دانلود جزوه و پاورپوینت و مقاله طرح درس

آشنایی با ارسطو

آشنایی با ارسطو

آشنایی با ارسطو

دسته بندیفلسفه و منطق
فرمت فایلpdf
حجم فایل4.094 مگا بایت
تعداد صفحات84
برای فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

کتابی فوق العاده برای عاشقان فلسفه

برچسب ها: ارسطو ,

[ بازدید : 11 ]

[ شنبه 26 شهريور 1401 ] 3:21 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق ارسطو 32 ص

تحقیق ارسطو 32 ص

تحقیق-ارسطو--32-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ارسطو
‏جنس‏ی‏ت‏: مرد
‏تولد‏ و وفات‏: ( ... )س س‏ی‏زدهم‏ و چهاردهم قمر‏ی
‏محل‏ تولد‏: مشخص ن‏ی‏ست‏.
‏شهرت‏ علم‏ی‏ و فرهنگ‏ی‏: خطاط
‏و‏ی‏ از شکسته‌نو‏ی‏سان‏ است. به خط و‏ی‏ قطعه‌ا‏ی‏ است به قلم کتابت خف‏ی‏ ‌خوش که چن‏ی‏ن‏ رقم دارد: "...ارسطو در طهران تحر‏ی‏ر‏ کرد در حالت افسردگ‏ی‏ و دلتنگ‏ی‏ در منزل...نور چشم مکرم م‏ی‏رزا‏ عل‏ی‏ اکبر در قورخانه‏ٔ‏ مبارکه محض ‏ی‏ادگار‏ی‏ قلم‏ی‏ شد ، الراج‏ی‏ ارسطو ، ۱۳۱۳".
‏ارسطو و طرح
‏طرح از نظر ارسطو آ‏ی‏نده‏ ا‏ی‏ از روح و احساس است كه بر كالبد آثار ادب‏ی‏ دم‏ی‏ده‏ م‏ی‏ شود.
‏ارسطو‏ معتقد است در نما‏ی‏شنامه‏ ها تعدد شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ مختلف نم‏ی‏ تواند در روند شكل گ‏ی‏ر‏ی‏ و حركت بخش‏ی‏ اثر تاث‏ی‏ر‏ بگذارد. از نظر او م‏ی‏ توان حت‏ی‏ با ‏ی‏ك‏ ‏ی‏ا‏ دو شخص‏ی‏ت‏ نما‏ی‏شنامه‏ ا‏ی‏ را به صحنه برد ل‏ی‏كن‏ خلق حوادث متنوع و ب‏ی‏ شمار لازم و غ‏ی‏رقابل‏ اجتناب است. به عبارت ساده تر ارس‏طو‏ برحضور عنصر حادثه در داستان و نما‏ی‏شنامه‏ ها ب‏ی‏شتر‏ از حضور و نقش شخص‏ی‏ت‏ ها معتقد است. البته او تراژد‏ی‏ را به جا‏ی‏ آن كه ‏ی‏ك‏ی‏ از شاخه ها‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ در نظر بگ‏ی‏رد،‏ ‏ی‏ك‏ی‏ از انواع و قالب ها‏ی‏ ادب‏ی‏ م‏ی‏ دانست. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ صحنه ها‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ ها را جز‏یی‏ از اجرا‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ به حساب م‏ی‏ آورد:
‏«‏ی‏ك‏ تراژد‏ی‏ بدون تماشاچ‏ی‏ و هنرپ‏ی‏شه‏ هم م‏ی‏ تواند تاث‏ی‏ر‏ برانگ‏ی‏ز‏ باشد.»
‏معمولاً‏ در ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ جنبه ها‏ی‏ مختلف‏ی‏ چون كنش و گفت وگو وجود دارد كه تنها برا‏ی‏ اجرا شدن به رو‏ی‏ صحنه مناسب است و ارزش آن تنها بر رو‏ی‏ صحنه مشخص م‏ی‏ شود.
‏ارسطو‏ به ماه‏ی‏ت‏ نما‏ی‏شنامه‏ ب‏ی‏ش‏ از روش ارا‏ی‏ه‏ و القا‏ی‏ آن، به تماشاچ‏ی‏ان‏ اهم‏ی‏ت‏ م‏ی‏ داد. برا‏ی‏ او مهم تر‏ی‏ن‏ مساله در نما‏ی‏ش‏ شرح حوادث با توجه به رابطه عل‏ی‏ و توال‏ی‏ زمان‏ی‏ است. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ از نظر ارسطو طرح نما‏ی‏شنامه‏ نبا‏ی‏د‏ كوتاه و خلاصه باشد. او م‏ی‏ گفت كه ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ ب‏ا‏ی‏د‏ به تفص‏ی‏ل‏ ارا‏ی‏ه‏ شود و اگر كوچكتر‏ی‏ن‏ تغ‏یی‏ر‏ی‏ در طرح آن داده شود د‏ی‏گر‏ اثر قابل قبول‏ی‏ نخوهد بود. پس طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو طرح نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ شكسپ‏ی‏ر‏ كه غالباً از داستان ها و افسانه ها‏ی‏ كهن ا‏ی‏تال‏ی‏ا‏یی‏ اقتباس شده بود فاقد ارزش هستند؛ چرا كه شكسپ‏ی‏ر‏ طرح اول‏ی‏ه‏ آثار خود را از آن ها اقتباس كرده بود و در طرح آن ها دست برده بود؛ هرچند كه طرح اقتباس شده با اصل آن شباهت ها‏ی‏ ز‏ی‏اد‏ی‏ دارد، اما نما‏ی‏شنامه‏ ها‏یی‏ كه شكسپ‏ی‏ر‏ خالق آن است از لحاظ تكن‏ی‏ك‏ی‏ و ادب‏ی‏ از ارزش والا‏یی‏ برخوردار هستند. طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو نم‏ی‏ توان شكسپ‏ی‏ر‏ را ‏ی‏ك‏ی‏ از بزرگتر‏ی‏ن‏ ‏نما‏ی‏شنامه‏ نو‏ی‏سان‏ جهان محسوب كرد، به هم‏ی‏ن‏ ترت‏ی‏ب‏ طرح نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ «سوفوكلس» ن‏ی‏ز‏ طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو قابل قبول ن‏ی‏ستند،‏ چون او ن‏ی‏ز‏ بنا‏ی‏ آثار خود را اساط‏ی‏ر‏ ‏ی‏ونان‏ و روم قرار داده است.
