لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
پاکسازی قومی از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری, جستجو پاکسازی قومی سمت راست بالا: جنگ جهانی اول: نسل کشی ارامنه سمت چپ بالا: جنگ جهانی دوم : یهودیان در صف انتخاب برای اعزام به اردوگاه آشویتس سمت راست پایین: کلن پس از جنگ جهانی دوم، کودکان آوارگان آلمانی که در منطقهای تازهساز بازی میکنند. سمت چپ پایین: سال ۱۹۴۸ میلادی، مهاجران فلسطینی پاکسازی قومی در طول تاریخ پیش از میلاد مسیح کشتار کنعانیان خاورمیانه اسکانهای اجباری میانرودان قرون وسطا کشتار دانمارکیان انگلستان اخراج یهودیان انگلستان اخراج یهودیان فرانسه اخراج یهودیان اسپانیا اخراج مسلمانان اسپانیا پس از عصر نوزایش پاکسازی بوسیله جابجایی مردم امپراتوری روسیه و امپراتوری عثمانی پاکسازی قومی و استعمار نابودی تاینوها قارهٔ آمریکا جابهجایی سرخپوستان قارهٔ آمریکا پاکسازی قومی در جزیره دیگو گارسیا اقیانوس هند پاکسازی قومی در قرن بیستم موج نخست (پیش و در خلال جنگ جهانی اول) مسلمانان بالکان امپراتوری عثمانی نسلکشیِ ارامنه و آشوریان عثمانی اخراج و کشتار یهودیان و آلمانیها امپراتوری روسیه موج دوم (پیش، در خلال و اندکی پس از جنگ جهانی دوم) اخراج لهستانیها آلمان نازی هولوکاست آلمان نازی قتل عام و اخراج یهودیان رومانی پاکسازیهای قومی در شوروی در جنگ جهانی دوم شوروی پاکسازیهای قومی در شرق اروپا اروپای شرقی و بالکان اخراج آلمانیها اروپای شرقی اخراج فلسطینیها خاورمیانه موج سوم (در خلال و پس از جنگ سرد) خشونت میان یونیانیان و ترکهای جزیرهٔ قبرس قبرس نسلکشیهای یوگسلاوی یوگسلاوی پاکسازیها در قفقاز جنوبی قفقاز پاکسازی قومی در رواندا آفریقا پاکسازی قومی، به کوششی قهرآمیز جهت یکدستسازی منطقهای از لحاظ قومی گویند که معمولاً با تبعید، مهاجرت و جایگزینی اجباری و کشتار صورت میگیرد. پاکسازی قومی، معمولاً با نابودی بخش بزرگی از آثار تاریخی، گورستانها، خانهها و دیگر مظاهر تمدنی قوم هدف همراه خواهد بود.[۱] شاید بتوان گفت پاکسازی قومی، نوعی نسلکشی است که بیشتر برای زدودن قوم هدف از یک منطقهٔ جغرافیایی خاص انجام میپذیرد و معمولاً سبب تغییر جغرافیای قومی-نژادی-مذهبی آن منطقه میشود. بزرگترین شباهت میان نسلکشی و پاکسازی قومی را میتوان نابودی اجباری گروههای قومی، نژادی، ایدئولوژیکی دانست. از آنجایی که پاکسازی قومی تعریفی رسمی در مجامع بینالمللی ندارد، نمیتوان بهدرستی تفاوتی قضایی، میان نسلکشی و پاکسازی قومی قائل شد. انگیزهٔ اغلب پاکسازیهای قومی مدرن، یکدستسازی ترکیب دینی-قومی و یا نژادی بودهاست، در حالی که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، انگیزهٔ پاکسازیها عموماً برپایهٔ مذهب بودهاست.[۲] پاکسازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحتالفظی عبارت صربی-کرواتی etničko čišćenje است.[۱] این واژه در دههٔ ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسلکشیهایی که در جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد و بهسرعت به یکی از اصطلاحات رایج در میان واژگان مربوط به خشونت علیه گروههای انسانی تبدیل شد. هر چند که برخی معتقدند پاکسازی قومی ریشهای تاریخی دارد.