لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی افسانهی جزیره خضراء تاریخ جهان اسلام و عقاید و افکاری که در بستر آن ظهور و بروز کرده، اقیانوسی متلاطم و بیکران و عرصهای بسیار گسترده است . حرکت در امواج متلاطم و بعضاً ظلمانی این اقیانوس، نیازمند وسیلهای مطمئن و راهنمایی، دریادیده است. در غیر این صورت، در شب تاریک دریا و امواج سهمگین آن، نمیتوان راهی به ساحل نجات یافت . عقاید، اخبار و احادیثی که در بستر این فرهنگ نیازمند بررسی و نقد هستند، کم نیستند. فقهای اسلام از عصر غیبت تاکنون سعی بر حراست اخبار و احادیث از نفوذ خطاها، تحریفها و انحرافات داشتهاند. اگر زحمات آن بزرگواران نبود، سرنوشت اسلام و تشیع دستخوش مخاطرات عظیم فکری میگشت و راه کشف حقیقت بر همگان مسدود میشد . از جمله داستانهایی که تحت تاثیر حوادث زمان خود شکل گرفته و پس از مقداری تحریف، تطبیقی بیجا در مورد آن صورت گرفته، و در برخی مجامع روایی شیعه نفوذ کرده است، داستانی به نام «جزیرهی خضراء» است. از آن جا که در دو دههی گذشته با قلم فرسایی برخی افراد بیاطلاع از تاریخ، این داستان منتشر شده و به علاوه، در تکلفی ناشیانه، آن را بر "مثلث برمودا" تطب یق کردهاند، لازم شد در اطراف این واقعه، کنکاش بیشتری صورت گیرد تا اذهان ارادتمندان به حضرت ولی عصر (عج) از این گونه خطاها پیراسته شود. قاضی نورالله در مجالس المؤمنین ادعا کرده که شهید ثانی در برخی از امالی خود، این داستان را ذکر کرده است، ولی ایشان هیچ مدرکی در این باره به دست نمیدهد. علاوه بر این که علامه مجلسی همه آثار شهید را در اختیار داشته است. خلاصهی داستان مرحوم علامه مجلسی(ره) در بحارالانوار، ج 52، ص 159 مینویسند: رسالهای یافتم مشهور به داستان جزیرهی خضراء ... و چون آن را در کتابهای روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانهای آوردم . یابندهی آن متن میگوید: در آن متن چنین آمده است: من (فضل بن یحیی کوفی) در سال 699 ه.ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم. آنها داستان را، از زین الدین علی بن فاضل مازندرانی، نقل میکردند. داستان مربوط به جزیره خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم. به همین دلیل به حلّه رفتم و در خانه سید فخرالدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را جویا شدم . او داستان را در حضور عدهای از دانشمندان حلّه و نواحی آن چنین بازگو کرد: سالها در دمشق نزد شیخ عبدالرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربی اندلسی تحصیل میکردم . روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عدهای از شاگردان با او همراه شدیم . به قاهره رسیدیم . ا ستاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا اینکه نامهای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد میداد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم . به اولین قریه اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد . سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم میزدم که کاروانی از طرف کوههای ساحل دریای غربی وارد شدند و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشتند. پرسیدم: از کجا میآیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها میآیند که نزدیک جزایر رافضیان است . هنگامی که نام رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، 25 روز راه بود که دو روز بی آب و آبادی و بقیه راه آباد بود، حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیرهای رسیدم با دیوارهای بلند و برجهای مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آنها مانند شیعیان بود . آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تامین میشود؟ گفتند: از جزیره خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (عج) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا میآورند. منتظر شدم تا کاروان کشتیها از جزیره خضراء رسید. فرمانده آن، پیرمردی بود که مرا میشناخت و اسم من و پدرم را نیز میدانست . او مرا با خود به جزیره خضراء برد. شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیرهی خضراء . این آبهای سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق میگردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعهها و برجهای زیاد و هفت حصار بود. خانههای آن از سنگ مرمر روشن بود ... . در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه میخواندند (واجب میدانستند) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیدهای؟ گفت: نه، ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدّم، او را دیده است . خلاصه سخن این که، این خبر از نظر سند نه تنها ضعیف است، بلکه باید گفت فاقد استناد است و به جز اشتهار در کتب متاخرین به ویژه پس از علامه مجلسی هیچ مستند دیگری ندارد. بدیهی است که چنین نقلهایی موجب ارزش و اعتبار خبر نمیشود .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2 موقعيت جغرافيايي جزيره هرمز HORMOZ جزيره هرمز در دهانه تنگه هرمز، در مدخل ورودي خليج فارس از درياي عمان بين تا طول شرقي و تا عرض شمالي واقع شده است. اين جزيره را به علت موقع جغرافيايي آن كه در مجاورت با تنگه هرمز قرار دارد، كليد خليج فارس مي دانند. همين موقعيت است كه آن را از نظر سوق الجيشي و بازرگاني از اهميت خاصي برخوردار كرده است. جزيره هرمز از شمال غرب به بندرعباس، از جنوب شرق به جزاير قشم و لارك محدود مي گردد. فاصله جزيره هرمز (از محل بندر) تا بندرعباس 71/9 مايل دريايي (18 كيلومتر)، تا جزيره قشم (محل سربندر) 71/9 مايل (18 كيلومتر) و تا جزيره لارك (تا محل اسكله) نيز 71/9 مايل (18 كيلومتر) مي باشد. فاصله اين جزيره در نزديكترين مسير تا ساحل اصلي كشور 96/2 مايل (5/5 كيلومتر) است. (نقشه شماره 25) بلندترين نقطه ارتفاعي جزيره 228 متر و پايين ترين نقطه ارتفاعي منحني صفر است، بنابراين ارتفاع متوسط در جزيره هرمز 114 متر است. مساحت جزيره جزيره هرمز به شكل بيضي است، قطر كوچك آن 5/5 و قطر بزرگ آن بين 5/7 تا 9 كيلومتر، و مساحت آن در حدود 45 كيلومتر مربع ميباشد. توپوگرافي و ناهمواريها قسمت اعظم جزيره هرمز ناهموار و عارضه دار است. بلندترين نقطه در اين جزيره 228 متر و پايين ترين نقطه ارتفاعي صفر است، بنابراين متوسط ارتفاعات در جزيره هرمز 114 متر مي باشد. اگر جزيره هرمز را به دو نيمه شمالي و جنوبي تقسيم، كنيم نيمه جنوبي تماماً تپه اي و ناهموار است و نيمه شمالي آن در قسمت مركزي ناهموار و به سمت شمال از ارتفاعات كاسته شده و سطوح دشتي هموار مي شود. 2 اگر به توپوگرافي جزيره هرمز توجه شود اين سطح دشتي به صورت قوسي است كه رأس آن به سمت شمال قرار دارد، از غرب جزيره شروع شده، قسمت شمالي را دور زده و در قسمت شرقي جزيره به پايان مي رسد. اگر جزيره به دو نيمه شرقي و غربي تقسيم شود، در سطوح ناهموار در نيمه غربي جزيره ارتفاعات روندي شمال غرب به جنوب شرق داشته، برعكس در نيمه شرقي ارتفاعات داراي روند شمال شرق به جنوب غرب هستند كه اين دو روند در بخش مركزي جزيره به طرف جنوب به هم رسيده و تشكيل قوسي را ميدهند كه رأس آن به سمت جنوب است، درست برعكس قوسي كه سطوح دشتي در اين جزيره را در برگرفته است. در قسمت غربي جزيره ساحل به صورت صخره اي است، به سمت جنوب غرب بين خط ساحلي