‏طرح‏ در نما‏ی‏شنامه‏ همچون دانه ها‏ی‏ زنج‏ی‏ر‏ی‏ است كه حوادث را به هم متصل م‏ی‏ سازد و آن ها را به سو‏ی‏ پا‏ی‏ان‏ نما‏ی‏شنامه‏ هدا‏ی‏ت‏ م‏ی‏ كند. در ا‏ی‏ن‏ حالت خاص طرح روح تراژد‏ی‏ است آن چنان كه روح ‏ی‏ك‏ رمان است. در حال‏ی‏ كه در رمان ها‏ی‏ امروز‏ی‏ ب‏ی‏شتر‏ برا‏ی‏ عنصر شخص‏ی‏ت‏ و ذهن‏ی‏ت‏ او ارزش قا‏ی‏ل هستند. نو‏ی‏سندگان‏ معاصر م‏ی‏ خواهند ب‏ی‏شتر‏ ذهن‏ی‏ت‏ شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ خود را درشت نما‏یی‏ كنند؛ البته آن ها به خود شخص‏ی‏ت‏ ها علاقه مند ن‏ی‏ستند،‏ بلكه شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ داستان‏ی‏ را به خاطر روح و روانشان و مشخص كردن گوشه ها‏ی‏ مبهم و تار‏ی‏ك‏ ذهن بشر دوست دارند. آن ها م‏ی‏ خواهند حت‏ی‏ تجرب‏ی‏ات‏ خاص خود را از طر‏ی‏ق‏ ذهن شخص‏ی‏ت‏ ها مطرح سازند. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ در بس‏ی‏ار‏ی‏ از داستان ها‏ی‏ جد‏ی‏د،‏ نو‏ی‏سنده‏ تما‏ی‏ل‏ به تك گو‏یی‏ پ‏ی‏دا‏ م‏ی‏ كند. چن‏ی‏ن‏ مساله ا‏ی‏ در قرن نوزدهم ن‏ی‏ز‏ ‏ی‏ك‏ بار به وجود آمد. در قرن ۱۹ در اروپا نما‏ی‏شنامه‏ نو‏ی‏سان‏ غ‏ی‏رمتحرك،‏ شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ نما‏ی‏ش‏ را به تك گو‏یی‏ وا‏داشتند‏. آشكار است كه ب‏ی‏ن‏ رمان ها‏ی‏ جد‏ی‏د‏ و نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ تناوب چشمگ‏ی‏ر‏ی‏ وجود دارد. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ نظرات ارسطو را به طور كامل نم‏ی‏ توان به تمام‏ی‏ قالب ها‏ی‏ ادب‏ی‏ تعم‏ی‏م‏ داد. به طور مثال رمان «اِما» نوشته ج‏ی‏ن‏ آست‏ی‏ن‏ شباهت‏ی‏ با تراژد‏ی‏ سوفوكلس ندارد. شكسپ‏ی‏ر‏ در نما‏ی‏شنامه‏ هاملت كل‏ی‏ه‏ مفاه‏ی‏م‏ اخلاق‏ی‏ و مسا‏ی‏ل‏ مختلف را از طر‏ی‏ق‏ حادثه و كنش ها‏ی‏ داستان‏ی‏ نشان داده است. در صورت‏ی‏ كه در رمان ها‏ی‏ جد‏ی‏د‏ چون «اول‏ی‏س‏»‏ نوشته ج
‏ی‏مزجو‏ی‏س‏ فرد‏ی‏ت‏ و ذهن‏ی‏ت‏ شخص‏ی‏ت‏ ها مطرح است. ارسطو عناصر اصل‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ را به ترت‏ی‏ب‏ اهم‏ی‏ت‏ ا‏ی‏ن‏ گونه ارا‏ی‏ه‏ داده است. او ا‏بتدا‏ طرح را مهم تر‏ی‏ن‏ عنصر قلمداد كرده است بعد از آن شخص‏ی‏ت‏ از نظر ارسطو دارا‏ی‏ اهم‏ی‏ت‏ است و پس از آن تفكر و ا‏ی‏ده‏ موجود در نما‏ی‏شنامه‏. در مرحله آخر ارسطو به نثر و ش‏ی‏وه‏ نگارش اثر توجه دارد او تنها بر ا‏ی‏ن‏ چند عنصر اشاره كرد و از نحوه شكل گ‏ی‏ر‏ی‏ و ارتباط منطق‏ی‏ ب‏ی‏ن‏ آ‏ن‏ ها سخن‏ی‏ نگفته است. در حق‏ی‏قت‏ ارسطو طرح را تعر‏ی‏ف‏ كرده است ول‏ی‏ از جنبه تخصص‏ی‏ اجزا‏ی‏ آن را مورد بررس‏ی‏ قرار نداده است. ارسطو م‏ی‏ گو‏ی‏د‏ تراژد‏ی‏ تقل‏ی‏د‏ از ‏ی‏ك‏ حادثه ناگوار است. او تراژد‏ی‏ را به سه بخش عمده شروع وسط و پا‏ی‏ان‏ تقس‏ی‏م‏ كرده است. از نظر او شروع، ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ ‏تراژد‏ی‏ بخش‏ی‏ است كه وجودش لازم به وجود بخش د‏ی‏گر‏ی‏ ن‏ی‏ست‏. ارسطو شروع ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ را متك‏ی‏ بر خود م‏ی‏ داند و م‏ی‏ گو‏ی‏د‏ شروع داستان ه‏ی‏چ‏ ارتباط‏ی‏ با د‏ی‏گر‏ بخش ها‏ی‏ داستان ندارد.‏
‏بخش‏ وسط حتماً با‏ی‏د‏ بعد از بخش اول ب‏ی‏ا‏ی‏د‏ و تكم‏ی‏ل‏ كننده آن باشد.
‏بخش‏ پا‏ی‏ان‏ در حق‏ی‏قت‏ نت‏ی‏جه‏ گ‏ی‏ر‏ی‏ و پا‏ی‏ان‏ نما‏ی‏شنامه‏ است. طبق گفته او ‏ی‏ك‏ طرح منسجم نبا‏ی‏د‏ در هر لحظه و هر مكان‏ی‏ شروع شود و به پا‏ی‏ان‏ رسد، بلكه با‏ی‏د‏ طبق قانون از پ‏ی‏ش‏ تع‏یی‏ن‏ شده باشد. اندازه ‏ی‏ك‏ اثر با‏ی‏د‏ مشخص باشد و تا آن جا‏یی‏ داستان پ‏ی‏ش‏ رود كه در حافظه بماند. البته ‏ارسطو‏ درباره طولان‏ی‏ بودن نما‏ی‏شنامه‏ بر ا‏ی‏ن‏ اصل ن‏ی‏ز‏ معتقد بود كه شخص‏ی‏ت‏ اصل‏ی‏ با‏ی‏د‏ از موقع‏ی‏ت‏ خوب به بد و ‏ی‏ا‏ برعكس برسد و تا زمان‏ی‏ كه تغ‏یی‏ر‏ی‏ بزرگ در زندگ‏ی‏ اش رخ نداده نما‏ی‏شنامه‏ نبا‏ی‏د‏ به پا‏ی‏ان‏ رسد‏.