[۲] اینکه آیا پاکسازی قومی در طول تاریخ ریشه داشته یا مربوط به تحولات قرن بیستم میلادی است، از موارد مورد اختلاف است. از مصادیق پاکسازی قومی در طول تاریخ میتوان به جابهجاییهای اجباری آشوریان سدهٔ نهم تا هفتم پ. م، کشتار و اعدام دستهجمعی دانمارکیهای ساکن انگلستان در سده دهم میلادی، اخراج یهودیان از اسپانیا در قرن ۱۵ میلادی، و نابودی سرخپوستان آمریکا توسط مهاجران و استعمارگران سفیدپوست اروپایی اشاره کرد.[۱] اگرچه عملاً فتح تمامی سرزمینهای مستعمراتی توسط اروپاییان —مانند مکزیک، استرالیا، آمریکا— خشن بودهاست، اما فقط برخی از آنها منجر به پاکسازی قومی خونین شدند.[۳] ظهور «پاکسازی قومی مدرن» در قرن نوزدهم و بیستم میلادی و در مناطق مختلفی مانند سرزمینهای امپراتوریهای قدیمی در مرکز و شرق اروپا و غرب آسیا اتفاق افتاد. امواج متعدد پاکسازی قومی نقشهٔ قومی و مذهبی این مناطق را تغییر داد. نخستین موج در زمان جنگ جهانی اول آغاز و مدت کوتاهی پس از پایان آن به اتمام رسید. دومین موج درست پس از آغاز جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید و اندکی پس از اتمام جنگ پایان پذیرفت. سومین موج هم در خلال جنگ سرد با شدت کمی آغاز و پس از پایان جنگ سرد به اوج رسید.[۲] از موارد به وقوع پیوسته در امواج مذکور میتوان به نسلکشی ارامنه، آشوریان و یونانیان توسط ترکان عثمانی در خلال و پس از جنگ جهانی اول، نسلکشی یهودیان —معروف به هولوکاست— توسط آلمان نازی، اخراج میلیونها آلمانی از لهستان و چکوسلواکی و دیگر مناطق اروپای شرقی پس از پایان جنگ جهانی دوم و کشتار بوسنیاییهای مسلمان توسط صربهای بوسنی پس از پایان جنگ سرد اشاره کرد.[۲][۱] کمیسیونی از کارشناسان سازمان ملل که جهت رسیدگی به وقایع بوسنی و هرزگوین تشکیل شده بود، در ماه فوریهٔ ۱۹۹۳ پاکسازی قومی را جرمی علیه قوانین بینالمللی توصیف کردهاند. اگرچه امروزه مفهوم پاکسازی قومی بخوبی فهمیده شدهاست، اما بر خلاف نسلکشی وارد اسناد حقوق بینالملل نشده و به عنوان جزئی از جرایمی که پیشتر تعریف شده، یعنی جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی، طبقه بندی میشود.[۲] محتویات [نهفتن] ۱ تعریف ۲ سازوکار پاکسازی قومی ۳ پاکسازی قومی در طول تاریخ ۳.۱ کشتار کنعانیان به دست یهودیان ۳.۲ اسکانهای اجباری توسط آشوریان ۳.۳ کشتار دانمارکیان توسط انگلیسیها ۳.۴ اخراج یهودیان از انگلستان ۳.۵ اخراج یهودیان از فرانسه ۳.۶ اخراج یهودیان از اسپانیا ۳.۷ اخراج مسلمانان از اسپانیا ۳.۸ جابهجاییهای اجباری امپراتوری عثمانی و روسیه ۴ استعمار و پاکسازی قومی ۴.۱ نابودی تائینوها ۴.۲ جابهجایی اجباری سرخپوستان در آمریکای شمالی ۴.۳ پاکسازی قومی در جزیره دیگو گارسیا ۵ پاکسازیهای قومی در قرن بیستم میلادی ۵.۱ موج نخست ۵.۱.۱ پیش از جنگ جهانی اول ۵.۱.۲ در جنگ جهانی اول ۵.۱.۲.۱ نسلکشیهای ترکان عثمانی ۵.۱.۲.۲ پاکسازی قومی توسط امپراتوری روسیه ۵.۲ موج دوم ۵.۲.۱ در جنگ جهانی دوم ۵.۲.۱.۱ نسلکشی و پاکسازی قومی توسط آلمان ۵.۲.۱.۱.۱ هولوکاست ۵.۲.۱.۲ پاکسازی قومی توسط رومانی ۵.