و ارتفاعات پرتگاهي با روند كلي شمال غرب به جنوب شرق وجود دارد كه البته بلافاصله به ساحل ختم نمي شود. اين پرتگاه در جنوب جزيره باز به ساحل صخره اي منتهي مي شود، طوريكه ساحل غربي و ساحل جنوبي را كه صخره اي هستند، به صورت خطي به هم متصل كرده و باعث شده كه در محدوده جنوب غرب باريكه اي ناهموار بين پرتگاه و خط ساحلي با همان روند پرتگاه به وجود آيد. به سمت جنوب شرق و شرق از ارتفاع سواحل كاسته مي شود. ساحل هموار به طور كلي بيشتر در نيمه شمالي جزيره به چشم مي خورد. جزيره هرمز تقريباً داراي ساختمان متحدالمركزي است و تمام آبراههها از مركز به اطراف سرازير مي شود. شبكه زهكشي در جزيره به گونه اي است كه آبراهه ها در بخشهاي جنوبي به دليل شيب توپوگرافي زياد، بلافاصله به ساحل مي رسند، اما در بخشهاي غربي، شرقي و شمالي جزيره آبراهه ها، مسير طولانيتري را طي كرده و وارد دريا مي شوند. زمين شناسي و تكتونيك 4 1) زمين ساخت جزيره هرمز جزيره هرمز اصولاً يك گنبد نمكي است كه در آن سازندهاي آذرين و غالباً آتشفشاني تيپ غالب سنگ شناسي را تشكيل مي دهد. جزيره هرمز مكان مشخص سازند معيني به نام سري هرمز است. سري مزبور شامل سنگ نمك و گچ همراه توده ها و قطعات سنگهاي رسوبي و آذرين است و مجموعه اي از سنگها را تشكيل مي دهد كه شباهتي با هيچ يك از رديفهاي سازند دوران دوم و دوران سوم كه اطراف گنبدهاي نمكي را فرا گرفته است، ندارد. جزيره هرمز ظاهراً داراي ساخت هم مركزي است كه در قسمت مياني آن نمك طعام و در حول آن مخلوطي از نمك و گچ و اندريت قرار گرفته است. تركيبات اخير به صورت حلقه مانند قرار داشته و انواع مختلف سنگهاي آذرين، آهك و شيل را نيز در بردارد. در قسمت جنوبي جزيره بقاياي يك پوشش رسوبي ديده مي شود كه شامل ماسه سنگ و آهك ماسه سنگي همراه لايه هاي كنگلومرا و شيل است. اين پوشش روي سازندهاي نمكي قرار گرفته است. در تاريخ زمين شناسي هرمز دو جنبش آتشفشاني وجود داشته كه اولي بازيك و احتمالاً قبل از پرمين و دومي اسيدي مربوط به ترياس پيشين است. آتشفشان اسيدي متعلق به يك فاز (جنبش) كششي است فرونشست خشكيها و پيشروي دريايي ترياس را فراهم نموده است. اختلاف سن سنگهاي آتشفشاني و سنگهاي تبخيري جزيره هرمز، سنگهاي آتشفشاني اين جزيره را از سري هرمز مستثني مي سازد. از مطالعه پتروشيمي سنگهاي آذرين چنين استنباط مي شود كه منشأ ماگماها از ذوب پخش پوسته بوده، يا اگر منشأ آن از جبه باشد مطمئناً در حين بالا آمدن و در مسير خود با پوسته اسيدي به شدت اختلاط و آغشتگي حاصل كرده است. كاني سازي سنگهاي آتشفشاني سبب شده است كه كانيهاي حرارت بالا از قبيل پيروكسن و آمفبيل و كانيهاي حرارت پايين و هيدروترمال نظر اوليژيست، كوارتز و پيريت در حفره ها و شكستگيهاي سنگهاي آذرين تشكيل گردد. همچنين در سنگهاي رسوبي قديمي اين جزيره كانيهاي درجازا نظير دولوميت، پيريت و كوارتز به وفور يافت شود. 4 يكي از كانسارهاي قابل توجه و مهم اين جزيره اخرا است كه از طريق شستشوي سنگهاي آهن دار توسط آبهاي نافذ و انتقال اكسيد آهن سه ظرفيتي به اعماق زمين حاصل شده است. ژيزمان اين كانسارها به صورت توده هاي بزرگ عدسي شكل است كه در حد فاصل سنگهاي تخريبي و برش هتروژن آهندار قرار گرفته است. 2) چينه شناسي جزيره هرمز 1-2) پروتروزئيك و پالئوزوئيك *سازند هرمز: نام اين سازند از نام همين جزيره (هرمز) گرفته شده و داراي گسترش وسيع در جنوب غربي ايران به شكل گنبد نمكي است. سري مزبور شامل سنگ نمك و گچ همراه توده ها و قطعات سنگهاي رسوبي و آذرين است و قسمت اعظم جزيره هرمز را در بر گرفته است. 2-2) سنوزوئيك - نئوژن * سازند آغاجاري (فارس فوقاني): اين سازند از نظر ليتولوژي شامل