لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
زمان نهفتگي و کولتیوار و مدت انبارداری بر تعين كميت عامل اشك آور پياز تاثير مي گذارد خلاصه : عامل اشك آور(LF ،Z,E پروپانتيال اکسید گوگرد) يك محصول مستقيم هیدرولیز يك پروپنيل سيستئين سولفوكسيد 1- prencsoست ودرزماني كه در غلظتهاي بالا وجود دارند بر طعم پياز اثر می گذارد. جهت ارزيابي كردن عامل اشك آور به عنوان يك فاکتور موثر در كيفيت طعم پیاز، دو کولتیوار که یکی در گلخانه پرورش یافته و دیگری پیازهایی بودند که برای مدت 4ماه در دماي مثبت 3 و منفي 1درجه سانتيگراد و رطوبت نسبي 70 درصد ذخيره شدند، ارزیابی شدند. پيازها در فاصله هاي ذخيره سازي ماهانه براي توسعه عامل اشك آور در پيازهاي خيس شده به دنبال يك زمان نهفتگي دو دقيقه اي ارزيابي شدند. زمانيكه عامل اشك آوربا مقادير هیدرولیز 1-prencso مقايسه شد ، ما دريافتيم كه عامل اشك آور به طور شديدي درنظر گرفته نشده است. رابطه عامل اشك آور (LF) 1-prencso نيز بين انوع کولتیوارها در طول زمان انبارکردن متغير مي باشد. از آنجائيكه granex 33 براي دوره هاي طولاني تر ذخيره سازي شد مقدار عامل اشك آور اندازه گيري شده در دو دقيقه به طور نزديكي مقدار 1-prencso هيدورليز شده را منعكس كرد و نشان داد عامل اشك آور dehydrator 3 هرچند به طور همساني صرف نظر از زمان ذخيره سازي درنظر گرفته نشده است. ازاينرو دومين آزمايش با به كارگيري تک تک پيازهاي 2 نوع کولتیوار در جهت تعیین زمان نهفتگی برای تعیین کمیت LF بود. عامل اشك آور حد اكثر در ميان پيازها به طور كلي 5تا 10 ثانيه بعد از خيس شدگي بافت براي آب زدا . بعد از 15 تا 30 ثانيه براي sweet vidalia آشكار سازي شد. مقدار عامل اشك آور تعيين كميت شده بين 5 ثانيه تا دو دقيقه به طور خطي براي 9پياز از 10 پياز dehydrator كاهش يافت اما اين روش براي sweet vidalia كمتر ظاهر شد. یکسان بودن زمان نهفتگی LF برای همه کولتیوارها ممکن نیست. اين اطلاعات يك رابطه پيچيده اي درميان و در داخل کولتیوارپياز براي هیدرولیز 1-prencso و شكل گيري عامل اشك آور در پيازهاي خيس شده را نشان ميدهد. پيازها (Allium cepal.) از ابتدا به خاطر طعم هايشان مصرف ميشوند. در زمان بريده شدن يا آسيب ديدن بافت طعم خاص پياز توسعه مي يابد. آنزيم آليناز كه در واكوئل قرار دارد براي هيدروليز كردن پيش ماده هاي طعم آن آزاد ميشود و مجموعا به عنوان اس آلكنيل ال سيستئين سولفوكسيدها شناخته شده اند و در سيتوپلاسم قرار دارند. سه پياز به طور طبيعي به وجود آمده ترانس مثبت و منفي يك پروپنيل –ال سيستئين سولفوكسيد 1- prencso و مثبت و منفي اس متيل ال سيستئين سولفوكسيد ( MCSO ) و مثبت و منفي اس پروپيل ال سيستئين سولفوكسيد ميباشند. محصولات اوليه واكنش وابسته به هيدروليز اسيدهاي سولفنيك هستند كه به توليد كردن عامل اشك آور و تيوسولفيناتهاو آمونياك و اسد پيروويك ادامه ميدهند. تيوسولفيناتها مسئول ويژگيهاي طعم مختلف مرتبط با پياز هاي خام در زمان مصرف شدن هستند. تيوسولفيناتها دوباره در طول زمان مجددا شکل می گیرند و دي سولفيدها و ديگر تركيبات s را توليد ميكنند. پروپانتيال s-oxide يا عامل اشك آور حاصل از هيدروليز يك پروپنيل سيستئين سولفوكسيد ميباشند و عامل سوزش دهان و گرماي مربوط با مصرف پياز بصورت محلول است. ويژگيهاي حسي حاصل از عامل اشك آور ميتواند شديد باشد و اگر غلظت 1-prenso بالا باشد. بسياري