۲.۱.۳ پاکسازی قومی توسط شوروی ۵.۲.۱.۴ پاکسازیهای قومی محلی ۵.۲.۲ پس از جنگ جهانی دوم ۵.۲.۲.۱ اخراج آلمانیها ۵.۲.۲.۲ فلسطینیها ۵.۳ موج سوم ۵.۳.۱ در جنگ سرد ۵.۳.۱.۱ یونانیان و ترکان قبرس ۵.۳.۲ پس از جنگ سرد ۵.۳.۲.۱ پاکسازی قومی در یوگسلاوی ۵.۳.۲.۲ پاکسازی قومی در قفقاز جنوبی ۵.۳.۲.۳ پاکسازی قومی در رواندا ۶ پاکسازی قومی و حقوق بینالملل ۷ مبانی نظری ۷.۱ انگیزه عاملان ۷.۲ پاکسازی قومی و فلسفه ۷.۲.۱ پاکسازی قومی و دموکراسی ۸ جستارهای وابسته ۹ منابع تعریف پاکسازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحتالفظی عبارت صربی-کرواتی etničko čišćenje است.[۱] این واژه در دهه ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسلکشیهایی که در جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد. هر چند که برخی معتقدند پاکسازی قومی ریشهای تاریخی دارد. ممکن است حامیان حملات خشن صربها این واژه را ابداع کرده باشند؛ و شاید نیز صربها این واژه را که قبلاً خود برای اشاره به فشار آلبانیاییتبارها به صربهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
واحد ورامین ( پیشوا) موضوع: ویژگی های انسان مسلمان فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمه چكيده انسان در جهان بيني اسلامي فصل اول ماهيت انسان فصل دوم جاذبه هاي معنوي انسان خودشناسي پرورش استعداد ها نقش موثر انسان در ساختن آينده خويش فصل سوم آگاهيهاي انسان خودآگاهي فطري خود آگاهي فلسفي خود آگاهي جهاني خودآگاهي طبقاتي خودآگاهي ملي خودآگاهي انساني خودآگاهي عرفاني خودآگاهي پيامبرانه نتيجه منابع « مقدمه » موضوع بحث، انسان كامل از ديدگاه اسلام است، انسان كامل يعني انسان نمونه، انسان اعلاء، انسان والا. انسان هم مانند بسياري از چيزهاي ديگر كامل و غير كامل دارد و بلكه معيوب دارد و سالم و باز انسان سالم خودش دو نوع است: 1) انسان سالم و كامل 2) انسان سالم و غير كامل شناختن انسان كامل يا انسان نمونه از ديدگاه اسلام از آن نظر براي ما مسلمين واجب و لازم است كه حكم مدل و حكم الگو و سرمشق را دارد يعني ما اگر بخواهيم يك مسلمان كامل باشيم چون اسلام مي خواهد انسان كامل بسازد اگر بخواهيم به كمال انساني خودمان برسيم، تحت تربيت و تعليم اسلامي. بايد بدانيم كه انسان كامل چگونه انساني است، چهره انسان كامل چگونه چهره ايست يعني چهره روحي و معنوي آن، سيماي معنوي انسان كامل چگونه سيمايي است. مشخصات انسان كامل چگونه مشخصاتي است تا ما جامعه خودمان را، افراد خودمان را و خودمان را آنگونه بسازيم و اگر ما انسان كامل اسلام را نشناسيم قطعاً نمي توانيم كه يك مسلمان تمام و كامل باشيم. خود پيغمبر اكرم (ص) نمونه انسان كامل اسلام است. علي (ع) يك نمونه ديگر از انسان كامل اسلام است. ما اگر انسان كامل اسلام را چه از راه بيان قرآن و چه از راه شناخت شخصيت پرورده هاي قرآن نشناسيم نمي توانيم راهي را كه اسلام معين كرده است برويم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..Doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 37 صفحه
قسمتی از متن word (..Doc) :
