لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 2 1ـ آيين ها و رسم هاي ديني آيين سدره پوشي برابر با يك روش كهن و پذيرفته شده باستاني، همه جوانان دختر و پسر بايد آيين سدره پوشي را انجام دهند تا زرتشتي شناخته شوند. درباره سني كه آيين بايد انجام شود، ديدگاه هاي چندي وجود دارد. برخي انجام آن را هنگامي كه جوان به سن بلوغ رسيده و توانايي شناخت خوب از بد را دارد، سفارش مي كنند و برخي ديگر انجام آن را پيش از رسيدن به سن بلوغ لازم مي دانند. امروز در ايران كودكان را بين سنيني هفت و يازده سدره پوش مي كنند. سدره پوشي به منزله زايش نوين است در دين. اين آيين را «نوزاد» و «نوزات» هم مي خوانند. نوزاد يعني دوباره متولد شدن و نوزات يعني افزوده شدن يك پرستنده دين، «زات» از يسن به چم پرستش است. اهميت سدره پوشي از پيوكاني (ازدواج) كمتر نيست. آيين ديني بايد در بامداد انجام شود ولي امروز در ايران، به دلايل عملي، پس از نيمروز برگزار مي شود. سدره و كشتي بايد به رنگ سفيد باشد، و دگمه و فلز در آن كار نرود. سدره از پارچه نخي نازك فراهم شده و نخستين جامه اي است كه بدن را مي پوشاند. سدره پيراهني است گشاد و بي يقه و با آستين هاي كوتاه و داراي دو كيسه بسيار كوچك است يكي در جلو سينه و نزديك قلب است كه «گريبان» خوانده مي شود و ديگري در پشت كه «گُرده» ناميده مي شود. اين ها نمادي «سمبليك» هستند. «گُرده» نشانه مسئوليت ها و وظيفه هايي است كه هر كس به عهده دارد و بايد به درستي انجام دهد، و «گريبان» كه «كنسه كرفه» يا كيسه «كارنيك» هم خوانده مي شود. يادآور است كه همه كردارهاي خوب رويهم انباشته شده و آدمي را به خوشبختي مي رساند. نزديك به قلب بودن آن، نشانه ايست كه كارهاي نيك بايد از روي بارو، و با صفا انجام شود. سفيدي و نبودن هيچ چيز خارجي در آن، نشانه پاكي و سادگي اخلاق است. سدره نُه دَرز دارد. دو درز دو طرف كه جاي دوخت دو بخش جامه (بخش سينه و بخش پشت) به هم است، نشانه يگانگي ميان پدر و مادر.نياكان (پشت آدمي) و فرزندان با يگانگي ميان پيران و جوانان است. دو درزي كه آستين ها را به پيراهن مي دوزد، يادآور كار و كوششي است كه بايد با هر دو دست و با همه نيرو انجام گيرد. دو درزي كه گريبان و گرده را به سدره مي چسباند نشانه وظايف و اعمال انسان است. دو درز كوچك در پايين و در كنار دو درزي كه پشت و سينه را با هم يكي مي كند نشانه همبستگي برتران و كهتران، و چيزداران و بي چيزان است و يادآور آن است كه هر كس بايد هميشه به ياد كهتران و ضعيفان باشد. سرانجام درزي كه در پايين سدره به شكل دايره گرداگر جامه هست، نشانه آن است كه ما از سوي اهورامزدا به اين جهان آمده ايم و سرانجام به او برمي گرديم. هستي يك مدار بسته و فراگير است. 1 2 كُشتي از پشم بره سفيد فراهم آمده و اشاره به آن است كه آدمي بايد چون بره سودمند، بي گناه و بي آزار باشد. كشتي از هفتاد و دو نخ بافته شده كه نماينده 72 بخش گات هاست. هر دوازده نخ به هم بافته شده كه نماينده دوازده ماه سال است و شش دسته حاصل از آن، نمادي است از شش امشاسپندان كه بايد الگوي رفتاري ما باشند. هر دو دسته دوازده نخ در انتهاي كشتي با هم جمع شده و در هر انتها، سه منگوله درست مي شود كه نماينده انديشه و گفتار و كردار نيك است. بستن كشتي به كمر يادآور اينست كه زرتشتي بايد هميشه آماده خدمت به مردمان و آفرينش باشد كه همان خدمت به خداست. در هنگام بستن كشتي به كمر نماز «يَتااَهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم نماز «يَتااَهو» انجام مي شود) و «اَشِم وُهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم صورت مي گيرد) زمزمه مي شود. كشتي سه بار به نشانه انديشه و گفتار و كردار نيك دور كمر مي گردد. در دور دوم، دو گره در جلو ضمن خواندن «يَتااَهو» و در دوره سوم، دو گره در پشت در ضمن خواندن «اَشِم وُهو» بسته مي شود. گره ها نشان استواري در پيمان دين است. هر زرتشتي در هنگام بستن كشتي، پيمان خود را با اهورامزدا به ياد آورده و آن را تجديد مي كند. 1 4 كودكي كه مي خواهد سدره پوش شود، بايد به موبد نشان دهد كه نمازهاي «سروش باج»، «كشتي»، گواهي پذيرش دين «تندرستي»، «برساد» و به ويژه بخش هاي «اشم وهو»، «يتااهووئريو»، «كيم نامزدا»، و … را مي تواند از حفظ بخواند. آيين سدره پوشي وسيله موبدان انجام مي گيرد. پيش از آغاز آيين، داوطلب بايد همه بدن خود را به خوبي شستشو داده و در آغاز آيين با خواندن نماز كوتاه «پذيرش دين» آمادگي خود را براي پذيرش مسئوليت هاي ديني به آگاهي حاضرين برساند. پس از آن موبد در حالي كه نماز اَهونَوَد (يتااهو ويريو) را مي خواند، سدره را به داوطلب مي پوشاند. در اين مراسم داوطلب و پدر و مادر او و همه كساني كه در آيين حضور دارند نماز يتااهو را با موبد مي خوانند. پس از آن داوطلب همراه با موبد نماز «نيرنگ كشتي» را خوانده و موبد كشتي را به كمر داوطلب مي بندد. پس از پايان مراسم داوطلب نماز كوتاه «جَسه مي اَوَنگَهِه مَزدا» را مي خواند، معني آن اين است: «اي اهورامزدا به ياري من آ. من پرستنده يك خدا، اهورامزدا، هستم. من زرتشتي ام و با باور كامل آن دين را مي پذيرم. من انديشه و گفتار و كردار نيك را مي ستايم. من دين زرتشتي را كه استواركننده هم آهنگي و آشتي و دوركننده ناهم آهنگي و دشمني است مي پذيرم. ديني كه از همه اديان و روش هاي زندگي چه آنان كه در گذشته بوده و چه آن ها، كه در آينده آيد بهتر و والاتر است. ديني كه زرتشت آورنده آن است.» و خواندن اين نماز نشانه آن است كه داوطلب رسماً زرتشتي شده و پذيرش مسئوليت كرده است. او پيمان مي گذارد كه هيچ گاه از «اشا» سر باز نزند، و انديشه، گفتار و كردار نيك را الگوي رفتاري خود كند. پس از آن موبد نماز تندرستي را براي داوطلب خوانده و دانه هاي برنج و انار و كشمش و بادام و شيريني، كه همه نمادي از فراواني، دست فراخي و خوشبختي است روي سر جوان تازه زرتشتي شده مي ريزد و خويشاوندان و دوستان او، هدايائي به او مي دهند. 1 4 بدون دودلي بايد گفت و پذيرفت كه آيين سدره پوشي، تجسمي از بنيادهاي انديشه اي دين، و پيماني است كه جوان مي بندد كه نسبت به بنيادها و ارزش هاي اخلاقي دين پا بر جا و وفادار بماند. آيين سدره پوشي زيباست و به جوان زرتشتي نشان مي دهد كه در پيمودن راه راستي تنها نيست و ديگر زرتشتيان و اشوان هم، همسفر او هستند. آيا پوشيدن سدره و كشتي بايد اجباري باشد؟ در دين زرتشتي هيچ چيز اجباري نيست. در همه كارها بايد با خرد و وجدان رايزني كرد. باور دارم كه هر زرتشتي كه در اين باره با خرد و وجدان خود مشورت كند، كوشش خواهد كرد تا آن جا كه شدني است سدره و كشتي با خود داشته باشد. «سدره و كشتي» سند ظاهر زرتشتي بودن است، شناسنامه ديني است. همان گونه كه «گذرنامه» سند ظاهري وابستگي سياسي به يك ملت و يا «كارت اقامت» سند ظاهري زيستن در كشور معين است، همان گونه هم «سدره و كشتي» سند ظاهري وابستگي ديني شخص به گروه زرتشتيان است. «سدره و كشتي» نماد استواري در دين است. زرتشتيان، در كشورهاي مختلف در همه دنيا اقامت دارند. «گذرنامه» و «كارت اقامت» آن ها با هم تفاوت دارد. بگذاريد اين «شناسنامه ديني» را حفظ كنيم و يكديگر را بشناسيم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 تاریخچه بانک مسکن: به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، بانك مسكن در سال 1358 براساس طرح ادغام بانكها (مصوب 17/3/1358شوراي انقلاب اسلامي) از ادغام بانكهاي رهني ايران، ساختمان، شركت سرمايه گذاريهاي ساختماني بانكهاي ايران و 13 شركت پس انداز و وام مسكن (كوروش، اكباتان، پاسارگاد در تهران و ساير مراكز استانها از جمله همدان، كرمانشاه، مازندران، گرگان، سمنان و آبادان) تشكيل گرديد كه در اين بخش به اختصار تاريخچه هركدام آورده شده است. طيف غالب تركيب جديدی كه تحت عنوان بانك مسكن فعاليت هاي بانكي خود را در بخش ساختمان و مسكن آغاز نمود، را از هر حيث بانك رهني ايران تشكيل مي داد. * بانك رهني ايران * بانك ساختمان * شركت سرمايه گذاري ساختماني بانكهاي ايران * شركتهاي پس انداز و وام مسكن سازمان و نيروي انساني چنانچه دو يا چند نفر به طريق هماهنگ شده اي به منظور نيل