لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 فهرست مطالب مقدمه زندگینامه نقش اشرف در دوره دوم پهلوی اشرف و رزمآرا فساد جنسی اشرف مبارزه پنهانی دكتر مصدق و اشرف نتیجه منابع اشرف پهلوی 3 مقدمه اشرف پهلوی خواهر همزاد محمدرضاشاه پهلوی بود. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرفالملوک» و «اشرف» تغییر یافت. زندگینامه وی در سال ۱۲۹۸ ه.ش همزمان با برادرش محمدرضا از بطن تاجالملوک آیرملو به دنیا آمد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توص 4 یه پدرش رضا شاه پهلوی با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از ۲۰ شهریور این امر به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوی نیا بود . وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران شد، اشرف در آخرین دیدار با پدر مأموریت یافت تا یاور و همدم برادرش محمد رضا شاه باشد. دومین ازدواج او با احمد شفیق، خواهر زاده ملک فاروق پادشاه مصر بود که ثمره آن هم دو فرزند بنامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود. وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد با نام «بانو شفیق» وارد تهران شد که این مسافرت طولی نکشید و قصد او فقط رساندن پیام نمایندگان انگلیس و آمریکا به محمدرضا شاه و تشویق او به همراهی با کودتا بود. بعد از مدتی ازدواج او با شفیق به طلاق انجامید (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور میشود و بعدها به تجارت میپردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت میشود). اشرف بعد از سال ۴۰ با جوان تحصیل کردهای به نام مهدی بوشهری پور در پاریس ازدواج میکند . اشرف پهلوی نماینده ایران در چند سازمانهای بینالمللی بود و در طول حکومت برادرش با بسیاری از سیاستمداران از جمله بوتو - جواهر لعل نهرو - گاند 4 ی - استالین - مارشال تیتو - هایلا سلاسی - جان اف کندی - چائوشسکو و سوهارتو دیدار داشت. اشرف بخاطر شخصیت قوی و دخالتش در سیاست ایران و دست داشتن در معاملات مشکوک مالی و اقتصادی و نیز زندگی خصوصی جنجالبرانگیزش مورد مخالفت شدید مخالفان جکومت پهلوی و انتقاد شدید دکتر محمد مصدق قرار داشت و از مصادیق فساد اخلاقی و مالی این رژیم شناخته میشد. نقش وی در کودتای ۲۸ مرداد بسیار کلیدی بود. فرزندان اشرف پهلوی شهرام پهلوینیا (قوام) که تحصیلات خود را در آمریکا به پایان برد و به تجارت پرداخت و با نیلوفر افشار ازدواج میکند . شهریار پهلوینیا (شفیق) بعد از گذراندن تحصیلات نظامی در امریکا فرمانده یگان هاورگراف در بندرعباس میشود و با مریم اقبال (دختر دکتر منوچهر اقبال) ازدواج میکند. در اواخر بهمن ۵۷ در حالی که نیروهای سپاه پاسداران وی تعقیب میکردند با یک قایق موتوری خود را به امارات رسانید و عازم پاریس شد و در دی ۱۳۵۸ در حالی که رو به سوی خانه بود توسط دو موتورسوار مسلح ترور و فوت شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی : 1 اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی : 1 اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی : 1 اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
معماری معاصر ايران پهلوی دوم و بعد از انقلاب مقدمه شروع معماری معاصر ايران را می توان از حدود سال 1300 به بعد دانست اين زمان است كه در اثر تحولات سياسی و اجتماعی جريان زندگی اجتماعی و اقتصادی ايران تغيير كرد سيمای شهرهای ايران محول شد و بناهای لازم برای زندگی جديد مانند ادارات ، كارخانه ها ، بانكها ، ايستگاههای راه آهن ، دانشگاه و غيره و همچنين واحدها و مجموعه های مسكونی جديد در شهرها بوجود آمدند . اين بناها برخلاف بناهای پيشين كه معماران سنتی طراحی شده اند كه در ابتدا غير ايرانی بودند و بتدريج ايرانيانی كه در مدارس معماری خارج از ايران تحصيل كرده بودند و به دنبال آن فارغ التحصيلان اولين مدرسه معماری در ايران در حدود سال 1320 نيز به آنها اضافه شدند . از همان ابتدا و از طراحی اولين آثار در معماری ايران دو جريان موازی هم پديد آمد يك جريان كه هيچگونه توجهی به ميراث فرهنگی گذشته ايران نداشت و جريانهای معماری معاصر جهان را با يك دوره تاخير و به صورتی غير ماهرانه تقليد می كرد و جريان ديگری كه كوشش داشت هر چند سطحی اما رابطه خود را با معماری گذشته ايران باقی نگاه دارد . البته هر دوی اين جريانها كه تا به امروز در ايران ادامه دارند موفقيت چندانی