2 تاريخچه بمب اتم قبه دود يك بمب اتمي هانريبكرل نخستين كسي بود كه متوجه پرتودهي عجيب سنگ معدن اورانيم گرديدبس ازان در سال 1909 ميلادي ارنست رادرفوردهسته اتم را كشف كردوي همچنين نشان دادكه پرتوهاي راديواكتيودر ميدان مغناطيسي به سه دسته تقيسيم مي شود( پرتوهاي الفا وبتاوگاما)بعدها دانشمندان دريافتند كه منشاء اين پرتوها درون هسته اتم اورانيم ميباشد. در سال 1938 با انجام ازمايشاتي توسط دو دانشمند ا لماني بنامهاي اتوها ن و فريتس شتراسمن فيزيك هسته اي پاي به مرحله تازه اي نهاد اين فيزيكدانان بابمباران هسته اتم اورانيم بوسيله نوترونها به عناصر راديواكتيوي دست يافتندكه جرم اتمي كوچكتري نسبت به اورانيم داشت او براي توصيف علت ايجاد اين عناصرليزه ميتنرواتو فريش پديده شكافت هسته رادر اورانيم تو ضيح دادند ودر اينجا بود كه نا قوس شوم اختراع بمب اتمي به صدا در امد U235 + n -> fission + 2 or 3 n + 200 MeV زيرا همانطور كه در شكل فوق مي بينيد هر فروپاشي هسته اورانيم0 ميتوانست تا 200 مگاولت انرژي ازاد كند وبديهي بود اگر هسته هاي بيشتري فرو پاشيده مي شد انرژي فراواني حاصل مي گرديد. بعدها فيزيكدانان ديگري نيز در اين محدوده به تحقيق مي پرداختند يكي ازانان انريكو فرمي بود( 1954 - 1901) كه بخاطر تحقيقاتش در سال 1938 موفق به دريافت جايزه نوبل گرديد. در سال 1939 يعني قبل از شروع جنگ جهاني دوم در بين فيزيكدانان اين بيم وجود داشت كه المانيهابه كمك فيزيكدانان نابغه اي مانند هايزنبرگ ودستيارانش 2 بتوانند با استفاده از دانش شكافت هسته اي بمب اتمي بسازندبه همين دليل از البرت انيشتين خواستند كه نامه اي به فرانكلين روزولت رئيس جمهوروقت امريكا بنويسددر ان نامه تاريخي از امكان ساخت بمبي صحبت شد كه هر گز هايزنبرگ ان را نساخت. چنين شدكه دولتمردان امريكا براي پيشدستي برالمان پروژه مانهتن را براه انداختندو از انريكو فرمي دعوت به عمل اوردند تا مقدمات ساخت بمب اتمي را فراهم سازد سه سال بعددر دوم دسامبر 1942 در ساعت 3 بعد از ظهر نخستين راكتور اتمي دنيا در دانشگاه شيكاگو امريكا ساخته شد. سپس در 16 ژوئيه 1945 نخستين ازمايش بمب اتمي در صحراي الامو گرودو نيو مكزيكو انجام شد. سه هفته بعد هيروشيمادرساعت 8:15 صبح در تاريخ 6 اگوست 1945 بوسيله بمب اورانيمي بمباران گردييد و ناكازاكي در 9 اگوست سال 1945 در ساعت حدود 11:15 بوسيله بمب پلوتونيمي بمباران شدند كه طي ان بمبارانها صدها هزار نفر فورا جان باختند. انريكو فرمي (صف جلو نفر اول سمت چپ) و همكارانش در شيكاگو پس از ساخت نخستين راكتور هسته اي جهان به اميد انكه از راكتور هسته اي تنها در اهداف صلح اميز استفاده شود و دنيا عاري از سلاحهاي اتمي گردد ليزه ميتنر ) مادر انرژي اتمي) ليزه در سال 1878 در يك خانواده هشت نفري بدنيا امد وي سومين فرزند خانواده بود باو جود تمامي مشكلاتي كه بر سر راه وي بخاطر زن بودنش بود در سال 1901 وارد دانشگاه وين شد و تحت نظارت بولتزمن كه يكي از فيزيكدانان بنام دنيا بود فيزيك را اموخت . ليزه توانست در سال 1907 به درجه دكتر نايل گردد و سپس راهي برلين گرديد تا در دانشگاهي كه ماكس 3 پلا نك رياست بخش فيزيك ان را بر عهده داشت به مطالعه و تحقيق بپردازد بيشتر كارهاي تحقيقاتي وي در همين دانشگاه بود وي هيچگونه علاقه اي به سياست نداشت و لي به علت دخالتهاي روزن افزون ارتش نازي مجبور به ترك برلين گرديد ودر سال 1938 به يك انستيتو در استكهلم رفت . ليزه ميتنر به همراه همكارش اتو فريش اولين كساني بودندكه شكافت هسته را توضيح دادند انان در سال 1939 در مجله طبيعت مقاله معروف خود را در مورد شكافت هسته اي دادند وبدين ترتيب راه را براي استفاده از انرژي گشودند به همين دليل پس از جنگ جهاني دوم به ميتنر لقب مادر بمب اتمي داده شد ولي چون وي نمي خواست از كشفش بعنوان بمبي هولناك استفاده گردد بهتر است به ليزه لقب مادر انرژي اتمي داده شود چگونه يك بمب هسته اي بسازيم ؟ بمب هاي اتمي شامل نيروهاي قوي و ضعيفي اند كه اين نيروها هسته يك اتم را به ويژه اتم هايي كه هسته هاي ناپايداري دارند، در جاي خود نگه مي دارند. اساسا دو شيوه بنيادي براي آزادسازي انرژي از يك اتم وجود دارد: 1- شكافت هسته اي: مي توان هسته يك اتم را با يك نوترون به دو جزء كوچك تر تقسيم. اين همان كرد شيوه اي است كه در مورد ايزوتوپ هاي اورانيوم (يعني اورانيوم235 واورانيوم 233) به كار مي رود همجوشي هسته اي: مي توان با استفاده از دو اتم كوچك تر كه معمولا هيدروژن يا ايزوتوپ هاي هيدروژن (مانند دوتريوم و تريتيوم) هستند، يك اتم بزرگ تر مثل هليوم ياايزوتوپ هاي آن را تشكيل داد. اين همان شيوه اي است كه در خورشيد براي توليد انرژي به كار مي رود. در هر دو شيوه ياد شده ميزان عظيمي انرژي گرمايي و تشعشع به دست مي 4 آيد براي توليد يك بمب اتمي موارد زير نياز است: يك منبع سوخت كه قابليت شكافت يا همجوشي را داشته باشد دستگاهي كه همچون ماشه آغازگر حوادث باشد راهي كه به كمك آن بتوان بيشتر سوخت را پيش از آنكه انفجار رخ دهد دچار شكافت يا همجوشي كرد در اولين بمب هاي اتمي از روش شكافت استفاده مي شد. اما امروزه بمب هاي همجوشي از فرآيند همجوشي به عنوان ماشه آغازگر استفاده مي كنند بمب هاي شكافتي (فيزيوني): يك بمب شكافتي از ماده اي مانند اورانيوم 235 براي خلق يك انفجار هسته اي استفاده مي كند. اورانيوم 235 ويژگي منحصر به فردي دارد كه آن را براي توليد هم انرژي هسته اي و هم بمب هسته اي مناسب مي كند. اورانيوم 235 يكي از نادر موادي است كه مي تواند زير شكافت القايي قرار بگيرد.اگر يك نوترون آزاد به هسته اورانيوم 235 برود،هسته بي درنگ نوترون را جذب كرده و بي ثبات شده در يك چشم به هم زدن شكسته مي شود. اين باعث پديد آمدن دو اتم سبك تر و آزادسازي دو يا سه عدد نوترون مي شود كه تعداد اين نوترون ها بستگي به چگونگي شكسته شدن هسته اتم اوليه اورانيوم 235 دارد. دو اتم جديد به محض اينكه در وضعيت جديد تثبيت شدند از خود پرتو گاما ساطع مي كنند. درباره اين نحوه شكافت القايي سه نكته وجود دارد كه موضوع را جالب مي كند احتمال اينكه اتم اورانيوم 235 نوتروني را كه به سمتش است، جذب كند، بسيار بالا است. در بمبي كه به خوبي كار مي كند، بيش از يك نوترون از هر فرآيند فيزيون به دست مي آيد كه خود اين نوترون ها سبب وقوع فرآيندهاي شكافت بعدي اند. اين وضعيت اصطلاحا «وراي آستانه بحران» ناميده مي شود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 55 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 1 ترجمان البلاغه پرفسوراحمد آتش : احمد آتش ، در سال 1917 به دنیا امد و در سال 1966 م در گذشت ،او اديب و ايرانشناس معروف كشور تركيه است . وي در آغچاكوي در ناحيه ي بيرجيك زاده شد .. تحصيلات ابتدايي را در مَرْعَش و تحصيلات متوسطه را در قونيه به پايان رساند .