلخان بختیاری با نیروی مسلح زیادی به اصفهان وارد شد. برادر او علیقلی خان سردار اسعد نیز از اروپا به اصفهان آمد. در رشت انقلابیون گیلان به مقر حکومت حمله کردند و با کشتن آقا بالاخان شهر را گرفتند. در تهران هم دوباره کوششها بالا گرفت. بالاخره نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار اعظم از شمال و نیروهای بختیاری به فرماندهی علیقلی خان سردار اسعد از جنوب به سمت تهران آمدند و در نزدیکی تهران به هم پیوستند. فتح تهران در پیشروی به سوی پایتخت، نخستین قدم را اردوی شمال به فرماندهی سپهدار اعظم برداشت که انقلابیون قفقاز هم در صفوف آن بودند. اردوی شمال و جنوب در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم ملحق شدند. در این موقع نیروی روس، از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید میکرد. نیروهای مجاهدین گیلان و بختیاری در ۱ رجب ۱۳۲۷ (۲۸ سرطان ۱۲۸۸/۱۹ ژوئیه ۱۹۰۹) وارد تهران شدند و شاه و اطرافیانش به سفارت روس پناه بردند. انقلابیون مجلس عالی تشکیل دادند و محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند و ولیعهد او احمد میرزا را به تخت نشاندند، به جای وی به سلطنت ایران و علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد. بار دیگر مجلس شورای ملی تشکیل شد و ظاهراً دوره استبداد به پایان آمد و مشروطه خواهان پیروز شدند. مجلس دوم مشروطه و قانون بار دیگر در کشور ایران استقرار یافت، اما پیش از آنکه به ثمر برسد کسانی به نام رجال رشته امور را از دست آزادیخواهان در ربودند و قانون و آزادی را در گهواره خفه کردند و وقتی فدائیان و جانبازان واقعی آزادی به مطلب پی بردند که بسیار دیر شده بود. مجلس دوم در ۲ ذیقعده سال ۱۳۲۷ ه.ق. یک سال پس از بسته شدن مجلس اول، با حضور شاه جوان گشایش یافت. در هنگام گشایش مجلس نگرانی از توقف سپاهیان روس در کشور و اینکه وعده صریح دادهاند که هر چه زودتر به این تشویش و نگرانی پایان دهند، در بیانات رسمی دولت انعکاس یافت، ولی این نیروها همچنان باقی ماندند و هر روز فساد تازهای بر پا کردند. مجلس که اکثر اعضای آن اشراف و خوانین بودند، در تمام دوره تشکیل خود کاری انجام نداد. انقلاب مشروطیت ایران، اگر چه ضربت سنگین خود را بر پیکر استبداد وارد کرد و مجلس و قانون را در کشور برقرار ساخت، ولی از فئودالیسم و امپریالیسم شکست خورد. دولت مستوفی الممالک، که پس از سپهدار به روی کار آمده بود، در شعبان ۱۳۲۸ ه.ق. به دستیاری قوای بختیاری و یپرمخان ، یکی از افراد حزب داشناک که ریاست پلیس را داشت، آخرین دسته فدائیان را خلع سلاح کرد و از رئیس جمهور آمریکا، خواست که کسی را برای مرمت خرابیهای مالیه به ایران گسیل دارد. مورگان شوستر، که مرد کاردانی بود، در جمادی الاول سال ۱۳۲۹ ه.ق. با هیئت مستشاران مالی آمریکایی وارد ایران شد و با تحصیل اختیارات فوق العاده به کار پرداخت. تحریکات همچنان ادامه داشت. روسها محمد علی شاه مخلوع را دوباره به ایران برگرداندند تا مجلس را از کار و کوشش بازداشته و سازمان شوستر را براندازند. شاه مخلوع در ماه رجب ناگهان در گمش تپه (پهلوی دژ کنونی) پای به خشکی نهاد و با دستهای از ترکمانان به تهران حمله کرد. اما چون ملت و مجلس و سران آزادی همآواز بودند، این همه تشبثات نقش بر آب شد و در پائیز سال ۱۳۲۹ ه.