به اهداف مشترك همكاري و اشتراك مساعي داشته باشند، در اين صورت افراد مزبور يك سازمان را به شكل ساده تشكيل داده اند . بانك مسكن نيز بطور قطع و يقين به منظور نيل به اهداف خود ، از طريق تقسيم امور و فعاليتها به تعيين ساختار سازماني مبادرت نموده است كه شامل واحدهاي صف و ستاد مي باشد كه تا بحال نيز به اين شيوه عمل نموده و ليكن تغييرات بسياري را از زمان تأسيس تا بحال تجربه كرده است. اصولاً سازمان بانكهاي تخصصي نسبت به بانكهاي تجاري از تفاوتهايي برخوردار است. بنابراين اجراي عمليات در اينگونه بانكها نيازمند استفاده از ابزار و روشهاي حرفه اي و تخصصي ويژه اي مي باشد و لذا سازمان بانك مسكن گرچه مشابه بانكهاي تجاري است ولي در عمل از تفاوتهايي نيز برخوردار است. 2 واحدهاي اجرايي ( صف ) در بانك شامل شبكه شعب در مناطق و شهرهاي مختلف مي باشد و عمليات بانكي عموماً توسط شعب انجام مي گيرد. واحدهاي ستادي شامل ادارات مركزي است كه وظيفه هدايت، تداركات، مشورت و راهنمايي واحدهاي صف را برعهده دارد. همگام با توسعه شعب در بانك و به منظور ساماندهي بيشتر امور و در راستاي سياست تفويض اختيار و عدم تمركز امور، فعاليت واحدهاي سرپرستي در مناطق مختلف بانك طي سال 1369 آغاز گرديد كه از جمله واحدهاي واسطه اي بين ستاد و صف محسوب مي گردد. شعب بانك بر مبناي محل عمليات (مناطق جغرافيايي ) و ادارات مركزي بر مبناي وظيفه ( تخصص) شكل گرفته است. به منظور بررسي وضعيت ساختار سازماني و شبكه بانك به عملكرد هر يك از واحدهاي فوق به ترتيب پرداخته مي شود. ادارات مركزي سازمان اوليه بانك بعد از ادغام تا حدود زيادي از تركيب بانك رهني ايران نشأت گرفته بود كه به مرور طي دو سال اول تغييراتي در آن صورت پذيرفت تا به شكل مطلوب خود دست يابد. البته اين موضوع صرفنظر از تغييراتي است كه در درون ادارات با جابجايي و ايجاد دواير جديد و همچنين شرح وظايف آنها صورت گرفت. طي سال 1359 اداره اي با عنوان ارزشيابي طرحهاي ساختماني تشكيل گرديد كه وظيفه عمده آن نظارت بر امور شركتهاي تحت پوشش بانك ساختمان و انتقال مالكيت بخشي از شركتها در قبال بدهي خود به بانك بوده است . با تشويق وزارت مسكن و شهرسازي در سال 1360 ، توليد مصالح ساختماني ، انجام بررسيهاي اقتصادي - فني طرحها نيز به اين اداره محول گرديد و لذا به اداره سرمايه گذاري تغيير نام داد . طي چند سال ابتداي تشكيل ، سازمان بانك شامل 10 اداره بشرح زير بوده است كه عمليات و وظايف واحد هاي ستادي بانك از طريق اين ادارات انجام مي شده است : 4 - اداره حسابداريكل ( شامل 7 دايره ) - اداره خدمات ( شامل 7 دايره ) - اداره مهندسي ( شامل 6 دايره ) - اداره حقوقي و املاك ( شامل 6 دايره ) - اداره امور شعب ( شامل 6 دايره ) - اداره امور كاركنان ( شامل 5 دايره ) - اداره برنامه ريزي ( شامل 4 دايره ) - اداره اعتبارات ( شامل 4 دايره ) - اداره بازرسي ( شامل 2 دايره ) - اداره سرمايه گذاري ( شامل 2 دايره ) ادارات فوق به استثناي خدمات ، امور كاركنان ، برنامه ريزي ، اعتبارات و بازرسي هركدام داراي دو معاونت بوده اند . ضمناً در اداره بازرسي گروه بازرسان و در اداره سرمايه گذاري گروه كارشناسي نيز وجود داشته است . با توجه به طول مدت گزارش ، بررسيها بصورت دوره هاي پنج ساله و بشرح زير ادامه مي يابد: دوره اول ( 1365-1361 ): افزايش امور اجرايي ، افزايش تعداد مراجعين ، افزايش تعداد شعب و همچنين نظارت بر واگذاري واحدهاي مسكوني احداث شده توسط بانك در تهران ( از قبيل شهرك آپادانا ) و ساير شهرستانها باعث افزايش امور حقوقي مربوط به بانك گرديد . لذا با توجه به حجم و نوع امور ، اداره حقوقي و املاك در سال 1364 به دو اداره مستقل اداره حقوقي و اداره املاك تفكيك گرديد . ضمناً گسترش واحدهاي صف و ستاد و لزوم حفظ و حراست از اماكن بانك و حفاظت از كاركنان آن باعث توسعه واحد انتظامات و متعاقب آن تشكيل دفتر مركزي حراست در اين دوره گرديد كه همرديف با ادارات مركزي بوده است. درنيمه اول دهه 60 بانك شاهد تحولات زيادي در سازمان خود نبوده است وليكن اين تغييرات در نيمه دوم اين دهه بيشتر اتفاق افتاده است. 4 دوره دوم (1370-1366 ) : بدليل كاهش فعاليتها در ارديبهشت ماه سال 1366 دو اداره برنامه ريزي و امور شعب در يكديگر ادغام و اداره اي تحت عنوان اداره برنامه ريزي و امور شعب تأسيس گرديد . ضمناً در اين دوره بدلايلي حجم فعاليتهاي ادارات سرمايه گذاري و اعتبارات نيز كاهش يافت و نظارت بر امور شركتهاي تحت پوشش به حالت عادي بازگشت. با توجه به شرايط اقتصادي آن زمان تقاضا براي دريافت تسهيلات بمنظور توليد مصالح ساختماني بطور نسبي با كاهش مواجه شد و امور مربوط به تسهيلات اعطايي در بخش ساختمان تا حدود زيادي به اداره برنامه ريزي و امور شعب محول گرديد . اين شرايط سبب شد در سال 1366 دو اداره سرمايه گذاري و اعتبارات در يكديگر ادغام و اداره اي جديد با نام اداره سرمايه گذاري و اعطاي تسهيلات آغاز بكار نمايد. قطعاً انتظار بانك از تغييرات صورت گرفته ( ادغام چهار اداره ) كاهش هزينه ها ، سرعت بخشيدن به انجام امور ، حذف امور زائد و موازي و در نهايت افزايش بهره وري بمنظور ارائه خدمات مطلوب تر به مشتريان بوده است . با توجه به حجم رو به گسترش امور و وظايف ، نياز به استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات كه با سرعتي فوق العاده در حال گسترش بود احساس گرديد . اين موضوع باعث شد كه اداره اي با عنوان اداره ماشينهاي محاسب در اواخر سال 1366 تشكيل گردد كه عملاً در سال 1367 آغاز بكار نمود . لازم بشرح است كه قبل از ادغام و در سال 1354 بانك سازمان ويژه اي را بمنظور رايانه اي نمودن امور و عمليات خود تشكيل داده بود . البته در آن مقطع، هدف ، افتتاح حسابهايي بصورت سپرده گذاري مشترك براي تمامي كاركنان دولت بمنظور پرداخت تسهيلات به آنها بوده است كه عملاً طرح اجرايي نگرديد وليكن اداره موصوف تشكيل شد. لذا با توجه به وجود تجربيات و نيروي انساني آشنا با كاربردهاي رايانه ، فرايند رايانه اي نمودن امور صف و ستاد شتاب قابل توجهي داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 منجي در دين زرتشت اهميتبررسي نجاتبخشي در اديان، به دليل افزايش گرايش بشر معاصر به پديده دين است. يكي از علل اصلي اين گرايش، ارائه تصويري اميد بخش و نوراني از آينده بشر، توسط اديان آسماني است. محور اصلي بحث در مقاله حاضر، ظهور منجي آخر الزمان است كه در متون كهن زرتشتي از آن به سوشيانس، يعني سود دهنده و خير خواه، تعبير ميشود. اين برگزيده الهي، زماني كه جهان آكنده از تباهي ها شود، در بخش مركزی زمين ظهور خواهد كرد. سوشيانس از فرزندان زرتشت است كه نطفهاش به شيوه معجزهآسايی در درياچه نگهداری میشود و مادر او دوشيزهای است از نژاد زرتشت پيامبر. اين شخصيتالهیدرصفاتو ويژگيها شباهتخاصی به زرتشت پيامبر خواهد داشت. در پايان مقاله به شباهتهايی اشاره شده است كه در متون دينی اسلام و زرتشت، ميان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشريف» و سوشيانس وجود دارد. كليد واژهها: اديان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشيانس. دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشكيل اجتماعی كه معيارهای معنوی و انسانی بر آن حاكم باشد و رسيدن به جامعهای كه در آن ستمگریوستمديدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس اين جهان پر هرج و مرج و آكنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای ديرينه انسان بوده و هست. انديشه جامعه آرمانی در آثار انديشمندان و فلاسفه بزرگ نيز مشهود است. از زمانی كه افلاطون مدينه فاضله را پايهگذاری كرد، تا قرنها بعد كه مساله مسيانيسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اينكه هر جامعهای در نهاد خويش، اين اعتقاد را به عنوان عكسالعمل طبيعی و فطری دارد.) مطرح گرديد، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پايانی زندگی بشر، نزد متفكران نمودار گشت. انديشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای كه در دوره پايانی اين جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در اديان وجود داشته است و