لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 8 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا جنبه هاي اخلاقي دارو درماني كودكان چالشهاي دارو درماني كودكان تفاوت هاي تكاملي كودك تفاوت گسترده بين گروه هاي سني مختلف آسيب پذيري هاي رشدي بيشتر در كودكان تكامل سريع كودك يك مداخله كوچك منجر به پيامد قابل توجه مي شود چه مثبت و چه منفي چالشهاي دارو درماني كودكان اتكاي كودكان به ديگران براي نيازهاي اساسي ازجمله نيازهاي عاطفي و رواني به بزرگترها وابسته اند كودكان انتخاب هاي زيادي ندارند سطح وابستگي يا خود مختاري كودك تصميم گيريها توسط بزرگترها انجام مي شود كودك خودش مراجعه نمي كند چالشهاي دارو درماني كودكان تفاوت استانداردهاي مراقبت از كودك با بزرگترها نحوه ي پيشگيري از آسيب ها و پايش عوارض مداخلات در كودكان متفاوت است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 73 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 فصل اول موضوع علم و ارزشهاي اخلاقي تعريف اخلاق اخلاق در لغت بمعني خويها و خصلتها و سرشت ها مي باشدكه جمع خلق است و در اصطلاح ، فني است كه بحث از ملكات انسان مي كند كه متعلق به قواي نباتي و حيواني و انساني انسان مي باشد و هم چنين كار اين فن تميز دادن فضائل آن ملكات از رزائلش مي باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالي كردن خود از رزائل كمال وجودي يابد . 2 فصل اول موضوع علم و ارزشهاي اخلاقي تعريف اخلاق اخلاق در لغت بمعني خويها و خصلتها و سرشت ها مي باشدكه جمع خلق است و در اصطلاح ، فني است كه بحث از ملكات انسان مي كند كه متعلق به قواي نباتي و حيواني و انساني انسان مي باشد و هم چنين كار اين فن تميز دادن فضائل آن ملكات از رزائلش مي باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالي كردن خود از رزائل كمال وجودي يابد . 2 اخلاق : « بِمَعني نَفْس الاَفعالِ الَّتي تَسْتَحِقُ المَدْحِ اَوِ لذَّمَّ » اخلاق به افعالي گفته مي شود كه سزاوار ستايش يا نكوهش باشند . معمولاً در مورد اخلاق گفته مي شود كه ( عبارت است از علم زيستن يا علم چگونه زيستن ) ولي آنچه مربوط به اخلاق است تنها اين نيست كه ( چگونه بايد زيست ) بلكه اين است كه ( براي اينكه با ارزش و مقدس و متعالي زيست كرده باشيم چگونه بايد زيست ) . البته ناگفته ماند كه يك چيز را در تمام اين تعريفات بايد بعنوان اصل موضوع اتخاذ كرد و آن آزادي و مختار بودن است ، يعني اخلاق رسيدن به كمال انساني از راه انجام دادن كارهاي نيك و از بين بردن كارهاي زشت است . 4 اختياراً بايد گفت : چيزي كه كار را اخلاقي يا غير اخلاقي مي كند اراده و اختيار است و لذا موجوداتي كه از راه اراده و اختيار بي بهره اند خارج از اين بحث اند و براي همين هيچ گاه نمي گويند : فلان حيوان كار خلاف اخلاق مرتكب شد و يا فلان حيوان كار اخلاقي انجام داد . موضوع علم اخلاق موضوع علم اخلاق همانطوري كه از تعريفش پيداست شكوفا نمودن خصائص نيك انسان و از بين بردن خصائص پست انساني است ، بنابراين موضوع علم اخلاق انسان را از حيث رفتار و كردار و گفتار مي باشد . هدف و غايت علم اخلاق هدف علم اخلاق را از موضوعش مي توان يافت ، بدينگونه كه وقتي موضوعش شكوفا نمودن خصائص خوب انساني و مضمحل نمودن صفات رذبله او باشد نتيجه اين كار بوجود آوردن يك مدينه فاضله بوسيله انسانهاي خود ساخته خواهد بود ، زيرا تمام زشتي ها از ناحيه بودن صفات حيواني و نبودن صفات انساني بوجود مي آيند و وقتي موضوع علم اخلاق ( كه نابود كردن صفات رذيله و شكوفا كردن صفات حسنه باشد ) محقق شود ، ديگر جائي براي زشتي ها كه شامل افراد بسياري مانند دزدي ، تجاوز ، خيانت ، دروغ و غيبت و رشوه و غيره باشد ، نخواهد ماند ، در نتيجه انسان از حيوانيت محض بيرون آمده و به سوي الهي شدن پيش خواهد رفت و در نتيجه الهي خواهد شد، پس غايت اخلاق ، الهي شدن انسان است و به همين معني اشاره دارد . روايتي كه مي فرمايد :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اسوهها اسوهها ي تربيتي و اخلاقي در نهضتحسيني ايرانيان همچون ديگر ملتها دين اسلام را به اين دليل