دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق تحريک سيستم هاي دفاعي گياه در برابر عوامل بيماريزاي گياهي 36 ص

تحقیق تحريک سيستم هاي دفاعي گياه در برابر عوامل بيماريزاي گياهي 36 ص

تحقیق-تحريک-سيستم-هاي-دفاعي-گياه-در-برابر-عوامل-بيماريزاي-گياهي-36-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 39 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏مقدمه
‏پدیده القاء مقاومت در گیاهان از طریق پاتوژنها اولین باردر سال ‏1901‏ توسط ری و بواری شناخته و در دهه‏ ‏1960‏ شواهد متقاعد کننده ای پیرامون این موضوع با بررسی ‏القا مقاومت توسط ویروس TMV‏ در‏گیاه توتون ارا‏ی‏ه شد‏. امروزه این تحقیقات طیف گسترده تری یافته است. القاء مقاومت‏ به مفهوم بیشتر شدن مقاومت گیاهانی است که در حالت عادی حساس به بیماری هستند، بدون اینکه ساختار ژنتیکی این گیاهان از طریق اصلاح نژاد یا مهندسی ژنتیک تغییر کند. مقاومت القا‏ی‏ی یک روش محافظت بیولوژیک محسوب می شود که هدف آن محدود کردن بیمارگر نیست‏،‏ ‏بلکه فعال کردن گیاه می باشد.‏ ایده اصلی مربوط به بیان ژنهایی است که ایجاد مقاومت کرده‏ ‏،‏ ‏ولی بطور معمول بیان نمی شوند. مگر اینکه یک تیمار القاء کننده مقاومت آنها را فعال کند و یا بیان آنها را افزایش دهد‏ ‏.‏ ‏القاء مقاومت در گیاه شدیداً تحت تأثیر شرایط محیطی به ویژه‏ نور و‏ درجه حرارت ‏در طول شبانه ‏روز‏ ‏و‏وضعیت‏ ‏رشد‏ ‏می باشد.‏ ‏ب‏ه ‏طورکلی القاء مقاومت در گیاهان با استفاده ازمحرک های زنده یا غیر زنده و یا استفاده از رقم های گیاهی ناسازگار با بیمارگر، از جمله راهکارهای مورد توجه محققان در مدیریت آفات و بیماریهای گیاهی می باشد‏.‏ ‏تاکنون اثر القاء کنندگی قارچهایی نظیر‏ Colletotrichum lindemuthianum‏ ‏گونه های غیربیماریزایFusarium ‏ ،‏ Rhizoctonia‏ ‏و جدایه های‏ sp.‏ Trichoderma‏ ‏و باکتریهای حمایت کننده رشد گیاه‏ ( PGPR‏ ) ‏مورد بررسی قرار گرفته است‏.
‏تاریخچه
‏مقاومت‏ القایی در گیاهان اولین بار در سال ‏1901‏ توسط ری و بواری شناخته شد.چستر در سال ‏1930‏ مطالعات صورت گرفته تا آن زمان را سازمان دهی نمود و با بررسی مشاهدات خود پیشنهاد کرد که این پدیده به طور طبیعی در محافظت گیاه نقش مهمی را ایفا می کند.
‏در دهه ‏1960‏ شواهد متقاعد کننده ای پیرامون این موضوع ارائه شد. (Cruickshank and Mandryk 1960,Ross 1961a;Ross 1961 b;Mandryk 1963‏).
‏آزمایشات گلخانه ای و مزرعه ای که در آزمایشگاه Kuc‏ ‏و همکارانش صورت گرفت زمینه ی لازم را جهت دریافت صحیح از مفهوم مقاومت القایی به عنوان یک ابزار در علم گیاهپزشکی فراهم کرد.(Kuc,2001‏)و این امر توسط عده ی زیادی از مولفان در سراسر دنیا موردحما‏یت قرار گرفت.‏ Ross‏در1961‏ در نتیجه آزمایشات کنترل شده خود بر روی ویروس TMV‏ در گیاه توتون، اصطلاحات مقاومت اکتسابی موضعی (LAR‏ ) و مقاومت اکتسابی سیستمیک ( SAR ‏) را عنوان کرد.
‏امروزه اغلب روش های مورد استفاده در عرصه ی علم گیاهپزشکی علیه پاتوژنها و آفات با کاربرد سموم شیمیایی در ارتباط بوده در حالی که سلامت انسان و محیط زیست را تهدید ‏
‏می کند.پدیده مقاومت القایی ، که مکانیزم دفاعی طبیعی گیاه را فعال می کند می تواند به عنوان یک جایگزین غیر سنتی و دوستدار محیط زیست‏ ‏در این ‏عرصه مورد بهره برداری قرار گیرد و این مقدمه ای است برای سایر فعالیت های کشاورزی که قادر است کاربرد کنترل شیمیایی را کاهش دهد و به این ترتیب در گسترش کشاورزی پایدار نقش داشته باشد.(
Edreva,2004‏)
‏مقاومت در گیاهان‏
‏گیاهان همواره در تعامل با بسیاری از عوامل زنده و غیر زنده از جمله بیمارگرها میباشند.
‏اما به ندرت تعداد کمی ازآنها قادر به ایجاد بیماری روی گیاه هستند و علت شکست بسیاری از این عوامل در ایجاد بیماری وجود سدهای دفاعی گیاه می باشد.
‏مقاومت اولیه (Basic resistance‏)
‏گیاهان دارای سدهای دفاعی ساختمانی و شیمیایی از پیش ساخته شده در بافت ها و‏
‏ سلول های خود هستند ، به طوری که اغلب بیمارگرها قادر به غلبه بر این سدها نمی باشند.
‏مقاومت میزبانی (Host resistance‏)
‏پس از تشخیص عوامل توسط میزبان مکانیزم های دفاعی به صورت موضعی و سیستمیک، قسمت های مختلف گیاه را محافظت می نماید.تا کنون عوامل متعددی در گیاهان تحت عنوان مکانیسم های دفاعی معرفی شده اند.از جمله می توان به سنتز و ترشح مواد فنلی داخل و خارج سلول ، سنتز فیتوالکسین ها ، پروتئین های مرتبط با بیماریزایی ، سنتز گلیکو پروتئین های ‏غنی از اسید آمینه مانند هیدروکسی پرولین ‏(HPRG‏) یا هیدروکسی گلیستین(HGRG‏)..
‏مفهوم مقاومت القایی
‏القاء مقاومت به مفهوم بیشتر شدن مقاومت گیاهانی است که در حالت عادی به بیماری حساس بوده، بدون اینکه ساختار ژنتیکی این گیاهان از طریق اصلاح نژاد یا مهندسی ژنتیک دچار تغییر شود.
‏ایده اصلی مربوط به بیان ژنهایی است که ایجاد مقاومت کرده ولی به طور معمول بیان نمی شود، مگر اینکه یک تیمار القاء کننده مقاومت آنها را فعال کند و یا بیان آنها را افزایش دهدSteiner &) (Schonbek,1995‏بنا براین در مقاومت القایی یک محرک واکنش های دفاعی گیاه در برابر بیمارگر را از نظر زمانی یا مقدار ، ات چند برابر افزایش می دهد‏ ‏(Daayf et al.,1997‏) ‏به‏ این ترتیب درجه بالاتری از مقاومت در مدت زمان کوتاهی در گیاه ایجاد می شود ، در حالی که روش های مرسوم اصلاح نباتات نیاز به زمان طولانی دارد‏ ‏و معمولا بر سایر خصوصیات مطلوب گیاه (عملکرد و کیفیت )‏تاثیر منفی می گذارد.
‏مقاومت القایی یک روش محافظت بیولوژیک است که هدف آن محدود کردن بیمارگر نیست، بلکه فعال کردن گیاه است.تفاوت آن با حفاظت تقاطعی در این است که؛ مقاومت ایجاد شده اختصاصی نیست و از این نظر که یک واکنش فعال گیاهی در مقاومت دخالت دارد از آنتاگونیسم نیز متفاوت است. همچنین با توجه به سمی نبودن عوامل القاء کننده برای بیمارگر از روشهای مبارزه ی شیمیایی می گردد.‏ ‏(Steiner & Schonbeck,1995;Gorlach et al.,1996‏)‏.‏مقاومت القایی می تواند به عنوان یک ابزار افزایش دهنده مکانیزم های دفاعی طبیعی گیاه در مقابل انواع پاتوژن ها مطرح گردد