نه تنها جنبه خيالی ندارد، بلكه وجهمشترك همه اديان الهی است و به تصريح اديان، تحقق اين نظام، ثمره كوشش برگزيدگان خدا و مردان حقی است كه به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند. در دين مبين اسلام تصريح شده است كه آينده از آن مستضفان است و به عقيده شيعيان، حضرت مهدی«عجلالله تعال 2 ی فرجهالشريف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضايل و عاری از هرگونه زشتی و پليدی پيكار میكند تا به وعده الهی تحقق عينی بخشد كه جاء الحق و ذهقالباطل. در آيين زرتشت نيز سوشيانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آينده را برعهده دارند؛ زرتشت، نويد آمدن منجی در دوره پايانی جهان را داده است. دين زرتشتيكی از اديان الهی است. قرآن كريم و نيز فرمودههای پيامبراكرم«صلی الله عليه وآله» مؤيد اين مطلب است. در آيه شريفه ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامه ؛ منظور از مجوس زرتشتيان میباشند؛ خداوند تكليف ايمان آورندگان و پيروان را از كسانی كه مشرك هستند، جدا میداند. پيامبر اكرم«صلی الله عليه وآله» نيز زرتشت (مجوس)را اهل كتابدانسته و فرمودهاند: «ايشان پيامبری داشتند كه او را كشتند و كتابی نيز داشتند كه آن را سوزاندند.» پورداوود, زنده كننده زبانهای ايران باستان كه كتاب يشتها را نيز به رشته تحرير درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است: تحقيقا نمیدانيم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتكجا و كی بوده است؟ برای اينكه، زرتشت متعلق به زمان بسيار قديم است كه دست تاريخ به آستان بلند آن نمیرسد. درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روايات تاريخی بسيار زياد استبطوری كه اقوال بين سال 600 تا 6000 قبل از ميلاد مسيح در نوسان است. موافق روايات عاميانه زرتشتيان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنيا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشكده بلخ كشته شد. در ميان كتب زرتشتيان، گاتها يا سرودههای زرتشت، قديمیترين و معتبرترين آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. كتاب بندهش كه در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظريههايی چون نظريات شيعه دارد، در حالی كه در اوستا اين موارد به چشم نمیخورد. بعد از گسترش اسلام در ايران، گروهی به دين زرتشتباقی ماندند كه عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت كردند و عدهای ديگر تحتحكومت اسلامی ماندند و جزيه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جايی كه فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انكتيل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دويستسال پيش، او نخستين ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتيان هم شروع به تحقيق كردند. 3 اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جديد میباشد ؛ لذا تحقيق پيرامون منجی در دين زرتشت از هر دو بخش اوستا و نيز ديگر كتب معتبر زرتشتيان انجام شده است. مسلم اين است كه اعتقاد به ظهور نجات بخش در دين زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصيتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ويژگيها به پيامبر و دين آور آغازين شبيه و جامع همه خصوصيات اوست. در اوستا میخوانيم كه: «فروهرهای نيك توانای پرهيزگاران را كه 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میكنند، میستاييم.» هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای كه خواهد فرستاد، چنين نويد میدهد: «كسی كه در اين راه با ديوان و مردمان، كه به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میكنند، ستيز كرده است ؛ يعنی از آن مردمی است كه به او (زرتشت) وفا دارند چنين كسی با دينش (وجدانش) تو را دوست، برادر يا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.» نام منجی دين زرتشت، سوشيانس يا سوشيانت است. اين واژه در اوستای گاهانی و اوستای جديد، بصورت مفرد و جمع به كار رفته است كه سودمند يا رهانندگان آيين خير يا خيرخواهان جماعت معنی میشود. ... از اين جهتسوشيانس ناميده خواهد شد (يعنی استوت ارت) زيرا كه سراسر جهان مادی را سود دارد. آنجا كه زرتشتبه پيامبري برگزيده میشود و با اهورا مزدا سخن میگويد، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نيك را كه به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی كه روان "سوشيانسها" از آن به سوی پاداشی كه به نيك انديشان نويد داده شد، (پاداشی كه بخشش توست) خواهند خراميد.» سوشيانس آنجا كه بصورت مفرد بهكار رفته است، نامی استبرای آخرين آفريده خداوند، آفريدهای از تبار نيكان و پرهيزگاران كه فروهرش ستودنی است سوشيانس بصورت مفرد در واقع نام ديگر استوت ارت میباشد. اما سوشيانس در كاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بيانگر نقش سوشيانسها در بازسازی جهان آيندهاست، آنان همان وظيفهای را به عهده دارند كه زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پيامبر و از نطفه اويند. اين سوشيانسها عبارتند از: هوشيدر، هوشيدرماه و سوشيانس كه از نطفه زرتشت هستند. بنابراين سوشيانس به معنای خاص، كسی است كه در پايان جهان ظهور خواهد كرد. و آن كه سوشيانس پيروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نيز ناميده خواهد شد، در بخش مركزی زمين يعنی خونيره سوشيانس خواهد بود. 5 زرتشتيان قائل به ظهور سه منجی هستند كه هريك به فاصله هزار سال از ديگری ظهور خواهند كرد كه به ترتيب عبارتند از: «هوشيدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشيدرماه» به معنی پروراننده نماز و نيايش، و «استوت ارت» آخرين منجی، كه با آمدن او جهان نو میشود و رستاخيز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نيز عمری هميشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به اين نحو است كه سه نطفه از زرتشت در آب درياچه كيانسه يا هامون وجود دارد كه تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میكنند. زمان تولد هريك كه فرا رسد، دوشيزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب كيانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پايان هزاره چهارم، يعنى هزاره زرتشت پيامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو كند و به هوشيدر آبستن شود. سی سال پيش از پايان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میكند و هوشيدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پايان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب درياچه شستشو میكند و به سوشيانس، آخرين موعود زرتشتی، آبستن میشود. اين سه دختر پانزده سال كامل دارند كه باردار میشوند و پيش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با كسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، كسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نيست. بارداری مادر سوشيانس شباهت زيادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشريف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشريف» نيز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشكار نبود. زمينه سازان قيام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشيوتن در دين زرتشتبه عنوان زمينه سازان قيام منجی مطرح گرديده است و درستشبيه قيام خراسانی و قيام معروف يمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشريف» میباشد. اين دو تن، زمينه را برای آمدن "هوشيدر" آماده میكنند و نابسامانيها و آشوبهايی را كه آرامش و آسايش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پايان شب سياه و طلوع سپيده اميد گروندگان راستكار و درست پيمانی است كه سالها سرزنش بيدينان را تحمل كردهاند. او خواهد آمد تا دين زرتشت را سامان دهد. پشيوتن نيز يكی از بي مرگان جاودانه است كه برای استحكام دين زرتشت قيام میكند. قيام پشيوتن، آخرين قيام نيكمردانهای است كه اندكی پيش از هزاره هوشيدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دين و برپاداشتن آيينهای دينی و گسترش آموزشهای آن است. وضعيت جهان در پايان هر يك از هزارهها جهان در پايان هريك از هزارهها جهانی است آكنده از تباهيها و پريشانيها ؛ جهان خرابی كه در آن، همه كس و همهچيز راه نابودی میپيمايد . بیسامانی، سيهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و اين همه گسيختگی و نابسامانی از نشانههای ظهور آنان است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
