لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
اپيدميولوژي درجوامع روستايي كه از قومي مشابه هستند،در شمال شرقي تايلند(35%كل) و لائوس نسبت شيوع بيش از70% وجود دارد ، و بر آورد شده است كه نرخ 120 ميليون دلاري آلودگي سالانه به دليل نامشخص بودن دستمزدها و مراقبت هاي پزشكي است. آلودگي انسان ها اساساً در انتهاي فصل باراني و شروع فصل خشك (سپتامبر تا فوريه)،اتفاق مي افتد.چون ماهي محتوي متاسركرهاي بيشتري است و در ماه مارس، قبل از اين كه استخرها خشك شوند ماهي ها با راحتي بيشتري به دام مي افتند. آلودگي بچه هاي زير 5 سال بسيار غير معمول است. كيست هاي متاسركري مقاومتشان در مقابل ترشي شدن كمي كمتر از كيست هاي متاسركري كلونوريس است،اما پخت كامل يا انجماد عميق ماهي تنها روش مطمئن پيشگيري فردي است. ديدگاه زئونوتيك اپيس توركيس ويوريني يك انگل طبيعي گربه ي زبّاد است اما در گربه هاي اهلي و سگ ها كه در حفظ انتقال نقش بازي مي كنند، نيز شايع است، اگرچه انتقال به انسان نيز معمول است. اپيس توركيس فلينئوس (ريوولتا،1884/Rivolta , 1884) ، بلانچارد،1895/Blanchard ,1895 اسامي مترادف در سال 1884 توسط ريوولتا ديستوما فلينئوم/Distoma felineum ناميده شد،در سال 1892 وينوگرادوف / Winogradoff آن را به نام ديستوما سيبريكوم /D.sibiricum نام گذاري كرد( اولين گزارش از انسان ها ). بيماري و اسامي رايج اپيس توركيازيس يا اپيس توركيوزيس فلينئوس/Opisthorchiasis or opisthorchiosis felineus ؛ بيماري فلوك كبد گربه. توزيع جغرافيايي تقريباً 5/1 ميليون مورد (همراه با 14 ميليون فرد در معرض خطر )، روسيه(سيبري با 2/1 ميليون مورد)،بلاروس، قزاقستان،اوكراين(3/0 ميليون)(به نقشه ي 3 صفحه ي 33 توجه كنيد). موقعيت در ميزبان كرم هاي بالغ در مجاري صفراوي دور و بعضي مواقع در مجاري صفراوي نزديك ديده مي شوند. مرفولوژي كرم هاي بالغ با كرم هاي بالغ اپيس توركيس ويوريني همسان هستند.اختلاف آن ها به تفاوت هاي بين الگوهاي سلول شعله اي سركرها و چرخه ي زندگي مربوط مي شود. چرخه ي زندگي بسيار مشابه دو گونه ي قبلي است.ميزبان هاي واسط حلزون، گونه هاي كودّيلاّ/Codiella (= بيتينيا ) به ويژه كوديلا لئاچي/C.leachi هستند. 22 گونه ماهي متعلق به 17 جنس عفونت را انتقال مي دهند (WHO,1995 را ملاحظه كنيد). تظاهرات باليني مشابه با دو گونه ي ديگر است. به جز اين كه نشانه هايي همچون تب بالا،شكم درد و علائم شبه هپاتيت همراه باائوزينوفيلي (احتمالاً به خاطر آلودگي هاي بيشتر در كرم هاي بالغ مهاجر)احتمالاً بيشتر در فاز حاد اتفاق مي افتند(4-2 هفته بعد از عفونت). ارتباط انگل باكلانژيوكارسينوما به اندازه ي ارتباط اپيس توركيس ويوريني وكلونوركيس با آن نيست (IARC working Group.,1994)،اگرچه مشاهده شد كه نسبت كارسينوماي سلول هاي كبدي به كارسينوماي مجراي صفراوي در افراد غير آلوده در يك منطقه اندميك سيبري 8 به 1 است ، در افراد آلوده نسبت برعكي شده بود. در يك مورد كشنده در روسيه تعداد كل 7400 كرم ديده شد. تشخيص و درمان تخم ها كه شبيه تخم هاي اپيس توركيس ويوريني هستند در مدفوع قابل شناسايي هستند. ممكن است تعداد تخم ها در عفونت هايي كه از لحاظ باليني اهميت دارند كم باشد و تكنيك هاي تغليظ ضرورت پيداكنند. تست هاي يمنولوژيكي در حال بررسي هستند. درمان مانند كلونوركيس سايننسيس است. اپيدميولوژي در منطقه مركزي غرب سيبري نسبت شيوع 95-40% است و بيشترين نسبت آلودگي در روسيه، عموماً در مناطق حومه ي رودخانه يافته مي شود. در مناطق اندميك اوكراين نسبت از 5% تا4% متغير است. ماهي خوراكي ممكن است شديداٌ به متاسركر آلوده باشد. يك خوراك ماهي معروف به «استروگانينا»/Stroganina مسؤول بسياري از آلودگي هاست. ديدگاه زئونوتيك گربه ها ميزبان مخزن با اهميتي هستند و ممكن است نسبت آلودگي بالايي داشته باشند.