از روشها براي تعيين كميت و كيفيت عامل اشك آور گزارش شده بودند. اولين تلاشها جهت جداسازي تركيبات فرارهاي پياز از جمله عامل اشك آور از تقطير بخار و جداسازي هاي كروماتوگرافي استفاده كردند. هرچند اين روشها كيفي بودند تا اينكه كمي باشند. ساگير و ديگران يك روش كروماتوگرافي گاز را با به كار گيري يك استاندارد داخلي جهت تعيين كميت مونو سولفيدهاو دي سولفيدها در فاصله هاي پياز توسعه دادند كه بعدا ثابت كردند كه جهت به دست آوردن عامل اشك آور زمان اجراي طولاني داشتند. روش ديگر تعيين كميت عامل اشك آور از استخرا ج هگزان و جذب طيف نور سنجي در 254nm استفاده كردند. هرچند چون ديگر تركيبات نيز در هگزان استخراج شدند و در 254nm جذب شدند. ، اين روش نادرست براي تعيين كميت عامل اشك آور ثابت شد. Tewari و bandyopadhyay يك روش كروماتو گرافي لايه نازك را براي تعيين كميت عامل ابداع کردند توسعه دادند اما كروماتوگرافي لايه نازك يك فرايند كند و مشكلي است .با به كار گيري كروماتوگرافي لايه نازك عامل اشك آور مذکور به طور بيشينه در عرض دو دقيقه از خيش شدگي بافت توليد و به سرعت پس از آن ناپديد شد. كروماتوگرافي مايع با كارايي بالا ميتواند بسياري از تيوسولفيناهاي پياز را جدا كند اما عامل اشك آور را تعيين كم یت نميكند. به كار گيري كروماتوگرافي گاز و جداسازي طيفي جرمي و دماهاي دريچه، و ستون تزريق داغ باعث ميشود تا مواد شيميايي پياز دوباره ایجاد و مصنوعات را تولید کند. هر چند با به كارگيري دماهاي پايينتر درطول تزريق و جداسازي كروماتوگرافي گاز عامل اشك آور به طور درستي آشكار سازي شد اما تعيين كميت نگردید. Schmidt و ديگران در1996 جهت بهينه سازي و تعيين كميت عامل اشك آور با به كارگيري يك استاندرد داخلي يك روش سريع كر.ماتوگرافي را توسعه دادند وتحقيق كردند. آنها در زمان ارزيابي اوليه شان به دنبال يك زیان نهفتگي خيس شدن دو دقيقه اي، برای آشكار سازي حد اكثر عامل اشك آور را گزارش كردند. بیشتر دو دقيقه عامل اشك آور كاهش پيدا كرد و آنها حدس زدند كه اين به تبخیر، هیدرولیز یا کاهش بود. تكنيك اخيرا منتشر شده براي تحليل كردن تيوسولفينات هاي پياز و عامل اشك آور از استخراج مايع بحراني استفاده كردند. هرچند آشكار سازي عامل اشك آور به علت فراريت آن و حبس شدن غير موثر در مهره هاي شيشه اي جزئي بود. از آنجائیکه کاربرد روش schmidt ظاهرا معتبر ترين و سريعترين روش براي تعيين كميت عامل اشك آور است، مطالعه با به کارگیری این روش جهت ارزيابي تغييرات عامل اشك آور (كه ممكن است قبل و درطول ذخيره سازي پياز با به كار گيري دو کولتیوار می باشد صورت گرفت. هرچند زمانيكه عامل اشك آور با مقدار هیدرولیز شده 1-prencso در خيس شدگيها مقايسه شد ، يك مسئله ذاتي درزمان نهفتگي ظاهر شد. دومين مطالعه جهت تعيين كردن زمان آشكار سازي حد اكثر عامل اشك آور در پياز هاي خيس شده و رابطه آن با 1-prencso هیدرولیز شده صورت گرفت. روش انجام مطالعه آزمايش 1: دو نوع کولتیوارپياز با نور كم ، dehydrator 3 و(granex 33) بر اساس تغييرات طعم دوره گزارش شده قبليشان در طول دوره انبار سازی انتخاب شدند. دردسامبر 1997 هر کولتیوار با س.بسنرتی Fafard 3-B كاشته شدند و بر اساس نیاز آبی شان آبیاری شدند و با محلول مغذي 20N-20P-20K هر 7تا 10 روز كود داده شدند.نهالها با دماهاي 28درجه سانتيگراد درروز 16 درجه سانتيگراد درشب براي هفت و نيم هفته قبل از پيوند داده شدن در جعبه هاي رشد كه حاوي fafrad-3-B ميباشد درگلخانه روييدند. 