تولد زرتشت همانگونه كه در مورد غالب پيامبران و قهرمانان اساطيري معمولست ، درباره ي تولد زرتشت نيز روايات و نقل هائي بوجود آمده كه به پيدايش اين پيامبر ايراني رنگ ويژه اي مي بخشد، به موجب كتاب دينكرد كه از نوشته هاي ديني پهلويست ، براي تحقق ولادت پيامبر ايراني سه جزء يعني فره يزداني ، روان و تن لازم بود كه هر سه منشاء آسماني داشت. فره ايزدي چيزي روحاني بود، چون پاره اي نور يا نيرو ، كه گاه به صورت كبوتر و شاهين در مي آمد، از طرف خداوند در جسم مردان برگزيده حلول مي كرد و موجبات نيرومندي و پيشرفت آنها را فراهم مي آورد و چون از آنان جدا مي شد ، به شكست و نوميدي دچار مي گشتند . هنگاميكه اهورامزدا اراده كرد تا فردي برگزيده را به رهبري و راهنمايي مردم برانگيزد ، درباره ي فره وري به انديشه فرورفت. آنگاه فره مورد نظر را از سپهر ششمين يعني مركز روشنائي بيكرانه به فره نخستين در آن جاي داشت برگرفت و به خورشيد منتقل ساخت . پس از آن فره مزبور به ماه واز ماه به ستارگان منتقل و بدينوسيله پرورده شد و سپس به آتشگاه خاندان فراهيم انتقال يافت، و آتشگاه مزبور بي آنكه مايه ي سوختي برآن افزوده شود همچنان مي سوخت، آنگاه فره ايزدي به هسمر فراهيم منتقل شد كه آبستن بود. اين زن دختري زاد كه او را دغدونام نهادند. از همان آغاز رايش دغدو، نشانه هاي بزرگي در او آشكار بود و چون به پانزده سالگي رسيد، مانند خودرشيد درخشان، بود و شب هنگام همچون خورشيدي پر فروغ مي درخشيد ، ديوان و دست نشاندگان اهريمن كه از تولد زرتشت آگاه بودند و مي دانستند كه با ظهور اين پيامبر هستيشان به خطر افتاد، فراهيم را وسوسه كردند كه بين دختر خود و جاودان رابطه و پيوندي برقرار كند، و هدفشان اين بود كه موجبات تباهي را فراهم آورند. فراهيم كه از در خشندگي و شگفتي هاي وجود دختر خويش در انديشه فرو رفته بود، او را به رئيس قبيله ي سپيتمان (Spitman) سپرد كه با وي دوستي داشت، رئيس قبيله كه آثار نجابت و بزرگي رادر سيماي دختر جوان آشكارا مي ديد، ويرا بگرمي پذيرفت و در ميان خانواده خود جاي داد، آنگاه ميان دغد و پورشسب (Poroushaps) پسر قبيله كشش و مهري بوجود آمد كه به پيوند زناشوئي انجاميد. جزء دوم روان زرتشت بود كه اهورا مزدا آنرا همچون روان ايزدان بيافريد، بنابر فلسفه و ماخذ اساطيري ، ارواح پيش از حلول در تن و آميختن با جسم، در آسمانها جاي دارند، روان زرتشت نيز پيش از زايش او ، در جهان بالا مي زيست. چون هنگام تولد وي فرا رسيد، بهمن و ارديبهشت كه دو تن از ايزدان والا مقام بودند، ساقه اي از گياه مقدس هه اومه (Hauma) يا هوم فراهم آورده روان زرتشت را در آن جاي دادند، آنگاه پوروشسب در صحرا به سوي آن گياه كشانده شد و آنرا برداشته به خانه برد، و بدين ترتيب بود كه روان زرتشت از جايگاه آسماني خود به زمين انتقال يافت. اكنون هنگام آن بود كه جزء سوم يعني تن زرتشت فراهم شود، انجام اين كار به دو ايزد ديگر به نامهاي امرداد (ايزد آب) و خرداد (ايزد گياهان ) سپرده شد. دو ايزد مزبور كار خود را در آسمان بيابان بردند و با باريدن آنرا به زمين منتقل ساختند، و بدين ترتيب مايه ي تن زرتشت نيز در دل گياهان جاي گرفت. گياهان روئيدند. پورسشب با راهنمايي امرداد و خرداد ، شش گاو خود را براي چرا به صحرا برد. گاوان از گياهي كه دارنده مايه ي تن زرتشت بود خورندن و پستانهايشان پر از شير شد. دغدو گاوان را دوشيد، پورسشب شاخه ي مقدس هوم را كه خشك شده بود سائيد و در شير ريخت و هر دو از آن شير نوشيدند. به دين گونه دغدوكه فره ايزدي زرتشت را در خويش داشت، روان و مايه ي تن او را نيز در وجود خود گرد آورد و پس از اندك مدتي زرتشت تولد يافت. آغاز رسالت زرتشت در آنزمان دو گروه از مردم در ايران زمين به سر مي بردند: 1-شهرنشينان كه به زراعت و پرورش احشام و ستوران رغبت داشتند و زرتشت خود از اين گروه بود. اينان طبيعت يعني ماه، خورشيد ، ستارگان ، باران ، آتش آن عنصر والا . آب سرچشمه ي زندگي ، را تقديس مي كردند، خانواده را محترم مي داشتند و از بيابانگردي و چادر نشيني دوري مي گزيدند. 2-چادر نشينان و صحرا گردان كه احشام و ستوان بسيار در راه خدايان قرباني مي كردند آنان خدايان فراوان قديم يا گروه ديوانوار مي پرستيدند و به چپاول و غارتگري مي پرداختند زرتشت اين گروه را پيروان دروغ و پويندگان راه نادرستي مي خواند امام همواره از انها دعوت مي كرد تا در جمع راستان وارد شوند. در آنزمان مراسم قديم آريائي : فديه دادن (قرباني ) رسم باده گساري مقدس و پرستش خدايان بسيار رواج داشت. هنگاميكه زرتشت مردم را به راه راست و پرستش اهورا مزدا خداي يگانه و ترك عادات و آداب و رسوم پيشين فرا خواند، نخستين كسي كه دعوتش را پذيرفت و پيرو راستين و وفادار شد، پسر عمويش مديو ماه بود كه تا پايان زندگي در اين راه گام برداشت و پيوسته در مصائب و سختي ها زرتشت را ياري كرد. به گفته ي اكثر مورخان ، زرتشت در غرب ايران متولد شد و تا پيش از آنكه احساس اجرا كننده ي رسالتي شده است، به آرامي روزگار مي گذرانيد . هنگامي كه رسالت خود را اظهار كرد، روحانيون ، ارباب نفوذ و نجبا كه ويرا بدعتگزار و رافضي مي شمردند، به رايزني پرداخته اند حكم به تعبيدش دادند ، زيرا انجام رسالت وي متضمن آن بود كه قيود دست و پاگير را بگسلد، اساس خرافات و موهومات آئين قديم را براندازد، مردمان را به راه راست و خوشبختي رهنمون گردد و افراد انساني را از بندهاي ظلم و تعدي جابران يعني نجبا و روحانيان رها سازد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 2 1ـ آيين ها و رسم هاي ديني آيين سدره پوشي برابر با يك روش كهن و پذيرفته شده باستاني، همه جوانان دختر و پسر بايد آيين سدره پوشي را انجام دهند تا زرتشتي شناخته شوند. درباره سني كه آيين بايد انجام شود، ديدگاه هاي چندي وجود دارد. برخي انجام آن را هنگامي كه جوان به سن بلوغ رسيده و توانايي شناخت خوب از بد را دارد، سفارش مي كنند و برخي ديگر انجام آن را پيش از رسيدن به سن بلوغ لازم مي دانند. امروز در ايران كودكان را بين سنيني هفت و يازده سدره پوش مي كنند. سدره پوشي به منزله زايش نوين است در دين. اين آيين را «نوزاد» و «نوزات» هم مي خوانند. نوزاد يعني دوباره متولد شدن و نوزات يعني افزوده شدن يك پرستنده دين، «زات» از يسن به چم پرستش است. اهميت سدره پوشي از پيوكاني (ازدواج) كمتر نيست. آيين ديني بايد در بامداد انجام شود ولي امروز در ايران، به دلايل عملي، پس از نيمروز برگزار مي شود. سدره و كشتي بايد به رنگ سفيد باشد، و دگمه و فلز در آن كار نرود. سدره از پارچه نخي نازك فراهم شده و نخستين جامه اي است كه بدن را مي پوشاند. سدره پيراهني است گشاد و بي يقه و با آستين هاي كوتاه و داراي دو كيسه بسيار كوچك است يكي در جلو سينه و نزديك قلب است كه «گريبان» خوانده مي شود و ديگري در پشت كه «گُرده» ناميده مي شود. اين ها نمادي «سمبليك» هستند. «گُرده» نشانه مسئوليت ها و وظيفه هايي است كه هر كس به عهده دارد و بايد به درستي انجام دهد، و «گريبان» كه «كنسه كرفه» يا كيسه «كارنيك» هم خوانده مي شود. يادآور است كه همه كردارهاي خوب رويهم انباشته شده و آدمي را به خوشبختي مي رساند. نزديك به قلب بودن آن، نشانه ايست كه كارهاي نيك بايد از روي بارو، و با صفا انجام شود. سفيدي و نبودن هيچ چيز خارجي در آن، نشانه پاكي و سادگي اخلاق است. سدره نُه دَرز دارد. دو درز دو طرف كه جاي دوخت دو بخش جامه (بخش سينه و بخش پشت) به هم است، نشانه يگانگي ميان پدر و مادر.