لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 55 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
1 ای نام تو بهترین سر آغاز 2 سیر تحول محابس( زندانها) و قوانین آن در افغانستان 3 4 فصل اول تاریخچه زندان ها در جهان 5 تعریف زندان: خطط مقریزی زندان عبارت است از اینکه شخص بازداشت شده از تصرف های خود خواه و آزادانه ممنوع گردد. زندان عبارت از مکانی است که اشخاص از نظر فزیکی محدود، توقیف و معمولاً از آزادیهای شخصی محروم می شوند. زندان محلی است که در آن محکومین قطعی با معرفی مقامات ذیصلاح قضایی و قانونی برای مدت معین و یا به طور دایم به منظور اصلاح و تربیه مجدد و تحمل جزایی نگهداری میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 سه دهه بحران افغانستان، عدم استقلال دولتهاي حاكم اشاره اين نوشتار در صدد آن است كه با تحليل گذراي اوضاع سياسي، اجتماعي و نظامي سه دههي بحران و تحولات اخير افغانستان، بگونة آثار و پيآمدهاي آنها را در قالب نا امنيها، عقبماندگي كشور، عدم استقلال و ناكار آمدي دولتهاي حاكم و...، در شش مرحله به تصوير بكشد، تا به صورت غير مستقيم اين پيشنهاد را مطرح كند، كه در راستاي استقلال همه جانبة كشور و احترام به حقوق از جمله حق انتخاب سياسي آحاد ملت، از هر تلاشي نبايد دريغ كرد. تبيين اين موضوع را با طرح سؤالات ذيل پي ميگيريم. 1ـ از به راه انداختن کودتا و اشغال افغانستان چه دست آورد نصيب دولت شوروي شد ؟ 2ـ آيا رهبران جهادي بعد از بيرون راندن قواي شوروي و اضمحلال دولت دست نشاندهي آن، به اهداف نهايي يعني تشکيل دولت و يا شوراي انقلاب، نهايتاً استقلال و حکومت جمهوري اسلامي رسيدند؟ اگر به آن اهداف نرسيدهاند علت آن چه بوده است ؟ 2 سه دهه بحران افغانستان، عدم استقلال دولتهاي حاكم اشاره اين نوشتار در صدد آن است كه با تحليل گذراي اوضاع سياسي، اجتماعي و نظامي سه دههي بحران و تحولات اخير افغانستان، بگونة آثار و پيآمدهاي آنها را در قالب نا امنيها، عقبماندگي كشور، عدم استقلال و ناكار آمدي دولتهاي حاكم و...، در شش مرحله به تصوير بكشد، تا به صورت غير مستقيم اين پيشنهاد را مطرح كند، كه در راستاي استقلال همه جانبة كشور و احترام به حقوق از جمله حق انتخاب سياسي آحاد ملت، از هر تلاشي نبايد دريغ كرد. تبيين اين موضوع را با طرح سؤالات ذيل پي ميگيريم. 1ـ از به راه انداختن کودتا و اشغال افغانستان چه دست آورد نصيب دولت شوروي شد ؟ 2ـ آيا رهبران جهادي بعد از بيرون راندن قواي شوروي و اضمحلال دولت دست نشاندهي آن، به اهداف نهايي يعني تشکيل دولت و يا شوراي انقلاب، نهايتاً استقلال و حکومت جمهوري اسلامي رسيدند؟ اگر به آن اهداف نرسيدهاند علت آن چه بوده است ؟ 2 سه دهه بحران افغانستان، عدم استقلال دولتهاي حاكم اشاره اين نوشتار در صدد آن است كه با تحليل گذراي اوضاع سياسي، اجتماعي و نظامي سه دههي بحران و تحولات اخير افغانستان، بگونة آثار و پيآمدهاي آنها را در قالب نا امنيها، عقبماندگي كشور، عدم استقلال و ناكار آمدي دولتهاي حاكم و...، در شش مرحله به تصوير بكشد، تا به صورت غير مستقيم اين پيشنهاد را مطرح كند، كه در راستاي استقلال همه جانبة كشور و احترام به حقوق از جمله حق انتخاب سياسي آحاد ملت، از هر تلاشي نبايد دريغ كرد. تبيين اين موضوع را با طرح سؤالات ذيل پي ميگيريم. 1ـ از به راه انداختن کودتا و اشغال افغانستان چه دست آورد نصيب دولت شوروي شد ؟ 2ـ آيا رهبران جهادي بعد از بيرون راندن قواي شوروي و اضمحلال دولت دست نشاندهي آن، به اهداف نهايي يعني تشکيل دولت و يا شوراي انقلاب، نهايتاً استقلال و حکومت جمهوري اسلامي رسيدند؟ اگر به آن اهداف نرسيدهاند علت آن چه بوده است ؟ 2 سه دهه بحران افغانستان، عدم استقلال دولتهاي حاكم اشاره اين نوشتار در صدد آن است كه با تحليل گذراي اوضاع سياسي، اجتماعي و نظامي سه دههي بحران و تحولات اخير افغانستان، بگونة آثار و پيآمدهاي آنها را در قالب نا امنيها، عقبماندگي كشور، عدم استقلال و ناكار آمدي دولتهاي حاكم و...