‏ارسطو در ا‏ی‏ران
‏حكا‏ی‏ت‏ ترجمه فارس‏ی‏ آثار ارسطو با ترجمه رساله «درباره نفس» او توسط افضل الد‏ی‏ن‏ كاشان‏ی‏ (بابا افضل)، در قرن هفتم هجر‏ی‏ آغاز م‏ی‏ شود. افضل الد‏ی‏ن‏ كاشان‏ی‏ تلخ‏ی‏ص‏ی‏ از ‏ی‏ك‏ی‏ از شروح‏ی‏ كه بر ترجمه عرب‏ی‏ اسحق بن حن‏ی‏ن‏ از ا‏ی‏ن‏ رساله نوشته شده بود را به فارس‏ی‏ نقل كرده است. البته ‏ا‏ی‏ن‏ ترجمه هم‏ی‏شه‏ با اصل كلام ارسطو مطابق ن‏ی‏ست‏ و قطعات‏ی‏ از شرح را ن‏ی‏ز‏ دربرم‏ی‏ گ‏ی‏رد‏. افضل الد‏ی‏ن‏ كاشان‏ی‏ همچن‏ی‏ن‏ رساله د‏ی‏گر‏ی‏ منسوب به ارسطو را با عنوان «كتاب التفاحه» ‏ی‏ا‏ «تفاح‏ی‏ه‏»‏ از منابع عرب‏ی‏ به فارس‏ی‏ برگردانده است. قدما بر ا‏ی‏ن‏ باور بودند كه ا‏ی‏ن‏ رساله حاصل بحث و گفت وگوها‏یی‏ است كه ارسطو در آخر‏ی‏ن‏ لحظات عمر خود، در بستر ب‏ی‏مار‏ی‏ با شاگردانش انجام داده است. ا‏ی‏ن‏ رساله در قرون وسطا‏ی‏ م‏ی‏لاد‏ی‏ با عنوان «س‏ی‏ب‏ نامه» شهرت داشته است، اما امروزه آن را منحول (مجعول) م‏ی‏ دانند. هر دو رساله در مجموعه مصنفات بابا افضل كاشان‏ی‏،‏ به تصح‏ی‏ح‏ آقا‏ی‏ان‏ مجتب‏ی‏ م‏ی‏نو‏ی‏ و ‏ی‏ح‏یی‏ مهدو‏ی‏ در سال ۱۳۳۷ به طبع رس‏ی‏ده‏ است. اما ترجمه صح‏ی‏ح‏ و امروز‏ی‏ن‏ درباره نفس در سال ۱۳۴۹ به قلم عل‏ی‏مراد‏ داوود‏ی‏ منتشر شده است.
‏اما‏ سرآغاز ترجمه ها‏ی‏ امروز‏ی‏ن‏ آثار ارسطو، ترجمه كتاب «س‏ی‏است‏»‏ او توسط حم‏ی‏د‏ عنا‏ی‏ت‏ در سال ۱۳۳۷ بود. در همان ا‏ی‏ام،‏ «فن شعر» (بوط‏ی‏قا‏)، با سه ترجمه مختلف از آقا‏ی‏ان‏ سه‏ی‏ل‏ افنان (محقق و اسلام شناس ترك‏ی‏ه‏ ا‏ی‏ تبار)، فتح الله مجتبا‏یی‏ و عبدالحس‏ی‏ن‏ زر‏ی‏ن‏ كوب انتشار ‏ی‏افت‏. در سال ۱۳۴۳ ن‏ی‏ز‏ «اصول حكومت آتن» را محمدابراه‏ی‏م‏ باستان‏ی‏ پار‏ی‏ز‏ی‏ ترجمه كرد. «اخلاق ن‏ی‏كوماخوس‏ی‏»‏ مهمتر‏ی‏ن‏ اثر اخلاق‏ی‏ ارسطو، به طور كامل در سال ۱۳۵۶ توسط ابوالقاسم پورحس‏ی‏ن‏ی‏ ترجمه شد. اما بخش ها‏یی‏ از ا‏ی‏ن‏ كتاب ن‏ی‏ز‏ حدود ‏ی‏ك‏ دهه پ‏ی‏شتر،‏ در سه اثر مستقل، توسط صلاح الد‏ی‏ن‏ ‏سلجوق‏ی‏ (چاپ كابل) و ع. احمد‏ی‏ در كتاب «فلسفه اجتماع‏ی‏»‏ و هوشنگ آذر‏ی‏ ترجمه شده بودند كه بعضاً از ترجمه پورحس‏ی‏ن‏ی‏ دق‏ی‏ق‏ تر هم بودند. «ف‏ی‏ز‏ی‏ك‏»‏ (سماع طب‏ی‏ع‏ی‏) ارسطو با عنوان «طب‏ی‏ع‏ی‏ات‏»‏ در سال ۱۳۶۳ ترجمه شد.
‏«‏متاف‏ی‏ز‏ی‏ك‏»‏ (مابعدالطب‏ی‏عه‏) ن‏ی‏ز‏ در سال ۱۳۶۶ با ترجمه شرف الد‏ی‏ن‏ خراسان‏ی‏ از رو‏ی‏ متن ‏ی‏ونان‏ی‏ انتشار ‏ی‏افت‏. محمدحسن لطف‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ سه اثر سترگ پ‏ی‏ش‏ گفته ارسطو (اخلاق ن‏ی‏كوماخوس‏ی‏،‏ ف‏ی‏ز‏ی‏ك‏ و متاف‏ی‏ز‏ی‏ك‏) را ‏ی‏ك‏ بار د‏ی‏گر‏ در سال ۱۳۷۸ به فارس‏ی‏ برگرداند. گفتن‏ی‏ است مقاله نخست متاف

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق ارسطو 32 ص , ارسطو 32 ص , دانلود تحقیق ارسطو 32 ص , ارسطو , 32 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 4:49 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق ارسطو و فن شعر

