لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 223 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1 بررسي ابيات مثنوي 100 عنوان: قطره اي از دريا بررسي ابيات مثنوي ازديدگاه صاحب نظران فهرست مطالب عنوان صفحه 2 بررسي ابيات مثنوي 100 مقدّمه 3 زندگي نامه مولانا 7 آثارمولانا 15 تاثيرمثنوي مولانا درادبيات 23 جهان وميان دانشمندان بررسي ابيات 25 تعليقات 422 مآخذ 230 بسم الله الرحمن الرحيم 3 بررسي ابيات مثنوي 100 مقدّمه بشنو اين ني چون شكايت مي كند از جداييها حكايت مي كند ميخواهيم سخن درباره انساني بگوييم كه چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و بايد گفت كه از جرگه انسانهاي عادي خارج است. انسان والايي كه حكايت هاي دقيق عرفاني را آنچنان زيبا در ذائقه ما مي ريزد كه شهد آن روح ما را تازه مي سازد. حكايتهايي كه با داستاني به ظاهر ساده شروع ميشود و مفاهيم بلند و عميق عرفاني از آن نتيجه مي شود انساني كه براي فهميدن سخنان او بايد اهل دل بود تا لطف سخنان او را احساس كرد ولي افسوس كه ما خاكيان در بند اين دنياي مجازي لطف سخنان او را در نمي يابيم و از درياي لطف معاني او كه به كنايه ابراز مي شود بي نصيبيم. اگر گاهي درك مفاهيم براي ما ثقيل مي شود به خاطر آن است كه جر جرار سخن مولانا را به عالمي فراتر از اين عالم مي كشاند. ديگر در اين قسمت مولانا سخن نمي گويد بلكه بارقهاي از لطف الهياست كه بر زبان مولانا جاري مي شود مولانا بعد از مدتي كه دراين درياي لطف الهي غوطهور است بار ديگر به خود مي آيد و مطلب را به صورتي زيبا ادامه مي دهد. در اين جا بايد بگوييم خداوند به همه انسانها چشم لطف دارد و به اولياي خود نظري ديگر؛ به اين معنا كه با جرقهاي شمع وجود آنها را شعله ور مي سازد طوري كه خود مي سوزند و دنيايي را روشن مي كنند. چون به سرچشمه اين تحولات روحي نظري اندازيم اين مطلب را بهتر درك ميكنيم ما در اين جا به صحت و سقم حكايتهايي كه براي عارفان نقل شده است كاري نداريم. بلكه مفهوم آن مورد نظر است همچنان كه خود مولانا گفته است. اي برادر قصه چون پيمانه است معني اندروي به سان دانه است دانه معني بگيرد مرد عقل ننگرد پيمانه را گرگشت نقل «مولوي» نمونههايي براي تفهيم مطلب ذكر مي كنيم. الف:براي تغيير حال سنايي بايد برخوردي با فردي به نام «لاي خوار »وجود داشته باشد تا شوري بر روح بي قرار سنايي زده شود. ب:براي دگرگوني روح ناصر خسرو بايستي او خوابي ببيند تا از خواب دوشين چهل ساله بيدار شود. ج: براي تغيير وضع عطار بايد درويشي باشد تا جلو او بميرد و او تحول يابد. 4 بررسي ابيات مثنوي 100 د: در تغيير وضع مولانا درويش ژوليده چركين قبايي، شمس، بايد كه با مولانا برخوردي سؤال گونه داشته باشد تا مولاناي متعبد را متحول سازد؛ مولانايي كه آتشي به وجود انسانهاي خاكي مي اندازد طوري كه دوست و دشمن او را بستايند و هنگام مرگ او شهري گريه كند و دنيايي در ماتم او بسوزد. مولانا در پاسخ درخواست حسام الدين چلبي از گوشة دستارش 18 بيت آغازين مثنوي را بيرون مي كشد. ابياتي كه از جدايي انسان از آن منبع لايزال الهي صحبت مي كند. بشنو اين ني چون شكايت مي كند از جدايي ها حكايت مي كند. وقتي كه به داوري درمورد اين ابيات مي نشينيم مي بينيم چه زيبا مولانا دنياي خيالي ما را تصوير كرده است. دنياي كه ما روح انساني را در آن حبس كرده و فقط به لذات ظاهري آن توجه مي كنيم ولي دريغا كه درك اين مفاهيم براي ما خاكيان كه بسته ظواهر اين دنياييم غير ممكن است خود مولانا هم كه باطن انسانها را مي شناسد و مي داند كه ما نوشنده اين مطالب نيستيم چنين ميفرمايد: در نيابد حال پخته هيچ خام پس سخن كوتاه بايد والسلام «مولوي» سخن درباره مولانا زياد است و بايد گفت هر بيتي از ابيات او دريايي است كه هر كه به اين دريا