ق. نیروی محمد علی میرزا درهم شکست و او باز به روسیه گریخت. در خلال زد و خورد ملیون با اردوی محمد علی شاه و در هنگامی که به نظر میرسید کار او یکسره شده و چارهای جز فرار ندارد، روس و انگلیس یکباره پرده از مقاصد نهانی خود برداشته و انگلستان واحدهای هندی را برای تصرف نقاط مهم جنوبی ایران در بندر بوشهر پیاده کرد و حتی حکم تصرف اصفهان (در منطقه روسی) و شیراز و بوشهر (در منطقه بیطرف) را به این واحدها داد. روسیه نیز سپاهیان دیگری به ایران آورد و به بهانه عجیب حمایت از املاک شعاع السلطنه نیروی خود را از رشت تا قزوین پیش آورد. اولتیماتوم روسیه تزاری روسیه تزاری با مشورت انگلستان روز چهارشنبه ۷ ذیحجه سال ۱۳۲۹ ه.ق. اولتیماتوم سختی به دولت ایران تسلیم کرد و به موجب آن از دولت ایران خواست که مورگان شوستر و همراهان هر چه زودتر ایران را ترک کنند؛ و دولت متعهد شود که در آینده برای استخدام مستشاران خارجی رضایت قبلی دولتین روس و انگلیس را جلب کند و نیز مخارج لشکر کشی روس را به ایران عهده دار گردد. توسل ایران به انگلستان سودی نداشت و دولت مذکور، ضمن نامهای به وثوق الدوله وزیر خارجه ایران، توصیه کرد فوراً تقاضای روسها را بپذیرد. اما مجلس ایران اولتیماتوم را به اکثریت قریب به اتفاق رد کرد و مردم در تبریز و گیلان به ایستادگی خود افزودند. روسها نیروی جدیدی به ایران آوردند و در تبریز و رشت و مشهد و شهرهای دیگر کشت و کشتار به راه انداختند. عاقبت در سال ۱۳۳۰ ه.ق. دولت ایران اولتیماتوم را پذیرفت و ناصرالملک در مجلس را بست و سازمانهای ملی را با اعلان حکومت نظامی ممنوع کرد و به دست او و حسن وثوق الدوله ریشه آزادی کنده و هرگونه فریاد اعتراض نسبت به بیگانگان در امور کشور و سیاست ارتجاعی دولت در گلوی مردم شکسته شد. روز دهم محرم سال ۱۳۳۰ ه.ق. روسها جمعی از بزرگان و پیشروان و در آن میان ثقةالاسلام، را در تبریز به دار کشیدند. کشتار تبریز ماهها ادامه یافت. روسها صمدخان شجاع الدوله حاکم مراغه ، را به حکمرانی آذربایجان گماردند و به دست او از هیچ گونه شقاوت و وحشیگری درباره مردم آذربایجان فروگذار نکردند. بدین قرار آن جوش و خروش هفتساله جنبش مشروطه ایران خاموش گشت و اندیشهها پست و کوتاه شد. مردان نیکوکار و غمخوار به کنار رفتند و گروهی از سررشته داران خودخواه و کهنه کار، که هر چه گفتند و کردند به سود بیگانگان و زیان ایران بود، قدرت و اختیار در دست گرفتند و حتی پس از پیش آمدن جنگ جهانی اول و رفع فشار اجانب باز در جلد آزادیخواهی و میهندوستی بر سر کار ماندند و اعمال خود را ادامه دادند. بعد از برانداختن مجلس و اخراج شوستر دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران به حد اعلی رسید. روسها امتیاز راه آهن تبریز - جلفا و انگلیسها امتیاز راه آهن محمره - خرم آباد را گرفتند و دولت ایران را وادار کردند که سیاست خود را با قرارداد ۱۹۰۷، که هیچیک از دولتها آن را به رسمیت نشناخته بودند، هماهنگ سازد. روسها در قزوین و تبریز از مردم مالیات میگرفتند و مانع حرکت نمایندگان آذربایجان به تهران میشدند و انگلیسها در ازاء وام مختصری که به ایران پرداخته بودند، گمرک بوشهر را تصرف کرده بودند. ناصرالملک، نایب السلطنه، بار سنگین سلطنت را بر دوش ناتوان احمدشاه جوان گذارده، رهسپار اروپا شده بود. احمد شاه آخرین پادشاه دودمان قاجار در سال ۱۳۳۲ ق. تاجگذاری کرد. چند ماه از تاجگذاری وی نگذشته بود که جنگ جهانی اول ، که از مدتها پیش زمینه آن فراهم میگردید، درگیر شد. این جنگ که آن همه بدبختی و سیه روزگاری برای دنیا و ایران داشت، به مردم ایران در جنگ جهانی اول که از مظالم همسایگان به تنگ آمده بودند، نجات داد و شکست روسیه تزاری در جنگ و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 125 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