تحقیق ارسطو و فن شعر

تحقیق-ارسطو-و-فن-شعرلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 59 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1-درباب شعروتقلید
‏سخن ما درباره شعرو انواع آن است، و اینکه خاصیت هر یک از آ‏«‏ انواع چیست و افسانه شعر را چگونه باید ساخت تا شعر خوب باشد، آنگاه سخن از اجزاء و از سایر اموری که به این بحث مربوط است خواهیم راند وبا رعایت ترتیب طبیعی نخست از ان امری آغاز می کنیم که به حسب ترتیب مقدم هست. شعر حماسی و شعر تراژدی و همچنین شعر کمدی ونظم دیتی رامب و همچنین بخش عمده هنر نی زدن و چنگ نواختن به طور کلی انواع تقلید به شمار می آیند. اما در عین حال در سه جهت با یکدیگر تفاوت دارند، زیرا با وسایل تقلید در آنها مختلف است، یا موضوع متفاوت است ویا شیوه تقلید در آن ها تفاوت دارد.
‏همان گونه که پاره ای مردم، بسیاری از چیزها را که از طریق صنعت ویا بر سبیل عادت، تصویر می کنند به وسیله الوان و نقوش تقلید می نمایند، و بعضی دیگر آ‏«‏ گونه چیزها را به وسیله اصوات تقلید می کنند، در هنرهای مذکور هم کار بر همین منوال است . تمام این هنر ها چیزها را به وسیله ایقاع و لغظ و آهنگ تقلید می کنند. نهایت آنکه این وسایل را گاهی با هم جمع می دارند و گاه جدا از یکدیگر به کار می برند، چنانکه در نی زدن و چنگ نواختن و هنرهایی از این گونه همچون هنز نواختن نی هایی که چند لوله دارد ، تقلید تنها به وسیله آهنگ و ایقاع انجام می گردد. در صورتیکه رقص فقط به وسیله ایقاع، وبدون آهنگ انجام می پذیرد و سبب این امر آن است که رقاصان به مدد ایقاع هایی که اشکال رقص تعبیر و بیان آنهاست طبایع اشخاص و آنچه را آنها انجام می دهند یا از آن رنج می برند تقلید می نمایند .
‏اما آن گونه هنر که به وسیله لفظ تقلید از امور می کند، خواه آن لفظ به صورت نثر باشد یا شعر ، وآن شعر هم خواه مرکب باشد از انواع و خواه ‏نوعی واحد باشد تا هب امروز نام خاصی ندارد و هیچ لفظ مشترکی نیست که آن را بتوان به یطور یکسان، هم بر اداهای مقلدانه سوفرون و کسنارک اطلاق کرد وهم بر مکالمات سقراط ، یا اینکه هم برداستانهایی که در وزن ثلاثی سروده می شود و هم بر مکالمات اطلاق نمود وهم بر اشعاری که در مراثی ساخته می شود و امثال آنها، الا آنکه مردم را عادت بر این است که بین نوع اشعار و اوزان آنها حکم به اتحاد می کنند و بدین ملاحظه بعضی گویندگان را مرثیه پرداز و بعضی از حماسه سرا نام می نهند اما لفظ شاعر را بر همه اطلاق می کنند. لیکن آنها را نه از بابت موضوع و ماهیت کارشان شاعر می خوانند، بلکه فقط از بابت وزنی که در سخنان خویش به کار می برند چنانکه اگر کسی هم مطلبی از مقوله علم طب یا حکمت طبیعی را به سخن موزون اداکند برسبیل عادت او را نیز شاعر می خوانند. در صورتیکه بین سخن هومر و سخن انباذ قلس جزدر وزن هیچ شباهت ونیست و از انی رو صواب آن است که ازین دو یکی ار شاعر بخوانیم و آن دیگر را اگر حکیم طبیعی بخوانیم اولیتر است ، و همچنین اگر کسی اثری به وجود بیاورد که از مقوله تقلید باشد، و در آ‏«‏ تمام اوزان مختلف را به هم در آمیزد چنانکه خرمون منظومه کنتورس ار ساخته است و اوزان مختلف را در آن بهم آمیخته است باید او را نیز شاعر بخوانیم، این هاست تفاوت هایی که در انی امورد باید در نظر گرفت . از فنون و هنرها بعضی هم هستند که تمام وسایل سابق الذکر را ، چون ایقاع و آواز و وزن به کارمی برند. مثل اشعار دیتی رامب، نوموس، تراژدی و هم کمدی، الا آنکه بعضی از این فنون، وسایل سه گانه ، مذکور را با هم به کار می برند و بعضی هر یک را جداگانه
‏2- ‏انواع شعر
‏کسانیکه تقلید می کنند کارشان توصیف کردارهای اشخاص است و این اشخاص نیز به حکم ضرورت یا نیکانند یا بدان چون اختلاف در سیرت تقریباً همواره به همین دو گونه منتهی می شود از آنکه تفاوت مردم همه در نیکو کاری و بدکاری است. اما کسانی را که شاعران وصف می کنند یا از حیث سیرت انها را برتر از آنچه هستند توصیف می کنند، یا فروتر از آنچه هستند و یا آنها را به حد میانه وصف می کنند و در این باب شاعران نظیر نقاشانند.
‏چنانکه پولی گنوت ، فی المثل مردم را بهتر از آنچه در واقع هستند تصویر می کرد و پوزون ، انها را بدتر از آنچه هستند تصویر می نمود. اما دیونی سیوس آنها را به همان گونه ، که در واقع چنان اند، نمایش می داد . ازین جا پیداست که هر یکی از انواع تقلید که آنها را برشمردیم از همنی جهات با یکدیگر تفاوت ها دارند و برحسب تفاوت موضوع با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند.
‏بدینگونه در رقص ودر نی زدن ودر چنگ نواختن نیز، همین تفاوت ها ممکن است پیش بیاید و همچنین در نثر وهم در شعری که با آواز همراه نباشد. چنانکه هومر فی المثل اشخاص داستان خویش را برتر از آنچه هستند تصویر می نماید و کلیو فون آنهارا چنان که هستند تصویر می نماید. اما همگون که از اهل ثاسوس بوده است و اولین سازنده اشعار پارودیا است، و همچنین نیکوخارس سازنده منظومه دییلیاد هر دو اشخاص داستان خویش را پست تر از آنچه هستند نمایش می دهد و این اختلاف در دیتی رامب و نوموس هم هست. چه ، دراین دوشیوه هم ممکن است مردم و اشخاص داستان به همان شیوه ای تصویر کرد که تیموثه و فیلوکس دز تصویر سیکلوپ ها کرده اند، و همین تفاوت است که تراژدی را هم از کمدی جدا می کند، زیرا این یکی مردم را فروتر از آنچه هستند تصویر می کند و آن دیگر برتر و بالاتر
‏.
‏3-انواع تقلید
‏تفاویت دیگر نیز بین این هنرها هست و آن مربوط است به شیوه ای که هر یک از آنها درتقلید دارند. چون ، شاعر در عین آنکه موضوع واحدی را با وسایل واحد ومشابه تقلید می کند، ممکن است آن ر‏ا به صورت روایت از زبان دیگری نقل کند، چنانکه هومر کرده است. یا آنکه از زبان خود گوینده و بی مداخله شخص راوی آن را نقل نماید ، ویا ممکن است که تمام اشخاص داستان را در حین حر کت ودر حال عمل تصویر بنماید.
‏این هاست تفاوت های سه گانه ای که در انواع تقلید ‏–‏چنانکه در آغاز سخن گفتیم ‏–‏ وجود دارد. تفاوت هایی که مربوط است به وسایط تقلید، به موضوع تقلید ، و به شیوه تقلید . بدین ترتیب، از یک نظر می توان گفت سوفو کل و هومر هر دو یک نوع تقلید می کنند، چون موضوع تقلید هر دو اعمال و اطوار اشخاصی است که برتر و بالاتر از ما هستند، و از جهت دیگر نیز می توان گفت سوفوکل و اریستوفان هر دویک نوع تقلید می کنند چون هر دوشان اعمال و اطوار اشخاصی را تقلید می کنند که درحال عمل و حرکت هستند.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق ارسطو و فن شعر , ارسطو و فن شعر , دانلود تحقیق ارسطو و فن شعر , ارسطو , و , فن , شعر , تحقیق ,

[ بازدید : 12 ]

[ چهارشنبه 26 مرداد 1401 ] 4:48 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق ارسطو 32 ص

