لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 اجتماعي بودن انسان مقدمه : حيات هر انسان لااقل از سه جنبه قابل ملاحظه و بررسي است : 1- از لحاظ جنبه هاي زيستي كه در آن سعي داريم مباحثي چون وراثت و صفات ارثي ، جنبه هاي مربوط به وزن و شكل و قد و حجم و وظايف الاعضاء سلامت و بيماري ، زشتي و زيبايي ، طول عمر ، استخوان بندي ، وضع غدد ، غرائز و ... را مورد بررسي قرار دهيم . 2- از لحاظ جنبه هاي اجتماعي كه در آن بحث از مباحثي چون شخصيت ،رفتار اجتماعي ، طرز برخوردها و معاشرت ها ، حدود و حقوق ، طرز فكرها و موضعگيريها ، آموخته ها و مكتسبات از محيط و فرهنگ ، كيفيت عمل ، نحوه مواجهه با مشكل و ... است . 3- از لحاظ جنبه هاي معنوي و رواني و عاطفي كه ارزش حيات و مباحث مربوط به تشكيل شخصيت و رتبت و موقعيت اجتماعي انسان مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد . با اينكه برخي از اين ابعاد ظاهراً به فرديت فرد مربوط ميشدند اگر نيكو بررسي شود دور از تأثير پذيري از جمع و حيات جمعي و نفوذ افراد و اشخاص ديگر نيستند . در امري چون هوش و استعداد ، در بيماري مادرزادي ، در سلامت يا بيماري اعصاب وروان ، آدمي ساخته و پرداخته نفوذ ديگران و لااقل والدين است . 3 وابستگي ما به ديگران وابستگي به ديگران و اثر گيري از غير ، چه در جنبه دروني وجود و چه در جنبه بيروني آدمي ، امري ا ست كه از لحظه تشكيل و تكون جنين آغاز شده است و تا پايان عمر ادامه دارد . ما از همان آغاز تكون وجودي از پدر و مادر اثر مي گيريم و بعدها نيز تحت تأثير اخلاق و رفتار آنها ،برادران و خواهران آن هستيم و با آنها روابطي مستقيم و يا غير مستقيم داريم . اعمالي را كه انجام مي دهيم بظاهر براي ما و بر اساس ذوق و سليقه ماست ولي اگر نيكو تعمق كنيم همه آنها متكي به وظايف فردي نيستند ، در مواردي بسيار مبتني بر مراعات حال اشخاص و افرادي هستند كه ما بگونه اي از آنها تأثير پذيرفته ايم . چون چنين جنبه ها و مشخصه ها در رفتاري است كه سبب ميشود جامعه شناسان مشخصه حيات انسان را اجتماعي بودن ذكر كنند . حيات جمعي براي ما امري ضروري و لازم است و اين ضرورت از چند ديد و رابطه قابل ذكر و بررسي است . جنبه فطري بودن آن : بدين معني كه عده اي از فلاسفه و متفكران قديم ،حتي از زمان افلاطون به بعد انسان را موجودي اجتماعي معرفي كرده و براي آن زمينه طبع و فطرت را مطرح كرده اند . گرچه اين نظر در اين اواخر توسط روان شناسان اجتماعي مورد ترديد قرار گرفته ولي امري است كه شدت وابستگي انسان به جمع موجبات تقويت طرفداران اين طرز فكر را فراهم آورده است . 3 جنبه تأمين نياز : بدين معني كه ما براي يافتن توان جهت داشتن يك زندگي انساني و آرام و مرفه و رفع نيازهاي حيات ناگزيريم در جمع زندگي كنيم . از تفاوتهاي حيات جمعي انسان با حيوان يكي همين مسأله است كه انسانها در سايه عقل و خردي كه دارند دريافته اند بايد در جمع زندگي كنند تا بتوانند نيازهاي يكديگر را تأمين كنند . ما عقلاً دريافته ايم كه براي گذران زندگي نياز به كمك گروههاي بسياري داريم كه حتي برخي از آنها را نمي شناسيم . در اين مسأله تنها رفع نياز مطرح نيست كه غنا بخشيدن به زندگي و دستيابي به رفاه هم مطرح است . حاصل حيات اجتماعي حاصل حيات اجتماعي چيست ؟ ميتوان گفت : حاصل آن نجات از تنهايي و انزوا ، تأمين نيازها ، رسيدن به مقاصدي كه آدمي به تنهايي نمي تواند بدان دست يابد مثل ازدواج و توليد نسل ، دستيابي به حقوق ، قواعد و مقررات و نجات از حيات حيواني ، پذيرش و انجام مسئوليت ،طي طريق به سوي رشد و تكامل و سرانجام وصول به مقام حزب الهي . اجتماع همه گاه جزئي از تفكر ما و تجارب زندگي ماست . بر اساس آن حيات ما معني پيدا مي كند و فرد جزئي از كل ميشود و سطه و اقتدار پيدا مي كند . 5 در عين حال و با وجود اين همه بحث ها درباره تأثير اجتماع ارزش خواست و اراده را منكر نيستيم . اداء تكاليف و مسئوليت هاي ما بدون نفوذ اراده ما نيست و تأثير عقل و اراده انسان را در سرنوشت سازي خود منكر نيستيم . لزوم ضابطه و اخلاق گفتيم انسان موجودي اجتماعي است . زندگيش دائماً در كنار مردم و با مردم است . به مقياس بس وسيع به ديگران نيازمند است و براي تأمين سعادت و رفاه خود ناگزير است با ديگران همكاري و همگامي كند . در ميان جمع است و البته در مواردي نه با جمع . انسانها در برابر سرنوشت يكديگر مسئولند و در يكديگر تأثير و تأثر دارند . هر كدام در حدود مسئوليت خود گام برميدارند ولي حاصل ايفاي اين مسئوليت به ديگري هم ميرسد . بدين سان انجام وظيفه اش نميتواند تنها بر اساس ذوق و خواست شخصي باشد .چون در ديگران مؤثر است آنها هم مي بايست بگونه اي در او تأثير و نظر داشته باشند . ضرورت وجود ضوابط بر اين اساس لازم است در اجتماع ضابطه و معياري موجود باشد كه همه افراد ناگزير باشند رفتار و سلوك خود را بر آن مبنا قرار دهند و حيات جمعي خود را با آن ضوابط نظام ببخشند.ضوابط و قوانين بايد به ما بگويند ما چگونه سخن بگوئيم ، چگونه رفتار كنيم و از چه اموري اجتناب نمائيم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 از ژرفای نماز سوره حمد بسم الله الرحمن الرحيم -به نام خداى رحمان و رحيم. به نام خداوندى كه دارنده رحمتى همگانى و بخشنده رحمتى هميشگى است. اين جمله، سرآغاز همه سوره هاى قرآن، سرآغاز نماز، سرآغاز همه كارها و فعاليتهاى يك مسلمان است.يعنى شروع همه كارها فقط به نام خداست، همه چيز انسان، آغاز زندگى اش و تمامى جلوه هاى زنده بودنش به نام خداست.مسلمان به نام خدا روزش را شروع مى كند و به نام او بر تلاش روزانه خود نقطه پايان مى گذارد.با ياد او به بستر مى رود و با استعانت او سر از بستر برمى دارد و فعاليت روزانه خود را از سر مى گيرد و سرانجام با نام او و ياد او چشم از اين جهان برمى گيرد و رهسپار سراى جاويدان مى شود. الحمد لله رب العالمين -ستايش و سپاس مخصوص خداست كه مدبر جهانيان و جهانهاست. همه ستايشها و سپاسها مخصوص اوست، چون همه عظمتها از آن او و همه رحمتها از سوى اوست.او مجمع همه خصلتهاى ستوده است و همه نيكيها و نيكوكاريها از سرچشمه وجود اوست.پس ستايش او ستايش نيكى و نيكوكارى است و جهت دهنده به همه كوششهايى كه به هواى نيكى و نيكوكارى انجام مى گيرد. هر كس در خود چيزى از خصلتها و رفتارهاى قابل ستايش مى بيند بايد آن را از فيض رحمت و لطف خدا بداند، زيرا خداست كه در انسان، مايه هاى نيكى را به كار برده و ذات و سرشت او را آماده و جويا و پذيراى نيكى و فضيلت ساخته و به او قدرت تصميم-كه 2 ابزار ديگرى است در راه نيكو شدن و نيكويى كردن-بخشيده است. اين بينش راه خودبينى و خودشگفتى را بر انسان مى بندد همچنان كه از بى مصرف گذاردن يا بيهوده مصرف كردن خصلتهاى نيك و توانهاى نيكى آفرين در وجود آدمى جلوگيرى مى كند. در عبارت رب العالمين (پروردگار و مدبر جهانيان و جهانها) هم وجود عوالم و جهانهاى ديگر و هم خويشاوندى و پيوستگى اين همه باهم احساس مى شود.نمازگزار در مى يابد كه بجز اين عالم و در ماوراى نظرگاه تنگ و محدود او و پشت اين حصارى كه او براى زندگى خود فرض كرده، گيتيها و گردونها و عالمها و جهانهاى ديگر هست و خداى او خداوندگار سراسر اين پهنه عظيم است.اين احساس، تنگ نظريها و كوته بينيها را در او از بين مى برد، به او جرئت و حس تكاپو مى بخشد، از عبوديت خدا احساس غرورى در او پديد مى آورد و در بندگى خدا عظمت و شكوهى عجيب بدومى نماياند. از سوى ديگر مى بيند كه همه موجودات، انسانها و حيوانات و گياهان و جمادات و آسمانها و عوالم بيشمار هستى، بندگان خدايند و رب و مدبر و پروردگار اين همه، اوست.