ماسه سنگهاي آهك دار قهوه اي و خاكستري، رگه هاي گچ، مارن هاي قرمز و سيلتستون است. در كنتاكت زيرين سازند آغاجاري، مارن هاي خاكستري و آهك هاي سازند ميشان قرار دارد كه حدبين آنها تدريجي و هم شيب است. سن اين سازند از ميوسن فوقاني تا پليوسن تعيين شده است. اين سازند به صورت نواري باريك در ساحل جنوبي جزيره از غرب به شرق كشيده شده است. 3-2) كواترنري به طور كلي آبرفتهاي دوران چهارم نواحي ساحلي و بستر رودخانههاي اتفاقي را در بر مي گيرند. ضخامت اين آبرفتها متفاوت و از تخريب تشكيلات جزيره به وجود آمده اند. آبرفتهاي دوران چهارم در نيمه شمالي جزيره گسترش دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جغرافیای عربستان و شبه جزیره عربستان عربستان کشوری است که در شبه جزیره عربستان در جنوب غربی آسیا قرار دارد. این مملکت؛000/240/2 کیلومتر مربع مساحت سیزدهمین کشور جهان محسوب می شود. عربستان از جنوب با کشور یمن، از شرق با عمان و امارات متحده عربی، از شمال، عراق و اردن و از سمت غرب با دریای سرخ همسایه است. بلندترین قلّه آن در رشته کوههای غربی، 3120 متر ارتفاع دارد و “ رأس الصبح“ نامیده می شود. همانطور که ذکر شد این کشور در شبه جزیره عربستان جای دارد و 80% آنرا گرفته است. شبه جزیره عربستان با 000/000/3 کیلومتر مربع، وسیعترین شبه جزیره جهان محسوب می شود و از سه طرف، دریاهای سرخ، دریای عرب (درجنوب)، خلیج عدن، دریای عمان و خلیج فارس و مدیترانه احاطه شده است. حداکثر طول شبه جزیره 2500 کیلومتر و حداکثر عرض آن ما بین دریای سرخ و خلیج فارس 1000 کیلومتر می باشد. جغرافیدانان شبه جزیره عربستان یا جزیرة العرب را به شش قسمت تقسیم کرده اند : 1- تهامه: به قسمت غربی کوههای سراة که از شمال به جنوب جزیرة العرب به موازات دریای سرخ کشیده شده، تهامه گفته می شود. از آن رو تهامه گفته اند که حرارت آن زیاد و باد آن کم است. مکه و نیمی از مدینه را جزو تهامه دانسته اند. 2- حجاز: به قسمت شرقی کوههای سراة و حد فاصل بین ارتفاعات نجد و شرق تهامه گفته شده که به شمال یمن منتهی می شود. حجاز از “حَجَزَ “ به معنای مانع است، چون بین تهامه و نجد مانع ایجاد کرده، آن را حجاز گفته اند. شهر طائف و نیمی از مدینه در حجاز قرار دارد. 3- نجد: ناحیه ای است مرتفع که پس از حجاز و میان یمن، صحرای سماده، عروض و عراق واقع بوده و چون از سایر نواحی مرتفع تر است آن را نجد نامیده اند. نجد قسمت مرکزی عربستان را تشکیل می دهد و ریاض پایتخت این کشور در آن قرار دارد. 4- عین: در جنوب حجاز و نجد، یعنی در منتهی الیه جنوب غربی شبه جزیره واقع و از حاصلخیز ترین نقاط شبه جزیره به شمار می رود. این منطقه از سمت شرق با حَضرَ موت و دریای عمان همسایه است. 5- عروض: شامل “ یمامه، عمان، بحرین و اصاء“ است. از این روز “ عروض“ نامیده اند که میان نجد، یمن و عراق، فاصله ایجاد کرده است. 6- حضرموت و المهره: ناحیه وسیعی در شرق عدن و در کناره دریاست که صحرای “ احقاف“ در مجاورت آن بوده است. گویند حضرت هود علیه السلام در این منطقه به خاک سپرده شده است. !بیابانها و صحراهای شبه جزیره عربستان 1- بادیه اشام: در شمال شبه جزیره قرار گرفته است. 2- صحرای نَفود: صحرایست وسیع، شنهای نرم و سرخ که وسعت آن به هفتاد هزار کیلومتر مربع می رسد. این صحرا بین “ جوف، جبل شَمَّر و نجد“ قرار دارد. 3- صحرای الدَّهناء: این صحرا از شمال شرقی به جنوب شرقی عربستان امتداد دارد و در شمال حضرموت، میان الربع الخالی و نفود واقع به صحرای سرخ نیز معروف است. کویری بی کران و بسیار صعب العبور که پای هیچ کس به آن رسیده است. 4-الربع الخالی در قسمت جنوب شرقی شبه جزیره، کویر بسیار وسیعی به نام “ الربع الخالی“ وجود دارد که تمام قسمت جنوب و جنوبی عربستان را به استثنای سواحل دریای عمان قرار گرفته است. وسعت این صحرا به “پانصد هزار کیلومتر مربع“ می رسد و از بزرگترین صحراهای شنی جهان است. 5- صحرای احقاف: به صحراهای واقع در شمال شرقی “حضرموت“ در شرق یمن و “دهنای جنوبی“ گفته می شود. گویند حادثة تاریخی سورة احقاف یعنی هلاکت قوم عاد در این منطقه رخ داده است. !