تحقیق ارسطو 32 ص

تحقیق-ارسطو--32-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ارسطو
‏جنس‏ی‏ت‏: مرد
‏تولد‏ و وفات‏: ( ... )س س‏ی‏زدهم‏ و چهاردهم قمر‏ی
‏محل‏ تولد‏: مشخص ن‏ی‏ست‏.
‏شهرت‏ علم‏ی‏ و فرهنگ‏ی‏: خطاط
‏و‏ی‏ از شکسته‌نو‏ی‏سان‏ است. به خط و‏ی‏ قطعه‌ا‏ی‏ است به قلم کتابت خف‏ی‏ ‌خوش که چن‏ی‏ن‏ رقم دارد: "...ارسطو در طهران تحر‏ی‏ر‏ کرد در حالت افسردگ‏ی‏ و دلتنگ‏ی‏ در منزل...نور چشم مکرم م‏ی‏رزا‏ عل‏ی‏ اکبر در قورخانه‏ٔ‏ مبارکه محض ‏ی‏ادگار‏ی‏ قلم‏ی‏ شد ، الراج‏ی‏ ارسطو ، ۱۳۱۳".
‏ارسطو و طرح
‏طرح از نظر ارسطو آ‏ی‏نده‏ ا‏ی‏ از روح و احساس است كه بر كالبد آثار ادب‏ی‏ دم‏ی‏ده‏ م‏ی‏ شود.
‏ارسطو‏ معتقد است در نما‏ی‏شنامه‏ ها تعدد شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ مختلف نم‏ی‏ تواند در روند شكل گ‏ی‏ر‏ی‏ و حركت بخش‏ی‏ اثر تاث‏ی‏ر‏ بگذارد. از نظر او م‏ی‏ توان حت‏ی‏ با ‏ی‏ك‏ ‏ی‏ا‏ دو شخص‏ی‏ت‏ نما‏ی‏شنامه‏ ا‏ی‏ را به صحنه برد ل‏ی‏كن‏ خلق حوادث متنوع و ب‏ی‏ شمار لازم و غ‏ی‏رقابل‏ اجتناب است. به عبارت ساده تر ارس‏طو‏ برحضور عنصر حادثه در داستان و نما‏ی‏شنامه‏ ها ب‏ی‏شتر‏ از حضور و نقش شخص‏ی‏ت‏ ها معتقد است. البته او تراژد‏ی‏ را به جا‏ی‏ آن كه ‏ی‏ك‏ی‏ از شاخه ها‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ در نظر بگ‏ی‏رد،‏ ‏ی‏ك‏ی‏ از انواع و قالب ها‏ی‏ ادب‏ی‏ م‏ی‏ دانست. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ صحنه ها‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ ها را جز‏یی‏ از اجرا‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ به حساب م‏ی‏ آورد:
‏«‏ی‏ك‏ تراژد‏ی‏ بدون تماشاچ‏ی‏ و هنرپ‏ی‏شه‏ هم م‏ی‏ تواند تاث‏ی‏ر‏ برانگ‏ی‏ز‏ باشد.»
‏معمولاً‏ در ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ جنبه ها‏ی‏ مختلف‏ی‏ چون كنش و گفت وگو وجود دارد كه تنها برا‏ی‏ اجرا شدن به رو‏ی‏ صحنه مناسب است و ارزش آن تنها بر رو‏ی‏ صحنه مشخص م‏ی‏ شود.
‏ارسطو‏ به ماه‏ی‏ت‏ نما‏ی‏شنامه‏ ب‏ی‏ش‏ از روش ارا‏ی‏ه‏ و القا‏ی‏ آن، به تماشاچ‏ی‏ان‏ اهم‏ی‏ت‏ م‏ی‏ داد. برا‏ی‏ او مهم تر‏ی‏ن‏ مساله در نما‏ی‏ش‏ شرح حوادث با توجه به رابطه عل‏ی‏ و توال‏ی‏ زمان‏ی‏ است. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ از نظر ارسطو طرح نما‏ی‏شنامه‏ نبا‏ی‏د‏ كوتاه و خلاصه باشد. او م‏ی‏ گفت كه ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ ب‏ا‏ی‏د‏ به تفص‏ی‏ل‏ ارا‏ی‏ه‏ شود و اگر كوچكتر‏ی‏ن‏ تغ‏یی‏ر‏ی‏ در طرح آن داده شود د‏ی‏گر‏ اثر قابل قبول‏ی‏ نخوهد بود. پس طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو طرح نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ شكسپ‏ی‏ر‏ كه غالباً از داستان ها و افسانه ها‏ی‏ كهن ا‏ی‏تال‏ی‏ا‏یی‏ اقتباس شده بود فاقد ارزش هستند؛ چرا كه شكسپ‏ی‏ر‏ طرح اول‏ی‏ه‏ آثار خود را از آن ها اقتباس كرده بود و در طرح آن ها دست برده بود؛ هرچند كه طرح اقتباس شده با اصل آن شباهت ها‏ی‏ ز‏ی‏اد‏ی‏ دارد، اما نما‏ی‏شنامه‏ ها‏یی‏ كه شكسپ‏ی‏ر‏ خالق آن است از لحاظ تكن‏ی‏ك‏ی‏ و ادب‏ی‏ از ارزش والا‏یی‏ برخوردار هستند. طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو نم‏ی‏ توان شكسپ‏ی‏ر‏ را ‏ی‏ك‏ی‏ از بزرگتر‏ی‏ن‏ ‏نما‏ی‏شنامه‏ نو‏ی‏سان‏ جهان محسوب كرد، به هم‏ی‏ن‏ ترت‏ی‏ب‏ طرح نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ «سوفوكلس» ن‏ی‏ز‏ طبق نظر‏ی‏ه‏ ارسطو قابل قبول ن‏ی‏ستند،‏ چون او ن‏ی‏ز‏ بنا‏ی‏ آثار خود را اساط‏ی‏ر‏ ‏ی‏ونان‏ و روم قرار داده است.