بدست نياوره اند . آن بخش از معماری كه دنباله روی جريانهای معماری معاصر جهان بودند به علت عدم ارتباطی كه با آن داشتند و با توجه به تاخيری كه در انتقال مبانی و اصول اين معماری به ايران صورت می گرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر اين اصول و بد فهمی آن صرفا به تقليد ناشيانه جريانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جريان ديگری كه معماری گذشته ايران و پيوند با آن را مطرح می كرد نيز عمدتا به تقليد سطحی و ساده لوحانه و در مواردی زننده از معماری گذشته ايران بسنده كرد . به طور كلی معماری ايران را در اين دوران معاصر می توان به چند دوره تقسيم كرد : آثار مهم معماری در دوره اول ( سالهای 1300 تا 1320 ) كه پهلوی اول بر ايران حاكم بود عمدتا توسط حكومت ايجاد شدند توجه به معماری گذشته به صورت تكرار سطحی و ظاهری بناهای معماری ايران به خصوص در دوره های قبل از اسلام يعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر می شد و اين امر از خود بزرگ بينی حكومت ايران در آن زمان ناشی می شد كه خود را وارث امپراتوريهای با عظمت گذشته ای می دانست بدين ترتيب ساختمانهای دولتی و بناهای عمومی كه نمود تحكيم قدرت مركزی و دولت بود بيشتر فضاها و ميادين جای گرفتند كه از ويژگيهای فضای شهری نئوكلاسيك بهره داشتند . در كنار اين آثار كارهای معماری ديگری نيز بودند كه به صورت التقاطی عناصری از معماری ايران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری اروپايی و در هم آميخته بود به هر حال اين آثار از نظر معماری منحط و فاقد ارزش بودند از آن جمله بانك ملی شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن . بعد از جنگ جهانی دوم ايران آرام آرام به سوی شهر نشينی مدرن روی آورد . احداث خيابانهای سراسری و شبكه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی كرد و قطعات مالكيت منظم و مستطيل شكل بوجود آورد با اين تغييرات در شكل شهر به دوران معماری درون گرا با حياط مركزی پايان داده شد و معماران به الگوی تك بناهای جديد از يكديگر روی آوردند و مسكن جديد از جانب از جانب گروه اجتماعی محدود و روشنفكر آن زمان ساخته می شد كه می خواستند با آداب زندگی فرنگی زندگی كنند بخصوص در تهران اين افراد متمكن متمايل به ترك مركز مسكونی و تجاری شهر ( بازار و محله اطراف ) شدند و به تدريج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه كوه البرز بنا نهادند . در اختيار داشتن قطعات بزرگ زمين و نبودن يك ساخت شهری پيشين برای شكل دادن به اين قطعات بزرگ زمين موجب شد كه محله های جديد تهران به صورت يك استخوان بندی شهری بلكه پيرو الگوی شبيه به حومه شهرهای آمريكا شكل گيرند . در واقع بايد پذيرفت پس از به وجود آمدن محورهايی مانند خيابان امام خمينی و فردوسی و انقلاب مكانهای شهری موفقی كه قادر باشند مركزيت و خصوصيات ويژه ای برای تهران تامين كنند بوجود نيامد . مركز شهر در محدوده ای كه بين دو جمگ ايجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسكونی پراكنده در خارج آن شروع به شكل گرفتن كرد . در جريان اين مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معماری تهران با مسئله تك خانه روبرو بود تكخانه ای كه هيچگونه گفتگوی معمارانه با يك بافت شهری موجود در برابر خود نداشت . از سالهای 1320 به بعد سياست ايجاد فعاليت ساختمانی در شهرها جهت بالا بردن اشتغال از اولويت خاص برخوردار شد فعاليتهای ساختمانی مربوط به منازل توسط خود مردم ضرورت ميگرفت ليكن فعاليتهای ساختمانی به عهده مشاوران خارجی يا آرشيتكتهای ايرانی فرنگ رفته انجام می گرفت كه اين گروه با انجام اين كارها فرصتی يافتند تا افكار جديد خودشان را پياده نمايند . معهذا آنچه به صورت حاوی تا قبل از فعاليت اين گروه و حتی در اوائل فعاليت اين معماران مشاهده می شود وجود راه حلهای جديد معماری در رابطه با تحولات موجود و رواج تقليدهای صرف و بی محتوا از معماری دوران گذشته بود ولی رفته رفته رويكرد ديگری به معمار ی گذشته ايران روی آورد كه از كيفيت بهتری برخوردار بود و صرفا به تقليد عناصر معماری گذشته ايران نمی پرداخت و كوشش می كرد كه از عناصر معماری ايران به صورت سمبليك ( نمادين ) استفاده كند و به جای تقليد عناصر اين معماری از هندسه آن استفاده كند لكن نتايجی كه اين دوره معماری به دست داد نيز ارزش مهمی نبوده و ره به جائی نبرد . وارتان ديگر از نخستين معماران