اتش درسال 1935م وارد مدرسه ي عالي استانبول شد و در گروه آموزشي زبان و ادبيات تركي دانشكده ي ادبيات استانبول به تحصيل مشغول شد . آتش در باره ی اموختن زبان فارسی مينويسد :"من زبان فارسي را خود به خود آغاز كردم "او هنوز دانشجو بود كه ريتر- محقق المانی - در تعليم دروس خود ،- فارسي و عربي- ، از او ياري خواست . پس از آن كه احمد آتش در 1939 م موفق به گرفتن گواهي نامههاي تحصيلي لازم شد ، رسماً به سمت دستياري ريتر در دانشگاه استخدام گردید .اتش بعد از دفاع از رساله ي خود ، در اوايل سال 1943م به مقام « دانشياري » دست یافت. . اودر تصحيح متون مختلف ، كه خود آن را " نقد و نشر متون" ميخواند ، شاگرد وفادار ريتر بود .احمدآتش از 1939 م با همكاري ريتر براي استقلال كرسي ادبيات عربي و فارسي کوشش بسیاركرد و. اين كار بسیارمهم هنگامي انجام گرفت كه آموزش همگاني عربي و فارسي از برنامه ي مدارس متوسطه و عالي حذف گرديده بود و اين دو درس در دانشكده ي ادبيات فقط جزئي تكميلي از دروس ديگر به حساب ميآمد . آتش همچنين در گسترش سازمان خاورشناسي ، كه به طور غيررسمي در 1938 م بنياد يافته بود ، بسيار كوشيد و از 1949م ( تاريخ مراجعت ريتر به آلمان ) تا هنگام وفات ، مسئوليت آموزشي كرسي ادبيات عربي و فارسي و مؤسسه ي خاورشناسي را برعهده داشت. احمد آتش در 1935 م به مقام استادي دست يافت و . با نشر نخستين شماره ي مجله ي خاورشناسي در 1956 م مؤسسه ي خاورشناسي را داراي نشريهاي تخصصي کرد . او افزون بر اين مسئوليت ها ، مديريت انتخابي هيأت تحريريه ي اسلام آنسيكلوپديسي ، عضويت كميته ي اداري انجمن جهاني پژوهش هاي خاورشناسي ، كه خود از بنيادگزاران آن بود ، عضويت بنياد تحقيقات فرهنگي ترك ، مجمع زبانشناسي ترك و نيز سرپرستي بخش اسلامي كتابخانه ي دانشگاه استانبول را براي مدتي برعهده داشت 1 2 احمد آتش محققي دقيق و دانشمندي پركار بود . وسعت مطالعات در باب موضوعات گوناگون ، كار مداوم در زمينه ي نسخههاي خطي كتابخانهها از او عالمي پرمايه ساخته بود . آتش درباره ی کارهای علمی خود چنین مينويسد : كساني كه « از نزديك با حيات من آشنايي دارند ، ميدانند كه من به جز كارهاي علمي هيچ گرفتاري خارجي ندارم و در تهيه و نشر آثار خود نيز به جز موجبات علمي هيچ عاملي مرا دچار وقفه نميكند ». وی محضر بسیار از اساتید ان زمان مانند ، شرفالدين يالتقايه را درک کرد و آشنايي و تماس درازمدت با ريتر خاورشناس آلماني ، ازوي دانشمندي ممتاز و خاورشناسي برجسته ساخت .