دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت-حافظ-شیرازی-(⭐⭐⭐)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

بنام خدا
حافظ شیرازی
خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.
در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در

 

دانلود فایل

برچسب ها: پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ شیرازی , دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ , شیرازی , پاورپوینت , (⭐⭐⭐) ,

[ بازدید : 12 ]

[ پنجشنبه 27 مرداد 1401 ] 10:23 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت-حافظ-شیرازی-(⭐⭐⭐)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

بنام خدا
موضوع : حافظ
خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.
در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در

 

دانلود فایل

برچسب ها: پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ شیرازی , دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ , شیرازی , پاورپوینت , (⭐⭐⭐) ,

[ بازدید : 15 ]

[ پنجشنبه 27 مرداد 1401 ] 10:23 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اشعار حافظ

تحقیق اشعار حافظ

تحقیق-اشعار-حافظلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏الا ‏ي‏ا ا‏ي‏ها الساق‏ي‏ ادر کاسا و ناولها
‏الا ‏ي‏ا ا‏ي‏ها الساق‏ي‏ ادر کاسا ‏و ناولها
‏که عشق آسان نمود اول ول‏ي ‏افتاد مشکل‏‌‏ها
‏به بو‏ي‏ نافه‏‌‏ا‏ي‏ کاخر صبا زان ‏طره بگشا‏ي‏د
‏ز تاب جعد مشک‏ي‏نش چه خون ‏افتاد در دل‏‌‏ها
‏مرا در منزل جانان چه امن ‏ع‏ي‏ش چون هر دم
‏جرس فر‏ي‏اد م‏ي‏‌‏دارد که ‏بربند‏ي‏د محمل‏‌‏ها
‏به م‏ي‏ سجاده رنگ‏ي‏ن کن گرت ‏پ‏ي‏ر مغان گو‏ي‏د
‏که سالک ب‏ي‏‌‏خبر نبود ز راه و ‏رسم منزل‏‌‏ها
‏شب تار‏ي‏ک و ب‏ي‏م موج و گرداب‏ي ‏چن‏ي‏ن ها‏ي‏ل
‏کجا دانند حال ما سبکباران ‏ساحل‏‌‏ها
‏همه کارم ز خود کام‏ي‏ به ‏بدنام‏ي‏ کش‏ي‏د آخر
‏نهان ک‏ي‏ ماند آن راز‏ي‏ کز او ‏سازند محفل‏‌‏ها
‏حضور‏ي‏ گر هم‏ي‏‌‏خواه‏ي‏ از او ‏غا‏ي‏ب مشو حافظ
‏مت‏ي‏ ما تلق من تهو‏ي‏ دع ‏الدن‏ي‏ا و اهملها
‏ساق‏ي‏ا برخ‏ي‏ز و درده جام را
‏ساق‏ي‏ا برخ‏ي‏ز و درده جام ‏را
‏خاک بر سر کن غم ا‏ي‏ام ‏را
‏ساغر م‏ي‏ بر کفم نه تا ز ‏بر
‏برکشم ا‏ي‏ن دلق ازرق فام ‏را
‏گر چه بدنام‏ي‏ست نزد ‏عاقلان
‏ما نم‏ي‏‌‏خواه‏ي‏م ننگ و نام ‏را
‏باده درده چند از ا‏ي‏ن باد ‏غرور
‏خاک بر سر نفس نافرجام ‏را
‏دود آه س‏ي‏نه نالان من
‏سوخت ا‏ي‏ن افسردگان خام ‏را
‏محرم راز دل ش‏ي‏دا‏ي ‏خود
‏کس نم‏ي‏‌‏ب‏ي‏نم ز خاص و عام ‏را
‏با دلارام‏ي‏ مرا خاطر خوش ‏است
‏کز دلم ‏ي‏ک باره برد آرام ‏را
‏ننگرد د‏ي‏گر به سرو اندر ‏چمن
‏هر که د‏ي‏د آن سرو س‏ي‏م اندام ‏را
‏صبر کن حافظ به سخت‏ي‏ روز و ‏شب
‏عاقبت روز‏ي‏ ب‏ي‏اب‏ي‏ کام ‏را
‏روزه ‏ي‏ک سو شد و ع‏ي‏د آمد و دل‏‌‏ها برخاست
‏روزه ‏ي‏ک سو شد و ع‏ي‏د آمد و ‏دل‏‌‏ها برخاست
‏م‏ي‏ ز خمخانه به جوش آمد و م‏ي ‏با‏ي‏د خواست
‏نوبه زهدفروشان گران جان ‏بگذشت
‏وقت رند‏ي‏ و طرب کردن رندان ‏پ‏ي‏داست
‏چه ملامت بود آن را که چن‏ي‏ن ‏باده خورد
‏ا‏ي‏ن چه ع‏ي‏ب است بد‏ي‏ن ب‏ي‏‌‏خرد‏ي ‏و‏ي‏ن چه خطاست
‏باده نوش‏ي‏ که در او رو‏ي‏ و ‏ر‏ي‏ا‏يي‏ نبود
‏بهتر از زهدفروش‏ي‏ که در او ‏رو‏ي‏ و ر‏ي‏است
‏ما نه رندان ر‏ي‏ا‏يي‏م و حر‏ي‏فان ‏نفاق
‏آن که او عالم سر است بد‏ي‏ن ‏حال گواست
‏فرض ا‏ي‏زد بگذار‏ي‏م و به کس بد ‏نکن‏ي‏م
‏وان چه گو‏ي‏ند روا ن‏ي‏ست ‏نگو‏يي‏م رواست
‏چه شود گر من و تو چند قدح ‏باده خور‏ي‏م
‏باده از خون رزان است نه از ‏خون شماست
‏ا‏ي‏ن چه ع‏ي‏ب است کز آن ع‏ي‏ب ‏خلل خواهد بود
‏ور بود ن‏ي‏ز چه شد مردم ‏ب‏ي‏‌‏ع‏ي‏ب کجاست
‏خلوت گز‏ي‏ده را به تماشا چه حاجت است
‏خلوت گز‏ي‏ده را به تماشا چه ‏حاجت است
‏چون کو‏ي‏ دوست هست به صحرا چه ‏حاجت است
‏جانا به حاجت‏ي‏ که تو را هست ‏با خدا
‏کخر دم‏ي‏ بپرس که ما را چه ‏حاجت است
‏ا‏ي‏ پادشاه حسن خدا را ‏بسوخت‏ي‏م
‏آخر سال کن که گدا را چه ‏حاجت است
‏ارباب حاجت‏ي‏م و زبان سال ‏ن‏ي‏ست
‏در حضرت کر‏ي‏م تمنا چه حاجت ‏است
‏محتاج قصه ن‏ي‏ست گرت قصد خون ‏ماست
‏چون رخت از آن توست به ‏ي‏غما ‏چه حاجت است
‏جام جهان نماست ضم‏ي‏ر من‏ي‏ر ‏دوست
‏اظهار احت‏ي‏اج خود آن جا چه ‏حاجت است
‏آن شد که بار منت ملاح ‏بردم‏ي
‏گوهر چو دست داد به در‏ي‏ا چه ‏حاجت است
‏ا‏ي‏ مدع‏ي‏ برو که مرا با تو ‏کار ن‏ي‏ست
‏احباب حاضرند به اعدا چه ‏حاجت است
‏ا‏ي‏ عاشق گدا چو لب روح بخش ‏ي‏ار
‏م‏ي‏‌‏داندت وظ‏ي‏فه تقاضا چه ‏حاجت است
‏حافظ تو ختم کن که هنر خود ‏ع‏ي‏ان شود
‏با مدع‏ي‏ نزاع و محاکا چه ‏حاجت است
‏ب‏ي‏ مهر رخت روز مرا نور نماندست
‏ب‏ي‏ مهر رخت روز مرا نور ‏نماندست
‏وز عمر مرا جز شب د‏ي‏جور ‏نماندست
‏هنگام وداع تو ز بس گر‏ي‏ه که ‏کردم
‏دور از رخ تو چشم مرا نور ‏نماندست
‏م‏ي‏‌‏رفت خ‏ي‏ال تو ز چشم من و ‏م‏ي‏‌‏گفت
‏ه‏ي‏هات از ا‏ي‏ن گوشه که معمور ‏نماندست
‏وصل تو اجل را ز سرم دور ‏هم‏ي‏‌‏داشت
‏از دولت هجر تو کنون دور ‏نماندست
‏نزد‏ي‏ک شد آن دم که رق‏ي‏ب تو ‏بگو‏ي‏د
‏دور از رخت ا‏ي‏ن خسته رنجور ‏نماندست
‏ص‏بر است مرا چاره هجران تو ‏ل‏ي‏کن
‏چون صبر توان کرد که مقدور ‏نماندست
‏در هجر تو گر چشم مرا آب ‏روان است
‏گو خون جگر ر‏ي‏ز که معذور ‏نماندست
‏حافظ ز غم از گر‏ي‏ه نپرداخت ‏به خنده
‏ماتم زده را داع‏ي‏ه سور ‏نماندست
‏خم زلف تو دام کفر و د‏ي‏ن است
‏خم زلف تو دام کفر و د‏ي‏ن ‏است
‏ز کارستان او ‏ي‏ک شمه ا‏ي‏ن ‏است
‏جمالت معجز حسن است ‏ل‏ي‏کن
‏حد‏ي‏ث غمزه‏‌‏ات سحر مب‏ي‏ن ‏است
‏ز چشم شوخ تو جان ک‏ي‏ توان ‏برد
‏که دا‏ي‏م با کمان اندر کم‏ي‏ن ‏است
‏بر آن چشم س‏ي‏ه صد آفر‏ي‏ن ‏باد
‏که در عاشق کش‏ي‏ سحرآفر‏ي‏ن ‏است
‏عجب علم‏ي‏ست علم ه‏ي‏ت ‏عشق
‏که چرخ هشتمش هفتم زم‏ي‏ن ‏است
‏تو پندار‏ي‏ که بدگو رفت و جان ‏برد
‏حسابش با کرام الکاتب‏ي‏ن ‏است
‏مشو حافظ ز ک‏ي‏د زلفش ‏ا‏ي‏من
‏که دل برد و کنون دربند د‏ي‏ن ‏است
‏بلبل‏ي‏ برگ گل‏ي‏ خوش رنگ در منقار داشت
‏بلبل‏ي‏ برگ گل‏ي‏ خوش رنگ در ‏منقار داشت
‏و اندر آن برگ و نوا خوش ‏ناله‏‌‏ها‏ي‏ زار داشت
‏گفتمش در ع‏ي‏ن وصل ا‏ي‏ن ناله و ‏فر‏ي‏اد چ‏ي‏ست
‏گفت ما را جلوه معشوق در ا‏ي‏ن ‏کار داشت
‏ي‏ار اگر ننشست با ما ن‏ي‏ست ‏جا‏ي‏ اعتراض
‏پادشاه‏ي‏ کامران بود از گدا‏يي ‏عار داشت
‏در نم‏ي‏‌‏گ‏ي‏رد ن‏ي‏از و ناز ما ‏با حسن دوست
‏خرم آن کز نازن‏ي‏نان بخت ‏برخوردار داشت
‏خ‏ي‏ز تا بر کلک آن نقاش جان ‏افشان کن‏ي‏م
‏کا‏ي‏ن همه نقش عجب در گردش ‏پرگار داشت
‏گر مر‏ي‏د راه عشق‏ي‏ فکر بدنام‏ي ‏مکن
‏ش‏ي‏خ صنعان خرقه رهن خانه ‏خمار داشت
‏وقت آن ش‏ي‏ر‏ي‏ن قلندر خوش که ‏در اطوار س‏ي‏ر
‏ذکر تسب‏ي‏ح ملک در حلقه زنار ‏داشت
‏چشم حافظ ز‏ي‏ر بام قصر آن ‏حور‏ي‏ سرشت
‏ش‏ي‏وه جنات تجر‏ي‏ تحتها ‏الانهار داشت
‏خواب آن نرگس فتان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏خواب آن نرگس فتان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏تاب آن زلف پر‏ي‏شان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏از لبت ش‏ي‏ر روان بود که من م‏ي‏‌‏گفتم
‏ا‏ي‏ن شکر گرد نمکدان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏جان دراز‏ي‏ تو بادا که ‏ي‏ق‏ي‏ن م‏ي‏‌‏دانم
‏در کمان ناوک مژگان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏مبتلا‏يي‏ به غم محنت و اندوه فراق
‏ا‏ي‏ دل ا‏ي‏ن ناله و افغان تو ب