، در شش مرحله به تصوير بكشد، تا به صورت غير مستقيم اين پيشنهاد را مطرح كند، كه در راستاي استقلال همه جانبة كشور و احترام به حقوق از جمله حق انتخاب سياسي آحاد ملت، از هر تلاشي نبايد دريغ كرد. تبيين اين موضوع را با طرح سؤالات ذيل پي ميگيريم. 1ـ از به راه انداختن کودتا و اشغال افغانستان چه دست آورد نصيب دولت شوروي شد ؟ 2ـ آيا رهبران جهادي بعد از بيرون راندن قواي شوروي و اضمحلال دولت دست نشاندهي آن، به اهداف نهايي يعني تشکيل دولت و يا شوراي انقلاب، نهايتاً استقلال و حکومت جمهوري اسلامي رسيدند؟ اگر به آن اهداف نرسيدهاند علت آن چه بوده است ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 94 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 تحقيق در باره بحران اشتغال در افغانستان 2 بودا در افغانستان تخريب نشد، از شرم فرو ريخت. چنانچه اين مقاله را به طور كامل بخوانيد حدود يك ساعت از وقت شما را خواهد گرفت. در همين يك ساعت، حداقل 12 نفر ديگر در افغانستان از جنگ و گرسنگي مي ميرند و 60 نفر ديگر از افغانستان آواره كشور هاي ديگر مي شوند. اين مقاله در توضيح علت اين مرگ و آوارگي است. اگر اين موضوع تلخ خيلي به زندگي شيرين شما مربوط نيست، از خواندن آن منصرف شويد. جايگاه افغانستان در ذهنيت مردم كرة زمين در سال 2000 در جشنوارة پوسان در كشور كره جنوبي حضور داشتم و در پاسخ اين سؤال كه فيلم بعدي تو دربارة چيست، مي گفتم: دربارة افغانستان. و بلافاصله مورد اين پرسش واقع مي شدم كه "افغانستان چيست؟" چرا اين چنين است؟ چرا تا اين اندازه مي تواند كشوري در جهان مهجور باشد كه مردم يك كشور آسيايي مثل كره جنوبي حتي نام افغانستان را به عنوان يك كشور ديگر آسيايي نشنيده باشند؟ دليل آن واضح است. افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتي ندارد. نه به عنوان يك كشور اقتصادي كه از طريق يكي از كالاهاي آن به ياد آورده شود و نه به عنوان يك كشور صاحب علم كه جهان را از دانش خود بهرهمند كرده باشد و نه به عنوان يك كشور صاحب هنر كه اسباب افتخاري شده باشد. 4 در امريكا، اروپا و خاورميانه البته وضع فرق مي كند و افغانستان به عنوان يك كشور خاص شناخته مي شود. اما اين خاص بودن نيز معني مثبتي ندارد. آن ها كه نام افغانستان را مي شناسند آن را بلافاصله با يكي از اين كلمات به صورت تداعي ـ معاني به ياد مي آورند. قاچاق مواد مخدر، بنيادگرايي اسلامي طالبان، جنگ با روسيه، جنگ داخلي طولاني. در اين تصوير ذهني نه نشاني از صلح و ثبات است، نه نشاني از آباداني، پس نه هيچ توريستي را رؤياي سفر مي آورد و نه هيچ بازرگاني را طمع سود. پس چرا نبايد فراموش شود؟ تا آن جا كه مي توان در كتاب هاي لغت در مقابل كشور افغانستان نوشت : افغانستان كشوري توليد كنندة مواد مخدر، با ملتي خشن و جنگجو و بنيادگرا، كه زنان خود را زير چادرهايي بدون منفذ پوشانده اند. به همة اين ها اضافه كنيد " تخريب بزرگترين مجسمة بوداي جهان" را در باميان افغانستان، كه اخيراً تأثر همة كرة زمين را برانگيخت و تمام اهل فرهنگ و هنر را به دفاع از مجسمة بوداي تخريب شده واداشت. اما چرا كسي بجز نمايندة امور انساني دبيركل سازمان ملل از مرگ قريب الوقوع يك ميليون انسان در افغانستان به دليل فقر مفرط ناشي از خشكسالي اظهار تأسف نكرد؟ چرا هيچكس از دلايل اين مرگ ومير سخن نميگويد؟ چرا فرياد بلند همگان براي تخريب "مجسمة بودا" ست، اما كوچكترين صدايي براي جلوگيري از مرگ انسان هاي گرسنة افغان بر نمي آيد؟ آيا در جهان معاصر مجسمه ها از انسان ها عزيزترند؟ نگارنده به عنوان كسي كه به درون افغانستان سفر كرده است و تصاوير واقعي تر و زنده تري از اين كشور و مردمش را به چشم ديده و همين طور به عنوان كسي كه دو فيلم سينمايي را در فاصلة سيزده سال دربارة افغانستان ساخته است (اولي "بايسيكل ران" در سال 1366 و دومي " سفر قندهار " در سال 1379) و نيز به عنوان كسي كه براي تحقيق دو فيلمي كه ساخته، حدود ده هزار صفحه كتاب و اسناد گوناگون را مطالعه كرده است، تصوير متفاوتي از افغانستان با آنچه در ذهنيت مردم دنياست سراغ دارد. تصويري پيچيده تر، متفاوت تر، غم انگيزتر و اي بسا مظلوم تر. تصويري كه نيازمند توجه است تا فراموشي يا سركوب. اما كجاست سعديِ " بني آدم اعضاي يكديگرند ؟! " تا بيهودگي نصب شعرش را بر سردر سازمان ملل ببيند. 