لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : پاورپوینت نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 30 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
مكتب فلسفي نچراليسم (طبيعتگرايي) بسمالله الرحمن الرحيم 1 ديدگاه نچراليسم مفهوم: طبيعتگرايي و طبيعتدوستي كليه اصول و قوانين اين مكتب از قوانين و متن طبيعت استخراج شده است. اين مكتب اصالت را متعلق به موجودي زنده به نام طبيعت ناخودآگاه ميداند . انسان يكي از عوامل اين طبيعت ناخودآگاه جاندار است . 2 ديدگاه نچراليسم... بدين معني انسان آنچنان ساخته ميشود كه اين طبيعت جاندار بيشعور اراده كند. طبيعت سازنده و پردازنده آزادي، آگاهي، انتخاب و قدرت سازندگي انسان است. طبيعت بيرحم ، انسان را محدود كرده است . سرشت انسان پديده كاملاً مكانيكي است و كيفيتي بنام روح وجود ندارد ( هابز ). 3 ديدگاه نچراليسم... براي دستيابي به تقوي و فضيلت، بايد از احساسات بجاي عقل پيروي كرد. عقل بشر قادر به راهنمايي هميشگي انسان نيست . عواطف و احساسات كه مظهر واقعي طبيعتاند، بهترين راهنماي انسان است. عقل، سبب خودپرستي انسان ميشود. احساسات طبيعي، موجب هدايت انسان به خدمت منافع عمومي ميشود. 4 خصوصيات نچراليسم در وراي طبيعت، هيچ چيز وجود ندارد . در طبيعت، هيچ عاملي از خارج اثر نميپذيرد . همه پديدههاي موجود در هستي، پديدههاي جبري طبيعت هستند. طبيعت داراي حركت، نظام و حيات و زندگي يكنواخت، هماهنگ و استوار بر عقل ميباشد . 5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اسلام و اقتصاد 50 49 علم اقتصاد، مكتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي علم اقتصاد، مکتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي چكيده اسلام و اقتصاد 50 49 علم اقتصاد، مكتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي علم اقتصاد، مکتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي چكيده اسلام و اقتصاد 50 49 علم اقتصاد، مكتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي علم اقتصاد، مکتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي چكيده اسلام و اقتصاد 2 1 علم اقتصاد، مكتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي اقتصاد اسلامي مقولهاي است كه از ديرباز مورد بحث و بررسي علماء اسلامي قرار گرفته است. دانشمندان اسلامي درباره ماهيت اقتصاد اسلامي بحثهاي زيادي داشتهاند و كتب و مقالات زيادي دراين زمينه به رشته تحرير درآمده است. به رغم مباحث زياد هنوز بحثهايي حل نشده در اين خصوص وجود دارد. بعضي اقتصاددانان اقتصاد اسلامي را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتي» مي دانند، در حالي که عده اي آ ن را مکتب اقتصادي « اقتصاد هنجاري » مي پندارند و گروهي نيز براين عقيده اند که تفکيک علم اقتصادو مکتب اقتصادي از يکديگر امري بي حاصل است. در اين مقاله ابتدا تعاريفي از «علم»، «مكتب» و «سيستم اقتصادي» ارائه شده است. سپس بحثهاي موجود به تناسب در هر يك از اين مقولات انجام شده است. و در نهايت با توجه به جامعيت دين اسلام ديدگاهي كه به نظر ميرسد با مجموعه اهداف وآرمانهاي اسلامي نزديكتر باشد تحت عنوان سيستم اقتصادي اسلام معرفي شده است. ويژگيهاي نگرش سيستمي به اقتصاد اسلامي و نتايج مترتب بر آن بحثهاي ديگري است كه در اين مقاله ب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 تأثير صورخيال ادبي برنگارگري مكتب شيراز چكيده: خيال از عناصراساسي شكل گيري يك اثرهنري است.صورت هاي خيالي كه هنرمندان براي بيان مقاصد وانديشه هاي خود به كار مي گيرندعموما ريشه در باورهاي اساطيري وفرهنگي دارد.ازاين رو ميان صورت هاي خيالي هنرهاي مختلف نوعي قرابت وخويشاوندي برقراراست وغالبا هنرهاي مختلف دربكارگيري صورت هاي خيالي تحت تاثير يكديگر هستند. ادبيات ونگارگري از ديرباز در خدمت يكديگر بوده اند.در حاشيه ي نسخ خطي براي بيان روشن تر متن ادبي از تصاويرنگارگري استفاده مي شدودر حقيقيت نگارگري بيان تجسمي متن ادبي بوده ومفاهيم ادبي را با زبان خط ورنگ به تصوير مي كشيده است.در مقابل ادبيات نيز بيان ذهني وانتزاعي صورت نگاري بوده است. در مكتب شيراز اين نمود عيني تر مي شود وهنرمندان شيراز به منظور ايجاد ارتباط بيشتر بين متن ادبي وتصوير،شعررادر چهارطرف يابالا وپاين تصاوير مي نوشتند. كليد واژهها: ادبيات ـ نگارگرـ صورخيال ـ نماد 2 پيوند کتابت و نگارگری از ديرباز: مینیاتور (miniature ) را اروپائیان عموماً در مورد تک چهره های کوچکی که در سده ی 18 روی عاج با آبرنگ نقاشی می شد به کار می بردند که در این صورت از ریشه ی لاتين minor به معنای کاستن و کوچک کردن مشتق شده است. لیکن در اصل این واژه را به تصاویر کتب خطی اطلاق می کردند که در اینصورت، از کلمه ی لاتینی miniare یعنی رنگ کردن با سرنج ریشه گرفته است. (مقدم اشرفی،19:1367 ). ارزش زينتي نسخ خطي با كيفيت نگاره هاي آن برآورد مي شد.