‏طرح‏ در نما‏ی‏شنامه‏ همچون دانه ها‏ی‏ زنج‏ی‏ر‏ی‏ است كه حوادث را به هم متصل م‏ی‏ سازد و آن ها را به سو‏ی‏ پا‏ی‏ان‏ نما‏ی‏شنامه‏ هدا‏ی‏ت‏ م‏ی‏ كند. در ا‏ی‏ن‏ حالت خاص طرح روح تراژد‏ی‏ است آن چنان كه روح ‏ی‏ك‏ رمان است. در حال‏ی‏ كه در رمان ها‏ی‏ امروز‏ی‏ ب‏ی‏شتر‏ برا‏ی‏ عنصر شخص‏ی‏ت‏ و ذهن‏ی‏ت‏ او ارزش قا‏ی‏ل هستند. نو‏ی‏سندگان‏ معاصر م‏ی‏ خواهند ب‏ی‏شتر‏ ذهن‏ی‏ت‏ شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ خود را درشت نما‏یی‏ كنند؛ البته آن ها به خود شخص‏ی‏ت‏ ها علاقه مند ن‏ی‏ستند،‏ بلكه شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ داستان‏ی‏ را به خاطر روح و روانشان و مشخص كردن گوشه ها‏ی‏ مبهم و تار‏ی‏ك‏ ذهن بشر دوست دارند. آن ها م‏ی‏ خواهند حت‏ی‏ تجرب‏ی‏ات‏ خاص خود را از طر‏ی‏ق‏ ذهن شخص‏ی‏ت‏ ها مطرح سازند. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ در بس‏ی‏ار‏ی‏ از داستان ها‏ی‏ جد‏ی‏د،‏ نو‏ی‏سنده‏ تما‏ی‏ل‏ به تك گو‏یی‏ پ‏ی‏دا‏ م‏ی‏ كند. چن‏ی‏ن‏ مساله ا‏ی‏ در قرن نوزدهم ن‏ی‏ز‏ ‏ی‏ك‏ بار به وجود آمد. در قرن ۱۹ در اروپا نما‏ی‏شنامه‏ نو‏ی‏سان‏ غ‏ی‏رمتحرك،‏ شخص‏ی‏ت‏ ها‏ی‏ نما‏ی‏ش‏ را به تك گو‏یی‏ وا‏داشتند‏. آشكار است كه ب‏ی‏ن‏ رمان ها‏ی‏ جد‏ی‏د‏ و نما‏ی‏شنامه‏ ها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ تناوب چشمگ‏ی‏ر‏ی‏ وجود دارد. به هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ نظرات ارسطو را به طور كامل نم‏ی‏ توان به تمام‏ی‏ قالب ها‏ی‏ ادب‏ی‏ تعم‏ی‏م‏ داد. به طور مثال رمان «اِما» نوشته ج‏ی‏ن‏ آست‏ی‏ن‏ شباهت‏ی‏ با تراژد‏ی‏ سوفوكلس ندارد. شكسپ‏ی‏ر‏ در نما‏ی‏شنامه‏ هاملت كل‏ی‏ه‏ مفاه‏ی‏م‏ اخلاق‏ی‏ و مسا‏ی‏ل‏ مختلف را از طر‏ی‏ق‏ حادثه و كنش ها‏ی‏ داستان‏ی‏ نشان داده است. در صورت‏ی‏ كه در رمان ها‏ی‏ جد‏ی‏د‏ چون «اول‏ی‏س‏»‏ نوشته ج
‏ی‏مزجو‏ی‏س‏ فرد‏ی‏ت‏ و ذهن‏ی‏ت‏ شخص‏ی‏ت‏ ها مطرح است. ارسطو عناصر اصل‏ی‏ نما‏ی‏شنامه‏ را به ترت‏ی‏ب‏ اهم‏ی‏ت‏ ا‏ی‏ن‏ گونه ارا‏ی‏ه‏ داده است. او ا‏بتدا‏ طرح را مهم تر‏ی‏ن‏ عنصر قلمداد كرده است بعد از آن شخص‏ی‏ت‏ از نظر ارسطو دارا‏ی‏ اهم‏ی‏ت‏ است و پس از آن تفكر و ا‏ی‏ده‏ موجود در نما‏ی‏شنامه‏. در مرحله آخر ارسطو به نثر و ش‏ی‏وه‏ نگارش اثر توجه دارد او تنها بر ا‏ی‏ن‏ چند عنصر اشاره كرد و از نحوه شكل گ‏ی‏ر‏ی‏ و ارتباط منطق‏ی‏ ب‏ی‏ن‏ آ‏ن‏ ها سخن‏ی‏ نگفته است. در حق‏ی‏قت‏ ارسطو طرح را تعر‏ی‏ف‏ كرده است ول‏ی‏ از جنبه تخصص‏ی‏ اجزا‏ی‏ آن را مورد بررس‏ی‏ قرار نداده است. ارسطو م‏ی‏ گو‏ی‏د‏ تراژد‏ی‏ تقل‏ی‏د‏ از ‏ی‏ك‏ حادثه ناگوار است. او تراژد‏ی‏ را به سه بخش عمده شروع وسط و پا‏ی‏ان‏ تقس‏ی‏م‏ كرده است. از نظر او شروع، ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ ‏تراژد‏ی‏ بخش‏ی‏ است كه وجودش لازم به وجود بخش د‏ی‏گر‏ی‏ ن‏ی‏ست‏. ارسطو شروع ‏ی‏ك‏ نما‏ی‏شنامه‏ را متك‏ی‏ بر خود م‏ی‏ داند و م‏ی‏ گو‏ی‏د‏ شروع داستان ه‏ی‏چ‏ ارتباط‏ی‏ با د‏ی‏گر‏ بخش ها‏ی‏ داستان ندارد.‏
‏بخش‏ وسط حتماً با‏ی‏د‏ بعد از بخش اول ب‏ی‏ا‏ی‏د‏ و تكم‏ی‏ل‏ كننده آن باشد.
‏بخش‏ پا‏ی‏ان‏ در حق‏ی‏قت‏ نت‏ی‏جه‏ گ‏ی‏ر‏ی‏ و پا‏ی‏ان‏ نما‏ی‏شنامه‏ است. طبق گفته او ‏ی‏ك‏ طرح منسجم نبا‏ی‏د‏ در هر لحظه و هر مكان‏ی‏ شروع شود و به پا‏ی‏ان‏ رسد، بلكه با‏ی‏د‏ طبق قانون از پ‏ی‏ش‏ تع‏یی‏ن‏ شده باشد. اندازه ‏ی‏ك‏ اثر با‏ی‏د‏ مشخص باشد و تا آن جا‏یی‏ داستان پ‏ی‏ش‏ رود كه در حافظه بماند. البته ‏ارسطو‏ درباره طولان‏ی‏ بودن نما‏ی‏شنامه‏ بر ا‏ی‏ن‏ اصل ن‏ی‏ز‏ معتقد بود كه شخص‏ی‏ت‏ اصل‏ی‏ با‏ی‏د‏ از موقع‏ی‏ت‏ خوب به بد و ‏ی‏ا‏ برعكس برسد و تا زمان‏ی‏ كه تغ‏یی‏ر‏ی‏ بزرگ در زندگ‏ی‏ اش رخ نداده نما‏ی‏شنامه‏ نبا‏ی‏د‏ به پا‏ی‏ان‏ رسد‏.