آلودگي در دامنه اي از حيوانات مانند روباه ها،سگ ها،گربه ها و فوك ها در سراسر يك منطقه وسيع اروپاي شرقي ديده مي شود. اپيس توركيس گوآياكوئيانزيس/O.guayaquilesis انگل گربه ها و سگ هاست، به علاوه ي يك كانون انساني در يك منطقه اكوادور و اپيس توركيس ناوركا/O.noverca انگل خوك ها و سگ هاست همراه با دو مورد انساني در هند. متوركيس آلبيدوس/Metorchis albidus كه در سال 1893 توسط براون شناسايي شد و در سال 1899 توسط لووسّ/Looss مورد بررسي مجدد قرار گرفت و متوركيس كونجانكتوس/M.Conjunctus كه در سال 1864 توسط كوبّولد شناسايي شد و در سال 1899 توسط لووسّ مجدداً بررسي شد، دو فلوك كبدي هستند كه در گوشتخواران ماهي خوار امريكاي شمالي يافته مي شوند.گونه ي آخر باعث آلودگي 19 نفر از مردم كانادا كه در يك رستوران از خوراك ساشي مي Sashimi خورده بودند، شد. آن ها دچار درد در ناحيه ي بالاي شكم ، درجه ي پايين تب و ائوزينوفيلي شدند و اين علائم تا 4 هفته تداوم داشت. پرازيكوانتل در درمان آن ها خيلي مؤثر بود(Maclean et al ., 1996) . پسودامفيستوموم ترانكاتوم/pseudamphistomum truncatum كه در سال 1819 توسط رودولفي /Rudolphi شناسايي شد و در سال 1909 توسط لوهه/Luhe مجدداً بررسي شد،انگل كبد گوشتخواران وحشي،گربه ها و سگ هاست و گه گاه در كشور روسيه (سيبري) در انسان ها به دليل خوردن ماهي خام مشاهده شده است. پسودامفيستوموم اتيوپيكوم/P.aethiopicum كه در سال 1942 توسط پيرانتوني/ Pieranthoni شناسايي شد يك بار از يك انسان در اروپا گزارش شده است. خانواده ي ديكروسوليده ديكروسليوم دندريتيكوم ( رودولفي،1818 /Rudolphi,1818 )، لووسّ 1899 اسامي مترادف فاسيولا لانسئولاتا/Fasciola lancolata ، فاسيولا دندريتيكا /Fasciola dendritica ،ديكروسليوم لانسئولاتوم بيماري و اسم رايج ديكروسوليازيس/ Dicrocoeliasis يا ديكروسوليوزيس/Dicrocoeliosis ؛ عفونت فلوك سرنيزه اي . توزيع جغرافيايي ديكروسوليوم انگل مجاري صفراوي گوسفند و ديگر علفخواران در سراسر جهان است و آلودگي هاي حقيقي انسان نادر مي باشند. اما عفونت هاي كاذب به دليل خوردن تخم هاي موجود در كبد غير معمول نيستند. آلودگي حقيقي يا كاذب در 2/0 % حدود 27000 نفر در يك بيمارستان رياض عربستان سعودي و در 2/0% جمعيت روستايي تركيه ديده شده است و گه گاه در سراسر جهان موارد انساني گزارش مي شوند. موقعيت ميزبان كرم هاي بالغ در مجاري صفراوي زندگي مي كنند. مرفولوژي كرم هاي بالغ پهن و سر نيزه اي به اندازه ي 5/2-5/1 × 15-5 ميلي متر مي باشند. بيضه ها پشت سر هم درست در پشت بادكش شكمي قرار مي گيرند.ويتلاريا محدودند و رحم بيشتر قسمت خلفي بدن را پر مي كند. چرخه ي زندگي اين موضوع از ديدگاه جانورشناسي داراي جاذبه ي زيادي است چرا كه ديكروسليوم يكي از معدود ترماتودهايي است كه از حلزون هاي خشكي زي (زبرينا/ Zebrina يا هليسلاّ/Helicella در آلمان) به عنوان ميزبان واسط استفاده مي كند. حلزون تخم محتوي ميراسيديوم را مي خورد و در نهايت سركرها به وسيله ي توده هاي لزجي/Slimeballs كه هر كدام محتوي200 تا 400 سركر است حلزون را ترك مي كنند. اين توده ها به وسيله ي موچه ها خورده مي شوند و مورچه هاي آلوده به متاسركر روي سزيجات به وسيله ي گوسفند ( با ندرتاً انسان ) خورده مي شوند. ديكروسليوم در كبدهاي 37 مورد اتوپسي در ازبكستان وجود داشت و مورچه هاي آلوده روي درختان توت محلي مشاهده شدند(Azizova et al ., 1988) تظاهرات باليني در موارد اثبات شده ي كمي كه در زندگي جداسازي شدند، نشانه هاي هپاتيت ملايم وجود داشته است. آسيب شناسي در حيوانات مشابه با آسيب شناسي فاسيولا هپاتيكاست اما شدت كمتري دارد. تشخيص و درمان تخم هاي مشخص به اندازه ي 30-22×45-38 ميكرومتر، ممكن است در مدفوع مشاهده شوند(شكل124). مهم است كه به منظور رد عفونت هاي كاذب رژيم غذايي افراد به مدت چند روز عاري