پذيرفتند كه ديني آسماني است و فرامين آن خدايي و پيام آن با پيام فطرت سازگار است. در اين مكتب است كه ارزشهايي نظير شهادت و جهاد معني ميدهد و شهيد قداست و عظمتخاصي مييابد و شهادت به كام مجاهد شيرينتر از عسل ميگردد. و به كوششكنندگان راه حق مژده هدايت داده ميشود: «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (بقره /132) و مظاهر اين مكتب ارج مييابند و شايستهترين خوي هاي آسماني: ايثار، بيداردلي، ثبات بر طريق حق، فداكاري، مروت، وظيفهشناسي تجلي مينمايد. نظر به اين كه در اين مقال سخن از اسوههاي تربيتي و اخلاقي است. نخست تربيت و اخلاق را به اجمال تعريف ميكنيم سپس به معرفي مظاهر و نمونههاي تربيت و اخلاق در نهضتحسيني ميپردازيم: تربيت عبارت است از پرورش و تقويت استعدادهاي مثبت و كاهش استعدادهاي منفي و ايجاد هماهنگي لازم بين آنها. «اخلاق جايگزيني عادتهاي شايسته به جاي ناشايسته است عادتهايي كه شرع مقدس اسلام جزئيات آن را مشخص كرده است» پي نوشت ها و مآخذ 1- عبدالكريم عثمان، روانشناسي از ديدگاه غزالي، ترجمه و نگارش محمدباقر حجتي، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، 1361، ص330. اخلاق بخشي از حكمت عملي است كه در حوزه فرهنگ اسلامي عبارت از اين است كه امور مربوط به خود و خانواده و جامعه و سياستبرنامهريزي شود و چنين اخلاقي را كتاب و سنت ميسازد. و در رفتار بزرگان تبلور پيدا ميكند.»2- محمدرضا حكيمي، دانش مسلمين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، بيتا، ص 332. در زندگي امامان شواهد بسياري داريم كه آنان در عين حال كه تعاليم انسان دوستانه را ياد ميدادند «خود نيز در مقاطع مختلف: در گرماي ظهر و سرماي سخت نيمهشب، دستبه عمل زده در هر مقياس كه ممكن بوده استخوراك و وسيله زندگي براي بينوايان حمل ميكردهاند.»3- محمدرضا حكيمي، شرفالدين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1360، ص163. و پيروان خود را عملا تعليم ميدادهاند. خاندان ولايت و ياران باوفاي حسينعليهالسلام در قضيه كربلا نيز همانطور كه در رعايت آداب و دستورات اخلاقي و انجام امور شايسته مظاهر اخلاق بودند و در تدبير و سياست و اجراي احكام عبادي و تربيتي نيز بهترين سرمشق بهشمار ميآمدند. آنان به جهانيان آموختند كه فرامين قرآني تنها براي گفتن و نوشتن و شنيدن نيستبلكه براي اجرا و عمل است.»4- همان، ص163. 5- حماسه حسيني، ج1، صص 238 و239. 6- پس از پنجاه سال، ص172. 7- علامه محمدحسين طباطبائي، شيعه در اسلام، قم، مطبوعاتي دارالتبليغ،1346، ص135. 8- محمدرضا حكيمي، بعثت، غدير، عاشورا، مهدي، تهران، نشر فرهنگ اسلامي، بيتا، ص151. آنان در صحنه پيكار حضور يافتند و با آفريدن حماسهاي عظيم تعهد خود را به انجام رسانيدند. جلوههايي از حقيقت اسلام رفتار امام حسين (ع) در هر زمينه بيانگر ارزشهايي نظير: انسانيت، جوانمردي، شفقت و محبتبود لذا وقتي از دور متوجه حركت نيروي مهاجم ميشود، با اين كه از موقعيت و فرصت مناسبي برخوردار استبه روش پدر بزرگوار خود عليعليهالسلام در صفين عليه آنان حركتي انجام نميدهد و در مسير انساندوستي و جوانمردي و محبت تا آن جا پيش ميرود كه تشنگي سپاهيان مزاحم را تحمل نميكند در سيراب كردن افراد و روش سيرآب شدن اسبان مراقبت مينمايد. «در كربلا در نهايتشدتها و فشارها نيز مراقب است كه ابتدا شروع به جنگ نكند»9- حماسه حسيني، ج2، ص247. چنان كه به هنگام مواجهه با «حر» در پاسخ يكي از همراهان كه به وي پيشنهاد ميكند براي از ميان بردن اين مانع وقت مناسبي است ميگويد: «وظيفه من در حال حاضر جنگ نيست.»10- پس از پنجاه سال...،صص 172 و173. 11- همان، ص173. 12- همان، ص181. 13- رجبعلي مظلومي، رهبر آزادگان، تهران، واحد تحقيقات اسلامي بنياد بعثت، 1362، ص41. 14- حماسه حسيني، ج3، ص159. 15- ابوالشهدا الامام حسينعليهالسلام، ص138. 16- بعثت، غدير، عاشورا، مهدي، ص155 تا 161. 17- همان، ص151. 18- رجبعلي مظلومي، رهبر آزادگان، ص42. 19- حماسه حسيني، ج2، ص262 20- همان، ص 261 تا ص267. 21- همان، ص268. 22- همان، ص112 تا116. 23- همان، ص118. 24- محمدباقر محقق، قرآن و امام حسين، تهران، انتشارات بعثت، 64، ص94. 