‏ارسطو در ا‏ی‏ران
‏حكا‏ی‏ت‏ ترجمه فارس‏ی‏ آثار ارسطو با ترجمه رساله «درباره نفس» او توسط افضل الد‏ی‏ن‏ كاشان‏ی‏ (بابا افضل)، در قرن هفتم هجر‏ی‏ آغاز م‏ی‏ شود. افضل الد‏ی‏ن‏ كاشان‏ی‏ تلخ‏ی‏ص‏ی‏ از ‏ی‏ك‏ی‏ از شروح‏ی‏ كه بر ترجمه عرب‏ی‏ اسحق بن حن‏ی‏ن‏ از ا‏ی‏ن‏ رساله نوشته شده بود را به فارس‏ی‏ نقل كرده است. البته ‏ا‏ی‏ن‏ ترجمه هم‏ی‏شه‏ با اصل كلام ارسطو مطابق ن‏ی‏ست‏ و قطعات‏ی‏ از شرح را ن‏ی‏ز‏ دربرم‏ی‏ گ‏ی‏رد‏. افضل الد‏ی‏ن‏ كاشان‏ی‏ همچن‏ی‏ن‏ رساله د‏ی‏گر‏ی‏ منسوب به ارسطو را با عنوان «كتاب التفاحه» ‏ی‏ا‏ «تفاح‏ی‏ه‏»‏ از منابع عرب‏ی‏ به فارس‏ی‏ برگردانده است. قدما بر ا‏ی‏ن‏ باور بودند كه ا‏ی‏ن‏ رساله حاصل بحث و گفت وگوها‏یی‏ است كه ارسطو در آخر‏ی‏ن‏ لحظات عمر خود، در بستر ب‏ی‏مار‏ی‏ با شاگردانش انجام داده است. ا‏ی‏ن‏ رساله در قرون وسطا‏ی‏ م‏ی‏لاد‏ی‏ با عنوان «س‏ی‏ب‏ نامه» شهرت داشته است، اما امروزه آن را منحول (مجعول) م‏ی‏ دانند. هر دو رساله در مجموعه مصنفات بابا افضل كاشان‏ی‏،‏ به تصح‏ی‏ح‏ آقا‏ی‏ان‏ مجتب‏ی‏ م‏ی‏نو‏ی‏ و ‏ی‏ح‏یی‏ مهدو‏ی‏ در سال ۱۳۳۷ به طبع رس‏ی‏ده‏ است. اما ترجمه صح‏ی‏ح‏ و امروز‏ی‏ن‏ درباره نفس در سال ۱۳۴۹ به قلم عل‏ی‏مراد‏ داوود‏ی‏ منتشر شده است.
‏اما‏ سرآغاز ترجمه ها‏ی‏ امروز‏ی‏ن‏ آثار ارسطو، ترجمه كتاب «س‏ی‏است‏»‏ او توسط حم‏ی‏د‏ عنا‏ی‏ت‏ در سال ۱۳۳۷ بود. در همان ا‏ی‏ام،‏ «فن شعر» (بوط‏ی‏قا‏)، با سه ترجمه مختلف از آقا‏ی‏ان‏ سه‏ی‏ل‏ افنان (محقق و اسلام شناس ترك‏ی‏ه‏ ا‏ی‏ تبار)، فتح الله مجتبا‏یی‏ و عبدالحس‏ی‏ن‏ زر‏ی‏ن‏ كوب انتشار ‏ی‏افت‏. در سال ۱۳۴۳ ن‏ی‏ز‏ «اصول حكومت آتن» را محمدابراه‏ی‏م‏ باستان‏ی‏ پار‏ی‏ز‏ی‏ ترجمه كرد. «اخلاق ن‏ی‏كوماخوس‏ی‏»‏ مهمتر‏ی‏ن‏ اثر اخلاق‏ی‏ ارسطو، به طور كامل در سال ۱۳۵۶ توسط ابوالقاسم پورحس‏ی‏ن‏ی‏ ترجمه شد. اما بخش ها‏یی‏ از ا‏ی‏ن‏ كتاب ن‏ی‏ز‏ حدود ‏ی‏ك‏ دهه پ‏ی‏شتر،‏ در سه اثر مستقل، توسط صلاح الد‏ی‏ن‏ ‏سلجوق‏ی‏ (چاپ كابل) و ع. احمد‏ی‏ در كتاب «فلسفه اجتماع‏ی‏»‏ و هوشنگ آذر‏ی‏ ترجمه شده بودند كه بعضاً از ترجمه پورحس‏ی‏ن‏ی‏ دق‏ی‏ق‏ تر هم بودند. «ف‏ی‏ز‏ی‏ك‏»‏ (سماع طب‏ی‏ع‏ی‏) ارسطو با عنوان «طب‏ی‏ع‏ی‏ات‏»‏ در سال ۱۳۶۳ ترجمه شد.
‏«‏متاف‏ی‏ز‏ی‏ك‏»‏ (مابعدالطب‏ی‏عه‏) ن‏ی‏ز‏ در سال ۱۳۶۶ با ترجمه شرف الد‏ی‏ن‏ خراسان‏ی‏ از رو‏ی‏ متن ‏ی‏ونان‏ی‏ انتشار ‏ی‏افت‏. محمدحسن لطف‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ سه اثر سترگ پ‏ی‏ش‏ گفته ارسطو (اخلاق ن‏ی‏كوماخوس‏ی‏،‏ ف‏ی‏ز‏ی‏ك‏ و متاف‏ی‏ز‏ی‏ك‏) را ‏ی‏ك‏ بار د‏ی‏گر‏ در سال ۱۳۷۸ به فارس‏ی‏ برگرداند. گفتن‏ی‏ است مقاله نخست متاف