نياكان (پشت آدمي) و فرزندان با يگانگي ميان پيران و جوانان است. دو درزي كه آستين ها را به پيراهن مي دوزد، يادآور كار و كوششي است كه بايد با هر دو دست و با همه نيرو انجام گيرد. دو درزي كه گريبان و گرده را به سدره مي چسباند نشانه وظايف و اعمال انسان است. دو درز كوچك در پايين و در كنار دو درزي كه پشت و سينه را با هم يكي مي كند نشانه همبستگي برتران و كهتران، و چيزداران و بي چيزان است و يادآور آن است كه هر كس بايد هميشه به ياد كهتران و ضعيفان باشد. سرانجام درزي كه در پايين سدره به شكل دايره گرداگر جامه هست، نشانه آن است كه ما از سوي اهورامزدا به اين جهان آمده ايم و سرانجام به او برمي گرديم. هستي يك مدار بسته و فراگير است. 1 2 كُشتي از پشم بره سفيد فراهم آمده و اشاره به آن است كه آدمي بايد چون بره سودمند، بي گناه و بي آزار باشد. كشتي از هفتاد و دو نخ بافته شده كه نماينده 72 بخش گات هاست. هر دوازده نخ به هم بافته شده كه نماينده دوازده ماه سال است و شش دسته حاصل از آن، نمادي است از شش امشاسپندان كه بايد الگوي رفتاري ما باشند. هر دو دسته دوازده نخ در انتهاي كشتي با هم جمع شده و در هر انتها، سه منگوله درست مي شود كه نماينده انديشه و گفتار و كردار نيك است. بستن كشتي به كمر يادآور اينست كه زرتشتي بايد هميشه آماده خدمت به مردمان و آفرينش باشد كه همان خدمت به خداست. در هنگام بستن كشتي به كمر نماز «يَتااَهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم نماز «يَتااَهو» انجام مي شود) و «اَشِم وُهو» (گره زدن در هنگام زمزمه جمله دوم صورت مي گيرد) زمزمه مي شود. كشتي سه بار به نشانه انديشه و گفتار و كردار نيك دور كمر مي گردد. در دور دوم، دو گره در جلو ضمن خواندن «يَتااَهو» و در دوره سوم، دو گره در پشت در ضمن خواندن «اَشِم وُهو» بسته مي شود. گره ها نشان استواري در پيمان دين است. هر زرتشتي در هنگام بستن كشتي، پيمان خود را با اهورامزدا به ياد آورده و آن را تجديد مي كند. 1 4 كودكي كه مي خواهد سدره پوش شود، بايد به موبد نشان دهد كه نمازهاي «سروش باج»، «كشتي»، گواهي پذيرش دين «تندرستي»، «برساد» و به ويژه بخش هاي «اشم وهو»، «يتااهووئريو»، «كيم نامزدا»، و … را مي تواند از حفظ بخواند. آيين سدره پوشي وسيله موبدان انجام مي گيرد. پيش از آغاز آيين، داوطلب بايد همه بدن خود را به خوبي شستشو داده و در آغاز آيين با خواندن نماز كوتاه «پذيرش دين» آمادگي خود را براي پذيرش مسئوليت هاي ديني به آگاهي حاضرين برساند. پس از آن موبد در حالي كه نماز اَهونَوَد (يتااهو ويريو) را مي خواند، سدره را به داوطلب مي پوشاند. در اين مراسم داوطلب و پدر و مادر او و همه كساني كه در آيين حضور دارند نماز يتااهو را با موبد مي خوانند. پس از آن داوطلب همراه با موبد نماز «نيرنگ كشتي» را خوانده و موبد كشتي را به كمر داوطلب مي بندد. پس از پايان مراسم داوطلب نماز كوتاه «جَسه مي اَوَنگَهِه مَزدا» را مي خواند، معني آن اين است: «اي اهورامزدا به ياري من آ. من پرستنده يك خدا، اهورامزدا، هستم. من زرتشتي ام و با باور كامل آن دين را مي پذيرم. من انديشه و گفتار و كردار نيك را مي ستايم. من دين زرتشتي را كه استواركننده هم آهنگي و آشتي و دوركننده ناهم آهنگي و دشمني است مي پذيرم. ديني كه از همه اديان و روش هاي زندگي چه آنان كه در گذشته بوده و چه آن ها، كه در آينده آيد بهتر و والاتر است. ديني كه زرتشت آورنده آن است.» و خواندن اين نماز نشانه آن است كه داوطلب رسماً زرتشتي شده و پذيرش مسئوليت كرده است. او پيمان مي گذارد كه هيچ گاه از «اشا» سر باز نزند، و انديشه، گفتار و كردار نيك را الگوي رفتاري خود كند. پس از آن موبد نماز تندرستي را براي داوطلب خوانده و دانه هاي برنج و انار و كشمش و بادام و شيريني، كه همه نمادي از فراواني، دست فراخي و خوشبختي است روي سر جوان تازه زرتشتي شده مي ريزد و خويشاوندان و دوستان او، هدايائي به او مي دهند. 1 4 بدون دودلي بايد گفت و پذيرفت كه آيين سدره پوشي، تجسمي از بنيادهاي انديشه اي دين، و پيماني است كه جوان مي بندد كه نسبت به بنيادها و ارزش هاي اخلاقي دين پا بر جا و وفادار بماند. آيين سدره پوشي زيباست و به جوان زرتشتي نشان مي دهد كه در پيمودن راه راستي تنها نيست و ديگر زرتشتيان و اشوان هم، همسفر او هستند. آيا پوشيدن سدره و كشتي بايد اجباري باشد؟ در دين زرتشتي هيچ چيز اجباري نيست. در همه كارها بايد با خرد و وجدان رايزني كرد. باور دارم كه هر زرتشتي كه در اين باره با خرد و وجدان خود مشورت كند، كوشش خواهد كرد تا آن جا كه شدني است سدره و كشتي با خود داشته باشد. «سدره و كشتي» سند ظاهر زرتشتي بودن است، شناسنامه ديني است. همان گونه كه «گذرنامه» سند ظاهري وابستگي سياسي به يك ملت و يا «كارت اقامت» سند ظاهري زيستن در كشور معين است، همان گونه هم «سدره و كشتي» سند ظاهري وابستگي ديني شخص به گروه زرتشتيان است. «سدره و كشتي» نماد استواري در دين است. زرتشتيان، در كشورهاي مختلف در همه دنيا اقامت دارند. «گذرنامه» و «كارت اقامت» آن ها با هم تفاوت دارد. بگذاريد اين «شناسنامه ديني» را حفظ كنيم و يكديگر را بشناسيم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 تاریخچه بانک مسکن: به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، بانك مسكن در سال 1358 براساس طرح ادغام بانكها (مصوب 17/3/1358شوراي انقلاب اسلامي) از ادغام بانكهاي رهني ايران، ساختمان، شركت سرمايه گذاريهاي ساختماني بانكهاي ايران و 13 شركت پس انداز و وام مسكن (كوروش، اكباتان، پاسارگاد در تهران و ساير مراكز استانها از جمله همدان، كرمانشاه، مازندران، گرگان، سمنان و آبادان) تشكيل گرديد كه در اين بخش به اختصار تاريخچه هركدام آورده شده است. طيف غالب تركيب جديدی كه تحت عنوان بانك مسكن فعاليت هاي بانكي خود را در بخش ساختمان و مسكن آغاز نمود، را از هر حيث بانك رهني ايران تشكيل مي داد. * بانك رهني ايران * بانك ساختمان * شركت سرمايه گذاري ساختماني بانكهاي ايران * شركتهاي پس انداز و وام مسكن سازمان و نيروي انساني چنانچه دو يا چند نفر به طريق هماهنگ شده اي به منظور نيل به اهداف مشترك همكاري و اشتراك مساعي داشته باشند، در اين صورت افراد مزبور يك سازمان را به شكل ساده تشكيل داده اند . بانك مسكن نيز بطور قطع و يقين به منظور نيل به اهداف خود ، از طريق تقسيم امور و فعاليتها به تعيين ساختار سازماني مبادرت نموده است كه شامل واحدهاي صف و ستاد مي باشد كه تا بحال نيز به اين شيوه عمل نموده و ليكن تغييرات بسياري را از زمان تأسيس تا بحال تجربه كرده است. اصولاً سازمان بانكهاي تخصصي نسبت به بانكهاي تجاري از تفاوتهايي برخوردار است. بنابراين اجراي عمليات در اينگونه بانكها نيازمند استفاده از ابزار و روشهاي حرفه اي و تخصصي ويژه اي مي باشد و لذا سازمان بانك مسكن گرچه مشابه بانكهاي تجاري است ولي در عمل از تفاوتهايي نيز برخوردار است. 2 واحدهاي اجرايي ( صف ) در بانك شامل شبكه شعب در مناطق و شهرهاي مختلف مي باشد و عمليات بانكي عموماً توسط شعب انجام مي گيرد. واحدهاي ستادي شامل ادارات مركزي است كه وظيفه هدايت، تداركات، مشورت و راهنمايي واحدهاي صف را برعهده دارد. همگام با توسعه شعب در بانك و به منظور ساماندهي بيشتر امور و در راستاي سياست تفويض اختيار و عدم تمركز امور، فعاليت واحدهاي سرپرستي در مناطق مختلف بانك طي سال 1369 آغاز گرديد كه از جمله واحدهاي واسطه اي بين ستاد و صف محسوب مي گردد. شعب بانك بر مبناي محل عمليات (مناطق جغرافيايي ) و ادارات مركزي بر مبناي وظيفه ( تخصص) شكل گرفته است. به منظور بررسي وضعيت ساختار سازماني و شبكه بانك به عملكرد هر يك از واحدهاي فوق به ترتيب پرداخته مي شود. ادارات مركزي سازمان اوليه بانك بعد از ادغام تا حدود زيادي از تركيب بانك رهني ايران نشأت گرفته بود كه به مرور طي دو سال اول تغييراتي در آن صورت پذيرفت تا به شكل مطلوب خود دست يابد. البته اين موضوع صرفنظر از تغييراتي است كه در درون ادارات با جابجايي و ايجاد دواير جديد و همچنين شرح وظايف آنها صورت گرفت. طي سال 1359 اداره اي با عنوان ارزشيابي طرحهاي ساختماني تشكيل گرديد كه وظيفه عمده آن نظارت بر امور شركتهاي تحت پوشش بانك ساختمان و انتقال مالكيت بخشي از شركتها در قبال بدهي خود به بانك بوده است . با تشويق وزارت مسكن و شهرسازي در سال 1360 ، توليد مصالح ساختماني ، انجام بررسيهاي اقتصادي - فني طرحها نيز به اين اداره محول گرديد