تمدن و ادیان عربستان قسمتی از عربستان که به عربستان سعید یا خوشبخت (arabia Eelix) معروف است، از متمدن ترین قسمتهای جزیرة العرب و حتی جهان محسوب می شود که از هزاره اول قبل از میلاد دارای تمدن با شکوهی بوده است. عربستان سعید در منتهی الیه جنوب شبه جزیره قرار دارد و دارای موقعیتی مثلثی شکل است که با کشیدن خطی فرضی از جیزان (در ساحل دریای سرخ و عرب) به حضر موت (کنار دریای عرب در شرق) ایجاد می شود. دراین قسمت دولتهای معینیان، قَتَبان، سبا (که در قرآن کریم از آن یاد شده است)، حضرموت، حمیریان و حیشه یکی پس از دیگری به حکومت رسیده و آخرین دولت آن مقارن ظهوراسلام “دیلمیان“ دست نشاندة دولت ساسانیان ایران بودند. قسمتهای دیگر شبه جزیره عربستان که از حیث تاریخی عربستان صخره ای و عربستان صحرایی مشهورند، چنین تمدنهایی نداشته اند در شبه جزیره عربستان اعراب مختلفی زندگی می کردند که بنا بر محل اقامت و تاریخشان به اعراب مستعربه، اعراب عاربه، اهل وبر، اهل مَدَر تقسیم می شوند. در شبه جزیره عربستان ادیان مختلفی مورد پرستش بود مانند: پرستش ارواح و مظاهر طبیعت، دین یهود، مسیحیت، زرتشت، بت پرستی. حنفا (پیرو دین حضرت ابراهیم علیه السلام بودن). بیشتر از همه ادیان در قبل از اسلام بت پرستی دراین منطقه رواج داشت. فرهنگ مردم عربستان در مقایسه، با ملل دیگر بسیار پایین بود و افراد باسواد آن انگشت شمار بودند. !آب و هوای عربستان بنا برآنچه گفته شد کشور عربستان از لحاظ موقعیت آب و هوایی به 5 قسمت تقسیم می گردد: 1- اقلیم ساحلی: یعنی کرانه های واقع بر دریای سرخ و خلیج فارس که در تابستان گرم و در زمستان بارانهای زمستانی دارد. 2- اقلیم ارتفاعات غربی در حجاز: مانند طائف که دمای آن درتابستان گرم و معتدل بود. زمستان خشک است و مانند مکه که تابستان گرم و زمستان پر باران دارد. 3- اقلیم عسر: در جنوب شرقی قرار دارد و دریای آن بر حسب ارتفاع از دریا متفاوت است. در فصل تابستان معتدل است و در زمستان و تابستان بارندگی فراوان دارد. 4- اقلیم نجد: حرارت آن در تابستان زیاد و شب های زمستان آن بسیار سرد است و باران نامنظم در آن می بارد. 5- اقلیم شمالی: دمای آن در تابستان معتدل و زمستان بسیار پایین است و شبها به 4 درجه زیر صفر می رسد. !تاریخ عربستان و مناطق مهم آن عربستان پس از ظهور اسلام از جنبه های معنوی و سیاسی برخوردار شده و تاکنون در زمرة حکومتهای مسلمان بوده است. در دوران به قدرت رسیدن دولت عثمانی، قسمتهایی از آن بخصوص نواحی شرقی جزء قلمرو آن حکومت قرار گرفت. با شکست عثمانی در جنگ جهانی اول و تسلط “عبدالعزیز بن سعود“ بر سراسر خاک عربستان (به کمک جنبش وهابی)، طبق پیمانی که در سال 1927 بین انگلستان که در عربستان نفوذ داشت و ابن سعود امضاء گردید، کشور عربستان سعودی به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته شد. حکومت این کشور سلطنتی و در سیطره آل سعود و قوه مقننه آن از یک مجلس شوری تشکیل تشکیل یافته است. زبان و خط رسمی این کشور عربی است. عربستان دارای غنی ترین منابع نفت جهان و همچنین حاوی بسیاری از معادن و منابع زیر زمینی است. از شهرهای مهم آن می توان جده، مکه، مدینه، طائف، ظهران و هفوف را نام برد. پایتخب آن نیز ظهران می باشد جغرافیای