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق تحريک سيستم هاي دفاعي گياه در برابر عوامل بيماريزاي گياهي 36 ص , تحريک سيستم هاي دفاعي گياه در برابر عوامل بيماريزاي گياهي 36 ص , دانلود تحقیق تحريک سيستم هاي دفاعي گياه در برابر عوامل بيماريزاي گياهي 36 ص , تحريک , سيستم , هاي , دفاعي , گياه , در , برابر , عو ,

[ بازدید : 11 ]

[ سه شنبه 25 مرداد 1401 ] 20:15 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

دانلود مقاله در مورد عوامل آنتروپوژنيك درقلمره هاي كارستي باتاكيدبرمديريت كارست 110 ص

دانلود مقاله در مورد عوامل آنتروپوژنيك درقلمره هاي كارستي باتاكيدبرمديريت كارست 110 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-عوامل-آنتروپوژنيك-درقلمره-هاي-كارستي-باتاكيدبرمديريت-كارست-110-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 103 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

‏زمين شناسي ايران:
‏نظرات اوليه درموردشكل گيري ‏فلات ايران مبتني برشكل ظاهري زمين بود كه آن را‏ ‏بخشي ازكمربند كوهزايي آلپي به صورت دورشته كوه چين خورده درحاشيه ويك توده مياني سخت مابين آنها تفسيرمي كرد.اما باتهيه اولين نقشه تكتونيك ايران كه گزارش آن توسط اشتوكلين صورت گرفت معلوم شد كه سرزمين ايران ازقطعات مختلفي تشكيل شده كه درطول زمان تكامل جداگانه داشته اند‏.
‏قديميترين حركات شناخته نشده مربوط به كوهزايي اواخرپركامبرين مي باشد كه درپي آن ايران به صورت يك پلاتفرم متشكل ازچندقطعه به صورت هورست وگرابن ‏درآمده است،باشروع حركات آلپي درترياس تحولات چشمگيري شروع مي شود.‏بلاخره دركرتاسه باريكه هاي اقيانوسي يا ريفتهايي كه سنگهاي التر‏ا ‏بازيك ورخساره هاي عميق درآنها شكل گرفته بود‏ ‏بسته شده وقطعات جدا‏ ‏ازهم به همديگر جوش مي خورند.
‏وحوضه هاي رسوب گذاري زاگرس وكپه داغ تثبيت مي شوند.درشروع دوران دوم با فازلارامي ارتفاعات شمالي البرزشكل گرفته ويك حوضه داخل‏ي بوجودمي آيد.درائوسن يك فعاليت ‏شديدآتشفشاني درايران مركزي به وي‍‍‍‍ژه درحاشيه آن در‏جريان بوده وبا حركات اواخرميوسن حوضه هاي داخلي امروزي شكل مي گيرد.
‏همزمان بااين تحولات زاگرس وكپه داغ نيزشروع به چين خوردن كرده است.اين حركات درپليوسن هم ادامه داشته كه به تشكيل كنگلومراي ضخيم درزاگرس ونقاط‏ ‏ديگرشده است.حركات شديداواخرپليوسن واوايل كواترنرچين خوردن وبالا آمدن زمينهاي فلات ايران راتكميل كرده است.
‏(جداري عيوضي،‏ 1383‏ ص61-62)‏)‏
‏كوهزايي ها
‏عهد
‏دوران
‏دوره
‏10هزار سال
‏2 ____ پاسادنين
‏12____ ساوين
‏26
‏37 ____ پيرنه
‏عصر حاضر
‏كواترنري
‏سنوزوئيك
‏53
‏65 لاراميد
‏___ سيميرين پسين
‏___ سيميرين پيشين
‏225
‏___هرسي نين
‏___كالدونين
‏570
‏كاتانگائي(آسنتيك)
‏كارلين