مى فهمد كه خداى او تنها خداى نژاد او يا ملت او يا خداى انسانها نيست، خداى آن مورچه خرد و آن گياه ضعيف نيز هست، خداى آسمانها و كهكشانها و اخترها نيز هست. با درك اين حقيقت احساس مى كند كه تنها نيست، مى فهمد كه با تمام ذرات عالم و با تمام موجودات ريز و درشت خويشاوند است، با همه انسانها پيوسته و مرتبط است. همگان برادران و همسفران اويند و اين كاروان عظيم يكسره راهى يك هدف و در ركت به سوى يك جهت است. 3 اين رابطه و پيوستگى او را نسبت به همه موجودات مكلف و متعهد مى سازد.نسبت به انسانها تعهد هدايت و كمك، و نسبت به ديگر موجودات تعهد شناختن و در راه درست و مناسب با هدف آفرينششان به كار افكندن. الرحمن الرحيم -خداى رحمان و رحيم. رحمت عام او-به صورت نيروهاى پديدآورنده و قوانين حياتبخش و انرژيهاى ادامه دهنده-بر سر همه موجودات گسترده است و همه چيز و همه كس تا دم مرگ و نابودى از اين رحمت برخوردار است (رحمان) .و از سويى، رحمت اختصاصى اش، رحمت هدايت و اعانتش، و رحمت پاداش و عطوفتش بندگان شايسته و انسانهاى صالح را شامل مى شود. اين رحمت از همين نشاة، مانند خط روشنى در مد وجود اين موجودات ارزنده و شريف تا مرگ و از پس مرگ تا رستاخيز و تا سرمنزل نهايى وجود انسان با آنها هست (رحيم) .پس خدا بخشنده رحمتى همگانى و موقت، و رحمتى هميشگى و اختصاصى است. ياد كردن از صفت رحمت پروردگار در ديباچه قرآن و در آغاز نماز و در آغاز هر سوره نشانه آن است كه مهر و رافت پروردگار، نمايانترين صفت او در عرصه آفرينش و وجود است و برخلاف قهر و نقمت او كه مخصوص است به معاندان و لجوجان و مفسدان و تبهكاران، رحمت او شامل و همه گستر و همه گير مى باشد (1) . مالك يوم الدين -خدايى كه مالك و صاحب اختيار روز جزاست. روز جزا، روز پايان و فرجام و عاقبت است.همه تلاش براى عاقبت مى كنند.مادى بى خدا و خداپرست در اين شريكند كه هر دو در راه فرجام و عاقبت به تكاپويند.تفاوت در اين است كه هر يك عاقبت را به نوعى فهميده اند. 5 مادى، عاقبتش ساعتى ديگر، روزى و سالى و چند سالى ديگر، پيرى و فرسودگى و سالخوردگى است، اما خداپرست ديدش وسيع و مد نگاهش بسى از اين دورتر است.از نظر او دنيا بسته و محدود و حصاردار نيست.جهان او وسيع و آينده اى نامحدود است و اين مستلزم اميدى بى پايان و تلاشى خستگى ناپذير است.كسى كه مرگ را موجب قطع اميد نداند و انتظار پاداش و نتيجه كار را با مردن از دست ندهد، مى تواند تا آخرين لحظه زندگى نيز با همان شور و تحرك آغاز كار به عمل و تلاش خداپسند خود ادامه دهد. يادآورى اينكه در هنگامه رستاخيز و جزا مالك و صاحب اختيار خداست به نمازگزار توان جهت گيرى درست مى بخشد، به اعمال و تلاشهاى او جهت و سمت خدايى مى دهد.زندگى و همه جلوه هاى زنده بودنش براى خدا و در راه خدا مى شود، همه چيز و همه كار او در راه تكامل و تعالى بشريت-كه تنها راه خداپسند است-به كار مى افتد.از سوى ديگر تكيه بر پندارهاى بيهوده و اميدهاى بى اساس را از او باز مى گيرد و اميد راستين به عمل را در او تقويت مى كند. اگر در اين نشاة، رويه ها و نظامهاى غلط و منحرف كننده به سست عنصران و فرصت طلبان اجازه داده است كه با لاف و ريا و دروغ و فن و فريب، سامانى براى خود فراهم آورند و بى عمل و بى تلاش، پاداش عمل و تلاش را غاصبانه تصرف كنند، در آن نشاة و آن عالم كه همه كاره و سررشته دار همه امور، خداى دانا و عادل است دغلكارى و فريب ممكن نيست و كس را بى عمل مجال بهره و پاداش دست نخواهد داد. در اينجا نيمه اول از سوره حمد كه متضمن ستايش پروردگار جهانهاو جهانيان، و ذكر برخى از مهمترين صفات خدا بود سپرى شد.نيمه دوم كه مشتمل بر اظهار عبوديت و طلب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
ازآستين طبيبان ، قولي درمسئووليت مدني پزشكان چكيده: درباره مسئووليت مدني پزشكتن درحقوق كنوني ايران ، دو متن قانوني مهم وجود دارد : مواد319 و322 قانون مجازات اسلامي درحالي كه متن نخست ، مسئووليت طبيب را دربرابر بيمار مسووليتي محض معرفي مي كند ، متن دوم به پزشك اجازه مي دهد تا با اخذ برائت از بيمار از هرگونه ضماني مبرا شود. دراين مقاله باتوجه به سابقه فقهي اين دو ماده، اغراق درمسئووليت مطلق وبي مسووليتي طبيبان تعديل شده است. مقدمه 1.سنت گريز ازدرمان مادي پزشكان ، اين جغرافي دانان عالم صغير انسان (1) بوالفضولان نظام جاري طبيعت اند كه با گريزي وجسوري، اسراي پنهاني را به عالم سمر كرده اند كه قرن هاست نزد عامه مردم درپيله هايي از تقدسي مبهم ، منطوي ودرهاله اي از حرمتي مرموز مندمج است . مومنان همواره چنين ا((اسفصاي دراسباب)) را دخالت درسير طبيعي جهان به سوي مقصد خود مي دانستند وعارفان آنرا مغاير با اصل ((توكل))مي ديدند، پروردگار براي هروكالت وتوكلي كافي است (2) پس توكيل طبيب ودرمان خواستناراو ، چيزي جز عملي فضولي نيست . (( طبيبان طبيعت )) (3) خود اسبابي هستند دربندسبب هايي ديگر همچون سركنگبين وروغن بادام: آن طبيبان آنچنان بنده سبب گشته اند ازمكر يزدان محتجب (مثنوي شريف 6/3679) سبب را مي بينند اما ازديدن (( سبب گردان )) عاجزند . به همين دليل گاه تدبيرشان با تقدير الهي سازگارنمي افتد وعلاجشان برصفرا وقبض مي افزايد . بدين ترتيب همواره عارفان ترجيح مي دادند كه درد خود را از چنين طبيبان مدعي نهفته دارند ، باشد كه از خزانه غيب ، دوايشان كنند.(4) پس گروهي به حرمت استعلاج از پزشك باور يافتند (5) ودسته اي اگر چه دررجوع به حكيم ، گناهي نمي ديدند اما مومن بيماررانيز به تداوي خود از طريق طب مكلف نمي دانستند ازآستين طبيبان ، قولي درمسئووليت مدني پزشكان چكيده: درباره مسئووليت مدني پزشكتن درحقوق كنوني ايران ، دو متن قانوني مهم وجود دارد : مواد319 و322 قانون مجازات اسلامي درحالي كه متن نخست ، مسئووليت طبيب را دربرابر بيمار مسووليتي محض معرفي مي كند ، متن دوم به پزشك اجازه مي دهد تا با اخذ برائت از بيمار از هرگونه ضماني مبرا شود. دراين مقاله باتوجه به سابقه فقهي اين دو ماده، اغراق درمسئووليت مطلق وبي مسووليتي طبيبان تعديل شده است. مقدمه 1.سنت گريز ازدرمان مادي پزشكان ، اين جغرافي دانان عالم صغير انسان (1) بوالفضولان نظام جاري طبيعت اند كه با گريزي وجسوري، اسراي پنهاني را به عالم سمر كرده اند كه قرن هاست نزد عامه مردم درپيله هايي از تقدسي مبهم ، منطوي ودرهاله اي از حرمتي مرموز مندمج است . مومنان همواره چنين ا((اسفصاي دراسباب)) را دخالت درسير طبيعي جهان به سوي مقصد خود مي دانستند وعارفان آنرا مغاير با اصل ((توكل))مي ديدند، پروردگار براي هروكالت وتوكلي كافي است (2) پس توكيل طبيب ودرمان خواستناراو ، چيزي جز عملي فضولي نيست . (( طبيبان طبيعت )) (3) خود اسبابي هستند دربندسبب هايي ديگر همچون سركنگبين وروغن بادام: آن طبيبان آنچنان بنده سبب گشته اند ازمكر يزدان محتجب (مثنوي شريف 6/3679) سبب را مي بينند اما ازديدن (( سبب گردان )) عاجزند . به همين دليل گاه تدبيرشان با تقدير الهي سازگارنمي افتد وعلاجشان برصفرا وقبض مي افزايد . بدين ترتيب همواره عارفان ترجيح مي دادند كه درد خود را از چنين طبيبان مدعي نهفته دارند ، باشد كه از خزانه غيب ، دوايشان كنند.(4) پس گروهي به حرمت استعلاج از پزشك باور يافتند (5) ودسته اي اگر چه دررجوع به حكيم ، گناهي نمي ديدند اما مومن بيماررانيز به تداوي خود از طريق طب مكلف نمي دانستند – يعني (( وجوبي)) دردرمان پزشكي مرض، احساس نمي كردند.