4 جايگاه افغانستان در ذهنيت مردم ايران تصور مردم ايران مبتني است بر همان تصويري كه مردم اروپا و امريكا و خاورميانه از افغانستان دارند، البته از كمي نزديكتر. كارگران ايراني، مردم جنوب شهر تهران و اهالي شهرستان هاي كارگري ايران، افغان ها را دوست ندارند و آنها را رقباي كارگري خود مي دانند و از طريق فشار به وزارت كار ايران خواستار بازگشت مهاجران افغان به داخل خاك افغانستان هستند. طبقة متوسط ايراني معمولاً افغان ها را آدم هاي اميني مي دانند كه مي توان، حداقل يكي از آنها را به عنوان آبدارچي يا خدمتكار درون دفتر كار خود گماشت. بسازبفروش ها، افغان ها را كارگران ساختماني خوبي كه بهتر از معادل ايراني خود كار مي كنند. و احياناً مزد كمتري هم ميگيرند، مي دانند. مسئولين مبارزه با قاچاق مواد مخدر مي دانند و راه حلي جز سركوب قاچاقچيان و بيرون كردن همة افغان ها، براي فيصله دادن هميشگي به اين مشكل پيشنهاد نمي كنند. پزشكان ايراني آنها را علت شيوع برخي از بيماري هايي كه پيش از اين در ايران سابقه نداشت، از جمله سرماخوردگي افغاني مي دانند و چون به جلوگيري از مهاجرت نمي توانند دل ببندند، راه حل را انجام واكسيناسيون از داخل افغانستان مي دانند كه در اين زمينه موفق شدند براي جلوگيري از شيوع فلج اطفال، هزينة واكسيناسيون را براي ملت افغانستان نيز بپردازند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 94 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 تحقيق در باره بحران اشتغال در افغانستان 2 بودا در افغانستان تخريب نشد، از شرم فرو ريخت. چنانچه اين مقاله را به طور كامل بخوانيد حدود يك ساعت از وقت شما را خواهد گرفت. در همين يك ساعت، حداقل 12 نفر ديگر در افغانستان از جنگ و گرسنگي مي ميرند و 60 نفر ديگر از افغانستان آواره كشور هاي ديگر مي شوند. اين مقاله در توضيح علت اين مرگ و آوارگي است. اگر اين موضوع تلخ خيلي به زندگي شيرين شما مربوط نيست، از خواندن آن منصرف شويد. جايگاه افغانستان در ذهنيت مردم كرة زمين در سال 2000 در جشنوارة پوسان در كشور كره جنوبي حضور داشتم و در پاسخ اين سؤال كه فيلم بعدي تو دربارة چيست، مي گفتم: دربارة افغانستان. و بلافاصله مورد اين پرسش واقع مي شدم كه "افغانستان چيست؟" چرا اين چنين است؟ چرا تا اين اندازه مي تواند كشوري در جهان مهجور باشد كه مردم يك كشور آسيايي مثل كره جنوبي حتي نام افغانستان را به عنوان يك كشور ديگر آسيايي نشنيده باشند؟ دليل آن واضح است. افغانستان در جهان امروزه نقش مثبتي ندارد. نه به عنوان يك كشور اقتصادي كه از طريق يكي از كالاهاي آن به ياد آورده شود و نه به عنوان يك كشور صاحب علم كه جهان را از دانش خود بهرهمند كرده باشد و نه به عنوان يك كشور صاحب هنر كه اسباب افتخاري شده باشد. 4 در امريكا، اروپا و خاورميانه البته وضع فرق مي كند و افغانستان به عنوان يك كشور خاص شناخته مي شود. اما اين خاص بودن نيز معني مثبتي ندارد. آن ها كه نام افغانستان را مي شناسند آن را بلافاصله با يكي از اين كلمات به صورت تداعي ـ معاني به ياد مي آورند. قاچاق مواد مخدر، بنيادگرايي اسلامي طالبان، جنگ با روسيه، جنگ داخلي طولاني. در اين تصوير ذهني نه نشاني از صلح و ثبات است، نه نشاني از آباداني، پس نه هيچ توريستي را رؤياي سفر مي آورد و نه هيچ بازرگاني را طمع سود. پس چرا نبايد فراموش شود؟ تا آن جا كه مي توان در كتاب هاي لغت در مقابل كشور افغانستان نوشت : افغانستان كشوري توليد كنندة مواد مخدر، با ملتي خشن و جنگجو و بنيادگرا، كه زنان خود را زير چادرهايي بدون منفذ پوشانده اند. به همة اين ها اضافه كنيد " تخريب بزرگترين مجسمة بوداي جهان" را در باميان افغانستان، كه اخيراً تأثر همة كرة زمين را برانگيخت و تمام اهل فرهنگ و هنر را به دفاع از مجسمة بوداي تخريب شده واداشت. اما چرا كسي بجز نمايندة امور انساني دبيركل سازمان ملل از مرگ قريب الوقوع يك ميليون انسان در افغانستان به دليل فقر مفرط ناشي از خشكسالي اظهار تأسف نكرد؟ چرا هيچكس از دلايل اين مرگ ومير سخن نميگويد؟ چرا فرياد بلند همگان براي تخريب "مجسمة بودا" ست، اما كوچكترين صدايي براي جلوگيري از مرگ انسان هاي گرسنة افغان بر نمي آيد؟ آيا در جهان معاصر مجسمه ها از انسان ها عزيزترند؟ نگارنده به عنوان كسي كه به درون افغانستان سفر كرده است و تصاوير واقعي تر و زنده تري از اين كشور و مردمش را به چشم ديده و همين طور به عنوان كسي كه دو فيلم سينمايي را در فاصلة سيزده سال دربارة افغانستان ساخته است (اولي "بايسيكل ران" در سال 1366 و دومي " سفر قندهار " در سال 1379) و نيز به عنوان كسي كه براي تحقيق دو فيلمي كه ساخته، حدود ده هزار صفحه كتاب و اسناد گوناگون را مطالعه كرده است، تصوير متفاوتي از افغانستان با آنچه در ذهنيت مردم دنياست سراغ دارد. تصويري پيچيده تر، متفاوت تر، غم انگيزتر و اي بسا مظلوم تر. تصويري كه نيازمند توجه است تا فراموشي يا سركوب. اما كجاست سعديِ " بني آدم اعضاي يكديگرند ؟! " تا بيهودگي نصب شعرش را بر سردر سازمان ملل ببيند. 4 جايگاه افغانستان در ذهنيت مردم ايران تصور مردم ايران مبتني است بر همان تصويري كه مردم اروپا و امريكا و خاورميانه از افغانستان دارند، البته از كمي نزديكتر. كارگران ايراني، مردم جنوب شهر تهران و اهالي شهرستان هاي كارگري ايران، افغان ها را دوست ندارند و آنها را رقباي كارگري خود مي دانند و از طريق فشار به وزارت كار ايران خواستار بازگشت مهاجران افغان به داخل خاك افغانستان هستند. طبقة متوسط ايراني معمولاً افغان ها را آدم هاي اميني مي دانند كه مي توان، حداقل يكي از آنها را به عنوان آبدارچي يا خدمتكار درون دفتر كار خود گماشت. بسازبفروش ها، افغان ها را كارگران ساختماني خوبي كه بهتر از معادل ايراني خود كار مي كنند. و احياناً مزد كمتري هم ميگيرند، مي دانند. مسئولين مبارزه با قاچاق مواد مخدر مي دانند و راه حلي جز سركوب قاچاقچيان و بيرون كردن همة افغان ها، براي فيصله دادن هميشگي به اين مشكل پيشنهاد نمي كنند. پزشكان ايراني آنها را علت شيوع برخي از بيماري هايي كه پيش از اين در ايران سابقه نداشت، از جمله سرماخوردگي افغاني مي دانند و چون به جلوگيري از مهاجرت نمي توانند دل ببندند، راه حل را انجام واكسيناسيون از داخل افغانستان مي دانند كه در اين زمينه موفق شدند براي جلوگيري از شيوع فلج اطفال، هزينة واكسيناسيون را براي ملت افغانستان نيز بپردازند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 فهرست : مقدمه..............................................................................................................................1 چکیده..........................................................................................................................2 موقعیت......................................................................................................................7 جهيل های افغانستان..............................................................................................10 منابع طبیعی..........................................................................................................12 جغرافیای انسانی...........................................................................................................13 ۳۴ ولایت افغانستان......................................................................................................14 خطرات طبیعی.............................................................................................................17 وضعیت سنی.............................................................................................................17 پرجمعیتترین شهرها..................................................................................................19 دینها و مذاهب............................................................................................................20 