‏پليستوسن
‏پليوسن
‏ترشيري
‏ميوسن
‏اليگوسن
‏ائوسن
‏پالئوسن
‏136
‏190
‏كرتاسه
‏مزوزوئيك
‏ژوراسيك
‏ترياس
‏280
‏345
‏395
‏430
‏500
‏پرمين
‏پالئوزوئيك
‏كربونيفر
‏دونين
‏سيلورين
‏اوردوسين
‏كامبرين
‏اينفراكامبرين
‏پروتروزوئيك
‏آركئوزوئيك
‏پركامبرين
‏منبع:خسروتهراني،1375، 3‏8
‏كمربند البرز-بينالود:
‏اين كمربندازسه رشته كوه تالش،البرز،بينالودساخته شده كه ازآستاراتادره هريررودامتدادمي يابد.
‏ازنظرساختمان زمين شناسي اين سه رشته كوه به روشني ازهم تفكيك نشده ودربيشترتقسيمات ساختماني هرسه يكجا به عنوان زون البرزموردبحث قرارگرفته است.‏دربعضي تقسيمات حتي تمام زمينهايي كه درشمال گسل تبريزقرارداردجزءاين زون محسوب شده است.(نبوي 1355).
‏ارتفاعات جنوبي چاله مشهد(چاله كشف رود)راتحت عنوان زون بينالودازالبرز جداكرده وآن راازنظرويژگيهاي زمين شناسي يك زون حدوسط بين البرز وايران مركزي نام برده است.
‏(جداري عيوضي .‏.1383.ص51)
‏ ‏ ‏زمين شناسي زون بينالود:
‏اين زون بخشي ازالبرزراشامل مي شودكه ازنظرزمين شناسي اختصاصات ويژه اي دارد.‏ ‏واحد‏ ‏زمين شناسي بينالود‏ ‏را‏ ‏زون تدريجي بين ايران مركزي والبرزدرنظرمي گيرند.زيرارسوبات ورخساره هاي پالئوزوئيك اين زون شبيه البرزاست.
‏زون مزبور،طي دونين پسين ‏–‏كربونيفرباالبرزغربي ومركزي ودرپرمين باسايرقسمتهاي ايران ازنظرحوضه رسوبي وضع تقريبا مشابه اي داشته ودرارتباط بوده است. مجموعه آذرين ودگرگوني اين زون كه بويژه درجنوب ومغرب مشهدبيرون زدگي داردشامل سه فازناحيه اي ودومرحله گرانيت زائي است ودرآنها توده هاي اولترابازيك نيزوجوددارد.درموردسن اين مجموعه هاي دگرگوني وآذرين اتفاق نظروجودندارد،برخي آن رابه پركامبرين وبعضي به ژوراسيك نسبت مي دهند.ولي شواهدزمين شناسي وتعيين سن مطلق نشان داده است كه فازهاي دگرگوني وگرانيت زائي اوليه آن به فازكوهزايي هرسي نين وبعدها درترياس مياني نيزمجموعا تحت تاثيردگرگوني هاي سيمرين پيشين قرارگرفته است.بولن (1988) ادامه قسمتي ازعملكردكوهزايي هرسي‏ نين راكه تيان شان ‏–‏پامير-هندوكش به جنوب مشهد مي رساند،نوع فرورانش پوسته (اقيانوسي پالئوتتيس)مي داند.‏ ‏دراين زون رسوبات كامبرين فسيل داروجودداشته وطي سيلورين ودونين زيرين،درياي مشتركي شمال ايران وايران مركزي فرامي گرفت.زيرارسوبات مشابه اي طي اين مدت دربينالودوايران مركزي برجاگذاشته شده ‏است.ارتباط مزبورتاكربونيفرزيرين نيزوجودداشته است درحالي كه درالبرزرابطه مزبوربه كلي قطع شد.اين حركات رابه حركات خشكي زايي اواخردونين مربوط مي دانند وكنگلومراي قاعده اي كربونيفرزيرين رادليل اين حركات ذكرمي كنند.
