دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص

تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص

تحقیق-اسلامى-شدن-دانشگاهها-در-نگاه-امام-خمينى-34-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 36 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
‏يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند "آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد" زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه "تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد"
2
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏ (1) ‏.انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
‏در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
‏در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى"ماكس پلانگ" را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم "به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است... نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم.
4
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏ (2)
‏"برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها"
‏البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق "انقلاب فرهنگى" بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار "ايدئولوژيك" و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در "عصرى كردن معرفت دينى" سعى در انطباق اسلام با مكتب "نئوپوزيتوسيم" غرب كه در واقع مروج مكتب "ماترياليسم جديد و علمى" مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و... چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند تا به اين وسيله نادانسته جامعه اسلامى ما را با يك بحران فرهنگى و فكرى ژرف و ريشه‏دار مواجه سازند. در اين ميان برخى از عالمان و مديران مراكز آموزشى و پژوهشى و اجرايى كشور به علت‏سنخيت رشته تخصصى خود با علوم مادى به نحوى غير صحيح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مى‏كنند كه علوم جديد مادى مغرب زمين داراى ارزشى مطلق و كاملا عينى مى‏باشد در حالى كه در قرن حاضر برخلاف پندار بسيارى از آنها كه سعى در تفسير نامتعادل ميان دين و حقايق ماورالطبيعى بر اساس علوم جديد مادى غرب دارند بسيارى از فيزيكدانان و جهان شناسان بزرگ غرب همچون "ماكس پلانگ"، "انيشتين" و خصوصا "جينز" و "ادينگتون" و... سعى كامل در انطباق و تفسير مبانى علم فيزيك جديد با برخى حقايق متافيزيكى و حتى عرفانى دارند كه در اينجا ما تنها به ذكر گفتار يكى از اين بزرگان و دانشمندان متعادل و عاليقدر اروپا مبادرت مى‏ورزيم.
4
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏ (3) ‏"از اين دورنما ما يك جهان روحانى را در كنار جهان فيزيكى تشخيص مى‏دهيم" و درست در چنين شرايط فكرى جهان معاصر، برخى متجددان غربگراى داخلى مدعى اقتباس فرهنگ و الگوى توسعه نامتعادل معاصر جهانى مى‏باشند و به اين وسيله دانشگاهها و مراكز پژوهشى كشور را عليرغم برخى پيشرفتهاى علمى و فنى اخير كه اصلاح و تكميل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسيار ارزشمند و مغتنم مى‏باشد با بحرانى فرهنگى مواجه ساخته‏اند به نحوى كه بارها رهبر معظم انقلاب با شكوه از روند كار دانشگاهها و مراكز مربوطه خواستار اسلامى شدن دانشگاهها و مراكز پژوهشى شده‏اند و تصريح نموده‏اند كه سرنوشت آينده كشور بستگى به همين تحقق اسلامى كردن دانشگاهها و مراكز پژوهشى مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنين خواست‏بنيادين و ضرورى بسيارى از مسوولين تصور مى‏كنند كه تنها با صدور چند آيين‏نامه صورى و يا اجرايى و ادارى مى‏توان به انجام چنين مسئله خطير مبادرت ورزيد غافل از آنكه مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در مرحله نخست‏با ايجاد تحولى فرهنگى و فكرى در عرصه علوم فلسفى و دينى و انسانى كه خود مى‏تواند منجر به تحقق توسعه‏اى همه جانبه در همه عرصه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و سياسى گردد، ممكن و ميسر مى‏باشد تا به اين وسيله كشور اسلامى ما قادر به رفع مشكلات و نيازهاى مادى و همچنين معنوى خود و بلكه امت‏بزرگ اسلامى گردد تا بتواند در دنياى به بن بست رسيده و بحرانى و متناقض جهان كنونى كه دچار تعارضاتى ريشه‏اى در همه عرصه‏هاى فلسفى، علمى، اخلاقى، سياسى و زيست - محيطى است‏با پى‏ريزى يك تمدن متعادل و بزرگ اسلامى در آينده‏اى نه چندان دور كه امروزه سخت مورد نياز جامعه بشرى است. منادى رهايى بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتنى بر پيشرفت و آشوب و يا علم و توحش مدرن معاصر گردد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص , اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص , دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص , اسلامى , شدن , دانشگاهها , در , نگاه , امام , خمينى , 34 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 3:56 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق امام خمينى + آزادي 45 ص