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق ارسطو 32 ص , ارسطو 32 ص , دانلود تحقیق ارسطو 32 ص , ارسطو , 32 , ص , تحقیق ,

[ بازدید : 11 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 16:56 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

تحقیق ارسطو و فن شعر

تحقیق ارسطو و فن شعر

تحقیق-ارسطو-و-فن-شعرلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 59 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1-درباب شعروتقلید
‏سخن ما درباره شعرو انواع آن است، و اینکه خاصیت هر یک از آ‏«‏ انواع چیست و افسانه شعر را چگونه باید ساخت تا شعر خوب باشد، آنگاه سخن از اجزاء و از سایر اموری که به این بحث مربوط است خواهیم راند وبا رعایت ترتیب طبیعی نخست از ان امری آغاز می کنیم که به حسب ترتیب مقدم هست. شعر حماسی و شعر تراژدی و همچنین شعر کمدی ونظم دیتی رامب و همچنین بخش عمده هنر نی زدن و چنگ نواختن به طور کلی انواع تقلید به شمار می آیند. اما در عین حال در سه جهت با یکدیگر تفاوت دارند، زیرا با وسایل تقلید در آنها مختلف است، یا موضوع متفاوت است ویا شیوه تقلید در آن ها تفاوت دارد.
‏همان گونه که پاره ای مردم، بسیاری از چیزها را که از طریق صنعت ویا بر سبیل عادت، تصویر می کنند به وسیله الوان و نقوش تقلید می نمایند، و بعضی دیگر آ‏«‏ گونه چیزها را به وسیله اصوات تقلید می کنند، در هنرهای مذکور هم کار بر همین منوال است . تمام این هنر ها چیزها را به وسیله ایقاع و لغظ و آهنگ تقلید می کنند. نهایت آنکه این وسایل را گاهی با هم جمع می دارند و گاه جدا از یکدیگر به کار می برند، چنانکه در نی زدن و چنگ نواختن و هنرهایی از این گونه همچون هنز نواختن نی هایی که چند لوله دارد ، تقلید تنها به وسیله آهنگ و ایقاع انجام می گردد. در صورتیکه رقص فقط به وسیله ایقاع، وبدون آهنگ انجام می پذیرد و سبب این امر آن است که رقاصان به مدد ایقاع هایی که اشکال رقص تعبیر و بیان آنهاست طبایع اشخاص و آنچه را آنها انجام می دهند یا از آن رنج می برند تقلید می نمایند .
‏اما آن گونه هنر که به وسیله لفظ تقلید از امور می کند، خواه آن لفظ به صورت نثر باشد یا شعر ، وآن شعر هم خواه مرکب باشد از انواع و خواه ‏نوعی واحد باشد تا هب امروز نام خاصی ندارد و هیچ لفظ مشترکی نیست که آن را بتوان به یطور یکسان، هم بر اداهای مقلدانه سوفرون و کسنارک اطلاق کرد وهم بر مکالمات سقراط ، یا اینکه هم برداستانهایی که در وزن ثلاثی سروده می شود و هم بر مکالمات اطلاق نمود وهم بر اشعاری که در مراثی ساخته می شود و امثال آنها، الا آنکه مردم را عادت بر این است که بین نوع اشعار و اوزان آنها حکم به اتحاد می کنند و بدین ملاحظه بعضی گویندگان را مرثیه پرداز و بعضی از حماسه سرا نام می نهند اما لفظ شاعر را بر همه اطلاق می کنند. لیکن آنها را نه از بابت موضوع و ماهیت کارشان شاعر می خوانند، بلکه فقط از بابت وزنی که در سخنان خویش به کار می برند چنانکه اگر کسی هم مطلبی از مقوله علم طب یا حکمت طبیعی را به سخن موزون اداکند برسبیل عادت او را نیز شاعر می خوانند. در صورتیکه بین سخن هومر و سخن انباذ قلس جزدر وزن هیچ شباهت ونیست و از انی رو صواب آن است که ازین دو یکی ار شاعر بخوانیم و آن دیگر را اگر حکیم طبیعی بخوانیم اولیتر است ، و همچنین اگر کسی اثری به وجود بیاورد که از مقوله تقلید باشد، و در آ‏«‏ تمام اوزان مختلف را به هم در آمیزد چنانکه خرمون منظومه کنتورس ار ساخته است و اوزان مختلف را در آن بهم آمیخته است باید او را نیز شاعر بخوانیم، این هاست تفاوت هایی که در انی امورد باید در نظر گرفت . از فنون و هنرها بعضی هم هستند که تمام وسایل سابق الذکر را ، چون ایقاع و آواز و وزن به کارمی برند. مثل اشعار دیتی رامب، نوموس، تراژدی و هم کمدی، الا آنکه بعضی از این فنون، وسایل سه گانه ، مذکور را با هم به کار می برند و بعضی هر یک را جداگانه
‏2- ‏انواع شعر
‏کسانیکه تقلید می کنند کارشان توصیف کردارهای اشخاص است و این اشخاص نیز به حکم ضرورت یا نیکانند یا بدان چون اختلاف در سیرت تقریباً همواره به همین دو گونه منتهی می شود از آنکه تفاوت مردم همه در نیکو کاری و بدکاری است. اما کسانی را که شاعران وصف می کنند یا از حیث سیرت انها را برتر از آنچه هستند توصیف می کنند، یا فروتر از آنچه هستند و یا آنها را به حد میانه وصف می کنند و در این باب شاعران نظیر نقاشانند.
‏چنانکه پولی گنوت ، فی المثل مردم را بهتر از آنچه در واقع هستند تصویر می کرد و پوزون ، انها را بدتر از آنچه هستند تصویر می نمود. اما دیونی سیوس آنها را به همان گونه ، که در واقع چنان اند، نمایش می داد . ازین جا پیداست که هر یکی از انواع تقلید که آنها را برشمردیم از همنی جهات با یکدیگر تفاوت ها دارند و برحسب تفاوت موضوع با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند.
‏بدینگونه در رقص ودر نی زدن ودر چنگ نواختن نیز، همین تفاوت ها ممکن است پیش بیاید و همچنین در نثر وهم در شعری که با آواز همراه نباشد. چنانکه هومر فی المثل اشخاص داستان خویش را برتر از آنچه هستند تصویر می نماید و کلیو فون آنهارا چنان که هستند تصویر می نماید. اما همگون که از اهل ثاسوس بوده است و اولین سازنده اشعار پارودیا است، و همچنین نیکوخارس سازنده منظومه دییلیاد هر دو اشخاص داستان خویش را پست تر از آنچه هستند نمایش می دهد و این اختلاف در دیتی رامب و نوموس هم هست. چه ، دراین دوشیوه هم ممکن است مردم و اشخاص داستان به همان شیوه ای تصویر کرد که تیموثه و فیلوکس دز تصویر سیکلوپ ها کرده اند، و همین تفاوت است که تراژدی را هم از کمدی جدا می کند، زیرا این یکی مردم را فروتر از آنچه هستند تصویر می کند و آن دیگر برتر و بالاتر
‏.
‏3-انواع تقلید
‏تفاویت دیگر نیز بین این هنرها هست و آن مربوط است به شیوه ای که هر یک از آنها درتقلید دارند. چون ، شاعر در عین آنکه موضوع واحدی را با وسایل واحد ومشابه تقلید می کند، ممکن است آن ر‏ا به صورت روایت از زبان دیگری نقل کند، چنانکه هومر کرده است. یا آنکه از زبان خود گوینده و بی مداخله شخص راوی آن را نقل نماید ، ویا ممکن است که تمام اشخاص داستان را در حین حر کت ودر حال عمل تصویر بنماید.
‏این هاست تفاوت های سه گانه ای که در انواع تقلید ‏–‏چنانکه در آغاز سخن گفتیم ‏–‏ وجود دارد. تفاوت هایی که مربوط است به وسایط تقلید، به موضوع تقلید ، و به شیوه تقلید . بدین ترتیب، از یک نظر می توان گفت سوفو کل و هومر هر دو یک نوع تقلید می کنند، چون موضوع تقلید هر دو اعمال و اطوار اشخاصی است که برتر و بالاتر از ما هستند، و از جهت دیگر نیز می توان گفت سوفوکل و اریستوفان هر دویک نوع تقلید می کنند چون هر دوشان اعمال و اطوار اشخاصی را تقلید می کنند که درحال عمل و حرکت هستند.

 

دانلود فایل

برچسب ها: تحقیق ارسطو و فن شعر , ارسطو و فن شعر , دانلود تحقیق ارسطو و فن شعر , ارسطو , و , فن , شعر , تحقیق ,

[ بازدید : 10 ]

[ چهارشنبه 19 مرداد 1401 ] 16:55 ] [ دیجیتال مارکتر | غلام سئو ]

[ ]

ساخت وبلاگ
بستن تبلیغات [x]