و لذا به اداره سرمايه گذاري تغيير نام داد . طي چند سال ابتداي تشكيل ، سازمان بانك شامل 10 اداره بشرح زير بوده است كه عمليات و وظايف واحد هاي ستادي بانك از طريق اين ادارات انجام مي شده است : 4 - اداره حسابداريكل ( شامل 7 دايره ) - اداره خدمات ( شامل 7 دايره ) - اداره مهندسي ( شامل 6 دايره ) - اداره حقوقي و املاك ( شامل 6 دايره ) - اداره امور شعب ( شامل 6 دايره ) - اداره امور كاركنان ( شامل 5 دايره ) - اداره برنامه ريزي ( شامل 4 دايره ) - اداره اعتبارات ( شامل 4 دايره ) - اداره بازرسي ( شامل 2 دايره ) - اداره سرمايه گذاري ( شامل 2 دايره ) ادارات فوق به استثناي خدمات ، امور كاركنان ، برنامه ريزي ، اعتبارات و بازرسي هركدام داراي دو معاونت بوده اند . ضمناً در اداره بازرسي گروه بازرسان و در اداره سرمايه گذاري گروه كارشناسي نيز وجود داشته است . با توجه به طول مدت گزارش ، بررسيها بصورت دوره هاي پنج ساله و بشرح زير ادامه مي يابد: دوره اول ( 1365-1361 ): افزايش امور اجرايي ، افزايش تعداد مراجعين ، افزايش تعداد شعب و همچنين نظارت بر واگذاري واحدهاي مسكوني احداث شده توسط بانك در تهران ( از قبيل شهرك آپادانا ) و ساير شهرستانها باعث افزايش امور حقوقي مربوط به بانك گرديد . لذا با توجه به حجم و نوع امور ، اداره حقوقي و املاك در سال 1364 به دو اداره مستقل اداره حقوقي و اداره املاك تفكيك گرديد . ضمناً گسترش واحدهاي صف و ستاد و لزوم حفظ و حراست از اماكن بانك و حفاظت از كاركنان آن باعث توسعه واحد انتظامات و متعاقب آن تشكيل دفتر مركزي حراست در اين دوره گرديد كه همرديف با ادارات مركزي بوده است. درنيمه اول دهه 60 بانك شاهد تحولات زيادي در سازمان خود نبوده است وليكن اين تغييرات در نيمه دوم اين دهه بيشتر اتفاق افتاده است. 4 دوره دوم (1370-1366 ) : بدليل كاهش فعاليتها در ارديبهشت ماه سال 1366 دو اداره برنامه ريزي و امور شعب در يكديگر ادغام و اداره اي تحت عنوان اداره برنامه ريزي و امور شعب تأسيس گرديد . ضمناً در اين دوره بدلايلي حجم فعاليتهاي ادارات سرمايه گذاري و اعتبارات نيز كاهش يافت و نظارت بر امور شركتهاي تحت پوشش به حالت عادي بازگشت. با توجه به شرايط اقتصادي آن زمان تقاضا براي دريافت تسهيلات بمنظور توليد مصالح ساختماني بطور نسبي با كاهش مواجه شد و امور مربوط به تسهيلات اعطايي در بخش ساختمان تا حدود زيادي به اداره برنامه ريزي و امور شعب محول گرديد . اين شرايط سبب شد در سال 1366 دو اداره سرمايه گذاري و اعتبارات در يكديگر ادغام و اداره اي جديد با نام اداره سرمايه گذاري و اعطاي تسهيلات آغاز بكار نمايد. قطعاً انتظار بانك از تغييرات صورت گرفته ( ادغام چهار اداره ) كاهش هزينه ها ، سرعت بخشيدن به انجام امور ، حذف امور زائد و موازي و در نهايت افزايش بهره وري بمنظور ارائه خدمات مطلوب تر به مشتريان بوده است . با توجه به حجم رو به گسترش امور و وظايف ، نياز به استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات كه با سرعتي فوق العاده در حال گسترش بود احساس گرديد . اين موضوع باعث شد كه اداره اي با عنوان اداره ماشينهاي محاسب در اواخر سال 1366 تشكيل گردد كه عملاً در سال 1367 آغاز بكار نمود . لازم بشرح است كه قبل از ادغام و در سال 1354 بانك سازمان ويژه اي را بمنظور رايانه اي نمودن امور و عمليات خود تشكيل داده بود . البته در آن مقطع، هدف ، افتتاح حسابهايي بصورت سپرده گذاري مشترك براي تمامي كاركنان دولت بمنظور پرداخت تسهيلات به آنها بوده است كه عملاً طرح اجرايي نگرديد وليكن اداره موصوف تشكيل شد. لذا با توجه به وجود تجربيات و نيروي انساني آشنا با كاربردهاي رايانه ، فرايند رايانه اي نمودن امور صف و ستاد شتاب قابل توجهي داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 منجي در دين زرتشت اهميتبررسي نجاتبخشي در اديان، به دليل افزايش گرايش بشر معاصر به پديده دين است. يكي از علل اصلي اين گرايش، ارائه تصويري اميد بخش و نوراني از آينده بشر، توسط اديان آسماني است. محور اصلي بحث در مقاله حاضر، ظهور منجي آخر الزمان است كه در متون كهن زرتشتي از آن به سوشيانس، يعني سود دهنده و خير خواه، تعبير ميشود. اين برگزيده الهي، زماني كه جهان آكنده از تباهي ها شود، در بخش مركزی زمين ظهور خواهد كرد. سوشيانس از فرزندان زرتشت است كه نطفهاش به شيوه معجزهآسايی در درياچه نگهداری میشود و مادر او دوشيزهای است از نژاد زرتشت پيامبر. اين شخصيتالهیدرصفاتو ويژگيها شباهتخاصی به زرتشت پيامبر خواهد داشت. در پايان مقاله به شباهتهايی اشاره شده است كه در متون دينی اسلام و زرتشت، ميان حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشريف» و سوشيانس وجود دارد. كليد واژهها: اديان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشيانس. دلبستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشكيل اجتماعی كه معيارهای معنوی و انسانی بر آن حاكم باشد و رسيدن به جامعهای كه در آن ستمگریوستمديدگیو زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس اين جهان پر هرج و مرج و آكنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای ديرينه انسان بوده و هست. انديشه جامعه آرمانی در آثار انديشمندان و فلاسفه بزرگ نيز مشهود است. از زمانی كه افلاطون مدينه فاضله را پايهگذاری كرد، تا قرنها بعد كه مساله مسيانيسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اينكه هر جامعهای در نهاد خويش، اين اعتقاد را به عنوان عكسالعمل طبيعی و فطری دارد.) مطرح گرديد، جلوههای گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پايانی زندگی بشر، نزد متفكران نمودار گشت. انديشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهندهای كه در دوره پايانی اين جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در اديان وجود داشته است و نه تنها جنبه خيالی ندارد، بلكه وجهمشترك همه اديان الهی است و به تصريح اديان، تحقق اين نظام، ثمره كوشش برگزيدگان خدا و مردان حقی است كه به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو میبخشند. در دين مبين اسلام تصريح شده است كه آينده از آن مستضفان است و به عقيده شيعيان، حضرت مهدی«عجلالله تعال 2 ی فرجهالشريف» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضايل و عاری از هرگونه زشتی و پليدی پيكار میكند تا به وعده الهی تحقق عينی بخشد كه جاء الحق و ذهقالباطل. در آيين زرتشت نيز سوشيانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آينده را برعهده دارند؛ زرتشت، نويد آمدن منجی در دوره پايانی جهان را داده است. دين زرتشتيكی از اديان الهی است. قرآن كريم و نيز فرمودههای پيامبراكرم«صلی الله عليه وآله» مؤيد اين مطلب است. در آيه شريفه ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامه ؛ منظور از مجوس زرتشتيان میباشند؛ خداوند تكليف ايمان آورندگان و پيروان را از كسانی كه مشرك هستند، جدا میداند. پيامبر اكرم«صلی الله عليه وآله» نيز زرتشت (مجوس)را اهل كتابدانسته و فرمودهاند: «ايشان پيامبری داشتند كه او را كشتند و كتابی نيز داشتند كه آن را سوزاندند.» پورداوود, زنده كننده زبانهای ايران باستان كه كتاب يشتها را نيز به رشته تحرير درآورده در مقدمه گاتها و سرودههای زرتشت آورده است: تحقيقا نمیدانيم محل ولادت و زمان زندگی زرتشتكجا و كی بوده است؟ برای اينكه، زرتشت متعلق به زمان بسيار قديم است كه دست تاريخ به آستان بلند آن نمیرسد. درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روايات تاريخی بسيار زياد استبطوری كه اقوال بين سال 600 تا 6000 قبل از ميلاد مسيح در نوسان است. موافق روايات عاميانه زرتشتيان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنيا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی» در آتشكده بلخ كشته شد. در ميان كتب زرتشتيان، گاتها يا سرودههای زرتشت، قديمیترين و معتبرترين آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. كتاب بندهش كه در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی»، نظريههايی چون نظريات شيعه دارد، در حالی كه در اوستا اين موارد به چشم نمیخورد. بعد از گسترش اسلام در ايران، گروهی به دين زرتشتباقی ماندند كه عدهای از آنان به هندوستان مهاجرت كردند و عدهای ديگر تحتحكومت اسلامی ماندند و جزيه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جايی كه فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضتخاورشناسی ، «انكتيل دو پرون» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دويستسال پيش، او نخستين ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتيان هم شروع به تحقيق كردند. 