‏رسوبات كربونيفرفوقاني دربينالود،شامل مجموعه اي ازماسه سنگ كوارتزيتي سياه رنگ وشيل است.رسوبات ترياس البرزباايران مركزي تفاوت داشته ولي بينالود هيچ نوع رسوبي ‏درترياس تشخيس داده ‏نشده،‏ تنها درمنطقه آق دربند(100 كيلومتري مشهد)رسوبات شيل وماسه سنگ همراه با لايه هاي آهكي آمونيت داروجودداردكه آن رابه ترياس مياني وفوقاني مربوط مي دانند.
‏به عقيده لامر،وديگران (1983)گسل سنگ بست شانديزمجموعه دگرگوني پالئوزوئيك وتوده هاي نفوذي جنوب مشهد راازاسليت ها وماسه سنگهاي سازندشمشك ورسوبات جوان ترمجزامي كند.
‏باحركات كوهزايي سيمرين پيشين وپس روي دريا محيط مناسبي براي رشدگياهان دراين منطقه فراهم كرده است.
‏درزون بينالود،رسوبات ژوراسيك دربسياري ازنقاط به طورهم شيب رسوبات پالئوزوئيك ومجموعه هاي دگرگوني رامي پوشاند ودركنگلومراي قاعده اي آن مي توان قطعات مختلف وفراوان دگرگوني وآذرين پالئوزوئيك راپيداكرد.
‏رسوبات لياس نيزمشابه رسوبات شمشك البرز‏است ودرآن گاهي لايه هاي ماسه سنگ بين لايه اي وجوددارد كه حاوي فسيل هاي گياهي زياداست.
‏رسوبات آهكي دوره كرتاسه نيزمشابه البرزبوده ودرجنوب غربي قشلاق،گرانيت هاي مشهدرافرامي گيرد(درويش زاده،1370،251).
‏توده اصلي بينالودازسنگ گرانيت است كه باساختمان باتوليت درميان رسوبهاي پا لئوزوئيك سربرآورده است.نفوذتوده باتوليت سبب به هم خوردن نظم چينها درمحل گرديده است.بااين حال لايه هاي رسوبي چين خورده منظم همچنان‏ دراطراف مشاهده مي شود.غيرازسنگ ‏گرانيت،اسليت،كوارتزيت،شيست،وسنگهاي ماگماي اولترابازيك ازجمله سنگهايي هستندكه رشته بينالودراساخته اند،توده هاي اولترابازيك متعلق به پالئوزوئيك فوقاني است ووجودآنها نشانه اي ‏ازبسته شدن اقيانوس تتيس قد يمي دراين محل است.دردامنه هاي شمالي بينالود‏ شبكه هيدروگرافي نسبتا ‏متراكم باعمق زيادگسترش يافته اند.شبكه آبي ساختمان ناهمواريهارا به شدت به هم زده وشرايط خاصي رابه وجودآورده است وشبكه ها گاهي باساختمان ناهمواري تطابق يافته اندوزماني نيزمحورچين ها رابريده ودرمحل ،تنگ ايجادكرده اند.علاوه برآن ديناميك دامنه اي به صورت حركات توده اي ازنوع لغزش درسطح ميان آبها فعال مي باشد.(علايي طالقاني،1381،189).
‏چينه شناسي‏ وسازندسطحي ‏زون بينالود:
‏به عقيده افتخارنژاد(1359)،البرزشرقي (شامل كوههاي بينالود وآلاداغ)جزئي ازايران مركزي است كه درآن رسوبات اپي كنتيننتال پالئوزوئيك تقريبآ درهمه جامشاهده مي شود،ولي دربخش هاي بالا آمده