25- پس از پنجاه سال،...، ص182. 26- بعثت، غدير ،عاشورا، مهدي، ص162. اندرز و خيرخواهي ياران امام در دل غافل سپاهيان كوفه سودي نميبخشد و آنان به زشتي كار خود واقف نميگردند و شب عاشورا فرا ميرسد. شب عاشورا در شب عاشورا بعد از اتمام حجتها، آنان كه در راه حق و اعتلاي كلمه توحيد و احكام قرآن يك دل و يك جهتشدند ماندند و وفاداري خود را اعلام كردند و چنين گفتند: «ما هرگز از تو جدا نخواهيم شد، ما هرگز از راه حق كه تو پيشواي آن هستي روي برنخواهيم تافت و تا رمقي در تن داريم از حريم تو دفاع خواهيم كرد» آري آنان كساني بودند كه حقانيت راه حسينعليهالسلام را از صميم جان دريافته بودند و براي وصول به محبوب دقيقهشماري ميكردند. «آنان هم شجاع بودند و هم مؤمن هم نظامي بودند و هم عابد... دستي به اوراق قرآن داشتند و دستي به دسته شمشير.» حسينعليهالسلام وقتي آنان را از نتيجه ظاهري جنگ، يعني كشته شدن باخبر ساخت، همگي غرق در شادي شدند و خدا را سپاس گفتند و پاسخي سزاوار كه بيانگر شوق و شور و عشق به شهادت بود، به امام خود دادند «تا آنجا كه جوان سيزده ساله امام حسن مجتبيعليهالسلام ميگويد: شهادت براي من از عسل شيرينتر است.» شب عجيبي بود وقتي هدف براي جمعي دردمند، معتقد و مخلص روشن است و ثمره تلاشها و از خودگذشتگي ها اميدواركننده، صفا و صميميت و عشق را به ارمغان ميآورد و حال نيازمندي افزايش مييابد و راز و نياز به درگاه بينياز رنگي و حالي و هوايي ديگر به خود ميگيرد. روز عاشورا آنان با چنين روحيهاي شب را به صبح رسانيدند. سرانجام صبح عاشورا فرا رسيد. خيرخواهيها و دلسوزي
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 63 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 1 بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و الصلاه علي محمد و آله الطاهرين . و بعد چنين گويد اين شكسته بال ضعيف الحال و گرفتار دام اماني و آمال عباسبن محمدرضا القمي، بصره الله عيوب نفسه و جعل مستقبل حاله خيرا من امسه، كه اين رسالهاي است مشتمل بر چند كلمات طريفه، و مواعظ و پندهاي شريفه، اميد كه صاحبان عقل و هوش آنرا مجرد خطوط و نقوش نپندارند بلكه آن را چون در گران بها آويزه گوش نمايند و به مفاد آن عمل كنند و اين هجوم تبه كار را از دعاي خير فراموش نفرمايند. كلمه في الخوف و الخشيه (در خوف و خشيت) اي عزيز از خداوند عزوجل بترس و عظمت و جلال الهي را در نظردار و پيوسته متفكر در احوال روز حساب، و متذكر انواع عذاب باش. مرگ و صعوبت عالم برزخ و مواخذه روز قيامت را تصور نما، و آيات و اخبار در باب جنت و نار، و احوال خائفين از اخيار را مشاهده كن و بدانكه هرقدر معرفت بنده به عظمت و جلال پروردگار بيشتر و به عيوب خود بيناتر باشد ترس او از خدا زيادتر ميشود. و از اين جهت است كه حق تعالي خوف و خشيت (خود) را نسبت به علماء داده چنانچه فرموده انما يخشي الله من عباده العلماء. و رسول خدا (ص) فرمود: كه ترس من از خدا بيشتر است از همه. خدمت آن حضرت عرضه داشتند كه چه زود پير شديد. فرمودند: كه مرا پير كرد سوره هود و واقعه و مرسلات و عم يتسائلون كه در آنها احوال قيامت و عذاب بر امتهاي گذشته ذكر شده است. و اگر نديدهاي شنيدهاي حكايت خوف انبياء و مقربين و غشهاي حضرت اميرالمومنين (ع) و تضرع و مناجات حضرت سيد الساجدين عليه السلام را. كلمه في الرجاء (در رجاء و اميدواري) 2 2 اي برادر از رحمت خدا مايوس مباش و اميدوار و راجي باش و بدان كه دنيا مزرعه آخرت است. و دل آدمي حكم زمين را دارد. و ايمان چون تخم است و طاعات آبي است كه بايد زمين دل را با آن سيراب نمود و پاك كردن دل از معاصي و اخلاق ذميمه به جاي پاك كردن دل از معاصي و اخلاق ذميمه به جاي پاك ساختن زمين است از خار و خاشاك. و روز قيامت هنگام درويدن است. پس كسي كه اين نحو زراعت كند و پس از آن اميد داشته باشد رجاء او صادق است. والا آن نيست جز غرور و حمق. فحصاي عرب گفتهاند: ما اشتار العسل من اختار الكسل نابرده رنج گنج ميسر نميشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد كلمه في الغيره و الحميه (در غيرت و حميت) اي برادر مسامحه و كوتاهي مكن