تحصيلكرده ايران در سال 1325 در مجله آرشيتكت اين گونه اظهار می كند : « راجع به مبارزه بين نسل جديد و قديم بايد گفت كه اين مبارزه در كليه شئون زندگی و در هر موقع وجود داشته و خواهد داشت و انتخاب راه درست از اين ميان و انتخاب معماری مدرن و يا معماری سنتی فقط با در نظر گرفتن تمام عوامل موثر در معماری امكان پذير می باشد با توجه به پيشرفتهائی كه از نظر مصالح ساختمانی ، اسلوب بناسازی ، رعايت تناسب و اصل هماهنگی شكل ظاهری حجم ديوارها و ضخامت ديوارها صورت گرفته و شرايط فوق در حال حاضر تفاوت يافته است پذيرفتن عوامل فوق در معماری عصر حاضر درست به نظر نمی رسد اين عصر ما را به تكاپو و اميد دارد و اثرات آن در تمام شئون پيداست . در عين حال استفاده از اسلوب قديم و مدرن نشان دادن آن توسط تزئينات زائد نيز مضحك می باشد و در صورت ادامه اين روش می توان گفت كه ما روح اين قرن را نفهميده ايم . در مورد اسلوب فعلی ساختمان می توان گفت كه در پيدايش اين اسلوب غير از عوامل فرهنگی و زندگی اجتماعی پيشرفت صنعت و ظهور مصالح ساختمانی جديد از قبيل آهن و سيمان موثر بوده اند و استعمال سيمان در عمارت بتن آرمه كمك زيادی در به حقيقت پيوستن اسلوب جديد معماری نموده است از نمونه كارهائی كه با اين شيوه در اين دوره انجام گرفته می توان هنرستان دختران ( كاروارطان ) را نام برد . » غربی شدن و سبك بين المللی 1356-1321 هر چند معماران دوران مدرنيزاسيون در تهران تا حد زيادی مديون كاركردگرايی معماری اروپايی هستند آغاز غربی شدن معماری اروپائی در تهران را می توان حدودا سال 1325 و ساختن وزارت ماليه به وسيله فروغی دانست . نمای اصلی اين بنا به سبك بوزار است و جناحهای ساختمان كاملا سبك مدرن دارند . به دنبال ساخته شدن اين بنا چندين بنای مدرنيستی برای اداره رايو و ايستگاههای قطار و نيز ادارات و بانكها طراحی شد . بدين ترتيب بود كه سيحون باك سپه مركزی را با بتن و بدون تزئينات طراحی كرد ( 1332 ) فروغی و غياثی ساختمان مدرنيستی مجلس سنا را طراحی كردند ( 1338 ) و ساختمان مركزی شركت ملی نفت ايران در سال 1340 بر اساس طرحهای اتحاديه و فرمانفرئيان ساخته شد . ساختمان شركت ملی نفت ايران كه تكنولوژی دال بتنی ساخته شده بيش از هر بنای ديگری تجسم پيروزی سبك بين المللی است كه در سالهای بعد در ساختمان ادارات بی شماری به كار گرفته شد . زيبا شناسی كاركردی و مهندسی در سازه هايی چون استاديوم ورزشی فرح آباد كار درويش (1345 ) نيز به چشم می خورد و تالار رودكی هم به سبك مدرنيستی توسط آفتانداليان طراحی شد و در سال 1346 بنای آن به پايان رسيد البته در پرداختهای فضای داخلی اين بنا از موتيفهای زيگورات استفاده شده است وزارت كشاورزی ( فرمانفرمائيان 1345 ) هم ادامه دهنده همان سبك بين المللی است كه ويژگی اصلی اين بنا هاست . مشابه اين سازه ها را در پايتخت های متعددی در جهان می توان يافت اما آنها را معماران تحصيلكرده غرب در تهران ساخته بودند . سبك بين المللی در آن دوره رواجی تام داشت و فرم از كاركرد تبعيت می كرد و روزبه روز بر تعداد بناهايی كه به زيبايی شناسی مهندسی وفادار بودند افزوده می شد اما در همان زمان روند ديگری داشت در كنار روند بالا ظهور می كرد كه همانا به دست دادن تعبيری دوباره از ميراث معماری ايران در سازه های مدرن بود كه معماران ايران تحصيلكرده وطن و خارج از كشور طراحی می كردند . مدرنيسم ايرانی ( 1373- 1350 ) از سال 1350 به بعد كه معماری مدرن سالهای آخر خود را می گذراند و اصولا در اين معماری نيز يك جريان تاريخ گرا پديد آمده بود چنانچه قبلا ذكر شد چند معمار ايرانی نيز كوشيدند آثاری در پيوند با معماری گذشته ايران پديد آوردند كه كيفيت بالاتری از آثار مشابه به پيش داشت لكن اين آثار نيز روح و اصول معماری ايران را به درستی درك نكرده بودند و به خصوص اينكه در يك مرحله تكاملی نسبت به معماری گذشته ايران قرار نداشتند . معماری اين دوره با استفاده از تكنولوژيهای مدرن ساخت و زيبايی شناسی مدرنيستی درصد برآمدند تا تعبيری ديگری از معماری سنتی ايران به دست دهند شايد برجسته ترين بنا در ميان نخستين بناهای به سبك مدرن ايرانی بنای ياد بود ميدان آزادی باشد كه امانت آنرا در سال 1350
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 معماری قاجار پهلوی معماری ايران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در اين دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهايی هستيم كه هر كدام بيانگر يكی از مكاتب فكری دوره هايی مشخص از تاريخ ايران هستند : كاخ مرمر به تقليد از معماری سنتی و عمارت شهربانی كل كشور به تقليد از تخت جمشيد و ساختمانهای بلديه ( شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب ميدان امام ( سپه ) به تقليد از معماری نئوكلاسيك فرانسه ساخته شدند . در اين دوره تلاش می شد كه پيوندی بين سه طيف فكری به وجود آيد : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانك ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه اين گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . اين گرايشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری اين دوره ناشی از اختلاف در گرايشهای سياسی و ايدوئولوژيك اين عصر از تاريخ ايران است كه ريشه در جريانهای عقيدتی - سياسی اواخر دوره قاجار و اوايل دوران پهلوی دارد . جريانهای مذكور را می توان به سه دسته تقسيم كرد : گروه اول ، سنت گرايان ، كه اساس تفكر سياسی و بينش دينی آنها هماهنگی دين با سياست و احياء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ايرانی بود . پرچمداران اين نهضت در آن برهه از زمان شيخ فضل الله نوری بود و بعد از ايشان سيد حين مدرس ادامه دهنده راه وی گشت . گروه دوم ، غرب گرايان ، كه اساس ذهنيت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقليد از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سياسی بود . هسته اصلی اين گروه را تحصيل كردگان ايرانی تشكيل می دادند كه تازه از اروپا به ايران برگشته بودند . گروه سوم ، ملی گرايان ، كه بنياد فكری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . اين گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپايی را غير ايرانی می دانستند و بعنوان جايگزين آنها بازگشت به فرهنگ آريايی دوهزار و پانصد ساله با دين و مذهب بود . كه اين امر ناشی از جريانهای به اصطلاح روشنفكرانه مادی گرايی و توسعه و ترويج نظريات سوسياليسم و ماركسيسم در بين طبقه تحصيل كرده اروپا بود . اين دو جری فكری اثبات خود را در تخريب آثار گذشته می ديد و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بين ببرد . در ساير شئون اجتماعی كشور نيز ما شاهد تقابل اين بينشهای متفاوت هستيم . بعنوان مثال در ادبيات ، گروه غرب گرا ، تغيير خط فارسی به لاتين را - به سبك آتاتورك در تركيه - علم كرد و گروه مل 2 ی گرا نيز عرب زدايی از خط و ادبيات فارسی را مطرح نمود و گروه سنت گرا برخود واجب ديد كه از سنت سعدی و حافظ و ديگر بلند پايگان آسمان ادب ايرانی پاسداری نمايد . در ادبيات به زعم مردان بزرگی چون استاد دهخدا ، استاد همايی و استاد فروزانفر و ديگر عزيزان اقدامات غرب گرايان و ملی گرايان بی نتيجه ماند و تحول جديدی در ادبيات از بطن شعر و ادبيات سنتی تراوش كرده و رشد نمود . ليكن در معماری به دليل انتصاب غرب گرايان و تحصيل كردگان بوزار پاريس و بعدا مكتب فلورانس و رم در شهرسازی انگلستان و امريكا شد . گرچه گودار و ماكسيم سيرو ازنظر تفكر ، ارزش زيادی برای معماری سنتی و تاريخ تحول آن قايل بودند و در اين رهگذر خدمات ارزشمندی به ثبت تاريخ معماری ايرانی نمودند ولی خود شخصا از پيروان مكتب نئوكلاسيك و يا به عبارتی ملی گرايان نوين بودند . شاهد اين واقعيت ، ساختمان موزه ايران باستان كه تقليدی از طاق كسری است . غلبه مكتب غرب گرايان در مدارس معماری كشور ، كار را بدانجا كشيد كه توصيف مسجد جامع اصفهان ، ميدان نقش جهان ، گنبد سلطانيه ، طاق كسری و تخت جمشيد را بايد از اروپاييان و ترجمه كتابهای آنها دريافت ميكرديم . دانشجويان و مهندسان معمار اين مرز و بوم اقدامات هوسمان در پاريس و هوارد در انگلستان و كارهای ميكل آنژ در فلورانس و رم را بهتر از كاخ گلستان ، مسجد شيخ لطف الله و كاخ سروستان می شناختند و اطلاعات مربوط به طاق كسری كه از عجايب روزگار خود بوده برای متخصصين محدود به اين بود كه بنا در خاك عراق است . نتيجه اين انفعال فرهنگی ، بخصوص در زمينه معماری ، عرضه و تكميل سبكهای مختلف معماری اروپا و امريكا در دهه های اخير به كشور بوده است . با تسلط فكری غرب گرايانه بر معماری كشور و فاصله گرفتن از معماری سنتی كار بدانجا كشيد كه تخريب بنا های گذشته در توسعه های جديد شهری و تخريب كاروانسراهای قديمی در احداث جاده های بين شهری عملی پسنديده و تجدد گرايانه تلقی شد . اين وضع باعث گرديد