16 گياه ازهر کولتیواردرحدود40 جعبه به ابعاد 14*46*46 سانتي متري با فاصله 10 سانتي از مركز كاشته شدند. در حدود 100 ميلي ليتر از يك محلول هوگلند و آرنون پر قدرت به طور هفتگي براي هرگياه به کار رفت تا پيازها دوباره بداشت شدند. درسرتاسر آزمايش گياهان مطابق نياز آب داده شدند. پيازهاي هر کولتیواراز 5 تا 10 مي 1998 در زمانيكه بيش از 50 درصد از گياهان برگ داشتند برداشت شدند. اندازه و میزان رسیدگی پياز مشابه با پيازهاي روييده در مزرعه بود. گياهان از ريشه كنده شدند و در جعبه هايي براي چندين روز قرار داده شدند. زمانیکه برگها پیر و قهوه ای شدن آنها را بهراه ریشه ها، خارج کردند و پیازها در كيسه هاي توري قرار دارند و جهت خشك شدن براي 7روز درگلخانه آويزان شدند. درحدود 18 پياز يكنواخت از هر کولتیوارانتخاب شد و هر كدام 16 کیسه توری قرار داده شدند. قبل از انبار کردن، از هر کولتیوار، 4 نمونه 10 لایه ای را برای تحلیل اولیه کنار گذاشند. كيسه ها ي 18 پيازي باقيمانده در انبار سرد شده با به كار گيري يك طرح بلوك شكافي با 4 مانع قرار داده شدند. بلوكها نواحي مختلفي از خنك كننده بودند و کولتیوارنمودارهاي اصلي و ماه هاي ذخيره سازي نمودارهاي فرعي بودند. كليه کولتیواربراي 4 ماه ذخيره شدند. در فاصله هاي ماهانه ، 4كيسه پياز از هر کولتیوارازانبار درآمدند و قبل از آنالیز بمدت 24 ساعت در درجه حرارت اتاق قرار دارند. 10 پياز يكنواخت سالم از هر کولتیواراز هر كيسه براي هیدرولیز 1-prencso و تعيين كميت عامل اشك آور به دنبال خيس شدگي پياز انتخاب شدند. قبل از آنالیز هر يك از 10 پياز ازبالا به پايين نصف شدند و 10 نيمه با يك تك نمونه تركيب شدند. نيمه هاي از يك گروه جهت تعيين كميت مقدار 1-prencso سالم قبل از خيس شدگي بافت بر طبق روش كوپسل مورد استفاده قرار گرفتند . نيمه ديگر جهت تعيين مقدار 1-prencso هيدروليز شده بر طبق لانكاستر مورد استفاده قرار گرفت. تكه هاي نازك 10 پياز با يك فشار بادي عصاره گيري شدند و نمونه اي از مقدار زياد 0.5 ميلي ليتري بعد از نهفتگي دو دقيقه اي برداشته شد و فورا در 100سی سی محلولی که 12 حجم متانول در برابر 3 حجم آب کافت قرار داده شده تا واکنش آنزیمی متوقف گرد.به هر نمونه عصاره يا متانول 10.5 ميلي ليتري ، اس متيل گلوتاتيون و گاما ال گلوتاميل ال اسيد گلوتاميك و مثبت منفي اس بوتيل ال سيستئين سولفوكسيد به عنوان استانداردهاي داخلي اضافه شدند. ازاينرو نمونه ها براي تعيين كميت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 22 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا مهندسی فاکتورهای انسانی ارگونومي علم متناسب كردن كار با انسان FITTING THE JOB TO THE HUMAN ارگونومي چيست ؟ طراحي براي انسان بررسي روابط بين انسان ، ماشين و محيط كار و بهينه سازی آن دانش جوانی است که با استفاده از مجوعه ای از علوم، سيستم كار را به گونه ای طراحی مي کند که حداکثر بازدهی و حداقل خطا و خستگی را داشته باشد. علم پيشگيری از اختلالات اسکلتی- عضلانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 55 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بسم الله الرحمن الرحیم ) اَلصِحه اَفضَل اَلنَعم ) سلامتي بالاترين نعمتها است حضرت علي (ع ) نرمشهای آمادگی جسمانی و فاکتورهای آن مقدمه اهميت