از جگر باشد. درمان يك مورد با تريكلابندازول موفق نبود. ديكروسليوم هاسپس / D.hospes كه توسط لووسّ در سال 1907 شناسايي شد در گياهخواران اهلي و وحشي افريقا مشاهده مي شود و موارد انساني از اتيوپي، كانادا، كنيا، مالي و سيرالئون گزارش شده است. اوريترما پانكرآتيكوم /Eurytrema pancreaticum كه(در سال 1889 توسط جانسون/Janson مورد شناسايي قرار گرفت) و در سال 1907 توسط لووس مجدداً بررسي شد. انگل مجاري پانكراس علفخواران اهلي آسيا و امريكاي جنوبي است، ملخ ها به عنوان ميزبان واسط دوم عمل مي كنند. سه مورد انساني(Ishii et al., 1983) همراه با كرم هايي كه در مجاري فرعي پانكراتيك قرار داشتند گزارش شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اپيدميولوژي باليني بيوتروريسم خلاصه: بيوتروريسم، عبارتست از سوء استفاده از عوامل ميكربي يا فراوردههاي آنها يا به عبارت جامع تر، استفاده از عوامل بيولوژيك، به منظور ارعاب يا هلاكت انسانها و نابودي دامها يا گياهان و هرچند افكار و بعضا اعمال بيوتروريستي، درسطح محدودي از ديرباز سابقه داشته است ولي اخيرا در سطح وسيعي در محافل پزشكي و بهداشت، مطرح گرديده، بيش از بيست جنگ افزار بيولوژيك را شناسائي و براساس ميزان كارائي آنها، طبقه بندي نموده اند و جديت موضوع در حديست كه برخي از كشورها به توليد اين سلاح ها پرداخته و بعضي ديگر، پرسنل ارتش خود را عليه برخي از عوامل ميكربي بيوتروريسم، واكسينه كرده جهت ارتقاء آگاهيهاي عمومي و مخصوصا افراد در معرض خطر، قدمهاي موثري برداشته اند و علاوه بر اينها در نيمه دوم سال 2001 ميلادي در ايالات متحده آمريكا از جنگ افزار آنتراكس، استفاده شده است0 ضمنا هرچند منحني همه گيري ناشي از بيوتروريسم، ممكن است كاملا شبيه منحني همه گيريهاي طبيعي باشد ولي از آنجا كه ممكن است گاهي تفاوتهائي با يكديگر داشته باشند لذا توصيه شده است جهت تشخيص زودرس حملات بيوتروريستي، به وضعيت طبيعي، روند هميشگي و ساير كليدهاي همه گيري شناختي بيماريها و بويژه بيماريهاي بومي هر منطقه توجه و نظارت كامل داشته باشيم و آموزش جنبههاي پزشكي و بهداشتي دفاع بيولوژيك، تهيه واكسن و ساير فراوردههاي پيشگيرنده و درماني كه يك وظيفه پزشكي و بهداشتي و نه يك اقدام نظامي است را نيز مدّ نظر قرار دهيم و در عين حال با منع توليد و استفاده از جنگ افزارهاي بيولوژيك، محورهاي صلح آميز بين كشورها را تقويت و از طرح مسائل تنش زا و جنگ افروز، كه نهايتا ممكن است به جنگ بيولوژيك، بيانجامد اكيدا خودداري كنيم. تاريخچه و مباني "بيوتروريسم" عبارتست از ايجاد ترس و وحشت، با بهره گيري از عوامل زيست شناختي مختلف، جنگ افزار بيولوژيك (Biological weapon)عبارتست از وسيله اي كه به منظور انتشار عمدي ارگانيسمهاي مولد بيماري يا فراوردههاي آنها توسط غذا، آب، حشرات ناقل يا به صورت افشانه (آئروسل)، به كار برده ميشود (1) و جنگ بيولوژيك Biological warfare)) عبارتست از استفاده از عوامل بيولوژيك، اعم از باكتريها، ويروسها، گياهان، حيوانات000 و فراوردههاي آنها به منظور اهداف خصمانه (2) ولي در عمل، واژه " بيوتروريسم" را هم به معني ارعاب و هم به مفهوم جنگ بيولوژيك، مورد استفاده قرار ميدهيم. هرچند بيوتروريسم، يكي از معضلات نوپديد بهداشت عمومي و عامل تهديد كننده كنترل عفونت، به حساب مي آيد (3) و طي دهه آخر قرن بيستم، واژههاي مرتبط با آن نظير حمله بيولوژيك (B. attack)، جنگ افزار بيولوژيك، دفاع بيولوژيك B. defense) ) و آموزش دفاع بيولوژيك (education Biodefense) براي اولين بار به فرهنگ واژههاي پزشكي و بهداشت، افزوده شد ولي واقعيت اينست كه افكار و اعمال بيوتروريستي همواره در اقوام مهاجم، افراد افزون طلب و رقباي سياسي ـ اقتصادي از يكطرف و افكار مدافعه گرانه يا تلافي جويانه در افراد، ارتش ها و دولت ها و شخصيتهاي مورد تهديد، از طرف ديگر، از