كتابت ونگارگري پيوندي ديرينه دارند به اين معني كه بااتمام کتابت ،کار نقاش آغاز مي شد. او در سلسله مراتب تهیه کنندگان نسخه خطی بعد از خوشنویس قرار داشت. نگارگری ایرانی در عرصه هنر کتاب آرایی رشدکرده، و از اینرو با نگارشگری پیوند بی واسطه داشته است. در آن روزگار به منظور انتشار آثار منظوم و منثور سخنوران بزرگ، متون را باخط خوش می نگاشتند، و سپس این وظیفه را برعهده نقاش می گذاشتند که او بنابر انتخاب خود و یا طبق سنت معمول بخش هایی از متن را به تصویر درآورد و برکتاب بیفزاید. از آنجاييكه نقّاشان غالباً خطّاط هم بودند با جوهر و روح کار خوشنویس آشنایی کامل داشتند.نقاش وخوشنويس هر دودر جهت انتقال انديشه سخنور مي كوشيدند ودر اين راستا نقش وخط مكمّل يكديگر بودنداز اين رو همبستگي وارتباطي ريشه اي بين نقش وخط برقرار گرديد. ارتباط بنیادی بین عمل نوشتن و عمل نقش کردن آنچنان بود که در زبان فارسی، فعل نگاریدن یا نگاشتن – و لغات و کلمات مشتق از آن ها – هر دو معنا را می رساند . وظيفه ي نگارگر ترسيم وتجسم نگاشته هاي كاتب بود.اما از آنجايي كه كلام اديبان عموما آميخته به انواع استعارات وصورت هاي خيالي وانتزاعي بود،ترسيم اين عقايددر قالبي تجسمي دشوار مي نمود با اينهمه نگارگران توانستند بازبان خط ورنگ صور ذهني را به صور عيني تبديل كنند.از آنجايي كه شاعران ونگارگران ديدگاه هاي زيبايي شناسي،اعتقادي وفكري مشترك داشتندزبان خط ورنگ توانست ترجمان خوبي براي ترسيم افكار وانديشه هاي شاعران باشد. 4 تصويري از يك نسخه خطي همراه با نگارگري (استفاده از نگاره ها به منظور تجسّم اشعار) لزوم به کارگیری نماد در ادبیّات و نگارگری: هدف از آفرينش ادبي وهنري عينيّت بخشيدن به زيبايي است.درنگاه شاعروهنرمند قلمروزيبايي باجهان معني قرين است . درادبيات عرفانی زیبایی صفتی وابسته به جهان مادی نیست و به تن آدمی بستگی ندارد بلکه جمال خاصیّتی است روحانی و مربوط به روح و جز باسلاح روشنایی درونی آن را نمی توان دريافت. نگارگران نيززيبايي راامري روحاني مي دانستند.برحسب نظر عموم نگارگری ایران از مانیگری سرچشمه می گیرد.زيرا مانی از تصاويري برای مصوّر ساختن کتب دینی سود می جست كه اين تصاوير شباهتي تام با صور نگارگري دارد از اين روعموما منشا اين هنر را نزد ماني مي جويند. مانویان آسیای مرکزی هرچه را زیبا و جمیل بودمورد پرستش قرار می دادند. درمیان مانویان هنر نقاشی جنبه ی تربیتی قوی داشته است: «وظیفه ی این هنر آن بوده است که توجه را به عوالم بالا جلب نماید: عشق و ستایش را به سوی «فرزندان نور» متوجه سازد و نسبت به «زاده های تاریکی»ایجاد نفرت نماید. تذهیب کاری کتاب های مذهبی که نزد مانویان رواج بسیار داشته در حقیقت صحنه ای از نمایش «آزادکردن نور و روشنایی» به شمار می رفته است. در این راه مانویان برای نمایش روشنایی درآثارخوداز فلزات گرانبها بهره جویی می کردند».موضوع به کاربردن فلزاتی چون طلا و نقره که به فراوانی در مینیاتور ایرانی متداول گردید دنباله ی مستقیم همان 4 سنت هنر مانوی به شمارمی رود. استعمال این فلزات همانطور که اشاره شد برای منعکس کردن نور و ایجاد پرتوهایی است که با روح بیننده وارد تبادل معنوی خاص می گردند. بنابراین اگر وضع سایه و روشن در نقّاشی های ایرانی از آغاز کنار گذاشته شده است در مقابل هنرمند ایرانی هرگز از نمایش روشنایی و نور محض که در بیان هنرمندان نقّاش بدان از رنگ تعبیر شده است غافل نبوده است.(تجویدی، 41:1352). باتوجه به آموزه هاي دين مانوي ،نگارگري زيبايي رادرامورقدسي مي جويد.آن هنگام كه هنردر پی بیان مفاهیم عمیق درونی و قدسی است نمی تواند به زبانی واقع گرایانه متوسّل گردد دراين هنگام گوياترين زبان براي بيان امور معنوي،زبان نماد ونشانه است. درهنراسلامي تقلید یا توصیف طبیعت هدف هنرمندنیست بلکه هنرمند برآن است تاتصويري خیال انگیز، شاعرانه و نمادین ازانسان و محیط اوترسيم كند.در نگارگری نمونه آفرینی آرمانی موردتوجّه نگارگر بوده واوهرچیز را درهياتي نمادين به نمایش مي گذارد. نگاره هاي ايراني در فضايي مثالي ترسيم مي شوند.عالم مثال از این جهت که علّت عالم مادی است همواره موردتوجه هنرمند ایرانی بوده است. اين عالم به این جهت که بین دو عالم مجرّدومعقول ، و مادی و محسوس قراردارد دارای هر دو خواص مادی (از جهت قابل رؤیت بودن) و غیرمادی (از جهت غیرقابل لمس بودن) است. در ترسیم این فضای مثالی محدودنبودن به زمان و مکان مادی سبب می شود نگارگر قادر باشد در یک زمان اشیاء رااز چند زاویه ی مختلف رؤیت کند.