فعاليت بدني به عنوان بخش مكمل يك زندگي سالم گسترش يافته و شواهد علمي از فوايد سلامت بخش تمرين و ورزش در حال افزايش است. بررسي ها نشان مي دهند كه فعاليت بدني با تكرار ، شدت ، مدت مناسب و بر اساس برنامه هاي منظم ، مزاياي قابل توجه دارد. حفظ سطح مناسبي از عناصر آمادگي جسماني مانند استقامت قلب و عروق ، قدرت و استقامت عضلاني ، تركيب بدني و انعطاف پذيري ، در كاهش خطر بيماري هاي قلبي ، فشار خون ، ديابت ، پوكي استخوان ، چاقي ، و ناراحتي هاي رواني (افسردگي) مؤثر است. كاهش ميزان موارد حمله ي قلبي و حفظ عملكرد مستقل در پيري از مزاياي تمرينات منظم است. به علاوه افراد داراي فعاليت جسماني نسبت به افراد غير فعال از طول عمر بيشتري برخوردارند. آ مادگي جسماني چيست؟ آمادگي جسماني عبارت است از توانايي زيستن به عنوان موجودي متعادل و كامل.و يا آمادگي جسماني را مي توان انجام دادن كارهاي روزمره بدون خستگي و صرف انرژي زياد تعريف كرد..... يك فرد علاوه بر سلامت جسماني بايد داراي صفاتي چون رفتار نيكوي انساني مبتني بر اصول اخلاقي برخوردار باشد. برنامه هاي تربيت بدني به طور جدي آمادگي جسماني را مورد توجه قرار داده و در بهبود آمادگي و تندرستي كلي نيز تلاش مي كند. آمادگي جسماني به مفهوم وسيع كلمه عبارت است از : ظرفيت هر فرد براي توليد انرژي ( فرايندهاي هوازي ، غير هوازي و انتقال اكسيژن) توانايي او از نظر كاركردهاي عصبي و عضلاني ( قدرت ، هماهنگي ، تكنيك ) قابليت تحرك در مفاصل و ظرفيت شخص از نقطه نظر فاكتورهاي رواني (انگيزه، تاكتيك ) هدف بدنسازي ايجاد راندمان بهتر در كار عضلاني و تامين نيازهاي حركتي مي باشد. در اثر تمرينات بدن سازي حركات بدن منظم و هماهنگ شده و خستگي دير تر ظاهر مي شود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
میزان اثر فاکتورهای اقتصادی تغذیه در لبنیات سازی Normand r.st Pierre بخش علوم جانوری ، ساختمان علوم جانوری 221-A ، دانشگاه ایالت اوهایو، کلمبوس 43210- OH گرفتن پیام خانگی تکرار های مداوم و زیاد می تواند مواد زائد را کاهش دهد و مصرف نیتروژن را در لبنیات سازی گسترش دهد.مشارکت تغذیه و مدیریت در کاهش مواد زائد نیتروژن دار در حین نگهداری همه فرآورده های ملی شیر می تواند روی یک یا چند تا از 5 راه زیر متمرکز شود: · بواسطه یک تعریف بهتر و هدف گیری تخصیص بهینه ورودی ها(به معنی عملکرد بهینه) · بواسطه افزایش قابلیت تولید حیوانی ( کاهش 8% مواد زائد نیتروژن N از یک افزایش 25 درصدی تولید شیر گاو) · بواسطه توسعه علم زیست شناسی ( کاهش 8% در مواد زائد N نیتروژن) · بواسطه تغذیه بیشتر گله ها با آغل های بزرگتر و بیشمار ( کاهش 8% در مواد زائد نیتروژن از تغذیه 6 گروه vs. و یک تک گروه TMR ) · بواسطه تغییر مکان های تکنیکی (به معنی اسید های آمینه حفاظت شده) مقدمه طی 20 یا 30 سال اخیر ، نقطه منبع آلودگی به طور گستاخانه معین شده است. کاهش آلودگی برای منابع غیر نقطه ای ، به منظور جهت دار شدن اخیرا، به وجود آمده است. بسیاری عقیده دارند که کشاورزی منبع عمده صدمه به رودخانه ها و دریاچه های کشور است. در کشاورزی افزایش تمرکز واحدهای تولیدات حیوانی یک مقیاس اثر اقتصادی بزرگ مشاهده شده در تولیدات حیوانی است که یک مرکز اصلی قانونگذاری بوده است چونکه مقدمه پیدایش ان است. (pelley ,1996). در این دیدگاه روی ا رزش ها و مزیت های تنظیم محیطی برای صنایع تولید شده حیوانی بسیار بحث شده است.(boyd , 1997 ; van vuuren et al., 1997) همیت رشتههای «میان-رشتهای» روز به روز، زیاد و زیادتر میشود و در این میان برای رشته ریاضی نیز میان-رشتههایی در ترکیب با سایر رشتهها ایجاد شده است. از جمله آنها رشته Biomathematics است... وقتی برای اولین بار کلمه Biomathemtics به گوشم خورد، فکر کردم اشتباه میشنوم. تا حالا بیوشیمی و بیوفیزیک شنیده بودم اما بیومتمتیکس نه... حاصل جستجوی من در دیکشنریهای آنلاین برای معنای این لغت، این بود: The application of mathematical principles to biological processes یا the principles of mathematics that are of special use in biology and medicine آنقدر این کاربرد ریاضی در علوم زیستی برایم جالب بود که به جستجوی صفحات مربوط به آن در اینترنت از طریق جستجو در گوگل پرداختم و با نهایت تعجب دیدم که دانشگاه ایالتی کالیفرنیا حتی در این زمینه، دارای دپارتمان بوده و تعدادی از اساتید و پرفسورهای بیومتمتیکس در این زمینه به تربیت دانشجو مشغولند. شاید عنوان یکی از سمینارهایی که قرار بود در این زمینه برگزار شود، برایتان جالب باشد: A mathematical approach to an emergency and a non-emergency situation نتيجه جستجوهای بیشتر من در این زمینه (حتی تا حد بررسی سوالات پایان ترم دانشگاه مربوطه) اين بود که بیومتمتیکس در واقع حاصل ترکیب شاخهای از احتمال با زیست شناسی است و گاهی این ترکیب به «آمار ریاضی» هم میرسد بطوریکه شاخه Biostatistics هم وجود دارد... به نظر من ایجاد این میان-رشتههای جدید، چیزی نیست به جز خلاقیت و نگرش عمیق یک متخصص ریاضی علاقمند به علوم زیستی یا یک فیزیولوژیست متمایل به ریاضیات. فکر میکنم اگر ما هم بخواهیم در دنیای جدید حرفی برای گفتن داشته باشیم راهی جز خلاقیت و ابتکار نداریم وگرنه تقلید کننده ابرقدرتهای علمی و صنعتي؛ الی ماشاالله در دنیا وجود دارد... و شاید اگر درست تر بنگریم بیان تواناییهای ریاضیات (تا حد نشان دادن ارتباط این علم با تمامی علوم همانند زیست شناسی و ...) وظیفه ای ملی برای دانشجویان این رشته باشد... شاید... *** کاربرد روش علمي در علوم زيستي مثالي از کاربرد روش علمي: تاريخ علوم زيستي پر از مثالهايي از کاربرد روش علمي توسط پژوهشگران و دانشمندانه. در سال 1822 يه جوان کانادايي به اسم الکسيس سنت مارتين که قايقراني سرسخت و قدرتمند بود، بر حسب تصادف، توسط گلوله اي زخمي شد. زخم پهلوي سنت مارتين به اندازه يه کف دست بود و از اونجا مي شد قسمتي از معده سوراخ شده اش رو ديد. دکتر بومن پزشک ارتش آمريکا بعد از ديدن زخم سنت مارتين مطمئن شد که بيمار تا چند دقيقه ديگه خواهد مرد. اما در کمال تعجب سنت مارتين زنده موند و بعد از چند ماه ديواره معده ش با بافتهاي سطحي بدن يا همون پوست، جوش خورد و مجراي باريکي به اسم فيستول معدي بوجود اومد که به معده ختم مي شد.وسط اين مجرا پرده اي بوجود اومد که مانع خروج مواد از معده مي شد. اما دکتر بومون مي تونست از طريق اين مجرا مستقيما" توي معده رو مي بينه. دکتر بومون ديد که ديواره معده بيمار، حالت مخملي داره و چينهاي پرشماري سطح اونو، مايع مخاطي مي پوشونه. وقتي تيکه هاي نون وارد معده مي شد، ديواره بيرنگ معده به رنگ صورتي تند تغيير مي کرد و مايع مخاطي زيادي ترشح مي شد و يه خورده بعدش ديگه اثري از تيکه هاي نون نبود. دکتر بومون يه مقداري از اين مايع رو که بويي مثل