عربستان و شبه جزیره عربستان عربستان کشوری است که در شبه جزیره عربستان در جنوب غربی آسیا قرار دارد. این مملکت؛000/240/2 کیلومتر مربع مساحت سیزدهمین کشور جهان محسوب می شود. عربستان از جنوب با کشور یمن، از شرق با عمان و امارات متحده عربی، از شمال، عراق و اردن و از سمت غرب با دریای سرخ همسایه است. بلندترین قلّه آن در رشته کوههای غربی، 3120 متر ارتفاع دارد و “ رأس الصبح“ نامیده می شود. همانطور که ذکر شد این کشور در شبه جزیره عربستان جای دارد و 80% آنرا گرفته است. شبه جزیره عربستان با 000/000/3 کیلومتر مربع، وسیعترین شبه جزیره جهان محسوب می شود و از سه طرف، دریاهای سرخ، دریای عرب (درجنوب)، خلیج عدن، دریای عمان و خلیج فارس و مدیترانه احاطه شده است. حداکثر طول شبه جزیره 2500 کیلومتر و حداکثر عرض آن ما بین دریای سرخ و خلیج فارس 1000 کیلومتر می باشد. جغرافیدانان شبه جزیره عربستان یا جزیرة العرب را به شش قسمت تقسیم کرده اند : 1- تهامه: به قسمت غربی کوههای سراة که از شمال به جنوب جزیرة العرب به موازات دریای سرخ کشیده شده، تهامه گفته می شود. از آن رو تهامه گفته اند که حرارت آن زیاد و باد آن کم است. مکّه و نیمی از مدینه را جزو تهامه دانسته اند. 2- حجاز: به قسمت شرقی کوههای سراة و حد فاصل بین ارتفاعات نجد و شرق تهامه گفته شده که به شمال یمن منتهی می شود. حجاز از “حَجَزَ “ به معنای مانع است، چون بین تهامه و نجد مانع ایجاد کرده، آن را حجاز گفته اند. شهر طائف و نیمی از مدینه در حجاز قرار دارد. 3- نجد: ناحیه ای است مرتفع که پس از حجاز و میان یمن، صحرای سماده، عروض و عراق واقع بوده و چون از سایر نواحی مرتفع تر است آن را نجد نامیده اند. نجد قسمت مرکزی عربستان را تشکیل می دهد و ریاض پایتخت این کشور در آن قرار دارد. 4- عین: در جنوب حجاز و نجد، یعنی در منتهی الیه جنوب غربی شبه جزیره واقع و از حاصلخیز ترین نقاط شبه جزیره به شمار می رود. این منطقه از سمت شرق با حَضرَ موت و دریای عمان همسایه است. 5- عروض: شامل “ یمامه، عمان، بحرین و اصاء“ است. از این روز “ عروض“ نامیده اند که میان نجد، یمن و عراق، فاصله ایجاد کرده است. 6- حضرموت و المهره: ناحیه وسیعی در شرق عدن و در کناره دریاست که صحرای “ احقاف“ در مجاورت آن بوده است. گویند حضرت هود در این منطقه به خاک سپرده شده است. بیابانها و صحراهای شبه جزیره عربستان 1- بادیه اشام: در شمال شبه جزیره قرار گرفته است. 2- صحرای نَفود: صحرایست وسیع، شنهای نرم و سرخ که وسعت آن به هفتاد هزار کیلومتر مربع می رسد. این صحرا بین “ جوف، جبل شَمَّر و نجد“ قرار دارد. 3- صحرای الدَّهناء: این صحرا از شمال شرقی به جنوب شرقی عربستان امتداد دارد و در شمال حضرموت، میان الربع الخالی و نفود واقع به صحرای سرخ نیز معروف است. کویری بی کران و بسیار صعب العبور که پای هیچ کس به آن رسیده است. 4-الربع الخالی در قسمت جنوب شرقی شبه جزیره، کویر بسیار وسیعی به نام “ الربع الخالی“ وجود دارد که تمام قسمت جنوب و جنوبی عربستان را به استثنای سواحل عمان قرار گرفته است. وسعت این صحرا به “پانصد هزار کیلومتر مربع“ می رسد و از بزرگترین صحراهای شنی جهان است. 5- صحرای احقاف: به صحراهای واقع در شمال شرقی “ حضرموت“ در شرق یمن و “دهنای جنوبی“ گفته می شود. گویند حادثة تاریخی سورة احقاف یعنی هلاکت قوم عاد در این منطقه رخ داده است. تمدن و ادیان عربستان قسمتی از عربستان که به عربستان سعید یا خوشبخت (arabia Eelix) معروف است، از متمدن ترین قسمتهای جزیرة العرب و حتی جهان محسوب می شود که از هزاره اول قبل از میلاد دارای تمدن با شکوهی بوده است. عربستان سعید در منتهی الیه جنوب شبه جزیره قرار دارد