(6) بدين گونه ، دست كم درزمانهاي گذشته وجاهت شرعي طبابت ، امري مسلم نبوده است . مصلحان بزرگي چون غزالي ومولوي مي كوشيدند تا با بيان حقيقت توكل ونيز تقسيم انواع داروها ودرمان هاي دنيايي، استعمال برخي از آنها را چنان توجيه كنند كه به مذاق مومنان تلخ نيايد ، چنانكه مولانا اگر چه توكل را رهبر مي داند اما توسل به سبب رانيز سنت پيامبر معرفي مي كندوكاهلي درآن را گناهي بزرگ مي شمارد (7) وغزالي نيز ميگويد : (( بدان كه پنهان داشتن بيماري، شرط توكل است بلكه اظهار كردن وگله كردن مكروه است الا به عذري ، چنانكه به طبيب گويد.(8) و (( بدان كه علاج بر سه درجه است :يكي قطعي، چون علاج گرسنگي به نان وعلاج تشنگي به آب وعلاج آتش كه درجايي افتد بدانكه آب بروي زني، دست بداشتن اين از توكل نيست بلكه حرام است دوم آنكه نه قطعي بود ونه ظني مگر آنكه محتمل باشد كه اثر كند چون افسون وداغ وفال وشرط توكل دست به داشتن اين است چنانكه درخبراست ،چه كردن اين ، نشان استقصا بود دراسباب واعتماد برآن ..درجه سوم ميان اين هردو درجه است تاآنكه قطعي نبود لكن غالب ظن بود، چون قصد (رگ زدن ) وحجامت ومسهل خوردن وعلاج گرمي به سردي وسردي به گرمي ودست بداشتن اين حرام نيست ولكن شرط توكل نيز نيست وبود كه دربعضي احوال، كردن از ناكردن اولي تر ودليل بر آنكه شرط توكل ، ترك اين نيست قول رسول( ص) (9) وفعل وي است .)) (10) 2.مواجهه حقوق وپزشكي بدينسان پزشكي داراي چهره دوگانه اي است : هم محترم است وهم مغضوب ، هم فعلي است الهي ومظهر شافي بودن پروردگار(11) وهم دخالت فضولي مآبانه دركارخداوند. از سويي بيمار در آرزوي چشيدن نوش بهبود، رضايت مندانه به داما ن پزشك چنگ ميزند واز سوي ديگر، قانون واخلاق به سختي مي تواند نيش چاقوي طبيب را ناديده بگيرد واز خوني كه از آستينش مي جكد (12) بگذرد واين تصرف درتن شريف آدمي را قانونمند نكند به همين دليل همواره قانونگذاران سهم خود را درامر طبابت بجّد ايفا كرده اند اگرچه بيماررا نيز آزاد گذاشته اند تا با طيب خاطر ، خاطر طبيب را از هرمسئووليتي آسوده بگذارد . پادافرهان شديدي از دير باز براي پزشكان مقرر شده است ، قانون نامه حمورايي ، قديمي ترين قانون مدون بشري ، جراحي را كه بايك نيشترمفرغي ، جراحي مهمي را بر روي شخص انجام داده وباعث مرگ وي شده يا گودي چشم كس را باز كرده وچشم اورا نابود نموده ، به قطع دست محكوم مي كند.(ماده 218)ماده 319قانون مجازات اسلامي ( مصوب 1375) نيز با لحني غليظ مي گويد: هرگاه طبيبي ، گرچه حاذق ومتخصص باشد، درمعالجه اي كه شخصا انجام مي دهد يا دستور آن را صادر مي كند، هرچند با اذن مريض يا ولي اوباشد، باعث تلف جان يا نقص عضو يا خسارت مالي شود ضامن است .)) به نظر مي رسدكه اين ماده ، يكي از نمونه هاي بارز اعمال نظريه مسئووليت محض درحقوق ايران است ، نظريه اي كه مبناي جبران خسارت را نه تقصير شخص كه صرف بروز زيان درنتيجه فعل او ميداند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
33 دبیرستان شهید مطهری موضوع: اسرار فضانوردان باستانی – یوفوها در ایران مقدمهی محقق: فضانوردان باستانی (Ancient Astronauts) اصطلاحا به موجودیت فضایی بیگانهای اطلاق میشود که در گذشتههای بسیار دور از کرهی زمین دیدار کردهاند و در مدت حضورخود درزمین بااجداد ابتداییما برخوردداشتهاند وبنا بهنظر برخی از طرفداران این نظریه، این بیگانگان گونهی انسان هوشمند (هومو ساپینس) را با تغییراتی که روی گونهی هوموار کتوس ایجاد کردند به وجود آورند. بنابراین نظریهی این موجودیت بیگانه در ادوار گذشته حضور پر رنگی در اقصی نقاط کرهی زمین داشتهاند و پایه گذار تمدنهای بزرگ دوران باستان بودهاند. این نظریه در اروپا و آمریکا یکی از مبحثهای داغ محافل باستان شناسی و تاریخ عهد باستاناست وطرفداران و مخالفان سرسخت زیادی دارد و از بنیان گذاران این نظریه میتوان «اریک فون دانیکن» نویسنده و محقق سوییسی، را نام برد که در سال 1968 با کتاب ارابههای خدایان چاپ شده است و این کتاب در آن سال پر فروش 1 ترین کتاب آمریکا و اروپا شد. البته در این ضمینه کتابهای زیادی وجود دارند و کسانی هم هستند که مخالف این نظریه بودند و برای اثبات حرفشان کتبهایی برای مخالفت با آنها نوشتهاند که از جمله مخالفان این نظریه مقامات و دولت مردان آمریکایی و اروپا میتوان نام برد. البتهاین نظریههنوز ازطرف مقامات دانشگاهی مورد تایید قرار نگرفته است و همچنان بحثبر سردرستی یا نادرستی آن ادامه دارد. هر ساله در اروپا و آمریکا سمینارهای زیادی در این مورد برگزار میشود و کتابهایی به چاپ میرسند ولی مقاماترسمی ودولتی ودانشگاهی همچنان بر موضع مخالف خود پا فشاری میکنند. ولی به هرحال تاریخ نشان داده است که هیچ چیز در برابر علم نمیتواند مقاومت کند و حقیقت هرچه باشد بالاخره خود را نشان خواهد داد و هدف من از نوشتن این مقاله جمع آوری خلاصه مدارک مهم تایید کننده این نظریه و باز کردن این مطلب در بین دانش آموزان است به امید اینکه حقیقت هرچه باشد خیلی زود از پس ابرهای ناباوری و شک بیرون آمده و خود را نشان بدهد. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. 3 بشقاب پرندهها بشقاب پرنده یا یوفو مخفف کلمه «Unidentified Flying Object» به معنی جسم پرنده ناشناخته است و اصطلاحا به اجرام ناشناس پرندهای گفته میشود که معمولا بیضی شکل یا نعلبکی مانند بوده و در آسمان مناطق دنیا دیده میشوند. در مورد هویت این اجسام اصولا دو نظر وجود دارد، نظر اول اینکه اینها سفینههای فضایی موجودات غیر زمینی هستند و نظر دوم اینست که این اجسام مجموعهای از عوامل از جمله شهاب سنگ، بالن هواشناسی، خطای دید، هواپیماهای جاسوسی، و..... میباشند و به هرحال منشا زمینی دارند. هردو نظریهدرست است، بسیاری از این اجسام چیزی به جز خطای دید، شهاب سنگ و یا وسایل پرنده ساخته دست بشر نیستند، ولی بدون شک بسیاری از موارد هم نمیتوانند منشا زمینی داشته باشند چون بسیاری از یوفوهایی که گزارش میشوند، دارایقابلیتهایی هستند که حتی ازلحاظ تئوری هم هیچ وسیله زمینی نمیتواند داشته باشد. همچنین بسیاری از موارد مشاهده یوفو همراه با مشاهده موجودات غیر زمینی و حتیربوده شدنمشاهده کنندگان از سوی موجودات غیر زمینی و انتقال آنها به داخل سفینه فضایی و انجام آزمایشهایی بر روی آنها بوده است. البتهدر برخیموارد انسانهای ربودهشده درحالت عادیقادر به یادآوری نحوه ربوده شدن خود نبوده و فقط یک بشقاب پرنده یا موجودات فضایی را به یاد می 4 آوردند و تنهادر حالت هیپنوتزیم عمیق، جزییات ربوده شدن و آزمایشهای انجام شده بر روی خود را به خاطر میآوردند که این خود نشان دهنده صحت ادعای آنها و البته نشانه فرا زمینی بودن موجوداتی است که این افراد را ربودهاند. هیچ دلیلی ندارد که انسانهای زمینی، انسانهایی مثل خود را بربایند و به داخل بشقاب پرنده برده و بر رویآنها آزمایشانجام دهند، چون انجام چنین آزمایشی را به راحتی و بدون دردسر روی زمین هم میتوان انجام داد! در ادامه تعدادی از موارد معتبر و معروف از مشاهده (یوفو) و برخورد نزدیک با موجودات غیر زمینی را ذکر میکنیم، البته اینها تعداد بسیار کمی از موارد موجود است و فقط برای نمونه در اینجا به ذکر آنها میپردازیم. منطقه 51 که گروم لیک هم نامیده میشود، یک منطقه بسیار سری نظامی است که در حدود 90 مایلی شمال شهر لاس و گاس و در نزدیکی دریاچه خشک داماد قرار دارد، در مرکز آن یک فرودگاه بزرگ قرار دارد که دولت امریکا وجود آن را انکار میکند. دراین مرکز بهدلایلی از جمله دورافتادگی محل، نزدیکی به تاسیسات موجود و وجود یک دریاچه خشک، برای فرود اضطراری هواپیماها در نیمه دهه 50 و همچنین برای آزمایش هواپیمای جاسوسی (یو- 2) انتخاب شد. تعداد زیادی هواپیمای فوق مدرن و بسیار سری در این محل ساخته و آزمایش شدند. از این جمله میتوان هواپیمای جاسوسی یو- 2، هواپیمای اس آر- 71