اسيدکلريدريک داشت از معده خارج کرد و يه تيکه گوشت گاو توي اون انداخت. بعد از گذشت 40 دقيقه سطح گوشت کاملا" هضم شده بود. دو ساعت بعد هم تارهاي ماهيچه اي بصورت نخهاي نازک در اومدن و بعد از ده ساعت همه گوشت هضم شده بود. دکتر بومون بعد از جمع آوري مشاهدات خود به اين نتيجه رسيد که معده، غذاي بلع شده رو با ترشح شيره معده که اسيدي هم هست هضم مي کنه. دکتر بومون براي آزمايش فرضيه ش، غذاهاي خيلي متنوعي به سنت مارتين مي داد و واکنش معده اونو مشاهده مي کرد و به اين ترتيب پايه هاي فرضيه خودشو محکم تر مي کرد. حالا اين مثال رو با مراحل روش علمي منطبق مي کنيم. 1- مشاهده: مشاهده ساختمان معده بيمار و ترشح مايع از اون و بعد ناپديد شدن نون و گوشت. 2- تعريف مسئله: علت هضم و نابودي غذا در معده و اثر شيره معده بر اون. 3- جمع آوري اطلاعات:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
زمان نهفتگي و کولتیوار و مدت انبارداری بر تعين كميت عامل اشك آور پياز تاثير مي گذارد خلاصه : عامل اشك آور(LF ،Z,E پروپانتيال اکسید گوگرد) يك محصول مستقيم هیدرولیز يك پروپنيل سيستئين سولفوكسيد 1- prencsoست ودرزماني كه در غلظتهاي بالا وجود دارند بر طعم پياز اثر می گذارد. جهت ارزيابي كردن عامل اشك آور به عنوان يك فاکتور موثر در كيفيت طعم پیاز، دو کولتیوار که یکی در گلخانه پرورش یافته و دیگری پیازهایی بودند که برای مدت 4ماه در دماي مثبت 3 و منفي 1درجه سانتيگراد و رطوبت نسبي 70 درصد ذخيره شدند، ارزیابی شدند. پيازها در فاصله هاي ذخيره سازي ماهانه براي توسعه عامل اشك آور در پيازهاي خيس شده به دنبال يك زمان نهفتگي دو دقيقه اي ارزيابي شدند. زمانيكه عامل اشك آوربا مقادير هیدرولیز 1-prencso مقايسه شد ، ما دريافتيم كه عامل اشك آور به طور شديدي درنظر گرفته نشده است. رابطه عامل اشك آور (LF) 1-prencso نيز بين انوع کولتیوارها در طول زمان انبارکردن متغير مي باشد. از آنجائيكه granex 33 براي دوره هاي طولاني تر ذخيره سازي شد مقدار عامل اشك آور اندازه گيري شده در دو دقيقه به طور نزديكي مقدار 1-prencso هيدورليز شده را منعكس كرد و نشان داد عامل اشك آور dehydrator 3 هرچند به طور همساني صرف نظر از زمان ذخيره سازي درنظر گرفته نشده است. ازاينرو دومين آزمايش با به كارگيري تک تک پيازهاي 2 نوع کولتیوار در جهت تعیین زمان نهفتگی برای تعیین کمیت LF بود. عامل اشك آور حد اكثر در ميان پيازها به طور كلي 5تا 10 ثانيه بعد از خيس شدگي بافت براي آب زدا . بعد از 15 تا 30 ثانيه براي sweet vidalia آشكار سازي شد. مقدار عامل اشك آور تعيين كميت شده بين 5 ثانيه تا دو دقيقه به طور خطي براي 9پياز از 10 پياز dehydrator كاهش يافت اما اين روش براي sweet vidalia كمتر ظاهر شد. یکسان بودن زمان نهفتگی LF برای همه کولتیوارها ممکن نیست. اين اطلاعات يك رابطه پيچيده اي درميان و در داخل کولتیوارپياز براي هیدرولیز 1-prencso و شكل گيري عامل اشك آور در پيازهاي خيس شده را نشان ميدهد. پيازها (Allium cepal.) از ابتدا به خاطر طعم هايشان مصرف ميشوند. در زمان بريده شدن يا آسيب ديدن بافت طعم خاص پياز توسعه مي يابد. آنزيم آليناز كه در واكوئل قرار دارد براي هيدروليز كردن پيش ماده هاي طعم آن آزاد ميشود و مجموعا به عنوان اس آلكنيل ال سيستئين سولفوكسيدها شناخته شده اند و در سيتوپلاسم قرار دارند. سه پياز به طور طبيعي به وجود آمده ترانس مثبت و