.. مشروطه ایرانی
«مشروطهي ايراني» اين كتاب كه در سال 1376 در انگليس به نگارش درآمده در سال 1382 در ايران توسط «نشر اختران» در شمارگان پنجهزار نسخه منتشر شده است. ناشر ايراني كتاب «مشروطهي ايراني» در مقدمه كوتاه و چند خطي خود آورده است: «در اين كتاب نيز در مورد جايگاه و نقش افراد، اقشار، گروهها و نهادهاي اجتماعي (از جمله روحانيان) در دورهي مورد بررسي داورياي هست كه با داوري و نتيجهگيري محقق ديگري هرگاه با ديدگاهي متفاوت، خود را در فضاي آن دوره، با تمام ويژگيهايش، قرار دهد يكسان نخواهد بود.» اما در اين يادداشت كوتاه، ناشر اشارهاي به چگونگي دستيابي به مجوز انتشار «مشروطهي ايراني» و اين كه آيا در سال 76 اين اثر در لندن منتشر شده است يا خير، ندارد. شايد اين سئوال پاسخ خود را از پيشگفتار آقاي آجوداني دريافت دارد: «با اين همه من نخواستهام كه كتاب بر انبوه كتابهايي كه در خارج از كشور منتشر ميشود، بيفزايم، قصد داشتهام كه كاري جدي و اساسي ارائه دهم، و دادهام؟»
در واقع «كتابخانه مطالعات ايراني» كه در لندن فعاليت ميكند را بايد ناشر اوليه اين كتاب دانست اما بعد از شش سال زمينه انتشار آن در ايران نيز فراهم شده و توسط نشر اختران وارد بازار نشر كشور گرديده است. قدرت و حكومت بخش نخست گذرگاه خشونت q مستمسك اصلي محمدعلي شاه، در تعطيل نظام پارلماني مشروطيت و دستگيري آزاديخواهان، در اساس اين بوده است كه مشروطه با شرع مخالف است... (ص22) qقدرتخواهي و خودسري، حتي اغتشاش طلبي بسياري از انجمنهاي مشروطهخواه، بدفهمي و كارنداني و كارشكني انقلابيون افراطي، سوءاستفاده از آزادي بيان و قلم و مطبوعات، عامل مهم و مؤثر در تسريع حملهي مخالفان در هر دو جبهه، جبههي نظر و جبههي عمل بوده است.(ص25) q... دورهي تاريخ جديد ايران، از قاجار تا به امروز، در بزنگاههاي حساس تاريخي، در گذرگاههاي «خشونت» و افراط و تفريط شكل گرفته است و ساخته شده است... (ص25) q... در آن دورهي استبداد و در جامعهي اسلامي آن زمان، مطرح كردن مسائل مربوط به مشروطيت، بدون در نظر گرفتن الزامات و امكانات حكومت استبدادي و جامعهي اسلامي اگر نه غيرممكن، لااقل كار سادهاي نبود. به همين جهت بسياري از مشروطهخواهان لائيك و غيرمذهبي هم ظاهراً از سر حسننيت و براي پيشبرد مقاصد سياسي خود و جا انداختن هر چه سريعتر نظام پارلماني مشروطيت، دست به نوعي «اينهماني» يعني مطابقت دادن اصول مشروطيت با اصول و قوانين شرع زدند. با اين همه، حسننيت آنان و ضرورتهاي تاريخي ياد شده، نبايد ما را از عواقب خطرناك چنين كاري كه منجر به تقليل دادن و حتي بدفهمي آن اصول ميشد غافل كند... (ص30) q... ثقهالاسلام تبريزي... اما من برآنم تا يك رسالهي او را كه حاوي اساسيترين نظريات و تحليلهاي اوست دربارهي مشروطه... كه «رساله لالان» نام دارد، از قضا هفت هشت ماهي پيشتر از آن كه گفتگوهاي «مقيم و مسافر» آغاز شود، در ربيعالاول 1326 ه.