تحقیق امام خمينى + آزادي 45 ص

تحقیق-امام-خمينى--آزادي-45-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 48 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏امام خمينى و آزاديها
‏در كشور ما، هرچند در نزد روشن فكرها و عالمان آگاه و دل سوز، در رابطه با سرنوشت ايران و اسلام، از آزادى سخن مى‏‏‏رفت، اما كشانيده شدن اين مقوله پرسش انگيز به ميان جامعه و مردم كوچه و بازار، از دوران مشروطيت آغاز گشت. آزاديخواهى و عدالت‏‏‏طلبى در عصر استبداد زده قاجار، بسيارى را دل باخته خويش ساخته و در راه نجات و پديد آوردن حاكميت ملت‏‏‏برانگيخته بود. در اين جهت، نمى‏‏‏توان نقش و تاثير سخنان بيدارگرانه فيلسوف و مفسر بزرگ سيد جمال الدين اسدآبادى را ناديده انگاشت. ‏(1) ‏مخاطبان وى در ميان تحصيل كرده‏‏‏هاى متقدم و متجدد - در داخل و خارج از كشور - به ميزان شايسته‏‏‏اى به خود آگاهى اجتماعى و تاريخى دست‏‏‏يافته، و پس از تبعيد و شهادت او در دوره ناصرى و مظفرى تاثيرگذار بوده‏‏‏اند.‏ (2) ‏به هر حال در طى ساليانى كه بر ما گذشت، همچنان آزادى، ذهن و جان ايرانيان را به خود مشغول داشته و شهيدها برگرفته است.
‏در اين مجال مى‏‏‏كوشيم تا از نظرگاه رهبر فقيد انقلاب ، مفهوم و گستره آزادى را به دست آوريم. بى‏‏‏گمان، جنبش 15 خرداد - كه طليعه حركت دينى - سياسى نوينى در سده اخير تاريخ كشورمان شناخته مى‏‏‏شود - در پى نهضت ملى نفت و انقلاب مشروطيت رخ داده وبى ارتباط با مقوله آزادى خواهى نيست. از اين رو، ضرورت تحليل آزادى از منظر رهبرى نهضت اجتناب ناپذير است. كوتاهى در ارايه مفاهيم معقول آزادى و تحقق آن در ابعاد فردى و جمعى، خواه ناخواه بر روند حركت ملت، تاثيرهاى نامطلوبى نهاده و دين و انقلاب مبتنى بر آن را دچار ابهام و چالش و آسيب پذيرى مى‏‏‏سازد. مشاهده آثار گسست نسلهاى انقلاب، بيش از پيش لزوم پرداختن به آرمان آزادى و روشن گرى نسبت‏‏‏به مرزهاى آن و همچنين اقدام خيرخواهانه اجتماعى در نيل به حقوق شهروندى را آشكار مى‏‏‏گرداند. پيش از نقل سخنان و مواضع رهبرى در رابطه با آزادى، تاملى در گفتارهاى مرتبط با آن خواهيم داشت و از نقد و نظر انديشه ورزان دينى آگاه خواهيم گشت.
‏دكتر على شريعتى، ضمن آن كه آزادى را در نگاه زلال و فطرى مذهب، برخوردار از ژرفايى در خور تقدير تلقى مى‏‏‏كند، در بستر تاريخى و فكرى مغرب زمين، دچار تنگناى معنوى و اجتماعى مى
‏3
‏‏‏نگرد. مى‏‏‏توان آزادى جنسى و فردى را از آن جمله برشمرد.
‏"اين كلمه [آزادى] در مذهب يك بعد بى‏‏‏نهايت عميق دارد، اما در تاريخ و در فلسفه‏‏‏هاى ماترياليستى جديد، معناى خيلى خلاصه شده سطحى و بدون دامنه دارد، به هر حال آزادى يكى از ابعاد اساسى وجود انسان است".‏ (3)
‏بهره گيرى منفى پاره‏‏‏اى از افراد و اقوام بشرى از آزادى، نمى‏‏‏تواند توجيه كننده شيوه استبدادى باشد و موجب سلب آزادى‏‏‏ها - كه بستر ساز استعدادهاى روانى و عقلانى و اجتماعى انسان است - گردد. آفرينش آدمى و آزادى، پيوندى تنگاتنگ داشته و بدون آن نيل به مقام انسان كامل ممكن نيست. پيامبران ابراهيمى با دعوت به توحيد و تقوا، در واقع از سويى آزادگى و آزادى مردم را خواستار بودند و از سويى ديگر، طريق برخوردارى معقول و مقبول از آزادى و اختيار را نماياندند.
‏استاد محمد تقى جعفرى، پس از بررسى مفاهيم رهايى و آزادى طبيعى محض توام با انتخاب هدف، و آزادى تصعيد شده و اختيار، به منظور تعريف آزادى، آن را در كنار حق حيات و حق كرامت، به عنوان حق آزادى مى‏‏‏نشاند.
‏"اين حق[آزادى] مانند حق حيات و حق كرامت از عنايات خداوندى است كه بر بندگانش مرحمت فرموده است. لذا با كمال صراحت مى‏‏‏گوييم: مزاحمت‏‏‏با حق حيات و كرامت و آزادى، در حقيقت مخالفت‏‏‏با مشيت‏‏‏بالغه خداوندى است".‏ (4)
‏از اين منظر متعالى، انسان هنگامى به آزادى معقول دست مى‏‏‏يابد كه در برخوردارى‏‏‏هاى فردى و جمعى خود، به آگاهى و شناخت هدف‏‏‏هاى والاى زندگى انسانى و امكان وصول بدان همه نايل گشته باشد. بدين سان، آزادى زمينه‏‏‏ساز كمال عقلانى و اجتماعى بشر است و نمى‏‏‏توان مردمان را از بركات آن بى‏‏‏نصيب ساخت. هر نوع بينش و كوشش مغاير با حق آزادى انسانها، خلاف فطرت الهى بوده و حيات و كرامت انسانى را دست‏‏‏خوش آسيب مى‏‏‏سازد.
‏استاد مرتضى مطهرى ، با بيان نزاع ميان ارباب كليسا و قدرت از يك سو، و مردم و مصلحان جامعه از ديگر سو، بر سر حاكميت و حقوق انسانى و اجتماعى شهروندان، يادآور مى‏‏‏شود كه : "از نظر فلسفه اجتماعى اسلامى، نه تنها نتيجه اعتقاد به خدا پذيرش حكومت مطلقه افراد نيست و حاكم در مقابل مردم مسووليت دارد، بلكه از نظر اين فلسفه تنها اعتقاد به خداست كه حاكم را در مقابل اجتماع مسؤول مى
‏3
‏‏‏سازد. "‏ (5) ‏بدين سان، آنان كه به نام خدا و مذهب، تنها از تكليف سخن مى‏‏‏رانند و حقوق مردم، به ويژه آزادى را ناديده مى‏‏‏انگارند، درصدد احياى نزاع دين و آزادى اند. شهيد مطهرى، در تطبيق اسلام و مسيحيت كليسايى، آشكارا از همخوانى مفاهيم دينى با آزادى، سخن به ميان مى‏‏‏آورد و اختناق اجتماعى را با آموزه‏‏‏هاى قرون وسطايى كليسا سازگار مى‏‏‏شمارد.
‏"از نظر اسلام مفاهيم دينى هميشه مساوى با آزادى بوده است. درست‏‏‏برعكس آنچه. . . در غرب جريان داشته، يعنى اين كه مفاهيم دينى مساوى با اختناق اجتماعى بوده است"‏ (6) ‏.
‏امام خمينى (قدس سره) ، بر اين باور است كه : يكى از بنيادهاى اسلام، آزادى است. . . فطرتا يك انسان، آزاد[آفريده] شده است".‏ (7) ‏رهبرى در اين منظر، پيش از آن كه عنوان حكومت را پذيرا باشد، رويكرد خدمت‏‏‏گزارانه خواهد داشت. حاكم مسلمان در تامين و تضمين حقوق مردم به خصوص آزادى كه برآمده از فطرت توحيدى آنان است، گام برمى دارد. پاس داشتن آزادى‏‏‏هاى ملت، خدمت ماندگار و تاثيرگذار است كه رهبر شايسته برعهده خويش مى‏‏‏شمارد.
‏"اگر به من بگويند خدمت‏‏‏گزار; بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح نيست، خدمت گزارى مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم".‏ (8)
‏در برابر اهانت‏‏‏شاه و دستگاه طاغوتى‏‏‏اش به مردم انقلابى، امام بر آشفته شده و آزادى خواهى و استقلال طلبى يك ملت را نشانه تمدن و حاكى از حقوق اوليه بشر تلقى مى‏‏‏كند.
‏"مردم كه قيام كرده اند، آزادى مى‏‏‏خواهند! . . . اين مردمى كه آزادى و استقلال مى‏‏‏خواهند، اينها وحشى نيستند، اينها متمدن‏‏‏اند كه آزادى و استقلال مى‏‏‏خواهند. وحشى ها، آنها هستند كه استقلال و آزادى را از اينها گرفته اند. استقلال و آزادى، دو تا چيزى است كه از حقوق اوليه بشر است".‏ (9)
‏4
‏بدين گونه حكومتهايى كه با آزادى و استقلال مردم، سر ناسازگارى گرفته و آنان را سرگرم امور معيشتى و دغدغه‏‏‏هاى شخصى و فرقه‏‏‏اى مى‏‏‏سازند، راه خيانت را طى مى‏‏‏كنند. رهبر فقيد انقلاب، چنين حاكميتهاى جفا پيشه‏‏‏اى را بيگانه با تعالى و تمدن دانسته و به نوعى مشروعيت اين قدرتهاى جبار و طاغوتى را زير سؤال مى‏‏‏برد. اين همه از آن روست كه آنان، مردم را به جرم آزادى خواهى - كه در واقع نمايان گر جوشش فطرى و انسانى شان مى‏‏‏باشد - محكوم به تحقير و نابودى مى‏‏‏كنند. رواج آزادى‏‏‏هاى فردى و بى‏‏‏دردسر يا حمايت از آزادى‏‏‏هاى جنسى و لجام گسيخته، از سوى ارباب قدرت، مفهومى غير از وحشت آنان در برابر ميزان - كه همانا آراى ملت آزاد و به پا خاسته است - تداعى نمى‏‏‏كند. امام خمينى، با چنين مواضعى در قبال رنوشت‏‏‏شهروندان، نشان مى‏‏‏دهد كه حاكميت مشروع و كارآمد و برخوردار از رغبت و حمايت ملى را در بستر فريادهاى آزادى خواهانه و استقلال طلبانه، امكان‏‏‏پذير مى‏‏‏داند. حكومت، آن گاه كه فراخناى اين بستر را بر نمى‏‏‏تابد و به بهانه‏‏‏هاى واهى و با تمسك به شعارهاى دروغين، از تامين مطالبات فطرى ملت در جهت نيل به خليفه الهى خويش سرباز مى‏‏‏زند، منش و روش طاغوتى‏‏‏اش را آشكار مى‏‏‏سازد. امام خمينى با رهبرى ملت‏‏‏بزرگ ايران در انقلاب مبتنى بر خواسته‏‏‏هاى انكارناپذير فطرى و اجتماعى - آزادى و استقلال - خدمت گزارى صادقانه‏‏‏اش را به دين و ميهن خود متجلى ساخت. جانبدارى‏‏‏هاى آن پيشواى وارسته، پيش از انقلاب و پس از آن در دوران حاكميت جمهورى اسلامى از آزادى ملت، حاكى از ارج دادن به اين حق طبيعى و موهبت الهى بود. نگاهى به موضع گيرى امام در برابر شاه حاكى از جايگاه بلند آزادى شهروندان در قبال قدرت فرمانرواست.
‏"شاه هم مى‏‏‏گويد كه اعطا آزادى مى‏‏‏خواهم بكنم! يكى نيست كه بگويد: آقا تو چه كاره اى! كه اعطا آزادى مى‏‏‏خواهى بكنى؟ آزادى كه قانون اساسى به مردم داده است، شما اعطا مى‏‏‏خواهى بكنى! تو چه كاره هستى كه مى‏‏‏خواهى اعطا بكنى؟ . . . كسى كه همه مسووليت‏‏‏ها به گردن اوست، بايد بيايد پيش ملت - بايد اين چيز بشود - اين اگر هم بخواهد برود، بايد بيخ ريشش را بگيرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاكمه‏‏‏اش كنند تا اين همه خون ريزى يى كه اين آدم كرده است، جواب بيايد بدهد. تا اين آزادى كه از مردم[سلب] كرده است‏‏‏بيايد جواب بدهد".‏ (10)

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق امام خمينى آزادي 45 ص , امام خمينى آزادي 45 ص , دانلود تحقیق امام خمينى آزادي 45 ص , امام , خمينى , آزادي , 45 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 2:02 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى 80 ص

تحقیق امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى 80 ص

تحقیق-امام-خمينى-در-پنج‏حوزه-معرفت‏سياسى-80-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 74 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏امام خمينى در پنج‏‏‏حوزه معرفت‏‏‏سياسى
‏بسم الله الرحمن الرحيم
‏"و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما
كانوا يصنعون"‏ (1)
‏معرفت‏‏‏سياسى مجموعه‏‏‏اى از باورهاى ذهنى است كه پنج‏‏‏حوزه قابل تفكيك دارد. مى‏‏‏خواهيم ببينيم حضرت امام (ره) در
كداميك از اين حوزه‏‏‏ها تبلور بيشترى دارند.
‏اين پنج‏‏‏حوزه عبارتند از:
‏1. حوزه علم سياست
‏2. حوزه علم به حوادث سياسى
‏3. حوزه تحليل سياسى
‏4. حوزه آراى سياسى
‏5. حوزه‏‏‏انديشه سياسى
‏اگر سوال شود: فرضيه‏‏‏ها و كشفيات علمى حضرت امام (ره) در موضوعات علم سياست چيست؟ پاسخ روشن آن اين است كه در
حال حاضر هيچ. چرا كه معظم له به اين معنا عالم علم سياست نبودند. يعنى اگر از ايشان دعوت مى‏‏‏شد كه تئوريهاى علم سياست
را براى دوره‏‏‏هاى دكترا و كارشناسى ارشد و كارشناسى تدريس كنند، حتى اگر فرصت داشتند نمى‏‏‏پذيرفتند و مى‏‏‏فرمودند كه در
اين رشته تخصصى ندارم، همچنان كه اگر قرار بود فيزيك و شيمى يا اقتصاد تدريس كنند، باز هم همين را مى‏‏‏فرمودند. اگر به
كتابهايى كه درباره تئوريهاى روابط بين‏‏‏الملل نگاشته شده توجه كنيم، در آنها نظريه‏‏‏هايى ارائه شده كه زبان تخصصى است و حتى
اگر بسيارى از سياستمداران موفق دنيا آنها را بخوانند، شايد بخوبى متوجه نشوند. البته اين بدان معنا نيست كه علم سياست علم
عجيب و غريبى است و استعداد فوق
‏امام خمينى در پنج‏‏‏حوزه معرفت‏‏‏سياسى
‏بسم الله الرحمن الرحيم
‏"و ضرب الله مثلا قرية كانت آمنة مطمئنة ياتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما
كانوا يصنعون"‏ (1)
‏معرفت‏‏‏سياسى مجموعه‏‏‏اى از باورهاى ذهنى است كه پنج‏‏‏حوزه قابل تفكيك دارد. مى‏‏‏خواهيم ببينيم حضرت امام (ره) در
كداميك از اين حوزه‏‏‏ها تبلور بيشترى دارند.
‏اين پنج‏‏‏حوزه عبارتند از:
‏1. حوزه علم سياست
‏2. حوزه علم به حوادث سياسى
‏3. حوزه تحليل سياسى
‏4. حوزه آراى سياسى
‏5. حوزه‏‏‏انديشه سياسى
‏اگر سوال شود: فرضيه‏‏‏ها و كشفيات علمى حضرت امام (ره) در موضوعات علم سياست چيست؟ پاسخ روشن آن اين است كه در
حال حاضر هيچ. چرا كه معظم له به اين معنا عالم علم سياست نبودند. يعنى اگر از ايشان دعوت مى‏‏‏شد كه تئوريهاى علم سياست
را براى دوره‏‏‏هاى دكترا و كارشناسى ارشد و كارشناسى تدريس كنند، حتى اگر فرصت داشتند نمى‏‏‏پذيرفتند و مى‏‏‏فرمودند كه در
اين رشته تخصصى ندارم، همچنان كه اگر قرار بود فيزيك و شيمى يا اقتصاد تدريس كنند، باز هم همين را مى‏‏‏فرمودند. اگر به
كتابهايى كه درباره تئوريهاى روابط بين‏‏‏الملل نگاشته شده توجه كنيم، در آنها نظريه‏‏‏هايى ارائه شده كه زبان تخصصى است و حتى
اگر بسيارى از سياستمداران موفق دنيا آنها را بخوانند، شايد بخوبى متوجه نشوند. البته اين بدان معنا نيست كه علم سياست علم
عجيب و غريبى است و استعداد فوق
‏‏‏العاده مى‏‏‏خواهد; بى‏‏‏گمان چنين نيست. برعكس علم سياست‏‏‏با وجود قدمتى به‏‏‏اندازه عمر
علمى بشر، همچنان دانش لاغرى است و تعداد تئوريها و فرضيه‏‏‏هاى اثبات شده آن، براحتى قابل شمارش است. آنچه كتابهاى اين