هزاران سال قبل وجود داشته و گاهي ظاهر افسانه گونه و باورناكردني به خود گرفته است. مثلا در كتاب ذخيره خوارزمشاهي كه اولين دائره المعارف پزشكي به زبان فارسي محسوب ميشود و توسط دانشمند ايراني، سيداسماعيل جرجاني در قرن ششم هجري شمسي، تاليف گرديده است آمده است كه: " بعضي از ملوك، كنيزكان را به زهر، بپرورند چنانكه خوردن آن ايشان را عادت شود و زيان ندارد. اين از بهر آن كنند تا آن كنيزك را به تحفه (هديه) يا به حيله ديگر به خصمي كه ايشان را بًوَد برسانند تا به مباشرت آن كنيزك، هلاك شوند 000 (4) و ابن سينا نيز در اوائل هزاره دوم ميلادي در دائره المعارف " قانون در طب" همين مطلب را بيان نموده (5)، دكتر الگود در كتاب تاريخ پزشكي ايران و سرزمينهاي خلافت شرقي، سم مزبور را " هند گياه البيش" ناميده كه نوعي سم بيولوژيك به حساب مي آيد (6). جرجاني در كتاب ذخيره خوارزمشاهي و خُفِ عَلائي رهنمودهاي جالب توجهي را در رابطه با پيشگيري از بيوتروريسم گوارشي كه در آن زمان رايجترين راه ارعاب و هلاكت مخفيانه شخصيت ها و رقبا بوده است ارائه داده، متذكر ميشود " كساني را كه از اين كار، انديشه باشد احتياط آنست كه طعامي كه طعم آن قوي باشد نخورند مثلا طعامي كه سخت ترش يا سخت شيرين يا سخت شور يا سخت تيز (تند) باشد نخورند، از بهر آنكه كسانيكه خواهند كسي را چيزهاي زيانكار دهند، به چنين طعام هائي مزه آن بپوشند و لذا آنجا كه تهمت اينكار باشد هيچ نبايد خورد و اگر ضرورت افتاد چنان جاي گرسنه و تشنه حاضر نبايد شد 000 (7). علاوه بر اينها به گواهي تاريخ، بسياري از رهبران و شخصيتهاي مذهبي را با مواد بيولوژيك به شهادت رسانده اند و حتي در قرن چهاردهم ميلادي نيروهاي مهاجم تاتار، با پرتاب اجساد قربانيان طاعون به داخل شهر Kaffa باعث ابتلاء تعداد زيادي از آنها و قتل عده كثيري از آنان گرديده (8)، ژاپن در جنگ جهاني دوم و شوروي سابق به هنگام محاصره شهر استالينگراد بوسيله آلمان ها در سطح وسيعي از سلاحهاي بيولوژيك، استفاده كرده اند (9). به طوري كه طي سالهاي 1767-1754 در حمله فرانسوي ها به سرخپوستان بومي آمريكا نيروهاي انگلستان با چهره اي ظاهرا بشردوستانه به كمك سرخپوستان بومي برخاسته، با اهداي ملحفه، دستمال و پارچههاي آغشته به ويروس آبله به آنان عده كثيري را به كام بيماري و مرگ مي كشاند، طي جنگ جهاني اول، ارتش آلمان به آلوده كردن علوفه حيوانات و احشامي كه براي متفقين ارسال مي شده است پرداخته، گوسفنداني كه از روماني به روسيه ارسال مي شده اند را با باسيل آنتراكس و بورخولدريا مالئي، آلوده مي كند و دست به آلوده كردن 4500 راس قاطر متعلق به سواره نظام فرانسه با بورخولدريا مالئي مي زند، ژاپن در سالهاي 1945-1932 در شهر مَنچوري چين، اهداف مرتبط با جنگهاي بيولوژيك خود را در زندانيان اين شهر به آزمون مي گذارد و زندانيان را پس از آلوده كردن به باسيل آنتراكس، مننگوكوك، شيگلا، بورخولدريا مالئي، سالمونلا، ويبريوكلرا، يرسينيا پستيس، ويروس آبله و ساير عوامل عفونتزا مورد مطالعه قرار داده تعدادي از شهرهاي كشور چين را مورد حملات بيولوژيك، قرار ميدهد و منابع آب و غذاي آنان را با عامل سياه زخم، شيگلا، سالمونلا، ويبريو كلرا و يرسينيا پستيس، مي آلايد و محيطهاي كشت عوامل ميكربي را به سوي خانههاي مسكوني، پرتاب نموده و يا بوسيله هواپيماهاي نظامي و به صورت افشانه به سوي آنها شليك مي نمايد و حتي در حملات هوائي خود هربا ر حدود پانزده ميليون كك آلوده به باسيل طاعون را به سوي مردم آن كشور، رها مي نمايد و گاهي شرارههاي اين آتش افروزي، دامنگير خود او نيز مي شود به طوري كه در سال 1942 در اردوگاه چكيانگ، حدود ده هزار نفر از افراد ارتش ژاپن دچار وبا، اسهال خوني و طاعون شده حدود 1700 نفر آنان قرباني اين بيماري ها گرديده و بعدا مشخص مي شود كه منبع اين همه گيري ها را جنگ افزارهاي