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اشعار حافظ , اشعار حافظ , دانلود تحقیق اشعار حافظ , اشعار , حافظ , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 3:44 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

دانلود مقاله در مورد حافظ؛ قرآن و چارده روايت 73 ص

دانلود مقاله در مورد حافظ؛ قرآن و چارده روايت 73 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-حافظ؛-قرآن-و-چارده-روايت-73-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 71 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏حافظ؛ قرآن و چارده روايت
‏در فرهنگ بشري هيچ خط از خطوط وابسته به زبانهاي معروف نيست كه نشان دهنده ي تلفظ كامل فصحاي آن زبان باشد. پديد آمدن لهجه ها و گويش ها در درون هر زبان هر امري طبيعي و ناگزير است. از سوي ديگر، خطها در جنب كاستي ها، كژي هايي هم دارند، يعني امكان تصحيف نويسي. در خط عربي ‏–‏ فارسي چندين حرف يا گروه حرف هست كه تفاوتشان با يكديگر فقط در نقطه است و در قديم تا قرنها اين نقطه ها را كتابت در نمي آوردند. بعدها هم كه رعايت آنها شايع شد، همچنان امكان تصحيف نويسي و تصحيف خواني وجود داشت، و همچنان وجود دارد. به اين دلايل و دلايلي كه بعداً گفته خواهد شد، اختلاف قرائات در هر متني، به ويژه متون كهن پيش مي آيد.
‏در همين ديوان حافظ اختلاف قرائات فراواني رخ داده است. حتي اگر نسخه ي اصلي از ديوان حافظ به خط خود او در دست بود، باز هم اين اختلافات پيش مي آمد. مگر آنكه هرگز از روي آن استنساخي نكرده باشند و نكنند و فقط همان متن واحد را، آن هم به طريق چاپ عكسي كاملاً روشن و خوانا به طبع برسانند. در اين صورت هم فقط يكي از علل اختلاف آفرين، يعني دخالت نسخه نويسان حذف مي شد، ولي بقيه ي علل به قوت خود باقي بود و پديد آمدن اختلاف قرائت و طرز خواندن و وصل و فصل اجزاي جمله و نظاير آن ناگزير بود. بعضي از معروفترين اختلاف قرائات شعر حافظ ‏–‏ كه فرآورده ي طبيعت و تفاوت زبان و خط و تصحيحات و تجديد نظرهاي خود او و تصحيفات نسخه نويسان و علل و عوامل ديگر، از جمله دخالت دقت يا بي دقتي و ذوق يا بي ذوق مصححان و طابعان ‏–‏ است از اين قرار است:
‏ورخود / ارخود / گر خود + مي دهد هر كسش افسوني / مي دمد‏…‏ + طفلِ يكشبه / طفل، يكشبه؛ سپهرِ بر شده پرويز نيست / سپهر، بر شده پرويز نيست + كشتي شكستگان / كشتي نشستگان + عَبوس زهد / عُبوس زهد (قرائت شاذّ) + به وجه خمار بنشيند / خمار ننشيند + زين بخت / زين بحث + مهيّا / مهنّا + آن تحمل كه تو ديدي / آن تجمل كه تو ديدي + بخور، دريغ مخور/ مخور دريغ و بخور + از سر فكر / از سر مكر + شيخ خام / شيخ جام + بخروشم از وي / نخروشم از وي + بادپيما / باده پيما + پيرانه سر مكن هنري / پيرانه سر بكن هنري + به هوس ننشيني / به هوس بنشيني + به آبي فلكت دست بگيرد / بي ادبيست + بدين قصه اش / بدين وُصله اش + صلاحِ كار / صلاحكار (قرائت شاذ)؛ در باب / دُرياب + گل نسرين / گل و نسرين + شكر ايزد / شكر آنرا + همه ساله / همه ي سال و دهها نظير اينها.
‏در قرآن مجيد نيز همين مسأله، حتي به طر عميقتر و سيعتر، پيش آمده است. همه ي قرآن شناسان و مورخان قرآن اتفاق نظر دارند كه قرآن در عهد رسول اكرم(ص) و با نظارت همه جانبه ي ايشان نوشته و در چندين نسخه جمع شده بود، ولي مدوّن بين الدّفـَتين، مانند يك كتاب عادي نبود. حتي اتفاق نظر ‏–‏ ولي در درجه ي كمتري ‏–‏ هست كه ترتيب توالي سوره ها را نيز از آغاز تا پايان، يا در مورد اكثر سوره هاي قرآن، خود حضرت رسول (ص) تعيين كرده بود. علت آنكه در حيات پيامبر(ص) قرآن به تدوين نهايي نرسيد اين بود كه تا آخرين سال، باب وحي گشوده بود، و علاوه بر آن گاه گاه از طريق وحي به پيامبر(ص) گفته مي شد كه جاي آياتي را جابجا كند. لذا امكان نداشت و پيامبر(ص) مأذون نبودن كه قرآن را به شكل نهائي مدون كنند. به ويژه كه شمار حافظان قرآن و اعتماد بر حفظ آنان بسيار بود. در عهد ابوبكر، علي المشهور بر اثر تكاني كه بر اثر شهيد شدن عده ي كثيري از قرّاء و حافظان قرآن در جنگ با مرتدان و مدعيان نبوت پيش آمد، به اهميت تدوين قرآن پي بردند و زيد بن ثابت يكي از جدي ترين و قديمي ترين كاتبان وحي را مأمور تهيه ي مقدمات اين امر حياتي كردند. او بر مبناي همه ي نوشته هاي كاتبان وحي و گرفتن دو شاهد از حافظان قرآن بر هر آيه ي مكتوب، اين امر سترگ را آغاز كرد كه در عهد خلافت عمر هم، به ويژه با پيگيري او و نيز ترتيب دادن هيأتي از كاتبان و حافظان وحي براي مشورت با زيد، جمع و كتابت و تدوين قرآن ادامه يافت.
‏علل عمده ي اختلاف قرائات چند امر بود از جمله: 1) اختلاف لهجات. چنان كه مثلاً تميمي ها به جاي «حتّي حين»، «عتّي عين» مي گفتند؛ 2) نبودن اِعراب در خط عربي و مصاحف امام؛ تا عهد علي بن ابي طالب(ع) كه به رهنمود ايشان و به پيگيري ابوالاسود دؤلي اقدامات اوليه اي صورت گرفت ولي كمال و تكميل ان دو سه قرن به طول انجاميد؛ 3) نبودن اعجام يا نقطه و نشان حروف. براي رفع اين نقيصه در اواخر قرن اول، در عهد حجاج بن يوسف، كوششهائي به ميان آمد ولي كمال و تكميل آن نيز تا آخر قرن سوم طول كشيد؛ 4) اجتهادات فردي صحابه و قاريان و به طور كلي قرآن شناسان كه هر يك استنباط نحوي و معنايي و تفسيري خاصي از يك آيه و كلمات آن داشتند؛ 5) دور شدن يا دور بودن از عهد اول اسلام و مهد اول اسلام
‏2
‏–‏ مكه و مدينه؛ 6) نبودن علائم سجاوندي و وقف و ابتدا و هر گونه فصل و وصلي كه بعدها علم قرائت و تجويد عهده دار تدارك آن شد. نمونه ي معروفي كه از اين كمبود زاده شده و اختلاف نظر كلامي دامنه دار و دراز آهنگي در ميان فريقين پديد آورده، وقف ياعدم وقف در كلمه ي «الله» و «العلم» در آيه ي هفتم سوره ي ال عمران است: ... و ما يعلم تأويله الاّ الله [ ] و الراسخون في العلم [ ] يقولون آمنّا به كلٌّ من عند ربنا؛ كه طبق علامات وقفي كه در تمامي يا اكثريت قرآنهاي خطي و چاپي آمده، پس از «الله» و «وقف لازم» تجويز شده است. ولي بعضي، و بلكه بسياري از مفسران شيعه اين وقف را نه در آنجا، بلكه پس از كلمه ي «العلم» لازم مي دانند. اين تفاوت در وقف، يا به تعبير امروز در نقطه گذاري، باعث تفاوت معنايي عميقي مي شود. چه در صورت اول و وقف پس از «الله»، معناي آيه اين مي شود كه تأويل آيات متشابهه را فقط خداوند مي داند؛ و راسخان در علم سر تسليم و ايمان و اذعان فرود مي آوردند. و در صورت دوم «الراسخون في العلم» عطف به «الله» مي شود، و چنين معنا مي دهد كه آنان نيز تأويل آيات متشابهه را مي دانند.
‏اختلاف قرائات در سراسر قرآن مجيد، طبق كتاب التيسير في القراءات السبع، تأليف ابوعمر و عثمان بن سعيد داني ( 372-444ق)، كه از معتبرترين و كهن ترين منابع ثبت قرائات هفتگانه و روايان چهارده گانه است، در حدود 1100 مورد، از مهم و غيرمهم است و بيشتر از دو سوم از آنها به ادغام يا اظهار يا حاضر / غايب خواند صيغه ي مضارع ( به اختلاف «يـ» و «تـ» بر سر فعل مضارع) مربوط مي شود
‏حال بايد ديد مراد از چارده روايت چيست؟ از قرّاء سبعه عده ي كثيري نقل كرده اند، ولي قران شناسان و قرائت شناسان بعدي، روايت دو تن از راويان هر قاري را كه از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آموزش نزد قاريان يا مقريان هفتگانه، دقيقتر و پذيرفتني تر بوده است، به اصطلاح استاندارد كرده اند، لذا چهارده روايت پديد آمده است. در اينجا اسامي قاريان هفتگانه و راويان چهارده گانه ي آنها را ‏–‏ كه صاحبان چهارده روايت اند نقل مي كنيم:
‏1) عبدالله بن عامر دمشقي (متوفاي 118 ق). راوي اول او: هشام بن عمار (153-245ق)؛ راوي دوم او: ابن ذَكْوان، عبدالله بن احمد (173-242ق).
‏2) عبدالله بن كثير مكي (45-120ق). راوي اول: البَزّي، احمد بن محمد (170-ح 243ق)؛ راوي دوم: ابوعمر محمد بن عبدالرحمن ملقب به قُنْبُل (195-291ق).
‏3) عاصم بن ابي النَّجود (76-128ق). راوي اول: حفص بن سليمان (90- ح 180ق)؛ راوي دوم: شعبة بن عيّاش (95-194ق).
‏4) زَبّان بن علاء = ابوعمر و بصري (ح 68-154ق). راوي اول: حفص بن عمر الدوري (متوفاي 246ق)؛ راوي دوم: ابوشعيب سوسي، صالح بن زياد( 190-261ق).
‏5) حمزة بن حبيب كوفي (80-156ق). راوي اول: خَلاّد بن خالد كوفي = ابوعيسي شيباني (142-220ق)؛ راوي دوم: خَلَف بن هِشام (150-229ق).
‏6) نافع بن عبدالرحمن مدني (70-169ق). راوي اول: وَرْش، عثمان بن سعيد مصري 0110-197ق)؛ راوي دوم: قالون، عيسي بن مينا 0120- ح 220ق).
‏4
‏7) كسائي، علي بن حمزة (119-189ق). راوي اول: ليث بن خالد (متوفاي 240ق)؛ راوي دوم: حفص بن عمر الدوري (كه راوي ابوعمر و بصري، زبّان بن علاء هم بوده است). (براي تفصيل بيشتر ‏←‏ التيسير داني، استانبول 1930، صص 4-7؛ النشر ابن جزري، قاهر، ج 1، صص 99-174؛ ترجمه ي الاتقان تهران، اميركبير، 1363، ج 1، ص 246).
‏بايد گفت كه پس از احراز اعتبار و اشتهار اين روايات چهارده گانه، بعضي قرائت شناسان قرون بعد، سه قاري بزرگ ديگر را نيز پذيرفته اند، وديگر به روايات و قرائات ديگران اعتنا و اعتماد نكرده اند. سپس در قرون بعدتر، سه روايت و قرائت از اين ميان بر ساير قرائات تفوق يافته است كه عبارتند از روايت الدوري از ابوعمر و بصري؛ روايت ورش از نافع؛ و روايت حفص از عاصم. بعدها روايت عاصم بر روايت الدوري فايق شد و جز در مغرب، روايت ورش را هم تحت الشعاع قرار داد. و هنگامي كه عصر طبع قرآن فرا رسيد، عمدتاً روايت حفص از عاصم را مبنا قرار دادند و امرزه اكثريت قريب به اتفاق قرآنهاي سراسر جهان اسلام به اين روايت و قرائت است.
‏اينكه حافظ قرآن را به چارده روايت از برداشته به اين معني است كه در هر سوره، كلمات و تعابير هر آيه اي را كه داراي اختلاف قرائت بوده، بر طبق روايات چهارده گانه ي استاندارد كه بر شمرديم، باز مي شناخت؛ و في المثل مي دانسته است كه حفص ‏–‏ راوي عاصم، و به روايت از او ‏–‏ در آيه ي سيزدهم از سوره ي احزاب، «لا مُقام لكم» را به ضم ميم مقام خوانده است بقيه، يعني 13 راوي و 6 قاري ديگر، به فتح ميم خوانده اند. طبعاً در همه ي قرآنهاي چاپي موجود هم، كه روايت حفص از عاصم را مبنا قرار داده اند، طبق روايت او ضبط شده است‏.
‏به عبارت ديگر مي توان گفت كه حافظ حدود 1100 مورد اختلافات قرائت قرآني را (طبق ثبت كتاب التيسير كه از دير باز معتبر و مطرح بوده) از برداشته و نسبت به آنها چنان احاطه و استحضار ذهني داشته كه در هر مورد وجوه مختلف آن را با استناد به بعضي از راويان چهارده گانه ‏–‏ يعني به بعضي از چارده روايت ‏–‏ بيان مي كرده است. بديهي است كه درهر مورد از اختلاف قرائات، چهارده قول يا قرائت يا روايت نداريم، بلكه يكي يا گروهي از راويان، آن قرائت را روايت كرده اند و باقي قرائت ديگر را. و بندرت اتفاق افتاده است كه گروه قاريان و راويان در يك مورد، سه يا چهار نظر مختلف و متفاوت از هم داشته باشند.
‏حال نظري به معناي اين بيت حافظ:

‏عشقت رسد به فرياد ارخود به سان حافظ

‏قرآن زبر بخواني در چارده روايت


‏بيندازيم. اتفاقاً اين بيت نمونه اي بارز از ابيات حافظ است كه خود چند فقره و در چند مورد اختلاف آراء و اختلاف قرائت برانگيخته است. چارده روايت آسانترين مشكل اين بيت بود كه به تفصيل شرح شد. اولين لغزشگاه معنايي اين بيت در عبارت «عشقت رسد به فرياد است، كه بعضي ‏–‏ حتي از افاضل ‏–‏ چنين تصور مي كنند كه مراد از آن رسيدن عشق به مرحله ي فرياد است، يعني نوعي اوج گرفتن و به فرياد پيوستن عشق. منشأ اين اشتباه خواني و اشتباه انديشي آنست كه عادتاً عشق با آه و ناله و فرياد قرين است. ولي رسيدن عشق به اوجي به نام فرياد، چيز مهمي يا كمالي براي عشق نيست. آشنايان ره عشق اعم از عرفا و عشق ورزان ديگر نگفته اند كه بالاترين مرحله و معراج عشق، داد و فرياد» است. اتفاقاً فرياد و قيل و قال متعلق به مرحله ي فرودين و نازل عشق است، نه مرحله ي متعالي آن. به فرياد رسيدن يك تعبير عادي و مأنوس در زبان فارسي قديم و جديد است. حافظ خود مي گويد:
‏4
‏- به فريادم رس اي پير خرابات ‏...
‏- رحم كن بر من مسكين و به فريادم رس...
‏فريادرس هم از همين به فرياد رسيدن ساخته شده است. مراد حافظ از «عشقت رسد به فرياد» اين است كه عشق به فرياد تو مي رسد، به داد تو مي رسد، از تو دستگيري مي كند. يك منشأ ديگر اشتباه در اين قرائت غلط، جهش يا رقص يا جا به جا شدن ضمير است. در شعر فارسي از همان آغاز تا كنون اين امرسابقه دارد كه گاه محل ضمير در جمله جا به جا مي شود كه در شعر سعدي و حافظ نمونه فراوان دارد. سعدي گويد:

‏وگر به چشم ارادت نگه كني در ديو

‏فرشته ايت نمايد به چشم، كروبي

‏(گلستان، اول باب پنجم‏)


‏(يعني فرشته اي كروبي نمايد به چشمت. حافظ گويد:

‏شاه اگر جرعه ي رندان نه به حرمت نوشد

‏ التفاش به مي صاف مروّق نكنيم


‏مشكل ديگر اين بيت در ارخود يا ورخود يا گرخود است. ضبط قزويني ارخود، ضبط سودي گرخود و ضبط خانلري، جلالي نائيني ‏–‏ نذير احمد، عيوضي ‏–‏ بهروز ورخود است. بعضي ها در تفاوت معناي اين سه شكل مبالغه كرده اند و تصور كرده اند فقط با ورخود مي توان معناي درست اين بيت را پيدا كرد. حال آنكه ‏–‏ چنان كه خواهيم ديد ‏–‏ سودي با ضبط گرخود درست ترين و سر راست ترين معنا را به دست داده است.
‏بايد گفت كه اين سه شكل تفاوت محسوسي با هم ندارند و معناي هر سه برابر است با حتي اگر يا اگر هم. چنان كه حافظ در موارد ديگر گويد:

 