سواد......................................................................................................................23 زبان و خط.............................................................................................................25 مشاهیر فرهنگی...........................................................................................................25 آموزش و پرورش....................................................................................................26 اقتصاد......................................................................................................................27 رابطه با همسایه ها.................................................................................................28 منابع......................................................................................................................30 جغرافياي طبيعي افغانستان مقدمه : جغرافیای طبیعی افغانستان افغانستان، در جنوب غربی آسیا یبن 29 درجه و 22 دقیقه و 53 ثانیه و 38 درجه و 29 دقیقه و 27 ثانیه عرض البلد شمالی و بین 60 درجه و 28 دقیقه و 41 ثانیه و 47 درجه و 51 دقیقه و 47 ثانیه طول البلد شمالی واقع شده است. مساحت ا 2 ین کشور 650000 کیلومتر بوده و حداکثر طول آن از شرقیترین نقطه تا غربیترین نقطه جنوبی آن 912 کیلومتر است و این کشور محاط به مناطق خشک بوده، به دریا متصل نمیباشد، نزدیک ترین بندر دریایی به آن، بندر کراچی با فاصله 727 میل میباشد. این کشور در شمال پیوسته است به کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان و از طرف غرب به کشور جمهوری اسلامی ایران و از شرق و جنوب به کشور پاکستان و از طرف شمال شرقی به ولایت سین کیانگ چین. افغانستان کشور کوهستانی و نسبتاً خشک است. مرتفعترین و معروفترین رشته کوههای آن عبارتاند از: هندوکش، بابا، سلیمان، سفید کوه و سیاه کوه. مرتفعترین قله کوههای آن، «نوشاخ» با ارتفاع 7485 متر در رشته کوه هندوکش شرقی میباشد و ... میزان بارندگی در این کشور کم است و مهمترین رودهای آن عبارتند از: آمودریا، رود کابل، هریرود، رود هلمند و رود مرغاب و طویلتری رودهایش، آمودریا (2620کیلومتر)، هیرمند (1400کیلومتر)، هریرود(1230 کیلومتر) اکثر این رودخانهها ناشی از برفهای زیادی است که در زمستان در نقاط مرتفع میبارد و در بهار و تابستان به تدریج آب میشود. آب و هوایش متغیر و در بسیاریی از نقاط زمستان بسیار سرد و طولانی (حدود شش ماه)و در برخی نقاط تابستان خیلی گرم و سوزان میباشد. اما در عین حال جلگهها و درههای فراوان دارای خاک و آب و هوای مساعد، نزی در آن نهفته است که برای کشاورزی و دامداری بسیار مناسب میباشند. حدود 01/0 خاک آن را جنگلها پوشانده است. تقسیمات اداری از سال (1773) به بعد درست از زمانی که تیمور شاه کابل را پایتخت خود قرار داد. آن «شهر» همیشه مرکز پادشاهی افغانستان بوده است. شاهزادگان ولایت را کم و بیش خودمختاری داده بودند. مهمترین ولایات تحت کنترل شاهزادگان و امیران، کابل، قندهار، هرات، ترکستان افغانستان، قطغن و بدخشان بودند. چکیده : امیر عبدالرحمن خان 1901ـ1880 که از سوی بریتانیا به عنوان امیر کابل و حواشی آن به رسمیت شناخته شد دامنه قلمرو سلطنتیاش را به ولایات هرات، ترکستان افغانستان، هزارهجات، نورستان و بدخشان گسترش داده بود. در زمان نادرشاه «33ـ1921» افغانستان به پنج ایالت اصلی و یا عمده و چهار ایالت فرعی تقسیم گردید. بعد از حکومت مشروطه و تصویب قانون اساسی در سال 1964 افغانستان به 26 ولایت تقسیم شده که هر کدام به دلیل اهمیت و چگونگی انکشاف آن به گروههای یک، دو و سه تقسیم گردیده بودند. کابل، غزنی، گردیز، جلالآباد، مزار شریف، هرات و قندهار جزء مراکز درجه یک ولایات در تقسیمات کشوری قرار گرفتند. هر کدام از این ولایات به وسیله فرمانداری «والی»، اداره میشد که در برابر وزارت داخله در کابل مسئولیت داشتند. مضافاً این که نمایندههایی در هر ولایت وجود داشت که روند