بيولوژيكي تشكيل مي دهد كه به منظور اهداف بيوتروريستي به وسيله خود ژاپني ها تهيه شده بوده است و بار ديگر ارتش آلمان در سال 1945 در شمال غربي Bohemia منابع عظيم آب آشاميدني مردم را آلوده به فاضلاب مي نمايد و نيروهاي انگليس و آمريكا نيز بارها به توليد و مصرف اين سلاح ها پرداخته با بهره گيري از تكنولوژي جديد به مدرنيزه كردن اين سلاح ها پرداخته اند (30) و در مجموع، اغلب كشورهاي صنعتي جهان و در راس آنها روسيه، آمريكا، انگلستان، فرانسه، ژاپن و كانادا انواع سلاح هاي بيولوژيك را توليد و بعضا مورد استفاده نيز قرار داده اند به طوري كه از باسيل آنتراكس، هر شش كشور، از كوكوباسيل بروسلا كشورهاي روسيه، آمريكا، فرانسه و كانادا، از كلاميديا پسيتاسي، روسيه از مايكوباكتريوم توبركولوزيس، فرانسه، آلمان، ژاپن، انگلستان و آمريكا از بورخولدريا مالئي، فرانسه، ژاپن، انگلستان و روسيه از توكسين تتانوس، آلمان، ژاپن، انگلستان و روسيه از ويبريو كلرا، آلمان، ژاپن، انگلستان و روسيه از يرسينيا پستيس، فرانسه، انگلستان، آمريكا و روسيه از ويروس ابولا، ژاپن از ويروس عامل تب خونريزي دهنده كره اي، تمامي اين كشورها به جز آلمان از توكسين بوتولينوم، فرانسه، ژاپن، انگلستان، آمريكا و روسيه از توكسين Ricin (سم كرچك)، انگلستان ار آنتروتوكسين B استافيلوكوك، ژاپن، از سم مار و توكسن ماهي (Tetrodotoxin)، آمريكا از قارچ كوكسيديوايدس ايميتيس، ژاپن از عامل مالاريا، آلمان از علــــف هرزه و آمريكا و روسيه، از پاتوژنهاي گياهان (Phytopathogens) آمريكا و روسيه، استفاده نموده يا به توليد آن اقدام كرده اند (31) و همه اين وقايع، حاكي از قدمت افكار و ندرتا اعمال بيوتروريستي است ولي از آنجا كه طي چند سال اخير در نوشتههاي پزشكي و ايستگاههاي مختلف Internet مقالات بي شماري در زمينه بيوتروريسم نگاشته شده است و اخبار و اطلاعاتي مبني بر توليد جنگ افزارهاي بيولوژيك و حتي استفاده از آنها بوسيله برخي از كشور ها در دست ميباشد و بدينوسيله بهداشت عمومي، تهديد شده است شكي باقي نمي ماند كه لازم است درس " جنبههاي پزشكي و بهداستي دفاع بيولوژيك" در برنامه آموزشي دانشگاههاي علوم پزشكي و بويژه رشته فوق تخصصي بيماريهاي عفوني و گرمسيري، گنجانده شود. بيان مسئله : هرچند صحت و سقم احتمال جنگ بيولوژيك، مورد توافق تمامي كارشناسان مربوطه نمي باشد ولي به هيچ وجه اين احتمال را بطور كامل نميتوان ناديده گرفت، زيرا در صورتي كه صحت داشته باشد و در اثر سهل انگاري، به فراموشي سپرده شود چه بسا زيان ها و خسارات جبران ناپذيري به بار آورد (10). با اينحال عده كثيري از مردم، ممكن است هنوز بر اين باور باشند كه جنگ بيولوژيك، زائيده تخيلات نظامي است و حال آنكه امروزه جريانات سياسي و پيشرفتهاي بيوتكنولوژي، اين باور را تغيير داده است و در سالهاي آغازين هزاره سوم ميلادي، لازم است خود را براي دفاع بيولوژيك، آماده كنيم، و ديگر وقت آن رسيده است كه طغيان ناشي از يك بيماري منتقله از طريق مواد غذائي، يك افشانه ابري شكل كشنده اي كه شبانه بر فراز شهري به حركت در مي آيد و يا القاء يك بيماري مسري، به طرق مختلف، ظن احتمال وقوع بيوتروريسم را در پرسنل پزشكي و بهداشت، برانگيزد و به اقدامات پيشگيرنده، درماني و اطلاع رساني به موقع توسط آنان و كنترل سريع فاجعه، بپردازيم (11). بديهي است كه نيروهاي نظامي، تنها جمعيت در معرض خطر براي حملات بيولوژيك نيستند بلكه تمامي اقشار، به منظور دفاع در مقابل اثرات ناتوان كننده بالقوه يك حمله، نيازمند كسب آگاهي نسبت به اصول اساسي همه گيري شناسي عوامل مورد استفاده در جنگ بيولوژيك، ميباشند (12) و علاوه بر اين بمب گذاري در بعضي از ساختمانهاي غيرنظامي، حاكي از اين واقعيت است كه هيچكس از خطر تروريسم، در امان نيست و اين در حاليست كه اين روز ها صحبت از جنگ بيولوژيك و استفاده از عوامل عفوني