3 اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جديد میباشد ؛ لذا تحقيق پيرامون منجی در دين زرتشت از هر دو بخش اوستا و نيز ديگر كتب معتبر زرتشتيان انجام شده است. مسلم اين است كه اعتقاد به ظهور نجات بخش در دين زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصيتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ويژگيها به پيامبر و دين آور آغازين شبيه و جامع همه خصوصيات اوست. در اوستا میخوانيم كه: «فروهرهای نيك توانای پرهيزگاران را كه 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی میكنند، میستاييم.» هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهندهای كه خواهد فرستاد، چنين نويد میدهد: «كسی كه در اين راه با ديوان و مردمان، كه به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت میكنند، ستيز كرده است ؛ يعنی از آن مردمی است كه به او (زرتشت) وفا دارند چنين كسی با دينش (وجدانش) تو را دوست، برادر يا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.» نام منجی دين زرتشت، سوشيانس يا سوشيانت است. اين واژه در اوستای گاهانی و اوستای جديد، بصورت مفرد و جمع به كار رفته است كه سودمند يا رهانندگان آيين خير يا خيرخواهان جماعت معنی میشود. ... از اين جهتسوشيانس ناميده خواهد شد (يعنی استوت ارت) زيرا كه سراسر جهان مادی را سود دارد. آنجا كه زرتشتبه پيامبري برگزيده میشود و با اهورا مزدا سخن میگويد، آمده است: «ای اهورا! آن راه منش نيك را كه به من گفتی[بازنما] آن راه هموار و خوب ساخته شده راستی كه روان "سوشيانسها" از آن به سوی پاداشی كه به نيك انديشان نويد داده شد، (پاداشی كه بخشش توست) خواهند خراميد.» سوشيانس آنجا كه بصورت مفرد بهكار رفته است، نامی استبرای آخرين آفريده خداوند، آفريدهای از تبار نيكان و پرهيزگاران كه فروهرش ستودنی است سوشيانس بصورت مفرد در واقع نام ديگر استوت ارت میباشد. اما سوشيانس در كاربرد جمع خود در اوستا به معنی نجات دهندگان، بيانگر نقش سوشيانسها در بازسازی جهان آيندهاست، آنان همان وظيفهای را به عهده دارند كه زرتشت داشت، آنان از نژاد زرتشت پيامبر و از نطفه اويند. اين سوشيانسها عبارتند از: هوشيدر، هوشيدرماه و سوشيانس كه از نطفه زرتشت هستند. بنابراين سوشيانس به معنای خاص، كسی است كه در پايان جهان ظهور خواهد كرد. و آن كه سوشيانس پيروزگر نام خواهد داشت و استوت ارت نيز ناميده خواهد شد، در بخش مركزی زمين يعنی خونيره سوشيانس خواهد بود. 5 زرتشتيان قائل به ظهور سه منجی هستند كه هريك به فاصله هزار سال از ديگری ظهور خواهند كرد كه به ترتيب عبارتند از: «هوشيدر»، به معنی پروراننده قانون، و «هوشيدرماه» به معنی پروراننده نماز و نيايش، و «استوت ارت» آخرين منجی، كه با آمدن او جهان نو میشود و رستاخيز می گردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نيز عمری هميشگی خواهند داشت. چگونگی زاده شدن آنان به اين نحو است كه سه نطفه از زرتشت در آب درياچه كيانسه يا هامون وجود دارد كه تعدادی فروهر از آنها نگهبانی میكنند. زمان تولد هريك كه فرا رسد، دوشيزهای پانزدهساله برای شستن سر، به آب كيانسه وارد شود و آبستن گردد. سی سال به پايان هزاره چهارم، يعنى هزاره زرتشت پيامبر، دختری «نامی پد» نام در آب شستشو كند و به هوشيدر آبستن شود. سی سال پيش از پايان هزاره پنجم دختری «وهپد» نام در آب شستشو میكند و هوشيدر ماه از او زاده شود. و بالاخره سی سال به پايان هزاره ششم دختری «گواگپد» نام در آب درياچه شستشو میكند و به سوشيانس، آخرين موعود زرتشتی، آبستن میشود. اين سه دختر پانزده سال كامل دارند كه باردار میشوند و پيش و پس از آبستنی تا هنگام تولد فرزندشان با كسی همبستر نشدهاند و در زمان بارداری، كسی جز خودشان از بارداری آنان آگاه نيست. بارداری مادر سوشيانس شباهت زيادی به بارداری مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشريف» دارد. مادر حضرت مهدی«عجلالله تعالی فرجهالشريف» نيز دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشكار نبود. زمينه سازان قيام منجی ظهور بهرام ورجاوند و پشيوتن در دين زرتشتبه عنوان زمينه سازان قيام منجی مطرح گرديده است و درستشبيه قيام خراسانی و قيام معروف يمانی قبل از ظهور حضرت حجت«عجلالله تعالی فرجهالشريف» میباشد. اين دو تن، زمينه را برای آمدن "هوشيدر" آماده میكنند و نابسامانيها و آشوبهايی را كه آرامش و آسايش را بر هم زده است، فرو مینشانند. خروج بهرام، مژده پايان شب سياه و طلوع سپيده اميد گروندگان راستكار و درست پيمانی است كه سالها سرزنش بيدينان را تحمل كردهاند. او خواهد آمد تا دين زرتشت را سامان دهد. پشيوتن نيز يكی از بي مرگان جاودانه است كه برای استحكام دين زرتشت قيام میكند. قيام پشيوتن، آخرين قيام نيكمردانهای است كه اندكی پيش از هزاره هوشيدر رخ میدهد و هدف او بازسازی دين و برپاداشتن آيينهای دينی و گسترش آموزشهای آن است. وضعيت جهان در پايان هر يك از هزارهها جهان در پايان هريك از هزارهها جهانی است آكنده از تباهيها و پريشانيها ؛ جهان خرابی كه در آن، همه كس و همهچيز راه نابودی میپيمايد . بیسامانی، سيهروزی، نابرابری، نامردمی و... گلوی همه را میفشارد و اين همه گسيختگی و نابسامانی از نشانههای ظهور آنان است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
زرتشت زَرتُشت، زردشت، زردهُشت يا زراتُشت نام پيامبر ايراني و بنيادگذار دين زرتشتي يا مَزدَيسنا و سراينده گاثاها کهنترين بخش اوستا است. زرتشت توجه مورخين معاصر را حداقل به دو دليل جلب کرده است: يکي مبدل شدن زرتشت به شخصيت اي افسانه اي است چنانچه در طي سال هاي ۳۰۰ قبل از ميلاد تا ۳۰۰ بعد از ميلاد اعتقادات مبني بر اينکه او از علوم غيبيه مطلع بوده و از رسوم جادوگري آگاه، رايج شده بود. ديگر برداشت يکتاپرستانه او از خدا بوده که باعث گمانه زني هاي مورخين معاصر در مورد تأثيرپذيري مسيحيت و يهوديت از تعليمات زرتشت شده است.[۱] بررسي زندگي زرتشت با دشواريهايي روبرو است که باعث شده مورخين در بهترين حالت زندگينامه هايي که از او نوشته شده را سست و در بدترين حالت آن را گمانه زني محض بخوانند: يکي از اين دشواري ها پاسخ به اين سؤال است که چه بخشي از دين زرتشتي از دين قبيله اي که زرتشت در آن بزرگ شده آمده و چه بخشي از آن ناشي از دريافت هاي مذهبي و تعليمات او ميباشد؟ سؤال دشوار ديگر اين است که دين زرتشتي دوره ساسان ي تا چه حد دقيق تعليمات زرتشت را حفظ کرده بود؟ سؤال ديگر اينکه، متون بدست رسيده از اين آيين مانند اوستا و گاتاها، کتب نوشته شده به زبان پهلوي، و نوشته هاي نويسندگان يوناني، تا چه حد تصوير دقيقي از نظريات زرتشت ارايه ميکنند؟[۱] ريشه و معناي نام در اوستا زَرَت اّشْتَرَ است. بيشتر از ده شکل براي نام زرتشت در زبان فارسي موجود است. زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از اين قبيل است ولي او خود را در گاتها زرتشتر مينامد.[۲] [۳] از بيشتر از دو هزار سال پيش تا به امروز، معاني بسياري براي واژه زرتشت گفتهاند.آنچه که مشخص است اين است که اين نام مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسيار است.البته بيشتر تاريخ شناسان معتقدند زرد و زرين و پس از آن پير و خشمگين معاني نزديک تري هستند. کلمه زرد در خود اوستا «زيريت» است.البته «زرات» به معني پير آمدهاست ولي اينکه چرا در ترکيب با اشترا تبديل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.