ش (1287 شمسي - 1908) به نگارش درآمد و براي علماي نجف فرستاده شد... جوهر استدلال او در ضرورت مشروطه شدن دولت و سلطنت مبتني بر طرح چند نكتهي اساسي است كه اكثر روحانيون طرفدار مشروطه با طرح آن نكات و تبيين شرعي آنها از مشروطه دفاع كردهاند. در ديد او حكومت كامل شرعي و عدالت حقيقي فقط با حضور امام زمان ميتواند تحقق يابد. پس در غيبت امام، سخن از حكومت مشروعه گفتن نقض غرض است و مغاير با اسلام... پس شرعاً بايد در غيبت امام از سلطنتي حمايت كرد كه فساد كمتري داشته باشد و چون در «سلطنت مشروطه» و «دولت مشروطه» نمايندگان ملت با تأسيس دارالشورا (پارلمان) وضع قوانين در امور عرفي، سلطنت را از خودسري و تجاوز به حقوق مردم مانع ميشوند، چنين سلطنتي ميتواند به حفظ «بيضه اسلام» بكوشد... (ص36) qتبديل مشروطه به «مشروطة ايراني» آنگونه كه اينان منظور ميكردهاند، يعني تقليل بنياديترين مفاهيم و اصول مشروطيت، به تعبير امروزيها يعني «اسلاميزه» كردن همهي آن مفاهيم... (ص38) q... اين نوع تقليل دادنها و تطبيق دادنهاي اصول و موازين مشروطيت با اصول و قوانين شرع، داستان درازدامني دارد. شگفتآور اين است كه روشنفكران ايراني نخستين گروهي بودند كه درست يا نادرست اما آگاهانه براي پيشبرد مقاصد سياسيشان و به جهت ملاحظهي امكانات و شئونات جامعهي ايراني دست به چنين كاري زدند و تلاش دردناكي را آغاز كردند. نخستين تلاش جدي در اين زمينه را ميرزا يوسفخان مستشارالدوله در دورهي ناصرالدين شاه آغاز كرد... اين مستشارالدوله نويسندهي رسالهي معروفي است به نام «يك كلمه» منظور او از يك كلمه، «قانون» است... ظاهراً مستشارالدوله تا چند ماه پيش از اتمام آن قصد داشت كه آن را با نام «روحالاسلام» منتشر كند... به آخوندزاده مينويسد: «كتاب روحالاسلام انشاءالله تا دو ماه تمام ميشود... خوب نسخه است. يعني به جميع اسباب ترقي و سيويليزاسيون، از قرآن مجيد و احاديث صحيح، آيات و براهين پيدا كردهام كه ديگر نگويند فلان چيز مخالف آئين اسلام يا آئين اسلام مانع ترقي و سيويليزاسيون است.» (ص40) qآخوندزاده در نامهاي كه در هشتم نوامبر 1875 ميلادي (8 شوال 1292 قمري) دربارهي «يك كلمه» به مستشارالدوله «قلمي» كرده است، مينويسد: ... اما شما براي «اجراي عدالت» به «احكام شريعت» متمسك ميشويد. «به خيال شما چنان ميرسد كه گويا به امداد احكام شريعت كونستتيسيون فرانسه را در مشرق زمين مجري ميتوان داشت. حاشا و كلا، بلكه محال و ممتنع است.» (ص44) qنقد آخوندزاده در اصل متوجه چگونگي اخذ و طرح مسائل است. او صريحاً در نكتهي بسيار مهمي با مستشارالدوله اختلاف نظر دارد. به زعم او، اخذ آن قوانين و تطبيق آنها با آيات و احاديث و طرح و بحث آنها به مدد شرع، در حالي كه روح آن قوانين و انديشههايي كه در پس پشت آنهاست با اساس شرع مخالف است، كاري است بيهوده و گمراه كننده كه به تعبير ما به تقليل آن مفاهيم ميانجامد.(صص48ـ47)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 26 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا انقلاب مشروطه انقلاب مشروطه انقلاب چگونه آغاز شد؟ کشور خواب آلود ايران از خواب ديرين سر بر آورده بود. اخگري لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندي صدراعظم عين الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بيپروايي بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهاي قند و شکر به چوب بست. اين کار بهانه به دست مدعيان داد و کشمکش ميان دولت و مردم در گرفت. علاوه بر بازاريان جمعي از روشنفکران و علماي روحاني و اهل منبر، هر يک به جهتي خاص، به گروه مخالفان پيوسته در رأس جنبش قرار گرفتند و در مساجد و منابر و مکتبخانه ها و زيارتگاهها و بازار به تبليغ و اشاعه اصول اداره جديد برخاستند. اين حادثه مقدمه و پيش درآمد انقلاب بود. انقلاب بر سر مظالم شاه و درباريان و وابستگي شاه قاجار به دربار روسيه پديد آمد و عنوان برکناري عين الدوله و عزل مسيو نوز بلژيکي و حاکم تهران و تأسيس "عدالتخانه" داشت و به صورت تعطيل عمومي آغاز شد.