رود غرق شود و به عمق آن نرسد و شاهد براين ادعاي من شرحهاي مختلفي است كه در مورد مثنوي نوشته شده است. از آن جايي كه جايي نديدم كه به مقايسه ابيات از ديدگاه صاحبنظران بپردازد بر آن شدم كه هر چند ناقص به اين امر مهم بپردازم هر چند كه قبول دارم در اين مورد ناتوانم. براي نمونه ابيات 3100-2900 دفتر سوم را برگزيدم كه به اين صورت مورد بررسي قرار گرفته است؛ نخست بيتي از مثنوي با تصحيح نيكلسون آوردهام سپس به ديدگاههاي صاحب نظراني چون زماني – استعلامي – جعفري و شهيدي پرداختهام. در مورد هر بيتي نسخه بدل آن هم مورد دقت واقع شده است و در پايان نتيجه گيري از ديدگاهها بيان شده است. همين جا بايد گفت (زماني) در مورد معناي كلمه تمام معاني آن را آورده است و اين ما هستيم كه معني صحيح را بايد برگزينيم (جعفري) به مسائل حاشيهاي پرداخته است و (شهيدي) نيز تنها به معناي ظاهري كلمه توجه نموده است. بنابراين بايد نظر (استعلامي) را صحيح تر و دقيق تر قبول كنيم. در پايان بايد گفت كاري كه انجام شده هر چند كاري ناقص به نظر مي رسد ولي اميدواريم كه روزنهاي براي ورود به انديشه هاي مولانا باز شده باشد كه نكات مورد نظر مولانا از آن گرفته شود و اين كار الگويي براي آيندگان باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 33 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
جان ف ِ شان ای آ فتاب معنوی م َ ر جهان ک ُ هنه را ب ِ نما ن ُ وی تفکر انتقادی در مثنوی مقدمه اول چرا مثنوی؟ هذا كتابُ المثنوي وهو أصولُ أصولِ أصولِ الدين، في كشف أسرارِ الوصولِ واليقين، وهو فقه الله الأكبر وشرعُ اللهِ الأزهر، وبرهان الله الأظهر , مثل نوره كمشكاة فيها مصباح , يُشرِقُ إشراقاً أنورَ من الإصباح , وهو جِنانُ الجَنان , ذو العيون والأغصان , منها عينٌ تُسمّى عند أبناء هذا السبيل سلسبيلا , وعند أصحاب المقامات والكرامات خير مقاماً وأحسن مَقيلا , الأبرار فيه يأكلون ويشربون , والأحرار منه يفرحون ويطربون , وهو كَنيلِ مصر شرابٌ للصابرين , وحسرة على آل فرعونَ والكافرين , كما قال يضلّ به كثيراً ويَهدِي بهِ كثيراً... بخشی ازمعرفی مولانا ازمثنوی بخشی ازمعرفی مولانا ازمثنوی اين است كتاب مثنوي و آن، كتابي است دربرگيرنده اصول اصلهاي دين در كشف اسرار وصول به حق و يقين؛ اين كتاب فقه و آيين نيكو و روشن و دليل آشكار و متقن خداوند است. مثل نور آن همچون چرغداني است كه در آن چراغي تابان (1) پرتو بيفشاند، روشنتر از روشني صبحگاهان؛ و اين كتاب باغ دلهاست. انبوه از درختان و آكنده از چشمهساران حكمت و معرفت، و از جمله آنها چشمهاي است كه پيروان اين راه و مردم سلسبيلاش ناميدهاند، و در نزد اصحاب كرامت بهترين جايگاه و نيكوترين رامشگاه (2) است. نيكان از آن خورند و نوشند و آزادگان (رها شدگان از هوي و هوس) از آن فرحناك و طربناك شوند. و اين كتاب چون رود نيل در سرزمين مصر، شربتي است براي صبر پيشگان و ثابت قدمان و حسرتي براي فرعونيان و حق پوشان، همانگونه كه حق تعالي فرمود: كثيري به آن هدايت وكثيري به آن گمراه شوند (3) ... اقتباس از آيه 35 سوره نور اقتباس از آيه 35 سوره فرقان اقتباس از آيه 26 سوره بقره استاد شهید مطهری ومقام معظم رهبری مثنوى، مثنوى؛ كه خودش میگويد: و هو اصول اصول اصول الدين. واقعاً اعتقاد من هم همين است. يك وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسيدند نظر شما راجع به مثنوى چيست، همين را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همين است كه خودش گفته: و هو اصول ... . ايشان گفت كاملاً درست است، من هم عقيدهام همين است. ((بيانات در ديدار شاعران با رهبر انقلاب در نيمهی ماه مبارك رمضان -پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری)) http://www.leader.ir/langs/fa/?p=bayanat&id=4041
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 223 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1 بررسي ابيات مثنوي 100 عنوان: قطره اي از دريا بررسي ابيات مثنوي ازديدگاه صاحب نظران فهرست مطالب عنوان صفحه 2 بررسي ابيات مثنوي 100 مقدّمه 3 زندگي نامه مولانا 7 آثارمولانا 15 تاثيرمثنوي مولانا درادبيات 23 جهان وميان دانشمندان بررسي ابيات 25 تعليقات 422 مآخذ 230 بسم الله الرحمن الرحيم 3 بررسي ابيات مثنوي 100 مقدّمه بشنو اين ني چون شكايت مي كند از جداييها حكايت مي كند ميخواهيم سخن درباره انساني بگوييم كه چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و بايد گفت كه از جرگه انسانهاي عادي خارج است. انسان والايي كه حكايت هاي دقيق عرفاني را آنچنان زيبا در ذائقه ما مي ريزد كه شهد آن روح ما را تازه مي سازد. حكايتهايي كه با داستاني به ظاهر ساده شروع ميشود و مفاهيم بلند و عميق عرفاني از آن نتيجه مي شود انساني كه براي فهميدن سخنان او بايد اهل دل بود تا لطف سخنان او را احساس كرد ولي افسوس كه ما خاكيان در بند اين دنياي مجازي لطف سخنان او را در نمي يابيم و از درياي لطف معاني او كه به كنايه ابراز مي شود بي نصيبيم. اگر گاهي درك مفاهيم براي ما ثقيل مي شود به خاطر آن است كه جر جرار سخن مولانا را به عالمي فراتر از اين عالم مي كشاند. ديگر در اين قسمت مولانا سخن نمي گويد بلكه بارقهاي از لطف الهياست كه بر زبان مولانا جاري مي شود مولانا بعد از مدتي كه دراين درياي لطف الهي غوطهور است بار ديگر به خود مي آيد و مطلب را به صورتي زيبا ادامه مي دهد. در اين جا بايد بگوييم خداوند به همه انسانها چشم لطف دارد و به اولياي خود نظري ديگر؛ به اين معنا كه با جرقهاي شمع وجود آنها را شعله ور مي سازد طوري كه خود مي سوزند و دنيايي را روشن مي كنند. چون به سرچشمه اين تحولات روحي نظري اندازيم اين مطلب را بهتر درك ميكنيم ما در اين جا به صحت و سقم حكايتهايي كه براي عارفان نقل شده است كاري نداريم. بلكه مفهوم آن مورد نظر است همچنان كه خود مولانا گفته است. اي برادر قصه چون پيمانه است معني اندروي به سان دانه است دانه معني بگيرد مرد عقل ننگرد پيمانه را گرگشت نقل «مولوي» نمونههايي براي تفهيم مطلب ذكر مي كنيم. الف:براي تغيير حال سنايي بايد برخوردي با فردي به نام «لاي خوار »وجود داشته باشد تا شوري بر روح بي قرار سنايي زده شود. ب:براي دگرگوني روح ناصر خسرو بايستي او خوابي ببيند تا از خواب دوشين چهل ساله بيدار شود. ج: براي تغيير وضع عطار بايد درويشي باشد تا جلو او بميرد و او تحول يابد. 4 بررسي ابيات مثنوي 100 د: در تغيير وضع مولانا درويش ژوليده چركين قبايي، شمس، بايد كه با مولانا برخوردي سؤال گونه داشته باشد تا مولاناي متعبد را متحول سازد؛ مولانايي كه آتشي به وجود انسانهاي خاكي مي اندازد طوري كه دوست و دشمن او را بستايند و هنگام مرگ او شهري گريه كند و دنيايي در ماتم او بسوزد. مولانا در پاسخ درخواست حسام الدين چلبي از گوشة دستارش 18 بيت آغازين مثنوي را بيرون مي كشد. ابياتي كه از جدايي انسان از آن منبع لايزال الهي صحبت مي كند. بشنو اين ني چون شكايت مي كند از جدايي ها حكايت مي كند. وقتي كه به داوري درمورد اين ابيات مي نشينيم مي بينيم چه زيبا مولانا دنياي خيالي ما را تصوير كرده است. دنياي كه ما روح انساني را در آن حبس كرده و فقط به لذات ظاهري آن توجه مي كنيم ولي دريغا كه درك اين مفاهيم براي ما خاكيان كه بسته ظواهر اين دنياييم غير ممكن است خود مولانا هم كه باطن انسانها را مي شناسد و مي داند كه ما نوشنده اين مطالب نيستيم چنين ميفرمايد: در نيابد حال پخته هيچ خام پس سخن كوتاه بايد والسلام «مولوي» سخن درباره مولانا زياد است و بايد گفت هر بيتي از ابيات او دريايي است كه هر كه به اين دريا