منفي يك پروپنيل –ال سيستئين سولفوكسيد 1- prencso و مثبت و منفي اس متيل ال سيستئين سولفوكسيد ( MCSO ) و مثبت و منفي اس پروپيل ال سيستئين سولفوكسيد ميباشند. محصولات اوليه واكنش وابسته به هيدروليز اسيدهاي سولفنيك هستند كه به توليد كردن عامل اشك آور و تيوسولفيناتهاو آمونياك و اسد پيروويك ادامه ميدهند. تيوسولفيناتها مسئول ويژگيهاي طعم مختلف مرتبط با پياز هاي خام در زمان مصرف شدن هستند. تيوسولفيناتها دوباره در طول زمان مجددا شکل می گیرند و دي سولفيدها و ديگر تركيبات s را توليد ميكنند. پروپانتيال s-oxide يا عامل اشك آور حاصل از هيدروليز يك پروپنيل سيستئين سولفوكسيد ميباشند و عامل سوزش دهان و گرماي مربوط با مصرف پياز بصورت محلول است. ويژگيهاي حسي حاصل از عامل اشك آور ميتواند شديد باشد و اگر غلظت 1-prenso بالا باشد. بسياري از روشها براي تعيين كميت و كيفيت عامل اشك آور گزارش شده بودند. اولين تلاشها جهت جداسازي تركيبات فرارهاي پياز از جمله عامل اشك آور از تقطير بخار و جداسازي هاي كروماتوگرافي استفاده كردند. هرچند اين روشها كيفي بودند تا اينكه كمي باشند. ساگير و ديگران يك روش كروماتوگرافي گاز را با به كار گيري يك استاندارد داخلي جهت تعيين كميت مونو سولفيدهاو دي سولفيدها در فاصله هاي پياز توسعه دادند كه بعدا ثابت كردند كه جهت به دست آوردن عامل اشك آور زمان اجراي طولاني داشتند. روش ديگر تعيين كميت عامل اشك آور از استخرا ج هگزان و جذب طيف نور سنجي در 254nm استفاده كردند. هرچند چون ديگر تركيبات نيز در هگزان استخراج شدند و در 254nm جذب شدند. ، اين روش نادرست براي تعيين كميت عامل اشك آور ثابت شد. Tewari و bandyopadhyay يك روش كروماتو گرافي لايه نازك را براي تعيين كميت عامل ابداع کردند توسعه دادند اما كروماتوگرافي لايه نازك يك فرايند كند و مشكلي است .با به كار گيري كروماتوگرافي لايه نازك عامل اشك آور مذکور به طور بيشينه در عرض دو دقيقه از خيش شدگي بافت توليد و به سرعت پس از آن ناپديد شد. كروماتوگرافي مايع با كارايي بالا ميتواند بسياري از تيوسولفيناهاي پياز را جدا كند اما عامل اشك آور را تعيين كم یت نميكند. به كار گيري كروماتوگرافي گاز و جداسازي طيفي جرمي و دماهاي دريچه، و ستون تزريق داغ باعث ميشود تا مواد شيميايي پياز دوباره ایجاد و مصنوعات را تولید کند. هر چند با به كارگيري دماهاي پايينتر درطول تزريق و جداسازي كروماتوگرافي گاز عامل اشك آور به طور درستي آشكار سازي شد اما تعيين كميت نگردید. Schmidt و ديگران در1996 جهت بهينه سازي و تعيين كميت عامل اشك آور با به كارگيري يك استاندرد داخلي يك روش سريع كر.ماتوگرافي را توسعه دادند وتحقيق كردند. آنها در زمان ارزيابي اوليه شان به دنبال يك زیان نهفتگي خيس شدن دو دقيقه اي، برای آشكار سازي حد اكثر عامل اشك آور را گزارش كردند. بیشتر دو دقيقه عامل اشك آور كاهش پيدا كرد و آنها حدس زدند كه اين به تبخیر، هیدرولیز یا کاهش بود. تكنيك اخيرا منتشر شده براي تحليل كردن تيوسولفينات هاي پياز و عامل اشك آور از استخراج مايع بحراني استفاده كردند. هرچند آشكار سازي عامل اشك آور به علت فراريت آن و حبس شدن غير موثر در مهره هاي شيشه اي جزئي بود. از آنجائیکه کاربرد روش schmidt ظاهرا معتبر ترين و سريعترين روش براي تعيين كميت عامل اشك آور است، مطالعه با به کارگیری این روش جهت ارزيابي تغييرات عامل اشك آور (كه ممكن است قبل و درطول