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
الکتریسیته الکتریسیته، برگرفته شده از کلمه یونانی: ήλεκτρον ، اثری است که به دلیل موجودیت بار الکتریکی پدید میآید و همراه با مغناطیس یکی از نیروهای پایه در فیزیک به نام الکترومغناطیس را تشکیل میدهد. مفاهیم اصلی پتانسیل الکتریکی جریان الکتریکی میدان الکتریکی انرژی الکتریکی بار الکتریکی مدار الکتریکی ترانسفورماتور تاریخچه تاریخ الکتریسیته به ایران و بینالنهرین باستان در دوره اشکانیان برمیگردد و اولین باطری اختراع شده را به اشکانیان نسبت میدهند که به خاطر محل یافتش به باطری بغدادی شهرت گرفته است.[1] الکتریسیته امروزی، تواناییهای خودش را بیشتر مدیون زحمات فیزیکدانانی همچون، الساندر ولت، آندره آمپر، نیکلا تسلا، جرج سیمون اهم، مایکل فارادی و توماس ادیسون (به عنوان مخترع) است خواص خطوط میدان الکتریکی خواص عمده خطوط میدان الکتریکی در مسائل الکترواستاتیک: به خاطر اینک میدان الکتریکی در هر نقطه از فضا وجود دارد، در هر نقطه از فضا همواره می توان یک خط میدان کشید. برای توزیع بار های اکتریکی معلوم ، در هر نقطه میدان الکتریکی دارای بزرگی و راستای کاملا مشخصی است. به این معنا که در هر نقطه خط نیروی الکتریکی را فقط می توان در یک راستای معین یعنی بصورت تک خط کشید. به بیان دیگر خط های نیرو همدیگر را قطع نمی کنند. خط های نیرو ممکن است تنها در بار نقطه ای یکدیگر را قطع کنند. خط های نیرو از بار مثبت (نقطه شروع خط های میدان) خارج و به بار منفی (انتهای خطوط نیرو) نزدیک می شوند. خط های میدان الکتریکی در هیچ نقطه ای به جز بار الکتریکی پایان نمی پذیرند (ختم خطوط میدان بر سطوح هادی ها به این دلیل است که بارها در سطوح هادی ها توزیع یافته اند). آنها از بار مثبت به سوی بار منفی اند و می توانند از میان نارسانا ها عبور کنند. چون در داخل رساناها میدان الکتریکی وجود ندارد (صفر است)، بارهای آنها در حالت تعادل به سر می برند. در داخل رساناها خط میدان الکتریکی وجود ندارد. به عبارتی خط های میدان الکتریکی از داخل رسانا ها عبور نمی کنند. و این خطوط از سطح رسانا ها شروع و به سطحشان ختم می شوند. چون بارهای الکتریکی نقطه شروع و پایان خطوط میدان الکتریکی هستند، بارهای مثبت روی سطوحی واقع اند که خط میدان شروع می شود. در حالیکه بار های منفی روی سطوحی قراردارند، که خط میدان پایان می پذیرند. خطوط میدان الکتریکی بر سطح رسانا عمودند: بدیهی است خطوط میدان الکتریکی راستای نیرو های وارد بر بار را نشان می دهند. اگر این خطوط با سطح رسانا زاویه ای داشته باشند نیرو مؤلفه ای روی سطح خواهد داشت. در این صورت بارها با این مولفه روی سطح جابه جا خواهند شد. از این رو ترازمندی بارهای الکتریکی فقط هنگامی ممکن است. که خطوط میدان در امتداد عمود بر سطح رسانا ی مورد نظر باشند. پتانسیل الکتریکی در رساناها: چون داخل هر رسانا میدان الکتریکی صفر است، به عبارتی خطوط میدانی وجود ندارد. بنابر این بین هر دو نقطه از رسانا اختلاف پتاسیل الکتریکی صفر است. بر طبق رابطه زیر: E=U/d بنابراین U=Ed که در آن E میدان الکتریکی ، d فاصله نقطه میدان از مبدا و U اختلاف پتاسیل الکتریکی می باشد. این گفته در تمام نقاط روی رسانا نیز صدق می کند. در نتیجه سطح رسانا سطح هم پتاسیل است. سطوح تک تک رساناها، سطوح هم پتاسیل است اما احتمال دارد بین دو سطح رسانای مستقل از هم اختلاف پتاسیل وجود داشته باشد. شار الکتریکی تعداد خطوط میدان الکتریکی که از سطح عمود بر مسیر خطوط عبور میکنند، را شار الکتریکی میگویند. شار یکی از خواص تمام میدانهای برداری است که آن را برای میدان الکتریکی به صورت تعریف میکنند. مقدمه فرض کنید یک حلقه سیم چهار گوش را در جهت جریان آب طوری قرار دادهایم که صفحه حلقه بر راستای جریان آب عمود است. اگر مساحت حلقه را A و سرعت جریان آب را با v نشان دهیم، در این صورت آهنگ شارش آب از درون حلقه را که با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 1 انجمن ملل جنوب شرقي آسيا ـ آسه آن : (THE ASSOCIATION OF SOUTH EAST ASIAN NATIONS) آسه آن (ASEAN) شامل كشورهاي اندونزي، مالزي، سنگاپور، فيليپين، تايلند و برونئي مي باشد. اين كشورها از سال 1993 شروع به قطع تعرفه هاي خود كرده و قصد دارند تا سال 2008 به يك منطقهآزاد تجحاري تبديل شوند. يكي ديگر از گروههاي منطقه اي در آسيا همكاري اقتصادي آسيا و پاسيفيك ((APEC)The Asia Pacific Economic Cooperative) مي باشد كه شامل 6 عضو (ASEAN) و ايالات متحده آمريكا، استراليا، كانادا، زلاندنو، ژاپن، كره جنوبي، چين، هنگ كنگ و تايوان مي باشد. برخي از متخصصين اعتقاد دارند كه رشد چين به دليل نفوذ سرمايه داري، و وجود چهار اژدها در آسيا (ژاپن، تايوان، سنگاپور، هنگ كنگ) كه در تجارت بسيار موفق بوده اند باعث خواهد شد كه قدرت از غرب به شرق انتقال پيدا كند. ساير گروههاي منطقه اي : بطور كلي در اروپا چهار گروه عمده بازار وجود دارند كه عبارتند از: منطقه اقتصادي اروپايي (EEA)، اتحاديه اروپا (EU) انجمن تجارت آ›اد اروپا (EFTA) و كشورهاي مستقل مشترك المنافع (CIS). در آفريقا چندين گروه بازار وجود دارد اما متأسفانه اين بازارها به دليل كوچكي و يا محدوديت هاي زيرساختي اقتصادي جهت توليد كالا، نتوانسته اند در تجارت و يا پيشرفتهاي اقتصادي موفقيتي حاصل نمايند. برخي از اين گروههاي منطقه اي عبارتند از: اتحاديه گمركي آفريقاي شرقي، جامعه اقتصادي كشورهاي آفريقاي غربي (WAEC)، جامعه اقتصادي مغرب و گروه كازابلانكا كه يك منطقه آزاد تجاري است و شامل كشورهاي مصر، غنا، گينه و موراكو مي شود. 1 2 در آمريكاي لاتين نيز گروههاي منطقه اي متفاوتي وجود دارد از قبيل بازار مشترك «اند» (Andean)، بازار مشترك آمريكاي مركزي، جامعه و بازار مشترك كارائيب و بازار مشترك جنوبي ائتلاف آمريكاي لاتين (LAIA). در آمريكاي لاتين نيز به دلايل مشكلات سياسي، فعاليتهاي نازل اقتصادي، و تفاوتهاي زياد توسعه اقتصادي بين كشورها اين توافقها نتوانسته اند موفقيتي را براي كشورهاي آمريكاي لاتين ايجاد نمايند. در آمريكاي شمالي گروههاي منطقه اي عبارتند از: موافقتنامه تجارت آزاد ايالات متحده ـ كانادا و موافقتنامه تجارت آ›اد آمريكاي شمالي (NAFTA). در خاورميانه دو توافق بازار (Market Agreement) وجود دارد: بازار مشترك اعراب (ACM) و سازمان همكاريهاي اقتصادي (ECO) بازار مشترك اعراب در سال 1964 با عضويت مصر، عراق، كويت، اردن و سوريه ايجاد گرديد. در آسيا نيز همانگونه كه قبلاً توضيح داده شد گروههاي منطقه اي آسه آن و اَپِك وجود دارد. بازارهاي بزرگ جديد (The Big Emeging Markets) : در سالهاي آتي انتظار مي رود كه برخي از كشورهاي جهان سوم تبديل به بازارهاي بزرگي شوند. در واقع ده بازار بزرگ كه پيش بيني مي شود در 20 سال آينده 30 درصد از كل واردات جهاني را به خود اختصاص دهند عبارتند از آرژانتين، آسه آن، برزيل، منطقه اقتصادي چيني (چين، هنگ كنگ، تايوان)، هندوستان، مكزيك، لهستان، آفريقاي جنوبي، كره جنوبي و تركيه. از هم اكنون برخي از دولتها و شركتها (به خصوص دولت و شركتهاي آمريكايي) جهت ايجاد زمينه، به مناسبات خود با اين كشورها شدت بخشيده اند. جدول 5ـ2 اين بازارها را نشان مي دهد. سيستم مالي بين المللي : 1 3 ثبات در اقتصاد بين المللي زمينه ساز صلح و پيشرفت است. از اين رو پس از جنگ جهاني دوم سازمانهايي همچون صندوق بين المللي پول (IMF) و بانك جهاني ايجاد شدند. صندوق بين المللي پول : صندوق بين المللي پول، جهت ثبات نرخ برابري ارز ايجاد شد، اما امروزه بيشتر در شناور بودن ارز براساس عرضه و تقاضا فعاليت مي كند. در سالهاي گذشته IMF علاوه بر دادن وامهاي كوتاه مدت به كشورهائي كه در موازنه پرداخت مشكل دارند به پرداخت وامهاي بلندمدت نيز اقدام نموده است. اين وامها كه بيشتر به كشورهاي در حال توسعه پرداخت مي شود در مقابل شروطي از قبيل كاهش تعرفه، كاهش تورم، پايين آوردن هزينه هاي دوليت و ايجاد واحدهاي بازرگاني مستقل مي باشد. بانك جهاني : بانك جهاني نيز عمدتاً به كشورهاي در حال توسعه وام مي دهد. وامها بلندمدت و معمولاً پانزده تا بيست و پنج ساله مي باشد. ايجاد سرمايه به منزله فعاليت اقتصادي بهتر و در نتيجه، بازارهاي بهتر براي شركتهاي بين المللي مي باشد. گروه هشت : اين گوره شامل كشورهاي صنعتي عمده جهان يعني ايالات متحده آمريكا، كانادا، بريتانيا، فرانسه، ايتاليا، آلمان و ژاپن مي باشد كه ابتدا گروه هفت ناميده مي شد و از سال 1998 با پيوستن روسيه به آن گروه هشت ناميده مي شود. اين گروه به صورت منظم جلساتي در مورد اقتصاد جهاني و سيستم پولي بين المللي بر پا مي كند. شركت كنندگان در اين جلسات وزراي امور مالي و رؤساي بانكهاي مركزي مي باشند. اندازه بازار : 1 4 محيط اقتصادي يكي از عوامل غيرقابل كنترل مدير بازاريابي بشمار مي رود. محيط اقتصادي از دو بعد داراي اهميت است، محيط اقتصادي كه بازاريابي بين الملل را تحت تأثير قرار مي دهد ـ كه در بخش اول اين فصل مورد بحث قرار گرفت ـ و محيط اقتصادي داخلي هر كشور كه شركت، قصد فروش كالاي خود را به آن دارد، بنابراين بازارياب درگير تجزيه و تحليل اقتصادي بازارهاي خارجي مي شود ضمن اينكه اين بازارها مي تواند شامل يكصد كشور و يا حتي بيشتر گردد. در اين بخش به 2 سؤال اساسي پاسخ داده خواهد شد: 1ـ بازار ما چه اندازه اي دارد؟ 2ـ بازار ما چه ويژگيهايي دارد؟ پاسخ به سؤال اول، پتانسيل بازارهاي خارجي و اولويت آنها را مشخص مي كند و پاسخ به سؤال دوم، ماهيت وظيفه بازاريابي يك شركت را تعيين مي كند. متغيرهاي زيادي در اندازه بازار تأثير مي گذارند، اما جمعيت، رشد جمعيت، توزيع جمعيت، توزيع درآمد، درآمد سرانه و توليد ناخالص ملي شاخصهايي هستند كه براي تعيين اندازه بازار بسياري از كالاها مي توانند مورد استفاده قرار گيرند. 1ـ جمعيت : مردم بازار را تشكيل مي دهند و اگر بقيه عوامل را ثابت فرض كنيم هر چقدر جمعيت بيشتر باشد، بازار بهتر خواهد بود. خريد بسياري از كالاها با جمعيت رابطه مستقيم دارد، مانند كالاهاي اساسي از قبيل دارو، مواد غذايي و مواد آموزشي. براي كالاهاي ارزان قيمت نيز جمعيت شاخص خوبي براي تعيين بازار آنها، بشمار مي رود محصولاتي از قبيل نوشابه، دوچرخه، چرخ خياطي و غيره. جدول 6ـ2 پرجمعيت ترين كشورهاي جهان را نشان مي دهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پيشگفتار راهسازان از زمانهاي قديم برلزوم و اهميت روسازي راهها واقف بودند و برحسب مورد از انواع آن استفاده ميكردند. طرح، اجرا و نگهداري روسازي راهها از مهمترين و درعين حال از مشكل ترين قسمتهاي راهسازي است و غالب اشكالات بعدي زائيده طرح، اجرا ويا نگهداري غير اصولي اين قسمت پر اهميت راه ميباشد. اگر روسازي راهي بطوراصولي و صحيح طرح، اجرا و نگهداري نشود، راه در برابر عوامل جوي و اثر فرساينده آمد و شد خود روها مقاومت نكرده و بسرعت خراب شده ودرنتيجه موجب ازدست رفتن سرمايه گذاري اوليه ميشود. علاوه براين، خرابي روسازي باعث افزايش سايرهزينهها از قبيل هزينه مرمت و بهسازي و همچنين افزايش هزينههاي غيرمستقيمي كه بعلت بدي روسازي به استفاده كنندگان از راه تحميل ميشود خواهد شد. درچند دهه اخير بدنبال پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي كه درعلم مكانيك خاك، مصالح روسازي، انجام آزمايشات آزمايشگاهي و كارگاهي، مقاومت مصالح و تحليل سيستمهاي پيچيده روسازي با استفاده ازماشينهاي حسابگر الكتروني بوقوع پيوسته است، لازم است كه مهندسين راهساز ضمن اطلاع از شرايط خاص ايران ازآنچه كه دراين زمينهها درسايركشورهاي ديگر رخ ميدهد آگاهي داشته باشد. مقدمه دراين مبحث انواع خرابيهاي متداول روسازيهاي آسفالتي و شني شرح داده شده،و علل بوجود آمدن اين خرابيها و نحوه مرمت آنها ذكرگرديده است. بطوركلي انواع مختلف خرابيهاراميتوان به دوگروه تقسيم كرد: الف_ خرابيهاي بنيادي (سازمان) ب_ خرابيهاي سطحي (وظيفه اي) خرابيهاي بنيادي وقتي به وقوع ميپيوندندكه سيستم روسازي بعلت ندانستن قدرت باربري كافي دراثربارهاي وارد صدمه ديده وديگرنتواند بدون افزايش بيشتر خرابيها، بارگذاري بيشتري را تحمل نمايد. خرابيهاي سطحي وقتي اتفاق ميافتندكه بدون آنكه الزاماً سيستم روسازي از نظر سازه اي قدرت باربري خود را از دست داده باشد ، بعلت ناهموار شدن بيش ازحد سطح روسازي، بهره برداري ازآن با اشكال صورت گيرد. تشخيص نوع خرابي (بنيادي _ سطحي) ازنظرانتخاب نوع و نحوة مرمت و بهسازي روسازي داراي اهميت زيادي ميباشد. براي مرمت خرابيهاي بنيادي، سيستم روسازي بايدازنقطه نظرسازه اي تقويت گردد. درحالي كه براي مرمت خرابيهاي سطحي، بايد با انجام اقدامات لازم سطح رويه صاف و هموارشود. تركها تركهاي موزائيكي (پوست ماري _ سوسماري): اين تركها بعلت داشتن شباهت به پوست بدن سوسمار،تركهاي سوسماري يا پوست ماري نيز ناميده ميشوند. اين نوع خرابي با ترك خوردن تمام و يا قسمتي از سطح رويه آسفالتي به شكل تكههاي نسبتاً كوچك چند ضلعي ظاهر شده و معمولاً با تكراربارگذاري بر وسعت خرابي افزوده ميشود. علت بوجود آمدن تركهاي موزائيكي تغييرشكل بيش ازحد لايههاي روسازي دراثربارگذاري، ويا خستگي بيش ازحد لايه رويه دراثربارهاي وارد به آن است. روسازيهائي كه برروي خاكهاي با مقاومت كم و با قابليت تغييرشكل زياد ساخته ميشوند، معمولاً به اين صورت ترك ميخورند. همچنين اگرلايههاي اساس و زيراساس هم بعلت عدم تراكم كافي مقاومت لازم را نداشته باشد، ممكن است باعث بوجود آمدن تراكهاي موزائيكي شود. در مواردي كه تراكهاي موزائيكي تمام ويا قسمت بزرگي از روسازي را فراگرفته باشد، معمولاً علت آن خستگي بيش ازحد رويه آسفالتي تحت اثر عبور وسائل نقليه سنگين است. براي مرمت تركهاي موزائيكي، اگرخرابي موضعي بوده و درسطح به وسعت نسبتاً كمي بوجود آمده باشد، بايدبا استفاده از وصله عميق اقدام به مرمت قسمت خراب شده روسازي شود. درصورتي كه خرابي دروسعت وطول زيادي ازسطح رويه مشاهده شود ، علت خرابي كافي نبودن قدرت باربري روسازي است وبراي تقويت آن بايدازيك لايه روكش آسفالتي با ضخامت كافي استفاده شود. تركهاي برشي (كناري): تركهاي برشي ياكناري به تركهائي اطلاق ميشودكه به موازات محور طولي راه و به فاصله كمي از لبه روسازي قرارگرفته باشد. تركهاي برشي ممكن است علاوه برتركهاي طولي داراي تركهاي عرضي نيز باشند. تركهاي عرضي معمولاً يك ياچند طولي را قطع كرده و به لبه روسازي منتهي ميشود. علت بوجودآمدن تركهاي برشي فقدان پايداري واستقامت برشي خاك يامصالح كنارهها روسازي است. يك نمونه ازاين خرابي نشان داده شده است. دراين حالت عدم تراكم كافي خاك محل كنده كاري شده و عبور وسايل نقليه در فاصله كمي ازمحل كنده شده، سبب بوجود آمدن تراكهاي برشي گرديده شده است. زيرا خاك محل كنده كاري شده در برابر تغيير شكل جانبي خاك و مصالح كنار روسازي مقاومت نكرده ودرنتيجه تغيير شكل بيش ازحد روسازي سبب ترك خوردن و شكست رويه آسفالتي شده