دانش را حجيم و متنوع ساخته، تعدد و كثرت موضوعات مصداقى است و نه تعدد و كثرت تئوريها و نظريه‏‏‏هاى آن.
‏در همين جا دو نكته قابل توجه است: اولين نكته اينكه حضرت امام (ره) به اين معنا عالم علم سياست نبودند، ولى نمى‏‏‏توان گفت
كه از تئوريهاى اين علم هم آگاهى نداشتند. چرا كه‏‏‏انديشمندان سياسى به نحو كلى از شماى تئوريها مطلع‏‏‏اند. مثلا مورگانتا،
نظريه‏‏‏پرداز روابط بين‏‏‏الملل، قدرت سياسى را در ظرف سياست‏‏‏خارجى به شش عامل تقسيم كرده و در دانشگاهها، اين شش
عامل به نام او تدريس مى‏‏‏شود. نظريه‏‏‏پردازان دقيقتر از او نيز عوامل متشكله قدرت را به سه، چهار و پنج عامل ديگر تقسيم‏‏‏بندى
كرده‏‏‏اند كه نظرات آنها نيز در نقد نظريه مورگانتا مورد توجه قرار مى‏‏‏گيرد و دانشجو بايد اسامى اين نظريه‏‏‏پردازان را به خاطر
بسپارد تا نمره دريافت دارد. ولى يك انديشمند سياسى لازم نيست‏‏‏به طور دقيق اسامى نظريه‏‏‏پردازان و تاريخ دقيق اين
نظريه‏‏‏پردازى را به خاطر داشته باشد. كافى است كه بداند چنين نظرياتى نيز موجود است. بنابراين اگر از يك‏‏‏انديشمند بپرسيم
نظريات مورگانتا در باب عوامل متشكله قدرت چيست؟ ممكن است‏‏‏بگويد، اول بار است كه نام او را مى‏‏‏شنوم، ولى اگر بگوييم
عوامل متشكله قدرت چيست؟ يك‏‏‏انديشمند سياسى، كلياتى را به خاطر دارد و بدون استناد به اسامى تئورى‏‏‏پردازان آنها،
مى‏‏‏تواند جسته گريخته، عواملى را ذكر كند كه همين مقدار آگاهى از تئوريهاى عرضه شده براى‏‏‏انديشه‏‏‏سازى كفايت مى‏‏‏كند.
شواهد نشان مى‏‏‏دهد كه حضرت امام (ره) از سن نوزده سالگى، از وقتى به حوزه علميه اراك رفتند و كودتاى سوم اسفند رخ داد تا
قبل از انقلاب، به مقالات و كتابهايى كه به دانش خالص سياست مى
‏‏‏پرداخت، عنايت‏‏‏خاصى داشتند و اين توجه تا چندى قبل از
انقلاب ادامه داشته است. مثلا (مرحوم) حاج احمد آقا گفتند: "حضرت امام (ره) كتاب شهريار ماكياول را خوانده بودند و فرموده
بودند مثل اينكه اروپاييها آن زمان وضعشان از وضع اين زمان ما بدتر بوده كه چنين آدمى قانون جنگل را به جامعه تعميم داده
است".
‏بازسازى‏‏‏انديشه‏‏‏هاى فلسفى
‏نكته ديگر اينكه در تاريخ بشر گاه كسانى يافت مى‏‏‏شوند كه به اصول كلى قوانين و سنتهاى خلقت دست مى‏‏‏يابند و چنين كسانى
لازم نيست همه چيز را بخوانند و به طور دقيق نسبت‏‏‏به ريزه‏‏‏كارى آن اصول آگاهى روشن و قابل بيان داشته باشند; چنانكه
پيامبران چنين بودند; البته در بيان نيز توانمند بودند، حكماى بزرگ چنين‏‏‏اند. بوعلى‏‏‏سينا چنين بود. سقراط اين چنين بود.
شايد بتوان گفت، عارف كسى است كه از طريق ديگر به چنين قواعدى نيز دست مى‏‏‏يابد. نقل شده كه علامه طباطبايى (ره) با
مختصر آگاهى به فلسفه دكارت و كانت، براساس اصولى كه در دست داشت تمام‏‏‏انديشه‏‏‏هاى فلسفى آنان را بازسازى مى‏‏‏كرد و
مى‏‏‏گفت مثلا كسى كه در فلان مسئله اينگونه‏‏‏انديشيده است، نمى‏‏‏تواند نسبت‏‏‏به فلان مسئله اينگونه نينديشيده باشد. يك
زيست‏‏‏شناس فرانسوى به نام "كوويه" - همعصر داروين - چنان به اصول كلى زيست‏‏‏شناسى دست‏‏‏يافته بود كه يك تكه از استخوان
حيوانى را به او نشان مى‏‏‏دادند و او مى‏‏‏توانست از روى همان تكه استخوان شكل حيوان را به طور نسبتا دقيق رسم كند. بدشانسى
داروين اين بود كه چنين حريفى را در مقابل نظريه تطور انواع داشت. البته عالمان هر رشته از معرفت تا حدود زيادى نسبت‏‏‏به
چنين افرادى هم مديون‏‏‏اند و هم گله‏‏‏مند; از اين حيث مديون‏‏‏اند كه معمولا چنين افرادى كه در دانشى غير حرفه‏‏‏اى‏‏‏اند، با
دستيابى به اصول و قواعد كلى آن، موجب تحول در دانش مى

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى 80 ص , امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى 80 ص , دانلود تحقیق امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى 80 ص , امام , خمينى , در , پنج‏حوزه , معرفت‏سياسى , 80 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 2:01 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان 50 ص

تحقیق امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان 50 ص

تحقیق-امام-خمينى-و-الگوهاى-دين-شناختى-در-مسايل-زنان-50-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 51 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان
‏امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان
‏امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان
‏امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان 50 ص , امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان 50 ص , دانلود تحقیق امام خمينى و الگوهاى دين شناختى در مسايل زنان 50 ص , امام , خمينى , و , الگوهاى , دين , شناختى , در , مسايل , زنان , 50 , ص , تحقیق , الگوها ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 2:00 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق امام خمينى و ميراث حكمت عرفانى اسلام 19ص

تحقیق امام خمينى و ميراث حكمت عرفانى اسلام 19ص

تحقیق-امام-خمينى-و-ميراث-حكمت-عرفانى-اسلام-19صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏امام خمينى و ميراث حكمت عرفانى اسلام
‏آفتاب - فرهنگ و انديشه: بايد تاكيد كرد كه علاقه ‏امام خمينى به فلسفه عرفانى اسلامى در مراحل اوليه دوران تحصيلش، نه چيزى بديع است ‏و نه امرى احساسى. با اين‏كه منابع مربوط در دسترسند، پيش از اين، هيچ محققى به ‏تحليل منظم نظرات عرفانى و مابعدالطبيعى امام خمينى نپرداخته است. آنچه در پى ‏مى‏آيد كوششى است در جهت اداى حق اين جنبه از ميراث امام خمينى .
‏مقدمه
‏در سال 1968 پنج‏سال پس از اخراج آيت‏الله ‏روح‏الله خمينى از ايران، ساواك، پليس امنيتى شاه، به خانه او در قم يورش برد و ‏اوراق و نوشته‏هاى وى، از جمله شروح و تفاسيرى را كه در دهه 1930 در باب عرفان ‏نوشته بود، ضبط و توقيف كرد.
 ‏پانزده سال بعد، در سال 1983، پاره‏اى از آثار ‏مفقود خمينى را يكى از طلاب در همدان پيدا كرد. 
‏او، كه نامش هرگز در گزارشهاى ‏بعدى اين واقعه ذكر نمى‏شود، دو كتاب از فروشنده‏اى دوره‏گرد خريد كه، چون نتوانسته ‏بود در بازار شهر خريدارى بيابد، به يكى از مدارس دينى آمده بود تا آنها را به مبلغ ‏پنجاه تومان بفروشد.
‏يكى از اين دو كتاب، چاپ سنگى‏اى از شرح شرف‏الدين محمود ‏قيصرى
‏3
 (‏متوفاى 751/1350) بر فصوص الحكم ابن‏عربى بود كه در قرن نوزدهم در مصر ‏انتشار يافته بود; و خود اين قيصرى، هم متفكر عرفانى استثنايى و هم از شارحان ‏پرآوازه مكتب ابن‏عربى است. 
‏در حواشى كتاب، اين طلبه ،تعليقات دست‏نوشته بسيارى ‏ديد كه، بر طبق سنت ديرپاى دستنويسى مسلمانان، در عين حال، هم شرح‏الشرحى بود بر ‏متن اصلى فصوص‏الحكم و هم شرحى بر كتاب قيصرى. 
‏طلبه مذكور، با كمال تعجب، ‏پى برد كه تعليقات حاشيه، كه به زبان عربى نوشته شده بود، امضاى‏ ‏ سيد روح‏الله ‏خميني نیز را در پاى خود داشت. 
‏او، كه آنچه را ديده بود باور نمى‏كرد، ‏كتاب‏ها را به سرعت نزد آيت‏الله حسين‏نورى، امام‏جمعه همدان برد، و او بى‏درنگ خط [‏امام] خمينى را در حواشى تشخيص داد.
 ‏و اما كتاب ديگر، معلوم شد كه رساله‏اى ‏همراه با شرح و تفسير است در باب كلام شيعى، كه پسر ارشد آیت الله ‏ ‏خمينى،
 ‏سید ‏مصطفى، بر آن تعليقاتى نوشته بود. 
‏چندين محقق مسلمان، به سرعت دست‏به كار ‏انتشار اين آثار به‏تازگى كشف شده گشتند. 
‏اين محققان آثار مذكور را متعلق به ‏موضوعات و مطالب عرفانى قلمداد كردند. 
‏ظاهرا متن شرح‏الشرح آیت الله  ‏خمينى، به خودى خود، به چشم گردآورنده و ويراستار به اندازه كافى با ابهت جلوه ‏نكرد. چراكه وى تصميم گرفت كه آن را با شرح‏الشرح ديگرى كه آیت الله خمينى در حواشى ‏مصباح الانس نوشته بود تكميل كند، و اين مصباح الانس شرحى است كه محمد بن حمزه ‏فنارى (متوفاى 834/1431)، عالم مشهور عثمانى، بر مفتاح الغيب صدرالدين قونى (متوفاى 673/74-1273) ‏نگاشته است.
 ‏اين دو شرح‏الشرح كاملا باهم سازگارند و تصورى از ‏ديدگاه عرفانى و فلسفى احتمالا بزرگ‏ترين، يا دست‏كم بانفوذترين، رهبر سياسى مسلمان ‏در قرن بيستم به ما مى‏دهند. 
‏با توجه به جايگاه نويسنده، گردآورنده و ويراستار ‏،پيش‏نويس دست‏نوشته‏اى را كه به خوبى استنساخ شده بود براى آیت الله خمينى فرستاد ‏تا وى تصحيح و تاييد كند. 