ذخيره سازي پياز با به كار گيري دو کولتیوار می باشد صورت گرفت. هرچند زمانيكه عامل اشك آور با مقدار هیدرولیز شده 1-prencso در خيس شدگيها مقايسه شد ، يك مسئله ذاتي درزمان نهفتگي ظاهر شد. دومين مطالعه جهت تعيين كردن زمان آشكار سازي حد اكثر عامل اشك آور در پياز هاي خيس شده و رابطه آن با 1-prencso هیدرولیز شده صورت گرفت. روش انجام مطالعه آزمايش 1: دو نوع کولتیوارپياز با نور كم ، dehydrator 3 و(granex 33) بر اساس تغييرات طعم دوره گزارش شده قبليشان در طول دوره انبار سازی انتخاب شدند. دردسامبر 1997 هر کولتیوار با س.بسنرتی Fafard 3-B كاشته شدند و بر اساس نیاز آبی شان آبیاری شدند و با محلول مغذي 20N-20P-20K هر 7تا 10 روز كود داده شدند.نهالها با دماهاي 28درجه سانتيگراد درروز 16 درجه سانتيگراد درشب براي هفت و نيم هفته قبل از پيوند داده شدن در جعبه هاي رشد كه حاوي fafrad-3-B ميباشد درگلخانه روييدند. 16 گياه ازهر کولتیواردرحدود40 جعبه به ابعاد 14*46*46 سانتي متري با فاصله 10 سانتي از مركز كاشته شدند. در حدود 100 ميلي ليتر از يك محلول هوگلند و آرنون پر قدرت به طور هفتگي براي هرگياه به کار رفت تا پيازها دوباره بداشت شدند. درسرتاسر آزمايش گياهان مطابق نياز آب داده شدند. پيازهاي هر کولتیواراز 5 تا 10 مي 1998 در زمانيكه بيش از 50 درصد از گياهان برگ داشتند برداشت شدند. اندازه و میزان رسیدگی پياز مشابه با پيازهاي روييده در مزرعه بود. گياهان از ريشه كنده شدند و در جعبه هايي براي چندين روز قرار داده شدند. زمانیکه برگها پیر و قهوه ای شدن آنها را بهراه ریشه ها، خارج کردند و پیازها در كيسه هاي توري قرار دارند و جهت خشك شدن براي 7روز درگلخانه آويزان شدند. درحدود 18 پياز يكنواخت از هر کولتیوارانتخاب شد و هر كدام 16 کیسه توری قرار داده شدند. قبل از انبار کردن، از هر کولتیوار، 4 نمونه 10 لایه ای را برای تحلیل اولیه کنار گذاشند. كيسه ها ي 18 پيازي باقيمانده در انبار سرد شده با به كار گيري يك طرح بلوك شكافي با 4 مانع قرار داده شدند. بلوكها نواحي مختلفي از خنك كننده بودند و کولتیوارنمودارهاي اصلي و ماه هاي ذخيره سازي نمودارهاي فرعي بودند. كليه کولتیواربراي 4 ماه ذخيره شدند. در فاصله هاي ماهانه ، 4كيسه پياز از هر کولتیوارازانبار درآمدند و قبل از آنالیز بمدت 24 ساعت در درجه حرارت اتاق قرار دارند. 10 پياز يكنواخت سالم از هر کولتیواراز هر كيسه براي هیدرولیز 1-prencso و تعيين كميت عامل اشك آور به دنبال خيس شدگي پياز انتخاب شدند. قبل از آنالیز هر يك از 10 پياز ازبالا به پايين نصف شدند و 10 نيمه با يك تك نمونه تركيب شدند. نيمه هاي از يك گروه جهت تعيين كميت مقدار 1-prencso سالم قبل از خيس شدگي بافت بر طبق روش كوپسل مورد استفاده قرار گرفتند . نيمه ديگر جهت تعيين مقدار 1-prencso هيدروليز شده بر طبق لانكاستر مورد استفاده قرار گرفت. تكه هاي نازك 10 پياز با يك فشار بادي عصاره گيري شدند و نمونه اي از مقدار زياد 0.5 ميلي ليتري بعد از نهفتگي دو دقيقه اي برداشته شد و فورا در 100سی سی محلولی که 12 حجم متانول در برابر 3 حجم آب کافت قرار داده شده تا واکنش آنزیمی متوقف گرد.به هر نمونه عصاره يا متانول 10.5 ميلي ليتري ، اس متيل گلوتاتيون و گاما ال گلوتاميل ال اسيد گلوتاميك و مثبت منفي اس بوتيل ال سيستئين سولفوكسيد به عنوان استانداردهاي داخلي اضافه شدند. ازاينرو نمونه ها براي تعيين كميت