است. نمونههاي ديگر اين خرابي در مواردي كه راه برروي خاكريزهاي با شيب شيرواني زياد و ناپايدار ساخته ميشود مشاهده ميگردد. تركهاي برشي همچنين در مواردي كه شانههاي راه به طرز صحيح طرح و ساخته نشده اند، و يا روسازي اساساً فاقد شانه باشد نيز بوجود ميآيد. براي مرمت خرابي ناشي از تركهاي برشي بايد قبل از اقدام به تعمير رويه ترك خورده، مبادرت به رفع علت خرابي يعني تحكيم خاك و مصالح ناپايدار كنارههاي روسازي شود. اگر علت خرابي عدم تراكم كافي خاك كنارههاي روسازي باشد، بايد با متراكم كردن خاك وزن مخصوص آن را به حد لازم رساند. در مواردي كه تركهاي برشي در اثر عدم وجود شانههاي راه بوجود آمده باشد، بايد با بكار بردن مصالح مناسب اقدام به ساختن شانهها شود تا كنارههاي روسازي تقويت شوند. پس از رفع علت خرابي آنگاه بايد با برداشتن قسمتهاي ناپايدار روسازي و پركردن آن با بتن آسفالتي گرم، سطح قسمتهاي خراب شده و احتمالاً نشست كرده روسازي مجدداً به سطح اوليه قبل از خرابي آورده شود. اين عمل معمولاً با انجام وصله امكان پذير است. تركهاي انقباضي: تركهائي كه در اثر تغيير حجم وجمع شدن رويه آسفالتي در اثر افت دماي محيط بوجود ميآيند، تركهاي انقباضي ناميده ميشوند. تركهاي انقباضي معمولاً عرضي بوده و گاهي هم به شكل مجموعه اي ازتركهاي به هم پيوسته كه تشكيل قطعات بزرگي را ميدهند ظاهر ميشوند. در حالت اخير، تفاوت ظاهري اين تركها با تركهاي موزائيكي در آن است كه تركهاي انقباضي سطح رويه را به قطعات بزرگتري تقسيم كرد و به علاوه گوشههاي اين قطعات نيز تيزتر است. علت بوجود آمدن تركهاي انقباضي بكاربردن قيري است كه براي آب و هواي منطقه مورد مصرف سفت ميباشد. براي مرمت اين نوع خرابي بايد ابتدا تركها باقير ياقيرحاوي ماسه ريز دانه وگردسنگ (بسته به گشادي تركها) پرشود وسپس در صورت لزوم با استفاده ازيك لايه نازك روسازي روكش شود. تركهاي بين دوخط: اين نوع تركها در حقيقت همان درزهاي طولي بين خطوط راه هستندكه به علت اجراي نادرست رويه آسفالتي، درزهاي آن باز شده اند. ورود آب دراين تركها باعث تشديد خرابي و بازترشدن آنها ميشود. علت بوجود آمدن تركهاي بين دوخط اجراي غيرهم زمان رويه آسفالتي خطوط مجاور يكديگر است. زيراپس ازپخش و كوبيدن آسفالت خط اول وسپس خط مجاورآن درزي بين اين دوخط بوجود ميآيدكه هرقدر هم درپيوند دوخط كوشش شود، نقطه ضعفي در محل اتصال بوجود ميآيدكه درآينده باعث خرابي ميشود. اين نوع خرابي همچنين بين خط كناري وشانه آسفالتي راه نيز ممكن است بوجود آيد. علت وقوع آن نظير آنچه كه درموردترك بين دوخط بيان شد، اجراي غير هم زمان آسفالت خط كناري و شانه راه است. براي اجتناب ازاين خرابي بايد حتي الا مكان سعي شودكه با بكاربردن تعدادكافي ماشينهاي پخش آسفالت مصالح تمام عرض راه بطورهم زمان پخش و كوبيده شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
- 2 - دانشگاه آزاد اسلامی مشهد دانشكده فنی مهندسی بتن ها ی دیر گداز لغت شناسی و تقسیم بندی : در تعاریف به كار رفته برای انواع مواد شبه بتنی كه در دمای بالا به كار می روند یك نوع نا هماهنگی وجود دارد و استانداردی وجود ندارد كه مواد را طور - 3 - ی تعریف كند تا در بر گیرنده این تقسیم بندی باشد . بنابر این كار اساسی این است كه ابتدا موضوع را با تاكید بر تعاریف گفته شده برای بتن مقاوم حرارتی شروع كنیم . مشكلات نامگذاری : امروزه واژه ها ی مقاوم درجه حرارت پائین و بتن دیر گداز معمولا برای اشاره به خصوصیات حرارتی به كار می روند بنا به استاندارد 9556TGL آلمان و 99-30 TGL شوروی واژه بین مقاوم حرارتی برای كلیه توصیفات به كار می رود . در صورتی كه در كشور های دیگر استاندارد 43-85-45GOST مرزی بین تعاریف بتن مقاوم حرارت و بتن مقاوم در دمای بالاتر از 1770 قائل شده است . در مقالات انگلیسی و آمریكایی نیز مواد مشابهی را به نام سیمانهای دیرگداز , بتن های دیر گداز یا ریختگی های دیر گداز می نامند . بتن دیر گداز : به مخلوطی از سیمان , انواع پر كننده و ذرات ریز و آب گفته می شود كه در درجه حرارت معمولی حالت گیرش دارد و تمام موادی كه شامل سیمان نیستند می توان شبه بتن ( concrete type ) بحساب می آورند . لغت بتن بیان كننده عوامل چسبا ننده ی دانه های ریز هیدرولیكی كه عمدتا شامل تركیبی از Fe2O3 , Al2O3 , Sio2 با CaO كه در استاندارد های مشخص دارای خواص معینی هستند و بعد از عمل ترك - 3 - یب (بعد از 28 روز ) به استحكام فشاری Psi 3200 می رسد كه آن را به عنوان مینیمم استاندارد در نظر می گیرند , مهمترین بتن ها در این رابطه عبارتند از : بتن های سیمان پرتلند , سیمان كوره بلند , آلومینا های مختلف كه یكی از مشخصه های بارز همه ی آن ها سختی هیدرولیكی آنهاست و كاربرد این بتنها تا منطقه زینتر شدن آنهاست . مشخصات استاندارد بتن های دیر گداز عبارت است از : بتن های دیر گداز در درجه حرارتهای معمولی دارای اتصالات هیدرولیكی هستند و وقتی پخته می شوند از مرحله ی اتصال هیدرولیكی به مرحله ی اتصال سرامیكی تبدیل می شوند بدون آنكه استحكام آن كاهشی پیدا كند , بر طبق این استاندارد ها مخلوط های بتنی از نظر كارخانجات دیر گداز مخلوط های خشك شدنی درهوا هستند كه از مواد اولیه مقاوم در برابر حرارت با اندازه بندیmm 30- 0 و سیمان تشكیل شده اند . به عبارت دیگر بتنهای دیر گداز عبارتند از : بتن هایی كه خواص مكانیكی و فیزیكی آن حتی بعد از مدت زمان زیادی كه در حرارتهای بالا تا حد قابل قبولی باقی بماند . - 4 - عاملهای چسباننده : عاملهایی چسباننده ای كه در چنین بتنهایی بكار می روند ممكن است چسبهای هیدرولیكی ( معمولا سیمانها ) باشند و یا چسبهای غیر هیدرولیكی ] بتن پریكلاس با سیمان سورل ( بتن ما گنزیا ) , چسب شیشه [ . در كشور های غربی استفاده از چسبهای هیدرولیكی در بتن های مقاوم در برابر درجه حرارت بسیار رایج است و در شوروی استفاده از عامل چسباننده چسب شیشه در بتن های دیر گداز نقش مهمی را در صنعت ایفا می كند . مواد نوع بتنی ( شبه بتنی ) موادی هستند كه دارای فسفات چسب شیشه و ماگنزیا ( پریكلاس ) می با شند . تقسیم بندی بتنهای دیر گداز : بتن های دیر گداز را می توان بر اساس درجه حرارت كار , نوع عاملهای اتصال ( چسباننده ) و نوع مواد پر كننده تقسیم بندی نمود : نوع بتن درجه حرارت درجه حرارت كار بتن با دیر گدازی پائین كمتر از 1500 1100- 200 بتن با دیرگدازی متوسط 1790- 1500 1300- 1100 بتن با دیرگدازی بالا بیشتر از 1790 بیشتر از 1300