اجرایی کار را مستقیماً به کابل گذارش میدادند. هر ولایتی دارای چندین «ولسوالی» بود که به وسیله مسئولی به نام «ولسوال» اداره میشدند و ولسوالیها در برابر «والی» مسئولیت داشته و میبایست گزارش کار را به آنها میدادند، البته هر ولسوال امکان داشت چندین علاقهداری را نیز اداره کند. علاقهداریها در روستاهای مهم مستقر و در قبال ولسوالیها مسئولیت مستقیم داشتند، علاقهداریها به تناسب جمعیت آنان به چهار گروه تقسیم میشدند. در سال 1970 افغانستان به 26 ولایت شش ولسوالی بزرگ «لوی ولسوالی» 175 ولسوالی و 118 علاقهدار 3 ی تقسیم شده بودند؛ در حال حاضر افغانستان دارای 34 ولایت می باشد . واحدهای کوچک روستایی به وسیله رئیس روستا که معروف به «قریهدار» ملک، و ارباب بود اداره میشد. آنها نقش رابط را بین روستا و رئیس بخش «علاقهدار» داشتند. اما شهرها به نواحی مختلف تقسیم میشدند. جغرافیای انسانی افغانستان سرزمینی که اکنون به نام افغانستان یاد میشود، بر اساس گفتههای مورخین و اسناد باستانی، با نامها و عنوانهای دیگر (مثل آریانا، خراسان و ...) دارای پیشینه تاریخی چندین هزار ساله بوده و مدنیتهای فراوان را در درون خود پرورانده و بعضاً مدفون ساخته است. اما آنچه را که امروز در جغرافیای سیاسی به نام افغانستان میخوانیم، همان کشوری است که در اواسط قرن هجده (1747م) توسط احمد شاه ابدالی بنیان گزاری شد. این کشور دارای موقعیت خاص سیاسی ـ تجاری و فرهنگی است که فعلاً مجال بحث آن نیست. به هر صورت این کشور امروزه زیستگاه اقوام، تبارها و تیرههای فراوانی است که هر کدام در بسیاری از جهات فرهنگی خصوصیات و ویژگیهای خاص خود را دارد و چون برخی از این ویژگیها در ورطههای سیاسی ـ اجتماعی دارای اهمیت خاصی است، در این جا ناگزیریم که اجمالاً آنها را مورد اشاره قرار دهیم که از آن جمله است: تعداد جمعیت، ترکیب قومی، دین، زبان، فرهنگ و رسوم قومی و خصوصیات تاریخی ـ روانی تباری. کلیات اولیه این مسایل پیش از شرایط امروزه در متون جغرافیایی ساده اغلب چنین بیان شده است: نام: افغانستان جمعیت: بالغ بر 20500000نفر تراکم جمعیت: 7/31 نفر در کیلومتر مربع ساکنین شهرها: 15% متوسط عمر: مردان 9/39 و زنان 7/40 میزان تولد: 2/49 در هزار میزان مرگ: 8/23 در هزار رشد جمعیت: 054/2 میزان مرگ کودکان: 182 نفر در هر نوزاد دین: اسلام (75% سنی) زبان: پشتو و فارسی ترکیب جمعیت: 60% پشتون، 30% تاجیک، 5% ازبک، 5% هزاره و ... پرجمعیتترین شهرها 1ـ کابل 345/36% نفر؛ 2ـ قندهار 191345 نفر؛ 3ـ هرات 150497 نفر؛ 4ـ مزار شریف 110367 نفر؛ 5ـ جلال آباد 57824 نفر؛ 6ـ کندوز 57112 نفر؛ 7ـ بغلان 41240 نفر؛ ولی بسیاری از این قضاوتها و ارقام نه درست و دقیقاند و نه به این سادگی، و لذا ناگزیریم به شرح و تفصیل بیشتر. حقیقت امر این است که در افغانستان هیچگاه آمارگیری و سرشناسی دقیق، علمی و بیطرفانه صورت نگرفته. آمارهای داده شده یا اغلب بر پایه تخمین و گمانهزنی استوار است، یا آمارگیری ناقص و یا حتی بر اغراض سیاسی، و از همین نظر است که تعداد جمعیت این کشور از سوی منابع و مراجع مختلف با رقمهای بسیار متفاوت ارایه شده است که ما در این جا درصدد بیان آنها نیستیم اما با توجه به فقدان آمار علمی و تلفات سنگین بیست و چند ساله جنگ میتوان گفت که تعداد جمعیت این کشور امروز بین 20 تا 17 میلیون نفر میباشد که از این تعداد حدود 4 میلیون آن آواره و خارج از کشور میباشند. و با وضع اسفبار و ناپایدار فعلی، ارایه میانگین سن، میزان رشد جمعیت، میزان مرگ و میر و ... نیز کار بیهوده و بیاساس خواهد بود. اما چند مساله به خاطر اهمیت خاص خود نیاز به بحث بیشتری دارد: 1ـ دین: تردیدی نیست که بیش از 99% ساکنان افغانستان مسلمان هستند و تا چندی قبل حدود 5 هزار هندو در این کشور میزیستند که اکنون تعداد بسیار اندکی از آنها باقی ماندهاند و در این که از نظر مذهبی اکثریت قاطع مردم این سرزمین را اهل سنت تشکیل میدهند نیز شکی وجود ندارد، لیکن درصد دقیق این اکثریت مورد بحث و گفتگو و کنجکاوی است. زیرا که منابع شیعی مدعی هستند که آنها حدود 25 تا 30 فیصد را در این