[۴] در جزء دوم اين نام اختلاف نظري نيست زيرا هنوز کلمه شتر و يا اشتر در زبان فارسي باقي است و هيچ شکي نيست که نام وي با کلمه شتر ترکيب يافته و «دارنده شتر» معني ميدهد و به همان معني است که امروز در فارسي ميباشد[۴]. در گذشته براي شتر از آن جهت که حيوان بسيار مفيدي بود ارج و منزلتي خاص قائل بودند و بر نوزادان خود نام شتر را با پسوندهاي خاص بر نوزادانشان مينهادند. همچنين در نوشتههاي تخت جمشيد از شتر به عنوان هديهاي که به داريوش اهدا ميشد نام برده شدهاست.[۵] براي نمونه فراشتر به معني دارنده شتر راهوار و يا تندرو است. گاه نيز نام خانوادگي که سپيتمه است، افزوده ميشود و به صورت زرتشتر سپيتمه ياد ميشود. البته اين نام خانوادگي را امروزه سپنتمان و يا اسپنتمان ميگويند[۶] که به معني خاندان سفيد است [۷]. نام پدر زرتشت پوروش اسپ بوده[۸] که مرکب است از پوروش به معني دو رنگ و سياه و سفيد و اسپ.پوروش اسپ معني دارنده اسپ سياه و سفيد را ميدهد[۷]. اسپيتامه نام خانوادگي زرتشت بودهاست. در بند دوي همايشت آنجا که هماي مقدس همچون دوستي به زرتشت نزديک ميشود وي را محترمانه با اين نام خطاب ميکند. [۹] در بين يونانيان در زبان يوناني استرا(ástra) به معني ستارهها و زوروس (zōrós) به معني ضعيف نشدهاست. اين کهنترين معني نسبت داده شده در زبان يوناني است.[۱۰] دينون يوناني آنرا به «ستاينده ستاره» ترجمه کردهاست.بارتولومه جزء نخست را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پير» معني کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست. امروزه در منابع اروپايي، به پيروي از زبان يوناني، نام او زرواستر خوانده ميشود. زمان زرتشت زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهشهاي دانشمندان قديم و جديد، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. درباره تاريخ زايش او ديدگاههاي فراواني وجود دارد. ارسطو و اودوکسوس و هرمي پوس نوشتهاند که زرتشت پنج هزار سال پيش از جنگ تروا ميزيسته است. ديوجانس لائرتيوس نيز به روايت از هردمودروس و کسانتوس همين ديدگاه را بازگو کردهاست. روايات ايراني، که برپايهٔ منابع پهلوي مانند بندهشن و ارداويرافنامه تکيه دارند و پس از زوال نفوذ آيين زرتشت نوشته شدهاند، زايش زرتشت را سه قرن پيش از اسکندر مقدون
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
زرتشت اهورامزدا اَهورامَزدا یا هُرمُزد نام خدای نیکی در دین زرتشت است. اهورامزدا خدای خوبیها و برادر دوقلوی اهریمن -خدای بدیها- است. زردتشتیها اهورا مزدا را میپرستند و معتقدند که او زمین را به عنوان میدان مبارزه اش با اهریمن ساخته است. اهورامزدا هم چنین پسری به نام اتر (Atar) دارد که با هیولای آسمان که اژدها (ریشهٔ لغت اژدها که اکنون به معنی هیولا به کار میرود همین اژدهاست) نام دارد میجنگد و او را در کوهی بلندی زندانی میکند. گرچه که سرنوشت اینگونه است که او روزی فرار میکند و در صدد نابود کردن نسل بشر بر میآید. اهورا مزدا معنای مولا(اهورا) و سرور دانا(مزدا) را میرساند.روی هم اهورا مزدا خدای یکتا و سرور ایزدان دیگر است.اهورامزدا خدای ویژه آیینهای ایرانی است که از همه آنها نام آشناتر برای مردم دین زرتشت است. بر پایه باورهای کهن زروانی و دیگر دینهای پس از آن چون مانوی گری اهورامزدا و اهریمن هردو زاده زروان خدا ی زمان بودند.جهان عرصه جنگ این دو برادر است ولی سرانجام چیرگی با اهورا مزداست.نام اهورامزدا به گونههای اهوره مزدا؛اورمزد و هرمز نیز نوشته و گفته شده است. اهریمن اهریمن (از اوستایی انگرهمَینیو) بر پایه اسطورههای ایرانی همزاد دوقلوی اهورامزداست. پدرش زروان خدای زمان است. زروان سوگند خورده بود که چیرگی بر جهان را به فرزندش دهد.ولی هنگامی که اهریمن زاده شد از سوگندش پشیمان گشت.به ناچار چنین خواست که جهان گاهی در چیرگی اورمزد باشد و گاهی در چیرگی اهریمن. هر چیرگی هزار سال به درازا میانجامد. همه زشتیها و بدیهای گیتیزادهٔ اهریمن بدنهاد است. و سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره میشود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید. اهریمن را در پارسی اهرِمن هم میگویند. میشود او را همتای شیطان در باورهای سامی دانست. در دین زردشت باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو - اثر روشنی) و شر (انگره مینو - اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند. روح انسان بین این دو نیرو گرفتار است و توسط هر یک از آنها به سمت خوبیها و بدیها کشیده میشود. زَرتُشت زَرتُشت، زردشت،'متن ایتالیک'متن ایتالیک''زردهُشت یا زراتُشت'(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرینرنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتیگری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانستهاند. پس از اعلام پیامبری در سن ۳۰ سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشت یبانی گشتاسبشاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یك تورانی به نام توربراتور کشته شد. معنی اسم زرتشت بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است.زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره دست و زره هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می نامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده می شود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر می شود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می گویند.ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است. از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کرده است.دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کرده است.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کرده اند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کرده است و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کرده است.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده است ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده است. در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می باشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می دهد.[1] زردشت دهقان زاده ای بوده که اصلیت آن به مادها بازمی گردد.پیام های او به وسیله ی سروده هایش که گات یاگاهان نامیده می شوند به مارسیده است منابع:تاریخ جامع ادیان تبار و خانواده زرتشت جد پدری زرتشت شخصی بود به نام پیترگتراسپه. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فریهیمرَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَتواسْتَرَه، اورْوْتَتْنَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود. هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او روحانی، پسر دوم جنگجو و پسر سوم شبان بوده است. لفظ اشو که به معني مقدس روحاني و جسماني راستي و درستي است و در اوستا زياد آمده است صفت يا عنوان پيغمبر مي باشد. به طوري که در اکثر جاهاي اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص يافته و ديگر مقامي بالاتر از ان نيست که مخلوقي از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئي مخاطب شود. اشوزرتشت را از سلسله مهآباديان نامیده اند. خاستگاه زرتشت از این پیامبر ایرانی در یشتهای کهن سخن میآید که در (اَریّانَ و یَوچَه) در ساحل رود (دائیتی) در سرزمین قبایل ایرانی متولد گردید در (زامیادیشت) زیستگاه زرتشت را در ناحیه ئی میداند که در آن دریاچه (کوسَویّ) است که مطابقتی با دریاچه هامون دارد. بهر تقدیر ناحیه (اَریانَّ و یوچَه) گاه خوارزم پنداشته میشود و گاه آن را آذربایجان و بعضاً بدلیل مراسمی مذهبی که در ستایش (اَرُدویسورااناهیتا) میشود آن را در سیستان ذکر کردهاند. امروز بر این باوریم که گاهان اثری قبل از زرتشت پیامبر محسوب میشود تاریخ موجودیت زرتشت را نمیتوان بطور قطع مشخص نمود که احتمالاً قدمت آن از ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد تا ۶۳۰ سال ق م میدانند. زرتشت از سرزمینی کهنی برخواست که مردمانش آریایی بودند. اندیشه زرتشت زرتشت آزادی و اختیار را گزینشی برای مردم میداند. بهره کار هر کس همانست که انجام میدهد جبری برای اشخاص نیست نیکی اشخاص جز بهرهئی از نیکوئی و شر اشخاص جز شر