در محافظت آن چه كه نگاهباني آن لازم است. از دين و عرض و اولاد و اموال. پس پيوسته سعي كن در رد بدعت مبتدعين و رد شبه منكرين دين مبين و جد و جهد كن در ترويج شرع مبين و اهمال مكن در امر به معروف و نهي از منكر و حرم (= زنهاي اهل خانه) خود را پيوسته در پردهدار و مهابت خويش را از ايشان برمدار. و تا تواني چنان كن كه ايشان مردان را نبينند و مردان ايشان را، و منع كن ايشان را از آن چه احتمال فساد در آن باشد، مانند استماع سازونوا و شنيدن خوانندگي و غنا و بيرون رفتن از خانه و آمد و رفت با بيگانه و از شنيدن حكايات شهوت انگيز و سخنان عشرتآميز، و با ايشان رفق و مدارا كن و مبالغه در تفحص از احوال ايشان مكن. كلمه في ذم العجله (نكوهش شتاب زدگي و عجله) بدان هر امري كه بيتامل از آدمي سرزند باعث خسران و زيان ميشود و فاعل آن نادم و پشيمان ميگردد. 2 3 هر عجول و سبكي در نظرها خوار و در دلها بيوقع و اعتبار است. شيخ سعدي گفته است: كارها به صبر و تامل برآيد و مستعجل به سردرآيد به چشم خويش ديدم در بيابان كه آهسته سبق برد از شتابان سمند بادپا، از تك فروماند شتربان همچنان آهسته ميراند كلمه في ذم الغضب (در نكوهش غضب) تا تواني غضب مكن و خود را به زيور حلم محلي كن. بدان كه غضب كليد هر زشتي و بدي است و بسا باشد كه شدت آن باعث مرگ مفاجاه شود و در حديث نبوي (ص) است كه غضب ايمان را فاسد ميكند چنان كه سركه عسل را فاسد ميكند. و بس است در مذمت غضب تامل در افعالي كه از شخص غضبناك سرميزند. كلمه في الحلم (در ستايش حلم) حلم عبارت است از تاني و ضبط نفس به حيثيتي كه قوه غضبيه به آساني او را حركت ندهد و مكاره روزگار به زودي او را مضطرب نگرداند. و كظم غيظ عبارت است از فروبردن خشم در حالت غضب و هر دو از اخلاق حسنهاند. بس است در مدح حلم كه غالب اخباري كه در باب علم است حلم با او توام است. و گفته شده كه حلم نمك خوان اخلاق است، همچنان كه هيچ طعامي بدون نمك طعم ندهد، همچنان هيچ خلقي بدون حلم (كه مقلوب ملح است) جمال ننمايد. باتوگويم كه چيست غايت حلم هركه زهرت دهد شكر بخشش كم مباش از درخت سايهفكن هركه سنگت زند ثمر بخشش هركه بخراشدت جگر به جفا همچو كان كريم زربخشش 2 4 كلمه في العفو (در مدح عفو) عفو و بخشش را شيمه (يعني راه و روش) خود گردان كه آن از صفات پروردگار است. و در مقام ثنا و ستايش، حق تعالي را به اين صفت جميله ياد ميكنند. حضرت سيد سجاد (ع) ميفرمايد: انت الذي سميت نفسك بالعفو فاعف عني بدان كه گناه هر چند بزرگتر است فضيلت عفو كننده بيشتر است. بدي را بدي سهل باشد جزا اگر مردي احسن الي من اسا كلمه في الرفق (در مدح رفق) اي برادر عزيز از غلظت و درشتي در گفتار و كردار بپرهيز كه آن صفتي است خبيثه، موجب نفرت مردمان و باعث اختلال امور زندگاني ميشود. و لهذا حق تعالي پيغمبر خود (ص) را ارشاد فرموده به كلمه مباركه و لو كنت فظا غليظ القلب لا نفضلوا من حولك و ضد اين صفت خبيثه رفق و نرمي در افعال و اقوال است، و آن در همه كارها خوب است. مهمي كه بسيار مشكل بود به رفق و مدارا توان ساختن توان ساخت كاري به نرمي چنان كه نتوان به تيروسنان ساختن كلمه في ذم سوء الخلق (در نكوهش بدخلقي) اي برادر اجتناب كن از كج خلقي، آدمي را از خالق و خلق دور ميكند، و هميشه خود معذب است زيرا كه بدخوي در دست دشمني گرفتار است كه هر جا رود از چنگ عقوبت خلاصي نيابد. اگرزدست بلا بر فلك رودبدخوي زدست خوي بد خويش در بلا باشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 جهان ما را با بحرانهاي زيادي مي شناسند. بحران هويت، بحران اخلاقي، بحران مشروعيت، بحران اعتماد و... با اين همه شايد بحران اخلاقي يکي از مهمترين بحرانهايي باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش اين است که بحران اخلاقي به چه اخلاقيست و چه رويه ها و شقوقي را داراست؟ چرا ما بايد اين بحران را جدي بگيريم و وضعيت آن در سده هاي نوزدهم و بيستم و بيست و يکم چگونه بوده است. نقش دين و معنويت در رفع اين بحران تا چه اندازه است؟ اينها برخي پرسشها هستند که در اين مقال سعي مي کنيم بدانها نزديک شويم. بحران اخلاقي چيست؟ اولين پرسش در مورد ماهيت بحران اخلاقي است. اما شايد در اينجا هم به جهت ابهامهاي مفهومي زيادي که وجود دارند بهتر باشد بپرسيم که بحران اخلاقي چه نيست، به جاي اينکه از چيستي و ماهيت بحران اخلاقي سخن بگوييم. در اولين گام بايد تفاوت ميان بحران اخلاقي و بحران هويت را بازگوييم. هويت را ناشي از تصاوير ما از خودمان، جهان و زندگي اجتماعي مي دانند. اين تصاوير که با هم همبستگي دارند و در طول تاريخ فراز و نشيبهاي خود را پشت سر گذاشته اند، هويت را به وجود مي آورند. در اين بستر، ما هويتي به نام هويت ايراني - اسلامي داريم که با يک تصوير و تعريف نسبت به انسان و جهان و همچنين زندگي اجتماعي شناخته مي شود. همچنان که هويت چيني و هويت ژاپني و هويت هندي با تصويرهايي خاص نسبت به هستي و انسان و زندگي اجتماعي شناخته مي شوند. اين هويتها هرچند با يکديگر شباهت دارند، اما تفاوتهايشان به اندازه اي است که مي توان قايل به چندين تصوير مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگي اجتماعي در مورد آنها شد. به طور مثال هويت ايراني- اسلامي بيش و پيش از هويت هندي در مورد زندگي اجتماعي سخن گفته است. به تعبير ديگر دين اين دو هويت که يکي اسلام است و ديگري هندوئيسم و بوديسم تصويرهاي متفاوتي نسبت به زندگي اجتماعي دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگي اجتماعي گفته شده بيشتر از چيزي است که ما در هويتهاي هندي و چيني در مورد زندگي اجتماعي و سياسي سراغ داريم. 2 جهان ما را با بحرانهاي زيادي مي شناسند. بحران هويت، بحران اخلاقي، بحران مشروعيت، بحران اعتماد و... با اين همه شايد بحران اخلاقي يکي از مهمترين بحرانهايي باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش اين است که بحران اخلاقي به چه اخلاقيست و چه رويه ها و شقوقي را داراست؟ چرا ما بايد اين بحران را جدي بگيريم و وضعيت آن در سده هاي نوزدهم و بيستم و بيست و يکم چگونه بوده است. نقش دين و معنويت در رفع اين بحران تا چه اندازه است؟ اينها برخي پرسشها هستند که در اين مقال سعي مي کنيم بدانها نزديک شويم. بحران اخلاقي چيست؟ اولين پرسش در مورد ماهيت بحران اخلاقي است. اما شايد در اينجا هم به جهت ابهامهاي مفهومي زيادي که وجود دارند بهتر باشد بپرسيم که بحران اخلاقي چه نيست، به جاي اينکه از چيستي و ماهيت بحران اخلاقي سخن بگوييم. در اولين گام بايد تفاوت ميان بحران اخلاقي و بحران هويت را بازگوييم. هويت را ناشي از تصاوير ما از خودمان، جهان و زندگي اجتماعي مي دانند. اين تصاوير که با هم همبستگي دارند و در طول تاريخ فراز و نشيبهاي خود را پشت سر گذاشته اند، هويت را به وجود مي آورند. در اين بستر، ما هويتي به نام هويت ايراني - اسلامي داريم که با يک تصوير و تعريف نسبت به انسان و جهان و همچنين زندگي اجتماعي شناخته مي شود. همچنان که هويت چيني و هويت ژاپني و هويت هندي با تصويرهايي خاص نسبت به هستي و انسان و زندگي اجتماعي شناخته مي شوند. اين هويتها هرچند با يکديگر شباهت دارند، اما تفاوتهايشان به اندازه اي است که مي توان قايل به چندين تصوير مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگي اجتماعي در مورد آنها شد. به طور مثال هويت ايراني- اسلامي بيش و پيش از هويت هندي در مورد زندگي اجتماعي سخن گفته است. به تعبير ديگر دين اين دو هويت که يکي اسلام است و ديگري هندوئيسم و بوديسم تصويرهاي متفاوتي نسبت به زندگي اجتماعي دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگي اجتماعي گفته شده بيشتر از چيزي است که ما در هويتهاي هندي و چيني در مورد زندگي اجتماعي و سياسي سراغ داريم. 2 جهان ما را با بحرانهاي زيادي مي شناسند. بحران هويت، بحران اخلاقي، بحران مشروعيت، بحران اعتماد و... با اين همه شايد بحران اخلاقي يکي از مهمترين بحرانهايي باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش اين است که بحران اخلاقي به چه اخلاقيست و چه رويه ها و شقوقي را داراست؟ چرا ما بايد اين بحران را جدي بگيريم و وضعيت آن در سده هاي نوزدهم و بيستم و بيست و يکم چگونه بوده است. نقش دين و معنويت در رفع اين بحران تا چه اندازه است؟ اينها برخي پرسشها هستند که در اين مقال سعي مي کنيم بدانها نزديک شويم. بحران اخلاقي چيست؟ اولين پرسش در مورد ماهيت بحران اخلاقي است. اما شايد در اينجا هم به جهت ابهامهاي مفهومي زيادي که وجود دارند بهتر باشد بپرسيم که بحران اخلاقي چه نيست، به جاي اينکه از چيستي و ماهيت بحران اخلاقي سخن بگوييم. در اولين گام بايد تفاوت ميان بحران اخلاقي و بحران هويت را بازگوييم. هويت را ناشي از تصاوير ما از خودمان، جهان و زندگي اجتماعي مي دانند. اين تصاوير که با هم همبستگي دارند و در طول تاريخ فراز و نشيبهاي خود را پشت سر گذاشته اند، هويت را به وجود مي آورند. در اين بستر، ما هويتي به نام هويت ايراني - اسلامي داريم که با يک تصوير و تعريف نسبت به انسان و جهان و همچنين زندگي اجتماعي شناخته مي شود. همچنان که هويت چيني و هويت ژاپني و هويت هندي با تصويرهايي خاص نسبت به هستي و انسان و زندگي اجتماعي شناخته مي شوند. اين هويتها هرچند با يکديگر شباهت دارند، اما تفاوتهايشان به اندازه اي است که مي توان قايل به چندين تصوير مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگي اجتماعي در مورد آنها شد. به طور مثال هويت ايراني- اسلامي بيش و پيش از هويت هندي در مورد زندگي اجتماعي سخن گفته است. به تعبير ديگر دين اين دو هويت که يکي اسلام است و ديگري هندوئيسم و بوديسم تصويرهاي متفاوتي نسبت به زندگي اجتماعي دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگي اجتماعي گفته شده بيشتر از چيزي است که ما در هويتهاي هندي و چيني در مورد زندگي اجتماعي و سياسي سراغ داريم. 2 چند سده اي است هويتي جديد و نوين به نام هويت غربي رواج يافته که در بسياري از مؤلفه ها با هويتهاي ديگر متفاوت است. به طور مثال اين هويت نگاهي جديد در مورد ميزان تصرف در جهان دارد. هويتهاي شرقي و به طور مثال هويتهاي ايراني - اسلامي و هويتهاي هندي و چيني و ژاپني هرگونه دخل و تصرفي در عالم را درست نمي دانند و در اين زمينه قايل به محدوديتهايي هستند. اما هويت غربي با گونه اي انسان گرايي بسياري از دخل و تصرفها در جهان را براي خواستها و نيازهاي انساني مجاز مي داند. توجه به تغيير جهان در هويت غربي بسيار زياد است، در حالي که هويتهاي ديگر بيشتر به تفسير جهان مي پردازند و هرگونه تغيير جهان را مجاز نمي دانند. تکيه بر حق به جاي تکليف، توجه به بهره مندي از زندگي اين جهاني و همچنين ناديده گرفتن جنبه هاي فراعقلاني - و نه ضد عقلاني سنت - از ويژگيهاي هويت غربي است که اين هويت را از هويتهايي ديگر متمايز مي کند. بسياري از اين جهت هويت غربي را بسيار خاص و منحصربه فرد ارزيابي مي کنند. با اين تعريف از هويت بحران هويت را هم مي توان ناتواني درجواب دادن به پرسشهاي انسان کيست؟ جهان چيست و زندگي اجتماعي چگونه سامان مي پذيرد؟ دانست. اين بحران در هويت غربي پس از زلزله هايي که کانت و هيوم و ديگر متفکران پسامدرن در انديشه غربي به وجود آوردند حادث شد. در فرهنگهاي غيرغربي هم بحران هويت پس از آن به وجود آمد که اين هويتها با هويت غربي ارتباط برقرار کردند و در پاسخ دادن به پرسشهايشان نه قايل به سنت بودند و نه قايل به تجدد. در واقع بحران هويت در فرهنگهاي غيرغربي با بحران هويت در فرهنگ غرب بسيار متفاوت است. در حالي که در فرهنگ غرب شک به عقل جديد و ناتواني در پاسخ به پرسشهاي هويت، بحران هويت را به وجود آورد، در فرهنگهاي ديگر حالت برزخي باعث شده بود که اين هويتها ندانند منبع پاسخگويي به اين پرسشها بايد فرهنگ غرب باشد يا سنت خودشان.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