کشور تشکیل میدهند و این آمار یکی از موارد بحث بین گروههای شیعه با دولت موقت مجاهدین (تشکیل شده در سال 1368هـ ش) در پشاور و دولت آقای ربانی در سالهای (74-1371) در کابل بود و نشریات و مطبوعات گروههای سیاسی آن زمان در این مورد بحثهای فراوان داشت که علاقمندان را به آنها ارجاع میدهیم. اما خالی از فایده نمیدانیم که در اینجا مقداری از مطالب منتشر شد 4 ه در این زمینه از سوی یکی از موسسات پژوهشی را نقل کنیم. این موسسه چنین مینویسد: «دین 98 فیصد مردم افغانستان اسلام است. از این میان قریب به 70 درصد اهل تسنن هستند که اکثریت بر مذهب حنفی میباشند و بیش از 25 درصد نیز شیعه اثنی عشریاند. اکثریت شیعهها را قوم هزاره تشکیل میدهند که در مناطق مرکزی افغانستان سکونت دارند و مرکز آنان شهر تاریخی بارسان (بامیان) است. تشیع همچنین در بین قزلباشها، ترکمنها، تاجیکها و حتی پشتونها پیروانی دارد. اقلیتهای کوچکی نیز بر مذهب اسماعیلی هستند، رهبر فعلی فرقه اسماعیلیه حاج سید منصور (نادری) است. بیش از 20 هزار نفر هندو و ازبک در کابل، قندهار و مزار شریف و هرات و خوست سکونت دارند. حدود 150 خانوار کلیمی در کابل و قندهار و هرات وجود داشتهاند که تدریجاً افغانستان را ترک گفتهاند ... اقلیتهای دیگری نیز وجود دارند که تعدادشان چندان نیست. طبق قانون اساسی رژیم سطلنتی (در زمان ظاهرشاه)، پادشاه باید حنفی مذهب باشد. از ابتدای تشکیل حکومت تا امروز، دستگاه حکومت سنی مذهب بوده است. در اواسط دهه هفتاد در افغانستان پانزده هزار باب مسجد وجود داشت... مساجد افغانستان معماری ساده دارند. در داخل مساجد هیچ گونه تصاویر و شمایل و یا علایم دیگری که حضور قلب و تمرکز حواس نمازگزاران را از بین ببرد، وجود ندارد، در میان حنفیها روحانیون مولوی نامیده میشوند. روحانیون هم در بین شیعیان و هم اهل تسنن، نفوذ زیادی در جامعه دارند. روحانیون از روزگاران گذشته نقش مهمی در آموزش افغانستان داشتهاند، مردم عموماً در پای منبر وعظ آنها حاضر شده و با دقت به حرفهای آنها گوش میدهند.» 2ـ ترکیب قومی ـ ملی کارشناسان سیاسی و پژوهشگران علمی غربی، اکثراً گفتهاند که در افغانستان حضور ملت به آن صورت که در اروپا رایج است، شکل نگرفته است و روح جمعی ملی، حس میهن پرستی، درک و ترجیح منافع ملی و در نهایت شعور جمعی ملی، حس میهنپرستی، درک و ترجیح منافع ملی و در نهایت شعور جمعی ملی ـ کشوری، در میان مردم عامه این کشور وجود ندارد؛ بلکه هویتهای پراکنده و غلیظ قومی جانشین مقولههای یاد شده در این سرزمین است، (مقوله که همواره میتواند هم دستآویز خوب سیاسی باشد و هم مایه شورشها و غائلهها) و لذا برخی از آنها این کشور را «موزه اقوام» خواندهاند. مثلاً آقای الیور روا افغانستانشناس معاصر فرانسوی میگوید: «افغانستان هیچ گاه ملت یکپارچه نداشته ...» وی معتقد به وجود نوعی تقابل میان جامعه و دولت و یا شهر و روستا در این کشور است. از نظر او، شهریان تحصیل کرده، تاجر پیشه، کارمند دولت هستند با روستاییان که در محدوده روستاهای خویش از طریق دامداری و کشاورزی روزگار میگذرانند و به سیاست هیچ علاقهای نداشته تغییر حکومت را پادشاه گردشی مینامند، در تقابل قرار دارند. که نه تنها رفتار و کردار کرکترشان با هم تفاوت دارند که دهاتیان به شهریان که آنها را آدمهای حکومت میدانند به دیده بیگانه و همراه با سوء ظن مینگرند و در ضمن خود این دهاتیان نیز کاملاً هر کدامشان در درون ده، تیره و قبیله خود فرو رفتهاند. یک نفر انگلیسی در این مورد چنین میگوید: «این ملت از مجموعهای از قبایل تشکیل میشود که دارای نیروهای متفاوت و عادات گوناگون میباشند که کمابیش آنها را به هم پیوند داده است. این پیوستگی بستگی به شخصیت قبیله دارد. احساس میهن پرستی آن طور که در اروپا متداول است نمیتواند در میان افغان وجود داشته باشد، زیرا یک کشور مشترک برای آنها وجود ندارد. به جای حس میهنپرستی حس پرجوش و خروش آزادی فردی در آنها موجود است که بالطبع مایه طغیان علیه سردمداران حکومت میگردد. در نتیجه این مردم تاب تحت کنترل گرفتن را ندارند. خواه قدرت انگلیسی، روسی، ایرانی یا