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بعد اخلاقى ـ تربيتى حماسه عاشورا و دستاوردهاى آن خبرگزاري فارس: در اين نوشتار, سعى بر اين است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربيتى حماسه جاويدان عاشورا اشاره شود. ماجراى عاشورا نمايش عالى ترين و زيباترين حماسه هاست. شمع وجود امام حسين(ع) پروانه هايى را به گرد خود جمع كرده بود كه سر از پا نمى شناختند و در راه عشق به معبود, هر نيشى را نوش مى دانستند و با فداكارى بى نظير و ايمان بى بديل خود, جامعه بشرى را از لحاظ سازندگى سربلند كردند و ملكوتيان را در برابر خود به تعظيم واداشتند. اين واقعه ـ كه در كم ترين زمان و با فداكارى افراد معدودى رخ داد ـ هميشه به عنوان ((انقلاب بزرگ)) بر تارك تاريخ بشر مى درخشد. همه طبقات تلاش كرده اند تا با بررسى و تحليل وقايع, نوعى با آن ارتباط برقرار كنند. انديشمندان بسيارى از اديان, مكاتب, فرقه ها و نژادهاى مختلف درباره اين رخ داد عظيم سخن گفته اند و هر يك در خور شإن و مقام علمى و اجتماعى خود, آموزه هايى از آن را براى مخاطبان به ارمغان آورده اند.) آنچه بيش از همه, حادثه كربلا را پرفروغ و سازنده جلوه مى دهد, توجه به بعد ((اخلاقى و تربيتى)) آن است كه در ضمير انسان ها تإثير شگفت انگيزى داشته است و بسيارى از آنها را متحول و انقلابى ساخته و جلو خودكامگى بسيارى از زمامداران فاسد را گرفته است. اگر حماسه عاشورا رخ نمى داد, بدون شك هيچ نهضت اسلامى ديگرى به وقوع نمى پيوست و خودكامگى زمامداران فاسد افزون تر مى شد. در نتيجه, رشد جوامع اسلامى با خطرات جدىترى روبه رو شده و مكتب ((انسان ساز)) اسلام تعطيل مى شد, اما تإثير حماسه حسينى در بيدارى سياسى و شور انقلابى مردم به اندازه اى عميق بود كه سلاطين پرقدرت و كم شعورى مانند متوكل عباسى ناچار مى شدند براى تحكيم پايه هاى حكومتشان و جلوگيرى از رشد و تعالى جامعه مسلمين, با كشته آن حضرت بجنگند و تبليغات مسمومى بر ضدش به راه اندازند;(3) چنان كه اقدامات شديدى براى خاموش كردن مشعل هدايت كربلا به عمل آوردند, اما جذابيت اين واقعه سرنوشت ساز در ضمير حق پرست مردم به صورت مقدس و هدايت بخش استوار مانده و به نقش اساسى اش ـ كه هدايت و نجات جامعه بشرى و تربيت شاگردان است ـ هم چنان ادامه مى دهد. در اين نوشتار, سعى بر اين است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربيتى حماسه جاويدان عاشورا اشاره شود: 1. الگو دهى در نظام تربيت اسلامى يكى از عوامل موثر در شكل گيرى شخصيت مذهبى افراد, الگوپذيرى از اسوه هاى دينى است. تاريخ اجتماعى بشر نشان داده است كه در صورت عدم وجود الگو در يك جامعه انسانى, افراد در زندگى ظاهرى, عقلى و ايمانى خويش سرگردان و حيران مى مانند. جامعه اى كه مى خواهد نسلى توانمند, پويا, موثر و پرصلابت تربيت كند, احتياج به الگوهاى جاويدان دارد. يكى از جلوه هاى تربيتى و انسان ساز حادثه كربلا ((الگودهى)) آن است. اين خصيصه چنان عيان است كه حتى بزرگان غير مسلمان را نيز به اعجاب و تإثيرپذيرى واداشته است كه به چند نمونه از آن اشاره مى شود, زيرا: خوش تر آن باشد كه سر دلبران ته آيد در حديث ديگران محمد على جناح مى گويد: ((هيچ نمونه اى از شجاعت, بهتر از آن كه امام حسين(ع) از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمى شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربانى كرده است, پيروى نمايند)). توماس كارلايل مى گويد: ((بهترين درسى كه از تراژدى كربلا مى گيريم اين است كه امام حسين(ع) و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند, آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددى در جايى كه حق و باطل رو به رو مى شود, اهميت ندارد و پيروزى حسين(ع) با وجود اقليتى كه داشت باعث شگفتى من است)). بالاخره مهاتما گاندى ـ رهبر استقلال طلب هندوستان ـ مى گويد: ((من زندگى امام حسين(ع) ـ آن شهيد بزرگ ـ را به دقت خوانده ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد, بايستى از سرمشق حسين(ع) پيروى كند)). بعد اخلاقى ـ تربيتى حماسه عاشورا و دستاوردهاى آن خبرگزاري فارس: در اين نوشتار, سعى بر اين است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربيتى حماسه جاويدان عاشورا اشاره شود. ماجراى عاشورا نمايش عالى ترين و زيباترين حماسه هاست. شمع وجود امام حسين(ع) پروانه هايى را به گرد خود جمع كرده بود كه سر از پا نمى شناختند و در راه عشق به معبود, هر نيشى را نوش مى دانستند و با فداكارى بى نظير و ايمان بى بديل خود, جامعه بشرى را از لحاظ سازندگى سربلند كردند و ملكوتيان را در برابر خود به تعظيم واداشتند. اين واقعه ـ كه در كم ترين زمان و با فداكارى افراد معدودى رخ داد ـ هميشه به عنوان ((انقلاب بزرگ)) بر تارك تاريخ بشر مى درخشد. همه طبقات تلاش كرده اند تا با بررسى و تحليل وقايع, نوعى با آن ارتباط برقرار كنند. انديشمندان بسيارى از اديان, مكاتب, فرقه ها و نژادهاى مختلف درباره اين رخ داد عظيم سخن گفته اند و هر يك در خور شإن و مقام علمى و اجتماعى خود, آموزه هايى از آن را براى مخاطبان به ارمغان آورده اند.) آنچه بيش از همه, حادثه كربلا را پرفروغ و سازنده جلوه مى دهد, توجه به بعد ((اخلاقى و تربيتى)) آن است كه در ضمير انسان ها تإثير شگفت انگيزى داشته است و بسيارى از آنها را متحول و انقلابى ساخته و جلو خودكامگى بسيارى از زمامداران فاسد را گرفته است. اگر حماسه عاشورا رخ نمى داد, بدون شك هيچ نهضت اسلامى ديگرى به وقوع نمى پيوست و خودكامگى زمامداران فاسد افزون تر مى شد. در نتيجه, رشد جوامع اسلامى با خطرات جدىترى روبه رو شده و مكتب ((انسان ساز)) اسلام تعطيل مى شد, اما تإثير حماسه حسينى در بيدارى سياسى و شور انقلابى مردم به اندازه اى عميق بود كه سلاطين پرقدرت و كم شعورى مانند متوكل عباسى ناچار مى شدند براى تحكيم پايه هاى حكومتشان و جلوگيرى از رشد و تعالى جامعه مسلمين, با كشته آن حضرت بجنگند و تبليغات مسمومى بر ضدش به راه اندازند;(3) چنان كه اقدامات شديدى براى خاموش كردن مشعل هدايت كربلا به عمل آوردند, اما جذابيت اين واقعه سرنوشت ساز در ضمير حق پرست مردم به صورت مقدس و هدايت بخش استوار مانده و به نقش اساسى اش ـ كه هدايت و نجات جامعه بشرى و تربيت شاگردان است ـ هم چنان ادامه مى دهد. در اين نوشتار, سعى بر اين است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربيتى حماسه جاويدان عاشورا اشاره شود: 1. الگو دهى در نظام تربيت اسلامى يكى از عوامل موثر در شكل گيرى شخصيت مذهبى افراد, الگوپذيرى از اسوه هاى دينى است. تاريخ اجتماعى بشر نشان داده است كه در صورت عدم وجود الگو در يك جامعه انسانى, افراد در زندگى ظاهرى, عقلى و ايمانى خويش سرگردان و حيران مى مانند. جامعه اى كه مى خواهد نسلى توانمند, پويا, موثر و پرصلابت تربيت كند, احتياج به الگوهاى جاويدان دارد. يكى از جلوه هاى تربيتى و انسان ساز حادثه كربلا ((الگودهى)) آن است. اين خصيصه چنان عيان است كه حتى بزرگان غير مسلمان را نيز به اعجاب و تإثيرپذيرى واداشته است كه به چند نمونه از آن اشاره مى شود, زيرا: خوش تر آن باشد كه سر دلبران ته آيد در حديث ديگران محمد على جناح مى گويد: ((هيچ نمونه اى از شجاعت, بهتر از آن كه امام حسين(ع) از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمى شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربانى كرده است, پيروى نمايند)). توماس كارلايل مى گويد: ((بهترين درسى كه از تراژدى كربلا مى گيريم اين است كه امام حسين(ع) و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند, آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددى در جايى كه حق و باطل رو به رو مى شود, اهميت ندارد و پيروزى حسين(ع) با وجود اقليتى كه داشت باعث شگفتى من است)). بالاخره مهاتما گاندى ـ رهبر استقلال طلب هندوستان ـ مى گويد: ((من زندگى امام حسين(ع) ـ آن شهيد بزرگ ـ را به دقت خوانده ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد, بايستى از سرمشق حسين(ع) پيروى كند)). با اين وصف اگر عاشورا را دايره المعارفى بدانيم كه انواع منش ها و كنش ها را در جبهه حق و باطل در خود جاى داده است, سخن گزافى نگفته ايم. بنابراين بررسى حادثه عاشورا ما را به اين باور مى رساند كه سيدالشهدإ(ع) ـ با توجه به وضعيت جهان اسلام ـ حركتى را طراحى كرده بود كه در طول تاريخ جاويدان بماند. اين حقيقت را مى توان به روشنى در گفتار و كردار امام حسين(ع) ديد, زيرا ايشان حق و باطل را در ميدان مبارزه مقابل هم قرار مى دهد, نه خود و يزيد را. از اين رو در گفت و گوهاى خود از واژه ((مثل)) استفاده مى كند ومى گويد: ((... مثلى لايبايع مثله;(8) افرادى همچون من با افرادى همچون يزيد بيعت نمى كنند)). اين نوع جملات نشان دهنده اين است كه بعد ملكوتى و تربيتى عاشورا را درصدد نمونه دهى و الگوسازى بوده است. به اين معنا كه اختلاف آنان بين دو فرد در موقعيت جغرافيايى و تاريخى خاص نيست, بلكه تقابل دو باور و تفكر در ميان است كه امكان دارد در هر مكان و زمان ديگر رخ دهد. 2. ارائه مكتب عشق حادثه كربلا از معدود جرياناتى است كه موجب ايجاد مكتبى تربيتى و انسان ساز در جامعه بشرى شده است; مكتبى شورآفرين كه به مردم درس ((اسلام راستين)) را مى دهد و آنها را به راه خدا مى برد و از بندهاى مادى آزاد مى كند و بر ضد حكومت هاى ((اموى گونه)) به حركت درمىآورد و تعارض دين و دنيا را حل مى كند. در اين مكتب, آموزش به طور رايگان است و ورود براى عموم مردم آزاد است. دفتر حضور و غياب ندارد و امتحان سال ظاهرا به چشم نمى خورد, اما ضوابطى دارد كه فراگيرى فراگيران را در كارنامه آنان ثبت مى كند. برنامه هايى كه در اين مكتب تدريس مى شود عبارت است از: عشق حقيقى, معرفت دين, اجراى عدالت, حق شناسى, آزادگى, پايمردى, شهامت, صداقت, صفاى باطن و... لحظه لحظه هاى عاشورا مكتب است كه به انسان ها اين درس را مى دهد. فاجعه آفرينان كوفه و شام فكر مى كردند كه با قتل عام اصحاب حق, خود را جاودانه مى سازند, ولى در نگاه پيروان واقعى مكتب عاشورا گور خويش را كندند و چهره نورانى اهل بيت(ع) را روشن تر نمودند و كربلا يك مكتب نمونه و كامل شد و نشان داد كه سقف تعالى انسان و آستانه رفعت روحى و تصعيد وجودى و ظرفيت كمال جويى و كمال يابى او تا كجاست. اين كه انسان تا كجا مى تواند اوج بگيرد, زلال شود و تربيت شود, در ميدان عمل روشن مى شود, پرونده آن حماسه نشان داد كه در بعد تهذيب و تربيت ((تا چه حد است مقام آدميت!)) اين نكته براى جويندگان ارزش هاى تربيتى, بسيار زيباست! 3. تربيت شدگان انقلابى حادثه عاشورا واقعا بيش از هزاران روايت, كتاب و مبلغ در انديشه مسلمانان تحول بنيادى و انقلابى به وجود آورد و حقيقت اسلام را ـ كه فداكارى در راه حق و عدالت و ستيز با منحرفان ستمگر بود ـ تجلى داد و از طريق اين آموزش اصولى و هدايت انقلابى, فداكاران بسيارى هم چون : ((ابن سكيت)), ((دعبل)), ((فرزدق)) و... را بر ضد حكومت هاى اموى گونه تربيت كرد; مثل زندگى پرافتخار شاعرى به نام ((فرزدق)) كه از شعراى كم جرإت و جايزه بگير امويان بود, با اين حال نهضت تحول آفرين حسين(ع) او را نيز مانند بسيارى از مسلمانان ديگر طورى بيدار و فداكار ساخت كه حتى در دوران سخت عاشورا را به پا خاست و برخلاف هشام (خليفه خونخوار اموى) از امام زين العابدين(ع) يادگار امام حسين(ع)) تجليل نمود و با چكامه دلاويز جاودانى اش, برترىهاى امام و خاندانش و پستى هاى هشام و همكارانش را در برابر چشم او براى مردم بازگو كرد. او به جرم حق گويى به زندان افتاد و امام(ع) هدايايى براى او به زندان فرستاد. ولى او با عرض تشكر هدايا را برگرداند و گفت: من براى دفاع از مكتب هدايت و عشق به خاندان پيامبر(ص) و سركوبى مخالفان ستمگر, چكامه روشنگرم را سرودم. پس از چهارده قرن, حضرت امام خمينى(ره) ـ كه يكى از فرزندان همين خاندان بود ـ چون تمام اوصاف و خصوصيات اخلاقى يزيد را در عملكرد و قوانين حكومت هاى غرب و شرق به طور پيچيده و گسترده مشاهده نمود و رژيم شاه را هم نوكر حلقه به گوش و عامل اجراى سياست هاى شيطانى غر ب در ايران و منطقه ديد, همانند جدش اباعبدالله(ع) زندگى در اين سيستم و رژيم را بر خود و ديگران روا ندانست و براى مبارزه با همه آنها, شور حسينى را در جامعه به پا كرد. او در نخستين روزهاى نهضت, ضمن سخنرانى ها و بيانيه هاى متعدد, جنايت هاى آمريكا, اسرائيل و رژيم حاكم بر ايران را نسبت به اسلام براى مردم تشريح كرد و با استناد به جمله معروف امام حسين(ع) كه فرمود: ((انى لا إرى الموت الا سعاده و لا الحياه مع الظالمين الا برما)) تكليف مردم, علما و حوزه هاى علميه را در قبال اين جنايت ها تبيين كرد, ايشان با الهام از همين مكتب رهايى بخش, فرمودند: ((... براى من جاى شبهه نيست كه سكوت در مقابل دستگاه جبار, علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشيع, نابودى با ننگ است. امروز مسلمين و خصوصا علماى اسلام در مقابل خداى تبارك و تعالى مسئوليت بزرگى دارند. من براى چند روز زندگى با عار و ننگ ارزشى قائل نيستم...)) بدون مبالغه, اين دو نمونه از ميليون ها نمونه است كه تاكنون درباره ابعاد گوناگون حماسه عاشورا و پليدىهاى حكومت يزيد و همكارانش, هزاران كتاب, رساله, مقاله, خطابه و چكامه به همه زبان هاى اسلامى و غير اسلامى در همه زمان ها و مكان ها به خاطر تإثيرپذيرى از نهضت حسين(ع) نگاشته شده است. اين همه آثار انقلابى و رثايى, متفقا عظمت هرچه بيشتر حسين(ع) و يارانش را در راه حق و حقارت هرچه فزون تر يزيد و يزيديان را در راه باطل ترسيم مى كنند و بر طبق پيش گويى هاى صريح آن حضرت, در خط انقلابى آن حضرت به حركت افتادند و بر ضد حكام فاسد به پا خاسته و با همه توان از مصالح اسلام و مسلمين پاسدارى كردند. 4. تبلور اخلاق اسلامى وقتى حادثه عاشورا را بررسى مى كنيم, مى بينيم كه يك صحنه زيباى نمايش است; نمايش ((مروت)) و ((ايثار)). مروت اين است كه انسان به دشمنان خودش هم محبت ورزد. امام حسين(ع) وقتى دشمنش را تشنه مى بيند به او آب مى دهد. اين معناى ((مروت)) است و اين از شجاعت بالاتر است كه فرمود: ما هرگز جنگ را شروع نمى كنيم, گرچه به نفع ما باشد. ديگر عنصر اخلاقى موجود در اين حادثه ـ كه از با شكوه ترين تجليات عاطفى روح انسان است ـ وفا و ايثار است. تجلى دادن اين عاطفه انسانى و اسلامى يكى از وظايف عاشورا بوده است وگويى اين نقش به عهده حضرت ابوالفضل(ع) گذاشته شده بود. حضرت (ع) بعد از آن كه مإموران شريعه فرات را كنار مى زند, وارد آب مى شود و اسب را داخل آب مى برد به طورى كه آب زير شكم اسب رسيده و او مى تواند بدون اين كه پياده شود مشكش را پر از آب كند. همين كه مشك را پر از آب كرد با دستش مقدارى آب برداشت و مقابل صورت آورد تا بنوشد. ديگران از دور ناظر بودند آنها همين قدر گفته اند: ما ديديم كه ننوشيد و آب را ريخت. يادش افتاد كه برادرش تشنه است. گفت: شايسته نيست كه حسين(ع) در خيمه تشنه باشد و من آب بنوشم. حال تاريخ از كجا مى گويد؟ از اشعار ابوالفضل(ع)! چون وقتى كه بيرون آمد شروع كرد به رجز خواندن. خودش را مخاطب قرار داده و مى گويد: اى نفس! مى خواهم بعد از حسين(ع) زنده نمانى. تو مى خواهى آب بخورى و زنده بمانى؟ حسين(ع) در خيمه اش تشنه است. به خدا سوگند! رسم برادرى, رسم امام داشتن و رسم وفادارى چنين نيست. آرى! ارج نهادن به مروت و ايثار و تجلى دادن اين فضايل اخلاقى و حميده, يكى از دستاوردهاى تربيتى حادثه كربلا بوده است. 5. موعظه و اندرزگويى شهيد مطهرى مى فرمايد: حماسه عاشورا ((تجسم اسلام)) است, ولى تجسم زنده و حقيقى از جنبه هاى توحيدى, عرفانى و... است كه از مهم ترين جنبه هاى آن, جنبه ((موعظه و اندرزگويى)) است. از اين زاويه كه به عاشورا نگاه مى كنيم, يك مقام سازنده مى بينيم, يك خيرخواه, يك واعظ, يك اندرزگو را مى بينيم كه حتى از سرنوشت شوم دشمنان خود ناراحت است كه اينها چرا بايد به جهنم بروند. در اين جا تحرك حماسه جاى خودش را به سكون اندرز مى دهد. ببينيد در همان روز عاشورا و غير عاشورا چه اندرزهايى به مردم داده است! اصحابش چقدر اندرز داده اند; ((زهير بن قين)) چه اندرزها داده; ((حبيب بن مظاهر)) چه اندرزها داده است!