25 موضوع تحقيق: تفسير آيات اخلاقي جزء 17 (سورههاي انبيا و حج) مقدمه: براساس آيات قراني تمام اعمال و نيات انسان در اين دنبا به وسيلة مأموران الهي ثبت و نگهداري ميشود هيچ عملي هر قدر هم كه كوچك باشد از قلم نميافتد و تمامي آنها در روز حساب برخود انسان عرضه ميشود به طوري كه مجرمين و بدكاران وقتي پروندة اعمال خود را مشاهده مينمايند در حالي كه از ديدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار ميدارند: واي بر ما! اين چگونه پرونده اي است. هيچ ريز و درشتي را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مييابند. جزء17 شامل شوره انبياء و حج است. در سوره انبياء رسيدگي به حساب اعمال در قيامت و انذار درباره قيامت و عبادت تنها معبود هستي، خداوند اشاره شدهاست. انسان بايد حساب همة اعمال خود را از قبيل: رعايت حقوق ديگران، نماز و زكات و … بدهد. اينك به تفسير آيات اخلاقي اين سوره ميپردازيم: رسيدگي به حساب اعمال 25 موضوع تحقيق: تفسير آيات اخلاقي جزء 17 (سورههاي انبيا و حج) مقدمه: براساس آيات قراني تمام اعمال و نيات انسان در اين دنبا به وسيلة مأموران الهي ثبت و نگهداري ميشود هيچ عملي هر قدر هم كه كوچك باشد از قلم نميافتد و تمامي آنها در روز حساب برخود انسان عرضه ميشود به طوري كه مجرمين و بدكاران وقتي پروندة اعمال خود را مشاهده مينمايند در حالي كه از ديدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار ميدارند: واي بر ما! اين چگونه پرونده اي است. هيچ ريز و درشتي را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مييابند. جزء17 شامل شوره انبياء و حج است. در سوره انبياء رسيدگي به حساب اعمال در قيامت و انذار درباره قيامت و عبادت تنها معبود هستي، خداوند اشاره شدهاست. انسان بايد حساب همة اعمال خود را از قبيل: رعايت حقوق ديگران، نماز و زكات و … بدهد. اينك به تفسير آيات اخلاقي اين سوره ميپردازيم: رسيدگي به حساب اعمال 25 موضوع تحقيق: تفسير آيات اخلاقي جزء 17 (سورههاي انبيا و حج) مقدمه: براساس آيات قراني تمام اعمال و نيات انسان در اين دنبا به وسيلة مأموران الهي ثبت و نگهداري ميشود هيچ عملي هر قدر هم كه كوچك باشد از قلم نميافتد و تمامي آنها در روز حساب برخود انسان عرضه ميشود به طوري كه مجرمين و بدكاران وقتي پروندة اعمال خود را مشاهده مينمايند در حالي كه از ديدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار ميدارند: واي بر ما! اين چگونه پرونده اي است. هيچ ريز و درشتي را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مييابند. جزء17 شامل شوره انبياء و حج است. در سوره انبياء رسيدگي به حساب اعمال در قيامت و انذار درباره قيامت و عبادت تنها معبود هستي، خداوند اشاره شدهاست. انسان بايد حساب همة اعمال خود را از قبيل: رعايت حقوق ديگران، نماز و زكات و … بدهد. اينك به تفسير آيات اخلاقي اين سوره ميپردازيم: رسيدگي به حساب اعمال 2 در ابتداي سوره انبيا هشداري تكاندهنده به همه داده ميشود كه حساب مردم به ايشان نزديك شده با اين حال مردم به كلي از آن غافلند در نتيجه از آن رو گرادانند. به عبارت ديگر انسان، حسابگري فوقالعاده را در پيش دارد اما به خاطر دلبستگي به دنيا از قيامت غافل ميشود و همين غفلت سبب ميشود تا از حقايق اعراض كند و از آيات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقايق روگردان ميباشند لذا هر ذكر تازهاي كه از سوي پرودگارشان براي آنها بيايد (مانند آيات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نميگذارد چون با شوخي و لعب به آن گوش ميدهند و كاملاً نسبت به آن بياعتنا هستند. لعب، آن كاريست كه به طور منظم انجام ميشود اما هدفي خيالي و غيرحقيقي دارد. قلوب اين قبيل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر كاريست كه انسان را از امر مهمي باز دارد. اين ستمكاران كه اين چنين در لهو و لعب فرورفتهاند و در باطل غوطهورند، براي مقابله با دعوت پيامبر مجالس سري برپا ميكردند تا با مشورت هم، بهترين راه را انتخاب كنند. آنها در نجوي و مجالس سري خود، روي دو مسأله انگشت گذاشتند: آيا جز اينست كه اين بشري همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعايش درست باشد كه با علم غيب مرتبط است، ما نيز بايد مرتبط باشيم چون مثل او بشريم و چون ما اين ارتباط را نداريم معلوم ميشود كه او هم ندارد لذا پيغمبر نيست. وقتي اينطور باشد، قرآن نيز نه تنها معجزه نيست كه سحر است، آيا شما به سراغ سحر ميرويد و فريب قرآن را ميخوريد با اينكه چشم بينا داريد؟ پيامبر پاسخ دادند كه پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمين، و چه سري باشد و چه علني، همه را ميداند چون او شنوا و داناست. وقتي اين چنين است و او از همة كارها باخبراست پس تدبير امور نيز به دست اوست و هيچ امري به دست من نيست و به من ترتيب پيامبر (ص) افرادي را كه نبوت و قرآن را تكذيب كردند به خدا حواله ميدهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 8 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا جنبه هاي اخلاقي دارو درماني كودكان چالشهاي دارو درماني كودكان تفاوت هاي تكاملي كودك تفاوت گسترده بين گروه هاي سني مختلف آسيب پذيري هاي رشدي بيشتر در كودكان تكامل سريع كودك يك مداخله كوچك منجر به پيامد قابل توجه مي شود چه مثبت و چه منفي چالشهاي دارو درماني كودكان اتكاي كودكان به ديگران براي نيازهاي اساسي ازجمله نيازهاي عاطفي و رواني به بزرگترها وابسته اند كودكان انتخاب هاي زيادي ندارند سطح وابستگي يا خود مختاري كودك تصميم گيريها توسط بزرگترها انجام مي شود كودك خودش مراجعه نمي كند چالشهاي دارو درماني كودكان تفاوت استانداردهاي مراقبت از كودك با بزرگترها نحوه ي پيشگيري از آسيب ها و پايش عوارض مداخلات در كودكان متفاوت است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 73 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 فصل اول موضوع علم و ارزشهاي اخلاقي تعريف اخلاق اخلاق در لغت بمعني خويها و خصلتها و سرشت ها مي باشدكه جمع خلق است و در اصطلاح ، فني است كه بحث از ملكات انسان مي كند كه متعلق به قواي نباتي و حيواني و انساني انسان مي باشد و هم چنين كار اين فن تميز دادن فضائل آن ملكات از رزائلش مي باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالي كردن خود از رزائل كمال وجودي يابد . 2 فصل اول موضوع علم و ارزشهاي اخلاقي تعريف اخلاق اخلاق در لغت بمعني خويها و خصلتها و سرشت ها مي باشدكه جمع خلق است و در اصطلاح ، فني است كه بحث از ملكات انسان مي كند كه متعلق به قواي نباتي و حيواني و انساني انسان مي باشد و هم چنين كار اين فن تميز دادن فضائل آن ملكات از رزائلش مي باشد تا انسان بواسطه آراستن خود به فضائل و خالي كردن خود از رزائل كمال وجودي يابد . 2 اخلاق : « بِمَعني نَفْس الاَفعالِ الَّتي تَسْتَحِقُ المَدْحِ اَوِ لذَّمَّ » اخلاق به افعالي گفته مي شود كه سزاوار ستايش يا نكوهش باشند . معمولاً در مورد اخلاق گفته مي شود كه ( عبارت است از علم زيستن يا علم چگونه زيستن ) ولي آنچه مربوط به اخلاق است تنها اين نيست كه ( چگونه بايد زيست ) بلكه اين است كه ( براي اينكه با ارزش و مقدس و متعالي زيست كرده باشيم چگونه بايد زيست ) . البته ناگفته ماند كه يك چيز را در تمام اين تعريفات بايد بعنوان اصل موضوع اتخاذ كرد و آن آزادي و مختار بودن است ، يعني اخلاق رسيدن به كمال انساني از راه انجام دادن كارهاي نيك و از بين بردن كارهاي زشت است . 4 اختياراً بايد گفت : چيزي كه كار را اخلاقي يا غير اخلاقي مي كند اراده و اختيار است و لذا موجوداتي كه از راه اراده و اختيار بي بهره اند خارج از اين بحث اند و براي همين هيچ گاه نمي گويند : فلان حيوان كار خلاف اخلاق مرتكب شد و يا فلان حيوان كار اخلاقي انجام داد . موضوع علم اخلاق موضوع علم اخلاق همانطوري كه از تعريفش پيداست شكوفا نمودن خصائص نيك انسان و از بين بردن خصائص پست انساني است ، بنابراين موضوع علم اخلاق انسان را از حيث رفتار و كردار و گفتار مي باشد . هدف و غايت علم اخلاق هدف علم اخلاق را از موضوعش مي توان يافت ، بدينگونه كه وقتي موضوعش شكوفا نمودن خصائص خوب انساني و مضمحل نمودن صفات رذبله او باشد نتيجه اين كار بوجود آوردن يك مدينه فاضله بوسيله انسانهاي خود ساخته خواهد بود ، زيرا تمام زشتي ها از ناحيه بودن صفات حيواني و نبودن صفات انساني بوجود مي آيند و وقتي موضوع علم اخلاق ( كه نابود كردن صفات رذيله و شكوفا كردن صفات حسنه باشد ) محقق شود ، ديگر جائي براي زشتي ها كه شامل افراد بسياري مانند دزدي ، تجاوز ، خيانت ، دروغ و غيبت و رشوه و غيره باشد ، نخواهد ماند ، در نتيجه انسان از حيوانيت محض بيرون آمده و به سوي الهي شدن پيش خواهد رفت و در نتيجه الهي خواهد شد، پس غايت اخلاق ، الهي شدن انسان است و به همين معني اشاره دارد . روايتي كه مي فرمايد :