وی شاگردان بسیاری داشت كه برخي از آنان هماكنون در دانشگاه هاي تركيه تدريس ميكنند . وی مردی خون گرم وبسیار مودب بود وهیچ گاه خود ستایی نمی کرد ،. انصاف او را می توان در این جمله اش به خوبی درک کرد : "اگر متن مورد انتقاد اشتباهاتي دارد ، اين اشتباهات تنها متوجه شخص من است ، نه اصول علمي . » او علاقه بسیاری به تهيه ي ميكروفيلم و فتوكپي نسخههاي خطي داشت كه در كارگاه كوچكي كه خود در سازمان خاورشناسي ترتيب داده بود ، بدان مشغول بود او.همه ي تحصيلاتش را در تركيه گذراند ، ولي وي به منظور شركت در كنگرهها و سمينارهاي مختلف سفرهاي كوتاهي به خارج از تركيه نیز داشته استکه از ان جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد : 1-بيست و يكمين كنگره ي بينالمللي خاورشناسي ( پاريس ، 1948 م ) 2- هزاره ي ابن سينا ( بغداد ، 1952 م ) 3.- هزاره ي ابن سينا ( تهران ، 1954م ) 4- بيست و سومين كنگره ي بينالمللي خاورشناسان ( كمبريج ، 1954 م ) 5- بيست و پنجمين كنگره ي بينالمللي خاورشناسان ( مسكو ، 1960 م ) 6- مراسم يادبود نهصدمين سال وفات خواجه عبدالله انصاري ( كابل وهرات، 1962 م ) 7 -جلسات بحث و گفت وگو درباره ي تدوين تاريخ مفصل ايران (تهران، 1966م). 1 3 مقدمه ای بر ترجمان البلاغه : ترجمان البلا غه قدیمی ترین اثر ادبی ایران بعد از اسلام است این کتاب قرن ها به فرخی شاعرمنسوب بوده است . رشید الدین وطواط متوفی در 573 هجری در مقدمه حدایق السحر فی دقایق الشعر دلیل نگارش کتاب خود را پراشتباه بودن ونا خوش بودن ترجمان البلاغه می داند ولی ازذکر نام نویسنده خود داری می کند . دومین مولفی که از ترجمان البلاغه یاد می کند یاقوت حموی متوفی در 626 است که ان را منسوب به فرخی می داند .دولتشاه سمرقندی متوفی در 900 هجری نیز در جایی دیگر متذ کر می شود که این کتاب متعلق به فرخی است .بعد ازوی کاتب چلبی و حاجی لطف علی بیک اذر ورضا قلی خان هدایت این کتاب را بدون هیچ توضیح اضافی از فرخی می دانند در این میا ن میرزا محمد قزوینی در مقدمه المعجم تالیف قیس رازی وشبلی نعمانی دانشمند بزرگ هندی به همین طریق پا ی نهاده وکتاب را متعلق به فرخی می دانند . همچنین عباس اقبال در مقدمه خود بر حدایق السحر بمناسبت از بین رفتن ترجمان البلاغه تاسف می خورد. نسخه ای قدیمی از ترجمان البلاغه تا کنون محفوظ مانده است که تاریخ کتا بت ان اخر رمضان 507 است و به تازگی در 1 4 کتابخانه ی فاتح در اسلامبول بدست امده است درصفحه ی اول این نسخه امده است کتا ب ترجمان البلاغه را محمد بن عمرالرادویانی تصنیف کرده است باید دانست هیچ یک از مولفین گذشته ادعا نمی کنند که این کتاب را دیده اند .بنا بر این انتساب ترجمان البلاغه به فرخی به سندی معتبرمتکی نیست . لذا شاهدی در دست نسیت که نشان دهد ترجمان البلاغه را محمدبن عمر الرادویانی ننوشته باشد . محمد بن اقبال رادویانی وکتاب او: ا نام این مولف تنها دراغاز کتاب ودر صفحه ی اول ان ثبت شده است ودر هیچیک ازمنابع تاریخ ادبیا ت ایران تا انجا که ما در دسترس داریم به چنین اسمی بر نمی خوریم ودر کتاب جغرافیایی که ما می شناسیم به هیچ نقطه ای به اسم رادویان تصادف نمی کنیم . ودر کتاب انساب نیز نسبی به شکل "الرادویانی " مذکورنیست . اما از برخی از شواهد واشعار که در این کتاب ذکر شده است میتوان حدس زد که وی در شرق ترکستان وبه احتمال قوی در" فرغانه" متولد شده ومدتی در انجا زیسته است .