و دارای موقعیتی مثلثی شکل است که با کشیدن خطی فرضی از جیزان (در ساحل دریای سرخ و عرب) به حضر موت (کنار دریای عرب در شرق) ایجاد می شود. دراین قسمت دولتهای معینیان، قَتَبان، سبا (که در قرآن از آن یاد شده است)، حضرموت، حمیریان و حبشیان یکی پس از دیگری به حکومت رسیده و آخرین دولت آن مقارن ظهوراسلام “دیلمیان“ دست نشاندة دولت ساسانی ایران بودند. قسمتهای دیگر شبه جزیره عربستان که از حیث تاریخی عربستان صخره ای و عربستان صحرایی مشهورند، چنین تمدنهایی نداشته اند در شبه جزیره عربستان اعراب مختلفی زندگی می کردند که بنا بر محل اقامت و تاریخشان به اعراب مستعربه، اعراب عاربه، اهل وبر، اهل مَدَر تقسیم می شوند. در شبه جزیره عربستان ادیان مختلفی مورد پرستش بود مانند: پرستش ارواح و مظاهر طبیعت، دین یهود، مسیحیت، زرتشتی گری، بت پرستی. حنفا (پیرو دین ابراهیم بودن). بیشتر از همه ادیان در قبل از اسلام بت پرستی دراین منطقه رواج داشت. فرهنگ مردم عربستان در مقایسه، با ملل دیگر بسیار پایین بود و افراد باسواد آن انگشت شمار بودند. آب و هوای عربستان بنا برآنچه گفته شد کشور عربستان از لحاظ موقعیت آب و هوایی به 5 قسمت تقسیم می گردد: 1- اقلیم ساحلی: یعنی کرانه های واقع بر دریای سرخ و خلیج فارس که در تابستان گرم و در زمستان بارانهای زمستانی دارد. 2- اقلیم ارتفاعات غربی در حجاز: مانند طائف که دمای آن درتابستان گرم و معتدل بود. زمستان خشک است و مانند مکه که تابستان گرم و زمستان پر باران دارد. 3- اقلیم عسر: در جنوب شرقی قرار دارد و دریای آن بر حسب ارتفاع از دریا متفاوت است. در فصل تابستان معتدل است و در زمستان و تابستان بارندگی فراوان دارد. 4- اقلیم نجد: حرارت آن در تابستان زیاد و شب های زمستان آن بسیار سرد است و باران نامنظم در آن می بارد. 5- اقلیم شمالی: دمای آن در تابستان معتدل و زمستان بسیار پایین است و شبها به 4 درجه زیر صفر می رسد. تاریخ عربستان و مناطق مهم آن عربستان پس از ظهور اسلام از جنبه های معنوی و سیاسی برخوردار شده تاکنون در زمرة حکومتهای مسلمان بوده است. در دوران به قدرت رسیدن دولت عثمانی، قسمتهایی از آن بخصوص نواحی شرقی جزء قلمرو آن حکومت قرار گرفت. با شکست عثمانی در جنگ جهانی اول و تسلط “عبدالعزیز بن سعود“ بر سراسر خاک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی افسانهی جزیره خضراء تاریخ جهان اسلام و عقاید و افکاری که در بستر آن ظهور و بروز کرده، اقیانوسی متلاطم و بیکران و عرصهای بسیار گسترده است . حرکت در امواج متلاطم و بعضاً ظلمانی این اقیانوس، نیازمند وسیلهای مطمئن و راهنمایی، دریادیده است. در غیر این صورت، در شب تاریک دریا و امواج سهمگین آن، نمیتوان راهی به ساحل نجات یافت . عقاید، اخبار و احادیثی که در بستر این فرهنگ نیازمند بررسی و نقد هستند، کم نیستند. فقهای اسلام از عصر غیبت تاکنون سعی بر حراست اخبار و احادیث از نفوذ خطاها، تحریفها و انحرافات داشتهاند. اگر زحمات آن بزرگواران نبود، سرنوشت اسلام و تشیع دستخوش مخاطرات عظیم فکری میگشت و راه کشف حقیقت بر همگان مسدود میشد . از جمله داستانهایی که تحت تاثیر حوادث زمان خود شکل گرفته و پس از مقداری تحریف، تطبیقی بیجا در مورد آن صورت گرفته، و در برخی مجامع روایی شیعه نفوذ کرده است، داستانی به نام «جزیرهی خضراء» است. از آن جا که در دو دههی گذشته با قلم فرسایی برخی افراد بیاطلاع از تاریخ، این داستان منتشر شده و به علاوه، در تکلفی ناشیانه، آن را بر "مثلث برمودا" تطب یق کردهاند، لازم شد در اطراف این واقعه، کنکاش بیشتری صورت گیرد تا اذهان ارادتمندان به حضرت ولی عصر (عج) از این گونه خطاها پیراسته شود. قاضی نورالله در