‏آیت الله خمينى، پس از اعمال چند تغيير جزئى مربوط به ‏سبك نوشته، اجازه انتشار آن را داد. 
‏گردآورندگان و ويراستاران، از چاپهاى ‏سنگى متون اصلى، آن قطعاتى را كه وى بر آنها شرح نوشته بود حفظ كردند
‏4
.
 ‏با اين ‏همه، كوشش در جهت فهم استدلالهاى پيچيده نويسنده، بدون رجوع به متون اصلى‏اى كه آن ‏استدلالها بر آنها توقف دارند، كار نسبتا دشواری است. 
‏بنابراين، براى فهم و ‏ارزيابى درست موضع 
‏آیت الله خمينى در قبال قيصرى و فنارى و كل فلسفه عرفان، ‏متون اين دو متفكر لازمند. 
‏از همين آغاز، بايد تاكيد كرد كه علاقه آیت الله ‏خمينى به فلسفه عرفانى اسلامى در مراحل اوليه دوران تحصيلش، نه چيزى بديع است و نه ‏امرى احساسى. 
‏با اين‏كه منابع مربوط در دسترسند، پيش از اين، هيچ محققى به ‏تحليل منظم نظرات عرفانى و مابعدالطبيعى‏ ‏ایشان ‏ ‏نپرداخته است. 
‏آنچه در پى ‏مى‏آيد كوششى است در جهت اداى حق اين جنبه از ميراث‏ ‏بنیانگذار جمهوری اسلامی ‏ ‏كه، ‏هرچند به اندازه دستاوردهاى سياسى‏اش‏ ‏ مورد توجه واقع نشده ،درخور مداقه‏اى جدى ‏است.
‏خاستگاه و تحصيلات
[‏امام]خمينى در 24 ‏سپتامبر 1902 در شهر خمين، كه شهرى كوچك در جنوب غربى تهران است، در ميان خاندانى ‏روحانى از سلاله پيامبر(ص)، برآمد. 
‏علوم دينى را با برادر بزرگ‏تر خود، ‏آيت‏الله مرتضى پسنديده، شروع به فراگيرى نمود و از تعليم و تربيت دينى استوارى ‏برخوردار گرديد; در سنين نوزده سالگى‏ ‏ به شهر اراك، كه در نزديكى خمين بود، عزيمت ‏كرد و در آنجا در حوزه درس عبدالكريم حائرى (متوفاى 1355ه ق./ 1937م.)، كه يكى از ‏علماى بزرگ شيعى بود، شركت نمود.
 ‏وقتى كه حائرى در سال 1921 به قم دعوت شد،این ‏طلبه جوان نيز به دنبال وى رهسپار قم گرديد و به زودى با ميرزا محمدعلى شاه‏آبادى (1292 1369 /1875-1950)‏، جامع معقول و منقول، آشنا شد. 
‏اين استاد، به همراه ‏متفكر دينى تا حدى جنجال‏برانگيزى همچون ميرزا على‏اكبر حكيم [شاگرد مرحوم حاج ‏ملاهادى سبزوارى (1878/1295)] (1925/1344) و احتمالا چندتن ديگر از علما، خط سير ‏مطالعات عرفانى او را مشخص نمودند; اين اساتيد و مشايخ ايشان، آيت‏الله آينده را به ‏سنت ديرپاى تعليم و تربيت اسلام ايرانى پيوند دادند. 
‏اين سنت گرايشهاى عرفانى و ‏حكمى‏اى را باهم تلفيق مى‏كرد كه سابقه‏شان به تعاليم شخصيتهاى مؤثرى در تاريخ فكرى ‏شيعه، مانند ميرداماد (متوفاى 1040/1630) و ملاصدرا (متوفاى 1050/1640
‏5
) ‏مى‏رسد.
 ‏اين دو تن نيز از سلف عظام، همچون حيدر آملى (متوفاى حدود 787/1385)‏، ‏ابن‏عربى و يحيى سهروردى،(كشته شده به سال 
587/1191) ‏الهام گرفته‏اند. 
‏با ‏اين مقدمات، كاملا طبيعى به نظر مى‏رسد كه كتاب الاسفار صدرا اولين اثر عرفانى‏اى ‏بوده است كه امام خمينى زير نظر شاه‏آبادى فراگرفته است.
 ‏ملاصدرا در اين اثر، ‏سير و سلوك معنوى‏اى را كه سالك طريق عرفان دارد تشريح كرده است. و بر وظايف عارف ‏در قبال جماعت اهل ايمان، كه ناشى از سير و سلوك ظاهرا فردگرايانه اوست، تاكيد ‏ورزيده است. 
‏صدرا اين سير و سلوك معنوى را به چهار مرحله تقسيم كرده، كه از ‏سويى، مطابق با مرتبه توفيق معنوى سالكند و، از سوى ديگر، مطابق با شان او به عنوان ‏پيام‏آور الهى. 
‏سفر اول سير من النفس والخلق الى الحق، سفر دوم من الحق الى ‏الحق و تردد و آمد و شد ميان ذات و صفات الهى، سفر سوم من الحق الى الخلق والنفس، و ‏سفر چهارم من الخلق الى الخلق است كه در آن، سالك موهبت جديدى از سنخ امور معنوى و ‏اخلاقى به جامعه خود ارزانى مى‏دارد.
‏اين الگو از سرنوشت انسان كه مورد توصيف ‏ملاصدرا و مورد قبول [امام] خمينى قرار گرفت، سابقه‏اش به آموزه‏هاى تصوف متقدم ‏بازمى‏گردد.
 ‏مثلا توصيف ملاصدرا از اسفار چهارگانه، يادآور نظرات ابن‏عربى در ‏مورد انسان كامل است، از اين حيث كه بر نقش انسان كامل به عنوان رهبر دينى جماعت ‏اهل ايمان تاكيد خاص دارد نقشى كه بعضى از محققان غربى خواسته‏اند بى‏اهميت جلوه‏اش ‏دهند، و در عوض، تمام توجه خود را به نقش انسان كامل در نيروى جهانى بسيار مهمى كه ‏حلقه اتصال مبدا و معاد است، معطوف كرده‏اند. 
‏متن درسى بعدى آیت الله خمينى ‏در مورد عرفان، شرح فصوص الحكم قيصرى است. 
‏اين اثر همراه با شرح فصوص الحكم ‏عبدالرزاق كاشانى (استاد قيصرى) ظاهرا از معروف‏ترين و مؤثرترين شروحى مى‏باشد كه ‏بر شاهكار ابن‏عربى نوشته شده است. 
‏ليكن شرح قيصرى آثار عميق و ديرپايى در ‏شكل‏گيرى نظرات آیت الله ‏ ‏خمينى، عموما، و آراء مابعدالطبيعى وى، خصوصا، داشته است. ‏او در آثار عرفانى خويش از اين شرح استفاده‏هاى زيادى كرده است. 
‏بعد از مطالعه ‏شرح قيصرى، آیت الله‏  ‏خمينى توجه خويش را به سرچشمه و منبع اصلى سنت تفسير عقلى و ‏استدلالى ميراث ابن‏عربى، كه به صورت چكيده در آثار قونوى ديده مى‏شود، معطوف نمود

