لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 34 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سلسله مراتب قرارداد نرم افزار شبکه: تا کنون مسائل سخت افزاری شبکه ها را مورد بررسی قرار داديم... بسياری از مسائل شبکه ای به صورت نرم افزاری انجام می شود. به عنوان مثال: انتقال اطلاعات کنترل خطا کنترل جريان .... انتقال اطلاعات: نياز به يک قرارداد مشترک که به آن پروتکل گفته می شود. در يک پروتکل شبکه ای مسائل متنوعی از سخت افزار و نرم افزار بايد در نظر گرفته شود. برای کاهش پيچيده گيهای چنين محيطی از طراحی لايه ای استفاده می شود. طراحی وبسایت - برنامه نویسی – پروژه پایگاه داده – SQL Server مهندسی نرم افزار UML و SSADM 09131253620 www.a00b.com آ صفر صفر بی دات کام
قرارداد (پروتکل) Hi Hi Got the time? 2:00 TCP connection req. TCP connection reply.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آل بويه نخستين سلسله قدرتمند شيعه آل بويه نام خود را از «بويه» (1) گرفتند كه پدر بنيادگذاراناين سلسله بود. جد ايشان ابو شجاع بويه پسر فناخسرو(پناهخسرو) نام داشت كه نسبتخود را به «مهرنرسى» وزيربهرام گور مىرسانيد. بويه از طائفه شرزيل آوند از اهالى قريهكياكليش در ديلمان بود و با گمنامى و تنگدستى زندگى مىكرد وروزى او از صيد ماهى بود، سپس شخصيتى يافته به خدمتيكى ازهموطنان خود به نام «ماكان كاكى» سردار امير نصر ساسانىدرآمد (2) و پس از مرگ وى در سپاه «مردآويج زيارى» كه از مردمگيلان بود، داخل شد. وى سه پسر داشت كه بعدها هر سه به سلطنت رسيدند. پسر بزرگ علىنام داشت كه بعدا به موسوم«عمادالدوله» »هلو گرديد و پسردوم حسن «ركن الدوله» و سومى احمد «معزالدوله» ناميدهشدند. اين سه پسر، پس از تحمل شدائد و تلاش فراوانى كه به كاربردند، به پيشرفت فوقالعادهاى نائل شدند. به گفته ابن ابىالحديد، چنان سلطنتى تشكيل دادند كه در شكوه و عظمت، ضربالمثلبود (3) . سلطنت ال بويه به خصوص در زمان عضدالدوله به اوج قدرترسيد و از آن پس، روى به انحطاط نهاد. آغاز آن از ماه ذيقعدهسال 321ه و پايان آن بنا بر احتمال قوى سال 448 بود. سلطنتآنان 120 سال ادامه داشت و 17 تن از اين خاندان به حكومترسيدند (4) . ابن طقطقى (701 - 660 ه) در كتاب «الفخرى فى الادابالسلطانيه و الدول الاسلاميه» درباره دولت آل بويه مىنويسد: «پيدايش دولت آل بويه را هيچكس پيشبينى نمىكرد و حتى تصورجزئى از عظمت آن را نيز نمىنمود، ليكن دولت مزبور بر عالمچيره شد و مردم جهان را مقهور خود كرد و بر مقام خلافت استيلايافت. پادشاهان آل بويه خلفا را عزل و نصب كردند، و وزرا رابه كار وا داشتند و از كار بركنار نمودند، و بدينسان كليهامور بلاد عجم و عراق را زير فرمان خود درآوردند و رجال دولتمتفقا از ايشان اطاعت كردند» (5) . صاحب تاريخ فخرى مىافزايد: «جالب اين است كه آن همه عظمت پساز تنگدستى و بينوائى و خوارى و نيازمندى و دست و پنجه نرمكردن با رنج و ستم نصيب آنان شد زيرا جد ايشان ابوشجاع بويه وپدر جد او جملگى مانند ساير رعاياى فقير در بلاد ديلم به سرمىبردند و بويه خود به شغل ماهيگيرى مىپرداخت. از اينرو بودكه معزالدوله پس از تصرف بلاد همراه به نعمتخداوند معترف بودو مىگفت: من در آغاز زندگى هيزم مىچيدم و روى سر نهادهمىبردم» (6) . وضع فلاكتبار بويه و پسرانش بويه و پسرانش در ابتداى امر وضع رقتبارى داشتند و در دهى ازناحيه ديلمان سكونت داشتند كه «كياكليش» خوانده مىشد (7) مورخان شغل بويه را ماهيگيرى نوشتهاند و همه در بينوا بودنخانواده آنان اتفاق نظر دارند. و از ميان سه پسر بويه احمد(معزالدوله) در هنگامى كه در اوج قدرت بود، علاقه داشت كه ازگذشته رقتبار خود و پدر و برادرانش در زمانى كه هنوز در ديلمبودند، در حضور جمع سخن گويد و اين شايد به خاطر اداى شكرنعمت و موهبتى بود كه خداوند به او و خاندانش ارزانى داشتهبود. ابوالفضل شيرازى وزير معزالدوله از قول او نقل كرده است كه مندر ديلم، براى خانوادهام هيزم حمل مىكردم. روزى خواهر بزرگمگفت كه هيزمى كه امروز آوردهاى كافى نيست، يك پشته ديگربياور، گفتم ديگر نمىتوانم و تا مىتوانستم آوردم. گفت: اگربياورى دو گرده نان از نانى كه مىپزم زيادتر به تو مىدهم. يكپشته ديگر آوردم و از خستگى نزديك بود تلف شوم. خواهر گفت: اگر يك پشته ديگر بياورى، علاوه بر دو گرده نانى كه بر جيرهنانت اضافه مىكنم، يك عدد پياز هم به تو خواهم داد. من باز يكپشته ديگر هيزم بردم و خواهرم به وعده خود عمل كرد بعد از آنبه لطف خداوند، حالم تغيير كرد و در وضعى كه مىبينى قرارگرفتم. وزير ابوالفضل شيرازى گفت كه معزالدوله، داستان مزبور رابارها در حضور جمع در مقام افتخار، بيان مىكرد و هيچ كتماننمىداشت و اگر غير از اين بود، من آن را نقل مىكردم» (8) . شهريار بن رستم ديلمى درباره آغاز دولت آل بويه و پيدايش آنگويد: «ابو شجاع بويه در آغاز كارش با من وستبود، هنگامىكه مادر فرزندانش عمادالدوله ابوالحسن على، و ركنالدولهابوعلى حسن، و معزالدوله ابوالحسين احمد كه هر سه به پادشاهىرسيدند درگذشت، روزى به خانه او رفتم ديدم ابوشجاع بويه ازاندوه زنش بيتابى مىكند، از اينرو وى را تسليت داده از اضطرابو پريشانى او كاستم، سپس ابوشجاع و فرزندانش را برداشته بهخانه خود آوردم و طعامى براى آنها حاضر كردم، در اين وقتشخصىكه از بيرون خانه مىگذشت، فرياد زد: «منجم، تعبير كننده خوابو نويسنده ادعيه و طلسمات». ابوشجاع وى را خواست و گفت منديشب خوابى ديدهام برايم تعبير كن. خواب ديدم كه بول مىكردم وآتشى عظيم از من خارج مىشد، سپس آن آتش دامنه يافته روى بهبالا نهاد چندانگه مىرفت كه به آسمان برسد، آنگاه آتش از همشكافته شد و سه قسمت گرديد و از هر قسمتشعلههايى پديد آمد ودنيا را روشن كرد. منجم گفت: اين خواب تو بسيار با اهميت است و من جز با گرفتنخلعت و اسبى آن راتعبير نمىكنم، بويه گفت: به خدا سوگند من جزاين لباسى كه پوشيدهام، چيزى ندارم. اگر آن را به تو بدهم برهنه مىمانم. منجم گفت: پس ده ديناربده، بويه گفت: به خدا سوگند دو دينار هم ندارم تا چه رسد بهده دينار! و سپس چيز ناقابلى بدو داد. منجم گفت: بدان كه توداراى سه پسرى كه مالك روى زمين خواهند شد و بر مردم جهانفرمانروايى خواهند كرد و چنانكه آن آتش به آسمان بالا رفت. آوازه ايشان نيز در اطراف و اكناف عالم خواهد پيچيد و همانقدر كه شاخههاى آن پراكنده شد گروهى پادشاهان از ايشان بهوجود خواهند آمد. بويه گفت: شرم نمىكنى ما را مسخره مىنمايى؟! من مردى فقير و پريشانم و فرزندانم همگى فقير و نيازمندند. اينان كجا و پادشاهى كجا؟! منجم گفت: اكنون تاريخ ولادت هر يكاز فرزندان خود را برايم بگو، بويه نيز تاريخ ولادت هر يك رابدو گفت. منجم لحظهاى در اسطرلاب و تقويمهاى خود نگريستسپسبرخاسته دست عمادالدوله ابوالحسن على را بوسيد و گفت: به خداسوگند اين بر تمام بلاد سلطنت مىكند و پس از وى اين و دستبرادرش ابوعلى حسن را گرفت. ابوشجاع بويه از گفتار منجم بهخشم آمد و به فرزندانش گفت: برخيزيد و پسگردن او بزنيد كه سختما را مسخره نموده است. ايشان نيز برخاسته همچنان پسگردن اومىزدند و ما مىخنديديم. سپس منجم گفت: بزنيد بيم ندارم، هرگاهبه پادشاهى رسيديد گفتار مرا به ياد خواهيد آورد. ابوشجاع نيزده درهم به او داد و او پى كار خود رفت» (9) . جريان اين خواب را ابن جوزى (10) و سيد ابن طاوس (11) از«تنوخى» با كمى تفاوت نقل كردهاند به موجب اين نقل موقعى كهبويه تعبير خواب خود را از خوابگزار پرسيد، پسر بزرگش علىتازه از كودكى وارد نوجوانى شده بود، دو پسر ديگرش به خصوصاحمد كودك خردسال بودند. تنوخى از پدرش از ابوالقاسم على بن حسان انبارى كاتب نقلمىكند كه او گفت: هنگامى كه معزالدوله مرا از بغداد به ديلمان فرستاد تا درشهرى در ناحيه، براى او سراهائى بنا كنم، به من گفت كه درآنجا مردى استبه نام ابوالحسين پسر شيركوه، چون او را يافتىوى راگرامى دار و سلام من(معزالدوله) را به او برسان و بگو كهمن در كودكى شنيده بودم كه پدرم خوابى ديده بود و او و توبراى تعبير آن خواب، به خوابگزارى در ديلم مراجعه كرديد،كيفيتخواب مزبور را براى من بيان كن، ابوالقاسم گفت: كه چونبه ديلمان رسيدم ابوالحسين را يافتم و پيغام پادشاه را به اورساندم. گفت: بين من و بويه دوستى محكمى بود و خانه من و او،همانطور كه اكنون مىبينى در مقابل هم، قرار داشت. روزى بويهبه من گفت: خوابى ديدهام كه مرا به وحشت انداخته است، كسى راپيدا كن تا خواب مرا تعبير كند، گفتم در اين صحرا چهكسى رامىتوان يافت كه بتواند خواب تعبير كند؟ بايد صبر كرد تا منجمىيا عالمى ازاينجا عبور كند و از او درخواست كنيم تعبير خوابتو را بگويد. چند ماه از اين ماجرا گذشت، روزى من و بويه بهساحل دريا رفتيم تاماهى صيد كنيم، اتفاقا ماهى بسيارى صيدكرديم و آنها را بر پشت گرفته به خانههاى خود بازگشتيم، بويهبه من گفت كه من كسى را در خانه ندارم تا ماهيها را پاكيزهكند و بريان سازد(چون زنش مرده بود) تو همه آنها را به خانهخود ببر تا در آنجا براى خوردن آماده شوند. ماهيها را به خانهما برديم. من و بويه و زنم نشستيم و به نظيف كردن و پختن آنهاپرداختيم از قضا مردى در كوچه فرياد مىزد كه منجم هستم، خوابتعبير مىكنم. بويه به من گفت كه خواب مرا به خاطر دارى؟ گفتم: آرى و برخاستم منجم را وارد خانه كردم، بويه خواب خود را براىاو شرح داد...». ابوالحسين مىگويد: «سالها گذشت و من خواب را فراموش كردم تا بويه به خراسان رفتو على به امارت برخاست و ما شنيديم كه ارجان(بهبهان) را مالكشده و پس از آن به فرمانروائى تمام فارس نايل گرديده كه از آنبه بعد جوائز او به خانوادهاش و به بزرگان ديلم مىرسيد. روزى قاصدش مرا طلب كرد من نزد على رفتم از قدرت او دچارشگفتى شدم و خواب (خواب بويه) را به فراموشى سپرده بودم، علىسختبه من نيكى كرد و جوائز عظيمى به من عطا نمود. در يكى ازروزها، هنگامى كه جز من و او، كس ديگرى نبود، گفت: اىابوالحسين خوابى را كه پدرم ديده بود و خوابگزار تعبير كرد وبه او پسگردنى زديد، به خاطر دارى؟ آنگاه دستور داد هزاردينار آوردند و به من داد و گفت اين قيمت آن ماهى مىباشد. آنماهى را به خوابگزار داده بود). جوائزلى(عمادالدوله))هلود وعطاياى ديگرى هم به ابوالحسين داد و او به ديلم باز گشت. ابوالقاسم تمام داستان را به خاطر سپرد و نزد معزالدولهمراجعت كرد و آنچه شنيده بود، براى وى باز گفت» (12) . بعضيها خواب ابوشجاع بويه را طور ديگرى نقل كردهاند، بنابرايننقل او در خواب ديد كه به شكل درختى سه تنه درآمده است كه ازآن آتش زبانه مىكشد. معبرى خواب او را نشانهاى از حكومت آيندهسه پسرش تاويل مىكند (13) .اين حكايتبه هر صورت نمونهاى ازتدبيرى مشروع است كه مقصود از آن تقدس بخشيدن به قدرت آل بويهبود. نسب آل بويه اين مطلب را بسيارى از مورخان نوشتهاند: آل بويه از اخلافسلاطين ساسانى بودند كه چون زمانى طولانى در سرزمين ديلم اقامتداشتند بدان جهت ديلمى ناميده شدهاند (14) . تاجالدين حسينى نقيب از علماى نسابه قرن هشتم به نقل از ابواسحاق صابى در كتاب «التاجى فى اخبار بنىبويه» چنين گويد كهپادشاهدوله(مقتدرترين نيرترد آل بويه) از نسب خود جستجو كرد ودر اين باره با مهلبى (وزير معزالدوله) مكاتبه نمود، مهلبى ازسالخوردگان ديلم و موبدان و وجوه مردم ايران، تحقيق كرد، همهنوشتند و تاييد كردند و نسب او را كه به ساسانيان مىرسد،صحيح دانستند (15) . ظاهرا همين نوشته صابى را نويسندگان ديگر بعد از او، ملاك قراردادهاند (16) . اغلب مورخانى كه به ذكر نسب آل بويه پرداختهاند، نسب آنان رابه پادشاهان ساسانى مىرسانند اما در اين كه به كداميك ازساسانيان متصل مىشوند، بين مورخان اختلاف وجود دارد. ابوريحان بيرونى(440 - 360ه) از كتاب «التاج» نوشتهابراهيم صابى(دبير) اجداد بويه را اين چنين نوشته است: «بويه پسر فناخسرو پسرشان پسر كوهى، پسر شيرزيل (شيردل) كوچك، پسر شيركده پسر شيرزيل بزرگ پسر شيرانى شاه، پسر شيرفنهپسر سسنان شاه پسر سس خره، پسر شوزيل پسر سسناذر پسر بهرامگور. ابوريحان آنگاه چند قول ديگر در خصوص نسب آل بويه ذكركرده است (17) . ابن ماكولا (متوفى 475ه) بعد از ابوريحان از قديمىترين كسانىاست كه نسبت عضدالدوله را تا بابك پسر ساسان بزرگ(جدساسانيان) رسانيده است (18) . ليكن ميان نوشته اين دو، مختصرتفاوتى وجود دارد. احمد بن على قلقشندى)متوفى 821ه) نسب آل بويه را به يزدگردرسانده است (19) . حمدالله مستوفى(متوفى حدود 750ه) به نقل از صابى دبير آوردهاست كه بويه از تخم بهرام گور است ولى نژاد خود را از مردمنهان مىداشت (20) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 81 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
AHP فرایند تحلیل سلسله مراتبی پیشگفتار یکی از کارآمد ترین تکنیک های تصمیم گیری فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( Analytical Hierarchy process-AHP ) که اولین بار توسط توماس ال ساعتی در 1980 مطرح شد . که بر اساس مقایسه های زوجی بنا نهاده شده و امکان بررسی سناریوهای مختلف را به مدیران می دهد . انواع حالت های تصمیم گیری تصمیم گیری فضای پیوسته فضای گسسته تک معیاره چند معیاره تک معیاره چند معیاره معیار کمی معیار کیفی معیار کمی-کیفی معیار کمی معیار کیفی معیار کمی معیار کیفی معیار کمی-کیفی معیار کمی معیار کیفی اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی اصل 1. شرط معکوسی ( Reciprocal Condition ) اصل 2. همگنی ( Homogeneity ) اصل 3. وابستگی ( Dependency ) اصل 4. انتظارات ( Expectation ) شرط معکوسی اگرترجیح عنصر A بر عنصر B برابر n باشد ترجیح عنصر B بر عنصر A برابر n / 1 خواهد بود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 26 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا فرايند تحليل سلسله مراتبي AHP AHP در عصر حاضر، ما در زندگي روزمره با تصميم گيري هاي چند معياره مختلفي رو به رو هستيم ، از انتخاب يك لپ تاپ تا انتخاب شغل و ... در عرصه صنعتي گاهي اوقات نتيجه تصميم گيري به قدري مهم است كه بروز خطا ممكن است ضررهاي جبران ناپذيري را بر ما تحميل كند. AHP یکی از مسائل تصمیم سازی مدیران، چگونگی انتخاب کردن یک گزینه از میان چندین گزینه موجود است که می بایست با توجه به معیارهایی که برای انتخاب مطرحاست، صورت گیرد. حتی در صورتی هم که انتخاب کردن موردنظر نباشد ،ممکن است احتیاج داشته باشیم بدانیم اولویت گزینه ها نسبت به یکدیگر چه میزان است AHP فرآيند تصميم گيري با چندين معيار كمي و كيفي با مشكلات فراواني رو به روست. مثلا در انتخاب يك خودروي زيبا اگر معيارهاي زيبايي، مدل و قيمت مطرح باشد مشكلات زير پيش مي آيد: نداشتن استاندارد براي اندازه گيري معيارهاي كيف ی نداشتن واحد براي تبديل معيارها (كيفي و كمي) به يكديگر با توجه به مشكلات مربوط به فرآيند تصميم گيري با معيارهاي چندگانه، از جمله پيچيدگي و عدم وجود استاندارد از سرعت و دقت تصميم گيري به مقدار زيادي كاسته شده و باعث مي شود كه اين فرآيند به مقدار زيادي به فرد تصميم گيرنده وابسته باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 34 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سلسله مراتب قرارداد نرم افزار شبکه: تا کنون مسائل سخت افزاری شبکه ها را مورد بررسی قرار داديم... بسياری از مسائل شبکه ای به صورت نرم افزاری انجام می شود. به عنوان مثال: انتقال اطلاعات کنترل خطا کنترل جريان .... انتقال اطلاعات: نياز به يک قرارداد مشترک که به آن پروتکل گفته می شود. در يک پروتکل شبکه ای مسائل متنوعی از سخت افزار و نرم افزار بايد در نظر گرفته شود. برای کاهش پيچيده گيهای چنين محيطی از طراحی لايه ای استفاده می شود. طراحی وبسایت - برنامه نویسی – پروژه پایگاه داده – SQL Server مهندسی نرم افزار UML و SSADM 09131253620 www.a00b.com آ صفر صفر بی دات کام
قرارداد (پروتکل) Hi Hi Got the time? 2:00 TCP connection req. TCP connection reply.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آل بويه نخستين سلسله قدرتمند شيعه آل بويه نام خود را از «بويه» (1) گرفتند كه پدر بنيادگذاراناين سلسله بود. جد ايشان ابو شجاع بويه پسر فناخسرو(پناهخسرو) نام داشت كه نسبتخود را به «مهرنرسى» وزيربهرام گور مىرسانيد. بويه از طائفه شرزيل آوند از اهالى قريهكياكليش در ديلمان بود و با گمنامى و تنگدستى زندگى مىكرد وروزى او از صيد ماهى بود، سپس شخصيتى يافته به خدمتيكى ازهموطنان خود به نام «ماكان كاكى» سردار امير نصر ساسانىدرآمد (2) و پس از مرگ وى در سپاه «مردآويج زيارى» كه از مردمگيلان بود، داخل شد. وى سه پسر داشت كه بعدها هر سه به سلطنت رسيدند. پسر بزرگ علىنام داشت كه بعدا به موسوم«عمادالدوله» »هلو گرديد و پسردوم حسن «ركن الدوله» و سومى احمد «معزالدوله» ناميدهشدند. اين سه پسر، پس از تحمل شدائد و تلاش فراوانى كه به كاربردند، به پيشرفت فوقالعادهاى نائل شدند. به گفته ابن ابىالحديد، چنان سلطنتى تشكيل دادند كه در شكوه و عظمت، ضربالمثلبود (3) . سلطنت ال بويه به خصوص در زمان عضدالدوله به اوج قدرترسيد و از آن پس، روى به انحطاط نهاد. آغاز آن از ماه ذيقعدهسال 321ه و پايان آن بنا بر احتمال قوى سال 448 بود. سلطنتآنان 120 سال ادامه داشت و 17 تن از اين خاندان به حكومترسيدند (4) . ابن طقطقى (701 - 660 ه) در كتاب «الفخرى فى الادابالسلطانيه و الدول الاسلاميه» درباره دولت آل بويه مىنويسد: «پيدايش دولت آل بويه را هيچكس پيشبينى نمىكرد و حتى تصورجزئى از عظمت آن را نيز نمىنمود، ليكن دولت مزبور بر عالمچيره شد و مردم جهان را مقهور خود كرد و بر مقام خلافت استيلايافت. پادشاهان آل بويه خلفا را عزل و نصب كردند، و وزرا رابه كار وا داشتند و از كار بركنار نمودند، و بدينسان كليهامور بلاد عجم و عراق را زير فرمان خود درآوردند و رجال دولتمتفقا از ايشان اطاعت كردند» (5) . صاحب تاريخ فخرى مىافزايد: «جالب اين است كه آن همه عظمت پساز تنگدستى و بينوائى و خوارى و نيازمندى و دست و پنجه نرمكردن با رنج و ستم نصيب آنان شد زيرا جد ايشان ابوشجاع بويه وپدر جد او جملگى مانند ساير رعاياى فقير در بلاد ديلم به سرمىبردند و بويه خود به شغل ماهيگيرى مىپرداخت. از اينرو بودكه معزالدوله پس از تصرف بلاد همراه به نعمتخداوند معترف بودو مىگفت: من در آغاز زندگى هيزم مىچيدم و روى سر نهادهمىبردم» (6) . وضع فلاكتبار بويه و پسرانش بويه و پسرانش در ابتداى امر وضع رقتبارى داشتند و در دهى ازناحيه ديلمان سكونت داشتند كه «كياكليش» خوانده مىشد (7) مورخان شغل بويه را ماهيگيرى نوشتهاند و همه در بينوا بودنخانواده آنان اتفاق نظر دارند. و از ميان سه پسر بويه احمد(معزالدوله) در هنگامى كه در اوج قدرت بود، علاقه داشت كه ازگذشته رقتبار خود و پدر و برادرانش در زمانى كه هنوز در ديلمبودند، در حضور جمع سخن گويد و اين شايد به خاطر اداى شكرنعمت و موهبتى بود كه خداوند به او و خاندانش ارزانى داشتهبود. ابوالفضل شيرازى وزير معزالدوله از قول او نقل كرده است كه مندر ديلم، براى خانوادهام هيزم حمل مىكردم. روزى خواهر بزرگمگفت كه هيزمى كه امروز آوردهاى كافى نيست، يك پشته ديگربياور، گفتم ديگر نمىتوانم و تا مىتوانستم آوردم. گفت: اگربياورى دو گرده نان از نانى كه مىپزم زيادتر به تو مىدهم. يكپشته ديگر آوردم و از خستگى نزديك بود تلف شوم. خواهر گفت: اگر يك پشته ديگر بياورى، علاوه بر دو گرده نانى كه بر جيرهنانت اضافه مىكنم، يك عدد پياز هم به تو خواهم داد. من باز يكپشته ديگر هيزم بردم و خواهرم به وعده خود عمل كرد بعد از آنبه لطف خداوند، حالم تغيير كرد و در وضعى كه مىبينى قرارگرفتم. وزير ابوالفضل شيرازى گفت كه معزالدوله، داستان مزبور رابارها در حضور جمع در مقام افتخار، بيان مىكرد و هيچ كتماننمىداشت و اگر غير از اين بود، من آن را نقل مىكردم» (8) . شهريار بن رستم ديلمى درباره آغاز دولت آل بويه و پيدايش آنگويد: «ابو شجاع بويه در آغاز كارش با من وستبود، هنگامىكه مادر فرزندانش عمادالدوله ابوالحسن على، و ركنالدولهابوعلى حسن، و معزالدوله ابوالحسين احمد كه هر سه به پادشاهىرسيدند درگذشت، روزى به خانه او رفتم ديدم ابوشجاع بويه ازاندوه زنش بيتابى مىكند، از اينرو وى را تسليت داده از اضطرابو پريشانى او كاستم، سپس ابوشجاع و فرزندانش را برداشته بهخانه خود آوردم و طعامى براى آنها حاضر كردم، در اين وقتشخصىكه از بيرون خانه مىگذشت، فرياد زد: «منجم، تعبير كننده خوابو نويسنده ادعيه و طلسمات». ابوشجاع وى را خواست و گفت منديشب خوابى ديدهام برايم تعبير كن. خواب ديدم كه بول مىكردم وآتشى عظيم از من خارج مىشد، سپس آن آتش دامنه يافته روى بهبالا نهاد چندانگه مىرفت كه به آسمان برسد، آنگاه آتش از همشكافته شد و سه قسمت گرديد و از هر قسمتشعلههايى پديد آمد ودنيا را روشن كرد. منجم گفت: اين خواب تو بسيار با اهميت است و من جز با گرفتنخلعت و اسبى آن راتعبير نمىكنم، بويه گفت: به خدا سوگند من جزاين لباسى كه پوشيدهام، چيزى ندارم. اگر آن را به تو بدهم برهنه مىمانم. منجم گفت: پس ده ديناربده، بويه گفت: به خدا سوگند دو دينار هم ندارم تا چه رسد بهده دينار! و سپس چيز ناقابلى بدو داد. منجم گفت: بدان كه توداراى سه پسرى كه مالك روى زمين خواهند شد و بر مردم جهانفرمانروايى خواهند كرد و چنانكه آن آتش به آسمان بالا رفت. آوازه ايشان نيز در اطراف و اكناف عالم خواهد پيچيد و همانقدر كه شاخههاى آن پراكنده شد گروهى پادشاهان از ايشان بهوجود خواهند آمد. بويه گفت: شرم نمىكنى ما را مسخره مىنمايى؟! من مردى فقير و پريشانم و فرزندانم همگى فقير و نيازمندند. اينان كجا و پادشاهى كجا؟! منجم گفت: اكنون تاريخ ولادت هر يكاز فرزندان خود را برايم بگو، بويه نيز تاريخ ولادت هر يك رابدو گفت. منجم لحظهاى در اسطرلاب و تقويمهاى خود نگريستسپسبرخاسته دست عمادالدوله ابوالحسن على را بوسيد و گفت: به خداسوگند اين بر تمام بلاد سلطنت مىكند و پس از وى اين و دستبرادرش ابوعلى حسن را گرفت. ابوشجاع بويه از گفتار منجم بهخشم آمد و به فرزندانش گفت: برخيزيد و پسگردن او بزنيد كه سختما را مسخره نموده است. ايشان نيز برخاسته همچنان پسگردن اومىزدند و ما مىخنديديم. سپس منجم گفت: بزنيد بيم ندارم، هرگاهبه پادشاهى رسيديد گفتار مرا به ياد خواهيد آورد. ابوشجاع نيزده درهم به او داد و او پى كار خود رفت» (9) . جريان اين خواب را ابن جوزى (10) و سيد ابن طاوس (11) از«تنوخى» با كمى تفاوت نقل كردهاند به موجب اين نقل موقعى كهبويه تعبير خواب خود را از خوابگزار پرسيد، پسر بزرگش علىتازه از كودكى وارد نوجوانى شده بود، دو پسر ديگرش به خصوصاحمد كودك خردسال بودند. تنوخى از پدرش از ابوالقاسم على بن حسان انبارى كاتب نقلمىكند كه او گفت: هنگامى كه معزالدوله مرا از بغداد به ديلمان فرستاد تا درشهرى در ناحيه، براى او سراهائى بنا كنم، به من گفت كه درآنجا مردى استبه نام ابوالحسين پسر شيركوه، چون او را يافتىوى راگرامى دار و سلام من(معزالدوله) را به او برسان و بگو كهمن در كودكى شنيده بودم كه پدرم خوابى ديده بود و او و توبراى تعبير آن خواب، به خوابگزارى در ديلم مراجعه كرديد،كيفيتخواب مزبور را براى من بيان كن، ابوالقاسم گفت: كه چونبه ديلمان رسيدم ابوالحسين را يافتم و پيغام پادشاه را به اورساندم. گفت: بين من و بويه دوستى محكمى بود و خانه من و او،همانطور كه اكنون مىبينى در مقابل هم، قرار داشت. روزى بويهبه من گفت: خوابى ديدهام كه مرا به وحشت انداخته است، كسى راپيدا كن تا خواب مرا تعبير كند، گفتم در اين صحرا چهكسى رامىتوان يافت كه بتواند خواب تعبير كند؟ بايد صبر كرد تا منجمىيا عالمى ازاينجا عبور كند و از او درخواست كنيم تعبير خوابتو را بگويد. چند ماه از اين ماجرا گذشت، روزى من و بويه بهساحل دريا رفتيم تاماهى صيد كنيم، اتفاقا ماهى بسيارى صيدكرديم و آنها را بر پشت گرفته به خانههاى خود بازگشتيم، بويهبه من گفت كه من كسى را در خانه ندارم تا ماهيها را پاكيزهكند و بريان سازد(چون زنش مرده بود) تو همه آنها را به خانهخود ببر تا در آنجا براى خوردن آماده شوند. ماهيها را به خانهما برديم. من و بويه و زنم نشستيم و به نظيف كردن و پختن آنهاپرداختيم از قضا مردى در كوچه فرياد مىزد كه منجم هستم، خوابتعبير مىكنم. بويه به من گفت كه خواب مرا به خاطر دارى؟ گفتم: آرى و برخاستم منجم را وارد خانه كردم، بويه خواب خود را براىاو شرح داد...». ابوالحسين مىگويد: «سالها گذشت و من خواب را فراموش كردم تا بويه به خراسان رفتو على به امارت برخاست و ما شنيديم كه ارجان(بهبهان) را مالكشده و پس از آن به فرمانروائى تمام فارس نايل گرديده كه از آنبه بعد جوائز او به خانوادهاش و به بزرگان ديلم مىرسيد. روزى قاصدش مرا طلب كرد من نزد على رفتم از قدرت او دچارشگفتى شدم و خواب (خواب بويه) را به فراموشى سپرده بودم، علىسختبه من نيكى كرد و جوائز عظيمى به من عطا نمود. در يكى ازروزها، هنگامى كه جز من و او، كس ديگرى نبود، گفت: اىابوالحسين خوابى را كه پدرم ديده بود و خوابگزار تعبير كرد وبه او پسگردنى زديد، به خاطر دارى؟ آنگاه دستور داد هزاردينار آوردند و به من داد و گفت اين قيمت آن ماهى مىباشد. آنماهى را به خوابگزار داده بود). جوائزلى(عمادالدوله))هلود وعطاياى ديگرى هم به ابوالحسين داد و او به ديلم باز گشت. ابوالقاسم تمام داستان را به خاطر سپرد و نزد معزالدولهمراجعت كرد و آنچه شنيده بود، براى وى باز گفت» (12) . بعضيها خواب ابوشجاع بويه را طور ديگرى نقل كردهاند، بنابرايننقل او در خواب ديد كه به شكل درختى سه تنه درآمده است كه ازآن آتش زبانه مىكشد. معبرى خواب او را نشانهاى از حكومت آيندهسه پسرش تاويل مىكند (13) .اين حكايتبه هر صورت نمونهاى ازتدبيرى مشروع است كه مقصود از آن تقدس بخشيدن به قدرت آل بويهبود. نسب آل بويه اين مطلب را بسيارى از مورخان نوشتهاند: آل بويه از اخلافسلاطين ساسانى بودند كه چون زمانى طولانى در سرزمين ديلم اقامتداشتند بدان جهت ديلمى ناميده شدهاند (14) . تاجالدين حسينى نقيب از علماى نسابه قرن هشتم به نقل از ابواسحاق صابى در كتاب «التاجى فى اخبار بنىبويه» چنين گويد كهپادشاهدوله(مقتدرترين نيرترد آل بويه) از نسب خود جستجو كرد ودر اين باره با مهلبى (وزير معزالدوله) مكاتبه نمود، مهلبى ازسالخوردگان ديلم و موبدان و وجوه مردم ايران، تحقيق كرد، همهنوشتند و تاييد كردند و نسب او را كه به ساسانيان مىرسد،صحيح دانستند (15) . ظاهرا همين نوشته صابى را نويسندگان ديگر بعد از او، ملاك قراردادهاند (16) . اغلب مورخانى كه به ذكر نسب آل بويه پرداختهاند، نسب آنان رابه پادشاهان ساسانى مىرسانند اما در اين كه به كداميك ازساسانيان متصل مىشوند، بين مورخان اختلاف وجود دارد. ابوريحان بيرونى(440 - 360ه) از كتاب «التاج» نوشتهابراهيم صابى(دبير) اجداد بويه را اين چنين نوشته است: «بويه پسر فناخسرو پسرشان پسر كوهى، پسر شيرزيل (شيردل) كوچك، پسر شيركده پسر شيرزيل بزرگ پسر شيرانى شاه، پسر شيرفنهپسر سسنان شاه پسر سس خره، پسر شوزيل پسر سسناذر پسر بهرامگور. ابوريحان آنگاه چند قول ديگر در خصوص نسب آل بويه ذكركرده است (17) . ابن ماكولا (متوفى 475ه) بعد از ابوريحان از قديمىترين كسانىاست كه نسبت عضدالدوله را تا بابك پسر ساسان بزرگ(جدساسانيان) رسانيده است (18) . ليكن ميان نوشته اين دو، مختصرتفاوتى وجود دارد. احمد بن على قلقشندى)متوفى 821ه) نسب آل بويه را به يزدگردرسانده است (19) . حمدالله مستوفى(متوفى حدود 750ه) به نقل از صابى دبير آوردهاست كه بويه از تخم بهرام گور است ولى نژاد خود را از مردمنهان مىداشت (20) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 23 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سلسله مباحث رابطه انسان، محیط، و توسعه سلسله مباحث رابطه انسان، محیط، و توسعه عنوان مقاله محور موضوعی مفاهیم پایه در دانش محیط شناسی (اکولوژی) تعاریف انسان و محیط طبیعت و محیط زیست انسان و محیط زیست مرز میان طبیعت و محیط زیست کدام است؟ آیا طبیعت مستقل از حیات انسان نیز واجد ارزش است؟ آیا در اینصورت مجازیم طاعون را حفظ کنیم؟ انسان و طبیعت، دو گره از یک محور بنام توسعه انسان و توسعه انسان، محور توسعه مکاتب توسعه انسان و توسعه پایدار مروری بر تاریخ تکامل و توسعه در جوامع بشری از رنسانس تا عصر حاضر و نوع نگاه بشر به محیط زیست موانع توسعه و لزوم کنترل آنها مخاطرات توسعه: توسعه موزون و توسعه بی رویه توسعه و توسعه پایدار شناسايي، تعریف و طبقه بندي اجزاي منابع ملي منابع ملی منابع ملی و فرایند توسعه بررسي جايگاه منابع ملي در مهم ترين نظريات معاصر توسعه تجزیه و تحلیل منابع ملی در نظریات توسعه انسان و محيط مبحث اول: مفاهيم پايه طبیعت طبیعت به معنای جهان مادی، جهان فیزیکی، جهان پدیده ها و جهان هستی از آن یاد شده است. همچنین در مفهوم جهان فیزیکی است که شامل همه پدیده ها و موجودات زنده است. طبیعت را به معنای جهان فیزیکی که شامل گیاهان، حیوانات و مناظر طبیعی است نیز در نظر می گیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 63 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
سلسله تک سلولیها مرزهای سلسله PROTISTA در سال 1969 ، , Robert H. Whittaker سیستم معروف به پنج سلسله ای رده بندی را کشف کرد و فقط در یوکاریوتها ی تک یاخته ای Protista را قرار داد. در حال حاضر برخی از چند سلولیها مانند جلبکها و قارچها که ، قبلا با گیاهان طبقه بندی می شده ، در بریتانیا جزء Protista قرار می گیرند زیرا آنها معتقد بودند که بیشتر خصلت تک سلولی بودن اهمیت دارد تا شکل که به گیاهان واقعی و یا قارچ های پر سلولی شبیه است. طبقه بندی از protists هنوز در حال تکامل است که شناسایی protozoa ( protists حیوانی) ، Algae ( protists گیاهی) و Water Molds ( protists قارچ ی ) را راحت تر میکند تک یاخته (حیوانات تک سلولی ) PROTOZOA . همه protozoans عمدتا heterotrophic ه ست ند ، و معمولا برخی از آنها غذای خود را از طریق بلع و سپس هضم داخل سلولی بدست می آوردند. به این ترتیب ،به این موجودات نقش مصرف کننده در اکوسیستم هایی که آنها واقع شده اند میدهند. تعداد کمی از حالت متناوب بین heterotrophic و autotrophic قادر به تغذیه هستند ، بسته به منابع در دسترس است. در نهایت ، برخی از آنها انگل داخلی و خارجی حیواناتند. همه protozoans ها یا تک یاخته و یا کلونی های کوچکی از سلول های مستقل هستند. در داخل گروه عمدتا در نوع نقل و انتقال ، پیچیدگی سلولی و نحوه ترکیب مواد مغذی تغییراتی دیده میشود. طبقه بندی تکسلوکیها TAXONOMY OF PROTISTA Rhizopoda ریشه پایان Zoomastigophora (Flagellates ) تاژک داران Ciliates مژکداران Sporozoa اسپرداران Mystozoa شاخه ریشه پایان PHYLUM RHYZOPODA شاخه های کوچک Rhizopoda متشکل از حدود 200 گونه. بسیاری از آنها زندگی آزاد ، اما برخی از گروه ها در بدن موجودات دیگر انگل هستند ، از جمله بعضی از اشکال بیماری زا میباشند. این موجودات بدلیل پای کاذبی که از زوائد موقت و قابل تغییر سیتوپلامی خود ایجاد میکنند به این اسم ، نامیده میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 23 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سلسله مباحث رابطه انسان، محیط، و توسعه سلسله مباحث رابطه انسان، محیط، و توسعه عنوان مقاله محور موضوعی مفاهیم پایه در دانش محیط شناسی (اکولوژی) تعاریف انسان و محیط طبیعت و محیط زیست انسان و محیط زیست مرز میان طبیعت و محیط زیست کدام است؟ آیا طبیعت مستقل از حیات انسان نیز واجد ارزش است؟ آیا در اینصورت مجازیم طاعون را حفظ کنیم؟ انسان و طبیعت، دو گره از یک محور بنام توسعه انسان و توسعه انسان، محور توسعه مکاتب توسعه انسان و توسعه پایدار مروری بر تاریخ تکامل و توسعه در جوامع بشری از رنسانس تا عصر حاضر و نوع نگاه بشر به محیط زیست موانع توسعه و لزوم کنترل آنها مخاطرات توسعه: توسعه موزون و توسعه بی رویه توسعه و توسعه پایدار شناسايي، تعریف و طبقه بندي اجزاي منابع ملي منابع ملی منابع ملی و فرایند توسعه بررسي جايگاه منابع ملي در مهم ترين نظريات معاصر توسعه تجزیه و تحلیل منابع ملی در نظریات توسعه انسان و محيط مبحث اول: مفاهيم پايه طبیعت طبیعت به معنای جهان مادی، جهان فیزیکی، جهان پدیده ها و جهان هستی از آن یاد شده است. همچنین در مفهوم جهان فیزیکی است که شامل همه پدیده ها و موجودات زنده است. طبیعت را به معنای جهان فیزیکی که شامل گیاهان، حیوانات و مناظر طبیعی است نیز در نظر می گیرند.