به عنوان جنگ افزار بيولوژيك، ميباشد كه به مراتب، وحشتناكتر، كشنده تر و رنج آورتر از سلاح هائيست كه تا بحال، مورد استفاده قرار مي گرفته است و هرچند مداخله در جنگ ها هرگز جزو وظايف حرفههاي پزشكي نبوده است (13) و به قول ابن سينا " هدف طب، حفظ تندرستي مردم به هنگام سلامت و اعاده آن در زمان بيماري است" (5) ولي استفاده از عوامل عفونتزا و اضافه شدن اين سلاح ها به مهمات جنگي تروريست ها چنين ايجاب ميكند كه حرفه هاي پزشكي و بهداشت نيز وارد معركه شوند، چراكه دست اندركاران بهداشت و درمان، ميتوانند با تشخيص و گزارش اينگونه موارد، ازشدت آسيبهاي وارده بكاهند و از آنجاكه مسئوليت و تعهد جديدي براي آنان، بوجود آمده است، لازم است در جريان اينگونه خطرات، قرار گيرند و از آگاهيهاي لازم، برخوردار شوند (13). همچنين لازم است دست اندركاران دامپزشكي و كشاورزي كشور نيز توجه داشته باشند كه ممكن است بيوتروريست ها از عوامل بيماريزاي گياهي و حيواني هم استفاده نموده كشاورزي و دامپروري يك كشور را به نابودي بكشانند و زيانهاي اقتصادي جبران ناپذيري را تحميل كنند و لذا متخصصين مربوطه بايستي در مورد اين وقايع اطلاعات لازم را كسب نمايند تا بتوانند موارد ناشي از جنگ بيولوژيك را از آفتهاي طبيعي گياهان و بيماريهاي طبيعي حيوانات، باز شناسند و به موقع بتوانند از بروز طغيان ها جلوگيري نمايند(14) و بنابراين بيوتروريسم، حتي اگر يك كابوس شبانه هم باشد بايد كاملا جدي تلقي شود و آمادگيهاي همه جانبه اي براي روياروئي آگاهانه با آن وجود داشته باشد (15). عوامل سببي بيو تروريسم: اين عوامل را به طرق مختلفي طبقه بندي نموده اند كه ذيلا به برخي از آنها اشاره ميگردد: 1 ـ براساس پاتوژنهاي تكثيريابنده، توكسين ها يا تعديل كنندههاي بيولوژيك (Biomodulator) 2 ـ براساس هدف مورد نظرشان كه ضد انساني، ضد حيواني و يا ضد گياهي باشد. 3 ـ براساس دارا بودن يا فقدان قدرت انتقال ثانويه (16). در طبقه بندي جدول 1 ـ به عوامل بيولوژيك با قدرت تكثير يابنده و قابليت انتقال و انتشار و بيماريزائي مختلف، پرداخته شده است جدول 1 ـ عوامل سببى بيوتروريسم ويژگيهاى گروه " الف" : * به آساني منتشر ميشوند و يا از فردي به فرد ديگر، انتقال مي يابند. * موارد مرگ زيادي به بار مي آورند و اثرات مهمي بر بهداشت عمومي، اعمال مي نمايند. * باعث ايجاد وحشت عمومي و از هم پاشيدگي جامعه، ميگردند. * جهت جبران لطمات بهداشتي ناشي از آنها و سازماندهي مجدد، نياز به عمليات ويژه اي ميباشد. عوامل بيماريزاى گروه " الف" :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 بنام خدا اپيدميولوژي باليني و كنترل تب مالت (Brucellosis) با تاكيد بر جنبه هاي پزشكي و بهداشتي بيوتروريسم بخش اول ـ اپيدميولوژي باليني و كنترل بروسلوز الف ـ مقدمه ومعرفي بيماري 1 ـ تعريف و اهميت بهداشتي بروسلوز، يكي از بيماريهاي مشترك بين انسان و حيوانات (زئونوز) است كه به صورت حاد، تحت حاد يا مزمن، عارض ميشود و در حيوانات، بيشتر موجب گرفتاري دستگاه تناسلي ادراري و در انسان، معمولا باعث ايجاد تب، تعريق، ضعف و بيحالي و كاهش وزن ، ميگردد و زيان هاي اقتصادي ناشي از آن را ميتوان بشرح زير، خلاصه كرد: 1 ) در اثر سقط بره ها و گوساله ها از جمعيت اين حيوانات كاسته، ميشود و نهايتا، موجب كاهش شير و گوشت مورد نياز مملكت ميگردد. 2 ) گوساله ها و بره هاي نارسي كه زنده متولد ميشوند در آينده، حيوانات ضعيف، كم شيرو كم گوشتي را تشكيل خواهند داد. 3 ) دام هاي آلوده، دچار كاهش وزن و كاهش شير ميگردند و از اين طريق نيز بر اقتصاد جامعه زيانهائي وارد ميشود. 