‏(هورست)به طورمحلي قسمت هايي ازرديف هاي رسوبي حذف شده ودرآن نبودچينه شناسي مشخص ي ديده مي شود.بعلاوه زون مزبور،طي دونين پسين-كربونيفرباالبرز غربي ومركزي ودرپرمين باساير قسمت هاي ايران ازنظرحوضه رسوبي وضع تقريبآ مشابهي داشته ودرارتباط بوده است.
‏دراين زون رسوبات كامبرين فسيل داروجودداشته(مجيدي،1987)وطي سيلورين ودونين زيرين،درياي مشتركي،شمال شرقي ايران وايران مركزي رافرامي گرفت،زيرارسوبات مشابهي طي اين مدت دربينالود وايران مركزي برجاي گذاشته شده است.ارتباط مزبورتاكربونيفرزيرين تيزوجودداشته است درحاليكه درالبرزرابطه مزبوربه كلي قطع شد.اين وضعيت رابه حركات خشكي زايي اوايل دونين مربوط مي دانند (بزرگ نيا،1973)وكنگلومراي قاعده اي كربونيفرزيرين رادليل اين حركات ذكرمي كنند.
‏رسوبات ترياس درالبرزباايران مركزي تفاوت داشته ولي دربينالود، هيچ نوع رسوبي درترياس تشخيص داده نشده است.تنها درمنطقه آق دربند(100 كيلومتري مشهد)رسوبات شيل وماسه سنگ همراه بالايه هاي ‏آهكي آمونيت داروجودداردكه آن رابه ترياس مياني وفوقاني مربوط مي دانند.(درويش زاده 1370)درزون بينالود،رسوبات ژوراسيك دربسياري ازنقاط به طورهم شيب رسوبات ‏پ‏الئوزوئيك ومجموعه هاي دگرگوني رامي پوشاندو دركنگلومراي قاعده اي‏ آن مي توان قطعات مختلف وفراوان
‏دگرگوني وآذرين پالئوزوئيك راپيداكرد.رسوبات لياس نيزمشابه رسوبات سازندشمشك سايرنواحي ايران است ودرآن گاهي لايه هاي ماسه سنگ بين لايه اي وجودداردكه حاوي فسيل هاي گياهي زيادي است.رسوبات آهكي دوره كرتاسه نيزمشابه البرزبوده ودرجنوب غربي قشلاق،گرانيت هاي مشهدرافرا
‏مي گيرد.رسوبات پالئوژن دردامنه شمالي البرزوبينالودگسترش نداشته است.درضمن فعاليت شديدآتشفشاني ائوسن دراين ناحيه به چشم نمي خورد.نهشته هاي ترسيردرجنوب بينالودوجودداردولي گسترش آنها بسيارمحدوداست.(درويش زاده1370)‏(پايان نامه كارشناسي ارشدصنايع،1380)
‏-پالئوزوئيك دربينالود:
‏الف-دولوميت سلطانيه:‏ (Cs‏ ) ‏اين واحدشامل دولوميت هاي قهوه اي تاسياه رنگ است كه فاقدطبقه بندي متمايزوبصورت حجيم massive(‏)است كه‏ ‏اكسيدهاي آهن بصورت ثانويه درآنها جايگزين شده اند.دراين واحدفسيل پيدانشده ونامگذاري آن صرفآ براساس شباهتهاي رخساره سنگي(Lithofacies‏)

 

دانلود فایل

برچسب ها: دانلود مقاله در مورد عوامل آنتروپوژنيك درقلمره هاي كارستي باتاكيدبرمديريت كارست 110 ص , عوامل آنتروپوژنيك درقلمره هاي كارستي باتاكيدبرمديريت كارست 110 ص , دانلود دانلود مقاله در مورد عوامل آنتروپوژنيك درقلمره هاي كارستي باتاكيدبرمديريت كارست 110 ص , عو ,

[ بازدید : 10 ]

[ سه شنبه 18 مرداد 1401 ] 17:19 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]