مطلق نبودن زمان در این فضا سبب ترسیم تمامی اوقات (حتی صحنه های شب) در نوری یکدست و یکنواخت شده است. عدم محدودیّت به زمان و مکان فیزیکی در نگارگری ایرانی امکانات بیان بصری بیشتری در اختیار هنرمند نگارگر قرار می دهد.در نگارگری صورت ها و اشکال طبیعی و محسوس باید به منزله ی نمادهای سازنده ی اصول مابعدالطبیعی درک شوند. به عنوان مثال شکل مارپیچ یا حرکت اسپیرالی که در ساختار کلی بسیاری از نگاره ها وجود دارد دارای پیامی مفهومي است.بدين صورت كه انقباض و انبساط مستمر و حرکت به سوی درون و برون ،تصویری از تداوم بین عالم کبیر و عالم صغیر را ارائه می کند. (گودرزی، 89:1386) از این رو به کار گرفتن نماد برای گنجاندن مفاهیم عالم مثال در قالبی قابل فهم، ضروری می نماید. يكي ازعناصر اساسی در تصویرپردازی و نمادسازی یک اثر هنری،صور خيال است. صورخيال، اسطوره ما می توانیم «خیال» را به معنی مجموعه ی تصرّفات بیانی و مجازی در شعر به کار بریم و «تصویر» را با مفهومی اندک وسیع تر، شامل هرگونه بیان برجسته و شاخص بدانیم، اگرچه از انواع مجاز و تشبیه در آن نشانی نباشد. تصاویر گاه بدون کمک مجاز و تشبیه به خودی خود جنبه ی تخیّلی دارد (شفیعی، 16:1375). بهره گیری ازاساطیردرساخت تصویرهای شعری گویندگان قدیم بسیار قابل توجه است."اسطوره"درشعر فارسی،گاه یک سوی صور خیال شاعران را تشکیل می ده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
زندگينامه و مكتب فارابی ابو نصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراءالنهر، به سال 259ق/872م ، بنابراين، حدود يك سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانوادهای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، فلسفه، موسیقی، ریاضیات و علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر میآید که زبانهای ترکی و فارسی را میفهمیده است ( برابر افسانهها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ارسطو، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر میآید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا میکند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرتهایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید. زندگينامه و مكتب فارابی ابو نصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراءالنهر، به سال 259ق/872م ، بنابراين، حدود يك سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانوادهای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، فلسفه، موسیقی، ریاضیات و علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر میآید که زبانهای ترکی و فارسی را میفهمیده است ( برابر افسانهها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ارسطو، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر میآید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا میکند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرتهایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید. زندگينامه و مكتب فارابی ابو نصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراءالنهر، به سال 259ق/872م ، بنابراين، حدود يك سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانوادهای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، فلسفه، موسیقی، ریاضیات و علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر میآید که زبانهای ترکی و فارسی را میفهمیده است ( برابر افسانهها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ارسطو، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر میآید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا میکند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرتهایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید. زندگينامه و مكتب فارابی ابو نصر محمد بن طرخان بن اوزلغ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراءالنهر، به سال 259ق/872م ، بنابراين، حدود يك سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانوادهای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، فلسفه، موسیقی، ریاضیات و علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر میآید که زبانهای ترکی و فارسی را میفهمیده است ( برابر افسانهها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ارسطو، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر میآید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا میکند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرتهایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید.