لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 17 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
به نام خدا ترومای عروق بزرگ شکم در ترومای بلانت نادراست، از شایعترین شرائین درگیر رنال است. Retrohepatic venacara Suprarenal aorta (eliac axi) Sup.M.A portal vein. Left median Rotation (mattox)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 10 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا سرطان روده بزرگ سرطان روده بزرگ چیست ؟ در این بیماری سلولهای سرطانی در داخل بافت روده شروع به تکثیر می کنند. اگر چه این سرطان از جمله معمولترین سرطانهای بشر به حساب می آید اما بدلیل بهبود روشهای غربالگری و تشخیصی ، تعداد موارد جدید این بیماری و مرگ ناشی از آن بطور قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. عوامل خطر سن: اکثر افراد مبتلا به این بیماری سن بالای 50 سال دارند اما این بیماری در هر سنی اتفاق می افتد. رژیم غذایی: بین این بیماری و رژیم غذایی پر از چربی و پر انرژی و کم فیبر، رابطه مستقیم وجود دارد. توده هاي خوش خيم: این بیماری بصورت رشد توده های خوش خیم در جدار روده تعریف می شود که معمولاً بعد از سن 50 سالگی شایع است التهاب زخم شونده روده : در این بیماری پوشش جدار روده بزرگ دچار لتهاب شده است.افراد مبتلا به این بیماری شانس بیشتری جهت ابتلا دارند. علائم و نشانه ها وجود هرگونه تغییر در عادات دفعی روده نظیر اسهال، یبوست یا کاهش قطر مدفوع که بیش از یک روز طول بکشد. خونریزی از راست روده یا وجود خون در مدفوع دردهای قولنجی معده استفراغ ضعف و خستگی یرقان و زردی پوست یا صلبیه ( سفیدی چشم ) در بعضی از موارد ممکن است فرد مبتلا به سرطان بوده اما هیچگونه علامتی نداشته باشد. بنابراین غربالگری در افراد پر خطر مثل افراد بالای 50 سال ضروری می باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 65 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا بررسی روشهای خوشه بندی پايگاههای داده بزرگ فهرست مطالب بررسی الگوريتم BIRTCH [ZRL96] بررسی الگوريتم CURE [GRS98] بررسی الگوريتم DBCLASD [XEK98] بررسی الگوريتم موازی PFDC [M02] خلاصه و نتايج فهرست منابع الگوريتم BIRCH تعاريف پايه در مورد خوشه { Xi }
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 كوروش کوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ يا کوروش کبير (۵۷۶-۵۲۹ پيش از ميلاد) شاه پارسي، بهخاطر بخشندگي، بنيان گذاشتن حقوق بشر، پايه گذاري نخستين امپراتوري چند مليتي و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بنديان، احترام به دينها و کيشهاي گوناگون، گسترش تمدن و غيره شناخته شدهاست. کوروش نخستين شاه ايران و بنيانگذار دورهٔ شاهنشاهي ايرانيان ميباشد. ايرانيان کوروش را پدر و يونانيان، که وي ممالک ايشان را تسخير کرده بود، او را سرور و قانونگذار ميناميدند. يهوديان اين پادشاه را به منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار ميآوردند، ضمن آنکه بابليان او را مورد تأييد مردوک ميدانستند . درباره شخصيت ذوالقرنين که در کتابهاي آسماني يهوديان، مسيحيان و مسلمانان از آن سخن به ميان آمده، چند گانگي وجود دارد و اين که به واقع ذوالقرنين چه کسي است به طور قطعي مشخص نشده . کوروش سردودمان هخامنشي، داريوش بزرگ، خشايارشا، اسکندر مقدوني گزينههايي هستند که جهت پيدا شدن ذوالقرنين واقعي درباره آنها تحقيقاتي صورت گرفته، اما با توجه به اسناد و مدارک تاريخي و تطبيق آن با آيات قرآن، تورات، و انجيل تنها کوروش بزرگ است که موجهترين دلايل را براي احراز اين لقب دارا ميباشد. توضيح: روز جهاني بزرگداشت کوروش بزرگ 29 اکتبر است. (رجوع کنيد به: روزشمار تاريخ ايران) دوره جواني تبار کوروش از جانب پدرش به پارسها ميرسد که براي چند نسل بر انشان(شمال خوزستان کنوني), در جنوب غربي ايران, حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سفالينهٔ استوانه شکلي محل حکومت آنها را نقش کرده است. بنيادگذار سلسلهٔ هخامنشي, شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰ميزيسته است. پس از مرگ او, 3 چيشپيش انشان به حکومت رسيد. چيشپيش نيز پس از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کوروش اول انشان و آريارمنس فارس در پادشاهي دنبال شد. سپس، پسران هر کدام, به ترتيب کمبوجيه اول انشان و آرشام فارس, بعد از آنها حکومت کردند. کمبوجيه يکم با شاهدخت ماندانا (دختر ايشتوويگو پادشاه قبيله ماد و شاهدخت آرينيس ليديه) ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتيجه اين ازدواج بود. تاريخ نويسان باستاني از قبيل هرودوت, گزنفون, و کتزياس درباره چگونگي زايش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر يک سرگذشت تولد وي را به شرح خاصي نقل کردهاند, اما شرحي که آنها درباره ماجراي زايش کوروش ارائه دادهاند, بيشتر شبيه افسانه ميباشد. تاريخ نويسان نامدار زمان ما همچون ويل دورانت و پرسي سايکس, و حسن پيرنيا شرح چگونگي زايش کوروش را از هرودوت برگرفتهاند. بنا به نوشته هرودوت, ايشتوويگو شبي خواب ديد که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمين آسيا را غرق کرد. ايشتوويگو تعبير خواب خويش را از مغها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندي پديد خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. اين موضوع سبب شد که ايشتوويگو تصميم بگيرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد, زيرا ميترسيد که دامادش مدعي خطرناکي براي تخت و تاج او بشود. بنابر اين ايشتوويگو دختر خود را به کمبوجيه اول به زناشويي داد. ماندانا پس از ازدواج با کمبوجيه باردار شد و شاه اين بار خواب ديد که از شکم دخترش تاکي روييد که شاخ و برگهاي آن تمام آسيا را پوشانيد. پادشاه ماد، اين بار هم از مغها تعبير خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبير خوابش آن است که از دخترش ماندانا فرزندي بوجود خواهد آمد که بر آسيا چيره خواهد شد. ايشتوويگو بمراتب بيش از خواب اولش به هراس افتاد و از اين رو دخترش را به حضور طلبيد. دخترش به همدان نزد وي آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهايي که ديده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زادهٔ دخترش را به يکي از بستگانش هارپاگ، که در ضمن وزير و سپهسالار او نيز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در ميان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، 3 هارپاگ پاسخ داد وي دست به چنين جنايتي نخواهد آلود, چون يکم کودک با او خوشايند است. دوم چون شاه فرزندان زياد ندارد دخترش ممکن است جانشين او گردد, در اين صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به يکي از چوپانهاي شاه به نام ميترادات (مهرداد) داد و از از خواست که وي را به دستور شاه به کوهي در ميان جنگل رها کند تا طعمهٔ ددان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتي همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد, با ناله و زاري به شوهرش اصرار ورزيد که از کشتن کودک خودداري کند و بجاي او, فرزند خود را که تازه زاييده و مرده بدنيا آمده بود, در جنگل رها سازد. مهرداد شهامت اين کار را نداشت, ولي در پايان نظر همسرش را پذيرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستي کوروش را به گردن گرفت. روزي کوروش که به پسر چوپان معروف بود, با گروهي از فرزندان اميرزادگان بازي ميکرد. آنها قرار گذاشتند يک نفر را از ميان خود به نام شاه تعيين کنند و کوروش را براي اين کار برگزيدند. کوروش همبازيهاي خود را به دستههاي مختلف بخش کرد و براي هر يک وظيفهاي تعيين نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وي فرمانبرداري نکرده بود تنبيه کنند. پس از پايان ماجراي, فرزند آرتم بارس به پدر شکايت برد که پسر يک چوپان دستور داده است وي را تنبيه کنند. پدرش او را نزد ايشتوويگو برد و دادخواهي کرد که فرزند يک چوپان پسر او را تنبيه و بدنش را مضروب کرده است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: "تو چگونه جرأت کردي با فرزند کسي که بعد از من داراي بزرگترين مقام کشوري است, چنين کني؟" کوروش پاسخ داد: "در اين باره حق با من است, زيرا همه آنها مرا به پادشاهي برگزيده بودند و چون او از من فرمانبرداري نکرد, من دستور تنبيه او را دادم, حال اگر شايسته مجازات ميباشم, اختيار با توست." 4 ايشتوويگو از دلاوري کوروش و شباهت وي با خودش به انديشه افتاد. در ضمن بياد آورد, مدت زماني که از رويداد رها کردن طفل دخترش به کوه ميگذرد با سن اين کودک برابري ميکند. بنابراين آرتم بارس را قانع کرد که در اين باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هويت طفل مذکور پرسشهايي به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: "اين طفل فرزند من است و مادرش نيز زنده است." اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زير شکنجه واقعيت امر را از وي جويا شوند. چوپان در زير شکنجه وادار به اعتراف شد و حقيقت امر را براي ايشتوويگو آشکار کرد و با زاري از او بخشش خواست. سپس ايشتوويگو دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه ديد, موضوع را حدس زد و در برابر پرسش ايشتوويگو که از او پرسيد: "با طفل دخترم چه کردي و چگونه او را کشتي؟" پاسخ داد: "پس از آن که طفل را به خانه بردم, تصميم گرفتم کاري کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم". کوروش در دربار کمبوجيه اول خو و اخلاق والاي انساني پارسها و فنون جنگي و نظام پيشرفته آنها را آموخت و با آموزشهاي سختي که سربازان پارس فراميگرفتند پرورش يافت.شايان ذکراست که ميگويند پدر بزرگ مادري کوروش(پادشاه ماد)درخواب متزلزل شدن حکومت خود راديدبه اوگفتند بايد کوروش رابکشد وي به يکي ازسرداران خود دستوراين کارراداد.اواين کارراازروي مهرباني نکرد ولي اورا به يک زن ومرد چوپان داد کوروش دوران نوجواني خود راميان رعايا زندگي کرد وبه همين دليل نيازهاي آنها راخوب ميدانست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 موضوع تحقیق : بزرگ علوي بزرگ علوی مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپگرای ایران است. زندگی 1 موضوع تحقیق : بزرگ علوي بزرگ علوی مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپگرای ایران است. زندگی 3 بزرگ علوی در بهمن ماه ۱۲۸۲ (دوم فوریه ۱۹۰۴) در تهران متولد شد. پدر او حاج سید ابوالحسن و پدر بزرگش حاج سید محمد صراف نمایندهٔ نخستین دوره مجلس شورای ملی بود. مادر وی نوهٔ آیتالله طباطبایی بود. سید ابوالحسن علوی و همسرش خدیجه قمر السادات که از طرفداران مشروطیت بودند دارای شش فرزند، سه دختر و سه پسر بودند که مجتبی بزرگ فرزند سوم آنان بود. ابوالحسن علوی از اعضای حزب دموکرات ایران بود که این حزب به گواه تاریخ از بدو تشکیل در آغاز مشروطه با نفوذ بیگانگان یعنی انگلیس و روس که در آن زمان چشم طمع به ایران دوخته بودند، مقابله میکرد. او به عنوان بازرگان با آلمان معاملات تجاری داشت و در هنگام جنگ جهانی اول در این کشور اقامت داشته و پس از اتمام جنگ نیز اینجا ماند. دوران تحصیل بزرگ علوی به همراه برادرش مرتضی علوی در سال ۱۹۲۰ (۹۹/۱۲۸۹ شمسی) جهت تحصیل روانهٔ آلمان شد و دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف از جمله شهری که امروزه در لهستان قرار گرفته گذراند. او در دوران اقامت در آلمان چند اثر ادبی آلمانی را به فارسی برگرداند .در سال ۱۹۲۷ (۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ شمسی) پدر وی با یک شکست بزرگ تجاری تاب نیاورده و خودکشی کرد. یک سال پس از این اتفاق علوی از دانشگاه مونیخ فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت. بازگشت به ایران در آن زمان یک بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل در آلمان به وی تعلق میگرفت اما با این وجود علاقهای نشان نداد و در شیراز به عنوان معلم در خدمت معارف قرار گرفت. در این شهر بود که او نخستین کار ادبی را با ترجمه قطعهای از آثار 3 شیلر تحت عنوان «دوشیزه اورلئان» آغاز کرد. علوی در آن سالیان قرار ماندن در یک جا نداشت و در شهرهای گوناگونی در شمال در رفت و آمد بود که گاهی هم برای مدتی به تهران میآمد. این سرگردانیها و ناآرامیها با استخدام برای معلمی در هنرستان صنعتی تهران پایان یافت، او در سال ۱۹۳۱ (۱۰/۱۳۰۹) کار در هنرستان را آغاز کرد و در همین دوران به گروهی از روشنفکران سوسیالیست به رهبری تقی ارانی پیوست.[۳] سرانجام او در سال ۱۹۳۷ (۱۶/۱۳۱۵) به همراه ۵۲ تن دیگر بازداشت شد و به زندان افتاد. هنگام تحمل حبس او کتاب «پنجاه و سه نفر» را نگاشت که درباره اعضای گروه سوسیالیست و تحمل سختیهای آنان در زندان بود. او همچنین مجموعهای از داستانهای کوتاه با نام «ورقپارههای زندان» را در این مدت نوشت. پس از جنگ جهانی دوم، علوی به کمونیسم اتحاد شوروی گرایش پیدا کرد و از یکی از جمهوریهای این کشور، ازبکستان دیدار نمود و کتابی با عنوان «ازبکها» را به رشته تحریر درآورد. او همچنین یکی از بنیانگذاران حزب توده ایران بود[۳] و در کنار تقی ارانی و ایرج اسکندری، نخستين دوره مجله دنیا را منتشر میکرد. در تهيه و انتشار مجله دنيا، از همان آغاز، ایرج اسکندری با نام مستعار "جمشيد" و بزرگ علوی با نام مستعار "فريدون ناخدا" شرکت فعال داشتند. دوستی با صادق هدایت یکی از ویژگیهای زندگی علوی نزدیکی و محشور بودن او با صادق هدایت است. این داستان که از زبان خودش چنین آغاز میشود: «در دوران مدرسهٔ ابتدایی که آقای غلامعلی فریور که یکی از رجال پاک و وارستهٔ دوران ما است همکلاسی بودم. چون هر دوی ما کوتاه قد بودیم روی نیمکت جلوی کلاس پهلوی هم مینشستیم. این همکلاس بودن به دوستی انجامید ...»