كه بسياری از بناهای باارزش متروك و يا مخروبه گردد . همانگونه كه تقليد كوركورانه از معماری غرب باعث انحطاط هنر و معماری اين مرز و بوم شد ، تقليد از معماری گذشته و سنتی نيز به معنی ارتجاع و قهقرا رفتن گشت . تحول و تعالی هر هنری بستگی به شناخت دقيق آثار گذشته و درك صحيح ضرورتها و نيازهای حال جامعه دارد تا با ا 3 ستفاده از فرهنگ و سنت ديرينه و خطا و صواب گذشتگان و در جهت جوابگويی به نيازهای جامعه ، راه حلهای بديع ، اصيل و تازه ای ارائه گردد . شروع دوره پهلوی ( دوره رضا خانی ) حال می پردازيم به معماری ايران از سال 1300 به بعد . اول شروع دوره رضاخانی تا مدت پنج سال يا بيشتر هيچگونه اثر هنری را نمی يابيم و هيچ كار مهمی صورت نمی گيرد و كارها به روال قبل پيش می رود . ( حركت دوره معماری و تحول آن ) قسمت دوم از سال 1305 و 1306 ببعد شروع می شود و فعاليت ساختمانی تا زمان جنگ جهانی دوم گرفتار ركود شديد كارهای ساختمانی و يا حتی تعطيل می شود . قسمت سوم بعد از پايان جنگ و پيدا شدن دو ماتريال تازه يعنی آهن و بتن و اثرات آن در معماری است . از اين تاريخ به بعد است كه حركت معماری دوره پهلوی شروع و آغز می گردد . اوايل شروع حكومت رضاخان يكی از بدترين شرايط ممكن اقتصادی در ايران بود و از نظر اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ركودی چشمگير مشاهده می شد و اكثر ساختماها طبق روال سابق با خشت خام و چوب ساخته می شد و سقف ها بصورت شيروانی و از ستون های چوبی استفاده می شد . در شروع آن دوره معمار تحصيلكرده ای وجود نداشت و معماران عالی هم ديگر ذوق و سليقه و تجربه پدران و گذشتگان و استادان خود را از دست داده و بنا در آن دوره واقعا سير قهقرايی می پيمود و ساختمانها بدون نقشه و در سر محل روی زمين طرح می شد . معماری سبك ملی در دوره رضا شاه ايجاد نوعی معماری عمدتا برای ابنيه دولتی و يا بناهای عمومی نوعی شيوه رومانتيسم ملی و مظهری از تاريخ باستان بود . در دستور كار قرار گرفت . در اينجا دو عامل مهم بود يكی معماری قبل از دوران اسلام و دوم استفاده از تكنولوژی مدرن غربی در ساختمان سازی معماری دوره هخامنشی به ويژه آثار باقيمانده تخت جمشيد و پاسارگاد كه جلوه گاه عظمت اين كشور بود . 4 بر همين اساس ساختمان های بسياری در تهران با الهام از معماری هخامنشی بنا شده از جمله: كاخ شهربانی ـ طرح قليچ باغبان عكس اوپك دبيرستان انوشيروان - ماركف بانك ملی هاينريش اوپك كلانتری دربند هاينريش آلمان اسلايد شركت فرش هاينريش اوپك مقايسه فرم آندره گودار - مقبره حافظ - سعدی - ساختمان كتابخانه ايران ويژگيها 1- ايجاد ايوانهای عظيم و مرتفع در ورودی ها 2- مركزيت بنا با ستون و سرستون ها كه در تخت جمشيد به وفور يافت می شود و يا به صورت عريض و سراسری 3- پنجره ها و قابهای اطراف آنها نظير تخت جمشيد 4- استفاده از كنگره های كنار بام كاخها 5- بناها به شكل مرتفع كه حاكی از عظمت و قدرت است . 6- مصالح سنگ و سيمان 7- استفاده از نقش و متيف های تخت جمشيد 8- تشابه به بناهای دوان هيتلری : رومانتيسم ملی نشانه عظمت گرايش ديگری در سبك معماری ملی شاهد هستيم . رجوع به معماری دوره ساسانی و استفاده از عناصر - فرم ها و ايده های معماری اين دوره ايران است . كه خود منبعث از معماری دوره اشكان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 فهرست مطالب مقدمه زندگینامه نقش اشرف در دوره دوم پهلوی اشرف و رزمآرا فساد جنسی اشرف مبارزه پنهانی دكتر مصدق و اشرف نتیجه منابع اشرف پهلوی 3 مقدمه اشرف پهلوی خواهر همزاد محمدرضاشاه پهلوی بود. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرفالملوک» و «اشرف» تغییر یافت. زندگینامه وی در سال ۱۲۹۸ ه.ش همزمان با برادرش محمدرضا از بطن تاجالملوک آیرملو به دنیا آمد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توص 4 یه پدرش رضا شاه پهلوی با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از ۲۰ شهریور این امر به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوی نیا بود . وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران شد، اشرف در آخرین دیدار با پدر مأموریت یافت تا یاور و همدم برادرش محمد رضا شاه باشد. دومین ازدواج او با احمد شفیق، خواهر زاده ملک فاروق پادشاه مصر بود که ثمره آن هم دو فرزند بنامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود. وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد با نام «بانو شفیق» وارد تهران شد که این مسافرت طولی نکشید و قصد او فقط رساندن پیام نمایندگان انگلیس و آمریکا به محمدرضا شاه و تشویق او به همراهی با کودتا بود. بعد از مدتی ازدواج او با شفیق به طلاق انجامید (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور میشود و بعدها به تجارت میپردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت میشود). اشرف بعد از سال ۴۰ با جوان تحصیل کردهای به نام مهدی بوشهری پور در پاریس ازدواج میکند . اشرف پهلوی نماینده ایران در چند سازمانهای بینالمللی بود و در طول حکومت برادرش با بسیاری از سیاستمداران از جمله بوتو - جواهر لعل نهرو - گاند 4 ی - استالین - مارشال تیتو - هایلا سلاسی - جان اف کندی - چائوشسکو و سوهارتو دیدار داشت. اشرف بخاطر شخصیت قوی و دخالتش در سیاست ایران و دست داشتن در معاملات مشکوک مالی و اقتصادی و نیز زندگی خصوصی جنجالبرانگیزش مورد مخالفت شدید مخالفان جکومت پهلوی و انتقاد شدید دکتر محمد مصدق قرار داشت و از مصادیق فساد اخلاقی و مالی این رژیم شناخته میشد. نقش وی در کودتای ۲۸ مرداد بسیار کلیدی بود. فرزندان اشرف پهلوی شهرام پهلوینیا (قوام) که تحصیلات خود را در آمریکا به پایان برد و به تجارت پرداخت و با نیلوفر افشار ازدواج میکند . شهریار پهلوینیا (شفیق) بعد از گذراندن تحصیلات نظامی در امریکا فرمانده یگان هاورگراف در بندرعباس میشود و با مریم اقبال (دختر دکتر منوچهر اقبال) ازدواج میکند. در اواخر بهمن ۵۷ در حالی که نیروهای سپاه پاسداران وی تعقیب میکردند با یک قایق موتوری خود را به امارات رسانید و عازم پاریس شد و در دی ۱۳۵۸ در حالی که رو به سوی خانه بود توسط دو موتورسوار مسلح ترور و فوت شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
خط پهلوی خط پهلوی: خطی را که ایرانیان در عصر اشکانی و ساسانی به کار میبرند و تا چند قرن بعد از اسلام هم به کار میرفته است، خط « پهلوی» مینامند. کلمهی «پهلوی» اصلاً از واژهی «پژتو» گرفته شده که اسم قوم اشکانی بوده است. خط پهلوی که قسمت عمده ادبیات پارسی میانه بدان نوشته شده دارای اصلی آرامی (یکی از خطوط سامی) است. این خط بیست و دو حرف (هجا) داشته و به مانند اوستایی از راست به چپ نوشته میشده است. نمونهای از خط پهلوی کتیبهای در تاق بستان خط پهلوی نام یک دستهٔ کلی از دبیرههایی است که برای نوشتن زبان(های) فارسی میانه (شامل پهلوی اشکانی) به کار میرفتهاند. تمام این خطها ریشه در خط آرامی دارند[۱] و مانند آرامی از راست به چپ نوشته میشدهاند. دبیرههای پهلوی را معمولاً به زیرشاخههای زیر تقسیم میکنند: پهلوی اشکانی (کتیبهای و گسستهاست) پهلوی ساسانی (یا پهلوی زرتشتی) پهلوی گسسته (یا پهلوی کتیبهای) پهلوی پیوسته (یا پهلوی کتابی) پهلوی زبوری یا مسیحی این دبیرهها گرچه اصل و ریشهای یکسان و شباهتهایی با هم دارند، تفاوتشان به حدیاست که جداگانه از آنها یاد شود. خود واژهٔ پهلوی برگفته از پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پرثوه (که صورت باستانی واژهٔ پارت است) میباشد. به طور کلی خط پهلوی خطی پر ابهام به شمار میرود و ابهام بعضی گونههای آن نظیر پهلوی کتابی بیشتر از آنِ بقیهاست. در گونههای منفصل بیشترین جنبهٔ ابهام به علت دلالت یک نویسه بر چندین واج است؛ مثلاً در پهلوی ساسانی کتیبهای نویسهٔ « » میتواند دلالت بر صامت «ر» «و» یا مصوت «او» کند. در گونهٔ متصل علاوه بر این گونه ابهامات مشکل دیگری نیز پدیدار میگردد: اتصال چند حرف به یکدیگر باعث شباهت مجموعه حروف به حرفی دیگر میشود. خاصیت دیگری که در تمام گونههای خط پهلوی وجود دارد وجود هزوارش در نوشتههاست. هزوارش که به صورت هزوارشن و اوزوارشن و صورتهای مشابه دیگر هم در زبان فارسی آمدهاست به این معنی است که در نوشتن متنهای پهلوی گاه کلمهای را به آرامی مینوشتند لیکن هنگام قرائت فارسی میخواندند. مثلاً ملک مینوشتند و هنگام قرائت شاه میخواندند. باید توجه داشت که هزوارش با وامواژه تفاوت دارد. وامواژه یک عادت زبانیاست در حالی که هزوارشن تنها یک عادت رسمالخطیاست. برای علت یا دلیل وجود هزوارشن در نوشتههای پهلوی حدسهای گوناگونی زدهاند. یکی از این حدسها این است که از آنجا که سنت دبیری خاص آرامیان بودهاست بسیاری این واژهها در نوشتار وارد شدهاند اما از آنجا که اربابان این دبیران آرامی نمیدانستند این واژهها هنگام برخوانی از بهر ایشان به فارسی برگردانده میشدند. خط پهلوی که خطی پر ابهام بود برای ثبت دقیق اصوات مفید نبود و حتی میتوانست باعث اشتباه در قرائت شود. از این رو در زمان ساسانیان برای نوشتن اوستا خط اوستایی از روی خط پهلوی کتابی ابداع شد. خط اوستایی خطی فوقالعاده دقیق و بدون ابهام بود و حرفهای آن منفصل بودند (جز چند مورد معدود لیگاتور که اصلی متأخرتر دارند). در بعضی متنهای پهلوی واژههای دشوار و دور از ذهن گاه به خط اوستایی نوشته میشدند.معمولاً ایرانشناسان برای مطالعه و اندرنگرش متنهای پهلوی آنها را به خط لاتینی بر میگردانند. این برگردانیدن به دو صورت حرفنویسی و آوانویسی صورت میپذیرد. در مرحلهٔ اول متن را به دبیرهٔ لاتینی حرفنویسی میکنند و در مرحلهٔ بعد آن را آوانویسی میکنند. به خاطر ابهام خط پهلوی حتی حرفنویسی متنها هم کار چندان آسانی نیست. در برخی موارد خصوصاً آنِ مربوط به خط پهلوی کتابی گاه بر سر صورت حرفنویسیشدهٔ واژه میان ایرانشناسان اختلاف نظر وجود میدارد. آوانویسی خط پهلوی هم دشواریهای زیادی میدارد. نخست اینکه در خط پهلوی مصوتهای کوتاه نشانهٔ جدا و ویژهای نمیدارند. دوم اینکه مصوتهای بلند را گاه به صورت صامت هم میتوان در نظر گرفت. این دو خصیصهٔ ذکر شده در خط امروزی فارسی هم وجود میدارد. (مثلاً شاپور را شاپوَر هم میتوان خواند) سدیگر آنکه در خط پهلوی املای تاریخی و شبهتاریخی فراوان یافت میشود از این رو صورت نوشتهٔ کلمات لزوماً صورت ملفوظ آنها در زمان کتابت متن نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
رضاشاه پهلوی نامها رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نامهائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیهای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده میشد.[1] با ورود به نظامیگری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامیاش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دستگرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را «سردار سپه» میخواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» میخوانند. [ویرایش] زندگی [ویرایش] آغاز زندگی و جوانی رضا در ۲۴ حوت ۱۲۵۶ (ربیعالاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوشآفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی، با مادرش برای پیوستن به دایی خود به تهران آمد. در این سفر رضای نوزاد به شدت بیمار شد و حتی برای یک شب اورا مرده پنداشتند.[۲] و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند. [ویرایش] خانواده [ویرایش] بریگاد قزاق رضاشاه پهلوی دربار محمدرضا پهلوی تاجالملوک نخستوزیران رضاشاه محمدعلی فروغی حسن مستوفی مهدیقلی هدایت محمود جم احمد متین دفتری علی منصور چهره های مهم احمدشاه فرمانفرما مشیرالدوله پیرنیا مستوفیالممالک صمصامالسلطنه سپهدار تنکابنی سپهدار رشتی قوامالسلطنه وثوقالدوله سیدحسن مدرس ارشدالدوله سالارالدوله شعاع السلطنه نصرت الدوله حسن تقیزاده احمد کسروی عضدالملک مشیرالدوله محمد خیابانی علی اکبر دهخدا محمدتقی بهار ایرج میرزا فرخی یزدی میرزاده عشقی داور تیمورتاش تقی ارانی رکن الدین مختاری شيخ خزعل یپرمخان یحیی دولتآبادی اسماعیل امیرخیزی جعفر خان سردار بهادر میرزا کوچکخان جنگلی حیدرخان عمواوغلی محمدتقی خان پسیان سلیمانمیرزا اسکندری مستشارالدوله موتمنالملک محمد مصدق عبد الحسین هژیر فضلالله زاهدی سیدضیاءالدین طباطبائی احزاب و گروهها اجتماعيون عامیون اعتداليون عامیون کمیته مجازات حزب دموکرات کمیته زرگنده دیویزیون قزاق گروه ۵۳ نفر حزب کمونیست ایران وقایع مهم قاجار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 157 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
فساد دربار پهلوی چکیده: یکی از عوامل بروز نارضایتی های گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. در ابتدا رژیم سعی میکرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی و هراس از واکنش های خشمگینانهی مردم مخفی نگه دارد. همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمایند و کم کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند. همین تغییرات سبب گردید دربار به اشرافیت و طبقهای تبدیل شود که هیچ رشتهای میان آنان و مردم تنیده نباشد. فساد دربار نه تنها در چهاردیواری کاخهای پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیکتر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل میشدند و کم کم از درون میپوسیدند و ناگهان فرو میریختند. با آنکه وقوع فساد در هر رژیمی محتمل است، اما، عواملی را که به بیاعتمادی مردم دامن میزنند، میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: 1. برخورد نکردن نظام و نهادهای آن با فساد؛ 2. رخنه کردن فساد در بدنه و در رأس نظام (نهادینه شدن فساد). رژیم شاه به هر دو بیماری مبتلا شد. فساد دربار کم کم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عکسالعمل واداشت. بخش اعظم تظاهراتی که از سال 1356 در ایران آغاز شد، متوجه فساد دربار بود. به گفته ژان لوروریه، روزنامهنگار فرانسوی «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»(1) اگر مجموعهی شعارها، دیوار نوشتهها و پلاکاردهای مردم ایران را در دورهی انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، این ادعا را ثابت میکند که فساد دربار پهلوی یکی از عوامل اعتراض آشتیناپذیر مردم ایران بود. بسیاری از شعارهای مردم فساد رژیم و مظاهر فساد و عوامل آن را مورد اعتراض قرار میدادند. شعارهای ذیل نمونهای از آنهاست: نظام شاهنشاهی سرچشمه فساد است.(2) شاه مظهر رذالت، دنائت، لئامت و فساد است.(3) اسلام دین جنبش و جهاد است، برنامهاش کوبیدن فساد است.(4) تا شاه در ایران است، فساد هم هست.(5) مرگ بر رژیم فاسد(6) بعضی از شعارهای مردم، فساد اخلاقی عناصر دربار را مورد حمله قرار میداد. مردم با توجه به موقعیت زمانی در اعتراض به رقصیدن کارتر و فرح در شب ژانویه 1978 (11 دی 1356) دهها شعار را برای وی سرودند، به عنوان نمونه: زاری نکن شهبانو اگر ممد دماغ بمیره کارتر تو را میگیره(7) شاهپور بختیار در کاخ بسته، کارتر میزنه، شاه میخونه، فرح میرقصه(8) فرح به من گفت الهی مملی بمیره، جیمی مرا بگیره(9) مردم، بعضی عناصر دیگر دربار را مورد هجوم قرار میدادند و با شعارهای طنزآمیز اعمال آنها را مورد انتقاد قرار میدادند: مرگ بر خاندان فاحشه پهلوی(10) ای اشرف بیشرف کجایی(11) مرگ بر محمدرضا پهلوی، غلامرضا پهلوی، اشرف فاحشه(12) شاه به این بیغیرتی هرگز ندیده ملتی(13) شاه رفته به مصر عربی برقصه، تنبک بزنه، فرح برقصه(14) شعارهای کنایهآمیز، موارد خاصی از اعمال فسادآمیز رژیم را برجسته میکرد. مردم با آگاهی از نقش فرح در جشن هنر شیراز شعار میدادند: فرح را بردند شیراز، با دایره و تنبک و ساز(15) در بعضی از این شعارها، شرابخوارگی درباریان مورد طعن و سرزنش قرار میگرفت، در یکی از شعارهای مردم آذربایجان به زبان ترکی آمده است: دایم شراب ایچللر مسند دیلیشن لر.(16) مرگ بر شاه جلاد سگ صفت شرابخوار(17) در نظر مردم، بسیاری از مفاسد اجتماعی ناشی از مفاسد رژیم پهلوی بود و درباریان مسئولیت مستقیم آن را به عهده داشتند. مواد مخدر یکی از مشکلات اجتماعی دورهی پهلوی بود و مردم، خود درباریان را عامل این بدبختی میدانستند. در یکی از پلاکاردها آمده بود: ایران دومین مصرف کننده تریاک است، مرگ بر شاه(18) در بعضی شعارها عامل توزیع مواد مخدر را هم مشخص میکردند، به همین جهت مینوشتند: اشرف رهبر باند هروئین(19) پس از روی کار آمدن بختیار، شعارهای طنزآمیز اشارهگر به استعمال مواد مخدر زیاد شد و نوک پیکان شعارها به سوی بختیار نشانه رفت؛ به عنوان نمونه: تریاکی بیاختیار دست از سر مردم بردار(20) ای بختیار شیرهکش تو هم برو مراکش(21) مردم عامل ترویج قمار را عناصر رژیم میدانستند، لذا در یک پارچه نوشتهی کنایهآمیز نسبت به شریفامامی اعتراض کردند: قمارخانهدارها و همهی مراکز فساد به رهبری نمایندگان ساواک در مجلس مدافع قانون اساسی شدهاند.(22) فساد مالی دربار یکی از عوامل بسیار مهم اعتراض مردم نسبت به رژیم شاه بود. در بسیاری از شعارها فساد مالی دربار به نقد کشیده میشد و مورد اعتراض واقع میشد؛ به عنوان نمونه: ما شیر و موز نمیخواهیم، ما شاه دزد نمیخواهیم(23) پنجاه سال دزدی و جنایت، افتخار محمدرضا شاه است(24) پهلوی پول دزد تو را میکشیم(25) جیب شاه بانکه، هایده مثل تانکه(26) مردم ایران نه تنها نسبت به فساد دربار، زبان به اعتراض گشودند؛ بلکه دربار را مسئول بسیاری از مفاسد و بیمبالاتیها میدانستند. در یکی از پلاکاردرها مسئولیت فیلمهای مبتذل را به عهده رژیم گذاشته بودند که برای ترویج فساد به دستور آمریکا به نمایش درمیآید: مرگ بر سازندگان فیلمهای منحرف کننده و آنهایی که این فیلمها را به دستور آمریکای فسادپرور نمایش میدهند.(27)