4 ) هرچه شيوع بيماري در بين دام ها بيشتر باشد انسان هاي بيشتري را آلوده نموده واز طريق تحميل مخارج درمان، و از كار انداختن نيرو و توان دامداران و كشاورزان ، زيان هاي فراواني را به بار مي آورد. 2 5 ) بدون شك زيان هاي اقتصادي براي كشورهاي درحال توسعه، زيانهاي سياسي و وابستگي به كشورهاي استثمارگر و فرصت طلب، را در پي خواهد داشت و آنان را از فرهنگ اصيل خود دور خواهد كرد. شايان ذكر است كه اين روز ها كه بحث جنگ بيولوژيك (Bioterrorism) ، بسيار قوت گرفته است از بروسلا ها و مخصوصا گونه هاي مليتنسيس و سوئيس، به عنوان جنگ افزار هاي بيولوژيك (Biowarfare) بالقوه، ياد ميشود. ولي اينكه آيا عملا چنين سلاحي تا به حال عليه انسان ها استفاده شده است يا خير، مشخص نمي باشد ولي با اين وجود ممكن است بيوتروريست ها بروسلاها را از طريق افشانه (آئروسل) آلوده كردن غذا ها و آب، منتشر كنند0 2 ـ عوامل اتيولوژيك بروسلا ها باسيل هاي گرم منفي، كوچك، هوازي و غير متحركي هستند كه فاقد كپسول واسپور، ميباشند. رشد آن ها كند است ولي در محيط كشت Brucella Broth در دماي 37 درجه سانتيگراد و 7/6 PH = به نحو مطلوبي رشد مينمايند. گونه هاي بروسلا در محيط كشت جامد، معمولا بصورت كلني هاي صاف، شفاف، آبي متمايل به سفيد تا كهربائي، رشد ميكنند. البته رشد بروسلا كنيس و بروسلا اوويس، بصورت كلني هاي خشن و گاهي موكوئيدي ميباشد. گونه هائي از بروسلا كه بطور كلاسيك براي انسان، بيماريزا واقع ميشوند عبارتند از بروسلا مليتنسيس، بروسلا آبورتوس و بروسلا سوئيس. هرچند بروسلا كنيس نيز ممكن است بيماريزا واقع شود و در مجموع، سويه هائي از بروسلا كه در غشاء خارجي خود داراي ليپوپلي ساكاريد كمتري هستند از ويرولانس كمتري نيز برخوردارند. بروسلا آبورتوس و اوويس، در ايزولاسيون اوليه، به محيط كشت حاوي 10ـ5 درصد دي اكسيدكربن، احتياج دارند. مقاومت بروسلا ها در شرايط مختلف : 4 گونه هاي بروسلا ميتوانند در گوشت يخ زده، به مدت سه هفته، در شير خام به مدت 10 روز، در پنير تازه تا سه ماه و در بستني و خامه نيز تا مدتي زنده بمانند و در گوشت نمك زده نيز ممكن است تا مدتي مقاومت كنند ولي از طرفي بوسيله دوددان، منجمدكردن ونمك زدن گوشت آلوده، تعداد آن ها در عرض چند روز، شديدا كاهش مي يابد. اين ارگانيسم ها در حرارت 60 درجه سانتيگراد يا در اثر مجاورت با فنول 1% در عرض 15 دقيقه از بين ميروند ولي در طبيعت ميتوانند تا مدت ها زنده بمانند. نورآفتاب به سرعت، باعث مرگ آنها ميشود ولي درخاك خشك به مدت 6 هفته و درخاك مرطوب، بيشتر از 6 هفته زنده ميمانند و مدت زنده ماندن آنها در مدفوع حيوانات، بيش از يكصد روز است. بروسلا ها در آب به مدت يك هفته تا يكماه، زنده ميمانند. شيره طبيعي معده در شرايط آزمايشگاهي، باعث كشته شدن بروسلا ها ميگردد و بنابراين بسياري از بيماران مبتلا به بروسلوز فعال، گروهي هستند كه دچارآكلوريدري ميباشند و يا به علت ابتلاء به اولسرپپتيك، از آنتي اسيد ها استفاده مينمايند و لذا كسانيكه آنتي اسيد مصرف ميكنند يا تحت درمان ديس پپسي هستند بايستي از خوردن شيرخام، پنير تازه، بستني غيرپاستوريزه و ساير لبنيات پاستوريزه نشده، خودداري نمايند. ب ـ اپيدميولوژي توصيفي و وقوع بيماري (OCCURRENCE ) 1 ـ دوره كمون معمولا 5 تا 60 روز و بيشتر بين 1 تا 2 ماه و ندرتا چند ماه است. 2 ـ سير طبيعي بطور كلي در بسياري از موارد، تعداد ارگانيسم هاي مهاجم بروسلائي، زياد نبوده، دفاع بدن قوي است، گرانولوم هم تشكيل نميشود و بهبودي، حاصل ميگردد. ضمنا حتي زماني كه تعداد ارگانيسم ها زياد باشد با درمان سريعي كه طي 4 - 3 هفته پس از شروع عفونت، آغاز گرديده و به مدت 8 - 4 هفته ادامه داده شود گرانولوم هاي كوچك، سريعا از بين ميروند و بهبودي كاملي حاصل ميشود ولي در صورتي كه تعداد ارگانيسم ها زياد باشد و تحت درمان قرارنگيرد گرانولومهاي كوچك، ميتواند به يكديگر پيوسته گرانولوم هاي بزرگتري را تشكيل دهند كه سرانجام، چركي شده به صورت منبعي براي باكتريمي هاي مكرر بعدي در مي آيند. اين بيماري ممكن است به يكي از صور زير، حادث گردد: 4 