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق امام خمينى و ميراث حكمت عرفانى اسلام 19ص , امام خمينى و ميراث حكمت عرفانى اسلام 19ص , دانلود تحقیق امام خمينى و ميراث حكمت عرفانى اسلام 19ص , امام , خمينى , و , ميراث , حكمت , عرفانى , اسلام , 19ص , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 2:00 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص

تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص

تحقیق-اسلامى-شدن-دانشگاهها-در-نگاه-امام-خمينى-34-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 36 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
‏يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند "آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد" زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه "تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد"
2
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏ (1) ‏.انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
‏در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
‏در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى"ماكس پلانگ" را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم "به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است... نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم.
4
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏ (2)
‏"برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها"
‏البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق "انقلاب فرهنگى" بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار "ايدئولوژيك" و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در "عصرى كردن معرفت دينى" سعى در انطباق اسلام با مكتب "نئوپوزيتوسيم" غرب كه در واقع مروج مكتب "ماترياليسم جديد و علمى" مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و... چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند تا به اين وسيله نادانسته جامعه اسلامى ما را با يك بحران فرهنگى و فكرى ژرف و ريشه‏دار مواجه سازند. در اين ميان برخى از عالمان و مديران مراكز آموزشى و پژوهشى و اجرايى كشور به علت‏سنخيت رشته تخصصى خود با علوم مادى به نحوى غير صحيح هنوز همانند قرون 18 و 19 اروپا توهم مى‏كنند كه علوم جديد مادى مغرب زمين داراى ارزشى مطلق و كاملا عينى مى‏باشد در حالى كه در قرن حاضر برخلاف پندار بسيارى از آنها كه سعى در تفسير نامتعادل ميان دين و حقايق ماورالطبيعى بر اساس علوم جديد مادى غرب دارند بسيارى از فيزيكدانان و جهان شناسان بزرگ غرب همچون "ماكس پلانگ"، "انيشتين" و خصوصا "جينز" و "ادينگتون" و... سعى كامل در انطباق و تفسير مبانى علم فيزيك جديد با برخى حقايق متافيزيكى و حتى عرفانى دارند كه در اينجا ما تنها به ذكر گفتار يكى از اين بزرگان و دانشمندان متعادل و عاليقدر اروپا مبادرت مى‏ورزيم.
4
‏انديشه هاي امام خميني ( ره )
‏ (3) ‏"از اين دورنما ما يك جهان روحانى را در كنار جهان فيزيكى تشخيص مى‏دهيم" و درست در چنين شرايط فكرى جهان معاصر، برخى متجددان غربگراى داخلى مدعى اقتباس فرهنگ و الگوى توسعه نامتعادل معاصر جهانى مى‏باشند و به اين وسيله دانشگاهها و مراكز پژوهشى كشور را عليرغم برخى پيشرفتهاى علمى و فنى اخير كه اصلاح و تكميل آن بصورت متعادل وهمه جانبه بسيار ارزشمند و مغتنم مى‏باشد با بحرانى فرهنگى مواجه ساخته‏اند به نحوى كه بارها رهبر معظم انقلاب با شكوه از روند كار دانشگاهها و مراكز مربوطه خواستار اسلامى شدن دانشگاهها و مراكز پژوهشى شده‏اند و تصريح نموده‏اند كه سرنوشت آينده كشور بستگى به همين تحقق اسلامى كردن دانشگاهها و مراكز پژوهشى مربوطه دارد. اما در پاسخ به چنين خواست‏بنيادين و ضرورى بسيارى از مسوولين تصور مى‏كنند كه تنها با صدور چند آيين‏نامه صورى و يا اجرايى و ادارى مى‏توان به انجام چنين مسئله خطير مبادرت ورزيد غافل از آنكه مسئله اسلامى شدن دانشگاهها در مرحله نخست‏با ايجاد تحولى فرهنگى و فكرى در عرصه علوم فلسفى و دينى و انسانى كه خود مى‏تواند منجر به تحقق توسعه‏اى همه جانبه در همه عرصه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، علمى و سياسى گردد، ممكن و ميسر مى‏باشد تا به اين وسيله كشور اسلامى ما قادر به رفع مشكلات و نيازهاى مادى و همچنين معنوى خود و بلكه امت‏بزرگ اسلامى گردد تا بتواند در دنياى به بن بست رسيده و بحرانى و متناقض جهان كنونى كه دچار تعارضاتى ريشه‏اى در همه عرصه‏هاى فلسفى، علمى، اخلاقى، سياسى و زيست - محيطى است‏با پى‏ريزى يك تمدن متعادل و بزرگ اسلامى در آينده‏اى نه چندان دور كه امروزه سخت مورد نياز جامعه بشرى است. منادى رهايى بشر از بن بست و بحران موجود در تمدن مبتنى بر پيشرفت و آشوب و يا علم و توحش مدرن معاصر گردد.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص , اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص , دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى 34 ص , اسلامى , شدن , دانشگاهها , در , نگاه , امام , خمينى , 34 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 15:49 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]