درانی باشد.» و فرد دیگر انگلیسی (آنتونی هی من) در این مورد چنین میگوید: «قلب سرزمین امپراطوری درانی به تدریج استحکام پذیرفت و به صورت کشوری درآمد و صورت تجدد و تشکیل یک ملت را به خود گرفت این اقدام تشکیل دهنده و تجدد طلبی به کوشش و فعالیت امیر عبدالرحمن که بزرگترین فرمانروای افغانستان جد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 54 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ افغانستان حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس (ایران امروز) در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کردهاند. قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است. هخامنشیان باکتریا در حدود ۵۴۰ قبل از میلاد. توسط کورش هخامنشی فتح و به امپراتوری پارس پیوست. بعدها داریوش کبیر قسمتهای بیشتری از آن را فتح کرد. افغانستان کنونی در دوران داریوش هفت ساتراپی داشت و اهمیت استراتژیک زیادی داشت. در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فتوحات هخامنشی فروکش کرد و برخی از نواحی جنوب و شرق به تدریج از شاهنشاهی هخامنشی جدا شدند. تاریخ افغانستان حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس (ایران امروز) در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کردهاند. قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است. هخامنشیان باکتریا در حدود ۵۴۰ قبل از میلاد. توسط کورش هخامنشی فتح و به امپراتوری پارس پیوست. بعدها داریوش کبیر قسمتهای بیشتری از آن را فتح کرد. افغانستان کنونی در دوران داریوش هفت ساتراپی داشت و اهمیت استراتژیک زیادی داشت. در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فتوحات هخامنشی فروکش کرد و برخی از نواحی جنوب و شرق به تدریج از شاهنشاهی هخامنشی جدا شدند. حمله اسکندر پس از شکست ایرانیان از لشکریان اسکندر و گشوده شدن پایتخت هخامنشی، داریوش سوم به سوی شرق متواری گشت و توسط بسوس، بدخش (والی) بلخ، کشته شد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی پا به سرزمین هندوکش که تاریخنویسان یونانی آن را پاراپومیسوس (Parapomisus) گفتهاند نهاد. اسکندر هرات را تصرف و پس از سپری نمودن زمستان در سیستان، وارد ناحیهای شد که به نامش اسکندریه (قندهار امروزی) نامیده شد. لشکریان اسکندر پس از اشغال غزنه و کابل، در شمال کابل (غوربند) شهرک دیگری را نیز به نام اسکندریهٔ قفقاز بنا نهادند. اسکندر با سپاهیان خود وارد مناطق حاصلخیز آسیای میانه شد و میگویند با دختر یکی از خانهای محلی تخارستان نیز ازدواج کرد که اسمش رخسانه(Roxana)بود. اسکندر به مدت یک سال در دشتهای آسیای میانه سرگردان بود و با تاختوتاز جنگجویان این سامانها روبرو میگشت و شماری از سپاهیانش را نیز به علت سرما و کمبود خواروبار از دست داد. پس از برونرفت اسکندر از باکتریا (سرزمین باختر)، برخی از سردارانش پادشاهی کوچکی تشکیل داده و مدت دویست سال بر این سرزمین فرمان راندند. از دو سده چیرگی پادشاهان یونانی باکتریا چیزی به جز برخی از سکههای آن زمان بجا نمانده است. کوشانیان در قرن اول میلادی، قبایل صحراگرد یوئه-چی که از جانب شمال وارد باکتریا شده بودند یونانیها را تارومار کرده، باکتریا را تصرف نمودند و سلسلهٔ کوشان را بنا نهادند. کوشانیها که تجربهٔ حکومت نداشتند، امپراتوری خویش را بر ویرانههای امپرتوری یونانی بنا نهاده و دوباره سکههای یونانی و حتی الفبای یونانی را متداول ساختند. کوشانیها تا اواسط فرن اول میلادی شهرهای کابل و قندهار را نیز تسخیر کرده و امپراتوری خویش را وسعت بخشیدند. در این دوران دین بودایی نیز توسط آشوکا به این سرزمین وارد شد. در دوران حکمرانی کانیشکا، مبلغان آئین بودایی از طریق آسیای مرکزی به چین سفر نموده و در پخش و اشاعهٔ این آیین تلاشهای زیادی کردند. دورهٔ کوشانیها را میتوان دورهٔ تمدن جدیدی برای افغانستان محسوب کرد: این خاندان در پیکرتراشی پیشرفتهای بسیاری کرد و بتهای ۳۵ و ۵۳ متری بامیان که توسط طالبان نابود شدند از یادگارهای همین دوره بودند. خاندان کوشان در حوالی سال