مجالس المؤمنین ادعا کرده که شهید ثانی در برخی از امالی خود، این داستان را ذکر کرده است، ولی ایشان هیچ مدرکی در این باره به دست نمیدهد. علاوه بر این که علامه مجلسی همه آثار شهید را در اختیار داشته است. خلاصهی داستان مرحوم علامه مجلسی(ره) در بحارالانوار، ج 52، ص 159 مینویسند: رسالهای یافتم مشهور به داستان جزیرهی خضراء ... و چون آن را در کتابهای روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانهای آوردم . یابندهی آن متن میگوید: در آن متن چنین آمده است: من (فضل بن یحیی کوفی) در سال 699 ه.ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم. آنها داستان را، از زین الدین علی بن فاضل مازندرانی، نقل میکردند. داستان مربوط به جزیره خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم. به همین دلیل به حلّه رفتم و در خانه سید فخرالدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را جویا شدم . او داستان را در حضور عدهای از دانشمندان حلّه و نواحی آن چنین بازگو کرد: سالها در دمشق نزد شیخ عبدالرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربی اندلسی تحصیل میکردم . روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عدهای از شاگردان با او همراه شدیم . به قاهره رسیدیم . ا ستاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا اینکه نامهای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد میداد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم . به اولین قریه اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد . سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم میزدم که کاروانی از طرف کوههای ساحل دریای غربی وارد شدند و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشتند. پرسیدم: از کجا میآیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها میآیند که نزدیک جزایر رافضیان است . هنگامی که نام رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، 25 روز راه بود که دو روز بی آب و آبادی و بقیه راه آباد بود، حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیرهای رسیدم با دیوارهای بلند و برجهای مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آنها مانند شیعیان بود . آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تامین میشود؟ گفتند: از جزیره خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (عج) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا میآورند. منتظر شدم تا کاروان کشتیها از جزیره خضراء رسید. فرمانده آن، پیرمردی بود که مرا میشناخت و اسم من و پدرم را نیز میدانست . او مرا با خود به جزیره خضراء برد. شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیرهی خضراء . این آبهای سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق میگردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعهها و برجهای زیاد و هفت حصار بود. خانههای آن از سنگ مرمر روشن بود ... . در مسجد جزیره با سید شمس الدین محمد که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه میخواندند (واجب میدانستند) از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه، ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیدهای؟ گفت: نه، ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدّم، او را دیده است . خلاصه سخن این که، این خبر از نظر سند نه تنها ضعیف است، بلکه باید گفت فاقد استناد است و به جز اشتهار در کتب متاخرین به ویژه پس از علامه مجلسی هیچ مستند دیگری ندارد. بدیهی است که چنین نقلهایی موجب ارزش و اعتبار خبر نمیشود .