دانلود فایل

برچسب ها: دانلود مقاله در مورد حافظ , قرآن و چارده روايت 73 ص , حافظ , دانلود دانلود مقاله در مورد حافظ , قرآن , و , چارده , روايت , 73 , ص , دانلود , مقاله , مورد ,

[ بازدید : 13 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 16:19 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

پاورپوینت موضوع زندگینامه حافظ شیرازی

پاورپوینت موضوع زندگینامه حافظ شیرازی

پاورپوینت-موضوع-زندگینامه-حافظ-شیرازیلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

بنام خدا
موضوع : زندگینامه حافظ
شیرازی
خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.
در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در

 

دانلود فایل

برچسب ها: پاورپوینت موضوع زندگینامه حافظ شیرازی , موضوع زندگینامه حافظ شیرازی , دانلود پاورپوینت موضوع زندگینامه حافظ شیرازی , موضوع , زندگینامه , حافظ , شیرازی , پاورپوینت ,

[ بازدید : 9 ]

[ دوشنبه 24 مرداد 1401 ] 0:05 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت-حافظ-شیرازی-(⭐⭐⭐)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

بنام خدا
حافظ شیرازی
خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.
در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در

 

دانلود فایل

برچسب ها: پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ شیرازی , دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ , شیرازی , پاورپوینت , (⭐⭐⭐) ,

[ بازدید : 10 ]

[ جمعه 21 مرداد 1401 ] 17:21 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐)

پاورپوینت-حافظ-شیرازی-(⭐⭐⭐)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد اسلاید : 40 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

بنام خدا
موضوع : حافظ
خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی ملقب به لسان الغیب (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیده‌اند.
زندگینامه
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.
در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در

 

دانلود فایل

برچسب ها: پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ شیرازی , دانلود پاورپوینت حافظ شیرازی (⭐⭐⭐) , حافظ , شیرازی , پاورپوینت , (⭐⭐⭐) ,

[ بازدید : 10 ]

[ جمعه 21 مرداد 1401 ] 17:20 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اشعار حافظ

تحقیق اشعار حافظ

تحقیق-اشعار-حافظلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏الا ‏ي‏ا ا‏ي‏ها الساق‏ي‏ ادر کاسا و ناولها
‏الا ‏ي‏ا ا‏ي‏ها الساق‏ي‏ ادر کاسا ‏و ناولها
‏که عشق آسان نمود اول ول‏ي ‏افتاد مشکل‏‌‏ها
‏به بو‏ي‏ نافه‏‌‏ا‏ي‏ کاخر صبا زان ‏طره بگشا‏ي‏د
‏ز تاب جعد مشک‏ي‏نش چه خون ‏افتاد در دل‏‌‏ها
‏مرا در منزل جانان چه امن ‏ع‏ي‏ش چون هر دم
‏جرس فر‏ي‏اد م‏ي‏‌‏دارد که ‏بربند‏ي‏د محمل‏‌‏ها
‏به م‏ي‏ سجاده رنگ‏ي‏ن کن گرت ‏پ‏ي‏ر مغان گو‏ي‏د
‏که سالک ب‏ي‏‌‏خبر نبود ز راه و ‏رسم منزل‏‌‏ها
‏شب تار‏ي‏ک و ب‏ي‏م موج و گرداب‏ي ‏چن‏ي‏ن ها‏ي‏ل
‏کجا دانند حال ما سبکباران ‏ساحل‏‌‏ها
‏همه کارم ز خود کام‏ي‏ به ‏بدنام‏ي‏ کش‏ي‏د آخر
‏نهان ک‏ي‏ ماند آن راز‏ي‏ کز او ‏سازند محفل‏‌‏ها
‏حضور‏ي‏ گر هم‏ي‏‌‏خواه‏ي‏ از او ‏غا‏ي‏ب مشو حافظ
‏مت‏ي‏ ما تلق من تهو‏ي‏ دع ‏الدن‏ي‏ا و اهملها
‏ساق‏ي‏ا برخ‏ي‏ز و درده جام را
‏ساق‏ي‏ا برخ‏ي‏ز و درده جام ‏را
‏خاک بر سر کن غم ا‏ي‏ام ‏را
‏ساغر م‏ي‏ بر کفم نه تا ز ‏بر
‏برکشم ا‏ي‏ن دلق ازرق فام ‏را
‏گر چه بدنام‏ي‏ست نزد ‏عاقلان
‏ما نم‏ي‏‌‏خواه‏ي‏م ننگ و نام ‏را
‏باده درده چند از ا‏ي‏ن باد ‏غرور
‏خاک بر سر نفس نافرجام ‏را
‏دود آه س‏ي‏نه نالان من
‏سوخت ا‏ي‏ن افسردگان خام ‏را
‏محرم راز دل ش‏ي‏دا‏ي ‏خود
‏کس نم‏ي‏‌‏ب‏ي‏نم ز خاص و عام ‏را
‏با دلارام‏ي‏ مرا خاطر خوش ‏است
‏کز دلم ‏ي‏ک باره برد آرام ‏را
‏ننگرد د‏ي‏گر به سرو اندر ‏چمن
‏هر که د‏ي‏د آن سرو س‏ي‏م اندام ‏را
‏صبر کن حافظ به سخت‏ي‏ روز و ‏شب
‏عاقبت روز‏ي‏ ب‏ي‏اب‏ي‏ کام ‏را
‏روزه ‏ي‏ک سو شد و ع‏ي‏د آمد و دل‏‌‏ها برخاست
‏روزه ‏ي‏ک سو شد و ع‏ي‏د آمد و ‏دل‏‌‏ها برخاست
‏م‏ي‏ ز خمخانه به جوش آمد و م‏ي ‏با‏ي‏د خواست
‏نوبه زهدفروشان گران جان ‏بگذشت
‏وقت رند‏ي‏ و طرب کردن رندان ‏پ‏ي‏داست
‏چه ملامت بود آن را که چن‏ي‏ن ‏باده خورد
‏ا‏ي‏ن چه ع‏ي‏ب است بد‏ي‏ن ب‏ي‏‌‏خرد‏ي ‏و‏ي‏ن چه خطاست
‏باده نوش‏ي‏ که در او رو‏ي‏ و ‏ر‏ي‏ا‏يي‏ نبود
‏بهتر از زهدفروش‏ي‏ که در او ‏رو‏ي‏ و ر‏ي‏است
‏ما نه رندان ر‏ي‏ا‏يي‏م و حر‏ي‏فان ‏نفاق
‏آن که او عالم سر است بد‏ي‏ن ‏حال گواست
‏فرض ا‏ي‏زد بگذار‏ي‏م و به کس بد ‏نکن‏ي‏م
‏وان چه گو‏ي‏ند روا ن‏ي‏ست ‏نگو‏يي‏م رواست
‏چه شود گر من و تو چند قدح ‏باده خور‏ي‏م
‏باده از خون رزان است نه از ‏خون شماست
‏ا‏ي‏ن چه ع‏ي‏ب است کز آن ع‏ي‏ب ‏خلل خواهد بود
‏ور بود ن‏ي‏ز چه شد مردم ‏ب‏ي‏‌‏ع‏ي‏ب کجاست
‏خلوت گز‏ي‏ده را به تماشا چه حاجت است
‏خلوت گز‏ي‏ده را به تماشا چه ‏حاجت است
‏چون کو‏ي‏ دوست هست به صحرا چه ‏حاجت است
‏جانا به حاجت‏ي‏ که تو را هست ‏با خدا
‏کخر دم‏ي‏ بپرس که ما را چه ‏حاجت است
‏ا‏ي‏ پادشاه حسن خدا را ‏بسوخت‏ي‏م
‏آخر سال کن که گدا را چه ‏حاجت است
‏ارباب حاجت‏ي‏م و زبان سال ‏ن‏ي‏ست
‏در حضرت کر‏ي‏م تمنا چه حاجت ‏است
‏محتاج قصه ن‏ي‏ست گرت قصد خون ‏ماست
‏چون رخت از آن توست به ‏ي‏غما ‏چه حاجت است
‏جام جهان نماست ضم‏ي‏ر من‏ي‏ر ‏دوست
‏اظهار احت‏ي‏اج خود آن جا چه ‏حاجت است
‏آن شد که بار منت ملاح ‏بردم‏ي
‏گوهر چو دست داد به در‏ي‏ا چه ‏حاجت است
‏ا‏ي‏ مدع‏ي‏ برو که مرا با تو ‏کار ن‏ي‏ست
‏احباب حاضرند به اعدا چه ‏حاجت است
‏ا‏ي‏ عاشق گدا چو لب روح بخش ‏ي‏ار
‏م‏ي‏‌‏داندت وظ‏ي‏فه تقاضا چه ‏حاجت است
‏حافظ تو ختم کن که هنر خود ‏ع‏ي‏ان شود
‏با مدع‏ي‏ نزاع و محاکا چه ‏حاجت است
‏ب‏ي‏ مهر رخت روز مرا نور نماندست
‏ب‏ي‏ مهر رخت روز مرا نور ‏نماندست
‏وز عمر مرا جز شب د‏ي‏جور ‏نماندست
‏هنگام وداع تو ز بس گر‏ي‏ه که ‏کردم
‏دور از رخ تو چشم مرا نور ‏نماندست
‏م‏ي‏‌‏رفت خ‏ي‏ال تو ز چشم من و ‏م‏ي‏‌‏گفت
‏ه‏ي‏هات از ا‏ي‏ن گوشه که معمور ‏نماندست
‏وصل تو اجل را ز سرم دور ‏هم‏ي‏‌‏داشت
‏از دولت هجر تو کنون دور ‏نماندست
‏نزد‏ي‏ک شد آن دم که رق‏ي‏ب تو ‏بگو‏ي‏د
‏دور از رخت ا‏ي‏ن خسته رنجور ‏نماندست
‏ص‏بر است مرا چاره هجران تو ‏ل‏ي‏کن
‏چون صبر توان کرد که مقدور ‏نماندست
‏در هجر تو گر چشم مرا آب ‏روان است
‏گو خون جگر ر‏ي‏ز که معذور ‏نماندست
‏حافظ ز غم از گر‏ي‏ه نپرداخت ‏به خنده
‏ماتم زده را داع‏ي‏ه سور ‏نماندست
‏خم زلف تو دام کفر و د‏ي‏ن است
‏خم زلف تو دام کفر و د‏ي‏ن ‏است
‏ز کارستان او ‏ي‏ک شمه ا‏ي‏ن ‏است
‏جمالت معجز حسن است ‏ل‏ي‏کن
‏حد‏ي‏ث غمزه‏‌‏ات سحر مب‏ي‏ن ‏است
‏ز چشم شوخ تو جان ک‏ي‏ توان ‏برد
‏که دا‏ي‏م با کمان اندر کم‏ي‏ن ‏است
‏بر آن چشم س‏ي‏ه صد آفر‏ي‏ن ‏باد
‏که در عاشق کش‏ي‏ سحرآفر‏ي‏ن ‏است
‏عجب علم‏ي‏ست علم ه‏ي‏ت ‏عشق
‏که چرخ هشتمش هفتم زم‏ي‏ن ‏است
‏تو پندار‏ي‏ که بدگو رفت و جان ‏برد
‏حسابش با کرام الکاتب‏ي‏ن ‏است
‏مشو حافظ ز ک‏ي‏د زلفش ‏ا‏ي‏من
‏که دل برد و کنون دربند د‏ي‏ن ‏است
‏بلبل‏ي‏ برگ گل‏ي‏ خوش رنگ در منقار داشت
‏بلبل‏ي‏ برگ گل‏ي‏ خوش رنگ در ‏منقار داشت
‏و اندر آن برگ و نوا خوش ‏ناله‏‌‏ها‏ي‏ زار داشت
‏گفتمش در ع‏ي‏ن وصل ا‏ي‏ن ناله و ‏فر‏ي‏اد چ‏ي‏ست
‏گفت ما را جلوه معشوق در ا‏ي‏ن ‏کار داشت
‏ي‏ار اگر ننشست با ما ن‏ي‏ست ‏جا‏ي‏ اعتراض
‏پادشاه‏ي‏ کامران بود از گدا‏يي ‏عار داشت
‏در نم‏ي‏‌‏گ‏ي‏رد ن‏ي‏از و ناز ما ‏با حسن دوست
‏خرم آن کز نازن‏ي‏نان بخت ‏برخوردار داشت
‏خ‏ي‏ز تا بر کلک آن نقاش جان ‏افشان کن‏ي‏م
‏کا‏ي‏ن همه نقش عجب در گردش ‏پرگار داشت
‏گر مر‏ي‏د راه عشق‏ي‏ فکر بدنام‏ي ‏مکن
‏ش‏ي‏خ صنعان خرقه رهن خانه ‏خمار داشت
‏وقت آن ش‏ي‏ر‏ي‏ن قلندر خوش که ‏در اطوار س‏ي‏ر
‏ذکر تسب‏ي‏ح ملک در حلقه زنار ‏داشت
‏چشم حافظ ز‏ي‏ر بام قصر آن ‏حور‏ي‏ سرشت
‏ش‏ي‏وه جنات تجر‏ي‏ تحتها ‏الانهار داشت
‏خواب آن نرگس فتان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏خواب آن نرگس فتان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏تاب آن زلف پر‏ي‏شان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏از لبت ش‏ي‏ر روان بود که من م‏ي‏‌‏گفتم
‏ا‏ي‏ن شکر گرد نمکدان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏جان دراز‏ي‏ تو بادا که ‏ي‏ق‏ي‏ن م‏ي‏‌‏دانم
‏در کمان ناوک مژگان تو ب‏ي‏ چ‏ي‏ز‏ي‏ ن‏ي‏ست
‏مبتلا‏يي‏ به غم محنت و اندوه فراق
‏ا‏ي‏ دل ا‏ي‏ن ناله و افغان تو ب

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اشعار حافظ , اشعار حافظ , دانلود تحقیق اشعار حافظ , اشعار , حافظ , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 15:32 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

دانلود مقاله در مورد حافظ؛ قرآن و چارده روايت 73 ص

دانلود مقاله در مورد حافظ؛ قرآن و چارده روايت 73 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-حافظ؛-قرآن-و-چارده-روايت-73-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 71 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏حافظ؛ قرآن و چارده روايت
‏در فرهنگ بشري هيچ خط از خطوط وابسته به زبانهاي معروف نيست كه نشان دهنده ي تلفظ كامل فصحاي آن زبان باشد. پديد آمدن لهجه ها و گويش ها در درون هر زبان هر امري طبيعي و ناگزير است. از سوي ديگر، خطها در جنب كاستي ها، كژي هايي هم دارند، يعني امكان تصحيف نويسي. در خط عربي ‏–‏ فارسي چندين حرف يا گروه حرف هست كه تفاوتشان با يكديگر فقط در نقطه است و در قديم تا قرنها اين نقطه ها را كتابت در نمي آوردند. بعدها هم كه رعايت آنها شايع شد، همچنان امكان تصحيف نويسي و تصحيف خواني وجود داشت، و همچنان وجود دارد. به اين دلايل و دلايلي كه بعداً گفته خواهد شد، اختلاف قرائات در هر متني، به ويژه متون كهن پيش مي آيد.
‏در همين ديوان حافظ اختلاف قرائات فراواني رخ داده است. حتي اگر نسخه ي اصلي از ديوان حافظ به خط خود او در دست بود، باز هم اين اختلافات پيش مي آمد. مگر آنكه هرگز از روي آن استنساخي نكرده باشند و نكنند و فقط همان متن واحد را، آن هم به طريق چاپ عكسي كاملاً روشن و خوانا به طبع برسانند. در اين صورت هم فقط يكي از علل اختلاف آفرين، يعني دخالت نسخه نويسان حذف مي شد، ولي بقيه ي علل به قوت خود باقي بود و پديد آمدن اختلاف قرائت و طرز خواندن و وصل و فصل اجزاي جمله و نظاير آن ناگزير بود. بعضي از معروفترين اختلاف قرائات شعر حافظ ‏–‏ كه فرآورده ي طبيعت و تفاوت زبان و خط و تصحيحات و تجديد نظرهاي خود او و تصحيفات نسخه نويسان و علل و عوامل ديگر، از جمله دخالت دقت يا بي دقتي و ذوق يا بي ذوق مصححان و طابعان ‏–‏ است از اين قرار است:
‏ورخود / ارخود / گر خود + مي دهد هر كسش افسوني / مي دمد‏…‏ + طفلِ يكشبه / طفل، يكشبه؛ سپهرِ بر شده پرويز نيست / سپهر، بر شده پرويز نيست + كشتي شكستگان / كشتي نشستگان + عَبوس زهد / عُبوس زهد (قرائت شاذّ) + به وجه خمار بنشيند / خمار ننشيند + زين بخت / زين بحث + مهيّا / مهنّا + آن تحمل كه تو ديدي / آن تجمل كه تو ديدي + بخور، دريغ مخور/ مخور دريغ و بخور + از سر فكر / از سر مكر + شيخ خام / شيخ جام + بخروشم از وي / نخروشم از وي + بادپيما / باده پيما + پيرانه سر مكن هنري / پيرانه سر بكن هنري + به هوس ننشيني / به هوس بنشيني + به آبي فلكت دست بگيرد / بي ادبيست + بدين قصه اش / بدين وُصله اش + صلاحِ كار / صلاحكار (قرائت شاذ)؛ در باب / دُرياب + گل نسرين / گل و نسرين + شكر ايزد / شكر آنرا + همه ساله / همه ي سال و دهها نظير اينها.
‏در قرآن مجيد نيز همين مسأله، حتي به طر عميقتر و سيعتر، پيش آمده است. همه ي قرآن شناسان و مورخان قرآن اتفاق نظر دارند كه قرآن در عهد رسول اكرم(ص) و با نظارت همه جانبه ي ايشان نوشته و در چندين نسخه جمع شده بود، ولي مدوّن بين الدّفـَتين، مانند يك كتاب عادي نبود. حتي اتفاق نظر ‏–‏ ولي در درجه ي كمتري ‏–‏ هست كه ترتيب توالي سوره ها را نيز از آغاز تا پايان، يا در مورد اكثر سوره هاي قرآن، خود حضرت رسول (ص) تعيين كرده بود. علت آنكه در حيات پيامبر(ص) قرآن به تدوين نهايي نرسيد اين بود كه تا آخرين سال، باب وحي گشوده بود، و علاوه بر آن گاه گاه از طريق وحي به پيامبر(ص) گفته مي شد كه جاي آياتي را جابجا كند. لذا امكان نداشت و پيامبر(ص) مأذون نبودن كه قرآن را به شكل نهائي مدون كنند. به ويژه كه شمار حافظان قرآن و اعتماد بر حفظ آنان بسيار بود. در عهد ابوبكر، علي المشهور بر اثر تكاني كه بر اثر شهيد شدن عده ي كثيري از قرّاء و حافظان قرآن در جنگ با مرتدان و مدعيان نبوت پيش آمد، به اهميت تدوين قرآن پي بردند و زيد بن ثابت يكي از جدي ترين و قديمي ترين كاتبان وحي را مأمور تهيه ي مقدمات اين امر حياتي كردند. او بر مبناي همه ي نوشته هاي كاتبان وحي و گرفتن دو شاهد از حافظان قرآن بر هر آيه ي مكتوب، اين امر سترگ را آغاز كرد كه در عهد خلافت عمر هم، به ويژه با پيگيري او و نيز ترتيب دادن هيأتي از كاتبان و حافظان وحي براي مشورت با زيد، جمع و كتابت و تدوين قرآن ادامه يافت.
‏علل عمده ي اختلاف قرائات چند امر بود از جمله: 1) اختلاف لهجات. چنان كه مثلاً تميمي ها به جاي «حتّي حين»، «عتّي عين» مي گفتند؛ 2) نبودن اِعراب در خط عربي و مصاحف امام؛ تا عهد علي بن ابي طالب(ع) كه به رهنمود ايشان و به پيگيري ابوالاسود دؤلي اقدامات اوليه اي صورت گرفت ولي كمال و تكميل ان دو سه قرن به طول انجاميد؛ 3) نبودن اعجام يا نقطه و نشان حروف. براي رفع اين نقيصه در اواخر قرن اول، در عهد حجاج بن يوسف، كوششهائي به ميان آمد ولي كمال و تكميل آن نيز تا آخر قرن سوم طول كشيد؛ 4) اجتهادات فردي صحابه و قاريان و به طور كلي قرآن شناسان كه هر يك استنباط نحوي و معنايي و تفسيري خاصي از يك آيه و كلمات آن داشتند؛ 5) دور شدن يا دور بودن از عهد اول اسلام و مهد اول اسلام
‏2
‏–‏ مكه و مدينه؛ 6) نبودن علائم سجاوندي و وقف و ابتدا و هر گونه فصل و وصلي كه بعدها علم قرائت و تجويد عهده دار تدارك آن شد. نمونه ي معروفي كه از اين كمبود زاده شده و اختلاف نظر كلامي دامنه دار و دراز آهنگي در ميان فريقين پديد آورده، وقف ياعدم وقف در كلمه ي «الله» و «العلم» در آيه ي هفتم سوره ي ال عمران است: ... و ما يعلم تأويله الاّ الله [ ] و الراسخون في العلم [ ] يقولون آمنّا به كلٌّ من عند ربنا؛ كه طبق علامات وقفي كه در تمامي يا اكثريت قرآنهاي خطي و چاپي آمده، پس از «الله» و «وقف لازم» تجويز شده است. ولي بعضي، و بلكه بسياري از مفسران شيعه اين وقف را نه در آنجا، بلكه پس از كلمه ي «العلم» لازم مي دانند. اين تفاوت در وقف، يا به تعبير امروز در نقطه گذاري، باعث تفاوت معنايي عميقي مي شود. چه در صورت اول و وقف پس از «الله»، معناي آيه اين مي شود كه تأويل آيات متشابهه را فقط خداوند مي داند؛ و راسخان در علم سر تسليم و ايمان و اذعان فرود مي آوردند. و در صورت دوم «الراسخون في العلم» عطف به «الله» مي شود، و چنين معنا مي دهد كه آنان نيز تأويل آيات متشابهه را مي دانند.
‏اختلاف قرائات در سراسر قرآن مجيد، طبق كتاب التيسير في القراءات السبع، تأليف ابوعمر و عثمان بن سعيد داني ( 372-444ق)، كه از معتبرترين و كهن ترين منابع ثبت قرائات هفتگانه و روايان چهارده گانه است، در حدود 1100 مورد، از مهم و غيرمهم است و بيشتر از دو سوم از آنها به ادغام يا اظهار يا حاضر / غايب خواند صيغه ي مضارع ( به اختلاف «يـ» و «تـ» بر سر فعل مضارع) مربوط مي شود
‏حال بايد ديد مراد از چارده روايت چيست؟ از قرّاء سبعه عده ي كثيري نقل كرده اند، ولي قران شناسان و قرائت شناسان بعدي، روايت دو تن از راويان هر قاري را كه از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آموزش نزد قاريان يا مقريان هفتگانه، دقيقتر و پذيرفتني تر بوده است، به اصطلاح استاندارد كرده اند، لذا چهارده روايت پديد آمده است. در اينجا اسامي قاريان هفتگانه و راويان چهارده گانه ي آنها را ‏–‏ كه صاحبان چهارده روايت اند نقل مي كنيم:
‏1) عبدالله بن عامر دمشقي (متوفاي 118 ق). راوي اول او: هشام بن عمار (153-245ق)؛ راوي دوم او: ابن ذَكْوان، عبدالله بن احمد (173-242ق).
‏2) عبدالله بن كثير مكي (45-120ق). راوي اول: البَزّي، احمد بن محمد (170-ح 243ق)؛ راوي دوم: ابوعمر محمد بن عبدالرحمن ملقب به قُنْبُل (195-291ق).
‏3) عاصم بن ابي النَّجود (76-128ق). راوي اول: حفص بن سليمان (90- ح 180ق)؛ راوي دوم: شعبة بن عيّاش (95-194ق).
‏4) زَبّان بن علاء = ابوعمر و بصري (ح 68-154ق). راوي اول: حفص بن عمر الدوري (متوفاي 246ق)؛ راوي دوم: ابوشعيب سوسي، صالح بن زياد( 190-261ق).
‏5) حمزة بن حبيب كوفي (80-156ق). راوي اول: خَلاّد بن خالد كوفي = ابوعيسي شيباني (142-220ق)؛ راوي دوم: خَلَف بن هِشام (150-229ق).
‏6) نافع بن عبدالرحمن مدني (70-169ق). راوي اول: وَرْش، عثمان بن سعيد مصري 0110-197ق)؛ راوي دوم: قالون، عيسي بن مينا 0120- ح 220ق).
‏4
‏7) كسائي، علي بن حمزة (119-189ق). راوي اول: ليث بن خالد (متوفاي 240ق)؛ راوي دوم: حفص بن عمر الدوري (كه راوي ابوعمر و بصري، زبّان بن علاء هم بوده است). (براي تفصيل بيشتر ‏←‏ التيسير داني، استانبول 1930، صص 4-7؛ النشر ابن جزري، قاهر، ج 1، صص 99-174؛ ترجمه ي الاتقان تهران، اميركبير، 1363، ج 1، ص 246).
‏بايد گفت كه پس از احراز اعتبار و اشتهار اين روايات چهارده گانه، بعضي قرائت شناسان قرون بعد، سه قاري بزرگ ديگر را نيز پذيرفته اند، وديگر به روايات و قرائات ديگران اعتنا و اعتماد نكرده اند. سپس در قرون بعدتر، سه روايت و قرائت از اين ميان بر ساير قرائات تفوق يافته است كه عبارتند از روايت الدوري از ابوعمر و بصري؛ روايت ورش از نافع؛ و روايت حفص از عاصم. بعدها روايت عاصم بر روايت الدوري فايق شد و جز در مغرب، روايت ورش را هم تحت الشعاع قرار داد. و هنگامي كه عصر طبع قرآن فرا رسيد، عمدتاً روايت حفص از عاصم را مبنا قرار دادند و امرزه اكثريت قريب به اتفاق قرآنهاي سراسر جهان اسلام به اين روايت و قرائت است.
‏اينكه حافظ قرآن را به چارده روايت از برداشته به اين معني است كه در هر سوره، كلمات و تعابير هر آيه اي را كه داراي اختلاف قرائت بوده، بر طبق روايات چهارده گانه ي استاندارد كه بر شمرديم، باز مي شناخت؛ و في المثل مي دانسته است كه حفص ‏–‏ راوي عاصم، و به روايت از او ‏–‏ در آيه ي سيزدهم از سوره ي احزاب، «لا مُقام لكم» را به ضم ميم مقام خوانده است بقيه، يعني 13 راوي و 6 قاري ديگر، به فتح ميم خوانده اند. طبعاً در همه ي قرآنهاي چاپي موجود هم، كه روايت حفص از عاصم را مبنا قرار داده اند، طبق روايت او ضبط شده است‏.
‏به عبارت ديگر مي توان گفت كه حافظ حدود 1100 مورد اختلافات قرائت قرآني را (طبق ثبت كتاب التيسير كه از دير باز معتبر و مطرح بوده) از برداشته و نسبت به آنها چنان احاطه و استحضار ذهني داشته كه در هر مورد وجوه مختلف آن را با استناد به بعضي از راويان چهارده گانه ‏–‏ يعني به بعضي از چارده روايت ‏–‏ بيان مي كرده است. بديهي است كه درهر مورد از اختلاف قرائات، چهارده قول يا قرائت يا روايت نداريم، بلكه يكي يا گروهي از راويان، آن قرائت را روايت كرده اند و باقي قرائت ديگر را. و بندرت اتفاق افتاده است كه گروه قاريان و راويان در يك مورد، سه يا چهار نظر مختلف و متفاوت از هم داشته باشند.
‏حال نظري به معناي اين بيت حافظ:

‏عشقت رسد به فرياد ارخود به سان حافظ

‏قرآن زبر بخواني در چارده روايت


‏بيندازيم. اتفاقاً اين بيت نمونه اي بارز از ابيات حافظ است كه خود چند فقره و در چند مورد اختلاف آراء و اختلاف قرائت برانگيخته است. چارده روايت آسانترين مشكل اين بيت بود كه به تفصيل شرح شد. اولين لغزشگاه معنايي اين بيت در عبارت «عشقت رسد به فرياد است، كه بعضي ‏–‏ حتي از افاضل ‏–‏ چنين تصور مي كنند كه مراد از آن رسيدن عشق به مرحله ي فرياد است، يعني نوعي اوج گرفتن و به فرياد پيوستن عشق. منشأ اين اشتباه خواني و اشتباه انديشي آنست كه عادتاً عشق با آه و ناله و فرياد قرين است. ولي رسيدن عشق به اوجي به نام فرياد، چيز مهمي يا كمالي براي عشق نيست. آشنايان ره عشق اعم از عرفا و عشق ورزان ديگر نگفته اند كه بالاترين مرحله و معراج عشق، داد و فرياد» است. اتفاقاً فرياد و قيل و قال متعلق به مرحله ي فرودين و نازل عشق است، نه مرحله ي متعالي آن. به فرياد رسيدن يك تعبير عادي و مأنوس در زبان فارسي قديم و جديد است. حافظ خود مي گويد:
‏4
‏- به فريادم رس اي پير خرابات ‏...
‏- رحم كن بر من مسكين و به فريادم رس...
‏فريادرس هم از همين به فرياد رسيدن ساخته شده است. مراد حافظ از «عشقت رسد به فرياد» اين است كه عشق به فرياد تو مي رسد، به داد تو مي رسد، از تو دستگيري مي كند. يك منشأ ديگر اشتباه در اين قرائت غلط، جهش يا رقص يا جا به جا شدن ضمير است. در شعر فارسي از همان آغاز تا كنون اين امرسابقه دارد كه گاه محل ضمير در جمله جا به جا مي شود كه در شعر سعدي و حافظ نمونه فراوان دارد. سعدي گويد:

‏وگر به چشم ارادت نگه كني در ديو

‏فرشته ايت نمايد به چشم، كروبي

‏(گلستان، اول باب پنجم‏)


‏(يعني فرشته اي كروبي نمايد به چشمت. حافظ گويد:

‏شاه اگر جرعه ي رندان نه به حرمت نوشد

‏ التفاش به مي صاف مروّق نكنيم


‏مشكل ديگر اين بيت در ارخود يا ورخود يا گرخود است. ضبط قزويني ارخود، ضبط سودي گرخود و ضبط خانلري، جلالي نائيني ‏–‏ نذير احمد، عيوضي ‏–‏ بهروز ورخود است. بعضي ها در تفاوت معناي اين سه شكل مبالغه كرده اند و تصور كرده اند فقط با ورخود مي توان معناي درست اين بيت را پيدا كرد. حال آنكه ‏–‏ چنان كه خواهيم ديد ‏–‏ سودي با ضبط گرخود درست ترين و سر راست ترين معنا را به دست داده است.
‏بايد گفت كه اين سه شكل تفاوت محسوسي با هم ندارند و معناي هر سه برابر است با حتي اگر يا اگر هم. چنان كه حافظ در موارد ديگر گويد:

 

دانلود فایل

برچسب ها: دانلود مقاله در مورد حافظ , قرآن و چارده روايت 73 ص , حافظ , دانلود دانلود مقاله در مورد حافظ , قرآن , و , چارده , روايت , 73 , ص , دانلود , مقاله , مورد ,

[ بازدید : 10 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 1:48 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

دانلود مقاله در مورد شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ 16 ص

دانلود مقاله در مورد شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ 16 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-شرحی-متفاوت-بر-غزلِ-«-طربنامۀ-عشق»-حافظ-16-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏شرح‏ی‏ متفاوت بر غزلِ « طربنام‏ۀ‏ عشق» حافظ
‏کلام نخست:
‏تحقيقاتي كه در بار‏ۀ‏ حافظ بعمل آمده است از حدود شرح ديوان ، ايهامات ، تشبيهات ، تمثيل ، و استعارات و مختصري درباره مكتب و مَشرب و جهان بيني خاص او فراتر نميرود . در مقايسه با مكتب و فلسفه و غزليّات عارفانه او كه به حد ايجاز رسيده است و او را براي هميش‏ۀ‏ تاري‏خ‏ جاودانه ساخته است -اينهمه ، جز مقدّمه و الفباي حافظ شناسي چيز ديگري نمي تواند باشد بي گمان بحث و صحبت درباره حافظ بسيار سخت است بخصوص اگر قرار باشد پا را فراتر گذ ارد و هر آنچه را كه از حافظ و مكتب حافظ مايه ميگيرد مورد مداقّه قرار داد. درباره ماهيّت فلس‏في،‏ علمي، اخلاقي و اجتماعي حافظ ‏–‏تصوّف خاصّ و عرفان عاشقانه و مشرب ملامتي و قلندري او ‏–‏ اصول مكتب رندي ‏–‏ اصطلاحات و رموز ديوان او ‏–‏ آنچه تا كنون موضوع بحث انديشمندان بوده است بقدري ناكافي و به اختصار بوده است كه اين باور را بوجود مياورد كه حافظ و مكتب او ب‏خوبي‏ و به اندازه كافي شناسانده نشده است و رسالت عظيمي را كه ادبا و محققان كوشا بر عهده دارند آنطور كه بايد و شايد به انجام نرسانيده اند .
‏شناختن حافظ تنها با بر پايي يك نهضت علمي و ادبي ميسر ميگردد تشنگان وادي عشق و ادب ، علمداران اين نهضت خواهند بود شراره هاي اين نهضت عظيم را بزرگاني چون شهريار بر افروخته اند . شهريار باور داشت كه حافظ ، شعر قديم را به كمال رسانده است شهريار نيز از جمله مردان گرانقدري است كه پيرو حافظ بوده و به سبك و سياق او شعر سروده است . گوته درباره او ميگويد : ديوان شرقي را در وصف حافظ سروده ام و اعتراف ميكند كه عشق را تنها از حافظ ميتوان فرا گرفت . زبان عشق حافظ دلهاي هر آنكه را با غزليات او آشنايي دارد به وجد ميآورد و شوري مي آفريند كه زيبايي آنرا نهايتي نيست .
‏حريم عشق را درگه بسي بالاتر از عقل است كسي آن آستان بوسد كه جان در آستين دارد
‏سرّ عظمت ومحبوبيت حافظ درشوري است كه ازاشعارش ميبارد . در حرارتي است كه از غزلياتش مي تراود. در اسراري است كه در ديوانش مستور است . گوته ، قافله سالار ادبيات غرب مي گويد : وقتي دوّاوين شعراي جهان را در كتابخانه ام مي چينم هميشه ديوان حافظ را در بالاي همه قرار ميدهم چون ميترسم حرارت اشعارش آثار ديگر و كتابهايم را بسوزاند . بعقيد
‏ۀ‏ حافظ راز عشق دريافتني است نه آموختني .
‏حافظ‏ عقل را وسيله ناقصي ميداند كه بر پايه طبيعت قرار گرفته است و قادر به درك ماوراء طبيعت و جهان علوي نيست . بعقيد او تنها راهي كه ميتوان از حضيض خاك به اوج افلاك رسيد و چون قطره اي در درياي ابديت فاني شد و بي پرده بوصال جانان و درك جمال بي حجاب او نائل گش‏ت‏ عشق است و بس . حافظ عشق را التهاب و انجذاب و حركت بسوي معبود مطلق و تأ ثر و شيفتگي در برابر سرچشمه حسن ازلي ميداند 1.
‏در‏ طول ادوار و سال‏ی‏ان‏ گذشته ، حافظ شناسان و آشنا‏ی‏ان‏ خواجه همواره سع‏ی‏ در شرح و بسط غزل‏ی‏ات‏ دلنش‏ی‏ن‏ و‏ی‏ داشته و هر ‏ی‏ک‏ با شناخت و بضاعت ادب‏ی‏ خو‏ی‏ش،‏ حافظ را شناسانده است.
‏چندان‏ ب‏ی‏راه‏ نخواهد بود در ا‏ی‏ن‏ مقال به نمونه ا‏ی‏ از شرح غزل باشکوه« طربنام‏ۀ‏ عشق» حافظ بقلم ‏ی‏ک‏ی‏ از اسات‏ی‏د‏ ادب‏ی‏ات‏ کشور بپرداز‏ی‏م‏:
‏در‏ ازل پرتو حسنت ز تجّلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
‏در‏ روز نخست فروغ حسن تو اي محبوب ازلي آهنگ ظهور و جلوه گري كرد ، از اين نمايش جمال عشق پديد آمد و چون عشق زاده حسن است، جهان را در شور افكند و همه را در آتش خود سوخت .
‏جلوه‏ اي كرد رخت ، ديد مَلَک عشق نداشت عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد
‏جمال‏ تو نمايان شد ، ابليس ديد ، چون در فطرتش عشق نبود تا تو را عاشقانه بپرستد ، از شدّت رشك مانند آتش سوزان شد و راه بر دل آدم زد و به گمراه كردنش پرداخت ( تلميحي دارد به آيه 16 سوره اعراف = شيطان : حال كه مرا نوميد ساخته اي ، من هم ايشان را از راه راست تو منحرف مي كنم آنگاه از پيش و از پس و از چپ و از راست بر آنها مي تازم و بيشترين شان را شكر گزار نخواهي يافت ) .
‏عقل‏ ميخواست كزان شعله چراغ افروزد برق غيرت بدرخشيد و جهان بر هم زد
‏خرد‏ مصلحت جو مايل بود كه از آن درخش ايزدي چراغ خود را فروغي بخشد و سودي جويد ، برق رشك عشق تابان شد و شوري بپا كرد و جهان را دگرگون ساخت .
‏مدّعي‏ خواست كه آيد به تماشا گه راز دست غيب آمد و و بر سينه نا محرم زد
‏عقل‏ مصلحت انديش به ادّعاي رقابت با عشق خواست كه در معرض اسرار غيب گام نهد ، دست نهان حق نمايان شد و برسينه خرد كه راز دار غيب نميتوانست باشد ، كوفت و اورا دور كرد .
‏ديگران‏ قرع قسمت همه بر عيش زدند دل غمديد ما بود كه هم بر غم زد
‏جز‏ دل محنت كشيده ما كه غم عشق را برگزيدو درصف عاشقان بلا كش درآمد،ديگران بهره مطلوب خودرا درزندگي خوش وآسوده جستند .
‏جان‏ علوي هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلق آن زلف خم اندر خم زد
‏روح‏ قدسي يا جان پاك مي خواست كه چاه ذقن تورا ببيند بكنايه يعني خواستار وصال تو بود ، ناگزير در چنبر گيسوي دراز شكن بر شكن تو دست آويخت ، مقصود آنكه جان از جهان برين به جهان فرودين يا عالم كثرت آمد ، چه جان را در قالب تن براي عشق ورزي با تو آفريده اند .
‏حافظ‏ آنروز طرب نام‏ۀ‏ عشق تو نوشت كه قلم بر سر اسباب دل خرّم زد
‏حافظ‏ آن زمان نام‏ۀ‏ شادي فزاي عشق تو را به نگارش آورد كه بر سرو سامان دل شاد خود قلم محو كشيد و به غم تو دل خوش كرد .
‏* * *
‏اما‏ تحق‏ی‏قات‏ ، مطالعات و پژوهش ها‏ی‏ بعمل آمده توسط نگارنده مؤ‏ی‏د‏ ا‏ی‏ن‏ مطلب است که غزل فوق ورا‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ تفاص‏ی‏ل‏ بوده و اسرار پ‏ی‏دا‏ و پنهان بس‏ی‏ار‏ی‏ در آن نهفته است. در ا‏ی‏ن‏ مقاله به شرح و توض‏ی‏ح‏ غزل « طربنام‏ۀ‏ عشق» پرداخته ام. ام‏ی‏د‏ است منظور و مقصود خواجه از ا‏ی‏ن‏ غزل بر هم‏گان‏ آشکار گرد‏ی‏ده‏ و ا‏ی‏ن‏ گفتار ، سرآغاز ‏ی‏ک‏ نهضت ادب‏ی‏ - علم‏ی‏ در شناخت بهتر « حافظ » باشد.
‏شرح‏ غزل « طربنام‏ۀ‏ عشق » حافظ :
‏در‏ ازل پرتو حسنت ز تجلّّي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
‏در‏ لحظ‏ۀ‏ آفر‏ی‏نش،‏ ( چون اين مصرع دلالت بر وقوع فعل‏ی‏ در زماني معيّن دارد - دم زدن- حافظ اشاره به زماني دارد كه قبل از آن ، وجود و معني ندارد - مراد از ازل ، آغاز غ‏ی‏ر‏ زمان‏ی‏ است ) عالم از فروغ و پرتو حسن ( كمال و جلال و جمال ) خداوند متجّلي و پد‏ی‏دار‏ گشت( ظهور ي‏افت‏ ) و عشق بي پايان الهي بر آن تابيدن گرفت. يعني خدا بود و ديگر هيچ نبود ، خلقت هنوز قباي هستي بر عالم نياراسته بود تا ا‏ی‏نکه‏ ماد‏ۀ‏ نخستين ( حالت چگالي و تراكم بينهايت ماده ) به عشق لا يزال الهي آراسته گشت . دچار انفجار و آتش شد ( آتشگو‏ی‏ نخست‏ی‏ن‏ ) و عالم را ‏تشكيل‏ داد .
‏بزرگتر‏ی‏ن‏ سؤال ف‏ی‏ز‏ی‏کدانان‏ و ک‏ی‏هانشناسان‏ معاصر ا‏ی‏ن‏ است که ا‏ی‏ن‏ روند چگونه و چرا آغاز شد؟ ‏ی‏عن‏ی‏ جهان کنون‏ی‏ ( آتشگو‏ی‏ آغاز‏ی‏ن‏ ) از چه نشأت گرفت؟ طبق نظر‏یۀ‏ کوانتوم‏ی‏- جهان کنون‏ی‏ از خلاء نشأت گرفته است! از ه‏ی‏چ‏!.
‏ول‏ی‏ چگونه چن‏ی‏ن‏ چ‏ی‏ز‏ی‏ ممکن است؟ مطابق نظر‏ی‏ه‏ ها‏ی‏ کوانتوم‏ی‏،‏ خلاء همان ه‏ی‏چ‏ ن‏ی‏ست‏ بلکه آکنده از ذرات بس‏ی‏ار‏ ر‏ی‏ز‏ کوانتوم‏ی‏ است! - اق‏ی‏انوس‏ی‏ از ذرات ر‏ی‏ز‏ نامرئ‏ی‏ ‏–‏ سؤال اساس‏ی‏ تر ا‏ی‏ن‏ است که:بر اق‏ی‏انوس‏ ذرات نامرئ‏ی‏ کوانتوم‏ی‏،‏ شعور‏ی‏ با‏ی‏د‏ حاکم م‏ی‏ بود و گرنه ساز و کار منظم نم‏ی‏ داشت و از حالت ناپا‏ی‏دار‏ و نامرئ‏ی‏- به حالت‏ی‏ پا‏ی‏دار‏ و مرئ‏ی‏- تلاش‏ی‏ نم‏ی‏ ‏ی‏افت‏. دانشمندان مباحث فوق هنوز پاسخ ا‏ی‏ن‏ سؤالات را ن‏ی‏افته‏ اند ول‏ی‏ عرفان ، پاسخ و توض‏ی‏ح‏ی‏ روشن دارد : آ‏ی‏ا‏ «اق‏ی‏انوس‏ی‏ از ذرات پنهان کوانتوم‏ی‏ » توص‏ی‏ف‏ علم‏ی‏ و ف‏ی‏ز‏ی‏ک‏یِ‏ « کنز مخف‏ی‏أ‏ لم اعرف » ن‏ی‏ست؟‏ ‏ی‏عن‏ی‏ « گنج پنهان‏ی‏ ناشناخته»! بعبارت د‏ی‏گر‏ :« اق‏ی‏انوس‏ ذرات پنهان ناشناخته»، تعر‏ی‏ف‏ علم‏ی‏ « خداوند» است که همانا منشأ هست‏ی‏ است.
‏ف‏ی‏ز‏ی‏کدانان‏ دل‏ی‏ل‏ آفر‏ی‏نش‏ ‏ی‏ا‏ بهتر بگو‏یی‏م،‏ دل‏ی‏ل‏ ظهور و آشکار گشتن ا‏ی‏ن‏ «گنج پنهان‏ی‏»‏ را نم‏ی‏دانند‏ ول‏ی‏ عرفا به استناد حد‏ی‏ث‏ کَنز، علت فاعل‏ی‏ و غا‏یی‏ جهان هست‏ی‏ را عشق م‏ی‏ دانند:« فََاََحبَبتُ اَن اُعرَفَ»] چون دوست داشتم شناخته شوم. [ ب‏ی‏ان‏ علت فاعل‏ی‏ است و « لِکَ‏ی‏ اُعرَ‏ف‏ » ، ب‏ی‏ان‏ علّت غا‏ییِ‏ خلقت جهان است. بله ، دل‏ی‏ل‏ آفر‏ی‏نش‏ ا‏ی‏ن‏ بود که خداوند دوست داشت شناخته شود. حال وقت‏ی‏ سؤال م‏ی‏شود‏: خداوند دوست داشته توسط چه و که شناخته شود؟ پاسخ ا‏ی‏ن‏ است که « فخلقت الخلق لكي أعرف» ، پس خلق کردم مخلوقات ( خلق ) را، تا مرا بشناسند. ا‏ی‏ن‏ را ‏خدا‏ شناس‏ی‏ نام‏ی‏م‏.
‏مولانا‏ ن‏ی‏ز‏ معتقد است: جهان از عشق، و برا‏ی‏ عشق پد‏ی‏د‏ آمده است.
‏گنج‏ مخف‏ی‏ بُد ، ز پرّ‏ی‏ چاک کرد خاک را تابان تر از افلاک کرد
‏گنج‏ مخف‏ی‏ بَد ، ز پرّ‏ی‏ جوش کرد خاک را سلطانِ اطلس پوش کرد
‏* * *
‏ظلمت‏ بود ، جهل بود ، عدم بود ، سرد و تاريك
‏و‏ در دايره امكان هنوز تكيه گاهي وجود نداشت .
‏خدا‏ كلمه بود . كلمه اي كه هنوز القا نشده بود ، خدا خالق بود .
‏خالقي‏ كه هنوز خلا قيتش مخفي بود ، خدا رحمان و رحيم بود.
‏ولي‏ هنوز ابر رحمتش نباريده بود . خدا زيبا بود .
‏ولي‏ هنوز زيباييش تجّلي نكرده بود . خدا قادر و توانا بود .
‏ولي‏ قدرتش هنوز قدم به حوزه عمل نگذاشته بود .
‏در‏ عدم چگونه كمال و جلال و جمال خود را بنماياند ؟
‏در‏ سكوت چگونه زاييده شود ؟ در جمود چگونه خلاقيت و قدرت تظاهر كند ؟
‏حافظ‏ پژوهان معتقدند: ا‏ی‏ن‏ غزل مصداق حد‏ی‏ثِ‏ نبو‏یِ‏ ] كنت كنزا مخفيا لم اعرف، فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف...[ بوده و ‏ی‏ق‏ی‏ناً‏ حافظ ،علت آفر‏ی‏نش‏ را به انگ‏ی‏زه‏ عشق م‏ی‏ داند و آنرا « حرکت حبّ‏ی‏ » ‏ی‏ا‏ « انگ‏ی‏زش‏ عشق‏ی‏ » م‏ی‏ خواند و اگر ا‏ی‏ن‏ عشق و محبت نبود عالم به ع‏ی‏ن‏ ‏وجود‏ در نم‏ی‏ آمد.
‏ابوالعلاء‏ عف‏ی‏ف‏ی‏ ن‏ی‏ز‏ در کتاب « تعل‏ی‏قات‏»‏ خود آورده است: « حبّ ظهور حق در صور وجود، و حبّ خداوند به ا‏ی‏نکه‏ در آ‏ی‏ن‏ۀ‏ ممکنات خود را بنما‏ی‏اند؛‏ کارساز آفر‏ی‏نش‏ شد. ا‏ی‏ن‏ حبّ علت خلق عالم است و اساس حق‏ی‏ق‏ی‏ ا‏ی‏ست‏ که هست‏ی‏ بر آن استوار است و هم‏ی‏ن‏ حبّ‏ی‏ که مبداء وجود و اصل کل ‏موجود‏ است،همان است که از نظر صوف‏ی‏ه‏( و عرفا )، تنها راه معرفت به خداوند و تحقق وحدت ذات‏ی‏ با اوست».
‏مراد‏ از تجلّ‏ی‏،‏ تجل‏یّ‏ات‏ ازل‏ی‏ است که جنب‏ۀ‏ ذات‏ی‏ و حبّ‏ی‏ دارد وهمان « ف‏ی‏ض‏ اقدس» است و مرتب‏ۀ‏ «عماء». ]عماء اصطلاح‏ی‏ است به معن‏ی‏ ساحت ‏ی‏ا‏ شأن ‏ی‏ا‏ مرتبه ا‏ی‏ که در آن نه مکان‏ی‏ است، نه زمان‏ی‏،‏ نه جهت‏ی‏،

 

دانلود فایل

برچسب ها: دانلود مقاله در مورد شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ 16 ص , شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ 16 ص , دانلود دانلود مقاله در مورد شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ 16 ص , شرحی , متفاوت , بر , غزلِ , « , طربنامۀ , عشق» , حافظ , 16 , ص , دانلود , مقاله , مورد ,

[ بازدید : 11 ]

[ سه شنبه 18 مرداد 1401 ] 20:13 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]