رود غرق شود و به عمق آن نرسد و شاهد براين ادعاي من شرحهاي مختلفي است كه در مورد مثنوي نوشته شده است. از آن جايي كه جايي نديدم كه به مقايسه ابيات از ديدگاه صاحبنظران بپردازد بر آن شدم كه هر چند ناقص به اين امر مهم بپردازم هر چند كه قبول دارم در اين مورد ناتوانم. براي نمونه ابيات 3100-2900 دفتر سوم را برگزيدم كه به اين صورت مورد بررسي قرار گرفته است؛ نخست بيتي از مثنوي با تصحيح نيكلسون آوردهام سپس به ديدگاههاي صاحب نظراني چون زماني – استعلامي – جعفري و شهيدي پرداختهام. در مورد هر بيتي نسخه بدل آن هم مورد دقت واقع شده است و در پايان نتيجه گيري از ديدگاهها بيان شده است. همين جا بايد گفت (زماني) در مورد معناي كلمه تمام معاني آن را آورده است و اين ما هستيم كه معني صحيح را بايد برگزينيم (جعفري) به مسائل حاشيهاي پرداخته است و (شهيدي) نيز تنها به معناي ظاهري كلمه توجه نموده است. بنابراين بايد نظر (استعلامي) را صحيح تر و دقيق تر قبول كنيم. در پايان بايد گفت كاري كه انجام شده هر چند كاري ناقص به نظر مي رسد ولي اميدواريم كه روزنهاي براي ورود به انديشه هاي مولانا باز شده باشد كه نكات مورد نظر مولانا از آن گرفته شود و اين كار الگويي براي آيندگان باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 33 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
جان ف ِ شان ای آ فتاب معنوی م َ ر جهان ک ُ هنه را ب ِ نما ن ُ وی تفکر انتقادی در مثنوی مقدمه اول چرا مثنوی؟ هذا كتابُ المثنوي وهو أصولُ أصولِ أصولِ الدين، في كشف أسرارِ الوصولِ واليقين، وهو فقه الله الأكبر وشرعُ اللهِ الأزهر، وبرهان الله الأظهر , مثل نوره كمشكاة فيها مصباح , يُشرِقُ إشراقاً أنورَ من الإصباح , وهو جِنانُ الجَنان , ذو العيون والأغصان , منها عينٌ تُسمّى عند أبناء هذا السبيل سلسبيلا , وعند أصحاب المقامات والكرامات خير مقاماً وأحسن مَقيلا , الأبرار فيه يأكلون ويشربون , والأحرار منه يفرحون ويطربون , وهو كَنيلِ مصر شرابٌ للصابرين , وحسرة على آل فرعونَ والكافرين , كما قال يضلّ به كثيراً ويَهدِي بهِ كثيراً... بخشی ازمعرفی مولانا ازمثنوی بخشی ازمعرفی مولانا ازمثنوی اين است كتاب مثنوي و آن، كتابي است دربرگيرنده اصول اصلهاي دين در كشف اسرار وصول به حق و يقين؛ اين كتاب فقه و آيين نيكو و روشن و دليل آشكار و متقن خداوند است. مثل نور آن همچون چرغداني است كه در آن چراغي تابان (1) پرتو بيفشاند، روشنتر از روشني صبحگاهان؛ و اين كتاب باغ دلهاست. انبوه از درختان و آكنده از چشمهساران حكمت و معرفت، و از جمله آنها چشمهاي است كه پيروان اين راه و مردم سلسبيلاش ناميدهاند، و در نزد اصحاب كرامت بهترين جايگاه و نيكوترين رامشگاه (2) است. نيكان از آن خورند و نوشند و آزادگان (رها شدگان از هوي و هوس) از آن فرحناك و طربناك شوند. و اين كتاب چون رود نيل در سرزمين مصر، شربتي است براي صبر پيشگان و ثابت قدمان و حسرتي براي فرعونيان و حق پوشان، همانگونه كه حق تعالي فرمود: كثيري به آن هدايت وكثيري به آن گمراه شوند (3) ... اقتباس از آيه 35 سوره نور اقتباس از آيه 35 سوره فرقان اقتباس از آيه 26 سوره بقره استاد شهید مطهری ومقام معظم رهبری مثنوى، مثنوى؛ كه خودش میگويد: و هو اصول اصول اصول الدين. واقعاً اعتقاد من هم همين است. يك وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسيدند نظر شما راجع به مثنوى چيست، همين را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همين است كه خودش گفته: و هو اصول ... . ايشان گفت كاملاً درست است، من هم عقيدهام همين است. ((بيانات در ديدار شاعران با رهبر انقلاب در نيمهی ماه مبارك رمضان -پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری)) http://www.leader.ir/langs/fa/?p=bayanat&id=4041