1 ) ناخوشي تحت باليني (ساب كلينيكال) 0 2 ) بروسلوز حاد و تحت حاد 3 ) بيماري موضعي (لوكاليزه) 4 ) بروسلوز عود كننده 5 ) بروسلوز مزمن 6 ) بيماري شبه بروسلوز 7 ) بروسلوز ناشي از تلقيح واكسن حيواني . در مجموع، موارد بدون علامت بروسلوز، حدود 12 برابر موارد با علامت آن برآورد، شده است. عوارض بروسلوز حاد در 30 - 10 درصد موارد، بروز مي نمايد. البته عوارض ناشي از بروسلاآبورتوس يا سوئيس، در صورت تشخيص و درمان، طي هفته هاي اول بيماري، كمتر از 1% ميباشد ولي در صورتي كه تشخيص و درمان بيماري به مدت بيش از دو ماه به تاخير افتد به شدت بر ميزان بروز آن افزوده خواهد شد. اين عوارض در هر عضو يا سيستمي و در هر مرحله اي از بيماري و حتي در بيماراني كه تحت مراقبت هستند ميتواند بروز نمايد و از طرفي ممكن است اين بيماري از ابتدا با بعضي از عوارض خود ظاهر شود. حتي بدون توسل به روش هاي درماني، بيماري بروسلوز، تنها در 15% موارد تا بيش از سه ماه، تداوم مي يابد و ميزان مرگ ناشي از بيماري حاد، در حدود 2% ميباشد. 3 ـ انتشار جغرافيائي ـ وضعيت جهاني و منطقه اي بيماري اين بيماري در تمام نقاط دنيا وجود دارد و همانطور كه درجدول 1ـ ، آمده است هر يك از گونه هاي مختلف بروسلا در منطقه اي از جهان داراي وفور بيشتري ميباشد. در حال حاضر بروسلوز انساني به نحو شايعي از روسيه، آفريقا، خاورميانه، هند، اروپا و آمريكا گزارش ميگردد و طبق گزارشات سازمان جهاني بهداشت، ساليانه حدود 500000 مورد به آن سازمان گزارش ميشود و گونه مليتنسيس، شايعترين گونه بروسلا ميباشد. البته موارد بروسلوزي كه در سطح جهان، عارض ميشود خيلي بيشتر از نيم ميليون موردي است كه همه ساله به WHO گزارش ميگردد. به طوري كه تخمين زده ميشود تنها 4 درصدموارد بروسلوز، تشخيص داده ميشود و تحت درمان قرار ميگيرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 28 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بسم الله الرحمن الرحيم تعريف و اپيدميولوژي حوادث غير مترقبه Disaster مقدمه : زندگي بشر همواره باحوادث غير مترقبه همراه بوده است . Disaster Disaster حوادث غير مترقبه منجر به : - خسارات مالي ونابساماني اقتصادي - كاهش سطح خدمات بهداشتي - صدمات جسمي ، معلوليتها و بيماريهاي روحي ورواني - از هم پاشيدن شيرازه زندگي - مرگ ومير (تهديد حيات وزندگي انسان ) Disaster طي 20 سال گذشته درجهان تنها به علت بلاياي طبيعي : سه مي ل يون نفر مرگ ومير 800 مي ل يون نفر تحت تاثير
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 28 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بسم الله الرحمن الرحيم تعريف و اپيدميولوژي حوادث غير مترقبه Disaster مقدمه : زندگي بشر همواره باحوادث غير مترقبه همراه بوده است . Disaster Disaster حوادث غير مترقبه منجر به : - خسارات مالي ونابساماني اقتصادي - كاهش سطح خدمات بهداشتي - صدمات جسمي ، معلوليتها و بيماريهاي روحي ورواني - از هم پاشيدن شيرازه زندگي - مرگ ومير (تهديد حيات وزندگي انسان ) Disaster طي 20 سال گذشته درجهان تنها به علت بلاياي طبيعي : سه مي ل يون نفر مرگ ومير 800 مي ل يون نفر تحت تاثير
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : ppt نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ويرايش و آماده پرينت ) تعداد اسلاید : 50 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا اپيدميولوژي اپيدميولوژي 33 ميليون اچ آي وي مثبت 25 ميليون فوت 4 ميليون سالانه روزانه 8000 نفر جديد اروپاي غربي وآمريكا سالي 21000 نفر زنان50% زنان 2.5برابر بيشتر 1970s late 1970s ~ early1980s early1990s 1980s late 1990s 2000s Global expansion of HIV تعداد افراد مبتلا در زمان (تا3سال پيش) 10نفردردقیقه 600نفردرساعت 14000نفر درروز 420000نفردرماه 5000000نفردرسال